English Fluency MASTERCLASS | Sound More Fluent In 2 Hours☝️

Welcome to this English Fluency Master class.

به این کلاس مستر تسلط انگلیسی خوش آمدید.

This master class is perfect for you if you're  a beginner, intermediate, or advanced student.

اگر دانشجوی مبتدی، متوسط ​​یا پیشرفته هستید، این کلاس کارشناسی ارشد برای شما عالی است .

In this master class, you're going  to improve all areas of your English,  

در این کلاس کارشناسی ارشد، شما می‌خواهید همه زمینه‌های انگلیسی خود را بهبود ببخشید،

all the areas that you need  to truly become fluent.

همه زمینه‌هایی را که برای مسلط شدن واقعی نیاز دارید.

You'll expand your vocabulary,  you'll improve your listening skills,  

دایره لغات خود را گسترش خواهید داد، مهارت‌های شنیداری خود را بهبود می‌بخشید،

improve your reading skills, learn  correct grammar and sentence structure.

مهارت‌های خواندن خود را بهبود می‌بخشید، گرامر و ساختار جملات صحیح را یاد می‌گیرید.

You'll improve pronunciation and  you'll improve your speaking skills.

شما تلفظ را بهبود می‌بخشید و مهارت‌های گفتاری خود را بهبود می‌بخشید.

And most importantly, by the  end of this master class,  

و مهمتر از همه، در پایان این کلاس مستر،

you're going to feel more  fluent and more confident.

احساس روانی و اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First in this master class, you're  going to expand your vocabulary and  

ابتدا در این کلاس کارشناسی ارشد، شما دایره لغات خود را گسترش می‌دهید و

you're going to learn 7 phrases  to help you sound like a native.

7 عبارت را یاد می‌گیرید که به شما کمک می‌کند شبیه یک بومی به نظر برسید.

Your first phrase to sound like a  native speaker one you must start using.

اولین عبارت شما که شبیه به زبان مادری به نظر می رسد باید شروع به استفاده از آن کنید.

How's it going?

حالش چطوره؟

How's it going?

حالش چطوره؟

How's it going?

حالش چطوره؟

If you've been following me for a while and if  you haven't, make sure you subscribe right now.

اگر مدتی است که من را دنبال می‌کنید و اگر این کار را نکرده‌اید، حتماً همین الان مشترک شوید.

You'll know that I teach all my  students to use How's it going  

می‌دانید که من به همه دانش‌آموزانم یاد می‌دهم که از How's it going   استفاده کنند

because it will instantly make  you sound like a native speaker.

زیرا فوراً باعث می‌شود شما مانند یک زبان مادری به نظر برسید.

Of course, this is a replacement to  How are you and it's used in friendly  

البته، این جایگزینی برای How are you است و در

professional situations and social contexts.

موقعیت‌های حرفه‌ای دوستانه و زمینه‌های اجتماعی استفاده می‌شود.

Yes, you can still use this  in professional situations.

بله، همچنان می‌توانید از آن در موقعیت‌های حرفه‌ای استفاده کنید.

Just make sure that sphere is more friendly.

فقط مطمئن شوید که کره دوستانه تر است.

But to sound like a native speaker, you  must pronounce it like a native speaker.

اما برای اینکه شبیه یک زبان مادری به نظر برسید، باید آن را مانند یک زبان مادری تلفظ کنید.

You cannot say how is it.

نمیشه گفت چطوره

Going.

رفتن

With spaces between, you must say, how's it going?

با فواصل بین، باید بگویید، چطور پیش می‌رود؟

How's it going?

حالش چطوره؟

So notice those sounds.

بنابراین به آن صداها توجه کنید.

How zit, zit, you have that  strong zit, How's it going?

چقدر زیت، زیت، تو آن زیت قوی را داری، چطور پیش می‌رود؟

How's it going?

حالش چطوره؟

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

How's it going?

حالش چطوره؟

How's it going?

حالش چطوره؟ به

Keep practicing that until you're  pronouncing it just like me.

تمرین آن ادامه دهید تا زمانی که آن را مانند من تلفظ کنید.

Now to answer.

حالا برای جواب دادن

Because you will be asked this by native speakers.

زیرا این مورد توسط افراد بومی از شما پرسیده خواهد شد.

To answer, you would say  it's going plus adjective.

برای پاسخ دادن، می‌گویید به اضافه صفت می‌رود.

Or you can simply use the adjective it's going.

یا می توانید به سادگی از صفت it's going استفاده کنید.

Notice that it's going.

توجه کنید که دارد می رود.

Make sure you get that contraction.

مطمئن شوید که آن انقباض را دارید.

Don't say it is going.

نگو که داره میره

That will not make you  sound like a native speaker.

این باعث نمی شود که شما مانند یک زبان مادری به نظر برسید.

It's going great.

عالی پیش میره

Good.

خوب

Pretty good, not too bad.

خیلی خوبه نه خیلی بد

OK, those are the most common options.

خوب، اینها رایج ترین گزینه ها هستند.

How's it, how's it going?

چطوره، چطوره؟

How is Andy?

اندی چطوره؟

How's it going?

حالش چطوره؟

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the  description #2 Do you have a sack?

می‌توانید پیوند را در توضیح شماره ۲ بیابید آیا گونی دارید؟

Do you have a sack?

گونی داری؟

Do.

انجام دهید.

You have a SEC.

شما SEC دارید. از

This is used to ask if someone can  give you their attention for a short  

این برای پرسیدن اینکه آیا کسی می‌تواند برای مدت کوتاهی به شما توجه کند، استفاده می‌شود،

period of time because suck is short for second.

زیرا مکیدن برای ثانیه کوتاه است.

Do you have a second?

دومی داری؟

Do you have a suck?

آیا شما مکش دارید؟

Now make sure you pronounce  that it's AK sound at the end.

اکنون مطمئن شوید که در پایان آن صدای AK است.

Suck.

مکیدن.

Repeat after me suck suck.

بعد از مکیدن من تکرار کنید.

Native speakers will often drop the auxiliary and  

سخنرانان بومی اغلب سوژه کمکی و

the subject and simply say have  a suck instead of do you have.

سوژه را رها می‌کنند و به‌جای اینکه دارید می‌گویند یک مکش کنید.

We simply say have a suck and more casually,  

ما به سادگی می گوییم یک مکش کن و به طور غیررسمی،

informally, we use got instead  of have Got a suck, got a suck.

غیررسمی، به جای داشتن مکش، مکش کردم، از got استفاده می کنیم.

So you could.

Come in, knock on my door and say,  hey, Jennifer, do you have a suck?

بنابراین شما می توانید.

بیا داخل، در خانه ام را بزن و بگو، هی، جنیفر، آیا چیزی داری؟

If I'm available for a short  period of time, I can say sure,  

اگر برای مدت کوتاهی در دسترس باشم، مطمئناً می‌توانم بگویم،

what's up now you can also specify what  you want to talk about in the question.

چه خبر است، همچنین می‌توانید مشخص کنید که می‌خواهید در مورد چه چیزی در سؤال صحبت کنید.

Hi Jennifer, do you have a sack  to talk about vacation requests?

سلام جنیفر، کیسه ای دارید که در مورد درخواست های مرخصی صحبت کنید؟

So the topic of discussion is vacation requests.

بنابراین موضوع بحث درخواست های مرخصی است.

So notice it's do you have a SACK  plus infinitive 2 plus base verb?

بنابراین توجه کنید که آیا شما یک SACK به علاوه مصدر 2 به علاوه فعل پایه دارید؟

Common infinitives are to talk about,  to discuss, to review, to go over.

مصدرهای رایج عبارتند از: صحبت کردن، بحث کردن، مرور کردن، مرور کردن.

There are many other options,  but those will get you started.

گزینه‌های بسیار دیگری وجود دارد، اما این گزینه‌ها شما را شروع می‌کنند.

Hey, Jack, do you have a SEC?

هی، جک، آیا SEC دارید؟

Do you have a SEC #3 What's up?

آیا SEC #3 دارید چه خبر؟

Did you notice that I used  what's up in the last example?

آیا متوجه شدید که من از آنچه در آخرین مثال است استفاده کردم؟

Well, let's talk about what that means.

خوب، بیایید در مورد معنای آن صحبت کنیم.

This is a casual way to inquire  about someone's needs or wants.

این یک روش معمولی برای پرس و جو درباره نیازها یا خواسته‌های کسی است.

In the last example, I said,  hi Jennifer, do you have a SEC?

در آخرین مثال، گفتم، سلام جنیفر، آیا SEC دارید؟

And then as a reply, sure, what's up, What's up?

و سپس به عنوان پاسخ، مطمئناً، چه خبر است، چه خبر؟

Now, first, let's talk about the pronunciation.

حالا ابتدا بیایید در مورد تلفظ صحبت کنیم.

What's up, What's up So notice it  sounds like one word and you hear  

چه خبر است، چه خبر است، پس توجه کنید که مانند یک کلمه به نظر می‌رسد و می‌شنوید

that S on what's and Sup we put it in front of up.

که S on what's و Sup آن را در مقابل قرار می‌دهیم.

What's up repeat after me.

چه خبره بعد از من تکرار کن

What's up?

چه خبر؟

What's up?

چه خبر؟

Work on that pronunciation, because it's extremely  important to sound like a native speaker.

روی این تلفظ کار کنید، زیرا بسیار مهم است که مانند یک زبان مادری به نظر برسید.

Let's review this example.

بیایید این مثال را مرور کنیم.

What's up with Jacob?

از جیکوب چه خبر؟

He seems really distracted.

او واقعاً حواسش پرت به نظر می رسد.

In this case, it's a casual way to  inquire about the status of someone,  

در این مورد، این یک روش معمولی برای پرس و جو در مورد وضعیت شخصی است،

usually based on that person's behavior.

معمولاً بر اساس رفتار آن شخص.

So Jacob seems distracted.

بنابراین یعقوب حواسش پرت به نظر می رسد.

I want to know.

من می خواهم بدانم.

Why?

چرا؟

What's the reason?

دلیلش چیه؟

What's the status of Jacob?

وضعیت یعقوب چیست؟

What's up with Jacob?

از جیکوب چه خبر؟ به

He seems really distracted to reply.

نظر می رسد او واقعا حواسش به پاسخ دادن است.

You could say, I'm not sure,  maybe he's under pressure.

می توانید بگویید، مطمئن نیستم، شاید او تحت فشار است.

Or you could provide the reason, the status.

یا می توانید دلیل، وضعیت را ارائه دهید.

His father's in the hospital, so  that explains what's up with Jacob.

پدرش در بیمارستان است، بنابراین این توضیح می‌دهد که چه خبر از جیکوب.

You could also ask what's up with the conference.

همچنین می توانید بپرسید که چه خبر از کنفرانس. آیا

Have the speakers been determined yet?

هنوز بلندگوها مشخص شده اند؟

In this case, it's a casual way to inquire  about the status of something the conference.

در این مورد، این یک روش معمولی برای پرس و جو درباره وضعیت چیزی در کنفرانس است.

What's up with her?

چه خبر از او؟

What's up with Marshall?

مارشال چه خبر؟

What's up with Ichabod number?

شماره ایچابد چه خبر؟

4.

I'm on it.

4.

من در آن هستم.

This is a great expression, and it's  used to accept responsibility for a task.

این یک عبارت عالی است، و برای پذیرش مسئولیت یک کار استفاده می‌شود.

For the pronunciation.

برای تلفظ

Notice how those sounds blend together.

توجه کنید که چگونه این صداها با هم ترکیب می شوند.

I'm on.

من در آن را

It.

So you take the M and you put it on and you  take the north and you put it in front of it.

بنابراین M را می گیرید و می پوشید و شمال را می گیرید و جلوی آن می گذارید.

I'm on it.

من روی آن هستم.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

I'm on it.

من روی آن هستم.

I'm on it.

من روی آن هستم.

You can also drop the subject  and verb and simply say on it.

همچنین می‌توانید موضوع و فعل را رها کنید و به سادگی روی آن بگویید.

Make sure you get knit on it.

مطمئن شوید که روی آن بافتنی دارید.

Repeat after me on it.

بعد از من روی آن تکرار کنید.

Excellent someone.

یک نفر عالی

Could.

می تواند.

And say, hey Jennifer,  

و بگو، هی جنیفر،

can you send out the meeting request  and I can reply back and say on it?

می‌توانی درخواست ملاقات را ارسال کنی و من بتوانم پاسخ بدهم و در مورد آن بگویم؟

In this case, it's a response to a direct request.

در این مورد، این پاسخ به یک درخواست مستقیم است.

Someone asked me directly to do something on it.

شخصی مستقیماً از من خواست تا کاری روی آن انجام دهم.

Now, if you're in a meeting and the  boss says does anyone have time to  

اکنون، اگر در جلسه‌ای هستید و رئیس می‌گوید آیا کسی وقت دارد

send out the meeting request, you can  volunteer to accept this task and say on it.

درخواست جلسه را ارسال کند، می‌توانید داوطلب شوید تا این کار را بپذیرید و در مورد آن صحبت کنید.

So you can use this as a reply to an open request.

بنابراین می توانید از این به عنوان پاسخ به یک درخواست باز استفاده کنید.

So if you like this lesson, make  sure you share it with your friends.

بنابراین اگر این درس را دوست دارید، حتماً آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Now to say that you accept this task that I  just gave you, what can you say on it, on it?

حالا اگر بگوییم این وظیفه‌ای را که به شما داده‌ام قبول دارید، در مورد آن چه می‌توانید بگویید؟

So put that in the comments on it,  

بنابراین آن را در نظرات مربوط به آن،   روی آن قرار دهید،

on it, but then make sure you actually  share this lesson with your friends.

اما مطمئن شوید که واقعاً این درس را با دوستان خود به اشتراک گذاشته‌اید.

I'm on it all right.

من در حال آن هستم.

I'm on it, I'm on it, I'm on it.

من در آن هستم، من در آن هستم، من در آن هستم.

#5 could you give me a hand?

شماره 5 می توانید به من دست بدهید؟ از

This is used to ask if someone can  help you notice for that pronunciation.

این برای پرسیدن اینکه آیا کسی می‌تواند به شما کمک کند که آن تلفظ را متوجه شوید استفاده می‌شود.

Did you hear that J sound?

صدای جی را شنیدی؟

Could you ju?

می تونی جو؟

Could you Gimme, give me Gimme,  could you give me a hand?

می‌توانی به من بدهی، می‌توانی به من دست بدهی؟

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Could you give me a hand?

میشه یه دست به من بدی

Could you give me a hand?

میشه یه دست به من بدی

Now this is a general request for help so  someone could reply back and say sure what's up.

اکنون این یک درخواست کلی برای کمک است تا کسی بتواند پاسخ دهد و مطمئن شود چه خبر است.

They're asking about your needs and wants.

آنها در مورد نیازها و خواسته های شما می پرسند.

Sure, what's up.

مطمئنا، چه خبر است.

So the person can say I need to  bring these boxes to the garage.

بنابراین فرد می‌تواند بگوید باید این جعبه‌ها را به گاراژ بیاورم.

Now the other person can say I'm on  it to accept your request for help.

اکنون شخص دیگر می‌تواند بگوید من آماده هستم تا درخواست کمک شما را بپذیرم.

I'm on it.

من روی آن هستم.

You can also specify the activity  directly in the question and say,  

همچنین می‌توانید فعالیت را مستقیماً در سؤال مشخص کنید و بگویید،   آیا می‌توانید

could you give me a hand with these boxes?

با این جعبه‌ها به من کمک کنید؟

So notice you use the preposition with  and then you specify what help you need.

بنابراین توجه داشته باشید که از حرف اضافه با  استفاده می‌کنید و سپس مشخص می‌کنید که به چه کمکی نیاز دارید.

You can also use this to offer someone help.

شما همچنین می توانید از این برای ارائه کمک به کسی استفاده کنید.

I have 20 boxes to move and  they're all really heavy.

من 20 جعبه برای جابجایی دارم و همه آنها واقعاً سنگین هستند.

A very nice Co worker could say I can give you a  

یک همکار بسیار خوب می‌تواند بگوید من می‌توانم یک دست به شما بدهم

hand or I'm happy to give  you a hand with that give.

یا خوشحالم که با آن هدیه به شما کمک می‌کنم.

Me an again, Yeah.

من و دوباره، آره

Maybe you could give me a hand.

شاید بتوانی به من دست بدهی آیا

Could you give me a hand Outback?

می توانید به من یک دست Outback بدهید؟

Number six, I can't make it.

شماره شش، من نمی توانم آن را بسازم.

This is to say that you're not available  to attend something or go somewhere.

این بدان معناست که شما برای شرکت در چیزی یا رفتن به جایی در دسترس نیستید.

In this case, make it means attend or arrive.

در این صورت، آن را به معنای حضور یا رسیدن است.

Now let's talk about the pronunciation.

حالا بیایید در مورد تلفظ صحبت کنیم.

I can't notice.

من نمی توانم متوجه شوم.

We don't push out that TI  can't just don't push it out.

ما آن را بیرون نمی‌زنیم که TI نمی‌تواند آن را بیرون نزند.

I can't make it.

من نمی توانم آن را.

The K sound is on the vowel kit make it.

صدای K روی کیت واکه است آن را بسازید.

I can't make it repeat after me.

نمی توانم کاری کنم که بعد از من تکرار شود.

I can't make it.

من نمی توانم آن را.

I can't make it.

من نمی توانم آن را.

Your coworkers could say to you we're grabbing a  bite after we move all all the boxes so they're  

همکارانتان می‌توانند به شما بگویند بعد از اینکه همه جعبه‌ها را جابه‌جا می‌کنیم، یک گاز می‌خوریم، بنابراین آنها

casually inviting you to join them and you can say  sorry I can't make it, I have to pick up my kids.

به‌سرعت از شما دعوت می‌کنند که به آنها بپیوندید و شما می‌توانید بگویید متأسفم نمی‌توانم، باید بچه‌هایم را بردارم.

So you can't go, you can't attend.

بنابراین نمی توانید بروید، نمی توانید شرکت کنید.

Or you could be on your way to a meeting  but there is an accident and you have to  

یا ممکن است در راه جلسه باشید، اما حادثه‌ای رخ می‌دهد و باید به

text your Co worker and say traffic is terrible.

همکارتان پیامک بزنید و بگویید ترافیک وحشتناک است. قرار

I'm not going to make the  meeting start without me.

نیست کاری کنم که جلسه بدون من شروع شود.

So here remember we're just using  the verb make instead of attend.

بنابراین در اینجا به یاد داشته باشید که ما فقط از فعل make به جای حضور استفاده می کنیم.

Or you could say I'll try my best to  make it tonight so it might be the party.

یا می‌توانید بگویید من تمام تلاشم را می‌کنم تا امشب آن را انجام دهم تا شاید مهمانی باشد.

I'll try my best to make the party.

تمام تلاشم را می کنم تا مهمانی را برگزار کنم.

You can also say I'll try my  best to make it to the party.

همچنین می‌توانید بگویید من تمام تلاشم را می‌کنم تا به مهمانی برسم.

I can't make it tonight.

من نمی توانم آن را امشب.

Oh, I I can't make your party tomorrow, Deb.

اوه، من نمی توانم فردا مهمانی شما را برگزار کنم، دب.

I can't make it.

من نمی توانم آن را.

#7 It's up to you.

شماره 7 به شما بستگی دارد.

This is to say that someone is  responsible for making the decision.

این بدان معناست که فردی مسئول تصمیم گیری است. به

Notice that pronunciation.

آن تلفظ توجه کنید. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

So we take it's up.

بنابراین ما آن را تا.

We use that S sound.

ما از آن صدای S استفاده می کنیم.

It's up TA instead of to.

این تا TA به جای به. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن این

It's up to you.

به شما بستگی دارد. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

So if you're planning to watch a  movie tonight, you could say to  

بنابراین، اگر می‌خواهید امشب یک فیلم تماشا کنید، می‌توانید به

your friend or partner there are three new  releases, which one do you want to watch?

دوست یا شریک خود بگویید که سه نسخه جدید منتشر شده است، کدام یک را می‌خواهید تماشا کنید؟

And your partner can say it's U to you  so you're responsible for deciding.

و شریک زندگی‌تان می‌تواند به شما بگوید «U» است، بنابراین شما مسئول تصمیم‌گیری هستید.

It's common to add the reason why, for example.

برای مثال، اضافه کردن دلیل این امر معمول است.

They all look good to me so it's up to you.

همه آنها برای من خوب به نظر می رسند، بنابراین این به شما بستگی دارد.

This is very commonly used if  you give someone two choices.

اگر به کسی دو انتخاب بدهید، بسیار رایج است.

Do you want to take the highway or the scenic?

آیا می خواهید به بزرگراه بروید یا دیدنی؟

Route.

مسیر. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

You are responsible for deciding.

شما مسئول تصمیم گیری هستید.

Again, you can provide the reason why  you're driving, so it's up to you.

باز هم، می‌توانید دلیل رانندگی خود را ارائه کنید، بنابراین این به شما بستگی دارد.

It's.

Up to you.

این است.

به شما بستگی دارد. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد. این

It's up to you.

به شما بستگی دارد.

Are you?

Enjoying this lesson?

شما هستید؟ از

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the finely fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی بسیار روان به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description  for the link to learn more,  

می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and  click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم. در مرحله

Next in this master class, you're going to improve  

بعدی در این کلاس کارشناسی ارشد، می‌خواهید

your listening skills so you can  understand fast speaking natives.

مهارت‌های شنیداری خود را بهبود ببخشید تا بتوانید زبان‌های بومی سریع صحبت کنند. در

Here are your instructions for the entire lesson.

اینجا دستورالعمل شما برای کل درس است.

First, you're going to see a sentence and you need  to complete the sentence with the missing words.

ابتدا، یک جمله را می‌بینید و باید جمله را با کلمات گمشده کامل کنید.

To do that, you're going to listen to a clip  of real English and complete the sentence.

برای انجام این کار، می‌خواهید به یک کلیپ انگلیسی واقعی گوش دهید و جمله را کامل کنید.

After you'll learn how to  use the natural expression.

پس از آن یاد خواهید گرفت که چگونه از عبارت طبیعی استفاده کنید. در

Here we go, our first listening exercise.

اینجا می رویم، اولین تمرین گوش دادن ما.

Whatever she you need to complete the  sentence, I'll play it three times.

هر چه او برای تکمیل جمله نیاز دارید ، آن را سه بار پخش می کنم.

Whatever she dishes out, you  can give it right back double.

هر چه او غذا می‌خورد، می‌توانید آن را دوبرابر پس بدهید.

Whatever she dishes out,  you can give it right back.

هر چیزی که او غذا می‌دهد، می‌توانید آن را بلافاصله پس بدهید.

Double.

دوبل.

Whatever she dishes out, you  can give it right back double.

هر چه او غذا می‌خورد، می‌توانید آن را دوبرابر پس بدهید.

How'd you do it?

This one?

چگونه این کار را انجام دادی؟

این یکی؟

Whatever she dishes.

هرچی غذا میخوره

Out.

بیرون.

Our phrasal verb is to dish out.

فعل عبارتی ما دیش کردن است.

Now let's review how to use  this phrasal verb to dish out.

حالا بیایید نحوه استفاده از این فعل عبارتی را مرور کنیم.

This simply means to criticize.

این صرفاً به معنای انتقاد است.

So when you criticize someone or something,  you say something negative about it.

بنابراین وقتی از کسی یا چیزی انتقاد می‌کنید، در مورد آن چیزی منفی می‌گویید.

For example, she really dished  it out to Tom at the meeting.

برای مثال، او واقعاً آن را در جلسه به تام داد.

She really criticized Tom at the meeting.

او در جلسه واقعا از تام انتقاد کرد.

Now notice I said dished it out.

حالا توجه کنید که گفتم آن را پاک کردم.

What's the IT the IT represents the criticism.

فناوری اطلاعات چیست؟ فناوری اطلاعات نشان دهنده انتقاد است.

She dished out the criticism  she dished it out to Tom.

او انتقادات را به تام رساند.

And we always use this expression with criticism.

و ما همیشه از این عبارت با انتقاد استفاده می کنیم.

So you don't need to specify that it.

پس نیازی نیست که آن را مشخص کنید.

I'm sharing this phrasal verb with you because  we have a very common in expression in English.

من این فعل عبارتی را با شما به اشتراک می گذارم زیرا ما در بیان انگلیسی بسیار رایجی داریم.

You can dish it out, but you can't take it.

شما می توانید آن را بشورید، اما نمی توانید آن را بردارید.

You can dish it out, which means you  freely give criticism to others, but you  

شما می توانید آن را رد کنید، به این معنی که آزادانه به دیگران انتقاد می کنید، اما

can't take it, which means if somebody tries  to criticize you, you do not accept that.

نمی توانید آن را تحمل کنید، به این معنی که اگر کسی سعی کند از شما انتقاد کند، شما آن را نمی پذیرید.

You become very upset or very angry.

شما بسیار ناراحت یا بسیار عصبانی می شوید.

So if someone is being very  critical, you might say,  

بنابراین، اگر کسی خیلی انتقاد می‌کند، ممکن است بگویید،

well, you can dish it out, but can you take it?

خوب، می‌توانید آن را کنار بگذارید، اما آیا می‌توانید آن را تحمل کنید؟ آیا

Can you receive the criticism that you're giving?

می توانید انتقاداتی را که می کنید دریافت کنید؟

It's a way to remind someone that  maybe you shouldn't criticize others.

این راهی است برای یادآوری اینکه شاید شما نباید از دیگران انتقاد کنید.

You can dish it out, but you can't take it.

شما می توانید آن را بشورید، اما نمی توانید آن را بردارید.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Now pay close attention because  at the end of this lesson,  

اکنون به دقت توجه کنید زیرا در پایان این درس،

I'm going to quiz you to make sure you  really know how to use these phrasal verbs.

می‌خواهم شما را امتحان کنم تا مطمئن شوم که واقعاً می‌دانید چگونه از این افعال عبارتی استفاده کنید.

Let's do this listening exercise again.

بیایید این تمرین گوش دادن را دوباره انجام دهیم.

