Learn Advanced Vocabulary From The BBC | Learn English with the News

In this lesson, you're going to  learn English with the news. We're  

در این درس، می‌خواهید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید. ما   می‌خواهیم

going to read a news article together  so you can learn advanced vocabulary,  

یک مقاله خبری با هم بخوانیم تا بتوانید واژگان پیشرفته،

advanced grammar, and improve your  pronunciation. Let's get started.

گرامر پیشرفته را یاد بگیرید و تلفظ خود را بهبود بخشید . بیا شروع کنیم.

Welcome to our article. This is  a lighthearted article about pets  

به مقاله ما خوش آمدید. این یک مقاله ساده درباره حیوانات خانگی

in the workplace. So let me read the headline.  

در محل کار است. پس بذار تیتر رو بخونم

Pet Perks, temp Staff back into the Workplace. There's already some great vocabulary in this  

پت پرکس، کارکنان موقت به محل کار برمی گردند. در حال حاضر واژگان بسیار خوبی در این

headline right here. For example, the  word perk. Do you know what a perk is? 

تیتر در اینجا وجود دارد. برای مثال، کلمه perk. آیا می دانید امتیاز چیست؟

A perk. This is a noun and it's an advantage  or something extra. This can be money or goods,  

یک امتیاز این یک اسم است و یک مزیت یا چیز اضافی است. این می تواند پول یا کالا باشد،

and you're given because of your job. So of course you get your salary,  

و به دلیل شغلتان به شما داده می شود. بنابراین مطمئناً حقوق خود را دریافت می‌کنید،

but perks are additional. For example, I could say  if I want to recruit you to work for my company,  

اما مزایا اضافی هستند. برای مثال، می‌توانم بگویم اگر می‌خواهم شما را برای کار در شرکتم استخدام کنم،

I could say our company offers amazing perks. Now what are those perks? Free lunches. So you  

می‌توانم بگویم که شرکت ما هدیه‌های شگفت‌انگیزی ارائه می‌دهد. حالا آن امتیازات چیست؟ ناهار رایگان. بنابراین، شما

get your salary, your paycheck, but you also  get free lunches, so that will save you money. 

حقوق، چک حقوق و دستمزد خود را دریافت می‌کنید، اما ناهار رایگان نیز دریافت می‌کنید، بنابراین در هزینه شما صرفه‌جویی می‌شود.

So it's like you're getting paid more free  lunches, free gym memberships, and free language  

بنابراین مثل این است که ناهار رایگان، عضویت رایگان در باشگاه، و کلاس‌های زبان رایگان بیشتری دریافت می‌کنید

classes. Those are some amazing perks, right? What about you? Do you get any perks from  

. اینها مزایای شگفت انگیزی هستند، درست است؟ تو چطور؟ آیا از شرکتتان امتیازی دریافت می‌کنید

your company? If you do, share  some examples in the chat below. 

؟ اگر می‌خواهید، چند نمونه را در گپ زیر به اشتراک بگذارید.

Okay, so pet perks. So these are perks related  to pets, <laugh>, pet perks, temp staff back into  

خوب، پس امتیازات حیوان خانگی. بنابراین اینها هدیه‌های مربوط به حیوانات خانگی، <خنده>، هدیه‌های حیوان خانگی، بازگشت کارکنان موقت به

the office. So let's take a look at this temp. This is a verb tempt, And this means to make  

دفتر هستند. پس بیایید نگاهی به این دما بیندازیم. این یک فعل وسوسه است، و این به معنای وادار کردن

someone want to have or do something. So in our  specific topic, they're talking about wanting the  

کسی است که بخواهد کاری را داشته باشد یا انجام دهد. بنابراین، در موضوع خاص ما، آنها در مورد تمایل به

staff, the employees, to come back to the office. So to not work at home and to work physically in  

بازگشت کارکنان، کارمندان به دفتر صحبت می‌کنند. بنابراین برای اینکه در خانه کار نکنید و به صورت فیزیکی در

the office. So how are they going to tempt you? How are they going to make you want to? It's  

اداره کار کنید. پس چگونه می خواهند شما را وسوسه کنند؟ چگونه می خواهند شما را به این کار وادار کنند؟ این

another way of saying convince. Tempt  you, convince you make you want to. 

روش دیگری برای گفتن متقاعد کردن است. شما را وسوسه کند، شما را متقاعد کند که بخواهید.

Well, they can offer you some perks, and in  this case, some pet perks. Do you have any  

خوب، آن‌ها می‌توانند چند امتیاز به شما ارائه دهند، و در این مورد، برخی از امتیازات حیوان خانگی. آیا شما

pets? Do you think pet perks would be a good  way to tempt someone to come into the office? 

حیوان خانگی دارین؟ آیا فکر می‌کنید هدیه‌های حیوان خانگی راه خوبی برای وسوسه کردن کسی برای آمدن به دفتر است؟

Let's continue on with our article. Mr. Griffin,  who I assume is this man in the picture with  

بیایید به مقاله خود ادامه دهیم. آقای گریفین، که فکر می‌کنم این مرد در تصویر با

these two adorable dogs, Mr. Griffin, who is head of it  

این دو سگ دوست‌داشتنی است، آقای گریفین، که رئیس

for marketing agency, rise at seven, turns  up at its Sheffield headquarters with his  

آژانس بازاریابی است، در هفت سالگی به دفتر مرکزی شفیلد با

furry friends, Jesse and Oscar. So furry friends. This is a cute  

دوستان خزدارش، جسی و اسکار می‌آید. . دوستان خیلی پشمالو این یک

and casual way of saying the word  pet. So you could say, I have pets. 

