Learn English with Mario

It's-a me, Emma.

این من هستم، اما.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Today, I am going to answer an important question.

امروز قصد دارم به یک سوال مهم پاسخ دهم.

Does Mario speak English well?

آیا ماریو به خوبی انگلیسی صحبت می کند؟

So Mario is a character in a popular video game.

بنابراین ماریو یک شخصیت در یک بازی ویدیویی محبوب است.

He's been in many video games, for example, Super Mario Brothers.

او در بسیاری از بازی های ویدیویی، به عنوان مثال، Super Mario Brothers حضور داشته است.

He has a brother named Luigi, and when I was a kid, I loved to play Mario video games.

او یک برادر به نام لوئیجی دارد و وقتی بچه بودم، دوست داشتم بازی های ویدیویی ماریو بازی کنم.

Mario is not a native speaker of English.

ماریو زبان مادری انگلیسی نیست.

English is his second language, so I thought today would be a good day to learn from Mario

انگلیسی زبان دوم اوست، بنابراین فکر کردم امروز روز خوبی برای یادگیری از ماریو

and to analyze Mario's English.

و تجزیه و تحلیل انگلیسی ماریو خواهد بود.

So, the first question, does Mario speak English well?

بنابراین، اولین سوال، آیا ماریو به خوبی انگلیسی صحبت می کند؟

Well, that's a good question.

خب، این سوال خوبی است.

My answer as an English teacher is, in some ways, yes, but in other ways, no.

پاسخ من به عنوان یک معلم زبان انگلیسی، از برخی جهات، بله، اما از جهات دیگر، خیر است.

So today, we're going to look at Mario's mistakes in different expressions he uses frequently,

بنابراین امروز، ما به اشتباهات ماریو در عبارات مختلفی که به طور مکرر استفاده می کند نگاه می کنیم،

and we're also going to talk about what Mario does very well.

و همچنین در مورد کارهایی که ماریو به خوبی انجام می دهد صحبت خواهیم کرد.

Now, I use the word "Mario"; I have a Canadian accent.

در حال حاضر، من از کلمه "ماریو" استفاده می کنم. من لهجه کانادایی دارم.

If you're in the US or in England or Australia or another country, there might be a little

اگر در ایالات متحده یا انگلیس یا استرالیا یا کشور دیگری هستید، ممکن است

bit of a difference in the way you pronounce the name Mario.

در نحوه تلفظ نام ماریو کمی تفاوت وجود داشته باشد.

So the plan for today is we are going to learn from Mario, we'll look at his mistakes and

بنابراین برنامه امروز این است که ما از ماریو یاد بگیریم، به اشتباهات او و

what he does well, but first, let's talk about who Mario is.

کارهایی که او به خوبی انجام می دهد نگاه می کنیم، اما ابتدا اجازه دهید در مورد اینکه ماریو کیست صحبت کنیم.

So, Mario has a special job; he is a plumber.

بنابراین، ماریو کار ویژه ای دارد. او یک لوله کش است

A plumber is a person who fixes water pipes.

لوله کش شخصی است که لوله های آب را تعمیر می کند.

They might do other things, but that's one of the main functions of a plumber; they fix

آنها ممکن است کارهای دیگری انجام دهند، اما این یکی از وظایف اصلی یک لوله کش است.

pipes.

لوله ها را تعمیر می کنند.

One interesting thing to notice is the word "plumber" has a "b", but we do not pronounce

نکته جالب توجه این است که کلمه "لوله کش" دارای "b" است، اما ما

the "b".

"ب" را تلفظ نمی کنیم.

So it's like it doesn't exist; we say "plumber", but in the spelling, there's a "b".

پس مثل این است که وجود ندارد. ما می گوییم "لوله کش"، اما در املا، "ب" وجود دارد.

So that's his job.

پس این کار اوست.

Mario is also a hero; he fights the bad guys and he saves the princess, Princess Peach.

