How to fake a conversation (when people are boring or annoying)

Yeah.

آره

Uh-huh.

آهان.

Yeah.

آره

Okay.

باشه.

Yeah, yeah.

آره آره.

Yeah.

آره

I think...

فکر کنم...

Seven?

هفت؟

No.

نه.

Maybe...

شاید...

Maybe eight?

شاید هشت؟

Yeah.

آره

No, no, no.

نه نه نه.

No.

نه.

It'll be perfect.

عالی میشه

I'm going to love it.

من آن را دوست دارم.

It's going to be so great.

خیلی عالی میشه

Yeah?

آره؟

Okay.

باشه.

Yeah.

آره

Oh.

اوه

Oh.

اوه

Oh.

اوه

Oh.

اوه

Oh.

اوه

Hi.

سلام.

Yeah.

آره

Yeah.

آره

I was just talking to my friends.

من فقط با دوستانم صحبت می کردم.

Yeah.

آره

Yeah.

آره

So...

بنابراین...

Actually, I wasn't talking to my friends.

در واقع، من با دوستانم صحبت نمی کردم.

I was faking a conversation.

داشتم یک مکالمه را جعل می کردم.

I do this.

من این کار را می کنم.

I admit it.

من آن را قبول دارم.

Ronnie, why do you fake conversations with people?

رونی، چرا با مردم مکالمه جعلی می کنی؟

To be honest, I just don't want to talk to people a lot.

صادقانه بگویم، من نمی خواهم زیاد با مردم صحبت کنم.

Oh, I'm so antisocial.

اوه، من خیلی ضد اجتماعی هستم.

True story.

داستان واقعی.

So sometimes when it's early in the morning and I'm walking my pet hamster, people want

بنابراین گاهی اوقات وقتی صبح زود است و من در حال پیاده روی همستر حیوان خانگی خود هستم، مردم می خواهند

to talk to me about it and say, "Oh, look at your pet hamster.

در مورد آن با من صحبت کنند و بگویند: "اوه، به همستر حیوان خانگی خود نگاه کنید.

Is it a boy hamster or a girl hamster?"

آیا این همستر پسر است یا یک همستر دختر؟"

I'm like, "It doesn't matter."

من می گویم: "مهم نیست."

So, I pretend to talk to my mom on the phone.

بنابراین، وانمود می کنم که با مادرم تلفنی صحبت می کنم.

I'm always talking to my mom on the phone.

من همیشه با مادرم تلفنی صحبت می کنم.

I have these new headphone things, too, that really make it easier, but old school talking

من این چیزهای جدید هدفون را هم دارم، که واقعا کار را آسان‌تر می‌کند، اما مکالمه قدیمی

on the phone.

با تلفن.

When you are talking on the phone, people don't seem to talk to you as much.

وقتی با تلفن صحبت می کنید، به نظر می رسد که مردم چندان با شما صحبت نمی کنند.

Some people still do.

برخی از مردم هنوز هم انجام می دهند.

It's like, "I'm on the phone."

مثل این است که "من با تلفن هستم."

Really embarrassing when the phone rings because someone's actually called you.

وقتی تلفن زنگ می زند واقعاً شرم آور است زیرا کسی واقعاً با شما تماس گرفته است.

It's usually someone, telemarketers.

معمولاً کسی است، بازاریاب تلفنی.

But why would you fake a conversation?

اما چرا یک مکالمه جعلی می کنید؟

So, I'm going to teach you, first of all, how to do it, but let me give you some background

بنابراین، اول از همه به شما یاد می دهم که چگونه این کار را انجام دهید، اما اجازه دهید پیش زمینه ای

on why you do it.

در مورد اینکه چرا این کار را انجام می دهید به شما ارائه دهم.

Maybe you are at work or you're doing something with a business, which is kind of work, the

شاید شما در محل کار هستید یا در حال انجام کاری با یک تجارت هستید، که نوعی کار است،

same thing as well, and you're talking to a client or you're talking to a customer,

همان چیزی است، و با یک مشتری صحبت می کنید یا با یک مشتری صحبت می کنید،

and you really need them to think you're paying attention.

و واقعا به آنها نیاز دارید که فکر کن داری توجه میکنی

Second one, maybe you're on the phone, but you're actually doing something else, okay?

مورد دوم، شاید شما در حال صحبت با تلفن هستید، اما در واقع کار دیگری انجام می دهید، باشه؟

We call this "multitasking", so multitasking means you're doing something else.

