If I Wanted to Speak Fluent English in 2025, This Is What I'd Do [FULL PLAN]

I've been helping students become fluent,  confident English speakers for over 10 years.

بیش از 10 سال است که به دانش‌آموزان کمک می‌کنم که انگلیسی‌زبان مسلط و دارای اعتماد به نفس باشند. در

Here's my best advice to help  you become fluent in 2025.

اینجا بهترین توصیه من برای کمک به شما برای مسلط شدن در سال 2025 است.

Let's start with 9 things I wish  all English learners knew #1 native  

بیایید با 9 مورد شروع کنیم که کاش همه زبان آموزان انگلیسی می دانستند که افراد بومی شماره 1

speakers don't care about your grammar mistakes.

به اشتباهات دستور زبان شما اهمیت نمی دهند.

I understand that you care  about your grammar mistakes.

می‌دانم که به اشتباهات دستور زبان خود اهمیت می‌دهید.

I understand that your teacher cares about  your grammar mistakes, and I understand that  

من می‌دانم که معلم شما به اشتباهات دستور زبان شما اهمیت می‌دهد، و می‌دانم که

other students care about your grammar  mistakes because as an English learner,  

سایر دانش‌آموزان به اشتباهات دستور زبان شما اهمیت می‌دهند زیرا به عنوان یک زبان‌آموز انگلیسی،

you're in an English learner environment.

در محیط زبان‌آموز انگلیسی هستید.

But in the real world, the focus  is not on your English skills.

اما در دنیای واقعی، تمرکز روی مهارت‌های انگلیسی شما نیست.

The focus is on how you communicate  your message, your ideas.

تمرکز بر نحوه انتقال پیام، ایده‌هایتان است.

Is that a good idea that you shared?

آیا این ایده خوبی است که شما به اشتراک گذاشتید؟

If it's a great idea but  you made a grammar mistake,  

اگر ایده خوبی است اما اشتباه گرامری مرتکب شده اید،

that doesn't matter as long as your idea is great.

تا زمانی که ایده شما عالی باشد، مهم نیست.

And native speakers in the real  world are not English teachers.

و سخنرانان بومی در دنیای واقعی معلمان انگلیسی نیستند.

They're not English learners.

آنها زبان آموز انگلیسی نیستند.

They don't know grammar, they've never  learned grammar, they don't care about  

آنها گرامر نمی دانند، هرگز گرامر را یاد نگرفته اند، به گرامر اهمیتی نمی دهند

grammar, and quite frankly, they  think grammar is pretty boring.

، و صادقانه بگویم، آنها فکر می کنند گرامر بسیار خسته کننده است.

This is boring, but as long as you're  understood and you're communicating  

این کسل کننده است، اما تا زمانی که شما درک شده باشید و

great ideas, native speakers don't  care about your grammar mistakes.

ایده های عالی را به اشتراک بگذارید، سخنرانان بومی به اشتباهات گرامری شما اهمیت نمی دهند.

And part of the reason that native speakers don't  care about your grammar mistakes is number 2.

و بخشی از دلیلی که بومی‌ها به اشتباهات دستور زبان شما اهمیت نمی‌دهند، شماره 2 است.

Native speakers don't speak perfect English.

بومی‌ها انگلیسی کامل صحبت نمی‌کنند.

I'm an English teacher, so when I'm speaking to  people, students, native speakers, my ear is very  

من یک معلم انگلیسی هستم، بنابراین وقتی با افراد، دانش‌آموزان، زبان مادری صحبت می‌کنم، گوشم

attuned to noticing grammar mistakes or awkward  sentence structure or incorrect pronunciation.

به اشتباهات دستوری یا ساختار نامناسب جمله یا تلفظ نادرست توجه می‌شود.

And let me tell you, I noticed these  three things from native speakers as well.

و اجازه دهید به شما بگویم، من این سه مورد را از زبان مادری نیز متوجه شدم.

Of course not to the same degree  or frequency as with students,  

البته نه به همان درجه یا فرکانس دانش‌آموزان،

but absolutely, native speakers make mistakes.

اما مطلقاً افراد بومی اشتباه می‌کنند.

And often when a native speaker makes a  mistake, even if someone said to them,  

و اغلب وقتی یک زبان مادری اشتباه می‌کند، حتی اگر کسی به او بگوید،

oh hey you used the wrong verb  tense, they would say I don't care.

اوه، شما از زمان فعل اشتباه استفاده کرده‌اید ، می‌گویند برایم مهم نیست.

Because remember .1 native speakers don't  actually care about grammar mistakes.

زیرا به یاد داشته باشید که 1. سخنرانان بومی در واقع به اشتباهات دستور زبان اهمیت نمی دهند.

As long as they're communicating  an idea, that is all that matters.

تا زمانی که آنها با یک ایده ارتباط برقرار می کنند ، این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

So it's OK that you make grammar  mistakes because native speakers,  

بنابراین اشکالی ندارد که اشتباهات گرامری مرتکب شوید، زیرا افراد بومی،

even myself as an English teacher,  we don't speak perfect English.

حتی خود من به عنوان یک معلم انگلیسی، انگلیسی کامل صحبت نمی کنیم.

So you don't have to speak perfect English  either #3 you don't need to speak like a native.

بنابراین مجبور نیستید انگلیسی کامل صحبت کنید، همچنین نیازی نیست مثل یک بومی صحبت کنید.

The truth is that you can have a thick  accent, you can use direct translations,  

حقیقت این است که می‌توانید لهجه غلیظی داشته باشید ، می‌توانید از ترجمه‌های مستقیم استفاده کنید،

you can use incorrect grammar, and  you can still be a great communicator.

می‌توانید از دستور زبان نادرست استفاده کنید، و هنوز هم می‌توانید یک ارتباط‌دهنده عالی باشید.

You can still get promoted in your career.

شما هنوز هم می توانید در حرفه خود ارتقا پیدا کنید.

How do I know this?

از کجا این را بدانم؟

Because I live in an English speaking country.

چون من در یک کشور انگلیسی زبان زندگی می کنم.

I interact with non-native English  speakers all the time who are in  

من همیشه با افراد غیر بومی انگلیسی که در

high level positions or who  are succeeding in their life.

موقعیت‌های سطح بالایی هستند یا در زندگی خود موفق هستند، تعامل دارم.

And they do this without sounding like a native.

و آنها این کار را بدون اینکه شبیه یک بومی به نظر برسند انجام می دهند.

Yes, I understand that as an English learner,  

بله، می‌دانم که به‌عنوان یک زبان‌آموز انگلیسی،

of course you want to push yourself and  of course you want to reduce your accent,  

البته می‌خواهید به خودتان فشار بیاورید و البته می‌خواهید لهجه‌تان را کم کنید،

sound more like an American or like a British  speaker, use more natural expressions.

بیشتر شبیه یک آمریکایی یا انگلیسی به نظر برسید ، از عبارات طبیعی تری استفاده کنید.

And I certainly encourage you to do that.

و من قطعا شما را به انجام این کار تشویق می کنم.

But don't let that prevent you from speaking now,  

اما اجازه ندهید که شما را از صحبت کردن،

or from communicating now, or  from applying to that job now.

یا برقراری ارتباط، یا درخواست برای آن شغل، باز دارد.

You can speak confidently, give presentations,  get your dream job with your English skills now,  

می‌توانید با اطمینان صحبت کنید، سخنرانی ارائه دهید، با مهارت‌های انگلیسی خود اکنون شغل رویایی خود را بدست آورید،

even if you don't sound like an American now.

حتی اگر اکنون شبیه آمریکایی‌ها نیستید.

Although you don't need to speak like a native #4  

اگرچه لازم نیست مانند یک بومی شماره 4 صحبت کنید، اما

you do need to learn phrasal  verbs, idioms, and expressions.

باید افعال، اصطلاحات و عبارات عبارتی را یاد بگیرید.

You've probably already learned that native  speakers don't speak like textbooks in the  

احتمالاً قبلاً آموخته‌اید که گویشوران بومی مانند کتاب‌های درسی در

real world, which is part of the problem  why you've been studying for so long.

دنیای واقعی صحبت نمی‌کنند، که بخشی از مشکلی است که چرا برای مدت طولانی مطالعه کرده‌اید.

And yet you go out into the real world  and you can't understand native speakers.

و با این حال وارد دنیای واقعی می‌شوید و نمی‌توانید زبان مادری را درک کنید. به این

It's because native speakers  we use phrasal verbs, idioms,  

دلیل است که افراد بومی از افعال، اصطلاحات،

and expressions that generally students  don't learn or aren't comfortable with.

و عباراتی استفاده می‌کنیم که عموماً دانش‌آموزان نمی‌آموزند یا با آن‌ها راحت نیستند.

So in order to confidently communicate  in the real world with native speakers,  

بنابراین برای برقراری ارتباط مطمئن در دنیای واقعی با افراد بومی،

you need to understand us.

باید ما را درک کنید.

You can't have a conversation one way.

شما نمی توانید یک طرفه مکالمه داشته باشید.

Yes, you don't need to speak like a native, but  you do need to understand natives because you  

بله، لازم نیست مثل یک بومی صحبت کنید، اما باید بومی‌ها را درک کنید، زیرا

can't have a conversation successfully if you  don't understand the person you're talking to.

اگر  شخصی را که با او صحبت می‌کنید درک نکنید  نمی‌توانید با موفقیت مکالمه داشته باشید .

And in order to understand natives,  

و برای درک بومی‌ها،

you have to expand your vocabulary with  phrasal verbs, idioms, and expressions.

باید دایره واژگان خود را با افعال عبارتی، اصطلاحات و عبارات گسترش دهید.

But remember, you don't necessarily  have to use them in your speech,  

اما به یاد داشته باشید، لزوماً لازم نیست از آنها در سخنرانی خود استفاده کنید،

you just have to be aware of  them and know what they mean.

فقط باید از آنها آگاه باشید و معنی آنها را بدانید.

So you can understand natives,  but you can use the expressions  

بنابراین می‌توانید زبان‌های بومی را درک کنید، اما می‌توانید از عباراتی استفاده کنید

that you're more comfortable with  because you've learned them your  

که با آن‌ها راحت‌تر هستید، زیرا آنها را در تمام زندگی‌تان یاد گرفته‌اید.

entire life #5 There's a big difference  between learning and using a language.

One of the things that I  know students struggle with  

یکی از چیزهایی که می‌دانم دانش‌آموزان بیشتر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند

the most is that they don't feel confident  speaking or like we just talked about,  

این است که آنها در صحبت کردن احساس اعتماد به نفس ندارند یا همانطور که در مورد آن صحبت کردیم،

they can't understand native speakers,  but they can understand their teacher.

نمی‌توانند زبان مادری را درک کنند، اما می‌توانند معلم خود را درک کنند.

And the reason why is because students spend  most of their time learning the language,  

و دلیل آن این است که دانش‌آموزان بیشتر وقت خود را صرف یادگیری زبان می‌کنند،

absorbing the language,  but not using the language.

به جذب زبان می‌پردازند، اما از آن زبان استفاده نمی‌کنند.

Students focus too much on  input, absorbing the language,  

دانش‌آموزان بیش از حد روی ورودی تمرکز می‌کنند ، زبان را جذب می‌کنند،

perhaps from watching these videos where I  teach you inspiration and tips like this,  

شاید از تماشای این ویدیوها که در آن الهام‌بخشی و نکاتی مانند این را به شما آموزش می‌دهم،

or where I teach you specific  grammar structures or vocabulary.

یا جایی که ساختارهای گرامر یا واژگان خاصی را به شما آموزش می‌دهم.

That is excellent and you absolutely need input.

این عالی است و شما کاملاً به ورودی نیاز دارید.

You need to know the phrasal  verbs, idioms, and expressions.

باید افعال، اصطلاحات و عبارات عبارتی را بدانید.

You need to know the grammar rules.

شما باید قوانین گرامری را بدانید.

You need to know the pronunciation rules as well.

شما باید قوانین تلفظ را نیز بدانید.

But what's missing often is that output where you  

اما چیزی که اغلب از دست می‌رود، خروجی است که در آن

take that information you just  learned and you practice it.

اطلاعاتی را که به تازگی آموخته‌اید، می‌گیرید و آن‌ها را تمرین می‌کنید.

You practice, practice, practice.

شما تمرین، تمرین، تمرین.

You practice speaking, so you  improve your speaking skills.

شما صحبت کردن را تمرین می‌کنید، بنابراین مهارت‌های گفتاری خود را بهبود می‌بخشید.

You practice listening to real English,  so you improve your listening skills.

شما گوش دادن به انگلیسی واقعی را تمرین می‌کنید، بنابراین مهارت‌های شنیداری خود را بهبود می‌بخشید.

And that is the difference  between learning a language,  

و این تفاوت بین یادگیری یک زبان است،

which is of course important, but using  a language which is equally important.

که البته مهم است، اما استفاده از زبانی که به همان اندازه مهم است. می‌دانم که

I know a lot of students hesitate to speak  in English because they don't feel confident  

بسیاری از دانش‌آموزان از صحبت کردن به زبان انگلیسی تردید دارند زیرا مطمئن نیستند که

they have this fear and it prevents them from  getting that output, from taking their knowledge  

این ترس را دارند و این مانع از آن می‌شود که آن خروجی را دریافت کنند، دانش‌شان را بگیرند

and using it by speaking with native speakers,  giving presentations, going to job interviews.

و از آن با صحبت کردن با افراد بومی، ارائه سخنرانی، رفتن به محل کار استفاده کنند. مصاحبه ها

But that leads us to number six,  feeling nervous when speaking is normal.

اما این ما را به شماره شش سوق می‌دهد، احساس عصبی در هنگام صحبت کردن طبیعی است.

Did you know that public speaking  is the greatest fear in the world?

آیا می دانستید که سخنرانی در جمع بزرگترین ترس در جهان است؟

And this isn't for someone  speaking in a foreign language.

و این برای کسی نیست که به یک زبان خارجی صحبت می کند.

This is for someone speaking  in their native language.

این برای شخصی است که به زبان مادری خود صحبت می کند.

Survey after survey show that public  speaking is the number one fear.

نظرسنجی پشت سر هم نشان می‌دهد که صحبت کردن در جمع ترس شماره یک است.

It's even a greater fear for  people than the fear of death.

این حتی برای مردم ترسی بزرگتر از ترس از مرگ است.

So don't be concerned if you feel shy or  nervous before speaking in a foreign language.

بنابراین اگر قبل از صحبت کردن به یک زبان خارجی احساس خجالتی یا عصبی بودن می‌کنید، نگران نباشید.

The reality is that if you were to give  a presentation in your native language,  

واقعیت این است که اگر بخواهید به زبان مادری خود ارائه دهید،

you would probably feel shy and nervous.

احتمالاً احساس خجالتی و عصبی بودن می‌کنید.

When I first started teaching  students, making YouTube videos,  

وقتی برای اولین بار شروع به تدریس به دانش‌آموزان، ساختن ویدیوهای YouTube،

giving more presentations, I was terrified.

ارائه ارائه‌های بیشتر کردم، وحشت داشتم.

And I still get nervous to this  day, even after making hundreds,  

و حتی پس از ساخت صدها،

thousands of videos and presentations.

هزاران ویدیو و ارائه، تا به امروز هنوز عصبی هستم.

Feeling nervous is normal and  feeling nervous is expected.

احساس عصبی بودن طبیعی است و احساس عصبی بودن مورد انتظار است.

The thing you need to remember is that you cannot  wait for that feeling of nervousness to disappear.

چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که نمی توانید صبر کنید تا آن احساس عصبی از بین برود.

You have to take action now.

الان باید اقدام کنی

You have to feel that nervousness in your body  and still go to that presentation, go to that  

شما باید آن عصبی بودن را در بدن خود احساس کنید و همچنان به آن سخنرانی بروید، به آن

networking event, go to that job interview,  go to that group with other native speakers.

رویداد شبکه بروید، به آن مصاحبه شغلی بروید، با دیگر افراد بومی به آن گروه بروید.

You can't wait for that fear of nervousness to  disappear because you'll be waiting forever.

شما نمی توانید صبر کنید تا ترس از عصبی بودن از بین برود زیرا برای همیشه منتظر خواهید بود.

The best way to get rid of that feeling  in your body is by doing the action.

بهترین راه برای خلاص شدن از شر آن احساس در بدن، انجام عمل است.

The more you do the action,  the more your body will get  

هرچه بیشتر این عمل را انجام دهید، بدنتان

comfortable with that feeling and that  sensation will become less and less,  

با آن احساس راحت‌تر می‌شود و آن احساس کمتر و کمتر می‌شود،

even though it might still be there even after  you've been speaking for years and years.

حتی اگر حتی پس از سال‌ها و سال‌ها صحبت کردن همچنان وجود داشته باشد.

The students feel disadvantaged  because they don't have someone  

دانش‌آموزان احساس محرومیت می‌کنند زیرا کسی را ندارند که

to speak with or they live in  a non-english speaking country.

با او صحبت کنند یا در کشوری غیر انگلیسی زبان زندگی می‌کنند.

But #7 you can improve your speaking alone.

اما شماره 7 شما می توانید به تنهایی صحبت کردن خود را بهبود بخشید.

This is a hard one for students to accept.

پذیرش این موضوع برای دانش آموزان سخت است.

It's a hard one for me as a teacher to  convince students to start doing because  

برای من به عنوان یک معلم سخت است که دانش‌آموزان را متقاعد کنم که شروع به انجام این کار کنند، زیرا

they have this belief that in order to improve  your speaking, someone must hear the conversation.

آنها این باور را دارند که برای بهبود صحبت کردن شما، کسی باید مکالمه را بشنود.

The conversation must be two ways, but right  now I'm not having a conversation with anyone.

مکالمه باید دوطرفه باشد، اما در حال حاضر با کسی صحبت نمی‌کنم.

There is nobody in front of me.

هیچ کس جلوی من نیست.

I'm speaking to a camera.

دارم با دوربین صحبت میکنم

Do you think by doing these videos, I'm  improving my public speaking skills?

آیا فکر می‌کنید با انجام این ویدیوها، مهارت‌های سخنرانی‌ام در جمع را بهبود می‌بخشم؟

I'm learning how to articulate more clearly.

دارم یاد می گیرم که چطور واضح تر بیان کنم.

I'm improving my confidence.

دارم اعتماد به نفسم رو بالا میبرم

I'm learning how to improve my body  language, my delivery, my overall speech.

دارم یاد می‌گیرم که چگونه زبان بدن، نحوه عملکرد و کلامم را بهبود بخشم.

Absolutely I am.

قطعا من هستم.

And I know that because if I go back and  watch my very first video and I compare it  

و من می دانم که چون اگر به عقب برگردم و اولین ویدیوی خود را تماشا کنم و آن را

to this video, there is a huge difference in how  I communicate and I am not speaking with anyone.

با این ویدیو مقایسه کنم، تفاوت زیادی در نحوه برقراری ارتباط من وجود دارد و با کسی صحبت نمی کنم.

You have yourself, you can absolutely  open your mouth and start talking,  

شما خودتان را دارید، می‌توانید کاملاً دهانتان را باز کنید و شروع به صحبت کنید،

but to improve your speaking skills, you have  to open your mouth and have the sounds come out.

اما برای بهبود مهارت‌های صحبت کردن، باید دهانتان را باز کنید و صداها بیرون بیایند.

You can't think it in your head because yes,  maybe that voice in your head is saying the words,  

شما نمی توانید آن را در ذهن خود فکر کنید زیرا بله، شاید آن صدایی که در سر شما وجود دارد کلمات را بیان می کند،

but it is very different from actually  opening the mouth and producing the sounds.

اما با باز کردن دهان و تولید صداها بسیار متفاوت است.

You can speak by yourself.

خودت میتونی حرف بزنی

You can record yourself,  you can look in the mirror,  

می‌توانید خودتان را ضبط کنید، می‌توانید در آینه نگاه کنید،

you can narrate your day as you're doing chores.

می‌توانید روز خود را در حین انجام کارهای خانه روایت کنید.

You can ask yourself questions and answer.

می توانید از خود سوال بپرسید و پاسخ دهید.

You can absolutely improve your speaking  skills alone #8 there is no finish line.

شما می توانید به تنهایی مهارت های صحبت کردن خود را کاملاً بهبود بخشید #8 هیچ خط پایانی وجود ندارد.

The reality is that you're  a lifelong English learner.

واقعیت این است که شما یک زبان انگلیسی مادام العمر هستید.

You're never going to get to a point  where you say, well, I've learned it all.

شما هرگز به جایی نخواهید رسید که بگویید، خوب، من همه چیز را یاد گرفته ام.

I can throw out my dictionaries.

من می توانم دیکشنری هایم را بیرون بریزم.

I can cancel all my course subscriptions.

من می توانم تمام اشتراک های دوره خود را لغو کنم.

I can unsubscribe from all  English learning channels.

می‌توانم اشتراک همه کانال‌های یادگیری انگلیسی را لغو کنم.

Please don't unsubscribe  because I have learned it all.

لطفاً اشتراک خود را لغو نکنید زیرا من همه چیز را یاد گرفته ام.

You will never get to that point,  and that's a very good thing.

شما هرگز به آن نقطه نخواهید رسید، و این چیز بسیار خوبی است.

Imagine there was a Doctor Who  went to medical school 10 years  

تصور کنید دکتری وجود داشت که 10 سال پیش به دانشکده پزشکی رفت

ago and never learned anything new after that.

و پس از آن هرگز چیز جدیدی یاد نگرفت.

Would you want to fly in a plane and you  learned that the pilot graduated from  

آیا می‌خواهید با هواپیما پرواز کنید و فهمیدید که خلبان

pilot school 20 years ago and had never  tried to improve their skill after that?

20 سال پیش از مدرسه خلبانی فارغ‌التحصیل شده و پس از آن هرگز سعی نکرده است مهارت‌های خود را بهبود بخشد؟

Of course, not every profession  is constantly learning.

البته، هر حرفه ای دائماً در حال یادگیری نیست.

You're constantly improving your  skills in everything that we do.

شما دائماً مهارت‌های خود را در هر کاری که انجام می‌دهیم بهبود می‌بخشید.

And this isn't even just with learning,  

و این فقط به یادگیری مربوط نمی شود،

it's with your relationships with  people, it's with how you do anything.

به روابط شما با افراد مربوط می شود، به نحوه انجام هر کاری نیز مربوط می شود.

You're always trying to improve these areas.

شما همیشه در تلاش برای بهبود این مناطق هستید.

And the same goes for your English.

و همین امر در مورد انگلیسی شما نیز صدق می کند.

The reality is if you're at A1  right now, the second you get to A2,  

واقعیت این است که اگر در حال حاضر در A1 هستید ، در ثانیه‌ای که به A2 می‌رسید،

you're going to push that further  and say, OK, now my goal is B2 or B1.

آن را بیشتر می‌کنید و می‌گویید، خوب، اکنون هدف من B2 یا B1 است.

And then you're going to push  that and say, now my goal is C1.

و سپس آن را فشار می دهید و می گویید، اکنون هدف من C1 است.

Now my goal is C2.

الان هدف من C2 است.

OK, I got to the C2 level.

خوب، من به سطح C2 رسیدم.

Now what?

حالا چی؟

Well, now my goal is learn  how to present confidently.

خوب، اکنون هدف من این است که یاد بگیرم چگونه با اطمینان ارائه کنم.

Now my goal is to write a book.

الان هدفم نوشتن کتاب است.

Now my goal is to improve my body language.

اکنون هدف من بهبود زبان بدنم است.

Now my goal is to give presentations  to large groups of people.

اکنون هدف من ارائه ارائه به گروه های بزرگی از مردم است.

No matter what you achieve, you will  always look towards the next goal.

مهم نیست به چه چیزی برسید، همیشه به هدف بعدی نگاه خواهید کرد.

And that is a very good thing.

و این چیز بسیار خوبی است.

You should celebrate that fact  that you are a lifelong learner.

شما باید این واقعیت را جشن بگیرید که یک یادگیرنده مادام العمر هستید.

And because you are a lifelong  learner #9 enjoy the process.

و از آنجایی که شما یک یادگیرنده مادام العمر هستید، از این فرآیند لذت ببرید.

Let's say you decided to start a new hobby.

فرض کنید تصمیم گرفتید یک سرگرمی جدید را شروع کنید.

So you choose soccer and then you  play a couple times and you're out.

بنابراین فوتبال را انتخاب می‌کنید و سپس چند بار بازی می‌کنید و بیرون هستید.

You realize, you know what?

متوجه شدید، می دانید چیست؟

I don't really like this very much.

من واقعا این را خیلی دوست ندارم.

Are you going to feel that motivated  to improve your soccer skills,  

آیا این انگیزه را دارید که مهارت‌های فوتبال خود را بهبود ببخشید،

to go to soccer practice, to  want and keep playing soccer?

به تمرین فوتبال بروید، بخواهید و به فوتبال ادامه دهید؟

If you don't like the actual sport,  

اگر ورزش واقعی را دوست ندارید،

then of course you're not going to feel  that motivated to practice or improve.

مطمئناً آنقدر انگیزه برای تمرین یا پیشرفت ندارید.

And the same goes with learning English.

و همین امر در مورد یادگیری زبان انگلیسی نیز صدق می کند.

There are so many different ways to learn, and  it really depends on your learning style as well.

روش‌های مختلفی برای یادگیری وجود دارد، و این واقعاً به سبک یادگیری شما نیز بستگی دارد.

Maybe you prefer different styles of videos,  

شاید شما سبک‌های مختلف ویدیو،

different styles of learning techniques,  different styles of exercises.

سبک‌های مختلف تکنیک‌های یادگیری، سبک‌های مختلف تمرین را ترجیح می‌دهید.

But if you're following a specific learning  method or a specific teacher and you don't  

اما اگر از یک روش یادگیری خاص یا معلم خاصی پیروی می‌کنید و

really enjoy the process, well, then you're  not going to feel very motivated to do it.

واقعاً از این فرآیند لذت نمی‌برید، خب، پس انگیزه زیادی برای انجام آن نخواهید داشت.

But if you're in a program and  you love the style of lessons,  

اما اگر در برنامه‌ای هستید و سبک درس‌ها را دوست دارید،

you find them so interesting and  enjoyable, and you look forward  

آن‌ها را بسیار جالب و لذت‌بخش می‌دانید، و مشتاقانه منتظر

to learning a new lesson, well, then it's  going to make everything so much easier  

یادگیری یک درس جدید هستید، خب، آنوقت همه چیز را بسیار آسان‌تر می‌کند.

because you're going to be motivated to log  into that course and complete the lesson.

انگیزه ورود به آن دوره و تکمیل درس را داشته باشید.

Or if you find a teacher on YouTube, hopefully me,  

یا اگر معلمی را در YouTube پیدا کردید، امیدوارم من،

then you're going to be motivated to watch  a video from that teacher every single day.

آنوقت انگیزه خواهید داشت که هر روز یک ویدیو از آن معلم تماشا کنید.

And the more exposure you get to a language,  the faster you'll improve your skills.

و هر چه بیشتر در معرض یک زبان قرار بگیرید، سریع‌تر مهارت‌های خود را بهبود می‌بخشید.

But if you aren't excited  about how you're learning,  

اما اگر در مورد نحوه یادگیری خود هیجان‌زده نیستید،

just take some time and find a  method that works for you because  

فقط کمی زمان بگذارید و روشی را پیدا کنید که برای شما مفید باشد زیرا

you need to enjoy the process because  remember, you're a lifelong learner.

باید از این فرآیند لذت ببرید زیرا به یاد داشته باشید، شما یک یادگیرنده مادام العمر هستید.

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news.

فیلم، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website site  and click on Finally Fluent Academy.

یا می‌توانید به سایت وب‌سایت من بروید و روی «آکادمی Fluent Fluent» کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Now remember those nine things and let's move  

اکنون آن 9 مورد را به خاطر بسپارید و بیایید

on to how to train your brain  to think and speak in English.

به نحوه آموزش مغز خود برای فکر کردن و صحبت کردن به زبان انگلیسی ادامه دهیم.

You'll learn 4 proven ways that you can start  

4 روش اثبات شده را یاد خواهید گرفت که می‌توانید از

using today and you'll see  results by the end of this week.

امروز استفاده کنید و تا پایان این هفته نتایج را خواهید دید.

And at the end, I'll share some bonus tips  as well #1 think during everyday activities.

و در پایان، نکاتی را به اشتراک می‌گذارم که در طول فعالیت‌های روزمره فکر کنید.

Think of all the things that you do in your  everyday life that either are very routine,  

به تمام کارهایی که در زندگی روزمره خود انجام می دهید فکر کنید که یا بسیار معمولی هستند، به فکر

don't require a lot of conscious  thought, or are pretty boring.

آگاهانه زیادی نیاز ندارند یا بسیار خسته کننده هستند.

For me, it would be getting showered in the  morning, doing my makeup, doing my hair.

برای من، صبح دوش گرفتن ، آرایش کردن، آرایش کردن موهایم است.

And for a lot of people it  might be commuting to work.

و برای بسیاری از افراد ممکن است رفت و آمد به محل کار باشد.

And then think of all the chores you  do, doing the dishes, making your bed,  

و سپس به تمام کارهایی که انجام می‌دهید، شستن ظرف‌ها، مرتب کردن رختخوابتان،

all those various things that  don't require conscious thought.

همه آن چیزهای مختلفی که نیازی به تفکر آگاهانه ندارند فکر کنید.

Well, why don't you use that  time to think in English?

خوب، چرا از آن زمان برای فکر کردن به زبان انگلیسی استفاده نمی‌کنید؟

Now, you might be saying or thinking  in your native language perhaps.

اکنون، ممکن است به زبان مادری خود بگویید یا فکر کنید.

Well, Jennifer, what should I think about?

خب جنیفر، در مورد چی فکر کنم؟

What can I think about?

به چه چیزی می توانم فکر کنم؟

And here's the best part.

و اینجا بهترین قسمت است.

In order to practice thinking in English,  

برای تمرین تفکر به زبان انگلیسی،

you just need to make very simple  statements, very simple observations.

فقط باید جملات بسیار ساده ، مشاهدات بسیار ساده بیان کنید.

You don't need to make it overly complex.

لازم نیست آن را بیش از حد پیچیده کنید.

You don't need to focus on certain  grammar structures or vocabulary.

نیازی نیست روی ساختارهای گرامر یا واژگان خاصی تمرکز کنید.

Just look around and observe the room  you're in and make a simple statement.

فقط به اطراف نگاه کنید و اتاقی را که در آن هستید مشاهده کنید و یک جمله ساده بیان کنید.

Let's say you're brushing your teeth  as you go through that process.

فرض کنید در حین انجام این فرآیند در حال مسواک زدن هستید.

Now remember, you don't have to say this out loud.

حالا به یاد داشته باشید، لازم نیست این را با صدای بلند بگویید.

You can simply think in your head, but think  in English as you pick up the toothpaste.

شما می توانید به سادگی در ذهن خود فکر کنید، اما وقتی خمیر دندان را برمی دارید به انگلیسی فکر کنید.

