Joe Biden Meets Justin Trudeau in Ottawa 🇺🇸🇨🇦 Learn English with the News

In this lesson, you're going to learn English  with the news. We're going to read a news article  

در این درس، می‌خواهید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید. ما قصد داریم یک مقاله خبری   را

together so you can learn advanced vocabulary,  advanced grammar and correct pronunciation. Let's  

با هم بخوانیم تا بتوانید واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و تلفظ صحیح را بیاموزید. بیا

get started! Welcome to our article. Today  we're talking about U.S President Joe Biden  

شروع کنیم! به مقاله ما خوش آمدید. امروز درباره نشستن جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده

touching down in Ottawa. Ottawa is where I live,  which is why I chose this article. And I'm sure  

در اتاوا صحبت می‌کنیم. اتاوا جایی است که من زندگی می کنم،  به همین دلیل این مقاله را انتخاب کردم. و من مطمئن هستم

you recognize this man, he's the prime minister  of Canada, Justin Trudeau. So let me read this  

این مرد را می شناسید، او جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا است. پس اجازه دهید این

headline again. U.S President Joe Biden touches  down in Ottawa. First, let's talk about this  

تیتر را دوباره بخوانم. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، در اتاوا حاضر شد. ابتدا، بیایید در مورد این

phrasal verb "touch down". And notice we have an  s on it, because it's conjugated with Joe Biden,  

فعل عبارتی "touch down" صحبت کنیم. و توجه داشته باشید که ما روی آن حرف داریم، زیرا با جو بایدن ترکیب شده است،

which represents the subject, he. U.S President  Joe Biden, he touches down in Ottawa. Now "to  

که نشان دهنده موضوع است، او. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده ، او در اتاوا به زمین نشست. اکنون "to

touch down" this means to land. And we use  it specifically for a plane. As an example,  

touch down" به معنای فرود آمدن است. و ما از آن به طور خاص برای هواپیما استفاده می کنیم. به عنوان مثال،

I could say: my plane just touched down, which  means my plane just landed. To be honest,  

می‌توانم بگویم: هواپیمای من به‌تازگی سقوط کرد، که به معنای فرود هواپیمای من است. صادقانه بگویم،

I would say that "landed "is more common than  using the phrasal verb touch down. So if you're  

من می‌توانم بگویم که «لند» رایج‌تر از استفاده از فعل عبارتی touch down است. بنابراین، اگر از

already comfortable with using: what time does  your plane land? My plane just landed. I say  

قبل با استفاده از آن راحت هستید: هواپیمای شما چه ساعتی به زمین می‌نشیند؟ هواپیمای من همین الان فرود آمد. من می گویم   به

keep using it. But at least now you know what it  means when you see it. Okay let's continue on and  

استفاده از آن ادامه دهید. اما حداقل اکنون می‌دانید که وقتی آن را می‌بینید چه معنایی دارد. بسیار خوب، بیایید ادامه دهیم و

talk about his trip in Canada. U.S President  Joe Biden arrived Thursday evening in Ottawa  

درباره سفر او به کانادا صحبت کنیم. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، عصر پنجشنبه

for a whirlwind 27-hour visit. Now first I want  to point out that, for everyone who doesn't know,  

برای یک سفر گردباد 27 ساعته وارد اتاوا شد. اکنون ابتدا می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که برای همه کسانی که نمی‌دانند،

the capital city of Canada is Ottawa. It is not  Toronto. I think probably 90 percent of people  

پایتخت کانادا اتاوا است. تورنتو نیست. فکر می‌کنم احتمالاً 90 درصد مردم

think the capital city in Canada is Toronto.  That's just not true. Ottawa is the capital city,  

فکر می‌کنند پایتخت کانادا تورنتو است. این فقط درست نیست. اتاوا پایتخت است،

which is where all the official government  business takes place. And which is why  

جایی که تمام مشاغل رسمی دولتی در آنجا انجام می شود . و به همین دلیل است که

President Joe Biden is visiting Ottawa, and  not Toronto. Toronto is Canada's largest city.  

جو بایدن رئیس جمهور از اتاوا بازدید می کند، نه از تورنتو. تورنتو بزرگترین شهر کانادا است.

Okay, so make sure you know that the next time  someone asks you about the capital of Canada.  

بسیار خوب، پس مطمئن شوید که دفعه بعد یکی از شما درباره پایتخت کانادا سوال می کند.

Arrives Thursday evening in Ottawa for a whirlwind 27-hour visit. Okay what is a whirlwind,  

عصر پنجشنبه برای یک بازدید طوفانی 27 ساعته به اتاوا می رسد . خوب، گردباد چیست،

whirlwind. Pronunciation: whirlwind. A  whirlwind. Now this is being used as an  

گردباد. تلفظ: گردباد. یک گردباد. اکنون از این به عنوان یک

adjective. And we often describe an event, like  a visit, a meeting, a vacation, a conference,  

صفت استفاده می شود. و ما اغلب یک رویداد، مانند یک بازدید، یک جلسه، یک تعطیلات، یک کنفرانس،   را به

as a whirlwind vacation. A whirlwind conference. A  whirlwind meeting. A whirlwind visit. It's simply  

عنوان تعطیلات طوفانی توصیف می کنیم. یک کنفرانس طوفانی یک جلسه گردباد. یک بازدید طوفانی این به سادگی

a visit where many many things happen in a  short period of time. So very active. Many  

بازدیدی است که در آن بسیاری از چیزها در مدت کوتاهی اتفاق می‌افتند. خیلی فعاله بسیاری از

different activities. So he's going to go to a  lot of different places, meet a lot of different  

فعالیت‌های مختلف. بنابراین او قرار است به جاهای مختلف برود، با افراد مختلف بسیار زیادی

people as well. And that's why you could describe  your vacation or a meeting or a conference or  

نیز ملاقات کند. و به همین دلیل است که می توانید تعطیلات یا یک جلسه یا کنفرانس یا

even your summer. I had a whirlwind summer.  It implies that you did many many different  

حتی تابستان خود را توصیف کنید. تابستان طوفانی داشتم.  به این معنی است که شما کارهای بسیار متفاوتی انجام داده اید

things. You saw many many different people. So  I would say busy, eventful, see lots of people,  

. شما افراد مختلفی را دیدید. بنابراین من می‌گویم شلوغ، پر حادثه، افراد زیادی را می‌بینم،

things. That's how I would describe it. And  this is an adjective. So it's an adjective.  

