25+ Ways to Make Friends in English

Hi. I'm Ronnie. A lot of people ask me, "Hey,

سلام. من رونی هستم بسیاری از مردم از من می پرسند، "هی،

Ronnie. How can I make new friends? I've come

رونی. چگونه می توانم دوستان جدیدی پیدا کنم؟ من

to a new country. English is not my first language." It's really hard to make friends

به کشور جدیدی آمده ام. انگلیسی زبان اول من نیست ." دوست یابی

in new countries, and I agree. When I move

در کشورهای جدید واقعاً سخت است و من موافقم. وقتی

to a new city, it's even hard for me to make

به یک شهر جدید نقل مکان می کنم، حتی دوست یابی برایم سخت است

friends. I think kind of during the pandemic,

. فکر می‌کنم در طول همه‌گیری،

our society changed a lot, and maybe people

جامعه ما تغییر زیادی کرد و شاید مردم

became more social or not. It could go both ways. So, one really, really great resource

اجتماعی‌تر شدند یا نه. می تواند از هر دو طرف پیش برود . بنابراین، یکی از منابع واقعاً بسیار عالی

to help you are the people around you, your neighbours. The people in... These are the

برای کمک به شما، افراد اطراف شما، همسایگان شما هستند . مردم در... اینها

people in your neighbourhood. So, look around

مردم همسایه شما هستند. بنابراین، به اطراف خود نگاه کنید

you. Everywhere you look, there's other humans,

. به هر طرف که نگاه کنید، انسان های دیگری هستند،

especially if you're living in a big city, in

به خصوص اگر در یک شهر بزرگ زندگی می کنید، در

a huge condo. There are literally thousands

یک آپارتمان بزرگ. به معنای واقعی کلمه هزاران

of people within a 3-minute walk that probably

نفر در یک پیاده روی 3 دقیقه ای وجود دارند که احتمالاً

would like to be your friend. Yay. Well, not

دوست دارند با شما دوست شوند. آری خوب، نه

everyone, and some people you don't want to be friends with, but that's your choice. So

همه، و برخی از افرادی که نمی خواهید با آنها دوست باشید، اما این انتخاب شماست. پس

these people are your neighbours. Now, if you're looking at the board and go, "Huh?

این افراد همسایه شما هستند. حالا، اگر به تابلو نگاه می‌کنید و می‌گویید: "ها؟

Ronnie, you've spelt this word very weirdly.

رونی، این کلمه را خیلی عجیب نوشتی.

There's no 'u'?" Well, guess what? There is

"u" وجود ندارد؟ خوب حدس بزن چی؟

a "u" in "neighbours", because I'm Canadian,

یک "u" در "همسایگان" وجود دارد، چون من کانادایی هستم،

we spell it n-e-i-g-h-b-o-u-r-s. In America,

آن را n-e-i-g-h-b-o-u-r-s می نویسیم. در آمریکا

they don't have the "u". There's no "u" in

«u» ندارند. هیچ "u" در

"neighbours". So, what's the problem with this?

"همسایگان" وجود ندارد. خب، این چه مشکلی دارد؟

It can be awkward. What do you do? You just rock up to someone's apartment, like, knock

می تواند ناخوشایند باشد. چه کار میکنی؟ شما فقط به آپارتمان یک نفر می‌روید، مثلاً

on the door, like, "Hi, I'm your neighbour. Want to hang out and be friends?" So, the

در را می‌کوبید، مثلاً «سلام، من همسایه شما هستم. می‌خواهید با هم بنشینید و دوست باشید؟» بنابراین،

way to win people's hearts is through "you

راه به دست آوردن دل مردم از طریق غذای "تو

got it" food. So, you make something, or just

فهمیدی" است. بنابراین، شما چیزی درست می کنید، یا فقط

go to the store and buy something, doesn't matter. Tell them you made it, and knock on

به فروشگاه می روید و چیزی می خرید، مهم نیست. به آنها بگو که درست کردی و

the door and say, "Hi. I've made you a pie. Will

در را بکوب و بگو: "سلام. من برایت کیک درست کردم.

you be my friend?" Yeah? Okay. It's awkward,

دوست من می شوی؟" آره؟ باشه. ناخوشایند است،

but at least if you have a pie, the person's

اما حداقل اگر یک پای دارید، آن شخص

like, "Oh, I love pie. Yeah, yeah, friend,

اینگونه می گوید: "اوه، من عاشق پای هستم. آره، آره، دوست،

pie, pie, pie, pie, pie, friend. Okay, good."

