PHRASAL VERBS for hanging out with friends

Hey there, Ronnie coming at you, and I'm going to teach you about hanging out with your friends.

سلام، رونی به سمت شما می آید، و من می خواهم به شما در مورد معاشرت با دوستانتان یاد بدهم. فکر

I don't think I need to teach you that, I think you know how to do that.

نمی‌کنم لازم باشد این کار را به شما یاد بدهم، فکر می‌کنم شما می‌دانید چگونه این کار را انجام دهید.

But some phrasal verbs, yeah, phrasal verbs, some expressions we have, and some social

اما برخی از افعال عبارتی، آره، افعال عبارتی، برخی از عبارات ما، و برخی

clues that you're going to need to pay attention to if you go to somebody's house, because

سرنخ های اجتماعی که اگر به خانه کسی می روید باید به آن ها توجه کنید، زیرا

sometimes if you go to somebody's house and you hang out, it's time for you to leave,

گاهی اوقات اگر به خانه کسی بروید و با هم رفت و آمد داشته باشید، وقت آن است که تو بروی،

and people will do certain things to maybe not say, but to let you know it's time to

و مردم کارهای خاصی را انجام می دهند که شاید نگویند، اما برای اینکه بدانی وقت آن است که

get out of my house because I want to go to sleep.

از خانه من بیرون بروی، زیرا می خواهم بخوابم.

And maybe you're a house guest, or maybe you're hosting a party.

و شاید شما یک مهمان خانه باشید، یا شاید میزبان یک مهمانی باشید.

Hosting a party means you have your friends at your house, or you're the host to someone

میزبانی یک مهمانی به این معنی است که شما دوستان خود را در خانه خود دارید یا میزبان کسی هستید

who has the party at their house, or has friends at their house.

که مهمانی را در خانه خود دارد یا دوستانی در خانه دارد.

Maybe you're the host, and you want your guests to leave.

شاید شما میزبان هستید و می خواهید مهمانانتان آنجا را ترک کنند. من

Personally, I just fall asleep, and I'm like, I'm going to bed, bye, but I'll teach you

شخصاً فقط خوابم می برد، و می خواهم بخوابم، خداحافظ، اما به شما

different phrases and different ways to get them out in a less direct way, just to be

عبارات مختلف و راه های متفاوتی را آموزش می دهم تا آنها را با روشی کمتر مستقیم بیرون بیاورید، فقط برای اینکه

nice.

خوب باشم.

I'll just do it my way, and oh, oh, nope, we're here.

من فقط به روش خودم این کار را انجام می دهم، و اوه، اوه ، نه، ما اینجا هستیم.

Okay, so phrasal verbs, here we go.

خوب، پس افعال عبارتی، به اینجا می رویم.

Drop in and drop by, these are the same.

بیایید و رها کنید، اینها یکی هستند.

Please, I don't know why we use a different preposition with in and by, but you can call

خواهش می کنم، من نمی دانم چرا از یک حرف اضافه متفاوت با in و by استفاده می کنیم، اما می توانید با

your friend and say, hey, I'm going to drop in tomorrow.

دوست خود تماس بگیرید و بگویید، هی، من فردا می رم.

What are you dropping?

چی میریزی؟

Why are you drop...

چرا رها می کنی...

It just means that you're going to go and visit the person, you're not actually going

این فقط به این معنی است که می روی و آن شخص را ملاقات می کنی، در واقع

to drop something.

چیزی را رها نمی کنی.

You can drop in or drop by.

می توانید وارد شوید یا از آن عبور کنید.

You can say, yeah, I'm going to drop by tomorrow at about 6.

می‌توانید بگویید، بله، فردا حدود ساعت 6 می‌روم.

The other way that we use this phrasal verb is drop off.

روش دیگری که ما از این فعل عبارتی استفاده می‌کنیم، drop off است.

Now, you can drop something off.

حالا، شما می توانید چیزی را رها کنید.