چیزها. من آن را اینگونه توصیف می کنم. و این یک صفت است. پس یک صفت است.

So as an adjective, you would put  it before what you're describing.  

بنابراین به عنوان یک صفت، آن را قبل از آنچه که توصیف می‌کنید قرار می‌دهید.

Expected to focus on both the friendly and thorny  aspects of the Canada-U.S relationship. Okay,  

انتظار می رود بر جنبه های دوستانه و خاردار روابط کانادا و ایالات متحده تمرکز شود. خوب،

so friendly. You know what that means. What  about thorny. Well, "thorn" is something very  

خیلی دوستانه. میدونی یعنی چی در مورد خاردار چه خبر؟ خوب، «خار» چیزی بسیار

sharp and a thorn hurts you. So that's kind of  what you want to imagine. Those aspects of the  

تیز است و خار به شما آسیب می‌زند. بنابراین این چیزی است که شما می خواهید تصور کنید. جنبه‌هایی از

relationship that are thorny, that can hurt  you. So in this case, I would just say the  

رابطه که خاردار هستند، می‌توانند به شما صدمه بزنند . بنابراین در این مورد، من فقط

positive aspects of the relationship, that's  the friendly aspects. And then the thorny  

جنبه‌های مثبت رابطه را می‌گویم، این جنبه‌های دوستانه است. و سپس خاردار

are the negative aspects of the relationship.  Because obviously these two countries probably  

جنبه‌های منفی رابطه هستند. زیرا بدیهی است که این دو کشور احتمالاً

don't share the same opinion on every single  topic. They probably have some debate that they're  

درباره هر موضوعی نظر یکسانی ندارند . آن‌ها احتمالاً بحث‌هایی دارند که می‌خواهند

going to have as well. So that would be, I would  just summarize it as negative. Negative. So you  

هم داشته باشند. بنابراین، من فقط آن را به عنوان منفی خلاصه می کنم. منفی. بنابراین

could describe your relationship: I have a thorny  relationship with my boss, with my co-worker. So  

می‌توانید رابطه‌تان را توصیف کنید: من با رئیسم، با همکارم، رابطه‌ای خاردار دارم. بنابراین

you're saying you know it's negative. There are  things that hurt each other in that relationship.  

شما می گویید که می دانید منفی است. مواردی وجود دارد که در آن رابطه به یکدیگر آسیب می زند.

Okay, thorny aspects of the Canada-U.S  relationship. I don't know what those aspects  

بسیار خوب، جنبه های خاردار روابط کانادا و ایالات متحده . من نمی دانم آن جنبه ها چیست

are. I guess right here: including protectionism  and migration on both sides of the border. So I'm  

. حدس می‌زنم درست اینجاست: از جمله حمایت‌گرایی و مهاجرت در دو طرف مرز. بنابراین

not sure if these are the friendly aspects or  the thorny aspects. They don't really specify.  

مطمئن نیستم که این جنبه‌های دوستانه هستند یا جنبه‌های خاردار. آنها واقعاً مشخص نمی کنند.

Now actually, before we move on I want to  talk about the pronunciation of Canada,  

در واقع، قبل از اینکه به ادامه مطلب برسیم، می‌خواهم درباره تلفظ کانادا صحبت کنم،

because I actually hear a lot of mispronunciation  because of syllable stress. So a lot of students  

زیرا در واقع به دلیل استرس هجا، تلفظ غلط زیادی می‌شنوم. بنابراین بسیاری از دانش‌آموزان

will put the stress on the wrong syllable,  or they won't put any stress on it. So it's  

روی هجای اشتباهی استرس وارد می‌کنند، یا هیچ استرسی روی آن نمی‌گذارند. بنابراین این

Canada. It's not Canada. Canada. Sometimes I hear  that, where the "da" is really strong. Canada. No,  

کانادا است. کانادا نیست کانادا. گاهی اوقات می‌شنوم که «دا» واقعاً قوی است. کانادا. نه،

Canada. Canada. Okay, that's how you say it like  an American, like a Canadian. Canada. So this "da"  

کانادا. کانادا. خوب، اینطوری می گویید مثل یک آمریکایی، مثل یک کانادایی. کانادا. بنابراین این «دا»

is quite short. Canada. Canada so now you know the  capital of Canada, the largest city, and you know  

کاملاً کوتاه است. کانادا. کانادا، بنابراین اکنون پایتخت کانادا، بزرگترین شهر را می شناسید، و می دانید که

how to correctly pronounce it. All of these notes  are available in a lesson PDF, so you can look in  

چگونه آن را به درستی تلفظ کنید. همه این یادداشت‌ها در یک PDF درس موجود هستند، بنابراین می‌توانید

the description or the comment section to download  the free lesson PDF. All right, let's continue  

برای دانلود PDF درس رایگان، به قسمت توضیحات یا نظرات نگاه کنید . بسیار خب، بیایید ادامه دهیم

on. It's quite a packed schedule. So a "packed  schedule", this is just another way of saying:  

. این یک برنامه کاملاً فشرده است. بنابراین یک « برنامه پربار»، این فقط راه دیگری برای گفتن است:

busy. Busy. Now you could also think  of it as crowded, because you can say  

مشغول است. مشغول. اکنون می‌توانید آن را شلوغ فکر کنید، زیرا می‌توانید بگویید

the event, the event was packed. And  in this case "packed" means "crowded".  

