I HATE English! Surprising plurals and singulars 😕

Are you surprised?

تعجب کردی؟

I'm surprised.

من شگفت زده ام.

Every day, I'm surprised.

هر روز تعجب می کنم.

I wake up and I'm like "Wow, I didn't die.

بیدار می شوم و می گویم وای من نمردم

I'm surprised I'm still here."

تعجب می کنم که هنوز اینجا هستم.

I'm more surprised that you haven't given me a donation.

من بیشتر تعجب می کنم که شما کمکی به من نداده اید.

Come on, what's going on?

بیا، چه خبر است؟

Open your pockets, open your wallet, give me some money.

جیبتان را باز کن، کیف پولت را باز کن، مقداری پول به من بده.

I'm dying here!

من دارم اینجا میمیرم!

Today, I'm going to surprise you with some surprising plurals.

امروز قصد دارم شما را با جمع های شگفت انگیز غافلگیر کنم.

Now, plurals means that something has an "s", the opposite of plural is singular, and I

حالا جمع یعنی چیزی "s" دارد ، متضاد جمع مفرد است و من همیشه

tell you all the time, English does not really follow a logical pattern, and this is a very

به شما می گویم که انگلیسی واقعاً از یک الگوی منطقی پیروی نمی کند و این یک

wonderful exception to this, and the reason why you make these mistakes - it's not your

استثنا بسیار شگفت انگیز از این است و دلیل اینکه چرا شما این اشتباهات را می کنید -

fault.

تقصیر شما نیست.

It's English's fault.

تقصیر انگلیسیه

I always tell you; I think when they were making my language, they were drunk, mmhmm.

من همیشه به شما می گویم؛ فکر کنم وقتی داشتند زبان من را می ساختند، مست بودند، مممم.

They were just drinking and said let's just put an "s" here, but don't put one here, because

آنها فقط مشروب می خوردند و می گفتند بیایید فقط یک "s" را اینجا بگذاریم، اما یکی را اینجا نگذارید، زیرا

that'll be too easy and follow a pattern.

این کار خیلی آسان است و از یک الگو پیروی می کند.

So, today's lesson is on surprising plurals.

بنابراین، درس امروز در مورد جمع های شگفت انگیز است.

You're going to be so surprised because I have a green thing.

شما بسیار شگفت زده خواهید شد زیرا من یک چیز سبز دارم.

Isn't that surprising enough?

آیا این به اندازه کافی تعجب آور نیست؟

So, the first one that I always want to exemplify and tell people is that people, yeah, are

بنابراین، اولین موردی که همیشه می خواهم مثال بزنم و به مردم بگویم این است که مردم، بله،

always plural.

همیشه جمع هستند.

This means one is a person, and we do have the word "persons" in English, but we don't

این به این معنی است که یکی یک شخص است، و ما کلمه "افراد" را در انگلیسی داریم، اما این را نمی

say that.

گوییم.

Maybe your textbook says that.

شاید کتاب درسی شما این را گفته باشد.

Your textbook's stupid, because we don't say that, so people are always plural.

کتاب درسی شما احمقانه است، زیرا ما این را نمی گوییم، بنابراین مردم همیشه جمع هستند.

So, when you're taking about people, we need to use the verb "to be" in the plural sense.

بنابراین، وقتی در مورد افراد صحبت می کنید، باید از فعل "بودن" به معنای جمع استفاده کنیم.

We can't say "people is", we're going to say "people are".

ما نمی توانیم بگوییم "مردم هستند"، می خواهیم بگوییم "مردم هستند".

So, people are always plural.

بنابراین، مردم همیشه جمع هستند.

People are always going to work.

مردم همیشه سر کار می روند.

People are always buying things they don't need.

مردم همیشه چیزهایی را می خرند که به آنها نیاز ندارند.

People are always copying other people.

مردم همیشه از دیگران کپی می کنند.

Huh.

متعجب.

The next one is everyone.

نفر بعدی همه هستند.

So, logically in your brain, we have everyone or everybody, and these are the same, okay?

بنابراین، منطقاً در مغز شما، ما همه یا همه را داریم، و اینها یکی هستند، خوب؟

Everyone and everybody is the same word.

