Justin Trudeau Announces He's Separating 💔 🇨🇦 | Learn English with the News

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer, and today we're going to read a  news article together so you can add a lot of mas,  

من جنیفر هستم و امروز می‌خواهیم یک مقاله خبری با هم بخوانیم تا بتوانید بسیاری از مضامین،

no vocabulary, grammar, concepts, and improve  your pronunciation in a fun and engaging way.

واژگان، دستور زبان، مفاهیم را اضافه کنید و تلفظ خود را به شیوه‌ای سرگرم‌کننده و جذاب بهبود بخشید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First, I'll read the headline Justin  Trudeau separates from Wife Sophie Gregoire.

ابتدا، عنوان جدایی جاستین ترودو از همسر سوفی گرگوار را خواهم خواند.

You probably recognize Justin Trudeau.

احتمالا جاستین ترودو را می شناسید.

He's the Prime Minister of Canada.

او نخست وزیر کانادا است.

Well, he announced that he's  separating from his wife.

خوب، او اعلام کرد که از همسرش جدا می شود.

Of course, this is a very difficult  time in both of their lives.

البته، این دوران بسیار سختی در زندگی هر دوی آنهاست.

And although Justin Trudeau is a  public figure, he's also a human being.

و اگرچه جاستین ترودو یک شخصیت عمومی است، اما او نیز یک انسان است.

And this is not an easy  thing to talk about publicly,  

و این موضوع آسانی نیست که بتوان در مورد آن به صورت عمومی صحبت کرد،

and it's not an easy thing to go through.

و انجام آن آسان نیست.

For us, we are going to focus  on the very common vocabulary  

برای ما، ما بر روی واژگان بسیار رایج

to talk about marriage, separation, divorce.

برای صحبت در مورد ازدواج، جدایی، طلاق تمرکز خواهیم کرد.

So first, let's talk about separate.

بنابراین ابتدا اجازه دهید در مورد جدا صحبت کنیم. ابتدا به

First, notice the sentence structure to separate.

ساختار جمله برای جداسازی توجه کنید.

Separate is the verb to separate from  this is the preposition from someone.

جدا کردن فعل جدا شدن از این حرف اضافه از کسی است.

When you separate from someone, it means you start  

وقتی از کسی جدا می‌شوید، به این معنی است که

to live in a different place  from your husband or wife.

در مکانی متفاوت از همسر یا همسرتان زندگی می‌کنید.

Only people who are married can separate.

فقط افراد متاهل می توانند از هم جدا شوند.

If you are not married to the person,  you can't use the word separate.

اگر با آن شخص ازدواج نکرده‌اید، نمی‌توانید از کلمه جدا استفاده کنید.

So you start to live in a different  place because the relationship has ended.

بنابراین شما شروع به زندگی در مکانی متفاوت می‌کنید زیرا این رابطه به پایان رسیده است.

So when you separate you  initiate ending the relationship.

بنابراین وقتی جدا می‌شوید، شروع به پایان دادن به رابطه می‌کنید.

The example in the headline was Justin  Trudeau has separated from his wife.

مثال در تیتر این بود که جاستین ترودو از همسرش جدا شده است.

Here.

اینجا.

I put this in the present perfect  because it's a past action.

من این را در زمان حال کامل قرار دادم زیرا این یک عمل گذشته است.

They've already said to each  other I want to separate from you.

آنها قبلاً به یکدیگر گفته اند می خواهم از شما جدا شوم.

But the present consequence  is now they are separated.

اما پیامد فعلی این است که اکنون آنها از هم جدا شده اند. از هم

They are separated.

جدا می شوند.

So the verb is separate.

پس فعل جداست.

But you can also talk about it as  to be separated, we are separated.

اما شما همچنین می توانید در مورد آن صحبت کنید که باید از هم جدا شویم، ما از هم جدا شده ایم.

That describes your current state.

این وضعیت فعلی شما را توصیف می کند.

So Justin Trudeau has separated from his wife  

بنابراین جاستین ترودو از همسرش جدا شده

is also very common to describe  that two people have separated.

است .

They've separated, they have separated.

آنها جدا شده اند، آنها جدا شده اند.

You can also simply say  they separated in the past.

همچنین می‌توانید به سادگی بگویید آنها در گذشته از هم جدا شده‌اند.

Simple, they separated.

ساده، آنها از هم جدا شدند. در

Here these two examples, the  present perfect, the past simple.

اینجا این دو مثال، زمان حال کامل، گذشته ساده.

They are the same, the same meaning.

آنها یکسان هستند، یک معنی.

Generally, native speakers will use the  present perfect just to show that there's  

به طور کلی، سخنرانان بومی از « حالت کامل» استفاده می‌کنند تا نشان دهند که

some connection to the present although  the action is a completed past action.

ارتباطی با زمان حال وجود دارد، هرچند که این کنش یک کنش تکمیل‌شده گذشته است.

Another example, my parents  separated when I was 6.

مثال دیگر، وقتی من ۶ ساله بودم والدینم از هم جدا شدند.

My parents separated.

والدینم از هم جدا شدند.

And remember I said after you separate  you can describe your current state.

و به یاد داشته باشید که گفتم بعد از جدایی، می توانید وضعیت فعلی خود را توصیف کنید.

I am separated.

من جدا شدم

We've been separated for two years.

دوساله از هم جدا شدیم

So many different ways.

خیلی راه های مختلف

Grammatically, you can use this verb.

از نظر دستوری می توانید از این فعل استفاده کنید.

Now also know that when you're  separated, you're still legally married.

