Improve Your English Vocabulary With An English Story | Learn English Through Story

13,429 views ・ 2025-01-16

JForrest English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Today you're going to learn English through story  
0
80
2840
امروز می‌خواهید انگلیسی را از طریق داستان بیاموزید
00:02
to help you improve all areas of  your English at the same time.
1
2920
4680
تا به شما کمک کند همه زمینه‌های انگلیسی خود را همزمان بهبود ببخشید.
00:07
Welcome back to JForrest English.
2
7600
1560
به JForrest English خوش آمدید.
00:09
Of course, I'm Jennifer.
3
9160
1040
البته من جنیفر هستم.
00:10
Now let's get started.
4
10200
1680
حالا بیایید شروع کنیم.
00:11
Our story today is called  Bobby Misadventures at Work.
5
11880
5600
داستان امروز ما بابی ناملایمات در محل کار نام دارد.
00:17
Do you know what a misadventure is?
6
17480
3640
آیا می دانید ماجراجویی چیست؟
00:21
A misadventure means bad luck or  an experience with a bad result.
7
21120
7200
یک ماجراجویی به معنای بدشانسی یا تجربه‌ای با نتیجه بد است.
00:28
For example, you could say our vacation  quickly turned into a misadventure.
8
28320
7120
برای مثال، می‌توانید بگویید تعطیلات ما به سرعت تبدیل به یک ماجراجویی شد.
00:35
Now let's start our story and learn  about Bob's misadventures at work.
9
35440
5720
حالا بیایید داستان خود را شروع کنیم و درباره ماجراهای ناگوار باب در محل کار بیاموزیم.
00:41
Bob was thrilled when he landed a job at Tech  Solutions, but his first day was a disaster.
10
41160
7960
باب وقتی در Tech  Solutions استخدام شد، هیجان‌زده شد ، اما اولین روز او یک فاجعه بود.
00:49
He spilled coffee on his boss's desk and her  stern look made him realize he was in trouble.
11
49120
7560
او قهوه را روی میز رئیسش ریخت و نگاه خشن او باعث شد متوجه شود که به دردسر افتاده است.
00:56
So we already know that Bob has some bad luck.
12
56680
3720
بنابراین ما از قبل می دانیم که باب بدشانسی دارد.
01:00
This is a misadventure.
13
60400
2160
این یک اتفاق ناگوار است.
01:02
Now notice here landed Bob landed this means to  
14
62560
5720
اکنون توجه کنید که Bob landed در اینجا به این معنی است که
01:08
get in the past of course got so  you can think of it as received.
15
68280
4400
به   در گذشته برسید، البته به این معنی است  که بتوانید آن را به عنوان دریافت شده در نظر بگیرید.
01:12
We commonly use this with jobs.
16
72680
2320
ما معمولاً از این با مشاغل استفاده می کنیم.
01:15
I landed the job I'm thrilled.
17
75000
3920
من کار را پیدا کردم، هیجان زده هستم.
01:18
So notice Bob was thrilled to be thrilled.
18
78920
4520
بنابراین توجه کنید که باب از هیجان زده شدن هیجان زده بود.
01:23
And then you conjugate your verb and if you're  thrilled, this means you're extremely happy.
19
83440
7520
و سپس فعل خود را با هم ترکیب می‌کنید و اگر هیجان زده هستید، به این معنی است که شما بسیار خوشحال هستید.
01:30
Other alternatives You could say Bob was  very happy sounds less than thrilled.
20
90960
7320
گزینه‌های دیگر می‌توان گفت باب بسیار شاد بود، کمتر هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد.
01:38
Or you could say ecstatic, which sounds  about the same or even more over the moon.
21
98280
6280
یا می‌توانید بگویید خلسه، که در ماه تقریباً یکسان یا حتی بیشتر به نظر می‌رسد.
01:44
That's a fun idiom that means very happy.
22
104560
3880
این یک اصطلاح سرگرم کننده است که به معنای بسیار خوشحال است.
01:48
On cloud 9.
23
108440
1800
در ابر 9.
01:50
You could say Bob was beyond happy.
24
110240
3200
می توان گفت باب بسیار خوشحال بود.
01:53
Or you could say Bob was jumping for joy.
25
113440
4680
یا می توان گفت باب از خوشحالی می پرید.
01:58
Now let's look at this sentence structure.