پای، پای، پای، پای، پای، پای، دوست. باشه، خوب."

So, you've broken the ice, or you've given

بنابراین، شما یخ را شکسته اید ، یا

them something, maybe a bottle of wine, get

چیزی به آنها داده اید، شاید یک بطری شراب،

them drunk. That always works. And guess what?

آنها را مست کنید. که همیشه کار می کند. و حدس بزنید چه؟

They can be your friend. Make it simple. Don't

آنها می توانند دوست شما باشند. آن را ساده کنید.

make anything crazy, and like, "Hey, you want

هیچ چیز را دیوانه نکنید و مانند "هی، می خواهی

to hang out with me?" It's like, "No, I don't

با من معاشرت کنی؟" مثل این است که "نه، من

know you. I do not want to hang out with you."

شما را نمی شناسم. من نمی خواهم با شما معاشرت داشته باشم."

So plan something to do with the person. Why?

بنابراین برای انجام کاری با آن شخص برنامه ریزی کنید. چرا؟

Just build the community. Why do you want

فقط جامعه را بسازید. چرا

a strong community? It helps, and I'm sure that whatever country you were originally

یک جامعه قوی می خواهید؟ این کمک می کند، و من مطمئن هستم که از هر کشوری که اصالتاً بوده اید،

from, you had a really good community of people.

جامعه واقعاً خوبی از مردم داشته اید.

If you needed something, you could go to your

اگر به چیزی نیاز داشتید، می توانید به همسایه خود بروید

neighbour and say, "Hey, can I borrow some

و بگویید: "هی، می توانم

sugar? I've got a cup of sugar." Or it's just

شکر قرض کنم؟ من یک فنجان شکر دارم." یا فقط

good to have people around you. Maybe you need someone to check if you've turned off

خوب است که افرادی را در اطراف خود داشته باشید. شاید به کسی نیاز داشته باشید که بررسی کند

your oven, or someone to look on your pets

فر خود را خاموش کرده اید یا خیر، یا کسی که به حیوانات خانگی شما در

where you've gone away. Neighbours are great,

جایی که رفته اید نگاه کند. همسایه ها عالی هستند

and they're close. Okay? They're not your friends, but they can be. Your friends can

و نزدیک هستند. باشه؟ آنها دوستان شما نیستند ، اما می توانند باشند. دوستان شما می توانند

be your neighbours, and your neighbours can

همسایه شما باشند و همسایگان شما می توانند

be your friends. That's cool. You don't have

دوستان شما باشند. باحاله. راه

far to stumble home. You can exchange recipes.

دوری ندارید که به خانه برگردید. می توانید دستور العمل ها را مبادله کنید.

Right? It's great. And you can eat their food.

درست؟ عالیه. و می توانید غذای آنها را بخورید.

Yes.

آره.

The good thing about neighbours, hopefully, is they help each other. And this is what

خوبی همسایه ها، امیدواریم این است که به یکدیگر کمک می کنند. و این همان چیزی است که

building a community is about. If you have a strong community, it's really beneficial

ساختن یک جامعه در مورد آن است. اگر جامعه قوی دارید، واقعا

to all of us. So, like I said, it can be awkward.

برای همه ما مفید است. بنابراین، همانطور که گفتم، ممکن است ناخوشایند باشد.

A really, really good way to avoid the awkwardness

یک راه واقعاً بسیار خوب برای جلوگیری از ناهنجاری

of it is, oh yeah, social media. I know you're

آن، اوه بله، رسانه های اجتماعی است. من می دانم که شما

on it. I see you there. You can connect, you

در آن هستید. من شما را آنجا می بینم. می توانید

can start, or you can join, like a Facebook group. I know there's one in my area, and

مانند یک گروه فیس بوک متصل شوید، می توانید شروع کنید، یا می توانید بپیوندید . من می دانم که یکی در منطقه من وجود دارد و

people post things like, "Oh, we're looking for this person. I lost my dog. We're going

مردم مطالبی مانند "اوه، ما دنبال این شخص می گردیم. سگم را گم کردم. ما قصد داریم

to have a fun yard sale", which I will explain

یک فروش تفریحی در حیاط داشته باشیم " را پست می کنند که بعداً توضیح خواهم داد

later. It encourages people to know information

. این افراد را تشویق می کند تا اطلاعاتی

about where they live. Maybe there's been a lot of break-ins or robberies in the area.