اکنون همچنین بدانید که وقتی از هم جدا می شوید، هنوز از نظر قانونی ازدواج کرده اید.

So Justin Trudeau and his  wife are legally married.

بنابراین جاستین ترودو و همسرش قانونی ازدواج کرده اند.

Their husband and wife.

زن و شوهرشان.

You need to get divorced in order  to legally end your marriage.

برای پایان قانونی ازدواج خود باید طلاق بگیرید.

So step one, generally couples will separate.

بنابراین مرحله اول، به طور کلی زوج ها از هم جدا می شوند.

They'll begin living separate lives.

آنها زندگی جداگانه ای را آغاز خواهند کرد.

But then Step 2, they have to get  divorced, which can take many years.

اما در مرحله دوم، آنها باید طلاق بگیرند، که ممکن است سال ها طول بکشد.

Now don't worry about writing all this down,  

اکنون نگران نوشتن همه اینها نباشید،

because I summarize everything  in a free lesson PDF.

زیرا من همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم.

So you can look for the link to  download the PDF in the description.

بنابراین می‌توانید به دنبال پیوند دانلود PDF در توضیحات بگردید.

Now let's continue with our  article The Trudeau's Notice Here.

اکنون بیایید به مقاله ی خود با عنوان «اعلامیه ترودو» در اینجا ادامه دهیم.

They have it in the plural.

آن را به صورت جمع دارند.

This is when you want to refer to a family unit.

این زمانی است که می خواهید به یک واحد خانواده مراجعه کنید.

So Mr.

بنابراین آقای

Trudeau, Mrs.

ترودو، خانم

Trudeau, and perhaps their  children could be here as well.

ترودو و شاید فرزندانشان نیز می توانند اینجا باشند.

Little Trudeau, 1-2 and three,  because there are three kids,  

ترودو کوچولو، 1 تا 2 و سه، چون سه تا بچه هستند،

little Trudeau's, all of them together.

ترودو کوچولو، همه با هم.

You can refer to them as the Trudeau's.

می توانید از آنها به عنوان ترودو یاد کنید.

The Trudeau's.

ترودو.

You need to use the article, the so the  and then whatever your last name is plus  

شما باید از مقاله استفاده کنید، بنابراین و سپس هر نام خانوادگی شما به اضافه

S so the plus last name with an S and that  refers to the whole family, the whole family.

S باشد، بنابراین نام خانوادگی مثبت با S و این به کل خانواده، کل خانواده اشاره دارد.

The Trudeaus who have been married for 18  years and remember they are still married  

ترودوها که 18 سال است ازدواج کرده‌اند و به یاد دارند که هنوز ازدواج کرده‌اند،

now they are separated, but they are also  married because they haven't gotten a divorce.

اکنون از هم جدا شده‌اند، اما همچنین ازدواج کرده‌اند، زیرا طلاق نگرفته‌اند.

Who have been married for 18 years  

کسانی که 18 سال ازدواج کرده اند

and who have three children have  signed a legal separation agreement.

و دارای سه فرزند هستند، قرارداد جدایی قانونی امضا کرده اند.

So here notice a legal agreement separation.

بنابراین در اینجا به جدایی توافق نامه قانونی توجه کنید.

This describes what the agreement is.

این توضیح می دهد که توافق چیست.

So you can use separation as a noun as well.

بنابراین می توانید از جداسازی به عنوان اسم نیز استفاده کنید.

For example, can we meet  to discuss our separation.

برای مثال، آیا می‌توانیم برای بحث درباره جدایی‌مان ملاقات کنیم.

So the wife Sophie could say this to Justin.

بنابراین همسر سوفی می تواند این را به جاستین بگوید.

Hey, can we meet to talk about our separation?

هی، میشه با هم در مورد جداییمون صحبت کنیم؟

We need to discuss our separation.

ما باید در مورد جدایی خود بحث کنیم.

When are we going to announce our separation?

کی قراره جداییمونو اعلام کنیم؟

So you can use this as the noun.

بنابراین می توانید از این به عنوان اسم استفاده کنید.

And I'll put a question mark because  technically this was a question.

و من یک علامت سوال می گذارم زیرا از نظر فنی این یک سوال بود.

As always, we remain a close family.

مثل همیشه، ما همچنان یک خانواده صمیمی هستیم.

close as an adjective is very useful for family,  friends, coworkers to describe your relationship.

نزدیک به عنوان یک صفت برای خانواده، دوستان، همکاران برای توصیف رابطه شما بسیار مفید است.

So I could say she's my close friend,  

بنابراین می توانم بگویم که او دوست صمیمی من است،

close friend, listen to that  pronunciation, close friend.

دوست صمیمی، به آن تلفظ گوش کن ، دوست صمیمی.

For example, she's my close friend here, close.

مثلاً او دوست صمیمی من است، نزدیک.

This means my friend and I  have a very good relationship,  

این بدان معناست که من و دوستم رابطه بسیار خوبی داریم،

a better relationship than  perhaps my other friends.

رابطه بهتری نسبت به سایر دوستانم.

You could use this with even  more casual relationships.

می‌توانید از این با حتی روابط معمولی‌تر استفاده کنید.

You could say my coworker and I are close.

می توان گفت من و همکارم به هم نزدیکیم.

So notice here it's to be close  the verb to be conjugated.

بنابراین توجه کنید که در اینجا باید به فعل conjugated نزدیک شود.

My coworker and I.

من و همکارم.

This represents we as a subject.

این ما را به عنوان یک سوژه نشان می دهد.

