If You Can Understand This BBC News Article, Your English is Excellent!

In this English reading and listening lesson,  

در این درس خواندن و شنیدن انگلیسی،   می‌خواهیم

we're going to read a news article together  so you can improve all areas of your English.

یک مقاله خبری با هم بخوانیم تا بتوانید همه زمینه‌های انگلیسی خود را بهبود بخشید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

Our headline, The country that measures happiness.

عنوان ما، کشوری که شادی را می سنجد.

Any idea which country this could be?

آیا ایده ای دارید که این کدام کشور می تواند باشد؟

Well, let's find out.

خب بیایید بفهمیم

On the eastern edge of the Himalayas,  

در لبه شرقی هیمالیا، که

nestled between India and Tibet,  lies the tiny nation of Bhutan.

بین هند و تبت قرار گرفته است، کشور کوچک بوتان قرار دارد.

So Bhutan is the country that measures happiness.

بنابراین بوتان کشوری است که شادی را می سنجد.

And notice they described it  as the tiny nation of Bhutan.

و توجه کنید که آن را به عنوان کشور کوچک بوتان توصیف کردند.

Tiny means extremely small.

کوچک به معنای بسیار کوچک است.

And let's review nestled.

و اجازه دهید به بررسی تو در تو.

First of all, notice this pronunciation of the Ed.

اول از همه به این تلفظ Ed توجه کنید.

This is the past participle of the verb to Nestle.

این فعل ماضی فعل به نستله است.

But here it's to be nestled, nestled.

اما در اینجا آن را به nestled، nestled.

And it functions as an adjective, in this  case nestled old, so a soft D old nestled.

و به‌عنوان یک صفت عمل می‌کند، در این مورد تودرتو قدیمی، بنابراین D قدیمی تودرتو.

And this means to be securely or  comfortably placed in a location.

و این به معنای قرار گرفتن ایمن یا راحت در مکانی است.

It's used more in a literary sense.

بیشتر در معنای ادبی استفاده می شود.

It sounds very poetic.

بسیار شاعرانه به نظر می رسد.

You might hear this in a real estate  listing to make a location sound desirable.

ممکن است این را در فهرست املاک بشنوید تا موقعیت مکانی مطلوب به نظر برسد.

For example, the cottage is nestled to be nestled.

به عنوان مثال، کلبه تو در تو قرار داده شده است.

So this stays in the Ed  form, nestled and then to be.

بنابراین این به شکل Ed باقی می‌ماند ، تودرتو و سپس خواهد بود.

This is your verb you conjugate.

این فعل شماست که با هم ترکیب می کنید.

The cottage is nestled  between a river and a valley.

این کلبه بین یک رودخانه و یک دره قرار گرفته است.

So this isn't everyday speech.

بنابراین این سخنرانی روزمره نیست.

It's more poetic, more literary.

شاعرانه تر، ادبی تر است.

So again, maybe you're reading  a book or an article and it says  

بنابراین، دوباره، شاید شما در حال خواندن یک کتاب یا مقاله هستید و می‌گوید که

the baby was sleeping soundly,  nestled in her mother's arms.

کودک در آغوش مادرش آرام خوابیده است. با

So carefully, carefully, securely,  comfortably placed in her mother's arm.

دقت، با احتیاط، ایمن، راحت در آغوش مادرش قرار گرفته است.

So you will see this a lot, but  more in a literary, poetic sense.

بنابراین شما این را بسیار خواهید دید، اما بیشتر به معنای ادبی و شاعرانه.

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم. می

You can find the link in the description.

توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Let's continue.

ادامه دهیم. بوتان که

Fiercely proud and protective of his traditions,  

به شدت به سنت‌های خود افتخار می‌کند و از سنت‌های خود محافظت می‌کند،

Bhutan has been closed to  outside influences for centuries.

قرن‌هاست که به روی تأثیرات خارجی بسته بوده است.

So notice how this information  here describes Bhutan.

بنابراین توجه کنید که این اطلاعات در اینجا چگونه بوتان را توصیف می‌کند.

Now all of this can be removed from the  

اکنون همه اینها را می توان از

sentence and the sentence would  still be grammatically cracked.

جمله حذف کرد و این جمله همچنان از نظر گرامری شکسته می شود.

So this is a great way that you as a speaker can  

بنابراین این یک راه عالی است که شما به‌عنوان یک بلندگو می‌توانید

sound more advanced or you  can make more of an impact.

پیشرفته‌تر صدا کنید یا می‌توانید تأثیر بیشتری داشته باشید.

You can be more descriptive by adding  information at the beginning of your sentence.

می‌توانید با افزودن اطلاعات در ابتدای جمله، توصیفی‌تر باشید.

So here the two adjectives are  proud, adding fiercely, intensifies.

بنابراین در اینجا دو صفت مغرور هستند، به شدت اضافه می‌شوند، تشدید می‌شوند.

It means strongly, extremely, fiercely  proud and protective of its tradition.