Think about that.

در مورد آن فکر کنید.

I'm picking up the toothpaste.

دارم خمیر دندان را برمی دارم.

I'm taking off the cap.

دارم درپوش را برمی دارم

I'm putting toothpaste on my toothbrush.

دارم خمیردندان رو روی مسواک میزنم.

My toothbrush is very old.

مسواک من خیلی قدیمی است.

I should buy a new toothbrush.

من باید یک مسواک جدید بخرم.

The toothpaste smells minty.

خمیر دندان بوی نعناع می دهد.

I never noticed the color  of the toothpaste before.

من قبلاً به رنگ خمیردندان توجه نکرده بودم .

Now think of how boring this conversation is.

حالا به این فکر کنید که چقدر این گفتگو خسته کننده است.

In your everyday life, you would  never talk so much about toothpaste,  

در زندگی روزمره خود، هرگز اینقدر در مورد خمیر دندان،

your toothbrush, or brushing your teeth, right?

مسواک یا مسواک زدن صحبت نمی کنید، درست است؟

But you are doing this in your head  to practice thinking in English.

اما شما این کار را در ذهن خود انجام می دهید تا تفکر انگلیسی را تمرین کنید.

And that's just one very simple  thing that you do every day,  

و این فقط یک کار بسیار ساده است که شما هر روز انجام می دهید،

two times a day, maybe three or more times a day.

دو بار در روز، شاید سه بار یا بیشتر در روز.

Think of all the other things and how you can  simply make observations about that situation or  

به همه چیزهای دیگر فکر کنید و اینکه چگونه می‌توانید به سادگی درباره آن موقعیت یا

about what you see around you, and you're going to  make those observations in your head in English.

آنچه در اطرافتان می‌بینید، مشاهداتی داشته باشید، و می‌خواهید این مشاهدات را در ذهن خود به زبان انگلیسی انجام دهید.

As a tip, you can start with simple statements,  

به عنوان یک نکته، می‌توانید با عبارات ساده شروع کنید،

my toothbrush is old, and then take that  statement and try to make it more complex.

مسواک من قدیمی است، و سپس آن عبارت را بگیرید و سعی کنید آن را پیچیده‌تر کنید.

Can you change the verb tense?

آیا می توانید زمان فعل را تغییر دهید؟

Can you ask a question?

میشه یه سوال بپرسی

Can you add an adjective so you  can purposely think of ways to  

آیا می‌توانید یک صفت اضافه کنید تا بتوانید عمداً به راه‌هایی فکر کنید که

make it more complex as an additional exercise?

به‌عنوان یک تمرین اضافی، آن را پیچیده‌تر کنید؟

But start simple and then add on.

اما ساده شروع کنید و سپس اضافه کنید.

So if you're committed to trying  this exercise, put toothpaste.

بنابراین اگر متعهد به انجام این تمرین هستید، خمیر دندان بگذارید.

Put toothpaste in the comments.

خمیر دندان را در نظرات قرار دهید.

Why not #2 speak out loud  when you think in your head.

چرا شماره 2 وقتی در ذهن خود فکر می کنید با صدای بلند صحبت نکنید.

That is very beneficial to train your  brain to start thinking in English,  

این برای آموزش مغز شما برای شروع تفکر به زبان انگلیسی،

to start processing sentence structure,  grammar, vocabulary in English.

شروع پردازش ساختار جمله، دستور زبان، واژگان انگلیسی بسیار مفید است.

But thinking something in your head is not the  same as opening your mouth and saying the words.

اما فکر کردن به چیزی در ذهنتان مانند باز کردن دهان و گفتن کلمات نیست.

Once you open your mouth and say the  words, it's a different activity.

هنگامی که دهان خود را باز می کنید و کلمات را می گویید ، این یک فعالیت متفاوت است.

You're practicing your speaking skills.

شما در حال تمرین مهارت های گفتاری خود هستید.

Now you might be thinking to yourself,  well, Jennifer, of course I want to speak.

حالا ممکن است با خود فکر کنید، خب جنیفر، البته من می‌خواهم صحبت کنم.

This is the one thing I want to do in English,  but I don't have anyone to speak with.

این تنها کاری است که می‌خواهم به زبان انگلیسی انجام دهم، اما کسی را ندارم که با او صحبت کنم.

I live in a country where  there are no native speakers.

من در کشوری زندگی می‌کنم که در آن زبان مادری وجود ندارد.

That's OK because there are easy ways that  you can practice speaking on your own.

اشکالی ندارد زیرا راه‌های آسانی وجود دارد که می‌توانید به تنهایی صحبت کردن را تمرین کنید.

My favorite way and native  speakers use this activity  

راه مورد علاقه من و سخنرانان بومی از این فعالیت استفاده می کنند و

as well to practice their speaking skills.

همچنین مهارت های گفتاری خود را تمرین می کنند.

My favorite way is a website  called Random Question Generator.

راه مورد علاقه من یک وب سایت به نام Random Question Generator است.

All you need to Google is Random Question  Generator and there are many different websites.

تنها چیزی که برای Google نیاز دارید، Random Question Generator است و وب‌سایت‌های مختلفی وجود دارد.

I will leave my favorite websites.

وب سایت های مورد علاقه ام را ترک خواهم کرد.

In the description Now what you  can do with these websites is  

در توضیحات اکنون کاری که می‌توانید با این وب‌سایت‌ها انجام دهید این است که روی

all you do is you click the button  that generates a random question.

دکمه کلیک کنید که یک سؤال تصادفی ایجاد می‌کند.

Now what you need to do is as  soon as you see that question,  

حالا کاری که باید انجام دهید این است که به محض اینکه این سوال را دیدید،

I want you to open your mouth and start speaking.

می‌خواهم دهانتان را باز کنید و شروع به صحبت کنید.

Don't think about grammar, don't think about  vocabulary, don't think about pronunciation.

به گرامر فکر نکنید، به واژگان فکر نکنید، به تلفظ فکر نکنید.

Open your mouth and start speaking.

دهان خود را باز کنید و شروع به صحبت کنید.

Make it your goal to speak for  one minute on on that topic.

هدف خود را در نظر بگیرید که یک دقیقه درباره آن موضوع صحبت کنید.

You can record yourself speaking.

می توانید صحبت کردن خود را ضبط کنید.

You can just use the voice  recorder app on your phone.

فقط می‌توانید از برنامه ضبط صدا در تلفنتان استفاده کنید.

You can also set a timer for  one minute if you'd like,  

همچنین می‌توانید در صورت تمایل، تایمر را برای یک دقیقه تنظیم کنید،

so when that timer goes off then you know  you've spoken for that amount of time.

بنابراین وقتی آن تایمر خاموش شد، بدانید که برای آن مدت صحبت کرده‌اید.

You don't need to do that.

شما نیازی به انجام این کار ندارید.

It's just an option.

این فقط یک گزینه است.

Now, after you can listen to that recording  and you can think about your pronunciation,  

اکنون، پس از اینکه می‌توانید به آن ضبط‌شده گوش دهید ، می‌توانید به تلفظ،

grammar, sentence structure, vocabulary,  and you can think of areas to improve.

گرامر، ساختار جمله، واژگان خود فکر کنید و می‌توانید به حوزه‌هایی برای بهبود فکر کنید.

However, as you're doing the exercise, you're not  thinking about your English, you're just speaking.

با این حال، همانطور که در حال انجام تمرین هستید، به انگلیسی خود فکر نمی کنید، بلکه فقط صحبت می کنید.

But here's the best part,  

اما بهترین بخش اینجاست،

because you have already taken the time  to think in English every single day.

زیرا قبلاً هر روز برای فکر کردن به انگلیسی وقت گذاشته‌اید.

Maybe you get 510, even 20 minutes  of practice where you're thinking,  

شاید 510، حتی 20 دقیقه تمرین در جایی که فکر می‌کنید،

you're observing, you're making  simple observations more complex.

مشاهده می‌کنید، مشاهدات ساده را پیچیده‌تر می‌کنید.

All of that practice that you just did will  help you open your mouth and get the words out.

تمام تمرین‌هایی که انجام دادید به شما کمک می‌کند دهانتان را باز کنید و کلمات را بیرون بیاورید. به

Give this activity one week,  then two weeks, then 30 days.

این فعالیت یک هفته، سپس دو هفته و سپس 30 روز فرصت دهید.

I promise you, if you do this three times  a day for just two to three minutes,  

من به شما قول می دهم، اگر این کار را سه بار در روز به مدت دو تا سه دقیقه،

three times a day in 30 days, you are going  to be be so impressed with your results.

سه بار در روز در 30 روز انجام دهید، بسیار تحت تأثیر نتایج خود قرار خواهید گرفت.

So if you're committed to trying this exercise,  

بنابراین، اگر متعهد هستید که این تمرین را امتحان کنید،

put let's go, put, let's go in  the comments #3 describe images.

بگذارید اجازه دهید بریم، بگذارید، بیایید در نظرات شماره 3 که تصاویر را توضیح می‌دهند، برویم.

This is a more guided method  because when you describe an image,  

این یک روش هدایت‌شده‌تر است، زیرا وقتی تصویری را توصیف می‌کنید،

you can think in your mind,  which is absolutely beneficial.

می‌توانید در ذهن خود فکر کنید، که کاملاً سودمند است.

I've already mentioned why.

من قبلاً به دلیل آن اشاره کردم.

Or you can practice speaking out  loud and instead of using a random  

یا می‌توانید با صدای بلند صحبت کنید و به جای استفاده از یک

question generator you are going to use an image.

مولد سؤال تصادفی، از یک تصویر استفاده کنید.

How are you going to find an image?

چگونه می خواهید یک تصویر پیدا کنید؟

You can simply go to Google images  

می‌توانید به سادگی به Google images بروید

and put a random word in like  cat or dog and choose any image.

و یک کلمه تصادفی مانند گربه یا سگ را در آن قرار دهید و هر تصویری را انتخاب کنید.

Or you can go to a website that shares  free images like pixels, which I'll put  

یا می‌توانید به وب‌سایتی بروید که تصاویر رایگان مانند پیکسل‌ها را به اشتراک می‌گذارد، آن‌ها را

in the description as well, and just choose  one of the first images on the homepage.

نیز در توضیحات قرار می‌دهم، و فقط یکی از اولین تصاویر را در صفحه اصلی انتخاب کنید.

This is an exercise that I do with my  students and they absolutely love it.

این تمرینی است که من با دانش آموزانم انجام می دهم و آنها کاملاً آن را دوست دارند.

And the conversations that we have, the examples  that they share are so interesting as well.

و گفتگوهایی که ما داریم، مثال‌هایی که آنها به اشتراک می‌گذارند نیز بسیار جالب است.

Now, this is an activity that I do  with my students for free on YouTube.

اکنون، این فعالیتی است که من با دانش‌آموزانم به صورت رایگان در YouTube انجام می‌دهم.

So make sure you subscribe so you know the  next time that I'm hosting a speaking class.

پس حتما مشترک شوید تا بدانید دفعه بعد که من یک کلاس اسپیکینگ برگزار می‌کنم.

So here's an image that I used  in my last speaking class,  

بنابراین این تصویری است که در آخرین کلاس صحبت [ __ ] استفاده کردم،

and the students shared such interesting examples.

و دانش‌آموزان نمونه‌های جالبی را به اشتراک گذاشتند.

Now all you have to do is describe this image.

اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که این تصویر را توصیف کنید.

You can make observations  about how the people look,  

می‌توانید درباره ظاهر افراد،

their clothing, the background, or you can  make statements about what they're doing.

لباس‌هایشان، پس‌زمینه مشاهده کنید، یا می‌توانید درباره کاری که انجام می‌دهند اظهارنظر کنید.

So in this image you might say the man  wearing an orange shirt is kneeling or  

بنابراین در این تصویر ممکن است بگویید مردی که پیراهن نارنجی پوشیده است زانو زده است یا

you might say there's an umbrella next to the man.

ممکن است بگویید یک چتر در کنار مرد است.

And again you can make simple  statements more complex.

و دوباره می‌توانید جملات ساده را پیچیده‌تر کنید.

There's a bright multi colored  umbrella next to the man.

یک چتر چند رنگ روشن در کنار مرد وجود دارد.

You can even have fun with this and try  to guess what is happening in this image.

حتی می‌توانید با این کار سرگرم شوید و سعی کنید حدس بزنید در این تصویر چه اتفاقی می‌افتد.

So this is what my students did.

پس این کاری است که شاگردان من انجام دادند.

Some of them said that the  man is proposing to the woman.

برخی از آنها گفتند که مرد از زن خواستگاری می کند.

Other people had funny things like the  woman is helping the man because he fell.

افراد دیگر چیزهای خنده‌داری داشتند مانند اینکه زن به مرد کمک می‌کند زیرا او سقوط کرده است.

So it was really interesting the  different observations that students made.

بنابراین، مشاهدات متفاوتی که دانش‌آموزان انجام دادند، واقعاً جالب بود.

So you can take any image and use  this to both speak in your head.

بنابراین می‌توانید هر تصویری بگیرید و از آن برای صحبت کردن در ذهن خود استفاده کنید.

Maybe on the way to work.

شاید در راه کار.

If you're on the bus or train, you  can do this activity in your head,  

اگر در اتوبوس یا قطار هستید، می‌توانید این فعالیت را در سرتان انجام دهید،

think in your head, or you can  practice speaking out loud.

در ذهنتان فکر کنید، یا می‌توانید با صدای بلند صحبت کنید.

So are you going to practice  this activity if you are put.

بنابراین، اگر قرار باشد این فعالیت را تمرین می‌کنید؟

I'm committed but I'm I'm committed  because I want to know that you're  

من متعهد هستم، اما متعهد هستم، زیرا می‌خواهم بدانم که شما

committed to practicing this activity and I  want you to be committed because I know the  

متعهد به انجام این فعالیت هستید و می‌خواهم متعهد باشید زیرا می‌دانم

results that you're going to get are going to  make you so confident so happy and so proud.

نتایجی که می‌خواهید به دست آورید باعث می‌شود شما خیلی با اعتماد به نفس خیلی خوشحال و خیلی مغرور

Number 4A daily summary.

خلاصه روزانه شماره 4A.

Now this is an activity that you should start  doing regardless because preparing a daily  

اکنون این فعالیتی است که باید بدون توجه به آن شروع به انجام آن کنید زیرا تهیه یک

summary is a great way to reflect on the day  and ask yourself, what areas am I very proud of?

خلاصه روزانه راهی عالی برای تأمل در روز است و از خود بپرسید به چه زمینه‌هایی بسیار افتخار می‌کنم؟

What areas could I improve on?

در چه زمینه هایی می توانم پیشرفت کنم؟

And this is just a great thing to do  for your overall personal development.

و این فقط یک کار عالی برای توسعه کلی شخصی شماست.

But we'll focus on how this activity can help you  train your brain to think and speak in English.

اما ما بر این تمرکز خواهیم کرد که چگونه این فعالیت می‌تواند به شما کمک کند مغزتان را برای تفکر و صحبت به زبان انگلیسی آموزش دهید.

Well, the same thing that we talked about before.

خوب، همان چیزی که قبلا در مورد آن صحبت کردیم.

You can think these activities in your  head and if you are in a public place,  

می‌توانید این فعالیت‌ها را در ذهن خود فکر کنید و اگر در یک مکان عمومی هستید،

this is a great time to just think the activities.

زمان بسیار خوبی برای فکر کردن به فعالیت‌ها است.

If you are in a more private place,  then you can say it out loud.

اگر در مکان خصوصی تری هستید، می توانید آن را با صدای بلند بگویید.

And always remember the option is  there to record yourself speaking.

و همیشه به یاد داشته باشید که گزینه ای برای ضبط صحبت کردن خود وجود دارد.

And with your daily summary, of  course, you can summarize your day.

و البته با خلاصه روزانه‌تان، می‌توانید روزتان را خلاصه کنید.

You can talk about the best part of your day,  the worst part of your day, three things you're  

می‌توانید درباره بهترین بخش روزتان، بدترین بخش روزتان، سه چیز که به

grateful for, three things you're proud  of, three things you want to improve.

خاطر آنها سپاسگزار هستید، سه چیز که به آنها افتخار می‌کنید، سه چیز که می‌خواهید بهبود ببخشید، صحبت کنید.

And the best part is you don't need  need to summarize your whole day.

و بهترین بخش این است که نیازی نیست کل روز خود را خلاصه کنید.

So you don't need to do this at night.

بنابراین نیازی نیست این کار را در شب انجام دهید.

Maybe your nights are very  busy getting your kids ready  

شاید شب‌های شما بسیار مشغول آماده کردن فرزندانتان

for school or preparing for work the next day.

برای مدرسه یا آماده شدن برای کار روز بعد باشد.

So you could do this activity  every day at noon, at lunchtime.

بنابراین می‌توانید این فعالیت را هر روز ظهر، وقت ناهار انجام دهید.

And you can summarize your morning.

و می توانید صبح خود را خلاصه کنید.

So the daily summary doesn't  have to be your entire day.

بنابراین خلاصه روزانه نباید کل روز شما باشد.

You could summarize your morning, you  could summarize a meeting at work,  

شما می توانید صبح خود را خلاصه کنید، می توانید یک جلسه در محل کار را خلاصه کنید،

you could summarize your evening.

می توانید عصر خود را خلاصه کنید.

Or you can do this multiple times a day.

یا می توانید این کار را چند بار در روز انجام دهید.

So you could summarize your morning  and then summarize your evening so  

بنابراین می توانید صبح خود را خلاصه کنید و سپس عصر خود را خلاصه کنید تا

you have the opportunity to do this twice a day.

فرصت داشته باشید این کار را دو بار در روز انجام دهید.

Whatever works best for you.

هر چیزی که برای شما بهتر کار می کند.

The more you practice, the  faster you'll get results.

هرچه بیشتر تمرین کنید، سریع‌تر به نتیجه خواهید رسید.

I have two bonus tips for you.

من دو نکته برای شما دارم.

Bonus tip #1 Surround yourself  in English as much as you can.

نکته جایزه شماره 1 تا جایی که می توانید به زبان انگلیسی احاطه کنید.

Ask yourself, what can I do to  make my environment more English?

از خود بپرسید، چه کاری می توانم انجام دهم تا محیط خود را انگلیسی تر کنم؟

Can you change the settings on  your phone or your computer?

آیا می‌توانید تنظیمات تلفن یا رایانه‌تان را تغییر دهید؟

Can you start listening to English music?

آیا می توانید شروع به گوش دادن به موسیقی انگلیسی کنید؟

Can you start watching English TV shows?

آیا می توانید شروع به تماشای برنامه های تلویزیونی انگلیسی کنید؟

What can you do that's easy for you to  do to make your environment more English?

چه کاری می توانید انجام دهید که انجام آن برای شما آسان باشد تا محیط خود را انگلیسی تر کنید؟

Can you put labels on all the items in a room  or your entire house and their English labels?

آیا می توانید بر روی همه اقلام یک اتاق یا کل خانه خود و برچسب انگلیسی آنها برچسب بزنید؟

So think about one thing, one thing that you  can do to make your environment more English.

بنابراین به یک چیز فکر کنید، یک کاری که می توانید انجام دهید تا محیط خود را انگلیسی تر کنید.

Because of course, the more you  surround yourself with the language,  

زیرا مطمئناً، هر چه بیشتر خود را با زبان احاطه کنید،

the more that your brain  will absorb that language.

مغزتان آن زبان را بیشتر جذب خواهد کرد.

And bonus tip #2 the most important is be patient.

و نکته مهم شماره 2 این است که صبور باشید.

This is not going to dramatically  change your English overnight.

این یک شبه انگلیسی شما را به طرز چشمگیری تغییر نمی‌دهد.

But in seven days, you will see some results.

اما در عرض هفت روز، نتایجی را خواهید دید.

In 14 days, you will see some results.

در 14 روز، نتایجی را مشاهده خواهید کرد.

In 30 days, you will see some results.

در 30 روز، نتایجی را مشاهده خواهید کرد.

But if you take those results from the seven  days, 14 days, and 30 days, guess what?

اما اگر این نتایج را از هفت روز، 14 روز و 30 روز بگیرید، حدس بزنید چه چیزی؟

The result is a lot bigger than you may realize.

نتیجه بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید.

And that's only 30 days.

و این فقط 30 روز است.

Imagine you do these four.

تصور کنید این چهار مورد را انجام می دهید.

Very simple, free activities  that only take a few minutes,  

فعالیت‌های بسیار ساده و رایگان که فقط چند دقیقه طول می‌کشد،

and you do these activities every day for 90 days.

و شما این فعالیت‌ها را هر روز به مدت ۹۰ روز انجام می‌دهید.

Imagine the results that are possible.

نتایج ممکن را تصور کنید.

So be patient.

پس صبور باش

How to speak English so good  native speakers are impressed.

نحوه صحبت کردن به انگلیسی به طوری که افراد بومی خوب تحت تأثیر قرار می گیرند. من

I'm impressed.

تحت تاثیر قرار گرفتم. من

I'm impressed.

تحت تاثیر قرار گرفتم.

You'll learn 9 tips #1 master the basics.

شما 9 نکته را یاد خواهید گرفت.

It certainly will not impress anyone.

مطمئناً کسی را تحت تأثیر قرار نخواهد داد.

Not native speakers, not your  teacher, not other students.

نه زبان مادری، نه معلم شما، نه دانش آموزان دیگر.

If you say I go store now,  

اگر بگویید اکنون به فروشگاه می روم،

I'm sure you know that the correct way  is to say I'm going to the store now.

مطمئنم که می دانید راه درست این است که بگویید اکنون به فروشگاه می روم.

But maybe you forgot that article I'm going store.

اما شاید شما آن مقاله را فراموش کرده اید که من به فروشگاه می روم.

Now, even forgetting one small word, the article,  the store, or using the wrong verb tense,  

اکنون، حتی فراموش کردن یک کلمه کوچک، مقاله، store یا استفاده از زمان فعل اشتباه،

the present simple I go instead of the  present continuous I'm going makes a  

حال ساده I go به جای حال استمراری I'm going

big difference in how you communicate  and how others receive your message.

تفاوت بزرگی در نحوه ارتباط شما و نحوه دریافت پیام شما توسط دیگران ایجاد می کند.

But don't worry, you don't need to master every  single grammar concept in the English language.

اما نگران نباشید، لازم نیست به هر مفهوم گرامری در زبان انگلیسی تسلط داشته باشید.

You only need to master the basics.

شما فقط باید به اصول اولیه تسلط داشته باشید.

There are 12 verb tenses in English, but  only 6 verb tenses make up 96% of speech.

در زبان انگلیسی 12 زمان فعل وجود دارد، اما تنها 6 زمان فعل، 96 درصد گفتار را تشکیل می‌دهند. به

This is why you should focus  first on mastering the basics.

همین دلیل است که باید ابتدا روی تسلط بر اصول اولیه تمرکز کنید.

Make sure you have correct sentence  structure, basic grammar, and then  

مطمئن شوید که ساختار جملات صحیح ، دستور زبان اولیه دارید، و سپس

you can keep improving and keep learning  more advanced concepts #2 use contractions.

می‌توانید به پیشرفت ادامه دهید و به یادگیری مفاهیم پیشرفته‌تر شماره ۲ از انقباضات ادامه دهید.

I know what you're thinking,  but contractions are not slang.

می دانم به چه فکر می کنی، اما انقباضات عامیانه نیستند.

Contractions are grammatically correct.

انقباضات از نظر گرامری صحیح هستند.

Contractions are not unprofessional.

انقباضات غیرحرفه ای نیستند.

Contractions are used in  professional and formal English.

انقباضات در انگلیسی حرفه ای و رسمی استفاده می شود.

Contractions help your speech sound  more friendly, fluid, and natural.

انقباضات کمک می کنند گفتار شما دوستانه تر، روان تر و طبیعی تر به نظر برسد.

Let's take this common greeting.

بیایید این سلام مشترک را قبول کنیم.

If you say it without the contraction, it will be.

اگر بدون انقباض بگویید می شود.

How is it going?

حالش چطوره؟

That doesn't sound impressive  because it doesn't sound natural.

جالب به نظر نمی رسد، زیرا طبیعی به نظر نمی رسد.

A native speaker would say, how's it going?

یک زبان مادری می‌گوید، اوضاع چطور است؟

They would take how is and form a contraction.

آنها چگونه است و یک انقباض تشکیل می دهند.

How's how's it going?

حالش چطوره؟

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

How's it going?

حالش چطوره؟

Now you'll impress a native  speaker #3 connect your words.

اکنون یک سخنران بومی شماره 3 را تحت تأثیر قرار خواهید داد .

A lot of students will pause between  words, but this does not sound natural.

بسیاری از دانش آموزان بین کلمات مکث می کنند ، اما این طبیعی به نظر نمی رسد.

It sounds very robotic and it makes your English  levels seem more beginner than it probably is.

بسیار روباتیک به نظر می رسد و باعث می شود سطوح انگلیسی شما مبتدی تر از آنچه که هست به نظر برسد.

So if you pause between words, it  definitely won't impress native speakers.

بنابراین اگر بین کلمات مکث کنید، قطعاً گویشوران بومی را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.

Let's take the expression we used before.

بیایید عبارتی را که قبلاً استفاده کردیم، در نظر بگیریم.

How's it going?

حالش چطوره؟

So let's say you apply tip to  and you use that contraction.

بنابراین، فرض کنید نوک را روی  اعمال می‌کنید و از آن انقباض استفاده می‌کنید.

How is how's?

حالش چطوره؟

But you pause between those words.

اما شما بین این کلمات مکث می کنید.

How's it going?

حالش چطوره؟

This won't impress a native speaker.

این یک زبان مادری را تحت تأثیر قرار نمی دهد.

You need to combine those sounds.

شما باید آن صداها را با هم ترکیب کنید.

So repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

How's it going?

حالش چطوره؟

We have how's and it so we can  combine that together and it  

ما چگونه و آن را داریم، بنابراین می‌توانیم آن را با هم ترکیب کنیم و به

sounds like how's it, how's it, How's it going?

نظر می‌رسد چطور است، چطور است، چطور پیش می‌رود؟

And even though there is no connection between  it and going, I still don't pause between them.

و با وجود اینکه هیچ ارتباطی بین آن و رفتن وجود ندارد، باز هم بین آنها مکث نمی کنم.

How's it going?

حالش چطوره؟

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

How's it going?

حالش چطوره؟

So if you connect your words, you will definitely  impress natives #4 use idioms and expressions.

بنابراین، اگر کلمات خود را به هم متصل کنید، قطعاً بومیان شماره 4 از اصطلاحات و عبارات استفاده می‌کنند تحت تأثیر قرار خواهید داد.

Congratulations, you already learned one that  will help you sound natural and impress natives.

تبریک می‌گوییم، شما قبلاً یکی را یاد گرفته‌اید که به شما کمک می‌کند طبیعی به نظر برسید و بومیان را تحت تأثیر قرار دهید.

How's it going?

حالش چطوره؟

You can use this instead of asking  how are you or how are you doing?

می‌توانید به‌جای اینکه بپرسید حالتان چطور است، از آن استفاده کنید؟

How's it going?

حالش چطوره؟

And because you know how to pronounce  it, you will feel confident using it.

و چون می دانید چگونه آن را تلفظ کنید، با استفاده از آن احساس اطمینان خواهید کرد.

There are some many idioms and expressions  in English and you can just add a few every  

اصطلاحات و عبارات زیادی در انگلیسی وجود دارد و شما فقط می‌توانید هر

day or every week to help build your  vocabulary so you impress natives.

روز یا هر هفته تعدادی از آنها را اضافه کنید تا به ساخت واژگان خود کمک کنید تا بومیان را تحت تأثیر قرار دهید.

Let's start with some basic ones.

بیایید با چند مورد اساسی شروع کنیم.

Instead of I'm tired.

به جای اینکه خسته ام

What could you say that's an  alternative way more of an expression.

چه می توانید بگویید که یک روش جایگزین بیشتر برای بیان است.

You could say I'm beat, I'm beat  instead of I'm going to bed,  

می توانید بگویید من کتک خورده ام، من کتک می خورم به جای اینکه به رختخواب بروم،

I'm hitting the hay or instead of  you did a great job, you rocked it.

دارم به یونجه می زنم یا به جای اینکه شما یک کار عالی انجام دادید، آن را تکان دادید.

Most of my students already use this one because  I use it with my students almost every video.

اکثر دانش‌آموزان من قبلاً از این یکی استفاده می‌کنند زیرا تقریباً در هر ویدیویی از آن استفاده می‌کنم.

You rocked it.

تکونش دادی

You did a great job.

کار بزرگی کردی

So if you think I'm doing a  great job with this video,  

بنابراین، اگر فکر می‌کنید من با این ویدیو کار خوبی انجام می‌دهم،

why don't you show your encouragement,  show your support and put rocked it.

چرا تشویق خود را نشان نمی‌دهید، حمایت خود را نشان نمی‌دهید و آن را تکان نمی‌دهید.

Put rocked it in the comments to practice this so  

آن را در نظرات قرار دهید تا این را تمرین

you remember it so the next time you  can use it with natives to impress.

کنید تا   آن را به خاطر بسپارید تا دفعه بعد بتوانید از آن با افراد بومی برای تحت تأثیر قرار دادن استفاده کنید.

And if you don't like that  expression find a different 1.

و اگر آن عبارت را دوست ندارید، یک 1 متفاوت پیدا کنید.

You can say you rocked it, you killed  it, you crushed it, you nailed it.

می توانید بگویید که آن را تکان دادید، آن را کشتید، آن را له کردید، آن را میخکوب کردید.

All of those are commonly used and will  impress natives #5 use phrasal verbs.

همه آن‌ها معمولاً استفاده می‌شوند و بومی‌های شماره 5 را تحت تأثیر افعال عبارتی قرار می‌دهند.

Phrasal verbs are not slang.

افعال عبارتی عامیانه نیستند.

Phrasal verbs are grammatically correct.

افعال عبارتی از نظر گرامری صحیح هستند.

Phrasal verbs are not unprofessional.

افعال عبارتی غیرحرفه ای نیستند.

Phrasal verbs are professional,  friendly, and natural.

افعال عبارتی حرفه ای، دوستانه و طبیعی هستند.

And sometimes there is no other  way to communicate an idea.

و گاهی هیچ راه دیگری برای انتقال یک ایده وجود ندارد.

Sometimes you must use a phrasal verb to  correctly and naturally communicate this idea.

گاهی اوقات برای انتقال صحیح و طبیعی این ایده باید از یک فعل عبارتی استفاده کنید.

Let's take a look at this image.

بیایید نگاهی به این تصویر بیندازیم.

What are the people doing?

مردم چه می کنند؟

Hmm, maybe you could say they're leaving the bus.

هوم، شاید بتوانید بگویید که اتوبوس را ترک می کنند.

That is a direct translation.

این یک ترجمه مستقیم است.

They're exiting the bus.

آنها در حال خروج از اتوبوس هستند.

Again, a direct translation.