So let's say that you have a bottle of water that you would like to give your friend because

بنابراین فرض کنید که شما یک بطری آب دارید که دوست دارید به دوست خود بدهید زیرا

you're generous like that, and you say, oh, do you know what?

اینگونه سخاوتمند هستید و می گویید اوه، می دانید چیست؟

I'm going to drop it off tomorrow.

فردا میزارمش

You can also just say, I'm going to drop off the water tomorrow.

شما همچنین می توانید فقط بگویید، من فردا می روم آب.

This means you're going to go to their house, give them the water, and then that usually

این بدان معناست که شما به خانه آنها می روید، به آنها آب می دهید، و سپس این معمولاً به

tells the person you're going to leave at some point.

شخص می گوید که قرار است در نقطه ای آنجا را ترک کنید.

So you're like, here's your water.

پس شما مثل این هستید که آب شما اینجاست.

You usually don't hang out for a long time or stay.

شما معمولاً برای مدت طولانی معاشرت نمی کنید یا نمی مانید.

Other expressions we use, swing by.

عبارات دیگری که ما استفاده می کنیم، swing by.

It has nothing to do with a swing.

ربطی به تاب ندارد.

It just again means you're going to go to the person's house for a short time.

باز هم به این معنی است که شما برای مدت کوتاهی به خانه آن شخص می روید.

So drop in, drop by, swing by.

پس در بیایید، بیایید، بچرخید.

You're telling the person, I'm going to come to your house, we're going to hang out for

شما به آن شخص می گویید، من می روم خانه شما،

a little bit, we're going to visit, and then I'm going to leave.

کمی با هم می نشینیم، می رویم و بعد می روم.

So you know, it's okay, you don't need to make a bed for me or prepare a dinner.

پس می دانی، اشکالی ندارد، نیازی نیست برای من تخت خواب درست کنی یا شام آماده کنی.

Short visit.

بازدید کوتاه

Pop in, same thing.

پاپ در، همان.

Oh, I'm going to pop in for an hour.

اوه، من برای یک ساعت می روم.

Okay.

باشه.

Time limit, perfect.

محدودیت زمانی، عالی

I know the person's only going to bother me for one hour at my house.

من می دانم که آن شخص فقط برای یک ساعت در خانه من را آزار می دهد.

Yes.

آره.

So, these phrases, drop in, swing by, and pop in.

بنابراین، این عبارات، رها، نوسان، و پاپ در.

Short time, in and out.

زمان کوتاه، داخل و خارج.

Uh-oh.

اوه اوه

Now, if somebody wants to hang out, this is where we get into some unknown time limits.

حالا، اگر کسی بخواهد با هم بنشیند، اینجاست که به محدودیت‌های زمانی ناشناخته می‌رسیم.

So, if I say to my best friend, hey, do you want to hang out?

بنابراین، اگر به بهترین دوستم بگویم، هی، آیا می‌خواهی با هم وقت بگذاری؟

And I don't say, do you want to hang out?

و من نمی گویم، آیا می خواهی دور هم جمع شویم؟

I say, do you wanna?

میگم میخوای؟

This sounds like marijuana.

این صدا شبیه ماری جوانا است.

So it's going to be sounding like this, do you wanna, do you wanna, hey, do you want

پس صداش اینجوری میشه، میخوای، میخوای، هی، میخوای

to hang out tomorrow?

فردا با هم بگردیم؟

Yeah.

آره

Okay.

باشه.

What time?

چه زمانی؟

Oh, let's say about 1.

اوه، بیایید در مورد 1 بگوییم.

Okay.

بسیار خوب.

Usually, when you hang out with someone, there's no time limit.

معمولاً وقتی با کسی معاشرت می‌کنید، محدودیت زمانی وجود ندارد.

You don't say, oh, I'm going to leave, one hour, hanging out.

نمی گویی، اوه، من می روم، یک ساعت، پاتوق.

Because hang out is more casual, and you're like, you can do anything you want, really.

چون پاتوق کردن غیررسمی‌تر است، و شما واقعاً می‌توانید هر کاری را که بخواهید انجام دهید.