ما به این «چند وظیفه‌ای» می‌گوییم، بنابراین انجام چند کار به این معناست که شما کار دیگری انجام می‌دهید.

So, for example, I'm talking on the phone, I've got my new headphone things in, but I'm

برای مثال، من با تلفن صحبت می‌کنم، چیزهای هدفون جدیدم را وارد کرده‌ام، اما در

actually at the same time, like, cooking dinner and playing the piano, because I do that.

واقع در همان زمان مشغول پختن شام و نواختن پیانو هستم، زیرا این کار را انجام می‌دهم.

I play the piano and I cook dinner with my feet.

پیانو میزنم و با پاهایم شام میپزم.

It's great.

عالیه.

I don't want the person to think that I'm doing that.

من نمی خواهم آن شخص فکر کند که من این کار را انجام می دهم.

I want them to think that I'm only focusing on them.

من می خواهم آنها فکر کنند که من فقط روی آنها تمرکز می کنم.

Like right now, you guys wouldn't know, but I'm knitting with my toes.

مثل همین الان، شما بچه ها نمی دانید، اما من با انگشتان پام می بافم.

So, you guys think, "Oh, Ronnie's, like, totally into this filming thing."

بنابراین، شما بچه ها فکر می کنید، "اوه، رونی، دقیقاً به این موضوع فیلمبرداری علاقه دارد."

I'm actually making rugs down here.

من اینجا در واقع دارم فرش درست می کنم.

So, yeah.

پس آره.

And other times you're just not interested in what the person's saying.

و مواقع دیگر شما فقط به آنچه آن شخص می گوید علاقه ای ندارید.

"Uh-huh, uh-huh, oh yeah, okay, oh god", and you know, you want the pause in the conversation

"اوه، اوه، اوه، اوه، اوه، اوه خدا"، و می‌دانی، می‌خواهی مکالمه را قطع کنی

so you can hang up, but no, they're just talking incessantly.

تا بتوانی تلفن را قطع کنی، اما نه، آنها فقط بی‌وقفه صحبت می‌کنند.

Incessantly means all the time.

بی وقفه یعنی همیشه.

So, here are some things to help you make it look like you're paying attention.

بنابراین، در اینجا مواردی وجود دارد که به شما کمک می کند تا به نظر برسید که در حال توجه هستید.

It'd be great.

عالی میشه بچه ها،

Your conference calls are going to be fantastic after this lesson, guys.

تماس های کنفرانس شما بعد از این درس فوق العاده خواهد بود.

Eye contact.

ارتباط چشمی.

Look at the people.

به مردم نگاه کن

If you're online, if you're on a Zoom lesson, or a Skype lesson, or whatever, those Zoomy

اگر آنلاین هستید، اگر در یک درس زوم، یا یک درس اسکایپ، یا هر چیز دیگری هستید، آن

bits, teams, whatever, keep your eyes on the little dot on the camera there, okay?

قسمت‌های زومی، تیم‌ها، هر چیز دیگری، نگاه خود را به نقطه کوچک روی دوربین در آنجا نگه دارید، خوب؟

Because the more eye contact you make, people think that they're looking at you.

زیرا هر چه بیشتر تماس چشمی برقرار کنید، مردم فکر می کنند که به شما نگاه می کنند.

When I'm making videos for you guys, if I looked over there the whole time, they'd be

وقتی دارم برای شما ویدیو می‌سازم، اگر تمام مدت به آنجا نگاه می‌کردم، می‌گفتند

like, "Ronnie, over here.

"رونی، اینجا.

Oh, hey, yeah."

اوه، هی، آره."

So, "Oh, but I'm paying attention though."

بنابراین، "اوه، اما من توجه دارم."

So, as I was saying, if you don't look at the people, they don't think that you're actually

بنابراین، همانطور که گفتم، اگر به مردم نگاه نکنید ، آنها فکر نمی کنند که شما در واقع

paying attention to them, and they think you're doing something else or paying attention to

به آنها توجه می کنید و فکر می کنند که شما کار دیگری انجام می دهید یا به چیز دیگری توجه می کنید

another thing.

.

So, eye contact, number one.

بنابراین، تماس چشمی، شماره یک.

Be very aware of your eyes.

مراقب چشمان خود باشید.

Some people, like genius, they draw, like, eyeballs on their eyelids, and they sleep.

بعضی ها مثل نابغه روی پلک هایشان کره چشم می کشند و می خوابند.

Love that.

عاشقشم.

Facial features, smile.

ویژگی های صورت، لبخند.

