Learn English Phrasal Verbs: BBQ! “light up”, “put out”, “flip over”, “scrape down”...

Barbecue time.

زمان باربیکیو.

Ronnie.

رونی

Do you like barbecues?

آیا کباب دوست دارید؟

Oh yes, they're delicious.

اوه بله، آنها خوشمزه هستند.

You eat some meat, you eat some vegetables, hey, eat whatever you want.

گوشت می خوری، سبزی می خوری، هی هرچی می خواهی بخور.

We're not doing the food thing here, are we?

ما اینجا کار غذا را انجام نمی دهیم، درست است؟

I'm a chef.

من یک آشپز هستم.

So, I'm going to teach you both some barbecue basics and - hey, enjoy!

بنابراین، من می خواهم به شما برخی از اصول اولیه باربیکیو و - هی، لذت ببرید!

Eat some meat, grill it up.

کمی گوشت بخورید، آن را کبابی کنید.

Look at all these words, this is crazy.

به همه این کلمات نگاه کن، این دیوانه است.

So, we have - the original word is barbecue.

بنابراین، ما داریم - کلمه اصلی کباب است.

We like to shorten it to BBQ, but we don't actually say "BBQ", that's kind of strange.

ما دوست داریم آن را به BBQ کوتاه کنیم، اما در واقع نمی گوییم "BBQ"، این یک جور عجیب است.

We actually still say barbecue.

ما در واقع هنوز هم می گوییم کباب.

This is a variation of the spelling as well.

این یک تغییر از املا نیز است.

To me, this looks like it's French, but apparently it's a Spanish word in origin.

به نظر من، این به نظر فرانسوی است، اما ظاهراً یک کلمه اسپانیایی در اصل است.

And then we can also write it Bar-b-q.

و سپس می توانیم آن را Bar-b-q نیز بنویسیم.

How lazy are you?

چقدر تنبلی

I'm going to write it like this - BBQ, but say barbecue just to make life interesting.

من می خواهم آن را اینگونه بنویسم - BBQ، اما بگو کباب کردن فقط برای اینکه زندگی جالب شود.

Fire up the grill!

کوره را آتش بزنید!

So, a very confusing thing is the word barbecue itself.

بنابراین، یک چیز بسیار گیج کننده، خود کلمه باربیکیو است.

So, barbecue can be a party.

بنابراین، کباب می تواند یک مهمانی باشد.

Like, oh, come to my house, have a barbecue.

مثلا بیا خونه من کباب کن.

It can also be the thing that we use to cook the food on.

همچنین می تواند چیزی باشد که برای پختن غذا از آن استفاده می کنیم.

Properly, we should call it - oh, I lost my hat - a grill.

به درستی، ما باید آن را - اوه، کلاهم را گم کردم - یک کباب پز صدا کنیم.

But we don't say, "Oh, I'm going to go the barbecue.

اما ما نمی گوییم "اوه، من می روم کباب.

I hope Kevin has a good grill."

امیدوارم کوین یک گریل خوب داشته باشد."

We call it a barbecue.

بهش میگیم کباب.

But if you want to call it a grill, go ahead.

اما اگر می خواهید آن را یک کباب پز بگذارید، ادامه دهید.

Fire up the grill.

گریل را آتش بزنید

This means hey, get that thing hot because I'm going to come and slap my sausage on your

این یعنی هی، آن چیز را داغ کن چون می‌روم و سوسیس‌ام را روی

grill.

کباب‌پزی تو می‌کوبم.

We have two very important choices when we're doing this.

وقتی این کار را انجام می دهیم، دو انتخاب بسیار مهم داریم.

Gas - which is usually propane, or charcoal.

گاز - که معمولاً پروپان یا زغال سنگ است.

Now, charcoal is a black coal made from pre-burnt wood.

اکنون زغال یک زغال سیاه است که از چوب پیش سوخته ساخته شده است.

Why is it called coal?

چرا به آن زغال سنگ می گویند؟

I don't know.

من نمی دانم.

Char means burnt.

چار به معنای سوخته است.

So, my personal favorite is charcoal because it has the flavor that we all enjoy.

