12 Phrases You Should Never Say To Native Speakers

Of course, you're learning English because you  want to communicate with natives in English.

البته، شما در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید زیرا می‌خواهید با افراد بومی به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنید.

To do that confidently, you need to expand  your vocabulary with the correct phrases.

برای انجام این کار با اطمینان، باید دایره لغات خود را با عبارات صحیح گسترش دهید.

But what about removing phrases from your  vocabulary because they sound awkward,  

اما در مورد حذف عبارات از دایره لغات خود چه می‌گویید، زیرا به نظر می‌رسد ناخوشایند،

sound unnatural, or even sound rude to natives?

غیرطبیعی به نظر می‌رسند یا حتی برای بومیان بی‌ادب به نظر می‌رسند؟

Today, you'll learn 12 phrases that  you should never say to natives.

امروز، 12 عبارتی را یاد خواهید گرفت که هرگز نباید به بومیان بگویید.

And you'll also expand your vocabulary with  

و همچنین دایره لغات خود را با

the correct phrases to help you feel  confident communicating with natives.

عبارات صحیح گسترش می‌دهید تا به شما در برقراری ارتباط با بومیان کمک کند.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer Nell.

البته من جنیفر نل هستم.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

The first phrase you should never say to  natives is Can you correct my English?

اولین عبارتی که هرگز نباید به بومیان بگویید این است که آیا می توانید انگلیسی من را تصحیح کنید؟

I understand that you're an English learner,  

می‌دانم که شما یک زبان‌آموز انگلیسی هستید،

and many of the natives that you interact  with are English teachers like me.

و بسیاری از بومی‌هایی که با آنها تعامل دارید مانند من معلمان انگلیسی هستند.

But when you're in the real world,  communicating with natives, maybe it's  

اما وقتی در دنیای واقعی هستید، با افراد بومی ارتباط برقرار می کنید، شاید

at a party, a social function, a conference,  or simply talking to some people at a park.

در یک مهمانی، یک مراسم اجتماعی، یک کنفرانس یا صرفاً صحبت کردن با چند نفر در یک پارک باشد.

Those people are not English teachers.

این افراد معلم زبان انگلیسی نیستند.

So in this situation it seems awkward, unnatural  to ask a native to correct your English.

بنابراین در این شرایط، به نظر می رسد ناخوشایند و غیرطبیعی بخواهید از یک بومی بخواهید انگلیسی شما را تصحیح کند.

And also remember that it's not  the purpose of your conversation.

و همچنین به یاد داشته باشید که این هدف از مکالمه شما نیست.

You didn't start a conversation with someone  at a party to get feedback on your English.

شما برای دریافت بازخورد در مورد انگلیسی خود با کسی در یک مهمانی صحبتی را شروع نکردید.

Hopefully.

به امید خدا

Hopefully you started a conversation with  someone at a party to get to know that  

امیدواریم با فردی در یک مهمانی صحبتی را شروع کرده باشید تا با آن فرد آشنا شوید

person to talk about interesting  ideas or movies that you've seen.

تا درباره ایده‌ها یا فیلم‌هایی که دیده‌اید صحبت کنید.

Now you might be thinking, well I  need to ask them for feedback on  

اکنون ممکن است فکر کنید، خوب، باید از آنها در مورد

my English because they might not understand me.

انگلیسی من بازخورد بخواهم زیرا ممکن است مرا درک نکنند.

But don't worry, the person will tell  you if he or she can't understand you.

اما نگران نباشید، اگر فرد نتواند شما را درک کند به شما خواهد گفت.

You will know if your  English skills are a problem.

می‌دانید که آیا مهارت‌های انگلیسی شما مشکل ساز است یا خیر.

When you're outside of the classroom,  the focus is not on your English skills.

وقتی خارج از کلاس هستید، تمرکز روی مهارت‌های انگلیسی شما نیست.

Make sure you keep the focus  on your conversation and you  

مطمئن شوید که تمرکز روی مکالمه خود را حفظ کرده اید و

should learn some small talk phrases to  help you keep the conversation going.

باید عبارات کوچکی را یاد بگیرید تا به شما کمک کند مکالمه را ادامه دهید.

Small talk phrases are topics about the  weather, Oregon traffic or movies, world  

عبارات گفتگوی کوچک موضوعاتی درباره آب و هوا، ترافیک اورگان یا فیلم‌ها، دنیای

of events that you can use and my best advice  for you is simply ask the person a question.

رویدادها هستند که می‌توانید از آنها استفاده کنید و بهترین توصیه من برای شما این است که به سادگی از فرد سؤال بپرسید.

If you don't know what to talk about  with a person, just ask them a question.

اگر نمی‌دانید درباره چه چیزی با فردی صحبت کنید، فقط از او یک سوال بپرسید.

