English Vocabulary & Expressions with HOUSE and HOME

Hello. My name is Emma, and in today's video, I am going to teach you many, many new expressions.

سلام. اسم من اِما است و در ویدیوی امروز قصد دارم عبارات بسیار بسیار جدید را به شما آموزش دهم.

Okay? These words and expressions all have to do with "house" and "home",

باشه؟ این کلمات و عبارات همه مربوط به "خانه" و "خانه" هستند،

so they're all expressions that have the word "house" or "home" in them. Okay?

بنابراین همه آنها عباراتی هستند که کلمه "خانه" یا "خانه" را در خود دارند. باشه؟

So, to get started, I wanted to explain the difference between "house" and "home" before

بنابراین، برای شروع، می خواستم قبل از اینکه به عبارات دیگر نگاه کنیم، تفاوت بین "خانه" و "خانه" را توضیح دهم

we even look at the other expressions. So, let's get started with that.

. بنابراین، بیایید با آن شروع کنیم.

So, there is a little bit of a difference. A "home" means a house, an apartment, it can mean a condo,

بنابراین، کمی تفاوت وجود دارد. "خانه" به معنای خانه، آپارتمان، می تواند به معنای کاندو باشد،

it can be any place a person lives. Okay?

می تواند هر مکانی باشد که یک فرد زندگی می کند. باشه؟

So, if you ever watched the TV show Sesame Street,

بنابراین، اگر تا به حال برنامه تلویزیونی Sesame Street را تماشا کرده باشید،

there was a character, Oscar the Grouch, his home was in a garbage can. Okay? It's

یک شخصیت وجود داشت، اسکار گروچ، خانه اش در یک سطل زباله بود. باشه؟

not a house, but it's his home because he lives there. Where a mouse, for example, his

خانه نیست، اما خانه اوست چون آنجا زندگی می کند. به عنوان مثال، جایی که یک موش،

home might be in a wall. Okay? Or some people, again, maybe their home is in a tent. So,

خانه اش ممکن است در یک دیوار باشد. باشه؟ یا بعضی ها، دوباره، شاید خانه شان در چادر است. بنابراین

a home is a place where you live. This is different from a "house".

، خانه مکانی است که در آن زندگی می کنید. این با "خانه" متفاوت است.

A house is one type of building. Okay? So, a house is not an apartment, it's not a condo.

خانه یک نوع ساختمان است. باشه؟ بنابراین، خانه یک آپارتمان نیست، یک کانکس نیست.

This is a house. This is a house. Okay? So, a house is a very specific type of building.

این یک خانه است. این یک خانه است. باشه؟ بنابراین، خانه یک نوع ساختمان بسیار خاص است.

So that's the difference.

پس این تفاوت است.

"Home" is... Refers to anywhere a person lives, but a "house" is a type of building. There

«خانه» است... به هر جایی که انسان زندگی می کند اطلاق می شود، اما «خانه» نوعی ساختمان است.

might be nobody who lives in the house. Okay? I might have four houses, but I... The one

شاید کسی نباشد که در خانه زندگی کند. باشه؟ من ممکن است چهار خانه داشته باشم، اما من... خانه ای

I live in is my home. So that's what the difference is.

که در آن زندگی می کنم، خانه من است. پس تفاوت در همین است.

Okay, so let's look at some of these very common expressions.

خوب، پس بیایید به برخی از این عبارات بسیار رایج نگاه کنیم.

The first one is the word "hometown".

اولین مورد کلمه "زادگاه" است.

I'm going to give you an example of this sentence: "My hometown is Toronto."

من قصد دارم برای شما مثالی از این جمله بزنم: "زادگاه من تورنتو است."

Okay? What do you think "hometown" means?

باشه؟ به نظر شما «شهر زادگاه» یعنی چه؟

I'll give you a hint. I'm from Toronto and I was born in Toronto.

من به شما یک اشاره می کنم. من اهل تورنتو هستم و در تورنتو به دنیا آمدم.