این به معنای قوی، بسیار، شدیداً افتخار و محافظت از سنت خود است.

So the adjectives are proud and protective.

پس صفت ها مغرور و محافظ هستند. با

Thinking about that structure, you could  say I would say hard working and determined.

فکر کردن به آن ساختار، می‌توانید بگویید که سخت کوش و مصمم هستم.

My students never give up on their dreams.

دانش آموزان من هرگز از رویاهای خود دست نمی کشند.

So this is the complete sentence.

پس این جمله کامل است.

My students never give up on their dreams.

دانش آموزان من هرگز از رویاهای خود دست نمی کشند.

Now I'm just giving information  about who my students are,  

اکنون من فقط اطلاعاتی درباره دانش‌آموزانم ارائه می‌دهم،

simply using the adjectives  hard working and determined.

به سادگی از صفت‌های سخت‌کوش و مصمم استفاده می‌کنم.

Or how about this enthusiastic and  motivated my students eagerly await,  

یا در مورد این مشتاقانه و انگیزه‌ای که دانش‌آموزانم مشتاقانه منتظرند،

so eagerly describes how they're waiting.

اینقدر مشتاقانه توصیف می‌کند که چگونه منتظرند.

It means with enthusiasm,  eagerly await my new lessons.

یعنی با اشتیاق، مشتاقانه منتظر درس‌های جدید من باشید.

And await is a more poetic way than saying  wait for, you could say wait for notice.

و انتظار روشی شاعرانه‌تر از گفتن است، می‌توان گفت منتظر باش.

If you use weight, you have to use the present  preposition for you wait for something,  

اگر از وزن استفاده می‌کنید، باید از حرف اضافه فعلی استفاده کنید تا منتظر چیزی باشید،

but you just await something.

اما فقط منتظر چیزی هستید.

So await my new lessons.

پس منتظر درس های جدید من باشید

And this is a little more literary since I'm  communicating this in a more literary way now.

و این کمی ادبی‌تر است، زیرا اکنون دارم این موضوع را به شیوه‌ای ادبی‌تر بیان می‌کنم.

I'm sure you're hard working and determined and  

مطمئنم سخت کار و مصمم و مشتاق

enthusiastic and motivated, and  you eagerly await my new lesson.

و با انگیزه هستید و مشتاقانه منتظر درس جدید من هستید.

So put that's me, that's me.

پس بگو که من هستم، آن من هستم.

Put that's me in the comments,  

این من هستم را در نظرات قرار دهید،

and you can practice using this more  advanced literary sentence structure.

و می‌توانید با استفاده از این ساختار جملات ادبی پیشرفته‌تر تمرین کنید.

OK, let's continue.

باشه ادامه بدیم

The nation has decided to take a  unique approach to westernization,  

این کشور تصمیم گرفته است رویکردی منحصربه‌فرد برای غربی‌سازی اتخاذ کند و

creating a concept known as the  Gross National Happiness Index.

مفهومی به نام « شاخص شادی ناخالص ملی» ایجاد کند.

So you may be familiar with the  GDP, the gross domestic product.

بنابراین ممکن است با تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی آشنا باشید.

So this is the Gross National Happiness indexed.

بنابراین این شادی ناخالص ملی نمایه شده است.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news.

فیلم، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description for  the link to learn more or you can go  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند بگردید یا می‌توانید

to my website and click on Finally Fluent Academy.

به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Don't be fooled by the name.

گول اسم را نخورید

Remember, the name is the  Gross National Happiness Index.

به یاد داشته باشید، نام شاخص شادی ناخالص ملی است.

Don't be fooled by the name.

گول اسم را نخورید

So this is in the imperative, in the negative.

پس این در امر امری است، در سلبی.

So the imperative uses the base verb only  and it's used to give an instruction.

بنابراین دستور فقط از فعل پایه استفاده می‌کند و از آن برای دادن دستورالعمل استفاده می‌شود.

Both of these examples are  in the imperative subscribe.

هر دوی این مثال‌ها در اشتراک ضروری هستند.

So you're notified.

بنابراین به شما اطلاع داده می شود.

Every time I post a new lesson,  I'm giving you an instruction.

هر بار که یک درس جدید پست می‌کنم، به شما دستورالعملی می‌دهم.

So please do that now.

پس لطفا همین الان این کار را بکنید.

Subscribe, subscribe.

مشترک شوید، مشترک شوید.

It's very common for Youtubers to say hit  the subscribe button, hit the like button.

برای کاربران یوتیوب بسیار رایج است که می گویند دکمه اشتراک را بزنید، دکمه لایک را بزنید.

But that is also in the imperative because it  

اما این نیز در امر ضروری است زیرا

starts with the base verb  hit the subscribe button.

با فعل پایه شروع می‌شود و دکمه اشتراک را بزنید.

So here's the example in the imperative.

بنابراین در اینجا مثال در امر ضروری است.

