🌸 C2 READING PRACTICE to improve your FLUENCY IN ENGLISH!

In this lesson, we're going to read an advanced news article together.

در این درس قصد داریم یک مقاله پیشرفته خبری را با هم بخوانیم.

This is quite an advanced article at the C2 level.

این یک مقاله کاملاً پیشرفته در سطح C2 است .

But don't worry because we're going to review this article in full and I'll explain all

اما نگران نباشید زیرا ما قصد داریم این مقاله را به طور کامل بررسی کنیم و تمام

of the advanced vocabulary and advanced grammar concepts so you can advance your English quickly

واژگان پیشرفته و مفاهیم گرامر پیشرفته را توضیح خواهم داد تا بتوانید زبان انگلیسی خود را سریع

and easily.

و آسان پیش ببرید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

1st I'll read the headline What rockets a brand into cult following status.

اول، تیتر چه چیزی یک نام تجاری را به وضعیت پیروی از فرقه تبدیل می کند را خواهم خواند.

And the brand we're talking about is the Barbie brand.

و برندی که در مورد آن صحبت می کنیم، برند باربی است .

So here, what rockets?

خب اینجا، چه موشک هایی؟

Of course you're familiar with a rocket, but notice that this is not a noun, it's a verb.

البته شما با موشک آشنا هستید، اما توجه کنید که این یک اسم نیست، یک فعل است.

A verb?

یک فعل؟

To rocket to rocket.

موشک به موشک. آیا

Can you imagine what this means?

می توانید تصور کنید که این به چه معناست؟

What does a rocket do?

موشک چه کار می کند؟ خیلی خیلی

It goes into space very, very quickly, right?

سریع به فضا می رود، درست است؟

So when something rockets something else, it means it allows it to move very, very quickly.

بنابراین وقتی چیزی به چیز دیگری شلیک می کند، به این معنی است که به آن اجازه می دهد خیلی خیلی سریع حرکت کند.

And the article is questioning, well, what was it?

و مقاله سوال برانگیز است، خوب، چه بود؟

What was it that allowed the brand, the Barbie brand to move into this status very, very

چه چیزی باعث شد که برند، برند باربی خیلی خیلی سریع به این وضعیت برود

quickly?

؟

What rockets a brand into cult following status?

چه چیزی یک نام تجاری را به وضعیت زیر تبدیل می کند؟

So what is a cult following?

پس پیرو فرقه چیست؟

Well, cult in this sense.

خب فرقه به این معنا.

In the context of a brand or a person or a product, it simply means that there's a lot

در زمینه یک نام تجاری یا یک شخص یا یک محصول، به سادگی به این معنی است که

of popularity.

محبوبیت زیادی وجود دارد.

The brand or product or person is very popular with many people.

برند یا محصول یا شخص مورد علاقه بسیاری از افراد است.

So this article is going to discuss what allowed Barbie to become very popular with a group

بنابراین این مقاله قصد دارد به بحث در مورد آنچه باعث شد باربی

of people very quickly, the Rockets.

خیلی سریع در میان گروهی از مردم، Rockets، محبوب شود.

As a verb.

به عنوان یک فعل.

Don't worry about taking these notes because I summarize everything in a free lesson PDF,

در مورد یادداشت برداری نگران نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم،

so you can look for the link in the description.

بنابراین می توانید لینک را در توضیحات جستجو کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Director Greta Gerwig's Barbie film has surpassed the $1 billion mark at the global box office.

فیلم باربی به کارگردانی گرتا گرویگ از مرز یک میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی عبور کرد.

So surpass means it has exceeded.

پس پیشی گرفتن یعنی از آن فراتر رفته است.

So it has earned more than $1 billion.

بنابراین بیش از یک میلیارد دلار درآمد کسب کرده است.

So exceeded.

بنابراین بیش از حد.

I'll write that for you.

من آن را برای شما می نویسم.

So the film has achieved more than $1 billion.

بنابراین فیلم بیش از یک میلیارد دلار به دست آورده است.

And notice here the word mark, The $1 billion mark simply means the level intended or wanted.

و در اینجا به کلمه علامت توجه کنید، علامت 1 میلیارد دلاری به معنای سطح مورد نظر یا مورد نظر است.

So within the movie industry, this is a highly desirable achievement to achieve or to exceed

بنابراین در صنعت سینما، این یک دستاورد بسیار مطلوب برای دستیابی یا فراتر رفتن از

surpass $1 billion in earnings from a film.

یک میلیارد دلار درآمد یک فیلم است.

And this is the global box office.

و این گیشه جهانی است.

So around the world.

بنابراین در سراسر جهان.

Yet fans aren't just lining up for tickets, they're also clamoring for Barbie core fashion,

با این حال، طرفداران فقط برای تهیه بلیط صف نمی‌کشند، بلکه برای مد اصلی باربی،

air travel bearing the Barbie logo and even Barbie themed coffins.

سفرهای هوایی با آرم باربی و حتی تابوت‌هایی با مضمون باربی نیز فریاد می‌زنند.

A coffin with the Barbie theme?

تابوت با تم باربی؟ من

I have not seen that.

آن را ندیده ام.

Very interesting.

بسیار جالب.

Let's take a look at this.

بیایید نگاهی به این بیندازیم.

They're also clamoring for Barbie core fashion to clamor.

آنها همچنین برای مد اصلی باربی سر و صدا می کنند .

This is a verb, and it means that you make a complaint or a demand, but you do it very

این یک فعل است و به این معنی است که شما شکایت یا تقاضایی می کنید، اما آن را با صدای بلند انجام می دهید

loudly.

.

So in this case, they're lining up for tickets.

بنابراین در این مورد، آنها برای تهیه بلیط صف می کشند.

When you line up for something, it simply means you form a line.

وقتی برای چیزی صف می کشید، به سادگی به این معنی است که یک خط تشکیل می دهید.

So if you're a tourist, you might line up for tickets to see the Eiffel Tower, because

بنابراین اگر توریست هستید، ممکن است برای تهیه بلیط برای دیدن برج ایفل صف بکشید، زیرا

there's always a long line, so you have to line up for the tickets.

همیشه یک صف طولانی است، بنابراین باید برای تهیه بلیط صف بکشید.

You have to form a line.

شما باید یک خط تشکیل دهید.

