ENGLISH FOR BEGINNERS: 12 Confusing Words

Let's play a game. Let's play the game of

بیا یه بازی کنیم بیایید بازی

confusing adjectives, shall we? It'll be fun,

صفت های گیج کننده را انجام دهیم، درست است ؟ سرگرم کننده خواهد بود،

it'll be great. It's like a game show. Okay? So,

عالی خواهد بود. مثل یک نمایش بازی است. باشه؟ بنابراین،

my name's Ronnie, I'm the host of the game show.

اسم من رونی است، من مجری برنامه بازی هستم.

Let me get my microphone. Ah, ah, ah. Hello. Check, check, one, two.

بگذار میکروفونم را بگیرم آه، آه، آه . سلام. چک، چک، یک، دو.

We're coming to you live over the internet, and we're going to play the game of...

ما به صورت زنده از طریق اینترنت به سراغ شما می آییم و می خواهیم بازی ...

Which adjective do I choose in this sentence?

در این جمله کدام صفت را انتخاب کنم؟

Because they're really confusing, and I don't

چون آنها واقعاً گیج کننده هستند و من نمی

know, so let's do it. First one, the difference...

دانم، پس بیایید این کار را انجام دهیم. اول، تفاوت...

I don't need the mic. The difference between

من به میکروفون نیازی ندارم. تفاوت بین

"older" and "bigger". So, I hear people say "my

"پیرتر" و "بزرگتر". بنابراین، می‌شنوم که مردم می‌گویند «

bigger brother" or "my bigger sister", and I'm

برادر بزرگ‌ترم» یا « خواهر بزرگ‌تر من»، و من می‌گویم، آیا

like, is your sister, like, physically a lot larger

خواهرت از نظر بدنی خیلی بزرگ‌تر

than you are, or is your brother or sister older?

از توست یا برادر یا خواهرت بزرگ‌تر است؟

So, this is confusing in English, because in a

بنابراین، این در زبان انگلیسی گیج کننده است، زیرا در

lot of different languages, you have one word

بسیاری از زبان های مختلف، شما یک کلمه

to describe someone who's not as young as you

برای توصیف فردی دارید که به اندازه شما جوان نیست،

are, but in English, it can get confusing. So,

اما در انگلیسی، ممکن است گیج کننده باشد. بنابراین،

when we talk about someone being older, it's

وقتی در مورد بزرگتر بودن شخصی صحبت می کنیم،

always about age. And when we talk about something

همیشه مربوط به سن است. و وقتی در مورد بزرگتر بودن چیزی صحبت می کنیم،

being bigger, it's a size. So, if I say my brother

اندازه است. بنابراین، اگر بگویم برادرم

is taller than me, and I want to tell you that

از من بلندتر است و بخواهم به شما بگویم سن

I'm not as old as he is, I would say "my brother

من به اندازه او نیست، می گویم "برادرم

is older than me". We don't want to say "bigger",

از من بزرگتر است". ما نمی خواهیم بگوییم "بزرگتر"،

because usually we don't talk about the size.

زیرا معمولاً در مورد اندازه صحبت نمی کنیم.

Maybe we can, but it's kind of unusual. It's the

شاید بتوانیم، اما به نوعی غیرعادی است. در مورد

same with "younger" and "smaller". So, I have

«جوانتر» و «کوچکتر» هم همینطور است. بنابراین، من

an older brother and a younger brother. It gets

یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارم.

confusing because you hear people say "I have a

گیج کننده می شود زیرا می شنوید که مردم می گویند "من یک

big brother". Okay, that's okay, but not "bigger".

برادر بزرگ دارم". خوب، اشکالی ندارد ، اما "بزرگتر" نیست.

So, if you say "my big brother", it's kind of

بنابراین، اگر بگویید « برادر بزرگ من»، یک جورهایی

childish, but that's okay. We don't say "my

کودکانه است، اما اشکالی ندارد. ما نمی گوییم "

small sister". Yeah, my big brother, my small

خواهر کوچک من". آره، برادر بزرگم،

sister. So, again, when we talk about someone

خواهر کوچکم. بنابراین، دوباره، وقتی در مورد جوان‌تر بودن فردی صحبت می‌کنیم،

being younger, it's their age, and again, smaller

سن اوست، و دوباره، کوچک‌تر

is always size. You're not going to go to McDonald's

همیشه اندازه است. قرار نیست به مک دونالد بروید

and get a younger fries. You're going to want

و سیب زمینی سرخ کرده جوان تری بخورید. می خواهید

smaller fries. Okay? Or small fries, not smaller.