در مورد محل زندگی خود بدانند. شاید سرقت ها یا سرقت های زیادی در منطقه صورت گرفته باشد.

I know there's a lot of car theft, people stealing cars in my neighbourhood. So it's

می دانم که دزدی ماشین زیاد است، مردم در محله من ماشین می دزدند. بنابراین این

just a good warning. It's always a really good safety measure, too, for people. You

فقط یک هشدار خوب است. این همیشه یک اقدام ایمنی واقعاً خوب برای مردم است. شما

can share information, you can give people ideas. People are like, "I don't know what

می توانید اطلاعات را به اشتراک بگذارید، می توانید به مردم ایده بدهید. مردم می گویند: "من نمی دانم

to make for dinner." And friends are like, "Oh, hey, I'm making a pumpkin casserole."

برای شام چه درست کنم." و دوستان می گویند: "اوه، هی، من یک کاسه کدو حلوایی درست می کنم."

Like, "Whoa, great idea." So I made pictures,

مانند "اوه، ایده عالی." پس من عکس درست کردم،

give me the recipe. Problem solved. You can

دستور غذا را به من بدهید. مشکل حل شد. شما می توانید

get suggestions. Maybe you're looking for a new hairdresser or makeup artist. You can

پیشنهادات را دریافت کنید. شاید شما به دنبال یک آرایشگر یا آرایشگر جدید هستید. شما همچنین می توانید

also give advice. Do you like to give people

راهنمایی کنید. دوست داری به مردم

advice? Like, I know the best person... I

نصیحت کنی؟ مثل، من بهترین آدم را می شناسم...

know the best donuts in the city. So this can really help you. Use what you already

بهترین دونات های شهر را می شناسم. بنابراین این واقعا می تواند به شما کمک کند. از کارهایی که قبلاً

like to do and help people. Offer services.

دوست دارید انجام دهید استفاده کنید و به مردم کمک کنید . ارائه خدمات.

Maybe your husband or your wife is a plumber

شاید همسرتان یا همسرتان لوله کش باشد

and you need... You need work. You can find jobs. Like, "Hey, I'm just new to Canada or

و شما نیاز دارید... به کار نیاز دارید. می توانید شغل پیدا کنید. مانند "هی، من تازه وارد کانادا یا

America or England", wherever you're living,

آمریکا یا انگلیس هستم"، هر کجا که زندگی می کنید،

and I'm looking for a job as a bricklayer.

و به دنبال شغلی به عنوان آجرپز هستم.

So these social media groups are really good

بنابراین، این گروه‌های رسانه‌های اجتماعی

to help you get money, make friends, you know,

برای کمک به کسب درآمد، دوست‌یابی،

all the fun stuff. But that's just social media, right? You might actually want to,

همه چیزهای سرگرم‌کننده واقعاً خوب هستند. اما این فقط رسانه های اجتماعی است، درست است؟ ممکن است واقعاً بخواهید،

