English Pronunciation & Spelling: Silent ‘U’ After ‘G’

Hi. My name is Ronnie, and I want to share a story; a funny story with you

سلام. نام من رونی است و می خواهم داستانی را به اشتراک بگذارم. یک داستان خنده دار با شما

guys about me. It was me. I promise it was me. I was playing a video game. Do

بچه ها در مورد من من بودم. قول میدم من بودم داشتم یه بازی ویدیویی میکردم

you remember those old-school, arcade video games where you: "Dan-dan-dan"?

آیا آن بازی‌های ویدیویی قدیمی و آرکید را که در آن «دان-دان-دان» هستید، به یاد دارید؟

And it was Street Fighter — yes! Oh, I quite like Street Fighter — vs. X-Men.

و آن Street Fighter بود - بله! اوه، من کاملاً Street Fighter - در مقابل X-Men را دوست دارم.

So, I was there, minding my own business, playing Street Fighter and

بنابراین، من آنجا بودم و به کار خودم فکر می کردم ، Street Fighter و

X-Men together, and then a group of young fellas; some teenagers came in.

X-Men را با هم بازی می کردم، و سپس گروهی از بچه های جوان. چند نوجوان وارد

And the guy just put money in the machine; in the... I know, I know —

شدند. در ... می دانم، می دانم -

money. Remember that? Coins. It wasn't a bank card; he just put money in the

پول. به یاد داشته باشید که؟ سکه. کارت بانکی نبود. او فقط پول در

machine, and he started playing against me. And I was like: "Um..." I mean, I

دستگاه گذاشت و شروع به بازی در برابر من کرد. و من اینطور گفتم: "ام..." یعنی

didn't want to play against someone; I was just minding my own business. You

نمی خواستم مقابل کسی بازی کنم. من فقط به کار خودم فکر می کردم.

know? Hanging out. So, anyways, long story short: We... we stopped the game

میدونی؟ پاتوق کردن. بنابراین، به هر حال، داستان کوتاه: ما... بازی را متوقف

and we decided to play again. He made me. He's like: "You're gonna play

کردیم و تصمیم گرفتیم دوباره بازی کنیم. او مرا ساخت. او مانند: "تو دوباره بازی می کنی

again!" I'm like: "Okay. All right." And I chose my character. Now, my character

!" من می گویم: "باشه. باشه." و من شخصیتم را انتخاب کردم. حالا، شخصیت

that I always choose is Rogue, because she's a girl, and Street Fighter/X-Men —

من که همیشه انتخاب می‌کنم Rogue است، زیرا او یک دختر است، و Street Fighter/X-Men -

and she's the coolest. Right? For sure. So, the guy's like: "Oh, why did you

و او باحال‌ترین است. درست؟ مطمئنا. بنابراین، آن پسر مانند: "اوه، چرا

pick Rogu? It's a girl." But he didn't say: "girl"; he said the "b" word. He's

روگو را انتخاب کردید؟ این یک دختر است." اما نگفت: «دختر». او کلمه "ب" را گفت. او

like: "She's a bitch." I'm like: "How rude!" But, honestly, dude, the girl's

مانند: "او یک عوضی است." من می گویم: "چقدر بی ادب!" اما، راستش، رفیق، اسم دختر

name is not: "Rogoo or Ragu". No. He said: "Rogu". "It's Rogue." And he's

این نیست: "روگو یا راگو". نه گفت: روگو. "این سرکش است." و او

like: "No, it's not!" I was like: "Yeah, it is." He got, like, physically mad or

مانند: "نه، اینطور نیست!" گفتم: "آره، همینطور است." او از نظر جسمی عصبانی یا

angry. And I finished the game. I won, of course; I kicked his ass at the game.

عصبانی شد. و من بازی را تمام کردم. البته برنده شدم. سر بازی لگد زدم.

Wa-cha! But I left as soon as I could, because I was kind of afraid that he

وا چا! اما به محض اینکه می‌توانستم آنجا را ترک کردم، زیرا می‌ترسیدم که او

would try and kick my ass or something, like, physically. So, that's my story. I

بخواهد لگد فیزیکی به الاغم بزند یا چیزی شبیه به آن. بنابراین، این داستان من است. من

was doing laundry at the laundromat, and that's my "Rogue" story.

در خشکشویی مشغول شستن لباس بودم و این داستان «سرکش» من است.