So, "hometown" is the place you're from. Okay? So, I have a friend

بنابراین، "زادگاه" جایی است که شما از آن آمده اید. باشه؟ بنابراین، من یک دوست دارم

who was born in Paris. My friend's hometown is Paris. Some people come from big hometowns,

که در پاریس متولد شده است. زادگاه دوست من پاریس است. برخی از مردم از زادگاه های بزرگ می آیند،

other people come from small hometowns. Okay? So the hometown is where you were born or

برخی دیگر از شهرهای کوچک می آیند. باشه؟ بنابراین زادگاه جایی است که شما متولد شده اید یا

where you spent your childhood. Where you were living when you were a child,

کودکی خود را در آن گذرانده اید. جایی که در کودکی زندگی می کردید، آنجا

that's your hometown.

زادگاه شماست.

The next word: "homesick". And I want you to notice my pronunciation of these words.

کلمه بعدی: «دلتنگی». و من از شما می خواهم که به تلفظ این کلمات توجه کنید.

You'll notice that for "hometown" and "homesick", "home" is the loud part. Okay? I say "home"

متوجه می‌شوید که برای «شهر وطن» و «دلتنگی»، «خانه» بخش پر سر و صدا است. باشه؟ می گویم «خانه»

louder than "town", and "home" louder than "sick", so: "homesick".

بلندتر از «شهر» و «خانه» بلندتر از «بیمار»، پس: «دلتنگی».

Here's my example sentence of this word:

این جمله مثال من از این کلمه است:

"I'm homesick. I miss my family." Okay?

"من دلتنگ هستم. دلم برای خانواده ام تنگ شده است." باشه؟

"I'm homesick. I miss my family."

من دلتنگم دلم برای خانواده ام تنگ شده است.

Do you think "homesick" means you're happy or you're sad?

به نظر شما دلتنگی به معنای خوشحالی است یا غمگینی؟

If you're homesick, it means you're sad.

اگر دلتنگ شدی، یعنی غمگینی.

Why are you sad? Because you're not at home; you're not in your country

چرا ناراحتی؟ چون در خانه نیستی؛ شما در کشور

or your city. You're travelling, you're far from where you live. So, many students from

یا شهر خود نیستید. شما در حال سفر هستید، از محل زندگی خود دور هستید. بنابراین، دانشجویان زیادی از

all over the world come to Canada to study English. A lot of students miss their families,

سراسر جهان برای تحصیل زبان انگلیسی به کانادا می آیند . خیلی از دانش‌آموزان دلتنگ خانواده‌هایشان می‌شوند،

they miss their friends, they're a little bit sad because they miss everybody, so we

دلشان برای دوستانشان تنگ می‌شود، کمی غمگین هستند چون دلشان برای همه تنگ شده است، بنابراین

say they are homesick. They miss their country, they are homesick.

می‌گوییم دلتنگ هستند. دلشان برای کشورشان تنگ شده است.

Okay, again, we have two more words with home: "homeless" and "homelessness". Okay?

خوب، باز هم دو کلمه دیگر با خانه داریم: «بی خانمان» و «بی خانمان». باشه؟

These words have the same meaning, it's just this is an adjective, and this is a noun.

این کلمات یک معنی دارند، فقط این یک صفت است و این یک اسم است.

So, I'll give some examples of this. For "homeless":

بنابراین، من چند نمونه از این را می‌آورم. برای "بی خانمان":

"I sleep on the streets. I'm homeless." Okay?

"من در خیابان می خوابم. من بی خانمان هستم." باشه؟

This means I don't have a home. I don't have a place to live. I live on the streets. Okay?

یعنی من خونه ندارم من جایی برای زندگی ندارم من در خیابان زندگی می کنم. باشه؟

So, you know, sometimes when you go to different cities, there are a lot of people on the street,

بنابراین، می دانید، گاهی اوقات که به شهرهای مختلف می روید ، افراد زیادی در خیابان هستند

they're asking for money, and they don't have a place to live, we say those people are homeless.

، پول می خواهند و جایی برای زندگی ندارند، می گوییم آن افراد بی خانمان هستند.

When we talk about this problem, we say: "The problem is homelessness."

وقتی از این مشکل صحبت می کنیم، می گوییم: «مشکل بی خانمانی است».

Okay? So that's the noun form. So, there is a lot of homelessness in Toronto.

باشه؟ پس این شکل اسمی است. بنابراین، بی خانمانی در تورنتو زیاد است.

There is a lot of homelessness in many parts of the world.

بی خانمانی در بسیاری از نقاط جهان بسیار زیاد است.

There are many homeless people in Toronto. Okay? So both

در تورنتو افراد بی خانمان زیادی وجود دارد. باشه؟ بنابراین هر

of these mean you don't have a home, or someone who doesn't have a home.