We are close, so perhaps we  have coffee together every day.

ما به هم نزدیکیم، پس شاید هر روز با هم قهوه بخوریم.

I talk to this person the  most out of all my coworkers.

من بیشتر از همه همکارانم با این شخص صحبت می کنم .

As always, we remain a close family.

مثل همیشه، ما همچنان یک خانواده صمیمی هستیم.

So even though they have separated,  which means they are now living  

بنابراین، اگرچه آنها از هم جدا شده‌اند، به این معنی که اکنون

separate lives, they remain close.

زندگی جداگانه‌ای دارند، اما نزدیک هستند.

They want to stay.

آنها می خواهند بمانند.

They want to keep a good relationship, close  family with deep love and respect for each other.

آنها می خواهند یک رابطه خوب، خانواده نزدیک با عشق عمیق و احترام برای یکدیگر حفظ کنند.

For the well-being of our children,  

برای رفاه فرزندانمان،   از

we ask that you respect our privacy and  their privacy and I agree with this.

شما می خواهیم که به حریم خصوصی ما و حریم خصوصی آنها احترام بگذارید و من با این موافقم. به

This is why I said at the beginning we're  reviewing this article because of the very  

همین دلیل است که در ابتدا گفتم ما این مقاله را مرور می کنیم زیرا

important vocabulary related to  marriage separation, divorce,  

واژگان بسیار مهم مربوط به جدایی ازدواج، طلاق

which is a must know in social and as you  can see even more business conversations.

است که باید در فضای اجتماعی بدانید و همانطور که می توانید مکالمات تجاری بیشتری را ببینید.

So you respect one's privacy.

بنابراین شما به حریم شخصی خود احترام می گذارید.

So in this case it's our privacy,  

بنابراین در این مورد، حریم خصوصی ماست،

meaning Justin Trudeau and his wife  and their privacy meaning the children.

یعنی جاستین ترودو و همسرش و حریم خصوصی آنها به معنای بچه‌ها است.

So to respect one's privacy.

بنابراین به حریم شخصی خود احترام بگذارید. آقای ترودو در پستی در اینستاگرام گفت،

So I'll put this here to  respect one's privacy, Mr.

بنابراین من این را برای احترام به حریم خصوصی افراد در اینجا قرار می دهم

Trudeau said in a post on Instagram.

.

OK, so this what I just read.

خوب، پس این چیزی است که من همین الان خواندم.

This is what he said in a post on Instagram.

این چیزی است که او در پستی در اینستاگرام گفته است.

So it sounds like they announced  their separation notice there.

بنابراین به نظر می رسد که آنها اعلامیه جدایی خود را در آنجا اعلام کردند.

It is the noun form.

شکل اسم است.

They announced their separation and then  he added this as a post on Instagram.

آنها جدایی خود را اعلام کردند و سپس این را به عنوان یک پست در اینستاگرام اضافه کرد.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟ آیا از

Do you enjoy learning English  in this very real natural way?

یادگیری زبان انگلیسی به این روش طبیعی و واقعی لذت می برید؟

If so, then I know you'll love  the finely fluent Academy.

اگر چنین است، پس می دانم که آکادمی بسیار روان را دوست خواهید داشت.

This is my premium training program where  we study native English speakers on TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری در تلویزیون،

the news, movies and YouTube so you  can improve your listening skills,  

اخبار، فیلم‌ها و YouTube مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود،

fast English and Add all of this advanced  and natural vocabulary to your speech to  

انگلیسی سریع را بهبود بخشید و همه این واژگان پیشرفته و طبیعی را به گفتار خود اضافه کنید تا به

help you sound fluent and natural,  just like a native English speaker.

شما کمک کند روان و طبیعی به نظر برسید. ، درست مانند یک انگلیسی زبان مادری.

So you can look for the link in  the description to learn more.

بنابراین می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به دنبال پیوند در توضیحات بگردید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Mr.

Trudeau's wife and children have played  a prominent role in his political career.

همسر و فرزندان آقای ترودو نقش برجسته‌ای در زندگی سیاسی او داشته‌اند.

So here the expression is to play a role in  

بنابراین در اینجا عبارت این است که در   چیزی نقش بازی کنیم

something and then notice we have an adjective,  A prominent role and important role for example.

و سپس توجه کنیم که یک صفت داریم، نقش برجسته و نقش مهمی برای مثال.

So let me highlight this for you.

بنابراین اجازه دهید این را برای شما برجسته کنم.

In his political career, the conjugation  they use is the present perfect.

در حرفه سیاسی او، صیغه‌ای که آنها استفاده می‌کنند، زمان حال کامل است.

Have played a role to suggest that they  started playing a role in the past,  

نقشی را ایفا کرده اند تا نشان دهند که در گذشته نقشی را شروع کرده اند،

a prominent role, and they  still play a prominent role now.

نقشی برجسته، و هنوز هم نقش برجسته ای دارند.

So let's take a look at another example.

پس بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم.

With this, expanding your vocabulary plays  an important role in learning a language.

با این کار، گسترش دایره لغات شما نقش مهمی در یادگیری زبان دارد.

So this is simply saying expanding  your vocabulary is important.

بنابراین به سادگی می‌گوییم که گسترش دایره واژگان مهم است.

It plays an important role.

نقش مهمی دارد.

So remember, this is your adjective.

پس به یاد داشته باشید، این صفت شماست.

So you can use a different adjective and you have  

بنابراین می‌توانید از صفت دیگری استفاده کنید و باید

to conjugate your verb play  according to the sentence.

