ONLY, ONLY, ONLY: So many meanings!

Hi.

It's only Ronnie giving you this lesson.

سلام

این فقط رونی است که این درس را به شما می دهد.

That's it.

همین است.

Just me.

فقط من توضیح

This lesson is hard for me to explain to

این درس برای

you, and I'm sure you just get, like, "What?"

من سخت است، و مطمئنم که شما فقط می‌گیرید، مثلاً «چی؟»

Really confused with this...

واقعا با این گیج شدم...

Without my lesson.

بدون درس من.

So, the focus today is on the word "only".

بنابراین، تمرکز امروز بر روی کلمه "فقط" است.

So, bear with me here.

پس اینجا مرا تحمل کن

We can put "only" in between, and at the beginning,

می‌توانیم «فقط» را در بین و در ابتدا

and at the end of each of these words, but

و انتهای هر یک از این کلمات قرار دهیم، اما

the meaning of the sentence changes.

معنای جمله تغییر می‌کند.

So, the first one, "Only she told Bob that she liked him."

بنابراین، اولین، "فقط او به باب گفت که او را دوست دارد."

If I put "only" at the beginning of the sentence,

اگر "فقط" را در ابتدای جمله قرار دهم،

this is going to emphasize the fact that nobody

این بر این واقعیت تأکید می کند که هیچ کس

else gave Bob information; only she gave Bob the information.

دیگری اطلاعاتی را به باب نداده است. فقط او اطلاعات را به باب داد.

She was the only person that spoke to Bob, so only she did it.

او تنها کسی بود که با باب صحبت کرد، بنابراین فقط او این کار را کرد.

Okay.

باشه

We've got the first one down.

ما اولی را پایین آورده ایم.

The next one.

بعدی.

If we put "only" before "told", we say, "She only told Bob that she liked him."

اگر "فقط" را قبل از "گفته" قرار دهیم، می گوییم: "او فقط به باب گفت که او را دوست دارد."

This has two meanings.

این دو معنا دارد.

It can mean the first...

می تواند به معنای اولی باشد...

The same as the first one.

همان اولی.

She only told Bob that she liked him.

او فقط به باب گفت که او را دوست دارد.

Nobody else has this information.

هیچ کس دیگری این اطلاعات را ندارد.

Okay?

باشه؟

Nobody else gave Bob the information.

هیچ کس دیگری این اطلاعات را به باب نداد.

The second meaning is this is the only information that Bob got.

معنای دوم این است که این تنها اطلاعاتی است که باب به دست آورده است.

So, she only told Bob what?

بنابراین، او فقط به باب گفت که چه؟

She only told Bob that she liked him.

او فقط به باب گفت که او را دوست دارد.

She didn't tell Bob any extra information.

او هیچ اطلاعات اضافی به باب نگفت.

And Bob's like, "Uh-uh."

و باب مثل "اوه اوه." و

And?

She's like, "No, that's it.

او می گوید: "نه، همین است.

That's it.

همین است.

That's it.

همین است.

That's it.

It's just that.

همین است.

فقط همین است.

Nothing else, Bob."

هیچ چیز دیگری، باب."

Okay?

Okay?

باشه؟

باشه؟

If we put "only" here, "She told only Bob that she liked him."

اگر "فقط" را در اینجا قرار دهیم، "او فقط به باب گفت که او را دوست دارد."

This means she didn't tell anyone else.

یعنی به کسی نگفته

It's a secret.

این یک راز است.

Okay?

Let's write that down.

باشه؟

بیایید آن را بنویسیم.

It's important.

مهم است.

So, this is a big secret, except I don't know how to spell "secret".

بنابراین، این یک راز بزرگ است، جز اینکه من نمی دانم چگونه "راز" را املا کنم.

No.

نه.

S-E...

S-E...

Can you help me out?

می توانید به من کمک کنید؟

S-E-C-R-E-T.

S-E-C-R-E-T.

Good.

Yes, we did it.

خوب

بله، ما آن را انجام دادیم.

Okay.

So, it's a secret.

باشه

بنابراین، این یک راز است.

She only told Bob.

او فقط به باب گفت. به

She didn't tell anyone else.

هیچ کس دیگری نگفت

The next one, "She told Bob only that she liked him."

نفر بعدی، "او فقط به باب گفت که او را دوست دارد."

This one is the same as this one.

این یکی همون یکیه

So, she didn't tell Bob more information.

بنابراین، او به باب اطلاعات بیشتری نگفت.

These guys are the same.

این بچه ها هم همینطورن

So, if we say, "She only told Bob that she liked him" or "She told Bob only that she

بنابراین، اگر بگوییم، "او فقط به باب گفت که او را دوست دارد" یا "او فقط به باب گفت که

liked him", Bob is just like, "Oh, you like me?"

او را دوست دارد"، باب دقیقاً مانند "اوه، تو من را دوست داری؟"

Ends?

به پایان می رسد؟

No.

Nothing else.

نه

هیچی دیگه

That's it.

همین است.

That's all you get, Bob.

این تمام چیزی است که به دست می آورید، باب.

Ask some questions, Bob.

چند سوال بپرس باب

See what your answer is.

ببین جوابت چیه

Next one.

بعدی

If we put here, "She told Bob that only she liked him", uh-oh, hmm, Bob's kind of a bit

اگر اینجا بگذاریم، "او به باب گفت که فقط او او را دوست دارد"، اوه-اوه، هوم، باب یک جورهایی

of a loser because no one else likes Bob.

