Speech Expert Reveals How to MASTER English Pronunciation!

Hello everyone, welcome.

سلام به همه خوش آمدید

I am very excited because today I'm  speaking with Hadar from Accents Way.

من بسیار هیجان زده هستم زیرا امروز با Hadar از Accents Way صحبت می کنم.

Now Hadar, English is not your native  language, yet you speak it without an accent.

حالا هادار، انگلیسی زبان مادری شما نیست ، با این حال شما آن را بدون لهجه صحبت می کنید.

You sound just like a native speaker.

شما دقیقاً مانند یک زبان مادری به نظر می رسید.

You sound like anyone I would  speak to in North America.

شما شبیه هر کسی هستید که در آمریکای شمالی با او صحبت کنم.

So how did you do it?

پس چگونه این کار را انجام دادید؟

Well, I am not a native speaker, that is true.

خوب، من یک زبان مادری نیستم، این درست است.

But I have trained to, I  wouldn't say eliminate my accent,  

اما من آموزش دیده‌ام، نمی‌توانم بگویم لهجه‌ام را حذف کنم،

but to acquire a new accent, which  was in my case, general American.

بلکه لهجه جدیدی به دست بیاورم، که در مورد من، عمومی آمریکایی بود.

So I studied the standard accent.

بنابراین من لهجه استاندارد را مطالعه کردم.

And I did that because when I was 20I or 21I  enrolled in an acting school in New York City.

و من این کار را انجام دادم زیرا وقتی 20 یا 21 ساله بودم در مدرسه بازیگری در شهر نیویورک ثبت نام کردم.

And as part of my training, we were  offered speech and pronunciation classes,  

و به عنوان بخشی از آموزش من، کلاس‌های گفتار و تلفظ به ما پیشنهاد شد،

but not just for foreign students, but for  everyone, because even the students who were  

اما نه فقط برای دانشجویان خارجی، بلکه برای همه، زیرا حتی دانش‌آموزانی که

from the US and from North America,  they each had a different accent.

از ایالات متحده و آمریکای شمالی بودند، هر کدام لهجه متفاوتی داشتند.

So ultimately they wanted to teach general  Americans so that people would know how to  

بنابراین در نهایت آنها می‌خواستند به آمریکایی‌های عمومی آموزش دهند تا مردم بدانند چگونه از

use an, an accent, like a neutral accent that is  not necessarily identified with a specific place,  

یک لهجه استفاده کنند، مانند لهجه‌ای خنثی که لزوماً با مکان خاصی مشخص نمی‌شود،

which is what I've learned and what I've acquired.

همان چیزی است که من آموخته‌ام و به دست آورده‌ام.

And also later on, other dialects of English.

و همچنین بعدها، گویش های دیگر انگلیسی.

And I did that back then too,  

و آن موقع هم این کار را انجام دادم،

so that I would have more opportunities as  an actress in New York City or in the US.

تا فرصت های بیشتری به عنوان بازیگر در شهر نیویورک یا ایالات متحده داشته باشم.

But with time, I discovered, you know,  that the impact of doing this work,  

اما با گذشت زمان، متوجه شدم که تأثیر انجام این کار،

not just on how I sounded, but also on  my confidence and my fluency in English,  

نه فقط بر نحوه صدایم، بلکه بر اعتماد به نفس و تسلط من به زبان انگلیسی،

which we, you know, we would  probably talk about later.

که ما، می‌دانید، احتمالاً بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد.

But that was the reason why how it  all started or why it all started.

اما این دلیلی بود که چرا همه چیز شروع شد یا چرا همه چیز شروع شد.

That's really interesting.

این واقعا جالب است.

I didn't know that, that at 20  you enrolled in acting schools.

من نمی دانستم که در 20 سالگی در دانشکده های بازیگری ثبت نام کردی.

So and interestingly that it was with other  native speakers, which I want to discuss.

بنابراین و جالب است که این موضوع با سایر افراد بومی بود که می‌خواهم درباره آن بحث کنم.

But first let me ask you at 20 or 21  when you enrolled, how was your accent?

اما اجازه دهید ابتدا در 20 یا 21 سالگی وقتی ثبت نام کردید از شما بپرسم لهجه شما چطور بود؟

Could you tell where you were from?

میشه بگی اهل کجا بودی؟ آیا

Did you speak with a  noticeable accent at that time?

در آن زمان با لهجه قابل توجهی صحبت می کردید؟

So yes, I would say that I had  a non-native or foreign accent.

بنابراین بله، می‌توانم بگویم که لهجه غیربومی یا خارجی داشتم.

So I had foreign features.

بنابراین من ویژگی های خارجی داشتم.

My vowels were like I, I didn't  distinguish between similar vowels.

حروف صدادار من مثل من بود، بین مصوت های مشابه تمایز قائل نشدم.

I, I didn't pronounce the TH.

من، من TH را تلفظ نکردم.

So definitely my pronunciation was, was  very different 'cause I was applying some  

بنابراین قطعاً تلفظ من بسیار متفاوت بود، زیرا برخی

of the sounds and other phonological  rules from my own native language.

از صداها و سایر قوانین واج‌شناسی را از زبان مادری خود به کار می‌بردم.

And I would definitely hear quite a lot  like the question, where are you from?

و من قطعاً سؤالات زیادی را خواهم شنید، شما اهل کجا هستید؟

And I hated it 'cause I was like,  why are you asking me where I'm from?

و من از آن متنفر بودم، چرا که چرا از من می‌پرسی اهل کجا هستم؟

What's wrong with my English?

انگلیسی من چه مشکلی دارد؟ آیا

Have I made a mistake?

من اشتباه کرده ام؟

And I think that back then, for me that it was  really not, it wasn't important to change because  

و من فکر می‌کنم که در آن زمان، برای من که واقعاً اینطور نبود، تغییر مهم نبود، زیرا

I wasn't, I was ashamed of  not being a native speaker.

من اینطور نبودم، از اینکه یک زبان مادری نبودم خجالت می‌کشیدم.

It is what it is, you know, that was who I was.

این همان چیزی است که می دانید، من همان چیزی بودم که بودم.

But I think that it felt like  I was, it was robbing potential  

اما فکر می‌کنم که احساس می‌کردم که هستم، فرصت‌های بالقوه را از دست می‌دهد

opportunities and and I wanted to have equal  opportunities as other native speakers.

و من می‌خواستم فرصت‌های برابری مانند سایر زبان‌آموزان بومی داشته باشم.

And I think This is why I put a lot of focus into  acquiring the general American accent that makes.

و فکر می‌کنم به همین دلیل است که تمرکز زیادی روی کسب لهجه عمومی آمریکایی می‌گذارم.

A lot of sense, especially since you  wanted to be an actor at that time.

خیلی منطقی است، به خصوص که در آن زمان می خواستید بازیگر شوید.

Now, considering that my students watching  this probably don't want to become actors,  

اکنون، با توجه به اینکه دانش‌آموزان من که این را تماشا می‌کنند احتمالاً نمی‌خواهند بازیگر شوند،

but do you still think it's important  for them to try to reduce their accent?

اما آیا هنوز فکر می‌کنید مهم است که تلاش کنند لهجه‌شان را کم کنند؟ آیا

Can you speak a little more of what  impact you feel that would make for them?

می‌توانید کمی بیشتر از تأثیری که احساس می‌کنید برای آن‌ها ایجاد می‌کند صحبت کنید؟

Yeah, absolutely.

بله، قطعا.

So I think that different people have  different accents and different pronunciations.

بنابراین فکر می‌کنم افراد مختلف دارای لهجه‌ها و تلفظ‌های متفاوت هستند.

And that's just like that's  that's humanity, right?

و این دقیقاً مثل این است که انسانیت همین است، درست است؟

Even people from the same country  or even state may have different  

حتی افراد از یک کشور یا حتی یک ایالت ممکن است

ways of saying things, sometimes  different words that they use.