بنابراین، مورد علاقه شخصی من زغال چوب است زیرا طعمی دارد که همه ما از آن لذت می بریم.

But a lot of people in Canada and in America, for some reason, they're using gas.

اما بسیاری از مردم در کانادا و آمریکا به دلایلی از گاز استفاده می کنند.

To me, it just tastes like making it in your house.

برای من، طعم آن شبیه درست کردن آن در خانه شماست.

So, Ronnie's always going to have some charcoal on hand.

بنابراین، رونی همیشه مقداری زغال در دست خواهد داشت.

Get your hands dirty, get it all over your face.

دست هایت را کثیف کن، تمام صورتت را بپوشان.

That's a barbecue.

اونم کباب.

So, if you have a gas grill, okay, very easy.

بنابراین، اگر یک کوره گاز دارید، بسیار آسان است.

Phrasal verb number one, you're going to turn on the gas.

فعل عبارتی شماره یک، شما می خواهید گاز را روشن کنید.

Or, with this phrasal verb you can also say, "Turn the gas on".

یا با این فعل عبارتی هم می توانید بگویید "گاز را روشن کن".

So, with these phrasal verbs in English, you have a choice.

بنابراین، با این افعال عبارتی در انگلیسی، شما یک انتخاب دارید.

You can put the noun between the verb and the preposition.

می توانید اسم را بین فعل و حرف اضافه قرار دهید.

Verb and preposition, or if you'd like, you can put it at the end of the phrasal verb.

فعل و حرف اضافه یا در صورت تمایل می توانید آن را در انتهای فعل عبارتی قرار دهید.

So, I can say, "Turn off the gas", or if I wanted to, I could say, "Turn the gas off".

پس می توانم بگویم گاز را خاموش کن یا اگر خواستم بگویم گاز را خاموش کن.

Honesty, it makes no difference, okay?

صداقت، فرقی نمی کند، باشه؟

Some do it - Oh, but if it's this, it's - No, same, same, same.

بعضی ها این کار را می کنند - اوه، اما اگر این است، این است - نه، همان، همان، همان.

So, if you have charcoal however, there's some steps.

بنابراین، اگر زغال چوب دارید، مراحلی وجود دارد.

There're some things you have to do.

یه سری چیزا هست که باید انجام بدی

The first one is you have to ignite - fire - you have to light it up.

اولین مورد این است که شما باید آتش بزنید - آتش - باید آن را روشن کنید.

So, you have to light the charcoal.

بنابراین، شما باید زغال چوب را روشن کنید.

I recommend some gas, not too much though.

من مقداری بنزین را توصیه می کنم، البته نه زیاد.

Or some lighter fluid.

یا مقداری مایع سبک تر.

Something alcoholic - nope, I don't recommend alcohol.

چیزی الکلی - نه، من الکل را توصیه نمی کنم .

You've got to drink that, it's a barbecue.

باید آن را بنوشی، این کباب است.

You can use oil if you don't have anything, but something that catches on fire, you're

اگر چیزی ندارید می‌توانید از روغن استفاده کنید، اما چیزی که آتش می‌گیرد،

going to need to help you out for your barbecue.

باید برای کباب کردنتان به شما کمک کند.

Now, a gas barbecue, easy.

حالا، یک کباب پز گازی، آسان است.

Press a button, it turns on.

یک دکمه را فشار دهید، روشن می شود.

Hey, when you're finished your barbecue, you press a button, you turn it off.

هی، وقتی کباب پزت تموم شد، یه دکمه رو فشار میدی، خاموشش می کنی.

But not with charcoal, no, no.

اما نه با زغال، نه، نه.

So, you light it up and then when you're finished cooking, you're going to put out the fire.

بنابراین، آن را روشن می کنید و بعد از اتمام پختن، آتش را خاموش می کنید.

Again, I can say "Put the fire out".

باز هم می توانم بگویم "آتش را خاموش کن".

This means you extinguish or kill the fire, because you don't want a fire in your park

این به این معنی است که شما آتش را خاموش کنید یا بکشید، زیرا نمی خواهید در پارک خود

or wherever you're having your delicious barbecue.

یا هر جایی که کباب خوشمزه خود را می خورید آتش سوزی شود.

