The Top 10 Words of the Decade

Hello, everyone. My name is Emma; and in today's video, I'm going to share with

سلام به همه اسم من اما است؛ و در ویدیوی امروز، من قصد دارم

you something very exciting, and that is my list of the "Top Ten words of this

چیزی بسیار هیجان انگیز را با شما به اشتراک بگذارم، و آن لیست من از "ده کلمه برتر این

Decade". So, English is a very interesting language. Why? Because it is

دهه" است. بنابراین، انگلیسی زبان بسیار جالبی است. چرا؟ زیرا

always changing; we continuously get new words in English. So, in this video, I'm

همیشه در حال تغییر است. ما به طور مداوم کلمات جدید در انگلیسی دریافت می کنیم. بنابراین، در این ویدیو، من

going to teach you about ten different words — one for each decade. So, I'm

قصد دارم حدود ده کلمه مختلف را به شما آموزش دهم - یکی برای هر دهه. بنابراین، من

going to teach you words that were popular in 2010, 2011, all the way to

قصد دارم کلماتی را به شما آموزش دهم که در سال‌های 2010، 2011 تا

2020. For each year, you're going to see one word. And those words are important,

سال 2020 محبوب بودند. برای هر سال، شما یک کلمه را خواهید دید. و آن کلمات مهم،

popular, and continue to be used even today. In order to create this list of

پرطرفدار هستند و حتی امروز هم استفاده می شوند. برای ایجاد این فهرست

my "Top Ten Words of the Decade", I did some research. I looked at a whole bunch

از "ده واژه برتر دهه" خود، کمی تحقیق کردم. من به مجموعه کاملی

of different dictionaries — from Oxford to dictionary.com, to, you know,

از لغت نامه های مختلف نگاه کردم - از آکسفورد گرفته تا دیکشنری.com، تا، می دانید،

Cambridge; just a whole bunch of different types of dictionaries — and

کمبریج. فقط یک دسته کامل از انواع مختلف فرهنگ لغت - و

that helped me to create my list. I also used my own personal experience with

این به من کمک کرد تا فهرست خود را ایجاد کنم. من هم از تجربه شخصی خودم با

these words; I chose them based on words that I have heard a lot, and continue to

این کلمات استفاده کردم. من آنها را بر اساس کلماتی که زیاد شنیده ام و همچنان می

hear. So, I am excited to share with you my list of my "Top Ten Words of the

شنوم انتخاب کردم. بنابراین، من هیجان زده هستم که لیست "ده کلمه برتر

Decade".

دهه" خود را با شما به اشتراک بگذارم.

So, the first word I want to talk about is used so commonly today; but back in

بنابراین، اولین کلمه ای که می خواهم در مورد آن صحبت کنم امروزه بسیار رایج است. اما در

2010, it was actually a newer kind of word. It was just gaining popularity

سال 2010، در واقع نوع جدیدی از کلمه بود. آن سال فقط محبوبیت پیدا

that year. So, what word am I talking about? Well, in 2010, my choice of word

می کرد. خب، من از چه کلمه ای صحبت می کنم؟ خوب، در سال 2010، انتخاب

of the year would be the word: "app". So, what is an "app"? An "app" is a

کلمه سال من این کلمه خواهد بود: "app". بنابراین، "برنامه" چیست؟ "برنامه" یک

software program that you find on your computer or your phone operating system.

برنامه نرم افزاری است که در رایانه یا سیستم عامل تلفن خود پیدا می کنید.

"Apps" have become very popular. Many of us use apps in our everyday life. It's

"برنامه ها" بسیار محبوب شده اند. بسیاری از ما از اپلیکیشن ها در زندگی روزمره خود استفاده می کنیم. در واقع

hard to remember the past before apps, actually. So, here is my example: "I

به یاد آوردن گذشته قبل از برنامه ها سخت است. بنابراین، این مثال من است: "من

have many apps on my phone." Now, I know this word might exist in your language

برنامه های زیادی در تلفن خود دارم." اکنون، می دانم که این کلمه ممکن است در زبان شما نیز وجود داشته

as well. "Apps" is one of those words that has become popular in many

باشد. "Apps" یکی از آن کلماتی است که در بسیاری از

different languages. So, if this is not a new word for you, that's okay. I want

زبان های مختلف رایج شده است. بنابراین، اگر این کلمه جدیدی برای شما نیست، اشکالی ندارد.

you to think about the pronunciation of this word. Do you pronounce it the same

می خواهم در مورد تلفظ این کلمه فکر کنید. شما

way as I do? So, I'm pronouncing this as: "app"; almost like an "apple" —

هم مثل من تلفظش میکنید؟ بنابراین، من این را به صورت: "app" تلفظ می کنم. تقریباً مانند یک "سیب" -

"app". So, this is the word for 2010.