ماریو همچنین یک قهرمان است. او با افراد بد مبارزه می کند و شاهزاده خانم، پرنسس هلو را نجات می دهد.

So that's something else Mario does, but what I'm most interested in is that Mario is an

پس این کار دیگری است که ماریو انجام می دهد، اما چیزی که من بیشتر به آن علاقه دارم این است که ماریو یک

English language learner, and he's done quite well for himself.

زبان آموز انگلیسی است و برای خودش خیلی خوب عمل کرده است.

So let's look at Mario's English.

پس بیایید به انگلیسی ماریو نگاه کنیم.

All right, the first expression of Mario, he says, "It's-a me, Mario!"

بسیار خوب، اولین بیان ماریو، او می گوید: "این من هستم، ماریو!"

So what do I like about this sentence?

پس من چه چیزی را در مورد این جمله دوست دارم؟

What's good about it?

چه چیزی در مورد آن خوب است؟

Well, I love that Mario uses a contraction.

خوب، من عاشق این هستم که ماریو از انقباض استفاده می کند.

So in this case, the contraction is "it's".

بنابراین در این حالت، انقباض "آن" است.

A contraction is when we take two words and combine them into one word with an apostrophe.

انقباض زمانی است که دو کلمه را می گیریم و آنها را در یک کلمه با آپاستروف ترکیب می کنیم.

So for example, "it's", "he's", "she's", "we've", "I'd", "I'll", these are all contractions.

برای مثال، «این است»، «او هست»، «او هست»، «ما داریم»، «می‌خواهم»، «می‌خواهم»، اینها همه انقباض هستند.

So, Mario took "it is", put an apostrophe there, and changed it to "it's".

بنابراین، ماریو "it is" را گرفت، یک آپستروف را در آنجا قرار داد و آن را به "it's" تغییر داد.

"It's-a me, Mario!"

"من هستم، ماریو!"

So "it's" is great because it's very common in conversational English, and we try to teach

بنابراین "it's" بسیار عالی است زیرا در مکالمه انگلیسی بسیار رایج است و ما سعی می کنیم به

our students or English language learners to use contractions in conversation because

دانش آموزان خود یا زبان آموزان انگلیسی یاد دهیم که از انقباضات در مکالمه استفاده کنند زیرا

it's very common and very important to do.

انجام این کار بسیار رایج و بسیار مهم است.

So I like that about Mario.

بنابراین من این را در مورد ماریو دوست دارم.

I like he uses contractions; that's good.

دوست دارم از انقباضات استفاده کند. خوبه.

What don't I like?

چه چیزی را دوست ندارم؟

Well, from an English teaching perspective, I don't like the fact he uses "a" here.

خوب، از منظر تدریس زبان انگلیسی، من از این واقعیت که او در اینجا از "a" استفاده می کند، خوشم نمی آید.

"It's-a".

"این یک".

"It's-a me."

"همونه."

So that's a problem.

پس این یک مشکل است.

So what I would tell Mario is, "Mario, get rid of the 'a' and just say, 'It's me, Mario.

بنابراین چیزی که به ماریو می‌گویم این است: "ماریو، از شر "a" خلاص شو و فقط بگو: "این من هستم، ماریو. من

It's me, Mario.'"

هستم، ماریو."

So as an English teacher, that's what I would recommend he do.

بنابراین به عنوان یک معلم انگلیسی، این کاری است که به او توصیه می‌کنم.

All right, let's look at the next sentence Mario says.

بسیار خوب، بیایید به جمله بعدی که ماریو می گوید نگاه کنیم.

Mario says, "I'm-a gonna win.

ماریو می گوید: "من برنده خواهم شد.

I'm-a gonna win."

من برنده خواهم شد."

So what's good about this sentence?

خوب این جمله چیست؟

Well, first off, he has a contraction.

خب اولش انقباض داره

Just like what I mentioned here, he has the contraction "I'm".

درست مانند آنچه در اینجا ذکر کردم، او انقباض "من" را دارد.