سیب زمینی سرخ کرده کوچکتر بخواهید. باشه؟ یا سیب زمینی سرخ کرده کوچک، نه کوچکتر.

So, my sister is probably younger than you. She

پس احتمالا خواهرم از شما کوچکتر است. او

can be smaller, but that's not what we're talking

می تواند کوچکتر باشد، اما این چیزی نیست که ما در حال

about right now. This one hurts my brain sometimes,

حاضر در مورد آن صحبت می کنیم. این یکی گاهی به مغز من آسیب می زند،

and if it hurts my brain, can't imagine what it's

و اگر به مغز من آسیب می زند، نمی توانم تصور کنم که

doing to yours out there. So, the difference between

با شما چه می کند. بنابراین، تفاوت بین

"high" and "tall". So, you can go someplace and go

"بالا" و "قد بلند". بنابراین، می‌توانید به جایی بروید و بروید

"Wow, building. Yep. Mm-hmm. Up there. Yeah. Uh-huh.

"وای، ساختمان.

Uh-huh." Is it a high building or is it a tall building?

آیا ساختمان مرتفعی است یا ساختمانی بلند؟

Shit. What's the difference? I've researched

لعنتی چه فرقی دارد؟ من در

this. So, "high" is the distance above the ground.

این مورد تحقیق کرده ام بنابراین، "بالا" فاصله از سطح زمین است.

So, if you measure something, you go, like... How

پس اگه یه چیزی رو اندازه بگیری میری مثل...

high is it? Okay? These are things like shelves.

ارتفاعش چقدره؟ باشه؟ اینها چیزهایی مانند قفسه هستند.

A shelf is a thing on a wall where you put some

قفسه چیزی است روی دیوار که در آن چند

books on, or bongs, whatever you're putting on

کتاب یا بونگ، هر آنچه را که در

your shelves. So, if we... Let's say that this is our

قفسه های خود می گذارید روی آن قرار می دهید. بنابراین، اگر ما ... بیایید بگوییم که این خانه ما است

house. This is the ceiling, and this is the floor.

. این سقف است و این کف است. باشه

Okay? How high something is means how far above

؟ ارتفاع چیزی به این معنی است که چقدر از

the ground it is. So the shelves are high.

سطح زمین فاصله دارد. بنابراین قفسه ها بلند هستند.

Walls can be very high. "Oh, look it. We've got

دیوارها می توانند بسیار بلند باشند. "اوه، ببین. ما

very high walls or high ceilings." And ladies...

دیوارهای بسیار بلند یا سقف بلندی داریم." و خانم ها...

And men. Sorry to exclude you there for a second.

و آقایان. متاسفم که برای یک لحظه شما را حذف کردم.

You can also have high heels, which are shoes.

شما همچنین می توانید کفش های پاشنه بلند که همان کفش است داشته باشید.

I'm not really good at drawing shoes, but I'll

من واقعاً در کشیدن کفش خوب نیستم، اما

try. I'm actually not going to draw anything,

سعی می کنم. من در واقع چیزی نقاشی نمی کنم،

let alone shoes. Oh, I can... I can rock a high heel, here, too. There you go. Yeah.

چه رسد به کفش. اوه، من می توانم ... من می توانم یک پاشنه بلند را اینجا هم تکان دهم. شما بروید. آره

So, this is the heel of the shoe. So, if you

بنابراین، این پاشنه کفش است. بنابراین، اگر

have high heels, we don't say they're tall,

کفش‌های پاشنه بلند دارید، نمی‌گوییم قد بلند هستند،

we say they're high because you're physically above the ground.

می‌گوییم بلند هستند زیرا از نظر فیزیکی بالاتر از سطح زمین هستید.

"Oh, I'm such a bad person, aren't I?" I'm trying to confuse you. Humans,

"اوه، من خیلی آدم بدی هستم، نه ؟" من سعی می کنم شما را گیج کنم. انسان ها،

most of the time when we're talking about this

بیشتر اوقات وقتی در مورد این موضوع صحبت می کنیم،

thing, how... "Hi, there." We say that they're

چگونه ... "سلام، آنجا." ما می گوییم که آنها قد

tall. But humans can be high, it's slang, and it means that they've taken some drugs.