The second phrase you shouldn't use with  natives is how do you call this in English?

دومین عبارتی که نباید با بومیان استفاده کنید این است که چگونه به آن در انگلیسی می‌گویید؟

Now you should remove this phrase  because it's grammatically incorrect.

اکنون باید این عبارت را حذف کنید زیرا از نظر گرامری نادرست است.

It's not the way a native would say this.

این طوری نیست که یک بومی این را بگوید. می‌دانم

I understand that when you're talking to natives,  

که وقتی با افراد بومی صحبت می‌کنید،

you might be in a situation where you do need  to ask about a word or the meaning of something.

ممکن است در موقعیتی قرار بگیرید که لازم باشد درباره یک کلمه یا معنای چیزی بپرسید.

So here are the correct phrases.

بنابراین در اینجا عبارات صحیح آمده است.

How do you say this in English?

چگونه این را به انگلیسی می گویید؟

So not how do you call this,  how do you say this in English?

پس نه این را چگونه می‌گویید، چگونه این را به انگلیسی می‌گویید؟

You can also say what's the word I'm looking for?

شما همچنین می توانید بگویید کلمه من به دنبال چیست؟

What's the word I'm looking for?

کلمه ای که من به دنبال آن هستم چیست؟

And then most likely the native speaker  

و سپس به احتمال زیاد، سخنران بومی   به

will just naturally help you try to  finish your idea or help you communicate.

طور طبیعی به شما کمک می کند تا ایده خود را تکمیل کنید یا به شما در برقراری ارتباط کمک کند.

You can also say, what is this called in English?

شما همچنین می توانید بگویید این به انگلیسی چیست؟

Now of course, you can use these phrases if the  word is important for the specific conversation,  

البته اکنون، اگر کلمه برای مکالمه خاص مهم است، می‌توانید از این عبارات استفاده کنید،

but don't use these to get a free  English lesson from native speakers.

اما از آنها برای دریافت یک درس انگلیسی رایگان از زبان مادری استفاده نکنید.

Remember, focus on the conversation.

به یاد داشته باشید، روی گفتگو تمرکز کنید.

And that leads us to #3 Can  I practice speaking with you?

و این ما را به شماره 3 سوق می دهد آیا می توانم صحبت کردن با شما را تمرین کنم؟

This can be awkward and rude when you're  not in an English learning environment.

وقتی در یک محیط یادگیری انگلیسی نیستید، این ممکن است ناخوشایند و بی ادبانه باشد .

If you're in the real world, then you  should be interested in talking to the  

اگر در دنیای واقعی هستید، پس باید علاقه مند به صحبت با آن

person because you want to get to know them  or you want to talk about something specific,  

شخص باشید زیرا می‌خواهید با او آشنا شوید یا می‌خواهید در مورد چیزی خاص صحبت کنید،

not because you're interested  in a free English lesson.

نه به این دلیل که به یک درس رایگان انگلیسی علاقه دارید.

So if you are in the real world and if  it's an appropriate time to talk to start  

بنابراین اگر در دنیای واقعی هستید و اگر زمان مناسبی برای صحبت کردن برای شروع

a conversation again, you can use some small  talk phrases to start a natural conversation.

دوباره مکالمه است، می‌توانید از چند عبارت کوچک برای شروع یک مکالمه طبیعی استفاده کنید.

So you can make a general  statement or ask a simple question.

بنابراین می‌توانید یک بیانیه کلی بیان کنید یا یک سؤال ساده بپرسید.

So let's take a general  statement about the weather.

بنابراین بیایید یک بیانیه کلی درباره آب و هوا در نظر بگیریم.

Beautiful day isn't it?

روز زیبایی است نه؟

And if the person is interested in talking to  you, keep in mind they might not be and that's OK.

و اگر شخص علاقه مند به صحبت با شما است، به خاطر داشته باشید که ممکن است اینطور نباشد و اشکالی ندارد.

If they are interested  

اگر آنها علاقه مند باشند

then they will naturally reply and then  the conversation will happen naturally.

طبیعتاً پاسخ خواهند داد و سپس گفتگو به طور طبیعی انجام می شود. یک

Another general statement.

جمله کلی دیگر.

I hope it doesn't rain this weekend.

امیدوارم این آخر هفته بارون نباره

And again, the conversation will happen naturally.

و باز هم گفتگو به طور طبیعی اتفاق خواهد افتاد.

Asking a question, a simple question,  is a great way to start a conversation.

پرسیدن یک سوال، یک سوال ساده، راهی عالی برای شروع یک مکالمه است.

You might ask the person, are there any good  restaurants near here or what did you think about?