"برنامه". بنابراین، این کلمه برای سال 2010 است

The next word is for 2011. This word also has to do with computers and just

. کلمه بعدی مربوط به سال 2011 است. این کلمه همچنین به رایانه و

with technology, in general. I have, here, a photo... or not a photo. I have,

به طور کلی فقط به فناوری مربوط می شود. من، اینجا، یک عکس دارم... یا نه. من در

here, a drawing of a cloud. So, usually when we're talking about nature, we're

اینجا یک نقاشی از یک ابر دارم. بنابراین، معمولاً وقتی در مورد طبیعت صحبت می کنیم،

talking about "clouds" that look like this. But in 2011, this word: "cloud"

در مورد "ابرهایی" صحبت می کنیم که به این شکل هستند. اما در سال 2011، این کلمه: "ابر"

became popular, and it meant something different. When we're talking about

رایج شد و معنای متفاوتی داشت. وقتی در مورد فناوری صحبت می کنیم

technology, the "cloud" is the online space, where we do things. For example,

، "ابر" فضای آنلاینی است که ما در آن کارها را انجام می دهیم. به عنوان مثال،

we store data on a "cloud". So, we do different things online, and we refer to

ما داده ها را در یک "ابر" ذخیره می کنیم. بنابراین، ما کارهای مختلفی را به صورت آنلاین انجام می دهیم و از

that online space as the "cloud". So: "I upload my photos to the cloud." That

آن فضای آنلاین به عنوان "ابر" یاد می کنیم. بنابراین: " من عکس های خود را در ابر آپلود می کنم." این

means they're not on my computer; they're somewhere in, you know, this

بدان معناست که آنها در رایانه من نیستند. آنها جایی در این

online space. So, our first two words of the decade have to do with technology.

فضای آنلاین هستند. بنابراین، دو کلمه اول ما در این دهه مربوط به فناوری است.

Our next one's — not so much.

نفر بعدی ما - نه چندان.

Okay. So, 2012. If you can remember that far, or that long ago — what was a very

باشه. بنابراین، 2012. اگر می توانید تا آن زمان، یا مدت ها قبل را به خاطر بسپارید - چه کلمه ای بسیار

popular word in 2012 that continues to be popular today? Well, I did some

محبوب در سال 2012 بود که امروز همچنان محبوب است؟ خوب، من تحقیقاتی انجام دادم

research, and a really popular word of 2012 was the word: "hashtag". So, you

، و یک کلمه واقعا محبوب در سال 2012 کلمه "هشتگ" بود. بنابراین،

might be familiar with this word; it's used a lot. I remember back in maybe

ممکن است با این کلمه آشنا باشید. زیاد استفاده شده به یاد دارم شاید در

2012, 2013, my grandmother, who had never used the internet before, asked me

سال 2012، 2013، مادربزرگم که قبلاً هرگز از اینترنت استفاده نکرده بود، از من

to explain a "hashtag" to her. And that was really, really difficult I remember.

خواست که یک "هشتگ" را برای او توضیح دهم. و این واقعاً خیلی سخت بود به یاد دارم.

So, what is a "hashtag"? Well, simply, it is this number symbol that's followed

بنابراین، "هشتگ" چیست؟ خوب، به سادگی ، این نماد عدد است که

by a word or a phrase. "Hashtags" are used mainly on social media or on the

با یک کلمه یا یک عبارت دنبال می شود. "هشتگ" عمدتاً در رسانه های اجتماعی یا

internet. Twitter is a place where you will see a lot of hashtags; same with

اینترنت استفاده می شود. توییتر جایی است که در آن هشتگ های زیادی خواهید دید.

Instagram. So, when you see this symbol and a word or a phrase — that's a

اینستاگرام هم همینطور بنابراین، وقتی این نماد و یک کلمه یا یک عبارت را می بینید، یک

"hashtag". So, let me give you an example of a very famous "hashtag":

"هشتگ" است. بنابراین، اجازه دهید مثالی از یک "هشتگ" بسیار معروف را برای شما بیان کنم:

"Many women used the hashtag #MeToo to discuss sexual harassment."

"بسیاری از زنان از هشتگ #MeToo برای بحث در مورد آزار جنسی استفاده کردند."