فعل بازی خود را مطابق جمله با هم ترکیب کنید.

In this case, this is a gerund sentence to  make a general statement, and so as a subject,  

در این مورد، این یک جمله ژرونی برای بیان یک گزاره کلی است، و بنابراین به عنوان یک موضوع،

gerund sentences are conjugated as it  and that's why you see play with an S it.

جملات جین به صورت آن مزدوج می شوند و به همین دلیل است که بازی با S it را می بینید.

This plays an important role.

این نقش مهمی دارد.

Do you agree with that?

آیا با آن موافق هستید؟

I'm sure you do.

من مطمئن هستم که شما انجام می دهید.

So if you agree with that, put this  or whatever you think maybe Jay Forest  

بنابراین، اگر با آن موافق هستید، این یا هر چیزی را که فکر می‌کنید قرار دهید شاید درس‌های انگلیسی Jay Forest

English lessons play an important  role in helping you learn English.

نقش مهمی در کمک به یادگیری زبان انگلیسی داشته باشد.

I should also note that you have the gerron here  because in is a preposition, so you need a gerron.

همچنین باید توجه داشته باشم که شما در اینجا جرون را دارید زیرا in یک حرف اضافه است، بنابراین شما به یک gerron نیاز دارید.

So here's a good example.

بنابراین در اینجا یک مثال خوب است.

Hopefully you agree with this JForrest English.

امیدوارم با این JForrest English موافق باشید.

The YouTube channel JForrest English plays an  important role in helping me become fluent.

کانال YouTube JForrest English نقش مهمی در کمک به من برای مسلط شدن دارد.

So here you have your verb play conjugated  with JForrest English which represents it  

بنابراین در اینجا شما فعل play خود را با JForrest English که آن را نشان می دهد

and then important role.

و سپس نقش مهم را نشان می دهد.

You could change this for a different  adjective essential role perhaps,  

شما می‌توانید این را برای یک نقش اصلی صفت دیگر تغییر دهید،

and then in and then you have your  ING and helping me become fluent.

و سپس در و سپس ING خود را داشته باشید و به من کمک کنید تا مسلط باشم.

So if you agree with this,  

بنابراین اگر با این موافق هستید،

put that in the comments below and feel  free to change the adjective as well.

آن را در نظرات زیر قرار دهید و با خیال راحت صفت را نیز تغییر دهید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

So they play a prominent  role in his political career,  

بنابراین، آنها نقش برجسته‌ای در کارنامه سیاسی او دارند،

often accompanying him on trips overseas  after he was elected Prime Minister in 2015.

اغلب او را در سفرهای خارج از کشور پس از انتخاب شدن به عنوان نخست‌وزیر در سال 2015 همراهی می‌کنند.

When you accompany someone, it means  you go with that person somewhere.

وقتی شخصی را همراهی می‌کنید، به این معنی است که با آن شخص به جایی می‌روید.

Is a little more formal, though.

هرچند کمی رسمی تر است.

So if I want to invite my friend  to a movie or the mall, sure,  

بنابراین، اگر بخواهم دوستم را به یک فیلم یا مرکز خرید دعوت کنم، مطمئناً،

I could say can you accompany me to the movies?

می‌توانم بگویم آیا می‌توانی من را در سینما همراهی کنی؟

But that sounds a little formal, I would say.

اما من می گویم که کمی رسمی به نظر می رسد.

Do you want to come with me to the movies?

آیا می خواهید با من به سینما بیایید؟

So this makes sense in this context.

بنابراین این در این زمینه منطقی است.

But in a more everyday context, you can simply  say, do you want to come with me to the movies?

اما در یک زمینه روزمره تر، می توانید به سادگی بگویید، آیا می خواهید با من به سینما بیایید؟ بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

His young children have  helped craft an image of Mr.

فرزندان خردسال او کمک کرده‌اند تا تصویری از آقای

Trudeau, now 51, as a youthful, vigorous leader.

ترودو، که اکنون ۵۱ سال دارد، به‌عنوان یک رهبر جوان و سرسخت خلق شود.

Let's talk about vigorous.

بیایید در مورد قوی صحبت کنیم.

This is a great adjective, Vigorous.

این یک صفت عالی است، نیرومند.

Vigorous.

پرشور

This means energetic.

این یعنی پر انرژی

So I gave you an example sentence here.

بنابراین من برای شما یک جمله مثال زدم.

I've been vigorously watching  JForrest English lessons.

من به شدت درس‌های انگلیسی JForrest را تماشا کرده‌ام.

So you watch this lesson very attentively.

بنابراین شما این درس را با دقت تماشا می کنید.

You're spending a lot of energy on  it, and then as soon as it's done,  

شما انرژی زیادی را صرف آن می‌کنید، و به محض اینکه این کار تمام شد،

you watch another lesson, so that  could describe it as vigorous.

درس دیگری را تماشا می‌کنید، به طوری که می‌توانید آن را قوی توصیف کنید.

But what do you notice between the  example I gave and the example here?

اما بین مثالی که من آوردم و مثالی که در اینجا آمده‌اید، چه چیزی را متوجه می‌شوید؟

Well, here it's an adjective,  but I gave you the adverb form.

خب، اینجا یک صفت است، اما من شکل قید را به شما دادم.

Adverb adverbs generally end in  ly, so they're easy to identify.

قیدهای قید معمولاً به ly ختم می‌شوند، بنابراین شناسایی آنها آسان است.

And I did that because my example  was with the verb watching.

و من این کار را انجام دادم زیرا مثال من با فعل تماشا بود.

