Live, Work, or Study in Canada: IELTS or CELPIP?

So, do you want to come to Canada, like, live here, like, for real, forever?

بنابراین، آیا می خواهید به کانادا بیایید، مانند، اینجا زندگی کنید، مانند، واقعی، برای همیشه؟

Do you want to migrate to Canada?

آیا می خواهید به کانادا مهاجرت کنید؟

Welcome.

Bienvenido.

خوش آمدید.

Bienvenido.

No, that's Spanish.

نه، این اسپانیایی است.

Bien... something.

بین... چیزی.

Welcome to Canada in French.

به زبان فرانسه به کانادا خوش آمدید.

Yes, that's it.

بله، همین است.

Not a French teacher, English teacher.

نه معلم فرانسه، معلم انگلیسی.

So, a lot of people want to come to Canada, and it's a beautiful country.

بنابراین، بسیاری از مردم می خواهند به کانادا بیایند، و این کشور زیبایی است.

We have so many unicorns and dragons here.

ما اینجا تعداد زیادی تک شاخ و اژدها داریم.

You're going to love it.

داری عاشقش میشی

Waterfalls, it's fantastic.

آبشارها، فوق العاده است.

But there's this huge, terrible thing called immigration.

اما این چیز بزرگ و وحشتناکی به نام مهاجرت وجود دارد.

And to say it's a process, that's not an

و اینکه بگوییم این یک فرآیند است، این یک

understatement, because it is a huge process.

دست کم نگرفتن نیست، زیرا این یک فرآیند عظیم است.

It takes a lot of time, it takes a lot of money, it takes a lot of paperwork.

زمان زیادی می برد، پول زیادی می خواهد، کاغذبازی زیادی می خواهد.

But you also have to do a test.

اما باید یک آزمایش هم انجام دهید.

Yeah.

آره

They're going to test your English ability, and there are two tests that you can take

آنها توانایی زبان انگلیسی شما را آزمایش خواهند کرد و دو آزمون وجود دارد که می توانید

in English.

به زبان انگلیسی شرکت کنید.

You can take one in French.

می توانید یکی را به زبان فرانسوی بگیرید.

If you speak French, take that one.

اگر فرانسوی صحبت می کنید ، آن یکی را بگیرید.

Again, not a French teacher.

باز هم معلم زبان فرانسه نیست.

So, I'm going to tell you about the two tests

بنابراین، من قصد دارم به شما در مورد دو آزمایشی

that you need, you have to take to get either

که شما نیاز دارید، برای گرفتن

your PR, permanent residence.

اقامت دائم روابط عمومی خود بپردازم.

To be cool, we just call it PR, we're like, "Hey, you got your PR?"

برای اینکه باحال باشیم، فقط به آن روابط عمومی می‌گوییم ، "هی، روابط عمومیت را گرفتی؟"

To get an express entry visa, coming here as a skilled worker.

برای دریافت ویزای اکسپرس اینتری، به عنوان یک کارگر ماهر به اینجا بیایید.

And then also your citizenship.

و سپس تابعیت شما.

If you want the passport, you get to become a citizen.

اگر پاسپورت می خواهید، می توانید شهروند شوید.

So, good luck.

پس موفق باشید

If you need help with any of this, please hit me up on my website, I offer classes in

اگر در مورد هر یک از این موارد به کمک نیاز دارید، لطفاً من را در وب سایت من معرفی کنید، من کلاس های

both CELPIP and IELTS, and I'm here to help you.

CELPIP و IELTS را ارائه می دهم و من اینجا هستم تا به شما کمک کنم.

So, which one do you do?

بنابراین، شما کدام یک را انجام می دهید؟

Which test do you do?

کدام آزمایش را انجام می دهید؟

Do you do CELPIP or do you do IELTS?

آیا شما سلپیپ می کنید یا آیلتس؟

I'm here to tell you.

من اینجا هستم تا به شما بگویم.

Okay, so the similarities between the two exams are they both have four sections.

خوب، پس شباهت های بین این دو آزمون این است که هر دو دارای چهار بخش هستند.

They have a reading section, a writing section,

آنها یک بخش خواندن، یک بخش نوشتن،

a speaking section, and a listening section.

یک بخش صحبت کردن و یک بخش گوش دادن دارند.

There's always the debate, "Which one's more difficult?

همیشه این بحث وجود دارد که "کدام یک سخت تر است؟

Which one's easier?

کدام یک راحت تر است؟

Which one should I do?"