Okay. So, this next word is actually one of my favorite words of the decade, and

باشه. بنابراین، این کلمه بعدی در واقع یکی از کلمات مورد علاقه من در این دهه است، و

that word is: "binge-watch". So, first, let me explain what this word means, and

آن کلمه این است: "بینگ تماشا". بنابراین، ابتدا اجازه دهید معنی این کلمه را توضیح دهم و

then I will tell you why it's my favorite word. When we "binge-watch"

سپس به شما خواهم گفت که چرا این کلمه مورد علاقه من است. زمانی که ما چیزی را «تماشاگر»

something, it means we watch a lot of episodes of a TV series, or maybe a

می‌کنیم، به این معنی است که قسمت‌های زیادی از یک سریال تلویزیونی یا شاید یک

Netflix series, and we watch it all in the same day in one setting. Or, sorry,

سریال نتفلیکس را تماشا می‌کنیم و همه آن‌ها را در یک روز در یک محیط تماشا می‌کنیم. یا ببخشید

one sitting. So, I'll give you an example: I was watching Game of Thrones,

یکی نشسته بنابراین، من برای شما مثالی می زنم: من داشتم بازی تاج و تخت را تماشا می

and I love that show. So, what did I do? Well, I binge-watched it. I watched an

کردم، و من آن سریال را دوست دارم. خب، من چه کار کردم؟ خوب، من آن را به شدت تماشا کردم. من یک

episode of Game of Thrones; and then once that episode finished, I watched

قسمت از بازی تاج و تخت را تماشا کردم. و پس از پایان آن قسمت، من

another episode of Game of Thrones; and then a third episode of Game of Thrones.

قسمت دیگری از بازی تاج و تخت را تماشا کردم. و سپس قسمت سوم بازی تاج و تخت.

So, that's, like, three or four hours of time where I just sat and watched a lot

بنابراین، این همان سه یا چهار ساعت زمانی است که من فقط نشستم و

of the same TV show. So, that's what I mean by "binge-watch". So, we watch a

همان برنامه تلویزیونی را تماشا کردم. بنابراین، این همان چیزی است که من از "چشم انداز پرخوری" می کنم. بنابراین، ما

lot of episodes of a TV series, or a streaming series in one sitting. Can you

تعداد زیادی قسمت از یک سریال تلویزیونی یا یک سریال پخش را در یک جلسه تماشا می کنیم. آیا می‌توانید

think of a show maybe that you have "binge-watched" in the past? You can

به نمایشی فکر کنید که شاید در گذشته «تماشاً زیاد» داشته باشید؟ می

write it in the comments below. It will be interesting to see what shows people

توانید آن را در نظرات زیر بنویسید. جالب خواهد بود که ببینیم مردم واقعاً چه چیزهایی را

really like to binge-watch. So, why is this my favorite of probably the... this

دوست دارند تماشا کنند. بنابراین، چرا این مورد مورد علاقه من در فهرست احتمالاً... این

decade list? Well, I have a little secret, and that is: I am a couch

دهه است؟ خوب، من یک راز کوچک دارم ، و آن این است: من یک

potato. So, what do I mean by "couch potato"? Well, a "couch potato" is a

سیب زمینی نیمکت هستم. بنابراین، منظور من از " سیب زمینی نیمکت" چیست؟ خب، «سیب زمینی کاناپه»

person who likes to sit on the couch and watch a lot of TV. So, this is my

فردی است که دوست دارد روی کاناپه بنشیند و زیاد تلویزیون تماشا کند. بنابراین، این راز من است

secret: I am a couch potato. I spend a lot of time watching Netflix and TV. So,

: من یک سیب زمینی نیمکت هستم. من زمان زیادی را صرف تماشای نتفلیکس و تلویزیون می کنم. بنابراین،

I spend a lot of time binge-watching different TV series. Now, be very

من زمان زیادی را صرف تماشای سریال های مختلف تلویزیونی می کنم. حال

careful with the pronunciation of this word; especially the "g", here. It's a

در تلفظ این کلمه بسیار دقت کنید . به خصوص "g"، در اینجا. این یک

"je" sound. So, it's not a hard "g"; it's a soft "g". We say: "binge",

صدای "je" است. بنابراین، آن یک "g" سخت نیست. این یک "g" نرم است. ما می گوییم: «پرخوری»،

"binge-watch". Okay? And, again, this is a verb. So, you can say: "I

«چشم انداز». باشه؟ و باز هم این یک فعل است. بنابراین، می توانید بگویید: "من

binge-watched a lot of shows yesterday." -"What did you do this weekend?" -"Oh, I

دیروز برنامه های زیادی را تماشا کردم." -"این آخر هفته چه کار کردید؟" -"اوه، من همین

just binge-watched my favorite TV program." Okay. So, that is the word for

الان برنامه تلویزیونی مورد علاقه ام را تماشا کردم ." باشه. بنابراین، این کلمه برای

2013. Let's see what the rest of the decade holds for us.

سال 2013 است. بیایید ببینیم بقیه دهه برای ما چه خواهد داشت.