همه و همه یک کلمه است.

We think that everyone and everybody must be many people.

ما فکر می کنیم که همه و همه باید افراد زیادی باشند.

You're right, it is many people, but guess what?

حق با شماست، این تعداد افراد زیاد است، اما حدس بزنید چه؟

This is actually not a plural!

این در واقع جمع نیست!

This - for some strange reason, we treat as a singular.

این - به دلایلی عجیب، ما به عنوان یک مفرد رفتار می کنیم .

So, if we have a verb here in the present tense, we have to say "everyone likes" or

بنابراین، اگر یک فعل در اینجا در زمان حال داشته باشیم، باید بگوییم "همه دوست دارند" یا

"everybody feels".

"همه احساس می کنند".

I hear people say, "Everyone like me".

من می شنوم که مردم می گویند: "همه من را دوست دارند".

Hm, no, no, they don't actually.

هوم، نه، نه، آنها در واقع اینطور نیستند.

Oh, ahem, of course they do, but you have to say, "Everyone likes me."

اوه، اوه، البته که دارند، اما شما باید بگویید: "همه من را دوست دارند."

So, everyone and everybody, we treat this as a singular, so you need to put the "s"

بنابراین، همه و همه، ما این را به عنوان یک مفرد در نظر می گیریم، بنابراین باید "s" را

on the base verb.

روی فعل پایه قرار دهید.

It's the same for no one and nobody.

برای هیچکس و هیچکس یکسان است.

Logically, in your brain, no one, not one, oh, that might work, but nobody, eh, one.

به طور منطقی، در مغز شما، هیچ کس، نه یک، اوه، ممکن است کار کند، اما هیچ کس، آه، یکی.

It has - it might make a little bit more sense, because these are actually singular, so you

دارد - ممکن است کمی منطقی‌تر باشد، زیرا اینها در واقع مفرد هستند، بنابراین

need to put the "s", but again, I hear people say, "No one care", but you have to say "No

باید "s" را قرار دهید، اما دوباره می‌شنوم که مردم می‌گویند: "هیچکس اهمیتی نمی‌دهد"، اما باید بگویید "هیچ‌کس".

one cares", or "Nobody wants", okay?

اهمیت می دهد، یا "هیچ کس نمی خواهد"، باشه؟

And again, no one and nobody have the exact same meaning.

و باز هم هیچ کس و هیچ کس دقیقاً معنای مشابهی ندارند.

Everyone and everybody is the exact same.

همه و همه دقیقاً یکسان هستند.

It doesn't matter, choose your favorite, but remember, these ones are singular.

مهم نیست، مورد علاقه خود را انتخاب کنید، اما به یاد داشته باشید، این موارد مفرد هستند.

You must put the "s" on the verb.

شما باید "s" را روی فعل قرار دهید.

And this might be probably the strangest one of all.

و این شاید از همه عجیب تر باشد.

All of the.

همه ی.

So you're thinking, so, "all of the..." means "every", okay, which means more than one.

بنابراین شما فکر می کنید، بنابراین، "همه..." به معنای "همه" است، خوب، که به معنای بیش از یک است.

Not in English.

به زبان انگلیسی نیست.

We have to say, "All of the hamburgers", so our noun here has to be a plural noun if it's

باید بگوییم «همه همبرگرها»، بنابراین اسم ما در اینجا اگر جمع باشد باید اسم

plural.

جمع باشد.

Now, if it's a singular noun, it's cool, but some of the, so, some of the people, we don't

حالا، اگر اسم مفرد باشد، باحال است، اما بعضی از، بنابراین، بعضی از افراد، ما

need an "s", remember, but some of the dogs, we can't say "Some of the dog".

نیازی به "s" نداریم، به یاد داشته باشید، اما برخی از سگ ها، نمی توانیم بگوییم "بعضی از" سگ".

That would be a portion of the dog.

این می تواند بخشی از سگ باشد.

Some of the dog is delicious to eat, but other parts - no!

خوردن برخی از سگ ها خوشمزه است، اما قسمت های دیگر - نه!

No, don't eat the dogs!

نه، سگ ها را نخورید!

Come on!

بیا دیگه!