روش‌های متفاوتی برای بیان چیزها داشته باشند، گاهی اوقات کلمات متفاوتی که استفاده می‌کنند.

So we definitely don't want to have a world  where there is no versatility or variety.

بنابراین ما قطعاً نمی‌خواهیم دنیایی داشته باشیم که در آن تطبیق‌پذیری یا تنوع وجود نداشته باشد.

It's not possible and we don't want that.

این امکان پذیر نیست و ما آن را نمی خواهیم.

We don't want everyone to sound the same.

ما نمی‌خواهیم صدای همه یکسان باشد.

The work that I do is important because I  

کاری که من انجام می‌دهم مهم است زیرا فکر می‌کنم

think that learning pronunciation can  help you on so many different levels.

یادگیری تلفظ می‌تواند در سطوح مختلف به شما کمک کند.

First of all, you want to be clear.

اول از همه، شما می خواهید شفاف باشید.

Like intelligibility is key when  it comes to accent training or  

وقتی صحبت از آموزش لهجه یا

pronunciation training for non-native speakers.

آموزش تلفظ برای افراد غیر بومی صحبت می‌شود، درک مطلب کلیدی است.

I don't do this to for for my students  to lose their accents completely.

من این کار را انجام نمی‌دهم تا دانش‌آموزانم کاملاً لهجه خود را از دست بدهند.

That is not the goal.

این هدف نیست.

And also what is the message that we're sending?

و همچنین پیامی که ما ارسال می کنیم چیست؟

They don't need to.

آنها نیازی ندارند. با

There is nothing to be ashamed of  by speaking having an accent in.

لهجه صحبت کردن، هیچ چیز خجالت نمی کشد.

If anything you should be proud for being  able to speak another language right Like it.

اگر چیزی است، باید به این افتخار کنید که می توانید به زبان دیگری درست صحبت کنید، آن را لایک کنید.

It's just proof that you  know more than one language.

این فقط نشان می دهد که شما بیش از یک زبان را می دانید.

If you have an accent in a certain language,  however, if your pronunciation is preventing  

اگر به زبان خاصی لهجه دارید، اما اگر تلفظ شما مانع

you from getting what you want and sounding  clear and causing you insecurity and it makes  

از رسیدن به آنچه می‌خواهید می‌شود و واضح به نظر می‌رسد و باعث ناامنی شما می‌شود و باعث می‌شود

you feel self-conscious and you have to  repeat yourself and you are constantly  

احساس خودآگاهی کنید و مجبورید خودتان را تکرار کنید و دائماً با

facing people with like a blank look on  their face, then it's not serving you.

مردم روبرو هستید. با ظاهری خالی در چهره‌شان، پس به شما خدمتی نمی‌کند.

And that already affects your fluency and your  confidence and your ability to understand others.

و این در حال حاضر بر تسلط و اعتماد شما و توانایی شما در درک دیگران تأثیر می گذارد.

Now I know that you do a lot of work  related to listening and understanding  

اکنون می‌دانم که شما کارهای زیادی مربوط به گوش دادن و درک

others because it's so important when  communicating in a second language.

دیگران انجام می‌دهید، زیرا هنگام برقراری ارتباط به زبان دوم بسیار مهم است.

And learning pronunciation can  help you with that because you're  

و یادگیری تلفظ می‌تواند به شما در این زمینه کمک کند زیرا

basically teaching yourself to hear  and to listen through your mouth.

اساساً به خودتان می‌آموزید که بشنوید و از طریق دهانتان گوش دهید.

The repetition of sounds and  practicing reductions help you.

تکرار صداها و تمرین کاهش به شما کمک می کند.

It helps you understand how how  the language is spoken and it  

این به شما کمک می‌کند بفهمید چگونه به آن زبان صحبت می‌شود و به

helps you understand native speakers better.

شما کمک می‌کند زبان مادری را بهتر درک کنید.

So learning pronunciation isn't helping you  is going to help you with building confidence,  

بنابراین یادگیری تلفظ به شما کمک نمی‌کند، بلکه به شما در ایجاد اعتماد به نفس، به

sounding clear, getting what you want,  and also understanding others better.

نظر رسیدن واضح، رسیدن به آنچه می‌خواهید و همچنین درک بهتر دیگران کمک می‌کند.

Now there are other benefits  for learning pronunciation,  

اکنون مزایای دیگری برای یادگیری تلفظ وجود دارد،

but I would say these are the top three when it  comes to the benefits of doing this kind of work.

اما می‌توانم بگویم این سه مزیت برتر در مورد مزایای انجام این نوع کارها هستند. به

You made excellent points.

نکات عالی اشاره کردی

And I do hear from my students a lot that they  they feel too shy or ashamed of their speech in  

و من از دانش‌آموزانم زیاد می‌شنوم که

order to have those conversations because of  their pronunciation, because of their accent.

به خاطر تلفظشان، به خاطر لهجه‌شان، خیلی از گفتارشان خجالت می‌کشند یا خجالت می‌کشند.

And I can imagine it really impacts them.

و من می توانم تصور کنم که واقعاً آنها را تحت تأثیر قرار می دهد.

And so let's go back to when you were in acting  school because this is so interesting to me.

و بنابراین بیایید به زمانی برگردیم که شما در مدرسه بازیگری بودید زیرا این برای من بسیار جالب است.

So you're in acting school with  native English speakers as well.

بنابراین شما در مدرسه بازیگری با انگلیسی‌زبان‌های مادری نیز مشغول هستید. آیا

Can you tell me what was your experience  trying to improve your pronunciation or  

می‌توانید به من بگویید چه تجربه‌ای در تلاش برای بهبود تلفظ یا

reduce your ascent compared to a  native speaker trying to do that?

کاهش صعود خود در مقایسه با یک زبان مادری که سعی در انجام این کار دارد، بوده است؟

I just imagine if I had to learn to speak  with a Texas accent or a British accent,  

فقط تصور می‌کنم اگر مجبور باشم یاد بگیرم با لهجه تگزاسی یا انگلیسی صحبت کنم،

I think that would be very difficult for me.

فکر می‌کنم این برای من بسیار سخت خواهد بود.

So how do you think that that experience was  

بنابراین، چگونه فکر می‌کنید که آن تجربه

different for you and native speakers  you were doing this training with?

برای شما و افراد بومی که این آموزش را با آنها انجام می‌دادید متفاوت بود؟

That's a great question.

این یک سوال عالی است.

I think that first of all, I always felt a  little inferior 'cause it was like always,  

فکر می‌کنم اول از همه، همیشه کمی احساس حقارت می‌کردم، چون مثل همیشه بود،

oh, they, it's so easy for them, right?

اوه، آنها، این برای آنها خیلی آسان است، درست است؟

It wasn't just, you know, the exercises and the  sentences that we had to read, Some of them were  

فقط تمرین‌ها و جملاتی که باید می‌خوانیم نبود، برخی از آن‌ها

so complicated to me also in a semantic level,  like I didn't understand what it meant because  

از نظر معنایی هم برای من آنقدر پیچیده بودند، مثل اینکه معنی آن را نمی‌فهمیدم زیرا

it was like all these old school vocabulary and  you know, they kind of like they just read it.

مثل این همه قدیمی بود. واژگان مدرسه و می دانید، آنها به نوعی دوست دارند که فقط آن را بخوانند.

And I had to read it before everyone else like 10  times in my head to be able to say it confidently.

و من مجبور شدم آن را قبل از دیگران 10 بار در ذهنم بخوانم تا بتوانم آن را با اطمینان بگویم.

And even then I wasn't confident.

و حتی آن موقع هم مطمئن نبودم.

So I felt like I had to catch up to  even be close to where they were at.