Here's your sentence, and you  need to complete the sentence.

این جمله شماست و باید جمله را کامل کنید.

I'll play it three times.

سه بار بازیش میکنم

We're all just muddling through art way.

همه ما فقط در راه هنر مداخله می کنیم.

We're all just muddling through art way.

همه ما فقط در راه هنر درگیر هستیم.

We're all just muddling through art way.

همه ما فقط در راه هنر درگیر هستیم.

How'd you do it?

چگونه این کار را انجام دادی؟

This one?

این یکی؟

We're all just.

همه ما فقط هستیم

Muddling through.

در هم ریختن.

Let's learn how.

To use to muddle through.

بیایید یاد بگیریم که چگونه.

برای درهم ریختن از طریق.

This is when you do or achieve something  accidentally without a specific plan.

این زمانی است که شما به طور تصادفی و بدون برنامه خاصی کاری را انجام می دهید یا به آن می رسید .

For example, I muddled through making the cake.

به عنوان مثال، من در تهیه کیک به هم ریختم.

So maybe I had no idea how to make this cake.

بنابراین شاید من نمی دانستم چگونه این کیک را درست کنم.

I didn't know the procedure,  I didn't feel prepared.

من روش را نمی دانستم، احساس آمادگی نمی کردم.

I muddled through making the cake,  but it was actually quite delicious.

من در تهیه کیک قاطی کردم، اما در واقع بسیار خوشمزه بود.

So sometimes when you muddle through something,  

بنابراین گاهی اوقات وقتی چیزی را به هم می ریزید،

the result isn't very positive because  you don't actually have a plan.

نتیجه خیلی مثبت نیست زیرا  در واقع برنامه ای ندارید.

Other times it can be positive in the end.

مواقع دیگر در پایان می تواند مثبت باشد.

Amazing job number three.

شغل شگفت انگیز شماره سه

Here's your sentence.

این جمله شماست

You need to complete the sentence.

باید جمله را کامل کنید.

I'll play it three times.

سه بار بازیش میکنم

I'm.

من هستم.

Excited to nerd out on it.

هیجان زده از این کار.

I'm excited to nerd out on it.

من هیجان زده هستم که در مورد آن صحبت کنم.

Nerd out on it.

حواستون بهش باشه

He's excited to nerd out on  This is a fun phrasal verb.

او هیجان‌زده است که در این مورد صحبت کند  این یک فعل عبارتی سرگرم‌کننده است.

Let's learn how to use it to nerd out.

بیایید بیاموزیم که چگونه از آن برای نفهمیدن استفاده کنیم.

Oh, I love this one.

اوه، من این یکی را دوست دارم.

When you nerd out on something, it  means you discuss it in great detail,  

وقتی در مورد چیزی غفلت می‌کنید، به این معنی است که درباره آن با جزئیات زیاد صحبت می‌کنید،

greater detail than the average  person would normally do.

جزییات بیشتر از آنچه که یک فرد معمولی انجام می‌دهد.

For example, I can nerd out  on sentence structure all day.

به عنوان مثال، من می‌توانم در تمام روز ساختار جمله را مورد توجه قرار دهم.

I.

I.

Can discuss sentence structure,  English sentence structure all day.

می توانم درباره ساختار جمله، ساختار جمله انگلیسی در تمام طول روز بحث کنم.

But my friends who are native English speakers  

اما دوستان من که به زبان مادری انگلیسی صحبت می کنند

have no interest in discussing  English sentence structure.

علاقه ای به بحث درباره ساختار جمله انگلیسی ندارند.

To them that is boring, but  to me as an English teacher,  

برای آنها کسل کننده است، اما برای من به عنوان یک معلم انگلیسی،

and most likely to you as an English learner,  we can nerd out on the English language all day.

و به احتمال زیاد برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، ما می توانیم در تمام طول روز در مورد زبان انگلیسی صحبت کنیم.

I can also nerd out on  plants, talking about plants,  

من همچنین می‌توانم درباره گیاهان صحبت کنم، درباره گیاهان،

different types of plants, looking at plants.

انواع مختلف گیاهان صحبت کنم، و به گیاهان نگاه کنم.

I really love plants as well,  but the average person probably  

من واقعاً گیاهان را نیز دوست دارم، اما یک فرد معمولی احتمالاً

doesn't want to discuss it  in as much detail as I do.

نمی‌خواهد به اندازه من درباره آن با جزئیات صحبت کند.

What about you?

شما چطور؟

What's something that you could nerd out on?

چه چیزی است که شما می توانید از آن غافلگیر شوید؟

Nerd out on this specific topic all day.

تمام روز در مورد این موضوع خاص فکر کنید.

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Number four, complete the sentence.

شماره چهار جمله را کامل کنید.

I'll play it three times.

سه بار بازیش میکنم

Of course he'll stick around.

البته او به اطراف خواهد ماند.

Of course he'll stick around.

البته او به اطراف خواهد ماند.

Of course, he'll stick around.

البته، او در اطراف خواهد ماند.

Of course, I'll stick around.

البته من می مانم.

Let's learn how to use this to stick around.

بیایید بیاموزیم که چگونه از این برای چسبیدن استفاده کنیم.

This is a very common phrasal verb, and it simply  means to remain in a place for a period of time.

این یک فعل عبارتی بسیار رایج است و به سادگی به معنای ماندن در یک مکان برای مدت زمان است.

Let's say you just finished dinner  with a friend at a restaurant.

فرض کنید شام را با یکی از دوستانتان در یک رستوران تمام کرده‌اید.

And you drove, but your friend took the bus.

و تو رانندگی کردی، اما دوستت سوار اتوبوس شد.

So you can just get in your car and leave, but  your friend has to wait until the bus comes.

بنابراین می‌توانید سوار ماشینتان شوید و بروید، اما دوستتان باید منتظر بماند تا اتوبوس بیاید.

So you could say, oh, don't worry,  I'll stick around until the bus comes.

بنابراین می‌توانید بگویید، اوه، نگران نباشید، تا زمانی که اتوبوس بیاید، می‌مانم.

I'll stay with you at this specific location,  the restaurant or the bus stop until the bus.

من در این مکان خاص، رستوران یا ایستگاه اتوبوس تا اتوبوس با شما می‌مانم.

Comes.

می آید.

Or let's say you're in the  mall and it's raining outside.

یا فرض کنید در مرکز خرید هستید و بیرون باران می‌بارد.

You might say, well, let's just  stick around until it stops raining.

ممکن است بگویید، خوب، بیایید تا زمانی که باران متوقف شود، بمانیم.

So let's stay at this specific  location until it stops raining.

پس بیایید در این مکان خاص بمانیم تا بارندگی متوقف شود.

You'll absolutely use this in your daily speech  

شما کاملاً از این در گفتار روزانه‌تان استفاده خواهید کرد

and hear native speakers using this one  all the time #5 I'll play it three times.

و همیشه صحبت‌های بومی را می‌شنوید که از این یکی استفاده می‌کنند. شماره 5 من آن را سه بار پخش می‌کنم.

Wash up for dinner, guys, wash up for dinner.

بچه ها برای شام بشویید، برای شام بشویید.

Guys.

بچه ها

Wash up for dinner.

برای شام خود را بشویید.

Guys, did you get this one wash up for dinner?

بچه ها، این یکی را برای شام شستید؟

Let's review this phrasal verb to wash up.

بیایید این فعل عبارتی to wash up را مرور کنیم.

This simply means to clean your hands, to  wash your hands and or to wash your face.

این به سادگی به معنای تمیز کردن دست ها، شستن دست ها و یا شستن صورت است.

So before dinner you could say, oh,  

بنابراین قبل از شام می توانید بگویید، اوه،

I just need to wash up and most likely  you're going to wash your hands.

من فقط باید دست هایت را بشویم و به احتمال زیاد دست هایت را می شوی.

And I commonly say this in the  evening before I watch a movie.

و من معمولاً این را شب‌ها قبل از تماشای فیلم می‌گویم.

I could say to my husband, oh, just give me 5  minutes to wash up before we start the movie.

می‌توانم به شوهرم بگویم، اوه، فقط 5 دقیقه به من فرصت بده تا قبل از شروع فیلم، دستم را بشویم.

And for me, it's to wash my face because I love  taking off my makeup before I watch a movie.

و برای من شستن صورتم است زیرا دوست دارم قبل از تماشای فیلم آرایشم را پاک کنم.

It's a lot more comfortable.

خیلی راحت تره

So women might use the wash up  for our face more frequently.

بنابراین زنان ممکن است بیشتر از شستشوی صورت ما استفاده کنند.

So it can be for both hands and face.

بنابراین می تواند هم برای دست و هم برای صورت باشد.

Number six, here's your sentence.

شماره شش، این جمله شماست.

Let's see if you can complete it.

بیایید ببینیم آیا می توانید آن را کامل کنید.

I'll play it three times.

سه بار بازیش میکنم

And make sure if you leave you lock up the house.

And make sure if you leave, you lock up the house.

و مطمئن شوید که اگر ترک کردید خانه را قفل کنید.

و مطمئن شوید که اگر ترک کردید، خانه را قفل کنید.

Make sure if you leave you lock up the house.

مطمئن شوید که اگر ترک کردید خانه را قفل کنید.

How did you do with this one?

با این یکی چطور کار کردی؟

Now make sure if you leave you lock up the house.

حالا مطمئن شوید که اگر خانه را رها کردید قفل کنید.

Very good advice.

توصیه بسیار خوبی است.

Let's review this one to lock up.

بیایید این یکی را مرور کنیم تا قفل شود.

This is when you.

این زمانی است که شما

Securely close your windows and doors  or entrances to your house or building.

پنجره ها و درها یا ورودی های خانه یا ساختمان خود را ایمن ببندید.

So it's another way of simply saying lock.

بنابراین راه دیگری برای گفتن قفل است.

For example, make sure you lock up before  bed, and in that case it's in your home.

برای مثال، مطمئن شوید که قبل از خواب قفل کرده اید ، و در این صورت در خانه شماست.

And that's of course good advice.

و این البته توصیه خوبی است.

But if you work in a building,  

اما اگر در ساختمانی کار می‌کنید،

someone is likely responsible for  locking up at the end of the work day.

احتمالاً شخصی مسئول قفل کردن خانه در پایان روز کاری است.

So one person might be responsible for  making sure that all the entrances to  

بنابراین ممکن است یک نفر مسئول اطمینان از

that building are securely closed or locked.

بسته بودن یا قفل بودن همه ورودی‌های آن ساختمان باشد.

So, for example, Sally is responsible for locking  

بنابراین، برای مثال، سالی مسئول قفل

up #7 We're going to review one of  my favorite TV shows, Parks and Rec.

کردن شماره 7 است. ما قصد داریم یکی از برنامه‌های تلویزیونی مورد علاقه‌ام، Parks and Rec را بررسی کنیم.

Let's see if you can complete the sentence.

بیایید ببینیم آیا می توانید جمله را کامل کنید.

And while he was yammering on about whatever.

و در حالی که او در مورد هر چیزی غمگین بود.

And while he was yammering on about whatever.

و در حالی که او در مورد هر چیزی غمگین بود.

And while he was yammering on about whatever.

و در حالی که او در مورد هر چیزی غمگین بود.

How'd you do it?

چگونه این کار را انجام دادی؟

This one?

این یکی؟

And while he was yammering on,  

و در حالی که او در حال هول کردن بود،

let's review this to Yammer on This is when  you talk continuously in an annoying way.

اجازه دهید این را به یامر مرور کنیم.

For example, I ran into Kate at  the mall and she yammered on for  

به عنوان مثال، من با کیت در مرکز خرید برخورد کردم و او ساعت‌ها در حال گشت و گذار بود

hours and I missed my bus, so I ran into Kate.

و من اتوبوسم را از دست دادم، بنابراین با کیت برخورد کردم.

I saw Kate, but I wasn't expecting to see her.

من کیت را دیدم، اما انتظار دیدن او را نداشتم.

I saw her accidentally.

تصادفا دیدمش

I ran into Kate at the mall and she yammered on,  

در مرکز خرید به کیت برخورد کردم و او با تعجب گفت،

oh, hi Jennifer, I'd love to  tell you about my vacation.

اوه، سلام جنیفر، دوست دارم درباره تعطیلاتم به شما بگویم.

And then 10 minutes later, she's  still talking about her vacation  

و سپس 10 دقیقه بعد، او هنوز درباره تعطیلاتش صحبت می‌کند

and she doesn't realize that I'm not  that interested in her vacation or I'm  

و متوجه نمی‌شود که من آنقدرها به تعطیلات او علاقه‌ای ندارم یا

just busy and need to leave to Yammer on  #8 They've been let's listen three times.

فقط مشغول هستم و باید به یامر بروم در شماره 8. بارها

They've been mounted off to me,  

آنها به من سوار شده‌اند،

they've been mouthing off to me,  they've been mouthing off to me.

آنها به من گوش می‌دهند، آنها به من دهان می‌دهند.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

They've been mouthing off to me?

آنها دهان به من داده اند؟

Oh no, let's review this one to mouth off.

اوه نه، بیایید این یکی را به دهان بیاوریم.

When you mouth off to someone, you speak to that  person in a disrespectful way or in an angry way.

وقتی به کسی حرف می‌زنید، با آن شخص به شیوه‌ای بی‌احترامی یا عصبانی صحبت می‌کنید.

So this is something that kids,  especially teenagers, do to their parents.

بنابراین این کاری است که بچه‌ها، مخصوصاً نوجوانان، با والدین خود انجام می‌دهند.

And when I was a teenager, if I moused  off to my parents, I would be grounded.

و وقتی نوجوان بودم، اگر به پدر و مادرم می‌رفتم، زمین‌گیر می‌شدم.

When you're grounded, this means that  certain privileges are taken away from you.

وقتی زمین گیر هستید، به این معنی است که امتیازات خاصی از شما سلب می‌شود.

So if you're grounded, maybe you can't go to the  movies with your friends, you can't use the car,  

بنابراین، اگر زمین نخورده باشید، شاید نتوانید با دوستانتان به سینما بروید، نمی‌توانید از ماشین استفاده کنید،

you can't use the computer privileges  you would normally have in the house.

نمی‌توانید از امتیازات رایانه‌ای که معمولاً در خانه دارید استفاده کنید.

You're grounded.

شما زمین گیر شده اید.

You're grounded.

شما زمین گیر شده اید.

And as adults, we also don't want to mouth off  to certain people like our boss or an authority  

و به‌عنوان بزرگسال، ما همچنین نمی‌خواهیم به افراد خاصی مانند رئیس‌مان یا مقامی

figure like a police officer is definitely  not a good idea to mouth off #9 yeah.

مانند افسر پلیس بی‌اعتنایی کنیم، قطعاً ایده خوبی برای رد کردن شماره 9 نیست.

But I let's listen three times.

اما بیایید سه بار گوش کنیم.

Yeah, but dymaxed out my credit card.

بله، اما کارت اعتباری من را از بین برد.

Yeah, but Dymaxed out my credit card.

بله، اما دایمکس کارت اعتباری من را حذف کرد.

Yeah, but dymaxed out my credit card.

بله، اما کارت اعتباری من را از بین برد.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

Yeah, but I maxed out my credit card.

بله، اما من کارت اعتباری خود را به حداکثر رساندم.

Uh oh.

اوه اوه

Let's review this to Max out.

بیایید این را برای Max مرور کنیم.

When you Max something out, it means  you take that something to a limit.

وقتی چیزی را حداکثر می‌کنید، به این معنی است که آن چیزی را به حداکثر می‌رسانید.

For example, I maxed out my  credit cards on vacation.

برای مثال، کارت‌های اعتباری‌ام را در تعطیلات به حداکثر رساندم.

So your credit card has a limit, maybe $10,000.

بنابراین کارت اعتباری شما محدودیت دارد، شاید 10000 دلار.

If you maxed out that credit card,  it means that you spent $10,000,  

اگر آن کارت اعتباری را به حداکثر رسانده باشید، به این معنی است که 10000 دلار هزینه کرده‌اید،

the maximum amount the limit  of of that credit card.

حداکثر مقدار سقف آن کارت اعتباری.

Likely not the best idea.

احتمالا بهترین ایده نیست.

And finally #10 this is a fun one.

و در نهایت شماره 10 این یک سرگرمی است. بیا

I'm let's listen three times.

سه بار گوش کنیم

I'm loading up on cards.

دارم کارت ها را بار می کنم.

I'm loading up on cards, I'm loading up on carbs.

من روی کارت ها بار می کنم، کربوهیدرات ها را بار می کنم.

How'd you do?

چطوری؟

I'm loading up on carbs.

من در حال بارگیری کربوهیدرات هستم.

Let's learn how to use this to load up on.

بیایید یاد بگیریم که چگونه از این برای بارگذاری استفاده کنیم.

When you load up on something, it means  you consume a lot of that something.

وقتی چیزی را بار می‌کنید، به این معنی است که مقدار زیادی از آن چیزی را مصرف می‌کنید.

Or you.

یا تو

Purchase a lot of that something  for a specific purpose.

مقدار زیادی از آن چیزی را برای یک هدف خاص خریداری کنید.

So let's say you're an athlete.

بنابراین فرض کنید شما یک ورزشکار هستید.

Right before a raise or a competition,  you might load up on carbs.

درست قبل از افزایش حقوق یا رقابت، ممکن است کربوهیدرات مصرف کنید.

Carbs are carbohydrates, energy for your  body, so you want to consume a lot of carbs.

کربوهیدرات ها کربوهیدرات هستند، انرژی برای بدن شما هستند، بنابراین می خواهید کربوهیدرات زیادی مصرف کنید.

Jim loaded up on carbs before the race.

جیم قبل از مسابقه کربوهیدرات مصرف کرد.

Or you could say we loaded up on  toilet paper because it was on sale.

یا می‌توانید بگویید که دستمال توالت را بارگذاری کرده‌ایم زیرا در فروش بود.

So we purchased a large amount of  toilet paper because it was on sale.

بنابراین ما مقدار زیادی کاغذ توالت خریدیم زیرا در فروش بود.

So now you have 10 new phrasal verbs, plus  you've improved your listening skills of real.

بنابراین اکنون 10 فعل عبارتی جدید دارید، به‌علاوه مهارت‌های شنیداری واقعی خود را بهبود بخشیده‌اید.

English.

انگلیسی.

So, Are you ready for your quiz?

بنابراین، آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟ در

Here are the questions.

اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit pause.

مکث را بزنید. به اندازه‌ای که

Take as much time as you need, and when  you're ready for the answers, hit play.

نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی برای پاسخ‌ها آماده شدید، روی Play ضربه بزنید.

How would you do with a quiz?

با یک مسابقه چگونه کار می کنید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم. در

Here are the answers.

اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit pause, review them, and  when you're ready, hit play.

مکث را بزنید، آنها را مرور کنید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

Next to this master class.

در کنار این استاد کلاس.

You're going to improve your reading,  

می‌خواهید خواندن خود را بهبود ببخشید،

but think of all the different skills that you  need in order to read to help you read better.

اما به تمام مهارت‌های مختلفی که برای خواندن نیاز دارید فکر کنید تا به شما در خواندن بهتر کمک کند.

In this section, you'll expand your vocabulary,  

در این بخش، دایره لغات خود را گسترش می‌دهید،

you'll learn correct grammar and sentence  structure, and you'll even improve your  

گرامر و ساختار جملات صحیح را می‌آموزید ، و حتی تلفظ خود را بهبود می‌بخشید

pronunciation because I'm going to read out  loud and you can imitate my pronunciation.

زیرا من با صدای بلند می‌خوانم و می‌توانید تلفظ من را تقلید کنید.

1st I'll read.

اول می خوانم.

The headline locks of Beethoven's hair offer  new clues to the mystery of his deafness.

تیتر موهای بتهوون سرنخ‌های جدیدی از رمز و راز ناشنوایی او ارائه می‌دهد.

So let's talk about this.

پس بیایید در این مورد صحبت کنیم.

A lock of hair.

یک دسته مو

Well, you can see it in the picture right here.

خوب، شما می توانید آن را در تصویر درست در اینجا ببینید.

This represents a lock of his hair.

این نشان دهنده یک دسته از موهای او است.

Now a lock is just a section  

اکنون یک تار فقط بخشی

of hair, so it would be more than one individual  piece which you can't even see really.

از مو است، بنابراین بیش از یک تکه تکه‌ای است که حتی نمی‌توانید واقعاً آن را ببینید.

But one piece.

اما یک تکه

Of hair is called a strand.

از مو تار نامیده می شود.

A strand of hair and hair doesn't take An S is  uncountable, so you could say you have really.

یک تار مو و مو نمی گیرد. S غیرقابل شمارش است، بنابراین می توانید بگویید که واقعاً دارید.

Thick hair.

موهای ضخیم.

Or Oh no, there's some hair  in my food so you can use some  

یا اوه نه، مقداری مو در غذای من وجود دارد، بنابراین می‌توانید از مقداری مو

to say more than one but  you don't add an S to hair.

برای گفتن بیش از یک مورد استفاده کنید، اما S به موها اضافه نمی‌کنید.

I wrote that for you and  noticed there is a way to make.

من آن را برای شما نوشتم و متوجه شدم راهی برای درست کردن وجود دارد.

Hair.

Plural.

مو.

جمع.

But you don't make hair plural.

اما شما مو را جمع نمی کنید.

You make the noun strand.

شما اسم را رشته می کنید.

Remember, 1 strand is one single hair,  

به یاد داشته باشید، 1 تار، یک تار مو است،

but you can say there are some  strands, so you add the S on strand.

اما می‌توانید بگویید چند تار وجود دارد، بنابراین S را روی تار اضافه کنید.

There are some strands of hair in my food,  

چند تار مو در غذای من وجود دارد،

so that's how you could emphasize  the fact that it's plural.

بنابراین به این ترتیب می‌توانید بر روی این واقعیت تأکید کنید که جمع است.

But this is a more natural thing to say.

اما گفتن این موضوع طبیعی تر است.

Oh no, there's some hair in my food.

اوه نه، مقداری مو در غذای من وجود دارد.

We've all experience this and remember a lock is  when you take a piece, but you would cut it off.

همه ما این را تجربه کرده‌ایم و به یاد داریم که قفل زمانی است که قطعه‌ای را بردارید، اما آن را قطع کنید.

So right now it's just hair,  but if you take scissors,  

بنابراین در حال حاضر فقط مو است، اما اگر قیچی بردارید،

you cut it, and I think in the past  you might put a decorative ribbon on.

آن را کوتاه می‌کنید، و فکر می‌کنم در گذشته ممکن است یک روبان تزئینی روی آن قرار دهید.

This.

این

And it would be a keepsake or a  

و این یک یادگاری یا

momentum or something you give to  a loved one or a family member.

انگیزه یا چیزی است که به یکی از عزیزان یا یکی از اعضای خانواده می دهید. فکر

I don't think that is a tradition here  anymore, but I believe it was in the past.

نمی‌کنم این دیگر در اینجا یک سنت باشد ، اما معتقدم در گذشته بوده است.

So here is plural.

پس اینجا جمع است.

Because there was more than one group of  Beethoven's hair, now these locks of hair.

از آنجا که بیش از یک گروه از موهای بتهوون وجود داشت، اکنون این دسته از موها وجود دارد.

Because locks is plural, these locks of hair  offer new clues to the mystery of his deafness.

از آنجایی که تارها جمع هستند، این دسته‌های مو سرنخ‌های جدیدی از رمز و راز ناشنوایی او ارائه می‌کنند. به

Notice deafness.

ناشنوایی توجه کنید.

This is functioning as a  noun, and it belongs to him.

این به عنوان یک اسم عمل می‌کند و به او تعلق دارد.

His.

او

Deafness To describe someone you would use the  adjective deaf and the verb to be he is deaf.

ناشنوایی برای توصیف شخصی از صفت deaf و فعل to be he is deaf استفاده می کنید.

Now Beethoven is dead, so  you change that to the past.

اکنون بتهوون مرده است، پس شما آن را به گذشته تغییر دهید.

Simple, he was deaf.

ساده، او ناشنوا بود.

So this is the adjective form  and this is the noun form.

بنابراین این شکل صفت است و این شکل اسمی است.

His deafness.

ناشنوایی او.

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Let's continue using powerful technologies.

بیایید به استفاده از فناوری های قدرتمند ادامه دهیم.

Scientists found staggering amounts of lead and  other toxic substances in the composers hair.

دانشمندان مقادیر حیرت آور سرب و سایر مواد سمی را در موهای آهنگساز پیدا کردند.

So let's pause there and let's  look at staggering amounts.

پس بیایید در آنجا مکث کنیم و مبالغ سرسام‌آور را بررسی کنیم.

A staggering amount is a very high amount.

مقدار سرسام آور مقدار بسیار بالایی است.

You can use this in an everyday  context, like describing the rain.

می‌توانید از آن در زمینه‌های روزمره مانند توصیف باران استفاده کنید.

There was a staggering amount of rain today.

امروز بارندگی خیره کننده ای بود.

Or maybe I have a staggering amount of  work to do this weekend or this week.

یا شاید این آخر هفته یا این هفته مقدار زیادی کار برای انجام دادن داشته باشم.

Now you can also use this as a reply to someone.

اکنون می توانید از این به عنوان پاسخ به کسی نیز استفاده کنید.

We got 10 inches of rain today.

امروز 10 اینچ بارندگی داشتیم.

Wow, that's staggering.

وای، این حیرت آور است.

That's a very high amount, so a very  useful adjective to sound advanced.

این مقدار بسیار بالایی است، بنابراین یک صفت بسیار مفید برای پیشرفته به نظر می رسد.

Staggering amounts of lead  and other toxic substances.

مقادیر سرسام آور سرب و سایر مواد سمی. به

Notice the pronunciation here as  the metal is pronounced lead lead.

تلفظ اینجا توجه کنید زیرا فلز سرب تلفظ می‌شود.

Does that sound familiar?

آشنا به نظر می رسد؟

To you because.

به تو چون

That's how you pronounce the past simple of the.

اینطوری past simple of the را تلفظ می کنید.

Verb.

فعل

To lead which has the same  spelling as the metal lead.