کدام یک را باید انجام دهم؟"

And once you kind of research a little bit after learning this video, after listening

و هنگامی که کمی بعد از یادگیری این ویدیو، پس از گوش دادن

to this video and watching it, I hope that you can make a more of an educated guess at

به این ویدیو و تماشای آن، کمی تحقیق کنید، امیدوارم که بتوانید حدس بزنید که

which one's better for you.

کدام یک برای شما بهتر است.

Everyone's different.

همه با هم فرق دارن

I can't say to you, "Hey, John, you should definitely do CELPIP, and hey, Larry, you

من نمی توانم به شما بگویم، "هی، جان، شما باید حتما CELPIP را انجام دهید، و هی، لری، شما

should definitely do IELTS because it depends on you and your abilities."

باید حتما آیلتس انجام دهید، زیرا این به شما و توانایی های شما بستگی دارد."

Also, with the IELTS test, there's actually two different tests that you can take.

همچنین، با آزمون آیلتس، در واقع دو آزمون مختلف وجود دارد که می توانید در آنها شرکت کنید.

And be careful, please.

و مراقب باش لطفا

If you take the IELTS general test, this is for immigrating and working in Canada.

اگر در آزمون عمومی آیلتس شرکت می کنید، این برای مهاجرت و کار در کانادا است.

If you take the academic test, it's a lot harder, and this is for going to university

اگر در آزمون آکادمیک شرکت کنید، خیلی سخت تر است و این فقط برای دانشگاه رفتن است

exclusively.

.

Okay?

So, the only thing that differs in these tests,

باشه؟

بنابراین، تنها چیزی که در این تست ها متفاوت است،

the speaking part's the same, the listening

قسمت صحبت کردن یکسان است،

part's the same, but the writing part is different.

بخش لیسنینگ یکسان است، اما قسمت رایتینگ متفاوت است.

So, be careful and choose the correct test in the IELTS department, because if you're

بنابراین، مراقب باشید و آزمون صحیح را در بخش آیلتس انتخاب کنید، زیرا اگر

set down to do the academic test and your

برای انجام آزمون آکادمیک آماده شده باشید و

writing skills aren't university level, you're

مهارت های نوشتاری شما در سطح دانشگاهی نباشد،

going to fail, you're going to waste your money.

شکست می خورید، شما را هدر می دهید. پول

So both of these have them.

پس هر دوی اینها آنها را دارند.

The CELPIP has one that's LS, it's listening

CELPIP یکی دارد که LS است، فقط گوش می دهد

and speaking only, but for immigration, you

و صحبت می کند، اما برای مهاجرت، شما

need to do the full four-part CELPIP test.

باید تست کامل چهار قسمتی CELPIP را انجام دهید.

Again, the differences between the two, you're

باز هم تفاوت بین این دو، شما

going to do the test, you're going to get

می خواهید آزمون را انجام دهید،

your results, and depending on your grade and your score, it'll determine if you have

نتایج خود را می گیرید، و بسته به نمره و نمره شما، مشخص می کند که آیا

enough points to apply for one of these beautiful

امتیاز کافی برای درخواست یکی از این موارد را دارید یا خیر.

things that you can get into Canada to immigrate.

چیزهای زیبایی که می توانید برای مهاجرت به کانادا وارد شوید.

All right.

بسیار خوب.

My expertise-I'm an expert-my expertise in

تخصص من - من یک متخصص هستم - تخصص من در

this area is, of course, the speaking component

این زمینه، البته، جزء گفتاری

of the exam.

آزمون است.

So, I'm going to run through the differences

بنابراین، من قصد دارم

of the speaking components with these two

با این دو

tests.

تست تفاوت های اجزای صحبت کردن را بررسی کنم.

And again, which one's easier?

و دوباره، کدام یک راحت تر است؟

This will help you decide.

این به شما کمک می کند تصمیم بگیرید.

The CELPIP one is all done in a computer.

یک CELPIP همه در یک کامپیوتر انجام می شود.

There's no humans there.

هیچ انسانی آنجا نیست

So, if you like computers, if you're comfortable

بنابراین، اگر به رایانه علاقه دارید، اگر

speaking to a computer on a screen for your

برای تست صحبت کردن خود با رایانه روی صفحه نمایش راحت صحبت می کنید

speaking test, CELPIP's the way to go.

، CELPIP راه حلی است.