بنابراین احساس می‌کردم که باید حتی به جایی که آنها هستند نزدیک شوم.

At the same time, I feel like that gave me  an incentive and motivation to do this work.

در عین حال، احساس می‌کنم این به من انگیزه و انگیزه‌ای برای انجام این کار داد.

And I worked a lot harder than  everyone else, which, you know,  

و من خیلی سخت‌تر از بقیه کار کردم، که می‌دانید،

of course benefited me because I developed this.

البته برای من مفید بود، زیرا این را توسعه دادم.

I, I became a very diligent student.

من، یک دانش آموز بسیار کوشا شدم.

I did the work.

من کار را انجام دادم.

It impacted not just my, my, my pronunciation,  

این نه تنها بر تلفظ من،

but also myself esteem and how I  perceived myself as as a learner.

بلکه بر احترام خودم و اینکه چگونه خودم را به عنوان یک یادگیرنده می‌دانم، تأثیر گذاشت.

You know, 'cause I did the work, I showed up,  

می دانید، چون کار را انجام دادم، حاضر شدم،

I was consistent because I  wanted to catch up with them.

من ثابت قدم بودم زیرا می خواستم به آنها برسم.

And I think that because of that,  my improvement was, was pretty fast.

و من فکر می کنم که به همین دلیل، پیشرفت من بسیار سریع بود.

And I also studied privately with one, with two  of my teachers so that I could between the first  

و همچنین با یکی، با دو معلمم خصوصی درس خواندم تا بتوانم بین

year and the second year, I took a lot of  private classes so that I would, you know,  

سال اول تا سال دوم، در کلاس‌های خصوصی زیادی شرکت کردم تا، می‌دانید،

at least have the same ability  to have conversational English.

حداقل همان توانایی را برای مکالمه داشته باشم. انگلیسی.

And, and I think that worked.

و، و من فکر می کنم که کار کرد.

Has that work has paid off?

آیا آن کار نتیجه داده است؟

The only thing that I think  was a huge struggle was how  

تنها چیزی که فکر می‌کنم چالش بزرگی بود این بود که چگونه

the language was not immediate to me, right?

این زبان برای من فوری نبود، درست است؟

Like especially when we had to improvise  or when we had to speak in class about,  

مخصوصاً وقتی که مجبور بودیم بداهه بگوییم یا وقتی باید در کلاس درباره

you know, about how we feel and things like that.

احساسمان و چیزهایی از این قبیل صحبت می‌کردیم.

Like it was very easy for them to communicate.

مثل اینکه برقراری ارتباط برای آنها بسیار آسان بود.

And for me, the language was not that available.

و برای من زبان آنچنان در دسترس نبود.

I was self-conscious about how it sounded.

نسبت به صدای آن خودآگاه بودم.

I did all this pronunciation work.

این همه کار تلفظ را انجام دادم.

So I was always like in my head,  listening to myself from the outside.

بنابراین من همیشه در ذهنم بودم و از بیرون به خودم گوش می‌دادم.

And I felt like I wasn't fully expressive.

و احساس می کردم که کاملاً بیانگر نیستم.

I wasn't able to express myself  as fully as my colleagues.

من نتوانستم به اندازه همکارانم خودم را به طور کامل بیان کنم.

So I think that was also a  challenge that I had to face.

بنابراین فکر می‌کنم این هم چالشی بود که باید با آن روبرو می‌شدم.

And I think that's the thing, like non-native  speakers, they in many situations at work, you  

و من فکر می‌کنم این چیزی است که، مانند افراد غیر بومی ، آنها در موقعیت‌های زیادی در محل کار،

know, when writing emails in a global, in global  companies, in acting schools, at universities,  

می‌دانید، هنگام نوشتن ایمیل در یک شرکت جهانی، در دانشکده‌های بازیگری، در دانشگاه‌ها،

they probably need to work harder than their  native peers if the environment is in English.

احتمالاً باید سخت‌تر از بومی‌شان کار کنند. همتایان اگر محیط به زبان انگلیسی باشد.

But it's not necessarily a bad thing.

اما لزوما چیز بدی نیست.

But we need to kind of like, understand  how to work with those thoughts and make  

اما ما باید به نوعی دوست داشته باشیم، بفهمیم که چگونه با آن افکار کار کنیم و

sure that we don't see ourselves  as victims, but only, as, you know,  

مطمئن شویم که خودمان را قربانی نمی‌بینیم، بلکه فقط، همانطور که می‌دانید،

people with the power to do those  things that we want and to change.

افرادی که قدرت انجام آن کارهایی را که می‌خواهیم و تغییر می‌دهند، هستند. .

Yeah, I like that perspective of turning  what might be a weakness into a strength  

بله، من این دیدگاه را دوست دارم که نقطه ضعف را به یک نقطه قوت تبدیل کنم،

because if we were both in acting school, I  might not prepare as much because I'm like,  

زیرا اگر هر دو در مدرسه بازیگری بودیم، ممکن بود آنقدر آماده نباشم زیرا می‌گویم،

oh, this will be easy, but then  you're taking the time to prepare.

آه، این کار آسان خواهد بود، اما پس از آن، شما قبول می‌کنید. زمان آماده سازی

So you might beat me because  you took the time to prepare.

بنابراین ممکن است مرا شکست دهید زیرا برای آماده شدن وقت گذاشتید. در مورد

Same with job interviews or giving  presentations, giving speeches.

مصاحبه های شغلی یا ارائه ارائه، سخنرانی، همینطور.

Native speakers might just be  like, oh, I don't need to prepare.

ممکن است سخنرانان بومی مانند، اوه، نیازی به آماده سازی نداشته باشم.

But then you're busy working.

اما پس از آن شما مشغول کار هستید.

You're working hard.

شما سخت کار می کنید. داری از

You're going to outwork me.

من کار میکنی

So that's that's a good point for everyone.

بنابراین این یک نکته خوب برای همه است.

Exactly.

دقیقا.

It exactly, yeah.

دقیقا، آره

Yeah.

آره

Now keeping in mind my students aren't  probably going to go to acting school or  

اکنون به خاطر داشته باشم که شاگردان من احتمالاً به مدرسه بازیگری نمی روند یا

want to invest the significant amount of time  that you have to improve their their accents.

نمی خواهند زمان قابل توجهی را که برای بهبود لهجه آنها دارید، صرف کنند. آیا

Can you share some some strategies or  exercises from acting school that could  

می‌توانید برخی از استراتژی‌ها یا تمرین‌هایی را از مدرسه بازیگری به اشتراک بگذارید که می‌تواند

be relevant to just a broader, broader audience?

فقط برای مخاطبان وسیع‌تر و وسیع‌تری مرتبط باشد؟

Yeah, I can share the things that I've learned  myself and I kind of like modified it to,  

بله، من می‌توانم چیزهایی را که خودم یاد گرفته‌ام به اشتراک بگذارم و دوست دارم آن‌ها را تغییر دهم،   به گونه‌ای که برای

to to suit my students who who, who do  this work not for the purpose of, you know,  

دانش‌آموزانم که این کار را انجام می‌دهند نه برای اینکه، می‌دانی،

losing their foreign accent or anything  like that or becoming an actor or actors.

لهجه خارجی خود را از دست بدهند یا چیزی شبیه آن را به اشتراک بگذارم. که یا بازیگر یا بازیگر شدن.

First of all, I think that when  it comes to non-native speakers,  

اول از همه، من فکر می‌کنم وقتی صحبت از افراد غیر بومی صحبت می‌شود،

it's really important to identify  the the top priority, right?

شناسایی اولویت‌های اصلی بسیار مهم است، درست است؟

Like the key sounds that prevent  them from sounding clear.

مانند صداهای کلیدی که از واضح به نظر رسیدن آنها جلوگیری می‌کند.