So, if you're hanging out with someone, be prepared.

بنابراین، اگر با کسی معاشرت می کنید، آماده باشید.

They might stay a bit too long, and you're going to want them to leave.

آنها ممکن است کمی طولانی بمانند، و شما می خواهید آنها را ترک کنند.

All of these expressions are going to work in the past, too.

همه این عبارات در گذشته نیز کار می کنند.

So we can say, oh, you know, oh, he dropped by for, like, 10 minutes, and he was busy,

پس می‌توانیم بگوییم، اوه، می‌دانی، اوه، او به مدت 10 دقیقه از آنجا رد شد و مشغول بود

and he left.

و رفت.

This is weird, too.

این هم عجیب است

He swung by, whoo, he's like, car's in, whoo, just swinging by.

او تاب خورد، اوو، او مثل ماشین است، اوو، فقط تاب می خورد.

I guess we're all monkeys, really.

من حدس می زنم که ما همه میمون هستیم، واقعا.

He swung by yesterday for a visit, we had some eggnog, and he left, popped, popped.

او دیروز برای بازدید رد شد، ما مقداری تخم مرغ خوردیم، و او رفت، ترکید، بیرون زد.

Say the T, popped.

T را بگو.

So, we don't say popped, we say he popped in.

بنابراین، ما نمی گوییم پاپ زد، می گوییم او وارد شد.

Oh, he popped in for, like, I don't know, like 20 minutes, and then he had to leave.

اوه، او برای 20 دقیقه ظاهر شد، نمی دانم، و بعد مجبور شد برود.

Maybe people don't like you, and just stay 20 minutes.

شاید مردم شما را دوست نداشته باشند و فقط 20 دقیقه بمانند.

But if someone hangs out, or in the past hung out, oh, what did you do yesterday?

اما اگر کسی پاتوق می‌کرد، یا در گذشته پاتوق می‌کرد، آه، دیروز چه کار کردی؟

Oh, yeah, I hung out with Jen for, like, five hours, we had such a wicked time, we had such

اوه، آره، من مثلاً پنج ساعت با جن وقت گذروندم، خیلی اوقات بدی داشتیم، خیلی

a great time.

خوش گذشت. با هم بودیم

We hung out, we went to the movies, we went to her house, we ate some food, it was great.

، سینما رفتیم، رفتیم خونه اش، غذا خوردیم، عالی بود.

Do you want to hang out tomorrow?

میخوای فردا باهم بشی؟

Yeah, let's do it.

آره بیا انجامش بدیم

Okay.

باشه.

We have to be careful with some other words, so hang out is how we speak naturally, right?

ما باید مراقب برخی از کلمات دیگر باشیم، بنابراین Hangout به طور طبیعی چگونه صحبت می کنیم، درست است؟

If you're kind of an older person, you might use the word "visit", so maybe you would hear

اگر به نوعی فرد مسن هستید، ممکن است از کلمه "بازدید" استفاده کنید، بنابراین شاید از

grandparents say, oh, oh, my granddaughter visited me yesterday, it was great.

پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بشنوید که می گویند، اوه، اوه، نوه من دیروز به دیدن من آمد، عالی بود.

Or your parents, like, mom, I'm going to come and visit you for a short time, because they're

یا پدر و مادرت، مثلاً مامان، من برای مدت کوتاهی می روم به شما سر بزنم، زیرا آنها

not hanging out.

پاتوق نیستند.

So this is kind of an older vocabulary.

بنابراین این یک واژگان قدیمی تر است.

You can use it, but just be aware that we mostly say hang out.

شما می توانید از آن استفاده کنید، اما فقط توجه داشته باشید که ما بیشتر می گوییم پاتوق کنید.

Now, play.

حالا بازی کن

Okay?

باشه؟

I've told you about this before.

قبلاً در این مورد به شما گفته ام.

When we get to a certain age, we do not play with our grandmother, we do not play with

وقتی به سن خاصی می رسیم، نه با مادربزرگمان بازی می کنیم، نه با

our friends.