So "I'm" is a contraction; it means "I am".

بنابراین "من" یک انقباض است. یعنی "من هستم".

When we put those together and add an apostrophe, we're saying "I'm".

وقتی آنها را کنار هم قرار می دهیم و یک آپستروف اضافه می کنیم، می گوییم "من".

That's great.

عالیه.

Mario also uses a reduction.

ماریو نیز از کاهش استفاده می کند.

So a reduction is when English speakers speak quickly, sometimes they change words.

بنابراین کاهش زمانی است که انگلیسی زبانان سریع صحبت می کنند، گاهی اوقات کلمات را تغییر می دهند.

So for example, instead of saying "going to", you know, sometimes we're a little bit more

بنابراین، به‌عنوان مثال، به‌جای گفتن «رفتن به»، می‌دانید، گاهی اوقات کمی

lazy and we'll say "gonna".

تنبل‌تر می‌شویم و می‌گوییم «می‌خواهم».

So "gonna" means "going to", and it's more natural speech in conversation.

بنابراین "gonna" به معنای "رفتن به" است و گفتار طبیعی تر در گفتگو است.

Mario does a good job with this.

ماریو با این کار به خوبی کار می کند.

Mario says, "I'm-a gonna win."

ماریو می گوید: "من برنده خواهم شد."

So I like that he says "gonna", and again, that means "going to".

بنابراین من دوست دارم که او می گوید "gonna"، و دوباره، این به معنای "رفتن به" است.

I also like that Mario correctly used the base form of the verb "win".

من همچنین دوست دارم که ماریو به درستی از شکل پایه فعل "برد" استفاده کند.

So instead of saying "I'm gonna winning" or "I'm gonna to win", I like that he just had

بنابراین به جای گفتن "من برنده می شوم" یا "من می خواهم برنده شوم"، دوست دارم که او

"win" here.

اینجا فقط "برنده" شده است.

That was good.

خوب بود.

"I'm going to win" or "I'm gonna win".

"من برنده می شوم" یا "من برنده می شوم".

So good job with that, Mario.

کار خوبی با آن، ماریو.

What are his mistakes?

اشتباهات او چیست؟

Well, again, it's that "a" sound.

خوب، دوباره، آن صدای "a" است.

"I'm-a gonna win."

"من برنده خواهم شد."

So I would tell Mario, "Get rid of this extra sound.

بنابراین به ماریو می‌گفتم: "از شر این صدای اضافی خلاص شوید.

Just say 'I'm going to win'."

فقط بگویید "من برنده خواهم شد".

"I'm gonna win."

"من برنده خواهم شد."

Okay.

باشه.

So, the next thing I like that Mario says is he often says the word "ouch", "ouch".

بنابراین، چیز بعدی که ماریو می گوید دوست دارم این است که او اغلب کلمه "اوچ"، "اوخ" را می گوید.

What does this word mean?

این کلمه به چه معناست؟

Well, we say "ouch" when we get hurt.

خوب، وقتی صدمه می بینیم می گوییم "اوه".

"Ouch, that hurt."

"اوه، این درد دارد."

Or "ouch".

یا "اوخ".

So I'm happy Mario uses this word.

بنابراین خوشحالم که ماریو از این کلمه استفاده می کند.

It's good vocabulary.

واژگان خوبی است.

It's very common for native English speakers to use.

استفاده از آن برای انگلیسی زبانان بومی بسیار رایج است.

So there's nothing wrong with that.

بنابراین هیچ ایرادی در آن وجود ندارد.

Good job, Mario.

کار خوب، ماریو.

"Ouch" is a great word.

"اووخ" کلمه بسیار خوبی است.

Let's look at some other expressions of Mario.

بیایید به برخی از عبارات دیگر ماریو نگاه کنیم.

Our next Mario expression is "Here we go!"

عبارت بعدی ماریو ما این است که "اینجا می رویم!"

That wasn't a good impression.

این برداشت خوبی نبود.