باز هم ترجمه مستقیم.

They're getting off the bus.

دارن از اتوبوس پیاده میشن

This is the correct and natural  way to communicate this idea.

این روش صحیح و طبیعی برای انتقال این ایده است.

In this case, the phrasal verb get on to enter  and get off to exit is the only word used  

در این مورد، فعل عبارت get on to enter و get off to exit تنها کلمه‌ای است که

to communicate this idea naturally in English.

برای انتقال طبیعی این ایده در انگلیسی استفاده می‌شود.

So you must use this phrasal  verb to impress native speakers.

بنابراین باید از این فعل عبارتی برای تحت تأثیر قرار دادن افراد بومی استفاده کنید.

Otherwise it will sound like you're using awkward  direct translations from your native language.

در غیر این صورت به نظر می‌رسد که از ترجمه‌های مستقیم ناخوشایند از زبان مادری خود استفاده می‌کنید.

Number six, understand syllable stress.

شماره شش، استرس هجا را درک کنید.

Since this lesson is on speaking, you  must understand and use the concept of  

از آنجایی که این درس در مورد صحبت کردن است، باید مفهوم

syllable stress, which may not  exist in your native language,  

استرس هجا را که ممکن است در زبان مادری شما وجود نداشته باشد، درک کرده و از آن استفاده کنید تا

in order to speak in a natural way  that impresses native speakers.

به روشی طبیعی صحبت کنید که گویشوران بومی را تحت تأثیر قرار دهد.

In English, in every word  that's more than one syllable,  

در انگلیسی، در هر کلمه ای که بیش از یک هجا باشد،

there is a stressed syllable  and an unstressed syllable.

یک هجای تاکیدی و یک هجای بدون تاکید وجود دارد.

Let's take this picture.

بیایید این عکس را بگیریم.

What is this?

این چیه؟ با

Say it out loud.

صدای بلند بگو

What is this?

این چیه؟

Did you say BA na na or did you say banana Banana?

گفتی BA na na یا گفتی موز موز؟

Using the correct syllable stress will  instantly make you sound more natural,  

استفاده از تاکید هجای صحیح، فوراً صدای شما را طبیعی‌تر می‌کند،

so whenever you're learning a new word,  you must learn the syllable stress.

بنابراین هر زمان که کلمه جدیدی یاد می‌گیرید، باید تاکید هجا را یاد بگیرید.

The phonetic alphabet tells you specifically  where the stress is, and you can listen to  

الفبای آوایی به طور مشخص به شما می‌گوید که استرس کجاست، و می‌توانید به

an audio dictionary and listen for the  syllable that sounds louder and longer.

یک فرهنگ لغت صوتی گوش دهید و به هجایی که بلندتر و بلندتر به نظر می‌رسد گوش دهید.

Banana.

موز.

Louder and longer Nah is the stress syllable.

بلندتر و بلندتر Nah هجای تاکیدی است.

Bah are the unstressed banana.

بهه موز بدون تنش هستند.

That's how you can say this word and  impress native speakers #7 Vary your tone.

اینگونه است که می‌توانید این کلمه را بگویید و گویندگان بومی شماره 7 را تحت تأثیر قرار دهید. لحن خود را تغییر دهید.

Did you know that only 7% of  communication is the words you say?

آیا می‌دانستید که تنها ۷ درصد از ارتباطات، کلماتی است که شما می‌گویید؟

38 percent is your tone, your tone of voice,  

38 درصد لحن شما است، لحن صدای شما،

which represents the rising and  falling of the sound of your voice.

که نشان دهنده بالا و پایین رفتن صدای شماست.

So you may already understand this concept because  when you ask a question in English, a yes or no  

بنابراین ممکن است قبلاً این مفهوم را درک کرده باشید زیرا وقتی سؤالی را به زبان انگلیسی می‌پرسید، یک سؤال بله یا خیر

question, you have a rising intonation,  which means the tone of your voice rises.

، یک لحن بالارونده دارید، که به این معنی است که لحن صدای شما بالا می‌رود.

Would you like a banana?

آیا شما یک موز می خواهید؟

Banana.

موز.

So my tone comes up at the end.

بنابراین لحن من در پایان می آید.

But notice how my tone changes  when I say I hate bananas.

اما توجه کنید که چگونه لحنم تغییر می کند وقتی می گویم از موز متنفرم.

I hate my tone comes down.

متنفرم که لحنم پایین بیاد

I love bananas.

من عاشق موز هستم.

My tone comes up on love.

لحن من به عشق می آید.

Imagine you just said I hate bananas.

تصور کن فقط گفتی از موز متنفرم.

I love bananas.

من عاشق موز هستم.

Notice how different that sounds?

توجه کنید که چقدر متفاوت به نظر می رسد؟

The words are exactly the same,  the only difference is my tone.

کلمات دقیقاً یکسان هستند، تنها تفاوت لحن من است.

In every sentence you say, there should  be a rising and falling of your tone.

در هر جمله ای که می گویید، باید صدای شما بالا و پایین شود.

This is something you can practice  by recording yourself and listen  

این چیزی است که می‌توانید با ضبط کردن خودتان تمرین کنید و به عقب گوش کنید

back and ask yourself if you  can hear those rises and falls.

و از خودتان بپرسید که آیا می‌توانید آن بالا و پایین‌ها را بشنوید.

But you also don't want it to be too dramatic  

اما شما همچنین نمی‌خواهید که خیلی دراماتیک باشد

because that will not impress  natives #8 Add body language.

زیرا بومی‌ها را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد #8 زبان بدن را اضافه کنید.

You already know that 7% of communication  is your words, 38 percent is your tone,  

قبلاً می‌دانید که 7٪ از ارتباطات کلمات شماست، 38 درصد مربوط به لحن شماست،

and that leaves 55% for, you  guessed it, your body language.

و 55٪ مربوط به، حدس زدید، زبان بدن شما باقی می‌ماند.

Let's look at this picture.

بیایید به این تصویر نگاه کنیم.

Of course, there are no words, so we can't hear  the tone of voice because there are no words.

البته، هیچ کلمه ای وجود ندارد، بنابراین ما نمی توانیم لحن صدا را بشنویم زیرا هیچ کلمه ای وجود ندارد.

But these people are communicating a message.

اما این افراد در حال انتقال پیام هستند.

What are they communicating?

آنها با چه چیزی ارتباط برقرار می کنند؟

I'm sure some emotions  instantly come to your mind.

مطمئنم برخی از احساسات فوراً به ذهن شما می‌آیند.

Some negative emotions  instantly come to your mind.

برخی از احساسات منفی فوراً به ذهن شما می‌آیند.

They are communicating even  though there are no words.

آنها در حال برقراری ارتباط هستند، حتی اگر هیچ کلمه ای وجود نداشته باشد.

How about now this is the same couple, but notice  they're communicating an entirely different  

حالا این زوج یکسان هستند، اما توجه کنید که آنها پیامی کاملاً متفاوت را منتقل می کنند،

message even though there are still no words,  no tone of voice, because there are no words.

حتی اگر هنوز هیچ کلمه ای وجود ندارد، لحن صدا وجود ندارد، زیرا هیچ کلمه ای وجود ندارد.

It is only their body language  that they're using to communicate.

فقط زبان بدن آنهاست که برای برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند.

So when you record yourself to practice your  intonation, why not use the video recorder  

بنابراین وقتی خودتان را ضبط می‌کنید تا لحن خود را تمرین کنید ، چرا

instead of Justice Audio so you can look at  yourself and look at your body language and  

به جای Justice Audio از ضبط‌کننده ویدیو استفاده نکنید تا بتوانید به خودتان نگاه کنید و به زبان بدنتان نگاه کنید و از

ask yourself if any improvements could  be made #9 My personal favorite smile.

خودتان بپرسید که آیا می‌توان پیشرفت‌هایی انجام داد. #9 لبخند مورد علاقه شخصی من.

There are so many studies that  show the importance of a smile.

مطالعات زیادی وجود دارد که اهمیت لبخند را نشان می دهد.

Did you know that even studies where  people were talking on the phone,  

آیا می‌دانستید که حتی در مطالعاتی که در آن افراد با تلفن صحبت می‌کردند،

salespeople were rated higher when they delivered  their sales script while smiling compared to.

فروشندگان در مقایسه با اسکریپت فروش خود در حالی که لبخند می‌زدند، رتبه بالاتری دریافت کردند.

While not smiling, even though  this was a phone conversation.

در حالی که نمی خندید، حتی اگر این یک مکالمه تلفنی بود.

A smile is obvious even when you're talking  on the phone because when you smile,  

لبخند حتی زمانی که با تلفن صحبت می‌کنید واضح است، زیرا وقتی لبخند می‌زنید،

it raises your tone, which  makes you sound more friendly.

صدای شما را بالا می‌برد و این باعث می‌شود که شما دوستانه‌تر به نظر برسید.

Imagine you go into a job  interview and you say hello.

تصور کنید وارد یک مصاحبه شغلی می شوید و سلام می کنید. از

Nice to meet you, My name's Jennifer.

آشنایی با شما خوشحالم، اسم من جنیفر است.

Hi, nice to meet you, My name's Jennifer.

سلام، از آشنایی با شما خوشحالم، اسم من جنیفر است. به

Simply by adding that smile,  

سادگی با افزودن آن لبخند،

imagine I started this video and said  today you're going to learn 9 tips.

تصور کنید من این ویدیو را شروع کردم و گفتم امروز 9 نکته را یاد خواهید گرفت.

Today you're going to learn 9 tips.

امروز می خواهید 9 نکته را یاد بگیرید.

Of course, a smile is very closely related  to your tone of voice because as I said,  

البته، لبخند ارتباط بسیار نزدیکی با لحن صدای شما دارد، زیرا همانطور که گفتم،

it raises your tone and you need the appropriate  body language to go with your smile as well.

لحن شما را بالا می برد و شما به زبان بدن مناسب برای هماهنگی با لبخند خود نیز نیاز دارید.

So when you're recording yourself and  you're recording yourself with video,  

بنابراین وقتی خودتان را ضبط می‌کنید و خودتان را با ویدیو ضبط می‌کنید،

you can look back and watch yourself as you smile.

می‌توانید به عقب نگاه کنید و در حالی که لبخند می‌زنید تماشا کنید.

Now it is not natural to smile the entire time  you're talking, so definitely don't do that.

اکنون طبیعی نیست که در تمام مدتی که در حال صحبت هستید لبخند بزنید، پس قطعاً این کار را نکنید.

But as a fun exercise, you can review this  video and review it from my tone of voice,  

اما به‌عنوان یک تمرین سرگرم‌کننده، می‌توانید این ویدیو را مرور کنید و آن را از روی لحن صدای من،

my body language, and my smile.

زبان بدن و لبخندم مرور کنید.

And why not rate me?

و چرا به من امتیاز نمی دهید؟

I'm sure I still have areas to improve as well.

من مطمئن هستم که هنوز زمینه هایی برای بهبود دارم.

And I'm constantly trying to improve  how I communicate because I also want  

و من دائماً سعی می‌کنم نحوه برقراری ارتباط خود را بهبود بخشم زیرا همچنین می‌خواهم

to impress native speakers  and non-native speakers.

سخنرانان بومی و غیر بومی را تحت تأثیر قرار دهم .

I want to impress everyone with  my message, especially you.

من می‌خواهم همه را با پیامم تحت تأثیر قرار دهم ، به خصوص شما را.

Here are 14 signs that you're  more fluent than you think.

در اینجا 14 نشانه وجود دارد که نشان می دهد شما بیش از آنچه فکر می کنید مسلط هستید.

Number one, you dream in English when you're  studying English, when you're watching a YouTube  

شماره یک، وقتی در حال مطالعه انگلیسی هستید، وقتی در حال تماشای یک

video like this, or even when you're speaking  or reading English, you're using your conscious  

ویدیوی YouTube مانند این هستید، یا حتی زمانی که انگلیسی صحبت می‌کنید یا می‌خوانید، به انگلیسی خواب می‌بینید، از ذهن هشیار خود استفاده می‌کنید

mind because you're awake, but when you go to  sleep, you're using your subconscious mind.

زیرا بیدار هستید، اما وقتی به خواب می روید، از ضمیر ناخودآگاه خود استفاده می کنید.

Now, if your subconscious  mind uses English instead  

حال، اگر ضمیر ناخودآگاه شما به جای زبان مادری‌تان از انگلیسی استفاده می‌کند

of your native language, that is a great sign.

، این یک نشانه عالی است.

That means that the information that you're  learning in English is being absorbed.

این بدان معناست که اطلاعاتی که به زبان انگلیسی یاد می‌گیرید جذب می‌شود.

Because when we can do things  automatically, it's because  

زیرا وقتی می‌توانیم کارها را به‌طور خودکار انجام دهیم، به این دلیل است که

our subconscious mind understands  those patterns and those behaviors.

ضمیر ناخودآگاه ما آن الگوها و آن رفتارها را درک می‌کند.

Think about it.

You don't have to consciously think about  tying your shoe or brushing your teeth.

در مورد آن فکر کنید.

لازم نیست آگاهانه به بستن بند کفش یا مسواک زدن فکر کنید.

You don't think about moving  the toothbrush side to side.

به این فکر نمی‌کنید که مسواک را به سمت دیگر حرکت دهید.

Your subconscious mind does that  for you because you have done it so  

ضمیر ناخودآگاه شما این کار را برای شما انجام می دهد زیرا شما آن را بسیار آگاهانه انجام داده اید

much consciously that your subconscious  mind knows how to do it automatically.

که ضمیر ناخودآگاه شما می داند چگونه این کار را به طور خودکار انجام دهد.

So if you dream in English, it means that your  subconscious mind understands the language.

بنابراین اگر خواب انگلیسی ببینید، به این معنی است که ضمیر ناخودآگاه شما زبان را می‌فهمد.

This is an amazing sign #2 you know  multiple ways of saying the same thing.

این یک نشانه شگفت‌انگیز شماره 2 است که شما روش‌های متعددی برای گفتن یک چیز می‌دانید.

The reality is that in English,  and probably in every language,  

واقعیت این است که در انگلیسی، و احتمالاً در هر زبانی،

there are many different ways  to say the same same thing.

راه‌های مختلفی برای گفتن یک چیز مشابه وجود دارد.

Of course I can say I'm tired.

البته می توانم بگویم خسته ام.

What else can I say?

دیگه چی بگم؟

Can you think of one other way  that I can say, oh, I'm tired?

آیا می‌توانید راه دیگری را در نظر بگیرید که بتوانم بگویم، اوه، خسته‌ام؟

If you know it, put it in the comments.

اگر میشناسید در نظرات بنویسید.

And if you can think of one, that's a great  sign that you're more fluent than you think.

و اگر بتوانید به یکی فکر کنید، این یک نشانه عالی است که نشان می‌دهد بیش از آنچه فکر می‌کنید مسلط هستید.

And if you can think of two 3-4 different  ways to say that your English is excellent.

و اگر می توانید دو 3 تا 4 راه مختلف برای بیان اینکه انگلیسی شما عالی است فکر کنید. من

I'm tired.

خسته ام

I'm exhausted, I'm beat, I'm spent.

خسته ام، کتک خورده ام، خرج شده ام.

Did you get any of those?

آیا شما یکی از آن ها را دریافت کردید؟

Maybe some other ways as well?

شاید راه های دیگری نیز وجود داشته باشد؟

Now of course I'm tired is an easier example.

حالا البته من خسته هستم مثال ساده تری است.

Think of some harder ones.

به چند مورد سخت تر فکر کنید.

Can you think of a different way to  communicate same ideas in English?

آیا می‌توانید روش متفاوتی برای انتقال ایده‌های مشابه به زبان انگلیسی فکر کنید؟

Then you're more fluent than you think #3  you understand different styles of English.

سپس شما بیشتر از آنچه فکر می کنید مسلط هستید شماره 3 سبک های مختلف انگلیسی را درک می کنید.

I speak American English, but  I can have a conversation with  

من انگلیسی آمریکایی صحبت می کنم، اما می توانم با

someone who speaks English from around the world.

کسی که از سراسر جهان انگلیسی صحبت می کند، گفتگو داشته باشم.

And there may be some things we don't understand  

و ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که ما

with each other style of English,  but overall we can still communicate.

با یکدیگر به سبک انگلیسی نفهمیم، اما در کل هنوز هم می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم.

I know different accents.

لهجه های مختلف بلدم

I know different vocabulary in  different parts of the world.

من واژگان مختلفی را در نقاط مختلف جهان می‌دانم.

And even in North America, which  is incredibly large and diverse,  

و حتی در آمریکای شمالی، که به‌طور باورنکردنی بزرگ و متنوع است،

I can tell if someone is from California  or New York just based on their accent.

می‌توانم فقط بر اساس لهجه‌اش بفهمم که کسی اهل کالیفرنیا یا نیویورک است.

So if you can speak to many different native  speakers and you can understand different accents,  

بنابراین، اگر بتوانید با بسیاری از افراد بومی مختلف صحبت کنید و بتوانید لهجه‌های مختلف،

different styles of speech, different vocabulary,  

سبک‌های مختلف گفتار، واژگان متفاوت را بفهمید،

that's a great sign that you're  more fluent than you think.

این نشانه خوبی است که شما بیش از آنچه فکر می‌کنید مسلط هستید.

Now, you don't necessarily have to know that  that speaker is from California or New York.

اکنون، لزوماً لازم نیست بدانید که آن بلندگو اهل کالیفرنیا یا نیویورک است.

That is not required.

که لازم نیست.

But simply being able to have these  conversations to understand the  

اما اینکه بتوانید این مکالمات را برای درک

different speakers, that is a great sign  #4 you understand cultural references.

سخنرانان مختلف انجام دهید، این یک نشانه عالی است .

When you're learning a language, many idioms,  

وقتی زبانی را یاد می گیرید، بسیاری از اصطلاحات،

expressions, and phrases are  based on cultural references.

عبارات و عبارات بر اساس ارجاعات فرهنگی هستند.

Now, this one is very place  specific because honestly,  

اکنون، این یکی بسیار خاص است زیرا صادقانه بگویم،

I probably don't know a lot of cultural  references from the UK or Australia.

احتمالاً من منابع فرهنگی زیادی از بریتانیا یا استرالیا نمی‌دانم.

And if I'm talking to someone  from that part of the world,  

و اگر من با کسی از آن نقطه از جهان صحبت می کنم،

they would have to explain that expression to me.

او باید این عبارت را برای من توضیح دهد.

So this one is very place specific.

بنابراین این یکی بسیار مکان خاص است.

Think about the type of language that  you're learning, whether it's British  

به نوع زبانی که یاد می‌گیرید فکر کنید ، چه

English or American English or Australian English.

انگلیسی انگلیسی یا انگلیسی آمریکایی یا انگلیسی استرالیایی.

What if you're learning American English  and your American coworker says to you,  

اگر در حال یادگیری انگلیسی آمریکایی هستید و همکار آمریکایی‌تان به شما می‌گوید،

I'm not having a good week with Uncle Sam?

هفته خوبی را با عمو سام سپری نمی‌کنم، چه؟

Do you know who Uncle Sam is?

میدونی عمو سام کیه؟

Well, there's a chance it is this  man's uncle and his name is Sam.

خب، این احتمال وجود دارد که عموی این مرد باشد و اسمش سام باشد.

But most likely this is a cultural references and  

اما به احتمال زیاد این یک ارجاع فرهنگی است و

he's talking about the government  which is referred to as Uncle Sam.

او در مورد دولتی صحبت می کند که از آن به عنوان عمو سام یاد می شود.

Or what if this coworker asked you what  you're doing for Super Bowl Sunday,  

یا اگر این همکار از شما بپرسد که برای یکشنبه [ __ ] باول چه می‌کنید،

Would you know how to reply?

آیا می‌دانید چگونه پاسخ دهید؟

Or what if this Co worker wanted to have  a discussion with you about Area 51?

یا اگر این همکار بخواهد درباره منطقه 51 با شما بحثی داشته باشد چه؟

Would you know what that  Co worker is talking about?

آیا می دانید آن همکار درباره چه چیزی صحبت می کند؟

Of course you don't need to  know every cultural reference.

البته لازم نیست هر مرجع فرهنگی را بدانید.

And to be fair, I don't know  every cultural reference either.

و منصفانه بگویم، من هر مرجع فرهنگی را هم نمی‌دانم.

It also depends on your age  and where you're located.

همچنین به سن شما و مکانی که در آن هستید بستگی دارد.

But if you understand the  main cultural references,  

اما اگر منابع فرهنگی اصلی را درک کنید،

then you're definitely more  fluent than you might think.

مطمئناً بیش از آن چیزی که فکر می‌کنید مسلط هستید.

This leads us to #5 you can understand humor.

این ما را به شماره 5 هدایت می کند که می توانید طنز را درک کنید.

A lot of humor is based on cultural references,  

بسیاری از طنز مبتنی بر ارجاعات فرهنگی است،

so knowing those references will  definitely help you understand humor.

بنابراین دانستن آن منابع قطعاً به شما در درک طنز کمک می کند.

Also, a lot of humor is based on  word play, where you take the meaning  

همچنین، بسیاری از طنز مبتنی بر بازی با کلمات است، جایی که شما معنای یک کلمه را در نظر می گیرید

of a word, but that word has  different meanings based on context,  

، اما آن کلمه دارای معانی متفاوتی بر اساس زمینه است،

and the joke is only funny because it's  using that word in a different way.

و این شوخی فقط خنده دار است زیرا از آن کلمه به شیوه ای متفاوت استفاده می کند. به

This is why you're definitely more  fluent than you might think if you  

همین دلیل است که اگر

understand these types of puns or word play jokes.

این نوع جناس‌ها یا جوک‌های بازی کلمه را بفهمید، قطعاً بیش از آن چیزی که فکر می‌کنید مسلط هستید.

How about this one?

این یکی چطور؟

Why did the Baker accept the job?

چرا بیکر این کار را پذیرفت؟

Because he kneaded the dough.

چون خمیر را ورز داد. دوه دوه

Duh.

Duh.

Did you get that one?

اون یکی رو گرفتی؟

Well, to understand this simple joke, which a  native speaker honestly would not find that funny,  

خوب، برای درک این شوخی ساده، که برای یک زبان مادری صادقانه آنقدر خنده‌دار نمی‌شود،

you need to understand many different  things about English vocabulary.

باید چیزهای مختلفی درباره واژگان انگلیسی درک کنید.

You need to know that the verb  to knead is when you mix dough.

باید بدانید که فعل خمیر کردن زمانی است که خمیر را مخلوط می‌کنید.

You need to know that dough is a mixture of flour,  water, eggs, and salt used to make bread or cakes.

باید بدانید که خمیر مخلوطی از آرد، آب، تخم مرغ و نمک است که برای تهیه نان یا کیک استفاده می شود.

You need to know that need has the exact  same pronunciation as the verb to need.

باید بدانید که need دقیقاً همان تلفظ فعل to need را دارد.

And you need to know that dough is a casual way to  refer to money in addition to the bread mixture.

و باید بدانید که خمیر یک روش معمولی برای اشاره به پول علاوه بر مخلوط نان است.

You need to know all of this in order to  

برای

understand this very simple  and not really funny joke.

درک این شوخی بسیار ساده و نه واقعاً خنده دار، باید همه اینها را بدانید.

So if you understood that joke or if  you understand some jokes in English,  

بنابراین، اگر آن لطیفه را فهمیده‌اید یا برخی از جوک‌ها را به زبان انگلیسی می‌فهمید،

your English is definitely better than you think.

قطعاً انگلیسی شما بهتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید.

That leads us to number six.

این ما را به شماره شش می رساند.

You understand many idioms and expressions.

شما بسیاری از اصطلاحات و اصطلاحات را درک می کنید.

Many English jokes are based on  idioms and expressions as well,  

بسیاری از جوک های انگلیسی نیز بر اساس اصطلاحات و عبارات هستند،

so that's why this is important.

بنابراین به همین دلیل این مهم است.

Plus native speakers.

به علاوه سخنرانان بومی.

Our vocabulary is filled  with idioms and expressions,  

دایره لغات ما پر از اصطلاحات و اصطلاحات است،

but there are over 25,000 idioms and expressions.

اما بیش از 25000 اصطلاح و اصطلاح وجود دارد.

You don't need to know them all.

لازم نیست همه آنها را بدانید.

But do you know 10203050?

اما آیا 10203050 را می شناسید؟

Then your English is more  fluent than you might think.

در این صورت انگلیسی شما بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنید.

If I said that test was a piece of  cake or you hit the nail on the head,  

اگر من بگویم که آن آزمایش یک تکه کیک است یا میخ را به سر می کوبید،

or if I said when pigs fly,  did you understand those three?

یا اگر بگویم زمانی که خوک ها پرواز می کنند، آیا این سه مورد را درک کردید؟

Maybe you understood the 1st  2:00 but not the last one.

شاید شما ساعت 1 را فهمیده باشید اما آخرین را نه.

But that's OK because the last one  isn't as common as the first 2.

اما اشکالی ندارد، زیرا آخرین مورد به اندازه 2 مورد اول رایج نیست.

So even if you understood two out of three, your  

بنابراین حتی اگر دو مورد از سه مورد را فهمیده باشید،

English is more fluent than you think #7  you can use many different phrasal verbs.

انگلیسی شما روان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید شماره 7. می‌توانید از افعال عبارتی مختلف استفاده کنید.

Now notice here I said use different phrasal verbs  because a lot of students know phrasal verbs.

اکنون توجه کنید که من گفتم از افعال عبارتی مختلف استفاده کنید زیرا بسیاری از دانش آموزان افعال عبارتی را می دانند.

They might recognize them, but being fluent,  

آنها ممکن است آنها را تشخیص دهند، اما مسلط بودن،

being more fluent than you might  think requires that you can use them.

تسلط بیشتر از آنچه فکر می کنید مستلزم آن است که بتوانید از آنها استفاده کنید.

Because using phrasal verbs is complicated.

زیرا استفاده از افعال عبارتی پیچیده است.

This sentence structure changes.

این ساختار جمله تغییر می کند.

The meaning really depends on  how you're using it as well.

معنی واقعاً به نحوه استفاده شما نیز بستگی دارد.

Maybe you can say, did you figure it out?

شاید بتوانید بگویید متوجه شدید؟

But you also know that you need  to say, did you get over it?

اما شما همچنین می دانید که باید بگویید، آیا از پس آن برآمدید؟

So you know that the placement of the pronoun  is different for these two phrasal verbs.

بنابراین می دانید که قرارگیری ضمیر برای این دو فعل عبارتی متفاوت است.

Or you know that sometimes you  need an additional preposition  

یا می‌دانید که گاهی اوقات به یک حرف اضافه نیاز دارید،

like don't give up on learning phrasal verbs.

مثلاً از یادگیری افعال عبارتی دست نکشید.

And did you get that gerund verb?

و آیا شما آن فعل جنسی را دریافت کردید؟

So if you can use many phrasal verbs directly,  

بنابراین، اگر می‌توانید مستقیماً از بسیاری از افعال عبارتی استفاده کنید،

your English is definitely more fluent than you  think #8 you know when you've made a mistake,  

قطعاً انگلیسی شما روان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید شماره 8 وقتی اشتباه می‌کنید،

Making mistakes in English is  normal, and it is going to happen.

اشتباه کردن در زبان انگلیسی طبیعی است، و این اتفاق خواهد افتاد.

But let's say you're speaking and you  say out loud, I think I figured out it.

اما فرض کنید دارید صحبت می‌کنید و با صدای بلند می‌گویید، فکر می‌کنم متوجه شدم.

But then the second you said  that, in your mind, you know,  

اما همان لحظه که گفتی، در ذهنت، می‌دانی،

Oh, I didn't say that correctly,  so you said it incorrectly.

اوه، من آن را درست نگفتم، بنابراین اشتباه گفتی.

You made a mistake, but you  know you made a mistake and  

شما اشتباه کردید، اما می‌دانید که اشتباه کرده‌اید و

you know instantly that you made a mistake.

فوراً می‌دانید که اشتباه کرده‌اید.

That's actually a great sign.

این در واقع یک نشانه عالی است.

This means that you're able to self correct  and you know when you make a mistake,  

این به این معنی است که شما می‌توانید خودتان را اصلاح کنید و می‌دانید که وقتی اشتباه می‌کنید،

this isn't a sign that your English is  bad or that your English isn't fluent.

این نشانه آن نیست که انگلیسی شما بد است یا انگلیسی شما مسلط نیست.

This is simply a sign that you  haven't practiced that specific  

این فقط نشانه آن است که شما آن

expression enough for your subconscious  mind to know how to use it automatically.

عبارت خاص را به اندازه کافی تمرین نکرده اید تا ذهن ناخودآگاه شما بداند چگونه از آن به طور خودکار استفاده کند.

So you just need more repetition.

پس فقط نیاز به تکرار بیشتر دارید.

But the fact that you can identify your mistakes.

اما این واقعیت که شما می توانید اشتباهات خود را شناسایی کنید.

Maybe it's a mistake with grammar, sentence  structure, subject, verb agreement.

شاید این اشتباه با دستور زبان، ساختار جمله، موضوع، توافق فعل است.

Maybe it's a mistake with pronunciation.

شاید اشتباه در تلفظ باشد.

But if you can recognize those mistakes,  

اما اگر بتوانید آن اشتباهات را تشخیص دهید،

that's an amazing sign #9 you can  speak or read without translating.

این یک نشانه شگفت انگیز شماره 9 است که می توانید بدون ترجمه صحبت کنید یا بخوانید.

This is an important one, one  that you probably know about,  

این یک مورد مهم است، موردی که احتمالاً درباره آن می‌دانید،

one that might frustrate you because you  still have to translate in your head.

ممکن است شما را ناامید کند زیرا هنوز باید در ذهن خود ترجمه کنید.

But the reason why you have to translate in your  

اما دلیل اینکه چرا باید در ذهن خود ترجمه کنید

head is likely because you haven't  learned enough full expressions.

احتمالاً این است که به اندازه کافی عبارات کامل را یاد نگرفته اید.

So you're thinking about individual words  and trying to translate those individual  

بنابراین

words rather than taking a full idea and  know how to communicate that in English.

به جای اینکه ایده کاملی داشته باشید و بدانید که چگونه آن را به زبان انگلیسی بیان کنید، به تک تک کلمات فکر می‌کنید و سعی می‌کنید آن کلمات را ترجمه کنید.

So again, if you know the phrasal  verbs, the idioms and expressions,  

بنابراین دوباره، اگر افعال، اصطلاحات و عبارات عبارتی را می‌شناسید،

then you can likely already speak without  translating because you're using full expressions.

احتمالاً می‌توانید بدون ترجمه صحبت کنید زیرا از عبارات کامل استفاده می‌کنید.

And of course, if you can't yet, keep practicing,  

و البته، اگر هنوز نمی‌توانید، به تمرین ادامه دهید،

and I know all my videos will help you  with that, so make sure you subscribe  

و می‌دانم که همه ویدیوهای من در این زمینه به شما کمک می‌کنند ، پس حتماً مشترک شوید

if you haven't already #10 You can speak  without long pauses between your words.