If you have a grumpy face, or a sad face, or you're picking your nose or something,

اگر چهره ای عبوس یا غمگین دارید یا بینی خود را می گیرید یا چیزی دیگر،

people think that you're not paying attention to them.

مردم فکر می کنند که به آنها توجه نمی کنید.

And it also gives some bad verbal clues, like in a meeting, if you're standing or sitting

و همچنین سرنخ‌های کلامی بدی به شما می‌دهد، مثلاً در یک جلسه، اگر در آنجا ایستاده یا نشسته‌اید

there and you're like, "Ugh", people are not going to want to talk to you, they're going

و مثل «اوه» هستید، مردم نمی‌خواهند با شما صحبت کنند، آنها

to think that you're bored, because you are, you are bored.

فکر می‌کنند که شما حوصله دارید، چون هستید، شما حوصله دارید.

But you want to fake it, it's all about faking it, so smile.

اما شما می خواهید آن را جعل کنید، همه چیز برای جعل کردن آن است، پس لبخند بزنید.

Even if you don't understand or agree with what the person's telling you, smile.

حتی اگر آنچه را که آن شخص به شما می گوید درک نمی کنید یا با آن موافق نیستید، لبخند بزنید.

It makes the world go round, or some cliche about a smile.

این باعث می شود دنیا بچرخد، یا کلیشه ای در مورد لبخند.

Your body language, if I'm talking to you and my hands are like this, or I'm listening

زبان بدن شما، اگر من با شما صحبت می کنم و دستانم اینگونه است یا به حرف

to you and my hands are like this, it kind of indicates that I'm paying attention to

شما گوش می دهم و دستانم اینگونه است، به نوعی نشان دهنده توجه من به

you.

شماست.

But if, you know, doing different things over here, or like, the person's getting a clear

اما اگر می‌دانید، کارهای مختلفی را در اینجا انجام می‌دهید، یا دوست دارید، آن شخص پیام واضحی دریافت می‌کند

message that you're not really paying attention to what they're talking about.

که شما واقعاً به آنچه در مورد آن صحبت می‌کند توجه نمی‌کنید.

So, eye contact, super important.

بنابراین، تماس چشمی، بسیار مهم است.

Body language, facial features, and especially on interface, Zoom, Skype, Teams meetings,

زبان بدن، ویژگی‌های صورت، و به‌ویژه در رابط، زوم، اسکایپ، جلسات تیم‌ها،

your hands, keep them where they can see them.

دست‌هایتان، آنها را در جایی که می‌توانند ببینند نگه دارید.

Don't put them where they can see them.

آنها را در جایی که می توانند ببینند قرار ندهید.

If you're on a conference call, and you're texting on your phone, and they can clearly

اگر در حال تماس تلفنی با تلفن خود هستید و با تلفن خود پیامک می‌فرستید و آنها به وضوح می‌توانند

see that you're texting on your phone, guess what?

ببینند که در حال ارسال پیامک با تلفن خود هستید، حدس بزنید چه چیزی؟

You might have some repercussions to talk about with your boss, so keep your hands away.

ممکن است عواقبی برای صحبت با رئیس خود داشته باشید، بنابراین دست خود را دور نگه دارید.

You can do whatever you want under the table, okay?

تو زیر میز هر کاری میخوای بکن، باشه؟ می

You can paint with your toes, you can make brownies, it doesn't matter.

توانید با انگشتان پا رنگ کنید، می توانید براونی درست کنید، مهم نیست.

But make sure that your hands are not visible in your camera, because when you're doing

اما مطمئن شوید که دست‌هایتان در دوربینتان قابل مشاهده نیست، زیرا وقتی

other things, and people can see it, and guess what?

کارهای دیگری انجام می‌دهید، مردم می‌توانند آن را ببینند و حدس بزنند چه چیزی؟

They know you're not paying attention.

آنها می دانند که شما توجه نمی کنید.

Don't play video games on your phone when you're in a meeting, because you're like,

وقتی در یک جلسه هستید با تلفن خود بازی های ویدیویی انجام ندهید ، زیرا مانند

"Oh, I...

"اوه، من...

Oh, man.

اوه، مرد.

Oh."

اوه."

Phone down.

تلفن خاموش است.

Phone down.

تلفن خاموش است.

Watch out for your hands.

مراقب دست هایت باش

This is a really, really good way to let the person know that you're actually listening

این یک راه واقعاً بسیار خوب است تا به فرد بفهمانید که در واقع دارید

to them on the phone, or even face-to-face.

به او از طریق تلفن یا حتی رو در رو گوش می دهید.