به لید که دارای املای همان سرب فلزی است.

Let's see if you can get the correct  pronunciations based on context.

بیایید ببینیم که آیا می‌توانید تلفظ‌های صحیح را بر اساس زمینه دریافت کنید.

I always I always lead presentations  because you lead a presentation.

من همیشه همیشه ارائه‌ها را رهبری می‌کنم، زیرا شما یک ارائه را رهبری می‌کنید.

I always lead presentations on  on lead on the metal on lead,  

من همیشه ارائه‌های مربوط به سرب روی فلز روی سرب را هدایت می‌کنم،

but yesterday my colleague LED the past simple of  the verb lead is pronounced like the metal lead.

اما دیروز همکارم با چراغ ماضی ساده فعل lead مانند فلز lead تلفظ می‌شود.

But yesterday my colleague led the  presentation on This is easy on lead.

اما دیروز همکار من ارائه  را در مورد This is easy on lead رهبری کرد.

I'll read this one more time.

این را یک بار دیگر خواهم خواند.

I always lead presentations on lead, but yesterday  my colleague led the presentation on lead.

من همیشه ارائه‌ها را روی لید هدایت می‌کنم، اما دیروز همکارم ارائه‌ها را بر روی لید رهبری کرد.

So you can practice that and  maybe quiz your friends too.

بنابراین می توانید آن را تمرین کنید و شاید دوستان خود را نیز امتحان کنید.

Lead and other toxic substances  in the composers hair.

سرب و سایر مواد سمی در موهای آهنگساز.

So the composer being Beethoven,  that was his John title.

بنابراین آهنگساز که بتهوون بود، این عنوان جان او بود.

He was a composer in the composers hair.

او یک آهنگساز در موی آهنگسازان بود.

That may have come from wine or other sources.

ممکن است از شراب یا منابع دیگر آمده باشد.

The use of May is important here because  it suggests possibility but not fact.

استفاده از می در اینجا مهم است زیرا احتمال را نشان می‌دهد اما واقعیت را نشان نمی‌دهد.

And notice May is a modal verb.

و توجه کنید May یک فعل معین است.

So what do you notice here?

پس در اینجا به چه چیزی توجه می کنید؟ از نظر

What do you need grammatically modal?

دستوری به چه چیزی نیاز دارید؟ به

Plus.

Base verb may have.

علاوه.

فعل پایه ممکن است داشته باشد.

Now what if I wanted to take this and make  it sound like a fact, not a possibility?

حالا اگر بخواهم این را بگیرم و آن را مانند یک واقعیت و نه یک احتمال جلوه بدهم، چه؟

What would I say in the composer's  hair that came from wine?

در موهای آهنگساز که از شراب آمده است چه بگویم؟

So if I use the past simple of the  verb, the main verb here is come.

بنابراین اگر از گذشته ساده فعل استفاده کنم ، فعل اصلی اینجا آمده است.

Have is the auxiliary May is the modal in  the composer's hair that came from wine.

Have کمکی است که می مودال در موهای آهنگساز است که از شراب آمده است. به

That sounds like a completed pass action.

نظر می رسد یک عمل پاس کامل شده است.

So it sounds like a fact.

بنابراین به نظر یک واقعیت است.

May have come is a possibility.

ممکن است آمده باشد یک احتمال است.

Let's continue.

ادامه دهیم.

These are the highest.

اینها بالاترین هستند.

What is this?

این چیه؟

What's the pronunciation?

تلفظش چیه

These are the highest lead values.

اینها بالاترین مقادیر سرب هستند.

So the value, the amount of the metal, the metal  being lead, the highest lead values in hair I've.

بنابراین، مقدار، مقدار فلز، فلز سرب، بالاترین مقادیر سرب در موهایی که من دارم.

Ever.

Seen the Mayo Clinic added?

همیشه

آیا کلینیک مایو اضافه شده است؟

Wow, that's staggering.

وای، این حیرت آور است.

This is the perfect time where you could  reply and say wow, that's staggering.

این بهترین زمان است که می‌توانید پاسخ دهید و بگویید وای، این حیرت‌انگیز است.

The highest amount that this clinic has ever seen.

بالاترین میزانی که این کلینیک تا به حال دیده است.

Wow, that's staggering.

وای، این حیرت آور است.

Beethoven's hair instead of hair.

موی بتهوون به جای مو.

What could you say?

چه چیزی می توانید بگویید؟

If you wanted to talk about a group or section  of hair that was cut, Beethoven's locks.

اگر می‌خواهید درباره گروه یا قسمتی از موهای کوتاه شده صحبت کنید، موهای بتهوون.

Now you could put it singular  lock of hair, which I have,  

حالا می‌توانید آن را به صورت مفرد یک دسته مو، که من دارم، قرار دهید،

but in the headline it was plural,  so we can say Beethoven's locks.

اما در عنوان جمع بود، بنابراین می‌توانیم بگوییم تارهای بتهوون. این برای

The's is to show possession that the  hair or the locks belong to Beethoven.

نشان دادن مالکیت است که موها یا تارها متعلق به بتهوون است.

And of course I'm not going to add  the S here because it's uncountable.

و البته من S را اینجا اضافه نمی‌کنم زیرا غیرقابل شمارش است.

Beethoven's hair also had arsenic.

موهای بتهوون نیز آرسنیک داشت.

Arsenic.

This is a chemical, poisonous chemical.

آرسنیک

این یک ماده شیمیایی سمی است.

Arsenic levels.

سطوح آرسنیک

13.

13.

Times what is normal?

بار چه چیزی طبیعی است؟

Wow, that's staggering.

وای، این حیرت آور است.

You can use that adjective again.

می توانید دوباره از آن صفت استفاده کنید.

You could say Beethoven's hair  also had staggering amounts.

می توان گفت موهای بتهوون نیز مقادیر خیره کننده ای داشت.

Of.

از

Arsenic or staggering levels?

سطوح آرسنیک یا خیره کننده؟

Because they used.

چون استفاده کردند.

The word level.

سطح کلمه.

Staggering levels of arsenic and mercury levels.

سطوح سرسام آور آرسنیک و جیوه

Mercury is a chemical element.

جیوه یک عنصر شیمیایی است.

Mercury levels that were  four times the normal amount.

سطوح جیوه که چهار برابر مقدار طبیعی بود.

Also staggering.

همچنین سرسام آور. دکتر جانتو گفت،

But the high amounts of lead in particular  could have caused many of his ailments, Dr.

اما مقادیر بالای سرب به‌ویژه می‌توانست باعث بسیاری از بیماری‌های او شود.

Janetto said.

Let's review the pronunciation here.

بیایید تلفظ را در اینجا مرور کنیم.

Don't get confused by this beginning.

با این شروع گیج نشوید.

Don't look at the word, just listen to my voice.

به کلمه نگاه نکن، فقط به صدای من گوش کن. آل

Ale.

.

Ail ailments, ailments and an ailment  is an illness or health problem,  

بیماری‌ها، بیماری‌ها و بیماری‌ها یک بیماری یا مشکل سلامتی است،

but it sounds more permanent and severe.

اما دائمی‌تر و شدیدتر به نظر می‌رسد.

Generally used with the elderly, but of  course any age group can have ailments.

معمولاً برای افراد مسن استفاده می شود، اما البته هر گروه سنی ممکن است بیماری داشته باشد.

My grandmother has many ailments.

مادربزرگ من بیماری های زیادی دارد.

So this means my grandmother has  many health problems or illnesses,  

بنابراین این بدان معناست که مادربزرگ من مشکلات یا بیماری های سلامتی زیادی دارد،

and it sounds like they're more permanent.

و به نظر می رسد دائمی تر هستند.

Let's look at in particular.

بیایید به طور خاص نگاه کنیم.

Notice how this is between commas,  

توجه کنید که این بین ویرگول چگونه است،

because you can remove this and the  sentence would be grammatically correct.

زیرا می‌توانید آن را حذف کنید و جمله از نظر گرامری صحیح خواهد بود.

So I could say, but the high amounts of  lead could have caused many of his ailments.

بنابراین می‌توانم بگویم، اما مقادیر بالای سرب می‌توانست باعث بسیاری از بیماری‌های او شود. به

In particular is focusing on lead, is  putting the importance on lead compared  

ویژه تمرکز بر سرب، اهمیت دادن به سرب در مقایسه

to the other things that were referenced.

با سایر مواردی که به آنها اشاره شد.

So here they referenced arsenic and mercury.

بنابراین در اینجا به آرسنیک و جیوه اشاره کردند.

So these affected Beethoven, but it was led in  particular that caused many of his ailments.

بنابراین اینها بتهوون را تحت تأثیر قرار دادند، اما به طور خاص رهبری شد که باعث بسیاری از بیماری‌های او شد.

So it's the one that the author wants  you to pay attention to the most.

بنابراین، این موردی است که نویسنده از شما می‌خواهد که بیشتر به آن توجه کنید.

Notice again, they said.

گفتند دوباره توجه کنید.

Could.

می تواند.

Have caused.

باعث شده اند.

This is easy for you now because you  know that we have our modal could  

اکنون این برای شما آسان است، زیرا می‌دانید که ما modal خود را داریم و

followed by the base verb could have  and this is also used for possibility.

پس از آن فعل پایه could have را داریم و این برای امکان نیز استفاده می‌شود.

So same thing we did before.

پس همان کاری که قبلا انجام دادیم

If you want to state this as  a fact, what would you say?

اگر بخواهید این را به عنوان یک واقعیت بیان کنید، چه می‌گویید؟

But the high amounts of lead in particular  

اما مقادیر بالای سرب به طور خاص

caused you would just take the  past simple of the main verb.

باعث شد که شما فقط از گذشته ساده فعل اصلی استفاده کنید.

In this case, the verb is cause caused many of  his ailments and that would sound like a fact.

در این مورد، فعل is باعث بسیاری از بیماری‌های او شده است و این به نظر یک واقعیت است.

Let's continue the analysis updates  a report from last year when the same  

بیایید تجزیه و تحلیل را ادامه دهیم، گزارشی از سال گذشته به‌روزرسانی می‌شود، زمانی که همان

team said Beethoven did not have lead poisoning.

تیم گفت بتهوون مسمومیت با سرب نداشته است.

Now with thorough testing thorough.

در حال حاضر با آزمایش کامل کامل.

Listen to the pronunciation thorough,  

به تلفظ کاملاً گوش دهید،

thorough thorough means extensive,  in depth thorough testing.

thorough thorough به معنای گسترده، آزمایش کامل و عمیق است.

Practice that pronunciation thorough  thorough Now with thorough testing.

اکنون با آزمایش کامل، این تلفظ را به طور کامل تمرین کنید.

They say that he had enough lead in his system to.

آنها می گویند که او به اندازه کافی سرب در سیستم خود داشت.

At the very.

در بسیار.

Least explain his deafness and illnesses.

حداقل درباره ناشنوایی و بیماری او توضیح دهید.

So instead of illnesses.

بنابراین به جای بیماری.

You.

شما

Could.

Say ailments.

می تواند.

بیماری ها را بگویید.

Remember that pronunciation.

این تلفظ را به خاطر بسپارید.

Ailments, ailments, illnesses.

بیماری ها، بیماری ها، بیماری ها.

Because an illness also sounds  like it's more permanent than,  

زیرا به نظر می‌رسد که یک بیماری دائمی‌تر از این است که

for example, just saying, oh, I have a cold,  a cold, you get it and then you recover.

مثلاً بگوییم: اوه، من سرماخورده‌ام، سرماخوردگی دارم، آن را می‌گیری و سپس بهبود می‌یابی.

But an illness could be more permanent.

اما یک بیماری می تواند دائمی تر باشد.

Let's look at at the very least, because again,  

بیایید حداقل به آن نگاه کنیم، زیرا دوباره،

this is between two commas  so I can read it without.

این بین دو کاما است بنابراین می توانم آن را بدون خواندن بخوانم.

They say that he had enough lead in his system  to explain his deafness and illnesses, including  

آنها می گویند که او به اندازه کافی سرنخ در سیستم خود برای توضیح ناشنوایی و بیماری های خود داشت، از جمله

at the very least it sounds like, well, it could  explain more problems that he had, but it explains  

حداقل به نظر می رسد، خوب، می تواند مشکلات بیشتری را که او داشته است توضیح دهد، اما

his deafness and explains his illnesses, and  it's possible it explains other things as well.

ناشنوایی او را توضیح می دهد و بیماری هایش را توضیح می دهد، و این امکان وجود دارد. چیزهای دیگری را نیز توضیح می دهد.

What those things are, I have no idea  because the article didn't explain it.

این چیزها چیست، من نمی دانم زیرا مقاله توضیحی در مورد آن نداده است.

So I could say this.

بنابراین می توانم این را بگویم.

Lesson will help you improve your  reading skills at the very least.

درس حداقل به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های خواندن خود را بهبود ببخشید .

So it sounds like you could also do other things.

بنابراین به نظر می رسد که می توانید کارهای دیگری نیز انجام دهید.

It could also help you expand  your vocabulary, improve your  

همچنین می تواند به شما کمک کند دایره لغات خود را گسترش دهید، تلفظ خود را بهبود بخشید، اشتباهات

pronunciation, fix your common grammar or  grammar mistakes, learn advanced grammar,  

گرامر یا دستور زبان رایج خود را برطرف کنید ، گرامر پیشرفته را یاد بگیرید،

improve your confidence speaking, but it  will improve your reading at the very least.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید، اما حداقل خواندن شما را بهبود می بخشد.

And if you agree that this.

و اگر موافقید که این.

Lesson could help you improve many areas of  your English or at the very least you're reading  

این درس می‌تواند به شما کمک کند بسیاری از زمینه‌های انگلیسی خود را بهبود ببخشید یا حداقل در حال خواندن آن هستید.

put that's right put that's right put that's  right in the comments now let's continue one.

Likely source of.

منبع احتمالی

Beethoven's high levels of lead was cheap wine.

سطح بالای سرب بتهوون شراب ارزانی بود.

Oh, so this is the culprit?

اوه، پس این مقصر است؟

The culprit is what causes the  lead, causes the something.

مقصر همان چیزی است که باعث سرب، چیزی می شود.

So one likely source.

بنابراین یک منبع محتمل

This is what caused the lead.

این همان چیزی است که باعث پیشروی شد.

You could say one likely culprit, but  we only use culprit for negative things,  

می‌توانید یک مقصر احتمالی بگویید، اما ما فقط برای چیزهای منفی از مقصر استفاده می‌کنیم،

whereas a source could be  used for positive things.

در حالی که می‌توان از یک منبع برای چیزهای مثبت استفاده کرد.

One likely source of improving  your English, becoming happier.

یکی از منابع احتمالی برای بهبود انگلیسی شما، شادتر شدن است.

So those are positive things, but culprit is when  you identify something that causes a negative.

بنابراین اینها چیزهای مثبتی هستند، اما مقصر وقتی است که چیزی را شناسایی می کنید که باعث منفی می شود. بنابراین

So the.

Source or the culprit of his high?

منبع یا مقصر اوجش؟

Levels.

His.

سطوح.

او

Staggering levels of lead was cheap wine  cheap in this case, meaning inexpensive but.

سطوح حیرت‌انگیز سرب در این مورد شراب ارزان قیمت بود، یعنی ارزان اما.

Cheap is also used for.

ارزان نیز برای.

Quality and for.

کیفیت و برای.

Price.

قیمت.

You could say, oh, wow, that's really cheap.

می توان گفت، اوه، وای، این واقعاً ارزان است.

But it's possible that the quality  of that item is still very high.

اما ممکن است کیفیت آن مورد همچنان بسیار بالا باشد.

It's just maybe there's a sale that  makes the price cheap, inexpensive,  

فقط ممکن است یک فروش وجود داشته باشد که قیمت را ارزان، ارزان،   کند،

but we also use cheap to describe the quality.

اما ما همچنین از ارزان برای توصیف کیفیت استفاده می‌کنیم.

Oh, this shirt is really cheap,  

اوه، این پیراهن واقعاً ارزان است،   به این

which means that the material is not  high quality, which I don't agree.

معنی که جنس آن کیفیت بالایی ندارد، که من موافق نیستم.

This is not a cheap shirt,  although it wasn't very expensive.

این پیراهن ارزان قیمت نیست، اگرچه خیلی گران نبود.

So I would say the price was cheap,  but the quality is not cheap.

بنابراین می‌توانم بگویم قیمت ارزان بود، اما کیفیت آن ارزان نیست.

Lead in the form of lead acetate.

سرب به شکل استات سرب.

I don't know what lead acetate is.

من نمی دانم استات سرب چیست. تا

Never heard this before now.

حالا اینو نشنیده بودم

Lead acetate, also called  lead sugar has a sweet taste.

استات سرب که به آن قند سرب نیز می گویند، طعم شیرینی دارد.

OK, so lead acetate is something that if  you drink it, which you should not do, has.

بسیار خوب، پس استات سرب چیزی است که اگر آن را بنوشید، که نباید آن را بنوشید، می‌توانید داشته باشید.

A sweet taste.

یه طعم شیرین

In Beethoven's time, it was  often added to poor quality wine.

در زمان بتهوون، اغلب به شراب بی کیفیت اضافه می شد.

So in this case poor quality.

بنابراین در این مورد کیفیت پایین است.

I used the adjective inferior quality,  but you can absolutely say poor quality.

من از صفت کیفیت پایین‌تر استفاده کردم، اما می‌توان گفت که کیفیت پایین است.

You could also say cheap wine to  mean that the quality is poor.

همچنین می توانید بگویید شراب ارزان به این معنی که کیفیت آن پایین است.

Poor quality cheap wine to make it taste better.

شراب ارزان قیمت بی کیفیت برای طعم بهتر.

Oh, in Beethoven's time, this means  in the time period that he was alive,  

اوه، در زمان بتهوون، این به این معنی است که در دوره زمانی که او زنده بود،

and to be honest, I'm not sure when that was.

و صادقانه بگویم، مطمئن نیستم که چه زمانی بوده است.

I'm sure we don't do this anymore with wine,  

مطمئنم که ما دیگر این کار را با شراب انجام نمی دهیم،

but in Beethoven's time it was  probably a common practice.

اما در زمان بتهوون احتمالاً این یک رویه رایج بود.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Wine was also fermented in  kettles, soldered with lead.

شراب همچنین در کتری تخمیر می‌شد و با سرب لحیم می‌شد.

Don't let the spelling  influence your pronunciation.

اجازه ندهید املا بر تلفظ شما تأثیر بگذارد. پس

So don't look at the word.

به کلمه نگاه نکن

Listen to my voice.

به صدای من گوش کن

Soldered.

لحیم شده.

Aw ordered soldered, soldered with lead.

Aw دستور لحیم کاری، لحیم کاری با سرب.

I only know this word because I've  heard my husband use it talking  

من فقط این کلمه را می‌دانم زیرا شنیده‌ام که شوهرم از آن در

about soldering things together, which I  understand is connecting them together.

مورد لحیم کردن چیزها به هم صحبت می‌کند، که می‌دانم وصل کردن آنها به یکدیگر است.

So to solder is when you take two pieces of metal  and if you want to form one piece you solder them.

بنابراین لحیم کاری زمانی است که دو تکه فلز را بردارید و اگر بخواهید یک قطعه را تشکیل دهید آنها را لحیم کنید.

So you basically glue them together.

بنابراین شما اساسا آنها را به هم می چسبانید.

However, I am not an expert in this but I will  

با این حال، من در این مورد متخصص نیستم، اما

confirm that the pronunciation is  Otter Solder to solder to solder.

تأیید می‌کنم که تلفظ عبارت است از Otter Solder to solder to solder.

So the kettles soldered with lead.

بنابراین کتری ها با سرب لحیم شدند.

So the kettles that they used to ferment the  wine were connected together and the glue  

بنابراین کتری‌هایی که برای تخمیر شراب استفاده می‌کردند به هم متصل می‌شدند و چسب

or material that they used to connect it  together contained lead soldered with lead which.

یا ماده‌ای که برای اتصال آن استفاده می‌کردند حاوی سرب لحیم شده با سرب بود.

Would leach.

شسته می شود. به

Out as the wine.

عنوان شراب.

Aged.

سالخورده

OK, so to Leech out.

خوب، بنابراین به Leech.

So here we have our kettle.

بنابراین اینجا ما کتری خود را داریم.

You two pieces of the kettle.

شما دو تکه کتری

You connect it.

تو وصلش کن

Together you solder it, so now it's  one piece and then around the seams,  

با هم آن را لحیم می‌کنید، بنابراین اکنون یک تکه است و سپس در اطراف درزها،

the points where the metal is connected,  the seams, that is a glue like material.

نقاط اتصال فلز، درزها، که موادی مانند چسب هستند.

So if it leeches out, it means it slowly is added.

پس اگر زالو بیرون زد یعنی کم کم اضافه می شود.

So it's slowly added to whatever it's in.

بنابراین به آرامی به هر چیزی که در آن است اضافه می شود.

And in this case it's wine.

و در این مورد آن شراب است.

So if this cup was if there was.

پس اگر این جام بود اگر بود.

Lead.

سرب.

Paint on this cup.

روی این فنجان نقاشی کنید.

Let's certainly hope there isn't.

بیایید مطمئنا امیدوار باشیم که وجود نداشته باشد.

If it leached out, it would  slowly add to my tea in this cup.

اگر از آب خارج می شد، به آرامی به چای من در این فنجان اضافه می شد.

Now let's hope that isn't happening.

حالا بیایید امیدوار باشیم که این اتفاق نمی افتد.

Let's talk about wood first.

بیایید ابتدا در مورد چوب صحبت کنیم.

It's a modal verb, so you need  your base verb, Leech out.

این یک فعل معین است، بنابراین به فعل پایه خود یعنی Leech out نیاز دارید.

This is a phrasal verb, so you  have your verb and preposition.

این یک فعل عبارتی است، بنابراین شما فعل و حرف اضافه خود را دارید. به

Notice that pronunciation.

آن تلفظ توجه کنید.

Each Leech Leech out.

هر زالو زالو.

In this case, wood is used to  talk about a habitual pass action.

در این مورد، از چوب برای صحبت در مورد یک پاس معمولی استفاده می‌شود.

So an action that happened in the past,  but it happened repeatedly, habitually.

بنابراین عملی که در گذشته اتفاق افتاده است، اما به طور مکرر و به طور معمول اتفاق افتاده است.

For example, in Beethoven's time,  they would add lead to wine.

برای مثال، در زمان بتهوون، سرب را به شراب اضافه می‌کردند.

So they did this repeatedly, but it's in the past.

بنابراین آنها این کار را بارها انجام دادند، اما در گذشته است.

You can also say in Beethoven's  time they added lead to wine,  

همچنین می‌توان گفت در زمان بتهوون سرب به شراب اضافه می‌کردند،

but this is unclear if it just  happened once or if it was a habitual.

اما مشخص نیست که این یک بار اتفاق افتاده باشد یا یک عادت بوده است.

So if you want to make it clear.

بنابراین اگر می خواهید آن را روشن کنید.

That it's a habitual.

که این یک عادت است.

You can use would add in the past and corks on  

می‌توانید از مواد افزودنی در گذشته استفاده کنید و چوب پنبه‌های روی

wine bottles were pre soaked in  lead salt to improve the seal.

بطری‌های شراب از قبل در نمک سرب آغشته شده بودند تا مهر و موم بهتر شود. آیا

Aren't we lucky that we didn't  grow up in Beethoven's time?

ما خوش شانس نیستیم که در زمان بتهوون بزرگ نشدیم؟

Pre soaked?

از قبل خیس شده؟

So if you soak something you put  it in water for a period of time.

بنابراین اگر چیزی را خیس کنید، آن را برای مدتی در آب قرار دهید.

And they did this before they put  the cork the top on the wine bottle.

و قبل از اینکه چوب پنبه را روی بطری شراب بگذارند این کار را انجام دادند.

Beethoven drank copious amounts of wine.

بتهوون مقدار زیادی شراب می نوشید.

Listen to the pronunciation.

به تلفظ گوش کنید.

Copious, so not.

فراوان، پس نه.

Cop is Co Copious, copious, copious.

Cop copious، copious، copious است.

Amounts of wine, copious means large  amounts, but it also means more than enough.

مقادیر زیاد شراب به معنای مقادیر زیاد است، اما به معنای بیش از اندازه کافی است.

So it has more of a negative sound to it  where staggering can be used positively.

بنابراین بیشتر صدایی منفی دارد  که در آن می‌توان از تلنگری به طور مثبت استفاده کرد.

Our sales are staggering, so very high and  that's positive of course, in this case I would.

فروش ما خیره کننده است، بسیار بالا است و البته در این مورد مثبت است.

Replace it with the word excessive, which also.

به جای آن کلمه بیش از حد، که همچنین.

Has that negative sound to it  because it's more than enough.

آن صدای منفی را دارد، زیرا بیش از اندازه کافی است.

The rain was staggering, but  maybe you needed a lot of rain.

باران خیره کننده بود، اما شاید شما به باران زیادی نیاز داشتید.

The rain was excessive.

باران بیش از حد بود.

Too much rain.

باران بیش از حد.

More than you wanted.

بیشتر از چیزی که می خواستی

Beethoven drank copious amounts  of wine, about a bottle a day,  

بتهوون مقدار زیادی شراب می‌نوشید، تقریباً یک بطری در روز،

so this gives you an example of how much.

بنابراین این مثالی از مقدار شراب به شما می‌دهد.

And later in his life, even more.

و بعدها در زندگی اش، حتی بیشتر.

Wow.

عجب

Believing it was good for his health.

با این باور که برای سلامتی او مفید است.

So he had a reason he thought it was good for him.

بنابراین دلیلی داشت که فکر می کرد برایش خوب است.

And also because he had become addicted to it.

و همچنین به این دلیل که به آن معتاد شده بود.

Oh, so not a positive reason here.

اوه، پس دلیل مثبتی در اینجا نیست.

He had become addicted to it.

او به آن معتاد شده بود.

This is our past.

این گذشته ماست.

Perfect, because we're talking  about a past before another past  

عالی است، زیرا ما در

in the last few days before  his death at age 56 in 1827.

