English Vocabulary - Bad Eyesight: glasses, contacts, optometrist, eye doctor...

Hi. Where are you? I can't see anything. Help. Oh, that's better. Hello. Today, I'm going

سلام. شما کجا هستید؟ من نمی توانم چیزی ببینم. کمک. اوه، این بهتر است. سلام. امروز قصد دارم

to teach you about glasses. These are sunglasses. But what I'm going to teach you about today

در مورد عینک به شما آموزش دهم. اینها عینک آفتابی هستند. اما آنچه امروز در مورد آن به شما آموزش خواهم داد

is more important than sunglasses. They are glasses for bad eyesight.

از عینک آفتابی مهمتر است. عینک هایی برای بد بینایی هستند.

So if you have bad eyesight, maybe you do this when you try to read something. Or you

بنابراین اگر بینایی بدی دارید، شاید این کار را زمانی انجام دهید که می خواهید چیزی بخوانید. یا

look far away and you -- this, what I'm doing with my eyes, it's a verb, and it's called

به دور نگاه می کنی و تو -- این، کاری که من با چشمانم انجام می دهم، یک فعل است، و به آن می گویند

"squint" or "squinting". So I -- or maybe you -- squint because you can't see something

"چشم انداختن" یا "چشم انداختن". بنابراین من -- یا شاید شما -- به این دلیل که نمی توانید چیزی را به درستی ببینید، نگاه می کنم

properly. If this has happened to you, you might be a victim of bad eyesight. So you

. اگر این اتفاق برای شما افتاده باشد، ممکن است قربانی بینایی بد شوید. بنابراین

need to go to an eye doctor. Now, a lot of doctors like to use bigger words

باید به چشم پزشک مراجعه کنید. اکنون، بسیاری از پزشکان دوست دارند از کلمات بزرگتر استفاده

to make it more difficult for you to actually contact someone. So in doctor words, an eye

کنند تا تماس واقعی با کسی را برای شما دشوارتر کنند. بنابراین در کلمات

doctor's proper name is an "optometrist". If you speak a Latin-based language, maybe

دکتر، نام خاص چشم پزشک "بینایی سنج" است. اگر به یک زبان لاتین صحبت می کنید،

you use the same word. "Opto" means "eye", and "tometrist" means -- I don't know, "doctor"?

شاید از همان کلمه استفاده کنید. "Opto" به معنای "چشم" و "tometrist" به معنای -- نمی دانم، "دکتر" است؟

I don't know. But I do know that "opto" means "eye". So an "eye doctor", in the proper form,

من نمی دانم. اما من می دانم که "opto" به معنای "چشم" است. بنابراین یک "چشم پزشک" به شکل

is "optometrist". If you have a problem with your eyes, you have to go to an eye doctor.

مناسب "بینایی سنج" است. اگر مشکل چشمی دارید باید به چشم پزشک مراجعه کنید.

And they will get lots of money from you, do lots of tests, and then you get to wear

و آنها پول زیادی از شما دریافت می کنند، آزمایش های زیادی انجام می دهند و سپس شما می توانید

glasses. Cool. So the very, very first thing is we have two

عینک بزنید. سرد. بنابراین ، اولین چیز این است که ما دو

adjectives to describe why you may have bad eyesight. These are the most common phrases

صفت برای توضیح اینکه چرا ممکن است بینایی شما بد باشد، داریم. اینها رایج ترین عباراتی هستند

that people use. Now, because these two words end in -ed, they are adjectives. Because these

که مردم استفاده می کنند. حال چون این دو کلمه به -ed ختم می شوند صفت هستند. از آنجا که اینها

are adjectives, like every adjective in English, you have to use the verb "to be". So you cannot

صفت هستند، مانند هر صفت در زبان انگلیسی، شما باید از فعل "to be" استفاده کنید. بنابراین شما نمی توانید

say, "I nearsighted" or "I farsighted." You have to say, "I am nearsighted" or "I am farsighted."