Okay. So, let's talk about 2014. So, that was quite a while back. What word

باشه. بنابراین، اجازه دهید در مورد سال 2014 صحبت کنیم. چه کلمه ای

became popular in 2014? Well, that is the word: "salty". Now, I have included

در سال 2014 رایج شد؟ خوب، این کلمه است: "نمک". حالا

this word: "salty" on this list because since 2014... At first, I started to

این کلمه "نمکی" را در این لیست قرار دادم زیرا از سال 2014 ... ابتدا کمی شروع به

hear it a little bit; but, now, I hear this word a lot. So, I think this word

شنیدن آن کردم. اما، اکنون، من این کلمه را زیاد می شنوم. بنابراین، من فکر می کنم این کلمه

has actually become more popular over time. So, what does it mean: "to be

در واقع با گذشت زمان محبوب تر شده است . پس معنی آن چیست: «

salty"? Well, if you look at this face, I think that will help you to

نمک بودن»؟ خوب، اگر به این چهره نگاه کنید، فکر می کنم به درک شما کمک می

understand. "Salty" has a negative meaning. If you say someone is "salty",

کند. «نمکی» معنای منفی دارد . اگر می گویید کسی "نمک" است، به

it means that they are maybe angry, or bitter, or upset. They might be even a

این معنی است که ممکن است عصبانی یا تلخ یا ناراحت باشد. آنها ممکن است حتی

little rude because they are angry. So, I'll give you an example. This is not a

کمی بی ادب باشند زیرا عصبانی هستند. بنابراین، من برای شما یک مثال می زنم. این یک

true example, but just imagine: "My brother is salty" — why? — "because I

مثال واقعی نیست، اما فقط تصور کنید: " برادرم شور است" - چرا؟ - "چون

forgot his birthday". So, I could say: "My brother is angry. My brother is

تولدش را فراموش کردم". بنابراین، می توانم بگویم: "برادرم عصبانی است، برادرم عصبانی است،

resentful. He's bitter". But a nice, fun, slang way to say this is: "My

او تلخ است". اما یک روش خوب، سرگرم کننده و عامیانه برای گفتن این است: "

brother is salty." So, with this word, I would use it. I recommend people from

برادرم شور است." بنابراین، با این کلمه، از آن استفاده می کنم. من به افراد

maybe the younger generation to use it because it hasn't really caught on with

شاید نسل جوان توصیه می‌کنم از آن استفاده کنند، زیرا

people from, you know... in their 50s or 60s. I haven't heard older people using

واقعاً با افراد 50 یا 60 ساله‌شان گیر نکرده است. من هنوز نشنیده ام که افراد مسن از

this word yet. But I've heard this word used by people in their 20s, their

این کلمه استفاده کنند. اما من این کلمه را شنیده ام که توسط افراد 20 ساله، نوجوانی، 30 ساله استفاده می شود

teens, their 30s. So, just be aware that it is slang, but it tends to be the

. بنابراین، فقط توجه داشته باشید که این کلمه عامیانه است، اما

younger generation that is using this word.

نسل جوان تر است که از این کلمه استفاده می کند.

Okay. This word... The next word is for 2015. I have, here, a picture of a

باشه. این کلمه... کلمه بعدی مربوط به سال 2015 است. من اینجا عکس یک

ghost. So, you know, for holidays, like Halloween, or when we watch scary

روح دارم. بنابراین، می دانید، برای تعطیلات، مانند هالووین، یا زمانی که

movies, we often think about "ghost". But there now is another meaning for the

فیلم های ترسناک تماشا می کنیم، اغلب به "شبح" فکر می کنیم. اما اکنون معنای دیگری برای

word "ghost". "Ghost" can actually be a verb, so it can be an action. What does

کلمه "شبح" وجود دارد. "شبح" در واقع می تواند یک فعل باشد، بنابراین می تواند یک عمل باشد.

"ghost" mean? Well, here's an example: "My friend, Chloe, hasn't heard from her

"شبح" به چه معناست؟ خوب، این یک مثال است: "دوست من، کلویی، دو هفته است که از قرار ملاقاتش خبری ندارد

date in two weeks." She's tried to call him; she's sent him text messages, but

." او سعی کرده به او زنگ بزند. او برای او پیامک فرستاده است، اما

there's no response. So, what's happening? It's like he's disappeared.

هیچ پاسخی وجود ندارد. خب، چه اتفاقی می افتد؟ انگار ناپدید شده

It's like he is a ghost. So, we say: "He ghosted her." So, this verb, I have put

انگار او یک روح است. بنابراین، ما می گوییم: "او او را شبح کرد." بنابراین، این فعل را

on this list, because I think it represents a cultural phenomenon that is

در این لیست قرار داده ام، زیرا فکر می کنم نشان دهنده یک پدیده فرهنگی است که در حال

happening. There are situations where, you know... now there is a lot of online

وقوع است. موقعیت‌هایی وجود دارد که، می‌دانید... اکنون دوستیابی آنلاین زیادی وجود دارد

dating. And so, because of online dating, sometimes you might hear stories

. و بنابراین، به دلیل قرار آنلاین ، گاهی اوقات ممکن است داستان‌هایی

of people "ghosting" each other — this is where they meet for a date, and then

از افرادی بشنوید که یکدیگر را "شبح" می‌کنند - اینجا جایی است که آنها برای قرار ملاقات ملاقات می‌کنند و سپس

one person just stops all communication. When all communication is stopped by one

یک نفر تمام ارتباطات خود را متوقف می‌کند. وقتی همه ارتباطات بدون دلیل توسط یک نفر متوقف می شود

person for no reason — we call that: "ghosting". So, again: "ghost" means to

- ما آن را "شبح" می نامیم. بنابراین، دوباره: "شبح" به معنای قطع

stop communication, but without giving someone a reason. So, it's like they

ارتباط است، اما بدون ارائه دلیل. بنابراین، انگار

disappear and it's unexpected.