So for some people, you know,  they would say, oh, my flap T,  

بنابراین، برای برخی افراد، می‌دانید، آنها می‌گویند، آه، فلپ من،

flap T is the sound when the T is between two  vowels, like in the word Betty, or it is right.

فلپ T صدایی است که T بین دو مصوت است، مانند کلمه بتی، یا درست است.

And those people might be like,  oh, you know, I can't get it.

و آن افراد ممکن است مانند، اوه، می دانید، من نمی توانم آن را درک کنم.

It doesn't sound right.

صداش درست نیست

I pronounce it like AT sound, which  is completely valid 'cause there  

من آن را مانند صدای AT تلفظ می‌کنم، که کاملاً معتبر است، زیرا

are dialects to use this pronunciation  and they might want to focus on that.

لهجه‌هایی برای استفاده از این تلفظ وجود دارد و ممکن است بخواهند روی آن تمرکز کنند.

But at the same time they might be  replacing the R with the L, right?

اما در همان زمان ممکن است R را با L جایگزین کنند، درست است؟

And might say light instead of right.

و ممکن است به جای حق بگوید نور.

Something critical that if they make that  mistake, they're going to be misunderstood.

چیزی حیاتی که اگر آن اشتباه را مرتکب شوند، دچار سوءتفاهم خواهند شد.

It's going to compromise their clarity.

این به وضوح آنها را به خطر می اندازد.

So it's really important to  understand what are the things,  

بنابراین بسیار مهم است که بفهمید چیزها،

the elements, the sounds that prevent you  from sounding clear, that get in your way.

عناصر، صداهایی که مانع از واضح به نظر رسیدن شما می‌شوند، چه چیزهایی هستند که سر راه شما قرار می‌گیرند.

So sometimes it could be the R sound  because you feel self-conscious,  

بنابراین گاهی اوقات ممکن است صدای R باشد، زیرا احساس می‌کنید خودآگاه هستید،

you feel like you're investing a lot of energy.

احساس می‌کنید انرژی زیادی صرف می‌کنید.

You avoid words with the R, right?

شما از کلمات با R اجتناب می کنید، درست است؟

Like.

So if that is the case, that  probably would be a top priority.

پسندیدن.

بنابراین، اگر چنین باشد، احتمالاً اولویت اصلی خواهد بود.

So it's important to not go and learn all  the sounds of American English because  

بنابراین مهم است که نروید و همه صداهای انگلیسی آمریکایی را یاد نگیرید زیرا

some of them are not an issue, may not  be an issue, but only the key sounds  

برخی از آنها مشکلی ندارند، ممکن است مشکل ساز نباشند، اما فقط صداهای کلیدی

that are that affect your clarity, affect your  confidence, intelligibility, so on and so forth.

که بر وضوح شما تأثیر می گذارند، بر اعتماد به نفس، قابل فهم بودن و غیره تأثیر می گذارند. به همین ترتیب.

After that, it's important to  learn how to produce it properly.

پس از آن، مهم است که یاد بگیرید چگونه آن را به درستی تولید کنید.

And this is where you have hundreds and thousands  of videos online that teach you specific sounds.

و اینجاست که صدها و هزاران ویدیو آنلاین دارید که صداهای خاصی را به شما آموزش می‌دهند.

So you can go and learn how to produce the sound.

بنابراین می توانید بروید و نحوه تولید صدا را یاد بگیرید.

It's physical, it's technical, right?

فیزیکی است، فنی است، درست است؟

What to do with the lips, what to do  with the tongue, what to do with the jaw,  

با لب ها چه کنیم، با زبان چه کنیم، با فک چه کنیم،

where to place the sound.

صدا را کجا قرار دهیم.

And then once you understand how to  produce a sound that might be challenging,  

و بعد از اینکه فهمیدید چگونه می‌توانید صدایی تولید کنید که ممکن است چالش برانگیز باشد،

let's say the dark L, the L that  appears at the end of words.

L تیره را L که در انتهای کلمات ظاهر می‌شود، فرض کنید.

Well, let's say you say well, and then you've  learned how to pronounce the dark L Well, now it's  

خوب، فرض کنید خوب می‌گویید، و سپس یاد گرفته‌اید که چگونه L تیره را تلفظ کنید، خب، حالا

not enough because it doesn't mean that you'll  be able to use it consistently when speaking.

کافی نیست، زیرا به این معنی نیست که می‌توانید به طور مداوم از آن در هنگام صحبت کردن استفاده کنید.

You have to turn it into a habit.

باید آن را به عادت تبدیل کنید.

Pronunciation is a habit.

تلفظ یک عادت است.

So once you learn how to produce a certain  sound, you have to repeat it again and again.

بنابراین وقتی یاد گرفتید که چگونه یک صدای خاص تولید کنید، باید آن را دوباره و دوباره تکرار کنید.

And usually I teach it in  words, phrases, and sentences.

و معمولاً آن را با کلمات، عبارات و جملات آموزش می‌دهم.

So it's kind of like building up so that you,  

بنابراین چیزی شبیه به ساختن است که شما،

it becomes more natural for you,  it becomes more spontaneous.

برای شما طبیعی‌تر می‌شود، خود به خود بیشتر می‌شود.

And this is how you can start  using it on your own, right?

و اینگونه است که می توانید به تنهایی از آن استفاده کنید، درست است؟

Like you, you have to do all of that work before  

مانند شما، قبل از اینکه از

expecting yourself to use it on  your own or or for it to change.

خودتان انتظار داشته باشید که از آن استفاده کنید یا تغییر کند، باید همه این کارها را انجام دهید.

Great.

عالی. پس این یک

So that's that's a start, yeah.

شروع است، بله.

Identify what sounds that you need to improve.

مشخص کنید چه صداهایی را باید بهبود بخشید.

Now what if at that point a student didn't  actually know mm hmm how their accent is?

حالا اگر در آن مرحله دانش‌آموزی واقعاً نمی‌دانست که لهجه او چگونه است؟

I'm thinking back to my own experience and I  might when I'm speaking a foreign language I  

من به تجربه خودم فکر می کنم و ممکن است وقتی به یک زبان خارجی صحبت می کنم

might say something but really not  know if I'm saying it correctly.

ممکن است چیزی بگویم اما واقعاً ندانم که آن را درست می گویم یا نه.

Do you have any advice to help  these students even understand  

آیا توصیه‌ای دارید که به این دانش‌آموزان کمک کنید حتی بفهمند روی

what areas of their pronunciation  or accent they need to work on?

چه قسمت‌هایی از تلفظ یا لهجه‌شان باید کار کنند؟

Sure.

So I would say that critical  mistakes or the top priority  

مطمئن.

بنابراین می‌توانم بگویم که اشتباهات مهم یا اولویت اصلی

would be eliminating sounds and awareness is key.

حذف صداها است و آگاهی مهم است.

So I'm going to say those things and then those  watching like our, our, our viewers might need to  

بنابراین، می‌خواهم آن چیزها را بگویم و سپس آنهایی که تماشا می‌کنند مانند بینندگان ما، ما، ممکن است نیاز داشته باشند که

record themselves and see if they're doing those  things because you're able to hear it right?

خودشان را ضبط کنند و ببینند که آیا آن کارها را انجام می‌دهند، زیرا شما می‌توانید آن را درست بشنوید؟

Like, but sometimes when we speak and we're  in our head, it's a little hard to notice it.

درست است، اما گاهی اوقات وقتی صحبت می‌کنیم و در سر خود هستیم، کمی سخت است که متوجه آن شویم.

So This is why using recordings is really good.

بنابراین به همین دلیل است که استفاده از ضبط ها واقعا خوب است.

If you drop sounds mine instead  of mind tech instead of texts.

اگر به‌جای استفاده از پیام‌های متنی، صداهای من را رها کنید.

OK, that happens for certain  speakers if you add sounds.