بگویید "من نزدیک بینی" یا "من دور بین". باید بگویید «من نزدیک بین هستم» یا «من دور بین هستم».

So "nearsighted" means you cannot see things that are far away. So when you wake up in

بنابراین "نزدیک بینی" به این معنی است که شما نمی توانید چیزهای دور را ببینید. بنابراین وقتی صبح از خواب بیدار می شوید

the morning, depending on how bad your eyesight is, you can't read the alarm clock, or you

، بسته به میزان بد بینایی شما، نمی توانید ساعت زنگ دار را بخوانید یا

can't read the clock. If you're in a classroom and you sit at the back of the class -- I

نمی توانید ساعت را بخوانید. اگر در کلاس هستید و پشت کلاس می نشینید - من

always did that, and I was always like this, "I can't see what the teacher's written. I

همیشه این کار را می کردم و همیشه اینطور بودم، "نمی توانم ببینم معلم چه نوشته است.

need glasses. I'm not getting glasses." So if you can't see things far away, you're called

به عینک نیاز دارم. عینک." بنابراین اگر نمی توانید چیزهای دور را ببینید، به شما

"nearsighted". Guess what? "Farsighted" is the opposite of that. So if you can't see

"نزدیک بین" می گویند. حدس بزن چی شده؟ «دوربین » برعکس آن است. بنابراین اگر نمی توانید

things really close up, you are what we call "farsighted". These are the layman's terms,

چیزها را از نزدیک ببینید، شما همان چیزی هستید که ما آن را "دور بین" می نامیم. اینها اصطلاحات عادی است،

the regular terms that we would use for this kind of bad eyesight.

اصطلاحات معمولی که ما برای این نوع بینایی بد استفاده می کنیم.

The doctor's terms for, first of all, "nearsighted", is "myopia". "Myopia" means exactly the same

اصطلاح دکتر اول از همه "نزدیک بینی " "نزدیک بینی" است. نزدیک بینی دقیقاً

as being "nearsighted". But "myopia" and "hyperopia" are nouns. So because these guys are nouns,

به معنای نزدیک بینی است. اما «نزدیک بینی» و «دوربینی» اسم هستند. بنابراین چون این بچه ها اسم هستند،

we have to use "have". So you could say, "I have myopia" or "I am nearsighted." They're

ما باید از "داشتن" استفاده کنیم. بنابراین می توانید بگویید "من نزدیک بینی دارم" یا "من نزدیک بین هستم." اونا

the same. Or you could say, "I have hyperopia" or "I am farsighted." Okay? Most commonly,

هم همینطورن یا می توانید بگویید "من دوربینی دارم" یا "من دور بین هستم". باشه؟

we would use this, "nearsighted", "farsighted". Depending on what language you speak, maybe

معمولاً از این، "نزدیک بینی"، "دور بین" استفاده می کنیم. بسته به زبانی که صحبت می کنید، ممکن

you use these in your language. And that's easier for you? Perfect. Do whatever's easiest.

است از اینها در زبان خود استفاده کنید. و این برای شما راحت تر است؟ کامل. هر کاری که راحت تره انجام بده

The next thing that we have is another noun. We say, "I have an astigmatism." Repeat after

مورد بعدی که داریم اسم دیگری است. می گوییم آستیگماتیسم دارم. بعد از

me. "I have an astigmatism." Your turn. Do it again. Okay. So "I have an astigmatism."

من تکرار کن "من آستیگماتیسم دارم." نوبت شماست دوباره انجامش بده باشه. بنابراین "من آستیگماتیسم دارم."

This means that your eyes do not focus well, and everything is blurry. It doesn't matter

این بدان معنی است که چشمان شما به خوبی فوکوس نمی کنند و همه چیز تار است. مهم

if it's far away or close up, it's blurry. Things are, like, doubled. It's like you drank

نیست دور باشد یا نزدیک، تار است. اوضاع دو برابر شده است. مثل این است

a hundred beers, and you're constantly having double vision.

