9 Homophones -- Commonly confused words in English

Hello there. Today, I'm going to teach you about something that's kind of really fun

سلام. امروز، من قصد دارم چیزی را به شما آموزش دهم که واقعاً سرگرم کننده،

and easy and entertaining, all in one in English. My name is Ronnie, and I'm going to teach

آسان و سرگرم کننده است، همه در یک به زبان انگلیسی. اسم من رونی است و قصد دارم

you about homophones. I always like to sing this word. I don't know why. Homophones are

در مورد همفون به شما آموزش بدهم. من همیشه دوست دارم این کلمه را بخوانم. نمی دانم چرا. هموفون ها

words in English that sound exactly the same, but their meaning is completely different.

کلماتی در زبان انگلیسی هستند که دقیقاً شبیه هم هستند، اما معنای آنها کاملاً متفاوت است.

It's fun because this is the way that people play with words. If you read an advertisement

این سرگرم کننده است زیرا این راهی است که مردم با کلمات بازی می کنند. اگر یک آگهی را

in English, maybe you're going to look at it and go, "That's spelt wrong." But maybe

به زبان انگلیسی بخوانید، شاید قرار است به آن نگاه کنید و بگویید: "این غلط املایی دارد." اما

your English-speaking friend is laughing at something because the way that it is spelt

شاید دوست انگلیسی زبان شما به چیزی می خندد زیرا نحوه املای

has a completely different meaning. This will help you get a lot of inside jokes or a lot

آن معنای کاملاً متفاوتی دارد. این به شما کمک می‌کند تا جوک‌های داخلی یا

of things that people who are native English speakers will laugh at. You just won't understand,

چیزهای زیادی را دریافت کنید که افرادی که انگلیسی زبان مادری هستند به آن‌ها بخندند. شما فقط متوجه نخواهید شد،

but now you're going to get it. You're going to get more jokes. Your life is going to be

اما اکنون آن را دریافت خواهید کرد. شوخی های بیشتری خواهید داشت. زندگی

a lot funner and funnier, and it's going to be great. Let's check these out.

شما بسیار خنده دارتر و بامزه تر خواهد بود و عالی خواهد بود. بیایید اینها را بررسی کنیم.

The first one is this word, "bite," and exactly the same pronunciation, "bite." When you're

اولین مورد این کلمه " گاز گرفتن " و دقیقا همان تلفظ " گاز گرفتن " است. وقتی

eating something, you take a bite. This is B-I-T-E. A lot of you people that are using

چیزی می خورید، یک لقمه می خورید. این B-I-T-E است. بسیاری از شما که از

a computer, maybe right now, we always measure a computer's memory by their bites. Same exact

رایانه استفاده می کنید، شاید در حال حاضر، ما همیشه حافظه رایانه را با لقمه های آنها اندازه گیری می کنیم. همان

pronunciation, completely different meaning. So, "bite" is computer memory, and "bite"

تلفظ دقیق، معنای کاملا متفاوت. پس «نیش» حافظه رایانه است و «نیش»

means to eat something. Homophones.

به معنای خوردن چیزی است. هوموفون.

Next one, "hear," "hear." The first one means to listen or to receive information through

مورد بعدی، "شنیدن"، "شنیدن". اولی به معنای گوش دادن یا دریافت اطلاعات از

the ears, and the second one is the state of where you are. "Hi, I'm here," "here," "here."

طریق گوش است و دومی وضعیتی است که در آن هستید. "سلام، من اینجا هستم"، "اینجا"، "اینجا."

Once again, pronunciation, dead easy, exactly the same.

یک بار دیگر، تلفظ، مرده آسان، دقیقا همان.

This one has three, so you're learning three pronunciation words and three different definitions

این یکی دارای سه کلمه است، بنابراین شما در یک درس سه کلمه تلفظ و سه تعریف مختلف را یاد می گیرید

in one lesson. Isn't that amazing? Multitasking. The first word is "sense." The second word

. آیا این شگفت انگیز نیست؟ چند وظیفه ای. اولین کلمه "حس" است. کلمه دوم

is "sense." The third one is "sense." Did I say that correctly? Yes, "sense," "sense,"

"حس" است. مورد سوم "حس" است. درست گفتم؟ بله، «حس»، «حس»،

"sense." The first one means how something smells, or a lot of people use the word "odor"

«حس». اولین مورد به معنی بوی چیزی است ، یا اگر بخواهید بسیاری از مردم از کلمه "بو"

or "aroma," if you will. So, "sense" is how something smells.

یا "عطر" استفاده می کنند. بنابراین، "حس" این است که چگونه چیزی بوی می دهد.