روش زیبا و معمولی برای گفتن کلمه حیوان خانگی است. بنابراین می توان گفت، من حیوانات خانگی دارم.

I have two pets, I have two furry friends,  and those are your pets, of course.  

من دو حیوان خانگی دارم، دو دوست پشمالو دارم، و آنها حیوانات خانگی شما هستند، البته.

So I'll write that here. Pets and the names of his  

بنابراین من آن را اینجا می نویسم. حیوانات خانگی و نام

dogs are Jesse and Oscar. I don't know which one  is which. Okay, now let's take a look at this. 

سگ‌های او جسی و اسکار هستند. نمی دانم کدام کدام است. خوب، حالا بیایید نگاهی به این بیندازیم.

He turns up at its Sheffield headquarters. So a  headquarter is the main office of a a company. For  

او به دفتر مرکزی شفیلد می آید. بنابراین، یک دفتر مرکزی، دفتر اصلی یک شرکت است. برای

example, Google's headquarter is in California. I don't know if that is true or not, it's just  

مثال، دفتر مرکزی Google در کالیفرنیا است. نمی دانم درست است یا نه، فقط

an example. So this company's headquarters  is in Sheffield. I don't know where that is. 

یک مثال است. بنابراین دفتر مرکزی این شرکت در شفیلد است. نمی دانم کجاست

Now. He turns up at its Sheffield headquarters.  The location of the office turns up. This is  

اکنون. او به دفتر مرکزی شفیلد می آید. محل دفتر مشخص می شود. این

another way of saying arrive. It's a casual way, but a very  

روش دیگری برای گفتن رسیدن است. این یک روش معمولی است، اما یک

common way. And the verb turn up is a  fra verb. This is very commonly used. 

روش بسیار رایج است. و فعل turn up یک فعل fra است. این بسیار متداول است.

For example, what time did you turn up at the  party last night? What time did you turn up? You  

برای مثال، دیشب چه ساعتی در مهمانی حاضر شدید؟ ساعت چند اومدی؟

can use this in more casual situations, but here  they're using it in a more professional situation. 

می‌توانید از آن در موقعیت‌های معمولی‌تر استفاده کنید، اما در اینجا، آن‌ها از آن در موقعیت‌های حرفه‌ای‌تر استفاده می‌کنند.

But this is a more casual, informal  article. This isn't a scholarly article  

اما این مقاله غیررسمی‌تر و غیررسمی‌تر است . این یک مقاله علمی

or an academic article, so that's why  they're using this casual, frail verb. 

یا یک مقاله دانشگاهی نیست، به همین دلیل آنها از این فعل معمولی و ضعیف استفاده می‌کنند.

Turnup, let's continue on. Rise, allowing  dogs. Remember his company is called Rise  

Turnup، بیایید ادامه دهیم. برخیزید، به سگ‌ها اجازه دهید . به یاد داشته باشید که شرکت او Rise

at seven. So they're just shortening it to Rise. Rise, allowing dogs. The company allowing dogs  

در هفت نام دارد. بنابراین آنها فقط آن را به Rise کوتاه می کنند. برخیز، اجازه دادن به سگ ها. شرکتی که به سگ‌ها اجازه می‌دهد

in the office has meant that I've been  able to take both my Collies Collies. 

در دفتر کار کنند به این معنی است که من می‌توانم هر دو کولی کولی خود را ببرم.

This is a type of dog. So this is the breed.  The breed. So we use that specific word breed,  

این یک نوع سگ است. بنابراین این نژاد است. نژاد. بنابراین ما از آن کلمه خاص breed،

breed of of dog, and that means the type of dog. And here the breed is Collies, which is actually  

breed of dog استفاده می کنیم، و این به معنای نوع سگ است. و در اینجا نژاد Collies است، که در واقع

short for, what are they? I believe their  border Collies. Border Collies is the long name. 

کوتاه شده است، آنها چه هستند؟ من معتقدم که کولی‌های مرزی آنها. Border Collies نام طولانی است.

And then people just commonly call them Collies.  So I just Googled it to make sure, and yes, the  

و سپس مردم معمولاً آنها را Collies می نامند. بنابراین من فقط آن را در گوگل جستجو کردم تا مطمئن شوم، و بله،

breed is border collie, but I spelled it wrong. So I need to correct that <laugh> and notice  

نژاد آن مرزی است، اما آن را اشتباه نوشتم. بنابراین باید آن <خنده> را تصحیح کنم و به

Border Colley dog breed. And then you  can look at the different pictures for  

نژاد سگ Border Colley توجه کنم. و سپس می‌توانید به تصاویر مختلف

this breed or find out more information. So I just corrected the spelling here. Now,  

این نژاد نگاه کنید یا اطلاعات بیشتری کسب کنید. بنابراین من فقط املای اینجا را اصلاح کردم. حالا،

what's your favorite breed of dog? I really love  labs, which is short for Labrador retriever,  

نژاد سگ مورد علاقه شما چیست؟ من واقعاً لابراتوارها را دوست دارم ، که مخفف کلمه لابرادور رتریور است،

but everybody just calls 'em  the short form, which is labs. 

اما همه آنها را به شکل کوتاه، که آزمایشگاه است، می نامند.