Now I can add please in front of  my sentence to sound more polite,  

اکنون می‌توانم لطفاً جلوی جمله‌ام اضافه کنم تا مودبانه‌تر به نظر برسد،

especially if you're giving  an instruction to someone.

مخصوصاً اگر به کسی دستور می‌دهید.

Please support my channel by liking this video.

لطفا با لایک این ویدیو از کانال من حمایت کنید.

And please do that.

و لطفا این کار را انجام دهید.

It truly does support this channel.

واقعاً از این کانال پشتیبانی می کند.

Now support is the base verb in the imperative.

اکنون support فعل پایه در امر امری است.

This is just additional  information to sound more polite.

این فقط اطلاعات تکمیلی است تا مودبانه‌تر به نظر برسد.

So this is in the imperative negative.

پس این در امری منفی است.

Don't be fooled by the name.

گول اسم را نخورید

So in this case, fooled.

بنابراین در این مورد، فریب خورده است.

Notice that pronunciation ooled fooled, fooled.

توجه کنید که تلفظ ooled fooled, fooled.

That's another way of saying  tricked or deceived by the name.

این روش دیگری برای گفتن فریب یا فریب نام است.

So don't be fooled.

پس گول نخورید

Now here notice with tricked, it's a soft T  sound tricked, but this is a soft D sound.

اکنون در اینجا متوجه شوید که با فریب خورده، صدای T نرم فریب خورده است، اما این صدای D ملایم است.

Fooled and deceived.

فریب خورده و فریب خورده.

This is also a soft D sound.

این هم صدای D ملایمی دارد.

Don't be fooled by the name.

گول اسم را نخورید

So you can be tricked, fooled or deceived  by something because it's the passive form.

بنابراین می‌توانید فریب بخورید، فریب بخورید یا فریب چیزی را بخورید زیرا آن حالت منفعل است.

If it were active, you would say the name  tricked me or fooled me or deceived me.

اگر فعال بود، می‌گفتید نام مرا فریب داد یا فریب داد یا فریبم داد.

This is not just a measure of how  much people smile and laughed.

این فقط معیاری برای میزان لبخند و خندیدن مردم نیست.

So This is why you shouldn't be  fooled, tricked, or deceived.

بنابراین به همین دلیل است که نباید گول بخورید، فریب بخورید یا فریب بخورید.

It's not just a measure of how much.

این فقط اندازه گیری نیست.

So how much is the quantity?

پس مقدار آن چقدر است؟

How much time, how much money quantity.

چه مقدار زمان، چه مقدار پول.

You could also say how often people  smile, how often is the frequency,  

همچنین می‌توانید بگویید مردم چقدر لبخند می‌زنند، تعداد دفعات آن

how much quantity, how often Frequency  is a holistic approach to sustainable  

چقدر است، تعداد دفعات آن چقدر است.

development that gives as much weight  to human flourishing as it does wealth.

So human flourishing to flourish means that you  are performing well, you're functioning well.

بنابراین شکوفایی انسان برای شکوفا شدن به این معنی است که شما عملکرد خوبی دارید، عملکرد خوبی دارید.

So if you're flourishing, that could be your  sense of overall development and satisfaction.

بنابراین اگر در حال شکوفایی هستید، این می‌تواند احساس پیشرفت و رضایت کلی شما باشد.

That measure of happiness, as it  does wealth, now here as much weight.

این معیار شادی، به اندازه ثروت، اکنون به همان اندازه وزن است.

So if you give weight to something, a  measure, it means that you value it.

بنابراین اگر به چیزی وزن بدهید، یک اندازه، به این معنی است که برای آن ارزش قائل هستید.

So how much value you give  to flourishing as a person?

بنابراین چقدر برای شکوفایی به عنوان یک شخص ارزش قائل هستید؟

That indicator of happiness compared  to wealth in an everyday context?

این شاخص شادی در مقایسه با ثروت در یک زمینه روزمره؟ می

I could say students need to give as much weight.

توانم بگویم دانش آموزان باید به همان اندازه وزن بدهند.

You could also say as much importance  to pronunciation as grammar.

همچنین می توانید به اندازه گرامر به تلفظ اهمیت دهید.

Now you can have as something, so I could  just say as wells or you can say as they do.

حالا شما می‌توانید به عنوان چیزی داشته باشید، بنابراین من می‌توانم فقط به‌عنوان چاه‌ها بگویم یا شما می‌توانید مانند آنها بگویید.

So the subject is they because  it's students in this case,  

بنابراین موضوع آن‌ها است زیرا در این مورد دانش‌آموزان هستند،

it is talking about it's a holistic development.

صحبت از آن یک پیشرفت جامع است.

OK, so here they is the subject and then do is  the auxiliary verb that matches the subject.

خوب، بنابراین در اینجا آنها فاعل هستند و سپس do فعل کمکی است که با فاعل مطابقت دارد.

They do grammar, but you  could simply say as grammar.