ناپدید می شوند و غیرمنتظره است.

Okay. So, 2016. 2016 was a very strange year for a lot of reasons, and so you

باشه. بنابراین، 2016. 2016 به دلایل زیادی سال بسیار عجیبی بود، و بنابراین

might be surprised with my choice for the word of the year for 2016. My choice

ممکن است از انتخاب من برای کلمه سال 2016 شگفت زده شوید. انتخاب من

is the word: "surreal". "Surreal" is an older word, actually. But it actually

کلمه "سوررئال" است. "سوررئال" در واقع یک کلمه قدیمی تر است. اما در واقع

became very popular again in 2016. So, why did people start using this word a

در سال 2016 دوباره بسیار محبوب شد. بنابراین، چرا مردم در طول سال 2016 شروع به استفاده زیاد از این کلمه کردند

lot during 2016? Well, the word: "surreal" means strange or weird. If you

؟ خوب، کلمه: "سوررئال" به معنای عجیب یا غریب است.

remember what happened in 2016, that was a very important election year in the

اگر آنچه در سال 2016 اتفاق افتاد را به خاطر داشته باشید، آن سال انتخابات بسیار مهمی در

United States. So, in 2016, there was an election, and many people said that they

ایالات متحده بود. بنابراین، در سال 2016، یک انتخابات برگزار شد و بسیاری از مردم گفتند که

felt like the world was very "surreal", or that it was a very "surreal"

احساس می‌کنند دنیا بسیار «سوررئال» است، یا اینکه این یک تجربه بسیار «سوررئال»

experience. So, whether, you know... if you're an American and you're a Democrat

است. بنابراین، می دانید... اگر آمریکایی هستید و دموکرات

or a Republican — for many people, 2016 was a different year, and it felt very

یا جمهوری خواه هستید - برای بسیاری از مردم، سال 2016 سال متفاوتی بود و بسیار

"surreal". So, now let's move forward to 2020. The coronavirus has happened. I

"سوررئال" به نظر می رسید. بنابراین، حالا بیایید به سال 2020 برویم. ویروس کرونا اتفاق افتاده است. من شما

don't know about you, but life has become very surreal. So, this means it

را نمی دانم، اما زندگی بسیار سورئال شده است. بنابراین، این بدان معناست

has become very strange; very weird, especially compared to before. So, it's

که بسیار عجیب شده است. خیلی عجیبه مخصوصا در مقایسه با قبل بنابراین،

a synonym for "strange" or "weird". And here's the example: "Since the

این مترادف برای "عجیب" یا "عجیب" است. و این مثال است: "از زمان

coronavirus hit, life is surreal." Okay? So, that was 2016. That was a big year.

شیوع ویروس کرونا، زندگی سورئال است." باشه؟ بنابراین، آن سال 2016 بود. آن سال بزرگی بود.

What about 2017? Well, 2017 — even 2016, but also 2017 — many people started

در مورد 2017 چطور؟ خوب، سال 2017 - حتی 2016، بلکه 2017 - بسیاری از مردم شروع به

talking about "fake news". I actually made a video about "fake news" that you

صحبت در مورد "اخبار جعلی" کردند. من در واقع یک ویدیو در مورد "اخبار جعلی" ساختم که می

can watch where I explain what it means, and I go into many different examples of

توانید آن را تماشا کنید، جایی که توضیح می دهم به چه معناست، و به نمونه های مختلف بسیاری از

fake news. But why did I choose this word for 2017? Well, that was the year

اخبار جعلی می پردازم. اما چرا این کلمه را برای سال 2017 انتخاب کردم؟ خوب، آن سال بود

that we started using it a lot. Here's an example: "There is a lot of fake news

که ما شروع به استفاده از آن کردیم. این یک مثال است: "خبرهای جعلی زیادی

on Facebook." So, what does it mean if it's "fake news"? What do I mean by

در فیس بوک وجود دارد." بنابراین، اگر "خبر جعلی" باشد به چه معناست؟ منظور من از

"fake news"? Well, "fake news" is disinformation, or lies that is being

"اخبار جعلی" چیست؟ خوب، "اخبار جعلی" اطلاعات نادرست یا دروغ هایی است که به گونه ای

presented like it's the real news. So, I made up my own fake news story back in

ارائه می شود که اخبار واقعی هستند. بنابراین، من فکر می کنم در سال 2017 داستان جعلی خودم را

2017, I think, where I said that Kim Kardashian is actually Michael Jackson.