Let me try again.

بگذارید دوباره امتحان کنم.

"Here we go!"

"اینجا ما رفتیم!"

Okay, maybe a little better.

خوب، شاید کمی بهتر است.

So this is something Mario says when his car is about to start or when he's starting to

بنابراین این چیزی است که ماریو زمانی که ماشینش در شرف استارت است یا زمانی که شروع به

move.

حرکت می کند می گوید.

So there are no mistakes with this expression.

بنابراین هیچ اشتباهی در این عبارت وجود ندارد.

This is a very good expression, and it's appropriate.

این بیان بسیار خوبی است و مناسب است.

It sounds natural.

طبیعی به نظر می رسد.

We use it, like Mario does, when something is starting to move.

ما از آن استفاده می کنیم، مانند ماریو، زمانی که چیزی شروع به حرکت می کند.

For example, a rollercoaster, okay?

مثلاً ترن هوایی، باشه؟

So imagine you're starting to go up a rollercoaster, you might say, "Here we go!"

بنابراین تصور کنید که در حال شروع به بالا رفتن از یک ترن هوایی هستید، ممکن است بگویید: "بفرمایید!"

So it's something you might say when the car or the bicycle or whatever vehicle you're

بنابراین این چیزی است که وقتی ماشین یا دوچرخه یا هر وسیله دیگری که

in starts to move.

در آن هستید شروع به حرکت می کند ممکن است بگویید.

I also like that this sentence has good subject-verb agreement.

من همچنین دوست دارم که این جمله توافق فاعل و فعل خوبی داشته باشد.

So what do I mean by that?

پس منظور من از آن چیست؟

Well, a mistake someone might make is they might say, "Here we goes."

خب، اشتباهی که ممکن است کسی مرتکب شود این است که ممکن است بگوید: "اینجا می‌رویم."

They might add an "s" or an "es" to "go", but that would be a mistake.

آنها ممکن است یک "s" یا "es" را به "go" اضافه کنند، اما این یک اشتباه است.

Mario's correct.

ماریو درست میگه

We and "go" are in agreement.

ما و «برو» با هم توافق داریم.

The subject, which is "we", and the verb, "go", they match.

فاعل که «ما» است و فعل «رفتن» مطابقت دارند.

So good job, Mario.

خیلی خوبه، ماریو.

All right, another expression Mario says is, "Let's-a-go!", "Let's-a-go!"

بسیار خوب، عبارت دیگری که ماریو می گوید این است: "بیا برویم!"، "بیا برویم!"

So what's wrong with this sentence?

پس این جمله چه اشکالی دارد؟

Well, let's start with what's good.

خوب، بیایید با آنچه خوب است شروع کنیم.

What's good?

چه خوب؟

Well, Mario uses a contraction.

خوب، ماریو از انقباض استفاده می کند.

Yes, another contraction.

بله، یک انقباض دیگر.

What's the contraction in this expression?

انقباض در این عبارت چیست؟

Well, if you look here, there's an apostrophe and an "s", so this actually is two words

خوب، اگر به اینجا نگاه کنید، یک آپاستروف و یک "s" وجود دارد، بنابراین این در واقع دو کلمه است

that have been put into one.

که در یک کلمه قرار گرفته اند.

"Let's" is the contraction for "let us".

"بیایید" انقباض "بگذاریم" است.

And I like that Mario says, "Let's-go!", very, very common English expression.

و من دوست دارم که ماریو می‌گوید «بریم!»، عبارت بسیار بسیار رایج انگلیسی.

I say that probably 100 times a day.

من این را احتمالا 100 بار در روز می گویم.

We use it all the time.

ما همیشه از آن استفاده می کنیم.

I also want to say that it's important to say "let's-go" instead of "let us-go".

من همچنین می خواهم بگویم که مهم است که به جای "بگذار برویم" بگوییم "بگذار بریم".

