English Vocabulary & Expressions for SHOPPING in North America

Hello. Do you like shopping? I hate shopping. I do like grocery shopping, though. That's

سلام. خرید را دوست داری؟ من از خرید متنفر هستم. با این حال من خرید مواد غذایی را دوست دارم. این

fun. See all the different food, but we have to be very, very careful when we go shopping

سرگرم کننده است. همه غذاهای مختلف را ببینید، اما وقتی به خرید می رویم یا نه باید بسیار بسیار مراقب باشیم

or not. Doesn't matter. If you like to waste money and spend money, don't worry about this.

. مهم نیست اگر دوست دارید پول هدر دهید و پول خرج کنید، نگران این موضوع نباشید.

But if you're like me and you like to save money and you like sales, this lesson is for

اما اگر شما هم مثل من هستید و دوست دارید پول پس انداز کنید و فروش را دوست دارید، این درس برای

you. The problem is the corporations and the stores, they're out to get you, they want

شماست. مشکل شرکت‌ها و فروشگاه‌ها هستند، آنها می‌خواهند شما را بگیرند، می‌خواهند

to trick you into spending more of your hard-earned cash or money, or putting things on your credit

شما را فریب دهند تا پول نقد یا پول بیشتری را که به سختی به دست آورده‌اید خرج کنید، یا چیزهایی را روی کارت اعتباری‌تان قرار دهید

card. So, this lesson is called-ba-da-da-da-buyer beware. "Beware" means be careful. If you're

. بنابراین، این درس نامیده می شود - با-دا-دا-دا-خریدار مراقب باشید. حواستان یعنی مراقب باشید. اگر

going to buy something, be careful. Now, this could be the reason why it takes me two hours

قصد خرید چیزی دارید، مراقب باشید. حالا این می تواند دلیلی باشد که دو ساعت طول می کشد

to go to the grocery store and buy food for a week. A grocery store is like a food store,

تا یک هفته به خواربارفروشی بروم و غذا بخرم . یک فروشگاه مواد غذایی مانند یک فروشگاه مواد غذایی است،

as opposed to a regular store which has clothes and everything. So, a grocery store only sells

در مقابل یک فروشگاه معمولی که لباس و همه چیز دارد. بنابراین، یک فروشگاه مواد غذایی فقط غذا می فروشد

food. Those are my favourite ones. Some grocery stores sell everything, like towels, pots,

. آنها مورد علاقه من هستند. برخی از فروشگاه های مواد غذایی همه چیز را می فروشند، مانند حوله، قابلمه،

pans, clothes. Wow, that's like three hours for me. So, just in a supermarket or a grocery

ماهی تابه، لباس. وای، این برای من مثل سه ساعت است . بنابراین، فقط در یک سوپرمارکت یا یک

store takes me hours. If you see me in the supermarket, say hi. I might say hi back and

خواربارفروشی ساعت‌ها طول می‌کشد. اگر مرا در سوپرمارکت دیدید، سلام کنید. ممکن است جواب سلامم را بدهم و

throw a grape at you or something.

یک انگور به سمت شما پرتاب کنم یا چیزی شبیه به آن.

So, the stores have flyers. Now, "flyer" is a piece of paper that advertises things. You

بنابراین، فروشگاه ها دارای آگهی هستند. حالا «فلایر» کاغذی است که چیزهایی را تبلیغ می کند. شما

can find them online, which isn't a piece of paper, or you can find them in the newspaper,

می توانید آنها را آنلاین پیدا کنید، که یک تکه کاغذ نیست، یا می توانید آنها را در روزنامه پیدا کنید،

and they basically are attracting you to go to their store. So, they have many different

و آنها اساسا شما را جذب می کنند تا به فروشگاه آنها بروید. بنابراین، آنها

kinds of supermarkets, many brands, many... Ugh, it's chaos, but I'm going to give you

انواع مختلفی از سوپرمارکت ها، مارک های بسیار، بسیاری از ... اوه، این آشفتگی است، اما من به شما

some terms that'll help you sort out the best deals. We have to be careful of the words