چند روز گذشته قبل از مرگ او در سن 56 سالگی در سال 1827 درباره گذشته ای صحبت می کنیم.

Oh, so this is.

اوه، اینطور است.

In Beethoven's time in the 1820s.

در زمان بتهوون در دهه 1820.

That's how you could.

Represent it.

اینطوری تونستی

آن را نمایندگی کند.

You could say 1827, but that's the  specific age he was when he died.

می توان گفت 1827، اما این سن خاصی است که او در هنگام مرگ داشت.

So I guess you would go 50 years.

بنابراین من حدس می زنم که شما 50 سال خواهید رفت.

Early to talk about when he was  born, but you could say in the 1820s.

در مورد اینکه او چه زمانی به دنیا آمد خیلی زود صحبت کرد، اما می توان گفت در دهه 1820.

The early.

اوایل.

1800s you could express it like that.

1800 شما می توانید آن را اینگونه بیان کنید.

His friends gave him wine by the  spoonful, so they had a spoon,  

دوستانش یک قاشق به او شراب دادند ، بنابراین آنها یک قاشق داشتند،

and they gave him wine by the spoonful, likely  because he was too sick to drink it himself.

و آنها یک قاشق به او شراب دادند، احتمالاً به این دلیل که او خیلی مریض بود که نمی توانست آن را بنوشد.

So before his death at age 56, to say this in a  standard sentence, you would say he died the past.

بنابراین قبل از مرگ او در سن 56 سالگی، اگر این را در یک جمله استاندارد بگوییم، می‌توان گفت که او در گذشته مرده است.

Simple he died when he was 56.

ساده او در 56 سالگی درگذشت.

You can end it there.

Many native speakers will.

بسیاری از افراد بومی این کار را خواهند کرد.

Or you can say.

یا می توانید بگویید.

Years.

سالها

There's a *** on years years old.

یک *** در سال وجود دارد.

He died when he was 56.

او در 56 سالگی درگذشت.

He died when he was 56 years old.

او در سن 56 سالگی درگذشت.

Both are correct.

هر دو درست است.

Over the years, Beethoven consulted many doctors,  trying treatment after treatment for his ailments.

در طول سال‌ها، بتهوون با پزشکان بسیاری مشورت کرد و پس از درمان بیماری‌های خود، درمان را امتحان کرد.

Remember that pronunciation ailments,  illnesses, health problems that are more  

به یاد داشته باشید که بیماری های تلفظ، بیماری ها، مشکلات سلامتی که دائمی تر هستند،

permanent, his ailments and his deafness.

بیماری های او و ناشنوایی او.

We talked about this, the noun form of to  be deaf, his deafness, but found no relief.

ما در مورد این صحبت کردیم، شکل اسمی to be deaf، کری او، اما هیچ آرامشی پیدا نکردیم.

At one point he was using ointments.

یک زمانی از پماد استفاده می کرد.

An ointment is a medical cream that you apply to  

پماد یک کرم پزشکی است که روی

to your skin and then you  could you could rub it in.

پوست خود می‌مالید و سپس می‌توانید آن را بمالید.

So that would be an an ointment.

بنابراین این یک پماد خواهد بود.

So it's just in a cream?

پس فقط در یک کرم است؟

Or gel or or a liquid.

یا ژل یا مایع. با

Form using ointments and taking 75 medicines.

استفاده از پماد و مصرف 75 دارو فرم بگیرید.

Medicines because plural here for 75,  many of which most likely contained lead.

داروها به دلیل جمع در اینجا برای 75،  که بسیاری از آنها به احتمال زیاد حاوی سرب هستند.

Poor Beethoven.

بیچاره بتهوون

And thank goodness we didn't grow up in the  

و خدا را شکر که ما در

early 1800s for obvious reasons  and for many different reasons.

اوایل دهه 1800 به دلایل واضح و به دلایل مختلف بزرگ نشدیم.

Let's look at the pronunciation of this ointment.

بیایید به تلفظ این مرهم نگاه کنیم.

Oin, oin.

اوین، اوین.

So a very nasal sound, kind  of like a pig makes ointments.

بنابراین صدای بسیار بینی، شبیه به خوک پماد می‌سازد.

Ointments.

پمادها.

So the end here is more of a mint  mint and then plural ointments.

بنابراین پایان در اینجا بیشتر به نعناع نعناع و سپس پمادهای جمع است.

Ointments.

پمادها. در حال

Now.

حاضر.

I paused at medicines originally and said  it's plural because it sounded a little.

روی داروها در اصل مکث کردم و گفتم جمع است چون کمی به نظر می‌رسد.

Weird.

عجیبه

To me, and I just searched it,  and previously it was very common  

برای من، و من فقط آن را جستجو کردم، و قبلاً گفتن داروها بسیار رایج بود،

to say medicines, and likely because  they're talking about Beethoven's time,  

و احتمالاً به این دلیل که درباره زمان بتهوون صحبت می‌کنند،

maybe that's why they use medicines,  because in his time it could have been the.

شاید به همین دلیل است که از داروها استفاده می‌کنند، زیرا در زمان او می‌توانست چنین باشد.

Choice, but today.

انتخاب، اما امروز.

I would say medications, and I know that  would be commonly used in North America.

من می‌گویم داروها، و می‌دانم که معمولاً در آمریکای شمالی استفاده می‌شود.

Medicine is used in more of a general sense.

پزشکی بیشتر به معنای کلی استفاده می شود.

So I might ask my husband,  oh, do we have any medicine?

بنابراین ممکن است از شوهرم بپرسم، اوه، آیا ما دارویی داریم؟

Do we have any pills with  medical medical ingredients?

آیا ما قرصی با ترکیبات پزشکی داریم؟ آیا

Do we have any medicine?

دارویی داریم؟

I have a headache.

من سردرد دارم آیا

Do we have any medicine?

دارویی داریم؟

But a medication is a specific medicine prescribed  by a doctor to treat a specific illness.

اما دارو، داروی خاصی است که توسط پزشک برای درمان یک بیماری خاص تجویز می‌شود.

But medicine is just a more general terminology.

اما پزشکی فقط یک اصطلاح عمومی تر است.

The doctor prescribed 2 medications,  so although this was understandable,  

دکتر 2 دارو تجویز کرد، بنابراین اگرچه این قابل درک بود،

I did pause and read it again because  it sounded a little odd to me.

مکث کردم و دوباره آن را خواندم زیرا برایم کمی عجیب به نظر می رسید.

So in common North American usage, we  use medicine in a more general context  

بنابراین در استفاده رایج در آمریکای شمالی، ما از دارو در زمینه کلی تر

and medication to talk about something  specific a doctor prescribed to you.

و دارو برای صحبت در مورد چیزی خاص استفاده می کنیم که پزشک برای شما تجویز کرده است.

And that is the end of of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So what I'll do now is I'll read the article and  from start to finish, and this time you can focus  

بنابراین کاری که اکنون انجام می دهم این است که مقاله را می خوانم و از ابتدا تا انتها می خوانم، و این بار می توانید

on my pronunciation because we did have a lot  of interesting pronunciation in this article.

روی تلفظ من تمرکز کنید زیرا در این مقاله تلفظ های جالب زیادی داریم.

So let's do that now.

پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Logs of Beethoven's hair offer new  clues to the mystery of his deafness.

کنده‌های موهای بتهوون سرنخ‌های جدیدی از راز ناشنوایی او ارائه می‌دهند.

Using powerful technologies, scientists  found staggering amounts of lead and  

با استفاده از فناوری‌های قدرتمند، دانشمندان مقادیر حیرت‌انگیز سرب و

other toxic substances in the composer's hair  that may have come from wine or other sources.

سایر مواد سمی را در موهای آهنگساز یافتند که ممکن است از شراب یا منابع دیگر به دست آمده باشد. کلینیک مایو اضافه کرد که

These aren't the highest lead values in  hair I've ever seen, the Mayo Clinic added.

اینها بالاترین مقادیر سرب در مو نیستند که تا به حال دیده‌ام.

Beethoven's hair also had arsenic  levels 13 times what is normal  

موی بتهوون همچنین دارای سطوح آرسنیک 13 برابر حد طبیعی

and mercury levels that were  four times the normal amount.

و سطوح جیوه چهار برابر مقدار طبیعی بود. دکتر جانتو گفت،

But the high amounts of lead in particular  could have caused many of his ailments, Dr.

اما مقادیر بالای سرب به‌ویژه می‌توانست باعث بسیاری از بیماری‌های او شود.

Janetto said.

The analysis updates a report from last year,  

این تحلیل گزارش سال گذشته را به‌روزرسانی می‌کند،

when the same team said Beethoven  did not have lead poisoning.

زمانی که همان تیم گفت بتهوون مسمومیت با سرب نداشته است.

Now, with thorough testing, they say  that he had enough lead in his system  

اکنون، با آزمایش کامل، آنها می‌گویند که او سرنخ کافی در سیستم خود داشت

to at the very least explain  his deafness and illnesses.

تا حداقل ناشنوایی و بیماری‌هایش را توضیح دهد.

One likely source of Beethoven's  high levels of lead was cheap wine.

یکی از منابع احتمالی سطوح بالای سرب بتهوون، شراب ارزان بود.

Lead in the form of lead acetate, also  called lead sugar, has a sweet taste.

سرب به شکل استات سرب که قند سرب نیز نامیده می شود، طعم شیرینی دارد.

In Beethoven's time, it was often added to  poor quality wine to make it taste better.

در زمان بتهوون، اغلب آن را به شراب بی کیفیت اضافه می کردند تا طعم آن بهتر شود.

Wine was also fermented in kettles soldered  with lead which would leach out as the wine  

شراب همچنین در کتری‌های لحیم‌شده با سرب تخمیر می‌شد که با پیر شدن شراب بیرون می‌آید،

aged, and corks on wine bottles were pre  soaked in lead salt to improve the seal.

و چوب پنبه‌های روی بطری‌های شراب از قبل در نمک سرب خیس می‌شدند تا مهر و موم بهتر شود.

Beethoven drank copious amounts of wine, about  a bottle a day, and later in his life even more,  

بتهوون مقدار زیادی شراب می‌نوشید، تقریباً یک بطری در روز، و بعدها در زندگی‌اش حتی بیشتر،

believing it was good for his health and  also because he had become addicted to it.

با این باور که برای سلامتی‌اش مفید است و همچنین به این دلیل که به آن معتاد شده بود.

In the last few days before his death at age 56 in  1827, his friends gave him wine by the spoonful.

در چند روز آخر قبل از مرگش در 56 سالگی در 1827، دوستانش یک قاشق به او شراب دادند.

Over the years, Beethoven consulted many doctors,  

در طول سال‌ها، بتهوون با پزشکان بسیاری مشورت کرد و

trying treatment after treatment for his  ailments and his deafness, but found no relief.

پس از درمان بیماری‌ها و ناشنوایی‌اش را درمان کرد، اما هیچ آرامشی پیدا نکرد. زمانی

At one point he was using  ointments and taking 75 medicines,  

او از پماد استفاده می‌کرد و 75 دارو مصرف می‌کرد که به

many of which most likely contained lead now.

احتمال زیاد بسیاری از آنها اکنون حاوی سرب بودند.

Let's focus on.

بیایید تمرکز کنیم.

Your grammar.

دستور زبان شما

You're going to learn the 5 verb  tenses that make up 96% of speech,  

شما 5 زمان فعل را که 96 درصد گفتار را تشکیل می‌دهند، یاد می‌گیرید،

and you need to master these verb  tenses to truly become affluent.

و باید بر این زمان‌های فعل تسلط داشته باشید تا واقعاً ثروتمند شوید.

So to make sure you mastered them,  there's a quiz at the end of this section.

بنابراین برای اینکه مطمئن شوید به آنها تسلط دارید، در انتهای این بخش یک مسابقه وجود دارد.

The five verb tenses are the present  simple which makes up 57.51% of speech,  

پنج زمان فعل عبارتند از زمان حال ساده که 57.51 درصد از گفتار را تشکیل می دهد،

the past simple which makes up 19.7%, the  future simple at 8.5%, the present perfect  

گذشته ساده که 19.7 درصد را تشکیل می دهد، آینده ساده در 8.5 درصد، زمان حال کامل

at 6%, and the present continuous at 5.1  percent of a native speaker's speech, and the.

در 6 درصد، و زمان حال استمراری در 5.1 درصد از زبان مادری است. سخنرانی، و.

Total of all 5 verb.

مجموع تمام 5 فعل.

Tenses is 96.81% of speech,  

زمان‌ها 96.81 درصد از گفتار را تشکیل می‌دهند،

so let's make sure that you feel very  confident using all 5 verb tenses.

بنابراین بیایید مطمئن شویم که با استفاده از هر 5 زمان فعل بسیار  اعتماد به نفس دارید.

And don't worry because I summarize  everything in a free lesson PDF so  

و نگران نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم، بنابراین

you can look in the description  for the link to download the PDF.

می‌توانید برای دانلود PDF پیوند را در توضیحات جستجو کنید.

And at the end of this lesson,  

و در پایان این درس،

there's going to be a quiz to make sure  you really understand these verb senses.

یک آزمون برگزار می‌شود تا مطمئن شوید واقعاً این حواس افعال را درک می‌کنید.

So let's start with the present simple  and pay close attention because I  

پس بیایید با ساده فعلی شروع کنیم و به دقت توجه کنیم زیرا

correct mistakes from my advanced  students in the Fine Link Academy.

اشتباهات دانش‌آموزان پیشرفته‌ام را در آکادمی پیوند خوب تصحیح می‌کنم.

They make mistakes with the present simple almost  every time they submit their practice exercises.

آنها تقریباً هر بار که تمرین‌های تمرینی خود را ارائه می‌کنند، با زمان حال ساده اشتباه می‌کنند.

So pay close attention.

پس دقت کنید.

Let's review the structure for the subjects  I, you, we and they, you add the base verb.

بیایید ساختار موضوعات I, you, we and they را مرور کنیم، شما فعل پایه را اضافه کنید.

Now for the subjects ** *** it,  you add the base verb plus's or ES.

اکنون برای موضوعات ** *** it، فعل پایه plus's یا ES را اضافه کنید.

And this is one of the most common mistakes that  

و این یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که

my advanced students make forgetting  to add that's so don't forget that.

دانش‌آموزان پیشرفته‌ام انجام می‌دهند و فراموش می‌کنند که اضافه کنند، پس فراموش نکنید.

As for ** *** it subjects the present.

در مورد ** *** حال را موضوع می کند.

Simple is used to describe  routines, habits in your daily life.

Simple برای توصیف روال‌ها، عادت‌های زندگی روزمره شما استفاده می‌شود.

For example, I eat breakfast every day at 6:00 AM.

مثلا من هر روز ساعت 6 صبح صبحانه می خورم.

It's also used to describe  general facts and truths.

همچنین برای توصیف حقایق و حقایق کلی استفاده می‌شود.

For example, the sun rises in  the east and sets in the West  

به عنوان مثال، خورشید از شرق طلوع می‌کند و در غرب غروب می‌کند

and notice I added those's because the  sun is it, ** *** it, you need those's.

و توجه کنید که من اینها را اضافه کردم زیرا خورشید همان است، ******، شما به آن‌ها نیاز دارید.

It's also used for feelings,  emotions and states of beings.

همچنین برای احساسات، احساسات و حالات موجودات استفاده می شود.

We are very excited for the concert tonight now.

الان برای کنسرت امشب خیلی هیجان زده ایم.

Here's.

اینجاست.

One that most of my students don't  use correctly and the present simple  

یکی از مواردی که اکثر دانش‌آموزان من به درستی از آن استفاده نمی‌کنند و از حالت ساده فعلی

is also used for timetable events, even if  that event is in the future, for example.

نیز برای رویدادهای جدول زمانی استفاده می‌شود، حتی اگر آن رویداد، مثلاً در آینده باشد.

The.

Train leaves at 5:00 AM tomorrow.

.

قطار ساعت 5 صبح فردا حرکت می کند.

It's very common to use an adverb of  frequency with the present simple,  

استفاده از قید فرکانس با حال ساده بسیار رایج است،

which is one easy way that you can identify it.

که یکی از راه‌های آسان برای شناسایی آن است.

The most common adverbs of frequency are  every day or always for seven times a week,  

متداول‌ترین قیدهای فراوانی هر روز یا همیشه برای هفت بار در هفته،

often, usually, or frequently  for about four to six times.

اغلب، معمولاً یا اغلب برای حدود چهار تا شش بار هستند.

A week.

یک هفته

Sometimes for three to four times a week,  

گاهی اوقات سه تا چهار بار در هفته،

rarely or seldom for one to two times a  week, and never for zero times a week.

به ندرت یا به ندرت یک تا دو بار در هفته، و هرگز برای صفر بار در هفته.

So let's practice this just for fun.

پس بیایید این را فقط برای سرگرمی تمرین کنیم.

Share something silly that you never  do or always do in the comments below.

چیز احمقانه‌ای را که هرگز انجام نمی‌دهید یا همیشه انجام می‌دهید در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

For example, I never brush  my teeth while I'm driving.

برای مثال، من هرگز هنگام رانندگی دندان‌هایم را مسواک نمی‌زنم.

So share something silly in the  comments just to have a little fun.

بنابراین فقط برای اینکه کمی سرگرم شوید، چیزی احمقانه را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Now let's move.

حالا بیایید حرکت کنیم.

On to the past simple.

به گذشته ساده

To form the past simple, you  have your subject and then you  

برای تشکیل گذشته ساده، موضوع خود را دارید و سپس

have your base verb plus Ed or  an irregular past simple verb.

فعل پایه خود را به اضافه Ed یا یک فعل گذشته ساده نامنظم دارید.

And there are many irregular verbs,  so you simply need to memorize them.

و بسیاری از افعال بی قاعده وجود دارد، بنابراین شما به سادگی باید آنها را حفظ کنید.

The past simple is used for an action that started  and finished at a specific time in the past.

گذشته ساده برای اقدامی استفاده می‌شود که در زمان خاصی در گذشته شروع شده و به پایان رسیده است.

For example, I went to the store yesterday,  

به عنوان مثال، من دیروز به فروشگاه رفتم،

she took a shower at 8:00 AM, but now it  is 11:00 AM, so 8:00 AM is in the past.

او ساعت 8 صبح دوش گرفت، اما اکنون ساعت 11 صبح است، بنابراین ساعت 8 صبح در گذشته است.

They ordered pizza for dinner and now it's  10:00 at night, so dinner is in the past.

آنها برای شام پیتزا سفارش دادند و اکنون ساعت 10 شب است، بنابراین شام در گذشته است.

We sang all night, but I'm talking about  

ما تمام شب را خواندیم، اما من درباره

maybe yesterday or the night  before, so it's in the past.

شاید دیروز یا شب قبل صحبت می‌کنم، بنابراین در گذشته است.

Let's review some past simple keywords so you  

بیایید چند کلمه کلیدی ساده گذشته را مرور کنیم تا

can easily identify when you  need to use this verb tense.

بتوانید به راحتی تشخیص دهید که چه زمانی باید از این زمان فعل استفاده کنید.

Yesterday, last week, month or year?

دیروز، هفته گذشته، ماه یا سال گذشته؟

In 2020 at 3:30 PM four hours ago on Monday  

در سال 2020 ساعت 3:30 بعدازظهر چهار ساعت پیش در روز دوشنبه

on July 15th when I graduated or  during the meeting and remember.

در 15 ژوئیه، زمانی که فارغ‌التحصیل شدم یا در طول جلسه و به یاد دارم.

All of those.

همه اونها

Keywords The actions started  and finished in the past.

کلمات کلیدی اقدامات در گذشته شروع و به پایان رسید.

Now let's talk about the future.

حالا بیایید در مورد آینده صحبت کنیم.

Simple Another verb tense.

ساده زمان فعل دیگر.

I see a lot of mistakes with  the structure is very easy.

من می بینم که بسیاری از اشتباهات با ساختار بسیار آسان است.

You have your subject will and base verb.

شما اراده فاعل و فعل پایه خود را دارید.

It's the same for all  subjects which makes it easy.

برای همه موضوعات یکسان است که این کار را آسان می کند.

This verb tense is used to make predictions,  but when it's based on your opinion, not facts.

این زمان فعل برای پیش‌بینی استفاده می‌شود، اما زمانی که بر اساس نظر شما باشد، نه واقعیت‌ها.

Argentina will win the World Cup.

آرژانتین قهرمان جام جهانی خواهد شد.

This is just my opinion, I  don't know this as a fact.

این فقط نظر من است، من این را به عنوان یک واقعیت نمی دانم.

Someone else could say I think  France will win the World Cup.

یکی دیگر می‌تواند بگوید من فکر می‌کنم فرانسه قهرمان جام جهانی خواهد شد.

Notice.

توجه کنید.

Here I added.

اینجا اضافه کردم.

I think it's very common to use an  opinion word with the future simple.

من فکر می کنم استفاده از کلمه نظر با آینده ساده بسیار رایج است.

This ver tense is used for spontaneous  

این زمان برای اقدامات یا تصمیمات خود به خودی استفاده می شود، به این

actions or decisions, which means  they were not planned in advance.

معنی که از قبل برنامه ریزی نشده بودند.

For example, let's say you see a woman struggling  

برای مثال، فرض کنید زنی را می‌بینید که

with her grocery bags and  she has many grocery bags.

با کیف‌های مواد غذایی خود دست و پنجه نرم می‌کند و کیف‌های مواد غذایی زیادی دارد.

You can say I'll help you with those bags.

می توانید بگویید من در مورد آن کیسه ها به شما کمک خواهم کرد.

You didn't plan this in advance,  it was a spontaneous action.

شما این را از قبل برنامه ریزی نکرده بودید، این یک اقدام خودجوش بود.

It's also used with promises,  commitments, offers, or refusals.

همچنین با وعده‌ها، تعهدات، پیشنهادها یا امتناع‌ها استفاده می‌شود.

If you say I'll.

اگه بگی میام

Send you the report.

گزارش را برای شما ارسال کنید

At 5:00 PM, you are making  a promise or a commitment.

در ساعت 5 بعدازظهر، شما در حال دادن یک قول یا تعهد هستید.

It's like saying, I promise  I'll send you the report at  

مثل این است که بگویید، قول می‌دهم گزارش را

5:00 PM so the other person will  expect it if you use the future.

ساعت 5 بعدازظهر برای شما ارسال کنم تا در صورت استفاده از آینده، طرف مقابل انتظار آن را داشته باشد.

Simple.

ساده

Now let's talk about the present.

حالا بیایید در مورد زمان حال صحبت کنیم.

Perfect.

A verb tense that confuses a lot of students.

کامل.

زمان فعل که بسیاری از دانش آموزان را سردرگم می کند.

But absolutely, you must know how to use it.

اما قطعاً باید بدانید که چگونه از آن استفاده کنید.

The structure is I, you, we, they plus  

ساختار این است که من، شما، ما، آنها به اضافه    به

have plus the past participle and you simply  need to memorize all the past participles.

اضافه ماضی هستند و شما به سادگی نیاز دارید که همه ماضی ها را حفظ کنید.

Now for the subjects ** *** it you need to use has  as your auxiliary verb and the past participle.

اکنون برای موضوعات ** *** باید از has  به عنوان فعل کمکی و فعل ماضی استفاده کنید.

Now, did you know that the present perfect  is also used with the completed past action,  

حال، آیا می‌دانستید که حال کامل با عمل گذشته تکمیل‌شده نیز استفاده می‌شود،

but one that has a result or  consequence in the present?

اما آن چیزی که نتیجه یا نتیجه‌ای در زمان حال دارد؟

For example, I have eaten that  is a completed past action.

برای مثال، من خورده‌ام که یک عمل گذشته کامل شده است.

Now it's common to use  already, but it's not required.

اکنون استفاده از آن رایج است ، اما لازم نیست.

I have already eaten, so what's  the result in the present?

من قبلاً غذا خورده ام، پس نتیجه در حال حاضر چیست؟ پس

So now I'm not hungry.

الان گرسنه نیستم

It's also used for life experience  when it's an unfinished timeline.

همچنین برای تجربه زندگی زمانی که یک جدول زمانی ناتمام باشد استفاده می‌شود.

For example, she's been to Panama twice now  because she is alive, she can go to Panama again.

برای مثال، او اکنون دو بار به پاناما رفته است چون زنده است، می‌تواند دوباره به پاناما برود.

So it's an unfinished time reference.

بنابراین یک مرجع زمانی ناتمام است.

Or you could say I haven't seen that movie yet.

یا می توان گفت من هنوز آن فیلم را ندیده ام.

Yet is a keyword for the present perfect  and we use it in negative sentences.

Yet یک کلمه کلیدی برای زمان حال کامل است و ما از آن در جملات منفی استفاده می کنیم.

And by saying yet you're letting the person know  

و با گفتن با این حال، به آن شخص اجازه می‌دهید

that it's still possible for you  to watch that movie in the future.

که هنوز  امکان تماشای آن فیلم در آینده برای شما وجود دارد.

So it's an unfinished time reference.

بنابراین یک مرجع زمانی ناتمام است.

Now the present.

حال حاضر.

Perfect is also used for an action  that started in the past and continues  

Perfect همچنین برای عملی استفاده می‌شود که در گذشته شروع شده و

until now, but only with three  common verbs, live, work and study.

تا کنون ادامه دارد، اما فقط با سه فعل رایج، زندگی، کار و مطالعه.

For example, they've lived  in that house for 20 years.

برای مثال، آنها 20 سال در آن خانه زندگی کرده‌اند.

They still live there now,  and it started in the past.

آن‌ها اکنون در آنجا زندگی می‌کنند و از گذشته شروع شده است.

It started 20 years ago.

20 سال پیش شروع شد.

Very important point.

نکته بسیار مهم

You can't use a specific time  reference with the present perfect.

نمی‌توانید از یک مرجع زمانی خاص با زمان حال کامل استفاده کنید.

You must use the past.

باید از گذشته استفاده کنی

Simple.

ساده

This is a very common mistake  that I see my students make.

این یک اشتباه بسیار رایج  است که می بینم شاگردانم مرتکب می شوند.