The second one has to do with money, pennies, quarters, nickels, dimes, not dollar bills,

مورد دوم مربوط به پول، سکه، ربع، نیکل، سکه است، نه اسکناس دلار،

not paper money, but coins are called "cents." And the other one is "sense." If you sense

نه پول کاغذی، بلکه سکه را "سنت" می نامند. و دیگری «حس» است. اگر چیزی را حس کردید

something, it means that you think you know what's happening. I can sense that you are

، به این معنی است که فکر می کنید می دانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است. می توانم احساس کنم که

enjoying this lesson. You didn't tell me, but I think you are. "Sense," "sense," "sense."

از این درس لذت می برید. تو به من نگفتی، اما فکر می کنم که هستی. «حس»، «حس»، «حس».

Next one, "ate" is the past of what verb? Does anyone know? It has to do with "bite."

مورد بعدی "خوردن" ماضی کدام فعل است؟ کسی میدونه؟ مربوط به «نیش» است.

The past of "eat" is the same as the number "ate," "ate," "ate." To be funny, you can

گذشته «خوردن» همان عدد «خورد»، «خورد»، «خورد» است. برای خنده دار شدن، می توانید

say, "I ate eight pizzas." It's hilarious. Party jokes. The next one is people from a

بگویید: "من هشت پیتزا خوردم." خنده دار است. شوخی های مهمانی نفر بعدی مردمی از

beautiful country of the Czech Republic. These people are called "Czechs." In the singular,

کشور زیبای جمهوری چک هستند. به این افراد «چک» می گویند. در مفرد

it would be "Czech." Same as a Czech mark would be a "Czech." And in Canada, the thing

، "چک" خواهد بود. همانطور که یک مارک چک یک "چک" است. و در کانادا، چیزی

that you want to give me, all of your money, in a written form of paper, is called a "Czech."

که می خواهید به من بدهید، تمام پول خود را به صورت مکتوب کاغذ، "چک" می نامند.

This is the Canadian English word. We have two meanings for it. One is a paper, hmm,

این کلمه انگلیسی کانادایی است. ما برای آن دو معنا داریم. یکی کاغذ، هوم،

I guess, money. Paper money is a Czech. You write it to me, and you give me money from

حدس می زنم، پول. پول کاغذی چک است. شما آن را برای من می نویسید و از حساب بانکی خود به من پول می

your bank account. Or if you're at a restaurant, you can say to the waiter or the waitress,

دهید. یا اگر در رستوران هستید، می‌توانید به پیشخدمت یا پیشخدمت بگویید

"Czech, please," and they will give you your bill, and then you have to give them money.

«چک، لطفاً» و آنها صورتحساب شما را به شما می‌دهند و بعد باید به آنها پول بدهید.

In America, they do not use this spelling, but it's the exact same meaning. So a Czech

در آمریکا از این املا استفاده نمی کنند، اما دقیقاً به همین معنی است. بنابراین یک چک

in America is a bill in a restaurant or the thing that you write to give money. So let

در آمریکا یک صورت حساب در یک رستوران یا چیزی است که شما برای دادن پول می نویسید. پس

me just write that for you. So "Czech" is a very Canadian word, and it's actually derived

بگذارید فقط آن را برای شما بنویسم. بنابراین "Czech" یک کلمه کاملا کانادایی است و در واقع

from French roots. That's why it's Canadian. And "Czech" in this spelling is American,

از ریشه فرانسوی گرفته شده است. به همین دلیل کانادایی است. و "چک" در این املا آمریکایی است

and they mean bill that you would get at a restaurant or paper money. Yay, paper money.

و منظور آنها صورتحساب است که در رستوران یا پول کاغذی دریافت می کنید. آره، پول کاغذی

So American, Canadian, Czech, Czech, Czech, Czech.

بنابراین آمریکایی، کانادایی، چک، چک، چک، چک.

Next one is a cell and, ooh, a cell. This word means to buy, opposite, sell or vend.

بعدی یک سلول و، اوه، یک سلول است. این کلمه به معنای خرید، مقابل، فروش یا فروش است.

Vending machine is a selling machine. And this word "sell" has many meanings. First

ماشین فروش ماشین فروش است. و این کلمه «بیع» معانی زیادی دارد. اول

of all, in a jail, you're in a cell. You can't get out. The other one is in science. I can

از همه، در یک زندان، شما در یک سلول هستید. شما نمی توانید خارج شوید. دیگری در علم است. من می توانم

draw a cell. There's the center of the cell. I forget what that's called. Who cares? A

یک سلول بکشم. مرکز سلول وجود دارد. یادم رفت اسمش چیه چه کسی اهمیت می دهد؟

cell is an organism. You're very small. An organism is science.

سلول یک موجود زنده است. تو خیلی کوچولو هستی ارگانیسم علم است.

So it's also the British word for battery. In Canada, we say a battery. In America, they

بنابراین این کلمه انگلیسی برای باتری نیز هست. در کانادا می گوییم باتری. در آمریکا هم

say "battery" as well. In England and in the UK, they would say "cell" or "dry cell" even.