ساختم، جایی که گفتم کیم کارداشیان در واقع مایکل جکسون است.

So, that was my "fake news" story of that year. It's not true, but I made my

بنابراین، این داستان «خبر جعلی» من در آن سال بود. این درست نیست، اما من

own story up. That's an example of "fake news". So, now, let's look at 2018,

داستان خودم را ساختم. این نمونه ای از " اخبار جعلی" است. بنابراین، اکنون، بیایید به سال‌های 2018،

2019, and — bum-bum, ba-bum — 2020.

2019، و - بام-بام، با-بام - 2020 نگاه کنیم

Okay. So, 2018. What happened in 2018? Well, I noticed many of my friends

. بسیار خوب. بنابراین، 2018. در سال 2018 چه اتفاقی افتاد؟ خوب، متوجه شدم که بسیاری از دوستانم

started talking about "toxic" people in their lives, and all the "toxic" people

شروع به صحبت در مورد افراد "سمی" در زندگی خود کردند، و همه افراد "سمی" را

they wanted to remove from their lives. Some people were talking about their

که می خواستند از زندگی خود حذف کنند. برخی از مردم در مورد

"toxic" bosses, or their tox- — sorry — their "toxic" work environments. So,

رئیس‌های «سمی» یا محیط‌های کاری «سمی»شان صحبت می‌کردند. بنابراین،

this is why I chose this word for 2018 — it became very popular then, and it is

به همین دلیل است که من این کلمه را برای سال 2018 انتخاب کردم - در آن زمان بسیار محبوب شد، و

still very popular today. "Toxic" has different meanings. The meaning we are

هنوز هم بسیار محبوب است. "سمی" معانی مختلفی دارد. معنایی که ما از آن

talking about, in this sense, is synonyms for the word: "negative" or

صحبت می کنیم، در این معنا، مترادف کلمه «منفی» یا

"harmful". So, "toxic" means negative or harmful. So, if I say: "Remove toxic

«مضر» است. پس «سمی» به معنای منفی یا مضر است. بنابراین، اگر بگویم: «

people from your life", that means: Remove negative people from your life.

افراد سمی را از زندگی خود حذف کنید» یعنی: افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید.

"My workplace is toxic." This means: My workplace is a negative environment.

"محل کار من سمی است." یعنی: محل کار من یک محیط منفی است.

Maybe I have a boss who's not very nice and who puts a lot of pressure on me, or

شاید رئیسی دارم که خیلی خوب نیست و به من فشار زیادی وارد می کند یا

maybe there's a lot of different stresses at work. So, many people now

شاید استرس های مختلفی در کار وجود داشته باشد. بنابراین، بسیاری از مردم اکنون

use the word: "toxic" when they talk about the negative parts of their life,

از کلمه "سمی" استفاده می کنند که در مورد بخش های منفی زندگی خود، به

specifically people or environment.

ویژه افراد یا محیط صحبت می کنند.

So, now 2019. 2019, I chose the word: "influencer". So, what is an

بنابراین، اکنون 2019. 2019، من کلمه: "اینفلوئنسر" را انتخاب کردم . بنابراین،

"influencer"? Well, an "influencer" is... if you look over here, it ends in

"اینفلوئنسر" چیست؟ خوب، "اینفلوئنسر" است... اگر به اینجا نگاه کنید به

"er". Usually, in English, many times words that end in "er" are about people.

"er" ختم می شود. معمولاً در زبان انگلیسی، بسیاری از اوقات کلماتی که به «er» ختم می‌شوند درباره افراد هستند.

So, they describe a person. An "influencer" is a person with a large

بنابراین، آنها یک شخص را توصیف می کنند. «اینفلوئنسر» فردی با مخاطبان زیادی

audience, and they're able to usually convince their audience, you know...

است و معمولاً می‌توانند مخاطبان خود را متقاعد کنند، می‌دانید...

either by using a product or wearing a product, they're often able to convince

چه با استفاده از یک محصول یا پوشیدن یک محصول، اغلب می‌توانند

their audience to buy products. Many times "influencers" are sponsored by

مخاطبان خود را متقاعد کنند که محصولاتی را خریداری کنند. . بسیاری از مواقع «اینفلوئنسرها» توسط

different companies. They might also convince their fans to live a certain

شرکت های مختلف حمایت مالی می شوند. آنها همچنین ممکن است طرفداران خود را متقاعد کنند که

lifestyle. And remember, the keyword here is: "influence". If you "influence"

سبک زندگی خاصی داشته باشند. و به یاد داشته باشید، کلمه کلیدی در اینجا این است: "نفوذ". اگر بر کسی «تأثیر» می

someone, it means that you... you help them make a decision on something. So,

گذارید، به این معناست که به او کمک می کنید تا در مورد چیزی تصمیم بگیرد. بنابراین،

here's an example: "Instagram has many different influencers on it." You might

در اینجا یک مثال آورده شده است: "اینستاگرام اینفلوئنسرهای مختلفی روی آن دارد." ممکن

see Kim Kardashian on it. Selena Gomez is another example of an "influencer".