What's your favorite breed of dog? Feel free  to share that in the comments. Okay, so here,  

نژاد سگ مورد علاقه شما چیست؟ با خیال راحت آن را در نظرات به اشتراک بگذارید. خوب، پس اینجا،

this man, Mr. Griffin, he can take his two dogs,  Jesse and Oscar into the office so that his  

این مرد، آقای گریفین، می تواند دو سگش، جسی و اسکار را به دفتر ببرد تا

company allowing him to do that, that is a perk. So here I could say our cough, our company  

شرکتش به او اجازه انجام این کار را بدهد، این یک امتیاز است. بنابراین در اینجا می‌توانم بگویم سرفه‌های ما، شرکت ما

offers amazing perks. Like you can  bring your dog into the office. 

امتیازات شگفت‌انگیزی ارائه می‌دهد. مثل اینکه می‌توانید سگتان را به دفتر بیاورید.

That is an example of a perk for this company.  Let's continue on. They get to meet new people. In  

این نمونه ای از امتیاز برای این شرکت است. بیایید ادامه دهیم. آنها با افراد جدیدی آشنا می شوند. در

this case, the they is the dogs <laugh>, they get  to meet new people, have new experiences, and I  

این مورد، سگ‌ها هستند <خنده>، آنها با افراد جدیدی آشنا می‌شوند، تجربیات جدیدی به دست می‌آورند، و من

get to spend more time in work with my colleagues. So there's some benefits for the dogs. They get to  

زمان بیشتری را در کار با همکارانم می‌گذرانم. بنابراین مزایایی برای سگ ها وجود دارد. آنها می‌توانند

socialize, meet new people, <laugh>,  and there's some benefits for him. 

معاشرت کنند، با افراد جدید ملاقات کنند، <خنده>، و مزایایی برای او وجود دارد.

Mr. Griffin, which is he gets to  interact with his colleagues, he  

آقای گریفین، یعنی او می‌تواند با همکارانش تعامل داشته باشد، او

gets to work with his colleagues. So do you think  bringing a pet into the office is a good idea? 

با همکارانش کار می‌کند. بنابراین به نظر شما آوردن حیوان خانگی به دفتر ایده خوبی است؟

Is that a good perk? Would that  tempt using our vocabulary? Would  

آیا این امتیاز خوبی است؟ آیا استفاده از واژگان ما وسوسه می‌شود؟

that tempt you to return to work if you were  allowed to bring your furry friend your pet? 

اگر به شما اجازه داده شود که دوست پشمالوی خود را حیوان خانگی خود بیاورید، این شما را وسوسه می‌کند که به سر کار بازگردید؟

Okay, let's continue on. It's  a complete win-win situ. Now,  

باشه ادامه بدیم این یک موقعیت برد-برد کامل است. اکنون،

I already explained what the win win is.  Remember, he listed some benefits for the dogs. 

قبلاً توضیح دادم که برد برد چیست. به یاد داشته باشید، او فوایدی را برای سگ ها ذکر کرد.

The dogs, when they get to socialize,  he wins because he gets to work with his  

سگ‌ها، وقتی به معاشرت می‌رسند، او برنده می‌شود زیرا با

colleagues and the company wins because  the company has the employees at work,  

همکارانش کار می‌کند و شرکت برنده می‌شود زیرا شرکت کارمندانی را در محل کار دارد،

which is what the company wants. So it's a win-win. Everybody gets what  

این همان چیزی است که شرکت می‌خواهد. بنابراین یک برد-برد است. هرکس به آنچه

they want. So this is a good expression to have,  especially when both parties have an advantage. 

می‌خواهد می‌رسد. بنابراین این بیان خوبی برای داشتن است، مخصوصاً زمانی که هر دو طرف مزیت دارند.

It's a win-win. It's a win-win situation.  I like this as far as I'm concerned,  

این یک برد-برد است. این یک وضعیت برد-برد است. تا جایی که به من مربوط می شود این را دوست دارم،

this is a great way to express an opinion. Let me share an opinion as far as I'm concerned,  

این یک راه عالی برای بیان نظر است. اجازه دهید تا جایی که به من مربوط می شود نظری به اشتراک بگذارم،

and then you can list your opinion. Perks  are a great way to tempt <laugh> people to  

و سپس می توانید نظر خود را فهرست کنید. مزایا راه بسیار خوبی برای وسوسه کردن افراد <خنده> برای

return to work, to return to in-person work, of  course, in person work as far as I'm concerned. 

بازگشت به کار، بازگشت به کار حضوری است، البته تا آنجا که به من مربوط می شود، کار حضوری.

And then this is simply my opinion. Now you can  put our expression at the beginning or you can add  

و این فقط نظر من است. اکنون می‌توانید عبارت ما را در ابتدا قرار دهید یا می‌توانید

it at the end so you can state your opinion. Perks are a great way to tempt people  

آن را در پایان اضافه کنید تا بتوانید نظر خود را بیان کنید. تا جایی که به من مربوط می‌شود، هدیه‌ها راهی عالی برای وسوسه کردن افراد

to return to in-person work as far as I'm  concerned. And then you can just add it. 

برای بازگشت به کار حضوری است . و سپس شما فقط می توانید آن را اضافه کنید.