برخی از شرایط را می دهم که به شما کمک می کند بهترین معاملات را پیدا کنید. ما باید مراقب کلماتی

that we use or the promotions that they're actually giving us. Things like "flash sale",

که استفاده می کنیم یا تبلیغاتی که واقعاً به ما می دهند باشیم. مواردی مانند «فروش فلش»،

"daily deals", "buy it now", "must buy". These sales are basically timed. So, for example,

«معاملات روزانه»، «اکنون بخرید»، «باید بخرید». این فروش ها اساسا زمان بندی شده است. بنابراین، برای مثال،

on a flash sale, it could be from 8am to 12pm. So, this means you only have four hours to

در یک فروش فلش، ممکن است از ساعت 8 صبح تا 12 بعد از ظهر باشد. بنابراین، این بدان معناست که شما فقط چهار ساعت فرصت دارید

buy this product at 50% off. If it's $12.01, it's full price. If you go there at $7.58

تا این محصول را با 50 درصد تخفیف خریداری کنید. اگر 12.01 دلار باشد، قیمت کامل آن است. اگر با 7.58 دلار به آنجا بروید

and you buy it, it's full price. But only from 9am to 12pm, it's half price. What does

و آن را بخرید، قیمت تمام شده است. اما فقط از ساعت 9 صبح تا 12 بعد از ظهر نصف قیمت است. این چه کاری

this do? This gets you to buy it. Sometimes we call these "impulse buys". "Impulse buys"

انجام می دهد؟ این باعث می شود آن را بخرید. گاهی اوقات به اینها «خریدهای ناگهانی» می گوییم. "Impulse buys"

means you buy it now, don't think about it, just give me your money, which you can do.

یعنی شما الان آن را بخرید، به آن فکر نکنید، فقط پول خود را به من بدهید، که می توانید انجام دهید.

But we have to be careful of these. "Daily deals", they're a little bit different from

اما ما باید مراقب اینها باشیم. " معاملات روزانه"، آنها کمی متفاوت

a flash sale. "Flump", from a flash sale. "Daily deals" are usually Monday and Tuesday

از فروش فلش هستند. "Flump"، از فروش فلش. "معاملات روزانه" معمولا دوشنبه و سه

they have a special deal. Or on Saturday and Sunday, this product is $5.99, all of the

شنبه یک معامله ویژه دارند. یا در روزهای شنبه و یکشنبه، این محصول 5.99 دلار است، همه

other days it's going to be $7.99. So, you can actually get some good deals, but if you

روزهای دیگر 7.99 دلار است. بنابراین، در واقع می توانید معاملات خوبی دریافت کنید، اما اگر

miss the daily deal, you have to pay full price. So, again, these are techniques to

معامله روزانه را از دست دادید، باید قیمت کامل را بپردازید . بنابراین، دوباره، اینها تکنیک هایی هستند

get you to the store on certain days. It's the same with "buy it now" or "must buy".

که شما را در روزهای خاصی به فروشگاه می برند. در مورد «اکنون بخرید» یا «باید بخرید» هم همینطور است.

These three are based on usually a day. So, for example, Sunday or Monday, it's half price.

این سه بر اساس معمولا یک روز است. پس مثلا یکشنبه یا دوشنبه نصف قیمته.

I don't know. Usually on the weekend, things go on sale. But that is kind of illogical

من نمی دانم. معمولاً در آخر هفته، چیزها به فروش می رسند. اما این به نوعی غیرمنطقی است

because that's when everyone else goes shopping.

زیرا در آن زمان است که بقیه به خرید می روند.