Some of the dogs are cute.

بعضی از سگ ها ناز هستند.

Again, we have the negative "none of the", none of the pizzas are delicious, unfortunately.

باز هم ما منفی "هیچ یک از" را داریم ، متاسفانه هیچ کدام از پیتزاها خوشمزه نیستند.

So, when we have "All of the", "Some of the" and "None of the" with a noun that's plural,

بنابراین، وقتی "همه"، "بعضی از" و "هیچ یک از" را با اسم جمع داریم،

we have to make sure that we put an "s" on the plural noun.

باید مطمئن شویم که روی اسم جمع "s" قرار داده ایم .

So, these are words that I hear frequently people who do not speak English as their native

بنابراین، اینها کلماتی هستند که من اغلب می شنوم که افرادی که انگلیسی را به عنوان زبان مادری خود صحبت نمی

language make mistakes on, and it's cool.

کنند، اشتباه می کنند، و این خیلی خوب است.

Just try and remember these guys always get an "s", yay for the "s".

فقط سعی کنید و به یاد داشته باشید که این افراد همیشه یک "s" دریافت می کنند، بله برای "s".

And then, we have words that - hey, guess what, these ones don't need an "s" at all,

و بعد، ما کلماتی داریم که - هی، حدس بزن ، اینها اصلاً نیازی به "s" ندارند،

and the first one is the word vocabulary.

و اولین کلمه کلمه لغات است.

It is actually not vocabularies.

در واقع واژگان نیست.

Now, I have a funny story.

حالا من یک داستان خنده دار دارم.

I was sent an offer for a job and they said "Ronnie, please make a scenario about" now,

برای من پیشنهاد کار فرستادند و گفتند "رونی، لطفاً یک سناریو در موردش بساز" حالا،

this is an English school, okay, this is an English school, "Please make a scenario about

اینجا یک مدرسه انگلیسی است، خوب، اینجا یک مدرسه انگلیسی است، "لطفا یک سناریو در

a child who knows many vocabularies."

مورد کودکی بسازید که واژگان زیادی می داند."

What?

چی؟

I'm sorry, you're an English school, and you're sending me this as "vocabularies"?

متاسفم، شما یک مدرسه انگلیسی هستید، و این را به عنوان "واژگان" برای من ارسال می کنید؟

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

Ronnie doesn't want this.

رونی این را نمی خواهد.

Ronnie's not taking this because "vocabulary" is what we see in English is uncountable.

رونی این را نمی پذیرد زیرا "واژگان " چیزی است که در انگلیسی می بینیم غیرقابل شمارش است.

You can't have vocabularies, you can only have vocabulary.

شما نمی توانید واژگان داشته باشید، فقط می توانید واژگان داشته باشید.

It is an uncountable noun, okay.

این یک اسم غیرقابل شمارش است، خوب.

So, most of these ones I'm going to tell you about, we call uncountable nouns, and there's

بنابراین، بیشتر این مواردی را که قرار است به شما بگویم، اسم‌های غیرقابل شمارش می‌نامیم، و

an "s" just to make your life more confusing.

یک "s" وجود دارد تا زندگی شما را گیج‌تر کند.

The other one, so, I know this website, yeah, maybe two of the websites, and they like to

یکی دیگر، بنابراین، من این وب سایت را می شناسم، بله، شاید دو تا از وب سایت ها، و آنها دوست دارند

pretend to teach English as well.

وانمود کنند که انگلیسی نیز تدریس می کنند.

And when I look at their websites, they have things like "slangs".

و وقتی به وب‌سایت‌های آنها نگاه می‌کنم، چیزهایی مانند "عامیانه" دارند.

And I think wow, in India, do all of the people learning English learn incorrectly that it's

و من فکر می کنم وای، در هند، آیا همه افرادی که انگلیسی را یاد می گیرند، به اشتباه یاد می گیرند که این زبان

"slangs"?

"عامیانه" است؟

And I go "Oh, Lord Jesus, crazy people.", because it's not "slangs", it's "slang".

و من می گویم "اوه، خداوند عیسی، مردم دیوانه."، زیرا این "عامیانه" نیست، بلکه "عامیانه" است.

So, be careful.