So you can add it at the beginning or at the  end. So feel free to practice sharing your  

بنابراین می توانید آن را در ابتدا یا در انتها اضافه کنید. بنابراین با خیال راحت به اشتراک گذاشتن

opinion related to perks or pet perks. <laugh> in the comments and use this  

نظر خود در مورد هدیه‌ها یا هدیه‌های حیوان خانگی تمرین کنید. در نظرات <خنده> و از این عبارت استفاده کنید

expression. As far as notice, we have our verb  to be, I'm concerned. So if you were gonna talk  

. تا آنجا که متوجه می‌شویم، ما فعل خود را داریم، نگرانم. بنابراین، اگر می‌خواهید

about a group opinion, you could say as far as  we're concerned, as far as he's concerned, Mr. 

درباره یک نظر گروهی صحبت کنید، می‌توانید تا جایی که به ما مربوط می‌شود، تا جایی که به او مربوط می‌شود، آقای

Griffin, right? As far as I'm concerned. So don't  forget your verb to be and to conjugate that.  

گریفین، درست است؟ تا جایی که به من مربوط می شود. بنابراین فعل to be و صرف آن را فراموش نکنید.

Let's continue on like millions of other people. Mr. Griffin got his dogs during the pandemic.  

بیایید مانند میلیون ها نفر دیگر به راه خود ادامه دهیم. آقای گریفین سگ هایش را در طول همه گیری گرفت. آیا

Did you get any pets during the pandemic?  Actually I did. I got a cat during the pandemic  

در طول بیماری همه گیر حیوان خانگی داشتید؟ در واقع من انجام دادم. من در طول همه گیری یک گربه گرفتم

and then I got a second cat a year later. So now I have two cats. But bringing cats  

و بعد یک سال بعد گربه دوم گرفتم. حالا من دو گربه دارم. اما آوردن گربه‌ها

into the office is not a good perk because  cats are not meant to go into the office. 

به دفتر امتیاز خوبی نیست زیرا گربه‌ها قرار نیست به دفتر بروند.

They wouldn't enjoy that at all. <laugh>, okay,  with most of us, home working, home working,  

آنها اصلا از این کار لذت نخواهند برد. <خنده>، خوب، با اکثر ما، کار در خانه، کار در خانه،

to be honest, I don't see it written like this. When I saw this homeworking, I thought of doing  

صادقانه بگویم، من نمی بینم که اینطور نوشته شود. وقتی این تکلیف را دیدم، به انجام تکالیف فکر کردم

homework. This is not an expression  I commonly see. What I commonly see  

. این عبارتی نیست که معمولاً می بینم. چیزی که من معمولاً می بینم

is working from home, working from home. Now this is an article from the B bbc. So  

کار از خانه، کار از خانه است. اکنون این مقاله ای از B bbc است. بنابراین   شاید

perhaps this expression homework is common  in British English. I don't know if that is  

این عبارت تکالیف در انگلیسی بریتانیایی رایج باشد. نمی‌دانم این

true or not, but in American English,  honestly, I have never seen homework. 

درست است یا نه، اما در انگلیسی آمریکایی، صادقانه بگویم، من هرگز مشق شب را ندیده‌ام.

I I thought doing homework. <laugh>  For me, I would say with most of us  

فکر کردم تکالیفم رو انجام بدم <خنده> برای من، می‌توانم بگویم که اکثر ما

working from home, working from home. So if you are learning American English,  

از خانه کار می‌کنیم، از خانه کار می‌کنیم. بنابراین اگر در حال یادگیری انگلیسی آمریکایی هستید،

I would recommend using working from home. With  most of us working from home at the time as a  

توصیه می‌کنم از کار در خانه استفاده کنید. با توجه به اینکه اکثر ما در آن زمان در نتیجه قرنطینه از خانه کار می‌کردیم،

result of lockdowns, there was a huge surge. Surge. Surge is an increase. And when you say  

موج عظیمی روی داد. موج. موج افزایش است. و وقتی می‌گویید

surge, it generally represents a sudden  a quick increase and a a big increase. 

افزایش ناگهانی، یک افزایش سریع و یک افزایش بزرگ را نشان می‌دهد.

An increase quickly, and in the amount of the  increase is quite large. So it would go from  

افزایش به سرعت و در مقدار افزایش بسیار زیاد است. بنابراین

10 to 80 in two hours. That would be a surge. We see this a lot with  

در عرض دو ساعت از 10 به 80 می رسد. این یک موج خواهد بود. ما این را با قیمت بنزین زیاد می بینیم

gas prices, right? Gas PI prices have increased  quickly, but the amount of the increase is a lot. 

، درست است؟ قیمت PI گاز به سرعت افزایش یافته است، اما میزان افزایش بسیار زیاد است.

It didn't just increase by a couple cents,  it increased by a couple dollars increase.  

نه فقط چند سنت، بلکه چند دلار افزایش یافت.

So gas prices have surged, gas prices have surged. There was a huge surge in pet ownership. So during  

بنابراین قیمت بنزین افزایش یافته است، قیمت گاز افزایش یافته است. افزایش زیادی در مالکیت حیوانات خانگی وجود داشت. بنابراین در طول

the pandemic, many people bought pets. So the  amount of people buying pets increased quickly  

همه گیری، بسیاری از مردم حیوانات خانگی خریدند. بنابراین تعداد افرادی که حیوانات خانگی می‌خریدند به سرعت افزایش یافت

and the number was quite large as people wanted. Increased companionship. Companionship,  

و تعداد آن‌طور که مردم می‌خواستند بسیار زیاد بود. افزایش همراهی. همراهی،

while having dogs in the workplace is likely to  remain a rarity, a rarity, a rarity. This comes  

در حالی که داشتن سگ در محل کار احتمالاً یک امر نادر، نادر و نادر باقی می ماند. این

from the ad verb of frequency, rare, rarely,  which means not, not a lot, not frequently. 