است کیم کارداشیان را روی آن ببینید. سلنا گومز نمونه دیگری از «اینفلوئنسر» است.

There are many people who became famous on Instagram, and they are considered

افراد زیادی هستند که در اینستاگرام به شهرت رسیدند و آنها را

"influencers". So, this is a popular word, especially with, you know, people

«اینفلوئنسر» می دانند. بنابراین، این یک کلمه محبوب است، مخصوصاً با افرادی

from the younger generation who really look up to influencers. So, it is

از نسل جوان که واقعاً به تأثیرگذاران نگاه می کنند. بنابراین،

commonly-used nowadays. But if you think about it, this word did not really exist

امروزه معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد. اما اگر در مورد آن فکر کنید، این کلمه واقعاً

in the same way ten years ago. So, that brings me to the best part of this whole

به همان شکل ده سال پیش وجود نداشت. بنابراین، این من را به بهترین قسمت کل این

video. Now I'm going to tell you what I think the words of 2020 should be.

ویدیو می رساند. اکنون می خواهم به شما بگویم که فکر می کنم کلمات سال 2020 باید چه باشند.

Okay. So, before I tell you what the year or what the word of 2020 is, I

باشه. بنابراین، قبل از اینکه به شما بگویم سال 2020 چیست یا چه کلمه ای است، می

wanted to tell you about what I consider the runner-up. The runner-up is the

خواستم به شما بگویم که چه چیزی را نایب قهرمان می دانم. نایب

second-place word of 2020. In my opinion, I think this word should be:

قهرمانی کلمه دوم سال 2020 است. به نظر من این کلمه باید باشد:

"Karen". So, you may have heard the woman's name, "Karen"; it's a very

"کارن". بنابراین، ممکن است نام این زن، "کارن" را شنیده باشید. این یک

popular English name. But nowadays it has a different meaning, in addition to

نام انگلیسی بسیار محبوب است. اما امروزه علاوه بر

being somebody's name. If you call somebody a "Karen", it can be an insult.

اینکه نام کسی است، معنای دیگری نیز دارد. اگر کسی را "کارن" خطاب کنید، می تواند توهین باشد.

So, here's an example. You might hear someone say: "Oh, she is such a Karen",

بنابراین، در اینجا یک مثال است. ممکن است بشنوید که کسی می گوید: "اوه، او چنین کارن است"

or "That's a Karen thing to do". You know: "You sound like a Karen to me."

یا "این کار کارن است". می دانید: "شما برای من کارن به نظر می رسید."

So, the reason I've included this word is I have seen it used a lot. I've seen

بنابراین، دلیل اینکه من این کلمه را درج کرده ام این است که دیده ام زیاد استفاده شده است. من

it in the news, I've seen it on social media; it's becoming a very popular

آن را در اخبار دیده ام، آن را در شبکه های اجتماعی دیده ام . این در حال تبدیل شدن به یک

slang word, and it's actually a very controversial word. So, what does it

کلمه عامیانه بسیار محبوب است، و در واقع یک کلمه بسیار بحث برانگیز است. بنابراین،

mean if you call somebody a "Karen" and you're talking about the slang meaning?

اگر شما کسی را "کارن" خطاب کنید و در مورد معنای عامیانه صحبت کنید، به چه معناست؟

Well, it's usually used to describe a woman who is middle-aged — so maybe in

خوب، معمولاً برای توصیف زنی که میانسال است - پس شاید

her 40s, 50s, or 60s — and usually it's a white woman. So, the skin color is

در 40، 50 یا 60 سالگی - و معمولاً یک زن سفیدپوست استفاده می شود. بنابراین، رنگ پوست

white. And this woman is very demanding, very angry, and very entitled. So, for

سفید است. و این زن بسیار خواستار، بسیار عصبانی و بسیار شایسته است. بنابراین، برای

example, if somebody goes to a restaurant, and they have a great meal,

مثال، اگر کسی به یک رستوران می‌رود و یک غذای عالی می‌خورد،

but they want to complain to a manager anyways — you might call that person a

اما به هر حال می‌خواهد از یک مدیر شکایت کند - ممکن است آن شخص را

"Karen". So, this word some people love. I hear many people using this, and

«کارن» خطاب کنید. بنابراین، این کلمه را برخی از مردم دوست دارند. من می شنوم که بسیاری از مردم از این استفاده می کنند و می

laughing and loving it. Other people don't like this word; they consider it

خندند و آن را دوست دارند. دیگران این کلمه را دوست ندارند. آنها آن را

offensive. So, this means: They think that it is not a nice word to use. So,

توهین آمیز می دانند. پس این یعنی: آنها فکر می کنند که کلمه خوبی نیست. بنابراین،

whatever your opinion, this word is becoming more popular, so that's why I

هر نظر شما، این کلمه محبوب تر می شود، به همین

included it in today's list. But that is the runner-up.