But in the line, they're not just standing there silently, they're clamoring.

اما در صف، آنها نه تنها در سکوت ایستاده اند، بلکه فریاد می زنند.

They're saying, oh, we really, really want it.

آنها می گویند، اوه، ما واقعا، واقعا آن را می خواهیم.

So in this case, notice you can use it for a complaint, which is negative, but then you

بنابراین در این مورد، توجه داشته باشید که می توانید از آن برای یک شکایت استفاده کنید که منفی است، اما سپس می

can also use it to say you want something.

توانید از آن برای گفتن اینکه چیزی می خواهید استفاده کنید.

So a demand for something.

پس تقاضا برای چیزی.

So they're saying in this case, they're also clamoring for Barbie core fashion.

بنابراین آنها می گویند در این مورد، آنها همچنین برای مد اصلی باربی فریاد می زنند.

So they're saying we really want it.

بنابراین آنها می گویند ما واقعاً آن را می خواهیم.

I want that tshirt.

من اون تی شرت رو میخوام

I want that hat.

من اون کلاه رو میخوام

Now, Barbie core, I've never seen this word before, but obviously I know it's Barbie,

حالا، هسته باربی، من قبلاً این کلمه را ندیده بودم ، اما بدیهی است که می دانم این کلمه باربی است،

and then there's just the word core after it.

و بعد از آن فقط کلمه هسته وجود دارد .

So this is the name that they're using to describe the merchandise that contains the

بنابراین این نامی است که آنها برای توصیف کالایی که حاوی

Barbie logo or some reference to Barbie.

آرم باربی یا اشاره ای به باربی است استفاده می کنند.

So it might be a Tshirt, a hat, a backpack, a cell phone cover, whatever it might be.

بنابراین ممکن است یک تی شرت، یک کلاه، یک کوله پشتی، یک جلد تلفن همراه، هر چیزی که ممکن است باشد.

Well, in this case it's also air travel bearing the Barbie logo, so that would be suitcases

خوب، در این مورد هم سفر هوایی با آرم باربی است، به طوری که چمدان

or travel bags and then a coffin.

یا کیف مسافرتی و سپس یک تابوت خواهد بود.

So there's an option for you.

بنابراین یک گزینه برای شما وجود دارد.

Now, I also want to discuss this sentence structure.

اکنون، من همچنین می خواهم در مورد ساختار جمله بحث کنم .

Fans aren't just lining up for, they're also clamoring for.

هواداران نه تنها برای صف آرایی می کنند، بلکه در حال فریاد زدن هم هستند.

So notice they have a negative in the second part.

بنابراین توجه کنید که آنها در قسمت دوم یک منفی دارند .

They aren't just, but then there's a positive with also or a additional word.

آنها فقط نیستند، اما پس از آن یک کلمه مثبت یا یک کلمه اضافی وجود دارد.

I gave an example here you could say, for example, I didn't just pass my ILS, I got

من در اینجا مثال زدم، می توانید بگویید، مثلاً من فقط ILS را پاس نکردم،

the highest mark.

بالاترین نمره را گرفتم.

Now you can say I also got the highest mark, but that's optional.

حالا می توانید بگویید من هم بالاترین نمره را گرفتم، اما این اختیاری است.

Now what you're doing here is you're just taking two sentences.

حالا کاری که شما اینجا انجام می دهید این است که فقط دو جمله می گیرید.

I pass my ILS, I pass my ILS.

ILS خود را می گذرانم، ILS خود را می گذرانم.

I got the highest mark, but you're saying it in a more interesting way.

من بالاترین نمره را گرفتم، اما شما آن را به شکل جالب تری می گویید.

So if I say oh, I didn't just XI, also Y, you're just putting more emphasis on these

بنابراین، اگر بگویم اوه، من فقط XI را انجام ندادم، بلکه Y را نیز بیان کردم، شما فقط بر این اقدامات تاکید بیشتری می کنید

actions and it sounds more important or more engaging to say it this way.

و گفتن آن به این شکل مهم تر یا جذاب تر به نظر می رسد .

So the sentence structure is I and then you have some sort of negative, negative I'm so

بنابراین ساختار جمله I است و سپس شما نوعی منفی دارید، منفی I'm so

subject negative and then just or only and then the statement that you did or the achievement

موضوع منفی و سپس فقط یا فقط و سپس عبارتی که شما انجام دادید یا دستاورد

the the something.

چیزی است.

Instead of statement I'll put something and then it would be subject, positive verb and

به جای عبارت، چیزی را قرار می دهم و سپس فاعل، فعل مثبت و

then the something.

سپس چیزی می شود.

This looks a little confusing the way I'm writing it, but I just put the word negative

نحوه نوشتن آن کمی گیج کننده به نظر می رسد ، اما من فقط کلمه منفی را قرار می دهم

because it isn't always didn't in this case.

زیرا همیشه در این مورد اینطور نیست.

Notice it's aren't.

توجه کنید که نیست.

So you need to match the verb to the time reference and the subject.

بنابراین باید فعل را با مرجع زمانی و موضوع مطابقت دهید. به

So that's why I can't put a specific negative verb here, because it depends on the time

همین دلیل است که نمی توانم فعل منفی خاصی را در اینجا قرار دهم، زیرا بستگی به

reference and the subject.

مرجع زمانی و موضوع دارد.

But just start with a simple example and then you can try more complex examples as well.

اما فقط با یک مثال ساده شروع کنید و سپس می توانید نمونه های پیچیده تری را نیز امتحان کنید.

Now before we continue, I just want to see if you are enjoying this lesson and if you

حالا قبل از ادامه، فقط می خواهم ببینم آیا از این درس لذت می برید و آیا از

enjoy learning English with the news in this way.

یادگیری زبان انگلیسی با اخبار به این روش لذت می برید.

If you do, then I want to tell you about the Finally Fluent Academy.

اگر این کار را می کنید، پس می خواهم در مورد آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where we study native English speakers on TV, the

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری در تلویزیون،

news, movies, YouTube, so you can improve your listening skills of fast English and

اخبار، فیلم‌ها، یوتیوب مطالعه می‌کنیم، بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید و

learn advanced vocabulary and advanced grammar in a very natural, engaging way.

