VERBS to PHRASAL VERBS: Their meaning changes!

Hey, there. I'm Ronnie, here to teach you English. It's the purpose.

سلام. من رونی هستم، اینجا هستم تا به شما انگلیسی یاد بدهم. این هدف است.

Phrasal verbs. Oh, everyone hates them because

افعال مرکب. اوه، همه از آنها متنفرند، زیرا

they're so confusing, and they have a couple

آنها بسیار گیج کننده هستند، و آنها گاهی اوقات چند

different meanings sometimes, and they're just

معانی متفاوت دارند ، و آنها فقط یک

kind of weird, and awkward, and difficult.

جورهایی عجیب و غریب، ناهنجار و دشوار هستند.

A phrasal verb is a verb with a preposition.

فعل عبارتی یک فعل با حرف اضافه است.

Up, by, for, to, down. And I'll tell you how

بالا، توسط، برای، به، پایین. و من به شما خواهم گفت که

this lesson came about, or how I thought of this lesson. I was riding my bicycle on a

این درس چگونه شکل گرفت، یا چگونه به این درس فکر کردم. من در یک

beautiful day, and I was riding next to the lake, Lake Ontario, not that beautiful, and

روز زیبا دوچرخه سواری می کردم و در کنار دریاچه، دریاچه انتاریو، نه آنقدر زیبا، سوار می شدم و

I saw a sign that said, "We are cleaning up Lake Ontario." And if you've ever been

تابلویی را دیدم که روی آن نوشته شده بود: " دریاچه انتاریو را تمیز می کنیم." و اگر تا به حال

to Lake Ontario... Not Ontario Lake, it's

به دریاچه انتاریو رفته اید... نه دریاچه انتاریو، این

the lake in Toronto, in the surrounding area.

دریاچه در تورنتو، در منطقه اطراف است.

It's pretty dirty. It's polluted. It's not

خیلی کثیف است آلوده است

really safe to swim in it. We cannot eat the

واقعاً شنا کردن در آن بی خطر نیست . ما نمی توانیم

fish from it. I mean, we could, but you might

ماهی را از آن بخوریم. یعنی ما می‌توانیم، اما ممکن است

die or get really sick. I don't think that

بمیری یا واقعاً بیمار شوی. فکر نمی کنم

I've ever put my body in the lake, just because

تا به حال بدنم را در دریاچه گذاشته باشم، فقط به این دلیل که

it's so dirty. Like, yeah, you be the judge,

خیلی کثیف است. با این حال، بله، شما قاضی باشید

though. You can go and have a look. And when

. می توانید بروید و نگاه کنید. و وقتی

you're there, come visit me and I give you

آنجا هستید، به دیدن من بیایید و من به شما

some lessons. You can take private online lessons with

درس می دهم. شما می توانید دروس آنلاین خصوصی با

me, englishwithronnie.com, www.englishwithronnie.com.

من، englishwithronnie.com، www.englishwithronnie.com.

Hit me up for private online lessons. But let's get back to this. So, I'm riding my

برای درس های آنلاین خصوصی به من سر بزنید. اما بیایید به این موضوع برگردیم. بنابراین، من سوار

bike and the sign says, "Cleaning up Lake Ontario", and I thought, "Hmm, why did the

دوچرخه‌ام می‌شوم و تابلو می‌گوید، "پاکسازی دریاچه انتاریو"، و فکر کردم، "هوم، چرا روی

sign say 'cleaning up' and not 'cleaning' Lake Ontario? Why does it say 'cleaning up

تابلو نوشته "پاکسازی" و نه "تمیز کردن" دریاچه انتاریو؟ چرا روی آن نوشته شده است "تمیز کردن" تا

Lake Ontario' and not 'cleaning Lake Ontario'?

دریاچه انتاریو و نه «تمیز کردن دریاچه انتاریو»؟

Or, "We want to clean Lake Ontario. We want

یا «ما می خواهیم دریاچه انتاریو را تمیز کنیم. ما می خواهیم

to clean up Lake Ontario. Why do they use a phrasal verb 'up'?" So I thought about it,

دریاچه انتاریو را پاکسازی کنیم. چرا آنها از یک فعل عبارتی 'up' استفاده می کنند؟" بنابراین من در مورد آن فکر کردم،

and this is what I came up with. And it is confusing. So, to clean something, the base

و این چیزی است که به آن رسیدم. و این گیج کننده است. بنابراین، برای تمیز کردن چیزی،

verb, we clean dirt. We can dust something, you know, dust. We can wipe something, use

فعل پایه، خاک را تمیز می کنیم. می توانیم چیزی را گردگیری کنیم. می‌دانید ، گرد و غبار. ما می‌توانیم چیزی را پاک کنیم، از

some toxic chemicals, get that really shiny there. But if we clean something up, like

مواد شیمیایی سمی استفاده کنیم، در آنجا واقعاً براق شویم. اما اگر چیزی را تمیز کنیم، مانند

an object, we're not necessarily just removing

یک شی، لزوماً فقط

the dirt or the dust. We're actually putting

خاک یا گرد و غبار را پاک نمی‌کنیم.

things away. We're removing things, like garbage.