If you say "let us-go", it sounds like somebody is a prisoner, or they are captured, they

اگر بگویید "ما را رها کن"، به نظر می رسد که فلانی زندانی است، یا اسیر شده اند،

are being kept as a prisoner, and they're saying, "Let us-go!"

به عنوان زندانی نگه داشته می شوند، و می گویند "بگذار برویم!"

So that's not what Mario means.

پس منظور ماریو این نیست.

If we're talking about going, so for example, you know, it's time to go, we should say "let's-go".

اگر در مورد رفتن صحبت می کنیم، مثلاً می دانید، وقت رفتن است، باید بگوییم «بریم».

So Mario gets this correct, that's great.

بنابراین ماریو این را درست می‌فهمد، این عالی است.

I should have written that there was a problem here, I forgot to write here, but what's bad

باید می نوشتم اینجا مشکلی بود یادم رفت اینجا بنویسم اما

about this example?

این مثال چه بدی دارد؟

"Let's-a-go!"

"بیا بریم!"

The issue is this "a", "a", Mario, come on, let's get rid of that "a".

مسئله این است که "الف"، "الف"، ماریو، بیا، بیا از شر آن "الف" خلاص شویم.

Mario loves the "a", I'm-a gonna win, let's-a-go.

ماریو عاشق "a" است، من برنده خواهم شد، بیایید برویم.

We need to get rid of that "a", Mario.

ما باید از شر آن "a"، ماریو، خلاص شویم.

"Let's-go."

"بیا بریم."

All right, well, here's a great example where he didn't have the "a" sound.

بسیار خوب، خوب، اینجا یک مثال عالی است که در آن صدای "a" را نداشت.

Mario says, "Way-to-go, way-to-go."

ماریو می‌گوید: "راه برو، راه برو."

So this is actually, again, a great expression.

بنابراین این در واقع، دوباره، یک بیان عالی است.

There's no problems with this, good job, Mario.

هیچ مشکلی با این وجود ندارد، کار خوبی است، ماریو.

"Way-to-go, Mario."

"مهربون، ماریو."

"Way-to-go" means well done, good job.

"راه به راه" به معنای خوب انجام شده، کار خوب است.

Yes, we say it when we want to show encouragement to someone, and we congratulate them on doing

بله، وقتی می‌خواهیم به کسی دلگرمی بدهیم این را می‌گوییم و به او به خاطر انجام

a good job.

کار خوب تبریک می‌گوییم.

So "way-to-go" is a very common English expression.

بنابراین "way-to-go" یک عبارت انگلیسی بسیار رایج است.

So I'm happy Mario used that expression.

بنابراین خوشحالم که ماریو از این عبارت استفاده کرد.

All right, quick quiz for you.

بسیار خوب، آزمون سریع برای شما.

What's the middle word here?

کلمه وسط اینجا چیست؟

"Way-go"?

"راه برو"؟

What goes in the middle?

چه چیزی این وسط می رود؟

Do you remember?

یادت میاد؟

The answer is "to", "way-to-go", "way-to-go", and it sounds a bit different when we say

پاسخ «به»، «راه به رفتن»، «راه به رفتن» است و وقتی می گوییم

it, "way-to-go".

«راه به سوی»، کمی متفاوت به نظر می رسد.

Okay, so our next Mario expression, or it's not an expression, actually, it's what he

خوب، پس بیان بعدی ما ماریو، یا این یک بیان نیست، در واقع، این همان چیزی است که او

says at the end of one of his video games.

در پایان یکی از بازی های ویدیویی خود می گوید.

Mario says, "Thank you so much for playing my game."

ماریو می گوید: "خیلی ممنون که بازی من را انجام دادید."

So that's great.

پس عالیه

I'm actually really happy with this sentence Mario created.

من واقعاً از این جمله ای که ماریو خلق کرد راضی هستم.

I'd be very happy if a student or a learner said this sentence.

اگر دانش آموز یا زبان آموزی این جمله را بگوید بسیار خوشحال می شوم.