So you can't say I've tried  sushi last week because last  

بنابراین نمی‌توانید بگویید که هفته گذشته سوشی را امتحان کرده‌ام، زیرا

week is a specific past time reference.

هفته گذشته یک مرجع زمان گذشته است.

So you would have to say I tried sushi last week.

بنابراین باید بگویید من هفته گذشته سوشی را امتحان کردم.

Or you could get rid of last  week and say I've tried sushi.

یا می‌توانید هفته گذشته را کنار بگذارید و بگویید سوشی را امتحان کرده‌ام.

Let's move on to our last  verb, the present continuous.

بیایید به آخرین فعل خود یعنی حال استمراری برویم.

The structure is I am plus verb in  your ING form, your gerund verb you we.

ساختار به‌صورت فعل I am به علاوه در فرم ING شما، فعل جیروند شما you we است.

They are plus verb in ING or  ** *** it is plus verb in ING.

آنها در ING فعل به اضافه هستند یا ** *** در ING به اضافه فعل است.

So don't forget you have to conjugate  the verb to be according to the subject.

بنابراین فراموش نکنید که باید فعل را با توجه به فاعل به هم متصل کنید.

The present continuous is used for an action  that is currently taking place right now now.

حال استمراری برای عملی استفاده می‌شود که در حال حاضر در حال انجام است.

So I could say my students are  because the subject is they,  

بنابراین می‌توانم بگویم دانش‌آموزان من هستند، زیرا موضوع این است که

my students are watching  my video right now, right?

دانش‌آموزان من در حال حاضر ویدیوی من را تماشا می‌کنند، درست است؟

You're watching this video right now.

شما در حال تماشای این ویدیو هستید.

You can also use the present  continuous with the future.

همچنین می‌توانید از حال پیوسته با آینده استفاده کنید.

If it's a planned action, a planned  action in the future, For example,  

اگر این یک اقدام برنامه ریزی شده است، یک اقدام برنامه ریزی شده در آینده، برای مثال،

he's attending the conference next month.

او در کنفرانس ماه آینده شرکت می کند.

It's in the future, but it's planned,  he's attending the conference next month.

در آینده است، اما برنامه ریزی شده است، او در کنفرانس ماه آینده شرکت خواهد کرد.

Or she's performing at the World Cup in  2026, so even though it's way in the future,  

یا او در جام جهانی ۲۰۲۶ اجرا می‌کند، بنابراین حتی اگر در آینده این اتفاق بیفتد،

you can still use the present  continuous if it's a planned event.

اگر یک رویداد برنامه‌ریزی شده باشد، همچنان می‌توانید از زمان حال پیوسته استفاده کنید.

An important note that you should know  because I know it might confuse students.

نکته مهمی که باید بدانید، زیرا می‌دانم ممکن است دانش‌آموزان را گیج کند.

Native speakers use the present  continuous with always to stress  

سخنرانان بومی از زمان حال پیوسته با همیشه استفاده می‌کنند تا بر

the continuation of something negative.

تداوم چیزی منفی تأکید کنند.

She is always coming to work late.

او همیشه دیر سر کار می آید.

So instead of saying she always comes  

بنابراین به جای اینکه بگوییم او همیشه

to work late because always is a  keyword for the present simple.

دیر سر کار می آید زیرا همیشه یک کلمه کلیدی برای زمان حال ساده است.

Native speakers frequently put  this in the present continuous.

سخنرانان بومی اغلب این را در حال استمراری قرار می دهند.

I don't recommend that you do  that because it really depends  

توصیه نمی‌کنم این کار را انجام دهید، زیرا

on the context if it sounds correct or incorrect.

درست یا نادرست به نظر می‌رسد واقعاً به زمینه بستگی دارد.

But grammatically, it's always correct  to use the present simple with always.

اما از نظر گرامری، همیشه درست است که از حال ساده با همیشه استفاده کنید.

So that's what I recommend that you do.

بنابراین این چیزی است که من توصیه می کنم انجام دهید.

I'm just sharing this so you don't get confused  

من فقط این را به اشتراک می‌گذارم تا

when you hear a native speakers say  she is always coming to work late.

وقتی می‌شنوید یک زبان مادری می‌گوید او همیشه دیر سر کار می‌آید گیج نشوید.

Now you know the five verb tenses  that make up 96% of your speech.

اکنون پنج زمان فعل را می‌شناسید که 96 درصد از گفتار شما را تشکیل می‌دهند.

So Are you ready for your quiz?

بنابراین آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟

To make sure you really know how to  use them, here are the questions.

برای اینکه مطمئن شوید واقعاً می‌دانید چگونه از آنها استفاده کنید، در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit pause and take as much time as you need.

مکث را بزنید و هر چقدر که نیاز دارید وقت بگذارید.

And when you're ready to continue, hit play.

و وقتی برای ادامه آماده شدید، بازی را بزنید. در

Here are the answers.

اینجا پاسخ ها آمده است.

Hit pause.

مکث را بزنید.

Review the answers and when you're  ready to continue, hit play.

پاسخ‌ها را مرور کنید و وقتی برای ادامه آماده شدید، روی play ضربه بزنید.

You are doing such an amazing  job in this master class.

شما در این کلاس استاد کار فوق العاده ای انجام می دهید.

Now you're going to practice speaking with  me, because in order to speak, you need the.

اکنون می خواهید صحبت کردن با من را تمرین کنید، زیرا برای صحبت کردن، به آن نیاز دارید.

Words.

The vocabulary.

کلمات

واژگان.

You need the words in the right order,  the grammar and sentence structure.

شما به کلمات به ترتیب مناسب، ساختار دستور زبان و جمله نیاز دارید.

And.

You need the correct pronunciation so  you're understood, so you'll practice  

و.

شما به تلفظ صحیح نیاز دارید تا متوجه شوید، بنابراین

all these areas and have a lot  of fun in this next section.

همه این زمینه‌ها را تمرین خواهید کرد و در این بخش بعدی بسیار سرگرم خواهید شد.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

So what are we going to talk about today?

پس امروز در مورد چه چیزی صحبت خواهیم کرد؟

Well.

In this English speaking practice class.

خوب

در این کلاس تمرینی مکالمه انگلیسی

You're going to be catching up with.

شما قرار است به عقب با.

A friend to.

یک دوست به.

Catch up with a friend.

با یک دوست همراه شوید.

This is a great expression, an expression  that native speakers use all the time.

این یک عبارت عالی است، عبارتی که گویشوران بومی همیشه از آن استفاده می‌کنند.

It's absolutely part of my vocabulary.

این کاملا بخشی از دایره لغات من است.

I use this when I'm sending messages to  arrange social gatherings with my friends.

من از این زمانی استفاده می‌کنم که در حال ارسال پیام برای ترتیب دادن اجتماعات با دوستانم هستم.

I'll say, hey, do you want to catch up?

من می گویم هی، می خواهی جلو بیایی؟

Do you want to catch up over coffee?

میخوای با قهوه کنار بیای؟

We need to catch up.

ما باید به عقب برسیم. بیا

Let's catch up soon.

زود برسیم پس

So what does it mean to catch up with a friend?

رسیدن به یک دوست به چه معناست؟

Does anyone know if you know?

کسی میدونه که میدونی؟

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

What does it mean to catch up with a friend?

رسیدن به یک دوست به چه معناست؟

This is absolutely an expression you need to have  in your vocabulary to catch up with a friend.

این کاملاً عبارتی است که باید در دایره لغات خود داشته باشید تا به یک دوست برسید.

Well, this is when you learn what's.

خوب، این زمانی است که شما یاد می گیرید که چیست.

New with someone?

جدید با کسی؟

Since you last.

از وقتی که دوام آوردی

Spoke.

صحبت کرد.

So let's say I'm catching up with my friend  Paolo, and I haven't seen Paolo in six months.

بنابراین بیایید بگوییم که دارم با دوستم پائولو تماس می‌گیرم و شش ماه است که پائولو را ندیده‌ام.

So when I catch up with Paulo, I'm going to learn  

بنابراین وقتی با پائولو آشنا می‌شوم، می‌خواهم

everything that's new in Paulo's life since the  last time we spoke, which was six months ago.

همه چیز جدیدی را در زندگی پائولو از آخرین باری که شش ماه پیش با هم صحبت کردیم، یاد بگیرم.

So of course, it's very important to use  this when you're in social interactions.

بنابراین، البته، استفاده از این مورد در هنگام تعاملات اجتماعی بسیار مهم است.

Oh, let's catch up.

اوه، بیایید به عقب برسیم.

We need to catch up.

ما باید به عقب برسیم. بیا

Let's catch up soon.

زود برسیم

And that's exactly what we're doing in  our English speaking practice class.

و این دقیقاً همان کاری است که ما در کلاس تمرین زبان انگلیسی خود انجام می دهیم.

You're catching up with a friend.

شما در حال پیگیری با یک دوست هستید.

And guess what?

و حدس بزنید چی؟

I'm your friend.

من دوست شما هستم.

I'm your friend that you're catching up with.

من دوست شما هستم که شما به دنبال او هستید.

When was the last time we saw each other?

آخرین باری که همدیگر را دیدیم کی بود؟

Well, maybe it was a week ago.

خب شاید یک هفته پیش بود

Maybe it was three days ago.

شاید سه روز پیش بود.

Maybe it was six months ago.

شاید شش ماه پیش بود.

So you can use this expression to catch up with a  

بنابراین، اگر هفته‌ها، ماه‌ها، سال‌ها همدیگر را ندیده‌اید، می‌توانید از این عبارت برای برقراری ارتباط با یک دوست استفاده کنید.

friend if you haven't seen each  other for weeks, months, years.

But you can also use this if  you haven't seen someone even.

اما اگر حتی کسی را ندیده‌اید، می‌توانید از این نیز استفاده کنید .

For.

Days so we're catching up.

برای.

روزها پس ما در حال عقب نشینی هستیم.

I'm your friend, you're my  friend so let's catch up.

من دوست شما هستم، شما دوست من هستید، پس بیایید پیگیری کنیم.

Let's imagine that we're  

بیایید تصور کنیم که در حال

having a tea or a coffee water, orange  juice, whatever your drink of choice is.

خوردن یک چای یا یک قهوه آب، آب پرتقال، هر نوشیدنی انتخابی شما هستیم.

This is tea for me so we're having a cup of  tea a cup of coffee and we're catching up.

این برای من چای است، بنابراین ما یک فنجان چای یک فنجان قهوه می خوریم و در حال پیگیری هستیم.

I'm going to ask you questions  to learn what's new with you,  

من از شما سؤال می‌کنم تا یاد بگیرم چه چیزهایی با شما جدید است،

what's new with your life, and  I want you to speak out loud.

چه چیزهایی در زندگی شما جدید است، و می‌خواهم با صدای بلند صحبت کنید.

I already see some amazing comments.

من قبلاً نظرات شگفت انگیزی را می بینم.

Vladimir said, long time no see.

ولادیمیر گفت: خیلی وقت است که ندیده ام.

Absolutely.

This is a great expression and actually  it's one that you're going to learn.

کاملا.

این یک عبارت عالی است و در واقع این عبارتی است که شما خواهید آموخت.

So amazing job.

خیلی کار شگفت انگیز

And Vladimir also said, how have you been?

و ولادیمیر همچنین گفت، چطور بودی؟

Vladimir, you're doing an amazing job,  

ولادیمیر، شما کار شگفت‌انگیزی انجام می‌دهید،

so let's practice this more because you're  already using some of my expressions.

پس بیایید این را بیشتر تمرین کنیم زیرا قبلاً از برخی از عبارات من استفاده می‌کنید.

OK, so we're catching up with a friend.

خوب، پس با یکی از دوستان صحبت می کنیم. ما با هم

We're friends.

دوستیم

You know what this means to learn what's  new with someone since you last spoke.

می‌دانید این به چه معناست که بدانید از آخرین باری که صحبت کرده‌اید چه چیزهای جدیدی با کسی وجود دارد.

So we're catching up with a friend,  and here are your instructions.

بنابراین ما با یکی از دوستان تماس می‌گیریم و دستورالعمل‌های شما در اینجا آمده است.

I'm going to ask you the questions at first,  and I want you to answer my questions out loud.

من ابتدا از شما سؤالات را می‌پرسم، و می‌خواهم به سؤالات من با صدای بلند پاسخ دهید.

Now this is very important because right now let's  see, say that Vladimir says how have you been?

اکنون این بسیار مهم است، زیرا در حال حاضر بیایید ببینیم، بگوییم که ولادیمیر می‌گوید چطور بودی؟

And you just think the answer in your  head, are you practicing your speaking?

و شما فقط به پاسخ در ذهن خود فکر می کنید ، آیا صحبت کردن خود را تمرین می کنید؟

What do you think?

نظر شما چیست؟

Yes or no?

بله یا خیر؟ در حال

Right now am I practicing my speaking?

حاضر دارم صحبت کردنم را تمرین می کنم؟

Skills.

مهارت ها

No, because there are no  words coming out of my mouth.

نه، زیرا هیچ کلمه‌ای از دهانم بیرون نمی‌آید.

So right now you might be in a public place.

بنابراین در حال حاضر ممکن است در یک مکان عمومی باشید.

Even if you are, you can say it very quietly  and still open your mouth and see the words.

حتی اگر هستید، می‌توانید آن را خیلی آرام بگویید و همچنان دهان خود را باز کنید و کلمات را ببینید.

If you are in a very public place and you  don't feel comfortable doing that will make  

اگر در یک مکان بسیار عمومی هستید و با انجام آن احساس راحتی نمی کنید،

sure you repeat this exercise when you are  in a private place and you practice that.

مطمئن شوید که این تمرین را زمانی که در یک مکان خصوصی هستید و آن را تمرین می کنید، تکرار می کنید.

OK, but I really want you to open your  mouth and say the answer out loud.

خوب، اما من واقعاً از شما می خواهم که دهان خود را باز کنید و پاسخ را با صدای بلند بگویید.

And then, of course, you're going to learn a lot  of expressions and great vocabulary along the way.

و سپس، البته، در طول مسیر، عبارات و واژگان بسیار خوبی را یاد خواهید گرفت.

So Are you ready for my first question to you?

پس آیا برای اولین سوال من از شما آماده اید؟

Let's see.

ببینیم

What's my first question?

اولین سوال من چیست؟

OK, so your name is James.

باشه پس اسمت جیمز هست

So imagine your name is  James, whatever your name is.

بنابراین تصور کنید نام شما جیمز است، هر نامی که باشد.

And I say hi.

و من می گویم سلام.

Long time.

خیلی وقته

No see.

نه ببین

That is exactly what Vladimir said.

این دقیقا همان چیزی است که ولادیمیر گفت.

So this is the first thing  I would say to a friend.

بنابراین این اولین چیزی است که به یک دوست می گویم.

If I have.

اگر دارم.

Not seen them for a long time I would say  hi hi Vladimir hi Mozab hi yuzu hi Ayman,  

برای مدت طولانی آنها را ندیده بودم، می گفتم سلام سلام ولادیمیر هی موزاب هی یوزو هی ایمن، سلام

hi Anika, hi haprira and I would say long time  no see so now I want you to open your mouth.

آنیکا، سلام هاپریرا و می گویم خیلی وقت است که نمی بینم، پس حالا می خواهم دهانت را باز کنی.

Long time no see.

خیلی وقته که ندیده

What could you say back as a reply?

چه چیزی می توانید به عنوان پاسخ بگویید؟

Open your mouth and.

دهانت را باز کن و.

Say the answer out loud.

جواب را با صدای بلند بگویید.

Long time no see.

خیلی وقته که ندیده

And what are you going to say?

و چه می خواهید بگویید؟

Well, don't worry, because we're  going to practice this together, OK?

خوب، نگران نباشید، زیرا ما این را با هم تمرین خواهیم کرد، خوب؟

But first of all, here's what you could say.

اما اول از همه، این چیزی است که می توانید بگویید.

You could say.

شما می توانید بگویید.

I know I.

من می دانم.

Know and notice how I'm  putting some enthusiasm into.

بدانید و متوجه شوید که چگونه کمی اشتیاق ایجاد می کنم.

That.

که

I'm not saying I know, I know.

نمی گویم می دانم، می دانم.

I.

I.

Know with some enthusiasm.

با کمی اشتیاق بدانید.

Everyone.

همه

Repeat that out loud.

آن را با صدای بلند تکرار کنید.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

I know, I know.

می دانم، می دانم.

With enthusiasm, I know.

با اشتیاق، می دانم.

I.

Know now you can add on  and say it's been too long.

I.

اکنون بدانید که می‌توانید اضافه کنید و بگویید خیلی طولانی شده است.

It's been too long.

خیلی طولانی شده است.

And notice you can emphasize that word  too because this is an intensifier.

و توجه داشته باشید که می‌توانید روی آن کلمه نیز تأکید کنید زیرا این یک تقویت‌کننده است.

So you can make the sound of  this longer to intensify it.

بنابراین می‌توانید صدای این را طولانی‌تر کنید تا آن را تشدید کنید. پس

So repeat this.

این را تکرار کنید

It's been too long.

خیلی طولانی شده است.

It's been too long.

خیلی طولانی شده است.

And did you get that contraction it?

و آیا آن انقباض را گرفتید؟

What do we have here as this  contraction it's What is that?

ما در اینجا به عنوان این انقباض چه داریم، آن چیست؟

What is that as a contraction?

آن به عنوان انقباض چیست؟

Do you know what word that represents it's?

آیا می دانید چه کلمه ای آن را نشان می دهد؟

Well, this is.

خوب، این است.

It has been.

بوده است.

It has been.

بوده است.

Too.

همینطور

Long because this is in what verb  tense the present perfect it has been.

طولانی چون این در زمان حال کامل در چه فعل است .

Notice that pronunciation in been.

توجه کنید که تلفظ در been.

It's been.

شده است.

It has been.

بوده است.

It's been, it's been.

بوده، بوده است.

Too.

همینطور

Long.

طولانی.

So let's try this all together.

پس بیایید همه اینها را با هم امتحان کنیم.

So I'm going to do my part.

بنابراین من به سهم خودم عمل می کنم.

Long time no see.

خیلی وقته که ندیده

And then I want you to.

و سپس من از شما می خواهم.

Repeat this out loud and remember to try to  imitate my pronunciation as closely as possible.

این را با صدای بلند تکرار کنید و به یاد داشته باشید که سعی کنید تا حد امکان تلفظ من را تقلید کنید.

I'll say it one more time  so you have it in your mind.

من یک بار دیگر آن را می گویم تا در ذهن خود داشته باشید.

I know it's been too long.

میدونم خیلی طولانی شده

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Hi, long time no see.

سلام خیلی وقته ندیدم

Did you open your mouth and say it out loud?

دهانت را باز کردی و با صدای بلند گفتی؟

Because remember, you need  to practice your speaking.

زیرا به یاد داشته باشید، باید صحبت کردن خود را تمرین کنید.

So opening your mouth, saying  the words, hearing your voice,  

پس دهانتان را باز کنید، کلمات را بگویید، صدایتان را بشنوید، شنیدید که

hearing yourself form that contraction,  hearing yourself elongate those sounds,  

خودتان آن انقباض را می‌شنوید، شنیدن بلند کردن آن صداها،

which is very common in English pronunciation.

که در تلفظ انگلیسی بسیار رایج است. به این

This is how you're going to feel confident,  

ترتیب شما احساس اعتماد به نفس خواهید داشت،

and this is also how you're going  to improve your pronunciation.

و همچنین به این ترتیب تلفظ خود را بهبود خواهید داد.

All right, so one question here  Yuzu asked, is it different?

بسیار خوب، پس یک سوال اینجا یوزو پرسید، آیا فرق می کند؟

It has been too long and it has been a while.

خیلی طولانی شد و مدتی گذشت.

So excellent question.

خیلی سوال عالی

Remember in spoken English to sound  very advanced, to sound very natural,  

به یاد داشته باشید که در زبان انگلیسی گفتاری بسیار پیشرفته به نظر برسد، بسیار طبیعی به نظر برسد،

I recommend using that contraction.

توصیه می کنم از آن انقباض استفاده کنید.

It's been, it's been, it's been a while.

گذشت، گذشت، مدتی گذشت.

It's been too long.

خیلی طولانی شده است.

And I'm saying that because this is what I hear.

و من این را می گویم زیرا این چیزی است که من می شنوم.

This is what native speakers use.

این همان چیزی است که افراد بومی از آن استفاده می کنند.

So if you want to sound more natural, sound  more fluent, then use the language that we use.

بنابراین اگر می‌خواهید طبیعی‌تر به نظر برسید، روان‌تر به نظر برسید ، از زبانی که ما استفاده می‌کنیم استفاده کنید.

It's been too long, it's been a while.

خیلی طولانی شد، مدتی گذشت.

There is a very subtle difference  between these two yuzu,  

تفاوت بسیار ظریفی بین این دو یوزو وجود دارد،

but ultimately you can use one or  the other and it doesn't matter.

اما در نهایت می توانید از یکی یا دیگری استفاده کنید و مهم نیست.

It's been a while means that it  has been a period of time because  

مدتی است به این معنی است که دوره زمانی بوده است، زیرا

all while is not specific now the  subtle difference with too long.

همه این مدت مشخص نیست اکنون تفاوت ظریف با بیش از حد طولانی است.

If I say I have too much work, I'm saying the  amount of work I have is more than I want or need.

اگر بگویم خیلی کار دارم، می‌گویم مقدار کاری که دارم بیشتر از چیزی است که می‌خواهم یا نیاز دارم.

So if I say it's been too long, I'm really saying  

بنابراین اگر بگویم خیلی طولانی شده است، واقعاً

to you I wish we had seen each other  earlier, whereas it's been a while.

به شما می‌گویم که ای کاش زودتر همدیگر را می‌دیدیم، در حالی که مدتی می‌گذشت.

It's just a statement saying  it's been a period of time.

این فقط یک بیانیه است که می گوید یک دوره زمانی بوده است.

It's not necessarily saying I wish  we had seen each other sooner.

لزوماً به این معنا نیست که کاش زودتر همدیگر را می دیدیم.

But honestly, they're very similar in meaning.

اما صادقانه بگویم، آنها از نظر معنی بسیار شبیه هستند.

So that's the subtle difference.

بنابراین این تفاوت ظریف است.

Great question, all right.

سوال عالی، بسیار خوب.

And Mozab asked, it has been an ages.

و مُزَب پرسيد، قرنها بوده است. آیا

Is this, does this make sense?

این معنی دارد؟

OK, So that's what you would  say, does this make sense?

خوب، پس این همان چیزی است که می‌گویید ، آیا این منطقی است؟

Not an ages, you would say it's been ages.

نه یک سن، شما می گویید این سنین بوده است.

It's been, it has been as  a contraction, it's been.

بوده است، به عنوان یک انقباض بوده است، بوده است.

And then just the word ages, it's been ages.

و پس از آن فقط کلمه سن، آن سن بوده است.

And in this case, ages means a period of time.

و در این صورت سن به معنای یک دوره زمانی است.

So this is a substitute for it's been a while,  

بنابراین این جایگزینی برای مدتی است،

it's been ages and ages sounds  like a long period of time.

سالها گذشته است و به نظر می رسد مدت زمان طولانی باشد.

It's been ages since we last spoke,  which sounds great, very natural.

از آخرین باری که با هم صحبت کردیم، سال‌ها می‌گذرد، که عالی به نظر می‌رسد، بسیار طبیعی است.

And remember to use that contraction.

و به یاد داشته باشید که از آن انقباض استفاده کنید.

It's been OK so.

خوب بود پس

Let's move on to our next question.

بیایید به سؤال بعدی خود برویم. آیا

Are you ready for the next question?

برای سوال بعدی آماده هستید؟

Remember catching up with a friend.

به یاد داشته باشید که با یک دوست آشنا شوید.

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

So this is the next thing.

پس این مورد بعدی است.

Very early on in my conversation,  I would meet my friend.

خیلی زود در مکالمه‌ام، با دوستم ملاقات می‌کردم.

Hi, long time no see.

سلام خیلی وقته ندیدم

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Been up to?

بوده است؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Do you know how to answer this?

آیا می دانید چگونه به این پاسخ دهید؟

Try right now.

همین الان امتحان کن

Whatever comes to your mind, don't  worry if it's right or wrong.

هر چیزی که به ذهنتان می رسد، نگران نباشید که درست است یا غلط.

We're just practicing.

ما فقط داریم تمرین می کنیم

So what is the first thing  that you think of as an answer?

بنابراین اولین چیزی که به عنوان پاسخ به آن فکر می کنید چیست؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟ با صدای

Say it out loud.

بلند بگو

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

You must know how to answer  this question because socially,  

شما باید بدانید که چگونه به این سوال پاسخ دهید زیرا از نظر اجتماعی،

this is one of the first questions  native speakers ask each other.

این یکی از اولین سوالاتی است که افراد بومی از یکدیگر می پرسند.

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

So let's look at this a little closely.

پس بیایید کمی دقیق به این موضوع نگاه کنیم. پس

So what have you been up to?

چیکار کردی؟

You can add on lately or recently  because this is in the present perfect.

می‌توانید اخیراً یا اخیراً اضافه کنید زیرا این در زمان حال است.

But you don't have to.

اما شما مجبور نیستید.

You can just use what have  you been up to and end on to.

شما فقط می توانید از آنچه انجام داده اید استفاده کنید و به آن پایان دهید.

But if you want, you can add on lately, recently.

اما اگر می خواهید، می توانید اخیراً، اخیراً اضافه کنید.

They're both keywords for the present perfect.

هر دو کلمه کلیدی برای زمان حال کامل هستند.

Now this is an action that started  in the past and continues until now.

اکنون این اقدامی است که در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

Now been up to this is just  a substitute for doing.

اکنون تا به حال این فقط یک جایگزین برای انجام است.

So what have you been doing so up to?

پس تا به حال چه کاری انجام می دادی؟

You can replace that with the word doing.

می توانید آن را با کلمه انجام دادن جایگزین کنید.

What have you been doing lately, recently.

اخیراً، اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

What have you been up to lately, recently,  Because remember, we're catching up with a friend.