So grammatically you need an adverb.

بنابراین از نظر دستوری به یک قید نیاز دارید.

So I'll just write that for you.

بنابراین من فقط آن را برای شما می نویسم.

Adverb.

قید.

Maybe I'll write it below so  it's easy to understand for you.

شاید آن را در زیر بنویسم تا برای شما آسان باشد.

And if you have been vigorously watching  my lessons, JForrest English lessons.

و اگر به شدت درس‌های من را تماشا کرده‌اید، درس‌های انگلیسی JForrest.

Put that in the comments as well.

آن را نیز در نظرات قرار دهید.

That's a great adjective.

این یک صفت عالی است.

Or in this case, adverb to practice vigorous.

یا در این مورد، قید به تمرین شدید.

I like that one as a useful vigorous leader.

من آن یکی را به عنوان یک رهبر قوی و مفید دوست دارم.

His wife, 48, is a former television presenter  

همسر او، 48 ساله، مجری سابق تلویزیون   است

and helped burnish his image  further with a touch of glamour.

و به زیبایی بیشتر تصویر او کمک کرد .

Let's look at burnish his image.

بیایید به زیبایی تصویر او نگاه کنیم.

Burnish is a verb.

Burnish یک فعل است.

Remember it as this expression.

آن را به عنوان این عبارت به خاطر بسپارید.

Burnish one's image or burnish one's  reputation, and that simply means to improve.

وجهه خود را تجلیل کنید یا شهرت خود را تجلیل کنید ، و این به معنای بهبود است.

So you could have said and helped improve his  image or help make his image more attractive,  

بنابراین می‌توانستید بگویید و به بهبود تصویر او کمک کنید یا به جذاب‌تر شدن تصویر او کمک کنید، و

make his reputation more attractive.

شهرت او را جذاب‌تر کنید.

So generally we use this with public  figures like Justin Trudeau or companies.

بنابراین عموماً ما از آن برای چهره‌های عمومی مانند جاستین ترودو یا شرکت‌ها استفاده می‌کنیم.

So Coca cola needs to burnish their image.

بنابراین کوکاکولا باید وجهه خود را برجسته کند.

They need to improve their  image, make it more attractive.

آنها باید تصویر خود را بهبود بخشند ، آن را جذاب تر کنند.

So his wife, because she was a former television  presenter and apparently quite glamorous,  

بنابراین، همسرش، چون مجری سابق تلویزیون و ظاهراً بسیار پر زرق و برق بود،

she helped burnish his image  with a touch of glamour.

کمک کرد تا تصویر او را با کمی زرق و برق جلوه دهد.

I like this.

A touch of a touch of something  is a small amount of something.

من این را دوست دارم.

لمس یک چیزی مقدار کمی از چیزی است.

Here's an everyday example.

در اینجا یک مثال روزمره است.

You could use this dish whatever  you're eating or making.

می‌توانید از این غذا هر چیزی که می‌خورید یا درست می‌کنید استفاده کنید.

This dish needs a touch of salt, a touch of  salt, a small amount of salt, a touch of salt.

این غذا به مقداری نمک، کمی نمک، مقدار کمی نمک، کمی نمک نیاز دارد.

Or she put on a touch of perfume before her date.

یا قبل از قرار ملاقاتش یک عطر زد.

So a small amount of perfume.

بنابراین مقدار کمی عطر.

She didn't want it to be too  noticeable, just a touch of perfume.

او نمی خواست خیلی قابل توجه باشد، فقط یک لمس عطر.

I'll read this part again now.

الان دوباره این قسمت رو میخونم

His wife, 48, is a former television presenter  

همسر او، 48 ساله، مجری سابق تلویزیون   است

and helped burnish his image  further with a touch of glamour.

و به زیبایی بیشتر تصویر او کمک کرد .

A small amount of glamour.

مقدار کمی زرق و برق.

The Prime Minister's Office said that  the couple are focused on raising their  

دفتر نخست وزیر گفت که این زوج بر روی تربیت

kids in a safe, loving and  collaborative environment.

فرزندان خود در محیطی امن، دوست داشتنی و مشارکتی متمرکز هستند.

It added that they will be a constant  presence in their children's lives.

این اضافه کرد که آنها در زندگی فرزندانشان حضور دائمی خواهند داشت.

Notice how it said it added.

توجه کنید که چگونه آن را اضافه کرد.

It added because what's the subject here?

اضافه شد چون موضوع اینجا چیست؟

The subject is the Prime Minister's Office  and although this was actually a person  

موضوع دفتر نخست وزیری است و اگرچه این در واقع شخصی   بود که

saying this because they didn't say Joe from  the Prime Minister's Office, if they said  

این را می گفت زیرا آنها جو از دفتر نخست وزیری را نگفته بودند، اگر می گفتند

Joe or Joseline from the Prime Minister's  office, then it would be he or she added.

جو یا ژوزلین از دفتر نخست وزیر ، پس او اضافه می کرد.

But because they're talking about  the office is conjugated as it.

اما از آنجا که آنها در مورد دفتر صحبت می کنند به عنوان آن مزدوج است.

It added, the office added that they  will be a constant presence in their  

این دفتر اضافه کرد که آنها در زندگی فرزندانشان حضور دائمی خواهند داشت

children's lives and that the family  plan to vacation together next week.

و خانواده قصد دارند هفته آینده با هم به تعطیلات بپردازند.

So this is an example of how  the family plans to remain.

بنابراین این نمونه‌ای از نحوه برنامه‌ریزی خانواده برای ماندن است. این چه

What's that adjective close.