Now, you've got to do a little prep.

اکنون، باید کمی آمادگی انجام دهید.

Prep is the sort form for "preparation", so this means you gotta spend some time in your

آماده سازی شکل مرتب سازی برای "آماده سازی" است، بنابراین این بدان معنی است که شما باید مدتی را در

kitchen.

آشپزخانه خود بگذرانید.

A lot of people marinate their meat, wow.

بسیاری از مردم گوشت خود را مرینیت می کنند، وای.

Now, we must be careful because, what is meat?

حالا باید مراقب باشیم چون گوشت چیست؟

Somebody would just say, "I'm having meat."

یکی می گفت: "من گوشت می خورم."

Okay, there are many different kinds of meat, so maybe you're having beef.

خوب، انواع مختلفی از گوشت وجود دارد، بنابراین شاید شما گوشت گاو می خورید.

So you have to be specific and say, "We're having beef."

بنابراین شما باید مشخص باشید و بگویید: " ما گوشت گاو می خوریم."

Pork, which is pig.

گوشت خوک که خوک است.

Chicken is chicken.

مرغ مرغ است.

Maybe you can have some lamb, ribs.

شاید بتوانید مقداری گوشت بره، دنده بخورید.

The next thing you're going to do is you're going to cut up the vegetables.

کار بعدی که قرار است انجام دهید این است که سبزیجات را خرد کنید.

So again, "cut up" is a phrasal verb.

بنابراین دوباره، "برش" یک فعل عبارتی است.

You can say, "Cut up the veggies", which is short for vegetables.

می توانید بگویید "سبزیجات را قطع کنید" که مخفف سبزیجات است.

Oh!

اوه!

Or, you can say, "Cut the vegetables up."

یا می توانید بگویید "سبزیجات را برش دهید."

Again, it doesn't matter.

باز هم مهم نیست.

What's your favorite marinade for meat?

ماریناد مورد علاقه شما برای گوشت چیست؟

A marinade is usually something that has a very strong flavor.

ماریناد معمولا چیزی است که طعم بسیار قوی دارد.

You keep the meat in it for a couple of hours or overnight, so the meat absorbs the flavor.

گوشت را برای چند ساعت یا یک شب در آن نگه دارید تا گوشت طعم آن را جذب کند.

And it tastes delicious on the grill.

و طعم آن روی گریل بسیار خوشمزه است.

Next up, what happens when you're actually cooking?

در مرحله بعد، وقتی واقعاً در حال آشپزی هستید چه اتفاقی می افتد ؟

What is that person doing over there in front of the hot grill?

اون آدم اونجا جلوی گریل داغ چیکار میکنه؟

Well, you have to make sure your food doesn't burn, and that it's cooked properly, because

خوب، شما باید مطمئن شوید که غذای شما نسوزد و به درستی پخته شود، زیرا

nobody wants uncooked meat.

هیچ کس گوشت نپخته نمی خواهد.

One thing you can do is you can flip the burgers over.

یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که می توانید همبرگرها را برگردانید .

Or, because these are phrasal verbs, you can flip over the burgers.

یا چون اینها افعال عبارتی هستند، می توانید همبرگرها را ورق بزنید.

This means you turn them from one side to the other.

این بدان معناست که آنها را از یک طرف به طرف دیگر می چرخانید.

If you're a very talented chef, maybe you can be - da da da, flip them over, hah!

اگر سرآشپز بسیار با استعدادی هستید، شاید بتوانید - دا دا، آنها را ورق بزنید، هاه!

I don't recommend that.

من آن را توصیه نمی کنم.

It's probably going to fall, so don't be fancy.

احتمالاً قرار است سقوط کند، پس فانتزی نباشید.

Just flip over the burgers, okay?

فقط همبرگرها را ورق بزنید، باشه؟

Or, you can say, turn over.

یا، می توانید بگویید، برگردانید.

So, flip over and turn over is the same.

بنابراین، ورق زدن و برگرداندن یکسان است.

You can turn over the steaks or you can turn the steaks over.

می توانید استیک ها را برگردانید یا می توانید استیک ها را برگردانید.

Again, you're cooking one side to the other.