اخیراً، اخیراً چه کارهایی انجام داده‌اید، زیرا به یاد داشته باشید، ما در حال ملاقات با یک دوست هستیم.

I'm catching up with you.

دارم بهت میرسم

I haven't seen you in a week, a month, a year.

یک هفته، یک ماه، یک سال ندیدمت.

So I want to know what have you been doing?

پس من می خواهم بدانم شما چه کار می کردید؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Now, here's a hint for you to answer this,  

اکنون، در اینجا راهنمایی برای پاسخ دادن به این موضوع وجود دارد،

to make the answer more approachable,  something you can accomplish easily.

برای اینکه پاسخ را قابل دسترس‌تر کنید، چیزی که می‌توانید به راحتی انجام دهید.

Just name one thing, because if  I haven't seen you for one year,  

فقط یک چیز را نام ببرید، زیرا اگر یک سال است که شما را ندیده‌ام،

you have been doing many, many things.

کارهای بسیار بسیار زیادی انجام داده‌اید.

Of course you have.

البته که داری.

But just name one either the most  recent or the most interesting.

اما فقط یکی از جدیدترین یا جالب ترین را نام ببرید.

That's the best way to answer this.

این بهترین راه برای پاسخ به این است.

So maybe you could say I started a new job.

پس شاید بتوان گفت کار جدیدی را شروع کردم.

What have you been up to lately?

اخیراً چه کاری انجام داده اید؟

Well, I started a new job.

خب من یه کار جدید شروع کردم

Notice it's in the past.

توجه کنید که در گذشته است.

Simple because the action started in  the past is a completed past action.

ساده است زیرا اقدامی که در گذشته شروع شده است، یک اقدام گذشته تکمیل شده است.

I started a new job, we're remodeling our kitchen.

من یک کار جدید شروع کردم، ما در حال بازسازی آشپزخانه خود هستیم.

So notice this is in what verb tense?

بنابراین توجه کنید این در چه زمان فعل است؟

We're remodeling our kitchen.

ما در حال بازسازی آشپزخانه خود هستیم.

What verb tense is this?

این چه زمان فعل است؟

The present continuous because  the action is taking place now.

حال مستمر زیرا کنش اکنون در حال انجام است.

This is in progress.

این در حال انجام است.

If I go to my kitchen right now, it's a disaster.

اگر همین الان به آشپزخانه ام بروم فاجعه است.

We're remodeling our kitchen.

ما در حال بازسازی آشپزخانه خود هستیم.

To remodel means that you're changing the look of  it, you're making it more modern, you're painting  

بازسازی به این معنی است که شما ظاهر آن را تغییر می‌دهید، آن را مدرن‌تر می‌کنید،

it, you're changing the colors, you're getting  new cupboards, new appliances, things like that.

آن را رنگ می‌کنید، رنگ‌ها را تغییر می‌دهید، کمدهای جدید، لوازم جدید، چیزهایی از این قبیل دریافت می‌کنید.

We're remodeling our kitchen.

ما در حال بازسازی آشپزخانه خود هستیم.

I'm learning how to play guitar again.

من دوباره یاد می گیرم که چگونه گیتار بزنم.

What verb tense is this?

این چه زمان فعل است؟

The present continuous because  you're doing it right now.

حال مستمر زیرا شما در حال انجام آن هستید.

I'm learning how to play guitar.

من دارم یاد میگیرم که چطور گیتار بزنم

Or of course, you might say I've been  focused on improving my speaking skills.

یا البته، ممکن است بگویید من روی بهبود مهارت‌های گفتاری‌ام تمرکز کرده‌ام.

So this is in the present perfect because it's  

بنابراین این در زمان حال کامل است زیرا

an action that started in the  past and continues until now.

اقدامی است که در  گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

So this is what I suggest for the  question, What have you been up to?

بنابراین این همان چیزی است که من برای این سؤال پیشنهاد می‌کنم، چه کاری انجام داده‌اید؟

So I want you to just name one  thing and remember you can have  

بنابراین می‌خواهم فقط یک چیز را نام ببرید و به یاد داشته باشید که می‌توانید

different verb tenses because it could be  a past action, it could be in progress,  

زمان‌های فعل متفاوتی داشته باشید زیرا می‌تواند یک عمل گذشته باشد، می‌تواند در حال انجام باشد،

or it could be an action that started  in the past or continues until now.

یا می‌تواند عملی باشد که در گذشته شروع شده یا تا کنون ادامه دارد.

So think of one thing, I'll give you  a second and let's practice speaking.

پس به یک چیز فکر کنید، من یک ثانیه به شما فرصت می‌دهم و بیایید صحبت کردن را تمرین کنیم.

Remember, I want you to open your  mouth and say the answer out loud.

به یاد داشته باشید، من از شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و جواب را با صدای بلند بگویید.

One thing.

یک چیز.

OK, I'll ask you again.

باشه دوباره ازت میپرسم

Hi, long time no see.

سلام خیلی وقته ندیدم پس

So what have you been up to?

چیکار کردی؟

Did you say that one thing?

این یک چیز را گفتی؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Well, Math physics said I have  been working on a new project.

خب، ریاضی فیزیک گفت که من روی یک پروژه جدید کار کرده ام.

Excellent.

عالی

And what verb conjugation is this?

و این چه فعل صرف است؟

Who knows?

چه کسی می داند؟

This is the present perfect continuous because it  

این استمرار کامل حال است زیرا

started in the past and math physics  is still working on this project now.

در گذشته شروع شده است و فیزیک ریاضی هنوز روی این پروژه کار می کند.

And I'm in said just working and focusing  on my relationship with my family.

و من می‌گویم فقط کار می‌کنم و روی رابطه‌ام با خانواده‌ام تمرکز می‌کنم.

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

So Simon provided 2 points, but still,  that's great because it's short,  

بنابراین سایمون 2 نکته را ارائه کرد، اما با این حال، عالی است زیرا کوتاه است،

it's concise, just working, focusing  on my relationship with my family.

مختصر است، فقط کار می‌کند و روی رابطه‌ام با خانواده‌ام تمرکز می‌کند.

That's wonderful, all right?

این فوق العاده است، خوب؟

And Pearl said, I have been preparing my IELTS.

و پرل گفت، من دارم آیلتس خود را آماده می کنم.

Excellent Pearl.

مروارید عالی

That is a wonderful thing to be focusing on.

این چیز شگفت انگیزی است که باید روی آن تمرکز کرد.

Now, just one thing, does anyone know  there's a little mistake in this Pearl?

حالا، فقط یک چیز، آیا کسی می‌داند که اشتباه کوچکی در این مروارید وجود دارد؟

I just want to correct it because  if you are preparing your IELTS,  

من فقط می‌خواهم آن را تصحیح کنم، زیرا اگر آیلتس خود را آماده می‌کنید،

it's really important that  you fix this one mistake.

بسیار مهم است که این یک اشتباه را برطرف کنید.

What's the one mistake here?

یک اشتباه اینجا چیست؟

Does anyone know Pearl?

کسی پرل را می شناسد؟

You need to have the preposition for you.

شما باید حرف اضافه را برای خود داشته باشید.

Don't prepare something,  you prepare for something.

چیزی را آماده نکن، برای چیزی آماده می‌شوی.

I'm I've been because it started in  the past and continues until now.

من بوده‌ام چون در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

I've been preparing for my.

داشتم برای خودم آماده می کردم

IELTS.

آیلتس.

So I just wanted to share that with you, Pearl,  

بنابراین من فقط می خواستم آن را با شما به اشتراک بگذارم، پرل،

because it is extremely important that  you get prepositions for your IELTS.

زیرا بسیار مهم است که برای آیلتس خود حروف اضافه دریافت کنید.

But great job, Pearl.

اما کار عالی، مروارید. برای

I wish you the best of luck.

شما آرزوی موفقیت دارم.

I'm sure you're going to do awesome.

من مطمئن هستم که شما قرار است عالی انجام دهید.

So everyone put go.

پس همه گذاشتند.

Pearl go.

Go.

مروارید برو

برو

Pearl Go.

مروارید برو.

In the comments all right, and Annika  and Ancia Ancia says I've been improving  

در نظرات بسیار خوب است، و آنیکا و آنسیا آنسیا می‌گویند که من در حال بهبود

my English speaking wonderful and  great job getting that contraction.

زبان انگلیسی خود بوده‌ام و کار فوق‌العاده‌ای برای این انقباض داشتم.

I've I've been improving.

من بهبود یافته ام

This is a great way to instantly  sound more advanced sound more  

این یک راه عالی برای فوراً صدای پیشرفته‌تر

like a native speakers to use that contraction.

مانند یک سخنران بومی برای استفاده از آن انقباض است.

I've been improving my English  speaking great, great initiative.

من ابتکار عالی و عالی زبان انگلیسی ام را بهبود بخشیده ام.

OK, amazing.

خوب، شگفت انگیز

So we know what have you been up to?

پس ما می دانیم که شما چه کار کرده اید؟

This is absolutely a must know  in any social conversation.

این کاملاً در هر مکالمه اجتماعی ضروری است.

You can ask your colleagues this as well.

این را می توانید از همکاران خود نیز بپرسید.

Oh, So what have you been up to?

اوه، پس چیکار کردی؟

And it could be in a work context.

و می تواند در زمینه کاری باشد.

Oh, I've been working on the Jones report.

اوه، من روی گزارش جونز کار کرده ام.

I've been reorganizing our filing system, so you  can use this in a work context as well, right?

من سیستم بایگانی خود را سازماندهی مجدد کرده‌ام، بنابراین می‌توانید از آن در زمینه کاری نیز استفاده کنید، درست است؟

So we talked about just naming one thing  to keep it simple and approachable.

بنابراین ما فقط در مورد نام بردن یک چیز صحبت کردیم تا آن را ساده و قابل دسترس نگه داریم.

You can use different verb tenses.

می توانید از زمان های مختلف فعل استفاده کنید.

So my next question now in  North America, we're in summer.

بنابراین سوال بعدی من اکنون در آمریکای شمالی است، ما در تابستان هستیم.

Technically we're still in spring.

از نظر فنی هنوز در بهار هستیم.

We're going into summer.

ما به تابستان می رویم.

But I understand the country you're in.

اما من متوجه کشوری هستم که شما در آن هستید.

You might not have our Four Seasons.

ممکن است شما چهار فصل ما را نداشته باشید.

Maybe you're going into the rainy.

شاید به باران می روید.

Season.

فصل.

Or you're going into winter.

یا به زمستان می روید.

Or you're going into the dry high season.

یا در حال رفتن به فصل پرآب خشکی هستید.

So whatever season you're approaching,  just think of that season, OK,  

بنابراین به هر فصلی که نزدیک می‌شوید، فقط به آن فصل فکر کنید، خوب،

So you can replace summer with  whatever season you're going in.

بنابراین می‌توانید تابستان را با فصلی که در آن هستید جایگزین کنید.

And let me know in the comments.

و در نظرات به من اطلاع دهید.

I always find it so interesting the  different seasons around the world.

فصول مختلف در سرتاسر جهان همیشه برایم جالب است.

So let me know.

پس به من خبر بده در حال

What season are you going  into in North America right  

now we're in spring and we're approaching summer.

حاضر در بهار هستیم و به تابستان نزدیک می شویم.

So if I'm catching up with a friend, of course  I want to know Any big plans this summer?

بنابراین، اگر با یکی از دوستانم تماس بگیرم، مطمئناً می‌خواهم تابستان امسال برنامه‌های بزرگی را بدانم؟

Any big plans this winter, rainy season,  dry season, whatever it might be be.

هر برنامه بزرگی در این زمستان، فصل بارانی، فصل خشک، هر چه که باشد.

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟

So again, I want you to answer this out loud.

بنابراین باز هم از شما می خواهم که این را با صدای بلند پاسخ دهید.

Don't worry about getting the right answer.

نگران دریافت پاسخ صحیح نباشید.

Just say the first thing that comes to your mind  

فقط اولین چیزی که به ذهنت می رسد را بگو

and I want you to open your  mouth and say the answer.

و می خواهم دهانت را باز کنی و جوابش را بگو.

So I'll ask you again, any big plans this summer?

بنابراین من دوباره از شما می پرسم، آیا برنامه های بزرگی در این تابستان دارید؟

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟

All right, well, let's see.

باشه، خوب، ببینیم

Now notice for the question  I just said any big plans?

اکنون به این سؤال توجه کنید  که من فقط گفتم آیا برنامه بزرگی دارید؟

This is how we speak in spoken English.

اینگونه است که ما به زبان انگلیسی صحبت می کنیم.

We often drop auxiliary verbs or subjects if  they're not necessary to understand the meaning.

ما اغلب افعال یا موضوعات کمکی را حذف می‌کنیم، اگر برای فهمیدن معنی لازم نباشند.

We also do this in informal written English.

ما همچنین این کار را به زبان انگلیسی نوشتاری غیررسمی انجام می دهیم.

So if I'm sending a quick text message to  a friend, even a colleague, even my boss,  

بنابراین اگر من یک پیام متنی سریع برای یک دوست، حتی یک همکار، حتی رئیسم ارسال می‌کنم،

but my boss and I have a close relationship, so I  communicate with my boss in a more informal way.

اما من و رئیسم رابطه نزدیکی داریم، بنابراین به روش غیررسمی‌تری با رئیسم ارتباط برقرار می‌کنم.

I would absolutely use this  in informal writing as well.

من کاملاً از این در نوشتار غیررسمی نیز استفاده خواهم کرد.

However, if you are writing  anything formal, academic,  

با این حال، اگر می‌خواهید هر چیزی رسمی، آکادمیک،

or for IELTS purposes, you need to  use the full sentence structure.

یا برای اهداف آیلتس بنویسید، باید از ساختار جملات کامل استفاده کنید.

But let's just practice this.

اما بیایید فقط این را تمرین کنیم.

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟ از

I want you to repeat that out loud.

شما می خواهم آن را با صدای بلند تکرار کنید.

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟

Awesome.

Now for your answer.

عالیه

حالا برای پاسخ شما.

Now again, you can just state one thing to make  

اکنون دوباره، می‌توانید فقط یک چیز را بیان کنید تا به

this easy for you to answer because  you might have 20 plans, three plans,  

این راحتی پاسخ دهید، زیرا ممکن است 20 طرح، سه طرح،

you might have more than one, you might  have a lot, but you can just answer one.

ممکن است بیش از یک طرح داشته باشید، ممکن است تعداد زیادی داشته باشید، اما فقط می‌توانید به یکی پاسخ دهید.

Now notice how I said yes.

حالا توجه کنید که چطور گفتم بله.

Why did I say yes here?

چرا اینجا گفتم بله؟

Yes, because technically  this is a yes or no question.

بله، زیرا از نظر فنی این یک سؤال بله یا خیر است. آیا

Do you have any big plans this summer?

برنامه های بزرگی در این تابستان دارید؟

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

No, I don't.

نه، نه.

So to start my answer, I'll say yes.

بنابراین برای شروع پاسخ خود، می گویم بله.

We're going on a family vacation to Disney.

ما برای تعطیلات خانوادگی به دیزنی می رویم.

World.

جهان.

So again, you can just choose one thing.

بنابراین دوباره، شما فقط می توانید یک چیز را انتخاب کنید.

Now most likely that one thing is going to be in.

در حال حاضر به احتمال زیاد که یک چیز در حال رفتن به.

The.

Future.

آینده

It's possible that it could be in the present,  

این امکان وجود دارد که در زمان حال باشد،

perfect, because it started in  the past and continues until now.

کامل، زیرا در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

But most likely it's going to be in the future.

اما به احتمال زیاد در آینده خواهد بود.

So let's practice this.

پس بیایید این را تمرین کنیم.

I'm going to ask you again and  I want you to answer out loud.

من دوباره از شما می پرسم و می خواهم با صدای بلند پاسخ دهید.

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟

Let's see what people said.

ببینیم مردم چه گفتند.

Forever said.

برای همیشه گفت.

Hiking with my friends on Sundays.

پیاده روی با دوستانم در روزهای یکشنبه.

Yeah, exactly.

آره دقیقا

Great job forever.

کار عالی برای همیشه

And if you want, it's not a requirement,  

و اگر بخواهید، الزامی نیست،

but if you want, you can start with  yes, because it's a yes, no question.

اما اگر می‌خواهید، می‌توانید با بله شروع کنید، زیرا یک سؤال بله، خیر است.

But again, it's not a requirement, just an option.

اما باز هم، این یک الزام نیست، فقط یک گزینه است.

Yes, hiking with my friends on Sundays.

بله، یکشنبه ها با دوستانم پیاده روی می کنم. باشه

OK.

And her Priya, her Priya,  very nice name her Priya.

و پریا او، پریا او، نام بسیار زیبای او پریا است.

I will go to Scotland on holidays with my family.

من در تعطیلات با خانواده ام به اسکاتلند خواهم رفت.

OK, very nice, very nice.

باشه خیلی خوبه خیلی قشنگه

This is a great answer.

این یک پاسخ عالی است.

I haven't decided yet.

هنوز تصمیم نگرفتم

And great verb conjugation as well.

و همچنین صرف فعل عالی.

I haven't decided yet.

هنوز تصمیم نگرفتم

Yet is a keyword for the present.

با این حال یک کلمه کلیدی برای زمان حال است.

Perfect.

کامل.

Excellent, Ghoisam said.

قیام گفت عالی.

I'm going to visit my family.

من می روم به دیدن خانواده ام.

Very nice.

خیلی خوبه

Excellent.

عالی

Now let's see we have a no answer,  which is absolutely acceptable.

اکنون بیایید ببینیم که پاسخی نداریم، که کاملاً قابل قبول است.

No, I have no plans for the summer, but  I hope I could have plan a short trip.

نه، من هیچ برنامه ای برای تابستان ندارم، اما امیدوارم بتوانم یک سفر کوتاه را برنامه ریزی کنم.

Exactly.

دقیقا.

You can absolutely say no, I have no plans for  the summer, but I hope I can plan a short trip.

شما کاملاً می توانید بگویید نه، من هیچ برنامه ای برای تابستان ندارم، اما امیدوارم بتوانم یک سفر کوتاه برنامه ریزی کنم.

But I hope I can plan a short trip.

اما امیدوارم بتوانم برای یک سفر کوتاه برنامه ریزی کنم. باشه

OK.

And Soha said I'm going to  swimming class this summer.

و سوها گفت من تابستان امسال به کلاس شنا می روم.

Exactly.

دقیقا. به

That sounds fun.

نظر سرگرم کننده است.

So you can start with yes, you don't have to.

بنابراین می توانید با بله شروع کنید، لازم نیست.

But yes, I'm going to swimming class this summer.

اما بله، تابستان امسال به کلاس شنا می روم.

Very nice, Pearl.

خیلی خوبه مروارید

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

Exactly.

دقیقا.

Do you have so notice?

آیا شما چنین توجهی دارید؟

Pearl answered.

مروارید جواب داد.

Yes, I do, because I do have big plans.

بله، دارم، چون برنامه های بزرگی دارم.

Yes I do.

بله انجام می دهم.

I'm going to New Zealand.

من دارم میرم نیوزلند

That is wonderful, Pearl.

این فوق العاده است، مروارید.

I have never been to New Zealand and I  would love to go, so enjoy, enjoy your time.

من هرگز به نیوزیلند نرفته‌ام و دوست دارم بروم، بنابراین از وقت خود لذت ببرید.

All right, Mozav said.

خیلی خب، موزاو گفت.

Mozab said.

موزاب گفت.

I'm going to study English with Jennifer.

من قصد دارم با جنیفر انگلیسی بخوانم.

Well, thank you, Mozab.

خب ممنون موزاب

I appreciate that.

من از آن قدردانی می کنم.

OK, our next question, everyone,  you are doing so great.

خوب، سؤال بعدی ما، همه، شما خیلی خوب کار می کنید.

So we're catching up.

بنابراین ما در حال پیگیری هستیم.

Hi, long time Noah, see how have you been?

سلام، خیلی وقته نوح، ببین چطوری؟

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Any big plans this summer?

آیا برنامه بزرگی در این تابستان دارید؟

Now, when you're having a  conversation with someone,  

اکنون، وقتی با شخصی مکالمه می‌کنید،

of course you're going to ask  them about future activities.

البته از او درباره فعالیت‌های آینده سؤال خواهید کرد.

What are you doing this summer?

تابستان امسال چه کار می کنی؟

But you can of course, ask them about the past.

اما مطمئناً می توانید از آنها در مورد گذشته سؤال کنید.

So remember I said right now in  North America we're in spring,  

بنابراین به یاد داشته باشید که گفتم در حال حاضر در آمریکای شمالی ما در بهار هستیم،

we just finished winter and  we're going into summer.

ما تازه زمستان را تمام کردیم و به تابستان می رویم.

So it's very common that I could ask my friend.

بنابراین بسیار رایج است که می توانم از دوستم بپرسم.

You.

شما

About the last season, the  season we just finished.

درباره فصل گذشته، فصلی که به تازگی تمام کردیم.

So again, for you, maybe it's  not winter, maybe it's summer,  

پس دوباره، برای شما، شاید زمستان نباشد، شاید تابستان باشد،

maybe it's the rainy season, the  dry season, whatever it is for you.

شاید فصل بارانی باشد، فصل خشک، هر چه که برای شما باشد.

So I can ask you, did you  travel anywhere this winter?

بنابراین می‌توانم از شما بپرسم، آیا در این زمستان به جایی سفر کردید؟

Remember, I want you to open  your mouth and say the answer.

به یاد داشته باشید، من از شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و جواب را بگویید. آیا در

Did you travel anywhere this winter?

این زمستان به جایی سفر کردید؟

So did you?

پس شما؟

Did you Pearl?

آیا شما مروارید؟

Did you Anas?

آیا تو انس؟

Did you Stella?

آیا شما استلا؟

Did you Najib, Boris, Nazir?

آیا شما نجیب، بوریس، نذیر؟ آیا در

Did you travel anywhere this winter?

این زمستان به جایی سفر کردید؟

Tomas, did you travel anywhere this winter?

توماس، این زمستان به جایی سفر کردی؟

Remember, open your mouth and say the answer out  loud because I want you to practice your speaking.

به یاد داشته باشید، دهان خود را باز کنید و پاسخ را با صدای بلند بگویید زیرا می‌خواهم صحبت کردن خود را تمرین کنید.

Of course you can write  the answer in the comments.

البته می توانید پاسخ را در نظرات بنویسید.

Writing it is absolutely a  wonderful way to practice.

نوشتن آن کاملاً یک روش فوق‌العاده برای تمرین است.

But make sure in addition to writing, you  also open your mouth and say the answer.

اما مطمئن شوید که علاوه بر نوشتن، دهان خود را نیز باز کرده و پاسخ را بگویید. آیا در

Did you travel anywhere this winter?

این زمستان به جایی سفر کردید؟

So let's say you didn't because  in the last one, we answered yes.

بنابراین بیایید بگوییم که شما این کار را نکردید زیرا در مورد آخر، ما پاسخ دادیم بله.

We answered positively.

جواب مثبت دادیم.

So let's practice answering negatively.

پس بیایید پاسخ منفی را تمرین کنیم.

So you could say no.

بنابراین می توانید نه بگویید.

Now you could provide the reason why.

حالا شما می توانید دلیل آن را بیان کنید.

And then to expand on this to  make it more conversational,  

و سپس برای گسترش این مورد به منظور گفتگو بیشتر،

you could provide one interesting thing you did.

می‌توانید یک کار جالب را ارائه دهید.

So no, you didn't travel,  but you did something right.

بنابراین نه، شما سفر نکردید، اما کاری را درست انجام دادید.

You still did activities,  whatever those activities are.

شما همچنان فعالیت‌هایی انجام می‌دهید، هر فعالیتی که باشد.

So choose the one that first comes to your mind,  

بنابراین اولین موردی که به ذهنتان می‌رسد، جالب‌ترین، را انتخاب کنید

the most interesting one,  and then answer that instead.

و سپس به آن پاسخ دهید.

But remember, no the reason why.

اما به یاد داشته باشید، دلیلی وجود ندارد.

And then one interesting thing you did.

و بعد یک کار جالب انجام دادی.

So let's see a potential answer and  then you can practice this yourself.

بنابراین بیایید یک پاسخ بالقوه را ببینیم و سپس می‌توانید خودتان آن را تمرین کنید.

So no, we didn't notice that contraction  didn't, didn't you can push out that  

بنابراین نه، ما متوجه نشدیم که انقباض  اینطور نیست، آیا شما نمی‌توانید آن

T if it's at the end of a sentence  because you're taking a pause anyway.

T را اگر در انتهای یک جمله باشد، بیرون بیاورید، زیرا به هر حال در حال مکث هستید.

No, we didn't practice that.

نه، ما آن را تمرین نکردیم.

No, we didn't.

نه، نداشتیم.

Didn't practice that out loud and imitate  my pronunciation, shadow my pronunciation.

آن را با صدای بلند تمرین نکرد و تلفظ من را تقلید کرد، تلفظ من را سایه انداخت.

No, we didn't.

نه، نداشتیم.

Now we because it represents you and your family,  but you could of course say, no, I didn't as well.

اکنون ما به این دلیل که نماینده شما و خانواده شماست، اما شما البته می‌توانید بگویید، نه، من هم این کار را نکردم.

No, we didn't.

نه، نداشتیم.

Now the reason why winter  is very busy for me at work,  

حالا دلیل اینکه زمستان برای من در محل کار بسیار شلوغ است،

that's a potential reason  why whatever your reason is.

این یک دلیل بالقوه  است که دلیل شما هر چه باشد.

And then one interesting thing  or the first thing you think of,  

و سپس یک چیز جالب یا اولین چیزی که به آن فکر می کنید،

but because bot is a, it's a connection word.

اما چون ربات a است، یک کلمه اتصال است.

It's a transition word.

این یک کلمه انتقالی است. به

It helps you go from a negative.

شما کمک می کند تا از حالت منفی خارج شوید.

No, I didn't travel to a positive.

نه، من به مثبت سفر نکردم.

I did something interesting, but I  remodeled our kitchen over winter.

من کار جالبی انجام دادم، اما آشپزخانه‌مان را در زمستان بازسازی کردم.