صفت نزدیک است.

So example of how the family  plans to remain close.

مثالی از این که چگونه خانواده برنامه‌ریزی می‌کند نزدیک بماند.

They're going to still go on vacations together.

آنها همچنان با هم به تعطیلات می روند. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

The couple met in Montreal in  2002, so completed past action.

این زوج در 2002 در مونترال با هم آشنا شدند ، بنابراین اقدامات گذشته را تکمیل کردند.

So that's why we have the past simple  here and we're married three years later.

بنابراین به همین دلیل است که ما اینجا گذشته ساده را داریم و سه سال بعد ازدواج کرده ایم.

Notice how we have were married.

توجه کنید که ما چگونه ازدواج کرده ایم.

That's because the expression  is to be married, to be married.

این به این دلیل است که عبارت ازدواج کردن، ازدواج کردن است.

So you take your verb to be  and then you conjugate that.

بنابراین شما فعل خود را be می‌گیرید و سپس آن را با هم ترکیب می‌کنید.

In this case it is in the past simple.

در این مورد در گذشته ساده است.

And were married three years later after Mr.

و سه سال بعد پس از بازگشت آقای

Trudeau, who had spent years teaching  in Vancouver, returned to Montreal.

ترودو که سال‌ها در ونکوور تدریس کرده بود، ازدواج کردند .

So notice the past perfect here had spent because  on our timeline of past actions we have The couple  

بنابراین توجه کنید که گذشته کامل اینجا سپری کرده بود، زیرا در جدول زمانی اقدامات گذشته ما این زوج

met.

ملاقات کرده‌ایم.

In 2002 they got married and  then he spent years teaching.

در سال 2002 آنها ازدواج کردند و سپس او سالها به تدریس پرداخت.

So those are all past actions.

پس اینها همه اعمال گذشته هستند.

But we use the past perfect to show  the older action of these actions.

اما ما از گذشته کامل برای نشان دادن عملکرد قدیمی‌تر این اقدامات استفاده می‌کنیم.

So he had spent years teaching before he  returned to Montreal and before they got married.

بنابراین او قبل از بازگشت به مونترال و قبل از ازدواج آنها سالها تدریس کرده بود.

Now notice how I've also been saying get married  

حالا توجه کنید که چگونه من هم می‌گفتم ازدواج کنید

to get married because we use get married to talk  about your transition from not married to married.

تا ازدواج کنید، زیرا ما از ازدواج برای صحبت درباره انتقال شما از ازدواج نکردن به ازدواج استفاده می‌کنیم.

So, for example, you could say  

بنابراین، برای مثال، می‌توانید بگویید

we got married in 2014, we're getting  married next year, We just got married.

ما در سال 2014 ازدواج کردیم، سال آینده ازدواج می‌کنیم، ما تازه ازدواج کردیم.

Okay.

باشه.

So this is talking about the transition from not  married to married and that is to get married.

بنابراین این صحبت در مورد انتقال از ازدواج نکردن به ازدواج است و آن ازدواج است.

I'll move that here.

من آن را به اینجا منتقل می کنم.

Now to be married.

حالا برای ازدواج

This is used in We are now  married, we are married.

این در We are now ازدواج کرده ایم، ما ازدواج کرده ایم استفاده می شود.

So someone might ask you, oh, are  are you just dating your husband?

بنابراین ممکن است کسی از شما بپرسد، اوه، آیا به تازگی با شوهرتان قرار ملاقات دارید؟ آیا

Are you boyfriend, girlfriend?

شما دوست پسر، دوست دختر هستید؟

And you can say no, we're married.

و می توانید بگویید نه، ما ازدواج کرده ایم.

We're married.

He's my husband.

ما ازدواج کرده ایم

او شوهر من است.

She's my wife.

او همسر من است.

We're married.

ما ازدواج کرده ایم

We've been married for 10 years.

ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم.

OK, to be married.

باشه متاهل بودن

And this is just in the present.

و این فقط در زمان حال است.

Perfect, because it started in the  past and it continues until now.

عالی است، زیرا از گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

We've been married for 10 years.

ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم.

We are married.

ما متاهل هستیم.

So be married your current state.

پس با وضعیت فعلی ازدواج کنید.

Get married.

ازدواج کردن.

Is the transition from not married to married?

آیا انتقال از غیر متاهل به متاهل است؟

Nelson Wiseman, a professor of political  science at the University of Toronto,  

نلسون وایزمن، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تورنتو،

said that while Miss Gregoire  Trudeau prominently accompanied  

گفت که در حالی که خانم گرگوار ترودو به‌طور برجسته‌ای

her husband at public events after he  became Prime Minister, her appearances  

در رویدادهای عمومی همسرش را پس از نخست‌وزیر شدن همراهی می‌کرد، ظاهر او

had more recently decreased notably OK  here, so we're using the verb to accompany.

اخیراً به‌طور چشمگیری کاهش یافته است ، بنابراین ما از این فعل استفاده می‌کنیم. همراهی کند.

But remember, before, it was in  the gerund form accompanying him,  

اما به یاد داشته باشید، قبلاً به شکل جیروند همراه او بود،

often accompanying him, often going with him.

اغلب همراه او بود، اغلب با او همراه بود.

And here is just in the past.

و اینجا فقط در گذشته است.

Simple, but the verb is to accompany someone.

ساده است، اما فعل آن است که کسی را همراهی کند.

You accompany someone, which means you go  with someone to a specific event or location.