The IELTS one, on the other hand, it's done

از طرف دیگر، آیلتس

by real humans, and I believe that you might

توسط انسان های واقعی انجام می شود، و من معتقدم که شما ممکن است

be able to do a computer-generated one, but as it stands now, it's done human to human.

بتوانید یک آیلتس تولید شده توسط کامپیوتر را انجام دهید، اما همانطور که اکنون مطرح است، این کار از انسان به انسان انجام می شود.

I was an IELTS examiner at one point.

من در مقطعی ممتحن آیلتس بودم.

Poor people.

مردم بیچاره

It is challenging, it's difficult, I'm not going to lie to you, but you have to look

چالش برانگیز است، سخت است، من به شما دروغ نمی گویم، اما باید

at yourself.

به خودتان نگاه کنید.

Are you good at making eye contact?

آیا در برقراری تماس چشمی خوب هستید؟

Are you good with your body language?

آیا با زبان بدن خود خوب هستید؟

Do you know how to talk to people in English?

آیا می دانید چگونه با مردم به زبان انگلیسی صحبت کنید؟

If you are, I recommend the IELTS.

اگر هستید، من آیلتس را توصیه می کنم.

If you're kind of not very good with social skills, speaking to people face-to-face, I

اگر در مهارت‌های اجتماعی خیلی خوب نیستید و با افراد رو در رو صحبت می‌کنید، من

would go for the more computer-based speaking

می‌توانم برای تست صحبت کردن مبتنی بر رایانه بروم،

test because you don't have the other person

زیرا شخص دیگری را ندارید که

staring at you, making sure that you're winking

به شما خیره شود و مطمئن شوید که شما چشمک می زنید

and looking at them, focusing on your body

و به آنها نگاه می کنید و روی زبان بدن خود تمرکز می کنید

language.

.

It's a lot of pressure that's released.

این فشار زیادی است که آزاد می شود.

For me, I would choose a real human because I think it's more exciting, but everyone's

برای من، من یک انسان واقعی را انتخاب می‌کنم، زیرا فکر می‌کنم هیجان‌انگیزتر است، اما هر کس

different, and you have to think about what is better for you.

متفاوت است، و شما باید به این فکر کنید که چه چیزی برای شما بهتر است.

Don't get scared about this, okay?

از این نترس، باشه؟

The CELPIP test has eight parts.

تست CELPIP دارای هشت بخش است.

The speaking part has eight parts.

قسمت اسپیکینگ دارای هشت قسمت است.

That doesn't mean it's, like, five hours, it

این بدان معنا نیست که پنج ساعت طول می کشد، بلکه

just means there's eight different questions

فقط به این معنی است که هشت سؤال مختلف از

they're going to ask you, whereas the IELTS only has three parts.

شما می پرسند، در حالی که آیلتس فقط سه بخش دارد.

You're just thinking, "Ronnie, totally doing

شما فقط فکر می کنید، "رونی، آیلتس را به طور کامل

the IELTS one, three questions, CELPIP eight

یک، سه سوال، CELPIP هشت

questions, but hold on, it's not that easy."

سوال انجام می دهم، اما دست نگه دار، به این راحتی نیست."

You think, "Oh, three questions, go, uh-huh, uh-huh", no, mm-mm-mm.

شما فکر می کنید، "اوه، سه سوال، برو، اوه، اوه، اوه،"، نه، میلی متر-مم-مم.

So, in my opinion, what's easier from a speaking point of view is CELPIP.

بنابراین، به نظر من، چیزی که از نظر گفتاری ساده تر است، CELPIP است.

Why?

Because the questions are very focused and there's specific grammar that you will use

چرا؟

زیرا سوالات بسیار متمرکز هستند و گرامر خاصی وجود دارد که

for each question.

برای هر سوال از آن استفاده خواهید کرد.

Here, and I will go through some examples of the eight parts.

در اینجا، و من نمونه هایی از هشت قسمت را مرور می کنم.

The first one's always going to be giving advice and scenarios.

اولین مورد همیشه نصیحت و سناریو می دهد.

They're all very scenario, real-life based,

همه آنها کاملاً سناریو و مبتنی بر زندگی واقعی هستند،

whereas IELTS is more general, we'll get into

در حالی که آیلتس عمومی تر است ، ما به

that one.

So, giving advice.

آن یکی خواهیم پرداخت.

بنابراین، مشاوره دادن.

"Oh, so your friend wants to lose weight.

"اوه، پس دوست شما می خواهد وزن کم کند.

What should she do?"

او باید چه کار کند؟"

Okay?