ممکن است از آن شخص بپرسید، آیا رستوران های خوبی در این نزدیکی وجود دارد یا در مورد چه چیزی فکر می کردید؟

And then maybe it was the conference you just  

و شاید هم کنفرانسی بود که

went to or a movie or something  specific asking for their opinion.

به آن رفتید یا یک فیلم یا چیزی خاص که نظر آنها را می‌خواستید.

They'll share their opinion and  then you can start a conversation.

آن‌ها نظرشان را به اشتراک می‌گذارند و سپس می‌توانید مکالمه‌ای را شروع کنید.

Naturally, the next phrase you should  never say to natives is I don't understand.

به طور طبیعی، عبارت بعدی که هرگز نباید به بومیان بگویید این است که متوجه نمی شوم.

Now this statement is just too direct.

حالا این بیانیه خیلی مستقیم است.

So if you're having a conversation at a party with  someone and they're talking to you and you simply  

بنابراین، اگر در یک مهمانی با شخصی صحبت می‌کنید و او با شما صحبت می‌کند و شما به سادگی

say, I don't understand, well, it might  embarrass you because you don't understand.

می‌گویید، نمی‌فهمم، خوب، ممکن است باعث خجالت شما شود زیرا نمی‌فهمید.

It might make you feel bad, but it might  also embarrass the speaker because remember,  

ممکن است احساس بدی در شما ایجاد کند، اما ممکن است گوینده را نیز شرمنده کند، زیرا به یاد داشته باشید،

natives that you're talking  to are not English teachers.

بومی‌هایی که با آنها صحبت می‌کنید معلم انگلیسی نیستند.

Natives don't know that they  use phrasal verbs, idioms,  

بومی‌ها نمی‌دانند که از افعال عبارتی، اصطلاحات،

expressions, or use connected  speech or talk very quickly.

عبارات استفاده می‌کنند یا از گفتار متصل یا صحبت خیلی سریع استفاده می‌کنند.

Natives don't think about these things.

بومی ها به این چیزها فکر نمی کنند.

English teachers do.

معلمان انگلیسی انجام می دهند.

Students do, but natives in the real world do not.

دانش آموزان این کار را می کنند، اما بومی ها در دنیای واقعی این کار را نمی کنند.

So the native might feel a little  embarrassed that you don't understand them.

بنابراین بومی ممکن است کمی خجالت بکشد که شما آنها را درک نمی کنید.

So here's what you can say instead.

بنابراین در اینجا چیزی است که می توانید به جای آن بگویید.

If you don't understand because  the person is talking too fast,  

اگر نمی‌فهمید چون فرد خیلی سریع صحبت می‌کند،

then you can say, would you mind?

می‌توانید بگویید، آیا اشکالی ندارد؟

Would you mind speaking a little slower?

آیا می خواهید کمی آهسته تر صحبت کنید؟

You don't have to provide a reason.

لازم نیست دلیل بیاورید

You don't have to say, because English  is my second language, You don't need to.

لازم نیست بگویید، چون انگلیسی زبان دوم من است، لازم نیست.

Would you mind speaking a little slower?

آیا می خواهید کمی آهسته تر صحبت کنید؟

Oh, sure, no problem.

اوه، مطمئنا، مشکلی نیست.

Or do you mind rephrasing that?

یا اشکالی ندارد که آن را دوباره بیان کنید؟

So the native speaker said something but the  combination of words you didn't understand.

بنابراین، زبان مادری چیزی گفت، اما ترکیبی از کلمات را که متوجه نشدید.

So to rephrase it, the native speaker knows they  

بنابراین، برای بیان مجدد آن، گوینده بومی می‌داند که

should share the same idea  but use different words.

باید یک ایده را به اشتراک بگذارند، اما از کلمات متفاوتی استفاده کنند.

So that is how a native speaker,  

بنابراین اینگونه است که یک زبان مادری،

not an English teacher, a native speaker  understands what you want them to do.

نه یک معلم انگلیسی، یک زبان مادری می‌فهمد که شما می‌خواهید چه کاری انجام دهید.

Do you mind rephrasing that?

آیا اشکالی ندارد که آن را دوباره بیان کنید؟

Or you can simply say, can you explain that in a  simpler way and don't feel bad about saying this?

یا می‌توانید به سادگی بگویید، می‌توانید آن را به روشی ساده‌تر توضیح دهید و از گفتن آن احساس بدی نداشته باشید؟

I use this all the time when  I'm talking to my husband,  

من همیشه وقتی با شوهرم صحبت می‌کنم،

who uses a lot of technical computer  expressions that I don't understand.

او از عبارات فنی رایانه‌ای استفاده می‌کند که من نمی‌فهمم.