از فعل آگهی فرکانس، نادر، به ندرت، به معنای نه، نه زیاد، نه مکرر می آید.

So they're saying that dogs in the workplace is  not going to be common. It's going to be a rarity,  

بنابراین آنها می‌گویند که سگ‌ها در محل کار رایج نیستند. این امری نادر خواهد بود،

something that doesn't happen a lot. This example is part of a wider trend.  

چیزی که زیاد اتفاق نمی افتد. این مثال بخشی از یک روند گسترده تر است.

Companies introducing new incentives. An incentive  could be a perk. An incentive is just something  

شرکت هایی که مشوق های جدید را معرفی می کنند. یک مشوق می‌تواند یک مزیت باشد. انگیزه فقط چیزی است

to try to get you to do something specific. And a perk is a type of incentive. So a perk  

برای اینکه شما را وادار به انجام کاری خاص کند. و امتیاز یک نوع انگیزه است. بنابراین یک امتیاز

is a type of incentive to try to make staff  happier to come into the office more often. 

نوعی انگیزه برای تلاش برای خوشحال کردن کارکنان از حضور بیشتر در دفتر است.

Job search engine at Zuna, I'm not familiar  with this site at Zuna, says that the number  

موتور جستجوی کار در Zuna، من با این سایت در Zuna آشنا نیستم، می‌گوید که تعداد

of adverts, this is another difference probably  between British English and American English. 

آگهی‌ها، این یکی دیگر از تفاوت‌های احتمالاً بین انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی آمریکایی است.

We don't say adverts in American English,  we just say ads. The number of ads,  

ما تبلیغات را به انگلیسی آمریکایی نمی گوییم، فقط می گوییم تبلیغات. تعداد آگهی‌ها

which is short for advertisement. Advertisement. So we just take ad from that advertisement. The  

که مختصر آگهی است. تبلیغات. بنابراین ما فقط از آن تبلیغ آگهی می گیریم.

number of ads that highlight in-office  perks has now more than doubled. 

تعداد   تبلیغاتی که امتیازات داخلی را برجسته می‌کنند، اکنون بیش از دو برابر شده است.

So we could probably see has surged has  surged since before the start of the pandemic.  

بنابراین احتمالاً می‌توانیم ببینیم که از قبل از شروع همه‌گیری افزایش یافته است.

So now people are searching for in-office  perks as part of their job search criteria. 

بنابراین اکنون مردم به‌عنوان بخشی از معیارهای جستجوی شغل خود به دنبال پاداش‌های درون دفتری هستند.

They want perks. <laugh>, the increase incentives  range from free exercise and language classes.  

آنها امتیاز می خواهند <خنده>، مشوق‌های افزایش از ورزش رایگان و کلاس‌های زبان متغیر است.

That would be a great perk for you, right? If your company offered free English training  

این یک امتیاز عالی برای شما خواهد بود، درست است؟ اگر شرکت شما آموزش رایگان انگلیسی   را

to complimentary food and subsidized childcare,  okay, so they range from two. From two. 

برای غذای رایگان و مراقبت از کودکان یارانه ای ارائه کرده است، خوب است، بنابراین آنها از دو نفر متغیر هستند. از دو.

When you use the word range from, you're  going to have one end from this to this,  

وقتی از کلمه range from استفاده می‌کنید، یک انتهای از این تا این را خواهید داشت،

and you're going to have a range, right? So you could say our prices range from $100,  

و یک محدوده خواهید داشت، درست است؟ بنابراین می‌توانید بگویید قیمت‌های ما از 100 دلار متغیر است،

so that is the lowest price to $500.  That's the range of the prices from two. 

بنابراین کمترین قیمت تا 500 دلار است. این محدوده قیمت ها از دو است.

Let me write that for you. Our prices range from  $100 to $500. So here they use range from two.  

بگذارید آن را برای شما بنویسم. قیمت های ما از 100 تا 500 دلار متغیر است. بنابراین در اینجا آنها از محدوده دو استفاده می کنند.

Now notice this word complimentary food. Complimentary food. What does that mean?  

حالا به این کلمه غذای کمکی توجه کنید. غذای رایگان معنی آن چیست؟

It means free <laugh>. It's just another  way of saying free, free food subsidized.  

یعنی رایگان <خنده>. این فقط راه دیگری برای گفتن غذای رایگان و رایگان است که یارانه دارد.

If your childcare is subsidized, it is not free  because that would probably be very expensive. 

اگر مراقبت از کودک شما یارانه باشد، رایگان نیست، زیرا احتمالاً بسیار گران است.