So, one thing that I really like, we could call this my hobby, is something called "price

بنابراین، چیزی که من واقعاً دوست دارم، می‌توانیم آن را سرگرمی من بدانیم، چیزی به نام "

match". So, the store might call it "price match" or "price promise". This is a fantastic

تطابق قیمت" است. بنابراین، فروشگاه ممکن است آن را " تطابق قیمت" یا "قید قیمت" بنامد. این یک راه فوق العاده

way for you to save money. And this is for a grocery store, sometimes electronic stores

برای شما برای پس انداز پول است. و این برای یک فروشگاه مواد غذایی است، گاهی اوقات فروشگاه های

will also offer this. But a "price match" or a "price promise" basically means if you

الکترونیکی نیز این را ارائه می دهند. اما «تطابق قیمت» یا «تعهد قیمت» اساساً به این معنی است که

see the product at another store for a cheaper price, they will give you the product at the

اگر محصول را در فروشگاه دیگری با قیمت ارزان‌تر ببینید ، آن‌ها محصول را با

same price as the other store. Let me clarify this. Let's say that you go to store A, and

همان قیمت فروشگاه دیگر به شما می‌دهند. بگذارید این را روشن کنم. فرض کنید به فروشگاه A می روید، و

this beautiful red marker, "buy it now", is $5.99, but I am a smart shopper, and this

این نشانگر قرمز زیبا، "اکنون بخرید" 5.99 دلار است، اما من یک خریدار هوشمند هستم و این

other marker, which is also red, at the other store is $3.99. If I take the flyer or the

نشانگر دیگر، که آن هم قرمز است، در فروشگاه دیگر 3.99 دلار است. اگر فلایر یا

advertisement to the red marker store A, they will give me this price of this store. Is

آگهی را به فروشگاه نشانگر قرمز A ببرم، این قیمت این فروشگاه را به من می دهند. آیا

that confusing? So, basically, you go to the store and go, "Hey, this store B has this

این گیج کننده است؟ بنابراین، در اصل، شما به فروشگاه می روید و می روید، "هی، این فروشگاه B این را

for $5, this is $10, they will give it to you for $5." Yes. So, basically, they want

به قیمت 5 دلار دارد، این 10 دلار است، آنها آن را به قیمت 5 دلار به شما می دهند." آره. بنابراین، اساساً، آنها از شما می خواهند

you to shop only at their store. They don't want you to go to different stores. Hey, that

که فقط از فروشگاه آنها خرید کنید. آنها نمی خواهند شما به فروشگاه های مختلف بروید. هی، این

saves us time. So, "price match" or "price promise" is actually a really good thing,

باعث صرفه جویی در وقت ما می شود. بنابراین، "تطابق قیمت" یا " قید قیمت" در واقع چیز خوبی است،

but again, you have to do your homework. You've got to check, you've got to look. How much

اما باز هم، شما باید تکالیف خود را انجام دهید. شما باید بررسی کنید، باید نگاه کنید.

is it here? How much is it here? How much is it here? Oh, cheaper? Okay, good. Price

اینجا چنده؟ اینجا چنده؟ اینجا چنده؟ اوه، ارزان تر؟ باشه خوبه

match. Cool.

مطابقت قیمت سرد.

Another thing that is very tricky, sometimes gets me, is if you see a sign like this. It

یکی دیگر از چیزهایی که بسیار مشکل است، گاهی اوقات من را اذیت می کند، این است که اگر علامتی مانند این ببینید.

says, "The entire store 70% off." Now, you guys watching this video on your phone, you

می گوید: "کل فروشگاه 70٪ تخفیف." حالا، شما بچه‌ها که این ویدیو را روی گوشی خود تماشا می‌کنید،

probably can't see this tiny red writing that says, "Up to", and it says, "On selected

احتمالاً نمی‌توانید این نوشته قرمز کوچک را ببینید که می‌گوید «تا» و روی آن نوشته شده «در سبک‌های انتخاب شده

styles". So, really, you think, oh, if you're looking at this on a big screen, you can see

». بنابراین، واقعاً، شما فکر می کنید، آه، اگر به این موضوع در یک صفحه بزرگ نگاه می کنید، می

the red writing. "The entire store is 70% off", so I can go into a store and everything

توانید نوشته قرمز رنگ را ببینید. "کل فروشگاه 70٪ تخفیف دارد"، بنابراین می توانم به یک فروشگاه بروم و همه

is 70% off. Oh, how exciting, let's go. And then you get to the store, and you put the