like, see the people face-to-face and, like,

مردم را رو در رو ببینید و، می

you know, lick... Touch them, lick them, go,

دانید، لیس بزنید... آنها را لمس کنید ، آنها را لیس بزنید، بروید،

"Hey", give them a smell. So I've come up

"هی"، بویی به آنها بدهید . بنابراین من

with some fun, fun, fun, fun things that you

با چیزهای سرگرم کننده، سرگرم کننده، سرگرم کننده و سرگرم کننده ای که

can do. Organize or get involved in, in your

می توانید انجام دهید، آمده ام. اگر در زندان هستید، در

neighbourhood or your community, in your condo

محله یا جامعه خود، در

building, in your apartment building, in your

ساختمان کاندو، در ساختمان آپارتمانی، در

cell block if you're in jail. You can organize

بلوک سلولی خود سازماندهی یا درگیر شوید . شما می توانید

a food or clothing drive. "Ronnie, why are we

یک رانندگی غذا یا لباس ترتیب دهید. "رونی، چرا

driving with food?" It's... You're not driving

با غذا رانندگی می کنیم؟" این... شما

with food. Okay? If you... A food or clothing

با غذا رانندگی نمی کنید. باشه؟ اگر شما... یک درایو غذا یا لباس به این

drive means you collect food and clothes and

معنی است که غذا و لباس جمع آوری می کنید و

you give it to the less fortunate people. It can

آن را به افراد کم اقبال می دهید. این می تواند

be in your neighbourhood or it can be a charity

در محله شما باشد یا می تواند یک موسسه خیریه

or an organization in your city or town. And

یا یک سازمان در شهر یا شهر شما باشد. و

also, I mentioned before, a yard sale. So you

همچنین، قبلا ذکر کردم، فروش حیاط. بنابراین احتمالاً شما چیزهای

probably have a lot of junk or stuff, maybe,

ناخواسته یا چیزهای زیادی دارید، شاید در

lying around your house that you're just like,

اطراف خانه خود دراز کشیده اید که می گویید

"I don't use this", but you don't want to throw

"من از این استفاده نمی کنم"، اما نمی خواهید

it out. So a yard sale is people bring all of

آن را بیرون بیندازید. بنابراین فروش حیاط به این صورت است که مردم تمام

their crap from their house and they put it

چرندیات خود را از خانه خود می آورند و

on tables, and people come and buy it. Yeah,

روی میزها می گذارند و مردم می آیند و می خرند. بله،

you can make some good coins, some good money

شما می توانید چند سکه خوب، مقداری پول خوب

from this. So you take your stuff out of your

از این به دست آورید. بنابراین شما وسایلتان را که نمی خواهید از خانه بیرون می آورید،

house that you don't want, put a price tag on

روی آن برچسب قیمت می گذارید

it, and people come and buy it. It's a whole

و مردم می آیند و می خرند.

culture here. On a Saturday, you can drive around

اینجا یک فرهنگ کامل است. در روز شنبه، می توانید در اطراف رانندگی کنید

and you'll see signs, "Garage sale" or "Yard sale".

و تابلوهایی را مشاهده خواهید کرد، "فروش گاراژ" یا "فروش حیاط".

They're not really selling their garages. I used

آنها واقعاً گاراژ خود را نمی فروشند. من

to think that when I was a kid, and they're not

فکر می کردم وقتی بچه بودم و آنها

selling their yards, I'm like, "Mom, why are

حیاط خانه هایشان را نمی فروشند، می گویم "مامان، چرا

people selling their garages all the time?"

مردم همیشه گاراژهای خود را می فروشند؟"

Oh, it's not, Ronnie, it's... Oh, they're selling their stuff in the garage. So,

اوه، این نیست، رونی، این است... اوه، آنها دارند وسایلشان را در گاراژ می فروشند. پس

"garage sale" or "yard sale" is the same. So,

«گاراژ فروشی» یا «حیاط فروشی» هم همین طور است. بنابراین،

another really fun thing to do is make clubs

یکی دیگر از کارهای بسیار سرگرم کننده این است که

based on your interest. Okay? Example, if you

بر اساس علاقه خود باشگاه بسازید. باشه ؟ به عنوان مثال، اگر به

like reading, start or join a book club. If you

مطالعه علاقه دارید، یک باشگاه کتاب را شروع کنید یا به آن بپیوندید. اگر شما

don't like reading, I don't like reading, don't

مطالعه را دوست ندارید، من مطالعه را دوست ندارم،

make or join a book club. Do something that you

باشگاه کتاب نسازید یا عضو آن نشوید. کاری را انجام دهید که

actually enjoy. Organize a movie night. Everyone

واقعاً از آن لذت می برید. یک شب فیلم ترتیب دهید. همه

comes to your backyard, and you get a projector,

به حیاط خلوت شما می آیند و شما یک پروژکتور می گیرید

and watch Turner and Hooch, and have popcorn.

و ترنر و هوچ را تماشا می کنید و پاپ کورن می خورید.