اگر قبلاً شماره 10 نکرده‌اید، می‌توانید بدون مکث طولانی بین کلماتتان صحبت کنید.

If you speak but you add a lot of pauses, this is  a sign that the words aren't coming automatically.

اگر صحبت می‌کنید اما مکث‌های زیادی اضافه می‌کنید، این نشانه آن است که کلمات به‌طور خودکار بیان نمی‌شوند.

You have to think too much about sentence  structure, about subject verb agreement,  

شما باید بیش از حد در مورد ساختار جمله، در مورد توافق فعل موضوعی،

about the right word, or you're just  simply overthinking it and you're being  

درباره کلمه مناسب فکر کنید، یا فقط به سادگی بیش از حد به آن فکر می کنید و

a perfectionist and is preventing  you from getting the words out.

یک کمال گرا هستید و مانع از بیان کلمات می شوید.

You do not have to speak as  quickly as I'm speaking now,  

شما مجبور نیستید به همان سرعتی که من اکنون صحبت می کنم صحبت کنید،

but if you have pauses, that's  definitely not a good sign.

اما اگر مکث دارید، قطعاً نشانه خوبی نیست.

So if you're able to speak even in  short sentences but without pauses,  

بنابراین اگر بتوانید حتی در جملات کوتاه اما بدون مکث صحبت کنید،

you are more fluent than you  think #11 you use contractions.

بیش از آن چیزی که فکر می کنید تسلط دارید شماره 11 که از انقباضات استفاده می کنید.

Do you say I am good or I'm good?

میگی من خوبم یا خوبم؟ من

I did not go.

نرفتم. من

I didn't go.

نرفتم

I have been well, I've been well.

حالم خوب بود، حالم خوب بود.

If you use contractions in speaking and writing  and you feel comfortable and confident doing that,  

اگر از انقباضات در صحبت کردن و نوشتن استفاده می‌کنید و در انجام این کار احساس راحتی و اعتماد به نفس می‌کنید،

you know when it's appropriate  and perhaps when you shouldn't,  

می‌دانید چه زمانی مناسب است و چه زمانی که نباید انجام دهید،

then your English is definitely more fluent than  you think #12 you can use shorthand English.

پس انگلیسی شما قطعاً روان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید شماره ۱۲ می‌توانید از انگلیسی مختصر استفاده کنید.

Have you ever replied back to  someone and simply said been busy?

آیا تا به حال به کسی پاسخ داده اید و به سادگی می گویید مشغول است؟

Or maybe you asked someone a question  and you say you coming tonight?

یا شاید از کسی سوالی پرسیده اید و می گویید امشب می آیید؟

If you know how to use shorthand English,  where you know informally that you can drop  

اگر می‌دانید چگونه از زبان انگلیسی کوتاه‌نویسی استفاده کنید، جایی که به‌طور غیررسمی می‌دانید که می‌توانید

the subject and the auxiliary verb in certain  situations and you know those situations  

فاعل و فعل کمکی را در موقعیت‌های خاص رها کنید و آن موقعیت‌ها را

well, then your English is definitely  more fluent than you think.

به خوبی می‌دانید، قطعاً انگلیسی شما روان‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید.

Because this is something that native  speakers do as part of our speech.

زیرا این کاری است که افراد بومی به عنوان بخشی از گفتار ما انجام می‌دهند.

We don't even recognize or  know that we're doing it.

ما حتی نمی‌دانیم یا نمی‌دانیم که در حال انجام آن هستیم.

We just say been busy instead of I've been busy.

ما فقط می گوییم مشغول بودم به جای اینکه من مشغول بودم.

So if you know how to do that,  

بنابراین اگر می‌دانید چگونه این کار را انجام دهید،

congratulations #13 You can change from  informal to formal speech instantly.

تبریک شماره 13، می‌توانید فوراً از  سخنرانی غیررسمی به رسمی تغییر دهید.

Let's say you're talking to your Co worker.

فرض کنید در حال صحبت با همکار خود هستید.

Let's say you want to ask your Co worker for help.

فرض کنید می خواهید از همکارتان کمک بخواهید.

So you go to your Co worker and you  say, do you have a SEC to help me out?

بنابراین به همکار خود می روید و می گویید، آیا SEC دارید که به من کمک کند؟

But then you see the vice president of  the company walk by and you say Jane,  

اما بعد می‌بینی که معاون شرکت از کنارش می‌گذرد و می‌گویید جین،

if your schedule allows, I'd  love to run an idea by you.

اگر برنامه‌تان اجازه می‌دهد، دوست دارم ایده‌ای را توسط شما اجرا کنم.

Notice how you use more informal language with  

توجه داشته باشید که چگونه با همکارتان از زبان غیر رسمی‌تر

your coworker and more formal but still  casual language with the vice president.

و با معاون رئیس‌جمهور از زبان رسمی‌تر، اما همچنان غیررسمی‌تر استفاده می‌کنید.

If you can do this, and you can do this  instantly without having to really think  

اگر می‌توانید این کار را انجام دهید، و می‌توانید این کار را فوراً انجام دهید بدون اینکه واقعاً

about it, and you know what style of  language to use, what words to use,  

درباره آن فکر کنید، و می‌دانید که از چه سبکی از زبان استفاده کنید، از چه کلماتی استفاده کنید،

how to replace a simple word with a more  advanced word depending on the situation,  

چگونه بسته به موقعیت، یک کلمه ساده را با یک کلمه پیشرفته‌تر جایگزین کنید. ,

that is an amazing sign #14 you're listening  to this video without closed captions.

این علامت شگفت انگیز شماره 14 است که در حال گوش دادن به این ویدیو بدون زیرنویس هستید.

Tell me the truth, that little CC button  at the bottom, Did you turn it on?

راستش را بگو، آن دکمه CC کوچک در پایین، آن را روشن کردی؟

Do you see the text of this video or are you  listening to this without closed captions?

آیا متن این ویدیو را می‌بینید یا بدون زیرنویس به آن گوش می‌دهید؟

Now, maybe closed captions are automatically on  for you, but you're not really looking at them.

اکنون، شاید زیرنویس‌ها به‌طور خودکار برای شما روشن باشند، اما شما واقعاً به آنها نگاه نمی‌کنید.

You're not relying on them.

شما به آنها تکیه نمی کنید.

You're really listening to me.

تو واقعا به حرف من گوش می دهی

Maybe you're not even watching the video.

شاید شما حتی ویدیو را تماشا نمی کنید.

Maybe you're driving or you're doing your makeup,  you're doing the dishes and you're just listening.

شاید در حال رانندگی هستید یا در حال آرایش کردن هستید، در حال شستن ظرف ها هستید و فقط گوش می دهید.

But if instead you are reading the text and  you can't rely on your listening skills and  

اما اگر در عوض متن را می‌خوانید و نمی‌توانید به مهارت‌های شنیداری خود تکیه کنید و

you rely on closed captions, that is a sign  that your English isn't at that high level yet.

به زیرنویس‌ها تکیه می‌کنید، این نشانه آن است که انگلیسی شما هنوز در آن سطح بالا نیست.

Because you can't go into a job interview or  

زیرا نمی‌توانید به مصاحبه شغلی یا

a presentation and ask someone to give  you the transcript of the conversation.

ارائه‌ای بروید و از کسی بخواهید متن مکالمه را به شما بدهد.

That isn't a possibility in the real world.

این امکان در دنیای واقعی نیست.

But if you're able to listen to this  video or TV shows or the news or any  

اما اگر می‌توانید به این ویدیو یا برنامه‌های تلویزیونی یا اخبار یا هر

content without subtitles,  then that's a great sign.

محتوایی بدون زیرنویس گوش دهید، این یک نشانه عالی است.

Your English is more fluent than you think.

انگلیسی شما روان تر از آن چیزی است که فکر می کنید.

Don't worry if you can not do  many of the things on this list  

اگر نمی‌توانید بسیاری از کارهای موجود در این فهرست را انجام دهید نگران نباشید

because that's why this YouTube channel exists.

زیرا به همین دلیل این کانال YouTube وجود دارد.

Every single point that I've made on  this list, these are all things that  

تک تک نکاتی که در این فهرست بیان کرده‌ام، همه چیزهایی هستند که

I already have existing videos on or  I'll make a video on it in the future.

قبلاً ویدیوهای موجود در آن‌ها را دارم یا در آینده ویدیویی از آن خواهم ساخت.

So don't worry, you're in the right place.

پس نگران نباشید، شما در جای درستی هستید.

You're going to improve all  of these areas, and for now,  

می‌خواهید همه این حوزه‌ها را بهبود ببخشید، و در حال حاضر،

you can think of the one area  you want to focus on the most.

می‌توانید به حوزه‌ای فکر کنید که می‌خواهید بیشتر روی آن تمرکز کنید. از

Use my library of videos to help  you improve that area as well.

کتابخانه ویدیوهای من برای کمک به بهبود آن منطقه نیز استفاده کنید.

Have you ever felt stunk in a conversation because  

آیا تا به حال در یک مکالمه احساس تعفن کرده اید زیرا

you couldn't think of the right word  or you didn't know how to respond?

نمی توانستید کلمه مناسبی را به ذهنتان خطور کنید یا نمی دانستید چگونه پاسخ دهید؟

Let's fix that.

بیایید آن را درست کنیم.

Today, you'll learn how to speak  fluently in English about anything.

امروز، می‌آموزید که چگونه درباره هر چیزی به انگلیسی روان صحبت کنید.

Of course, to speak fluently in  English you need a wide range of  

البته، برای صحبت روان به انگلیسی، به طیف وسیعی از

vocabulary, correct grammar, correct  pronunciation, and listening skills.

واژگان، گرامر صحیح، تلفظ صحیح و مهارت‌های شنیداری نیاز دارید.

I have hundreds of videos on my channel to  help you improve all of these areas every week.

من صدها ویدیو در کانال خود دارم تا به شما کمک کنم هر هفته همه این زمینه ها را بهبود بخشید.

In this video, you'll learn how to speak fluently  

در این ویدیو، با مهارت‌های زبانی که اکنون دارید، یاد می‌گیرید که چگونه

in English about anything with  the language skills you have now.

درباره هر چیزی به انگلیسی روان صحبت کنید .

Step one, active listening.

مرحله اول، گوش دادن فعال.

When people speak to you, do you find yourself  

وقتی مردم با شما صحبت می‌کنند، آیا متوجه می‌شوید که در

thinking about what you're going to  say next as the person is speaking?

حال صحبت کردن آن شخص به این فکر می‌کنید که بعداً چه خواهید گفت؟

Maybe you're thinking about what verb  tense you need as the person is speaking,  

شاید در حال فکر کردن به زمان فعل مورد نیاز خود در حین صحبت کردن هستید،

or maybe you're even thinking about  some task you need to do later on.

یا شاید حتی در حال فکر کردن به کارهایی هستید که بعداً باید انجام دهید.

Maybe you're thinking about what to have  for dinner as the person is speaking.

شاید به این فکر می‌کنید که وقتی آن شخص در حال صحبت کردن است، چه چیزی برای شام بخورید.

Does that ever happen to you?

آیا تا به حال این اتفاق برای شما می افتد؟

Be honest, the answer is probably yes, isn't it?

صادق باشید، احتمالاً پاسخ مثبت است، اینطور نیست؟

How can I say this with such certainty?

چگونه می توانم این را با این اطمینان بگویم؟

Because I'm guilty of this too.

چون من هم مقصر این قضیه هستم.

So if this ever happens to you, put that's me.

بنابراین اگر این اتفاق برای شما افتاد، بگذارید که من هستم.

Put that's me in the comments  so I'm not all alone.

این من هستم را در نظرات قرار دهید تا تنها نباشم.

Now when this happens, you can  say that your mind wanders.

اکنون وقتی این اتفاق می‌افتد، می‌توانید بگویید که ذهنتان سرگردان است.

That's the term in English, your  mind wanders or that you zoned out.

این اصطلاح در انگلیسی است، ذهن شما پرت می‌شود یا اینکه منطقه‌ای را خارج کرده‌اید.

You can say that as well.

شما هم می توانید این را بگویید.

But it's very difficult to speak  confidently in response to what  

اما خیلی سخت است که با اعتماد به نفس در پاسخ به چیزی که

someone said if you weren't even  listening in the 1st place, right?

کسی گفته است صحبت کنید، اگر حتی در مرحله اول گوش نمی‌دادید، درست است؟

To improve your speaking skills, you  need to become an active listener.

برای بهبود مهارت های گفتاری خود، باید شنونده فعالی شوید.

Not only will this help you with your  English fluency, it will also improve all  

این نه تنها به شما در تسلط به زبان انگلیسی کمک می کند ، بلکه همه روابط شما را بهبود می بخشد

your relationships because listening to someone,  truly listening to someone, is a sign of respect.

زیرا گوش دادن به یک نفر، گوش دادن واقعی به یک نفر، نشانه احترام است.

When someone is speaking, pay full  attention to help you do that.

وقتی کسی در حال صحبت است، تمام توجه خود را برای کمک به شما در انجام این کار معطوف کنید.

Focus on their lips, focus on their eyes,  

روی لب‌هایشان تمرکز کنید، روی چشم‌هایشان تمرکز کنید،

focus on their face as a whole,  focus on their body language.

روی صورتشان به‌طور کلی تمرکز کنید، روی زبان بدنشان تمرکز کنید.

And when your mind starts  to wander, because it will,  

و هنگامی که ذهن شما شروع به سرگردانی می کند، زیرا چنین خواهد شد،

you need to instantly bring your  attention back to the person.

باید فوراً توجه خود را به آن شخص برگردانید.

This takes work, as as you're listening you  will naturally think of questions you may  

این کار می‌طلبد، زیرا در حین گوش دادن، به طور طبیعی به سؤالاتی فکر می‌کنید که ممکن است

want to ask, points you want to clarify,  or details you want more information on.

بخواهید بپرسید، نکاتی که می‌خواهید توضیح دهید یا جزئیاتی که می‌خواهید درباره آنها اطلاعات بیشتری داشته باشید.

So when it's your turn to speak,  you will have so many ideas to  

بنابراین، وقتی نوبت شماست که صحبت کنید، ایده‌های زیادی برای

prevent those awkward silences and to  help you keep the conversation going.

جلوگیری از این سکوت‌های ناخوشایند خواهید داشت و به شما کمک می‌کند تا مکالمه را ادامه دهید.

Step 2.

مرحله 2.

Be interested more than interesting.

بیشتر از جالب بودن علاقه مند باشید.

What do I mean by this?

منظور من از این چیست؟

Have you ever had a conversation with  someone and you can tell that that  

آیا تا به حال با کسی صحبت کرده اید و می توانید بگویید که آن

person is more interested in talking about  themself than they are in talking to you or  

فرد بیشتر به صحبت درباره خودش علاقه دارد تا اینکه با شما صحبت کند یا

learning about you or showing interest  in your day, your life, your dreams?

درباره شما بیاموزد یا به روز، زندگی و رویاهای شما علاقه نشان دهد؟

What if you met someone and when you told  them something, you felt like they truly  

اگر با کسی ملاقات کردید و وقتی چیزی به او گفتید، احساس کردید که او واقعاً

listened and you felt like they were  truly interested in what you just said?

گوش می دهد و احساس می کردید که واقعاً به آنچه که شما گفتید علاقه مند است؟

I imagine you would think very positively about  

تصور می‌کنم در مورد آن شخص بسیار مثبت فکر می‌کنید

that person and you would want to spend  more time with that person, am I right?

و می‌خواهید زمان بیشتری را با آن شخص بگذرانید، درست است؟

When you're having conversations with  people, show that you're interested in them.

وقتی با افراد مکالمه می‌کنید ، نشان دهید که به آنها علاقه دارید.

How can you do this?

چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟

Well, the easiest way to do  this is by asking questions.

خب، ساده‌ترین راه برای انجام این کار، پرسیدن سؤال است.

Let's say I just got back  from A7 day trip in Texas.

فرض کنید من به تازگی از سفر یک روزه A7 در تگزاس برگشتم.

This is true.

این درست است.

I did just get back from A7 day trip in Texas.

من تازه از سفر یک روزه A7 در تگزاس برگشتم.

I want you to think of one question that you  

می‌خواهم به یک سؤال فکر کنید که

can ask me about my trip to show  me that you're interested in me.

می‌توانید درباره سفرم از من بپرسید تا به من نشان دهید که به من علاقه دارید.

So pause the video if you need  and think of one question,  

بنابراین در صورت نیاز، ویدیو را مکث کنید و به یک سؤال فکر کنید،

just one question you can ask me about my trip.

فقط یک سؤال می‌توانید درباره سفرم از من بپرسید.

Do you have it?

آیا آن را دارید؟

Do you have a question?

سوالی دارید؟

Feel free to leave your question in the comments.

با خیال راحت سوال خود را در نظرات مطرح کنید.

OK, now I want you to think of two  more questions, So for a total of 3.

خوب، اکنون می‌خواهم به دو سؤال دیگر فکر کنید، بنابراین در مجموع 3 سؤال.

Again, pause the video, take  as much time as you need and  

مجدداً ویدیو را مکث کنید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و

feel free to leave your questions in the comments.

سؤالات خود را در نظرات مطرح کنید.

I promise I'll answer as many as I can.

قول میدم تا جایی که بتونم جواب میدم

Now let me ask you was thinking of one  question, two questions, three questions.

حالا اجازه بدهید از شما بپرسم که به یک سؤال، دو سؤال، سه سؤال فکر می‌کردید.

Was that easy for you or difficult for you?

این برای شما آسان بود یا برای شما سخت؟

What if I asked you to think of 50 questions  you could ask me about my trip to Texas?

اگر از شما بخواهم به 50 سؤال فکر کنید، چه می‌توانید درباره سفرم به تگزاس از من بپرسید؟

Could you do that?

آیا می توانید این کار را انجام دهید؟

Maybe you think that's not  possible, That's too difficult.

شاید فکر می کنید که این امکان پذیر نیست، این خیلی سخت است.

But I promise you that I could easily come up with  

اما من به شما قول می‌دهم که به راحتی می‌توانم

50 questions to ask someone about  their seven day trip in Texas.

50 سؤال را در مورد سفر هفت روزه‌اش در تگزاس از کسی بپرسم.

And I can do this because I've practiced being  interested in others by asking questions.

و من می‌توانم این کار را انجام دهم زیرا با پرسیدن سؤال، علاقه‌مندی به دیگران را تمرین کرده‌ام.

The easiest way to think of  questions is to think of categories.

ساده ترین راه برای فکر کردن به سؤالات این است که به دسته بندی ها فکر کنید.

So for a trip, the categories  could be transportation, food,  

بنابراین برای یک سفر، دسته‌ها می‌توانند حمل‌ونقل، غذا،

weather, entertainment, people, nature, likes,  dislikes, recommendations, future travel plans.

آب‌وهوا، سرگرمی، مردم، طبیعت، دوست‌داشتن، دوست نداشتن، توصیه‌ها، برنامه‌های سفر آینده باشند.

And for each category, you need  to think of some questions.

و برای هر دسته، باید به سؤالاتی فکر کنید.

Now you could easily come up with five  questions to ask for each category,  

اکنون می‌توانید به راحتی پنج سؤال برای هر دسته بپرسید،

and there were 10 categories.

و 10 دسته وجود داشت.

So that's a total of 50 questions.

بنابراین در کل 50 سوال است.

And you could keep a conversation going for hours,  

و می‌توانید مکالمه را برای ساعت‌ها،

for hours and hours and hours  just by asking questions.

ساعت‌ها و ساعت‌ها و فقط با پرسیدن سؤال ادامه دهید.

And you'll naturally have  more questions based on the  

و طبیعتاً بر اساس

person's answers to your initial questions, right?

پاسخ‌های فرد به سؤالات اولیه، سؤالات بیشتری خواهید داشت، درست است؟

But of course, you can't just ask questions.

اما البته، شما نمی توانید فقط سوال بپرسید.

That would be weird.

این عجیب خواهد بود.

You need to share your ideas too, and you  need to do it fluently and confidently.

شما نیز باید ایده های خود را به اشتراک بگذارید، و باید آن را روان و با اطمینان انجام دهید.

So Step 3, structure your ideas.

بنابراین مرحله 3، ایده های خود را ساختار دهید.

The easiest way to sound fluent,  

ساده‌ترین راه برای اینکه

confident and professional while  speaking is to structure your ideas.

در حین صحبت کردن، روان، با اعتماد به نفس و حرفه‌ای به نظر برسید، ساختار ایده‌هایتان است.

Think of this video.

به این ویدیو فکر کنید.

This video follows a very specific  structure, as do books, movies,  

این ویدیو از ساختار بسیار خاصی پیروی می‌کند ، مانند کتاب‌ها، فیلم‌ها،

meetings, everyday conversations.

جلسات، مکالمات روزمره.

I didn't start this video by saying tip 1, improve  your listening because that would be confusing.

من این ویدیو را با گفتن نکته 1 شروع نکردم، گوش دادن خود را بهبود بخشید زیرا گیج کننده خواهد بود.

It would be like starting a new book.

مثل شروع یک کتاب جدید است.

And the first sentence is she had  to work late to finish the report.

و اولین جمله این است که او مجبور شد تا دیر وقت کار کند تا گزارش را تمام کند.

Who is she?

او کیست؟

Where does she work?

او کجا کار می کند؟

What report?

چه گزارشی

Why is this important?

چرا این مهم است؟

What are you talking about?

در مورد چه چیزی صحبت می کنید؟

Before you start talking, you need an introduction  

قبل از شروع صحبت، به مقدمه ای نیاز دارید

that prepares your listener  for what you're about to say.

که شنونده شما را برای آنچه می خواهید بگویید آماده کند.

You can have a more formal introduction like today  

می‌توانید مانند امروز مقدمه رسمی‌تری داشته باشید   در مورد

we'll discuss 3 strategies to  improve your listening skills.

3 استراتژی برای بهبود مهارت‌های شنیداری شما صحبت خواهیم کرد.

Or you can have a more casual introduction like  I'm so excited for my seven day trip to Texas.

یا می‌توانید مقدمه‌ای معمولی‌تر داشته باشید، مثلاً من برای سفر هفت روزه‌ام به تگزاس بسیار هیجان‌زده هستم.

Now you know I'm going on a trip.

حالا میدونی که دارم میرم مسافرت

It's seven days, it's to Texas, and I'm excited.

هفت روز است، به تگزاس است، و من هیجان زده هستم.

Think about everything I communicated  with this simple introduction.

در مورد همه چیزهایی که با این مقدمه ساده صحبت کردم فکر کنید.

Now you'll have your body.

حالا شما بدن خود را خواهید داشت.

This is where you'll share your main ideas.

اینجا جایی است که شما ایده های اصلی خود را به اشتراک می گذارید.

So for the first example, I would share the three  strategies to improve your listening skills.

بنابراین برای مثال اول، سه استراتژی را برای بهبود مهارت‌های شنیداری شما به اشتراک می‌گذارم.

And in the second example, I would give you  more information about my trip to Texas.

و در مثال دوم، اطلاعات بیشتری درباره سفرم به تگزاس به شما می‌دهم.

The body is where you can include details that  describe The Who, what, when, where, why, and how.

بدنه جایی است که می‌توانید جزئیاتی را بگنجانید که کی، چه، چه زمانی، کجا، چرا و چگونه توضیح می‌دهد.

These are the WHS.

اینها WHS هستند.

Now to think about what to say in the body,  I would simply think of the WH questions.

اکنون برای فکر کردن به اینکه در بدن چه چیزی بگویم، به سادگی به سؤالات WH فکر می کنم.

But answer it.

ولی جواب بده

Why did you choose Texas?

چرا تگزاس را انتخاب کردید؟

Who are you going with?

با کی میری؟

Where are you staying in Texas?

کجا در تگزاس اقامت دارید؟

The answer to these questions would form my body.

پاسخ به این سوالات بدن من را تشکیل می دهد.

So I could say I'm going to Texas  because I've always wanted to visit  

بنابراین می‌توانم بگویم که به تگزاس می‌روم، زیرا همیشه می‌خواستم از

the Southern US and experience their warm  hospitality and delicious Southern cuisine.

جنوب ایالات متحده دیدن کنم و مهمان‌نوازی گرم و غذاهای خوشمزه جنوبی آن‌ها را تجربه کنم.

I also really want to see  Cowboys walking down the street.

همچنین واقعاً می‌خواهم کابوی‌هایی را ببینم که در خیابان راه می‌روند.

How cool would that be?

چقدر جالب است؟

My husband and I are staying in San Antonio where  we found an amazing Airbnb right on the river and  

من و شوهرم در سن آنتونیو می‌مانیم، جایی که یک Airbnb شگفت‌انگیز درست در کنار رودخانه پیدا کردیم و

then we're heading to Austin for some nightlife  and we found an Airbnb right near downtown.

سپس برای تفریحات شبانه به آستین می‌رویم و یک Airbnb درست در نزدیکی مرکز شهر پیدا کردیم.

Now that's my body.

حالا این بدن من است.

So now you just need a conclusion.

بنابراین اکنون فقط نیاز به یک نتیجه گیری دارید.

This video can't just end after this sentence.

این ویدیو نمی تواند فقط بعد از این جمله تمام شود.

That would be awkward.

این ناجور خواهد بود.

What just happened?

چه اتفاقی افتاد؟

I have to say something to  let you know I'm done talking.

باید چیزی بگویم که به شما بفهمانم صحبتم تمام شده است.

I could summarize what you just learned and say  now you know how to speak fluently about anything.

می‌توانم آنچه را که تازه یاد گرفته‌اید خلاصه کنم و بگویم حالا می‌دانید چگونه درباره هر چیزی روان صحبت کنید.

And for my Texas trip, I could say something  like, I know it's going to be a great trip.

و برای سفرم به تگزاس، می‌توانم چیزی بگویم ، می‌دانم که این سفر عالی خواهد بود.

Now if you follow this simple  structure, remember introduction,  

اکنون اگر از این ساختار ساده پیروی کنید، مقدمه،

body with WH answers and conclusion,  you will easily expand on your ideas  

بدنه با پاسخ‌ها و نتیجه‌گیری WH را به خاطر بسپارید، به راحتی ایده‌های خود را گسترش خواهید داد

and realize that you can speak  fluently about basically anything.

و متوجه می‌شوید که اساساً می‌توانید درباره هر چیزی روان صحبت کنید.

And remember, while the person is talking  and hopefully structuring their ideas,  

و به یاد داشته باشید، در حالی که فرد در حال صحبت کردن است و امیدوار است ایده‌هایش را ساختاردهی کند،

you are actively listening and you're going to  

شما فعالانه گوش می‌دهید و

keep the conversation going by being  interested and by asking questions.

با علاقه‌مندی و پرسیدن سؤال، مکالمه را ادامه می‌دهید.

What if I told you there are only two  things that you need to become fluent?

اگر به شما بگویم برای مسلط شدن فقط به دو چیز نیاز دارید؟

Would that make you feel relieved because it  

آیا این باعث می‌شود که شما احساس آرامش کنید زیرا

takes some of the complication and  overwhelm out of becoming fluent?

مقداری از عارضه را می‌گیرد و مسلط شدن را از بین می‌برد؟

Well, that's exactly what you'll learn today.

خوب، این دقیقاً همان چیزی است که امروز یاد خواهید گرفت.

The first thing you need is of course, input.

اولین چیزی که نیاز دارید البته ورودی است.

Input, knowledge coming in,  knowledge that you've gained.

ورودی، ورود دانش، دانشی که به دست آورده‌اید.

And how do you gain this knowledge?

و چگونه این دانش را به دست می آورید؟

Well, by consuming, and there are three  different ways that you can consume that.

خوب، با مصرف، و سه روش مختلف وجود دارد که می توانید آن را مصرف کنید.

You can get input and they relate to your senses.

شما می توانید ورودی دریافت کنید و آنها به حواس شما مربوط می شوند.

You can read with your eyes,  you can listen with your ears,  

می‌توانید با چشمانتان بخوانید، با گوش‌هایتان گوش دهید،

or you can use your eyes and ears with  watching like you're doing right now.

یا می‌توانید از چشم‌ها و گوش‌هایتان برای تماشا کردن استفاده کنید، مانند آنچه در حال حاضر انجام می‌دهید.

Of course, this makes sense.

البته این منطقی است.

You already know this.

شما قبلاً این را می دانید.

In order to become fluent, you need input,  You need knowledge gained through consumption.

برای اینکه مسلط شوید، به ورودی نیاز دارید،  به دانشی نیاز دارید که از طریق مصرف به دست آورید.

So this makes sense to you.

پس این برای شما منطقی است.

Put input.

ورودی قرار دهید

Put input in the comments.

ورودی را در نظرات قرار دهید

Now let's make this interactive.

حالا بیایید این را تعاملی کنیم.

What are some ways, what are some of your favorite  ways that you can get input through reading?

چند راه وجود دارد، راه‌های مورد علاقه‌تان کدامند که می‌توانید از طریق خواندن اطلاعات دریافت کنید؟

Put one favorite way in the comments.

یک راه مورد علاقه را در نظرات قرار دهید.

Well, of course, for reading, you can  read articles, you can read newspapers,  

خب، البته، برای خواندن، می‌توانید مقاله بخوانید، روزنامه بخوانید،

you can read blog posts, but even reading the  comments section of a YouTube lesson, this  

پست‌های وبلاگ بخوانید، اما حتی با خواندن بخش نظرات یک درس YouTube، این

YouTube lesson or any other social media video,  you can learn a lot by reading the comments.

درس YouTube یا هر ویدیوی رسانه‌های اجتماعی دیگر، می‌توانید چیزهای زیادی یاد بگیرید. با خواندن نظرات

Keep in mind, you will learn  a lot of slang, English,  

به خاطر داشته باشید که بسیاری از زبان‌های عامیانه، انگلیسی،

and inappropriate English, but still, you  can get a lot of input by reading things.

و انگلیسی نامناسب را یاد خواهید گرفت، اما با این وجود، می‌توانید با خواندن مطالب، اطلاعات زیادی دریافت کنید.

Even when you're driving in your car  or you're commuting on the train or  

حتی زمانی که در ماشین خود رانندگی می کنید یا در قطار یا مترو در حال رفت و آمد هستید

subway, you're exposed to input.

، در معرض ورودی قرار می گیرید.

You see advertisements that you quickly read,  

آگهی‌هایی را می‌بینید که به سرعت می‌خوانید،

and I'm sharing these examples because  I want you to understand that you get  

و من این مثال‌ها را به اشتراک می‌گذارم، زیرا می‌خواهم بفهمید که

input consumption of the language in so many  natural ways that you probably don't realize.

مصرف ورودی زبان را به روش‌های بسیار  طبیعی دریافت می‌کنید که احتمالاً متوجه نمی‌شوید.

And that's why you want to always look for  simple strategies to maximize your input,  

و به همین دلیل است که می‌خواهید همیشه به دنبال استراتژی‌های ساده برای به حداکثر رساندن ورودی خود باشید،

but without necessarily spending more effort.