واژگان پیشرفته و گرامر پیشرفته را به روشی بسیار طبیعی و جذاب یاد بگیرید.

So you can become fluent in English very quickly and you'll have me as your personal coach.

بنابراین می توانید خیلی سریع به زبان انگلیسی مسلط شوید و من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

So if you like to join, you can look in the description to learn more.

بنابراین اگر دوست دارید بپیوندید، می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به توضیحات مراجعه کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

That's just a fraction of the pink hued consumption happening across market sectors.

این تنها کسری از مصرف رنگ صورتی است که در بخش‌های بازار اتفاق می‌افتد.

Let's take a look at a fraction of.

بیایید نگاهی به کسری از.

This simply means a small amount of.

این به سادگی به معنای مقدار کمی از.

So let's say you have a budget for your trip that you're planning our budget for how much

بنابراین فرض کنید برای سفر خود بودجه ای در نظر گرفته اید که در حال برنامه ریزی بودجه ما برای مقداری است که

you want to spend on Barbie merchandise.

می خواهید برای کالاهای باربی خرج کنید.

You can say I only spent a fraction of my budget, which means a small amount of.

می توانید بگویید من فقط کسری از بودجه ام را خرج کردم ، یعنی مقدار کمی از آن.

Or you could say my employee only did a fraction of their tasks, so they did a small amount

یا می توانید بگویید کارمند من فقط کسری از وظایف خود را انجام می دهد، بنابراین آنها مقدار کمی

of their tasks.

از وظایف خود را انجام می دهند.

So that's not a good thing.

پس این چیز خوبی نیست.

But when you only spend a small amount of your budget, a fraction of your budget, that

اما وقتی فقط مقدار کمی از بودجه خود را خرج می کنید، کسری از بودجه خود، این

is a good thing.

چیز خوبی است.

So you can use it in a positive or negative way.

بنابراین می توانید از آن به صورت مثبت یا منفی استفاده کنید .

That's just a fraction of the pink hued hue.

این فقط کسری از رنگ صورتی است.

The word hue is simply the amount of a color.

کلمه hue به سادگی مقدار یک رنگ است.

So obviously there are different shades of pink.

بنابراین واضح است که سایه های مختلفی از صورتی وجود دارد.

Shades of a color, I'll write that for you.

سایه های یک رنگ، آن را برای شما خواهم نوشت.

Different.

ناهمسان.

There are different shades of a color.

سایه های مختلفی از یک رنگ وجود دارد.

So you can have light pink, dark pink and everything in between.

بنابراین می توانید صورتی روشن، صورتی تیره و هر چیزی که بین آن ها قرار دارد داشته باشید.

So there's dark pink, light pink.

بنابراین صورتی تیره، صورتی روشن وجود دارد.

But in within that there's all different shades.

اما در درون آن همه سایه های مختلف وجود دارد.

There are all different hues.

همه رنگ های مختلف وجود دارد.

Same thing, shades of colors, hues of colors.

همان، سایه‌های رنگ‌ها، سایه‌های رنگ‌ها.

That's just a fraction of the pink hued consumption.

این فقط کسری از مصرف رنگ صورتی است.

Now they use the pink hued because Barbie is all about pink, so that's why they simply

اکنون آنها از رنگ صورتی استفاده می کنند زیرا باربی کاملاً در مورد صورتی است، بنابراین به همین دلیل آنها به سادگی از

use that.

آن استفاده می کنند.

It simply means a small amount of Barbie consumption.

این به سادگی به معنای مقدار کمی مصرف باربی است.

The pink hued consumption represents that all the Barbie merchandise is going to have

مصرف رنگ صورتی نشان دهنده این است که همه کالاهای باربی

some pink in it.

مقداری رنگ صورتی در خود دارند.

So your coffin is going to be bright pink and sparkly, which I don't necessarily think

بنابراین تابوت شما صورتی روشن و درخشان خواهد بود که به نظر من لزوما

is a bad thing.

چیز بدی نیست.

That's just a fraction of the pink hued consumption happening across market sectors.

این تنها کسری از مصرف رنگ صورتی است که در بخش‌های بازار اتفاق می‌افتد.

Consumers, we're always loyal to the Barbie brand.

مصرف کنندگان، ما همیشه به برند باربی وفادار هستیم .

When you're loyal to someone or something, it means that you support them or offer your

وقتی به کسی یا چیزی وفادار هستید، به این معنی است که از او حمایت می کنید یا

support to them in any situation.

در هر شرایطی از او حمایت می کنید.

So you might have a brand that you're loyal to.

بنابراین ممکن است برندی داشته باشید که به آن وفادار هستید .

For example, I'm loyal to Apple, so all of my electronics are Apple.

به عنوان مثال، من به اپل وفادار هستم، بنابراین تمام وسایل الکترونیکی من اپل هستند.

I'm loyal to Apple, and I hope that you're loyal to me.

من به اپل وفادار هستم و امیدوارم که شما هم به من وفادار باشید.

You're loyal to my videos, which means that you you support them well.

شما به ویدیوهای من وفادار هستید، به این معنی که به خوبی از آنها حمایت می کنید.

How do you do that?

چطوری این کار را انجام میدهی؟

When I post a new video, you watch it, you like it, you subscribe, you share it with

وقتی یه ویدیو جدید میذارم میبینیش لایک میکنی سابسکرایب میشی با دوستانت به اشتراک میزاری

your friends, You comment in the comments section.

تو قسمت نظرات نظر میدی . به این

That's how you can be loyal to me and notice I use my brand color because my brand color

ترتیب می توانید به من وفادار باشید و متوجه شوید که من از رنگ برندم استفاده می کنم زیرا رنگ برند من

is a shade of pink.

سایه ای از صورتی است.

A hue of pink because I love pink as well.

رنگ صورتی چون من هم صورتی را دوست دارم.

So you can put this in the chat.

بنابراین می توانید این را در چت قرار دهید.

I'm loyal to Jay Forrest.

من به جی فارست وفادارم.

I forgot to put English there.

یادم رفت انگلیسی را آنجا بگذارم.

I'm loyal to Jay Forrest English.

من به جی فارست انگلیسی وفادارم.

I'm loyal to Jennifer, whichever you like, because you can be loyal to a person.

من به جنیفر وفادارم، هر کدوم که دوست داری، چون میتونی به یه نفر وفادار باشی.