خیلی مراقب باش.

Be careful what you're learning, be careful about the knowledge that people are giving

مراقب چیزهایی که می آموزید باشید، مراقب دانشی باشید که مردم به

you, because it could be wrong!

شما می دهند، زیرا ممکن است اشتباه باشد!

Ah, go figure.

آه، برو شکل

We don't have "informations", we only have one, and it's called "information", so you

ما "اطلاعات" نداریم، فقط یک عدد داریم و به آن "اطلاعات" می گویند، بنابراین می

can get a lot of wrong information on the internet.

توانید اطلاعات اشتباه زیادی را در اینترنت به دست آورید.

Be careful.

مراقب باش.

Does your friend try to help you and give you encouragement and tell you what to do?

آیا دوست شما سعی می کند به شما کمک کند و شما را تشویق کند و به شما بگوید که چه کاری انجام دهید؟

Actually, this word is "advice", and it's not plural.

در واقع این کلمه «نصیحت» است و جمع نیست.

You can't have "advices", even if it's from many people, it's just "advice, so you can

شما نمی توانید "نصیحت" داشته باشید، حتی اگر از طرف خیلی ها باشد، فقط "نصیحت است، بنابراین می توانید

say, "My five friends gave me advice.".

بگویید "پنج دوستم به من توصیه کردند."

They can't give you advices.

آنها نمی توانند به شما توصیه کنند.

I like this one, this is my favorite.

من این یکی را دوست دارم، این را مورد علاقه من

I go to a restaurant sometimes.

است من گاهی به رستوران می روم گاهی

Sometimes, I go to a restaurant because I eat food, wow, and I see on the menu "shrimps"

اوقات به خاطر غذا خوردن به رستوران می روم وای و در منو میگو "میگو"

and I go "Oh, that's so cute, shrimps".

و می گویم "اوه این خیلی نازه میگو"

Ah, no, it's just "shrimp".

آه، نه ، فقط "میگو" است.

I know you want more than one shrimp, this is where English doesn't make sense, so I'm

می دانم که شما بیش از یک میگو می خواهید، اینجاست که انگلیسی معنی ندارد، بنابراین می

going to walk up to a restaurant and I'll be like "Oh, I would like the shrimp, please."

خواهم به یک رستوران بروم و مانند "اوه، من دوست دارم" باشم. میگو، لطفا."

And they're like "One shrimp!".

و آنها مثل "یک میگو!" هستند.

Waah!

وای!

I want more!

من بیشتر می خواهم!

But, again, shrimp for some reason is uncountable.

اما باز هم میگو به دلایلی غیرقابل شمارش است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Now, as I told you, the reason why you make these mistakes is because maybe in your language,

حالا همانطور که به شما گفتم دلیل این امر چیست. شما این اشتباهات را انجام می دهید به این دلیل است که شاید در زبان شما

these words are in plural.

این کلمات به صورت جمع باشند.

Spanish, Portuguese, "vacaciones", I don't know how to say the word in your language,

اسپانیایی، پرتغالی، "vacaciones"، من نمی دانم چگونه این کلمه را به زبان شما بگویم،

but you guys say "vacations".

اما شما بچه ها می گویید "تعطیلات".

Guess what, "vacations" we don't use.

ما از "تعطیلات" استفاده نمی کنیم.

We don't say "I went on vacations.", but in your language, you say "vacaciones" and there's

نمی گوییم "من به تعطیلات رفتم."، اما در yo زبان شما، شما می گویید "vacaciones" و

an "s", so you go, "There must be an 's' in English."

یک "s" وجود دارد، پس می روید، "باید یک "s" در انگلیسی وجود داشته باشد ."

Sorry, there's not.

متأسفم، وجود ندارد.

So just be careful.

پس فقط مراقب باش

Furniture, we don't have furnitures.

مبلمان، ما مبلمان نداریم.

What's furniture?

مبلمان چیست؟

Furniture are things like desks, tables, chairs, beds, those all have "s", but generally as

مبلمان چیزهایی هستند مانند میز، میز، صندلی، تخت، همه آنها دارای "s" هستند، اما به طور کلی به عنوان

a group, it's just furniture.