26
118120
2120
حال بیایید به ساختار جمله نگاه کنیم.
02:00
Bob was thrilled when he landed a JOMP.
27
120240
4800
باب زمانی که یک JOMP فرود آمد بسیار هیجان زده شد.
02:05
The model here is I or someone was our verb  to be in the past and then any adjective.
28
125040
8360
مدل اینجا من یا کسی فعل ما بود به گذشته و سپس هر صفتی.
02:13
I was thrilled when and then  you need a past simple clause.
29
133400
4840
زمانی که به یک بند ساده گذشته نیاز دارید، هیجان زده شدم.
02:18
A clause is a subject, a verb, and an object.
30
138240
3320
بند یک فاعل، یک فعل و یک مفعول است.
02:21
For example, I was thrilled  or I was ecstatic over the  
31
141560
4040
برای مثال،
02:25
moon when my student told me he passed the IELTS.
32
145600
6160
وقتی دانش‌آموزم به من گفت که آیلتس را گذرانده است، هیجان‌زده بودم یا از ماه به وجد آمدم.
02:31
Or you could say I was thrilled when  Jennifer responded to my comment.
33
151760
7880
یا می‌توانید بگویید وقتی جنیفر به نظر من پاسخ داد هیجان‌زده شدم.
02:39
This is a great structure to practice and I have a  
34
159640
3040
این یک ساختار عالی برای تمرین است و من یک
02:42
free lesson PDF that summarizes  everything to help you practice.
35
162680
3960
PDF درس رایگان دارم که همه چیز را خلاصه می کند تا به شما کمک کند تمرین کنید.
02:46
You can find the link in the description.
36
166640
2800
می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.
02:49
Let's continue on and notice this important word.
37
169440
3200
بیایید ادامه دهیم و به این کلمه مهم توجه کنیم.
02:52
But but this is used as a contrasting point  
38
172640
4840
اما این به عنوان یک نقطه متضاد مورد استفاده قرار می گیرد،
02:57
because we have thrilled,  which is extremely happy.
39
177480
3800
زیرا ما هیجان زده ایم، که بسیار خوشحال کننده است.
03:01
But then we have disaster, which is  negative so but helps you transition.
40
181280
5680
اما پس از آن، فاجعه‌ای داریم، که منفی است، اما به شما کمک می‌کند که در حال انتقال باشید.
03:06
Now let's look at to be a disaster.
41
186960
2800
حالا بیایید به یک فاجعه نگاه کنیم.
03:09
Notice that verb to be and then a disaster.
42
189760
2920
به فعل to be و سپس یک فاجعه توجه کنید.
03:12
We use this to say to go very wrong,  resulting in problems or failures.
43
192680
7040
ما از این استفاده می‌کنیم تا بگوییم خیلی اشتباه برویم،  که منجر به مشکلات یا شکست می‌شود.
03:19
You can say it was it being the situation.
44
199720
3720
می توان گفت که این وضعیت بوده است.
03:23
It my first day at work, it was a disaster.
45
203440
4440
اولین روز کارم، فاجعه بود.
03:27
You could sound even stronger and say  catastrophe, repeat after me, catastrophe.
46
207880
7000
می‌توانی قوی‌تر به نظر برسی و بگویی فاجعه، بعد از من تکرار کن، فاجعه.
03:34
Or you could say it was a debacle.
47
214880
2560
یا می توان گفت که این یک شکست بود.
03:37
It was a train wreck.
48
217440
2360
غرق قطار بود.
03:39
That's a very common one.
49
219800
1880
این یک مورد بسیار رایج است.
03:41
It was a nightmare.
50
221680
2800
این یک کابوس بود.
03:44
All of those are alternatives.
51
224480
2560
همه اینها جایگزین هستند.
03:47
And why was it a disaster for poor Bob?
52
227040
3200
و چرا این یک فاجعه برای باب بیچاره بود؟
03:50
Because he spilled coffee on his boss's desk.
53
230240
5080
چون قهوه روی میز رئیسش ریخت.
03:55
Here, spilled is a verb.
54
235320
2040
در اینجا spilled یک فعل است.
03:57
I accidentally spilled my coffee.
55
237360
3440
من به طور تصادفی قهوه ام را ریختم.
04:00
Now you can also use it as a noun.