باز هم، شما در حال پختن یک طرف به طرف دیگر هستید.

Because no one wants a half-cooked steak.

چون هیچکس استیک نیم پز نمی خواهد.

Nah, not even I. I - I'd try it but I - no, I wouldn't.

نه، نه حتی من .

After all the fun happens, you eat all the delicious food, drink all the delicious drinks,

بعد از اینکه همه سرگرمی ها اتفاق می افتد، شما همه غذاهای خوشمزه را می خورید، همه نوشیدنی های خوشمزه را می نوشید،

there's a big job ahead of you.

کار بزرگی پیش روی شماست.

You have to clean up.

باید تمیز کنی

And "clean up" is a phrasal verb.

و «پاک کردن» یک فعل عبارتی است.

I don't know why it's up.

نمیدونم چرا اینجوری شده

You can't clean down.

شما نمی توانید تمیز کنید.

Very simply, I could take out "up" and I could just say "Clean the area".

خیلی ساده، می‌توانم «بالا» را بیرون بیاورم و فقط می‌توانم بگویم «منطقه را پاک کن».

So this means, please people, when you go to a park or wherever you're having a barbecue,

پس این به این معنی است که مردم را لطفا، وقتی به پارک می روید یا هر جایی که در حال کباب کردن هستید،

don't leave your garbage in the grass.

زباله های خود را در چمن نگذارید.

I hate this.

از این متنفرم.

You're walking through the park or cycling through the park and there's garbage.

در حال قدم زدن در پارک یا دوچرخه سواری در پارک هستید و زباله وجود دارد.

Ronnie gets so mad.

رونی خیلی عصبانی میشه

Pick up your garbage, come on people.

زباله های خود را جمع کنید، بیایید مردم.

Another thing you're going to do is you're going to pick up the empty cans or whatever

کار دیگری که قرار است انجام دهید این است که قوطی های خالی یا هر

you're drinking.

چیزی که می نوشید را بردارید.

Please don't leave them on the ground.

لطفا آنها را روی زمین نگذارید.

Recycle them, put them in the garbage, take them home, make an aircraft out of them.

آنها را بازیافت کنید، آنها را در زباله بگذارید، به خانه ببرید، از آنها یک هواپیما بسازید.

I don't know, do something.

نمیدونم یه کاری بکن

Just please don't leave them in the park.

فقط لطفا آنها را در پارک نگذارید.

Pick up the empty cans.

قوطی های خالی را بردارید.

Throw out the garbage, okay.

زباله ها را بریز بیرون، باشه

So, throwing something out means to put something in the garbage.

بنابراین، بیرون انداختن چیزی به معنای گذاشتن چیزی در زباله است.

Last thing you're going to do to keep your grill in tip top shape is you're going to

آخرین کاری که می‌خواهید انجام دهید تا گریل خود را به شکل نوک بالایی نگه دارید

scrape down the grill.

این است که گریل را خراش دهید.

If you scrape something down, it means you clean it.

اگر چیزی را خراش دهید، به این معنی است که آن را تمیز می کنید.

It makes that sound.

این صدا را ایجاد می کند.

And you're just cleaning the grill.

و شما فقط گریل را تمیز می کنید.

So again, I can say, "Scrape down the grill", or "Scrape the grill down".

بنابراین، دوباره می‌توانم بگویم، "گریل را خراش دهید"، یا "گریل را پایین بکشید".

Are you hungry?

آیا شما گرسنه هستید؟

Do you want some barbecue sauce, get it all over your face, eat it all up?

آیا می خواهید کمی سس باربیکیو، آن را به تمام صورت خود بمالید، همه آن را بخورید؟

Eat up, drink up, remember, phrasal verbs are terrible in English, but you can actually

بخورید، بنوشید، به یاد داشته باشید، افعال عبارتی در انگلیسی وحشتناک هستند، اما در واقع می توانید

have fun using them and have a barbecue.

با استفاده از آنها لذت ببرید و کباب کنید.

Oh, hold on.

اوه، صبر کن

I'm out of here.

من از اینجا خارج شده ام.

I smell some meat.

من بوی گوشت می دهم.

I'm done.

من تمام شده ام.

Bye!

خدا حافظ!