شما شخصی را همراهی می‌کنید، به این معنی که با شخصی به یک رویداد یا مکان خاص می‌روید.

So his wife, Miss Gregoire Trudeau,  prominently accompanied her husband  

بنابراین همسرش، خانم گرگوار ترودو،

at public events after he became Prime Minister.

پس از نخست‌وزیر شدن همسرش، به‌طور برجسته‌ای در رویدادهای عمومی او را همراهی می‌کرد.

So by saying prominently, it means  she was a very visible figure.

بنابراین با گفتن برجسته، به این معنی است که او یک چهره بسیار قابل مشاهده بود.

So she was always there by his side,  wearing these beautiful, glamorous clothes.

بنابراین او همیشه در کنار او بود و این لباس های زیبا و پر زرق و برق را پوشیده بود.

I imagine she was very prominent.

تصور می کنم او بسیار برجسته بود.

Her appearances had more  recently decreased notably.

ظاهر او اخیراً به طور قابل توجهی کاهش یافته بود.

When you say notably, it means that it  was, it's now obvious to the public.

وقتی به طور قابل توجهی می گویید، به این معنی است که این بود، اکنون برای عموم آشکار است.

Before she was always there in pictures,  

قبل از اینکه او همیشه در عکس‌ها حضور داشت،

but now when you see pictures, you  notice like, hey, where is his wife?

اما حالا وقتی عکس‌ها را می‌بینید، متوجه می‌شوید، هی، همسرش کجاست؟

I don't see Sophie, I don't see Mrs.

من سوفی را نمی بینم، خانم ترودو را نمی بینم

Trudeau.

.

So that's notably, for example, you  could say she was in a workplace context.

به‌طور مشخص، مثلاً می‌توانید بگویید که او در یک محیط کار بوده است.

She was notably late, so when you're notably  late, it means everyone knows you were late.

او به طور قابل توجهی دیر کرده بود، بنابراین وقتی شما به طور قابل توجهی دیر کردید، به این معنی است که همه می دانند که شما دیر کرده اید.

It was obvious.

آشکار بود.

So if you're just one minute or two  minutes late, that's not very obvious.

بنابراین اگر فقط یک یا دو دقیقه دیر کردید، این خیلی واضح نیست.

But if you show up an hour late or 45  minutes late, that's pretty obvious.

اما اگر یک ساعت یا 45 دقیقه دیرتر حاضر شوید، کاملا واضح است.

She was notably late, even though the role  of family man was an integral part of Mr.

او به‌طور قابل‌توجهی تأخیر کرد، اگرچه نقش مرد خانواده بخشی جدایی‌ناپذیر از

Trudeau's carefully crafted image.

تصویر آقای ترودو بود که به دقت ساخته شده بود.

Mr.

آقای

Wiseman, that was the the  professor of political science, Mr.

وایزمن، آن استاد علوم سیاسی بود، آقای

Wiseman said he foresaw no political  fallout from the separation.

وایزمن گفت که هیچ پیامد سیاسی از این جدایی را پیش‌بینی نمی‌کرد.

So here separation is being  used as a noun from a noun.

بنابراین در اینجا جداسازی به عنوان یک اسم از یک اسم استفاده می شود.

As a noun.

به عنوان یک اسم.

If you wanted to use it as a verb, you  would say from their decision to separate.

اگر می خواستید از آن به عنوان فعل استفاده کنید، از تصمیم آنها برای جدا شدن می گویید. به این

That would be how you could  use it from the verb form.

صورت است که می‌توانید آن را از شکل فعل استفاده کنید.

But hear from the separation and you could  say their separation as well, the separation.

اما از جدایی بشنوید و می توانید جدایی آنها را نیز بگویید، جدایی.

Or you could say it's possessive and  it belongs to them, their separation.

یا می‌توانید بگویید مالکیت دارد و به آن‌ها تعلق دارد، جدایی‌شان.

Here for saw.

اینجا برای اره.

So this is the verb see conjugated in the past.

پس این فعل see conjugated در گذشته است.

So see saw.

پس اره را ببینید.

But when you foresee something, it means you,  you anticipate it, You see it in advance.

اما وقتی چیزی را پیش‌بینی می‌کنید، به این معنی است که شما آن را پیش‌بینی می‌کنید، آن را از قبل می‌بینید.

So because this just happened, we don't  actually know if they'll be a political fallout.

بنابراین از آنجایی که این اتفاق به تازگی رخ داده است، ما نمی‌دانیم که آیا آنها یک پیامد سیاسی خواهند بود یا خیر.

A political fallout is when  his reputation is damaged.

پیامدهای سیاسی زمانی است که به اعتبار او آسیب می‌رسد.

So a negative impact from the  decision from their separation.

بنابراین یک تأثیر منفی از تصمیم جدایی آنها.

There was a negative impact.

تاثیر منفی داشت.

And how could there be a negative impact?

و چگونه می تواند تأثیر منفی داشته باشد؟

His popularity goes down, his ratings  go down, his public image goes down.

محبوبیت او پایین می‌آید، رتبه‌بندی‌اش پایین می‌آید، وجهه عمومی او پایین می‌آید.

So political fallout, negative  impact, Yeah, that's how I'll say it.

بنابراین پیامدهای سیاسی، تأثیر منفی، بله، اینطوری می گویم.

Negative impact political fallout.

تأثیر منفی پیامدهای سیاسی

It doesn't just have to be a political fallout.

این فقط نباید یک پیامد سیاسی باشد.

A company could experience a fallout if  they released a product that was defective.