Now notice remodeled is in the Ed  because it's a completed past action.

اکنون اخطار بازسازی‌شده در نسخه ویرایش است، زیرا یک اقدام قبلی کامل شده است.

So right now my kitchen is fully complete.

بنابراین در حال حاضر آشپزخانه من کاملاً کامل است.

Everything is done.

همه چیز انجام شده است.

It's painted, new cupboards,  new appliances is fully done.

رنگ آمیزی شده، کمدهای جدید، لوازم جدید کاملاً آماده شده است.

OK, so now your turn to practice.

خوب، حالا نوبت شما برای تمرین است.

So no, we didn't.

بنابراین نه، ما این کار را نکردیم.

No, I didn't.

نه، نداشتم.

The reason.

دلیل.

And one thing you did instead.

و یک کاری که در عوض انجام دادی

OK, we'll practice this as spoken practice.

خوب، ما این را به عنوان تمرین گفتاری تمرین می کنیم. آیا در

Did you travel anywhere this winter?

این زمستان به جایی سفر کردید؟ آیا در

Did you travel anywhere this winter?

این زمستان به جایی سفر کردید؟ باشه

All right, let's see.

ببینیم

What do we have here?

ما اینجا چی داریم؟

Oh, here's one.

اوه، اینجا یکی است.

HM said.

HM گفت.

No, I didn't.

نه، نداشتم.

I was busy with my occupation and my own chores.

مشغول کار و کارهای خودم بودم.

Your occupation?

شغل شما؟

You mean your work?

منظورت کار توست؟

I would just say I was busy with work.

فقط می گویم درگیر کار بودم.

I was busy with work and my own chores.

مشغول کار و کارهای خودم بودم.

You can add that as well.

می توانید آن را نیز اضافه کنید.

Now, HM, not a requirement, but you can expand on  

حالا، HM، الزامی نیست، اما می‌توانید آن را گسترش دهید

and say one interesting thing you did or  the first thing that comes to your mind.

و یک کار جالب را که انجام دادید یا اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد بگویید.

Just to expand on this because  a lot of students say, Jennifer,  

فقط برای بسط این موضوع، زیرا بسیاری از دانش‌آموزان می‌گویند، جنیفر،

I, I open my mouth, but just one word  answers, very short answers come out.

من، دهانم را باز می‌کنم، اما فقط یک کلمه پاسخ می‌دهد، پاسخ‌های بسیار کوتاه بیرون می‌آیند.

I want to expand on my ideas.

من می خواهم ایده های خود را گسترش دهم.

Well, this is a great way for  you to expand on your ideas.

خوب، این یک راه عالی برای شما برای گسترش ایده‌هایتان است.

No, the reason and one interesting  thing you did OK Ceda said no because  

نه، دلیل و یک کار جالب که خوب انجام دادی، سیدا گفت نه، چون

I am occupied with my job, but I  learned cooking from my mother.

من مشغول کارم هستم، اما آشپزی را از مادرم یاد گرفتم.

Excellent job, Ceda, very nicely done.

کار عالی، Ceda، بسیار زیبا انجام شده است.

No, I'm now just remember the  contraction is I apostrophe M  

نه، من الان فقط یادم باشد انقباض این است که من آپوستروف می‌کنم.

I'm I'm no, because I'm occupied with my job.

I would say busy because I'm busy with.

من می گویم سرم شلوغ است.

My work I could say job too, but I  probably more likely just say work.

کارم را هم می‌توانم بگویم شغل، اما احتمالاً بیشتر می‌گویم کار.

No I'm busy with work but I learned how to cook  

نه من درگیر کار هستم اما آشپزی را

from my mother or but my mother  taught me how to cook either.

از مادرم یاد گرفتم یا مادرم آشپزی را به من آموخت.

Sentence structure is  correct but very nicely done.

ساختار جمله درست است اما بسیار خوب انجام شده است.

I love that.

من آن را دوست دارم.

OK, Ismail said.

باشه اسماعیل گفت

No, I didn't exactly.

نه دقیقاً این کار را نکردم.

Didn't get that contraction.

آن انقباض را نگرفتم

I'm very happy to see those contractions.

من از دیدن آن انقباضات بسیار خوشحالم.

I was studying the whole winter.

تمام زمستان را مطالعه می کردم.

Exactly, exactly.

دقیقا، دقیقا

I was studying the whole winter.

تمام زمستان را مطالعه می کردم.

Now for you, for the one interesting thing.

حالا برای شما، برای یک چیز جالب.

Maybe Ismail, you could include one  interesting thing that you learned.

شاید اسماعیل، شما می‌توانید یک چیز جالبی را که یاد گرفتید وارد کنید.

No, I didn't.

I was studying the whole winter, but I  learned how to use 20 new phrasal verbs.

نه، نداشتم.

من تمام زمستان را مطالعه می کردم، اما یاد گرفتم که چگونه از 20 فعل عبارتی جدید استفاده کنم.

So that could be the interesting thing you  

بنابراین این می‌تواند کار جالبی باشد که

did because it relates to the  reason why you didn't travel.

انجام داده‌اید، زیرا به دلیل سفر نکردن شما مربوط می‌شود.

So that could be a great strategy.

بنابراین این می تواند یک استراتژی عالی باشد.

OK, Alexander, let's of course I  have to choose the Canadian flag.

باشه، الکساندر، بیایید البته باید پرچم کانادا را انتخاب کنم.

No, I didn't.

نه، نداشتم. پس

So just remember, not you want just.

فقط به یاد داشته باشید، نه شما فقط می خواهید.

No.

نه.

Yes.

No, no, I didn't.

بله.

نه، نه، نداشتم.

Traveling in winter for me is difficult  because of the house's chores.

سفر در زمستان برای من سخت است به دلیل کارهای خانه.

I didn't want to come back with  a snow mountain in my door.

نمی‌خواستم با یک کوه برفی در خانه‌ام برگردم.

Exactly.

دقیقا.

Very nicely said.

خیلی قشنگ گفته باشه

OK.

And Jamie said unfortunately no, that's a great  one as well, Jamie, great job saying that because  

و جیمی گفت متأسفانه نه، این هم خیلی خوب است، جیمی، کار بسیار خوبی است که می‌گوید چون

you say oh, unfortunately no, unfortunately  suggest that I wish I had Unfortunately no.

تو می‌گویی اوه، متأسفانه نه، متأسفانه نشان می‌دهد که ای کاش متأسفانه نه.

I looked forward to swim in the  river, but it'll be freezing.

من مشتاقانه منتظر شنا کردن در رودخانه بودم، اما هوا یخ خواهد زد. مشتاقانه

I looked forward to what  does Jamie need to do here?

منتظر بودم که جیمی اینجا چه کاری باید انجام دهد؟

I looked forward to swimming to look  forward to This is a gerund expression.

من مشتاقانه منتظر شنا بودم تا منتظر باشم این یک عبارت جیروند است.

You look forward to doing something.

شما مشتاقانه منتظر انجام کاری هستید.

I looked forward to swimming in the.

من مشتاقانه منتظر شنا در آن بودم.

River, but it'll be freezing.

رودخانه، اما یخ خواهد زد.

All right, awesome job.

خیلی خوب، کار عالی

OK, our next question.

خوب، سوال بعدی ما

Well, when you're talking with friends,  

خوب، وقتی با دوستان صحبت می‌کنید،

of course you want to know about  their life, what they're doing.

مطمئناً می‌خواهید درباره زندگی آن‌ها و کارهایی که انجام می‌دهند بدانید.

But of course, everybody  always talks about the weather.

اما مطمئناً، همه همیشه درباره آب و هوا صحبت می‌کنند.

So let's say I'm catching up with my friend you.

بنابراین بیایید بگوییم که من با دوستم شما تماس دارم.

But of course we don't live in the same city,  

اما مطمئناً ما در یک شهر زندگی نمی‌کنیم،

so maybe we're catching up virtually,  which is very commonly done.

بنابراین شاید به صورت مجازی به عقب می‌افتیم، که بسیار معمول است.

So we're having a virtual catch up.

بنابراین ما در حال گرفتن یک تماس مجازی هستیم.

So I can ask you, how's the weather been lately?

بنابراین می توانم از شما بپرسم اخیراً هوا چگونه بوده است؟

How's the weather been lately?

اخیرا هوا چطور بوده؟ از

I want you to repeat this out loud because  it's such an important common question.

شما می‌خواهم این را با صدای بلند تکرار کنید، زیرا این یک سؤال رایج مهم است.

You use this all the time in social  situations, work situations, small talk.

شما همیشه از آن در موقعیت‌های اجتماعی، موقعیت‌های کاری، صحبت‌های کوچک استفاده می‌کنید.

So notice that contraction.

پس به آن انقباض توجه کنید.

How's repeat that?

چگونه آن را تکرار کنید؟

How's how's, how's the weather?

چطوره، هوا چطوره؟

How's the weather?

هوا چطوره؟

How's the weather been in?

هوا چطور بود؟

How's the weather been lately?

اخیرا هوا چطور بوده؟ باشه

OK, excellent.

عالیه پس

So now you know the question.

حالا سوال را می دانید.

You know how to pronounce it.

شما می دانید چگونه آن را تلفظ کنید.

So now I want you to answer this out loud.

خب حالا می‌خواهم این را با صدای بلند پاسخ دهید.

We don't live in the same city.

ما در یک شهر زندگی نمی کنیم.

I'm sure our answers are very, very different.

من مطمئن هستم که پاسخ های ما بسیار بسیار متفاوت است.

So I want you to answer this out loud.

بنابراین من از شما می خواهم که این را با صدای بلند پاسخ دهید.

I'll ask it again.

دوباره می پرسم

How's the weather been lately?

اخیرا هوا چطور بوده؟

Open your mouth, say the  words, practice your speaking.

دهان خود را باز کنید، کلمات را بگویید، صحبت کردن خود را تمرین کنید.

How's the weather been lately?

اخیرا هوا چطور بوده؟

OK, so notice here how's with's This could  represent how is, but this is in the present  

خوب، پس توجه کنید که how's with's This می تواند نشان دهنده how is باشد، اما این در زمان حال

perfect, so we know it's how has, but  the pronunciation is exactly the same.

کامل است، بنابراین می دانیم که چگونه است، اما تلفظ دقیقاً یکسان است.

And again, it's the present perfect because  I'm asking about the weather in the past,  

و دوباره، زمان حال عالی است، زیرا من در مورد آب و هوای گذشته می‌پرسم،

maybe the last few days, the last week until now.

شاید چند روز گذشته، آخرین هفته تا کنون.

How's the weather?

Been lately, recently.

هوا چطوره؟

اخیرا، اخیرا بوده است.

You can use either one or you can use neither.

می توانید از یکی استفاده کنید یا از هیچ کدام استفاده کنید.

You can just say how's the weather  been, how's the weather been?

فقط می توانید بگویید هوا چطور بود، هوا چطور بود؟

So that is how to ask the question.

بنابراین نحوه پرسیدن سوال اینگونه است.

Now here's a potential answer.

اکنون در اینجا یک پاسخ بالقوه وجود دارد.

And this is quite true for me especially.

و این برای من کاملاً صادق است. در حال

It would describe right now  what's going on outside.

حاضر آنچه در خارج می‌گذرد را توصیف می‌کند.

It's been, it has been.

بوده، بوده است.

So just repeat that.

پس فقط آن را تکرار کنید.

It's been, it's been, it's been, it's been.

بوده، بوده، بوده، بوده است. هوا

It's been unseasonably cool and rainy.

بی‌فصل خنک و بارانی بوده است.

Cool and rainy now Unseasonably.

خنک و بارانی در حال حاضر بی فصل.

Unseasonably.

بی فصل

Does anyone know what this means?

کسی میدونه این یعنی چی؟

Unseasonably cool and rainy?

بی فصل خنک و بارانی؟

Who knows, Who knows?

چه کسی می داند، چه کسی می داند؟

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید. هوای

It's been unseasonably cool and rainy,  unseasonably, and then an adjective.

بی‌فصل خنک و بارانی بود، بی‌فصل، و سپس یک صفت.

This means more of the adjective than normal  based on the normal weather, based on the climate.

این به معنای بیشتر از صفت بر اساس آب و هوای معمولی، بر اساس آب و هوا است.

So in the beginning of June in  my city is usually sunny and hot.

بنابراین در اوایل ژوئن در شهر من معمولاً آفتابی و گرم است.

That is what it usually is, what it normally is.

این همان چیزی است که معمولاً وجود دارد، همان چیزی است که معمولاً وجود دارد.

So if I say unseasonably cool and rainy,  

بنابراین، اگر بگویم بی‌فصل سرد و بارانی است،   به این

it means it's not normally like this at this  time of year, but you don't have to use that.

معنی است که در این زمان از سال معمولاً این‌طور نیست، اما لازم نیست از آن استفاده کنید.

Or you could use a an  adjective that is the opposite.

یا می توانید از صفتی که برعکس است استفاده کنید.

You could say it's been unseasonably  hot, which means hotter than normal.

می‌توانید بگویید که هوا به‌طور غیرقابل فصلی گرم بوده است، که به معنای گرم‌تر از حد معمول است.

It's been unseasonably rainy, unseasonably dry.

بارانی بی‌فصل، بی‌فصل خشک بوده است.

If it's unseasonably dry, it means it  should be raining, but it's not raining.

اگر هوا به طور نامناسب خشک است، به این معنی است که باید باران ببارد، اما باران نمی بارد.

Or maybe you wouldn't use unseasonably  at all because right now the weather is  

یا شاید اصلاً بی‌فاصله از آن استفاده نکنید زیرا در حال حاضر هوا

exactly what you expect the  weather to be in your city.

دقیقاً همان چیزی است که انتظار دارید هوای شهرتان باشد.

So let's practice.

پس بیایید تمرین کنیم.

That's just to give you an example to help  

این فقط برای این است که به شما مثالی بزنم تا به

you expand your vocabulary with  some useful weather vocabulary.

شما کمک کند تا دایره لغات خود را با واژگان مفید آب و هوا گسترش دهید.

But now I'll ask you again, and I want you  to open your mouth and say it out loud.

اما اکنون دوباره از شما می‌پرسم و از شما می‌خواهم که دهانتان را باز کنید و با صدای بلند بگویید.

How's the weather been lately?

اخیرا هوا چطور بوده؟

It's been it's been.

شده است.

OK, so let's see some answers, Anne Hale  said it's been horrible lately, to be honest.

خوب، پس بیایید چند پاسخ را ببینیم، آن هیل گفت که اخیراً وحشتناک بوده است، صادقانه بگویم.

Yeah, exactly.

آره دقیقا

You could use that as an adjective.

می توانید از آن به عنوان یک صفت استفاده کنید.

Horrible.

وحشتناک.

It's been horrible.

وحشتناک بوده است.

It's been terrible.

وحشتناک بوده است.

And then maybe you can state why  and you can use the unseasonably.

و پس از آن شاید بتوانید دلیل آن را بیان کنید و بتوانید به طور غیر فصلی از آن استفاده کنید. هوا

It's been unseasonably cold or maybe  hot, and that's why it's horrible.

خیلی سرد یا شاید گرم بوده است و به همین دلیل وحشتناک است.

Very good, Yuzu said.

یوزو گفت خیلی خوب. هوا

It's been cloudy and rainy as usual.

مثل همیشه ابری و بارانی بود.

Exactly as usual.

دقیقا طبق معمول

So this isn't unseasonable.

پس این غیر منطقی نیست

This is as usual.

این طبق معمول است. هوا

It's been cloudy and rainy.

ابری و بارانی بوده است.

Very good.

خیلی خوبه

As usual in June.

طبق معمول در ماه ژوئن.

You need the preposition in June in Japan.

در ژوئن در ژاپن به حرف اضافه نیاز دارید.

Very nice, Alexander asked.

الکساندر پرسید خیلی خوب. آیا

Could I say barely warm?

می توانم بگویم به سختی گرم است؟ به

It's been barely warm.

سختی گرم شده است.

I mean, you could.

منظورم اینه که میتونستی از نظر

Technically that's grammatically correct,  but I don't think I would personally say  

فنی، این از نظر گرامری درست است، اما فکر نمی‌کنم شخصاً

it and I don't think I would hear  a lot of native speakers use it.

آن را بگویم و فکر نمی‌کنم بشنوم که بسیاری از زبان‌های بومی از آن استفاده می‌کنند.

So it hasn't been very warm  or just it's been cool.

بنابراین خیلی گرم نبوده یا فقط خنک بوده است.

Instead of saying barely warm, I would  probably just use the opposite, which is cool.

به جای اینکه بگویم به سختی گرم است، احتمالاً فقط از عکس آن استفاده می کنم، که جالب است.

Oh, it's been really cool.

اوه، واقعا عالی بود

It's been unseasonably cool.

خیلی عالی بود

It hasn't been.

نبوده است.

Very warm.

خیلی گرم.

So that's what I would say.

پس این چیزی است که من می گویم.

It hasn't been very warm.

خیلی گرم نبوده

All right, Her, her Priya said it's been cloudy.

بسیار خوب، او، پریا او گفت هوا ابری شده است.

Exactly.

دقیقا.

Very good.

And make sure you practice that out loud.

خیلی خوبه

و مطمئن شوید که آن را با صدای بلند تمرین می کنید. هوا

It's been cloudy outy.

ابری بوده

Make sure you get that vowel.

مطمئن شوید که آن مصوت را دریافت کرده اید.

Cloudy.

ابری. هوا

It's been cloudy.

ابری شده

Very good.

خیلی خوبه

Yuri said it's been cold.

یوری گفت هوا سرد است.

Yeah, it has been in spoken English.

بله، به زبان انگلیسی گفتاری بوده است.

Make sure you use that contraction.

مطمئن شوید که از آن انقباض استفاده می کنید.

It's been, it's been, it's  been cold in Lima, Peru.

در لیما، پرو بوده، بوده است، هوا سرد بوده است.

Very nice, OK.

خیلی خوبه، باشه

And Vladimir said it's been scorching recently.

و ولادیمیر گفت که اخیراً داغ شده است.

Excellent.

Scorching means extremely hot, So  unseasonably hot, hotter than well,  

عالی

سوزان به معنای بسیار گرم است، بنابراین گرمای غیرقابل فصل، گرمتر از چاه،

perhaps no, because maybe it is always  scorching in June where you live, Vladimir.

شاید نه، زیرا شاید همیشه در ژوئن جایی که شما زندگی می کنید سوزان باشد، ولادیمیر.

So not necessarily unseasonably,  but scorching means very, very hot.

بنابراین لزوماً غیرقابل فصل نیست، اما سوزاندن به معنای بسیار بسیار گرم است.

And if you add unseasonably, it means  it's unusual for this time of year.

و اگر بی‌فصله اضافه کنید، به این معنی است که برای این زمان از سال غیرمعمول است.

OK, awesome job, everyone.

خوب، کار عالی، همه.

Great job practicing.

تمرین کار عالی

And make sure you're speaking out loud  as well imitating my pronunciation.

و مطمئن شوید که با صدای بلند صحبت می‌کنید و همچنین تلفظ من را تقلید می‌کنید.

Now how about this question?

حالا این سوال چطوره؟

This is an easy one.

این یکی آسان است.

What were you up to earlier today?

اوایل امروز چه می کردید؟

Now, we already talked about up to  we saw this in another question.

اکنون، ما قبلاً در مورد آن صحبت کرده‌ایم تا این را در سؤال دیگری دیدیم.

Native speakers use this all the time.

بومی زبانان همیشه از این استفاده می کنند.

Up to what were you up to earlier today?

تا اوایل امروز چه کار می کردید؟

So first I want you to practice and repeat  after me because you can use this as a question.

بنابراین ابتدا می‌خواهم تمرین کنید و بعد از من تکرار کنید زیرا می‌توانید از این به عنوان سؤال استفاده کنید.

What were you up to earlier today?

اوایل امروز چه می کردید؟

What were you up to earlier today?

اوایل امروز چه می کردید؟

All right, so now remember that up.

بسیار خوب، پس اکنون آن را به خاطر بسپارید.

To means doing.

به معنای انجام دادن است.

What were you doing?

داشتی چیکار میکردی؟

Now just know that up to is used in question form  

اکنون فقط بدانید که تا در شکل سوال

and it's also used in negative  form, but not positive form.

و به صورت منفی  نیز استفاده می‌شود، اما به صورت مثبت استفاده نمی‌شود.

So often when I ask students  this, oh, what were you up to?

اغلب وقتی از دانش‌آموزان می‌پرسم، اوه، چه کار می‌کردید؟

They'll say, oh, I was up to learning English,  

آنها خواهند گفت، اوه، من می خواستم انگلیسی را یاد بگیرم،

but that's not correct because we  don't use this in the positive form.

اما این درست نیست زیرا ما از آن به شکل مثبت استفاده نمی کنیم.

So in the negative form you would  say, ah, I wasn't up to much  

بنابراین در شکل منفی می‌گویید، آه، من زیاد نبودم،

because you can use it in the negative form.

زیرا می‌توانید از آن در شکل منفی استفاده کنید.

I wasn't doing much.

من کار زیادی نمی کردم. پس

So repeat after me.

بعد از من تکرار کن

I wasn't up to much.

من زیاد سرحال نبودم

And notice up to you can say that to as a more  unstressed TA, I wasn't up to I wasn't up to much.

و توجه داشته باشید که می توانید بگویید که به عنوان یک TA بدون استرس، من به اندازه کافی نبودم.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

I wasn't up to much.

من زیاد سرحال نبودم

Excellent.

عالی

I just ran a few errands.

من فقط چند کار انجام دادم.

Who knows what this means?

کی میدونه این یعنی چی؟

I've already heard some people talk about chores.

من قبلاً شنیده ام که برخی از افراد در مورد کارهای روزمره صحبت می کنند.

Household chores, Chores around the house.

کارهای خانه، کارهای خانه.

What about errands?

در مورد مأموریت ها چطور؟

And notice my pronunciation?

و به تلفظ من توجه کنید؟

Errands.

وظایف

Errands.

وظایف

Very different from the spelling.

خیلی با املا فرق داره

Errands.

وظایف

Errands.

وظایف

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Errands to run errands.

وظایف برای اجرای وظایف. به

Notice that verb?

آن فعل توجه کنید؟

It's run.

اجرا شده است.

You run errands.

شما کارها را انجام می دهید.

You don't do errands.

تو کارها را انجام نمی دهی

You run errands to run errands.

شما کارها را انجام می دهید.

This is when you do quick  tasks outside of the house.

این زمانی است که کارهای سریع خارج از خانه انجام می دهید.

So who can name an example of an errand?

پس چه کسی می تواند نمونه ای از یک مأموریت را نام ببرد؟

Oh, I ran an errand today.

اوه، من امروز یک ماموریت انجام دادم.

What did you do?

چه کار کردی؟

Who can name an example of an errand?

چه کسی می تواند نمونه ای از یک مأموریت را نام ببرد؟

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

An example of an errand.

نمونه ای از یک مأموریت به

Let me know so maybe you could pick up  your dry cleaning, pick up your laundry,  

من اطلاع دهید تا شاید بتوانید خشک‌شویی خود را بردارید، لباس‌های شسته‌شده‌تان را بردارید،

get groceries, get gas, which means to fill  up your car with gas, we just say get gas.

خواروبار بخرید، بنزین بگیرید، یعنی ماشینتان را پر از بنزین کنید، فقط می‌گوییم بنزین بگیرید.

Maybe you had to drop off a  package at the post office.

شاید مجبور شده باشید یک بسته را به اداره پست تحویل دهید.

Maybe you had to pick up some  lipstick for your next YouTube video.

شاید مجبور شده باشید برای ویدیوی بعدی YouTube خود مقداری رژلب بردارید.

These are all examples of errands.

اینها همه نمونه ای از وظایف هستند.

OK, so now you know what the question means.

خوب، پس حالا می دانید سوال به چه معناست.

Let's practice this again.

بیایید دوباره این را تمرین کنیم.

I'm going to ask you, and I  want you to say it out loud.

من از شما می‌پرسم و می‌خواهم آن را با صدای بلند بگویید.

What were you up to earlier today?

اوایل امروز چه می کردید؟

What were you up to earlier today?

اوایل امروز چه می کردید؟

Now to answer, you can just state what  you did now because it's earlier today  

اکنون برای پاسخ دادن، می‌توانید آنچه را که اکنون انجام داده‌اید، بیان کنید، زیرا امروز زودتر است

and you're no longer doing the action  because we're talking, we're catching up.

و دیگر اقدامی را انجام نمی‌دهید، زیرا ما داریم صحبت می‌کنیم، در حال پیگیری هستیم.

You can put it in the past.

می توانید آن را در گذشته قرار دهید.

Simple.

ساده

I went for a bike ride with my family.

من با خانواده ام برای دوچرخه سواری رفتم.

So just name one thing.

پس فقط یک چیز را نام ببرید.

Always keep it simple.

همیشه آن را ساده نگه دارید.

Name one thing.

یک چیز را نام ببرید.

So what were you up to earlier today?

پس امروز اوایل چه کار می کردید؟

You could add on earlier today.

می توانید همین امروز زودتر اضافه کنید.

I went.

For a bike ride or you could do  the time reference this morning,  

من رفتم

برای دوچرخه‌سواری یا می‌توانید مرجع زمان را امروز صبح،

this afternoon at 10:00 AM, at  3:00 PM, after lunch, before lunch.

امروز بعدازظهر ساعت 10:00 صبح، ساعت 3:00 بعد از ظهر، بعد از ناهار، قبل از ناهار انجام دهید.

So you can absolutely add on  a time reference if you like.

بنابراین، در صورت تمایل، می‌توانید یک مرجع زمانی را کاملاً اضافه کنید.

OK, and I went for a walk exactly an  awesome job getting 4A walk a walk.

بسیار خوب، و من برای پیاده‌روی رفتم که دقیقاً یک کار فوق‌العاده بود.

This is the noun form and this is how  native speakers would say when you're  

این شکل اسمی است و وقتی که شما

just going for a leisurely purpose and the  past simple of the verb go is of course went.