یک گروه، فقط مبلمان هستند.

Oh, do you have knowledge?

اوه، آیا شما دانش دارید؟

Or knowledges?

یا دانش؟

Because if you have knowledges, you'd better check yourself because you can only have one.

چون اگر دانش داری بهتره خودت رو چک کنی چون فقط می تونی یکی داشته باشی.

This is, again, another uncountable noun.

این یک اسم غیرقابل شمارش دیگر است.

Some animals - we say in the plural, dog - dogs, cat - cats, some we don't.

بعضی از حیوانات - جمع می گوییم، سگ - سگ، گربه - گربه، برخی ما نه.

So, for example, sheep, we don't say sheeps, they're just sheep.

مثلاً گوسفند، ما نمی گوییم گوسفند، آنها فقط گوسفند هستند.

One sheep, seven sheep.

یک گوسفند، هفت گوسفند.

Fish as well, when the fish are all hanging out together and they're the same fish, we

ماهی‌ها نیز، وقتی ماهی‌ها همه با هم می‌گردند و همان ماهی هستند، ما

just call them fish.

فقط به آنها ماهی می‌گوییم.

If we have many different kinds of fish, then we can get into the plural, but we're not

اگر ما انواع مختلفی از ماهی ها داشته باشیم، می توانیم به حالت جمع برسیم، اما فعلاً به

going there right now, and the delicious animal that Santa Claus uses for his sleigh, deer.

آنجا نمی رویم، و حیوان خوشمزه ای که بابانوئل برای سورتمه خود استفاده می کند، گوزن است.

We don't say deers, we call them deer, so some animals in English are uncountable.

ما گوزن ها را نمی گوییم، آنها را گوزن می نامیم، بنابراین برخی از حیوانات در انگلیسی غیرقابل شمارش هستند.

And, again, I think that when they were deciding this, the guy's like, or the girl's like "Okay,

و باز هم، فکر می‌کنم وقتی آنها در این مورد تصمیم می‌گیرند ، آن پسر یا دختر مثل «خوب،

so let's make sheep uncountable, but let's make dogs countable because I don't know."

پس بیایید گوسفندان را غیرقابل شمارش کنیم، اما بیایید سگ‌ها را قابل شمارش کنیم، زیرا من نمی‌دانم».

I still haven't figured that out.

من هنوز متوجه این موضوع نشده ام

Then we have words that you guys are going to say the singular and then put an "s" on

سپس کلماتی داریم که شما بچه ها مفرد را می گویید و سپس روی آن علامت "s"

it, or you're going to say the plural and put an "s" on it.

می گذارید، یا می خواهید جمع را بگویید و روی آن یک "s" قرار دهید.

Example: "Teacher, when I was a childrens..."

مثال: "معلم، وقتی بچه بودم..."

Oh wow, hold on.

اوه وای، دست نگه دار.

You, at some point in your life, were more than one person collectively?

شما در مقطعی از زندگی، در مجموع بیش از یک نفر بودید؟

So, when you were young, you were five different people and you became into one entity?

بنابراین، وقتی جوان بودید، پنج نفر متفاوت بودید و به یک موجود تبدیل شدید؟

This is interesting.

جالب است.

Let's have a chat, okay?

بیا با هم چت کنیم، باشه؟

Are you mutated?

آیا شما جهش یافته اید؟

So, we have to be careful.

بنابراین، ما باید مراقب باشیم.

All of these words do not have an "s", because we have specifically words for the singular

همه این کلمات «س» ندارند، زیرا ما به طور خاص کلمات مفرد

and the plural.

و جمع داریم.

And again, with the pronunciation of this crazy language, let's go through this.

و باز هم با تلفظ این دیوونه زبان از این بگذریم.

So, when you look at this word, it looks like "woah-man", "woah-man!", but it's actually

بنابراین، وقتی به این کلمه نگاه می‌کنید، به نظر می‌رسد که «وای مرد»، «وای مرد!»، اما در واقع

woman.

زن است.

Woman.

زن

Woman.

زن

So, this one is singular.

بنابراین، این یکی مفرد است.

And in the plural, we say women.

و در جمع می گوییم زن.

The best way for me to teach you this is swimming.