بسیار خوب، اگر صداها را اضافه کنید، برای بلندگوهای خاصی اتفاق می‌افتد.

So if instead of saying bus, you say bus  Oh, OK, you're adding a vowel sound at the  

بنابراین، اگر به جای گفتن اتوبوس، بگویید اتوبوس اوه، خوب، یک صدای مصوت در

end and you're changing the number of syllables,  instead of 1 syllable, it becomes two syllables.

انتهای آن اضافه می‌کنید و تعداد هجاها را تغییر می‌دهید، به جای 1 هجا، به دو هجا تبدیل می‌شود.

That is going to completely affect your clarity.

این کاملاً بر وضوح شما تأثیر می گذارد.

The Luckily these mistakes are not very  common, but these are top priority.

خوشبختانه این اشتباهات خیلی رایج نیستند، اما اینها در اولویت هستند.

If you replace one sound that exists in English  with another sound that exists in English.

اگر صدایی را که در انگلیسی وجود دارد با صدای دیگری که در انگلیسی وجود دارد جایگزین کنید.

What do I mean?

منظورم چیست؟

Rs and LS right?

Rs و LS درست است؟

If you say light instead of right  without thinking about it or you are,  

اگر به جای درست، بدون اینکه به آن فکر کنید، می‌گویید،

but you're not working intentionally on  it, the and wah a lot of people replace  

اما عمداً روی آن کار نمی‌کنید، بسیاری از افراد جایگزین

those sounds SA and TH OK sink instead of  think that could compromise your clarity.

صداهای SA و TH OK می‌شوند به جای اینکه فکر کنند که وضوح شما را به خطر می‌اندازد.

So I would put all of these as top priority.

بنابراین من همه اینها را در اولویت قرار می دهم.

Below that there are sounds like he sounds  like the R if it's mispronounced the TH  

در زیر آن صداهایی مانند صداهایی مانند R وجود دارد که اگر اشتباه تلفظ شود TH

sheep ship vowel pair pool pull like  similar vowel sounds that people merge.

کشتی گوسفند جفت صدادار مانند صداهای مصوت مشابهی است که افراد ادغام می‌کنند.

So they will say sheep and sheep  for instead of sheep and ship right.

پس به جای گوسفند گوسفند و گوسفند خواهند گفت و درست کشتی.

So, so merging sounds and then reducing  the number of vowels that one uses.

بنابراین، ادغام صداها و سپس کاهش تعداد حروف صدادار مورد استفاده. بنابراین،

So that would be, it's  important, it's not critical.

مهم است، مهم نیست.

Now I would also say, so these are the things that  people need to explore and see if they're doing.

اکنون همچنین می‌گویم، بنابراین اینها چیزهایی هستند که افراد باید کاوش کنند و ببینند که آیا انجام می‌دهند یا خیر. موارد

There is more, but I think that's a good start.

بیشتری وجود دارد، اما فکر می کنم این شروع خوبی است.

Another thing that I would  introduce would be prosody,  

چیز دیگری که معرفی می‌کنم عبارت است از عروض،

intonation, rhythm, stress,  connected speech, right?

آهنگ، ریتم، استرس، گفتار متصل، درست است؟

So if you tend to separate your words so  that you sound clear, like I'm doing now,  

بنابراین، اگر تمایل دارید کلمات خود را طوری جدا کنید که واضح به نظر برسید، مانند من اکنون،

speaking in the sense of staccato  because because of your first language,  

به معنای استاکاتو صحبت کنید به دلیل زبان اولتان،

maybe that's how it is in your first language  or because you're trying to be clear.

شاید در زبان اول شما اینطور باشد یا به این دلیل که سعی می کنید روشن باشد

I think it's not a sound, but it's definitely  an aspect of speech that is important for  

من فکر می‌کنم این یک صدا نیست، اما قطعاً جنبه‌ای از گفتار است که برای وضوح مهم است،

clarity because people are used to receiving the  language or thoughts in groups in chunks, right?

زیرا مردم عادت دارند زبان یا افکار را به صورت گروهی به صورت تکه‌تکه‌ای دریافت کنند، درست است؟

And if you separate it, it's going to  be harder for people to understand.

و اگر آن را جدا کنید، درک آن برای مردم سخت‌تر می‌شود.

So I would also say this is one of the  things that students should focus on.

بنابراین من همچنین می گویم این یکی از مواردی است که دانش آموزان باید روی آن تمرکز کنند.

I think that's that's that's enough for now.

فکر کنم فعلا همین کافیه موارد

There's more, but yes, definitely  enough to get them going for sure.

بیشتری وجود دارد، اما بله، قطعاً کافی است تا مطمئناً آنها را ادامه دهند.

And remember everyone take it one step at a time.

و به یاد داشته باشید که همه آن را یک قدم بردارند.

You're improving these things,  not immediately everything.

شما در حال بهبود این چیزها هستید، نه بلافاصله همه چیز.

Just work on one thing at a time.

فقط روی یک چیز در یک زمان کار کنید.

Now, as my students are improving these areas,  do you have any suggestions for how they can be  

اکنون، از آنجایی که دانش‌آموزان من در حال بهبود این حوزه‌ها هستند، آیا پیشنهادی دارید که چگونه می‌توان آنها را

better understood even with  the accent they have now?

حتی با لهجه‌ای که اکنون دارند بهتر درک کرد؟

Because I had an unfortunate situation where I was  getting gas and I was trying to work the pump and  

چون وضعیت ناگواری داشتم که داشتم گاز می گرفتم و می خواستم پمپ را کار کنم و

it wasn't working and a voice came on the intercom  and said something and I didn't understand it.

کار نمی کرد و صدایی از اینترکام آمد و چیزی گفت و من متوجه نشدم.

I said what?

گفتم چی؟

Because that's what we say in in American English.

زیرا این چیزی است که ما در انگلیسی آمریکایی می گوییم.

What?

چی؟

And then he repeated himself and  I still didn't understand it.

و بعد خودش را تکرار کرد و من هنوز آن را نفهمیدم.

And then he repeated it again.

و بعد دوباره تکرار کرد.

And after that third time I  still didn't understand it.

و بعد از آن بار سوم، هنوز آن را نفهمیدم.

And it was a non-native speaker  on the other side of the intercom.

و این یک اسپیکر غیر بومی در طرف دیگر اینترکام بود.

So what could that student do or other other  students do when they're in the moment?

بنابراین، آن دانش‌آموز یا سایر دانش‌آموزان وقتی در آن لحظه هستند، چه کاری می‌توانند انجام دهند؟

They aren't going to be able  to change how they pronounce  

آنها نمی‌توانند نحوه تلفظ

sounds 'cause they're communicating right now.

صداها را تغییر دهند زیرا در حال حاضر در حال برقراری ارتباط هستند.

Is there any strategies they can use to  just be clearer with the accents they have?

آیا راهبردی وجود دارد که آنها بتوانند با استفاده از لهجه‌هایی که دارند واضح‌تر باشند؟

Yeah.

آره

This is this is a a good a good question  and a good story because of course,  

این یک سؤال خوب و یک داستان خوب است زیرا البته،

because it was it wasn't face to face  communication, which makes it easier, right?

زیرا ارتباط رودررو نبوده است، که این کار را آسان‌تر می‌کند، درست است؟

That makes it easier for you to  understand and I think and you  

این موضوع درک شما را آسان‌تر می‌کند و فکر می‌کنم شما

have experience working with  non-native speakers, right.

تجربه کار با غیر بومی‌ها را دارید، درست است.

So even you terrible.

بنابراین حتی شما وحشتناک.

I felt terrible that I couldn't.

احساس وحشتناکی داشتم که نمی توانستم. در

Now probably most native speakers.

حال حاضر احتمالا اکثر زبان مادری.