آنها گرامر را انجام می دهند، اما شما به سادگی می توانید به عنوان دستور زبان بگویید.

So if you value grammar this much, if  you think grammar is this important,  

بنابراین، اگر برای گرامر اینقدر ارزش قائل هستید، اگر فکر می‌کنید گرامر اینقدر مهم است،

this important, well then how much you  value pronunciation should be the same.

پس چقدر برای تلفظ ارزش قائل هستید باید یکسان باشد.

That would be as much weight as much importance.

این به همان اندازه که اهمیت دارد وزن خواهد داشت.

Let's continue the Center for Bhutan and GNH.

بیایید مرکز بوتان و GNH را ادامه دهیم.

So Gross National Happiness Studies is responsible  

بنابراین «مطالعات شادی ناخالص ملی» مسئول

for administering the Gross  National Happiness surveys.

اجرای نظرسنجی‌های شادی ناخالص ملی است.

So notice here to be responsible for  and then because for is a preposition,  

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا مسئول هستید و سپس چون for یک حرف اضافه است،

you need the gerund verb in ING.

شما به فعل جیروند در ING نیاز دارید.

Or you could also say to be responsible  for something such as the surveys.

یا می‌توانید بگویید که مسئول چیزی مانند نظرسنجی‌ها هستید.

And of course you need to  conjugate your verb to be.

و البته باید فعل to be خود را با هم ترکیب کنید.

So here it is because all of this is  conjugated as it third person singular it is.

بنابراین در اینجا به این دلیل است که همه اینها به عنوان سوم شخص مفرد به هم پیوسته است.

But let's say it were two people, you could  say they are responsible for the surveys.

اما فرض کنید دو نفر بودند، می‌توانید بگویید که آنها مسئول نظرسنجی‌ها هستند.

So you can have responsible for gerund or noun.

بنابراین شما می توانید برای Gerund یا اسم مسئول داشته باشید.

They measure 9 key areas of happiness every  five years, psychological, well-being, health,  

آنها 9 حوزه کلیدی شادی را هر پنج سال، روانی، رفاه، سلامت،

education, good governance, ecology, time use,  community, vitality, culture and living standards.

آموزش، حکمرانی خوب، محیط زیست، استفاده از زمان، جامعه، سرزندگی، فرهنگ و استانداردهای زندگی اندازه‌گیری می‌کنند.

So these are the nine key areas and key in this  

بنابراین، این‌ها 9 حوزه کلیدی هستند و کلید در این

case means important the ones you want  to focus on important areas, key areas.

مورد به معنای مهم آن‌هایی است که می‌خواهید روی حوزه‌های مهم تمرکز کنید، حوزه‌های کلیدی.

Let's continue according to officials.

به گفته مسئولان ادامه دهیم.

So notice this preposition  according to someone, no,  

بنابراین به این حرف اضافه توجه کنید، به گفته کسی، نه،

the someone could be a company, it could  be a something according to the company,  

شخصی می‌تواند یک شرکت باشد، می‌تواند یک چیزی باشد،

according to the government, which  is of course made-up of individuals.

طبق گفته دولت، که البته از افراد تشکیل شده است.

But you can focus more on a something,  a company or the individuals.

اما می‌توانید بیشتر روی یک چیز، یک شرکت یا افراد تمرکز کنید.

So officials, these are the the people  who work for a specific institution.

بنابراین مسئولان، اینها افرادی هستند که برای یک موسسه خاص کار می کنند.

This is often used with  government, government officials.

این اغلب با مقامات دولتی و دولتی استفاده می‌شود.

So according to officials, if a government policy  doesn't result in the well-being of Bhutanese,  

بنابراین، به گفته مقامات، اگر یک سیاست دولتی به رفاه مردم بوتان منجر نشود،

that policy will never be approved in the country.

این سیاست هرگز در این کشور تصویب نخواهد شد.

So again, this is officials, government  officials in Bhutan saying this.

بنابراین، دوباره، این مقامات، مقامات دولتی در بوتان این را می گویند.

Let's review this preposition here.

بیایید این حرف اضافه را در اینجا مرور کنیم.

Result in something.

نتیجه به چیزی

So to result in something, you're  talking about the cause and the effect.

بنابراین برای نتیجه دادن به چیزی، در مورد علت و معلول صحبت می کنید.

So this is the effect here, the  result in the well-being of Bhutanese.

بنابراین این تأثیر در اینجاست، نتیجه در رفاه بوتانی ها.

Now you can also use lead to.

اکنون می توانید از سرب نیز استفاده کنید.

So if a government policy  doesn't create result in lead to.

بنابراین، اگر یک سیاست دولتی منجر به ایجاد نتیجه نشود.

So notice that preposition change  lead to the well-being of Bhutanese.

بنابراین توجه کنید که تغییر حرف اضافه به رفاه بوتانی ها منجر می شود.

So here I gave a everyday example.