اما لزوماً بدون صرف تلاش بیشتر.

So let's brainstorm one together.

پس بیایید با هم یک طوفان فکری کنیم.

What could be a simple way that you  can get more input of reading English  

چه راهی ساده می تواند باشد که بتوانید ورودی بیشتری از خواندن انگلیسی دریافت کنید

that would not take you any more time or  would take you a small amount of time?

که دیگر وقت شما را نگیرد یا زمان کمی از شما بگیرد؟

Any ideas?

هر ایده ای؟

Share any idea in the comment.

هر ایده ای را در کامنت به اشتراک بگذارید.

We're just brainstorming.

ما فقط در حال طوفان فکری هستیم.

So how about this?

پس در مورد این چطور؟

You could change your cell phone, your device,  

می‌توانید تلفن همراه، دستگاه،

your computer to English only and then  everything you see is input in English.

رایانه‌تان را فقط به انگلیسی تغییر دهید و سپس هر چیزی را که می‌بینید به زبان انگلیسی ورودی است.

And again, it may seem like a very small  change, and it is a very small change.

و دوباره، ممکن است به نظر یک تغییر بسیار کوچک باشد ، و این یک تغییر بسیار کوچک است.

It's certainly not something that takes a long  time to do, but simply by looking at your phone,  

مطمئناً این کاری نیست که انجام آن به زمان زیادی نیاز داشته باشد، اما صرفاً با نگاه کردن به تلفن،

looking at your computer and seeing  English, you are getting input.

نگاه کردن به رایانه و دیدن انگلیسی، ورودی دریافت می کنید.

And that input is helping you become fluent.

و این ورودی به شما کمک می کند که مسلط شوید.

Input, input, input.

ورودی، ورودی، ورودی.

Put that in the comments three times  just to show you how important it is.

آن را سه بار در نظرات قرار دهید فقط برای اینکه به شما نشان دهد چقدر مهم است.

Input, input, input.

ورودی، ورودی، ورودی.

And I want you to look for ways, get creative,  

و من از شما می‌خواهم که به دنبال راه‌هایی باشید، خلاق باشید،

find ways to get more input  without putting in a lot of effort.

راه‌هایی برای دریافت اطلاعات بیشتر بدون تلاش زیاد پیدا کنید.

So reading.

پس خواندن

How about listening?

گوش دادن چطور؟

This is an easy one.

این یکی آسان است.

Listening.

گوش دادن.

Well, you're listening to me right now.

خوب، شما در حال حاضر به من گوش می دهید.

Maybe you're not actually  watching the video because  

شاید واقعاً ویدیو را تماشا نمی‌کنید زیرا

you're putting on your makeup or preparing lunch.

دارید آرایش می‌کنید یا ناهار را آماده می‌کنید.

So you're just listening.

بنابراین شما فقط گوش می دهید.

You're getting input.

شما در حال دریافت ورودی هستید.

Podcasts are a great example of listening.

پادکست ها نمونه خوبی از گوش دادن هستند.

What else?

How else can you get input through listening?

دیگه چی؟

چگونه می‌توانید از طریق گوش دادن به نظرات خود بپردازید؟

Put your examples in the comments.

نمونه های خود را در نظرات قرار دهید.

I know you know them, and by sharing  these examples in the comments,  

می‌دانم که شما آنها را می‌شناسید، و با به اشتراک گذاشتن این مثال‌ها در نظرات، از

I want you to be able to look in the  comments, get that input for reading,  

شما می‌خواهم بتوانید در نظرات نگاه کنید، آن ورودی را برای خواندن دریافت کنید،

but also brainstorm many other  ways you can maximize your input.

اما همچنین از روش‌های بسیاری دیگر استفاده کنید که می‌توانید ورودی خود را به حداکثر برسانید.

Of course you can listen to music.

البته می توانید به موسیقی گوش دهید.

You can listen to music as you're preparing lunch,  

می‌توانید هنگام آماده‌سازی ناهار،

as you're putting on your makeup, as  you're commuting, as long as it's safe.

هنگام آرایش کردن، هنگام رفت‌وآمد، به موسیقی گوش دهید، تا زمانی که ایمن باشد.

Of course, you can listen to anything really.

البته، شما می توانید به هر چیزی واقعا گوش دهید.

So anything that you can listen to is input  music, podcasts, those are great ones.

بنابراین هر چیزی که می‌توانید به آن گوش دهید، موسیقی ورودی، پادکست‌ها است، آن‌ها عالی هستند.

Now maybe another way you get input  is listening to native speakers.

اکنون شاید راه دیگری برای دریافت ورودی گوش دادن به سخنرانان بومی باشد.

So there is negative habit called eavesdropping.

بنابراین عادت منفی وجود دارد به نام استراق سمع.

When you eavesdrop, it means you listen to someone  

وقتی استراق سمع می کنید، به این معنی است که به مکالمه شخص دیگری گوش می دهید

elses conversation, but you shouldn't  be listening to that conversation.

، اما نباید به آن مکالمه گوش دهید.

But if you are in an English speaking  environment and you're at a cafe,  

اما اگر در یک محیط انگلیسی زبان هستید و در یک کافه هستید،

you're just naturally going to hear  the conversations of people around you.

طبیعتاً مکالمات افراد اطراف خود را خواهید شنید.

So you can do that in a very subtle way.

بنابراین می توانید این کار را به روشی بسیار ظریف انجام دهید.

Now, if you don't live in a in an English  speaking country or a country where there  

اکنون، اگر در کشوری انگلیسی زبان زندگی نمی‌کنید یا در کشوری زندگی نمی‌کنید که در آن زبان

is a lot of exposure to English, well,  you can still be at a cafe and put on a  

انگلیسی بسیار زیاد است، خوب، هنوز هم می‌توانید در یک کافه باشید و

podcast in the background or some music in  the background to get that listening input.

پادکست در پس‌زمینه پخش کنید یا موسیقی را در پس زمینه برای دریافت ورودی شنیداری.

Now watching, of course, watching my videos.

در حال حاضر، البته، تماشای ویدیوهای من.

So of course, make sure you subscribe  and like this video while you're at it.

پس البته، حتماً مشترک شوید و این ویدیو را تا زمانی که در آن هستید لایک کنید.

If you're finding value in this,  like this video, subscribe.

اگر ارزشی در این پیدا می‌کنید، این ویدیو را دوست داشته باشید، مشترک شوید.

Watching my videos, watching other English  learning videos, of course watching what else?

تماشای ویدیوهای من، تماشای سایر ویدیوهای یادگیری انگلیسی، البته تماشای چه چیز دیگری؟

How else can you get input through watching?

چگونه می توانید از طریق تماشا کردن اطلاعات دریافت کنید؟

Put it in the comments because  again, we're just brainstorming.

آن را در نظرات قرار دهید زیرا دوباره، ما فقط در حال طوفان فکری هستیم.

Well, I'm sure you've thought of many others.

خب مطمئنم به خیلی های دیگه فکر کردی.

You can watch TV movies, of  course, watching social media.

می‌توانید فیلم‌های تلویزیونی را تماشا کنید، البته با تماشای رسانه‌های اجتماعی.

You're not just listening,  you're not just reading.

شما فقط گوش نمی‌دهید، فقط می‌خوانید.

A lot of the times you're getting  all three of these on social media.

بسیاری از مواقع هر سه مورد از این موارد را در رسانه های اجتماعی دریافت می کنید.

So all those social media can be  

بنابراین، اگر به صورت استراتژیک از آن استفاده کنید، همه آن رسانه‌های اجتماعی می‌توانند

something that really takes up a lot of  your time if you use it strategically.

چیزی باشند که واقعاً وقت زیادی از شما می‌گیرد.

You can use the time you're on social  media to maximize your input of English.

می‌توانید از زمانی که در رسانه‌های اجتماعی هستید استفاده کنید تا ورودی انگلیسی خود را به حداکثر برسانید.

So social media, TV, movies,  you can maximize your input.

بنابراین رسانه‌های اجتماعی، تلویزیون، فیلم‌ها، می‌توانید ورودی خود را به حداکثر برسانید.

I'm sure there are other ways to get input.

من مطمئن هستم که راه های دیگری برای دریافت ورودی وجود دارد.

So share your favorite way and share some tips on  

بنابراین روش مورد علاقه خود را به اشتراک بگذارید و نکاتی را در مورد

how you maximize your input in the  comments to inspire everyone else.

نحوه به حداکثر رساندن ورودی خود در نظرات به اشتراک بگذارید تا الهام بخش دیگران باشد.

Because remember, you can go go to that  comment section and get input through reading.

زیرا به یاد داشته باشید، می‌توانید به آن بخش نظرات بروید و از طریق خواندن اطلاعات دریافت کنید.

And of course, through this input, you're  improving all areas that you need for fluency,  

و البته، از طریق این ورودی، همه زمینه‌هایی را که برای تسلط،

your grammar, your vocabulary, your listening  skills, and your pronunciation as well.

گرامر، دایره لغات، مهارت‌های شنیداری و همچنین تلفظ خود به آن نیاز دارید، بهبود می‌بخشید.

But a tip that's very important is that you should  focus as much as possible on comprehensible input.

اما نکته ای که بسیار مهم است این است که باید تا حد امکان روی ورودی قابل فهم تمرکز کنید.

What does that mean?

این به چه معناست؟

Any idea?

هر ایده ای؟

Comprehensible input.

ورودی قابل فهم

Well, if something is comprehensible, it  means you comprehend it, you understand it.

خوب، اگر چیزی قابل درک است، به این معنی است که شما آن را درک می کنید، آن را می فهمید.

And this is where you need  to be careful because yes,  

و اینجاست که باید مراقب باشید زیرا بله،

you want to push yourself outside of your  capabilities, your current level of English.

شما می‌خواهید خود را خارج از توانایی‌هایتان، یعنی سطح فعلی انگلیسی‌تان، تحت فشار قرار دهید.

You do want to push yourself, but you  don't want to push yourself so far  

شما واقعاً می‌خواهید به خودتان فشار بیاورید، اما نمی‌خواهید تا

where you're reading a news article  and you don't understand every 3rd  

جایی که در حال خواندن یک مقاله خبری هستید به خودتان فشار بیاورید و هر 3 کلمه را متوجه نمی‌شوید

word and you read the first two paragraphs  and you don't understand anything.

و دو پاراگراف اول را می‌خوانید و چیزی نمی‌فهمید.

At that point, you're not getting the  input that will be most valuable to you,  

در آن مرحله، ورودی‌هایی را که برای شما ارزشمندترین باشد، دریافت نمی‌کنید،

because that isn't comprehensible input.

زیرا این ورودی قابل درک نیست.

So the best thing to do is spend about 80%  of your time getting comprehensible input.

بنابراین بهترین کار این است که حدود 80٪ از وقت خود را صرف دریافت ورودی قابل فهم کنید.

And that doesn't mean you understand every word of  what you're reading or what you're listening to.

و این بدان معنا نیست که شما هر کلمه ای را که می خوانید یا آنچه را که گوش می دهید درک می کنید.

It means you understand the main idea.

یعنی شما ایده اصلی را درک می کنید.

So spend about 80% of your time on comprehensible  input and then push yourself outside of your  

بنابراین حدود 80 درصد از زمان خود را صرف ورودی‌های قابل فهم کنید و سپس خود را از

current level and spend about 20% of your time  exposing yourself to more advanced topics.

سطح فعلی‌تان خارج کنید و حدود 20 درصد از زمان خود را صرف قرار دادن خود در معرض موضوعات پیشرفته‌تر کنید.

Before we move on to #2 I want to let you  know you can get this free speaking guide,  

قبل از اینکه به شماره 2 برویم، می‌خواهم به شما اطلاع بدهم که می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان،

How to Speak English Fluently and  Confidently in six easy steps.

نحوه صحبت کردن انگلیسی روان و مطمئن در شش مرحله آسان را دریافت کنید.

Just look in the description for the link.

فقط در توضیحات برای لینک نگاه کنید.

Now let's move on to #2 Any idea what this is?

حالا بیایید به شماره 2 برویم. آیا می دانید این چیست؟

Well, if number one is input,  what do you think #2 is?

خوب، اگر ورودی شماره یک باشد، به نظر شما شماره 2 چیست؟

Put it in the comments #2 is of course output.

آن را در نظرات قرار دهید شماره 2 البته خروجی است.

Is that what you put in the comments?

آیا این چیزی است که شما در نظرات قرار داده اید؟

And this quote by Tony Robbins perfectly  describes why output is essential for fluency.

و این نقل قول توسط تونی رابینز کاملاً توضیح می‌دهد که چرا خروجی برای روانی ضروری است.

Because knowledge, which is input.

زیرا دانش، که ورودی است.

Input is the knowledge gained.

ورودی دانش به دست آمده است.

Knowledge isn't power.

دانش قدرت نیست

Knowledge is only potential power.

دانش تنها قدرت بالقوه است.

Action in your case through output.

اقدام در مورد شما از طریق خروجی.

Action is power.

عمل قدرت است.

I'm sure you understand the  importance of this quote.

مطمئنم که اهمیت این نقل قول را درک می کنید.

Please take a screenshot  right now or pause this video.

لطفاً همین الان یک اسکرین شات بگیرید یا این ویدیو را موقتاً متوقف کنید.

Write it down.

آن را یادداشت کنید.

Someone please put this in the comments as  well, because this is such a powerful quote.

لطفاً یکی این را در نظرات نیز قرار دهد ، زیرا این نقل قول بسیار قدرتمندی است.

You should put this on a sticky note somewhere.

شما باید این را روی یک یادداشت چسبنده در جایی قرار دهید.

You'll see it every day.

شما آن را هر روز خواهید دید.

That's how powerful it is.

اینقدر قدرتمند است.

Knowledge is only potential power.

دانش تنها قدرت بالقوه است.

You might know all the verb tenses in English and  you spent months studying them and learning them.

ممکن است تمام زمان‌های افعال در انگلیسی را بدانید و ماه‌ها صرف مطالعه و یادگیری آنها کرده باشید.

But if you don't do anything with that  knowledge through writing an article  

اما اگر از طریق نوشتن مقاله

and publishing it somewhere, or going to a job  interview or sharing your ideas in a meeting,  

و انتشار آن در جایی، یا رفتن به یک مصاحبه شغلی یا به اشتراک گذاشتن ایده‌های خود در یک جلسه، با آن دانش کاری انجام ندهید،

if you don't take that knowledge and use  it, what good is that knowledge to you?

اگر آن دانش را نگیرید و از آن استفاده نکنید ، چه فایده ای دارد. دانش به شما؟

It's only potential power.

این فقط قدرت بالقوه است.

It's by taking that action through output that you  use that knowledge and gain the benefits from it.

با انجام آن اقدام از طریق خروجی است که از آن دانش استفاده می‌کنید و از مزایای آن بهره می‌برید.

With output, you use your  input to produce language.

با خروجی، از ورودی خود برای تولید زبان استفاده می‌کنید.

And you do this in basically two ways.

و شما این کار را اساساً به دو روش انجام می دهید.

You're either speaking, you produce  language, or you're writing.

یا دارید صحبت می کنید، زبان تولید می کنید یا می نویسید.

That's how you produce language.

اینگونه زبان تولید می کنید.

Here's the mistake that many students make,  

این اشتباهی است که بسیاری از دانش‌آموزان مرتکب می‌شوند،

and maybe you're making this  mistake, and that's OK if you are.

و شاید شما هم این اشتباه را انجام می‌دهید ، و اگر چنین باشید اشکالی ندارد.

But students get too much  input compared to output.

اما دانش‌آموزان ورودی بیش از حد نسبت به خروجی دریافت می‌کنند.

So they get maybe 90 percent, 95%  of the time they're getting input.

بنابراین شاید 90 درصد، 95 درصد از مواقعی که ورودی دریافت می‌کنند، دریافت می‌کنند.

Maybe it's a little bit less, a little bit more.

شاید کمی کمتر باشد، کمی بیشتر.

So that only leaves about 5% of the  time to produce language for output.

به طوری که تنها حدود 5٪ از زمان برای تولید زبان برای خروجی باقی می ماند.

And students do this on all levels.

و دانش آموزان این کار را در تمام سطوح انجام می دهند.

At the beginner level, they feel, oh, I need  more input before I start producing output.

در سطح مبتدی، آنها احساس می‌کنند، اوه، قبل از شروع تولید خروجی، به ورودی بیشتری نیاز دارم.

But that's not true, because you can produce.

اما این درست نیست، زیرا شما می توانید تولید کنید.

Output at the level you are now.

خروجی در سطحی که اکنون هستید.

So produce beginner output if you're a beginner.

بنابراین اگر مبتدی هستید خروجی مبتدی تولید کنید.

And then when you move up  to intermediate or advanced,  

و سپس وقتی به سطح متوسط ​​یا پیشرفته می‌روید،

then you can produce more advanced output.

می‌توانید خروجی پیشرفته‌تری تولید کنید.

But for now it's totally  acceptable to have beginner output.

اما در حال حاضر داشتن خروجی مبتدی کاملاً قابل قبول است.

But even as a beginner you still need output.

اما حتی به عنوان یک مبتدی هنوز به خروجی نیاز دارید.

So we need to go from this  side to a more balanced.

بنابراین ما باید از این سمت به سمت متعادل‌تر برویم.

Now you might be a little surprised  that I'm recommending 7030, not 50.

اکنون ممکن است کمی تعجب کنید که من 7030 را توصیه می کنم، نه 50.

Fifty 70% input, 30% output.

پنجاه 70 درصد ورودی، 30 درصد خروجی.

This is reflective of how we live our lives.

این منعکس کننده نحوه زندگی ما است.

Even myself in English, my native language,  I still spend most of my time getting input.

حتی خودم به زبان انگلیسی، زبان مادری ام، هنوز بیشتر وقتم را صرف دریافت نظرات می کنم.

I don't speak or write 50% of the time.

50 درصد مواقع نه صحبت می کنم و نه می نویسم.

I definitely get more input than I do output.

من قطعا ورودی بیشتری نسبت به خروجی دریافت می کنم.

And as a language learner, in  order to reach that fluency,  

و به عنوان یک زبان آموز، برای رسیدن به آن تسلط،

in order to produce the output,  you need a lot of input.

برای تولید خروجی، به ورودی زیادی نیاز دارید.

So This is why I'm not recommending 5050 and it's  totally acceptable to have more input than output.

بنابراین به همین دلیل است که من 5050 را توصیه نمی کنم و کاملاً قابل قبول است که ورودی بیشتر از خروجی باشد.

But we do need more balance than  what I see students getting now.

اما ما به تعادل بیشتری نسبت به آنچه که اکنون دانشجویان می بینم نیاز داریم.

Here's my advice to you.

در اینجا توصیه من به شما است.

Plan for output when getting input.

هنگام دریافت ورودی برای خروجی برنامه ریزی کنید.

Let me repeat that, plan for  output when getting input.

اجازه دهید تکرار کنم، هنگام دریافت ورودی برای خروجی برنامه‌ریزی کنید.

This will help make sure you have that  correct balance of input and output and  

این کمک می‌کند مطمئن شوید که تعادل صحیح ورودی و خروجی را دارید و

you're getting the two things that  you absolutely need to be fluent.

دو چیزی را که برای مسلط بودن به آنها کاملاً نیاز دارید، دریافت می‌کنید.

Remember that quote by Tony Robbins?

آن جمله تونی رابینز را به خاطر دارید؟

Input knowledge is only potential power.

دانش ورودی فقط قدرت بالقوه است.

Let's use a video series of mine that students  love my series called Learn English with the News.

بیایید از مجموعه ویدیویی من استفاده کنیم که دانش‌آموزان سریال من را با نام «آموزش انگلیسی با اخبار» دوست دارند.

If you're not familiar with this, I  have a whole playlist on my channel.

اگر با این آشنایی ندارید، من یک لیست پخش کامل در کانال خود دارم.

You can watch them after this video.

بعد از این ویدیو می توانید آنها را تماشا کنید.

So when we learn English with the  news, well, it's pretty obvious.

بنابراین وقتی انگلیسی را با اخبار یاد می گیریم ، خوب، کاملاً واضح است.

We read a news article together.

با هم یک مطلب خبری خواندیم.

We read, but I read it out loud.

ما خواندیم، اما من آن را با صدای بلند خواندم.

So you're actually getting both reading  practice and listening practice for input.

بنابراین شما در واقع هم تمرین خواندن و هم تمرین گوش دادن را برای ورودی دریافت می‌کنید.

So it's very powerful.

بنابراین بسیار قدرتمند است.

We read a news article together and I  teach you the vocabulary from that article.

ما با هم یک مقاله خبری خواندیم و من واژگان آن مقاله را به شما آموزش می‌دهم.

I think you might not know.

فکر کنم شاید ندانید

I teach you grammatical structures  and I teach you correct pronunciation.

من ساختارهای دستوری را به شما آموزش می دهم و تلفظ صحیح را به شما آموزش می دهم.

So I try to help you improve all  areas of your fluency at the same  

بنابراین، سعی می‌کنم با یادگیری زبان انگلیسی با اخبار، به شما کمک کنم همه حوزه‌های تسلط خود را

time in a fun and engaging way by  learning English with the news.

همزمان به روشی سرگرم‌کننده و جذاب بهبود بخشید .

So let's think about this.

پس بیایید به این موضوع فکر کنیم.

How could you plan for output  when you're getting input when  

چگونه می‌توانید برای خروجی برنامه‌ریزی کنید، وقتی ورودی دریافت می‌کنید، هنگام

you're watching Learn English with  the news, Let's brainstorm this.

تماشای یادگیری انگلیسی با اخبار، بیایید این را بررسی کنیم.

Think of one way that you can use this lesson.

به راهی فکر کنید که بتوانید از این درس استفاده کنید.

You're watching one of my lessons.

شما یکی از درس های من را تماشا می کنید.

How can you get output?

چگونه می توانید خروجی بگیرید؟

Brainstorm anything, put it in the comments.

هر چیزی را ایده بگیرید، آن را در نظرات قرار دهید.

So to get output, how about when I give you a  new vocabulary word and I share the definition?

بنابراین برای به دست آوردن خروجی، وقتی یک کلمه لغت جدید به شما می‌دهم و تعریف را به اشتراک می‌گذارم چطور؟

Why don't you pause the  video and repeat it out loud?

چرا ویدیو را مکث نمی‌کنید و آن را با صدای بلند تکرار نمی‌کنید؟

So you are getting output, you're producing  language, you're using the input to get output.

بنابراین شما خروجی می گیرید، زبان تولید می کنید ، از ورودی برای دریافت خروجی استفاده می کنید.

And this fits with our ratio of 7030  because in this lesson you will be  

و این با نسبت 7030 ما مطابقت دارد زیرا در این درس

listening about 70% or more and producing  language getting output, output about 30%.

حدود 70 درصد یا بیشتر گوش می‌دهید و خروجی زبان را تولید می‌کنید، خروجی حدود 30 درصد.

So that would work.

بنابراین این کار می کند.

So you can pause the video and repeat  the word and the definition out loud.

بنابراین می‌توانید ویدیو را مکث کنید و کلمه و تعریف را با صدای بلند تکرار کنید.

That repetition will be so valuable  to add that to your permanent memory.

این تکرار برای افزودن آن به حافظه دائمی شما بسیار ارزشمند خواهد بود.

What else could you do?

چه کار دیگری می توانستید انجام دهید؟

Well, if the video is already paused, why don't  you write an example sentence with that new word?

خوب، اگر ویدیو قبلاً متوقف شده است، چرا یک جمله مثال با آن کلمه جدید نمی‌نویسید؟

Or write an example sentence with  that new grammatical structure?

یا یک جمله مثال با آن ساختار دستوری جدید بنویسید؟

Why don't you form your own  sentence out loud and get speech?

چرا جمله خودتان را با صدای بلند نمی سازید و سخنرانی نمی کنید؟

Why don't you summarize the article?

چرا مقاله را خلاصه نمی کنید؟

Because in each lesson we  discuss a topic in the news.

زیرا در هر درس درباره موضوعی در اخبار بحث می‌کنیم.

So at the end, you can summarize  the article or you can ask some  

بنابراین در پایان، می‌توانید مقاله را خلاصه کنید یا می‌توانید

follow up questions about  the topic in that article.

سؤالات بعدی درباره موضوع آن مقاله بپرسید.

You could of course share your  opinion on the topic of the article.

البته می توانید نظر خود را در مورد موضوع مقاله به اشتراک بگذارید.

You could create your own  quiz about the vocabulary  

می‌توانید امتحان خود را درباره واژگان

or grammar that you learned in the article.

یا دستور زبانی که در مقاله یاد گرفتید ایجاد کنید.

You could shadow my pronunciation  because at the end of the lesson,  

شما می توانید تلفظ من را تحت الشعاع قرار دهید، زیرا در پایان درس،

I always read the article in full.

همیشه مقاله را به طور کامل می خوانم.

But you can listen to one sentence, pause it,  repeat it out loud, and shadow my pronunciation.

اما می‌توانید به یک جمله گوش دهید، آن را مکث کنید، آن را با صدای بلند تکرار کنید، و بر تلفظ من سایه بزنید.

So you don't have to do all of those things.

بنابراین لازم نیست همه این کارها را انجام دهید.

I'm just giving you options.

من فقط به شما گزینه هایی می دهم.

And please think of some other options.

و لطفا به چند گزینه دیگر فکر کنید.

Share them with your fellow  students in the comments as well.

آنها را نیز در نظرات با دانش‌آموزان خود به اشتراک بگذارید .

And this is how you can plan  for output when you're getting  

و این روشی است که می‌توانید هنگام دریافت ورودی برای خروجی برنامه‌ریزی کنید

input to make sure you have more of a  balance of 70% input and 30% output.

تا مطمئن شوید که تعادل 70 درصدی ورودی و 30 درصدی خروجی بیشتری دارید.

What if I told you that by the end of this lesson,  

اگر به شما بگویم که در پایان این درس،

your speaking skills will be 10 percent better,  20% better, 50% better, or even 80% better?

مهارت‌های گفتاری شما 10 درصد، 20 درصد، 50 درصد یا حتی 80 درصد بهتر می‌شود، چه؟

I promise that by the end of this lesson,  

من قول می دهم که در پایان این درس،

you will have the plan that you need to  dramatically improve your speaking skills.

برنامه ای را خواهید داشت که برای بهبود چشمگیر مهارت های گفتاری خود به آن نیاز دارید.

Imagine you told your friend that  you're learning how to play piano,  

تصور کنید به دوستتان گفته اید که در حال یادگیری نواختن پیانو هستید،

and you told your friend that you  spend time every day watching videos  

و به دوستتان گفته اید که هر روز وقت خود را صرف تماشای ویدیوهای

on how to play piano, studying piano theory  books, and even listening to piano music.

مربوط به نحوه نواختن پیانو، مطالعه کتاب های تئوری پیانو و حتی گوش دادن به موسیقی پیانو می کنید.

Your friend says, well that sounds great,  but how much time do you spend playing piano?

دوستت می‌گوید، خوب به نظر می‌رسد، اما چقدر زمان صرف نواختن پیانو می‌کنی؟

And you reply back and say,  oh, I'm not ready to play yet,  

و شما پاسخ می دهید و می گویید، اوه، من هنوز برای بازی آماده نیستم،

I need to learn more before I start playing.

باید قبل از شروع بازی بیشتر یاد بگیرم.

Your friends will of course be  confused because the only way  

دوستان شما مطمئناً گیج خواهند شد زیرا تنها راهی که می‌توانید

you learn how to play piano is by playing piano.

پیانو نواختن را یاد بگیرید، نواختن پیانو است.

Of course, learning about piano  theory will help you improve,  

البته، یادگیری تئوری پیانو به پیشرفت شما کمک می‌کند،

but you will not reach your goal  until you sit down and play piano.

اما تا زمانی که ننشینید و پیانو بزنید، به هدف خود نخواهید رسید.

At first it will feel awkward and uncomfortable.

در ابتدا احساس ناخوشایندی و ناراحتی خواهد داشت.

You will sound terrible.

صدای وحشتناکی خواهید داشت.

You will make a lot of mistakes.

شما اشتباهات زیادی خواهید کرد.

And guess what?

و حدس بزنید چی؟

This is exactly how you learn piano.

این دقیقاً نحوه یادگیری پیانو است.

The same goes for your speaking skills.

همین امر در مورد مهارت های گفتاری شما نیز صدق می کند.

If you want to improve your speaking skills every  week, you need to practice speaking every week.

اگر می‌خواهید هر هفته مهارت‌های گفتاری خود را بهبود ببخشید ، باید هر هفته صحبت کردن را تمرین کنید.

Yes, it will feel awkward and uncomfortable.

بله، احساس ناخوشایندی و ناراحتی خواهد داشت.

Yes, you will make a lot of mistakes.

بله، شما اشتباهات زیادی خواهید کرد.

Yes, you will pause and hesitate.

بله، مکث خواهید کرد و تردید خواهید کرد.

This is exactly what needs  to happen for you to improve.

این دقیقاً همان چیزی است که باید برای بهبود شما اتفاق بیفتد.

The more you practice, the more you'll improve.

هر چه بیشتر تمرین کنید، بیشتر پیشرفت خواهید کرد.

But let me be clear, You must speak  if you want to improve your speaking.

اما بگذارید واضح بگویم، اگر می‌خواهید صحبت کردن خود را بهبود ببخشید، باید صحبت کنید.

Do you agree with that?

آیا شما با آن موافقید؟

Does that make sense to you?

آیا این برای شما منطقی است؟

If it does, put that's right put  that's right in the comments.

اگر این کار را کرد، درست است و در نظرات درست است.

Let me ask you a question.

اجازه بدهید یک سوال از شما بپرسم.

Do you think that someone needs  to listen to your friend playing  

آیا فکر می‌کنید برای اینکه دوستتان مهارت‌های پیانو خود را بهبود بخشد، باید به صدای دوست شما در حال نواختن پیانو گوش دهد

piano in order for your friend  to improve their piano skills?

؟

If your friend is playing piano in  a room alone with nobody listening,  

اگر دوست شما در اتاقی تنها و بدون گوش دادن پیانو می‌نوازد،

is your friend still practicing?

آیا دوست شما هنوز در حال تمرین است؟

What do you think?

نظر شما چیست؟

Yes or no?

بله یا خیر؟

Put your choice in the comments.

انتخاب خود را در نظرات بنویسید.

Did you say well yes of course my  friend is still practicing even  

خوب گفتی بله، البته دوست من هنوز در حال تمرین است، حتی

if my friend is playing piano in a  room alone with nobody listening.

اگر دوستم در اتاقی تنها و بدون گوش دادن به پیانو می‌نوازد.

Do you agree with that?

آیا شما با آن موافقید؟

Well then, doesn't it make sense that you can also  

خوب پس، آیا منطقی نیست که بتوانید

improve your speaking skills by speaking  in a room alone, without anyone listening?