بازنده است زیرا هیچ کس دیگری باب را دوست ندارد.

Okay?

باشه؟

This girl is the only girl that likes Bob, so she's like, "Bob, I'm the only girl that

این دختر تنها دختری است که باب را دوست دارد، پس می گوید: "باب، من تنها دختری هستم که

likes you.

تو را دوست دارم.

This is your...

It's just me.

You got it.

It's your choice."

Poor Bob.

بیچاره باب

So, now we get to another tricky one, and this is, "What is going on here, Ronnie?"

بنابراین، اکنون به یکی دیگر از موارد پیچیده می رسیم، و این این است: "اینجا چه خبر است، رونی؟"

I give up.

من تسلیم می شوم.

She told Bob that she only liked him.

او به باب گفت که فقط او را دوست دارد.

If I emphasize the word "liked" here, it means

اگر اینجا روی کلمه "لایک" تاکید کنم،

that she doesn't love him, she doesn't hate

یعنی او را دوست ندارد ، از او متنفر نیست

him, she just...

She just doesn't love him.

، فقط...

او را دوست ندارد. یه

She kind of likes him.

جورایی ازش خوشش میاد

So, in slang, we say, like, "Bob's in the friend zone."

بنابراین، در زبان عامیانه، ما می گوییم، مانند، "باب در منطقه دوست."

Okay?

باشه؟

If you're in the friend zone, right here, friend zone, it means that this girl, yeah,

اگر شما در منطقه دوست هستید، همین جا، منطقه دوست، به این معنی است که این دختر، آره،

she's not going to be your girlfriend; she will be your friend.

او دوست دختر شما نخواهد بود . او دوست شما خواهد بود

And that's cool sometimes, too.

و این هم گاهی اوقات جالب است.

Bob, don't worry about it.

باب، نگرانش نباش

But...

Oops, I'm just kicking things.

اما...

اوه، من فقط به چیزها لگد می زنم.

So, if I said, "She told Bob that she only liked him."

بنابراین، اگر بگویم، "او به باب گفت که فقط او را دوست دارد."

I only like you; I don't love you.

من فقط تو را دوست دارم؛ من تو را دوست ندارم

But if I put the emphasis on "him", like this,

اما اگر روی "او" تاکید کنم، مانند

"She told Bob that she only liked him", that

"او به باب گفت که فقط او را دوست دارد"، این

changes the meaning to a very positive meaning.

معنی را به معنای بسیار مثبت تغییر می دهد.

English is so confusing.

انگلیسی خیلی گیج کننده است.

Saying that she doesn't like anyone else, only Bob.

گفتن که از هیچکس دیگه خوشش نمیاد، فقط باب.

So, be careful on the emphasis.

پس مراقب تاکید باشید.

Okay?

باشه؟

So, one more time.

بنابراین، یک بار دیگر.

"She told Bob that she only liked him."

او به باب گفت که فقط او را دوست دارد.

I don't love you, Bob; I just like you.

من تو را دوست ندارم، باب. من فقط شما را دوست دارم.

Bad for Bob.

بد برای باب

"She told Bob that she only liked him."

او به باب گفت که فقط او را دوست دارد.

Good for Bob.

برای باب خوبه

Bob's in there.

باب آنجاست

Mm-hmm.

مممم

All right.

بسیار خوب.

So, these two, these three can have the same meaning as well.

بنابراین، این دو، این سه نیز می توانند معنای یکسانی داشته باشند.

"Bob, you're a lucky guy.

"باب، تو پسر خوش شانسی هستی.

She told Bob that she liked only him."

او به باب گفت که فقط او را دوست دارد."

I could be a little psycho at the same time.

من می توانم در عین حال کمی روانی باشم.

Means she doesn't like anyone else, only you, Bob.

یعنی اون از هیچکس دیگه خوشش نمیاد ، فقط تو رو دوست نداره باب.

It's all on you.

همه چیز به عهده شماست.

"She told Bob that she liked him only."

او به باب گفت که فقط او را دوست دارد.

Okay.

We don't know if this is a romantic partnership

باشه

ما نمی دانیم که آیا این یک شراکت عاشقانه است

or they're just friends or mates, but Bob,

یا آنها فقط دوست هستند یا همسر، اما باب،

you're in for some trouble with this lady.

شما با این خانم مشکل دارید.

She doesn't like anyone else.

او هیچ کس دیگری را دوست ندارد

She only likes you, or she kind of only just likes you.

او فقط شما را دوست دارد یا فقط شما را دوست دارد.

So, English, the word "only", we fight about it.

بنابراین، انگلیسی، کلمه "فقط"، ما در مورد آن دعوا می کنیم.

"Oh, if we put it here, it's this; if we put it here, it's this."

"اوه، اگر آن را اینجا بگذاریم، این است، اگر آن را اینجا بگذاریم، این است."

I hope that this lesson kind of irons out or clears out some questions that you have.

امیدوارم این درس برخی از سوالات شما را برطرف کرده یا برطرف کند.

I'm going to go over here and just only give

من به اینجا می روم و فقط به

you the opportunity to absorb this and look

شما این فرصت را می دهم که این را جذب کنید و

at the board, take notes.

به تابلو نگاه کنید، یادداشت برداری کنید.

I'm only over here.

من فقط اینجا هستم

I'm over here only.

من فقط اینجا هستم

Only am I over here.

فقط من اینجا هستم