I'm loyal to Jennifer, or in this case, you're loyal to something.

من به جنیفر وفادارم یا در این مورد، تو به چیزی وفادار هستی.

My YouTube channel.

کانال یوتیوب من

So Jay Force English represents my YouTube channel, which is a something.

بنابراین جی فورس انگلیسی نشان دهنده کانال یوتیوب من است ، که چیزی است.

And then this obviously represents me as a person.

و سپس این به وضوح نشان دهنده من به عنوان یک شخص است.

So you can be loyal to something like a brand, or you can be loyal to a person.

بنابراین شما می توانید به چیزی مانند یک برند وفادار باشید یا می توانید به یک شخص وفادار باشید.

So put that in the comments.

پس آن را در نظرات قرار دهید.

I'm loyal to Jennifer and thank you so much for your loyalty.

من به جنیفر وفادار هستم و از وفاداری شما بسیار سپاسگزارم.

Notice how that is the noun form.

توجه کنید که شکل اسم چگونه است.

Your loyalty.

وفاداری شما

Loyalty is the concept.

وفاداری مفهوم است.

Thank you for your loyalty.

ممنون از وفاداری شما

I appreciate it.

من از آن قدردانی می کنم.

OK, let's continue.

باشه ادامه بدیم

Consumers were always loyal to the Barbie brand, but Gerwig's film has seemingly kicked

مصرف‌کنندگان همیشه به برند باربی وفادار بودند ، اما فیلم گرویگ ظاهراً

the extreme fandom into a higher gear.

هواداران شدید را به ابزاری بالاتر برده است.

Okay.

باشه.

Well, if you've ever driven a manual car, then you know when you go into a higher gear

خوب، اگر تا به حال یک ماشین دستی رانندگی کرده اید، پس می دانید که وقتی دنده بالاتری می روید،

you go faster.

سریعتر می روید.

Is that true?

آیا این درست است؟

I guess so, because that's what it means.

حدس می‌زنم اینطور باشد، زیرا معنی آن همین است.

I used to drive a manual car, but I haven't driven a manual car in a long time.

من قبلا ماشین دستی می رفتم اما خیلی وقت بود که ماشین دستی نرفتم.

I thought when you go into a lower gear, you go faster anyway.

فکر می کردم وقتی به دنده پایین تر می روید به هر حال سریع تر می روید. می

You can let me know in a manual transmission, if you're in a lower gear, do you go faster

تونی با گیربکس دستی به من خبر بدی، اگر دنده پایین تر هستی، تندتر می روی

or slower?

یا کندتر؟

And if you're in a higher gear, do you go faster or slower?

و اگر در دنده بالاتر هستید، سریعتر می روید یا کندتر؟

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

But regardless, when you kick something into a higher gear, it means you do more of that,

اما صرف نظر از این، وقتی چیزی را به دنده بالاتر می‌زنید، به این معنی است که بیشتر از این کار را انجام می‌دهید،

which implies the car should go faster in a higher gear.

که به این معنی است که ماشین باید با دنده بالاتر سریع‌تر حرکت کند .

So I'm very curious how that works with the manual transition, because I honestly mostly

بنابراین من بسیار کنجکاو هستم که چگونه با انتقال دستی کار می کند، زیرا من صادقانه بیشتر

cannot remember Okay.

نمی توانم Okay را به خاطر بسپارم.

So to kick something into a higher gear means that you need to do more of it or to do it

بنابراین لگد زدن به چیزی در دنده بالاتر به این معنی است که شما باید آن را بیشتر یا سریعتر انجام دهید

faster.

.

So in this case, the film has kicked the extreme fandom into a higher gear.

بنابراین در این مورد، فیلم هواداران افراطی را وارد دنده بالاتری کرده است.

It means that the extreme fandom is the something, so it has allowed it to do more of that or

این بدان معنی است که هواداری شدید همان چیزی است، بنابراین به آن اجازه داده است که کارهای بیشتری انجام دهد یا

to do it faster.

آن را سریعتر انجام دهد.

The extreme fandom fandom comes from the word fan.

fandom افراطی از کلمه fan گرفته شده است .

So it's simply the the number of people who are fans of the film, the Barbie movie.

بنابراین به سادگی تعداد افرادی که طرفدار فیلم هستند، فیلم باربی است.

So I wrote that here, but it's fans of the Barbie brand.

بنابراین من آن را اینجا نوشتم، اما طرفداران برند باربی هستند.

I previously just said movie film, but it's not because the film has kicked the extreme

من قبلاً فقط فیلم سینمایی را گفتم، اما به این دلیل نیست که فیلم

fandom into high gear, so the film has quickly increased the number of fans of the Barbie

هواداران شدید را به سرعت بالا برده است، بنابراین فیلم به سرعت تعداد طرفداران

brand in general.

برند باربی را به طور کلی افزایش داده است.

So now the Barbie brand, whether it be a suitcase with the Barbie logo, a hat or a tshirt, or

بنابراین اکنون برند باربی، چه چمدان با آرم باربی، یک کلاه یا تی شرت، یا

apparently a coffin with the Barbie logo are now popular as well.

ظاهراً تابوت با آرم باربی، اکنون نیز محبوب شده است.

And this is even 6 decades SO1 decade is 10 years.

و این حتی 6 دهه است که دهه SO1 10 سال است.

So 6 decades is some very easy math for you.

بنابراین 6 دهه برای شما ریاضی بسیار آسانی است.

60 years, 60 years, 60 years, even 60 years, 6 decades after the toys.

60 سال، 60 سال، 60 سال، حتی 60 سال، 6 دهه بعد از اسباب بازی ها.

Inception.

آغاز.

The toy being the Barbie doll and Inception meaning when it first started.

این اسباب بازی عروسک باربی و Inception به معنای زمانی است که برای اولین بار شروع به کار کرد.

So here I put start beginning or creation.

بنابراین در اینجا شروع یا ایجاد را قرار می دهم.

Creation it could be the toys creation.

ایجاد آن می تواند ایجاد اسباب بازی باشد.

The toys Inception, let's continue, is certainly not the only brand with a widely devoted following.

بیایید ادامه دهیم، Inception اسباب‌بازی‌ها مطمئنا تنها برندی نیست که طرفداران زیادی دارد.