چیز 70٪ تخفیف دارد. اوه، چه هیجان انگیز، بیا بریم. و سپس به فروشگاه می‌روید،

stuff on the counter, and the person clips it through, and it's not 70% off, and you

و وسایل را روی پیشخوان می‌گذارید، و شخص آن را گیره می‌دهد، و 70 درصد تخفیف ندارد، و

go, "What is going on?" And they go, "Yeah, it says on the sign." In very small writing,

می‌گویید: "چه خبر است؟" و آنها می گویند: "آره ، روی تابلو نوشته شده است." در نوشته های بسیار کوچک،

"Up to 70% off on selected styles", so this means they will only have certain things that

"تا 70٪ تخفیف در سبک های انتخاب شده"، بنابراین این بدان معنی است که آنها فقط چیزهای خاصی

they choose 70% off. Stuff in the store might not even be on sale, so you're there, and

خواهند داشت که آنها 70٪ تخفیف را انتخاب می کنند. چیزهای موجود در فروشگاه ممکن است حتی در فروش نباشند، بنابراین شما آنجا هستید، و

you've just bought everything for full price, almost. So, be careful. Look very carefully

همه چیز را تقریباً به قیمت تمام شده خریده‌اید . خیلی مراقب باش. با دقت

at the sign. As a rule, by law, they actually must write "Up to" and "On selected styles".

به علامت نگاه کنید. به عنوان یک قاعده، طبق قانون، آنها در واقع باید "تا" و "در سبک های انتخاب شده" بنویسند.

This thing here is called an asterisk, asterisk or star, so always look for the asterisk.

این چیز در اینجا ستاره، ستاره یا ستاره نامیده می شود ، بنابراین همیشه به دنبال ستاره باشید.

The asterisk will show you the exception to something, so that means, oh, great, oh, there's

ستاره به شما استثنای چیزی را نشان می‌دهد ، بنابراین به این معنی است، اوه، عالی، اوه،

an asterisk, not a great deal anymore, so be careful.

یک ستاره وجود دارد، دیگر زیاد نیست، پس مراقب باشید.

I see this a lot in supermarkets. So, if you buy three, it's $5. Oh, so you think, "Oh,

من این را در سوپرمارکت ها زیاد می بینم. بنابراین، اگر سه تا بخرید، 5 دلار است. اوه، پس فکر می کنید، "اوه،

great. If you buy three, great, I'm going to buy three for $5." But you see the asterisk

عالی است. اگر سه تا بخرید، عالی است، من سه تا را به قیمت 5 دلار می خرم." اما دوباره ستاره را می بینید

again. By the way, it's called an asterisk, like an asterisk. You see this nasty little

. به هر حال، به آن ستاره می گویند، مانند یک ستاره. دوباره این ستاره کوچک تند و زننده را می بینید

asterisk again, and you can buy three for $5, but you don't actually want three watermelons.

، و می توانید سه عدد را به قیمت 5 دلار بخرید، اما در واقع سه هندوانه نمی خواهید.

Who can eat three watermelons? Well, someone that's hungry, I guess. You just want to buy

چه کسی می تواند سه هندوانه بخورد؟ خوب، کسی که گرسنه است، حدس می زنم. شما فقط می خواهید

one of them, so you think, "Okay, so if they're three for $5, one of them is going to be $1.67.

یکی از آنها را بخرید، بنابراین فکر می کنید، "بسیار خوب، پس اگر سه تا با 5 دلار هستند، یکی از آنها 1.67 دلار خواهد بود.

Not a deal." But then you get there, and it's, beep, $2. What happened? So, you have to be

معامله نیست." اما پس از آن به آنجا می رسید، و صدای بوق، 2 دلار است. چی شد؟ پس باید

careful because sometimes they will charge you more if you don't buy three. So, you actually

مواظب باشید چون گاهی اگر سه تا نخرید از شما پول بیشتری می گیرند. بنابراین، شما در واقع

have to buy three watermelons. How are you going to carry those home? Don't buy three

باید سه هندوانه بخرید. چگونه می خواهید آن ها را به خانه ببرید؟ سه

watermelons. So, three for $5, be careful. This BOGO, BOGO, I got a BOGO, sounds like