It is not free, but it is reduced. So the  the cost is reduced, which means likely the  

رایگان نیست، اما کاهش یافته است. بنابراین، هزینه کاهش می‌یابد، به این معنی که احتمالاً

employer will pay some of the childcare,  but you still have to pay the majority  

کارفرما بخشی از مراقبت از کودک را پرداخت می‌کند، اما شما همچنان باید بیشتر

of the childcare that would be subsidized. So in this case, it's reduced, but complimentary  

مراقبت از کودک را که یارانه می‌شود، بپردازید. بنابراین در این مورد، کاهش می‌یابد، اما رایگان

that means free. Let's continue on. Employees  aren't in a rush to return to the office,  

یعنی رایگان. بیایید ادامه دهیم. کارمندان برای بازگشت به دفتر عجله ندارند،

which means they're not doing it quickly. Because if you're in a rush,  

به این معنی که آن را به سرعت انجام نمی دهند. زیرا اگر عجله دارید،   به این

it means you're moving quickly. So rush  moving quickly. But notice <laugh>, they  

معنی است که به سرعت در حال حرکت هستید. پس عجله کنید به سرعت حرکت کنید. اما توجه کنید <خنده>، آنها

are not in a rush to return to the office. So what about you? Are you in a rush to return  

برای بازگشت به دفتر عجله ندارند. درمورد شما چطور؟ آیا برای بازگشت

to the office or no? After enjoying the improved  work-life balance that came from remote working. 

به دفتر عجله دارید یا خیر؟ پس از لذت بردن از بهبود تعادل بین کار و زندگی ناشی از کار از راه دور.

Remote working of course is another  way of saying working from home.  

البته کار از راه دور راه دیگری برای گفتن کار از خانه است.

But remote is a broader category because home,  I'm home right now, I'm working from home. 

اما کنترل از راه دور مقوله وسیع تری است زیرا خانه، من الان در خانه هستم، از خانه کار می کنم.

But if I were in a hotel room in another  city, but I was recording this lesson,  

اما اگر در اتاق هتلی در شهر دیگری بودم ، اما داشتم این درس را ضبط می‌کردم، از نظر

I'm not technically working from home  because I don't live in that hotel in  

فنی از خانه کار نمی‌کنم، زیرا در آن هتل در

a different city, but I am working remotely. So working from home is a category of remote work,  

شهر دیگری زندگی نمی‌کنم، اما از راه دور کار می‌کنم. پل لوئیس، مدیر ارشد بازاریابی در آتونا، می‌گوید: بنابراین کار از خانه یک دسته از کار از راه دور است

says Paul Lewis, chief marketing Officer at Atuna.  As a result, companies are desperate to find new  

. در نتیجه، شرکت‌ها به دنبال یافتن

and unique ways to lure employees back. Lure is another way of saying tempt, tempt  

راه‌های جدید و منحصربه‌فرد برای جذب مجدد کارمندان هستند. فریب راه دیگری برای گفتن وسوسه، وسوسه

to tempt. The definitions are slightly  different between tempt and lure,  

به وسوسه کردن است. تعاریف بین وسوسه و فریب اندکی  متفاوت است،

but they have the same overall meaning. To lure is to persuade someone to do,  

اما معنای کلی یکسانی دارند. اغوا کردن یعنی متقاعد کردن کسی برای انجام دادن،

to do something or go somewhere to persuade  someone, is to try to convince someone to  

انجام کاری یا رفتن به جایی برای متقاعد کردن کسی، تلاش برای متقاعد کردن کسی است که

try to get someone to do something or to go  somewhere usually by offering them something. 

سعی کند کسی را وادار به انجام کاری کند یا معمولاً با ارائه چیزی به او جایی برود.

Hey, if you come to the restaurant  with me, I'll buy you lunch. I'm  

هی، اگر با من به رستوران بیایی ، برایت ناهار می خرم. من

trying to lure you to the restaurant with me. I'm trying to tempt you to come to the restaurant  

سعی می‌کنم شما را با خودم به رستوران بکشانم. دارم سعی می کنم وسوسه کنم که با من به رستوران بیای

with me. So they're very similar. Tempt to me is  more common because honestly, when I hear lure,  

. بنابراین آنها بسیار شبیه هستند. وسوسه برای من رایج‌تر است زیرا صادقانه بگویم، وقتی فریب را می‌شنوم،

we generally use it in a more negative situation. For example, the man lured the child into the into  

معمولاً در موقعیت‌های منفی‌تری از آن استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، مرد کودک را به داخل

his van, and then obviously something negative  happened, right? So when I hear lure, there's  

ون خود کشاند و پس از آن مشخصاً اتفاق منفی رخ داد، درست است؟ بنابراین وقتی فریب را می‌شنوم،

usually a negative result as that person is  persuaded to go somewhere or do something, or the  

معمولاً یک نتیجه منفی دارد زیرا آن شخص متقاعد می‌شود به جایی برود یا کاری انجام دهد، یا

scammer lured me in and then stole all my money. So although the meanings are generally the same,  

کلاهبردار مرا اغوا کرده و سپس تمام پولم را دزدیده است. بنابراین، اگرچه معانی عموماً یکسان هستند،

I specifically hear tempt more in negative  context, use more when the result is negative. 

من به طور خاص وسوسه را بیشتر در زمینه  منفی می‌شنوم، زمانی که نتیجه منفی است، بیشتر از آن استفاده کنید.

And in the news, often the result can be  very negative talking about murder or death  

و در اخبار، اغلب نتیجه می‌تواند به عنوان مثال صحبت کردن درباره قتل یا مرگ بسیار منفی باشد

for example. But temp is generally more neutral. I don't hear it specifically used in negative.  

. اما دما به طور کلی خنثی تر است. من نشنیدم که به طور خاص در منفی استفاده شود.

And when I hear the word temp, I don't  think instantly of negative news stories. 

و وقتی کلمه temp را می شنوم، فوراً به اخبار منفی فکر نمی کنم.