I think a lot of native speakers do feel bad when  they can't understand someone else because we  

من فکر می‌کنم بسیاری از افراد بومی وقتی نمی‌توانند شخص دیگری را درک کنند، احساس بدی می‌کنند، زیرا ما

want to help people, we want to be good listeners,  and I felt very badly that I couldn't understand.

می‌خواهیم به مردم کمک کنیم، می‌خواهیم شنوندگان خوبی باشیم، و من احساس بدی داشتم که نمی‌توانم درک کنم.

And this person and I also felt like  I probably made him feel bad because  

و من و این شخص همچنین احساس کردیم احتمالاً باعث شده او احساس بدی داشته باشد زیرا

I had to ask him to repeat himself three times.

مجبور شدم از او بخواهم که خود را سه بار تکرار کند.

And even after that I still  couldn't understand him.

و حتی بعد از آن من هنوز نتوانستم او را درک کنم.

So I felt very bad about this situation.

بنابراین من از این وضعیت خیلی بد شدم.

I can imagine and it's like it's very  uncomfortable because you don't want  

من می توانم تصور کنم و به نظر می رسد بسیار ناخوشایند است زیرا شما نمی خواهید به

to make someone feel misunderstood  or or bad or embarrassed in any way.

کسی احساس سوء تفاهم یا بد یا شرمندگی بدهید.

So I think as if you communicate with anyone  native speaker and non-native speaker and you  

بنابراین من فکر می‌کنم که اگر با کسی که دارای زبان مادری و غیر بومی است ارتباط برقرار می‌کنید و احساس می‌کنید که

are you feel like you're not clear or someone does  not understand you, I would say the first thing.

واضح نیستید یا کسی شما را نمی‌فهمد، اولین چیز را می‌گویم.

Do not repeat saying what  you just said in the same  

آنچه را که گفتید به همان

way because probably something there was  not transformed or transitioned properly.

روش تکرار نکنید زیرا احتمالاً چیزی در آنجا به درستی تغییر نکرده یا انتقال داده نشده است.

It could be the sounds, it could  be the specific words and maybe  

این می تواند صداها، کلمات خاص و شاید

the mispronunciation in one of the words that  changed how you perceive the entire sentence.

تلفظ نادرست در یکی از کلمات باشد که نحوه درک شما از کل جمله را تغییر دهد.

It could be the stress, right?

این می تواند استرس باشد، درست است؟

Primary stress.

استرس اولیه

Maybe a word was the the  primary stress was misplaced.

شاید یک کلمه این بود که استرس اصلی نابجا بود.

Maybe the stress on the content word or the  keyword in the phrase was incorrect, right?

شاید استرس روی کلمه محتوا یا کلمه کلیدی در عبارت نادرست باشد، درست است؟

Which is also really, really important, right?

که واقعاً، واقعاً مهم است، درست است؟ روی

Which word you stress or you deliver the message.

کدام کلمه تاکید می کنید یا پیام را ارائه می دهید.

So do not repeat it in the same way.

پس به همین صورت تکرار نکنید.

Try to use different words.

سعی کنید از کلمات مختلف استفاده کنید.

Go slower, OK?

آهسته تر برو، باشه؟

If you are on the phone or in a radio or whatever,  

اگر با تلفن یا رادیو یا هر چیز دیگری صحبت می‌کنید،

raise your pitch a little bit so you  project your voice differently, right?

صدای خود را کمی بالا ببرید تا صدایتان را به گونه‌ای متفاوت پخش کنید، درست است؟

Sometimes when we're down here,  

گاهی اوقات وقتی اینجا هستیم،

we sound a little muffled and the  voice does not carry through properly.

کمی خفه به نظر می‌رسد و صدا به درستی پخش نمی‌شود.

So you can change.

بنابراین شما می توانید تغییر دهید.

Remember when we had masks  

به یاد می آورید زمانی که در

back in during the pandemic and we had to change  our voice to get through the to the other person?

طول همه گیری همه گیر ماسک می زدیم و مجبور بودیم صدای خود را تغییر دهیم تا از طریق آن به طرف مقابل برسیم؟

So a lot of times I, I would notice that people  subconsciously just raise their pitch, right.

بنابراین، خیلی وقت‌ها متوجه می‌شوم که مردم ناخودآگاه فقط صدای خود را بالا می‌برند، درست است.

They go more nasal, they project  their voice better do that right.

آن‌ها بیشتر به حالت بینی می‌روند، صدایشان را بهتر پخش می‌کنند.

So don't repeat it 1 to one.

بنابراین آن را یک به یک تکرار نکنید.

Change something about maybe the  wording or use different words.

چیزی را در مورد شاید عبارت تغییر دهید یا از کلمات دیگری استفاده کنید.

Slow down, change your pitch a little bit.

سرعت خود را کم کنید، کمی سرعت خود را تغییر دهید.

And also I would recommend deciding what is  the like really quickly if you can't do it.

و همچنین توصیه می‌کنم اگر نمی‌توانید این کار را انجام دهید، خیلی سریع تصمیم بگیرید چه چیزی شبیه آن است.

What is the most important  word that is important here?

مهمترین کلمه ای که در اینجا مهم است چیست؟

If if the person understands this word, would they  make sense of the rest of the sentence, Right.

اگر آن شخص این کلمه را بفهمد، آیا بقیه جمله را معنا می‌کند، درست است.

So the keyword, the content word  in English needs to be longer,  

بنابراین کلمه کلیدی، کلمه محتوا در انگلیسی باید بلندتر،

louder, higher in pitch, OK,  longer, louder, higher in pitch.

بلندتر، بلندتر، بلندتر، خوب، بلندتر، بلندتر، بلندتر باشد.

So make sure that there is at  least one word that sticks out.

بنابراین مطمئن شوید که حداقل یک کلمه وجود داشته باشد.

Say it longer, say it slower, and  raise the pitch for it a little bit,  

طولانی‌تر بگویید، آهسته‌تر بگویید، و گام را کمی بلندتر کنید،

and usually that would solve the problem  no matter what pronunciation mistakes  

و معمولاً این مشکل را حل می‌کند، مهم نیست که چه اشتباهات تلفظی

you're making because the other  person will will make sense of it.

انجام می‌دهید، زیرا طرف مقابل آن را درک خواهد کرد.

But they need something to work  with and I think that could help.

اما آنها به چیزی برای کار نیاز دارند و فکر می‌کنم این می‌تواند کمک کند.

That's excellent advice for sure.

مطمئناً این توصیه عالی است.

And I think what you said about if they  can't understand you, don't just say it  

و فکر می‌کنم اگر آنها نتوانند شما را بفهمند، چیزی را که درباره آن گفتید،

again exactly the same way 'cause if I  couldn't understand you the first time,  

دوباره به همان روش تکرار نکنید، زیرا اگر بار اول نتوانستم شما را درک کنم،

chances are I won't be able to  understand you the second time.

به احتمال زیاد نتوانم شما را درک کنم. بار دوم

So I think all that advice you just gave would  

بنابراین فکر می‌کنم تمام این توصیه‌هایی که شما دادید

have definitely helped that  person in that situation.

قطعاً به آن فرد در آن موقعیت کمک می‌کرد.

Yeah, yeah.

آره آره.

And I think as a listener, and  I bet that you can attest to it,  

و من به‌عنوان یک شنونده فکر می‌کنم، و شرط می‌بندم که شما می‌توانید آن را تأیید کنید،

that you get stressed out when  you don't understand someone.

وقتی کسی را درک نمی‌کنید دچار استرس می‌شوید.

And that also affects your ability to understand.

و این نیز بر توانایی شما در درک تأثیر می گذارد.

So if it's repeated in the same way, it's  really hard for you to to now make sense of  

بنابراین، اگر به همان شیوه تکرار شود، به دلیل تجربه احساسی، هم‌چنین، هم، هم، هم، هم اکنون برایتان سخت است که

it all of a sudden because of the, the also  the, the, the, the emotional experience.