I have to ask him to explain things to me in  a simple way because my level of knowledge  

من باید از او بخواهم که مسائل را به روشی ساده برای من توضیح دهد زیرا سطح دانش من

on that specific subject is a lot lower than his.

در مورد آن موضوع خاص بسیار پایین تر از او است.

Now instead of saying I don't understand, you  can add one word I don't quite understand.

اکنون به جای اینکه بگویید من متوجه نمی شوم، می توانید یک کلمه اضافه کنید که من کاملاً نمی فهمم.

This makes it sound softer, but then add on.

این باعث می شود صدای آن نرم تر باشد، اما سپس آن را اضافه کنید.

Can you give me an example?

میشه مثال بزنی؟

Can you say it a different way?

میشه یه جور دیگه بگی؟

Can you rephrase that?

آیا می توانید آن را دوباره بیان کنید؟

So add on something else  if you want to start with.

بنابراین اگر می‌خواهید شروع کنید، چیز دیگری اضافه کنید .

I don't quite understand #5 when you're  talking to natives, you should not say,  

وقتی با بومیان صحبت می‌کنید، من کاملاً شماره 5 را نمی‌فهمم، نباید بگویید: «

sorry for my English mistakes,  sorry for my bad English.

متاسفم برای اشتباهات انگلیسی من، متاسفم برای انگلیسی بدم».

Remember, native speakers  are not English teachers.

به یاد داشته باشید، افراد بومی معلمان انگلیسی نیستند.

They're also not examiners.

آنها همچنین ممتحن نیستند.

They're not evaluating your English.

آنها انگلیسی شما را ارزیابی نمی کنند.

They're listening for your ideas.

آنها به ایده های شما گوش می دهند.

So if you say that, if you apologize for your  bad English, this may be awkward for both you  

بنابراین، اگر این را بگویید، اگر به خاطر انگلیسی بدتان عذرخواهی کنید، ممکن است هم برای شما

and the native speaker, and it also might stop  whatever natural conversation you were having.

و هم برای زبان مادری‌تان ناخوشایند باشد، و همچنین ممکن است هر مکالمه طبیعی را که داشتید متوقف کند.

And it shifts the focus on to something that  

و تمرکز را روی چیزی معطوف می‌کند که

the native speaker honestly  doesn't want to talk about.

سخنران بومی صادقانه نمی‌خواهد درباره آن صحبت کند.

They don't want to talk about your English.

آنها نمی خواهند در مورد انگلیسی شما صحبت کنند.

They want to talk about the  movie you are discussing.

آن‌ها می‌خواهند درباره‌ی فیلمی که شما درباره آن بحث می‌کنید صحبت کنند.

And remember the person you're talking to.

و شخصی را که با او صحبت می کنید به خاطر بسپارید.

They will tell you if they can't  understand you and then you know that  

اگر نتوانند شما را درک کنند به شما خواهند گفت و سپس می‌دانید که

there is an issue that needs to be addressed.

مشکلی وجود دارد که باید به آن رسیدگی شود.

So remember, focus on the  conversation, not your English skills.

بنابراین به یاد داشته باشید، روی مکالمه تمرکز کنید ، نه مهارت های انگلیسی خود.

Again, learn some small talk phrases to keep  

دوباره، چند عبارت کوچک برای ادامه مکالمه یاد بگیرید

the conversation going and you can  always ask the person a question.

و همیشه می‌توانید از آن شخص سؤالی بپرسید.

People love talking, so when you ask a question it  

مردم صحبت کردن را دوست دارند، بنابراین وقتی سوالی می‌پرسید،

puts the focus on the other  person instead of yourself.

به جای خودتان، روی شخص دیگر تمرکز می‌کنید.

Now let's move on to some  non-english related phrases.

حالا بیایید به برخی از عبارات غیر مرتبط با زبان انگلیسی برویم.

And number six, you should  not ask a native speaker.

و شماره شش، شما نباید از یک زبان مادری بپرسید.

How old are you?

چند سالته؟

This may be the same in your culture.

این ممکن است در فرهنگ شما هم همینطور باشد.

Please let me know in the comments,  but in North America is generally  

لطفاً در نظرات به من اطلاع دهید، اما در آمریکای شمالی معمولاً

considered rude to ask someone's age directly.

پرسیدن مستقیم سن افراد بی‌ادب تلقی می‌شود.

So to directly say how old are you now.

بنابراین مستقیماً بگویید الان چند سال دارید.

Although this is considered  rude in North American culture,  

اگرچه این در فرهنگ آمریکای شمالی بی‌ادب تلقی می‌شود،

N Americans are still curious about people's ages,  

آمریکایی‌های شمالی هنوز در مورد سن افراد کنجکاو هستند،

so we have other ways of trying to find out this  information without directly asking the person.