دلیل آن را در لیست امروز قرار دادم. اما این نایب قهرمانی است.

For the actual word of 2020, in my opinion, one of the most important words

برای کلمه واقعی سال 2020، به نظر من، یکی از مهمترین کلماتی

that is being used around the world and that is very specific to 2020, is the

که در سراسر جهان استفاده می شود و بسیار مختص سال 2020 است،

word: "social-distancing". So, let's first look at the pronunciation of this.

کلمه "فاصله گذاری اجتماعی" است. بنابراین، اجازه دهید ابتدا به تلفظ این نگاه کنیم.

"ci", in English actually has, like, a "ch" sound, so: "social",

"ci" در زبان انگلیسی در واقع صدای "ch" دارد، بنابراین: "social"،

"social-distance" or "social-⁠distancing". What does it mean

"social-distance" یا "social-distance".

when we practice "social-distancing"? Well, this is a noun, and what it

وقتی «فاصله‌گذاری اجتماعی» را تمرین می‌کنیم به چه معناست؟ خوب این یک اسم است و

means... it can also be a verb, too. What it means is that we keep our

معنی آن ... می تواند فعل هم باشد. معنی آن این است که فاصله فیزیکی خود را حفظ کنیم

physical distance. So, we don't go close to people; we stay far away. Why are

. بنابراین، ما به مردم نزدیک نمی شویم . ما دور می مانیم چرا

people practicing "social-distancing"? Because of the coronavirus. So, the big

مردم «فاصله‌گذاری اجتماعی» را تمرین می‌کنند؟ به خاطر ویروس کرونا. بنابراین،

news story of 2020 has been the coronavirus. It has changed how we live

خبر بزرگ سال 2020 ویروس کرونا بوده است. نحوه زندگی

and what we do. And so, now, many people are "socially-distancing". So, they are

و کاری که انجام می دهیم تغییر داده است. و بنابراین، در حال حاضر، بسیاری از مردم "فاصله اجتماعی" هستند. بنابراین، آنها از

not coming close physically; they stay apart. So, here is my example sentence:

نظر فیزیکی نزدیک نمی شوند. آنها جدا می مانند بنابراین، این جمله مثال من است:

"We social-distance due to coronavirus." So, that, my friends is what I consider

"ما به دلیل کرونا فاصله اجتماعی داریم." بنابراین، دوستان من

2020's word of the year.

کلمه سال 2020 می دانم.

I am very curious about your opinions. Maybe in your opinion, there should be a

من بسیار کنجکاو هستم در مورد نظرات شما. شاید به نظر شما، باید

different word for 2020, or maybe you disagree with some of the earlier words

کلمه دیگری برای سال 2020 وجود داشته باشد، یا شاید شما با برخی از کلمات قبلی

on my list. I would love to hear from you. So, please write in the comments

در لیست من مخالف باشید. من دوست دارم از شما بشنوم. پس لطفا در کامنت ها بنویسید

what your opinion is on what the word of the year should be. I would also like to

نظرتان در مورد کلمه سال چیست. همچنین می‌خواهم

invite you to check out www.engvid.com. There, you can actually do a quiz to

از شما دعوت کنم که www.engvid.com را بررسی کنید. در آنجا، می‌توانید در واقع یک مسابقه امتحانی انجام دهید

practice all the words that you have seen today — all the words I went over

تا تمام کلماتی را که امروز دیده‌اید تمرین کنید - تمام کلماتی که من

for each decade. You can also subscribe to my YouTube channel. I have many

برای هر دهه مرور کردم. همچنین می توانید در کانال یوتیوب من مشترک شوید. من

different videos on all sorts of different English topics and

ویدیوهای مختلف زیادی در مورد انواع موضوعات مختلف انگلیسی و

language-learning topics. Finally, you can check out my website at

موضوعات یادگیری زبان دارم. در نهایت، می توانید از وب سایت من در

www.teacheremma.com. There, you can find some free resources that can help you

www.teacheremma.com دیدن کنید. در آنجا می‌توانید منابع رایگانی پیدا کنید که می‌تواند به شما در سفر انگلیسی شما کمک کند

with your English journey. So, thank you for watching; and until next time, take

. بنابراین، از تماشای شما متشکرم؛ و تا دفعه بعد

care.

مراقب باشید