How to handle uncomfortable situations

Okay. Sometimes when you're speaking English or you're

باشه. گاهی اوقات وقتی انگلیسی صحبت می کنید یا

online, you have problems because you're in sticky

آنلاین هستید، به دلیل اینکه در

situations. So, "sticky situations" means that you feel

موقعیت های سخت قرار می گیرید، با مشکل مواجه می شوید. بنابراین، " موقعیت های چسبنده" به این معنی است که شما احساس ناراحتی می کنید

uncomfortable or you don't really know what to say, or how

یا واقعا نمی دانید چه بگویید، یا

to act, because someone has made you feel weird.

چگونه رفتار کنید، زیرا شخصی به شما احساس عجیبی داده است.

So, I'm here to help you about this. And job interviews. Oh my

بنابراین، من اینجا هستم تا در این مورد به شما کمک کنم . و مصاحبه های شغلی خدای من

god - the worst. People ask you questions. You're like: "Oh, I

- بدترین. مردم از شما سوال می پرسند . شما مانند: "اوه، من

don't know. I don't know. I don't know." Don't tell them the

نمی دانم. من نمی دانم. من نمی دانم." به آنها حقیقت را نگویید

truth. Don't tell them that you're... "Oh, okay." So, if

. به آنها نگویید که ... "اوه، باشه." بنابراین، اگر

English is not your first language, or if it is, sometimes

انگلیسی زبان اول شما نیست ، یا اگر اینطور است، گاهی اوقات

we help dealing with things. So, let's get into this.

ما به رسیدگی به مسائل کمک می کنیم. بنابراین، اجازه دهید وارد این موضوع شویم.

Where do these things happen? So, uncomfortable questions can

کجا این اتفاقات می افتد؟ بنابراین، سؤالات ناراحت کننده ممکن است

happen when you're outside walking your dog, they can

زمانی اتفاق بیفتد که شما بیرون از خانه سگ خود را پیاده می کنید، آنها می توانند

happen on social media; sticky, sticky situations. Facebook,

در رسانه های اجتماعی رخ دهند. موقعیت های چسبنده و چسبناک فیس بوک،

Instagram, YouTube, comments or messages.

اینستاگرام، یوتیوب، نظرات یا پیام ها.

I have a YouTube channel; you're watching it. And people say

من یک کانال یوتیوب دارم. شما در حال تماشای آن هستید و مردم

things like... That are just wrong. And that I take thing...

چیزهایی از این قبیل می گویند که ... این فقط اشتباه است. و اینکه من چیزی را می گیرم...

They take what I say and make it very different from what happens

آنها آنچه را که می گویم می گیرند و آن را با آنچه اتفاق می افتد با واقعیت بسیار متفاوت می کنند

from reality. That's a dangerous thing. Know what you're

. این یک چیز خطرناک است. اول از همه بدانید که در مورد چه چیزی

commenting on, first of all, and know how to comment back.

نظر می دهید و بدانید که چگونه در مورد آن نظر بدهید.

If you're on Facebook, and people are saying bad things

اگر در فیس بوک هستید و مردم چیزهای بدی

about you - this... This can be terrible, especially if you'r

درباره شما می گویند - این ... این می تواند وحشتناک باشد، به خصوص اگر

younger and you're ver vulnerable. So, make sure tha

جوان تر باشید و بسیار آسیب پذیر باشید. بنابراین، مطمئن شوید که

you know how to handl yourselves in this situation

می دانید چگونه در این شرایط

Because if you type a comment and then you type an answer; an

با خود رفتار کنید زیرا اگر نظری را تایپ کنید و سپس پاسخی را تایپ کنید. و

then they answer: "Blah, blah blah", it can get very, ver

سپس آنها پاسخ می دهند: "بله، بلا بلا"، این می تواند بسیار بسیار

dangerous out there. There' many examples of people gettin

خطرناک باشد. نمونه‌های زیادی وجود دارد که مردم

killed, people getting sho because of Facebook social medi

کشته می‌شوند، افرادی که به دلیل کامنت‌های رسانه‌های اجتماعی فیس‌بوک شوکه می‌شوند

comments. Careful

. مراقب باشید

These can happen in real life. So, someone could say to you:

اینها می توانند در زندگی واقعی اتفاق بیفتند. بنابراین، یکی می تواند به شما بگوید:

"Oh, hey. How old are you?" That's none of your business.

"اوه، هی، شما چند سال دارید؟" به تو ربطی ندارد.

Really? Is it? Which can be a legitimate question, if it's

واقعا؟ آیا این است؟ که می تواند یک سوال مشروع باشد، اگر

your friend or someone; but if it's a stranger - no, no. That's

دوست شما یا کسی باشد. اما اگر غریبه باشد - نه، نه. این

not their business. "How much money do you make?" These are

کار آنها نیست. "چقدر پول در می آورید؟" اینها

considered rude questions. And when someone asks you them,

سوالات بی ادبانه محسوب می شوند. و وقتی کسی از شما آنها را می پرسد،

you're put in a ver uncomfortable situation. And yo

در موقعیت بسیار ناراحت کننده ای قرار می گیرید. و

want to tell the truth, but yo know you shouldn't, and: Wha

می خواهی حقیقت را بگویی، اما می دانی که نباید این کار را انجام دهی، و:

are you going to do

می خواهی چه کار کنی

-"Hey, sweetheart. Can I get your phone number?" -"Oh, I... I

- "هی عزیزم. می توانم شماره تلفنت را بگیرم ؟" -اوه من... من

don't have a phone." Ring-ring. "Mom, that's a bad time to call

گوشی ندارم. صدای زنگ. "مامان، الان زمان بدی است که با

me now." So, what do you do if somebody says: "Hey, sweetheart.