بهترین راه برای یاد دادن به شما شنا کردن است.

So, swimming women, it's going to sound like this - "wimmin", and this one is going to

بنابراین، زنان شناگر، صدای آن اینگونه خواهد بود - "ویمین" و این یکی

sound like "wo-min".

مانند "وو-مین" خواهد بود.

So, singular we have "wo-min", I am a woman.

بنابراین، مفرد ما "و-مین" داریم، من یک زن هستم.

And plural, we have "wimmin", there are many women.

و جمع، «ویمین» داریم، زنان زیادی هستند.

You can't say "There are many womans."

شما نمی توانید بگویید "زنان زیادی وجود دارد."

That's wrong.

آن اشتباه است.

Tooth, okay, one of these guys, only one, is called a tooth.

دندان، باشه، یکی از این بچه ها، فقط یکی، اسمش دندان است.

More than one are called teeth.

بیش از یک دندان نامیده می شود.

So, you can't say "teeths" and you can't say "tooths", but you might have known a lesson

بنابراین، شما نمی توانید بگویید "دندان" و نمی توانید بگویید "دندان"، اما ممکن است درسی را

I did about crazy English.

که من در مورد انگلیسی دیوانه انجام دادم، بدانید.

If not, go check it out because there's a thing that still doesn't make sense to me.

اگر نه، آن را بررسی کنید زیرا چیزی وجود دارد که هنوز برای من منطقی نیست.

The thing that we use to brush our teeth, yeah, it's called a toothbrush, and the liquid

چیزی که برای مسواک زدن استفاده می کنیم، آره، مسواک نامیده می شود و مایع

or the gel that we put on our toothbrush is called toothpaste.

یا ژلی که روی مسواک می گذاریم، خمیر دندان نامیده می شود.

So, I can just blame alcohol for this.

بنابراین، من فقط می توانم الکل را برای این مقصر بدانم.

I don't know what else to say, I have no other excuse for the people that made this language

نمی دانم دیگر چه بگویم، برای کسانی که این زبان را ساخته اند، بهانه ای

than "Were you loaded?

جز «بار داشتی؟

What's going on?"

چه خبر است؟» ندارم.

So, tooth is singular, teeth is plural.

بنابراین، دندان مفرد است، دندان جمع است.

Toothbrush - check out that lesson, it's kind of funny.

مسواک - آن درس را ببینید، به نوعی خنده دار است.

And then we have man, which is one guy, and then we have men, which is more than one guy.

و سپس ما مرد را داریم که یک پسر است و سپس مردانی را داریم که بیش از یک پسر است.

I'd like to give you one super amazing special tip, and this is going out to Rika, because

می‌خواهم یک نکته فوق‌العاده شگفت‌انگیز به شما بدهم ، و این برای ریکا است، زیرا

you're a brilliant girl.

شما دختر باهوشی هستید.

My friend has decided a way to avoid saying words that are confusing for her.

دوست من راهی برای جلوگیری از گفتن کلماتی که برای او گیج کننده است تصمیم گرفته است.

So, instead of saying "woman" or "women" and getting this confused, smart girl, or she

بنابراین، به جای اینکه بگوییم "زن" یا "زن" و این دختر گیج و باهوش را درگیر کنی یا بگوییم

says "ladies".

"خانم ها".

Ah, she said "Where's that lady?"

آه، گفت: آن خانم کجاست؟

Now, the difference in English between woman or women and lady and ladies is a little bit

حالا تفاوت انگلیسی زن یا زن و خانم و خانم کمی

different.

متفاوت است.

Lady refers to someone who is well educated, maybe very beautiful, kind of a higher class

خانم به کسی اطلاق می شود که تحصیلکرده است، شاید بسیار زیبا، به نوعی از طبقه بالاتر

than women.

از زنان باشد.

It's not 100% true, you can use these words interchangeably, it doesn't matter, but when

این 100% درست نیست، شما می توانید این کلمات را به جای هم استفاده کنید، مهم نیست، اما

I think of the word "lady", I think of a kind of a higher class of a lady.

وقتی به کلمه "خانم" فکر می کنم، به نوعی یک طبقه بالاتر از یک خانم فکر می کنم.