But the point of the story is: We have silent "u's" in English; not like the

اما نکته داستان این است: ما در انگلیسی "u"های خاموش داریم. نه مثل

lamb or the: "Mew". No. Enough. Focus, Ronnie. Focus. So, the silent "u" in

بره یا "میو". غیر کافی. تمرکز کن، رونی. تمرکز. بنابراین، "u" بی صدا در

English — this is the rule — okay? —and there's a rule; it's crazy. After a "g"

انگلیسی - این قانون است - خوب است؟ - و یک قانون وجود دارد. این دیوانه است بعد از یک "g"

— okay? — so, the "u" have... has to come after the "g", but before a vowel.

- باشه؟ - بنابراین، "u" باید بعد از "g" بیاید، اما قبل از یک مصوت.

Example: We have a "g", then we have a "u", and then we have a vowel. So, the

مثال: ما یک "g" داریم، سپس "u" داریم و سپس یک مصوت داریم. بنابراین،

"u" comes before the vowel, but after the "g". And I know; this confuses me,

"u" قبل از مصوت، اما پس از "گ" می آید. و من میدانم؛ این منو هم گیج

too. So, it's "g", a "u", and then a vowel. If this pattern occurs, we don't

میکنه بنابراین، "g"، یک "u"، و سپس یک مصوت است. اگر این الگو رخ دهد،

say the "u". Unh. Even if it happens in the end of a word, like this word:

"u" را نمی گوییم. اوه حتی اگر در آخر یک کلمه اتفاق بیفتد، مانند این کلمه:

"prologue" — we don't say: "prologooey", "prologooey". It's a "g", a "u", and a

«پرولوگ» - نمی گوییم: «پرلوگوئی»، «پرلوگوئی». این یک "g"، یک "u" و یک

vowel, so it's going to be a silent "u". Now, I hear a lot of people saying — not

مصوت است، بنابراین یک "u" خاموش خواهد بود. حالا، من می‌شنوم که خیلی‌ها می‌گویند -

the guy I was playing video games against... a lot of people saying: "Oh,

نه پسری که با او بازی‌های ویدیویی انجام می‌دادم ... خیلی‌ها می‌گویند: "اوه،

I went on a tour, and I saw the tour gu-ide." Oh, is his name Guido? "Gwide".

من به یک تور رفتم، و راهنمای تور را دیدم." اوه، نام او گیدو است؟ "Gwide".

We don't say: "tour gwide"; we say: "tour guide". Okay? This guy has the

ما نمی گوییم: "تور gwide"; می گوییم: «راهنمای تور». باشه؟ این مرد هم

same rule. We have a "g", a "u", and then a vowel — because we have this

همین قانون را دارد. ما یک "g"، یک "u" و سپس یک مصوت داریم - چون ما این

pattern, the "u" is silent, so it's gonna sound like: "guide". This word —

الگو را داریم، "u" بی صدا است، بنابراین به نظر می رسد: "راهنما". این کلمه -

we don't say: "gu-est". "Will you be my gu-est today?" We say: "guest". Next,

ما نمی گوییم: "gu-est". " امروز مهمان من خواهی شد؟" می گوییم: «مهمان». بعد،

when you have to think about an answer that you're not sure of — we "guess" the

زمانی که باید به پاسخی فکر کنید که از آن مطمئن نیستید - ما پاسخ را "حدس می زنیم

answer. I can say: "Guess how old I was when I was playing the video game." I

". می توانم بگویم: "حدس بزنید چند ساله بودم که داشتم بازی ویدیویی را انجام می دادم." من

don't say: "gu-ess"; I say: "guess".

نمی گویم: "گو-س"; می گویم: "حدس بزن".

"Guard". At a mall or someplace, there's maybe a security guard. And it's really

"نگهبان". در یک مرکز خرید یا جایی، شاید یک نگهبان باشد. و واقعا

funny. I think I've told you before: I am terrible at spelling. And words like

خنده دار است. فکر می‌کنم قبلاً به شما گفته بودم: من در املا بسیار بد هستم. و کلماتی مانند

these — they make me crazy because I never write the "u". If I was to write

این - آنها مرا دیوانه می کنند زیرا هرگز "u" را نمی نویسم. اگر بخواهم

the word: "guard", I would write: "g-a-r-d", and apparently that's wrong.

کلمه "نگهبان" را بنویسم، "g-a-r-d" را مینویسم و ​​ظاهراً اشتباه است.

So, you have to write: "g-u-a-r-d". So, keep this tip in mind when you're doing,

بنابراین، باید بنویسید: "g-u-a-r-d". بنابراین، هنگامی که در حال انجام تست های آیلتس هستید، این نکته را در نظر داشته باشید

like, IELTS tests; don't make the spelling mistake, like I do, because

. مانند من اشتباه املایی را مرتکب نشوید،

you've got to make sure that you get that silent "u" when you write it. If

زیرا باید مطمئن شوید که وقتی آن را می نویسید، "u" بی صدا را دریافت می کنید.

you don't write it: "Wanh!" — you're gonna fail. You're gonna fail!