مهارت‌های گفتاری خود را با صحبت کردن در یک اتاق به تنهایی، بدون اینکه کسی گوش کند، بهبود بخشید؟

Can you prepare for a job interview by practicing  

آیا می‌توانید با تمرین   اینکه

how you're going to answer  a question in A room alone?

چگونه به سؤالی در یک اتاق به تنهایی پاسخ دهید، برای یک مصاحبه شغلی آماده شوید؟

If you practice answering job interview  questions in a room alone, will you feel  

اگر پاسخ دادن به سؤالات مصاحبه شغلی را در اتاقی به تنهایی تمرین کنید، در حالی که مردم به شما گوش می دهند،

more confident answering that question in a job  interview while people are listening to you?

در یک مصاحبه شغلی با اعتماد به نفس بیشتری به آن سؤال پاسخ می دهید ؟

What do you think?

نظر شما چیست؟

Yes or no?

بله یا خیر؟

I hope you said yes.

امیدوارم گفتی بله.

I will feel more confident by practicing what  I'm going to say even if I'm practicing alone.

حتی اگر به تنهایی تمرین کنم، با تمرین آنچه می‌خواهم بگویم، اعتماد به‌نفس‌تری پیدا می‌کنم.

And if you answered yes, then it also makes sense  

و اگر پاسخ شما مثبت است، پس منطقی است

that you can improve all areas of  your speaking by practicing alone.

که می‌توانید با تمرین به تنهایی، همه زمینه‌های صحبت کردن خود را بهبود بخشید.

You can practice ordering a cup of coffee alone.

می توانید به تنهایی سفارش یک فنجان قهوه را تمرین کنید.

You can practice asking for directions alone.

شما می توانید به تنهایی درخواست مسیر را تمرین کنید.

You can practice introducing  yourself at a party alone.

می‌توانید خودتان را در یک مهمانی به تنهایی معرفی کنید.

Not only can you practice these things alone,  you should practice these things alone Even if  

نه تنها می‌توانید این چیزها را به تنهایی تمرین کنید، بلکه باید این کارها را به تنهایی تمرین کنید، حتی اگر

you have a teacher or a speaking partner, that  person is only available for a few minutes a  

معلم یا شریک صحبتی داشته باشید، آن شخص فقط برای چند دقیقه در

day or week, but you are available to  yourself every second of every day.

روز یا هفته در دسترس است، اما شما در هر ثانیه در دسترس خودتان هستید. روز

If you agree with me so far, then you  must also agree that you truly have  

اگر تا اینجای کار با من موافق هستید، پس باید هم بپذیرید که واقعاً

no excuse to not practice and  improve your speaking skills.

هیچ بهانه‌ای برای تمرین نکردن و بهبود مهارت‌های گفتاری خود ندارید.

Now I understand that speaking alone can  be boring, so here are three easy and  

اکنون می‌دانم که صحبت کردن به تنهایی می‌تواند کسل‌کننده باشد، بنابراین در اینجا سه ​​راهبرد آسان و

free strategies to make speaking alone fun  and engaging #1 Random Question Generator.

رایگان برای سرگرم‌کننده کردن صحبت کردن به تنهایی و ایجادکننده سوال تصادفی شماره 1 وجود دارد.

These are free websites that randomly generate  

اینها وب‌سایت‌های رایگانی هستند که به‌طور تصادفی

endless questions that you can  answer to practice speaking alone.

سؤالات بی‌پایانی ایجاد می‌کنند که می‌توانید برای تمرین صحبت کردن به تنهایی به آنها پاسخ دهید.

Once you generate a question, make  it your goal to talk for one minute,  

وقتی سؤالی را ایجاد کردید، هدف خود را برای یک دقیقه صحبت قرار دهید،

and then you can generate another  question and another question and  

سپس می‌توانید سؤال دیگری و سؤال

another question and practice speaking  for as long as you want #2 ChatGPT.

دیگری ایجاد کنید و تا زمانی که ChatGPT شماره 2 می‌خواهید صحبت کردن را تمرین کنید.

You can ask ChatGPT to start a  dialogue with you to practice speaking.

می‌توانید از ChatGPT بخواهید برای تمرین صحبت کردن، یک گفتگو با شما شروع کند.

So here's the prompt that you can use.

بنابراین در اینجا اعلانی است که می توانید استفاده کنید.

I want to practice speaking English.

من می خواهم مکالمه انگلیسی را تمرین کنم.

Write a dialogue where you provide only one part  

دیالوگی بنویسید که در آن فقط یک قسمت

of the conversation so I can  respond to practice speaking.

از مکالمه را ارائه دهید تا بتوانم به تمرین صحبت کردن پاسخ دهم.

So as you can see, ChatGPT replied with a  very simple question, Hi, how are you today?

بنابراین همانطور که می بینید، ChatGPT با یک سوال بسیار ساده پاسخ داد، سلام، امروز چطور هستید؟

And now you can hit the microphone button on  

و اکنون می‌توانید دکمه میکروفون

your phone and then vocalize your  reply and submit it to ChatGPT.

تلفن خود را بزنید و سپس پاسخ خود را صدا بزنید و آن را به ChatGPT ارسال کنید.

So let me do that now.

پس بذار همین الان اینکارو بکنم

I'm great.

من عالی هستم

I'm recording a video to help my  students improve their speaking skills.

من در حال ضبط ویدیویی هستم تا به دانش‌آموزانم کمک کنم مهارت‌های گفتاری خود را بهبود بخشند.

Now notice that ChatGPT asked  me a follow up question.

اکنون توجه کنید که ChatGPT از من یک سوال بعدی پرسید. به

That sounds like a fantastic idea.

نظر ایده فوق العاده ای می رسد.

What kind of speaking exercises  are you planning for them?

چه نوع تمرینات گفتاری برای آنها برنامه ریزی می کنید؟

So let me reply to this.

پس اجازه دهید به این پاسخ بدهم. در حال

I'm planning exercises where they  can practice speaking alone and  

برنامه‌ریزی تمرین‌هایی هستم که می‌توانند به تنهایی صحبت کنند و

notice ChatGPT again asks me a follow up  question and this will keep happening.

متوجه می‌شوند که ChatGPT دوباره از من یک سؤال بعدی می‌پرسد و این اتفاق ادامه خواهد داشت.

ChatGPT will keep asking me  questions to get me speaking  

ChatGPT همچنان از من سؤال می‌پرسد تا من صحبت کنم

and I don't know what ChatGPT  is going to ask me next.

و من نمی‌دانم که ChatGPT قرار است بعداً چه چیزی از من بپرسد.

So this truly is like if you're at a  party and someone asks you a question,  

بنابراین واقعاً به این صورت است که اگر در یک مهمانی هستید و شخصی از شما سؤالی می‌پرسد،

you don't know what they're going to ask you.

نمی‌دانید که از شما چه می‌پرسند.

Now at any point you can change the conversation  and just give ChatGPT a specific topic.

اکنون در هر زمانی می‌توانید مکالمه را تغییر دهید و فقط موضوع خاصی را به ChatGPT بدهید.

Let's discuss movies.

بیایید درباره فیلم ها بحث کنیم.

So now notice ChatGPT asked me a question  about movies #3 narrate your day.

بنابراین اکنون متوجه شوید که ChatGPT از من سؤالی درباره فیلم‌های شماره ۳ که روز شما را روایت می‌کنند پرسید.

To narrate means to explain what happened.

روایت کردن به معنای توضیح دادن آنچه اتفاق افتاده است.

For this activity, you're going to  vocalize your actions throughout the day.

برای این فعالیت، می‌خواهید کارهایتان را در طول روز با صدای بلند بیان کنید.

You can do this anytime you're alone or anytime  you feel comfortable speaking out loud in public.

می‌توانید این کار را هر زمان که تنها هستید یا هر زمانی که احساس می‌کنید با صدای بلند در جمع صحبت کنید، انجام دهید.

Let's say I'm at home alone and I'm  working at my computer and I decide  

فرض کنید من در خانه تنها هستم و با رایانه کار می‌کنم و تصمیم می‌گیرم که

I want to take a break and have a cup of tea.

می‌خواهم استراحت کنم و یک فنجان چای بنوشم.

It will take me approximately  5 minutes to make a cup of tea.

تقریباً 5 دقیقه طول می کشد تا یک فنجان چای درست کنم.

This gives me 5 minutes to  practice speaking out loud.

این به من 5 دقیقه فرصت می‌دهد تا با صدای بلند صحبت کنم.

I can summarize what I've already done today.

می توانم کارهایی را که امروز انجام داده ام خلاصه کنم.

I can summarize what I still need to do today.

من می توانم آنچه را که امروز هنوز باید انجام دهم را خلاصه کنم.

I can talk about tea and  discuss my favorite flavors.

می‌توانم درباره چای صحبت کنم و درباره طعم‌های مورد علاقه‌ام بحث کنم.

I can compare tea to coffee.

من می توانم چای را با قهوه مقایسه کنم.

I can share my opinion on beverages.

من می توانم نظر خود را در مورد نوشیدنی ها به اشتراک بگذارم.

It doesn't matter what you say.

مهم نیست چه می گویید.

It only matters that you  practice speaking out loud.

فقط مهم این است که با صدای بلند صحبت کنید.

You can easily do these three  activities multiple times per day,  

می‌توانید این سه فعالیت را چند بار در روز به راحتی انجام دهید،

and you can easily get one hour or more  of speaking practice every single day.

و به راحتی می‌توانید هر روز یک ساعت یا بیشتر تمرین صحبت کنید.

If you practice speaking in English  every day for an hour a day,  

اگر هر روز به مدت یک ساعت در روز صحبت کردن به زبان انگلیسی را تمرین کنید،

would you not agree that your speaking  skills and confidence will improve?

موافق نیستید که مهارت‌ها و اعتماد به نفس شما در صحبت کردن بهبود می‌یابد؟

I'm sure that you would agree that yes,  yes, yes my speaking skills will improve.

من مطمئن هستم که شما موافقید که بله، بله، بله، مهارت‌های گفتاری من بهبود می‌یابد.

So put yes, yes, yes in the comments below.

بنابراین بله، بله، بله را در نظرات زیر قرار دهید.

Remember that this video is on improving  your speaking skills specifically.

به یاد داشته باشید که این ویدیو به طور خاص برای بهبود مهارت‌های گفتاری شما است.

Of course, you need to expand your  vocabulary, improve your grammar,  

البته، باید دایره لغات خود را گسترش دهید، گرامر خود را بهبود بخشید،

improve your listening skills,  and learn correct pronunciation.

مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید و تلفظ صحیح را یاد بگیرید.

But knowing the theory of a grammar rule does not  mean you can confidently use it in your speech,  

اما دانستن تئوری یک قانون دستور زبان به این معنی نیست که می‌توانید با اطمینان از آن در سخنرانی خود استفاده کنید،

just like knowing the names of piano keys or  

درست مانند دانستن نام کلیدهای پیانو یا

knowing piano theory does not mean  you can sit down and play piano.

دانستن نظریه پیانو به این معنی نیست که می‌توانید بنشینید و پیانو بزنید.

And that's why your daily speaking  should be done as a separate activity.

و به همین دلیل است که صحبت کردن روزانه شما باید به عنوان یک فعالیت جداگانه انجام شود.

This is a smart strategy that will help you see  

این یک استراتژی هوشمند است که به شما کمک می‌کند

greater improvements in your  overall fluency in less time.

در زمان کمتری پیشرفت‌های بیشتری را در تسلط کلی خود مشاهده کنید.

Did you know that you can speak fluently  in English with a limited vocabulary?

آیا می دانستید که با دایره لغات محدود می توانید به زبان انگلیسی روان صحبت کنید؟

I have many videos on my channel to help you  

من ویدیوهای زیادی در کانال خود دارم تا به شما کمک کنم

expand your vocabulary because  of course this is a priority.

دایره لغات خود را گسترش دهید زیرا البته این یک اولویت است.

But you don't need to wait to start  speaking until you learn more words.

اما لازم نیست منتظر بمانید تا زمانی که کلمات بیشتری یاد بگیرید شروع به صحبت کنید.

Today, you'll learn how to speak English  fluently with a limited vocabulary.

امروز، یاد می‌گیرید که چگونه با واژگان محدودی به زبان انگلیسی روان صحبت کنید.

First, let's define what's  speaking fluently is not.

ابتدا، بیایید تعریف کنیم که چه چیزی روان صحبت نمی‌کند.

It's not speaking perfectly without mistakes.

صحبت کردن کاملا بدون اشتباه نیست.

It's not speaking endlessly.

این بی پایان صحبت نمی کند.

It's not speaking like a native.

مثل یک بومی صحبت نمی کند.

It's not replacing everyday words with  phrasal verbs, idioms, and advanced words.

این جایگزینی کلمات روزمره با افعال عبارتی، اصطلاحات و کلمات پیشرفته نیست.

Fluency is communicating  ideas clearly and smoothly.

تسلط عبارت است از انتقال ایده‌ها به وضوح و روان.

Fluency is the ability to manage  conversations with confidence and ease.

تسلط توانایی مدیریت مکالمات با اطمینان و سهولت است.

Now let's review some tips on how to  speak fluently with a limited vocabulary.

اکنون اجازه دهید نکاتی را درباره نحوه صحبت کردن روان با دایره لغات محدود مرور کنیم.

Tip #1 Focus on the words you know.

نکته 1 روی کلماتی که می دانید تمرکز کنید.

I'm sure one of your goals is to expand your  vocabulary, and I'm sure every day or every  

مطمئنم یکی از اهداف شما این است که دایره لغات خود را گسترش دهید ، و مطمئن هستم که هر روز یا هر

week you watch YouTube videos like mine to  help you learn other ways to express yourself.

هفته ویدیوهای YouTube مانند من را تماشا می کنید تا به شما کمک کند راه های دیگری برای بیان خود بیاموزید.

But what about the words you already know?

اما در مورد کلماتی که قبلاً می دانید چطور؟

How often do you use those words?

چقدر از این کلمات استفاده می کنید؟

This is like filling your closet with new  shirts every day, but never wearing any of them.

این مثل این است که هر روز کمد خود را با پیراهن‌های جدید پر کنید، اما هرگز هیچ یک از آنها را نپوشید.

This is wasted money, right?

این پول هدر رفته است، درست است؟

Wouldn't it make sense to  wear the shirts you already  

آیا این منطقی نیست که پیراهن‌هایی را که قبلاً دارید بپوشید

own and only buy new shirts when you need them?

و فقط در صورت نیاز پیراهن‌های جدید بخرید؟

This same is true for your vocabulary.

این در مورد واژگان شما نیز صادق است.

Yes, expanding your vocabulary  is important, but it's equally  

بله، گسترش دایره لغات مهم است، اما

important to practice and use the words you  already know but aren't regularly using.

تمرین و استفاده از کلماتی که قبلاً می‌دانید اما مرتباً از آنها استفاده نمی‌کنید، به همان اندازه مهم است.

Your vocabulary will likely double just by  

دایره لغات شما احتمالاً فقط با

using the words you've already  learned in your daily speech.

استفاده از کلماتی که قبلاً در گفتار روزانه خود یاد گرفته اید دو برابر می شود.

For your action step this week, write down  10 words you already know but aren't using.

برای اقدام این هفته، 10 کلمه ای را که قبلاً می دانید اما استفاده نمی کنید، یادداشت کنید.

Make it your goal to practice and  use these words in your daily speech.

هدف خود را تمرین کنید و از این کلمات در گفتار روزانه خود استفاده کنید.

Tip #2 Use frameworks.

نکته شماره 2 از چارچوب ها استفاده کنید.

I know many students lose  their words when they speak.

من می دانم که بسیاری از دانش آموزان هنگام صحبت کردن، کلمات خود را گم می کنند.

They can only provide very brief answers, or they  can only offer a few words before hesitating.

آن‌ها فقط می‌توانند پاسخ‌های بسیار مختصری ارائه دهند، یا فقط می‌توانند قبل از تردید چند کلمه ارائه کنند.

Learning a simple communications framework can  

یادگیری یک چارچوب ساده ارتباطی می‌تواند

solve all of these problems and help you  communicate fluently and confidently.

همه این مشکلات را حل کند و به شما کمک کند روان و با اطمینان ارتباط برقرار کنید.

Let's say you're talking to someone  and they ask you how your weekend was.

فرض کنید با شخصی صحبت می‌کنید و او از شما می‌پرسد آخر هفته شما چگونه بوده است.

You can simply say it was great,  but that's a very short answer.

شما به سادگی می توانید بگویید عالی بود، اما این یک پاسخ بسیار کوتاه است.

Sure you didn't make any grammar mistakes,  but I'm sure you have more you want to say.

مطمئناً هیچ اشتباه گرامری مرتکب نشدید، اما مطمئنم که چیزهای بیشتری دارید که می خواهید بگویید.

Maybe you think you lack the words.

شاید فکر می کنید که کلمات کم دارید.

But what if the problem isn't the lack of words?

اما اگر مشکل کمبود کلمات نباشد چه؟

The problem is you lack a simple framework  you can use to answer any question.

مشکل این است که شما فاقد یک چارچوب ساده  هستید که بتوانید برای پاسخ به هر سؤالی از آن استفاده کنید.

One simple framework you can start  using today is the prep framework.

یک چارچوب ساده که می‌توانید از امروز استفاده کنید، چارچوب آماده‌سازی است.

Did you know that the word prep is  the short form for the word prepare?

آیا می‌دانستید که کلمه prep شکل کوتاه کلمه آماده است؟

Native speakers frequently  use this in everyday speech.

سخنرانان بومی اغلب  از این در گفتار روزمره استفاده می‌کنند.

For example, I have to prep  for the meeting tomorrow.

برای مثال، باید برای جلسه فردا آماده شوم.

The prep framework will help you prep  prepare for any conversation you have.

چارچوب آماده سازی به شما کمک می کند تا برای هر مکالمه ای که دارید آماده شوید.

Prep stands for point, Reason, expand point.

Prep مخفف point, Reason, expand point است.

Remember someone started a conversation  with you and said how was your weekend?

به خاطر دارید شخصی با شما صحبتی را شروع کرد و گفت آخر هفته شما چطور بود؟

Now you can answer using the prep framework.

اکنون می توانید با استفاده از چارچوب آماده پاسخ دهید.

Your point is the main answer.

نکته شما پاسخ اصلی است.

It was great.

عالی بود

Now you can expand on this  by providing the reason it  

اکنون می‌توانید با ارائه دلیل

was great we relaxed and watched a movie at home.

عالی بودن آن که آرامش داشتیم و فیلمی را در خانه تماشا کردیم، این موضوع را گسترش دهید.

This is already a more fluent answer and it uses  very simple vocabulary that I'm sure you know.

این پاسخ روان‌تری است و از واژگان بسیار ساده‌ای استفاده می‌کند که مطمئنم می‌دانید.

Let's keep going and expand on this answer.

بیایید ادامه دهیم و این پاسخ را گسترش دهیم.

You can expand by providing  more information or an example.

می‌توانید با ارائه اطلاعات بیشتر یا مثال، آن را گسترش دهید.

Here you can simply state what movie you watched.

در اینجا می توانید به سادگی بیان کنید که چه فیلمی را تماشا کرده اید.

Now you can say it was great.

حالا میشه گفت عالی بود

We relaxed and watched a movie at home.

استراحت کردیم و در خانه فیلم تماشا کردیم.

The movie was called Arthur the King  and it was about a man who found and  

این فیلم آرتور پادشاه نام داشت و درباره مردی بود که

rescued a stray dog while  competing in a race abroad.

سگ ولگردی را هنگام مسابقه در خارج از کشور پیدا کرد و نجات داد.

I'm sure you agree that this answer sounds  a lot more fluent than simply saying my  

مطمئنم موافقید که این پاسخ خیلی روانتر از این است که بگوییم

weekend was great and notice that I'm using very  simple vocabulary that you likely already know.

آخر هفته‌ام عالی بود و توجه کنید که از واژگان بسیار ساده‌ای استفاده می‌کنم که احتمالاً از قبل می‌دانید.

The final point in our framework is point.

نکته پایانی در چارچوب ما نقطه است.

This is your conclusion.

این نتیجه گیری شماست.

It's a final statement.

این یک بیانیه پایانی است.

To end your answer here, it makes sense to  

برای پایان دادن به پاسخ خود در اینجا، منطقی است

provide a final statement either  about the movie or the weekend.

یک بیانیه نهایی درباره فیلم یا آخر هفته ارائه دهید.

Overall, you can say it was an  excellent movie and I recommend it.

در کل، می‌توان گفت که فیلم بسیار خوبی بود و من آن را توصیه می‌کنم.

I'm sure you would feel very  fluent and very confident if  

مطمئنم اگر

you provided this answer to a simple  question like How was your weekend?

این پاسخ را به یک سوال ساده مانند آخر هفته‌تان چگونه بود، ارائه می‌کردید، بسیار روان و بسیار مطمئن خواهید بود؟

And remember, this uses simple B1  vocabulary you likely already know.

و به یاد داشته باشید، این از واژگان ساده B1 استفاده می کند که احتمالاً قبلاً می دانید.

You can absolutely replace some common  words with more advanced words or even  

می‌توانید به طور مطلق برخی از کلمات رایج را با کلمات پیشرفته‌تر جایگزین کنید یا حتی

keep expanding on your answer, but  that isn't required to speak fluently.

پاسخ خود را بسط دهید، اما برای روان صحبت کردن لازم نیست.

For your action step this week, practice  answering questions using the RE framework.

برای اقدام این هفته، پاسخ دادن به سؤالات را با استفاده از چارچوب RE تمرین کنید.

You can Google random question  generator for a website that will  

می‌توانید برای وب‌سایتی که

give you endless questions that you  can use to practice the RE framework.

سؤالات بی‌پایانی را به شما می‌دهد، سؤالات تصادفی را در گوگل جستجو کنید و می‌توانید از آنها برای تمرین چارچوب RE استفاده کنید.

Tip #3 Handling vocabulary gaps When you have  a limited vocabulary, you are going to be in a  

نکته شماره 3 رسیدگی به شکاف‌های واژگان هنگامی که واژگان محدودی دارید، در موقعیتی قرار می‌گیرید

situation when you don't know a specific word  or you don't know how to answer a question.

که کلمه خاصی را نمی‌دانید یا نمی‌دانید چگونه به یک سؤال پاسخ دهید.

But did you know that native speakers  experience these exact situations?

اما آیا می‌دانستید که افراد بومی این موقعیت‌ها را تجربه می‌کنند؟

My husband is very handy, which means he likes  to fix and repair things around the home.

شوهرم خیلی خوش دست است، یعنی دوست دارد وسایل خانه را تعمیر و تعمیر کند.

He owns a lot of tools.

او ابزارهای زیادی دارد.

I don't know the names of  90% of the tools he owns.

من نام 90 درصد ابزارهای او را نمی دانم.

When he talks about repairing something technical,  I don't understand what he's explaining.

وقتی او در مورد تعمیر چیزی فنی صحبت می‌کند، نمی‌فهمم چه چیزی را توضیح می‌دهد.

Does that mean I'm not fluent in English?

یعنی من به زبان انگلیسی مسلط نیستم؟

Does that mean I should spend my weekends  learning vocabulary related to tools?

آیا این بدان معناست که باید آخر هفته‌هایم را صرف یادگیری واژگان مرتبط با ابزار کنم؟

I have no interest in learning this  vocabulary because I don't need to know it.

من هیچ علاقه ای به یادگیری این واژگان ندارم زیرا نیازی به دانستن آن ندارم.

I can effectively communicate  with my husband without knowing  

من می‌توانم بدون دانستن

the vocabulary and without having  in depth knowledge on the topic.

واژگان و بدون داشتن دانش عمیق درباره موضوع، به طور مؤثر با شوهرم ارتباط برقرار کنم.

Just like you can communicate with your doctor,  plumber or lawyer in your native language without  

دقیقاً همانطور که می‌توانید با پزشک، لوله‌کش یا وکیل خود به زبان مادری خود بدون

knowing the same terminology they know or  without having the same expertise they have.

دانستن همان اصطلاحاتی که آنها می‌دانند یا بدون داشتن همان مهارتی که دارند، ارتباط برقرار کنید.

When you don't know the name  of something, describe it.

وقتی نام چیزی را نمی‌دانید، آن را توصیف کنید.

Kevin asks me to pass him the green tube  sitting on the toolbox instead of using  

کوین از من می‌خواهد که به جای استفاده از

the specific name for that green tube, because  he knows that I don't know what it's called.

نام خاص آن لوله سبز، لوله سبز رنگ نشسته روی جعبه ابزار را به او بدهم، زیرا او می‌داند که من نمی‌دانم نام آن چیست.

If you're talking to a doctor,  you might ask about the machine  

اگر با پزشک صحبت می‌کنید، ممکن است

that monitors your heart rate rather  than saying the name of that machine.

به جای گفتن نام آن دستگاه، درباره دستگاهی که ضربان قلب شما را کنترل می‌کند بپرسید .

If you're at a store, you might ask if they  sell something to protect you from the rain.

اگر در فروشگاهی هستید، ممکن است بپرسید که آیا چیزی برای محافظت از شما در برابر باران می‌فروشند.

If you can't remember the word for umbrella.

اگر کلمه چتر را به خاطر نمی آورید.

If you're ordering a dessert at a  restaurant and you don't know what  

اگر در رستورانی دسر سفارش می‌دهید و نمی‌دانید

it's called, you can say the one with  a strawberry on top on the third shelf.

اسم آن چیست، می‌توانید دسری را که روی آن یک توت فرنگی در بالای قفسه است بگویید.

Native speakers do this  regularly, and you can too.

سخنرانان بومی این کار را به طور منظم انجام می دهند، و شما هم می توانید.

For your action step this week, once a day,  look around any room you're in and practice  

برای اقدام این هفته، یک بار در روز، به اتاقی که در آن هستید نگاهی بیندازید و

describing objects using the vocabulary you  know instead of using the name of that object.

به جای استفاده از نام آن شی، با استفاده از واژگانی که می‌شناسید، توصیف اشیاء را تمرین کنید.

This will also give you the chance  to practice using words you already  

این همچنین به شما این فرصت را می‌دهد تا با استفاده از کلماتی که قبلاً

know but don't frequently use, like adjectives.

می‌شناسید اما اغلب استفاده نمی‌کنید، مانند صفت‌ها، تمرین کنید.

Tip #4 Handling knowledge gaps.

نکته شماره 4 رسیدگی به شکاف های دانش.

When Kevin's not fixing things around the  house, he builds complex computer algorithms.

وقتی کوین چیزهای اطراف خانه را تعمیر نمی‌کند ، الگوریتم‌های کامپیوتری پیچیده‌ای می‌سازد.

I have no technical knowledge in this area and  I can't discuss the topic at the level he can.

من هیچ دانش فنی در این زمینه ندارم و نمی‌توانم در سطحی که او می‌تواند درباره موضوع بحث کنم.

But I can have long conversations with Kevin  about his work by using simple strategies.

اما می‌توانم با استفاده از استراتژی‌های ساده با کوین درباره کارش گفتگوهای طولانی داشته باشم.

I ask questions instead of sharing information.

من به جای به اشتراک گذاشتن اطلاعات سوال می پرسم.

I'm honest about not understanding something  and I ask him to explain it another way.

من صادقانه می گویم که چیزی را نمی فهمم و از او می خواهم آن را به گونه ای دیگر توضیح دهد.

I change the topic when I've had enough.

تاپیک رو عوض می کنم وقتی به اندازه کافی هوس کردم. با پرسیدن سؤالات بر اساس مکالمه،

You can have amazing conversations with people  by asking questions based on the conversation.

می‌توانید مکالمات شگفت‌انگیزی با افراد داشته باشید .

When Kevin says he made some sort of change to the  code he's working on, I ask him simple questions.

وقتی کوین می‌گوید که نوعی تغییر در کدی که روی آن کار می‌کند ایجاد کرده است، از او سؤالات ساده‌ای می‌پرسم.

Was it a difficult change?

تغییر سختی بود؟

How long did it take?

چقدر طول کشید؟

Is it working now?

الان کار میکنه؟

Why did you need to make that change?

چرا نیاز به ایجاد آن تغییر داشتید؟

Do you have to make any other changes?

آیا باید تغییرات دیگری ایجاد کنید؟

Notice that my questions are very basic and don't  require specialized knowledge or vocabulary.

توجه داشته باشید که سوالات من بسیار ابتدایی هستند و به دانش یا واژگان تخصصی نیاز ندارند.

Now, Kevin frequently uses very complex  terminology to talk about his work,  

اکنون، کوین اغلب از اصطلاحات بسیار پیچیده برای صحبت در مورد کارش استفاده می‌کند،

and I asked him to explain it another way or  to give me an example to help me understand.

و از او خواستم آن را به طریق دیگری توضیح دهد یا مثالی به من بدهد تا به من کمک کند بفهمم.

He's happy to do this.

او از انجام این کار خوشحال است.

And remember, you can always change the  

و به یاد داشته باشید، همیشه می‌توانید

conversation to something you  do feel confident discussing.

مکالمه را به چیزی تغییر دهید که احساس می‌کنید با اطمینان در مورد آن صحبت می‌کنید.

When I've had enough computer talk, I'll make  a final comment and then change the topic.

وقتی به اندازه کافی کامپیوتر صحبت کردم، نظر نهایی را می‌دهم و سپس موضوع را تغییر می‌دهم.

I might say, I'm so glad your code is working now.

ممکن است بگویم، خیلی خوشحالم که کد شما اکنون کار می کند.

That's great.

این عالی است.

Do you want to go for a walk after  dinner for your action step this week?

آیا می‌خواهید برای مرحله اقدام این هفته بعد از شام به پیاده روی بروید؟

Think about any conversations you  had or heard in any language and  

به هر مکالمه‌ای که به هر زبانی داشتید یا شنیدید فکر کنید و بر اساس آن مکالمه گذشته،

practice asking questions in English  based on that past conversation.

سؤال کردن به زبان انگلیسی را تمرین کنید .

And also practice ending the conversation and  changing topics in a polite and natural way.

و همچنین پایان دادن به مکالمه و تغییر موضوع را به روشی مودبانه و طبیعی تمرین کنید.

Last week I asked my community what area of  their English they're struggling with the most.

هفته گذشته از جامعه‌ام پرسیدم که در چه زمینه‌ای از انگلیسی‌شان بیشترین مشکل را دارند.

Now before I reveal the answer,  what do you think they said?

حالا قبل از اینکه پاسخ را فاش کنم، فکر می‌کنید آنها چه گفتند؟

Did you say speaking skills?

گفتی مهارت حرف زدن؟

Well, you're right, 61% said they're  struggling with their speaking skills the most.

خب، درست می‌گویید، 61 درصد گفتند که با مهارت‌های گفتاری خود بیشترین مشکل را دارند.

This was not a surprise to me at all because  I hear this from my students every single day.

این اصلاً برای من تعجب آور نبود زیرا هر روز این را از دانش آموزانم می شنوم.

Now, in another poll, I asked my students why  they're struggling with their speaking skills.

