Improve your Vocabulary: English word pairs about TIME

If you're lost, you can look and you will find me, time after time.

اگر گم شدی، می‌توانی بگردی و هر از گاهی مرا پیدا می‌کنی.

Hey, everyone.

هی همه.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on some common word pairs or expressions with time.

از اینکه کلیک کردید متشکریم و با گذشت زمان به این درس در مورد برخی از جفت‌های کلمه یا عبارات رایج خوش آمدید.

So, not just the word "time", but different expressions we use to indicate time, or different

بنابراین، نه فقط کلمه "زمان"، بلکه از عبارات مختلفی که برای نشان دادن زمان استفاده می کنیم،

expressions or word pairs we use to talk about how long something takes, or when something happens.

یا عبارات یا جفت کلمات مختلفی که برای صحبت در مورد مدت زمانی که چیزی طول می کشد، یا زمانی که چیزی اتفاق می افتد استفاده می کنیم.

So, first we're going to look at five, and then we're going to look at another five,

بنابراین، ابتدا به پنج نگاه می کنیم، و سپس به پنج مورد دیگر نگاه می کنیم،

and each time we go over one of these word pairs I'll give you an example sentence, and

و هر بار که یکی از این جفت کلمات را مرور می کنیم، یک جمله مثال برای شما می زنم، و از

I want you to, you know, see if you can guess the meaning of this expression from the context,

شما می خواهم که می دانید، ببینید آیا می توانید معنای این عبارت را از روی متن حدس بزنید،

and then I will tell you the actual definition of, you know, what this expression or this

و سپس من تعریف واقعی را به شما می گویم ، می دانید، این عبارت یا این

word pair means.

جفت کلمه به چه معناست.

So, let's not waste any more time and let's begin.

بنابراین، بیایید دیگر زمان را تلف نکنیم و شروع کنیم.

Number one: "then and there".

شماره یک: "پس و آنجا".

The sentence is: "I was hired then and there."

جمله این است: «من آن موقع استخدام شدم».

Now, if you know the meaning, obviously, of "then", at that time;

حال اگر معنی «ثم» را در آن زمان می دانید;

and "there", in that place - it means at that moment.

و «آنجا»، در آن مکان - یعنی در آن لحظه.

Okay? So at that exact moment.

باشه؟ بنابراین دقیقا در آن لحظه.

At that moment.

در آن لحظه.

So, imagine you go to a job interview in this case and the interview goes very well, sometimes

بنابراین، تصور کنید در این مورد به یک مصاحبه شغلی می روید و مصاحبه خیلی خوب پیش می رود، گاهی اوقات

the person who does your job interview says:

فردی که مصاحبه شغلی شما را انجام می دهد می گوید:

"Okay, we'll... We'll call you back and we'll let you know."

"باشه، ما... با شما تماس می گیریم و به شما اجازه می دهیم. بداند."

But sometimes if they know that you're the right person for the job, they will tell you

اما گاهی اوقات اگر بدانند که شما فرد مناسبی برای این کار هستید، به شما خواهند گفت که

when... They will ask you, actually: "When can you start?" and they will hire you on the spot,

چه زمانی... آنها در واقع از شما می پرسند: "چه زمانی می توانید شروع کنید؟" و آنها شما را در محل

they will hire you then and there, in that moment.

استخدام می کنند، آنها شما را در آن لحظه استخدام می کنند.

Okay?

باشه؟

So that's what "then and there" means, at that moment.

پس این همان معنایی است که «آنوقت و آنجا» در آن لحظه است.

Or: "She kissed me then and there.", "I was hired then and there."

یا: «آن گاه مرا بوسید.»، «آنگاه استخدام شدم».

Next: "sooner or later".

بعدی: "دیر یا زود".

Sooner or later.

زودتر یا دیرتر.

"You'll have to do it sooner or later."

" دیر یا زود باید این کار را انجام دهید."