می گویند «باتری». در انگلستان و در بریتانیا حتی می‌گویند سلول یا سلول خشک.

Ooh, crazy. Look at this. American, Canadian, British. You're learning everything.

اوه، دیوانه. به این نگاه کن آمریکایی، کانادایی، بریتانیایی. شما همه چیز را یاد می گیرید

The next one is one of my favorite because everyone says this wrong. We don't actually

مورد بعدی یکی از موارد مورد علاقه من است زیرا همه این را اشتباه می گویند. ما در واقع نمی

say "clotheses." It looks like it should be "clotheses." It's not. Does anyone know how

گوییم "لباس". به نظر می رسد باید "لباس" باشد. این نیست. آیا کسی می داند چگونه

to say this word? Opposite of "open" is "clothes." "Clothes," "clothes." Everyone, most people,

این کلمه را بیان کند؟ در مقابل "باز" ​​"لباس" است. "لباس"، "لباس". همه، بیشتر مردم،

I hope, wear clothes, and you close the door. So you can remember this. "Clothes," "clothes."

امیدوارم لباس بپوشند، و شما در را ببندید. بنابراین می توانید این را به خاطر بسپارید. "لباس"، "لباس".

When you're putting on clothes, close the door.

وقتی لباس می پوشید، در را ببندید.

Next one. The thing that a lot of people in North America eat for breakfast -- it's yummy

بعدی. چیزی که بسیاری از مردم آمریکای شمالی برای صبحانه می خورند - خوشمزه است

-- is cereal. This word is the exact same because it's a homophone. "Homophone," "homophone"

- غلات است. این کلمه دقیقاً یکسان است زیرا هموفون است. «هموفون»، «هموفون

is "cereal." "Cereal" means a sequence, or you might also know it as a "cereal number,"

» «غلات» است. "غلات" به معنای یک دنباله است، یا ممکن است آن را به عنوان "عدد غلات"

which you get on many products. We'll have a "cereal number," and it means a sequence

نیز بدانید که در بسیاری از محصولات دریافت می کنید. ما یک "عدد غلات" خواهیم داشت و این به معنای یک شماره دنباله است

number. Again, "cereal," "cereal." This one you eat. Nah, don't eat this one. It tastes

. باز هم «غلات»، «غلات». این یکی که میخوری نه این یکی رو نخور طعم

crunchy.

ترد دارد.

And the last one. This is really, really good because it teaches you some more grammar.

و آخرین مورد. این واقعاً بسیار خوب است زیرا گرامر بیشتری را به شما می آموزد.

Oh, no. "Chews." If you have a piece of gum, maybe people chew their gum, or you can say

وای نه. "جویدن." اگر آدامس دارید، شاید مردم آدامس خود را می جوند یا می توانید بگویید

"He chews his gum very loudly."

"او آدامس خود را با صدای بلند می جود."

And then, this one is a verb. "Chews." This is the present tense to select or to pick

و سپس، این یک فعل است. "جویدن." این زمان حال برای انتخاب یا انتخاب

something. So this, as a verb, means to select. "Chews," "chews." I spelt this right. Not

چیزی است. پس این به عنوان فعل به معنای انتخاب کردن است. "جویدن"، "جویدن". اینو درست نوشتم نه

"sleet." Crazy. To select or to pick something. So this has the same pronunciation, "chews"

"برفک". دیوانه. برای انتخاب یا انتخاب چیزی. بنابراین این تلفظ یکسانی دارد، «جویدن»

and "chews."

و «جویدن».

The past tense of this word, there's only one "o." So the pronunciation changes to "chose."

زمان گذشته این کلمه، فقط یک "o" وجود دارد. بنابراین تلفظ به "chose" تغییر می کند.

So we have "chews," "chews" in the present tense, and we have "chose." This is the pronunciation.

بنابراین ما «جویدن»، «جویدن» در زمان حال داریم و «انتخاب» داریم. این تلفظ است.

This is the past tense of this verb.

این زمان گذشته این فعل است.

I hope you enjoyed the lesson on homophones. They're also known as homonyms. So if you

امیدوارم از درس همفون لذت برده باشید. آنها همچنین به عنوان همنام شناخته می شوند. بنابراین اگر می

hear someone say "homonyms" or "homophones," you're going to know it's the same thing.

شنوید که فردی می گوید "همسان" یا "هم آواز"، متوجه خواهید شد که این همان چیزی است.

The meanings are completely different, but the pronunciation is exactly the same. I hope

معانی کاملاً متفاوت است، اما تلفظ دقیقاً یکسان است.

you enjoyed. Ta-ta for now.

امیدوارم لذت برده باشید. تا-تا در حال حاضر.