It's great. Sports teams. Hey, maybe you used

عالیه. تیم های ورزشی هی، شاید قبلاً

to play, like, football in your city, in your

در شهر خود، در

town, and you're like, "I would really love to

شهر خود فوتبال بازی می کردید و می گویید "من واقعاً دوست دارم

play." You can ask people in your... In your

بازی کنم." می توانید از افراد در... در

neighborhood, in your community, and start a

محله خود، در جامعه خود بپرسید و یک

little team. Any sport. Basketball, football,

تیم کوچک راه اندازی کنید. هر ورزشی. بسکتبال، فوتبال،

doesn't matter. Knitting, crafting nights. I

مهم نیست. شب بافتنی، کاردستی. من

love crafting. I like making things. I'm not a

عاشق کاردستی هستم. من دوست دارم چیزهایی درست کنم. من یک

knitter, because I'm like, oh, I get a count,

بافنده نیستم، زیرا می‌دانم، اوه، یک شمارش می‌کنم،

and I'm like... But I know during the pandemic,

و می‌دانم... اما می‌دانم که در طول همه‌گیری،

a lot of people picked up knitting. If you pick

افراد زیادی بافتنی را انتخاب کردند. اگر

up knitting, it means you... You do something as

بافندگی را انتخاب می کنید، به این معنی است که ... شما یک کار را به عنوان

a hobby. My mom belongs to a group. Get the name

یک سرگرمی انجام می دهید. مامان من متعلق به یک گروه است. اسم

of this? It's called "Stitch and Bitch", or it's

این را می‌گیرید؟ اسمش «بخیه و عوضی» یا

called "Bitch and Stitch", I'm not too sure. But

اسمش «بخیه و بخیه» است، زیاد مطمئن نیستم. اما

it's an embroidery club, which I love. So, these

این یک باشگاه گلدوزی است که من آن را دوست دارم. بنابراین، این

people get together, and they bitch, which means

افراد دور هم جمع می شوند و عوضی می کنند، یعنی در

they talk about things they don't like, and they

مورد چیزهایی که دوست ندارند صحبت می کنند و

embroider. I'm sure it's a lot more bitching going

گلدوزی می کنند. من مطمئنم که این خیلی بیشتر

on than stitching, because when I go to my mom's,

از دوختن در جریان است، زیرا وقتی پیش مامانم می روم،

I'm like, "Mom, you haven't even finished the first

می گویم: "مامان، تو حتی اولین خار را هم تمام نکردی

thistle. It's been five months. Oh." So, whether

. پنج ماه گذشت. اوه." بنابراین،

you're bitching or stitching, doesn't matter. You

شما عوضی یا بخیه زدن، مهم نیست.

can have board game nights. Do you like Monopoly?

می توانید شب های بازی روی تخته داشته باشید . آیا مونوپولی را دوست دارید؟

Play Monopoly. Dinner clubs, oh yeah, food. So,

بازی مونوپولی. کلوپ های شام، اوه بله، غذا. بنابراین،

you can organize one Saturday night, a bunch of

می توانید یک شنبه شب ترتیب دهید، یک دسته از

you go to different neighbours' houses and eat

شما به خانه همسایه های مختلف بروید و

their food. Yes, that sounds great. Sounds like

غذای آنها را بخورید. بله، عالی به نظر می رسد.

a lot of stress, but if you're good at cooking,

استرس زیادی به نظر می رسد، اما اگر در آشپزی مهارت دارید

or you enjoy it... Hey, if you don't like cooking

یا از آن لذت می برید... سلام، اگر دوست ندارید

for people, do not join this club, or just go to

برای مردم آشپزی کنید، به این باشگاه نروید یا فقط به

the other people's houses and be sick every time

خانه دیگران بروید و هر بار که نوبت شماست مریض باشید

it's your turn. Really popular hikes and walks.

پیاده روی و پیاده روی واقعاً محبوب.

Maybe you like walking or hiking, but you just

شاید پیاده روی یا پیاده روی را دوست داشته باشید، اما

don't know where to go. A lot of people in your

نمی دانید کجا بروید. بسیاری از مردم در

neighbourhood know, "Oh, here's a cool spot. Yeah,

محله شما می دانند، "اوه، اینجا یک مکان جالب است. آره،

go here, it's great. There's waterfalls. Wow,

برو اینجا، عالی است. آبشارهایی وجود دارد. وای،

no way." Okay, so anything that you like, make

هیچ راهی نیست." خوب، پس هر چیزی که دوست دارید،

a club about it. Get other people to join it.