"Why am I so happy?"

"چرا اینقدر خوشحالم؟"

Well, Mario did something really difficult here.

خب، ماریو در اینجا کار بسیار سختی انجام داد.

You'll notice that he has the word "for", and then a verb, "following".

متوجه خواهید شد که او کلمه "for" و سپس یک فعل "دنبال کردن" را دارد.

The verb that follows ends in -ing.

فعل زیر به -ing ختم می شود.

Many learners of English make mistakes with this.

بسیاری از زبان آموزان انگلیسی در این مورد اشتباه می کنند.

They don't know how - what the verb should look like, should it have an -ing, should

آنها نمی دانند چگونه - فعل باید چگونه باشد، باید یک -ing داشته باشد، باید

it be "to" verb, maybe they might even say, "Thank you so much for playing my game."

فعل "to" باشد، شاید حتی بگویند: "خیلی ممنون که بازی من را انجام دادید."

So Mario is correct with what he does.

بنابراین ماریو با کاری که انجام می دهد درست است.

He follows the rule, which is when you have the word "for", which is a preposition, "to"

او از قاعده پیروی می کند، یعنی وقتی کلمه «برای» را دارید که حرف اضافه است، «به»

is another example of a preposition, "after", "up", "down", these are all examples of prepositions.

مثال دیگری از حرف اضافه است، «بعد»، «بالا»، «پایین»، اینها همه مصداق حرف اضافه هستند.

So after a preposition, in general, the verb ends in -ing.

بنابراین بعد از حرف اضافه، به طور کلی، فعل به -ing ختم می شود.

So "Thank you for", you know, "Thank you for watching."

بنابراین "متشکرم برای"، شما می دانید، "از اینکه تماشا کردید متشکرم." می

I could say, "Thank you for subscribing."

توانم بگویم، "ممنون که مشترک شدی."

So after the preposition "for", we have a verb with -ing.

پس بعد از حرف اضافه "for" یک فعل با -ing داریم.

"Thanks for watch-" I'm going to correct this, add -ing, and it's because of this word "for".

"Thanks for watch-" من این را اصلاح می کنم، -ing را اضافه می کنم، و این به خاطر این کلمه "for" است.

So that's a very simple grammar lesson, but many learners make mistakes with this.

بنابراین این یک درس دستور زبان بسیار ساده است، اما بسیاری از زبان آموزان در این مورد اشتباه می کنند.

I'm really happy Mario did not make a mistake; he's doing pretty well, actually, with his

من واقعا خوشحالم که ماریو مرتکب اشتباه نشد. او در واقع با زبان انگلیسی خود بسیار خوب عمل می کند

English.

.

All right, let's look at the next example.

بسیار خوب، بیایید به مثال بعدی نگاه کنیم.

We did it.

ما آن را انجام دادیم.

Okay.

باشه.

Is there anything wrong with this sentence?

آیا این جمله اشکالی دارد؟

No, Mario actually did well here.

نه، ماریو واقعاً اینجا خوب عمل کرد.

He's using the past tense, so the past tense of "do" is "did".

او از زمان گذشته استفاده می کند، بنابراین زمان گذشته "do" "کرد" است.

We did it.

ما آن را انجام دادیم.

It's a simple sentence, but it's correct.

جمله ساده ای است اما درست است.

And we actually use sentences like these when we are happy we did something well, especially

و ما در واقع از جملاتی مانند این استفاده می کنیم وقتی خوشحالیم که کاری را به خوبی انجام داده ایم، به خصوص

if something was difficult.

اگر کاری دشوار باشد.

So, imagine you took an English test on the present perfect or something that's difficult,

بنابراین، تصور کنید که در یک آزمون انگلیسی در حال حاضر کامل یا چیزی که دشوار است، شرکت کرده‌اید

and you do well on your test.

و در آزمون خود به خوبی انجام می‌دهید.

You might say, "Ah-ha, I did it!" or "We did it!"