56
240800
2440
اکنون می توانید از آن به عنوان اسم نیز استفاده کنید.
04:03
Here's a rag to clean up your spill.
57
243240
4040
در اینجا یک پارچه برای تمیز کردن نشت شما وجود دارد.
04:07
So this functions as a noun.
58
247280
2040
بنابراین این به عنوان یک اسم عمل می کند.
04:09
You can also use it as an adjective.
59
249320
2080
همچنین می توانید از آن به عنوان صفت استفاده کنید.
04:11
Here's a rag to clean up your spilled coffee.
60
251400
3680
در اینجا یک پارچه برای تمیز کردن قهوه ریخته شده شما وجود دارد.
04:15
So spilled modifies coffee.
61
255080
2640
بنابراین ریخته شده قهوه را تغییر می دهد.
04:17
It's an adjective.
62
257720
1560
این یک صفت است.
04:19
And notice Stern, his boss's stern look.
63
259280
5440
و به استرن، نگاه خشن رئیسش توجه کنید.
04:24
Stern.
64
264720
1520
استرن.
04:26
This means serious, strict, or firm.
65
266240
3560
این به معنای جدی، سختگیر یا محکم است.
04:29
So you could say my boss is stern or  my boss always has a stern expression.
66
269800
7680
بنابراین می‌توانید بگویید رئیس من سختگیر است یا رئیس من همیشه حالتی خشن دارد.
04:37
So you can use it to describe  someone's expression, or you can  
67
277480
3160
بنابراین می‌توانید از آن برای توصیف بیان شخصی استفاده کنید، یا می‌توانید
04:40
describe the person and notice our  pronoun and possessive agreement.
68
280640
5680
آن شخص را توصیف کنید و متوجه ضمیر و توافق ملکی ما شوید.
04:46
He spilled his coffee.
69
286320
2160
قهوه اش را ریخت.
04:48
The coffee belongs to Bob on his boss's desk.
70
288480
4840
قهوه متعلق به باب روی میز رئیسش است.
04:53
The desk belongs to the boss  but who does the boss belong to?
71
293320
5160
میز متعلق به رئیس است، اما رئیس متعلق به چه کسی است؟ باب به
04:58
Bob.
72
298480
720
04:59
That's why it's his boss's desk.
73
299200
3280
همین دلیل است که میز رئیس او است.
05:02
You could say he spilled his coffee on her desk  
74
302480
5040
می‌توان گفت قهوه‌اش را روی میزش ریخته است
05:07
because the desk belongs to  the boss, which is female.
75
307520
5360
چون میز متعلق به رئیس است که زن است.
05:12
Her desk.
76
312880
1440
میزش
05:14
Let's continue our story.
77
314320
2120
بیایید داستان خود را ادامه دهیم. باب
05:16
Determined to make up for it,  
78
316440
2560
که مصمم به جبران آن است،
05:19
Bob works late to finish a report only  to discover it was due two days earlier.
79
319000
6960
دیر کار می‌کند تا گزارشی را تمام کند تا بفهمد که سررسید آن دو روز زودتر است.
05:25
He felt like he'd really dropped the ball.
80
325960
3200
او احساس می کرد که واقعاً توپ را رها کرده است.
05:29
Let's review.
81
329160
480
مرور کنیم.
05:30
Determined to make up for it.
82
330160
2680
مصمم است آن را جبران کند.
05:32
This is an adverbial phrase.
83
332840
2800
این یک عبارت قید است.
05:35
It modifies the main clause, which  is the main sentence determined.
84
335640
5640
این عبارت اصلی را که جمله اصلی تعیین شده است، تغییر می‌دهد.
05:41
This is a past participle.
85
341280
2040
این فعل ماضی است.
05:43
It describes Bob's state of mind at that time.
86
343320
4720
این وضعیت روحی باب را در آن زمان توصیف می کند.
05:48
You could say Bob was determined to make up  for it, so he worked late to finish the report.
87
348040
8240
می توان گفت باب مصمم بود آن را جبران کند، بنابراین تا دیر وقت کار کرد تا گزارش را تمام کند.
05:56
You can also say Bob worked  late to finish the report  
88
356280
3360
همچنین می‌توانید بگویید باب دیر کار کرد تا گزارش را تمام کند،
06:00
because he was determined to make up for it.
89
360240
4160
زیرا مصمم بود آن را جبران کند.