So because of that, I would  probably just use the word temp  

بنابراین، به همین دلیل، احتمالاً

at Central London based financial  planning firm First Wealth. 

در شرکت برنامه‌ریزی مالی First Wealth مستقر در مرکز لندن از کلمه temp استفاده می‌کنم.

Ooh, that was a mouthful. <laugh>. So at the  company First Wealth, and this is just information  

اوه، این یک لقمه بود. <خنده>. بنابراین در شرکت First Wealth، و این فقط اطلاعات

about them, where they located, they're located  in central London, that's where they're based. 

درباره آنها است، جایی که آنها قرار گرفته‌اند، آنها در مرکز لندن واقع شده‌اند، جایی که آنها مستقر هستند.

Based is another word for located,  where a Canadian based company.  

Based کلمه دیگری برای موقعیت مکانی است، جایی که یک شرکت کانادایی مستقر است.

We're a North American based company,  we're a central London based company. 

ما یک شرکت مستقر در آمریکای شمالی، ما یک شرکت مستقر در مرکز لندن هستیم.

And then well, what type of company?  A financial planning firm. Firm is  

و سپس خوب، چه نوع شرکتی؟ یک شرکت برنامه ریزی مالی شرکت

just another word for company commonly  used with financial services lawyers,  

فقط کلمه دیگری برای شرکت است که معمولاً با وکلای خدمات مالی استفاده می‌شود،

very specific companies, but it's just another  word for company at Central London based financial  

شرکت‌های بسیار خاص، اما فقط کلمه دیگری برای شرکت در

planning firm First Wealth, that's a mouthful. <laugh> at the company first, wealth workers are  

شرکت برنامه‌ریزی مالی First Wealth مستقر در لندن در مرکز لندن است. <خنده> ابتدا در شرکت، کارگران ثروتمند

being tempted back again, tempted back. So they  are trying to convince them to do something,  

دوباره وسوسه می شوند، وسوسه می شوند. بنابراین آنها سعی می‌کنند آن‌ها را متقاعد کنند که کاری انجام دهند،

attempt to convince someone to do something  back via free sessions at a nearby gym. 

سعی می‌کنند با جلسات رایگان در یک باشگاه ورزشی مجاور کسی را متقاعد کنند که کاری انجام دهد.

So this is the perk, the free sessions at a  nearby gym. This is a perk. An example of a perk. 

بنابراین این مزیت است، جلسات رایگان در ورزشگاه نزدیک. این یک امتیاز است. نمونه ای از امتیاز.

Let me write this here. Perk.  This is a perk. I wrote it as  

بذار اینجا بنویسم امتیاز این یک امتیاز است. من آن را به عنوان

a full sentence because this is a noun. So I want you to see that as the singular  

یک جمله کامل نوشتم زیرا این یک اسم است. بنابراین می خواهم آن را به عنوان اسم مفرد ببینید

noun. You need the article.  This is a perk. But of course,  

. شما به مقاله نیاز دارید. این یک امتیاز است. اما مطمئناً،

with plural nouns, we don't use the article. So I could say these are perks. Now of course,  

با اسامی جمع، از مقاله استفاده نمی‌کنیم. بنابراین می توانم بگویم اینها امتیازات هستند. اکنون البته،

this is just one perk, so we need more than  one, but I'm just showing you grammatically,  

این فقط یک امتیاز است، بنابراین ما به بیش از یکی نیاز داریم، اما من فقط از نظر دستوری به شما نشان می‌دهم،

we don't need that article here. But because this is singular,  

ما به آن مقاله در اینجا نیاز نداریم. اما از آنجا که این مفرد است،

we need that article. So how about this as a perk,  would this tempt you to go back to the office if  

ما به آن مقاله نیاز داریم. پس در مورد این به عنوان یک امتیاز، اگر  جلسات رایگان در باشگاه داشته باشید، آیا این شما را وسوسه می‌کند که به دفتر بازگردید

you got free sessions at a gym? So free gym membership,  

؟ بنابراین عضویت رایگان در باشگاه،

beauty treatments are another incentive that  companies are booking to get their staff excited  

درمان‌های زیبایی انگیزه دیگری است که شرکت‌ها رزرو می‌کنند تا کارکنان خود را

about coming into the office. So this is another perk.  

برای حضور در دفتر هیجان‌زده کنند. بنابراین این یک امتیاز دیگر است.

This is a perk is a perk. And the perk is  beauty treatments. That's an interesting one. 

این امتیاز یک امتیاز است. و مزیت آن درمان‌های زیبایی است. این یک مورد جالب است.

I can't imagine what kind of beauty  treatments you would get. I guess  

نمی توانم تصور کنم که چه نوع درمان های زیبایی انجام می دهید. حدس می‌زنم

it's not in the office. It could be after  work on your lunch break you could go get a  

در دفتر نباشد. ممکن است بعد از کار در زمان استراحت ناهار، به سراغ

manicure or a pedicure or whatever you want. So beauty treatments are another, you could  

مانیکور یا پدیکور یا هر چیزی که می‌خواهید بروید. بنابراین درمان‌های زیبایی چیز دیگری است، می‌توانید

just say are another perk. They're using the word  incentive. Remember, perk is a type of incentive. 

فقط بگویید یک مزیت دیگر است. آنها از کلمه انگیزه استفاده می کنند. به یاد داشته باشید، سود یک نوع انگیزه است.