When something is widely it as an adjective, adverb.

وقتی چیزی به طور گسترده به عنوان صفت، قید است. با عرض

Sorry, as an adverb is simply expands the adjective, so the adjective is a devoted following.

پوزش، همانطور که یک قید به سادگی صفت را بسط می دهد ، بنابراین صفت یک دنباله اختصاصی است.

If someone is devoted to you, it's another way of saying they're loyal to you.

اگر کسی به شما فداکار است، راه دیگری برای بیان اینکه به شما وفادار است است.

So you could also say I'm devoted to Jay Forest English.

بنابراین شما همچنین می توانید بگویید که من به انگلیسی Jay Forest اختصاص داده شده ام .

I'm devoted to Jennifer, thank you so much.

من به جنیفر ارادت دارم، خیلی ممنونم.

Or you can say loyal.

یا می توانید بگویید وفادار.

They have the same thing.

آنها هم همین را دارند.

Now the adverb adverb widely means more, so it's intensifying the adjective, so it simply

حالا قید قید به طور گسترده به معنای بیشتر است، بنابراین صفت را تشدید می‌کند، بنابراین به سادگی به

means more so It's certainly not the only brand with a widely devoted following, but

معنای بیشتر است بنابراین مطمئناً تنها برندی نیست که طرفداران زیادی دارد، بلکه

the skyrocketing Barbie obsession.

وسواس سر به فلک کشیده باربی است.

So here skyrocketing.

بنابراین اینجا سر به فلک می کشد.

You could also just say the rocketing Barbie obsession like we saw at the beginning, but

شما همچنین می توانید فقط وسواس پرتاب باربی را بگویید، همانطور که در ابتدا دیدیم، اما

skyrocketing again.

دوباره سر به فلک کشید.

It means the obsession is happening very quickly, very suddenly, like a rocket goes into space.

یعنی این وسواس خیلی سریع اتفاق می افتد، خیلی ناگهانی، مثل موشکی که به فضا می رود.

So that's how you can remember it.

بنابراین اینگونه می توانید آن را به خاطر بسپارید.

But the skyrocketing Barbie obsession is playing out in real time.

اما وسواس سر به فلک کشیده باربی در زمان واقعی پخش می شود.

When something plays out in real time, real time means that it's happening at the exact

وقتی چیزی در زمان واقعی انجام می شود، زمان واقعی به این معنی است که دقیقاً در لحظه اتفاق می افتد

moment.

.

So right now I'm recording this in real time.

بنابراین در حال حاضر من این را در زمان واقعی ضبط می کنم.

OK, I'm recording it in the moment.

خوب، من در حال ضبط آن هستم.

Now playing out.

در حال حاضر بازی کردن.

This is another way of simply saying happening, happening.

این یک راه دیگر برای گفتن ساده رخ دادن، اتفاق افتادن است.

So right now, let me just write this.

پس همین الان، اجازه بدهید فقط این را بنویسم.

First happening is playing out is happening.

اولین اتفاق بازی کردن در حال وقوع است.

So the verb is to play out, and then it's just conjugated in the present continuous.

بنابراین فعل بازی کردن است، و سپس فقط در حال استمراری صرف می شود.

So the Barbie obsession is happening right now.

بنابراین وسواس باربی در حال حاضر اتفاق می افتد .

You and I see it when we go into the store today.

من و شما وقتی امروز به فروشگاه می رویم آن را می بینیم .

There is Barbie merchandise everywhere.

همه جا اجناس باربی وجود دارد.

But two weeks ago, there was no Barbie merchandise.

اما دو هفته پیش، هیچ کالای باربی وجود نداشت.

So we're seeing how the popularity, how this obsession is skyrocketing.

بنابراین ما می بینیم که چگونه محبوبیت، چگونه این وسواس سر به فلک کشیده است.

It's playing out in real time.

در زمان واقعی در حال پخش است.

Barbie Obsession is playing out in real time, giving consumers and marketers alike access

باربی وسواس در زمان واقعی پخش می شود و به مصرف کنندگان و بازاریابان به طور یکسان دسترسی

to a case study of cult fandom in action.

به مطالعه موردی از طرفداران فرقه در عمل را می دهد.

So all this means is that the marketers are able to see this.

بنابراین همه اینها به این معنی است که بازاریابان می توانند این را ببینند.

Oh wow.

اوه وای.

Two weeks ago, no stores had Barbie merchandise, and now everywhere you look online, you see

دو هفته پیش، هیچ فروشگاهی اجناس باربی نداشت، و اکنون هر کجا که آنلاین نگاه کنید،

Barbie.

باربی را می بینید.

You can even buy a Barbie Coffin so they can study this because marketers study marketing,

شما حتی می توانید یک تابوت باربی بخرید تا آنها بتوانند این موضوع را مطالعه کنند زیرا بازاریابان در زمینه بازاریابی مطالعه می کنند،

so they can study this to understand what's happening and what this means for for business.

بنابراین آنها می توانند این را مطالعه کنند تا بفهمند چه اتفاقی می افتد و چه معنایی برای تجارت دارد.

The cult fandom, remember that simply refers to the popularity.

فرقه fandom، به یاد داشته باشید که به سادگی به محبوبیت اشاره دارد.

So what rockets a brand or even a person?

پس چه چیزی یک مارک یا حتی یک شخص را موشک می کند؟

Again, this was our verb from the very beginning into this venerated and highly coveted cult

باز هم، این فعل ما از همان ابتدا به این موقعیت مذهبی مورد احترام و بسیار آرزو

status with intense staying power.

با قدرت ماندگاری شدید بود.

Let's take a look at these two words that you may not know.

بیایید نگاهی به این دو کلمه بیندازیم که شاید ندانید.

Venerated.

ارجمند.

This simply means honored and respected.

این به سادگی به معنای محترم و محترم است.

So into this respected status, Coveted status.

بنابراین به این وضعیت محترم، وضعیت آرزو.

When something is coveted, it means that it is desired or wanted.

هنگامی که چیزی مورد طمع است، به این معنی است که آن مورد نظر یا خواسته است.

So this Barbie coffin was coveted by the public, was highly desired or wanted by the public.

بنابراین، این تابوت باربی مورد طمع عموم بود، بسیار مورد علاقه یا میل عمومی بود.