We have these things called "filler words".

ما این چیزها را به نام "کلمات پرکننده" داریم.

So, the other person's talking, and you say things like, "Mm-hmm", "Uh-huh", "Mm-hmm",

بنابراین، طرف مقابل در حال صحبت کردن است، و شما جملاتی مانند "مم-هوم"، "اوه-هوم"، "مم-همم"،

"Ah".

"آه" می گویید.

They don't really mean anything, but the clues that they're sending the speaker are phenomenal.

آنها واقعاً معنایی ندارند، اما سرنخ هایی که نشان می دهد آنها برای سخنران ارسال می کنند، خارق العاده است.

And you will find this yourself if you're struggling to speak another language.

و اگر در تلاش برای صحبت به زبان دیگری هستید، خودتان متوجه این موضوع خواهید شد.

If you're speaking to the person, and they don't make any facial clues, they don't smile,

اگر با آن شخص صحبت می‌کنید، و او هیچ نشانه‌ای از صورتش نمی‌دهد، لبخند نمی‌زند،

their hands are moving around, and they don't say things like, "Mm-hmm", or at least nod

دست‌هایش در حال حرکت است و چیزهایی مانند «مممم» یا حداقل سر تکان نمی‌دهد.

their head - this means nod - you have no idea if they understand you or if they're

سر آنها - این یعنی تکان دادن سر - شما نمی دانید که آنها شما را درک می کنند یا

paying attention to you.

به شما توجه می کنند.

And it...

و این...

Because you're not speaking your first language, you get a little intimidated or scared, like,

از آنجایی که شما به زبان اول خود صحبت نمی کنید، کمی ترسیده یا می ترسید، مانند:

"Oh, does the person understand me?

"اوه، آیا آن شخص مرا درک می کند؟

Oh my god."

اوه خدای من."

So, it's very important that you, as a listener, do these little "Mm-hmm", "Mm-hmm" little

بنابراین، بسیار مهم است که شما به عنوان یک شنونده، این صداهای کوچک "مم-هم"، "مم-هم" را انجام دهید

sounds.

.

So, you can fake that on the phone.

بنابراین، می توانید آن را در تلفن جعل کنید.

"Mm-hmm", "Mm-hmm".

"مم-هم"، "مم-هم".

Like that.

مثل اون.

"Mm-hmm", "Mm-hmm".

"مم-هم"، "مم-هم".

Yeah.

آره

"Mm-hmm", "Mm-hmm".

"مم-هم"، "مم-هم".

That's all you have to do.

این تمام کاری است که باید انجام دهید.

"Mm-hmm", "Mm-hmm".

"مم-هم"، "مم-هم".

And people think that you're listening to them.

و مردم فکر می کنند که شما به آنها گوش می دهید.

It's great.

عالیه.

"Oh, pfft, are you listening?"

"اوه، pfft، گوش می کنی؟"

Okay.

باشه.

Really important, ask them questions.

واقعاً مهم است، از آنها سؤال بپرسید.

So, you're talking about something, and you ask them a question, or they're "yap, yap,

بنابراین، شما در مورد چیزی صحبت می کنید، و از آنها سؤال می کنید، یا آنها "ایپ، یاپ،

yap".

یاپ" هستند.

They're talking about something.

آنها در مورد چیزی صحبت می کنند.

"Oh, wow.

"اوه، وای.

Oh, you went...

اوه، تو رفتی...

You went out for dinner.

برای شام رفتی بیرون.

Cool.

باحال.

What did you eat?

چی خوردی؟

Don't care.

مهم نیست.

But what did you eat?"

اما چی خوردی؟"

The person's really excited and interested in my story.

آن شخص واقعاً به داستان من هیجان زده و علاقه مند است.

Not really, but they're so interested in my story, because I'm asking them questions about

نه واقعاً، اما آنها خیلی به داستان من علاقه مند هستند ، زیرا من از آنها سؤال می کنم که در

what they're talking about.

مورد چه چیزی صحبت می کنند.

Please make sure that they're actually relevant to the conversation.

لطفاً مطمئن شوید که آنها واقعاً با مکالمه مرتبط هستند.

Make sure they match the person's conversation.

مطمئن شوید که آنها با مکالمه فرد مطابقت دارند.

If the person says, "You know, I went out for dinner with Patsy", like, "Wow, okay.

اگر آن شخص بگوید، "میدونی، من برای شام با پتسی بیرون رفتم"، مانند، "وای، باشه.

Yeah, I saw that camel, too."

آره، من هم آن شتر را دیدم."