Beauty treatments are another perk that companies  are booking to get their staff excited about  

درمان‌های زیبایی یکی دیگر از مزایایی است که شرکت‌ها رزرو می‌کنند تا کارکنان خود را بابت

coming into the office. So you could also say  that companies are booking to tempt their staff  

ورود به دفتر هیجان‌زده کنند. بنابراین می‌توانید بگویید که شرکت‌ها برای وسوسه کردن کارکنان خود

into the office, tempt  their staff into the office,  

به دفتر، وسوسه کردن کارکنان خود به دفتر،

and that's the end of the article. So now what I'll do is I'll go to the top  

و این پایان مقاله، رزرو می‌کنند. بنابراین اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که به بالای صفحه می روم

and I'll read the article from start to finish,  and you can follow along with my pronunciation.

و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم، و شما می توانید تلفظ من را دنبال کنید.

Pet Perks, temp staff back into the office. Mr. Griffin, who is head of it for marketing  

پت پرکس، کارکنان موقت به دفتر بازگشت. آقای گریفین، که رئیس

agency, rise at seven, turns up  at its Sheffield headquarters with  

آژانس بازاریابی   است، در هفت سالگی به دفتر مرکزی آن در شفیلد می‌آید با

his furry friends, Jesse and Oscar Rise. Allowing dogs in the office has meant that  

دوستان خزدارش، جسی و اسکار رایز. اجازه دادن به سگ‌ها در دفتر به این معنی است که

I've been able to take both my colleagues  in. He says they get to meet new people,  

من توانسته‌ام هر دو همکارم را به داخل ببرم. او می‌گوید که آنها با افراد جدیدی آشنا می‌شوند،

have new experiences, and I get to spend  more time in work with my colleagues. 

تجربیات جدیدی دارند، و من می‌توانم زمان بیشتری را در کار با همکارانم بگذرانم.

It's a complete win-win situation as far as I'm  concerned, like millions of other people. Mr.  

تا آنجا که به من مربوط می‌شود، مانند میلیون‌ها نفر دیگر، این یک موقعیت کاملا برد-برد است. آقای

Griffin got his dogs during the pandemic  with most of us home working at the time. 

گریفین سگ‌هایش را در طول همه‌گیری گرفت که اکثر ما در آن زمان در خانه کار می‌کردیم.

As a result of Lockdowns, there was a huge  surge in pet ownership as people wanted  

در نتیجه قفل‌ها، افزایش عظیمی در مالکیت حیوانات خانگی به وجود آمد زیرا مردم خواستار

increased companionship. While having dogs in  the workplace is likely to remain a rarity. 

افزایش همراهی بودند. در حالی که داشتن سگ در محل کار احتمالاً نادر است.

This example is part of a trend. Companies  introducing new incentives to try to make  

این مثال بخشی از یک روند است. شرکت‌ها انگیزه‌های جدیدی را برای تلاش برای

staff happier to come into the office more often. Job search engine adzuna says that the number of  

خوشحال کردن کارکنان از حضور بیشتر در دفتر معرفی می‌کنند. موتور جستجوی شغل adzuna می‌گوید که تعداد

adverts that highlight in office perks  has now more than doubled since before  

آگهی‌هایی که در امتیازات اداری برجسته می‌شوند، نسبت به قبل از شروع همه‌گیری بیش از دو برابر شده است

the start of the pandemic. The increase incentives range  

. مشوق‌های افزایش

from free exercise and language classes to  complimentary food and subsidized healthcare.  

از ورزش رایگان و کلاس‌های زبان تا غذای رایگان و مراقبت‌های بهداشتی یارانه‌ای متغیر است. پل لوئیس، مدیر ارشد بازاریابی در adzuna، می‌گوید:

Employees aren't in a rush to return to the  office after enjoying the improved work-life  

کارمندان پس از لذت بردن از تعادل بهبود یافته کار و زندگی

balance that came from remote working, says  Paul Lewis, chief Marketing Officer at adzuna. 

که از راه دور حاصل می‌شود، عجله ندارند به دفتر بازگردند .

As a result, companies are desperate to find  new and unique ways to lure employees back to  

در نتیجه، شرکت‌ها به دنبال یافتن راه‌های جدید و منحصربه‌فرد برای جذب کارمندان به

the office. At Central London-based financial  planning firm, first wealth, workers are being  

دفتر هستند. در شرکت برنامه‌ریزی مالی مستقر در مرکز لندن، اولین ثروت، کارگران

tempted back via free sessions at a nearby gym. Beauty treatments are another incentive that  

از طریق جلسات رایگان در یک باشگاه ورزشی مجاور وسوسه می‌شوند. درمان‌های زیبایی انگیزه دیگری است که

companies are booking to get their staff  excited about coming into the office.

شرکت‌ها رزرو می‌کنند تا کارکنان خود را برای حضور در دفتر هیجان‌زده کنند.

Now I want you to keep improving your English with  this lesson. And if you haven't already, make sure  

اکنون از شما می‌خواهم که با این درس به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه دهید . و اگر قبلاً این کار را نکرده‌اید، مطمئن شوید

you go to my website and get this free speaking  guide to help you speak English fluently and  

به وب‌سایت من بروید و این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید تا به شما کمک کند انگلیسی را روان و

confidently. You can click the link right here.  So get started with your next lesson right now.

با اطمینان صحبت کنید. شما می توانید لینک را در اینجا کلیک کنید. پس همین الان با درس بعدی خود شروع کنید.