بنابراین ما راه‌های دیگری برای یافتن این اطلاعات بدون سؤال مستقیم از شخص داریم.

So you can say just simply tell me about  yourself and the information the person  

بنابراین می‌توانید بگویید فقط درباره خودتان به من بگویید و اطلاعاتی که فرد

shares can reveal approximately how old they are.

به اشتراک می‌گذارد می‌تواند نشان دهد که تقریباً چند سال دارد.

Now you can ask how old is  your mom, sister or daughter.

اکنون می‌توانید بپرسید مادر، خواهر یا دخترتان چند سال دارد.

It is considered appropriate to ask  someone about someone elses age.

مناسب تلقی می‌شود که از شخصی در مورد سن دیگری بپرسید.

So if you know how old the person's sister is,  you can approximate how old they are, for example.

بنابراین، اگر می‌دانید خواهر آن شخص چند سال دارد، می‌توانید به‌عنوان مثال، تخمین بزنید که چند سال دارد.

Or you might just ask how long have you  been working here or when did you graduate?

یا ممکن است بپرسید چه مدت در اینجا کار می کنید یا چه زمانی فارغ التحصیل شدید؟

So you absolutely can ask other  questions that have to do with age,  

بنابراین می‌توانید سؤالات دیگری را که مربوط به سن است بپرسید،

but just don't directly ask someone, how  old are you #7 what religion are you?

اما مستقیماً از کسی نپرسید که چند سال دارید #7 چه دینی دارید؟

Again, in North America specifically,  

مجدداً، به طور خاص در آمریکای شمالی،   به

it's generally considered inappropriate to talk  about someone's religious or political beliefs.

طور کلی صحبت درباره اعتقادات مذهبی یا سیاسی یک فرد نامناسب تلقی می شود.

So if you want to find out about  that person, you can simply say,  

بنابراین اگر می‌خواهید درباره آن شخص اطلاعاتی کسب کنید، می‌توانید به سادگی بگویید،

tell me more about your  culture and your traditions.

درباره فرهنگ و سنت‌هایتان بیشتر به من بگویید.

And from that you will probably understand  naturally what religion or what beliefs they have.

و از این رو احتمالاً به طور طبیعی متوجه خواهید شد که آنها چه دینی یا چه اعتقادی دارند.

So it is appropriate to ask follow up questions  based on the information the person shares.

بنابراین مناسب است که بر اساس اطلاعاتی که فرد به اشتراک می گذارد، سؤالات بعدی بپرسید.

So if they share a specific tradition, you  can absolutely ask a follow up on that topic.

بنابراین اگر آنها سنت خاصی را به اشتراک می‌گذارند، می‌توانید کاملاً در مورد آن موضوع درخواست پیگیری کنید.

Now you can also ask what holidays  are celebrated in your culture.

اکنون می‌توانید بپرسید چه تعطیلاتی در فرهنگ شما جشن گرفته می‌شود.

In North America, we love celebrating  holidays like everyone in the world,  

در آمریکای شمالی، ما عاشق جشن گرفتن تعطیلات مانند همه مردم دنیا هستیم

and we are happy to talk about holidays.

و خوشحالیم که درباره تعطیلات صحبت می کنیم.

And when you find out what holidays the  person celebrates, that will give you  

و وقتی متوجه می‌شوید که آن شخص چه تعطیلاتی را جشن می‌گیرد،

clues at least into their beliefs.

حداقل سرنخ‌هایی از باورهای او به شما می‌دهد.

If that's important for you to know #8 don't say  

اگر دانستن شماره 8 برای شما مهم است

to a native speaker even someone  you know well, you look tired.

به یک زبان مادری حتی به کسی که خوب می شناسید نگویید، خسته به نظر می رسید.

This is similar to saying you look bad,  you look unwell, you look unattractive.

این شبیه به این است که بگوییم بد به نظر می‌رسی، بد به نظر می‌رسی، غیرجذاب به نظر می‌رسی.

This can also be awkward because  the person could be very tired,  

این همچنین می تواند ناخوشایند باشد زیرا فرد ممکن است بسیار خسته باشد

but maybe it's for a private reason.

اما شاید به دلیل خصوصی باشد.

They didn't get any sleep last night because  there is some family event taking place,  

آنها دیشب نخوابیدند زیرا رویدادهای خانوادگی در حال وقوع است،

but they don't want to discuss it.

اما نمی‌خواهند درباره آن بحث کنند.

So when you ask, when you make that  statement, they may feel obligated  

بنابراین وقتی می‌پرسید، وقتی آن جمله را بیان می‌کنید ، ممکن است احساس کنند موظف هستند به

to tell you why they are in fact tired, and it  might not be a conversation they want to have.