You're going to give your answer.

باشه؟

شما قرار است پاسخ خود را بدهید.

And this is good because it gives you your own ideas.

و این خوب است زیرا ایده های خود را به شما می دهد.

Remember, in this test, there's no such thing as a wrong idea.

به یاد داشته باشید، در این آزمون، چیزی به نام ایده اشتباه وجود ندارد.

There's such thing as wrong vocabulary and wrong grammar, but whatever crazy idea you

چیزی به نام واژگان اشتباه و دستور زبان اشتباه وجود دارد، اما هر ایده احمقانه ای که

think of, as long as you set it coherently

به آن فکر کنید، تا زمانی که آن را به طور منسجم

with some great grammar forms, you're rocking

با برخی از فرم های گرامر عالی تنظیم کنید، این موضوع را تکان می دهید

this.

.

If you say, "Well, I think my friend should

اگر بگویید، "خب، من فکر می کنم دوست من باید

go and ride unicorns in the prairies", they're

برود و سوار اسب شاخدار در چمنزار شود"، آنها

like, "Yeah, perfect.

مانند "آره، عالی.

Good English."

انگلیسی خوب."

Personal experience.

تجربه شخصی.

In this, of course, you're going to have to use the past tense, and this is a hard one

در این، البته، شما باید از زمان گذشته استفاده کنید، و این کار سختی است،

because, in my opinion, using the past tense

زیرا، به نظر من، استفاده از زمان گذشته

is one of the most difficult grammar challenges

یکی از دشوارترین چالش‌های دستور زبانی است که

we have out there.

ما در آنجا داریم.

So, you've got your personal experience, you're telling a story from your past.

بنابراین، شما تجربه شخصی خود را دارید، داستانی از گذشته خود تعریف می کنید.

This is fun.

این سرگرم کننده است.

I like...

دوست دارم...

I kind of like it.

It's fun.

یه جورایی دوستش دارم.

سرگرم کننده است.

There's a picture.

یه عکس هست

You get to describe it.

شما باید آن را توصیف کنید.

Yes.

بله.

Like, oh, okay, there's this, and this, and this, and cool.

مثل، اوه، خوب، این، و این، و این، و جالب وجود دارد.

And then, connected to this, you're going to make predictions.

و سپس، در ارتباط با این، می‌خواهید پیش‌بینی کنید.

So, this is one thing that a lot of people don't really focus on.

بنابراین، این چیزی است که بسیاری از مردم واقعاً روی آن تمرکز ندارند.

The picture you see in number three, you have

تصویری که در شماره سه می بینید،

to describe it, and then the next task is

باید آن را توصیف کنید، و سپس کار بعدی این است

to make predictions, but it's about the picture,

که پیش بینی کنید، اما در مورد تصویر است،

so you have to be careful and focus that what

بنابراین باید مراقب باشید و تمرکز کنید که در

you talk about in the picture, you can then talk about in the predictions part.

مورد چیزی که در تصویر صحبت می کنید، بتوانید در قسمت پیش بینی ها صحبت کنید

So, let's say you see a scene of people at a café, and you talk about the teacups, and

بنابراین، فرض کنید صحنه‌ای از مردم را در یک کافه می‌بینید، و در مورد فنجان‌های چای صحبت می‌کنید، و

they're having a nice croissant and a café latte, and then the predictions, you say,

آن‌ها در حال خوردن یک کروسانت خوب و یک کافه لاته هستند، و سپس پیش‌بینی‌ها، که می‌گویید،

and the monkey's going to jump from the toilet, and you're like, what?

و میمون از آن می‌پرد. توالت، و شما مانند، چه؟

There was never...

هیچ وقت نبود...

You never told me about a monkey.

تو هیچ وقت در مورد میمون به من نگفتی.

So, you have to make sure when you're describing

بنابراین، هنگام توصیف

the picture that you're following up with

تصویر باید مطمئن شوید که پیش‌بینی‌ها را دنبال می‌کنید و از

predictions, using the future, that makes sense.

آینده استفاده می‌کنید که منطقی است.

Mm-hmm.

مممم

Compare.

مقایسه کنید.

So, you're given a few scenarios, and you

بنابراین، چند سناریو به شما داده می شود ، و

have to say, oh, okay, this one's better than

باید بگویید، اوه، باشه، این یکی بهتر از

this one, because...

این یکی است، زیرا...

Or I like this one more, because...

یا من این یکی را بیشتر دوست دارم ، زیرا...