رویداد، رویداد مملو از جمعیت بود. و در این مورد، «packed» به معنای «ازدحام» است.

So there were many many people in the event, so  you couldn't really move around. It was crowded.  

بنابراین افراد زیادی در این رویداد حضور داشتند، بنابراین واقعاً نمی‌توانید حرکت کنید. شلوغ بود.

But because we're talking about a schedule, it  really more means busy. Now honestly, you could  

اما از آنجایی که ما در مورد یک برنامه صحبت می کنیم، واقعاً بیشتر به معنای شلوغ بودن است. حالا راستش را بخواهید، می‌توانید از

use our same adjective as before and probably say  it's quite a whirlwind schedule, because what is  

همان صفت قبلی ما استفاده کنید و احتمالاً بگویید این یک برنامه کاملاً طوفانی است، زیرا

a busy schedule? It's when you do lots of things,  see lots of people, meet with lots of people, well  

برنامه شلوغ چیست؟ این زمانی است که شما کارهای زیادی انجام می دهید، افراد زیادی را می بینید، با افراد زیادی ملاقات می کنید، خب

that's also kind of the definition of busy, right.  So you could use our other adjective: whirlwind.  

این هم به نوعی تعریف مشغول بودن است، درست است. بنابراین می توانید از صفت دیگر ما استفاده کنید: گردباد.

Or you can use "packed" as well. And then know  that "packed" can mean "crowded" at the same time.  

یا می توانید از "بسته بندی شده" نیز استفاده کنید. و سپس بدانید که «بسته‌بندی» می‌تواند همزمان به معنای «ازدحام» باشد.

So in terms of busy, you could say: my  weekend was packed. My weekend was packed,  

بنابراین از نظر شلوغی، می‌توانید بگویید: آخر هفته من شلوغ بود. آخر هفته من شلوغ بود،

which means it was busy. Now sometimes  we actually add, which is kind of fun,  

یعنی شلوغ بود. اکنون گاهی اوقات ما واقعاً اضافه می کنیم، که به نوعی سرگرم کننده است،

I like saying this. We add the word "action" in  front. Oh my weekend was action-packed. You don't  

من دوست دارم این را بگویم. کلمه «عمل» را در جلو اضافه می‌کنیم . اوه آخر هفته من پر از اکشن بود. شما

have to say that. You can simply say packed. But  that's just an option: action-packed or packed.  

مجبور نیستید این را بگویید. به سادگی می توان گفت بسته بندی شده است. اما این فقط یک گزینه است: پر عمل یا بسته.   جان کربی روز چهارشنبه، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، گفت:

All right it was quite a packed schedule  for a short trip, said White House National  

بسیار خوب، این یک برنامه کاملاً فشرده برای یک سفر کوتاه بود.

Security Council spokesman, that's a  long title, John Kirby on Wednesday.  

This is a meaningful visit. Canada is one of the  United States' closest allies. Notice they have  

این یک بازدید معنادار است. کانادا یکی از نزدیکترین متحدان ایالات متحده است. توجه کنید که آنها

this apostrophe. This is to show possession.  The United States' closest allies and friends.  

این آپستروف را دارند. این برای نشان دادن مالکیت است. نزدیکترین متحدان و دوستان ایالات متحده.

So the allies belong to the United States.  The friends belong to the United States. So  

بنابراین متحدان متعلق به ایالات متحده هستند. دوستان متعلق به ایالات متحده هستند. بنابراین   به همین

that's why. Now generally with possession, I  would say: that's my friend's shirt. So that  

دلیل است. اکنون به طور کلی با مالکیت، می‌گویم: این پیراهن دوست من است. پس این

is when I'm talking about my one friend, right.  So my one friend, singular. Now this s is not  

زمانی است که من در مورد یکی از دوستانم صحبت می کنم، درست است. بنابراین یک دوست من، مفرد. حالا این s

plural. It's to show possession. It's to show the  shirt belongs to my friend, okay. Now I could say:  

جمع نیست. برای نشان دادن مالکیت است. برای این است که نشان دهم پیراهن متعلق به دوست من است، باشه. حالا می‌توانم بگویم:

that's my friends'. because I can say: my friends.  And it could be plural. That's my friends'. What  

این مال دوستان من است. چون می توانم بگویم: دوستانم. و می تواند جمع باشد. این دوستان من است.

could be a multiple item belonging to my friends.  That's my friends' dog. Okay let's say I have two  

چند مورد متعلق به دوستان من چه   می‌تواند باشد. اون سگ دوستان منه خوب، فرض کنید من دو

friends and they live in the same house and  they share one dog. So the dog belongs to my  

دوست دارم و آنها در یک خانه زندگی می کنند و یک سگ مشترک دارند. بنابراین سگ متعلق به

friends. Two friends, plural. But I just put  the apostrophe here because there is already  

دوستان من است. دو دوست، جمع. اما من فقط آپستروف را اینجا قرار دادم زیرا قبلاً

an S. So I don't need to put another S, because  that looks weird, right. So you don't need to  

یک S وجود دارد. بنابراین نیازی نیست S دیگری بگذارم، زیرا عجیب به نظر می رسد، درست است. بنابراین،

put another S if it ends in an S. And this is to  show possession. This is also to show possession,  

اگر به S ختم می‌شود، نیازی نیست   S دیگری قرار دهید. و این برای نشان دادن مالکیت است. این هم برای نشان دادن مالکیت است،

okay. Canada is one of the United States' closest  friends. And allies and friends. And has been  

خب. کانادا یکی از نزدیکترین دوستان ایالات متحده است . و متحدان و دوستان. و

now for more than 150 years. Why is it 150 years?  Because that's how long Canada has been a country.  

اکنون بیش از 150 سال است. چرا 150 سال است؟ زیرا کانادا مدت زمانی است که یک کشور بوده است.