بلند هستند. اما انسان می تواند بالا باشد، این عامیانه است، و به این معنی است که آنها مقداری مواد مخدر مصرف کرده اند. باشه

Okay? So, very bad. You'll hear music. "She's

؟ پس خیلی بد شما موسیقی خواهید شنید. "او

so high." You're like, "Oh, is she tall?" No.

خیلی بالاست." شما مانند "اوه، او قد بلند است؟" نه.

She's on drugs, people. I'm not on drugs.

او مواد مخدر مصرف می کند، مردم. من مواد مخدر مصرف نمی کنم.

So, when we talk about something that's tall,

بنابراین، وقتی در مورد چیزی که بلند است صحبت می کنیم، در

we talk about the height, above average height.

مورد قد، بالاتر از قد متوسط ​​صحبت می کنیم.

So, we can say, "Oh, look, he is tall." That means

بنابراین، می توانیم بگوییم: "اوه، ببین، او قد بلندی دارد." یعنی

his height is tall. When we ask people, we say,

قدش بلنده. وقتی از مردم می پرسیم، می گوییم

"How tall are you?" We don't say, "How high are

قدت چقدر است؟ ما نمی گوییم "تو چقدر بالا هستی

you?" But you can. So, average height, we talk

؟" اما شما می توانید. بنابراین، قد متوسط، ما

about people. People can be tall. Like, "Wow,

در مورد افراد صحبت می کنیم. افراد می توانند قد بلند باشند. مانند "وای،

that guy's super tall. He's, like, 6'7", man. Or,

آن مرد فوق العاده قد بلند است. او 6'7 سال دارد". یا

like, 187 centimeters. I don't know centimeters.

مثلاً 187 سانتی متر. سانتی متر نمی دانم.

Skyscrapers, those are the super tall, not high

آسمان‌خراش‌ها، ساختمان‌های فوق‌العاده بلند هستند، نه بلند

buildings. And towers. Don't say those towers

. و برج ها نگو آن برج هایی

that got ripped down. The CN Tower, yes, is a very

که خراب شدند. برج CN، بله، یک

tall building in Canada. Here's a little quiz for

ساختمان بسیار بلند در کانادا است. در اینجا یک مسابقه کوچک برای

you. She is... Oh, is she high or is she tall?

شما وجود دارد. او ... اوه او بلند است یا قدش؟

You choose. What do you want? What do you want

شما انتخاب کنید. چی میخوای؟ چه چیزی را می خواهید

to write down? "Please write down tall, Ronnie." Okay,

بنویسید؟ "لطفا قد بلند را بنویس، رونی." باشه

she is tall. So, if someone is tall, it means, again,

قدش بلنده بنابراین، اگر فردی بلند قد باشد، دوباره به این معنی است که قد

they're above average height. If they're kind of,

او بالاتر از حد متوسط ​​است . اگر آنها به نوعی

like, stoned, then you would say they're high.

سنگ خورده باشند، می گویید آنها بالا هستند.

People are exceptions for everything. This is one that gets really, really confused

مردم برای همه چیز استثنا هستند. این موردی است که واقعاً

by a lot of people. "Famous" and "popular".

توسط بسیاری از مردم گیج می شود. "مشهور" و "محبوب".

"Famous" means people know who you are. People

"مشهور" یعنی مردم می دانند شما کی هستید. مردم

know your name. "Popular" means people actually

نام شما را می دانند. "محبوب" یعنی افرادی که واقعاً

like you. So, for example, at my high school,

شما را دوست دارند. بنابراین، برای مثال، در دبیرستان من،

we had the popular kids. When I leave the high

ما بچه های محبوب را داشتیم. وقتی دبیرستان را ترک می کنم

school, nobody knows who these people are. They're

، هیچ کس نمی داند این افراد چه کسانی هستند. آنها

not famous, but in my small circle of friends,

مشهور نیستند، اما در حلقه دوستان کوچک من،

they were popular. Let's take an example. "Ronnie

محبوب بودند. بیایید یک مثال بزنیم. "رونی

is both famous and popular." Yes, thanks, guys.

هم معروف و هم محبوب است." بله، ممنون، بچه ها.