فقط برای هدفی آرام می‌روید و البته گذشته ساده فعل go است، سخنرانان بومی می‌گویند.

I went for a walk.

رفتم پیاده روی

Excellent job, Soha, And  sorry I can't read your name.

کار عالی، سوها، و متاسفم که نمی توانم نام شما را بخوانم.

I was preparing for the coming jobs.

برای کارهای آینده آماده می شدم.

Although it's a holiday today in my country.

اگرچه امروز در کشور من تعطیل است.

Oh, it's a holiday that's wonderful.

اوه، این یک تعطیلات است که فوق العاده است.

But I was preparing for the coming jobs.

اما من برای کارهای آینده آماده می شدم.

OK, I'm not sure what the coming jobs mean means  

خوب، من مطمئن نیستم که شغل های آینده به چه معنا هستند

maybe it's I was preparing for  my my work, my upcoming work.

شاید این بود که داشتم برای کارم، کار آینده ام آماده می شدم.

That could be what you mean.

ممکن است منظور شما همین باشد.

I went for a stroll earlier today.

امروز زودتر رفتم قدم بزنم

Nice job.

Adding earlier today, Tomas, at  the end, I went for a stroll,  

کار خوب

اوایل امروز را اضافه کردم، توماس، در پایان، برای قدم زدن،

a leisurely walk without a specific destination.

پیاده روی آرام و بدون مقصد خاصی رفتم.

I've been studying since morning.

از صبح دارم درس میخونم

Yeah, Najeeb, you can absolutely say that.

بله، نجیب، شما کاملاً می توانید این را بگویید.

Oh, I've been studying and that implies that  

اوه، من در حال مطالعه بودم و این نشان می‌دهد که

you're still studying now I went  to my Pilates class this morning.

شما هنوز در حال مطالعه هستید، امروز صبح به کلاس پیلاتس رفتم.

Yeah, wake up.

آره بیدار شو

Wake up and do Pilates.

بیدار شوید و پیلاتس انجام دهید.

Excellent name.

اسم عالی

Very nice.

خیلی خوبه

OK and math physics says I  went to visit my parents.

خوب و ریاضی فیزیک می گوید من برای دیدن والدینم رفتم.

Exactly excellent job, everyone.

دقیقا کارشون عالیه همه

Great job practicing.

تمرین کار عالی

OK, And this is our last question and I saved  a fun one for last because hypotheticals.

خوب، و این آخرین سوال ما است و من یک سوال سرگرم کننده را برای آخر ذخیره کردم زیرا فرضیات است.

Hypotheticals are always fun to practice.

تمرین های فرضی همیشه سرگرم کننده است.

So if you had the time to take up a  hobby, which one would you choose?

بنابراین اگر وقت کافی برای انجام یک سرگرمی داشته باشید، کدام یک را انتخاب می‌کنید؟

So remember, this is hypothetical,  

بنابراین به یاد داشته باشید، این یک فرضیه است،

so it doesn't matter if you don't have the  time now you are imagining you have the time.

بنابراین مهم نیست که اکنون وقت ندارید و تصور می کنید زمان دارید.

It's hypothetical.

فرضی است.

So it doesn't matter what your  current work situation is,  

بنابراین مهم نیست که وضعیت کاری فعلی شما چیست،

your current study schedule is  your current financial situation.

برنامه مطالعه فعلی شما وضعیت مالی فعلی شما است.

None of that matters.

هیچ کدام از اینها مهم نیست.

In this hypothetical situation.

در این وضعیت فرضی.

You have the time to take up a hobby.

شما وقت دارید که به یک سرگرمی بپردازید.

So which one again, it's always easier  to just say one thing when you answer a  

بنابراین، باز هم، همیشه راحت‌تر است وقتی به یک سؤال پاسخ می‌دهید فقط یک چیز بگویید

question and then you can give more  information about that one thing.

و سپس می‌توانید اطلاعات بیشتری درباره آن یک چیز بدهید.

If you had the time, if you had our conditional,  

اگر وقت داشتید، اگر شرط ما را داشتید،

if you had the time to take up a  hobby, which one would you choose?

اگر وقت داشتید به یک سرگرمی مشغول شوید، کدام یک را انتخاب می کردید؟

Oh, get that hobby in your mind.

اوه، این سرگرمی را در ذهن خود داشته باشید.

So to take up a hobby, this  means to begin a new hobby.

بنابراین برای شروع یک سرگرمی، این به معنای شروع یک سرگرمی جدید است.

So to start to begin a new hobby,  so practices, take up, take up cup.

بنابراین برای شروع یک سرگرمی جدید، پس تمرین کنید، شروع کنید، فنجان بگیرید.

Notice how those sounds linked  together, take up, repeat, take up,  

توجه کنید که چگونه این صداها به هم مرتبط می شوند، می گیرند، تکرار می کنند، می

take up, take up a hobby, take up a  hobby and again begin a new hobby.

گیرند،   سرگرم می شوند، سرگرمی می گیرند و دوباره سرگرمی جدیدی را شروع می کنند.

So here's a model that you  can use if I had the time.

بنابراین در اینجا مدلی وجود دارد که اگر وقت داشتم می‌توانید از آن استفاده کنید.

So you're using the conditional in your answer.

بنابراین شما از شرطی در پاسخ خود استفاده می کنید.

If I had the time, I'd take up yoga.

اگر وقت داشتم، یوگا را شروع می کردم.

I would take up I apostrophe D.

من آپستروف D را می گرفتم.

I'd, I'd, I'd, I'd.

Take up.

بردار.

I'd take up.

من می خواهم.

So notice that D is almost not pronounced  when you say it in a in spoken English.

بنابراین توجه کنید که وقتی شما آن را در زبان انگلیسی گفتاری به زبان a می گویید D تقریبا تلفظ نمی شود. پس

So repeat.

تکرار کن

After this, I'd take up, I'd  take up, I'd take up yoga.

بعد از این، من شروع می‌کردم، شروع می‌کردم، یوگا می‌کردم.

And then you can state the reason or the fact.

و سپس می توانید دلیل یا واقعیت را بیان کنید.

Fact.

واقعیت

So a fact.

بنابراین یک واقعیت.

What do I mean?

منظورم چیست؟

Well, maybe an interesting fact about yoga.

خب، شاید یک واقعیت جالب در مورد یوگا.

I take up yoga because I  know it's good for my health.

من یوگا را شروع می کنم زیرا می دانم که برای سلامتی من مفید است.

So maybe that's the reason why.

پس شاید به همین دلیل است.

But maybe it's just a fact about yoga as well.

اما شاید این فقط یک واقعیت در مورد یوگا نیز باشد.

I'd learn how to.

من یاد می گرفتم که چگونه

I would.

من می خواهم.

I'd learn how to so you need your infinitive.

من یاد می‌گیرم که چگونه این کار را انجام دهم، بنابراین شما به مصدر خود نیاز دارید.

I'd learn how to draw because it's very relaxing.

من یاد می گرفتم که چگونه نقاشی کنم زیرا بسیار آرامش بخش است.

I'd start.

من شروع می کنم.

What would you start?

چه چیزی را شروع می کنید؟

I'd start taking photos.

شروع کردم به عکس گرفتن

I'd start.

من شروع می کنم.

What would you start?

چه چیزی را شروع می کنید؟

I'd start building websites.

من شروع به ساختن وب سایت خواهم کرد.

I'd start speaking in English because I need  to pass my IELTS or whatever the reason why.

من شروع به صحبت به زبان انگلیسی می‌کنم زیرا باید آیلتس خود را بگذرانم یا به هر دلیلی که باشد.

So you don't have to use all three.

بنابراین لازم نیست از هر سه استفاده کنید.

Just pick one.

فقط یکی را انتخاب کنید

I'd take up.

من می خواهم.

I'd learn how to.

من یاد می گرفتم که چگونه

I'd start.

من شروع می کنم.

So let's practice this again.

پس بیایید دوباره این را تمرین کنیم.

If I had the time, repeat that.

اگه وقت داشتم تکرار کن

If I had the time, I'd take up because and then  you can provide your reason or perhaps a fact.

اگر وقت داشتم، این کار را انجام می‌دادم زیرا و سپس شما می‌توانید دلیل یا شاید یک واقعیت را ارائه دهید.

So let's try this again as a well,  let me show you a potential answer.

پس بیایید این را دوباره امتحان کنیم، اجازه دهید یک پاسخ احتمالی را به شما نشان دهم.

If I had the time, I'd learn how to draw.

اگر وقت داشتم، نقاشی را یاد می گرفتم.

This is true.

این درست است.

I've always wanted to learn how to draw.

من همیشه می خواستم یاد بگیرم چگونه نقاشی کنم.

If I had the time, I'd learn how to draw.

اگر وقت داشتم، نقاشی را یاد می گرفتم.

I love the idea of sitting in nature  and drawing the beauty in front of me.

من عاشق این ایده هستم که در طبیعت بنشینم و زیبایی های جلوی خود را ترسیم کنم.

And this is very true.

و این بسیار درست است.

This is exactly how I would answer this.

من دقیقاً به این پاسخ خواهم داد.

I'd learn how to draw.

من یاد می گرفتم که چگونه نقاشی کنم.

So I'll leave this up for you.

بنابراین من این را برای شما می گذارم.

If I had the time, I'd take up because.

اگر وقت داشتم، این کار را می کردم زیرا.

So I'm going to ask you again, if you had  the time, what hobby would you take up?

بنابراین من دوباره از شما می‌پرسم، اگر وقت داشتید، چه سرگرمی را انتخاب می‌کردید؟

All right, make sure you answer and remember  we're practicing your speaking skills.

بسیار خوب، مطمئن شوید که پاسخ می دهید و به خاطر داشته باشید که ما در حال تمرین مهارت های گفتاری شما هستیم.

Open your mouth and say the answer out loud, OK?

دهانت را باز کن و جواب را با صدای بلند بگو، باشه؟

Hastyar said.

هستیار گفت.

If I had the time, I would  play exactly as a contraction.

اگر وقت داشتم، دقیقاً به صورت انقباض بازی می‌کردم.

I'd play video games, games  with an S, I'd play video games.

من بازی‌های ویدیویی، بازی‌های با S، بازی‌های ویدیویی بازی می‌کردم. در حال

Now.

حاضر.

Maybe you can provide a fact about video games,  

شاید بتوانید واقعیتی درباره بازی‌های ویدیویی ارائه دهید،

or you can provide a fact could be your favorite  video game, or you could provide the reason why.

یا می‌توانید واقعیتی را ارائه دهید که می‌تواند بازی ویدیویی مورد علاقه شما باشد ، یا می‌توانید دلیل آن را ارائه دهید.

OK, Jonathan said if I had the time, perfect.

باشه، جاناتان گفت اگر وقت داشتم، عالی بود.

I'd take up how to shoot a ball.

من می خواهم نحوه شوت کردن به توپ را بیاموزم.

Very nice.

خیلی خوبه

I'm glad you said this, Jonathan,  because the reason I provided the  

خوشحالم که این را گفتی، جاناتان، زیرا دلیلی که من

three different examples is because the  choice really depends on what you say.

سه مثال مختلف ارائه کردم این است که انتخاب واقعاً به آنچه می‌گویی بستگی دارد.

Now if you say a hobby or  an activity like basketball,  

حالا اگر به یک سرگرمی یا فعالیتی مانند بسکتبال بگویید،

then you can use take up  because you take up a hobby.

می‌توانید از آن استفاده کنید زیرا به یک سرگرمی مشغول هستید.

But in your case you're talking about learning.

اما در مورد شما در مورد یادگیری صحبت می کنید.

So you would say I'd learn how,  I'd learn how to shoot a ball,  

بنابراین می‌گویید چگونه یاد می‌گیرم،  یاد می‌گیرم چگونه با توپ شوت بزنم،

I'd take up basketball, I'd start playing  basketball if you wanted to use start.

بسکتبال را شروع می‌کنم، اگر می‌خواهید از استارت استفاده کنید، بسکتبال را شروع می‌کنم. مانوئل گفت،

OK, awesome, Jonathan, I hope  you get to do that, Manuel said.

بسیار عالی، جاناتان، امیدوارم بتوانید این کار را انجام دهید.

Where I have enough time when when I have I  have enough time, I would become a farmer.

جایی که وقت کافی داشته باشم، وقتی که وقت کافی داشته باشم، کشاورز می شوم.

So farmer is an occupation, it's a profession.

پس کشاورز یک شغل است، یک حرفه است.

So you would say I would become a farmer.

پس شما می گویید من کشاورز می شوم.

You could also say I'd learn how to farm.

شما همچنین می توانید بگویید که من چگونه کشاورزی را یاد خواهم گرفت.

I'd learn how to farm.

من یاد می گرفتم که چگونه کشاورزی کنم.

I'd start growing vegetables.

من شروع به کشت سبزیجات کردم

I'd start growing flowers,  whatever you want to farm, OK?

من شروع به پرورش گل می‌کنم، هر چیزی که می‌خواهید کشاورزی کنید، خوب؟

And Sue Young said if I had the  time, I'd learn how to swim.

و سو یانگ گفت اگر وقت داشتم ، شنا کردن را یاد می‌گرفتم.

So you want the infinitive.

پس شما مصدر را می خواهید.

I'd learn how to swim because I want  to be good at swimming, how to swim.

شنا کردن را یاد می‌گیرم زیرا می‌خواهم در شنا خوب باشم، چگونه شنا کنم.

I want to be good at swimming.

من می خواهم در شنا خوب باشم.

Very good, Ismael said.

اسماعیل گفت خیلی خوب.

I take up traveling around the world  because I love exploring new cultures.

من سفر به دور دنیا را آغاز می‌کنم، زیرا عاشق کاوش در فرهنگ‌های جدید هستم.

If you use do, you have to use do to?

اگر از do استفاده می کنید، باید از do to استفاده کنید؟

But you have to use a noun  due to my love of travel.

اما به دلیل عشق من به سفر، باید از یک اسم استفاده کنید.

But if you use a verb, you have to use because.

اما اگر از فعل استفاده می کنید، باید از چون استفاده کنید.

Because I love exploring new cultures.

چون من عاشق کشف فرهنگ های جدید هستم.

OK, let's let's do one more.

خوب، بیایید یک کار دیگر انجام دهیم.

Boris.

بوریس

If I had time, you can use that.

اگر وقت داشتم می توانید از آن استفاده کنید.

You don't have to say the time.

شما مجبور نیستید زمان را بگویید.

If I had time, I'd learn to play guitar.

اگر وقت داشتم، نواختن گیتار را یاد می گرفتم.

So not all guitar is just guitar in general.

بنابراین همه گیتارها به طور کلی فقط گیتار نیستند.

I'd learn to play guitar.

من نواختن گیتار را یاد می گرفتم

I learned to play guitar.

من نواختن گیتار را یاد گرفتم.

All right, we'll do a couple more.

خیلی خب، چند تا کار دیگه انجام میدیم

If I had the time, I'd find some more  opportunities to improve English listening skills.

اگر وقت داشتم، فرصت‌های بیشتری برای بهبود مهارت‌های شنیداری انگلیسی پیدا می‌کردم.

Exactly.

دقیقا.

That's wonderful.

این فوق العاده است.

Now I have to let you know that I have a whole  

اکنون باید به شما اطلاع دهم که یک

playlist for English listening  skills on my YouTube channel.

لیست پخش کامل برای مهارت‌های گوش دادن به زبان انگلیسی در کانال YouTube خود دارم.

So if you just go into the playlist section,  you'll see a playlist for listening exercises.

بنابراین، اگر فقط به بخش لیست پخش بروید، یک لیست پخش برای تمرینات گوش دادن خواهید دید.

So if you have the time, when you have the time.

بنابراین اگر وقت دارید، زمانی که وقت دارید. می

You can use.

توانید استفاده کنید.

That playlist?

اون لیست پخش؟

OK, let's do one more education says if I had  the time I would take up playing badminton.

خوب، بیایید یک آموزش دیگر انجام دهیم که می گوید اگر وقت داشتم بدمینتون بازی می کردم.

So you can for take up is just the hobby.

بنابراین شما می توانید برای شروع فقط سرگرمی است.

So the hobby is think of it as the name of the  name of the sport, the name of the activity.

بنابراین سرگرمی این است که آن را به عنوان نام نام ورزش، نام فعالیت در نظر بگیرید.

I take up badminton.

من بدمینتون را شروع می کنم.

Otherwise it's I'd learn how to play  badminton, I'd start playing badminton.

در غیر این صورت، یاد می‌گرفتم که چگونه بدمینتون بازی کنم، بدمینتون را شروع می‌کردم.

If I had the time, I would take up.

اگه وقت داشتم میذارم.

I'd take up badminton because  it's my favorite indoor game.

بدمینتون را شروع می‌کنم زیرا این بازی مورد علاقه من در داخل سالن است.

Exactly.

دقیقا.

Wonderful, wonderful, OK?

فوق العاده، فوق العاده، خوب؟

Ashham said I'd take up watching  my amazing teachers whole videos.

اشهام گفت که تمام ویدیوهای معلمان شگفت انگیزم را تماشا می کنم.

Well, thank you so much.

خب خیلی ممنون

I appreciate that.

من از آن قدردانی می کنم.

And that is, oh, we have one more question.

و آن این است که اوه، ما یک سوال دیگر داریم.

OK, we'll do one more question.

خوب، ما یک سوال دیگر انجام می دهیم.

What's been the highlight of this month so far?

نکته مهم این ماه تاکنون چه بوده است؟

What's been the highlight of this month so far?

نکته مهم این ماه تاکنون چه بوده است؟

Oh, this is a good question.

اوه، این سوال خوبی است.

It's June, so what's been the  highlight of this month so far?

ژوئن است، پس تا کنون چه چیزی برجسته در این ماه بوده است؟

So the highlight of something  is the most memorable part.

بنابراین برجسته‌ترین چیزی به یاد ماندنی‌ترین بخش است.

So think what your favorite thing, the favorite,  

بنابراین فکر کنید که چه چیز مورد علاقه‌تان، مورد علاقه‌تان،

your favorite thing you did, you  saw, you experienced in June.

کار مورد علاقه‌تان که انجام دادید، دیدید، چه چیزی را در ژوئن تجربه کردید.

All right, so to answer, you  can say the highlight of my  

بسیار خوب، بنابراین برای پاسخ، می توانید بگویید که نقطه برجسته

month has been and then you can use a gerund verb.

ماه من بوده است و سپس می توانید از یک فعل جیروند استفاده کنید.

Maybe it's running a marathon  has been running a marathon.

شاید در حال دویدن در ماراتن است.

Or you can use a noun.

یا می توانید از یک اسم استفاده کنید.

The marathon.

ماراتن. نقطه

The highlight of my month has been so  a nice positive way to end our class.

برجسته ماه من بسیار راه مثبت خوبی برای پایان کلاس ما بوده است.

The highlight of my month has been OK, so  maybe you could say the highlight of my  

نقطه برجسته ماه من خوب بود، بنابراین شاید بتوان گفت نقطه برجسته

month has been creating so many amazing lessons  for my wonderful students, which is so true.

ماه من درس های شگفت انگیز زیادی برای دانش آموزان فوق العاده من ایجاد کرده است، که بسیار درست است.

This has definitely been the highlight of my month  

این قطعاً نقطه برجسته ماه من بوده است.

has been creating so many amazing  lessons for my wonderful students.

So that's mine now what about yours?

پس اون مال منه حالا مال تو چی؟

The highlight of my month has  been will end on a positive note,  

نکته مهم ماه من بود، با یک نکته مثبت به پایان می رسد،

so put that in the chat and  I'll ask the question again.

پس آن را در چت قرار دهید و من دوباره سؤال را مطرح می کنم.

What's been the highlight of this month so far?

نکته مهم این ماه تاکنون چه بوده است؟

Remember, open your mouth and answer out loud.

به یاد داشته باشید، دهان خود را باز کنید و با صدای بلند پاسخ دهید.

What's been the highlight of this month so far?

نکته مهم این ماه تاکنون چه بوده است؟

A great question and remember your answer.

یک سوال عالی و پاسخ خود را به خاطر بسپارید.

The highlight of my month has  been and then a gerund or a noun.

نقطه برجسته ماه من بوده است و سپس یک جیروند یا یک اسم.

OK, we have yuzu.

باشه، ما یوزو داریم.

The highlight of my month has  been getting new plan for cooking.

نکته مهم ماه من دریافت برنامه جدیدی برای آشپزی است.

Very nice has been getting a new plan for cooking.

خیلی خوب است که یک برنامه جدید برای آشپزی دریافت کردم.

A new plan for cooking.

طرحی جدید برای آشپزی

Excellent wake up sent.

بیداری عالی ارسال شد

The highlight of my month has been  trying to talk with people in English.

نکته مهم ماه من تلاش برای صحبت با مردم به زبان انگلیسی بود.

Very nice has been trying.

خیلی خوبه سعی شده

After the verb try.

بعد از فعل try.

You just need the infinitive.

شما فقط به مصدر نیاز دارید.

I've been trying to improve, to learn to do.

من سعی کرده ام پیشرفت کنم، یاد بگیرم که انجام دهم.

I've been trying to talk with people in English.

من سعی کرده ام با مردم به زبان انگلیسی صحبت کنم.

Excellent activity.

فعالیت عالی

Wake up.

بیدار شو

Tomas says The highlight of my  month has been quitting drinking.

توماس می‌گوید نکته مهم ماه من ترک الکل بوده است.

Congratulations, Tomas.

تبریک می گویم توماس.

It's always difficult when we  want to make change in our life  

وقتی می‌خواهیم تغییری در زندگی‌مان ایجاد کنیم، همیشه سخت است

and just the fact that you tried and you did  it, that is something to be congratulated.

و فقط این که تلاش کردی و انجامش دادی، جای تبریک است.

Amazing job, Alexander said.

اسکندر گفت کار شگفت انگیزی است.

The highlights of this month  has been watching my favorite  

نکته مهم این ماه تماشای

soccer's soccer team qualifying for the finals.

تیم فوتبال مورد علاقه‌ام در راهیابی به فینال بود.

Absolutely.

کاملا.

What a wonderful highlight.

چه برجسته فوق العاده.

Very nice.

خیلی خوبه

My favorite soccer team.

تیم فوتبال مورد علاقه من

There's no need for the possessive there.

آنجا نیازی به مالکیت نیست.

My favorite soccer team, Gore says.

گور می گوید تیم فوتبال مورد علاقه من.

The highlight of my month has been practicing.

نکته مهم ماه من تمرین بوده است.

Meditation.

مدیتیشن.

Exactly.

دقیقا.

Very good practicing and then  something, a noun, meditation.

تمرین بسیار خوب و سپس چیزی، یک اسم، مدیتیشن.

Excellent.

عالی

The highlight of my month has been having done  a lot of chores at my old house in my hometown.

نکته مهم ماه من انجام کارهای زیادی در خانه قدیمی ام در زادگاهم بوده است.

Very nice highlight.

هایلایت بسیار زیبا

Instead of having done, you can  just say it has been doing so you  

به جای انجام دادن، می‌توانید فقط بگویید که این کار را انجام داده است، بنابراین

just want your gerund verb, which is the verb do.

فقط می‌خواهید فعل جین خود را که همان فعل do است، انجام دهید.

So you can just say the highlight of my  month has been doing a lot of chores.

بنابراین می‌توانید بگویید که مهمترین ماه من انجام کارهای زیاد بوده است.

Very nice.

خیلی خوبه

Najeeb said.

نجیب گفت.

The highlight of this month has been  meeting all one of my soul mates.

نکته مهم این ماه، ملاقات با یکی از جفت های روحی من بود.

Aww if you use one of your  noun needs to be plural.

وای اگر از یکی از اسم های خود استفاده می کنید باید جمع باشد.

One of my soul mates with an S But if  you want to sound a little more romantic,  

یکی از جفت روح من با یک S اما اگر می‌خواهید کمی رمانتیک‌تر به نظر برسید، از

get rid of the one of and say has been  meeting my soulmate because it sounds  

شریکی خلاص شوید و بگویید همسرم را ملاقات کرده‌ام، زیرا به نظر می‌رسد

like there's only one soulmate for  you and you just found that person.

فقط یک همکلاسی برای شما وجود دارد و تازه آن شخص را پیدا کردید.

Oh, amazing, that's so cute, Muhammad said.

محمد گفت: اوه، شگفت انگیز، خیلی بامزه است.

The highlight of this month has been trying  to pick my father to India for health issues,  

نکته مهم این ماه تلاش برای بردن پدرم به هند برای مشکلات بهداشتی بود،

has been trying to pick up my father from India,  or maybe take my father to India, whatever, maybe  

تلاش برای بردن پدرم از هند، یا شاید بردن پدرم به هند، هر چه باشد، شاید

pick up my father, but then it's from India.

پدرم را ببرم، اما بعد از آن از هند می‌آید. .

OK, well, I wish your father and you all the best.

باشه، من برای پدرت و تو بهترین ها را آرزو می کنم.

All right, Maya, the highlight of this  month has been hiking some mountains.

بسیار خوب، مایا، نقطه برجسته این ماه پیاده روی در برخی از کوه ها بوده است.

Excellent.

عالی

Very nice highlight has Star said the highlight  of my month has been watching all your videos.

هایلایت بسیار خوب ستاره گفته است که نقطه برجسته ماه من تماشای همه ویدیوهای شما بوده است.

That is so sweet.

که خیلی شیرین است. خیلی

Thank you so much.

ممنون

All right, Tiffany, the highlight of my month has  been starting to play Minecraft with my boyfriend.

بسیار خوب، تیفانی، نکته مهم ماه من شروع به بازی Minecraft با دوست پسرم بود.

Wonderful.

فوق العاده است. دوست

I love.

It I hope you have fun.

دارم

امیدوارم لذت ببرید آیا از

Did you enjoy this master class?

این استاد کلاس لذت بردید؟

If you did put master class, put  master class in the comments.

اگر کلاس مستر گذاشتید، در نظرات قرار دهید.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And I have another lesson that  will help you become fluent,  

و درس دیگری دارم که  به شما کمک می‌کند مسلط شوید،

so make sure you watch it right now.

بنابراین حتماً همین الان آن را تماشا کنید.