06:04
Now let's review to make up for something.
90
364400
3760
حالا بیایید مرور کنیم تا چیزی را جبران کنیم.
06:08
This is very commonly used because it means  to right or wrong to rectify a mistake.
91
368160
6840
این بسیار رایج است زیرا به معنای درست یا غلط کردن برای اصلاح یک اشتباه است.
06:15
You could say to your husband,  wife, boyfriend, girlfriend.
92
375000
3200
می توانید به شوهر، همسر، دوست پسر، دوست دخترتان بگویید.
06:18
I'm so sorry I forgot our anniversary.
93
378200
4160
خیلی متاسفم که سالگردمان را فراموش کردم.
06:22
I promise I'll make up for it.
94
382360
2560
قول میدم جبران کنم
06:24
I'll right this wrong, I'll rectify this mistake.
95
384920
3560
من این اشتباه را اصلاح می کنم، این اشتباه را اصلاح می کنم.
06:28
You could also say I'm so  sorry I forgot our anniversary.
96
388480
4640
شما همچنین می توانید بگویید من بسیار متاسفم که سالگرد خود را فراموش کردم.
06:33
I promise I'll make it up to you.
97
393120
4040
قول میدم جبران کنم به
06:37
Notice the slight variation here?
98
397160
2080
تغییرات جزئی در اینجا توجه کنید؟
06:39
It's to make something up to someone.
99
399240
3720
این است که چیزی برای کسی درست کردن.
06:42
Same meaning to rectify a  mistake, to right a wrong.
100
402960
4840
همان معنی اصلاح یک اشتباه، اصلاح یک اشتباه.
06:47
Now let's look at to drop the ball.
101
407800
2400
حالا بیایید به رها کردن توپ نگاه کنیم.
06:50
This is a very common idiom.
102
410200
2280
این یک اصطلاح بسیار رایج است.
06:52
It means to make a mistake, but  because you failed to take action.
103
412480
7200
این به معنای اشتباه کردن است، اما به این دلیل که نتوانستید اقدامی انجام دهید.
06:59
For example, I asked you to book  the reservation a month ago,  
104
419680
5120
برای مثال، یک ماه پیش از شما درخواست کردم که رزرو را رزرو کنید،
07:04
and now there's no availability  because you failed to take action.
105
424800
6000
و اکنون در دسترس نیست، زیرا اقدامی انجام ندادید.
07:10
So you can say I know I dropped the ball.
106
430800
3480
بنابراین می توانید بگویید می دانم که توپ را رها کردم.
07:14
You're admitting that you failed to take action.
107
434280
3480
شما اعتراف می کنید که نتوانسته اید اقدامی انجام دهید. می
07:17
I know I dropped the ball.
108
437760
1640
دانم که توپ را رها کردم.
07:19
I'm so sorry.
109
439400
1000
خیلی متاسفم
07:20
I promise I'll make it up to you.
110
440400
2920
قول میدم جبران کنم
07:23
I'll write this wrong.
111
443320
2160
اینو اشتباه مینویسم
07:25
Let's continue the story.
112
445480
2000
بیایید داستان را ادامه دهیم.
07:27
Still, he didn't throw in the towel.
113
447480
3040
با این حال، حوله را پرت نکرد.
07:30
He volunteered to give a presentation,  but on the day of the presentation,  
114
450520
5320
او داوطلب شد تا یک ارائه ارائه دهد، اما در روز ارائه،
07:35
he accidentally broke the projector and  didn't have a hard copy of the presentation.
115
455840
6960
به طور تصادفی پروژکتور را شکست و نسخه چاپی ارائه را نداشت. به یک
07:42
Notice another idiom to throw in the towel.
116
462800
3480
اصطلاح دیگر توجه کنید که باید آن را در حوله بیندازید.
07:46
Do you know what that means?
117
466280
1600
میدونی یعنی چی؟
07:47
If you throw in the towel, it means you give up.
118
467880
3200
اگر حوله را پرت کنید، یعنی تسلیم شده اید.
07:51
You accept defeat.
119
471080
2440
شما شکست را می پذیرید.
07:53
Learning English can be difficult at times,  but I'm not going to throw in the towel, right?
120
473520
6120
یادگیری زبان انگلیسی ممکن است گاهی دشوار باشد، اما من نمی‌خواهم آن را کنار بگذارم، درست است؟
07:59
Right, You can say I'm going to stick with it.