It's been 152 or 3 years. That's why they say  more than. So since we became a country. This will  

152 یا 3 سال گذشت. به همین دلیل است که می گویند بیش از. بنابراین از زمانی که ما یک کشور شدیم. این

be the first true in-person bilateral meeting. A  bilateral meeting is a meeting between two people.  

اولین ملاقات حضوری دوجانبه خواهد بود. یک ملاقات دوجانبه، ملاقاتی بین دو نفر است.

So it's just another way of saying two people.  I don't know why they really said it because  

بنابراین این فقط راه دیگری برای گفتن دو نفر است. من نمی دانم چرا آنها واقعاً این را گفتند زیرا

it's already implied because it's Joe Biden and  Trudeau. And they're two people. Anyway, you could  

قبلاً به طور ضمنی گفته شده است زیرا جو بایدن و ترودو هستند. و آنها دو نفر هستند. به هر حال، می‌توانید

say: I'm having a bilateral meeting with my boss.  And this implies that the meeting is between you  

بگویید: من با رئیسم ملاقاتی دوجانبه دارم. و این بدان معناست که ملاقات بین شما

and your boss, because bilateral is with two  people. Now let's say it's actually my boss'  

و رئیستان است، زیرا دو طرفه با دو نفر است. حالا بیایید بگوییم که در واقع دوست رئیس من است

friend, I can't think of anything else. So I'll  say friend. But notice this is possessive because  

، من نمی توانم به چیز دیگری فکر کنم. پس من می گویم دوست. اما توجه داشته باشید که این امر مالکیتی است زیرا

the friend belongs to my boss. Boss already ends  in s, so I don't need to put another s there. If  

دوست متعلق به رئیس من است. Boss قبلاً به s ختم می‌شود، بنابراین نیازی نیست که s دیگری را آنجا بگذارم. اگر

it were the other way around: my friend's boss,  I put apostrophe s because it does not end in s.  

برعکس بود: رئیس دوستم، آپوستروف را گذاشتم چون به s ختم نمی‌شود.

And this is also showing possession. I have  a bilateral meeting with my friend's boss.  

و این نیز نشان دادن مالکیت است. من یک جلسه دوجانبه با رئیس دوستم دارم.

Okay let me highlight that for you. Between  the two leaders in Canada since 2009.  

خوب اجازه دهید آن را برای شما برجسته کنم. بین این دو رهبر در کانادا از سال 2009.

So it'll be the first true in-person bilateral  meeting. Now adding "in-person" because obviously  

بنابراین این اولین ملاقات واقعی دوجانبه خواهد بود . اکنون «حضوری» اضافه می‌شود، زیرا بدیهی است

in the last few years a lot of meetings have  taken place online. So it suggests that it's  

در چند سال گذشته جلسات زیادی به صورت آنلاین برگزار شده است. بنابراین نشان می دهد که

possible they had an online bilateral meeting.  It's possible. Now notice, we have since.  

ممکن است آنها یک جلسه دوجانبه آنلاین داشته باشند. ممکن است. در حال حاضر توجه کنید، ما از آن زمان.

Since plus a specific time. Since 2009. Since  last summer. Since March 5th. And we use for  

از آنجایی که به علاوه یک زمان خاص. از سال 2009. از تابستان گذشته. از 5 مارس. و ما برای

with a time period. For two weeks. Two years. Now  in this context, "for" doesn't work. You wouldn't  

با یک دوره زمانی استفاده می‌کنیم. برای دو هفته. دو سال. اکنون در این زمینه، «برای» کار نمی‌کند. شما

replace: It will be the first in-person meeting  for two weeks. It doesn't make any sense. So we  

جایگزین نمی‌کنید: این اولین جلسه حضوری برای دو هفته خواهد بود. هیچ معنایی ندارد. بنابراین ما

can't replace it with for. But I'm just letting  you know that there are specific times when you  

نمی‌توانیم آن را با for جایگزین کنیم. اما من فقط به شما اطلاع می‌دهم که زمان‌های خاصی وجود دارد که

use "since" or "for" in other cases. Because I do  see mistakes with those. In this case, we need to  

در موارد دیگر از «از» یا «برای» استفاده می‌کنید. زیرا من اشتباهاتی را با آن‌ها می‌بینم. در این مورد، باید از

use "since". And we have to have a specific time  because "since" is only used with a specific time.  

«از» استفاده کنیم. و ما باید زمان خاصی داشته باشیم زیرا "از آنجا" فقط با زمان خاصی استفاده می شود.

Okay. The first year of Biden's term. So here's  another possessive. The term belongs to Biden.  

باشه. سال اول دوره ریاست جمهوری بایدن بنابراین این یک مالکیت دیگر است. این اصطلاح متعلق به بایدن است.

The first year of Biden's term focused on  rebuilding Canada-U.S relations following Trump's  

اولین سال دوره ریاست جمهوری بایدن بر بازسازی روابط کانادا و ایالات متحده پس از

divisive term in office. All right, let's take a  look at this. Focused on rebuilding. Rebuilding.  

دوره تفرقه انگیز ترامپ تمرکز داشت. بسیار خوب، بیایید نگاهی به این بیندازیم. تمرکز بر بازسازی بازسازی.

So notice a couple things. One, it's in the gerund  form. My verb is in the "ing" gerund form. Why?  