دوستانمان بازی می کنیم.

Okay?

باشه؟

When you play with someone, it means you're having some kind of sexual relation, so please,

وقتی با کسی بازی می کنید، به این معنی است که نوعی رابطه جنسی دارید، پس لطفا

the word "play", don't say it.

کلمه "بازی" را به زبان نیاورید.

I would never call my best friend and say, hey, do you want to play with me today?

من هرگز به بهترین دوستم زنگ نمی‌زنم و نمی‌گویم، هی، می‌خواهی امروز با من بازی کنی؟

Oh, well, friendship boundaries have kind of changed, so be careful.

اوه، خوب، مرزهای دوستی به نوعی تغییر کرده است، پس مراقب باشید.

Don't say play.

نگو بازی کن

Hang out is okay, visit, okay?

Hangout اشکالی ندارد، بازدید کنید، خوب است؟

These are expressions we have when people stay a bit too long.

اینها عباراتی است که وقتی افراد کمی طولانی می مانند.

The first one, probably the most common one, is people wear out your welcome.

اولین مورد، احتمالاً رایج ترین ، این است که مردم از استقبال شما خسته می شوند.

You're welcome.

خواهش میکنم.

No, but it doesn't work like that.

نه ولی اینطوری کار نمیکنه

If you wear something out, it means you use it too much to the point where it's almost

اگر چیزی را فرسوده کردید، به این معنی است که بیش از حد از آن استفاده می کنید تا جایی که تقریباً

broken.

شکسته است.

So, if you wear out your welcome, oh, when you first get to the...

بنابراین، اگر استقبال خود را از دست دادید، آه، وقتی برای اولین بار به ...

Oh, welcome to my house, hey, I have some cookies, I made them.

اوه، به خانه من خوش آمدید، هی، من مقداری کلوچه دارم، آنها را درست کردم.

And after a couple hours, you're like, where are the cookies, come on, more cookies.

و بعد از چند ساعت، می گویید، کوکی ها کجا هستند، بیا، کوکی های بیشتری.

The cookies are gone.

کوکی ها از بین رفته اند.

It's time for you to leave, you've worn out your welcome.

وقت رفتنت است، استقبالت را فرسوده کردی.

You've eaten all my cookies, you've drank all my booze, it's time to go now.

تو تمام کلوچه های من را خوردی، تمام مشروب های من را خوردی، اکنون وقت رفتن است.

Okay?

باشه؟

So, if you wear out your welcome, it means you've stayed too long.

بنابراین، اگر استقبال خود را از بین ببرید، به این معنی است که بیش از حد طولانی مانده اید.

Here you go.

بفرمایید.

Overstay your welcome, so if you've watched videos before, over means too much.

خوشامدگویی خود را بیش از حد ادامه دهید، بنابراین اگر قبلاً ویدیوها را تماشا کرده اید، بیش از حد به معنای خیلی زیاد است.

Overstay or wear out your welcome, too long, bye-bye, time to go home.

بیش از حد بمانید یا خوشامدگویی خود را از بین ببرید، خیلی طولانی، خداحافظ، وقت رفتن به خانه است.

My mom taught me this expression, thanks, Mom.

مامانم این جمله رو به من یاد داد، ممنون مامان.

After three days, maybe one or two in some cases, after three days, fish and guests begin

بعد از سه روز، شاید یکی دو در برخی موارد، بعد از سه روز، ماهی و مهمان شروع

to stink.

به بوی بد می کنند.

Maybe because they don't take a shower.

شاید چون دوش نمی گیرند.

You can see the fish analogy, right?

شما می توانید قیاس ماهی را ببینید، درست است؟

If you have a fresh fish, one day you should eat it, two days...

اگه یه ماهی تازه داری یه روز باید بخوری، دو روز...

Three days, you're like, oh, get that out of here.

سه روز، انگار اوه، اینو از اینجا بردار.

It's the same with houseguests.

در مورد مهمان خانه ها هم همینطور است.

My mom always taught me a three-day rule.