من تماس بگیری." بنابراین، اگر کسی بگوید: "هی، عزیزم.

Can I have your phone number?" You say: "No." And then the

می توانم شماره تلفن شما را داشته باشم، چه کار می کنید؟" شما می گویید: "نه." و سپس آن

person is like: -"Well, why not?" -"Because I don't want

شخص مانند: -"خب، چرا که نه؟" -"برای این که من نمی

to." -"How old are you?" -"It's not your business." -"How much

خواهم." -"شما چند سال دارید؟" -" به تو ربطی ندارد." -"

money do you make?" -"Why?"

چقدر پول در می آوری؟" -"چرا؟"

You can ask them a question. "Why do you want to know how

می توانید یک سوال از آنها بپرسید. "چرا می خواهی بدانی

much money I...? How much money do you make?" Oh! You can ask

من چقدر پول دارم... چقدر پول در می آوری؟" اوه! شما می توانید

them a question back. -"How old are you?" -"How old are you? Do

یک سوال از آنها بپرسید. -" شما چند سال دارید؟" -"چند سالته؟

you want to know how old my dog is, too? It's not your

میخوای بدونی سگ من هم چند سالشه ؟به تو ربطی نداره

business."

."

So, you have two options, here. One: You can give them a

بنابراین، در اینجا شما دو گزینه دارید. یک: شما می توانید به آنها یک

"snarky", which means sarcastic answer, like I usually do. Or,

"snarky" بدهید، که به معنای طعنه آمیز است، مانند من. یا، به

following the voice of my mom: You can choose to ignore the

دنبال صدای مادرم: می توانید انتخاب کنید که مردم را نادیده بگیرید

people. This isn't as fun, though. Oh. It means you're not

. هر چند این چندان سرگرم کننده نیست. اوه

playing the game, are you? So, the solution to social media and

یعنی شما بازی را انجام نمی دهید، درست است؟ بنابراین، راه حل شبکه های اجتماعی و

real-life problems: You say nothing.

مشکلات زندگی واقعی: شما چیزی نمی گویید.

Somebody types nasty comments about you on your Facebook page,

کسی در صفحه فیس بوک

or on your Instagram, or on your YouTube channel - you say

یا در اینستاگرام یا کانال یوتیوب شما نظرات بدی درباره شما تایپ می کند - شما

nothing; you don't reply. Nothing. Nothing. Absolutely.

چیزی نمی گویید. شما پاسخ نمی دهید هیچ چیزی. هیچ چیزی. کاملا.

Because: Why? They're waiting for you to say something.

چون: چرا؟ اونا منتظرن تو یه چیزی بگی

These people are called: "keyboard warriors". "Warriors",

به این افراد می گویند: «جنگجویان کیبورد». "جنگجویان"،

like a soldier. And "keyboard" is the thing that you type on.

مانند یک سرباز. و "صفحه کلید " چیزی است که روی آن تایپ می کنید.

So, these "keyboard warriors" have nothing better to do than

بنابراین، این "جنگجویان صفحه کلید " کاری بهتر از این ندارند

sit on YouTube, and comment on people's videos. Well, get a

که در یوتیوب بنشینند و روی ویدیوهای مردم نظر بدهند. خب، یک

hobby, go ride a bike, go walk outside. Okay? Because their

سرگرمی پیدا کن، برو دوچرخه سواری کن، برو بیرون قدم بزن. باشه؟ زیرا

lives are so terribly tragic, that they can think: "Oh, I'm

زندگی آنها به طرز وحشتناکی غم انگیز است، که می توانند فکر کنند: "اوه، من می

going to go on people's videos and leave these bad comments."

خواهم به ویدیوهای مردم بروم و این نظرات بد را بگذارم."

Okay.

باشه.

Also known as "trolls". "Trolls" go through videos and say:

همچنین به عنوان "ترول" شناخته می شود. "ترول ها" ویدیوها را مرور می کنند و می گویند:

"Ah-ha-ha. I'm going to leave a bad comment. And I'm going to

"آه-ها-ها. من نظر بدی خواهم گذاشت . و

call this person this name." Nice grade three. Okay? Go back

این شخص را به این نام صدا می کنم." کلاس سه خوبه باشه؟ بازگشت

to grade three; get off your keyboard. But say nothing.

به کلاس سوم؛ از صفحه کلید خود خارج شوید ولی هیچی نگو

That's what my Mom told me. So, I don't like that. I like to

این چیزی بود که مامانم به من گفت. بنابراین، من آن را دوست ندارم. من دوست دارم

fight.