پس به چند نکته توجه کنید یک، به شکل جرون است . فعل من به شکل جین "ing" است. چرا؟

Because I have a preposition. Here, "on" is a  preposition. And when we have a preposition, your  

چون من حرف اضافه دارم. در اینجا، «روشن» یک حرف اضافه است. و هنگامی که یک حرف اضافه داریم،

following verb, in this case "rebuilding" needs  to be in the "ing". In the gerund form. So that's  

فعل بعدی شما، در این مورد "بازسازی" باید در "ing" باشد. به شکل جیروند. پس این

our gerund. So I'll just write that out for you.  Preposition plus gerund. Now, we have a "re" in  

جهند ماست. بنابراین من فقط آن را برای شما می نویسم. حرف اضافه بعلاوه جروند. اکنون، ما یک "re" در

front of building to say it's happening again. So  we're building it again. You might say, Jennifer  

جلوی ساختمان داریم تا بگوییم که دوباره تکرار می‌شود. بنابراین ما دوباره آن را می‌سازیم. ممکن است بگویید، جنیفر

this lesson was awesome, but I need to rewatch  it. I need to watch it again. Why? Well, because  

این درس عالی بود، اما باید دوباره آن را تماشا کنم. باید دوباره تماشاش کنم چرا؟ خوب، چون

you need to practice everything I'm teaching  you in this lesson, right. I need to rewatch  

شما باید همه آنچه را که در این درس به شما یاد می دهم، تمرین کنید، درست است. من باید

this lesson at least three times to really fully  learn everything I'm teaching you in this lesson.  

حداقل سه بار این درس را دوباره تماشا کنم تا واقعاً همه چیزهایی را که در این درس به شما آموزش می‌دهم کاملاً یاد بگیرم.

Because I'm going quite fast, aren't I. So this  means "watch again". And notice for pronunciation  

چون من خیلی سریع پیش می روم، نه. پس این به معنای "دوباره تماشا کن". و برای تلفظ

"re". I'm not doing like a schwa sound. "ra"  watch. American pronunciation, we love our  

"re" توجه کنید. من شبیه صدای شوا نیستم. "ra" تماشا کنید. تلفظ آمریکایی، ما

unstressed schwa sound, in our throat. Here,  but I'm not doing that. This is a full "e". Re.  

صدای بی تنش شوا را در گلو دوست داریم. اینجا، اما من این کار را نمی‌کنم. این یک "e" کامل است. Re.

Rewatch. Rewatch. Watch it again. So hopefully you  rewatch this lesson. Let me know if you're going  

دوباره تماشا کنید. دوباره تماشا کنید. دوباره تماشاش کن بنابراین امیدواریم این درس را دوباره تماشا کنید. اگر می‌خواهید

to rewatch it. Okay, let's talk about this.  Divisive. Divisive. vice. vicive. Divisive.  

دوباره آن را تماشا کنید، به من اطلاع دهید. خوب، بیایید در مورد این صحبت کنیم. تفرقه افکن. تفرقه افکن. معاون. رذیله تفرقه افکن.

Trump's divisive term in office. Divisive  comes from the word: division, division,  

دوره تفرقه انگیز ترامپ در قدرت. تقسیم از کلمه: تقسیم، تقسیم،

which also comes from the word: divided. When  people are divided, when there's division between  

که از کلمه: تقسیم نیز آمده است. وقتی مردم تقسیم می‌شوند، وقتی بین

a group of people, it means some people think this  and other people think that. And "divisive" is the  

گروهی از مردم دودستگی وجود دارد، به این معنی است که برخی از مردم این‌طور فکر می‌کنند و برخی دیگر چنین فکر می‌کنند. و «تقسیم‌کننده»

adjective that's describing that. As an example, I  could say: his policy is very divisive. It causes  

صفتی است که آن را توصیف می‌کند. به عنوان مثال، می‌توانم بگویم: سیاست او بسیار تفرقه‌انگیز است. باعث می‌شود

some people to be here and other people to be  here. It causes division. It divides people. So  

برخی از افراد اینجا باشند و افراد دیگر اینجا باشند. باعث تفرقه می شود. مردم را از هم جدا می کند. بنابراین

it's implying that Trump caused division between  the United States and Canada, or at least their  

این به معنای این است که ترامپ باعث ایجاد تفرقه بین ایالات متحده و کانادا یا حداقل

relationship. Let's continue on. The second  focused on meeting obligations. The second.  

روابط آنها شد. بیایید ادامه دهیم. مورد دوم بر انجام تعهدات متمرکز بود. دومین.

Remember here we are talking about the first  year of Biden's term. Now we're talking about  

به یاد داشته باشید که اینجا در مورد اولین سال دوره ریاست جمهوری بایدن صحبت می کنیم. اکنون ما در مورد

the second. The second year of Biden's term. The  second focused on meeting obligations. So again,  

دوم صحبت می کنیم. دومین سال دوره ریاست جمهوری بایدن دومین مورد بر انجام تعهدات متمرکز بود. بنابراین دوباره،

"on" is our preposition. So we have our gerund  here: meeting obligations. Including prioritizing  

«روشن» حرف اضافه ما است. بنابراین، ما در اینجا جست‌وجوی خود را داریم : انجام تعهدات. کربی گفت، از جمله اولویت دادن به

orderly and safe migration through regular  pathways, Kirby said. Now heading into the third,  

مهاجرت منظم و ایمن از طریق مسیرهای منظم. اکنون به سومین سال،

the third year of his term. Heading into. We use  the word "head" as a replacement to the word "go".  

سومین سال دوره خود می‌رود. به سمت. ما از کلمه "سر" به عنوان جایگزینی برای کلمه "برو" استفاده می کنیم.

So you could say: going into the third  term. Going. Or I guess, in this case,  

بنابراین می توانید بگویید: رفتن به ترم سوم. رفتن یا حدس می‌زنم، در این مورد،

you might want to think of it as "entering". But  "go", there's movement right. And enter, there's  

ممکن است بخواهید آن را به عنوان "ورود" در نظر بگیرید. اما «برو»، حرکت درستی وجود دارد. و وارد شوید،

movement as well. I'm going into the store. I'm  entering the store. Now we do use "head" a lot.  

حرکت نیز وجود دارد. من دارم میرم داخل فروشگاه دارم وارد فروشگاه می شوم. اکنون ما از "سر" زیاد استفاده می کنیم.