یک باشگاه در مورد آن بسازید. افراد دیگر را وادار کنید به آن بپیوندند. به

Give them money. I'll give you a dollar if you

آنها پول بدهید. اگر به باشگاه کتاب من بپیوندی یک دلار به تو می دهم

join my book club. Encourage neighbours to decorate

. همسایگان را تشویق کنید تا

their houses for different holidays. I don't

خانه های خود را برای تعطیلات مختلف تزئین کنند. نمی

know why, people love to do this. Halloween,

دانم چرا، مردم دوست دارند این کار را انجام دهند. هالووین،

Thanksgiving, people don't really put turkeys

روز شکرگزاری، مردم واقعاً بوقلمون را بیرون نمی گذارند

outside. Oh, they do. No, they do. It's like a

. اوه، آنها انجام می دهند. نه، آنها انجام می دهند. مثل مترسک است

scarecrow, and, like, bales of hay because we

، و مثل عدل های یونجه چون ما

live in the city, and they just decorate their

در شهر زندگی می کنیم و آنها فقط خانه خود را تزئین می کنند

house. Christmas, they get all sorts of Christmas

. کریسمس، آنها انواع چراغ های کریسمس را دریافت می کنند

lights, I'm sure you've seen that. In Hollywood

، من مطمئن هستم که شما آن را دیده اید. در

movies, Halloween, my favourite. Make your house

فیلم های هالیوود، هالووین، مورد علاقه من است. خانه‌تان را

all spooky and scare people. Get those big,

کاملاً ترسناک کنید و مردم را بترسانید. آن

stupid inflatables, put them in your yard. I'm

بادی های بزرگ و احمقانه را بگیرید، آنها را در حیاط خود بگذارید. من

a ghost. Okay. It doesn't matter. You can be

یک روح هستم. باشه. مهم نیست. شما می توانید

creative, you don't have to spend a lot of money

خلاق باشید، لازم نیست پول زیادی

on it. Okay? Whatever you want to do. But the

برای آن خرج کنید. باشه؟ هرکاری که می خواهی بکنی. اما

purpose of this is you make a date, set a time

هدف از این کار این است که شما یک قرار بگذارید، زمانی را تعیین کنید

for everyone to walk around, make a little parade,

که همه در اطراف قدم بزنند، یک رژه کوچک درست کنید،

and you can have a party after and be like, "Oh, this

و بعد از آن می توانید یک مهمانی بگیرید و بگویید: "اوه، این

house number 42 was... Had the best decorations."

خانه شماره 42 بود... بهترین ها را داشتم. دکوراسیون."

Or, "Well, this house sucks because they have no

یا "خب، این خانه بد است زیرا آنها

decorations." The person's like... So make it a

تزئینی ندارند." آن شخص شبیه... پس آن را مهمانی کن

party, make it fun. Make it a contest. People are

، آن را سرگرم کننده کن. آن را به یک مسابقه تبدیل کنید. مردم

very competitive, they like to win things. You

بسیار رقابتی هستند، آنها دوست دارند چیزهایی را ببرند.

could have a block party or even a barbecue.

می توانید یک مهمانی بلوک یا حتی یک باربیکیو داشته باشید.

Yeah. A block party is basically you just get

آره یک مهمانی بلوک اساساً این است که شما فقط

everyone together outside and hang out. Cool. And

همه را در بیرون دور هم جمع کنید و با هم بنشینید. سرد. و

a barbecue, you know, you eat food. Mm-hmm, mm-hmm.

یک باربیکیو، می دانید، شما غذا می خورید. ممممممممممم یک

There's kind of specific, you know, phrasal verbs

نوع افعال عبارتی خاص وجود دارد که

connected with barbecuing. I made a lesson on it,

با باربیکیو کردن مرتبط است. من یک درس در مورد آن، آن را

check it out. Barbecuing phrasal verbs, fun with

بررسی کنید. کباب کردن افعال عبارتی، سرگرم کننده با

Ronnie. Other things, as I mentioned before,

رونی. موارد دیگر، همانطور که قبلاً اشاره کردم،

you can help each other. Things are expensive.