So, most of us I think don't like washing dishes or we don't like doing the laundry,

بنابراین، فکر می‌کنم بسیاری از ما از شستن ظرف‌ها خوشمان نمی‌آید یا از شستن لباس‌ها خوشمان نمی‌آید،

and we just look at it in the corner, you know, telling ourselves: "Okay, we will do it.

و فقط در گوشه‌ای به آن نگاه می‌کنیم، می‌دانید که به خود می‌گوییم: "باشه، این کار را انجام می‌دهیم.

Not now, later. Later."

نه الان. بعدا. بعدا."

Okay?

باشه؟

And maybe, you know, somebody will tell you:

و شاید، می‌دانی، کسی به شما بگوید:

"Okay, can you...? Can you do it now? Because you will have to do it sooner or later."

"خوب، می‌توانی...؟ الان می‌توانی این کار را انجام دهی؟ چون دیر یا زود باید این کار را انجام دهی."

And in this case it means eventually.

و در این مورد به معنای سرانجام است.

Okay?

باشه؟

So, to say something a little more serious: "Sooner or later we're all going to die."

بنابراین، برای گفتن یک چیز کمی جدی تر: "دیر یا زود همه ما خواهیم مرد."

You know, it's going to happen.

میدونی، قراره اتفاق بیفته

It's going to happen.

قرار است اتفاق بیفتد.

That's not the happiest memory or the happiest image, but you know, I think you get the meaning.

این شادترین خاطره یا شادترین تصویر نیست، اما می‌دانید، فکر می‌کنم معنی آن را فهمیده‌اید.

Sooner or later.

زودتر یا دیرتر.

"Wait and see".

"صبر کن و ببین".

Very simply: "Let's wait and see what happens."

خیلی ساده: "بیایید صبر کنیم و ببینیم چه می شود."

This just means let's be patient.

این فقط به این معنی است که بیایید صبور باشیم.

Be patient.

صبور باش.

Okay?

So, if you are watching a movie with a friend and your friend wants to know what happens

باشه؟

بنابراین، اگر شما در حال تماشای فیلمی با یک دوست هستید و دوستتان می‌خواهد بداند که

next in the movie because you have seen the movie before, and your friend's like:

بعداً در فیلم چه اتفاقی می‌افتد، زیرا قبلاً فیلم را دیده‌اید، و دوستتان مانند:

"Oh, what happens next? What happens next?"

"اوه، بعد چه می‌شود؟ بعد چه می‌شود؟"

And you just say: "Wait and see.

و شما فقط می گویید: "صبر کن و ببین.

Okay? Just wait and you will see what happens next."

باشه؟ فقط صبر کن ببین بعدش چی میشه."

So, just be patient.

پس فقط صبور باش

Now, the final two on the first board are very similar: "now and then", "from time to time".

در حال حاضر، دو نهایی در تخته اول بسیار شبیه به هم هستند: "اکنون و آن زمان"، "از زمان به زمان".

Both of these, if you look at the sentences:

هر دوی اینها، اگر به جملات نگاه کنید:

"I talk to him now and then.",

"من هرازگاهی با او صحبت می کنم."،

"She reads biographies from time to time."

"او هر از گاهی بیوگرافی می خواند."

What do you think these expressions mean?

به نظر شما این عبارات به چه معناست؟

Sometimes, that's right.

گاهی اوقات، درست است.

So, infrequently or sometimes.

بنابراین، به ندرت یا گاهی اوقات.

Sometimes.

گاهی.

Another word, maybe might be new for some of you guys: "infrequently", not frequently,

یک کلمه دیگر، شاید برای برخی از شما بچه ها جدید باشد: "به ندرت"، نه اغلب،

and these are interchangeable.

و اینها قابل تعویض هستند.

Okay?

So: "now and then", "from time to time".

باشه؟

پس: «اکنون و آن زمان»، «از زمان».

"We go to restaurants from time to time.", "We go to restaurants now and then.",

«ما گهگاهی به رستوران می رویم.»، «گاهی به رستوران می رویم.»،

"I read mystery novels from time to time.", "I read mystery novels now and then."