اگر آن را ننویسید: "وانه!" - تو شکست می خوری. شما شکست خواهید خورد!

"Prologue". So, a "prologue" is something that comes at the beginning of

"پرولگ". بنابراین، «پرلوگ» چیزی است که در

a story or a book. There's the "epilogue", which is not on the board,

ابتدای داستان یا کتاب آمده است. "مخاطره" وجود دارد، که در هیئت مدیره

but it follows the same rule; and there's a "prologue". Anytime in English

نیست، اما از همان قانون پیروی می کند. و یک "پرولوگ" وجود دارد. هر زمان که در

you have the word... the thing "pro", it usually means before. "Rogue". Now, as I

انگلیسی کلمه ... را داشته باشید، معمولاً به معنای قبل است. "سرکش". حالا همانطور که

told you, my best friend playing video games with me, pronounced it: "rugue",

به شما گفتم، بهترین دوستم که با من بازی های ویدیویی بازی می کند، آن را تلفظ می کند: "قاره"

which... meh. But it's "rogue". So, he said the "u", which is cool; but he

که ... مه. اما "سرکش" است. پس «و» را گفت که باحال است; اما

didn't say the "e". Yeah, you guys know that lady named "Madonna" and that song,

«ه» را نگفت. بله، شما آن خانم به نام "مدونا" و آن آهنگ

"Vogue"? See? Listening to music will help you improve your pronunciation. So,

"ووگ" را می شناسید؟ دیدن؟ گوش دادن به موسیقی به شما کمک می کند تلفظ خود را بهتر کنید. پس

we don't say... Madonna didn't say: "vogooey". "Vogooey", "vogooey",

ما نمی گوییم... مدونا نگفت: "ووگوئی". ووگوئی، ووگوئی

"vogooey", "vogooey". She said: "Vogue", like the magazine. Oh, and what's a

، ووگوئی، وگوئی. او گفت: "ووگ"، مانند مجله. اوه، و

"rogue"? A "rogue" is a crazy animal. No, it's not. It's a crazy person.

"سرکش" چیست؟ "سرکش" حیوانی دیوانه است. نه اینطور نیست. این یک آدم دیوانه است.

"Rogue" is someone that doesn't hang out with a group. Ronnie's a bit of a rogue.

"سرکش" کسی است که با گروهی معاشرت نمی کند . رونی کمی سرکش است.

"Vogue" — it's a magazine — it's... strike a pose.

"ووگ" - این یک مجله است - این ... یک ژست بگیرید.

"Guilty". We don't say: "gu-ilty". "You are gu-ilty of bad spelling, Ronnie."

"گناهکار". ما نمی گوییم: "قاتل". " تو مقصر غلط املایی هستی، رونی."

You say: "guilty". So, it's like we just take the "u" out — uh-huh — bye-bye "u".

شما می گویید: "مجرم". بنابراین، مثل این است که ما فقط "u" را بیرون می آوریم - اوه-هه - خداحافظ "u".

"Guilty". "Guilty" is the opposite of the word "innocent". If you are

"گناهکار". «مجرم» نقطه مقابل کلمه «بی گناه» است. اگر شما

"guilty", it means that you have done something wrong, and someone saw you.

"مقصر" هستید، به این معنی است که کار اشتباهی انجام داده اید و شخصی شما را دیده است.

Hmm. Shit! So, if you're "guilty" of something, it means that you actually

هوم لعنتی! بنابراین، اگر در کاری "مقصر" هستید ، به این معنی است که شما واقعاً

did something. If you're "innocent" — the opposite of "guilty" — it means that

کاری را انجام داده اید. اگر شما "بی گناه" هستید - برعکس "مجرم" - به این معنی است که

somebody said you did something, but you didn't do it. Well, nobody's caught you

کسی گفته شما کاری را انجام داده اید، اما شما آن را انجام نداده اید. خوب، هنوز کسی تو را

yet. "Catalogue". Do you remember the "catalogue" to...? No, never? No? Okay,

نگرفته است. "کاتالوگ". "کاتالوگ" به ... را به خاطر دارید؟ نه هرگز؟ نه؟ باشه،

nevermind. How old are you? "Catalogue" is like a magazine, where before we had

مهم نیست شما چند سال دارید؟ "کاتالوگ " مانند یک مجله است که قبل از اینکه ما

the internet, you would do catalogue shopping. So, you would look at the

اینترنت داشته باشیم، شما خرید کاتالوگ را انجام می دادید . بنابراین، شما به مجله نگاه می کنید