Experts say it's a mix of strategic marketing, intimate consumer messaging and some right

کارشناسان می‌گویند که این ترکیبی از بازاریابی استراتژیک، پیام‌رسانی صمیمی به مصرف‌کننده و

place, right time, magic, intimate.

مکان مناسب، زمان مناسب، جادو و صمیمی است.

This simply means that you're talking directly to someone.

این به سادگی به این معنی است که شما مستقیماً با کسی صحبت می کنید.

So if you have an intimate conversation, it means you and that person are talking directly

بنابراین اگر یک مکالمه صمیمی دارید، به این معنی است که شما و آن شخص مستقیماً

to each other and you're very focused on each other.

با یکدیگر صحبت می کنید و بسیار روی یکدیگر متمرکز هستید .

There isn't a lot of distractions, so that can be a very good thing to have.

حواس پرتی زیادی وجود ندارد، بنابراین می تواند چیز بسیار خوبی باشد.

And this is how apparently, according to marketers, these three things is.

و ظاهراً به گفته بازاریابان این سه چیز اینگونه است.

How the Barbie brand skyrocketed.

چگونه برند باربی سر به فلک کشید.

The mix of marketing, strategic marketing, intimate consumer messaging.

ترکیبی از بازاریابی، بازاریابی استراتژیک، پیام رسانی صمیمی به مصرف کننده.

So talking directly to the consumers with a lot of focus and intensity and some right

بنابراین صحبت مستقیم با مصرف‌کنندگان با تمرکز و شدت زیاد و

place right time magic, among the brands with the most recognizable cult followings is Apple.

جادوی زمان مناسب، در میان برندهایی با شناخته‌شده‌ترین پیروان فرقه اپل است.

I gave that example of a brand that I'm loyal to before.

من آن برندی را که قبلاً به آن وفادار بودم مثال زدم .

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Which brand are you loyal to?

به کدام برند وفادار هستید؟

Apple or Android or another brand?

اپل یا اندروید یا برند دیگه؟

I guess Android is more of a software system.

فکر می کنم اندروید بیشتر یک سیستم نرم افزاری است.

See, I don't even know the other ones because I'm loyal to Apple.

ببینید، من حتی بقیه را نمی شناسم زیرا به اپل وفادار هستم.

I literally do not even know what other cell phones are available because I only buy Apple

من به معنای واقعی کلمه حتی نمی دانم چه تلفن های همراه دیگری در دسترس هستند زیرا من فقط اپل را می خرم

because I'm loyal to Apple.

زیرا به اپل وفادار هستم.

This shows you my loyalty, because I literally do not know any other cell phone brands.

این وفاداری من را به شما نشان می دهد، زیرا من به معنای واقعی کلمه هیچ مارک تلفن همراه دیگری را نمی شناسم.

Among the brands with the most recognizable cult followings is Apple, with fans who have

در میان برندهایی که بیشترین طرفداران فرقه را دارد، اپل است، با طرفدارانی که

lauded the company since its founding in the 1970s.

از زمان تأسیس این شرکت در دهه 1970، این شرکت را ستایش کرده اند.

The verb to laud, listen to my pronunciation, laud odd.

فعل ستایش کردن، به تلفظ من گوش کن، عجیب و غریب می ستایم.

Laud to laud is the same as saying to praise.

ستایش به ستایش همانند گفتن به ستایش است.

So who have lauded?

پس چه کسی تحسین کرده است؟

Who have praised the company?

چه کسانی از این شرکت تمجید کرده اند؟

Apple since its founding in the 1970s?

اپل از زمان تاسیسش در دهه 1970؟

The difference between a fad and an enduring cult brand.

تفاوت بین یک برند مد روز و یک برند مذهبی ماندگار.

OK, let's pause.

باشه، بیایید مکث کنیم.

Because of fad.

به خاطر مد.

This is when something is very popular but for a short period of time.

این زمانی است که چیزی بسیار محبوب است اما برای مدت کوتاهی.

But it's extremely popular, but a short period of time.

اما بسیار محبوب است، اما در مدت زمان کوتاه.

It could be a week, a month, a year.

ممکن است یک هفته، یک ماه، یک سال باشد.

So it you you don't exactly know, but it's short in terms of the popularity of other

بنابراین شما دقیقا نمی دانید، اما از نظر محبوبیت

brands.

مارک های دیگر کوتاه است.

So right now, Barbie is extremely popular, but the movie was recently released.

بنابراین در حال حاضر، باربی بسیار محبوب است، اما این فیلم به تازگی منتشر شده است.

This means that it could be a fad, which means it could only last maybe one more month.

این به این معنی است که می تواند یک مد باشد، به این معنی که فقط می تواند یک ماه بیشتر دوام بیاورد.

And then nobody wants Barbie products, nobody wants Barbie merchandise.

و سپس هیچ کس محصولات باربی را نمی خواهد، هیچ کس کالای باربی را نمی خواهد.

So it's possible, because we're right at the beginning stages of Barbie's popularity.

بنابراین ممکن است، زیرا ما درست در مراحل ابتدایی محبوبیت باربی هستیم.

It's possible that it's just a fad, which means it will only last for a small amount

ممکن است این فقط یک مد باشد، به این معنی که فقط برای مدت کمی دوام خواهد داشت

of time.

.

So here, the difference between a fad and an enduring cult brand.

بنابراین در اینجا، تفاوت بین یک برند مد روز و یک برند فرقه ماندگار است.

So if that brand endures, it means it lasts a long time.

بنابراین اگر آن برند دوام بیاورد، به این معنی است که مدت زیادی دوام می آورد.

So it's the opposite of a fad.

بنابراین برعکس مد است.

If Barbie can maintain its popularity one year from today, well then we know it wasn't

اگر باربی بتواند محبوبیت خود را یک سال بعد از امروز حفظ کند، خوب می دانیم که این

a fad.

یک مد نبود.

It it's an enduring cult brand also comes down to good timing.

این یک برند فرقه ای بادوام است که به زمان بندی خوب نیز مربوط می شود.

So good timing that's in the right place, right time, that would be good timing.

بنابراین زمان بندی خوب که در مکان مناسب، زمان مناسب باشد، زمان بندی خوبی خواهد بود.

When there's good timing, it means it happened at the time you needed it too.