ناگهان آن را بفهمید.

That's very true, Very true.

این بسیار درست است، بسیار درست است.

Now, when you were working on your  accent, were there specific mistakes  

اکنون، وقتی روی لهجه‌تان کار می‌کردید، آیا اشتباهات خاصی وجود داشت

that you think you made that slowed  down your process of reducing your  

که فکر می‌کنید مرتکب شده‌اید و روند کاهش

accent faster than you could have if  you knew everything that you know now?

لهجه‌تان را سریع‌تر از آنچه می‌دانستید کند کرده است، اگر همه چیزهایی را که اکنون می‌دانید، می‌دانستید؟

And could you share some of these mistakes  

و آیا می‌توانید برخی از این اشتباهات را

that you made so my students can  avoid making these same mistakes?

که مرتکب شده‌اید به اشتراک بگذارید تا دانش‌آموزان من بتوانند از انجام این اشتباهات اجتناب کنند؟

I think that I didn't, I wasn't  aware of prosody intonation,  

فکر می‌کنم که نمی‌دانستم، از لحن عروضی،

rhythm and stress and, and, and  connected speech and all of that.

ریتم و استرس و، و، گفتار مرتبط و همه اینها آگاه نبودم.

I did not learn that in school.

من این را در مدرسه یاد نگرفتم.

I learned it vicariously because  we would imitate and do shadowing.

من آن را به صورت نایب یاد گرفتم زیرا ما شبیه سازی می کردیم و سایه زدن را انجام می دادیم.

And when we worked on accents, then  yes, like there is impact to the rhythm,  

و وقتی روی لهجه‌ها کار می‌کردیم، بله، مثل اینکه روی ریتم تأثیر می‌گذارد،

but it wasn't something that I've learned about  

اما این چیزی نبود که

the American accent when I acquired  the general American accent, right.

وقتی لهجه عمومی آمریکایی را به دست آوردم، درباره لهجه آمریکایی یاد گرفتم، درست است.

So for me, I only focused on sounds  and there was still a missing link.

بنابراین برای من، فقط روی صداها تمرکز کردم و هنوز یک حلقه گم شده وجود داشت.

That was hard for me to  understand what that was like.

برای من سخت بود که بفهمم این چه شکلی است.

I sounded, all the sounds were great, but there  was still something that wasn't pulling together.

صدا کردم، همه صداها عالی بودند، اما هنوز چیزی بود که جمع نمی‌شد.

And I think that had I put more focus  on recognizing that all of that aspect,  

و من فکر می‌کنم که اگر تمرکز بیشتری روی تشخیص این موضوع می‌گذاشتم،

you know, like prosody, the, the, the,  everything that is not the sounds.

شما می‌دانید، مانند عروض، هر چیزی که صداها نیست.

That makes a huge part of how we communicate.

این بخش بزرگی از نحوه ارتباط ما را تشکیل می دهد.

I think it would have made  things easier for me early on.

فکر می‌کنم در اوایل کارها را برایم آسان‌تر می‌کرد.

I would have listened to it differently, paid  attention to nuance and and improved faster.

من به طور دیگری به آن گوش می‌دادم، به نکات ظریف توجه می‌کردم و سریع‌تر پیشرفت می‌کردم.

That's what I think.

این چیزی است که من فکر می کنم.

But I also think that being in  acting school and doing this work,  

اما من همچنین فکر می‌کنم که با حضور در مدرسه بازیگری و انجام این کار،

I got really good tools like the repetitions.

ابزارهای بسیار خوبی مانند تکرارها به دست آوردم.

I, I could have practiced more between us, but,  but I think that a lot of the things that I've  

من، می‌توانستم بیشتر بینمان تمرین کنم، اما، اما فکر می‌کنم بسیاری از کارهایی را که در

done back then, I, I teach them to my students  today because I think the, the, the beginning  

آن زمان انجام داده‌ام، امروز به دانش‌آموزانم آموزش می‌دهم، زیرا فکر می‌کنم،

method and how I worked was, was good specifically  for, for sounds, but not for for everything else.

روش، آغاز، و چگونه من کار کردم، مخصوصاً برای صداها خوب بود، اما برای هر چیز دیگری نه.

And So what advice would you give to  students so they can, if they're trying  

و بنابراین، چه توصیه‌ای به دانش‌آموزان می‌دهید تا بتوانند، اگر می‌خواهند

to work on their R versus L, they can watch a  YouTube video to understand the mouth position.

روی R در مقابل L خود کار کنند، بتوانند یک ویدیوی YouTube تماشا کنند تا موقعیت دهان را درک کنند.

But how can they understand  how those sounds are are used  

اما چگونه می‌توانند بفهمند که این صداها چگونه

in speech and the connection, the intonation, how?

در گفتار و ارتباط، لحن، چگونه استفاده می‌شوند؟

What should they specifically  do to improve those areas?

آنها به طور خاص برای بهبود آن مناطق چه کاری باید انجام دهند؟

So for students who are not actively  learning it, 'cause you can learn it  

بنابراین برای دانش‌آموزانی که فعالانه آن را یاد نمی‌گیرند، «زیرا می‌توانید آن را یاد بگیرید

and you can practice it, but if you're not,  then shadowing, for example, is a really,  

و می‌توانید آن را تمرین کنید، اما اگر اینطور نیست، برای مثال، سایه زدن یک

really great exercise to improve those aspects and  also to develop intuition right around the rhythm.

تمرین واقعاً،   واقعاً عالی برای بهبود این جنبه‌ها و همچنین توسعه است. شهود درست در اطراف ریتم.

And even without learning and  practicing specifically rhythm,  

و حتی بدون یادگیری و تمرین خاص ریتم،

which you can, you know, I teach  it, but not everyone needs it.

که می‌توانید، می‌دانید، من آن را آموزش می‌دهم، اما همه به آن نیاز ندارند.

Not everyone has access to it.

همه به آن دسترسی ندارند.

So shadowing, which means to  find a speaker that you like,  

بنابراین سایه زدن، به این معناست که اگر متن را پیش روی خود دارید، گوینده ای را پیدا کنید که دوست دارید

if you have the text in front of you, even better.

، حتی بهتر است.

You know, you do that a lot  in your on your channel.

می دانید، این کار را در کانال خود زیاد انجام می دهید.

And then you listen to a line  or two and you just imitate it.

و سپس به یک یا دو خط گوش می دهید و فقط آن را تقلید می کنید.

You just repeat it and again and again and again.

شما فقط آن را تکرار می کنید و دوباره و دوباره و دوباره.

And he tried to kind of like focus on the melody  

و سعی کرد به نوعی روی ملودی تمرکز کند

and focus on the rhythm and focus  on connecting the phrases together.

و روی ریتم تمرکز کند و روی پیوند عبارات به هم تمرکز کند.

And I think this is something that is very,  very beneficial for doing this kind of work.

و من فکر می کنم این چیزی است که برای انجام این نوع کار بسیار بسیار مفید است.

And also, I think just reading out  loud or speaking intentionally.

و همچنین، من فکر می‌کنم فقط با صدای بلند می‌خوانم یا عمداً صحبت می‌کنم.

So recording yourself, answering a  question or talking about yourself,  

بنابراین خودتان را ضبط کنید، به یک سؤال پاسخ دهید یا درباره خودتان صحبت کنید،

but focusing on a specific thing.

اما روی یک چیز خاص تمرکز کنید.

Now I'm focusing on making sure that my R  has like this nice deep rounded quality or  

اکنون روی این تمرکز می‌کنم که مطمئن شوم R م دارای این کیفیت گرد عمیق است یا

sticking out the tongue for the TH or  using more melody when I speak, right?