بنابراین در اینجا مثالی روزمره زدم. می‌توانید بگویید،

We increased our prices, we raised our prices, you  could say and it resulted in a lot of complaints.

قیمت‌هایمان را افزایش دادیم، قیمت‌هایمان را افزایش دادیم و منجر به شکایات زیادی شد.

So this was the the cause and the effect.

پس علت و معلول این بود.

Now you could also say lead to,  but the past simple is lead.

اکنون می‌توانید بگویید منجر به، اما گذشته ساده سرب است.

And then remember your preposition choice is  to now it's very common to also use raise.

و سپس به یاد داشته باشید که انتخاب حرف اضافه شما این است که اکنون استفاده از raise نیز بسیار رایج است.

So I'll put that here.

بنابراین من آن را اینجا قرار می دهم.

We raised our prices.

قیمت هایمان را افزایش دادیم.

Let's continue.

ادامه دهیم.

But Bhutan is not the  happiest country in the world.

اما بوتان شادترین کشور جهان نیست.

So notice but is used to introduce a contrast.

بنابراین توجه کنید اما برای معرفی یک کنتراست استفاده می شود.

So a contrast would either be a negative  to a positive or a positive to a negative.

بنابراین یک تضاد یا منفی به مثبت یا مثبت به منفی خواهد بود.

So here this is all very positive about  this focus on well-being and happiness.

بنابراین در اینجا همه چیز در مورد تمرکز بر رفاه و شادی بسیار مثبت است.

Now they're introducing a  negative, so it'll be a contrast.

اکنون آنها یک  منفی را معرفی می کنند ، بنابراین این یک تضاد خواهد بود.

But Bhutan is not the  happiest country in the world.

اما بوتان شادترین کشور جهان نیست.

It actually ranks 95th out of 156 countries.

در واقع در بین 156 کشور در رتبه 95 قرار دارد.

So here notice 95th.

بنابراین در اینجا به 95 توجه کنید.

So this is a voiced or unvoiced TH fifth out of.

بنابراین این یک پنجم TH صدادار یا بدون صدا است.

So this is when you have that comparison out of.

بنابراین این زمانی است که شما آن مقایسه را خارج از آن دارید.

So this is its number and  this is the total number.

بنابراین این تعداد آن و این تعداد کل است.

And to rank is for your position.

و رتبه برای موقعیت شماست.

So that's your score basically.

بنابراین امتیاز شما اساساً همین است.

And here actually is used to clarify information.

و در اینجا در واقع برای روشن کردن اطلاعات استفاده می شود.

I hear students use the word actually  incorrectly because they think it's more  

من می‌شنوم که دانش‌آموزان واقعاً از این کلمه اشتباه استفاده می‌کنند، زیرا فکر می‌کنند این کلمه بیشتر

to introduce information, but it's only  used to introduce a clarifying point.

برای معرفی اطلاعات است، اما فقط برای معرفی یک نکته روشن‌کننده استفاده می‌شود.

So let's say I've been talking about this  conference at work for quite a while,  

بنابراین، فرض کنید من مدت زیادی است که در محل کارم درباره این کنفرانس صحبت می‌کنم،

and one day you just asked  me, so when is the conference?

و یک روز از من پرسیدی، پس کنفرانس کی برگزار می‌شود؟

Now I want to clarify information so  I can say actually it was cancelled.

اکنون می‌خواهم اطلاعات را روشن کنم تا بتوانم بگویم در واقع لغو شده است.

I can certainly just say it was cancelled.

مطمئناً فقط می توانم بگویم که لغو شد.

It was cancelled, but actually introduces that  there is a miscommunication or something needs  

لغو شد، اما در واقع نشان می‌دهد که یک ارتباط نادرست وجود دارد یا چیزی باید

to be clarified because you believe  the conference is taking place,  

روشن شود، زیرا معتقدید کنفرانس در حال برگزاری است،

but new information is at the conference was  cancelled, but you don't have that information.

اما اطلاعات جدیدی که در کنفرانس وجود دارد لغو شد، اما شما آن اطلاعات را ندارید.

So that's how you can use actually.

بنابراین شما می توانید از این طریق در واقع استفاده کنید.

Actually, it was cancelled.

در واقع کنسل شد.

So remember that actually is only used to clarify  information, not simply to introduce information.

بنابراین به یاد داشته باشید که در واقع فقط برای روشن کردن اطلاعات استفاده می‌شود، نه صرفاً برای معرفی اطلاعات.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Much of that has to do with the nation's poverty.

بیشتر آن به فقر کشور مربوط می شود.

So much of that the that being its score,  its rank being 95th out of 156 countries.

با توجه به امتیاز آن، رتبه 95 از 156 کشور جهان است.

So much of that has to do with the  nation's poverty and the challenges  

بسیاری از آن به فقر کشور و چالش‌های

of bringing economic and social equity  to a predominantly Agricultural Society.

ایجاد برابری اقتصادی و اجتماعی به یک جامعه عمدتاً کشاورزی مربوط می‌شود.