magazine, and go: "Ooh, I want to buy this, and this." When I was a kid, we

و می گفتید: "اوه، من می خواهم این و این را بخرم." وقتی بچه بودم، کاتالوگ

had the Consumers Distributing Catalogue; and around Christmas time,

توزیع کننده مصرف کنندگان را داشتیم . و در زمان کریسمس،

they had the pages of toys. Ah! So, what I would do is I would imagine that I

آنها صفحات اسباب بازی را داشتند. آه! بنابراین، کاری که من انجام می دهم این است که تصور می کنم

could choose one toy from each page; I think it was two toys from each page

می توانم از هر صفحه یک اسباب بازی انتخاب کنم. فکر کنم از هر صفحه دو تا اسباب بازی

because I wasn't that greedy. And I would circle, like: "Oh, if I can have

بود چون زیاد حریص نبودم. و من دایره می زدم، مانند: "اوه، اگر بتوانم

two toys on this page, I would choose this one and this one." But then I was

دو اسباب بازی در این صفحه داشته باشم، این یکی و این یکی را انتخاب می کنم." اما بعد

like: "I don't want all those toys; there's no place to put them. I'll just

گفتم: "من همه آن اسباب‌بازی‌ها را نمی‌خواهم ، جایی برای گذاشتن آنها نیست. من فقط

play with my belly button, like I usually do." So, a "catalogue" is like a

با نافم بازی می‌کنم، مثل همیشه." بنابراین، "کاتالوگ" مانند یک

magazine for shopping. Sears Catalogue. This word: "guitar". Do you play the

مجله برای خرید است. کاتالوگ سیرز این کلمه: "گیتار". آیا شما

guitar? "Wow, wow, wow." We don't say... I've heard people say: "Guitar. Hey, you

گیتار میزنید؟ "واو واو واو." ما نمی گوییم... شنیده ام که می گویند: "گیتار. هی می

want to play the guitar?" And in some dialects, that's acceptable; but

خواهی گیتار بزنی؟" و در برخی از لهجه ها این قابل قبول است. اما

usually, because the "u" is silent — because of the rule — we say: "guitar";

معمولاً چون "u" ساکت است - به دلیل قاعده - می گوییم: "گیتار".

not "guitar". "Guitar". This word's always weird, too. I always spell this

نه "گیتار". "گیتار". این کلمه هم همیشه عجیب است. من همیشه این

word wrong. And honestly, just now, just now I know why I spell it wrong; I never

کلمه را اشتباه می نویسم. و راستش را بخواهید، همین الان، همین الان می دانم که چرا آن را اشتباه می نویسم. من

put the "u". Oh, wow. I spell it: "t-o-n-g-e". And then when I'm typing

هرگز "u" را قرار ندادم. اوه وای. املا می کنم: «ت-و-ن-گ-ه». و بعد وقتی دارم

something, it's like: "Spelling mistake! Spelling mistake!" I go: "Not again".

چیزی را تایپ می کنم، مانند: "اشتباه املایی! اشتباه املایی!" می روم: "دیگر نه".

"Tongue". Even the pronunciation's weird. "Tongue". I think, like, "tongs"

"زبان". حتی تلفظش هم عجیبه "زبان". من فکر می کنم، مانند "انبر"

— okay, that's cool. There's no "u"; it's easy, but it's: "tongue". So, it's

- بسیار خوب، عالی است. هیچ "u" وجود ندارد. آسان است، اما این است: "زبان". بنابراین،

"t-o-n-g-u" — don't forget the "u" — and the "e". "Tong"; "tongue". "Tongue,

"t-o-n-g-u" است - "u" - و "e" را فراموش نکنید. "تنگ"؛ "زبان". «زبان،

tongue, tongue". Talked about a tour guide.

زبان، زبان». در مورد راهنمای تور صحبت کرد .

Oh, I don't like this word: "ought". To me, it's very old-school. It's like

اوه، من این کلمه را دوست ندارم: "باید". برای من، خیلی قدیمی است. مانند

"should"; you're giving people advice, like: -"You ought to do this, Ronnie."

"باید" است. شما به مردم توصیه هایی می کنید، مانند: -"تو باید این کار را انجام دهی، رونی."