You could say, I'm heading to the store. When  do you head to the airport? And in this case, it  

می توان گفت، من به سمت فروشگاه می روم. چه زمانی به فرودگاه می روید؟ و در این مورد، به این

means: go. I'm going to the store. When do you go  to the airport? It's extremely common. It sounds  

معنی است: برو. میخوام برم مغازه. چه زمانی به فرودگاه می روید؟ بسیار رایج است.

very natural. Americans we love saying "head" as a  replacement for "go". So you can start with these  

خیلی طبیعی به نظر می رسد. آمریکایی ها ما عاشق گفتن «سر» به عنوان جایگزینی برای «برو» هستیم. بنابراین می توانید با این

two expressions. And then add on some more to your  vocabulary once you get comfortable with them.  

دو عبارت شروع کنید. و بعد از اینکه با آنها راحت شدید، مقدار بیشتری به دایره لغات خود اضافه کنید.

Now, heading into the third, this visit is about  taking stock of what we've done, where we are,  

اکنون، با رفتن به سومین دیدار، این بازدید در مورد بررسی کارهایی است که انجام داده‌ایم، جایی که هستیم،

what we need to prioritize for the future.  Okay, when you "take stock of something",  

آنچه را که باید برای آینده اولویت بندی کنیم. بسیار خوب، وقتی «چیزی را بررسی می‌کنید»،

you basically assess the current situation.  So you might say, we need to take stock of  

اساساً وضعیت فعلی را ارزیابی می‌کنید. بنابراین ممکن است بگویید، ما باید وضعیت

our finances. So you need to think about your  current financial situation. And then perhaps  

مالی خود را بررسی کنیم. بنابراین باید به وضعیت مالی فعلی خود فکر کنید. و سپس شاید

the recent past of it. And then going into the  near future as well. So the current situation,  

گذشته نزدیک آن. و سپس به آینده نزدیک نیز بروید. بنابراین وضعیت فعلی،

including the past and the present. So  let me just write that out for you. Let's  

شامل گذشته و حال. پس اجازه دهید فقط آن را برای شما بنویسم. بیایید

take stock. Or we need to. We need to  take stock of our financial situation.  

حساب کنیم. یا ما نیاز داریم. ما باید وضعیت مالی خود را بررسی کنیم.

As I said, I think the best replacement  would be "assess". When you assess something,  

همانطور که گفتم، فکر می‌کنم بهترین جایگزین «ارزیابی» است. وقتی چیزی را ارزیابی می‌کنید،

you think about the current situation. So  assess, think about, the current situation.  

به وضعیت فعلی فکر می‌کنید. بنابراین، وضعیت فعلی را ارزیابی کنید، در مورد آن فکر کنید.

And in this case, it's the current situation  of your financial situation. A little bit  

و در این مورد، وضعیت فعلی وضعیت مالی شماست. کمی

confusing. They're using situation twice. So this  visit is about taking stock of what we've done,  

گیج کننده. آنها دو بار از موقعیت استفاده می کنند. بنابراین، این بازدید مربوط به بررسی کارهایی است که انجام داده‌ایم،

so assessing what we've done, where we are,  and what we need to prioritize for the future.  

بنابراین ارزیابی کارهایی که انجام داده‌ایم، کجا هستیم، و آنچه را که برای آینده باید در اولویت قرار دهیم.

So far neither the White House nor the Prime  Minister's office have confirmed if there will  

تا کنون نه کاخ سفید و نه دفتر نخست وزیر تایید نکرده اند که آیا

be any impromptu stops during the trip.  All right, let's take a look at "neither  

توقف های بداهه در طول این سفر وجود دارد یا خیر. بسیار خوب، بیایید نگاهی به "نه

nor". I did create a separate video on "neither  nor", because I hear a lot of mistakes with it. So  

نه" بیندازیم. من یک ویدیوی جداگانه در مورد "نه و نه" ایجاد کردم، زیرا اشتباهات زیادی در آن شنیدم. بنابراین

I'll put the link to that video in the comments.  But just know that "neither" is used when it's  

پیوند آن ویدیو را در نظرات می‌گذارم. اما فقط بدانید که «هیچکدام» زمانی استفاده می‌شود که

negative. So it's saying, not the White House,  and not the Prime Minister. So it's negative  

منفی باشد. بنابراین می‌گوید، نه کاخ سفید، و نه نخست‌وزیر. بنابراین

for the White House and it's also negative for  the Prime Minister. That's what I'll say now,  

برای کاخ سفید و همچنین برای نخست وزیر منفی است. این چیزی است که اکنون می گویم،

just because I do already have that full lesson  on it. So I will just say, link to lesson in  

فقط به این دلیل که قبلاً آن درس کامل  را در مورد آن دارم. بنابراین من فقط می گویم، پیوند به درس در

the video description on "neither nor". It's a  great video, and I highly suggest you watch it.  

توضیحات ویدیوی "نه و نه". این یک ویدیو عالی است، و من به شدت پیشنهاد می کنم آن را تماشا کنید.

Okay, so you can watch that when you have  time. It's a pretty short video, as well.  

بسیار خوب، پس می‌توانید وقتی زمان دارید آن را تماشا کنید . این یک ویدیوی بسیار کوتاه است، همچنین.

Just trying to get this. Let me just put this  on a separate line for you. Neither, oopsie.  

فقط تلاش برای بدست آوردن این. اجازه دهید این را در یک خط جداگانه برای شما قرار دهم. نه، اوپسی.

Neither nor. Okay got it.  

نه این و نه آن. باشه فهمیدم

So far neither the White House nor the  Prime Minister's office have confirmed if  

تاکنون نه کاخ سفید و نه دفتر نخست‌وزیر تأیید نکرده‌اند که آیا

there will be any impromptu stops. Well, what's an  impromptu stop. It's an unplanned stop. Unplanned.  