مادرم همیشه یک قانون سه روزه را به من یاد داد.

If you go to somebody's house for three days, perfect.

اگر سه روز به خانه کسی بروید، عالی است.

First day, you're like, oh, it's good to see you.

روز اول، مثل اینکه، اوه، خوشحالم که شما را می بینم.

Second day, you're like, this is fun, this is nice.

روز دوم، شما مانند، این سرگرم کننده است، این خوب است.

The third day, they're like, you're leaving tomorrow, right?

روز سوم، اونا انگار فردا میری، درسته؟

Yeah?

آره؟

Okay, take a shower, get out.

باشه دوش بگیر برو بیرون

So, maybe this has happened to you, okay?

خب، شاید این اتفاق برای شما افتاده باشد، باشه؟

You go to the person's house, you're having a great time, and you know it's time for you

شما به خانه آن شخص می روید، به شما خوش می گذرد و می دانید که زمان

to leave.

رفتن شما فرا رسیده است.

Now comes the opposite.

حالا برعکس می شود.

Maybe you are the host or the hostess, and you need the person to leave.

شاید شما میزبان یا مهماندار هستید و نیاز دارید که آن شخص را ترک کند.

My technique?

تکنیک من؟

I told you before.

من قبلا به شما گفتم.

Well, I'm going to bed.

خب من میرم بخوابم

So, here's the scenario.

بنابراین، این سناریو است.

You were nice enough, and maybe now regretting, inviting some people to your house to have

شما به اندازه کافی خوب بودید، و شاید اکنون پشیمان شده اید، از اینکه عده ای را به خانه خود دعوت کرده اید تا

a little party, a little get-together.

یک مهمانی کوچک داشته باشند، کمی دور هم جمع شوند.

"Get-together" means, like, a low-key, you know, a small party, and, well, you want to

"جمع شدن" یعنی یک مهمانی ساده، می‌دانی ، یک مهمانی کوچک، و خوب، می‌خواهی

go to sleep, okay?

بخوابی، باشه؟ به اندازه

You've had enough to drink, you're full, maybe you're feeling sick.

کافی مشروب خوردی، سیر شدی، شاید احساس بیماری کنی.

You just want to go to bed, but your guests are still here.

شما فقط می خواهید به رختخواب بروید، اما مهمانان شما هنوز اینجا هستند.

So, you can do what I do, as I said, pretend to be asleep.

بنابراین، شما می توانید کاری را که من انجام می دهم انجام دهید، همانطور که گفتم، وانمود کنید که خواب هستید.

Go to sleep, just go, "Oh, bye, I'm going to sleep.

برو بخواب فقط برو "اوه خداحافظ من میرم بخوابم

Bye."

خداحافظ."

But you got to be careful, because some people might try and steal your shit, or they could

اما شما باید مراقب باشید، زیرا ممکن است برخی افراد سعی کنند چیزهای شما را بدزدند، یا

try and paint your dog pink.

سعی کنند سگ شما را صورتی رنگ کنند.

I don't know.

من نمی دانم. آیا به

Do you trust these people alone in your house with you sleeping?

این افراد تنها در خانه خود با خواب اعتماد دارید؟

I wouldn't, but this is what you can do.

من نمی خواهم، اما این کاری است که شما می توانید انجام دهید.

So you have a choice.

بنابراین شما یک انتخاب دارید.

You can be direct.

شما می توانید مستقیم باشید. می

You can tell the person, "Hey, guess what, guys?

توانید به آن شخص بگویید: "هی، بچه ها حدس بزنید؟

It's time to go home.

وقت رفتن به خانه است.

Bye-bye.

خداحافظ.

Please leave now."

لطفاً همین الان بروید."

That's not your style.

این سبک شما نیست

You have to think of more creative ways to do this.

برای انجام این کار باید به راه های خلاقانه تری فکر کنید.

Examples.

مثال ها.

I like this part.

من این قسمت را دوست دارم فرض

Let's say you're having a party at your house, and, like, "Oh, hey, guess what, guys?