121
479640
3800
درست است، شما می توانید بگویید که من به آن پایبند خواهم بود.
08:03
If you stick with something  that it being learning English,  
122
483440
5080
اگر به چیزی پایبند باشید که آن یادگیری انگلیسی است،
08:08
it means you continue doing something  difficult and that describes you, right?
123
488520
5640
به این معنی است که به انجام کاری سخت ادامه می دهید و این شما را توصیف می کند، درست است؟
08:14
You're going to stick with it.
124
494160
1440
قرار است به آن بچسبید.
08:15
You're not going to throw in the towel.
125
495600
2320
قرار نیست حوله را پرت کنی
08:17
If that describes you put that's right, that's  right, put that's right in the comments.
126
497920
4960
اگر توضیح می‌دهد که درست است، درست است، درست را در نظرات قرار دهید.
08:22
Let's look at He volunteered  to give a presentation.
127
502880
4680
بیایید ببینیم که او برای ارائه یک ارائه داوطلب شد.
08:27
Of course you can say I'm a volunteer.
128
507560
1880
البته می توانید بگویید من یک داوطلب هستم.
08:30
This is a noun form.
129
510480
2120
این یک شکل اسمی است.
08:32
I'm a volunteer.
130
512600
2200
من یک داوطلب هستم.
08:34
You can say every Saturday I volunteer.
131
514800
3560
شما می توانید بگویید هر شنبه من داوطلب هستم.
08:38
That's the verb.
132
518360
1160
این فعل است.
08:39
I volunteer at a local animal shelter.
133
519520
4040
من در یک پناهگاه حیوانات محلی داوطلب می شوم.
08:43
Now let's say in the workplace, like  in Bob's situation, your boss says who  
134
523560
6680
حالا فرض کنید در محل کار، مانند موقعیت باب، رئیس شما می گوید چه کسی
08:50
has time to pick up the client from  the airport and you say I can do it.
135
530240
7960
وقت دارد مشتری را از فرودگاه بردارد و شما می گویید من می توانم این کار را انجام دهم.
08:58
In this case, you volunteered to do it.
136
538200
3680
در این مورد، شما برای انجام آن داوطلب شده اید.
09:01
So volunteered is a verb in the past,  simple, you volunteered to do it.
137
541880
5800
بنابراین داوطلبانه یک فعل در گذشته است، ساده، شما داوطلب شدید آن را انجام دهید.
09:07
So if you volunteer in the workplace, it means  you complete extra duties without compensation.
138
547680
7840
بنابراین، اگر در محل کار داوطلب شوید، به این معنی است که وظایف اضافی را بدون پرداخت غرامت انجام می‌دهید.
09:15
Let's keep going with our  story, hoping for a fresh start.
139
555520
4560
بیایید به داستان خود ادامه دهیم ، به امید شروعی تازه.
09:20
Bob brought Donuts to the office, but  after getting stuck in, he arrived late.
140
560080
7480
باب دوناتز را به دفتر آورد، اما پس از گیر افتادن در آن، دیر رسید.
09:27
As he passed them out, he  tripped and spilled coffee again.
141
567560
5160
وقتی آنها را بیهوش کرد، زمین خورد و دوباره قهوه ریخت.
09:32
His boss, half amused, said maybe this is a  sign you should give up your coffee habit.
142
572720
7960
رئیس او که نیمه سرگرم شده بود، گفت شاید این نشانه‌ای است که باید عادت قهوه خود را ترک کنید.
09:40
Let's review, hoping for a fresh start.
143
580680
3960
بیایید مرور کنیم، به امید شروعی تازه.
09:44
This is a participle phrase.
144
584640
3080
این یک عبارت جزئی است.
09:47
It explains why Bob did the action.
145
587720
3840
توضیح می دهد که چرا باب این عمل را انجام داد.
09:51
Now a fresh start.
146
591560
2000
حالا یک شروع تازه
09:53
This is an opportunity to begin again.
147
593560
3320
این فرصتی است برای شروع دوباره.
09:56
We commonly refer to events such  as New Year's birthdays, new jobs,  
148
596880
5280
ما معمولاً به رویدادهایی مانند تولدهای سال نو، مشاغل جدید،
10:02
new relationships, even new  locations as a fresh start.