توقف‌های بی‌موقع وجود دارد یا خیر. خب، چه توقفی بی‌نظیر. این یک توقف برنامه ریزی نشده است. بدون برنامه ریزی   به

It seems like it would be obvious that there  would be unplanned stops. For example, if you and  

نظر می رسد واضح است که توقف های برنامه ریزی نشده ای وجود دارد. برای مثال، اگر من و

I were going on a vacation, we wouldn't plan out  every single place, including cafes, restaurants,  

شما به تعطیلات می‌رفتیم، از قبل برای همه مکان‌ها، از جمله کافه‌ها، رستوران‌ها، و

stores in advance. And have that on an itinerary,  right. If we felt like going to a cafe,  

فروشگاه‌ها برنامه‌ریزی نمی‌کردیم. و آن را در یک برنامه سفر داشته باشید، درست است. اگر دوست داشتیم به کافه برویم،

we would go to a cafe. Obviously that's not how  it works for the President. For security reasons,  

به کافه می رفتیم. بدیهی است که برای رئیس جمهور اینطور نیست. به دلایل امنیتی،

everything has to be very planned out. So security  can be present. So that's why an impromptu stop  

همه چیز باید خیلی برنامه ریزی شده باشد. بنابراین امنیت می‌تواند وجود داشته باشد. بنابراین به همین دلیل است که توقف بی‌موقع

is unlikely. But it did happen when Barack  Obama, former president Barack Obama, visited  

بعید است. اما این اتفاق زمانی افتاد که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق باراک اوباما،

Ottawa many years ago. And that's what this  picture represents. I'll continue reading this.  

سال ها پیش از اتاوا بازدید کرد. و این همان چیزی است که این تصویر نشان می‌دهد. من به خواندن این ادامه خواهم داد.

So it hasn't been confirmed if there will be any  impromptu, unplanned, impromptu stops during the  

بنابراین تأیید نشده است که آیا توقف‌های بداهه، برنامه‌ریزی نشده و بداهه در طول

trip, meaning we'll have to wait and see whether  there will be another "Obama cookie moment". If  

سفر وجود دارد یا خیر، به این معنی که باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا «لحظه کوکی اوباما» دیگری وجود خواهد داشت یا خیر. اگر

you come to Ottawa as a tourist, you will see this  Obama cookie. It's very popular for tourists. And  

به عنوان یک توریست به اتاوا بیایید، این کوکی اوباما را خواهید دید. برای گردشگران بسیار محبوب است. و   به این

it's because Obama visited Canada, in Ottawa where  I live, the capital remember, in 2009. And he had  

دلیل است که اوباما در سال 2009 از کانادا، در اتاوا، جایی که من زندگی می‌کنم، پایتخت، در سال 2009 بازدید کرد.

an impromptu stop. an unplanned stop. So he went  to our tourist area, which is called the Byward  

توقف برنامه ریزی نشده بنابراین او به منطقه توریستی ما رفت که به آن

Market. That's just an area of the city in our  historic downtown, where the tourists generally  

بازار بایوارد می‌گویند. این فقط منطقه‌ای از شهر در مرکز شهر تاریخی ماست، جایی که گردشگران عموماً به آنجا می‌روند

go. And he went to a bakery and he bought a cookie  from that bakery. Remember this happened in 2009.  

. و او به یک نانوایی رفت و یک کلوچه از آن نانوایی خرید. به یاد داشته باشید که این اتفاق در سال 2009 رخ داد.

Today, okay, if you go into that bakery there are  pictures of Obama everywhere, like this picture is  

امروز، بسیار خوب، اگر به آن نانوایی بروید، عکس‌هایی از اوباما در همه جا وجود دارد، مانند این عکس

from the bakery. And this is a television. What  I'm pointing out with my mouse is a television.  

از نانوایی است. و این یک تلویزیون است. چیزی که با ماوس به آن اشاره می‌کنم یک تلویزیون است.

And it plays over and over again Barack Obama's  trip in Canada from 2009. It's pretty funny  

و بارها و بارها سفر باراک اوباما به کانادا از سال 2009 پخش می‌شود. این بسیار خنده‌دار است

because even now it's a big tourist attraction in  Ottawa to come see this Obama cookie. So if Biden  

زیرا حتی در حال حاضر نیز یک جاذبه توریستی بزرگ در اتاوا برای دیدن این شیرینی اوباما است. بنابراین، اگر بایدن

makes an impromptu stop, maybe we'll have a Biden  cookie in Ottawa as well, or something like that.  

یک توقف فوری انجام دهد، شاید یک کوکی بایدن در اتاوا نیز داشته باشیم، یا چیزی شبیه به آن.

Okay, we'll have to wait and see if there'll  be another Obama cookie moment when then U.S  

بسیار خوب، باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا زمانی که

president Barack Obama popped into a bakery in  the Byward Market during his 2009 trip. I like  

باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، در طول سفر سال 2009 خود به نانوایی در بازار بایوارد آمد، لحظه دیگری از اوباما خواهد بود. من

this phrasal verb "to pop into". When you "pop  into" a store, a cafe, a bakery in Obama's case,  

این فعل عبارتی "to pop into" را دوست دارم. وقتی در مورد اوباما وارد یک فروشگاه، یک کافه، یک نانوایی می‌شوید،   به این

it means you just enter quickly. So you just go  in, you get your cookie, and you leave. So most  

معنی است که سریع وارد می‌شوید. بنابراین شما فقط وارد می‌شوید، کوکی خود را دریافت می‌کنید و می‌روید. بنابراین به

likely you're not going to stay for two hours and  have lunch with a friend. You're just going to get  

احتمال زیاد نمی‌خواهید دو ساعت بمانید و ناهار را با یکی از دوستانتان صرف کنید. شما فقط می‌خواهید

something and leave. So if you're with your  husband or wife or a friend, you might say:  

چیزی بگیرید و بروید. بنابراین، اگر با همسر یا همسر یا دوست خود هستید، ممکن است بگویید:

is it okay if we pop into this store?  I need to buy. And then you can just  

اشکالی ندارد اگر وارد این فروشگاه شویم؟ من باید بخرم. و سپس می‌توانید

tell whatever you want to buy. Okay, now, when  you say "pop into", your friend, your husband,  