کنید در خانه خود یک مهمانی دارید ، و مانند: "اوه، هی، حدس بزنید، بچه ها؟

We can grab last call at the bar or the pub."

ما می توانیم آخرین تماس را در بار یا میخانه بگیریم."

Now, last call, where I live in the land of Toronto, is 2pm, 2am.

اکنون آخرین تماس، جایی که من در سرزمین تورنتو زندگی می کنم، ساعت 2 بعد از ظهر، 2 بامداد است.

So around 11 o'clock...

بنابراین حوالی ساعت 11...

We have very strict rules in this city that you can't make noise past 11.

ما در این شهر قوانین بسیار سخت گیرانه ای داریم که نمی توان از ساعت 11 گذشته سر و صدا کرد.

So at 11pm, you know, "You know, I got to get these people out of my house because the

بنابراین در ساعت 11 شب، می دانید، "می دانید، من باید این افراد را از خانه ام بیرون کنم زیرا

neighbours are going to complain, the police are going to show up.

همسایه‌ها شکایت می‌کنند، پلیس ظاهر می‌شود.

I don't need that."

من به آن نیازی ندارم.»

So it's a really great idea to tell the party, like, "Hey, guys, let's go to Larry's for

بنابراین واقعاً ایده خوبی است که به مهمان بگویید، "هی، بچه ها، برای

last call."

آخرین تماس به لری برویم."

And it's, like, "Ah, more booze.

و این مانند، "آه، مشروب بیشتر.

Hey, guess what?

هی، حدس بزنید چی؟

The people are gone.

مردم رفته اند.

It's amazing."

شگفت انگیز است."

They put on all their coats, their shoes, and they leave.

همه کت هایشان را می پوشند، کفش هایشان را می پوشند و می روند.

Yes.

آره.

Now's your option.

اکنون گزینه شماست

You can say, "Yeah, yeah.

می‌توانید بگویید، "آره، آره.

I'll be there in, like, two minutes.

من دو دقیقه آنجا خواهم بود .

Yeah."

آره."

And you can, like, close the door and then go to bed, or you can go with them, whatever.

و شما می توانید، مثلاً، در را ببندید و سپس به رختخواب بروید، یا می توانید با آنها بروید، هر چه باشد.

So you can jump to a restaurant, "Oh, guys, let's go get some food.

بنابراین می توانید به یک رستوران بپرید، "اوه، بچه ها، بیایید بریم غذا بیاوریم.

I'm hungry."

من گرسنه هستم."

"Yeah.

"آره.

You ate all my cookies.

تو همه کلوچه های من را خوردی. بیا بریم

Let's go get some pizza."

پیتزا بگیریم."

And people, drunk people, love food.

و مردم، مردم مست، غذا را دوست دارند.

I love food.

من عاشق غذا هستم.

"Oh, guys, let's go get a hot dog or something."

"اوه، بچه ها، بیایید بریم یک هات داگ یا چیزی بگیریم."

"Oh, cool."

"اوه چقدر باحال."

Again, it gets the people out of your house.

باز هم مردم را از خانه شما بیرون می کند.

They might not remember why they left or where they're going, but hey, it's not your problem

آنها ممکن است به خاطر نداشته باشند که چرا رفتند یا به کجا می روند، اما هی، این دیگر مشکل شما نیست

anymore.

.

They can go out to the street, and barf there, and do whatever they want, and they get food.

آنها می توانند به خیابان بروند و در آنجا برف کنند و هر کاری می خواهند بکنند و غذا می گیرند.

So they think, "Wow, you know, Ronnie's such a good hostess.

بنابراین آنها فکر می کنند، "وای، می دانید، رونی مهماندار خوبی است.

She kicked us out, so we got food.

او ما را بیرون کرد، بنابراین غذا گرفتیم.

Hey, it works.

هی، کار می کند.

Believe me."

باور کنید."

I have a dog, and legitimately, which means really, my dog has to go out and pee.