می توانید به یکدیگر کمک کنید. چیزها گران هستند.

Right? Maybe you have older people in your

درست؟ شاید شما افراد مسن‌تری در همسایگی خود داشته باشید

neighbourhood that they need help with gardening

که برای باغبانی

or snow removal, got to shovel the snow.

یا برف‌روبی به کمک نیاز دارند، باید برف را پارو کنند.

Mm, clean up a park. That's fun. Go to the park

مم، پارک را تمیز کن این سرگرم کننده است. به پارک بروید

and pick up all the trash, all the garbage. Yeah.

و همه زباله ها، همه زباله ها را جمع کنید. آره

Tools. Yeah, maybe your neighbour's got some nice

ابزار. آره، شاید همسایه شما

power tools you'd like to... Mm-hmm, like... Like

ابزارهای برقی خوبی داشته باشد که می خواهید... اممم، مثل... دوست دارید

to borrow. So anything that you can exchange

قرض بگیرید. بنابراین هر چیزی که می توانید

to help keep costs down. Maybe you'd like a

برای کمک به کاهش هزینه ها مبادله کنید . شاید دوست داشته باشید

stand mixer because you're making a cake and your

چون کیک درست می‌کنید و

neighbour has one, be like, "Hey, can I borrow

همسایه‌تان یکی دارد، بگویید: "هی، می‌توانم

your stand mixer, Glenda?" So anything that you

میکسر پایه تو را قرض بگیرم، گلندا؟" بنابراین هر چیزی که شما

can agree on to have a club. It doesn't have to

می توانید در مورد داشتن یک باشگاه توافق کنید. لازم نیست

be tools. And this is really fun, too. Celebrate

ابزار باشد. و این هم واقعا سرگرم کننده است.

life events together. Obviously choices are

رویدادهای زندگی را با هم جشن بگیرید. بدیهی است که انتخاب ها

birthdays. Right? "Oh, it's Teddy's 50th birthday.

تولد هستند. درست؟ "اوه، پنجاهمین سالگرد تولد تدی است.

Yeah." But, like, things like welcoming a new baby

آره." اما، مانند مواردی مانند استقبال از یک نوزاد جدید

into the neighbourhood, or someone got a new dog,

در محله، یا کسی که یک سگ جدید،

a new pet turtle, you can have a pet turtle party.

یک لاک پشت حیوان خانگی جدید دارد، می توانید یک مهمانی لاک پشت خانگی داشته باشید.

That's always a hit with the kids. Things like

این همیشه برای بچه ها جالب است. چیزهایی مانند

celebrating people's anniversaries, when they

جشن گرفتن سالگرد افراد، هنگام

got married. Even bad things, like if somebody

ازدواج. حتی چیزهای بد، مانند اگر کسی

dies in the neighbourhood, people need support.

در همسایگی بمیرد، مردم نیاز به حمایت دارند.

So building your strong community, it gives

بنابراین ایجاد جامعه قوی، به

you happiness, you can practice your English,

شما شادی می دهد، می توانید انگلیسی خود را تمرین کنید،

you can make friends. You can eat other people's

می توانید دوست پیدا کنید. می توانید غذاهای دیگران را بخورید

foods. Yes. And you can read books, too. So,

. آره. و همچنین می توانید کتاب بخوانید. بنابراین،

if you've got ideas or you've done any of these,

اگر ایده هایی دارید یا هر یک از اینها را انجام داده اید،

let me know in the comments, and let's build strong

در نظرات به من اطلاع دهید، و بیایید جوامع قوی بسازیم

communities and try and help people instead of

و سعی کنیم به مردم کمک کنیم به جای اینکه

being nasty towards them and ignoring them in

نسبت به آنها بد رفتار کنیم و آنها را در

the elevator. I'm Ronnie, and I hope that you and

آسانسور نادیده بگیریم. من رونی هستم و امیدوارم شما و

your neighbours have a wonderful day. Or night.

همسایه هایتان روز فوق العاده ای داشته باشید. یا شب