هندوانه نخرید. بنابراین، سه به قیمت 5 دلار، مراقب باشید. این BOGO، BOGO، من یک BOGO گرفتم، شبیه

a booger. BOGO means buy one, get one. So, this can be pretty devious, too. So, you buy

یک بوگر است. BOGO یعنی یکی بخر، یکی بگیر. بنابراین، این نیز می تواند بسیار فریبنده باشد. بنابراین، شما

one, get one. Now, this could mean you get one for free, doubt it, or they might say

یکی بخرید، یکی بگیرید. حالا، این ممکن است به این معنی باشد که شما یکی را به صورت رایگان دریافت می کنید، شک کنید، یا ممکن است

get one for half price. So, it's still a deal. You buy one at regular price, the second one

بگویند یکی را به نصف قیمت بگیرید. بنابراین، هنوز یک معامله است. شما یکی را به قیمت معمولی می خرید، دومی

is half price. One t-shirt, so you get two t-shirts, they're $20 each, $40. If you buy

نیم بها است. یک تی شرت، بنابراین شما دو تی شرت دریافت می کنید ، هر کدام 20 دلار، 40 دلار. اگر

one for half price, they would only be $30. Oh, Ronnie can do math. This is amazing. So,

یکی را به نصف قیمت بخرید، فقط 30 دلار خواهد بود. اوه، رونی می تواند ریاضی انجام دهد. شگفت انگیزه. پس

buy one, get one. Be careful, it can mean buy one, get one free, or buy one, get one

یکی بخر، یکی بگیر. مراقب باشید، این می تواند به معنای خرید یکی، دریافت رایگان، یا خرید، یکی

for half price. This crazy thing here, look at all these numbers. Two for one. Hmm. Two

به نصف قیمت باشد. این چیز دیوانه اینجاست، به همه این اعداد نگاه کنید. دوتا برای یکی. هوم دوتا

for one. This is a good deal, I think. It's the numbers again. So, it means you buy two

برای یکی. این معامله خوبی است، من فکر می کنم. دوباره اعداد است. بنابراین، به این معنی است که شما دو

of them, but you pay for one. You get it free. So, you buy one thing, you get another thing

تا از آنها را می خرید، اما برای یکی پول می پردازید. شما آن را رایگان دریافت می کنید. بنابراین، شما یک چیز می خرید، چیز دیگری را رایگان دریافت می کنید

for free. These aren't very popular sales. You have to be careful, because you know there's

. اینها فروش چندان محبوبی نیستند. شما باید مراقب باشید، زیرا می‌دانید که

going to be an asterisk on it, and it's going to say on selected styles only. But this is

یک ستاره روی آن وجود خواهد داشت و فقط روی سبک‌های انتخابی نشان داده می‌شود. اما این

a good deal. Two for one, woo-hoo. These two signs are wonderful. There's the markdown

معامله خوبی است. دو به یک، وو هو. این دو نشانه فوق العاده هستند. علامت گذاری

and the clearance. Now, in Toronto, in Canada, we have a store that's wonderful. I'm not

و فاصله وجود دارد. اکنون، در تورنتو، در کانادا، فروشگاهی داریم که فوق العاده است. من

going to give it any credit unless it wants to give me some sponsorship. Anyways, I always

هیچ اعتباری برای آن قائل نیستم مگر اینکه بخواهد به من حمایت مالی بدهد. به هر حال من

go to the clearance section of this store. There's a red sign, ding, ding, ding. As soon

همیشه به بخش ترخیص کالا از این فروشگاه می روم. یک علامت قرمز وجود دارد، دینگ، دینگ، دینگ. به

as I go in the store, it's like a magnet. Come to the clearance section, Ronnie. So,

محض اینکه وارد مغازه می شوم، مثل آهنربا است. به بخش ترخیص بیا، رونی. بنابراین،

I will always go to the clearance section, or it could be called markdowns. So, I will

من همیشه به بخش ترخیص کالا می روم، یا می توان آن را نشانه گذاری نامید. بنابراین، من

buy something, it will be very cheap, and I'll be very happy, but actually I don't like