من یک سگ دارم، و به طور قانونی، یعنی واقعاً، سگ من باید بیرون برود و ادرار کند.

Right?

درست؟

So I can say, "Oh, guys, guess what?

بنابراین می توانم بگویم: "اوه، بچه ها، حدس بزنید؟

You know, it's time for me to take my dog for a walk."

می دانید، وقت آن است که سگم را به پیاده روی ببرم."

And my dog's like...

و سگ من شبیه...

"Come on."

"بیا."

Or maybe my dog's like, "No, I don't have to..."

یا شاید سگ من مثل "نه، من مجبور نیستم..."

"Shut up, dog.

"خفه شو سگ،

Don't talk."

حرف نزن."

My dog doesn't talk.

سگ من حرف نمیزنه

But the people go, "Oh, do you know what?

اما مردم می‌گویند: "اوه، می‌دانی چیست؟

Yeah, I guess...

آره، حدس می‌زنم... حدس می‌زنم

I guess it might be time."

زمانش فرا رسیده باشد."

People look at their imaginary watches, because we have phones now, and go, "Oh, what time

مردم به ساعت های خیالی خود نگاه می کنند، چون ما الان گوشی داریم، و می گویند: "اوه، ساعت چند

is it?"

است؟"

"Oh, it's time for you to leave, because, like, I mean...

"اوه، وقت رفتنت است، چون منظورم این است که...

It's time for me to walk my dog, so he's going to go to sleep.

وقت آن است که سگم را پیاده کنم، پس او می خواهد بخوابد.

My dog's going to go to sleep now."

سگ من اکنون می خواهد بخوابد."

If they're smart, they'll catch it.

اگر باهوش باشند، آن را می گیرند.

Now...

حالا...

Hey, what if you don't have a dog?

هی، اگه سگ نداشته باشی چی؟

Ronnie, I don't...

رونی، من ندارم...

People don't have...

مردم ندارند...

Well, your cat, your pet hamster is like, "Guess what, guys?

خب، گربه شما، همستر حیوان خانگی شما اینگونه است، "حدس بزنید چی، بچه ها؟

My cat, you know, he's got a very strict bedtime, and my pet hamster really needs his beauty

گربه من، می دانید، او زمان خواب بسیار سختی دارد، و حیوان خانگی من همستر واقعاً به خواب زیبایی خود نیاز دارد

sleep.

.

He's got to look like a nice fuzzy, cheeky little hamster in the morning."

او باید صبح‌ها شبیه یک همستر کوچولوی مبهم و بی‌پروا به نظر برسد."

So these clues that you give the people, you're not being direct in telling them to leave;

بنابراین این سرنخ هایی که به مردم می دهید، مستقیماً به آنها نمی گویید که ترک کنند.

you're dropping hints.

شما در حال رها کردن نکات.

And hints are, like, clues, like, "Oh, I guess we should leave", right?

و نکاتی مانند سرنخ‌هایی مانند، "اوه، حدس می‌زنم باید ترک کنیم" هستند، درست است؟

Another really nice thing you can do is you can offer to walk someone, them, to the bus

یکی دیگر از کارهای بسیار خوبی که می توانید انجام دهید این است که می توانید به کسی پیشنهاد دهید تا به اتوبوس

or somewhere.

یا جایی بروید.

"Hey, can I walk you off the short cliff?"

"هی، می توانم شما را از صخره کوتاه پیاده کنم؟"

"No.

"نه.

Can I walk you to the bus?

می توانم شما را تا اتوبوس پیاده کنم؟

Get out of my house."

از خانه من بیرون بروید."

"Can I walk you to the bus?

"آیا می توانم شما را تا اتوبوس پیاده کنم؟

The next bus is in 10 minutes.

اتوبوس بعدی 10 دقیقه دیگر است.

You don't want to miss it."

شما نمی خواهید آن را از دست بدهید."

These are clues that people go, "Oh, yeah, you know what?

اینها سرنخ هایی هستند که مردم می گویند: "اوه، آره، می دانید چیست؟

Yeah."

آره."