ممکن است بگویید: "آها، من این کار را کردم!" یا "ما این کار را کردیم!"

Mario is actually really good at encouraging people.

ماریو واقعاً در تشویق مردم بسیار خوب است.

It's a good job, Mario.

کار خوبیه ماریو.

All right, another expression Mario uses is a really funny expression.

بسیار خوب، عبارت دیگری که ماریو استفاده می کند، یک عبارت واقعا خنده دار است.

Mario says, "Okie-dokie!"

ماریو می گوید: "Okie-dokie!"

"Okie-dokie" means "okay", so if somebody says, you know, "Can you help me with this?"

"Okie-dokie" به معنای "خوب" است، بنابراین اگر کسی بگوید، شما می دانید، "می توانید در این مورد به من کمک کنید؟"

instead of saying "Okay", Mario might say, "Okie-dokie!"

ماریو به جای گفتن "خوب" ممکن است بگوید "Okie-dokie!"

It's such a funny expression, but it exists.

این یک عبارت خنده دار است، اما وجود دارد. در

You can actually say "Okie-dokie" in English.

واقع می توانید به انگلیسی "Okie-dokie" بگویید.

Some of my friends say "Okie-dokie", but before you start using this expression, many people

برخی از دوستان من می گویند "Okie-dokie"، اما قبل از شروع استفاده از این عبارت، بسیاری از مردم

do not think it's a cool expression.

فکر نمی کنند که این عبارت جالبی است.

So if you say "Okie-dokie", many people might think it's not cool.

بنابراین اگر بگویید "Okie-dokie"، بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند که جالب نیست.

It's like an old way of speaking.

مثل یک روش قدیمی صحبت کردن است.

Other people might like it, but be careful if you use "Okie-dokie" because it might not

دیگران ممکن است آن را دوست داشته باشند، اما اگر از "Okie-dokie" استفاده می کنید مراقب باشید زیرا ممکن است

be cool.

جالب نباشد.

All right, now we're going to look at the longest sentence Mario has said in his video

بسیار خوب، حالا ما به طولانی ترین جمله ای که ماریو در بازی های ویدیویی خود گفته است نگاه می کنیم

games.

.

All right, so I'm not exactly sure, but I have heard this is the longest sentence Mario

بسیار خوب، بنابراین من دقیقاً مطمئن نیستم، اما شنیده ام که این طولانی ترین جمله ای است که ماریو می

says, and from what I've heard, he says it in one of the original Donkey Kong games.

گوید، و طبق آنچه من شنیده ام، او آن را در یکی از بازی های اصلی Donkey Kong می گوید.

So what Mario says is he says, "You know", or let me do my Mario voice, "You know, I

بنابراین چیزی که ماریو می‌گوید این است که می‌گوید، "تو می‌دانی"، یا اجازه بده من صدای ماریو خود را اجرا کنم، "می‌دانی، باید

got to say, it's nice to have a mini Mario."

بگویم، داشتن یک مینی ماریو خوب است."

So let's look at this sentence.

پس بیایید به این جمله نگاه کنیم.

First of all, what's good about this sentence?

اول از همه، این جمله چیست؟

I am so happy Mario finally made a long sentence.

من خیلی خوشحالم که ماریو بالاخره یک جمله طولانی گفت.

The main problem with how Mario speaks is I think he's shy with his English.

مشکل اصلی نحوه صحبت کردن ماریو این است که به نظر من او با انگلیسی خجالتی است.

He only says short sentences.

فقط جملات کوتاه می گوید.

It's good to have some short sentences, but I want to learn more about Mario.

داشتن چند جمله کوتاه خوب است، اما من می خواهم در مورد ماریو بیشتر بدانم. از

I want him to make longer sentences.

او می خواهم جملات طولانی تری بسازد.

Sentences like this, sentences that have more complex grammar.

جملاتی از این دست، جملاتی که دستور زبان پیچیده تری دارند.

That's the number one piece of advice I would give to Mario.