So you're comparing something, and then connected to

پس شما چیزی را مقایسه می کنید ، و سپس به این وصل شد

this, too-it's a little bit of persuading-example.

، بیش از حد - این کمی متقاعد کننده است - مثال.

So, you are a multi-millionaire, and you want

بنابراین، شما یک مولتی میلیونر هستید و می خواهید

to buy a house, and you're like, oh, okay,

یک خانه بخرید، و می گویید، اوه، خوب،

so I've got a townhouse in Etobicoke, I've got a villa in Vancouver, and I've got an

بنابراین من یک خانه شهری در Etobicoke دارم، من یک ویلا در ونکوور دارم، و من یک

ocean house in the East Coast.

خانه اقیانوسی در ساحل شرقی گرفت.

And you go, yeah, do you know what, definitely

و تو برو، آره، میدونی چی، قطعا

this one's cheaper, this one's by the ocean,

این یکی ارزانتره، این یکی کنار اقیانوسه،

I like this, but then in the next question,

من اینو دوست دارم، اما بعد در سوال بعدی،

someone's going to go, do you know what, no,

یکی قراره بره، میدونی چیه، نه،

mm-mm, mm-mm.

I want this house.

mm-mm، mm - میلی متر

من این خانه را می خواهم

But you have to persuade them, or make them choose what you've chosen.

اما شما باید آنها را متقاعد کنید، یا مجبورشان کنید آنچه را که شما انتخاب کرده اید انتخاب کنند.

So this can be challenging.

بنابراین این می تواند چالش برانگیز باشد.

You have to...

Like, you're selling it.

باید...

مثل اینکه داری میفروشی.

Like, no, you should definitely buy the house that I told you, because it's better.

مثلا نه حتما باید خونه ای که بهت گفتم بخری چون بهتره.

Get it riled up, you'll pass that test.

ناراحتش کن، تو اون امتحان رو قبول میشی

So make sure that you understand that question

پس مطمئن شوید که متوجه شده اید که سوال

three and four, and question five and six

سه و چهار و سوال پنج و شش

are related.

به هم مرتبط هستند.

Always be ready to be thinking ahead.

همیشه آماده باشید تا به آینده فکر کنید.

Number seven, you're describing a situation.

شماره هفت، شما در حال توصیف یک موقعیت هستید.

It's kind of unusual, maybe.

این یک نوع غیر معمول است، شاید. از

You're asked to give your opinion about it, and

شما خواسته می شود که نظر خود را در مورد آن بگویید، و

number eight, describing an unusual situation.

شماره هشت، یک موقعیت غیرعادی را توصیف می کند.

Again, number eight has a picture, and you have to probably...

باز هم، شماره هشت یک عکس دارد، و احتمالاً باید...

No, not probably.

نه، احتمالاً نه.

You definitely have to describe the picture,

شما قطعا باید تصویر را توصیف کنید،

and then talk about the unusual situation.

و سپس در مورد وضعیت غیر معمول صحبت کنید.

So you want to get some vocabulary.

بنابراین می خواهید مقداری واژگان به دست آورید.

You're going to have to need some...

شما مجبور خواهید بود به برخی از آنها

You're going to have to need...

نیاز داشته باشید ...

You're going to have to get some adjectives,

شما باید به برخی از صفت ها نیاز داشته باشید،

and it's quite challenging, but like I said,

و این بسیار چالش برانگیز است، اما همانطور که گفتم،

it's fun.

سرگرم کننده است.

The IELTS, not so fun.

آیلتس، خیلی جالب نیست.

I mean, it's kind of boring, actually.

منظورم این است که در واقع یک جور خسته کننده است.

I think the test is kind of dropped, it's kind of like, "Meh, okay."

من فکر می کنم تست یک جورهایی حذف شده است، یک جورهایی مانند "مه، باشه."

I said it has three parts.

گفتم سه قسمت است.

The first part is very general, it can be questions about you.

بخش اول بسیار کلی است، می تواند سوالاتی در مورد شما باشد.

Where you live, where you're from, what you do, what are your interests, what are your

کجا زندگی می کنید، اهل کجا هستید، چه کار می کنید، چه علایق دارید، چه

hobbies, tell me about your job.

سرگرمی هایی دارید، در مورد شغل خود بگویید.

And what they're doing in the IELTS test is...

و کاری که آنها در آزمون آیلتس انجام می دهند این است که...

If you're a beginner in English, it's easy to talk about yourself.