زبان را برای TH بیرون می‌آورم یا هنگام صحبت از ملودی بیشتری استفاده می‌کنم، درست است؟

So speaking freely, but being intentional about  using one thing that you're trying to change,  

بنابراین آزادانه صحبت کردن، اما عمدی در مورد استفاده از چیزی که می‌خواهید تغییر دهید، می‌دانید،

you know, and going back to what you  said about focus on one thing that  

و به آنچه درباره تمرکز بر روی یک چیز گفتید بازگردید که

is really important when you do any kind  of work, definitely pronunciation work.

وقتی هر نوع کاری انجام می‌دهید، واقعاً مهم است.

Otherwise you get overwhelmed and  confused and you don't benefit from it.

در غیر این صورت غرق و گیج می شوید و از آن سود نمی برید.

Yeah, that makes a lot of sense.

بله، این خیلی منطقی است.

And you have already shared  so many tips that my students  

و شما قبلاً نکات بسیار زیادی را به اشتراک گذاشته‌اید که دانش‌آموزان من

can start using to improve their  pronunciation, reduce their accent.

می‌توانند برای بهبود تلفظ و کاهش لهجه‌شان استفاده کنند.

So to help them not feel overwhelmed.

بنابراین برای کمک به آنها که احساس غرق شدن نکنند.

If they were only to do one thing, the  very first thing that they should do,  

اگر قرار بود فقط یک کار را انجام دهند، اولین کاری که باید انجام دهند،

let's say this week to start working  on their pronunciation and accent.

فرض کنید این هفته شروع به کار روی تلفظ و لهجه خود کنند.

What should they do?

آنها باید چه کار کنند؟

So I would choose, I would spend the week just  trying to figure out what they would want to  

بنابراین من انتخاب می‌کردم، هفته را صرف این می‌کردم که بفهمم آنها می‌خواهند

focus on and practice and then put everything  on the side and then say to themselves, OK,  

روی چه چیزی تمرکز کنند و تمرین کنند و سپس همه چیز را کنار بگذارم و سپس به خودشان بگویم، خوب،

for the next two weeks, 3 weeks, 4  weeks, I'm going to focus on the R.

برای دو هفته، 3 هفته، 4 هفته آینده. , من روی R تمرکز می‌کنم.

I'm going to focus on and choose a sound like I  think that that is, if you're just starting out,  

می‌خواهم روی آن تمرکز کنم و صدایی را انتخاب کنم که فکر می‌کنم این است که اگر تازه شروع کرده‌اید،

sounds are pretty are, are, are a good place to  start because intonation could be more vague.

صداها زیبا هستند، هستند، مکان خوبی برای شروع هستند. زیرا لحن می تواند مبهم تر باشد.

And if you decide to do it, then create  the like, find the resources for yourself.

و اگر تصمیم دارید این کار را انجام دهید، پس مانند آن را ایجاد کنید، منابع را برای خود بیابید.

You know, the right videos teaching you that and  and practice the sound with lots of repetition.

می دانید، ویدیوهای مناسب این را به شما آموزش می دهند و صدا را با تکرار زیاد تمرین می کنید.

OK, so identify the sound.

خوب، پس صدا را شناسایی کنید.

I know you said one thing, but it's kind of  like identify the sound and then practice it.

می دانم که یک چیز گفتی، اما این چیزی شبیه به شناسایی صدا و سپس تمرین آن است. از

Don't expect yourself to use it.

خودتان انتظار استفاده از آن را نداشته باشید.

Just probably if it's the R, learn how to make it  

احتمالاً اگر R است، یاد بگیرید که چگونه آن را بسازید

and then just practice a lot  of words with the R sound.

و سپس فقط کلمات زیادی را با صدای R تمرین کنید.

Now when we have ChatGPT and all these  IAI tools, it's so easy to generate lists  

اکنون وقتی ChatGPT و همه این ابزارهای IAI را داریم، تولید فهرست‌ها

of words, let's say with the R sound,  specifically with the R, it's easier.

از کلمات بسیار آسان است، مثلاً با صدای R، مخصوصاً با R، آسان‌تر است.

With others, it's not so much.

با دیگران، آنقدرها نیست. پس

So that's it.

همین است. فکر می

I think I, I and I also think it's a lot of fun.

کنم من، من و من نیز فکر می کنم که این بسیار سرگرم کننده است.

I'm biased a little bit, but I  do think pronunciation work can  

من کمی تعصب دارم، اما فکر می کنم

be fun if you have the right mindset and attitude.

اگر طرز فکر و نگرش درستی داشته باشید، تلفظ می تواند سرگرم کننده باشد. فکر می‌کنم

I think that's a great point and I agree  especially with your shadowing exercises.

این نکته بسیار خوبی است و من به خصوص با تمرین‌های سایه‌زنی شما موافقم. تمرین‌های

You have a lot of fun shadowing  exercises on your YouTube channel  

سایه‌زنی بسیار سرگرم‌کننده در کانال YouTube خود دارید

and even just focusing on individual sounds  it it's a nice mouth workout and I agree.

و حتی فقط بر روی صداهای فردی تمرکز می‌کنید این یک تمرین دهانی خوب است و من موافقم.

So hopefully all my students will approach it with  

بنابراین امیدوارم همه دانش‌آموزان من با

that mindset is going to be fun to work  on my pronunciation, improve my accent.

این طرز فکر برخورد کنند که کار کردن بر روی تلفظ من و بهبود لهجه‌ام سرگرم‌کننده خواهد بود.

So now you have your work to do.

بنابراین اکنون شما باید کار خود را انجام دهید.

You need to identify that one sound that you  want to improve and then commit to practicing  

باید آن صدایی را که می‌خواهید بهبود ببخشید شناسایی کنید و سپس متعهد شوید که

that sound for one week, two weeks, or as long  as it takes to feel comfortable with that sound.

آن صدا را برای یک هفته، دو هفته یا هر چقدر که برای احساس راحتی با آن صدا طول می‌کشد، تمرین کنید.

So everyone put that one sound that  you want to work on in the comments,  

بنابراین، همه آن صدایی را که می‌خواهید روی آن کار کنید، در نظرات قرار می‌دهند،

publicly commit to working on that.

به طور عمومی متعهد می‌شوند که روی آن کار کنید.

And Hadar has many resources to help you.

و هادار منابع زیادی برای کمک به شما دارد.

So Hadar, can you share how my  students can connect with you,  

بنابراین، هادار، می‌توانید نحوه ارتباط دانش‌آموزان من با شما را به اشتراک بگذارید،

where they can find you so they can get  the resources to improve that one sound?

جایی که می‌توانند شما را پیدا کنند تا بتوانند منابعی را برای بهبود آن صدا به دست آورند؟

Yeah, 100%.

آره 100%

So the best way is to just find me on my website,  which is my full name, Hadar shemesh.com.

بنابراین بهترین راه این است که فقط من را در وب سایت من پیدا کنید، که نام کامل من است، Hadar shemesh.com.

This is where you get access to all  my videos, podcast, social media,  

اینجا جایی است که به همه ویدیوها، پادکست‌ها، رسانه‌های اجتماعی من دسترسی پیدا می‌کنید،

but you can of course also find me on  YouTube at Accents Way English with Hadar.

اما مطمئناً می‌توانید من را در YouTube در Accents Way English with Hadar نیز پیدا کنید.

And of course, I will have everything linked up  in the description so you can easily find it.

و البته، من همه چیز را در توضیحات مرتبط خواهم داشت تا بتوانید به راحتی آن را پیدا کنید.

Well, thank you so much for being here Hadar,  

خوب، از اینکه اینجا هستید، هادار،

and sharing all your wonderful  advice and wisdom with my students.

و همه توصیه ها و حکمت فوق العاده خود را با شاگردانم به اشتراک گذاشتید، بسیار سپاسگزارم. خیلی

Thank you so much Jennifer for having me.

ممنون جنیفر که منو داشتی