-"Hmm. Yeah, okay." We would more casually say: "should"; "you should do

-"هوم. آره، باشه." ما راحت تر می گوییم: "باید"; "شما باید این کار را انجام

this"; not: "you ought to", but it's still a word; it still circulates in

دهید"؛ نه: "تو باید"، اما هنوز یک کلمه است. هنوز در

some circles. When you look at this, I say: "Oh-gutta". "You oh-gutta to do

برخی از محافل در گردش است. وقتی به این نگاه می کنی، می گویم: "اوه گوتا". "تو اوه-گوتا به انجام

that." Maybe that's why I don't like the word, because it's one of those words

این کار." شاید به همین دلیل است که از این کلمه خوشم نمی‌آید ، چون از آن جمله‌هایی است

that I can never say properly. But it's: "ought". "Ought". I would spell it:

که هرگز نمی‌توانم آن را درست بیان کنم. اما این است: "باید". "باید". من آن را املا می کنم:

"o-u-t". "League". I spell this wrong... word wrong all the time, too; I put:

"o-u-t". "لیگ". من این را اشتباه می نویسم ... کلمه همیشه اشتباه است. گذاشتم:

"l-e-g-e". "League". But it's got our lovely silent "u", there, so it's:

«ل-ه-گ-ه». "لیگ". اما "u" بی‌صدا و دوست‌داشتنی ما آنجاست، پس این است:

"league". This is a French word; we stole it from French. Shh. "Fatigue". I

"لیگ". این یک کلمه فرانسوی است. ما آن را از فرانسه دزدیدیم. خس "خستگی".

remember learning French when I was a child, and they had a word for tired:

یادم می‌آید وقتی بچه بودم، فرانسوی یاد می‌گرفتم، و کلمه‌ای برای خستگی داشتند:

"fatigue" — I was like: "That's so funny." But now it's not funny anymore.

«خستگی» - من می‌گفتم: «خیلی خنده‌دار است». اما حالا دیگر خنده دار نیست.

It's still funny. But we say: "fatigue". When I look at it, I say: "fat-ti-goo".

هنوز هم خنده دار است. اما ما می گوییم: «خستگی». وقتی نگاهش می کنم می گویم: «فت-تی-گو».

"Wow, I am really fatigoo today", but it's "fatigue". This word always,

"وای من امروز واقعا خسته ام" اما این "خستگی" است. این کلمه همیشه،

always, always such a terrible word for people to pronounce, because look — I

همیشه، همیشه چنین کلمه وحشتناکی برای مردم تلفظ می شود، زیرا نگاه کنید - من

don't blame you — look at: "colleagooey". This is my worker; my

شما را سرزنش نمی کنم - به "همکار" نگاه کنید. این کارگر من است.

co-worker or my "colleagooey". Here's the way we say it; we say:

همکار من یا "همکار" من. در اینجا روشی است که ما آن را بیان می کنیم. می گوییم:

"call-league". So, you're gonna call the person: "call-league". "Colleague" means

«کال لیگ». بنابراین، شما به آن شخص می گویید : "Call-League". «همکار» به معنای

co-worker. So, maybe you're fatigued at your work because your colleague keeps

همکار است. بنابراین، شاید شما در کار خود خسته شده اید زیرا همکارتان همیشه

on talking all the time. You're like: "Please just be quiet, colleague." So,

به صحبت کردن ادامه می دهد. شما مانند: "لطفاً ساکت باشید، همکار." بنابراین،

learning about the silent "u" will help you with your pronunciation; so don't

یادگیری در مورد بی صدا "u" به شما در تلفظ شما کمک می کند. پس

say: "gu-ard", "security gu-ard" or "the tour gu-ide". Also, as I realized doing

نگویید: "gu-ard"، "security gu-ard" یا "the tour gu-ide". همچنین، همانطور که متوجه شدم انجام

this — it will help you a lot with your spelling. Ronnie needs a lot of help

این کار - به شما در املای شما کمک زیادی می کند. رونی برای املای خود به کمک زیادی نیاز دارد

with her spelling. It'll help you at IELTS tests; it will help you on

. این به شما در آزمون های آیلتس کمک می کند. در

whatever tests you have to write. And if you need more tips, or pointers, or help

هر آزمونی که باید بنویسید به شما کمک خواهد کرد. و اگر به راهنمایی‌ها، راهنمایی‌ها یا کمک بیشتری نیاز

— you can go to my website: www.EnglishWithRonnie.com, and there's

دارید - می‌توانید به وب‌سایت من بروید: www.EnglishWithRonnie.com، و

lots of fun stuff there. It's just actually me, but I'll see you soon.

چیزهای سرگرم‌کننده زیادی در آنجا وجود دارد. این فقط من هستم، اما به زودی شما را می بینم.

Don't forget the silent "u" when you're spelling, okay? "u".

هنگام املای "u" بی صدا فراموش نکنید ، باشه؟ "u".