149
602160
4600
روابط جدید، حتی مکان‌های جدید به عنوان شروعی تازه اشاره می‌کنیم.
10:06
It's an opportunity for you to begin again.
150
606760
4240
این فرصتی است برای شما که دوباره شروع کنید.
10:11
Let's look at.
151
611000
760
10:11
But after getting stuck in  traffic, he arrived late.
152
611760
5680
بیایید نگاه کنیم.
اما پس از گیر افتادن در ترافیک، دیر رسید.
10:17
So when Bob got to work, he  could say, sorry, I'm late.
153
617440
4200
بنابراین وقتی باب به سر کار رسید، می‌توانست بگوید، ببخشید، دیر کردم.
10:21
I was stuck in traffic.
154
621640
2720
در ترافیک گیر کرده بودم.
10:24
So notice here it's to be the verb  to be, to be stuck in traffic.
155
624360
4960
بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا فعل to be، در ترافیک گیر کرده است.
10:30
The verb to be describes your current state.
156
630000
4000
فعل to be وضعیت فعلی شما را توصیف می کند.
10:34
I was at that time stuck in traffic.
157
634000
3800
من در آن زمان در ترافیک گیر کرده بودم.
10:37
Now you could also say I hope  we don't get stuck in traffic.
158
637800
6000
اکنون می‌توانید بگویید امیدوارم در ترافیک گیر نکنیم.
10:43
O using the verb get to get stuck in traffic.
159
643800
3920
O با استفاده از فعل get to get stuck in traffic.
10:47
This is the transition from not stuck to stuck.
160
647720
4800
این انتقال از گیر نکردن به گیر کردن است.
10:52
Now let's look at as he passed  them out to pass Oregon.
161
652520
5440
حالا بیایید ببینیم که او چگونه از آنها گذشت تا از اورگان عبور کند.
10:57
To hand something out means  to distribute to a group.
162
657960
4880
توزیع چیزی به معنای توزیع در یک گروه است.
11:02
Of course the teacher passed  out the practice exercises,  
163
662840
4880
البته معلم تمرین‌های تمرینی را پشت سر گذاشت،
11:07
but you can use this in other situations.
164
667720
2280
اما می‌توانید در موقعیت‌های دیگر از آن استفاده کنید.
11:10
The store handed out coupons,  distributed coupons to the customers.
165
670000
7080
فروشگاه کوپن می داد، کوپن ها را بین مشتریان توزیع می کرد.
11:17
As he passed them out, he  tripped and spilled coffee again.
166
677080
4920
وقتی آنها را بیهوش کرد، زمین خورد و دوباره قهوه ریخت.
11:22
Poor Bob.
167
682000
1000
بیچاره باب
11:23
So trip.
168
683000
800
11:23
This is when you catch your foot on an object.
169
683800
3280
پس سفر کن
این زمانی است که پای خود را روی یک شی می گیرید.
11:27
Compare that to slip.
170
687080
2000
آن را با لغزش مقایسه کنید.
11:29
When you slip, you slide on a slippery surface.
171
689080
5360
هنگام لیز خوردن، روی سطحی لغزنده می لغزید.
11:34
You could say I tripped on the  rock, but I regained my balance.
172
694440
5440
می توان گفت روی صخره زمین خوردم ، اما تعادلم را به دست آوردم.
11:39
So if you regained your balance,  it sounds like you didn't fall.
173
699880
5000
بنابراین اگر تعادل خود را به دست آورید، به نظر می‌رسد که زمین نخورده‌اید.
11:44
Let's look at his boss.
174
704880
1760
بیایید به رئیس او نگاه کنیم.
11:46
Half amused, half amused.
175
706640
3280
نیمه سرگرم، نیمه سرگرم کننده.
11:49
This describes a mixed reaction.
176
709920
2760
این یک واکنش ترکیبی را توصیف می کند.
11:52
O partially amused, which is another way  of saying entertained but not entirely so.
177
712680
8000
O تا حدی سرگرم شده، که راه دیگری برای گفتن سرگرمی است اما نه کاملاً.
12:00
Also partially the opposite emotion which could  
178
720680
3480
همچنین تا حدی احساسات مخالف که می‌تواند
12:04
be annoyed or upset because  he spilled another coffee.
179
724160
5640
آزاردهنده یا ناراحت شود زیرا قهوه دیگری ریخت.