So predominantly means that agriculture  is the main part of the society.

بنابراین عمدتاً به این معنی است که کشاورزی بخش اصلی جامعه است.

There are other areas, but they are  small in comparison to agriculture.

مناطق دیگری نیز وجود دارد، اما در مقایسه با کشاورزی کوچک هستند.

So that's how you can use predominantly.

بنابراین به این صورت است که می توانید عمدتاً استفاده کنید.

You could say our clients are predominantly from  the US, that means the majority of them 808590.

می‌توانید بگویید مشتریان ما عمدتاً از ایالات متحده هستند، یعنی اکثر آنها 808590 هستند.

Now if you use actually,  it means you're clarifying.

اکنون اگر واقعاً استفاده می‌کنید، به این معنی است که در حال شفاف‌سازی هستید.

So someone could say to you, oh, so are  you going to to Europe for your clients?

بنابراین کسی می‌تواند به شما بگوید، اوه، پس آیا برای مشتریانتان به اروپا می‌روید؟

So they assume your clients are in Europe.

بنابراین آنها فرض می کنند که مشتریان شما در اروپا هستند.

And then you could say actually to clarify,  

و سپس می‌توانید برای شفاف‌سازی بگویید،   در

actually our clients are  predominantly from the US.

واقع مشتریان ما عمدتاً از ایالات متحده هستند.

So no, we're not going to  Europe for that conference.

بنابراین نه، ما برای آن کنفرانس به اروپا نمی رویم.

Let's continue.

ادامه دهیم.

What sets Bhutan apart from other  countries is that their vision  

چیزی که بوتان را از سایر کشورها متمایز می کند این است که چشم انداز آنها این

is to value well-being and community  metrics as highly as economic metrics.

است که به معیارهای رفاه و جامعه به اندازه معیارهای اقتصادی ارزش قائل شوند.

OK, let's talk about this.

خوب، بیایید در مورد این صحبت کنیم.

What sets Bhutan apart?

چه چیزی بوتان را متمایز می کند؟

So you can use a something like a country.

بنابراین می توانید از چیزی مانند کشور استفاده کنید.

You can use a someone as well.

می توانید از یک نفر نیز استفاده کنید.

This is a very useful phrase.

این یک عبارت بسیار مفید است.

It means what makes Bhutan unique or different.

این به معنای آن چیزی است که بوتان را منحصر به فرد یا متفاوت می کند.

So unlike other countries, so unlike  other countries, unique or different.

بنابراین برخلاف سایر کشورها، بر خلاف سایر کشورها، منحصر به فرد یا متفاوت.

Now I could say what sets my lessons  apart because you need a something here.

اکنون می‌توانم بگویم چه چیزی درس‌های من را متمایز می‌کند زیرا شما در اینجا به چیزی نیاز دارید.

So what sets my lessons?

بنابراین چه چیزی دروس من را تنظیم می کند؟

I could use me as well and say what sets me  apart is the focus on real world English.

می‌توانم از من نیز استفاده کنم و بگویم آنچه که من را متمایز می‌کند تمرکز بر انگلیسی دنیای واقعی است.

So here this would be what sets  my lessons or what sets me.

بنابراین در اینجا این چیزی است که درس‌های من را تنظیم می‌کند یا چیزی که من را تنظیم می‌کند.

Now you only need to use from if you include  the the others, if you specify the others.

اکنون فقط باید از اگر موارد دیگر را درج کنید، اگر بقیه را مشخص کنید، از آن استفاده کنید.

So in this case, it's from other countries.

بنابراین در این مورد، از کشورهای دیگر است.

Now in my context, it would be from  other teachers or from other channels.

اکنون در زمینه من، از معلمان دیگر یا از کانال های دیگر است.

And there's an S because  there's more than one here.

و یک S وجود دارد زیرا در اینجا بیش از یک وجود دارد.

But if you don't include this  part, then you don't need the from.

اما اگر این قسمت را وارد نکنید ، پس نیازی به از ندارید.

So what sets my lessons apart is  the focus on real world English.

بنابراین آنچه درس‌های من را متمایز می‌کند تمرکز بر زبان انگلیسی واقعی است.

Now in a job interview, it's a very common  question to be asked, what sets you apart?

اکنون در یک مصاحبه شغلی، این یک سوال بسیار رایج است که از شما پرسیده می‌شود، چه چیزی شما را متمایز می‌کند؟

What sets you apart?

چه چیزی شما را متمایز می کند؟

Now again, if you use the someone else,  

حالا دوباره، اگر از شخص دیگری استفاده می‌کنید،

the other noun you would use from what  sets you apart from the other candidates?

اسم دیگری که استفاده می‌کنید از آن چیزی است که شما را از سایر نامزدها متمایز می‌کند؟

So you need to talk about why you're unique,  

بنابراین باید در مورد اینکه چرا منحصربه‌فرد هستید،

why you're different, why you're unlike the  other candidates, what makes you special.