وقتی زمان خوبی وجود دارد، به این معنی است که در زمانی اتفاق افتاده که شما هم به آن نیاز داشتید.

So if you need a new backpack and then you go to the store and today they put all the

بنابراین اگر به یک کوله پشتی جدید نیاز دارید و سپس به فروشگاه می روید و امروز همه

backpacks on sale and they're 50% off, you can say, wow, that's good timing.

کوله پشتی ها را برای فروش گذاشته اند و 50 درصد تخفیف دارند، می توانید بگویید وای، زمان خوبی است. سوزان فورنیه، استاد بازرگانی، می‌گوید:

Is good timing that the exact time you need a backpack, They're on sale, so that's good

زمان‌بندی مناسبی است که دقیقاً زمانی که به یک کوله‌پشتی نیاز دارید، آنها در فروش هستند، بنابراین زمان خوبی است

timing, says business professor Susan Fournier.

.

Yes, cult brands channel powerful marketing strategies.

بله، برندهای فرقه، استراتژی های بازاریابی قدرتمندی را هدایت می کنند.

In this case 2 channel.

در این مورد 2 کانال.

This is a verb you can simply think of it as to use.

این یک فعل است که می توانید به سادگی از آن استفاده کنید.

Yes, cult brands use powerful marketing strategies, but for success stories like Gerwig's Barbie,

بله، برندهای فرقه از استراتژی های بازاریابی قدرتمندی استفاده می کنند، اما برای داستان های موفقیت آمیزی مانند باربی گرویگ،

Greta Gerwig, she was the director of the film.

گرتا گرویگ، او کارگردان فیلم بود.

Like Gerwig's Barbie, serendipitous timing is key.

مانند باربی گرویگ، زمان‌بندی بی‌نظیر کلیدی است.

Serendipitous in this case, is describing the timing.

Serendipitous در این مورد، توصیف زمان است.

It's saying that the timing.

این می گوید که زمان.

So the timing being when the film Barbie was released to the public.

بنابراین زمان اکران عمومی فیلم باربی است .

That happened by chance.

اتفاقی که افتاد

They didn't plan it.

برنامه ریزی نکردند

It just happened by chance that it was very good timing.

به طور تصادفی اتفاق افتاد که زمان بسیار خوبی بود.

Serendipitous timing.

زمان بندی بی نظیر

Listen to my pronunciation.

به تلفظ من گوش کن

Serendipitous.

سرگردان.

So the syllable stress is on Dipetus.

بنابراین تاکید هجا روی Dipetus است.

Serendipitous, serendipitous.

سرندیپتوز، سرگردان.

Timing is key here.

زمان در اینجا کلیدی است.

When something is key to be key, it means that it's in extremely important.

وقتی چیزی برای کلیدی بودن کلیدی است، به این معنی است که بسیار مهم است.

Extremely important.

بسیار مهم.

So Apple or Barbie or any brand would say loyalty is key.

بنابراین اپل یا باربی یا هر برند دیگری می‌گویند وفاداری کلیدی است.

Loyalty is extremely important.

وفاداری بسیار مهم است.

So why was this serendipitous timing?

پس چرا این زمان بندی سرسام آور بود؟

Why was it perfect timing?

چرا زمان بندی عالی بود؟

But it wasn't planned.

اما برنامه ریزی نشده بود

It happened by chance.

اتفاقی رخ داد.

Well, this business professor says it's because she says, the lingering pandemic.

خب، این استاد بازرگانی می‌گوید به این دلیل است که او می‌گوید، پاندمی طولانی مدت.

Lingering means that something lasts longer than wanted or expected.

ماندگاری به این معنی است که چیزی بیشتر از آنچه می خواهید یا انتظار می رود دوام می آورد.

So obviously the pandemic lingered.

بنابراین بدیهی است که همه گیری پابرجا مانده است.

It lasts longer than wanted or expected.

بیشتر از آنچه می خواهید یا انتظار می رود دوام می آورد.

We can all agree to that, she says.

او می گوید همه ما می توانیم با آن موافق باشیم.

The lingering pandemic, unstable global economy and Western political culture wars have left

پاندمی طولانی، اقتصاد جهانی بی‌ثبات و جنگ‌های فرهنگ سیاسی غرب،

consumers hungry for an entertaining life draft.

مصرف‌کنندگان را تشنه یک زندگی سرگرم‌کننده گذاشته است .

So a life raft is a raft that is there to save your life.

بنابراین یک قایق نجات، یک قایق است که برای نجات جان شما وجود دارد.

If you're drowning in the ocean or even a pool, someone will throw you a life raft and

اگر در اقیانوس یا حتی یک استخر غرق شوید، کسی برای شما یک قایق نجات پرتاب می کند و

you can hold on to that and you don't drown and die.

شما می توانید آن را نگه دارید و غرق نشوید و بمیرید.

So it's saying that consumers needed something to save them, and they needed some entertainment

بنابراین می گویند که مصرف کنندگان به چیزی برای نجات آنها نیاز داشتند، و آنها به سرگرمی

to save them, and they needed some entertainment to save them because of these three very negative

برای نجات آنها نیاز داشتند، و به دلیل این سه چیز بسیار منفی،

things, the pandemic, unstable global economy and Western political culture wars.

همه گیر، اقتصاد جهانی ناپایدار و جنگ های فرهنگ سیاسی غرب، به سرگرمی نیاز داشتند تا آنها را نجات دهد.

Happiness is down, anxiety is up, says Fournier.

فورنیه می گوید که شادی کاهش یافته، اضطراب افزایش یافته است.

Then enter Barbie in all its pink splendor.

سپس وارد باربی با تمام شکوه صورتی آن شوید.

So it's very difficult to be angry and upset when you're surrounded by so much positivity

بنابراین عصبانی شدن و ناراحتی زمانی که شما با این همه مثبت

and vibrancy and fun, which is is Barbie.

و شادابی و شادی احاطه شده اید، بسیار دشوار است، یعنی باربی.

And that is why it was serendipitous.

و به همین دلیل سرندیپیتی بود.

It was serendipitous because obviously the Barbie film didn't plan the pandemic.

این بسیار غم انگیز بود زیرا بدیهی است که فیلم باربی همه گیری را برنامه ریزی نکرده بود.