هر آنچه را که می‌خواهید بخرید بگویید. بسیار خوب، اکنون، وقتی می گویید «به داخل بروید»، دوستتان، شوهرتان،

your wife, they understand that is going to  be quick. So even if you're on a schedule,  

همسرتان، می فهمند که این کار سریع انجام می شود. بنابراین حتی اگر در برنامه‌ای هستید،

they know okay, it's not going to take a  long time. So if someone asks you, like,  

آنها می‌دانند خوب است، زمان زیادی طول نمی‌کشد. بنابراین، اگر کسی از شما بپرسد، مثلاً،

oh did you visit the museum when you were in  Ottawa? You might say, we popped in. We popped in,  

وقتی در اتاوا بودید، از موزه دیدن کردید ؟ ممکن است بگویید، ما وارد شدیم. ما وارد شدیم،

which means you didn't spend a very long  time. So this is the same as saying:  

که به این معنی است که شما زمان زیادی را صرف نکردید . بنابراین این همان چیزی است که بگویید:   به

visited quickly. We popped in. We just took a  few pictures, looked around but we had another  

سرعت بازدید شد. ما وارد شدیم. فقط چند عکس گرفتیم، به اطراف نگاه کردیم، اما

appointment to get to. We just popped in. So we  use this a lot when you're going to stores. Or you  

قرار ملاقات دیگری داشتیم که باید به آن برسیم. ما به تازگی وارد شدیم. بنابراین وقتی به فروشگاه‌ها می‌روید، از آن بسیار استفاده می‌کنیم. یا

might go pop into a friend's house, which means  you visit that friend for a brief period of time.  

ممکن است به خانه یکی از دوستانتان بروید، به این معنی که برای مدت کوتاهی به ملاقات آن دوست می‌روید.

So my friend popped in over the weekend. Just  sometime, over the weekend. Oh my friend popped  

بنابراین دوست من در آخر هفته به آنجا آمد. فقط گاهی، در آخر هفته. اوه دوست من

in over the weekend. So she visited me quickly.  That's what it implies. And that's the end of the  

در آخر هفته وارد شد. بنابراین او به سرعت مرا ملاقات کرد. این چیزی است که نشان می دهد. و این پایان

article. So now I'll read the article from start  to finish so you can focus on my pronunciation.  

مقاله است. بنابراین اکنون مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

U.S President Joe Biden touches down in Ottawa.  U.S President Joe Biden arrived Thursday evening  

جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده در اتاوا حاضر شد. جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، عصر پنجشنبه

in Ottawa for a whirlwind 27-hour visit expected  to focus on both the friendly and thorny aspects  

برای یک سفر گردبادی 27 ساعته وارد اتاوا شد که انتظار می‌رود بر جنبه‌های دوستانه و خاردار

of the Canada-U.S relationship, including  protectionism and migration on both sides  

روابط کانادا و ایالات متحده تمرکز کند، از جمله محافظت‌گرایی و مهاجرت در دو طرف

of the border. It's quite a packed schedule for  a short trip, said White House National Security  

مرز. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، روز چهارشنبه گفت: این یک برنامه کاملاً فشرده برای یک سفر کوتاه است.

Council spokesman John Kirby on Wednesday. This  is a meaningful visit. Canada is one of the United  

این یک بازدید معنادار است. کانادا یکی از

States' closest allies and friends and has been  now for more than 150 years. This will be the  

نزدیک ترین متحدان و دوستان ایالات متحده است و اکنون بیش از 150 سال است. این

first true in-person bilateral meeting between the  two leaders in Canada since 2009. The first year  

اولین دیدار واقعی دوجانبه بین این دو رهبر در کانادا از سال 2009 خواهد بود. اولین سال

of Biden's term focused on rebuilding Canada-U.S  relations, following Trump's divisive term in  

بایدن بر بازسازی روابط کانادا و ایالات متحده متمرکز بود ، پس از دوره تفرقه‌انگیز ترامپ در

office. The second focused on meeting obligations,  including prioritizing orderly and safe migration  

کابینه. کربی گفت که دومین مورد بر انجام تعهدات، از جمله اولویت دادن به مهاجرت منظم و ایمن

through regular pathways, Kirby said. Now  heading into the third, this visit is about  

از طریق مسیرهای منظم متمرکز بود. اکنون  که به سومین سفر می‌رویم، این بازدید مربوط به

taking stock of what we've done, where we are,  and what we need to prioritize for the future.  

بررسی کارهایی است که انجام داده‌ایم، کجا هستیم، و آنچه را که برای آینده باید در اولویت قرار دهیم.

So far neither the White House nor the Prime  Minister's office have confirmed if there will be  

تاکنون نه کاخ سفید و نه دفتر نخست وزیر تأیید نکرده‌اند که آیا

any impromptu stops during the trip, meaning we'll  have to wait and see whether there will be another  

توقف‌های بداهه در طول این سفر وجود دارد یا خیر، به این معنی که باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا باراک اوباما،

Obama cookie moment, when the U.S president Barack  Obama popped into a bakery in the Byward Market  

رئیس‌جمهور ایالات متحده، باراک اوباما به آن سفر می‌کند یا نه. یک نانوایی در بازار بایوارد

during his 2009 trip. Amazing job/ Now I suggest  watching this lesson next. And make sure you get  

در سفرش در سال 2009. کار شگفت‌انگیز/ اکنون پیشنهاد می‌کنم این درس را در ادامه ببینید. و مطمئن شوید که

your free speaking guide where I share six tips  on how to speak English fluently and confidently.  

راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می‌کنید، جایی که من شش نکته را درباره نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

You can get your guide from my website right  here. So now get started with your next lesson.

می‌توانید راهنمای خود را از وب‌سایت من از اینجا دریافت کنید. بنابراین اکنون با درس بعدی خود شروع کنید.