چرا متفاوت هستید، چرا بر خلاف سایر نامزدها هستید، و چه چیزی شما را خاص می‌کند صحبت کنید.

So that's a great phrase to have  your to have in your vocabulary.

بنابراین این یک عبارت عالی است که باید در دایره لغات خود داشته باشید.

And what sets Bhutan apart is that their vision  is to value well-being and community metrics.

و چیزی که بوتان را متمایز می کند این است که چشم انداز آنها ارزش گذاری به رفاه و معیارهای جامعه است.

So a metric is a a source of measurement.

بنابراین یک متریک منبع اندازه گیری است.

So a metric would be how they measure  well-being the different points.

بنابراین یک معیار می تواند نحوه اندازه گیری بهزیستی نقاط مختلف باشد.

So that would just be a measurement to value  well-being and community measurements metrics  

بنابراین این فقط اندازه‌گیری برای ارزش‌گذاری به معیارهای اندازه‌گیری رفاه و جامعه است،

as highly as so as much as because you can  have a high-ranking or weight or importance.

به همان اندازه که می‌توانید رتبه یا وزن یا اهمیت بالایی داشته باشید.

Remember that word weight or a low.

آن کلمه وزن یا کم را به خاطر بسپارید.

So that's why it's as highly as, but you  could also use as much as economic metrics.

بنابراین به همین دلیل است که به همان اندازه است، اما می‌توانید به اندازه معیارهای اقتصادی نیز استفاده کنید.

So again, measures, let's continue.

بنابراین دوباره، اقدامات، اجازه دهید ادامه دهید.

The World Bank calls Bhutan a  developmental success story,  

بانک جهانی، بوتان را یک داستان موفقیت در توسعه،

with decreasing levels of extreme poverty  and improvements in gender equality,  

با کاهش سطح فقر شدید و بهبود برابری جنسیتی،

as well as a stable political  and economic environment.

و همچنین یک محیط سیاسی و اقتصادی باثبات می‌نامد.

Now in the news, in media, in movies,  everyone loves a success story.

اکنون در اخبار، در رسانه ها، در فیلم ها، همه داستان موفقیت را دوست دارند.

So here it's a story.

بنابراین اینجا یک داستان است.

What kind of story?

چه نوع داستانی؟

A success story.

یک داستان موفقیت

So said a different way to be a story of success.

بنابراین روشی متفاوت برای داستان موفقیت گفت.

But is more common to use success as  the adjective to describe the story.

اما استفاده از موفقیت به عنوان صفت برای توصیف داستان رایج‌تر است.

But what type of success story?

اما چه نوع داستان موفقیت؟

A developmental success story.

یک داستان موفقیت در توسعه

So how Bhutan is developing as a country,  So they are successful in their development.

بنابراین چگونه بوتان به عنوان یک کشور در حال توسعه است، بنابراین آنها در توسعه خود موفق هستند.

So that's a success story.

پس این یک داستان موفقیت است.

And then these are the examples of the success.

و سپس اینها نمونه های موفقیت هستند.

So it shows why it's a  developmental success story.

بنابراین نشان می‌دهد که چرا یک داستان موفقیت در توسعه است.

To give an example, you could  say after years of hard work,  

برای مثال، می‌توانید بگویید پس از سال‌ها کار سخت،

Ellie's Bakery became a real success story.

نانوایی الی به یک داستان موفقیت واقعی تبدیل شد.

So a success story, when people talk  about success, success of, of a regular  

بنابراین، یک داستان موفقیت، زمانی که مردم درباره موفقیت، موفقیت، یک

person who started a business, they  instantly think of Ali and his bakery.

فرد معمولی که کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده است، صحبت می‌کنند، فوراً به علی و نانوایی او فکر می‌کنند.

Now, because this is a noun, a story,  

اکنون، چون این یک اسم، یک داستان،

a success story, you use real as the  intensifier, a real success story.

یک داستان موفقیت است، شما از real به عنوان تشدیدکننده، یک داستان موفقیت واقعی استفاده می‌کنید.

Now you can simply say Ali's bakery is a success.

حالا به سادگی می توان گفت نانوایی علی موفق است.

You can absolutely say that.

شما کاملا می توانید این را بگویید.

It's just very common to use a success story.

استفاده از داستان موفقیت بسیار رایج است.

And again, media, news, movies, they love  success stories now because it's a success story.

و دوباره، رسانه‌ها، اخبار، فیلم‌ها، اکنون داستان‌های موفقیت را دوست دارند، زیرا این یک داستان موفقیت‌آمیز است.

You might ask yourself, what  says Elise Bakery apart?

ممکن است از خود بپرسید، الیز بیکری چه می‌گوید؟

Now, because I didn't identify the competitors,  I didn't use that additional preposition.

حالا، چون رقبا را شناسایی نکردم، از آن حرف اضافه استفاده نکردم.