چیزها را کنار می گذاریم. ما چیزهایی مانند زباله را از بین می بریم.

So, it's kind of hard to clean a lake. You

بنابراین، تمیز کردن یک دریاچه به نوعی سخت است. شما

just, like, get some spray, it's clean. But if we clean up the lake, we're taking the

فقط می خواهید یک اسپری بگیرید، تمیز است. اما اگر دریاچه را تمیز کنیم، بدی ها را از بین می بریم.

bad shit out of it. We're taking out all the

ما همه

chemicals. They're never going to get this

مواد شیمیایی را از بین می بریم. آنها هرگز این کار را انجام نمی دهند. آنها

done. They're taking out the chemicals, they're

مواد شیمیایی را بیرون می آورند، آنها

taking out the garbage, all the crap that's

زباله ها را بیرون می آورند، همه مزخرفاتی را که

in there that doesn't belong. You can clean your room, you can dust it, you can get the

در آنجا وجود دارد و نمی توانند انجام دهند. شما می توانید اتاق خود را تمیز کنید، می توانید آن را گردگیری کنید، می توانید

dirt out, but if you clean up your room, you're

خاک را بیرون بیاورید، اما اگر اتاق خود را تمیز کنید،

taking the garbage out, making your bed, making

زباله ها را بیرون می آورید، تخت خود را مرتب می کنید و

sure it's all beautiful. So, cleaning up your

مطمئن می شوید که همه چیز زیبا است. بنابراین، تمیز کردن

room or cleaning your room is very different.

اتاق شما یا تمیز کردن اتاق شما بسیار متفاوت است.

You can't clean the lake. You can clean up the lake because you take stuff out of it.

شما نمی توانید دریاچه را تمیز کنید. شما می توانید دریاچه را تمیز کنید زیرا چیزهایی را از آن خارج می کنید.

Okay? Next one... Oh, I forgot. We can also

باشه؟ بعدی... اوه یادم رفت. می توانیم از

use the past tense. So I can say, "Oh, yeah,

زمان گذشته نیز استفاده کنیم. بنابراین می توانم بگویم، "اوه، آره،

yeah, yeah. Hey, guess what? I cleaned my room." Woo-hoo. Or if you're doing it now

آره، آره. هی، حدس بزن چی؟ اتاقم را تمیز کردم ." وو هو. یا اگر

in the process, "I'm cleaning my room." Okay?

در حال انجام این کار هستید، "من دارم اتاقم را تمیز می کنم." باشه؟

"I cleaned up the area" or "I'm cleaning up

"من منطقه را تمیز کردم " یا "من در حال تمیز کردن

the area."

منطقه هستم."

The next one is "to find". Do you know the past

مورد بعدی "پیدا کردن" است. آیا

tense of "find"? The past tense is "found",

زمان گذشته «یافتن» را می دانید؟ زمان گذشته «یافت» است،

f-o-u-n-d. So, if we find something, we look

f-o-u-n-d. بنابراین، اگر چیزی پیدا کنیم، به

for something specific, like, "Oh, oh, look,

دنبال چیز خاصی می‌گردیم، مانند: "اوه، اوه، نگاه کن،

I found my red marker." Purple marker, red marker. So, we look for something. But if

نشانگر قرمزم را پیدا کردم." نشانگر بنفش، نشانگر قرمز. بنابراین، ما به دنبال چیزی هستیم. اما اگر

we add "find out" or the past tense "found out", it means we discover information. We

«پیدا کن» یا زمان گذشته «پیدا کردم» را اضافه کنیم یعنی اطلاعاتی را کشف می کنیم. ما

discover something that we didn't know before. It

چیزی را کشف می کنیم که قبلاً نمی دانستیم. این

can be through observation or through learning.

می تواند از طریق مشاهده یا از طریق یادگیری باشد. می

You can say, "Oh, I found out through this

توانید بگویید: "اوه، من از طریق این ویدیو متوجه شدم

video that there's a difference between phrasal

که بین

verbs and just regular verbs. It was great."

افعال عبارتی و فقط افعال منظم تفاوت وجود دارد. عالی بود." مورد

Next one, "pick". The past tense is easy, it's just "picked". But the pronunciation's

بعدی، "انتخاب". زمان گذشته آسان است، فقط "انتخاب" است. اما تلفظش

kind of weird. We have to say it like a "t",

یه جورایی عجیبه ما باید آن را مانند یک "ت" بگوییم،

we have to say "picked". "I picked this one."