بجنگم

So, maybe you're in a job interview and they ask you a

بنابراین، شاید شما در یک مصاحبه شغلی هستید و از شما سوالی می پرسند

question. Frank, thank you very much for giving me this advice.

. فرانک، بسیار ممنونم که این توصیه را به من دادی.

And you have no idea what the answer, because job interviews

و شما نمی دانید چه پاسخی دارید، زیرا مصاحبه های شغلی

are sticky. They... They ask you something, but you know you

چسبنده هستند. آنها... آنها از شما چیزی می پرسند ، اما می دانید که

shouldn't tell the truth because then you'll lose the job.

نباید حقیقت را بگویید زیرا در این صورت کار را از دست خواهید داد.

Hey, guess what? You can say to them: "Let me get back to you on

هی، حدس بزن چیه؟ شما می توانید به آنها بگویید: "اجازه دهید در مورد آن با شما تماس

that one." So, they could ask you a question, like: "So, why

بگیرم." بنابراین، آنها می توانند از شما سؤالی بپرسند، مانند: "پس،

exactly would you like to work for this company?" Real answer:

دقیقاً چرا می خواهید برای این شرکت کار کنید؟" پاسخ واقعی:

"I need a job. And you had a job interview, and I'm here. And you

"من به یک کار نیاز دارم. و شما مصاحبه شغلی داشتید و من اینجا هستم. و شما

should hire me." Bad answer. Good answer: "That's a good

باید من را استخدام کنید." جواب بد پاسخ خوب: "این سوال خوبی است

question."--I have no idea--"Let me get back to you on that one."

." - من نظری ندارم - "اجازه دهید در مورد آن سوال با شما تماس بگیرم."

So, hopefully what will happen is the interview will be very

بنابراین، امیدوارم اتفاقی که می افتد این باشد که مصاحبه از پاسخ شما بسیار

happy with your answer, continue with the job interview, and

خوشحال شود، به مصاحبه شغلی ادامه دهید و

completely forget to go back and ask you the question you

کاملا فراموش کنید که به عقب برگردید و سوالی را

couldn't remember or you didn't know the answer to. It's magic.

که نمی توانید به خاطر بسپارید یا پاسخ آن را نمی دانستید بپرسید. معجزه است.

Because the job interviews: "Dunh-dunh-dunh" done all these,

چون مصاحبه های شغلی: «دنه-دونه-دونه» همه اینها را انجام داده،

good. Okay. Yes/no. Hired. Good. They forget to ask you most of

خوب است. باشه. بله خیر. استخدام کرد. خوب آنها فراموش می کنند بیشتر اوقات از شما بپرسند

the time, unless you've got a genius working on your job

، مگر اینکه یک نابغه داشته باشید که در مصاحبه شغلی شما کار می کند

interview.

The other thing that you can say is... They might ask you

.

چیز دیگری که می توانید بگویید این است که ... آنها ممکن است از

something you're not comfortable about at all, and you're going

شما چیزی بپرسند که اصلاً در مورد آن راحت نیستید، و شما

to find out that there's many things that they're not allowed

خواهید فهمید که چیزهای زیادی وجود دارد که آنها اجازه

to ask you. They're not allowed to ask you about your age, your

ندارند از شما بپرسند. آنها اجازه ندارند در مصاحبه شغلی از شما در مورد سن

race, and many other discriminatory things in a job

، نژاد و بسیاری موارد تبعیض آمیز دیگر سؤال کنند

interview. And if they ask you one of these things, or

. و اگر از شما یکی از این چیزها را بپرسند، یا

something that you're just like: "No. Do you know what? Nah. No,

چیزی که شما دقیقاً مانند آن هستید: "نه. می دانید چیست؟ نه. نه،

no, no."

نه، نه."

You can say: "I'm not comfortable talking about that."

می توانید بگویید: "من راحت در این مورد صحبت نمی کنم."

And this might set off a little alarm for the interview, going:

و این ممکن است زنگ خطر کوچکی را برای مصاحبه به صدا درآورد و گفت:

"Oh. Did I say something illegal? Well, I hope that was

"اوه. آیا من چیزی غیرقانونی گفتم؟ خوب، امیدوارم که

allowed in my jurisdiction." So, it actually makes the job

در حوزه قضایی من مجاز باشد." بنابراین، در واقع مصاحبه شغلی را

interview... Interviewer nervous. You're like: "Yes.

... مصاحبه کننده عصبی می کند. شما مانند: "بله.

Ha-ha. Give me the job."

ها-ها. کار را به من بدهید."

It's a crazy world out there, and people are going to attack

اینجا دنیایی دیوانه است و مردم به شما حمله خواهند کرد

you, but stay strong. And if something makes you

، اما قوی بمانید. و اگر چیزی باعث ناراحتی شما می شود

uncomfortable, talk about it. Say things: "Ha. Hey, guess

، در مورد آن صحبت کنید. چیزهایی بگویید: "ها. هی، حدس بزن

what? I'm not playing your games. Bye."

؟ من بازی های شما را بازی نمی کنم . خداحافظ."