What was the additional  preposition from other bakeries?

حرف اضافه از نانوایی‌های دیگر چه بود؟

In this case, because the bakeries  are the competitors, you could also  

در این مورد، چون نانوایی‌ها رقبا هستند، می‌توانید

say from other businesses,  you could say that as well.

از کسب‌وکارهای دیگر نیز بگویید، می‌توانید این را هم بگویید.

What sets Ali's Bakery apart?

چه چیزی نانوایی علی را متمایز می کند؟

That's a great question to ponder.

این یک سوال عالی برای تأمل است.

And that's the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So I will read the article from start to  finish and you can focus on my pronunciation.

بنابراین من مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و شما می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

The country that measures happiness  On the eastern edge of the Himalayas,  

کشوری که خوشبختی را می سنجد در لبه شرقی هیمالیا،

nestled between India and Tibet,  lies the tiny nation of Bhutan.

بین هند و تبت، کشور کوچک بوتان قرار دارد. بوتان که

Fiercely proud and protective of its traditions,  

به شدت به سنت‌های خود افتخار می‌کند و از آن محافظت می‌کند، قرن‌هاست که

Bhutan has been close to outside  influences for centuries.

به تأثیرات خارجی نزدیک بوده است .

The nation has decided to take a  unique approach to Westernization,  

این کشور تصمیم گرفته است رویکردی منحصربه‌فرد برای غربی‌سازی اتخاذ کند و

creating a concept known as the  Gross National Happiness Index.

مفهومی به‌نام « شاخص شادی ناخالص ملی» ایجاد کند.

Don't be fooled by the name, this is not just  a measure of how much people smile and laugh.

فریب نام را نخورید، این فقط میزان لبخند و خندیدن مردم نیست.

It's a holistic approach to  sustainable development that  

این رویکردی کل‌نگر به توسعه پایدار است که به

gives as much weight to human  flourishing as it does wealth.

همان اندازه که به ثروت اهمیت می‌دهد، به شکوفایی انسان نیز اهمیت می‌دهد.

The Center for Bhutan and GNH Studies is  

مرکز مطالعات بوتان و GNH

responsible for administering the  Gross National Happiness Surveys.

مسئول اجرای نظرسنجی‌های شادی ناخالص ملی است.

They measure 9 key areas of happiness every  five years Psychological well-being, health,  

آنها هر پنج سال 9 حوزه کلیدی شادی را اندازه گیری می کنند بهزیستی روانشناختی، سلامت،

education, good governance, ecology, time use,  community vitality, culture and living standards.

آموزش، حکمرانی خوب، محیط زیست، استفاده از زمان، سرزندگی جامعه، فرهنگ و استانداردهای زندگی. به

According to officials, if a government policy  doesn't result in the well-being of Bhutanese,  

گفته مقامات، اگر یک سیاست دولتی به رفاه مردم بوتان منجر نشود،

that policy will never be approved in the country.

این سیاست هرگز در این کشور تصویب نخواهد شد.

But Bhutan is not the  happiest country in the world.

اما بوتان شادترین کشور جهان نیست.

It actually ranks 95th out of 156  countries in the World Happiness Report.

در واقع در گزارش شادی جهانی از بین 156 کشور در رتبه 95 قرار دارد .

Much of that has to do with the  nation's poverty and the challenges  

بیشتر آن به فقر کشور و چالش‌های

of bringing economic and social equity  to a predominantly Agricultural Society.

ایجاد برابری اقتصادی و اجتماعی به یک جامعه عمدتاً کشاورزی مربوط می‌شود.

What sets Bhutan apart from other  countries is that their vision  

چیزی که بوتان را از سایر کشورها متمایز می کند این است که چشم انداز آنها این

is to value well-being and community  metrics as highly as economic metrics.

است که به معیارهای رفاه و جامعه به اندازه معیارهای اقتصادی ارزش قائل شوند.

The World Bank calls Bhutan a  developmental success story,  

بانک جهانی، بوتان را یک داستان موفقیت در توسعه،

with decreasing levels of extreme poverty  and improvements in gender equality,  

با کاهش سطح فقر شدید و بهبود برابری جنسیتی،

as well as a stable political  and economic environment.

و همچنین یک محیط سیاسی و اقتصادی باثبات می‌نامد.

Do you want me to make  another lesson just like this?

آیا می‌خواهید یک درس دیگر درست مثل این بسازم؟

If you do, put let's go, let's  go put, let's go in the comments.

اگر این کار را کردید، بگذارید بگذارید برویم، بیایید  برویم ، بگذارید در نظرات برویم.

And of course, just make  sure you like this lesson,  

و البته، فقط مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share with your friends and subscribe to  your notified every time I post a new lesson.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید و هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم، در اعلام شده‌تان مشترک شوید.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description.

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson I know you'll love.

و این یک درس دیگر است که می دانم دوست خواهید داشت.

Watch it now.

حالا تماشاش کن