If people say, "No, no, no, I'll get the next bus", you're like, "No, but it's the last...

اگر مردم بگویند "نه، نه، نه، اتوبوس بعدی را می گیرم "، شما مثل این می گویید: "نه، اما آخرین است...

You have to leave now."

شما باید همین الان بروید."

Then you'd be direct.

آنوقت شما مستقیم خواهید بود.

Remind them of the time.

زمان را به آنها یادآوری کنید.

"Oh, hey.

"اوه، هی. وای

Wow, guys.

، بچه ها.

I can't believe it's already 12.

من نمی توانم باور کنم که الان 12 شده است. می

You know, I might change into a pumpkin, so, you know, I got to get my beauty sleep.

دانید، من ممکن است تبدیل به کدو تنبل شوم، بنابراین، می دانید، باید بخوابم زیبایی ام.

It's 12 o'clock.

ساعت 12 است.

Yeah.

آره.

Let's...

بیا. ...

Let's get out of here."

بیا از اینجا برویم.»

You can do physical things.

شما می توانید کارهای فیزیکی انجام دهید.

You can start to clean the area, like pick up all the beer cans, clear away the glasses.

می توانید شروع به تمیز کردن منطقه کنید، مانند جمع کردن تمام قوطی های آبجو، پاک کردن لیوان ها.

Start to clean up.

شروع به پاکسازی کنید.

Right?

درست؟

And people might get the idea that, "Oh, hey, do you know what?

و مردم ممکن است این ایده را داشته باشند که "اوه، هی، می‌دانی چیست؟

I think Ronnie wants us to leave."

فکر می‌کنم رونی می‌خواهد ما برویم."

If it's winter or spring or summer in Canada, because we wear coats all the time, you can

اگه تو کانادا زمستونه یا بهار یا تابستون باشه چون ما مدام مانتو می پوشیم، می تونی از لحاظ بدنی

physically grab their coats and give it to them, and they go, "Oh, what colour is your

کتشون رو بگیری و بهشون بدی و می گن آخه کتت چه رنگیه

coat?"

؟

"The black one", because everyone has black coats.

"مشکی"، چون همه مانتوهای مشکی دارند.

You have a black coat.

کت مشکی داری

"Oh, here's your coat."

"اوه، این کت شما است."

If you physically get people their coats, they know it's time to leave.

اگر از نظر فیزیکی کت مردم را بپوشانید، آنها می‌دانند که زمان ترک فرا رسیده است.

Let's say that you've told the people, you know, like, "Hey, let me walk you to the bus.

فرض کنید به مردم گفته اید، می دانید، "هی، اجازه دهید شما را تا اتوبوس پیاده کنم.

My dog has to go pee.

سگ من باید ادرار کند.

It's 12 o'clock.

ساعت 12 است.

Here's your coat."

این کت شماست."

Everything's cleaned up, and they're still not leaving your house.

همه چیز تمیز شده است و آنها هنوز خانه شما را ترک نمی کنند.

You got to get new friends.

باید دوستان جدیدی پیدا کنی

Okay?

باشه؟

So don't be this friend.

پس این دوست نباش

Okay?

باشه؟

Check yourself.

خودت را چک کن

Don't be this friend that hangs out too long on the couch and eats all the cookies.

این دوستی نباشید که زیاد روی کاناپه می نشیند و همه کلوچه ها را می خورد.

You have to understand social cues.

شما باید نشانه های اجتماعی را درک کنید.

And the next time you go to somebody's house, don't wear out your welcome.

و دفعه بعد که به خانه کسی رفتید ، استقبال خود را خسته نکنید.

Leave a little early.

کمی زودتر برو

It'll give you time to go home and watch some more of my YouTube videos.

این به شما زمان می‌دهد تا به خانه بروید و تعدادی دیگر از ویدیوهای YouTube من را تماشا کنید.

I'm Ronnie, and I'm getting out of here.

من رونی هستم و دارم از اینجا میرم.

Cookies are gone.

کوکی ها از بین رفته اند.