اگر در زبان انگلیسی مبتدی هستید، صحبت در مورد خودتان آسان است.

Okay?

باشه؟

"My name is Ronnie, I'm from Canada, I like to jump over frogs."

"اسم من رونی است، من اهل کانادا هستم، دوست دارم از روی قورباغه بپرم."

But as the test progresses, the questions become harder.

اما با پیشرفت آزمون، سوالات سخت تر می شوند.

So they're going from very general questions

بنابراین آنها از سوالات بسیار کلی

about you and your environment to more specific

در مورد شما و محیط شما به سوالات خاص تر می روند

questions.

So they say, "Oh, well, you said you worked at this job.

.

بنابراین آنها می گویند: "اوه، خوب، شما گفتید که در این کار کار کرده اید.

Tell me about the job."

در مورد کار به من بگویید."

And you're like, "Oh my god, okay."

و شما مانند "اوه خدای من، باشه."

So you go into detail, you talk about your job, what you do, and that's great.

بنابراین وارد جزئیات می‌شوید، در مورد شغلتان، کاری که انجام می‌دهید صحبت می‌کنید، و این عالی است.

And then the third one are going to be follow-up

و سپس سومین

questions from what you've already talked

سؤالات بعدی از آنچه قبلاً در مورد آن صحبت کرده اید خواهد بود

about.

So if you kind of mess things up in the first

.

بنابراین اگر در قسمت اول آزمون به نوعی مسائل را به هم ریخته اید،

part of the test, it's a little difficult

to recover during the follow-up questions, and you have to understand that these first

بازیابی آن در طول سوالات بعدی کمی دشوار است و باید درک کنید که این

two questions in the IELTS speaking test are scripted.

دو سوال اول در آزمون اسپیکینگ آیلتس دارای اسکریپت هستند.

So that means the instructor can only ask

بنابراین این بدان معناست که مربی فقط می تواند

you the questions on the paper, but with the

سوالات را روی کاغذ از شما بپرسد، اما با

follow-up questions, they can ask you anything.

سوالات بعدی، آنها می توانند هر چیزی را از شما بپرسند.

And this is where they really test your ability,

و این جایی است که آنها واقعاً توانایی شما را آزمایش می کنند

and this is where your marks on the IELTS

و این جایی است که نمرات شما در

scale can go up or down drastically.

مقیاس آیلتس می تواند به شدت بالا یا پایین شود.

You could be really good about talking about

شما می توانید در مورد صحبت کردن در مورد

you, talking about your job, and then they

شما، صحبت کردن در مورد شغل خود واقعاً خوب باشید، و سپس آنها

might throw something in, like, "Oh, well, what about the homeless people around your

ممکن است چیزی را به داخل بیندازند، مانند "اوه، خوب، در مورد بی خانمان های اطراف خانه شما چطور

house?"

؟"

"What's my opinion on poverty?

"نظر من در مورد فقر چیست؟

Uh-oh, that has nothing to do with my job."

اوه اوه، این ربطی به شغل من ندارد."

So be careful with the third question.

پس در مورد سوال سوم دقت کنید.

It's the one that can bring you up or down on IELTS scale.

این چیزی است که می تواند شما را در مقیاس آیلتس بالا یا پایین بیاورد.

If these sound like really fun tests for you,

اگر این تست‌ها برای شما واقعاً سرگرم‌کننده به نظر می‌رسند،

that's great, because you're going to need

عالی است، زیرا

them if you want to immigrate to Canada, if you want to become a citizen.

اگر می‌خواهید به کانادا مهاجرت کنید، اگر می‌خواهید شهروند شوید، به آن‌ها نیاز خواهید داشت.

And I'm here to help you with both of these tests, the speaking component.

و من اینجا هستم تا در هر دوی این تست ها، مولفه اسپیکینگ، به شما کمک کنم.

Hit me up at my website, englishwithronnie.com,

به وب‌سایت من، englishwithronnie.com مراجعه کنید ،

and I have both CELPIP and IELTS tests, test

و من هر دو آزمون CELPIP و IELTS،

preps to help you.

آمادگی‌های آزمون برای کمک به شما دارم.

My stomach's just growled, so I'm going to go get a little snack, and I'll see you at

تازه شکمم غر می‌زند، پس می‌روم یک میان وعده بخورم، و در

the airport welcoming you to Canada.

فرودگاه می‌بینم که از شما به کانادا استقبال می‌کنید.

Bye.

خداحافظ