دوی اینها به این معنی است که شما خانه ندارید یا کسی که خانه ندارد.

Okay, the next expression is a more positive expression.

بسیار خوب، عبارت بعدی یک عبارت مثبت تر است.

The expression is: "Home sweet home!"

عبارت این است: "خانه شیرین خانه!"

Okay? "Home sweet home!"

باشه؟ "خانه شیرین خانه!"

So, my sentence here is:

بنابراین، جمله من در اینجا این است:

"Ahh, home sweet home!"

"آه، خانه شیرین خانه!"

Do you think this is a happy expression or a sad expression?

به نظر شما این یک عبارت شاد است یا غم انگیز؟

Well, if you guessed happy because there's a big smiley face beside it, you're correct.

خوب، اگر حدس زدید خوشحال هستید زیرا یک صورتک بزرگ در کنار آن وجود دارد، درست می گویید.

When we say: "Home sweet home", we usually

وقتی می گوییم: "خانه شیرین خانه"، معمولاً

say it when we've been away from our home, either travelling or maybe we went to work,

زمانی می گوییم که از خانه خود دور بوده ایم، یا در سفر یا شاید سر کار رفته ایم،

so we're not home, when we come home, we're very happy:

پس خانه نیستیم، وقتی به خانه می آییم، بسیار خوشحال هستیم. :

"Oh, I'm at home. Finally. I can put on my pajamas, I can, you know, have dinner. I'm so happy to be home."

"اوه من خونه ام. بالاخره می تونم پیژامه بپوشم ، می تونم شام بخورم. خیلی خوشحالم که خونه هستم."

So when people arrive at their home, they say sometimes:

بنابراین وقتی مردم به خانه خود می رسند ، گاهی اوقات می گویند:

"Ahh, home sweet home!" It means: "Ahh, I'm happy to be home." Okay?

"آه، خانه شیرین خانه!" یعنی : آهان، خوشحالم که در خانه هستم. باشه؟

So let's look at some other common expressions with the word "house" and "home".

پس بیایید به برخی عبارات رایج دیگر با کلمه "خانه" و "خانه" نگاه کنیم.

Okay, so our next two words are very important because students often mix them up; they often

خوب، بنابراین دو کلمه بعدی ما بسیار مهم هستند زیرا دانش آموزان اغلب آنها را با هم مخلوط می کنند. اغلب

confuse them. The words are "housework" and "homework". A lot of students make mistakes

آنها را گیج می کنند. واژه های «خانه» و «مشق» هستند. بسیاری از دانش‌آموزان

with these, because they both have the word "work" in them, but one is "house" and the

با اینها اشتباه می‌کنند، زیرا در هر دو کلمه «کار» وجود دارد، اما یکی «خانه» و

other one is "home". Okay? So, what is the difference? Well, let's look at "housework" first.

دیگری «خانه» است. باشه؟ خوب فرقش چیست؟ خوب، ابتدا به «کارهای خانه» نگاه می کنیم.

"Housework" has to do with cleaning, cleaning your house.

"کارهای خانه" با تمیز کردن، تمیز کردن خانه شما ارتباط دارد.

Okay? It can be doing the laundry, it can be washing dishes, it can be cooking.

باشه؟ این می تواند شستن لباس باشد، می تواند ظرف شستن باشد، می تواند آشپزی باشد.

All of the work that you do

تمام کارهایی که

to keep your house clean is housework. So, for example: "She does all the housework."

برای تمیز نگه داشتن خانه انجام می دهید، کارهای خانه است. به عنوان مثال: "او همه کارهای خانه را انجام می دهد."

It means she does all the cleaning, all the cooking, all the laundry. Okay? My dad used

این بدان معناست که او تمام تمیز کردن، پخت و پز، تمام لباس های شسته شده را انجام می دهد. باشه؟ پدرم

to do a lot of housework. It means he does a lot of cleaning, a lot of cooking. Okay?

خیلی کارهای خانه انجام می داد. این بدان معناست که او خیلی تمیز می کند، خیلی آشپزی می کند. باشه؟

So we use this a lot. This weekend, I have to do housework.

بنابراین ما از این بسیار استفاده می کنیم. این آخر هفته باید کارهای خانه را انجام دهم.

It means this weekend I have to clean my house and, you know, do these types of chores.