«گاهی رمان های معمایی می خوانم.»، «من هرازگاهی رمان های معمایی می خوانم».

-"How often do you call your mom?"

-"چند وقت به مامانت زنگ میزنی؟"

-"Now and then.", -"From time to time."

-"حالا و بعد."، -"از زمان به زمان."

Okay?

باشه؟

So, we have: "then and there", "sooner or later", "wait and see",

پس داریم: «آنگاه و آنجا»، «دیر یا زود»، «صبر کن و ببین»،

"now and then", "from time to time".

«اکنون و آن زمان»، « گاهی».

And now let's look at five more.

و حالا بیایید به پنج مورد دیگر نگاه کنیم.

So, magic.

بنابراین، جادو.

Ooo.

اووو

Hwah!

هوا!

Okay, so the next five.

خوب، پس پنج بعدی.

First: "quick and easy".

اول: "سریع و آسان".

"The test was quick and easy."

"آزمون سریع و آسان بود."

So, something that doesn't take a lot of time, is not very difficult, basically let's just say

بنابراین، چیزی که زمان زیادی نمی برد، خیلی سخت نیست، اساساً اجازه دهید بگوییم

very easy.

بسیار آسان است.

Doesn't take time, doesn't take a lot of effort.

زمان نمی برد، تلاش زیادی نمی خواهد.

So, often, if you like to cook and you see recipes on the internet or in a cookbook,

بنابراین، اغلب، اگر به آشپزی علاقه دارید و دستور پخت غذا را در اینترنت یا در کتاب آشپزی مشاهده می کنید،

you know, some of the cookbooks are called: "Quick and Easy Recipes".

می دانید که به برخی از کتاب های آشپزی می گویند: "دستورالعمل های سریع و آسان".

So, a quick and easy recipe for pancakes, for example.

بنابراین، برای مثال، یک دستور العمل سریع و آسان برای پنکیک.

Okay?

باشه؟

So something that doesn't take a lot of time and something that is simple, not complicated.

بنابراین چیزی که زمان زیادی نمی برد و چیزی که ساده است، نه پیچیده.

The final four are all very much related to making progress.

چهار بازی پایانی همگی به پیشرفت بسیار مرتبط هستند.

So, think about your own progress in English and learning a new language.

بنابراین، به پیشرفت خود در زبان انگلیسی و یادگیری یک زبان جدید فکر کنید.

Now, to learn a new language you should go "slowly but surely".

اکنون، برای یادگیری یک زبان جدید، باید "آهسته اما مطمئن" پیش بروید.

So: "He's improving slowly but surely."

بنابراین: "او به آرامی اما مطمئناً در حال بهبود است."

So, you're doing something slowly, it's not fast, like learning a language takes time,

بنابراین، شما کاری را آهسته انجام می دهید، سریع نیست، مثل یادگیری یک زبان زمان می برد،

but if you go watch videos or study your books or listen to movies, you will definitely,

اما اگر بروید فیلم تماشا کنید یا کتاب های خود را مطالعه کنید یا فیلم گوش دهید، قطعاً، حتماً

like, surely...

، حتماً دوست خواهید داشت...

Slowly but surely, definitely improve.

آرام اما مطمئن، قطعاً بهتر کردن.

So this just means gradually.

بنابراین این فقط به معنای تدریجی است.

You will gradually improve.

به تدریج پیشرفت خواهید کرد.

Okay?

So let's go slowly but surely, slowly but surely.

باشه؟

پس بیایید آهسته اما مطمئن، آهسته اما مطمئن برویم.

Next: "slow and steady".

بعدی: "آهسته و پیوسته".

"Don't rush!

"عجله نکن!

Just go slow and steady."

فقط آهسته و پیوسته برو."

So, you see: "slowly but surely", "s but s", "slow and steady", "s and s".

پس می بینید: «آهسته ولی مطمئن»، «س اما س»، «آهسته و پیوسته»، «س و س».

Basically, they both mean gradually or without rushing.

اساساً منظور هر دو به تدریج یا بدون عجله است.