"What?

"چی؟

Oh, no.

اوه، نه.

Did you have a poo?"

پوو داشتی؟"

No.

نه.

Make sure that you pay enough attention so you know the topic, at least, of what you're

مطمئن شوید که به اندازه کافی توجه کرده اید تا حداقل از موضوعی که در

talking about.

مورد آن صحبت می کنید مطلع شوید.

And another really cool thing, I do this.

و یک کار بسیار جالب دیگر، من این کار را انجام می دهم.

I'm kind of not good at paying attention because, blame it on my birthday, but people will be

من به نوعی در توجه کردن خوب نیستم، زیرا در روز تولدم آن را سرزنش کنید، اما مردم

talking to me, and I'll zone out and be like, "Whoa, what's over there?

با من صحبت می کنند و من منطقه را بیرون می آورم و می گویم: "اوه، چه خبر؟

Oh, see, I just did it.

اوه، ببینید، من همین الان این کار را کردم.

What's over there?"

اونجا چیه؟"

And then I'll fade back into the conversation, I'll listen to the person again.

و سپس دوباره در مکالمه محو می شوم، دوباره به آن شخص گوش می دهم.

A really great technique is you repeat the last thing you remember them saying, even

یک تکنیک واقعا عالی این است که آخرین چیزی را که به یاد می آورید تکرار کنید، حتی

if it's like, "Well, your dog did what?"

اگر اینطور باشد که "خب، سگ شما چه کرد؟"

It doesn't matter.

مهم نیست.

It doesn't matter how obscure the context was.

مهم نیست که زمینه چقدر مبهم بود.

If you repeat it, the person thinks, "Oh, that person was listening to me.

اگر آن را تکرار کنید، آن شخص فکر می‌کند، "اوه، آن شخص به من گوش می‌داد.

I didn't think they were because they were staring over there, but because they repeated

من فکر نمی‌کردم به این دلیل باشد که به آنجا خیره شده‌اند، بلکه به این دلیل است که آنها

what I said or paraphrased it..."

آنچه را که من گفتم یا بازنویسی کردند..."

Paraphrase means you don't say the exact same words, but you say, "Oh, so your canine was

دقیقاً همان کلمات را نگویید، بلکه می گویید: "اوه، پس سگ تو داشت

doing something."

کاری می کرد."

Paraphrasing means you say the similar message, but different words.

ترجمه به این معنی است که شما پیام مشابه را می گویید، اما کلمات متفاوتی را بیان می کنید.

So, you paraphrase what the person says, they think you're paying attention to them.

بنابراین، شما آنچه را که شخص می‌گوید ترجمه می‌کنید، آنها فکر می‌کنند که به او توجه می‌کنید.

Now, this is also really, really good.

در حال حاضر، این نیز واقعا، واقعا خوب است.

When you want to pay attention to someone.

وقتی می خواهید به کسی توجه کنید.

So, all of these things you have to do in order to make the person understand that you're

بنابراین، همه این کارها را باید انجام دهید تا به فرد بفهمانید که

actually interested in the conversation.

واقعاً به گفتگو علاقه مند هستید.

So, if you want to fake it, you're going to do these, but hey, guess what?

بنابراین، اگر می خواهید آن را جعل کنید، می خواهید این کارها را انجام دهید، اما هی، حدس بزنید چیست؟

If you really want to have a conversation with someone and let the speaker know that

اگر واقعاً می‌خواهید با کسی صحبت کنید و به گوینده بفهمانید که

you're interested in what they're saying, do these things, too.

به صحبت‌های او علاقه دارید، این کارها را نیز انجام دهید.

You're really going to confuse them, go, "Oh, no.

شما واقعاً آنها را گیج خواهید کرد، بروید، "اوه، نه، آیا

Are they interested in what I was saying or not?"

آنها به آنچه من می گفتم علاقه دارند یا نه؟"

It doesn't matter.

مهم نیست.

You get to choose if you're faking it or doing it real, but as long as you do these things,

شما می توانید انتخاب کنید که آیا آن را جعل می کنید یا آن را واقعی انجام می دهید، اما تا زمانی که این کارها را انجام دهید، گفتگوهای

you're going to have fantastic conversations with people.

فوق العاده ای با مردم خواهید داشت.

It'll be great.

عالی میشه

Okay, I'm going to go now.

باشه الان میرم

If you have any questions, feel free to reach out to me, and I'll be happy to answer them.

اگر سوالی دارید با من در میان بگذارید و من خوشحال می شوم به آنها پاسخ دهم.