They didn't plan unstable global economies, and they didn't plan these political culture

آنها اقتصادهای بی ثبات جهانی را برنامه ریزی نکردند و این جنگ های فرهنگی سیاسی را برنامه ریزی نکردند

wars.

.

They just were happening in the world and consumers were sick of all the negativity

آنها فقط در جهان اتفاق می افتادند و مصرف کنندگان از این همه منفی بافی خسته شده بودند

and they just wanted to be entertained with some fun, lighthearted, sparkly pink entertainment

و آنها فقط می خواستند با سرگرمی های مفرح، خوش قلب و صورتی درخشان سرگرم شوند

to forget about those issues.

تا آن مسائل را فراموش کنند.

And that's why it was called serendipitous.

و به همین دلیل به آن سرندیپیتوس می گفتند.

So that was the end of the article.

پس این پایان مقاله بود.

And now that I'm at the top of the article, what I'll do now is I'll read the article

و اکنون که در بالای مقاله هستم، کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را

from start to finish, and this time you can focus on my pronunciation.

از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

What rockets a brand into cult following status?

چه چیزی یک نام تجاری را به وضعیت زیر تبدیل می کند؟

Director Greta Gerwig's Barbie film has surpassed the $1 billion mark at the global box office.

فیلم باربی به کارگردانی گرتا گرویگ از مرز یک میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی عبور کرد.

Yet fans aren't just lining out for tickets.

با این حال، طرفداران فقط برای تهیه بلیت صف نمی کشند.

They're also clamoring for Barbie core fashion, air travel bearing the Barbie logo and even

آنها همچنین برای مد اصلی باربی، سفر هوایی با آرم باربی و حتی

Barbie themed coffins.

تابوت هایی با مضمون باربی فریاد می زنند.

That's just a fraction of the pink hued consumption happening across market sectors.

این تنها کسری از مصرف رنگ صورتی است که در بخش‌های بازار اتفاق می‌افتد.

Consumers were always loyal to the Barbie brand, but Gerwig's film has seemingly kicked

مصرف‌کنندگان همیشه به برند باربی وفادار بودند ، اما فیلم گرویگ

the extreme fandom into a higher gear even 6 decades after the toys inception.

حتی 6 دهه پس از پیدایش اسباب‌بازی‌ها، ظاهراً هواداران شدید را به ابزاری بالاتر برده است.

It's certainly not the only brand with a widely devoted following, but the skyrocketing Barbie

مطمئناً این تنها برندی نیست که طرفداران زیادی دارد، اما وسواس سر به فلک کشیده باربی

obsession is playing out in real time, giving consumers and marketers alike access to a

در زمان واقعی خود را نشان می دهد و به مصرف کنندگان و بازاریابان به طور یکسان دسترسی به یک

case study of cult fandom in action.

مطالعه موردی از طرفداران فرقه در عمل را می دهد.

So what rockets a brand, or even a person, into this venerated and highly coveted cult

بنابراین چه چیزی یک نام تجاری یا حتی یک شخص را با قدرت ماندگاری شدید به این موقعیت مذهبی مورد احترام و بسیار آرزو می کند

status with intense staying power?

؟

Experts say it's a mix of strategic marketing, intimate consumer messaging and some right

کارشناسان می‌گویند که این ترکیبی از بازاریابی استراتژیک، پیام‌رسانی صمیمی به مصرف‌کننده و

place, right time magic.

جادوی زمان مناسب و مکان مناسب است.

Among the brands with the most recognizable cult followings is Apple, with fans who have

در میان برندهایی که بیشترین طرفداران فرقه را دارد، اپل است، با طرفدارانی که

lauded the company since its founding in the 1970s.

از زمان تأسیس این شرکت در دهه 1970، این شرکت را ستایش کرده اند. سوزان فورنیه، استاد بازرگانی، می‌گوید

The difference between a fad and an enduring cult brand also comes down to good timing,

تفاوت بین یک برند مد روز و یک برند فرقه‌ای بادوام به زمان‌بندی خوب نیز برمی‌گردد

says business professor Susan Fournier.

.

Yes, cult brands channel powerful marketing strategies.

بله، برندهای فرقه، استراتژی های بازاریابی قدرتمندی را هدایت می کنند.

But for success stories like Gerwig's Barbie, serendipitous timing is key, She says The

اما برای داستان‌های موفقیت‌آمیزی مانند باربی گرویگ، زمان‌بندی بی‌نظیر کلیدی است، او می‌گوید همه‌گیری

lingering pandemic, unstable global economy and Western political culture wars have lacked

پایدار، اقتصاد جهانی بی‌ثبات و جنگ‌های فرهنگ سیاسی غرب،

consumers hungry for an entertaining life raft.

مصرف‌کنندگانی را که تشنه یک قایق زندگی سرگرم‌کننده هستند، ندارند .

Happiness is down, anxiety is up, says Fournier.

فورنیه می گوید که شادی کاهش یافته، اضطراب افزایش یافته است.

Then enter Barbie in all its pink splendor.

سپس وارد باربی با تمام شکوه صورتی آن شوید.

So did you like this lesson?

پس این درس را دوست داشتید؟ آیا

Did you like the level?

سطح را دوست داشتید؟

The C2 level?

سطح C2؟

If you want me to make more lessons at this level, then put C2 in the comments.

اگر می خواهید در این سطح درس های بیشتری بسازم ، C2 را در نظرات قرار دهید.

That's actually kind of boring.

این در واقع نوعی خسته کننده است.

Why don't you put Barbie core, Barbie Core in the comments so you can put C2 or Barbie

چرا Barbie core، Barbie Core را در کامنت ها قرار نمی دهید تا بتوانید C2 یا Barbie

Core in the comments so I know you want more lessons at the C2 level.

Core را در نظرات قرار دهید تا بدانم در سطح C2 درس های بیشتری می خواهید.

And of course, make sure you like this video, share it with your friends and subscribe so

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و سابسکرایب کنید تا

you're notified every time I post a new lesson.

هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently

و شما می توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می گذارم

and confidently.

.

You can here to download it or look for the link in the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا یا لینک آن را در توضیحات جستجو کنید.

And why don't you keep improving your English with this lesson right now?

و چرا در حال حاضر به بهبود زبان انگلیسی خود با این درس ادامه نمی دهید؟