شما بگویند چرا در واقع خسته شده‌اند، و ممکن است این مکالمه‌ای نباشد که می‌خواهند داشته باشند.

Now, if someone does look legitimately  tired and you are concerned about them,  

اکنون، اگر شخصی به‌طور قانونی خسته به نظر می‌رسد و شما نگران او هستید،

there are other ways that native speakers even  phrase this to sound more polite or indirect.

راه‌های دیگری وجود دارد که گویشوران بومی حتی این را بیان می‌کنند تا مؤدبانه‌تر یا غیرمستقیم‌تر به نظر برسند.

How did you sleep last night?

دیشب چطور خوابیدی؟

Or you can make a general hope  you're having a great day so far,  

یا می‌توانید به طور کلی امیدوار باشید تا کنون روز خوبی را سپری کرده‌اید،

hope you're having a great week so far.

امیدوار باشید که تا کنون هفته خوبی را سپری کرده‌اید.

And then it invites them to share with you  if they aren't having a good day or week  

و سپس از آن‌ها دعوت می‌کند که اگر روز یا هفته خوبی را سپری نمی‌کنند،

because they slept poorly or because there  is some event taking place in their life.

به دلیل بد خوابیدن یا اینکه رویدادی در زندگی‌شان اتفاق می‌افتد، با شما در میان بگذارند.

But it gives them the opportunity to share  

اما این فرصت را به آن‌ها می‌دهد که آن را با شخصی که کاملاً با او نزدیک هستید به اشتراک بگذارند

that or not share that now with  someone you are quite close with.

یا آن را به اشتراک نگذارند .

You might ask a more direct  question and say is everything OK?

ممکن است یک سؤال مستقیم تر بپرسید و بگویید همه چیز خوب است؟

Is everything OK?

آیا همه چیز خوب است؟

But that is really only for  close relationships #9 please  

اما این واقعاً فقط برای روابط نزدیک شماره 9 است، لطفاً از

don't ask a native speaker why aren't you married?

یک زبان مادری نپرسید که چرا ازدواج نکرده‌اید؟

Remember that marital status is considered  personal information in North America,  

به یاد داشته باشید که وضعیت تاهل در آمریکای شمالی اطلاعات شخصی تلقی می‌شود،

and discrimination based on marital status  is forbidden in North America by law.

و تبعیض بر اساس وضعیت تاهل در آمریکای شمالی طبق قانون ممنوع است.

So this is more of a sensitive issue in North  America, perhaps compared to other countries.

بنابراین، شاید در مقایسه با کشورهای دیگر، این موضوع در آمریکای شمالی حساس‌تر است.

So again, in North America, generally  we don't like to ask direct personal  

بنابراین، دوباره، در آمریکای شمالی، معمولاً ما دوست نداریم مستقیماً

questions about someone, their status,  their beliefs, but you can always think  

سؤالات شخصی درباره شخصی، وضعیت و اعتقاداتش بپرسیم، اما همیشه می‌توانید

of an indirect question to try to  find out more about that person.

به سؤالی غیرمستقیم فکر کنید و سعی کنید درباره آن شخص اطلاعات بیشتری کسب کنید.

For example, how do you spend your free time?

مثلا اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید؟

And then you can get a sense of  how this person likes to live.

و سپس می‌توانید متوجه شوید که این شخص چگونه دوست دارد زندگی کند.

Maybe that isn't with a partner.

شاید این با یک شریک نیست.

Maybe they have other activities  or what did you do last weekend?

شاید آنها فعالیت های دیگری داشته باشند یا آخر هفته گذشته چه کردید؟

Or tell me about your family.

یا از خانواده خود بگویید.

Now instead of directly asking  someone why aren't you married?

حالا به جای اینکه مستقیماً از کسی بپرسید چرا ازدواج نکرده‌اید؟

Again, with a very close relationship,  

دوباره، با یک رابطه بسیار نزدیک،

you may feel comfortable seeing something  more direct, such as have you thought about?

ممکن است با دیدن چیزی  مستقیم‌تر احساس راحتی کنید ، مثلاً به آن فکر کرده‌اید؟

Have you thought about getting married?

به ازدواج فکر کردی؟

But again, that would be more  for a closer relationship.

اما باز هم، این برای یک رابطه نزدیک تر بیشتر خواهد بود.

Certainly not someone you just met at a party  or at the park #10 similar to the last one.

مطمئناً کسی نیست که به تازگی در یک مهمانی یا در پارک شماره 10 مشابه مهمانی قبلی ملاقات کرده باشید. از

Don't ask a native speaker.

یک زبان مادری نپرسید.

Why don't you have kids?

چرا بچه نداری؟

North America is tolerant  of different life choices  

آمریکای شمالی با انتخاب‌های مختلف زندگی مدارا می‌کند

and asking someone about this is just considered  too personal for North American culture.