باید بگوییم "برگزیده". "من این یکی را انتخاب کردم."

So, we write it like an "ed", but it sounds like a "t" sound, so we say "picked". Can

بنابراین، ما آن را مانند یک "ed" می نویسیم، اما مانند صدای "t" به نظر می رسد، بنابراین می گوییم "انتخاب". آیا

you do it? "Picked". "Pick" or "picked" means

میتوانید آن را انجام دهید؟ "انتخاب شده". "انتخاب" یا "برگزیده" به این معنی است که

you choose something. "Oh, I picked this shirt

شما چیزی را انتخاب می کنید. "اوه، من امروز این پیراهن را انتخاب کردم

today because it's a beautiful colour." But if you pick up something, it's different.

زیرا رنگ زیبایی دارد." اما اگر چیزی را بردارید، فرق می کند.

Maybe if you're ordering food, people will say, "Oh, do you want delivery or pick up?"

شاید اگر در حال سفارش غذا هستید، مردم بگویند: "اوه، می خواهی تحویل بگیری یا تحویل بگیر؟"

Choose. I'm not choosing. I've already chosen.

انتخاب کنید. من انتخاب نمی کنم من قبلا انتخاب کردم

So, "pick up" means you retrieve, or less

بنابراین، "انتخاب کردن" به این معنی است که شما چیزی را بازیابی می کنید، یا کمتر

formal, get something. So, I can go and pick up

رسمی دریافت می کنید. بنابراین، من می‌توانم بروم و

a takeout order, or get. I can lift something,

یک سفارش تحویل بگیرم یا دریافت کنم. می‌توانم چیزی را بلند کنم،

like, "Oh, hold on, let me pick up the marker

مثلاً: "اوه، دست نگه دار، بگذار نشانگر را

off the table." So you're physically lifting

از روی میز بردارم." بنابراین شما از نظر فیزیکی

something. You've already chosen it, you're just physically actually lifting it.

چیزی را بلند می کنید. شما قبلاً آن را انتخاب کرده اید، فقط از نظر فیزیکی آن را بلند می کنید.

What are some other things? You can pick up

چند چیز دیگر چیست ؟ شما می توانید

people. "Oh, yeah." So you'll hear people say,

افراد را انتخاب کنید. "اوه، آره." بنابراین می شنوید که مردم می گویند:

"Oh, yeah. I went to the bar and I picked up

"اوه، آره. من به بار رفتم و

a guy last night." Like, damn, you're strong.

دیشب یک پسر را انتخاب کردم." لعنتی، تو قوی هستی

But it doesn't mean to lift. It has two meanings.

اما این به معنای بلند کردن نیست. دو معنا دارد.

One of them means, like, get, the other one

یکی از آنها به معنای، مانند، گرفتن، دیگری

means lift. So, if you pick up somebody at

به معنای بلند کردن است. بنابراین، اگر کسی را در

the bar, it means that you've lured them into

بار انتخاب کنید، به این معنی است که او را به

your bedroom. "Oh, what are you going to do? Are you going to play chess?" Mm-hmm.

اتاق خواب خود برده اید. "اوه، می خواهی چه کار کنی؟ می خواهی شطرنج بازی کنی؟" مممم

"Bring". Past tense is weird. "Brought". That's

"بیاور". زمان گذشته عجیب است. "آورده شده".

even a hard one to say because the spelling

گفتن آن حتی سخت است زیرا املای آن

looks so weird. B-r-o-u-g-h-t. So, if I brought

بسیار عجیب به نظر می رسد. آورده شده. بنابراین، اگر

something or I bring something, I mean I physically

چیزی آوردم یا چیزی بیاورم، منظورم این است که

carry it with me to another place. "Oh, look,

آن را به صورت فیزیکی با خودم به جای دیگری حمل می کنم. "اوه، ببین، امروز

I brought some markers today." But this one,

چند نشانگر آوردم ." اما این یکی،

"bring up" or "brought up" has three completely

«پرورش» یا « پرورش» سه

different meanings. So, "bring up" means to

معنای کاملاً متفاوت دارد. بنابراین، «بالا بردن» به معنای

talk about. I can say, "Hey, shh, don't bring

صحبت کردن است. می توانم بگویم، "هی، هه،

up the fact or don't talk about the fact that

این واقعیت را مطرح نکن یا در مورد این واقعیت صحبت نکن که

I'm wearing a yellow shirt today. Shh, don't,

من امروز پیراهن زرد پوشیده ام. هس، نکن

don't. Mm-mm, mm-mm." Or, "Oh, please talk

، نکن. میلی متر." یا، "اوه، لطفا در

about, please bring up the issue of the black

مورد آن صحبت کنید، لطفاً موضوع

curtains. We want to talk about it." It also

پرده های سیاه را مطرح کنید. ما می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم." همچنین به

means mention. Okay? "Oh, let's talk about the red cup. Please mention the red cup in

معنای ذکر است. باشه؟ "آه، بیایید در مورد جام قرمز صحبت کنیم. لطفاً در سخنرانی خود به جام قرمز اشاره کنید

your speech." Oh, you might hear people say,

." اوه، ممکن است بشنوید که مردم می گویند:

"Oh, I brought up dinner." It's like, you

"اوه، من شام را آوردم." مثل اینکه

talked about dinner? No, it means I barfed

در مورد شام صحبت کردی؟ نه به این معنی است که من قیچی کردم

or I vomited. "Vomit" is a very formal word.