چیزی می خرم، بسیار ارزان خواهد بود، و بسیار خوشحال خواهم شد، اما در واقع آن را دوست

it. So, I will go back to the store and try to return it with my receipt, and they will

ندارم. بنابراین، من به فروشگاه برمی گردم و سعی می کنم آن را با رسیدم برگردانم و آنها می

say, "No, I'm sorry. We cannot return this." Why? Why can you not return this? I have a

گویند: "نه، متاسفم. ما نمی توانیم این را برگردانیم." چرا؟ چرا نمی توانید این را برگردانید؟ من

receipt, I didn't use it, it's a pillow. No, we can't. Because it's in the clearance or

رسید دارم استفاده نکردم بالش است. نه، نمی توانیم. از آنجایی که در بخش ترخیص کالا یا

the markdown section, many stores will have different rules about the return or the refund

بخش علامت گذاری قرار دارد، بسیاری از فروشگاه ها قوانین متفاوتی در مورد سیاست بازگشت یا بازپرداخت

policy. Just a tip here, if they tell you you can't return it, always ask to speak to

دارند. فقط یک نکته در اینجا، اگر به شما گفتند که نمی توانید آن را برگردانید، همیشه بخواهید

the manager, and probably you can get a little refund. Thank you. If you complain enough,

با مدیر صحبت کنید و احتمالاً می توانید مبلغ کمی را بازپرداخت کنید. متشکرم. اگر به اندازه کافی شکایت کنید،

you'll get what you want.

به آنچه می خواهید می رسید.

There's another technique, a little trick to get you to spend more money, and it's called

تکنیک دیگری نیز وجود دارد، یک ترفند کوچک که شما را وادار به خرج کردن پول بیشتر می کند، و به آن

"buy more, save more". It's kind of the same idea as "buy three for five dollars", but

«بیشتر بخر، بیشتر پس انداز کن» می گویند. این به نوعی همان ایده "خرید سه دلار برای پنج دلار" است، اما

it works like this. If I buy one marker, it's $10, but if I buy two markers, I can get both

اینطور عمل می کند. اگر من یک نشانگر بخرم، 10 دلار است، اما اگر دو نشانگر بخرم، می توانم هر

of these markers for $19. Oh, I've saved a dollar. I don't need two markers, I just need

دوی این نشانگرها را با قیمت 19 دلار دریافت کنم. اوه، من یک دلار پس انداز کردم. من به دو نشانگر نیاز ندارم، فقط به یکی نیاز دارم

one. But they get you to buy more and spend more money on things maybe you do or do not

. اما آنها شما را وادار می کنند که بیشتر بخرید و پول بیشتری را برای چیزهایی که ممکن است انجام دهید یا

need. If you need them, perfect. If you don't, be careful.

نیاز ندارید خرج کنید. اگر به آنها نیاز دارید، عالی است. اگر این کار را نمی کنید، مراقب باشید.

Another thing that stores love are some kind of points system. They can be things like

چیز دیگری که فروشگاه ها دوست دارند نوعی سیستم امتیازدهی هستند. آنها می توانند مواردی مانند

air miles, or loyalty points, or... Many stores have some kind of points system. If you shop

مایل هوایی یا امتیازات وفاداری یا ... بسیاری از فروشگاه ها نوعی سیستم امتیازدهی دارند. اگر از

there and you collect points, then you can get a discount, or money back, or some promotion.

آنجا خرید می‌کنید و امتیاز جمع می‌کنید، می‌توانید تخفیف یا پول پس بگیرید یا تبلیغی دریافت کنید.