But let's take another example. "You, too, the band

اما بیایید مثال دیگری بزنیم . "شما هم، گروه

is..." Yeah, they're famous, aren't they? A lot

است..." آره، آنها معروف هستند، اینطور نیست؟ بسیاری

of people know who they are. Do you know who

از مردم می دانند که آنها چه کسانی هستند. آیا می دانید

U2 is? So we would say, "U2 is popular." No.

U2 کیست؟ بنابراین ما می گوییم، "U2 محبوب است." نه.

We say, "U2 is famous." Yeah. Are they famous?

ما می گوییم، "U2 معروف است." آره معروف هستند؟

Are they popular? This confuses me, too. Okay?

آیا آنها محبوب هستند؟ این منو هم گیج میکنه باشه؟

It's not just you. "Last". "Last" is the opposite

این فقط شما نیستید. "آخرین". "آخر" مخالف

of "first", so it's a sequence. "Latest" is talking

"اول" است، بنابراین یک دنباله است. "جدیدترین"

about time. The opposite of this is "earliest".

در مورد زمان صحبت می کند. نقطه مقابل این "اولین" است.

So, even when I was doing this, I was like, "Oh

بنابراین، حتی زمانی که این کار را انجام می‌دادم، می‌گفتم: «وای

my god, which one?" "What is the ___ you can work

خدای من، کدام یک؟» " ___ که تا امروز می توانید کار کنید چیست

until today?" So, when we talk about work, we

؟" بنابراین، وقتی در مورد کار صحبت می کنیم،

usually talk about time. Right? So we would say,

معمولاً در مورد زمان صحبت می کنیم. درسته؟ بنابراین ما می گفتیم:

"What is the latest time you can work till

"آخرین زمانی که می توانید تا

today?" We wouldn't say, "What is the last time

امروز کار کنید چه زمانی است؟" ما نمی گوییم: "آخرین باری که

you can work till..." That's weird. No, that's

می توانید تا ... کار کنید چقدر است" این عجیب است. نه، این

wrong. The last... It would be, like, "The last

اشتباه است. آخرین ... این می شود، مانند "آخرین

time I worked", we're talking about the past tense. And this one I hear a lot, too.

باری که کار کردم"، ما در مورد زمان گذشته صحبت می کنیم. و این یکی را هم زیاد می شنوم. باشه

Okay. If you've lost something... Oh, shit, shit,

اگر چیزی را از دست داده ای ... اوه، لعنتی،

shit. It means you can't find it. Okay? But if

لعنتی. یعنی نمیتونی پیداش کنی باشه؟ اما اگر

you missed something, it's because of time. So,

چیزی را از دست داده اید، به خاطر زمان است. بنابراین،

I hear a lot of people say, "Oh, teacher, so I am

من می شنوم که بسیاری از مردم می گویند: "اوه، معلم، پس من

late for class. I lost my bus." Well, you can't

برای کلاس دیر آمدم. اتوبوسم را گم کردم ." خوب، شما نمی توانید

find your bus? Dude, everyone's... I see your bus

اتوبوس خود را پیدا کنید؟ رفیق، همه... من اتوبوس شما را

right there. What you want to say, actually, is...

همان جا می بینم. آنچه شما می خواهید بگویید، در واقع، این است...

Yeah. Because if it's a timing thing, I missed

بله. چون اگر موضوع زمان بندی باشد، اتوبوس را از دست داده ام

the bus. I missed you. So, if it has to do with

. دلم برات تنگ شده بود بنابراین، اگر به زمان ربط دارد،

time, I missed the movie because I was late.

فیلم را به دلیل دیر آمدن از دست دادم.

I missed the class because I was high. So, this has to do with being late.

من کلاس را از دست دادم چون سطح بالایی داشتم. بنابراین، این مربوط به دیر رسیدن است.

Adjectives, they're a little confusing. They

صفت ها، کمی گیج کننده هستند. آنها

confuse me. I hope this kind of makes it easier

مرا گیج می کنند. امیدوارم این نوع کارها را

for you, and I hope that your big brother, and

برای شما راحت‌تر کند و امیدوارم حال برادر بزرگ‌تان،

your older brother, and your younger sister

برادر بزرگ‌تر و خواهر کوچک‌ترتان

are doing well. Tell them I say hi. Okay. Bye.

خوب باشد. به آنها بگو سلام می کنم. باشه خداحافظ