و پرسیدن از کسی در این مورد برای فرهنگ آمریکای شمالی خیلی شخصی تلقی می‌شود.

And for our culture, it sounds judgmental.

و برای فرهنگ ما، قضاوت کننده به نظر می رسد.

Since we accept people of all different  beliefs and all different lifestyles.

از آنجایی که ما افراد با همه باورهای مختلف و سبک زندگی متفاوت را می پذیریم.

It sounds judgmental to say why don't you, but  you can ask someone directly do you have kids?

گفتن اینکه چرا این کار را نمی کنید قضاوت کننده به نظر می رسد، اما می توانید مستقیماً از کسی بپرسید که آیا بچه دارید؟

Generally, parents are proud  

به طور کلی، والدین

to talk about their kids and it isn't  considered offensive to ask that.

به صحبت درباره فرزندانشان افتخار می کنند و پرسیدن آن توهین آمیز تلقی نمی شود.

You can directly ask someone do you have kids?

می توانید مستقیماً از کسی بپرسید که آیا بچه دارید؟

How many kids do you have?

چند تا بچه داری؟

Just keep in mind that this question  is considered inappropriate in a job  

فقط به خاطر داشته باشید که این سؤال در مصاحبه شغلی نامناسب تلقی می شود

interview because in interviews people  are protected against discrimination.

زیرا در مصاحبه ها از افراد در برابر تبعیض محافظت می شود.

So this question will not  be asked in a job interview,  

بنابراین این سوال در یک مصاحبه شغلی پرسیده نمی‌شود،

but you can directly ask a native  speaker in a social situation.

اما می‌توانید مستقیماً از یک سخنران بومی در یک موقعیت اجتماعی بپرسید.

Do you have kids?

بچه داری؟

Now again, if you are very curious,  why does that person not have kids?

حالا دوباره، اگر خیلی کنجکاو هستید، چرا آن شخص بچه ندارد؟

Well, maybe you just want to  know more about their life  

خوب، شاید فقط بخواهید درباره زندگی آنها

and how they spend their time so you can ask them.

و نحوه گذراندن وقتشان بیشتر بدانید تا بتوانید از آنها بپرسید. در اوقات فراغت خود از

What hobbies or interests do  you enjoy in your free time?

چه سرگرمی ها یا علایقی لذت می برید؟

What goals or causes are important to you?

چه اهداف یا دلایلی برای شما مهم است؟

Or how do you picture your  life five years from now?

یا زندگی خود را در پنج سال آینده چگونه تصور می کنید؟

These are questions that would be interesting  for a native speaker to discuss, and you'll  

اینها سوالاتی هستند که برای یک سخنران بومی بحث کردن جالب خواهد بود، و

get to know about them at the same time in an  indirect, clever way #11 you should do this.

همزمان با آنها به روشی غیرمستقیم و هوشمندانه آشنا خواهید شد. شماره 11 شما باید این کار را انجام دهید.

Should and shouldn't are direct, and in general  people don't like being told what to do.

باید و نباید مستقیم است، و به طور کلی، مردم دوست ندارند به آنها گفته شود چه کار کنند.

However, of course there are many situations  where using should and shouldn't is appropriate.

با این حال، البته موقعیت‌های زیادی وجود دارد که استفاده از آن باید و نباید مناسب است.

But if you want to sound more  indirect, use softer language.

اما اگر می‌خواهید غیرمستقیم‌تر به نظر برسید ، از زبان نرم‌تر استفاده کنید.

You can say, have you considered  you need the gerund Next,  

می‌توانید بگویید، آیا به این فکر کرده‌اید که بعداً به جیروند نیاز دارید،

have you considered talking to your boss?

آیا به صحبت با رئیس خود فکر کرده‌اید؟

Perhaps you could.

شاید بتونی

Perhaps you could talk to your boss.

شاید بتوانید با رئیس خود صحبت کنید.

Those sound like gentle suggestions  where you should sounds very direct.

آن‌ها مانند پیشنهادهای ملایمی به نظر می‌رسند که باید خیلی مستقیم به نظر برسند.

Now, you could also say, what do you  think about talking to your boss?

اکنون، می‌توانید بگویید، درباره صحبت کردن با رئیس‌تان چه فکر می‌کنید؟

And then you're getting that  person to share their opinion.

و سپس آن فرد را وادار می‌کنید تا نظر خود را به اشتراک بگذارد.

And ultimately, they make the decision,  not you, because you say you should.

و در نهایت، آنها تصمیم می گیرند، نه شما، زیرا شما می گویید که باید.

But remember, there are many situations  where you would, you should or shouldn't.