این توصیه شماره یک من به ماریو است.

You need to increase the length of your sentences and the complexity of your grammar.

شما باید طول جملات و پیچیدگی گرامر خود را افزایش دهید.

So what I like about this sentence, so I just mentioned the length, that's good.

بنابراین آنچه در مورد این جمله دوست دارم، بنابراین من فقط طول آن را ذکر کردم، خوب است.

He uses "gotta" instead of "got to", so this is a reduction, and "gotta" is a very common

او از "gotta" به جای "got to" استفاده می کند، بنابراین این یک کاهش است، و "gotta" یک عبارت بسیار رایج است که

expression we would use in conversation in English.

ما در مکالمه در انگلیسی استفاده می کنیم.

So instead of saying "I have to", "I have to say" or "I got to say", he says "I gotta

بنابراین به جای گفتن «باید»، «باید بگویم» یا «باید بگویم»، می گوید «باید

say", "I gotta say".

بگویم»، «باید بگویم».

It's very natural the way he says this.

خیلی طبیعی است که او این را می گوید. این را

I also like that he uses the expression "you know".

هم دوست دارم که از تعبیر «می دانی» استفاده کند.

We often start sentences with "you know", and we usually use them when we are giving

ما اغلب جملات را با «می‌دانی» شروع می‌کنیم و معمولاً وقتی نظرمان را می‌گوییم از آن‌ها استفاده می‌کنیم

our opinion.

.

So, for example, Mario says "You know, I gotta say it's nice to have a mini Mario."

بنابراین، برای مثال، ماریو می‌گوید: «می‌دانی، باید بگویم داشتن یک مینی ماریو خوب است».

I might say "You know, Toronto is a nice city to live."

ممکن است بگویم "می دانید، تورنتو شهر خوبی برای زندگی است."

Or I might say "You know, I think Mario should try to use longer sentences."

یا ممکن است بگویم "می دانید، من فکر می کنم ماریو باید سعی کند از جملات طولانی تر استفاده کند."

So "you know" is natural English, I'm glad Mario used that expression.

بنابراین "تو می دانی" انگلیسی طبیعی است، خوشحالم که ماریو از این عبارت استفاده کرد.

All right, so we've looked at Mario's English.

بسیار خوب، بنابراین ما به انگلیسی ماریو نگاه کردیم. می‌توانید

You can see there's a lot I like of what he says, and then there's some things I think

ببینید که من چیزهای زیادی از صحبت‌های او دوست دارم، و بعد از آن چیزهایی وجود دارد که فکر می‌کنم

Mario can improve on.

ماریو می‌تواند آنها را بهبود بخشد.

What I would recommend to Mario and to people learning English is to check out my YouTube

چیزی که من به ماریو و افرادی که انگلیسی یاد می‌گیرند توصیه می‌کنم این است که کانال یوتیوب من را بررسی کنند،

channel, subscribe, don't forget to ring the bell, you can watch videos on many different

مشترک شوید، زنگ را فراموش نکنید، می‌توانید ویدیوهایی را در مورد

grammar topics, pronunciation, reading, writing, there's just so much, vocabulary building,

موضوعات مختلف دستور زبان، تلفظ، خواندن، نوشتن، تماشا کنید. ، ساخت واژگان،

so check out my channel, and also take our quiz on Mario English.

بنابراین کانال من را بررسی کنید، و همچنین در مسابقه انگلیسی ماریو ما شرکت کنید.

Let's see how much you remember from this lesson, because remember, the best way to

بیایید ببینیم چقدر از این درس به یاد دارید، زیرا به یاد داشته باشید، بهترین راه برای

learn is to actually be active and to quiz yourself.

یادگیری این است که در واقع فعال باشید و خودتان را امتحان کنید.

That's a really good way to learn a language.

این یک راه واقعا خوب برای یادگیری زبان است.

So thank you so much for watching, and until next time, take care.

پس از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و تا دفعه بعد مراقب باشید.