12:09
So the boss could say if you  spill another coffee you're fired.
180
729800
5600
بنابراین رئیس می تواند بگوید اگر قهوه دیگری بریزید اخراج می شوید.
12:15
Oh, you're fired and I'm only half joking.
181
735400
4360
اوه، تو اخراج شدی و من فقط شوخی کردم.
12:19
We use this a lot to say I'm half joking.
182
739760
3720
ما از این خیلی استفاده می کنیم تا بگوییم من دارم شوخی می کنم.
12:23
This means I'm partially  serious, but partially joking.
183
743480
5320
این بدان معناست که من تا حدی جدی هستم، اما تا حدی شوخی می کنم.
12:28
I'm half joking.
184
748800
2160
نصفه شوخی کردم
12:30
So now that you understand all the vocabulary,  let's read the story from start to finish.
185
750960
5960
پس اکنون که همه واژگان را فهمیدید، بیایید داستان را از ابتدا تا انتها بخوانیم.
12:36
Bob's misadventures at work.
186
756920
3240
ماجراهای ناگوار باب در محل کار.
12:40
Bob was thrilled when he landed a job at Tech  Solutions, but his first day was a disaster.
187
760160
7000
باب وقتی در Tech  Solutions استخدام شد، هیجان‌زده شد ، اما اولین روز او یک فاجعه بود.
12:47
He spilled coffee on his boss's desk, and her  stern look made him realize he was in trouble.
188
767160
7400
او قهوه را روی میز رئیسش ریخت و نگاه خشن او باعث شد متوجه شود که به دردسر افتاده است.
12:54
Determined to make up for it, Bob  worked late to finish a report,  
189
774560
4640
باب که مصمم بود آن را جبران کند، دیر کار کرد تا گزارشی را تمام کند،
12:59
only to discover it was due two days earlier.
190
779200
3760
فقط متوجه شد که موعد آن دو روز زودتر است.
13:02
He felt like he'd really dropped the ball.
191
782960
3280
او احساس می کرد که واقعاً توپ را رها کرده است.
13:06
Still, he didn't throw in the towel.
192
786240
2520
با این حال، حوله را پرت نکرد.
13:08
He volunteered to give a presentation,  but on the day of the presentation,  
193
788760
5040
او داوطلب شد تا یک ارائه ارائه دهد، اما در روز ارائه،
13:13
he accidentally broke the projector and  didn't have a hard copy of the presentation.
194
793800
6720
به طور تصادفی پروژکتور را شکست و نسخه چاپی ارائه را نداشت.
13:20
Hoping for a fresh start, Bob  brought Donuts to the office,  
195
800520
4360
باب به امید شروعی تازه، دوناتز را به دفتر آورد،
13:24
but after getting stuck in  traffic, he arrived late.
196
804880
3600
اما پس از گیر افتادن در ترافیک، دیر رسید.
13:28
As he passed them out he  tripped and silled coffee again.
197
808480
4880
وقتی آنها را از دست می داد، زمین خورد و دوباره قهوه را نوشید.
13:33
His boss, half amused, said, maybe this is  a sign you should give U your coffee habit.
198
813360
7040
رئیس او که نیمه خوشحال بود، گفت، شاید این نشانه‌ای است که باید به شما عادت قهوه بدهید.
13:40
Do you want me to make another lesson  where we learn English through story?
199
820400
3880
آیا می‌خواهید درسی دیگر برای یادگیری زبان انگلیسی از طریق داستان ارائه کنم؟
13:44
If you do put let's go, let's  go put let's go in the comments.
200
824280
3800
اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم بگذاریم بگذار برویم در نظرات.
13:48
And of course, make sure you like this lesson.
201
828080
1720
و البته مطمئن شوید که این درس را دوست دارید.
13:49
Share it with your friends and subscribe to  your notified every time I post a new lesson.
202
829800
4920
آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم، در اعلام‌شده‌تان مشترک شوید.
13:54
And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  
203
834720
3040
و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه
13:57
to speak English fluently and confidently.
204
837760
2400
صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.
14:00
You can click here to download it or  look for the link in the description.
205
840160
3720
می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.
14:03
And you can keep expanding your  vocabulary with this lesson right now.
206
843880
7960
و می‌توانید همین حالا دایره واژگان خود را با این درس گسترش دهید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7