اما به یاد داشته باشید، موقعیت‌های زیادی وجود دارد که باید، باید یا نباید.

And finally #12 I don't like that.

و در نهایت شماره 12 من آن را دوست ندارم.

Again, this can be awkward or rude  when used as a reply to something  

باز هم، وقتی به عنوان پاسخی به چیزی   که

someone else likes or something  that someone has offered you.

شخص دیگری دوست دارد یا چیزی که شخصی به شما پیشنهاد داده است، استفاده شود، می‌تواند ناخوشایند یا بی‌ادب باشد.

So let's say you're at a party  and you're talking to someone  

بنابراین فرض کنید در یک مهمانی هستید و با کسی صحبت می‌کنید

and they love mountain climbing  and you just want to participate.

و او عاشق کوهنوردی است و شما فقط می‌خواهید شرکت کنید.

So you say I don't like mountain climbing.

پس شما می گویید من کوه نوردی را دوست ندارم.

Well, that might make the person  feel like you don't appreciate  

خوب، این ممکن است باعث شود فرد احساس کند که شما قدر

their interests and they might  not want to talk to you anymore.

علایق او را نمی دانید و ممکن است دیگر نخواهند با شما صحبت کنند.

So you can say, for example, that's  great that you love mountain climbing.

بنابراین می‌توانید بگویید، برای مثال، خیلی خوب است که کوهنوردی را دوست دارید.

I prefer reading.

من خواندن را ترجیح می دهم.

I prefer reading instead of physical activities.

من مطالعه را به جای فعالیت بدنی ترجیح می دهم.

So you're complimenting them,  but then stating your preference  

بنابراین شما از آنها تعریف می‌کنید، اما ترجیح می‌دهید

without specifically saying you  don't like mountain climbing.

بدون اینکه مشخصاً بگویید که کوه نوردی را دوست ندارید.

Or you can say that's great  that you love mountain climbing.

یا می‌توانید بگویید که عالی است که عاشق کوهنوردی هستید.

Do you have any upcoming trips planned?

آیا سفرهای آتی برنامه ریزی کرده اید؟

So again, you're not sharing  your personal preference at all.

بنابراین باز هم، شما به هیچ وجه ترجیحات شخصی خود را به اشتراک نمی گذارید.

You're keeping the focus on that person or  let's say is something that someone offers you.

شما تمرکز خود را روی آن شخص نگه می‌دارید یا مثلاً چیزی است که کسی به شما پیشنهاد می‌کند.

So you're at a party and someone  offers you a piece of chocolate cake.

بنابراین شما در یک مهمانی هستید و شخصی به شما یک تکه کیک شکلاتی پیشنهاد می‌کند.

Now you could say no thanks,  I don't like chocolate.

حالا می‌توانید بگویید نه ممنون، من شکلات دوست ندارم.

But again, this is very direct and you've probably  

اما باز هم، این بسیار مستقیم است و احتمالاً

noticed that we prefer a more indirect  approach in general social situations.

متوجه شده‌اید که ما رویکرد غیرمستقیم‌تری را در موقعیت‌های اجتماعی عمومی ترجیح می‌دهیم.

So you might say that's so kind of you to offer.

بنابراین ممکن است بگویید که این پیشنهاد شما بسیار مهربان است.

So to offer me a piece of cake,  that's so kind of you to offer.

بنابراین اگر یک تکه کیک به من پیشنهاد دهید، خیلی لطف دارید.

I'll pass though.

هر چند می گذرم

Now you can leave it at that.

حالا شما می توانید آن را در همان حال رها کنید.

I'll pass.

من می گذرم

You could provide the reason and just  say I'll pass though I'm not hungry.

شما می توانید دلیل را ارائه کنید و فقط بگویید من می گذرم هر چند گرسنه نیستم.

So again, just avoid directly saying I don't like  

بنابراین دوباره، فقط از گفتن مستقیم من این را دوست ندارم اجتناب کنید

this because the person may feel a  little awkward in that situation.

زیرا ممکن است فرد در آن موقعیت کمی احساس ناخوشایندی کند.

So you've removed some phrases that are specific  

بنابراین عباراتی را که مختص

to North American culture and use of  language, but you've added many more.

فرهنگ آمریکای شمالی و استفاده از زبان هستند حذف کرده‌اید، اما عبارات دیگری را اضافه کرده‌اید.

So if you found this video helpful,  

بنابراین اگر این ویدیو برای شما مفید بود،

please hit the like button, share it with  your friends, and of course, subscribe.

لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here are some more words that you can  consider removing from your vocabulary.

و در اینجا چند کلمه دیگر وجود دارد که می‌توانید آنها را از دایره لغات خود حذف کنید.

Watch the lesson now.

اکنون درس را تماشا کنید.