که صد آبجو نوشیده ای و مدام دوبینی داری.

So if you have something wrong with your eyes, you're going to have to wear -- as a verb

بنابراین اگر مشکلی با چشمانتان دارید، مجبور خواهید بود - به عنوان یک فعل

-- glasses. Now, please be very, very careful. You don't wear "glass". I'm sure that would

- عینک بزنید. حالا لطفا خیلی خیلی مراقب باشید شما "شیشه" نمی پوشید. مطمئنم که به

hurt. You're going to have to wear "glasses". It's very important that you pronounce the

دردت میخوره شما مجبور به استفاده از "عینک" هستید. خیلی مهم است که

end of the word, so it sounds like "glasses". Maybe you are sick of glasses, and you got

آخر کلمه را تلفظ کنید، بنابراین مانند "عینک" به نظر می رسد. شاید شما از عینک خسته شده اید، و شما

contacts. The long form of "contacts" is, actually, "contact lenses". But we never say

تماس گرفته اید. شکل طولانی "لنزهای تماسی" در واقع "لنزهای تماسی" است. اما ما هرگز نمی گوییم

"contact lenses". It takes too long. We just say "contacts". Now, some people -- those

"لنزهای تماسی". خیلی طول میکشه ما فقط می گوییم "مخاطبین". اکنون، برخی از افراد - آن

crazy people out there -- can get colored contacts. So you can actually make your eyes

افراد دیوانه - می توانند مخاطبین رنگی دریافت کنند. بنابراین می توانید در واقع رنگ چشمان خود

a different color. I've seen this. Some people even have contacts that have swirls, so their

را متفاوت کنید. من این را دیده ام برخی از افراد حتی تماس هایی دارند که دارای چرخش هستند، بنابراین

eyes look swirly and crazy. And some people get very unnatural colored contacts, like

چشمان آنها چرخشی و دیوانه به نظر می رسد. و برخی افراد تماس های رنگی بسیار غیر طبیعی مانند

purple. So be careful. That blue-eyed girl that you're looking at might really have brown

بنفش دارند. خیلی مراقب باش. آن دختر چشم آبی که شما به او نگاه می کنید ممکن است واقعاً چشمان قهوه ای داشته

eyes. Okay. The other kind of thing that you have to be

باشد. باشه. چیز دیگری که باید در

concerned about when you get older, maybe, are a kind of glasses called "bifocals". "Bi"

سنین بالا نگران آن باشید، شاید نوعی عینک به نام "دو کانونی" باشد. "بی"

means "two". So "bifocals" actually have two different lenses in the glasses. A lot of

به معنای "دو" است. بنابراین "دو کانونی" در واقع دو لنز متفاوت در عینک دارند. بسیاری از

older people find that their eyesight is deteriorating -- getting worse and worse. So instead of

افراد مسن متوجه می شوند که بینایی آنها در حال بدتر شدن است - بدتر و بدتر می شود. بنابراین

having to switch glasses from nearsighted, farsighted, you actually get one pair of glasses

به‌جای تعویض عینک از نزدیک‌بین، دوربین، در واقع یک عینک دریافت می‌کنید

that have two lenses. It takes a lot of getting used to if you have bifocals because, I'm

که دو عدسی دارد. اگر دو کانونی داشته باشید نیاز به عادت کردن است زیرا

sure if you look, you get confused, and -- it's like you're drunk again. Bifocals are only

مطمئنم اگر نگاه کنید گیج می شوید و -- مثل این است که دوباره مست شده اید. دو کانونی فقط

in glasses. Now, maybe you are sick to death of glasses,

در عینک است. در حال حاضر، شاید شما تا حد مرگ از عینک بیمار شده اید،

and you've tried contacts. You just can't take it anymore. Every day you clean the contacts;

و شما مخاطبین را امتحان کرده اید. فقط دیگه نمیتونی تحمل کنی هر روز مخاطبین را تمیز می کنید.

you put them in your eyes; they rip. I am speaking from experience. I used to have glasses.