یا استفراغ کردم. "استفراغ" یک کلمه بسیار رسمی است.

I prefer "barf". "Oh, I brought up my lunch.

من "برف" را ترجیح می دهم. "اوه، من ناهارم را آوردم.

Oh, I had a sandwich. Mm, yum." And it can also

اوه، یک ساندویچ خوردم. مام، یام." و همچنین می تواند به این

mean that you raise a child. Okay? We don't

معنی باشد که شما فرزندی را بزرگ می کنید. باشه؟ ما

grow children. Mm-mm, we raise children. So you,

بچه بزرگ نمی کنیم مم-مم، ما بچه ها را بزرگ می کنیم. پس شما،

if children are misbehaved, we'll be like, "Who

اگر بچه ها بدرفتاری کنید، ما اینطور می گوییم: "چه کسی

brought you up?" It means basically who educated

تو را بزرگ کرده است؟" اساساً به این معنی است که چه کسی شما را آموزش داده

you, who raised you. "Were you brought up..." Oh,

، چه کسی شما را بزرگ کرده است. "آیا شما بزرگ شده اید..." اوه،

there's an expression. "Were you brought up by

تعبیری وجود دارد. "تو توسط

wolves?" My mother brought me up. My mother raised

گرگ ها بزرگ شدی؟" مادرم مرا بزرگ کرد. مادرم مرا بزرگ کرد

me, cared for me, educated me. So there's one,

، از من مراقبت کرد، مرا تربیت کرد. بنابراین یک،

two, three different meanings for this one. Be

دو، سه معنی مختلف برای این یکی وجود دارد. مراقب

careful. And the last one, "show". Past tense,

باش. و آخرین مورد، "نمایش". زمان گذشته،

"showed". That pronunciation's easier, at least.

«نشان داده شد». حداقل این تلفظ راحت تر است.

So if I show you something, it's like display,

بنابراین اگر چیزی را به شما نشان دهم ، مانند نمایش است،

like... Markers. Now, let me show you my pet

مانند ... نشانگرها. حالا، اجازه دهید همستر حیوان خانگی ام را به شما نشان دهم

hamster. But if I show up, you'll hear people

. اما اگر من حاضر شوم، می‌شنوید که مردم

say, "Oh, hey, where's Ronnie? She didn't show up

می‌گویند: "اوه، هی، رونی کجاست؟ او

for the... The shoot. Where is she?" I don't know.

برای... عکسبرداری حاضر نشد. او کجاست؟" من نمی دانم.

"Oh, hey, you didn't show up last night." You're

"اوه، هی، تو دیشب ظاهر نشدی." شما می

like, "I didn't display? Was I supposed to display

گویید "نمایش ندادم؟ قرار بود

something? Did I forget?" But "show up" means

چیزی را نمایش دهم؟ فراموش کردم؟" اما «حضور» به معنای

attend. So if you don't show up for something,

حضور است. پس اگر برای چیزی حاضر نشدی به این

it means you didn't go. Okay? So, hey, please show up for the classes.

معنی است که نرفتی. باشه؟ بنابراین، هی، لطفا برای کلاس ها حاضر شوید.

Englishwithronnie.com, I have private online

Englishwithronnie.com، من کلاس های آنلاین خصوصی دارم

classes to help you with all of this confusion

تا به شما در رفع این سردرگمی

about phrasal verbs. So if you show up or you

در مورد افعال عبارتی کمک کنم. بنابراین اگر در کلاس خود حاضر شوید یا در

attend your class, you're going to be amazing

کلاس خود شرکت کنید،

at English. You're going to learn so much and

در زبان انگلیسی شگفت انگیز خواهید بود. خیلی چیزها یاد خواهید گرفت و

have fun. If you have questions, write them in

لذت خواهید برد. اگر سوالی دارید در

the comments. I hope that you enjoyed everything.

نظرات بنویسید. امیدوارم از همه چیز لذت برده باشید

And maybe you could go to the bar and pick up

و شاید بتوانید به بار بروید و

something more beautiful. Bye.

چیز زیباتری بردارید. خدا حافظ.