یعنی این آخر هفته باید خانه‌ام را تمیز کنم و این کارها را انجام دهم.

Now, this is very different than "homework", which if you are a student, you may know this

حالا این با «تکلیف» خیلی فرق دارد که اگر دانش آموز باشید ممکن است این

word, "homework". "Homework" is the work you get at school to do at your house, and then

کلمه «مشق شب» را بدانید. "تکالیف" کاری است که در مدرسه به شما می رسد تا در خانه خود انجام دهید و

the next day you bring this to school, and your teacher marks it. Okay? So, for example:

روز بعد آن را به مدرسه می آورید و معلم شما آن را علامت گذاری می کند. باشه؟ بنابراین، به عنوان مثال:

"Our teacher gave us too much homework."

"معلم ما به ما تکالیف زیادی داده است."

A lot of students say this. Homework is very good, though, right?

بسیاری از دانش آموزان این را می گویند. هر چند تکالیف خیلی خوب است، درست است؟

It's good to get as much practice as possible. So, you want homework,

خوب است تا حد امکان تمرین کنید. بنابراین، شما مشق شب می خواهید،

it's a good idea.

این ایده خوبی است.

Okay, the next expression: "Make yourself at home."

بسیار خوب، عبارت بعدی: "خودت را در خانه بساز."

This is a very, very important expression

این یک عبارت بسیار بسیار مهم

for when you have people who come to your house to visit. Okay? So, imagine you came

برای زمانی است که افرادی دارید که برای بازدید به خانه شما می آیند. باشه؟ خب، تصور

to my house, what would I say when you come in?

کن به خانه من آمدی، وقتی وارد شدی چه می گویم؟

"Oh, make yourself at home. Can I get you something to drink?"

"اوه، خودت را در خانه بساز. می توانم برایت چیزی بنوشم؟"

It means I want you to be comfortable at my home, so please feel comfortable here. Okay?

این بدان معناست که من می خواهم شما در خانه من راحت باشید ، پس لطفاً اینجا احساس راحتی کنید. باشه؟

"Make yourself at home. Please, have a seat. Make yourself at home."

"خودت را در خانه بساز. لطفاً یک صندلی بنشین. خودت را در خانه بساز."

It's an expression we use all the time, very, very often whenever we want to tell

این عبارتی است که ما همیشه از آن استفاده می کنیم ، خیلی خیلی اوقات هر وقت می خواهیم به

someone: "Welcome to our home. Please feel comfortable." Okay?

کسی بگوییم: "به خانه ما خوش آمدید. لطفا احساس راحتی کنید." باشه؟

Okay, the next expression, a lot of students don't know, but this is a very important expression

بسیار خوب، عبارت بعدی، بسیاری از دانش آموزان نمی دانند، اما این یک عبارت بسیار مهم

for when you go to a restaurant.

برای زمانی است که به رستوران می روید.

Okay? So this is a very important restaurant expression:

باشه؟ بنابراین این یک عبارت رستورانی بسیار مهم است:

"on the house". "It's on the house."

"در خانه". " روی خانه است."

Okay? This is a very good meaning. It's very positive.

باشه؟ این معنای بسیار خوبی است. خیلی مثبته

It means something at a restaurant is free. Okay? So you don't have to pay for it. So,

یعنی چیزی در رستوران رایگان است. باشه؟ بنابراین شما مجبور نیستید برای آن هزینه کنید. بنابراین،

for example, maybe drinks are on the house. That means drinks are free at this restaurant.

برای مثال، شاید نوشیدنی در خانه باشد. یعنی نوشیدنی در این رستوران رایگان است.

Some restaurants have, you know, maybe salad on the house. A lot of Japanese restaurants

می دانید، برخی از رستوران ها، شاید سالاد در خانه دارند. بسیاری از رستوران های ژاپنی

have soup on the house. Okay? Meaning: You don't have to pay for that; it comes for free

سوپ در خانه دارند. باشه؟ معنی: شما مجبور نیستید برای آن هزینه بپردازید. به صورت رایگان

with your meal. Or sometimes maybe the bartender or the server or the cook, they really like

همراه با وعده غذایی شما می آید. یا گاهی اوقات ممکن است ساقی یا سرور یا آشپز، آنها واقعاً

you, so maybe they want to, you know, be nice to you, so they might give you free food.