آنها را در چشمان خود قرار می دهید. پاره می کنند من از روی تجربه صحبت می کنم. من قبلا عینک داشتم

I never wore them. Then I had contacts. So when I was younger, people said, "Ronnie,

من هرگز آنها را نپوشیدم. سپس من تماس هایی داشتم. بنابراین وقتی جوانتر بودم، مردم می گفتند: "رونی،

you need glasses." But I didn't wear my glasses. I did, in fact, get contacts, and I could

تو به عینک نیاز داری." اما عینکم را نزدم. من در واقع مخاطبین را دریافت کردم و دوباره می توانستم

see again. And I realized that people were looking at me because I'm a little strange.

ببینم. و متوجه شدم که مردم به من نگاه می کنند زیرا من کمی عجیب هستم.

But what I did is I had laser surgery. "Hallelujah! I can see!" Laser surgery is, actually, a

اما کاری که انجام دادم این بود که جراحی لیزر کردم. "هللویا! من می بینم!" جراحی لیزر در واقع یک

laser or beam -- let's go. They take your eyeball. They cut open -- "What? They cut

لیزر یا پرتو است -- اجازه دهید برویم. کره چشمت را می گیرند. آنها باز کردند -- "چی؟

open your eyeball?" Oh, yeah. There's a skin that covers your -- a layer of skin that covers

کره چشمت را باز کردند؟" اوه، آره پوستی وجود دارد که شما را می پوشاند -- لایه ای از پوست که

your eyeball. They cut it open with a laser. They lift it up, and they shoot a laser, and

کره چشم شما را می پوشاند. آن را با لیزر برش دادند. آنها آن را بلند می کنند و یک لیزر شلیک می کنند و

-- magic! It fixes your eye. Clearly, I am not an optometrist, and I don't

-- جادو! چشمت را درست می کند واضح است که من یک اپتومتریست نیستم و

really know how to do laser surgery. But if you'd like to send me a check for $2000, I'll

واقعاً نمی دانم چگونه جراحی لیزر انجام دهم. اما اگر می خواهید یک چک 2000 دلاری برای من بفرستید، من

do your laser surgery. Just subscribe to my YouTube channel, EnglishLessons4U. I'll get

جراحی لیزر شما را انجام می دهم. فقط در کانال یوتیوب من، EnglishLessons4U مشترک شوید. من برای

you a sweet deal on laser surgery. I cannot guarantee the results. Laser surgery makes

شما یک معامله شیرین در مورد جراحی لیزر خواهم داشت. من نمی توانم نتایج را تضمین کنم. جراحی لیزر باعث

one happy lady or gentleman because you do not have to wear glasses anymore.

خوشحالی یک خانم یا آقا می شود زیرا دیگر نیازی به استفاده از عینک ندارید.

If you have problems with your eyes -- what's your problem? What's your eye problem? Are

اگر با چشمان خود مشکل دارید -- مشکل شما چیست؟ مشکل چشمت چیه؟ آیا

you nearsighted? Are you farsighted? Do you have an astigmatism? I -- I was blessed with

شما نزدیک بین هستید؟ آیا دور اندیش هستید؟ آیا آستیگماتیسم دارید؟ من -- من با دو مورد برکت داشتم

two. I had an astigmatism, and I was nearsighted. I couldn't see anything. I got the laser surgery.

. آستیگماتیسم داشتم و نزدیک بین بودم. من نمی توانستم چیزی ببینم. من جراحی لیزر کردم

Bam! I can see all of you right now. See you later.

بام! من می توانم همه شما را همین الان ببینم. بعدا میبینمت.