So, my friend has made this brilliant way, instead of mixing up woman or women, she just

پس دوست من این راه درخشان را درست کرده است، به جای قاطی کردن زن یا زن، فقط

says lady and ladies.

می گوید خانم و خانم.

Woah, nice!

وای، خوب!

Now, you can do the same thing with man and men.

اکنون می توانید همین کار را با مرد و مرد انجام دهید.

You can say guy and guys.

می توان گفت پسر و بچه ها.

You can say dude and dudes.

می توان گفت رفیق و یارو.

So, if there's a word in English that you hate, first of all, try and say it, try and

بنابراین، اگر کلمه ای در زبان انگلیسی وجود دارد که از آن متنفر هستید، اول از همه، سعی کنید آن را بگویید، سعی کنید و

pronounce it, but if you can't, choose another word, because hey, why not?

تلفظ کنید، اما اگر نتوانستید، کلمه دیگری را انتخاب کنید ، زیرا هی، چرا که نه؟

Makes your life easier.

زندگی شما را آسان تر می کند.

This is a huge thing as well that I hear a lot of people saying.

این یک چیز بزرگ است و من می شنوم که بسیاری از مردم می گویند.

Child - I have five childs.

فرزند - من پنج فرزند دارم.

Cool, so you have one child that becomes five - oh yeah, but you're the mother, you're the

خوب، پس شما یک فرزند دارید که تبدیل به پنج می شود - اوه بله، اما شما مادر هستید، شما

one who was five children when you were younger, and now you're one, it doesn't make sense

همانی هستید که در جوانی پنج فرزند بودید، و حالا شما یک فرزند هستید، هنوز معنی ندارد

still, so.

، بنابراین.

If you have one, it's a child.

اگر یکی دارید، کودک است.

If you have more than one, it's children.

اگر بیش از یک نفر دارید، این کودکان هستند.

The easy way around this is kid and kids.

راه آسان برای حل این مشکل بچه و بچه است.

You will probably get to understand that when we speak English naturally, we don't use the

احتمالاً متوجه خواهید شد که وقتی به طور طبیعی انگلیسی صحبت می کنیم، از

world child and children.

کودک دنیا و کودکان استفاده نمی کنیم.

It's too long, we usually say kid and kids.

خیلی طولانی است، معمولاً می گوییم بچه و بچه.

Even in advertising, why?

حتی در تبلیغات چرا؟

How many letters do I have to print here?

چند حرف باید اینجا چاپ کنم؟

How many letters do I have to print here?

چند حرف باید اینجا چاپ کنم؟

So, most of the time, signs in English are going to read kid and kids instead of child

بنابراین، بیشتر اوقات، تابلوهای انگلیسی به دلیل کوتاه‌تر بودن، به جای کودک

and children simply because of the fact because it's shorter.

و کودکان، کودکان و کودکان را می‌خوانند .

It saves you time, saves me money.

در وقت شما صرفه جویی می کند، پول من را ذخیره می کند.

So, I want you to think about your language and I want you to understand that just because

بنابراین، من می‌خواهم در مورد زبان خود فکر کنید و می‌خواهم بفهمید که فقط به این دلیل

you have a plural word, it doesn't always happen that way in English.

که یک کلمه جمع دارید، همیشه اینطور در انگلیسی اتفاق نمی‌افتد.

So, we have words that actually have different singulars and plurals, these words here are

بنابراین، ما کلماتی داریم که در واقع مفرد و جمع های مختلفی دارند، به این کلمات در اینجا

called uncountable nouns, which means you cannot use a plural.

اسم غیرقابل شمارش می گویند، یعنی نمی توانید از یک جمع استفاده کنید.

Well, you can, but it's wrong, and then we have the word like "people", people are always

خوب، شما می توانید، اما اشتباه است، و بعد ما کلمه ای مانند "مردم" را داریم، مردم همیشه

plural, and words like this where you have to put the "s" on the verb.

جمع هستند و کلماتی مانند این که باید "s" را روی فعل قرار دهید.

I'm just going to leave now, because it's just too much!

الان دارم میرم چون خیلی زیاده!

Bye!

خدا حافظ!