Have natural and DRAMATIC conversations by using HYPERBOLE!

"Hyperbole". What is a "hyperbole"? Wow, it's hot in there. My name's Ronnie. And

"هذا". "هیپربولی" چیست؟ وای اونجا گرمه اسم من رونی است و

this is a funny story — as they all are — is when I first started doing things,

این یک داستان خنده دار است - همانطور که همه آنها هستند - وقتی برای اولین بار شروع به انجام کارها

I saw this word as a "hyperbole". And I thought: "Wow, 'hyperbole' — that's a

کردم، این کلمه را به عنوان یک "هذا" دیدم. و من فکر کردم: "وای، "هذا" - این

weird word." But it's actually "hyperbole". Huh? And it's the first

کلمه عجیبی است." اما در واقع "هذلولی" است. متعجب؟ و این اولین

time ever that I've looked at this English word and gone: "Wow, we've

باری است که به این کلمه انگلیسی نگاه می‌کنم و می‌گویم : "وای، ما در

actually pronounced the... the 'l' and the 'e' together." So, this is a

واقع... "l" و "e" را با هم تلفظ کردیم." بنابراین، این یک

"hyperbole". It's not. This is a "hyperbole". What is a "hyperbole"? A

"هذا" است. این نیست. این یک "هذا" است. "هیپربولی" چیست؟ یک

"hyperbole" is basically acting like a drama queen, as I was doing in the

"هذا" اساساً مانند یک ملکه درام عمل می کند ، همانطور که من در ویدیو انجام می دادم

video. If you want to exaggerate something; exaggerated statements —

. اگر می خواهید چیزی را اغراق کنید؛ عبارات اغراق آمیز -

these are not literal statements; they're exaggerating. They're for all

اینها جملات تحت اللفظی نیستند. آنها اغراق می کنند آنها برای تمام

the drama queens out there. If you want to improve your vocabulary — mm-hmm —

ملکه های درام موجود هستند. اگر می خواهید دایره لغات خود را بهبود ببخشید - mm-hmm -

then hyperboles are a great way to do this. And the only problem is they're

پس هذلولی ها یک راه عالی برای انجام این کار هستند . و تنها مشکل این است که آنها

not formal language; it's very slang, very street, very today. So, you have to

زبان رسمی نیستند. این خیلی عامیانه است، خیلی خیابانی، خیلی امروز. بنابراین، باید

understand that it's not literal. So, I wouldn't write these in scientific

درک کنید که تحت اللفظی نیست. بنابراین، من اینها را در

essays, or experiments, or PhD dissertations. So, let's go.

مقالات علمی، آزمایش‌ها یا پایان‌نامه‌های دکترا نمی‌نویسم. پس بزن بریم.

They can be describing many things. For example, time. "Oh, man, this is taking

آنها می توانند چیزهای زیادی را توصیف کنند. مثلا زمان. "اوه، مرد، این

forever!" But it's not, though; because "forever" is just like eternity. So,

برای همیشه طول می کشد!" اما اینطور نیست. زیرا "ابد" درست مانند ابدیت است. بنابراین،

it's... if you want to say something's taking me a long time, we exaggerate it.

این است که... اگر می خواهید بگویید چیزی برایم طولانی شده است، ما در مورد آن اغراق می کنیم.

We say: "This is taking forever". Oh, god. "Ages": "It's taking ages for me to

ما می گوییم: "این برای همیشه طول می کشد". اوه خدا "عصر": "سن و سال طول می

get the document from the government." You're just saying: "It's taking me a

کشد تا سند را از دولت بگیرم." شما فقط می گویید: "

long time." And, like most things, if it's important, it can take a

مدت زیادی طول می کشد." و مانند بسیاری از چیزها، اگر مهم باشد، ممکن است یک

"lifetime". Again, not literal. A "lifetime" means a long time. Quality.

"عمر" طول بکشد. باز هم به معنای واقعی کلمه نیست. "عمر" به معنای زمان طولانی است. کیفیت.

This one's not really slang, but we use it a lot, like: "Oh my god, my mom is

این یکی واقعاً عامیانه نیست، اما ما زیاد از آن استفاده می کنیم، مانند: "اوه خدای من، مامان من

the best mom ever." And we use words, like: "the best" or "the worst". And to

بهترین مامان است." و از کلماتی مانند: "بهترین" یا "بدترین" استفاده می کنیم. و برای

make them even stronger, we say: "ever". "This is the worst food ever. I'm never

قوی تر کردن آنها می گوییم: "همیشه". "این بدترین غذای تاریخ است. من دیگر هرگز نمی

eating again." But you are going to, cause if you didn't eat again, you would

خورم." اما شما می خواهید، زیرا اگر دوباره غذا نمی خوردید، خواهید

die. So, be careful. "Massive". Size. We talk about the size of things. Classic,

مرد. خیلی مراقب باش. "عظیم". اندازه. ما در مورد اندازه چیزها صحبت می کنیم. کلاسیک،

classic. People go fishing and they catch a fish this big, but that's kind

کلاسیک. مردم به ماهیگیری می روند و ماهی به این بزرگی می گیرند، اما این یک

of boring. So, you might hear some people talk about how things that they

جور کسل کننده است. بنابراین، ممکن است بشنوید که برخی افراد در مورد اینکه چگونه چیزهایی که دارند "عظیم" هستند صحبت می کنند