So, they will have certain things. If you buy this thing that you don't need or want,

بنابراین، آنها چیزهای خاصی خواهند داشت. اگر این چیزی را بخرید که به آن نیاز ندارید یا نمی خواهید،

you will get 100... 1,000 extra points. Oh, great. Oh, that's amazing. So, if I buy this

100 ... 1000 امتیاز اضافی دریافت خواهید کرد. اوه، عالی اوه، این شگفت انگیز است. بنابراین، اگر من این

dirty rag that has water on it, I can get 1,000 points. How much is a rag? $10. How

پارچه کثیف را که روی آن آب است بخرم، می توانم 1000 امتیاز دریافت کنم. کهنه چنده؟ 10 دلار

many points am I going to get? 1,000. What does that mean? Nothing. Maybe $1. So, guess

قراره چند امتیاز بگیرم؟ 1000. معنی آن چیست؟ هیچ چی. شاید 1 دلار بنابراین، حدس بزنید

what? I don't need your rag. Be careful with the loyalty points. Be careful with all these

چیست؟ من به پارچه تو نیازی ندارم مراقب امتیازات وفاداری باشید. مواظب همه این

tricks that they play on you. These asterisks are the worst.

ترفندهایی باشید که با شما بازی می کنند. این ستاره ها بدترین هستند.

I think the most humorous, which means funny thing, are these when I see these. There is

فکر می کنم طنزترین، یعنی خنده دارترین چیزها، وقتی اینها را می بینم، همین ها هستند.

a store in a mall that... In a hotel, there's a store, in a mall, in a hotel that I usually

یک فروشگاه در یک مرکز خرید وجود دارد که ... در یک هتل، یک فروشگاه وجود دارد، در یک مرکز خرید، در یک هتل که من معمولاً از آن سر می زنم

go through, and this store has been going out of business for the last three years.

، و این فروشگاه در سه سال گذشته از کار افتاده است.

So, at first, when you see... Or if you're a tourist and you're in the hotel, they go,

بنابراین، اول، وقتی می بینید ... یا اگر توریست هستید و در هتل هستید، می گویند:

"The store is going out of business. It must be a great sale. 70% off." Okay? So, you go,

"فروشگاه در حال از بین رفتن است. باید فروش عالی باشد. 70% تخفیف." باشه؟ بنابراین، شما می روید،

you buy something, you think you're getting a deal. Maybe you go back to the same area

چیزی می خرید، فکر می کنید معامله می کنید. شاید یک سال بعد به همان منطقه برگردید

a year later and like, "Hey, that store didn't go out of business."

و دوست داشته باشید، "هی، آن فروشگاه از بین نرفت."

There's another one called the "store closing sale". Same idea. They will put up these beautiful,

یکی دیگر به نام "فروش بسته شدن فروشگاه " وجود دارد. همین ایده آنها این تابلوهای زیبا و

huge signs to attract you, especially tourists, to come into their store and buy this. We're

بزرگ را نصب می کنند تا شما را به خصوص گردشگران جذب کنند تا وارد فروشگاه آنها شوید و این را بخرید. ما

going out of business. It's half price. Like, "Whoa, what a deal!" They're not going out

از کار خارج می شویم. نصف قیمته مانند "واو، چه معامله ای!" آنها از تجارت خارج نمی شوند

of business. Their store is not closing, but you think they are because they want you to

. فروشگاه آنها بسته نمی شود، اما شما فکر می کنید آنها به این دلیل هستند که می خواهند شما را به

impulse buy. They want you to buy their product, put it in your suitcase, and take it home,

خرید فوری بپردازید. آنها از شما می خواهند که محصول آنها را بخرید ، آن را در چمدان خود بگذارید و به خانه

and put it on your shelf, and never use it. That's what we do with souvenirs, isn't it?

ببرید و در قفسه خود بگذارید و هرگز از آن استفاده نکنید. این کاری است که ما با سوغاتی انجام می دهیم، اینطور نیست؟

So, we have to be careful with these flash sales, buy more, pay more, do more, blah,

بنابراین، ما باید مراقب این فروش های فلش باشیم، بیشتر بخریم، بیشتر بپردازیم، بیشتر انجام دهیم،

blah, blah. Be careful when you're shopping, but most importantly, have fun and don't let

بله، بلا، بلا. هنگام خرید مراقب باشید، اما مهمتر از همه، لذت ببرید و اجازه

the monsters at the shopping mall kill you.

ندهید هیولاهای موجود در مرکز خرید شما را بکشند.