شما را دوست دارند، بنابراین شاید آنها می خواهند، می دانید، با شما مهربان باشند ، بنابراین ممکن است به شما غذای رایگان بدهند.

In that case, it's also "on the house".

در آن صورت «روی خانه» نیز هست.

Okay, our next word is also about restaurants: "house specialty".

بسیار خوب، کلمه بعدی ما نیز در مورد رستوران است: "تخصص خانه".

When we talk about a house specialty, it means the meal or the type of food a restaurant is famous for.

وقتی از یک غذای تخصصی در خانه صحبت می کنیم، به معنای غذا یا نوع غذایی است که یک رستوران به آن معروف است.

It's the dish the restaurant makes the best. Okay? So, for example:

این غذایی است که رستوران بهترین غذا را درست می کند . باشه؟ بنابراین، به عنوان مثال:

"Pizza is their house specialty."

"پیتزا تخصص خانه آنها است."

This means that pizza is the meal that they make the best. If you come to this restaurant,

این بدان معنی است که پیتزا غذایی است که آنها بهترین را درست می کنند. اگر به این رستوران می‌آیید

you should have the pizza because it's their house speciality, it means it's the best thing

، باید پیتزا بخورید، زیرا این غذای مخصوص خانه آنهاست، یعنی بهترین چیزی است که

they make. Okay? So, again, all of these are very common expressions we use in our everyday lives.

آنها درست می‌کنند. باشه؟ بنابراین، دوباره، همه اینها عبارات بسیار رایجی هستند که ما در زندگی روزمره خود استفاده می کنیم.

Now, let's look at a couple more expressions.

حالا بیایید به چند عبارت دیگر نگاه کنیم.

Okay, so I'm going to teach you four more expressions. The first one is: "house wine".

خوب، پس من چهار عبارت دیگر را به شما آموزش می دهم . اولی: «شراب خانه».

So, this is a good word if you like going to restaurants or bars, and you like to drink

بنابراین، اگر دوست دارید به رستوران یا بار بروید، و دوست دارید

wine. The house wine is usually the cheaper wine at a restaurant. Okay? So, if you don't

شراب بنوشید، این کلمه خوبی است. شراب خانگی معمولاً شراب ارزان‌تر در رستوران است. باشه؟ بنابراین، اگر نمی

want to spend a lot of money at a restaurant and you want something that is kind of recommended

خواهید پول زیادی در رستوران خرج کنید و چیزی را می خواهید که به نوعی

by the restaurant, you can ask for the house wine. Now, wine usually comes in red or white,

توسط رستوران توصیه شده باشد، می توانید شراب خانه را بخواهید . حالا، شراب معمولاً به رنگ قرمز یا سفید می آید،

so they might ask you a question like this:

بنابراین ممکن است از شما سؤالی مانند این بپرسند:

"Would you like the house red?"

"آیا خانه قرمز را دوست دارید؟"

meaning the house's red wine, so the... The red wine that isn't that expensive.

به معنی شراب قرمز خانه، بنابراین شراب قرمز که آنقدرها هم گران نیست.

"Or would you like the house white?"

"یا دوست دارید خانه سفید باشد؟"

Okay? And so, they're talking about wine.

باشه؟ و بنابراین، آنها در مورد شراب صحبت می کنند.

Another expression that you might hear is "house music".

اصطلاح دیگری که ممکن است بشنوید "موسیقی خانه" است.

All right? For those of you who love to go party, who love to go clubbing,

خیلی خوب؟ برای کسانی از شما که عاشق مهمانی رفتن هستند، عاشق باشگاه رفتن هستند،

who like going out on Friday nights, you might

که دوست دارند جمعه شب ها بیرون بروند، ممکن است

hear house music. So, "house music" is a type of dance music that is very, very popular

موسیقی هاوس را بشنوند. بنابراین، "موسیقی خانه" نوعی از موسیقی رقص است که در کلوپ ها بسیار بسیار محبوب است

at clubs. Okay? So, for example:

. باشه؟ به عنوان مثال:

"The club plays house and hip hop music." Okay? So these

"باشگاه موسیقی هاوس و هیپ هاپ پخش می شود." باشه؟ بنابراین

are the types of music they play. So, "house" is a genre of music that's good for dancing.

اینها انواع موسیقی هایی است که آنها پخش می کنند. بنابراین، "خانه " یک ژانر موسیقی است که برای رقص خوب است.