have are "massive". People might say: "I have a massive snake. Would you like to

. مردم ممکن است بگویند: " من یک مار بزرگ دارم. آیا دوست دارید

see it?" Or things can be "huge"; "huge" and "massive" are the same — they mean

آن را ببینید؟" یا چیزها می توانند "بزرگ" باشند. "بزرگ" و "عظیم" یکسان هستند - آنها به معنای

very big. The opposite of this is "tiny". Somebody might say: "Oh, I have

بسیار بزرگ هستند. نقطه مقابل این "کوچک" است. ممکن است کسی بگوید: "اوه، من

a massive snake!" And then when you look at the snake, it's actually tiny. And

یک مار بزرگ دارم!" و وقتی به مار نگاه می کنید، در واقع کوچک است. و

you say: "Yeah, yeah, your snake is super tiny there, buddy". Tiny snake.

شما می گویید: "آره، بله، مار شما آنجا بسیار کوچک است، رفیق". مار کوچک.

My Mom always said this: -"Ronnie, I told you 100 times: Don't pick your

مامانم همیشه اینو میگفت : - رونی 100 بار بهت گفتم : دماغتو

nose." -"I counted. It was 42. And that was 43, Mom, so you're still not at

نچین . -"شمارش کردم. 42 بود. و 43 بود، مامان، پس تو هنوز به

100." So, we use this to exaggerate how many times we tell someone. We nag at

100 نرسیدی." بنابراین، ما از این برای اغراق کردن چند بار به کسی استفاده می کنیم. ما به آنها نق می زنیم

them: "I told you 100 times not to do that!" No, that was seven now. This is a

: "100 بار به شما گفتم این کار را نکنید!" نه، الان هفت بود. این یک

classic. Classic. So, you go out drinking, and you wake up the next day

کلاسیک است. کلاسیک. بنابراین، شما بیرون می روید و مشروب می خورید و روز بعد با یک خماری وحشتناک از خواب بیدار می شوید

with a terrible hangover. And a "hangover" is something that you get the

. و «خماری» چیزی است که

next day after drinking too much; you're dehydrated. And you promise, you say:

روز بعد پس از نوشیدن بیش از حد به آن دچار می‌شوید. شما کم آب شده اید و تو قول می دهی، می گویی:

"I'm never going to drink again." Or: "I'm never gonna drink again." Hey,

"دیگر آب نخواهم خورد." یا: "من دیگر هرگز مشروب نخواهم خورد." هی،

guess what? That's a "hyperbole". Of course you're going to drink again;

حدس بزن چیه؟ این یک "هذا" است. مطمئناً دوباره مشروب می خورید.

you're going to have water. I know in like next weekend, you're still going to

قراره آب بخوری من می دانم که در آخر هفته آینده، شما هنوز

have a beer or a delicious glass of wine. So, you're lying. You're just

هم یک آبجو یا یک لیوان شراب خوشمزه می خورید. بنابراین، شما دروغ می گویید. تو فقط

lying. "My leg is killing me." Did you know that my leg was a killer? My leg

دروغ میگی "پایم دارد مرا می کشد." آیا می دانستی که پای من یک قاتل بود؟ پای من

can come off and actually go: "Ah!" and kill me. But it can't. We just say: "Oh,

می تواند جدا شود و در واقع برود: "آه!" و مرا بکش اما نمی تواند. ما فقط می گوییم: "اوه،

you know, my leg's killing me." Or: "Oh, my head's... I have a headache. It's

می دانید، پای من دارد مرا می کشد." یا: "اوه، سرم... سرم درد می کند،

killing me." Just feeling a lot of pain, aren't you? It' not actually dying from

مرا می کشد." فقط احساس درد زیادی می کنی، اینطور نیست؟ در واقع از آن نمی میرد

it. And this is kind of creepy, too, this last one. "My arm hurts so much" —

. و این هم یه جورایی ترسناکه، این آخری. "بازوی من خیلی درد می کند" -

okay? This... this arm hurt — "so I just want to cut it off". Well, do you know

باشه؟ این ... این بازو درد می کند - "پس من فقط می خواهم آن را قطع کنم". خب میدونی

what? I don't think that's a good solution because if you actually

چیه؟ فکر نمی‌کنم این راه‌حل خوبی باشد، زیرا اگر واقعاً

"amputate" — which means cut off your arm — you're not gonna have an arm. And

"قطع پا" را انجام دهید - که به معنای قطع کردن دست است - بازو نخواهید داشت. و

I think that actually cutting your arm off, would have more pain than whatever

من فکر می کنم که در واقع قطع کردن بازوی شما ، درد بیشتری نسبت به

your ailment is now. So, for all you drama queens out there, this lesson's

هر بیماریی که اکنون دارید خواهد داشت. بنابراین، برای همه شما ملکه‌های نمایشی، این درس

for you. Improve your vocabulary with hyperboles or hyperboles, if you'd like.

برای شماست. در صورت تمایل دایره لغات خود را با هذل یا هذل گویی بهبود دهید.

I'm out of here for now. Gonna go chop off my own tongue.

من فعلا از اینجا خارج هستم. برم زبانم را بردارم