So, I'm just going to write without rushing, not rushing.

بنابراین، من فقط می خواهم بدون عجله بنویسم، نه عجله.

And if you're sitting there watching me, saying: "What is 'rush'?

و اگر آنجا نشسته ای و مرا تماشا می کنی و می گویی: "عجله"

What does 'rushing' mean?"

چیست؟ "عجله" به چه معناست؟

To rush means to do something quickly, very, very fast.

عجله کردن یعنی انجام کاری سریع، خیلی خیلی سریع.

Okay?

So: "Don't rush. Just go slow and steady."

باشه؟

بنابراین: "عجله نکنید. فقط آهسته و پیوسته پیش بروید."

Steady, like calmly, at a regular pace.

ثابت، مانند آرام، با سرعت منظم.

Not, like, fast, slow, fast, slow, but the same pace.

نه، مانند، سریع، آهسته، سریع، آهسته، اما همان سرعت.

You're very focused.

تو خیلی متمرکز هستی

Okay.

باشه.

Next: "little by little" and "step by step".

بعدی: «کم کم» و «گام به گام».

Oo, baby.

اوه عزیزم

You guys know what I'm talking about.

شما بچه ها می دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

So: "Little bit little, we're getting there."

بنابراین: "کمی، ما به آنجا می رسیم."

Same as here: "Slowly but surely", gradually, "little by little", this is also an Oasis song.

مثل اینجا: "آهسته اما مطمئنا"، به تدریج، "کم کم"، این هم یک آهنگ Oasis است.

"Little by little", something, something.

"کم کم"، چیزی، چیزی.

I can't remember.

من نمی توانم به یاد بیاورم.

If you know, let me know in the comments.

اگر می دانید در نظرات به من اطلاع دهید.

And finally: "step by step".

و در آخر: «گام به گام».

"Just go step by step."

"فقط قدم به قدم برو."

So, you take steps when you walk.

بنابراین، هنگام راه رفتن قدم برمی دارید.

Right?

So if you do something step by step by step, you start at the bottom and you maybe keep

درست؟

بنابراین، اگر کاری را مرحله به مرحله انجام دهید، از پایین شروع می کنید و شاید به

walking up, or you are at the beginning of a very long journey, a very long trip, and you...

راه رفتن ادامه دهید، یا در ابتدای یک سفر بسیار طولانی، یک سفر بسیار طولانی هستید، و

How do you get to the end?

شما... چگونه به پایان؟

How do you reach your goal?

چگونه به هدف خود می رسید؟

Step by step by step by step.

قدم به قدم.

Okay? So, gradually.

باشه؟ بنابراین، به تدریج.

So, those are a lot of expressions, 10 of them in fact, and if you'd like to

بنابراین، آن‌ها عبارات زیادی هستند، در واقع 10 مورد از آنها، و اگر می‌خواهید امروز، مثل همیشه،

test your understanding of all of this stuff today,

درک خود را از همه این موارد آزمایش

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com.

کنید، می‌توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید.

And I really, really recommend...

و من واقعاً، واقعاً توصیه می کنم ...

You know, these are very, very common things that we use in everyday conversation, so make

می دانید، اینها چیزهای بسیار بسیار رایجی هستند که ما در مکالمات روزمره از آنها استفاده می کنیم، بنابراین

sure you master them, take your time, go slow and steady, slowly but surely,

مطمئن شوید که به آنها تسلط دارید، وقت بگذارید ، آهسته و پیوسته، آهسته اما مطمئن

and step by step you will see your English improve.

و قدم به قدم پیش بروید. شاهد پیشرفت زبان انگلیسی خود خواهید بود.

All right?

خیلی خوب؟

So once again, check out that quiz.

بنابراین یک بار دیگر، آن مسابقه را بررسی کنید.

And til next time, thanks for clicking.

و تا دفعه بعد، با تشکر از کلیک کردن.

See ya.

می بینمت.

If you-[hums]-time after time.

اگر شما-[هوم]-زمان به زمان.