اکنون، در نظرسنجی دیگری، از دانش‌آموزانم پرسیدم که چرا با مهارت‌های گفتاری خود مشکل دارند.

The number one reason at 42% was a lack  of vocabulary, 36% said it's feeling shy,  

دلیل شماره یک در 42% کمبود واژگان بود، 36% گفتند که احساس خجالتی بودن،

nervous and scared, 11% said incorrect  pronunciation, and 10% said a lack of grammar.

عصبی بودن و ترس بودن، 11% تلفظ نادرست و 10% کمبود گرامر را بیان کردند.

And many students added their own  comments and said it's a lack of practice.

و بسیاری از دانش‌آموزان نظرات خود را اضافه کردند و گفتند که این یک عدم تمرین است.

So if it's all right with you, I'd like to  give you some advice, My honest advice, my  

بنابراین، اگر با شما مشکلی نیست، می‌خواهم به شما توصیه‌هایی کنم، توصیه صادقانه‌ام،

brutally honest advice about why you're struggling  with your speaking skills and how to fix that.

توصیه‌های بی‌رحمانه صادقانه‌ام در مورد اینکه چرا با مهارت‌های صحبت کردن خود دست و پنجه نرم می‌کنید و چگونه آن را برطرف کنید.

First, let's talk about a lack of vocabulary,  because this was the number one choice at 42%.

ابتدا، اجازه دهید در مورد کمبود واژگان صحبت کنیم، زیرا این انتخاب شماره یک با 42٪ بود.

Now, on the one hand, I agree with  this statement because if you don't  

اکنون، از یک طرف، من با این جمله موافقم، زیرا اگر

have the words, you're not able to form sentences.

کلمات را نداشته باشید، نمی‌توانید جمله بسازید.

You can't open your mouth and share  ideas because that takes words.

شما نمی توانید دهان خود را باز کنید و ایده ها را به اشتراک بگذارید زیرا این کار مستلزم کلمات است.

So I do agree with this.

پس من با این موافقم

But on the other hand, I think you have  

اما از سوی دیگر، من فکر می‌کنم شما

a lot of vocabulary and you just  don't realize how much you have.

دایره لغات زیادی دارید و فقط متوجه نمی‌شوید که چقدر دارید.

For example, think of how many  words I'm using in this video.

برای مثال، به چند کلمه در این ویدیو فکر کنید.

If you can understand these words, even if  you only understand 50% and you count how  

اگر بتوانید این کلمات را بفهمید، حتی اگر فقط 50٪ را بفهمید و

many words I used in this video, you would be  quite surprised by how much you actually know.

تعداد کلماتی را که در این ویدیو به کار بردم حساب کنید، از اینکه واقعا چقدر می دانید شگفت زده خواهید شد.

Or just open up the first page of a textbook  or a children's story in a language that you  

یا فقط صفحه اول یک کتاب درسی یا یک داستان کودکانه را به زبانی که

don't know and see how unfamiliar it  looks to you compared to anything you  

نمی دانید باز کنید و ببینید در مقایسه با هر چیزی که

would look at in English and how many  words you actually know in English.

به انگلیسی به آن نگاه می کنید و چند کلمه که واقعاً به زبان انگلیسی می دانید، چقدر برای شما ناآشنا به نظر می رسد.

The reality is that most native  speakers are Daily speech is  

واقعیت این است که بیشتر گویشوران بومی هستند گفتار روزانه

formed by a small number of words, maybe  1 to 2000 words in an average daily use.

با تعداد کمی کلمه، شاید ۱ تا ۲۰۰۰ کلمه در یک استفاده متوسط ​​روزانه شکل می‌گیرد.

So if you learned three to six  new words per day in one year,  

بنابراین، اگر روزانه سه تا شش کلمه جدید را در یک سال یاد می‌گرفتید،

you would have the vocabulary that you  needed to have basic conversations.

واژگانی را خواهید داشت که برای انجام مکالمات اولیه به آن نیاز داشتید.

Now more realistically, you probably  need about 20,000 or 35,000 words to  

اکنون به‌طور واقع‌بینانه‌تر، احتمالاً به 20000 یا 35000 کلمه نیاز دارید تا

fully communicate your ideas  on a wide variety of topics.

ایده‌های خود را به طور کامل در موضوعات مختلف بیان کنید.

But think of how many you already know.

اما به این فکر کنید که قبلاً چند نفر را می شناسید.

So if you divide that by two, the  number of words you already know,  

بنابراین اگر آن را بر دو تقسیم کنید، تعداد کلماتی که از قبل می‌دانید،

you only need to know about 25 new words per  day for one year to reach that full vocabulary.

فقط باید حدود ۲۵ کلمه جدید در روز به مدت یک سال بدانید تا به آن واژگان کامل برسید.

Another part of the problem,  if I'm being brutally honest,  

بخش دیگری از مشکل، اگر بی‌رحمانه صادق باشم،

and perhaps I'm even part of this  problem, is that teachers like myself,  

و شاید حتی بخشی از این مشکل باشم، این است که معلم‌هایی مثل خودم،

we release these videos saying you must know these  and see one expressions to speak confidently.

ما این ویدیوها را منتشر می‌کنیم و می‌گوییم باید اینها را بدانید و یکی از عبارات را ببینید تا با اطمینان صحبت کنید.

But the reality is, if I'm being  brutally honest, that's just not true.

اما واقعیت این است که اگر من به طرز وحشیانه‌ای صادق باشم، این درست نیست.

Sure, you can absolutely add  these words to your vocabulary.

مطمئناً می‌توانید این کلمات را به دایره لغات خود اضافه کنید.

All the words that we claim are must  know, need to know learn these now.

همه کلماتی که ما ادعا می کنیم باید بدانیم، باید بدانیم اکنون اینها را بیاموزیم.

But it isn't actually true.

اما در واقع درست نیست.

You don't actually need to know these words.

شما در واقع نیازی به دانستن این کلمات ندارید.

They're useful to know.

دانستن آنها مفید است

But are they must know?

اما آیا آنها باید بدانند؟

If I'm being brutally honest, most likely not.

اگر بی رحمانه صادق باشم، به احتمال زیاد نه.

And another problem, probably why  you think it's a lack of vocabulary,  

و مشکل دیگر، احتمالاً چرا فکر می‌کنید کمبود واژگان است،   این است که

is you're too focused on forming more  advanced sentences, C1 sentences.

بیش از حد روی تشکیل جملات پیشرفته‌تر، جملات C1 متمرکز شده‌اید.

Now I make these lessons for you on C1  vocabulary because you need them for your ILS.

اکنون من این درس‌ها را در مورد واژگان C1 برای شما درست می‌کنم زیرا برای ILS به آن‌ها نیاز دارید.

You need them for a job interview.

برای مصاحبه شغلی به آنها نیاز دارید.

You need them if you're writing an academic  paper or you're giving a formal presentation.

اگر در حال نوشتن یک مقاله آکادمیک یا ارائه یک ارائه رسمی هستید، به آنها نیاز دارید.

But in your day-to-day speech.

اما در گفتار روزمره شما.

The reality is, if I'm being  brutally honest, you don't need them.

واقعیت این است که اگر من به طرز وحشیانه‌ای صادق باشم، شما به آنها نیاز ندارید.

I don't use the word utilize in my daily speech.

من از کلمه Utilize در گفتار روزانه ام استفاده نمی کنم.

I might use the word utilize  three to five times a year,  

من ممکن است از کلمه use سه تا پنج بار در سال،

a year, whereas I use the  word use every single day.

یک سال استفاده کنم، در حالی که از کلمه use هر روز استفاده می‌کنم.

I probably use it 20 times in this video.

من احتمالا 20 بار در این ویدیو از آن استفاده کرده ام.

So on the one hand, although I agree that it's  absolutely important to expand your vocabulary,  

بنابراین، از یک طرف، اگرچه موافقم که گسترش دایره لغات خود کاملاً مهم است،

I also feel like you probably have enough  vocabulary right now to start forming sentences  

همچنین احساس می‌کنم احتمالاً در حال حاضر واژگان کافی برای شروع جملات

and to start speaking, and you can just add  on more words as you go every single day.

و شروع به صحبت کردن دارید، و می‌توانید هرچه پیش می‌روید کلمات بیشتری اضافه کنید. یک روز

Now, a tip for you is to actually not learn words,  

اکنون، یک نکته برای شما این است که در واقع کلمات را یاد نگیرید،

to learn entire phrases, because we  don't communicate with individual words.

کل عبارات را یاد بگیرید، زیرا ما با کلمات جداگانه ارتباط برقرار نمی کنیم.

You need to know how to use that  word in an entire sentence, a phrase.

شما باید بدانید که چگونه از آن کلمه در یک جمله کامل، یک عبارت استفاده کنید.

So focus on learning phrases that you can learn  one phrase and you can instantly use it in your  

بنابراین روی یادگیری عباراتی تمرکز کنید که بتوانید یک عبارت را بیاموزید و بتوانید فوراً از آن در

vocabulary, in your speech, and you'll  already feel more confident communicating.

فرهنگ لغات خود، در گفتار خود استفاده کنید و از قبل احساس اطمینان بیشتری در برقراری ارتباط خواهید داشت.

Now let's talk about feeling shy, nervous,  or scared because 36% of students said this.

اکنون بیایید در مورد احساس خجالت، عصبی بودن، یا ترس صحبت کنیم زیرا 36٪ از دانش آموزان این را گفتند.

In my honest opinion, I feel like  this is probably the biggest barrier,  

به نظر صادقانه من، احساس می‌کنم این احتمالاً بزرگترین مانع است،

mainly because this isn't an area  that's focused on in language learning.

عمدتاً به این دلیل که این حوزه‌ای نیست که در یادگیری زبان روی آن متمرکز شده است.

The focus is on learning vocabulary, learning  grammar, learning correct pronunciation.

تمرکز بر یادگیری واژگان، یادگیری گرامر، یادگیری تلفظ صحیح است.

But it's not about managing your  emotions, understanding your mindset,  

اما این در مورد مدیریت احساسات، درک طرز فکرتان،

understanding what it's like to speak in  public, and providing strategies to fix that.

درک چگونگی صحبت کردن در جمع و ارائه راهبردهایی برای رفع آن نیست.

My brutally honest advice to you is that it's  totally normal to feel shy, nervous, and scared.

توصیه بی رحمانه صادقانه من به شما این است که احساس خجالت، عصبی بودن و ترس کاملاً طبیعی است.

Those feelings most likely aren't  going to go away in the near future.

این احساسات به احتمال زیاد در آینده نزدیک از بین نخواهند رفت.

They're going to be with you, and you need  to learn how to open your mouth and speak.

آنها با شما خواهند بود، و شما باید یاد بگیرید که چگونه دهان خود را باز کنید و صحبت کنید.

Even with that feeling in your stomach, even  with that nervousness, you can't let that  

حتی با آن احساس در معده‌تان، حتی با آن عصبی بودن، نمی‌توانید اجازه دهید آن

feeling in you, in your body or in your mind,  You can't let that prevent you from speaking.

احساس در شما، در بدن یا ذهنتان وجود داشته باشد، نمی‌توانید اجازه دهید که مانع صحبت کردنتان شود.

You need to take action now.

شما باید همین الان اقدام کنید.

And the more you practice, the more you speak,  

و هر چه بیشتر تمرین کنید، هرچه بیشتر صحبت کنید،

the smaller and smaller that feeling will  become, but it will likely still be with you.

این احساس کوچکتر و کوچکتر می شود، اما احتمالاً همچنان با شما خواهد بود.

If I'm being brutally honest, even after  you've been practicing your speaking for  

اگر به طرز وحشیانه‌ای صادق باشم، حتی بعد از اینکه شما برای ماه‌ها یا سال‌ها صحبت کردن را تمرین کردید

months or years, I still get  that feeling of nervousness.

، باز هم آن احساس عصبی بودن را دارم.

Even when I sit down to record a YouTube  video and there is no one around me,  

حتی وقتی برای ضبط ویدیوی YouTube می نشینم و کسی در اطراف من نیست،

I'm not even in public, I still feel nervous.

حتی در جمع نیستم، هنوز هم عصبی می شوم.

And I think that's a good thing because it shows  that I care about making a quality video for you.

و فکر می‌کنم این چیز خوبی است، زیرا نشان می‌دهد که به ساخت یک ویدیوی با کیفیت برای شما اهمیت می‌دهم.

I care about your feedback and  your reaction to this video.

من به بازخورد و واکنش شما به این ویدیو اهمیت می دهم.

So just know that it is totally  normal to have that feeling.

پس فقط بدانید که داشتن آن احساس کاملاً طبیعی است.

And honestly, the best way to fight  that feeling is just by practicing.

و صادقانه بگویم، بهترین راه برای مبارزه با این احساس فقط با تمرین است.

Practice, practice, practice now, and  that feeling will get less and less.

اکنون تمرین، تمرین، تمرین کنید و این احساس کمتر و کمتر خواهد شد.

Let's talk about a lack of grammar because  

بیایید در مورد کمبود گرامر صحبت کنیم زیرا

10% of students say it's the  reason why they're struggling.

10 درصد از دانش‌آموزان می‌گویند این دلیل مشکل است.

The thing you need to remember  is that when you're speaking,  

چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که وقتی در حال صحبت کردن هستید،

when you're speaking in the real world,  you are no longer a language learner.

وقتی در دنیای واقعی صحبت می کنید، دیگر زبان آموز نیستید.

In a classroom environment,  you are a language learner.

در محیط کلاس، شما زبان آموز هستید.

If you open your mouth to speak, the teacher will  

اگر دهان خود را برای صحبت کردن باز کنید، معلم

stop you in the middle of speaking  to tell you about a grammar mistake.

شما را در میانه صحبت متوقف می کند تا درباره یک اشتباه گرامری به شما بگوید.

This makes you focus on your grammar a lot,  which I understand is important when you are  

این باعث می‌شود روی گرامر خود تمرکز زیادی داشته باشید، که می‌دانم وقتی

in a classroom environment because you're  there to improve these specific areas.

در یک محیط کلاس هستید مهم است زیرا برای بهبود این زمینه‌های خاص آنجا هستید.

But the problem arises when that same student goes  

اما مشکل زمانی پیش می‌آید که همان دانش‌آموز

out into the real world and still focuses  on their grammar when they're speaking.

به دنیای واقعی می‌رود و همچنان هنگام صحبت کردن روی دستور زبان خود تمرکز می‌کند.

When you're speaking in the real world, you  need to focus on the ideas you're sharing.

وقتی در دنیای واقعی صحبت می‌کنید، باید روی ایده‌هایی که به اشتراک می‌گذارید تمرکز کنید.

You can make a grammar mistake.

شما می توانید یک اشتباه گرامری داشته باشید.

That's OK Native speakers make mistakes.

اشکالی ندارد سخنرانان بومی اشتباه می کنند.

If you were to watch this video very  critically and look at every single sentence,  

اگر بخواهید این ویدیو را بسیار انتقادی تماشا کنید و به تک تک جمله‌ها نگاه کنید،

I'm sure you would find grammar mistakes  because I'm speaking without nodes.

مطمئن هستم که اشتباهات گرامری پیدا خواهید کرد زیرا من بدون گره صحبت می‌کنم.

I'm opening my mouth and speaking and it's  just normal for human beings to make mistakes.

من دهانم را باز می‌کنم و صحبت می‌کنم و اشتباه کردن برای انسان‌ها طبیعی است.

Native speakers make mistakes,  and you can make mistakes too.

بومی زبانان اشتباه می کنند، و شما هم می توانید اشتباه کنید.

Now of course, you do want to work on  improving these areas, reducing those mistakes.

البته، اکنون می‌خواهید روی بهبود این حوزه‌ها و کاهش آن اشتباهات کار کنید.

But again, you can't let that prevent you.

اما باز هم نمی توانید اجازه دهید که مانع شما شود.

You have to start speaking  with the skills you have now.

باید با مهارت هایی که اکنون دارید شروع به صحبت کنید.

And the best way to really know what  areas of your English, your grammar,  

و بهترین راه برای اینکه واقعاً بدانید چه حوزه‌هایی از زبان انگلیسی، گرامر،

your sentence structure you need  to improve is to record yourself.

ساختار جمله‌تان برای بهبود نیاز دارید این است که خودتان را ضبط کنید.

And just like I suggested, if you watch every  part of this video, you would find mistakes.

و درست همانطور که پیشنهاد کردم، اگر هر قسمت از این ویدیو را تماشا کنید، اشتباهاتی پیدا خواهید کرد.

So you can do the same thing for yourself.

بنابراین شما می توانید همین کار را برای خودتان انجام دهید.

You can record yourself telling yourself about  your daily routine and you can watch that video  

می‌توانید خودتان را ضبط کنید که در مورد کارهای روزمره‌تان به خودتان بگویید و می‌توانید آن ویدیو را تماشا کنید

and you can listen line for line and try to  understand what mistakes you commonly make.

و می‌توانید خط به خط گوش کنید و سعی کنید بفهمید که معمولاً چه اشتباهاتی مرتکب می‌شوید.

Choose one the mistake that keeps coming up.

یکی از اشتباهات را انتخاب کنید که مدام پیش می آید.

Maybe you forget to add that as on **  *** it verb conjugations in the present.

شاید فراموش کرده باشید که مانند ** *** صرف فعل در حال حاضر را اضافه کنید.

Simple.

ساده

And this is your area to improve for the  entire week or how long it takes you.

و این منطقه شماست که باید برای کل هفته یا مدت زمانی که شما طول می کشد، آن را بهبود بخشید.

So get out there, start speaking.

پس برو بیرون، شروع کن به صحبت کردن.

Just know that native speakers  aren't listening for your mistakes.

فقط بدانید که سخنرانان بومی به اشتباهات شما گوش نمی دهند.

Your English teacher absolutely is.

معلم انگلیسی شما کاملاً همینطور است.

But in the real world, native speakers are not.

اما در دنیای واقعی، زبان مادری اینطور نیست.

Now let's talk about incorrect pronunciation  

حالا بیایید در مورد تلفظ نادرست صحبت کنیم

because 11% of students said this was  the reason why they're struggling.

زیرا 11٪ از دانش‌آموزان گفتند این دلیل مشکل آنهاست.

This is an important one, and I find it's often  neglected both by teachers and by students.

این موضوع مهمی است، و به نظرم اغلب معلمان و دانش‌آموزان از آن غفلت می‌کنند.

So when you learn, let's say 10 phrasal verbs,  but if you don't learn how to pronounce them  

بنابراین وقتی یاد می‌گیرید، 10 فعل عبارتی را فرض کنید، اما اگر یاد نگیرید که چگونه آنها را

correctly in different sentence structures,  different verb tenses, then when you go to  

به درستی در ساختارهای مختلف جمله، زمان‌های فعل مختلف تلفظ کنید، سپس وقتی می‌روید به

speak and use that phrasal verb, if the person  replies back and says sorry, what did you say?

صحبت کنید و از آن فعل عبارتی استفاده کنید، اگر شخص پاسخ دهد و میگه ببخشید چی گفتی

I didn't catch that.

من آن را نگرفتم.

Can you repeat that?

آیا می توانید آن را تکرار کنید؟

Well then honestly, you didn't communicate  successfully and it will really feel like  

خب، راستش را بخواهید، شما با موفقیت ارتباط برقرار نکردید و

you're struggling if the person you're  talking to doesn't understand you.

اگر فردی که با او صحبت می‌کنید شما را درک نکند، واقعاً احساس می‌کنید که در حال مبارزه هستید.

So this is an important area and  one that you should spend time on.

بنابراین این یک حوزه مهم و یکی است که باید برای آن وقت بگذارید.

And again, if you're already  recording yourself for speaking,  

و دوباره، اگر در حال حاضر خود را برای صحبت کردن ضبط می‌کنید،

practice one to focus on what areas  of your grammar you need to improve.

یکی را تمرین کنید تا بر روی بخش‌هایی از دستور زبان خود تمرکز کنید که باید بهبود دهید.

Well then just add on 1/3 and  listen for your pronunciation.

خوب پس فقط 1/3 را اضافه کنید و به تلفظ خود گوش دهید.

This could be very difficult  for you because you might not  

این ممکن است برای شما بسیار دشوار باشد زیرا ممکن است

know if you're pronouncing a sound incorrectly.

ندانید که آیا صدا را اشتباه تلفظ می‌کنید.

So the best thing you can do is  listen to audio dictionaries or  

بنابراین بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که به دیکشنری‌های صوتی گوش دهید یا

listen to a native speaker actually  say a specific word or phrasal verb  

به زبان مادری گوش دهید که در واقع یک کلمه یا فعل عبارتی خاص را بیان می‌کند

and then doing shadowing practice  so repeating after that speaker.

و سپس تمرین سایه‌زنی را انجام دهید تا بعد از آن سخنران تکرار کنید.

That will help you improve that area  of your speech that you need to,  

این به شما کمک می‌کند آن ناحیه از گفتار خود را که به آن نیاز دارید، بهبود دهید

to learn correct pronunciation.

تا تلفظ صحیح را یاد بگیرید.

So this is something that you do need  to focus on, but you'll get feedback.

بنابراین این چیزی است که باید روی آن تمرکز کنید، اما بازخورد دریافت خواهید کرد.

How do you know if you need to  improve this area of your English?

چگونه می‌دانید که نیاز به بهبود این بخش از زبان انگلیسی خود دارید؟

Because people will say two things to you.

زیرا مردم دو چیز به شما خواهند گفت.

They'll say, can you repeat that?

آنها می گویند، می توانید آن را تکرار کنید؟

I didn't understand you, something like that.

نفهمیدم همچین چیزی

So, you know, if you get that a lot, you  know, this is an area you need to improve.

بنابراین، می‌دانید، اگر این مقدار زیاد است، می‌دانید، این حوزه‌ای است که باید آن را بهبود بخشید.

Another way you'll know is if you're talking  and the person says, oh, where are you from?

راه دیگری که می‌دانید این است که اگر دارید صحبت می‌کنید و آن شخص می‌گوید، اوه، اهل کجا هستید؟

If your accent is so recognizable that  they know you're not a native speaker.

اگر لهجه شما آنقدر قابل تشخیص است که بدانند شما زبان مادری نیستید.

So they either ask you where you're from  or they say, I bet you're from Mexico,  

بنابراین آنها یا از شما می پرسند اهل کجا هستید یا می گویند، شرط می بندم که اهل مکزیک هستید،

I bet you're from France because  they hear such a distinct accent  

شرط می بندم که اهل فرانسه هستید، زیرا آنها چنان لهجه مشخصی را می شنوند

that they know you're speaking English with  a Mexican accent or with a French accent.

که می دانند شما انگلیسی را با لهجه مکزیکی یا با لهجه مکزیکی صحبت می کنید. یک لهجه فرانسوی

So if you hear those two things, it might be a  sign that you need to improve your pronunciation.

بنابراین اگر این دو مورد را می شنوید، ممکن است نشانه آن باشد که باید تلفظ خود را بهبود بخشید.

If you don't hear those two things, then maybe  your pronunciation is great as it is now.

اگر این دو مورد را نمی شنوید، شاید تلفظ شما مثل الان عالی باشد.

Remember I said in the comments section a  lot of students said it's a lack of practice?

به خاطر دارید که در بخش نظرات گفتم بسیاری از دانش‌آموزان گفتند که این عدم تمرین است؟

Definitely.

قطعا.

If I'm being brutally honest with you, this is  true and this is where I hear a lot of excuses.

اگر من به طرز وحشیانه ای با شما صادق باشم، این درست است و اینجاست که بهانه های زیادی می شنوم.

Do you know what the most common  excuses are for a lack of practice?

آیا می دانید رایج ترین بهانه ها برای عدم تمرین چیست؟

Well, I live in a non-english speaking country.

خوب، من در یک کشور غیر انگلیسی زبان زندگی می کنم.

I don't have anyone to speak to.

من کسی را ندارم که با او صحبت کنم

I don't have time.

وقت ندارم

These are the three most common excuses.

این سه بهانه رایج هستند.

I'm sure you know some other  excuses that you've either said  

مطمئنم شما بهانه‌های دیگری را می‌دانید که یا

yourself or you've heard other students say.

خودتان گفته‌اید یا شنیده‌اید که دانش‌آموزان دیگر می‌گویند.

Well, just recognize them for what they are.

خوب، فقط آنها را برای آنچه هستند بشناسید.

They are excuses.

آنها بهانه هستند.

And how do I know this?

و چگونه این را بدانم؟

Because there are so many students  who do improve their speaking skills,  

زیرا دانش‌آموزان زیادی هستند که مهارت‌های گفتاری خود را بهبود می‌بخشند،

who learn to speak confidently in non-english  speaking countries without a study partner,  

در کشورهای غیرانگلیسی زبان بدون شریک تحصیلی،

without speaking to anyone else.

بدون صحبت با شخص دیگری، با اطمینان صحبت می‌کنند.

So if students are doing this all the time,  then it's absolutely possible for you as well.

بنابراین، اگر دانش‌آموزان همیشه این کار را انجام می‌دهند، برای شما نیز کاملاً امکان‌پذیر است.

So maybe the first thing you need to do  is just recognize that they are excuses.

بنابراین شاید اولین کاری که باید انجام دهید این باشد که متوجه شوید که آنها بهانه هستند.

They're not the truth.

آنها حقیقت نیستند.

Because if you feel in your mind that it is true  that you can't improve your English speaking  

زیرا اگر در ذهن خود احساس می‌کنید که درست است که نمی‌توانید به تنهایی مهارت‌های مکالمه انگلیسی خود را بهبود ببخشید

skills alone, then you won't even try because  you've already determined that it's not possible.

، حتی سعی نمی‌کنید زیرا قبلاً تشخیص داده‌اید که امکان‌پذیر نیست.

So for right now, I want you to to accept  that yes, I can improve my English speaking  

بنابراین فعلاً، می‌خواهم بپذیرید که بله، من می‌توانم به تنهایی مهارت‌های مکالمه انگلیسی خود را بهبود بخشم

skills alone and then commit to practicing  speaking, opening your mouth and speaking in  

و سپس متعهد به تمرین صحبت کردن، باز کردن دهان و صحبت کردن در

front of a mirror or by recording yourself and  doing this every single day for two minutes.

مقابل آینه یا با ضبط کردن خود و انجام این کار هر روز برای دو دقیقه

That is absolutely something you can achieve.

این کاملاً چیزی است که می توانید به آن دست پیدا کنید.

Now let's talk about a lack of time.

حالا بیایید در مورد کمبود وقت صحبت کنیم.

This is an excuse I hear from  students, but the reality is,  

این بهانه‌ای است که از دانش‌آموزان می‌شنوم، اما واقعیت این است که

if I'm being brutally honest,  we all have 24 hours a day.

اگر بی‌رحمانه صادق باشم، همه ما 24 ساعت در روز فرصت داریم.

Much of that time we spend sleeping.

بیشتر آن زمان را به خواب می گذرانیم.

But regardless, we all have  the same waking hours per day.

اما صرف نظر از این، همه ما ساعات بیداری یکسانی در روز داریم.

It's not a lack of time.

کمبود وقت نیست

It's not right now.

الان درست نیست

Improving your speaking skills isn't a priority  for you, and there's nothing wrong with that.

بهبود مهارت های صحبت کردن برای شما اولویت نیست و هیچ ایرادی در این کار وجود ندارد.

If you want to prioritize spending time with  your family over improving your speaking skills,  

اگر می‌خواهید گذراندن وقت با خانواده‌تان را به بهبود مهارت‌های گفتاری خود در اولویت قرار دهید،

that is absolutely fine and that's your decision.

این کاملاً خوب است و این تصمیم شماست.

But don't pretend like you don't have time.

اما وانمود نکنید که وقت ندارید.

Just say right now it isn't a priority.

فقط بگو فعلا اولویت نیست

I want to focus on being the best mother I can  be, being the best father I can be, or I want  

من می‌خواهم روی بهترین مادری که می‌توانم باشم، بهترین پدری باشم که می‌توانم باشم، یا می‌خواهم

to focus on learning me how to play guitar, or I  want to focus on spending more time with my cats.

روی یادگیری نحوه نواختن گیتار تمرکز کنم، یا می‌خواهم روی گذراندن زمان بیشتری با گربه‌هایم تمرکز کنم.

Something I definitely prioritize, but that's OK.

چیزی که من قطعا در اولویت قرار دارم، اما خوب است.

But just be honest with yourself.

اما فقط با خودتان صادق باشید.

Don't sit here and say I'm struggling to  find the time because the time exists.

اینجا ننشینید و نگویید من برای پیدا کردن زمان در تلاش هستم زیرا زمان وجود دارد.

You're just not allocating the  time because it's not a priority.

شما فقط زمان را تخصیص نمی دهید زیرا اولویت نیست.

And there's nothing wrong with that.

و هیچ ایرادی با آن وجود ندارد.

But if you are listening to this and you  think to yourself, but it is a priority,  

اما اگر در حال گوش دادن به آن هستید و با خودتان فکر می‌کنید، اما این یک اولویت است،

I need to improve my English speaking  skills so I can send my kids to a good  

من باید مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌ام را بهبود ببخشم تا بتوانم بچه‌هایم را به مدرسه خوب بفرستم

school or so I can get a better job,  well then you need to reflect on that.

یا شغل بهتری پیدا کنم، پس شما نیاز دارید. برای تأمل در آن

And you need to adjust your  schedule to allocate the time  

و اگر واقعاً در اولویت است، باید برنامه زمانی خود را تنظیم کنید تا زمان را

to your speaking skills if it truly is a priority.

به مهارت‌های گفتاری خود اختصاص دهید.

There is a lot of advice online  for free to help you become fluent.

مشاوره های آنلاین و رایگان زیادی وجود دارد تا به شما کمک کند مسلط شوید.

But what if that advice isn't helping you?

اما اگر این توصیه به شما کمکی نکرد چه؟

What if that advice is actually  preventing you from becoming fluent?

اگر این توصیه واقعاً مانع از مسلط شدن شما شود چه؟

A lot of students come to me because  they're struggling with their fluency.

بسیاری از دانش‌آموزان به من مراجعه می‌کنند زیرا با تسلط خود مشکل دارند.

They can't speak confidently, they  can't understand native speakers,  

آنها نمی توانند با اطمینان صحبت کنند، نمی توانند زبان مادری را درک کنند،

They're frustrated and they're stuck.

ناامید هستند و گیر کرده اند.

They spend a lot of time trying to  become fluent, but it's just not working.

آنها زمان زیادی را صرف تلاش برای مسلط شدن می‌کنند، اما نتیجه نمی‌دهد.

In this video, I'm going to share  some horrible advice that I see  

در این ویدیو، من می‌خواهم توصیه‌های وحشتناکی را به اشتراک بگذارم که به صورت

online that's preventing you from becoming fluent.

آنلاین می‌بینم و مانع از مسلط شدن شما می‌شود.

First, let's talk about grammar.

ابتدا اجازه دهید در مورد گرامر صحبت کنیم.

Of course you need correct grammar, correct  sentence structure in order to form sentences.