اگر یک شرکت محصولی معیوب منتشر کند، ممکن است با عواقب مواجه شود.

So that could negatively impact  their image or reputation.

بنابراین می‌تواند روی تصویر یا شهرت آنها تأثیر منفی بگذارد.

OK, so to foresee is when you see it in  advance, you predict it, you anticipate it.

خوب، پس پیش‌بینی زمانی است که آن را از قبل می‌بینید، آن را پیش‌بینی می‌کنید، آن را پیش‌بینی می‌کنید.

But this just happened.

اما این اتفاق افتاده است.

So right now it's a little premature.

بنابراین در حال حاضر کمی زود است.

It's too soon to say if there  will be a fallout or not,  

خیلی زود است که بگوییم آیا پیامی وجود خواهد داشت یا نه،

so that's why he's using the  verb for C but conjugation.

بنابراین به همین دلیل است که او از فعل برای C اما صرف استفاده می کند.

He already said this, so  that's why it's in the past.

او قبلاً این را گفته است، بنابراین  به همین دلیل در گذشته است.

Simple for saw, but the verb is  to for C So time will tell if  

برای saw ساده است، اما فعل آن برای C است، بنابراین زمان نشان خواهد داد که آیا

there will be a political fallout from their  separation from their decision to separate.

جدایی آنها از تصمیمشان برای جدایی پیامدهای سیاسی خواهد داشت یا خیر.

And that's the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So what I'll do now is I'll go to the beginning  and I'll read the article from start to finish,  

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به ابتدا می روم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم،

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Justin Trudeau separates  from wife Sophie Gregoire.

جاستین ترودو از همسرش سوفی گرگوار جدا شد.

The Trudeaus, who have been married for  18 years and who have three children,  

خانواده ترودو که 18 سال است ازدواج کرده اند و دارای سه فرزند هستند،

have signed a legal separation agreement.

قرارداد جدایی قانونی امضا کرده اند.

As always, we remain a close family with  deep love and respect for each other.

مثل همیشه، ما یک خانواده صمیمی با عشق و احترام عمیق برای یکدیگر باقی می‌مانیم. آقای ترودو در پستی در اینستاگرام گفت:

For the wellbeing of our children, we ask that  you respect our privacy and their privacy, Mr.

برای رفاه فرزندانمان، از شما می خواهیم که به حریم خصوصی ما و حریم خصوصی آنها احترام بگذارید

Trudeau said in a post on Instagram.

.

Mr.

Trudeau's wife and children have played  a prominent role in his political career,  

همسر و فرزندان آقای ترودو نقش برجسته‌ای در حرفه سیاسی او داشته‌اند و

often accompanying him on trips overseas  after he was elected Prime Minister in 2015.

اغلب او را در سفرهای خارج از کشور پس از انتخاب شدنش به عنوان نخست‌وزیر در سال 2015 همراهی می‌کنند.

His young children have  helped craft an image of Mr.

Trudeau, now 51, as a youthful, vigorous leader.

، رهبر نیرومند

His wife, 48, is a former television presenter  

همسر او، 48 ساله، مجری سابق تلویزیون   است

and helped burnish his image  further with a touch of glamour.

و به زیبایی بیشتر تصویر او کمک کرد .

The Prime Minister's Office said that  the couple are focused on raising their  

دفتر نخست وزیر گفت که این زوج بر روی تربیت

kids in a safe, loving and  collaborative environment.

فرزندان خود در محیطی امن، دوست داشتنی و مشارکتی متمرکز هستند.

It added that they will be a constant  presence in their children's lives and  

اضافه کرد که آنها در زندگی فرزندانشان حضور دائمی خواهند داشت و

that the family plan to  vacation together next week.

خانواده قصد دارند هفته آینده با هم به تعطیلات بپردازند.

The couple met in Montreal in 2002 and  were married three years later after Mr.

این زوج در سال 2002 در مونترال با هم آشنا شدند و سه سال بعد پس از اینکه آقای

Trudeau, who had spent years teaching  in Vancouver, returned to Montreal.

ترودو که سال‌ها در ونکوور تدریس کرده بود ، به مونترال بازگشت، ازدواج کردند.

Nelson Wiseman, a professor of political  science at the University of Toronto,  

نلسون وایزمن، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تورنتو،

said that while Miss Gregoire Trudeau  prominently accompanied her husband at  

گفت که در حالی که خانم گرگوار ترودو

public events after he became Prime Minister, her  appearances had more recently decreased notably,  

بعد از نخست‌وزیر شدن همسرش به‌طور برجسته در رویدادهای عمومی همراهی می‌کرد، ظاهر او اخیراً به‌طور چشمگیری کاهش یافته است،

even though the role of family  man was an integral part of Mr.

حتی اگر نقش مرد خانواده یک مرد خانواده باشد. آقای وایزمن گفت که بخشی جدایی ناپذیر از

Trudeau's carefully crafted image, Mr.

تصویر آقای ترودو که به دقت ساخته شده است،

Wiseman said he foresaw no political  fallout from the separation.

هیچ پیامد سیاسی را از این جدایی پیش‌بینی نکرده است. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

If so, then make sure you subscribe,  

اگر چنین است، پس حتماً مشترک شوید،

because I post lessons like this every  single week and you can get this free  

زیرا من هر هفته دروسی از این قبیل را پست می‌کنم و می‌توانید این

speaking guide where I share 6 tips on how  to speak English fluently and confidently.

راهنمای صحبت رایگان   را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And why don't you get started  with your next lesson right now?

و چرا همین الان با درس بعدی خود شروع نمی کنید؟