Okay, our next word: "fullhouse". Here's an example, and then I'll tell you what it means.

بسیار خوب، کلمه بعدی ما: "فول هاوس". در اینجا یک مثال، و سپس من به شما می گویم که چه چیزی است.

"It's a fullhouse. There are no more tickets for the play." Okay? So, "fullhouse" has to

"این یک خانه کامل است. دیگر بلیطی برای نمایش وجود ندارد ." باشه؟ بنابراین، "فول هاوس"

do with the word "full", meaning there's many people in a place. We use this mainly when

با کلمه "پر" ارتباط دارد، به این معنی که افراد زیادی در یک مکان هستند. ما عمدتاً وقتی

we talk about theatre and plays. Okay? So, if you ever go to New York and you want to

در مورد تئاتر و نمایشنامه صحبت می کنیم از این استفاده می کنیم. باشه؟ بنابراین، اگر زمانی به نیویورک رفتید و می‌خواهید

watch a play, maybe there's no tickets because it's a fullhouse, meaning it's full. There's

یک نمایش را تماشا کنید، شاید بلیتی وجود نداشته باشد زیرا یک خانه کامل است، یعنی پر است.

so many people watching this play. Okay? So, a fullhouse means a place has many people,

افراد زیادی در حال تماشای این نمایش هستند. باشه؟ بنابراین، یک خانه کامل به این معنی است که یک مکان افراد زیادی دارد،

so there's... Every ticket has been bought for a play.

بنابراین وجود دارد... هر بلیط برای یک نمایش خریداری شده است.

Finally, the last word, very common, we like to talk about "house parties".

در نهایت، آخرین کلمه، بسیار رایج، ما دوست داریم در مورد "پارتی های خانگی" صحبت کنیم.

A "house party" is a party that somebody has at their house. Okay?

«پارتی خانگی» مهمانی است که شخصی در خانه خود دارد. باشه؟

We can also use it for when

همچنین می‌توانیم از آن برای زمانی

we talk about parties at people's apartments, or condos, or anywhere somebody lives. So,

که در مورد مهمانی‌ها در آپارتمان‌ها ، آپارتمان‌ها یا هر جایی که کسی زندگی می‌کند صحبت می‌کنیم، استفاده کنیم. بنابراین،

a house party is when you go to a party at a person's home. Okay? So, for example:

مهمانی خانگی زمانی است که شما به مهمانی در منزل شخصی بروید. باشه؟ به عنوان مثال:

-"What are you doing tonight?" -"I'm going to a house party tonight."

-"امشب چه کار می کنی؟" -امشب میرم یه مهمونی خونه.

It means you're not going to a party at a club, you're not going to a party at Chuck E. Cheese; you're going to

این بدان معنی است که شما به یک مهمانی در یک باشگاه نمی روید، شما به یک مهمانی در Chuck E. Cheese نمی روید. شما به

a house party. Okay? So you're going to someone's home, and there's probably going to be music,

یک مهمانی خانگی می روید باشه؟ بنابراین شما به خانه کسی می روید و احتمالاً موسیقی

and drinking. Okay? So that's usually what we mean by a "house party".

و نوشیدنی وجود دارد. باشه؟ بنابراین معمولاً منظور ما از "پارتی خانگی" همین است.

All right, so I hope you have learned a lot today about the differences between "house" and "home",

بسیار خوب، بنابراین امیدوارم امروز در مورد تفاوت های بین "خانه" و "خانه"

and all of the great expressions that we have in English that use these two words.

و تمام عبارات عالی که در انگلیسی داریم که از این دو کلمه استفاده می کنند، چیزهای زیادی یاد گرفته باشید.

I invite you to come check out our website at www.engvid.com.

از شما دعوت می کنم که از وب سایت ما به آدرس www.engvid.com دیدن کنید.

There, you can actually do a quiz to make sure you actually understand these words,

در آنجا، می‌توانید یک مسابقه امتحانی انجام دهید تا مطمئن شوید که واقعاً این کلمات را متوجه

and you can practice using them there. Okay?

شده‌اید، و می‌توانید استفاده از آنها را در آنجا تمرین کنید. باشه؟

So, until next time, I hope you've enjoyed everything,

بنابراین، تا دفعه بعد، امیدوارم از همه چیز لذت برده

and I will see you later.

باشید و بعداً شما را ببینم.