البته برای تشکیل جملات به دستور زبان صحیح، ساختار جمله صحیح نیاز دارید .

But I see a lot of advice online that tells  

اما توصیه‌های زیادی را به صورت آنلاین می‌بینم که به

students that they need to  memorize all verb tenses.

دانش‌آموزان می‌گوید که باید همه زمان‌های فعل را حفظ کنند.

Or I see videos where you need to learn all verb  tenses and use them in a specific period of time.

یا ویدیوهایی را می‌بینم که باید همه زمان‌های فعل را یاد بگیرید و در یک بازه زمانی خاص از آنها استفاده کنید.

But did you know that native  speakers don't communicate  

اما آیا می‌دانستید که گویشوران بومی

with many of the verb tenses that exist?

با بسیاری از زمان‌های فعل موجود ارتباط برقرار نمی‌کنند؟

So if you spend all your time studying these verb  tenses, but then you go to speak and you don't  

بنابراین اگر تمام وقت خود را صرف مطالعه این زمان‌های فعل می‌کنید، اما سپس به صحبت می‌روید و

actually need these verb tenses in your speech,  that time you spend studying isn't helping you.

در واقع به این زمان‌های فعل در گفتار خود نیاز ندارید، آن زمانی که صرف مطالعه می‌کنید به شما کمکی نمی‌کند.

The reality is that the majority of our speech,  

واقعیت این است که اکثر صحبت‌های ما،

90% of native speakers speech, comes  from about 5 different verb tenses.

90 درصد از سخنرانان بومی، از حدود 5 زمان فعل مختلف می‌آیند.

You would be a lot better off mastering these five  verb tenses and learning how to use them fluently  

خیلی بهتر است که به این پنج زمان فعل تسلط داشته باشید و یاد بگیرید که چگونه از آنها روان

and confidently rather than overwhelming yourself  by trying to master every verb tense in English.

و با اطمینان استفاده کنید، نه اینکه با تلاش برای تسلط بر هر زمان فعل در زبان انگلیسی، خود را تحت تأثیر قرار دهید.

Now let's talk about vocabulary again.

حالا بیایید دوباره در مورد واژگان صحبت کنیم.

Of course you need words.

البته شما به کلمات نیاز دارید.

You can't communicate without words.

شما نمی توانید بدون کلمات ارتباط برقرار کنید.

You need a wide range of vocabulary,  

شما به دامنه وسیعی از واژگان نیاز دارید،

but do you need to memorize a list  of words that all start with a?

اما آیا لازم است فهرستی از کلمات را که همه با یک شروع می‌شوند حفظ کنید؟

Do you need to memorize all the  phrasal verbs with the word down?

آیا باید تمام افعال عبارتی را با کلمه down حفظ کنید؟

And this is where I see a lot  of students make mistakes.

و اینجاست که می بینم بسیاری از دانش آموزان اشتباه می کنند.

They get overwhelmed by downloading a list  of 20 phrasal verbs with down or 50 or 100  

آنها با دانلود فهرستی از 20 فعل عبارتی با down یا 50 یا 100

phrasal verbs with down, and they think  they need to memorize them all at once.

فعل عبارتی با down غرق می شوند و فکر می کنند که باید همه آنها را به یکباره حفظ کنند.

And somehow knowing all these phrasal  verbs with down will help you communicate.

و به نوعی دانستن همه این افعال عبارتی با down به شما در برقراری ارتباط کمک می کند.

But when you're in a meeting, when you're in your  IELTS, when you're having a natural conversation,  

اما وقتی در یک جلسه هستید، زمانی که در آیلتس هستید، زمانی که یک مکالمه طبیعی دارید،

how likely is it that you're going to  use all those phrasal verbs with down?

چقدر احتمال دارد که از همه آن افعال عبارتی با down استفاده کنید؟

And that's the mistake is memorizing random  lists of words rather than focusing on full  

و این اشتباهی است که به جای تمرکز بر عبارات کامل، به جای تمرکز بر عبارات کامل، فهرست‌های تصادفی کلمات را به خاطر بسپارید،

expressions, full phrases that you  can use to communicate in the most  

عباراتی که می‌توانید برای برقراری ارتباط در

common situations that you need to communicate in.

رایج‌ترین موقعیت‌هایی که باید در آن‌ها ارتباط برقرار کنید، استفاده کنید.

Let's keep talking about vocabulary  because a lot of advice I see online  

بیایید به صحبت درباره واژگان ادامه دهیم، زیرا توصیه‌های زیادی را به صورت آنلاین می‌بینم. به

tells you that you need to replace an  everyday word with an advanced C1 word.

شما می گوید که باید یک کلمه روزمره را با یک کلمه پیشرفته C1 جایگزین کنید.

Again, this is creating a lot  of overwhelm and frustration  

مجدداً، این باعث ایجاد بیش از حد و ناامیدی

for students and they think that they  aren't fluent, they can't communicate  

برای دانش‌آموزان می‌شود و آنها فکر می‌کنند که مسلط نیستند، نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند

because their vocabulary is filled with more  everyday words rather than advanced C1 words.

زیرا دایره واژگان آن‌ها با کلمات روزمره بیشتری به جای کلمات پیشرفته C1 پر شده است.

Now, the reality is that yes, C1 words,  advanced vocabulary can be very helpful to you.

اکنون، واقعیت این است که بله، کلمات C1، واژگان پیشرفته می‌توانند برای شما بسیار مفید باشند.

But in extremely specific situations, like when  you're in a job interview, which happens maybe a  

اما در موقعیت‌های بسیار خاص، مانند زمانی که در یک مصاحبه شغلی هستید، که ممکن است

few times a year and then you don't go to another  job interview again for five years or longer.

چند بار در سال اتفاق بیفتد و سپس برای پنج سال یا بیشتر دیگر به مصاحبه شغلی دیگری نروید.

Or when you're taking your IELTS or  language exam, or if you're giving  

یا وقتی در حال شرکت در آزمون آیلتس یا زبان خود هستید ، یا اگر در حال

a very formal presentation, yes,  this vocabulary can be helpful.

ارائه    بسیار رسمی هستید، بله، این واژگان می تواند مفید باشد.

But you have to remember that 99% of the  time you are communicating in the real world,  

اما باید به خاطر داشته باشید که 99% مواقع در دنیای واقعی با هم ارتباط برقرار می‌کنید،

and 99% of the time you don't  need to use these C1 words.

و 99% مواقع نیازی به استفاده از این کلمات C1 ندارید.

So don't overwhelm yourself by thinking you need  

بنابراین با این فکر که باید

to replace the vocabulary you have  now with more advanced vocabulary.

واژگانی را که اکنون دارید با واژگان پیشرفته‌تر جایگزین کنید، خود را غرق نکنید.

That simply isn't true.

این به سادگی درست نیست.

Now let's talk about your  expectations because online  

حالا بیایید در مورد انتظارات شما صحبت کنیم زیرا آنلاین

I see a lot that suggests you can't  make mistakes when you're speaking.

من چیزهای زیادی می بینم که نشان می دهد نمی توانید هنگام صحبت کردن اشتباه کنید.

If you make ground mistakes or if you have an  accent that you won't be able to pass your I LS,  

اگر اشتباهات زمینی مرتکب شوید یا اگر لهجه دارید که نمی‌توانید LS خود را بگذرانید،

you won't be able to get a job  in an English speaking country.

نمی‌توانید در یک کشور انگلیسی زبان شغلی پیدا کنید.

You won't be taken seriously by native speakers.

زبان مادری شما را جدی نخواهند گرفت.

But that is creating stress and overwhelm because  it's simply is not true and it's not helping you.

اما این باعث ایجاد استرس و استرس می شود، زیرا به سادگی درست نیست و به شما کمکی نمی کند.

You absolutely can make mistakes,  

شما کاملاً می توانید اشتباه کنید،

and not only can you make mistakes,  you absolutely will make mistakes.

و نه تنها می توانید اشتباه کنید، حتماً اشتباه خواهید کرد.

It's guaranteed that you will make mistakes  

این تضمین می‌شود که

when speaking English because  it's not your first language.

هنگام صحبت کردن به انگلیسی اشتباه می‌کنید، زیرا این زبان اول شما نیست.

And the reality is you make mistakes  in your first language as well.

و واقعیت این است که شما در زبان اول خود نیز اشتباه می کنید.

So of course you'll also make mistakes in  additional languages that you've learned.

بنابراین مطمئناً در زبان‌های دیگری که یاد گرفته‌اید نیز اشتباه خواهید کرد.

That's OK, but a lot of the  time students think that they  

اشکالی ندارد، اما اغلب اوقات دانش‌آموزان فکر می‌کنند که

can't make mistakes or if they're  making mistakes, they're not ready.

نمی‌توانند اشتباه کنند یا اگر اشتباه می‌کنند، آماده نیستند.

They're not ready to apply for that job.

آنها آماده درخواست برای آن شغل نیستند.

They're not ready to take the IELTS.

آنها برای شرکت در آیلتس آماده نیستند.

And there's this advice out there  suggesting that you need to wait.

و این توصیه وجود دارد که نشان می دهد باید صبر کنید.

You need to wait to take your IELTS  to apply for a job, to try to move  

باید منتظر بمانید تا آیلتس خود را بگیرید تا برای کار درخواست دهید، سعی کنید

to an English speaking country, to just  use your English and social situations.

به یک کشور انگلیسی زبان بروید و فقط از موقعیت های انگلیسی و اجتماعی خود استفاده کنید.

You need to wait until you've  learned all the verb tenses,  

باید منتظر بمانید تا همه زمان‌های فعل را یاد بگیرید،

until you've learned C1 vocabulary,  until you've replaced all your regular  

تا زمانی که واژگان C1 را یاد بگیرید، تا زمانی که تمام افعال معمولی خود را

verbs with phrasal verbs, until  you've eliminated your accent.

با افعال عبارتی جایگزین کنید، تا زمانی که لهجه خود را حذف کنید.

But that just simply is not true.

اما این به سادگی درست نیست.

And what this advice does, and if students accept  this as the truth, what it does is it creates a  

و آنچه این توصیه انجام می‌دهد، و اگر دانش‌آموزان این را به‌عنوان حقیقت بپذیرند، کاری که انجام می‌دهد این است که

situation where students are just focusing on  input and they're getting input, input, input.

وضعیتی ایجاد می‌کند که در آن دانش‌آموزان فقط روی ورودی تمرکز می‌کنند و ورودی، ورودی، ورودی دریافت می‌کنند.

They're consuming the language,  but they're not using the language.

آنها زبان را مصرف می کنند، اما از آن زبان استفاده نمی کنند.

They're not getting output because  they feel they're not ready.

آنها خروجی نمی گیرند زیرا احساس می کنند آماده نیستند.

They feel their English isn't good enough.

آنها احساس می کنند انگلیسی آنها به اندازه کافی خوب نیست.

But this is a mistake.

اما این یک اشتباه است.

You need to start getting output.

باید شروع به خروجی گیری کنید.

Start using your English through speaking,  writing from day one, right from a beginner.

شروع به استفاده از انگلیسی خود از طریق صحبت کردن، نوشتن از روز اول، درست از یک مبتدی.

And if you're not a beginner,  

و اگر مبتدی نیستید،

if you've already been learning English  for many years, well then start today.

اگر سال‌هاست انگلیسی را یاد می‌گیرید ، از همین امروز شروع کنید.

Don't even wait until tomorrow.

حتی تا فردا صبر نکن

The 2nd you finish this video, you can  start changing that by using your English.

دومین بار که این ویدیو را تمام کردید، می‌توانید با استفاده از انگلیسی خود شروع به تغییر آن کنید.

And I see a lot of advice online  that suggests that you're going to  

و من توصیه‌های زیادی را به صورت آنلاین می‌بینم که نشان می‌دهد

get to some point in the future where  you'll be finished learning English.

در آینده به نقطه‌ای خواهید رسید که یادگیری زبان انگلیسی را تمام کنید.

But that is also just not true.

اما این نیز درست نیست.

And it sets this expectation that again,  

و این انتظار را ایجاد می کند که دوباره،

you need to wait now because your  English isn't good enough now.

باید اکنون صبر کنید زیرا انگلیسی شما اکنون به اندازه کافی خوب نیست.

When you get to this undetermined point in the  future, then your English will be good enough.

وقتی در آینده به این نقطه نامشخص رسیدید ، انگلیسی شما به اندازه کافی خوب خواهد بود.

Then you can start speaking, applying  for jobs, or pass your IELTS.

سپس می توانید شروع به صحبت کردن کنید، برای شغل درخواست دهید یا آیلتس خود را قبول کنید.

But The thing is, there is no point in the future.

اما موضوع این است که هیچ فایده ای در آینده وجود ندارد.

You will always be trying to improve your English.

شما همیشه در تلاش برای بهبود زبان انگلیسی خود خواهید بود.

You're a lifelong learner.

شما یک یادگیرنده مادام العمر هستید.

So you need to accept that where you are today  is where you are today is what your level is now.

بنابراین باید بپذیرید که جایی که امروز هستید، همان جایی است که امروز هستید، سطح شما در حال حاضر است.

And you need to start communicating  with the language you have and just  

و باید با زبانی که دارید شروع به برقراری ارتباط کنید و فقط

make effort every day, small effort every  day to improve and improve and improve.

هر روز تلاش کنید، تلاش کوچکی هر روز برای بهبود و بهبود و بهبود.

And as you go on, your level  will get higher and higher,  

و همانطور که ادامه می دهید، سطح شما بالاتر و بالاتر می رود،

but you'll be communicating the entire time.

اما شما همیشه در حال برقراری ارتباط خواهید بود.

Now I'm going to share 5 easy habits  to follow every day to become fluent.

اکنون می‌خواهم 5 عادت آسان را به اشتراک بگذارم که باید هر روز از آنها پیروی کرد تا مسلط شوم.

Daily habit #1 listen to native speakers.

عادت روزانه شماره 1 گوش دادن به سخنرانان بومی.

This may seem like an obvious daily  habit, but let me tell you more about it.

ممکن است این یک عادت روزانه واضح به نظر برسد ، اما اجازه دهید در مورد آن بیشتر به شما بگویم. از

I want you to listen to native  speakers in a natural context.

شما می‌خواهم به سخنرانان بومی در یک زمینه طبیعی گوش دهید.

Yes, right now you're listening to a native  speaker, but this isn't a natural context.

بله، در حال حاضر شما در حال گوش دادن به یک سخنران بومی هستید ، اما این یک زمینه طبیعی نیست.

I'm not having a conversation with  my friends or with my coworkers.

من با دوستانم یا با همکارانم گفتگو نمی کنم.

I'm not out in the real world.

من در دنیای واقعی بیرون نیستم.

I'm teaching you something.

یه چیزی بهت یاد میدم

So to improve your listening skills, to learn  vocabulary, to learn sentence structure, to  

بنابراین برای بهبود مهارت‌های گوش دادن، یادگیری واژگان، یادگیری ساختار جمله،

improve your pronunciation, you can do all of that  by listening to native speakers in a real context.

بهبود تلفظ، می‌توانید همه این کارها را با گوش دادن به سخنرانان بومی در یک زمینه واقعی انجام دهید.

So this is native speakers on TV, movies,  

بنابراین این سخنرانان بومی در تلویزیون، فیلم‌ها،

the news, podcast, and YouTube videos  that aren't teaching you English.

اخبار، پادکست‌ها و ویدیوهای YouTube است که به شما انگلیسی آموزش نمی‌دهند.

Now with this daily habit, know that there's  

اکنون با این عادت روزانه، بدانید که

a big difference between active  practice and passive practice.

تفاوت زیادی بین تمرین فعال و غیرفعال وجود دارد.

And this daily habit is  more of a passive practice.

و این عادت روزانه بیشتر یک تمرین منفعلانه است.

You won't be actively studying the conversation.

شما فعالانه مکالمه را مطالعه نخواهید کرد.

You're going to listen to the  native speakers passively.

شما به صورت منفعلانه به سخنرانان بومی گوش خواهید داد.

So you can do this when you're making breakfast,  

بنابراین می‌توانید این کار را در هنگام تهیه صبحانه،

getting ready, doing your hair,  makeup or when you're commuting.

آماده شدن، آرایش کردن موهایتان، آرایش یا زمانی که در حال رفت و آمد هستید، انجام دهید.

Those are perfect times to put in your earphones.

این زمان‌ها بهترین زمان‌ها برای قرار دادن در هدفون هستند.

Listen to native speakers passively.

منفعلانه به سخنرانان بومی گوش دهید.

Now don't worry, even though this is  passive, you are still learning so much.

حالا نگران نباشید، حتی اگر این غیرفعال است، شما هنوز خیلی چیزها را یاد می گیرید.

You're of course going to improve  your listening skills of real English,  

مطمئناً می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی واقعی، به

fast speaking native speakers.

زبان مادری سریع صحبت کنید، بهبود ببخشید.

Your brain is processing all of that advanced  sentence structure and you're also learning new  

مغز شما در حال پردازش تمام آن ساختار جمله پیشرفته است و همچنین در حال یادگیری

words and you're learning them in context so you  understand how that word is used in real speech.

کلمات جدید هستید و آنها را در متن یاد می گیرید، بنابراین درک می کنید که چگونه از آن کلمه در گفتار واقعی استفاده می شود.

And as a bonus tip, make sure you find  content that you enjoy listening to,  

و به عنوان یک نکته، مطمئن شوید که محتوایی را پیدا می‌کنید که از گوش دادن به آن لذت می‌برید،

because if you enjoy the process,  you're more likely to do it daily.

زیرا اگر از این فرآیند لذت می‌برید، احتمالاً آن را روزانه انجام می‌دهید.

Habit #2 speak for 5 minutes.

عادت شماره 2 به مدت 5 دقیقه صحبت کنید.

Most students are language absorbers, language  learners, but they're not language users.

بیشتر دانش‌آموزان جذب کننده زبان هستند، زبان‌آموز هستند ، اما کاربر زبان نیستند.

When you open your mouth and speak,  

وقتی دهان خود را باز می کنید و صحبت می کنید، از

you are using your grammar, sentence  structure, vocabulary, pronunciation.

دستور زبان، ساختار جمله، واژگان، تلفظ خود استفاده می کنید.

You're using everything that you're learning.

شما از همه چیزهایی که یاد می گیرید استفاده می کنید.

It is mandatory that you speak  in English every single day.

اجباری است که هر روز به زبان انگلیسی صحبت کنید.

Daily habits every single  day for at least 5 minutes.

عادات روزانه هر روز به مدت حداقل 5 دقیقه.

And let me stop you right there because  you do not need a speaking partner.

و اجازه دهید همین جا جلوی شما را بگیرم زیرا به یک شریک سخنگو نیاز ندارید.

You can absolutely do this on your own  in your room without anyone around.

می‌توانید این کار را کاملاً به تنهایی در اتاقتان بدون کسی در اطراف انجام دهید.

You don't need someone to hear  the words out of your mouth.

شما نیازی به کسی ندارید که کلمات را از دهان شما بشنود.

In order for you to practice, all you need  to do is open your mouth and speak, and you  

برای اینکه بتوانید تمرین کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که دهان خود را باز کنید و صحبت کنید، و شما

can do that anytime, any day, no matter where  you live and no matter what your situation is.

می توانید این کار را در هر زمان، هر روز، صرف نظر از اینکه در کجا زندگی می کنید و مهم نیست که در چه وضعیتی هستید، انجام دهید.

To make this fun and easy for you to do, I  have a free resource that I know you'll love.

برای اینکه این کار را برای شما سرگرم کننده و آسان کنم، منبع رایگانی دارم که می دانم آن را دوست خواهید داشت. به

It's called a random question generator.

آن مولد سوال تصادفی می گویند.

Simply Google that and you will find lots  

به سادگی آن را در گوگل جستجو کنید و نتایج زیادی پیدا خواهید کرد

of results and I'll share one of  my favorites in the description.

و من یکی از موارد دلخواه خود را در توضیحات به اشتراک خواهم گذاشت.

Now all you need to do is go on to this website.

اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که به این وب سایت بروید.

You click a button and it generates a question.

شما روی یک دکمه کلیک می کنید و یک سوال ایجاد می شود.

You can answer that question out loud and  then when you're ready for the next one,  

می‌توانید با صدای بلند به آن سؤال پاسخ دهید و وقتی برای سؤال بعدی آماده شدید،

you just click the button again  and you get another question.

دوباره روی دکمه کلیک کنید و سؤال دیگری دریافت می‌کنید.

And you can keep clicking that button, getting  random questions, answering these questions.

و می‌توانید روی آن دکمه کلیک کنید، سؤالات تصادفی دریافت کنید و به این سؤالات پاسخ دهید.

To get active.

برای فعال شدن

Speaking practice.

تمرین صحبت کردن.

Make it your goal to answer 3 questions a day.

پاسخ دادن به 3 سوال در روز را هدف خود قرار دهید.

But remember, your goal isn't perfection.

اما به یاد داشته باشید، هدف شما کمال نیست.

Your goal is simply to practice.

هدف شما فقط تمرین است.

To open your mouth and start speaking daily.

برای اینکه دهان خود را باز کنید و هر روز شروع به صحبت کنید.

Habit #3 shadowing practice.

عادت شماره 3 تمرین سایه زدن.

Do you know what this is?

میدونی این چیه؟

When you shadow, it means you imitate someone  and you try to match their speech exactly.

وقتی سایه می‌زنید، به این معنی است که از کسی تقلید می‌کنید و سعی می‌کنید دقیقاً گفتار او را مطابقت دهید.

So here's how you can complete this exercise.

بنابراین در اینجا نحوه تکمیل این تمرین آورده شده است.

Choose any audio or video, listen to one sentence,  hit pause, and then repeat the sentence aloud.

هر صوتی یا ویدیویی را انتخاب کنید، به یک جمله گوش دهید، مکث را فشار دهید و سپس جمله را با صدای بلند تکرار کنید.

So let's try this right now.

پس بیایید همین الان این را امتحان کنیم.

I'll say one sentence.

من یک جمله می گویم.

What do you want to do tonight?

امشب میخوای چیکار کنی؟

Now remember, you should pause  the video and repeat it out loud,  

اکنون به یاد داشته باشید، باید ویدیو را مکث کنید و آن را با صدای بلند تکرار کنید،

which means you're opening  your mouth and speaking.

به این معنی که دهان خود را باز می‌کنید و صحبت می‌کنید.

And your goal is to match what  I said as closely as possible.

و هدف شما این است که با آنچه گفتم تا حد امکان مطابقت داشته باشید.

So I'll say it again.

پس بازم میگم

What do you wanna do tonight?

امشب میخوای چیکار کنی؟

Now, I said it very slowly.

حالا خیلی آهسته گفتم.

There are controllers on every platform where you  

در هر پلتفرمی کنترل‌کننده‌هایی وجود دارد که

can reduce the speed so you  can really hear those sounds.

می‌توانید سرعت را کاهش دهید تا بتوانید واقعاً آن صداها را بشنوید.

Because notice I said, what do  you, what do you want to wanna?

چون توجه کنید که گفتم، شما چه می خواهید ، چه می خواهید؟

What do you wanna do tonight?

امشب میخوای چیکار کنی؟

So you can start it slow, half the speed,  

بنابراین می‌توانید آن را آهسته، با نیمی از سرعت، شروع کنید

and when you're comfortable with  it, you can play it at full speed.

و وقتی با آن راحت هستید ، می‌توانید آن را با سرعت کامل پخش کنید.

What do you want to do tonight?

امشب میخوای چیکار کنی؟

But remember, you're not just listening,  you're opening your mouth and you're shadowing.

اما به یاد داشته باشید، شما فقط گوش نمی‌دهید، بلکه دهانتان را باز می‌کنید و سایه می‌زنید.

You're trying to match it as closely as possible.

شما سعی می کنید تا حد امکان با آن مطابقت داشته باشید.

So now I'll say it at a natural pace, and I  want you to open your mouth and shadow me.

بنابراین اکنون من آن را با سرعت طبیعی می گویم و از شما می خواهم که دهان خود را باز کنید و بر من سایه بزنید.

Try to say it exactly what  do you want to do tonight?

سعی کنید دقیقاً بگویید می‌خواهید امشب چه کاری انجام دهید؟

So do that for five to 10 minutes a  day and you will greatly improve your  

بنابراین این کار را برای پنج تا 10 دقیقه در روز انجام دهید و مهارت‌های شنیداری خود را بسیار بهبود می‌بخشید

listening skills and you'll  improve your pronunciation.

و تلفظ خود را بهبود می‌بخشید.

And you're also practicing your speaking  daily habit #4 read for 10 minutes.

و همچنین عادت روزانه شماره 4 خود را برای خواندن به مدت 10 دقیقه تمرین می‌کنید.

Reading is one of the best ways  to improve your overall fluency  

خواندن یکی از بهترین راه‌ها برای بهبود تسلط کلی شماست،

because you are learning so many  different skills at the same time.

زیرا همزمان در حال یادگیری مهارت‌های مختلف هستید.

When you read, you learn advanced grammar,  

وقتی می‌خوانید، گرامر پیشرفته را یاد می‌گیرید،

you learn sentence structure, you learn  vocabulary, and you learn in context.

ساختار جمله را یاد می‌گیرید، واژگان را یاد می‌گیرید ، و در متن یاد می‌گیرید.

So you're not just studying  one word and the definition.

بنابراین شما فقط یک کلمه و تعریف را مطالعه نمی کنید.

You see how that word is used in a context, the  grammar that's needed, the sentence structure.

می بینید که چگونه آن کلمه در یک زمینه، دستور زبان مورد نیاز، ساختار جمله استفاده می شود.

So you learn.

So with this one activity now remember that  your listening practice, your daily habit,  

پس شما یاد بگیرید

بنابراین با این یک فعالیت، اکنون به یاد داشته باشید که تمرین گوش دادن، عادت روزانه شما،

Number one, listening was  more of a passive activity.

شماره یک، گوش دادن بیشتر یک فعالیت غیرفعال بود.

When you read, this is more of an active activity.

وقتی مطالعه می کنید، این بیشتر یک فعالیت فعال است.

So you can focus on what you're reading.

بنابراین می توانید روی آنچه می خوانید تمرکز کنید.

If you don't know a word, you can  look it up and learn that word.

اگر کلمه‌ای را نمی‌دانید، می‌توانید آن را جستجو کنید و آن کلمه را یاد بگیرید.

You can notice what verb tense  is being used in a sentence.

می توانید متوجه شوید که چه زمان فعل در یک جمله استفاده می شود.

So you can turn this into more active practice.

بنابراین می توانید این را به تمرین فعال تری تبدیل کنید.

But just like with reading, make  sure you learn with content you enjoy  

اما درست مانند مطالعه، مطمئن شوید که با محتوایی که از آن لذت می‌برید یاد می‌گیرید

and also read content that's  relevant to your daily life.

و همچنین محتوای مرتبط با زندگی روزانه‌تان را می‌خوانید.

This will make sure that  you're learning vocabulary  

این اطمینان حاصل می کند که واژگانی را

that you need for your career or your daily life.

که برای حرفه یا زندگی روزمره خود به آن نیاز دارید، یاد می گیرید.

So if your goal is to advance your  career and you work in marketing,  

بنابراین اگر هدف شما پیشرفت شغلی است و در زمینه بازاریابی کار می‌کنید،

well then you can Google market.

پس می‌توانید گوگل را بازاریابی کنید.

Blogs and you can find a blog to read for  your daily habit and that way you're learning  

وبلاگ‌ها و می‌توانید برای خواندن عادت روزانه خود وبلاگی پیدا کنید و به این ترتیب

all vocabulary related to marketing  that you can use for your daily life.

همه واژگان مرتبط با بازاریابی را یاد می‌گیرید که می‌توانید برای زندگی روزمره خود استفاده کنید.

Daily habit #5 Write a daily summary.

عادت روزانه شماره 5 خلاصه روزانه بنویسید.

This is another great habit  to get active practice.

این یک عادت عالی دیگر برای تمرین فعال است.

Now you're writing a daily summary,  but you don't have to show anyone.

اکنون در حال نوشتن یک خلاصه روزانه هستید، اما لازم نیست به کسی نشان دهید.

This is completely private.

این کاملا خصوصی است.

And when you're writing, really take the time  

و وقتی در حال نوشتن هستید، واقعاً وقت بگذارید

to make sure that your writing is both  grammatically correct and professional.

مطمئن شوید که نوشته شما هم از نظر گرامری صحیح و هم حرفه ای است.

So you're formatting your  punctuation, everything is correct.

بنابراین شما در حال قالب‌بندی علامت‌گذاری خود هستید ، همه چیز درست است.

So this is truly an act of practice and you're  really thinking about everything you're writing.

بنابراین این واقعاً یک عمل است و شما واقعاً به همه چیزهایی که می‌نویسید فکر می‌کنید.

So when you write, focus  on your sentence structure.

بنابراین هنگام نوشتن، روی ساختار جمله خود تمرکز کنید.

Focus on your verb conjugation and  focus on your word choices as well.

روی صرف فعل خود تمرکز کنید و همچنین روی انتخاب کلمات خود تمرکز کنید.

And try to improve it.

و برای بهبود آن تلاش کنید.

Try to make it more advanced.

سعی کنید آن را پیشرفته تر کنید.

Now maybe you don't know what to write about.

حالا شاید ندانید در مورد چه چیزی بنویسید.

Don't worry.

نگران نباشید.

Let me give you many suggestions.

اجازه بدهید پیشنهادات زیادی به شما بدهم.

And you can choose one, or you can rotate between  these and choose a different one every day.

و می‌توانید یکی را انتخاب کنید، یا می‌توانید بین اینها بچرخید و هر روز یکی دیگر را انتخاب کنید.

You can summarize your day.

می توانید روز خود را خلاصه کنید.

You can write about the best part of your  day, write about one thing you learned today,  

می‌توانید درباره بهترین قسمت روزتان بنویسید، درباره یک چیز بنویسید که امروز یاد گرفتید،

3 unusual things you saw or heard today, you  can discuss a problem and focus on the solution,  

۳ چیز غیرعادی که امروز دیدید یا شنیدید، می‌توانید درباره یک مشکل بحث کنید و روی راه‌حل آن تمرکز کنید،

or you can write about your  favorite meal of the day.

یا می‌توانید درباره غذای مورد علاقه‌تان در روز بنویسید. .

It doesn't matter what you write about,  the point is that you're writing every day.

مهم نیست در مورد چه چیزی می نویسید، نکته این است که شما هر روز می نویسید.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Think of everything you  learned in this master class.

به همه چیزهایی که در این کلاس استاد آموختید فکر کنید.

Do you want me to keep sharing  tips and advice with you?

آیا می‌خواهید همچنان نکات و توصیه‌ها را با شما به اشتراک بگذارم؟

If you do put let's go, let's go,  Put, let's go in the comments.

اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم، بگذارید، در نظرات برویم.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson I know you'll love.

و این یک درس دیگر است که می دانم دوست خواهید داشت.

Make sure you watch it now.

حتما همین الان تماشاش کنید