Idioms in English - Music

Hi, I'm Alex.

سلام من الکس هستم

Welcome to this lesson on music idioms.

به این درس در مورد اصطلاحات موسیقی خوش آمدید.

As you can see, today we're going to look at some of the more common music idioms in

همانطور که می بینید، امروز قصد داریم برخی از اصطلاحات رایج موسیقی در

the English language.

زبان انگلیسی را بررسی کنیم.

This will help with your conversational abilities, as well as your ability to understand and

این به توانایی های مکالمه شما و همچنین توانایی شما در درک و

communicate verbally with those in the English-speaking world.

برقراری ارتباط کلامی با کسانی که در دنیای انگلیسی زبان هستند کمک می کند.

So let's have a look at some of the idioms, and look at some examples of those idioms.

پس بیایید نگاهی به برخی از اصطلاحات بیندازیم و به نمونه هایی از آن اصطلاحات نگاه کنیم.

Okay, so the first idiom that we have here is "fit as a fiddle".

بسیار خوب، بنابراین اولین اصطلاحی که در اینجا داریم "مناسب به عنوان کمانچه" است.

Okay, so the word "fit" itself should indicate that this has something to do with health.

بسیار خوب، پس کلمه "مناسب" خود باید نشان دهد که این چیزی با سلامتی ارتباط دارد.

Okay, a fiddle is a musical instrument, kind of like a violin, except, well, I don't really

بسیار خوب، کمانچه یک ساز موسیقی است، به نوعی شبیه ویولن، با این تفاوت که، من

know the difference exactly, but you can probably figure it out.

واقعاً تفاوت را دقیقاً نمی دانم، اما احتمالاً می توانید آن را بفهمید.

Okay, so "fit as a fiddle" simply means an extremely good health, or in perfect health.

بسیار خوب، بنابراین "مناسب به عنوان کمانچه" به سادگی به معنای سلامتی بسیار خوب یا در سلامت کامل است.

Okay, so for example, I have "He ran the five-kilometer race."

خوب، برای مثال، من "او مسابقه پنج کیلومتری را دوید."

So you can say, "He ran the five-kilometer race.

بنابراین می توانید بگویید: "او مسابقه پنج کیلومتری را دوید.

He is fit as a fiddle."

او برای کمانچه مناسب است."

Okay, "How is Grandpa doing?

خوب، "حال پدربزرگ چطور است؟

He's fit as a fiddle.

او برای کمانچه مناسب است.

At the age of 60, he's still in perfect health.

در سن 60 سالگی، او هنوز در سلامت کامل است.

Someone who takes care of themselves very well."

کسی که به خوبی از خودش مراقبت می کند."

Okay?

باشه؟

Now, let's look at the second idiom, which is "That is music to my ears."

حال، بیایید به اصطلاح دوم نگاه کنیم، که عبارت است از "این موسیقی به گوش من است."

Okay, "music to my ears" means it is exactly what I wanted to hear.

بسیار خوب، "موسیقی به گوش من" یعنی دقیقاً همان چیزی است که می خواستم بشنوم.

Okay, so the example that I have here is, let's say this is your mother speaking, okay,

خوب، مثالی که من در اینجا دارم این است، فرض کنید این مادر شما صحبت می کند، خوب،

and she's talking to you on the phone.

و او با شما تلفنی صحبت می کند.

She sent you a letter a while ago.

چند وقت پیش برایت نامه فرستاد .

So she asks you, "You received my letter?

بنابراین او از شما می پرسد، "نامه من را دریافت کردید؟

That's music to my ears.

این موسیقی در گوش من است.

That is exactly what I wanted to hear."

این دقیقاً همان چیزی است که می خواستم بشنوم."

Okay?

باشه؟

So, well, that's exactly what it means.

بنابراین، خوب ، دقیقاً معنی آن همین است.

It's music to my ears.

این موسیقی به گوش من است.

It's pleasing to my ears.

برای گوش من خوشایند است.

It's something that makes me happy, to hear you say something, okay?

این چیزی است که من را خوشحال می کند ، شنیدن چیزی که می گویید، باشه؟

But for another example, you can say, let's say, you're working out with a friend, okay?

اما برای مثال دیگر، می‌توانید بگویید، فرض کنید، با یک دوست تمرین می‌کنید، خوب؟

You're both trying to lose weight, or something like that.

هر دوی شما در حال تلاش برای کاهش وزن یا چیزی شبیه به آن هستید.

Your partner loses 10 pounds.

شریک زندگی شما 10 پوند از دست می دهد.

It's like, "Wow, you've lost 10 pounds?

مثل این است که "وای ، 10 پوند کم کردی؟

That's music to my ears."

این موسیقی در گوش من است."

That's exactly what I wanted to hear.

این دقیقاً همان چیزی است که می خواستم بشنوم.

That's good for you, essentially.

این در اصل برای شما خوب است.

Okay?

باشه؟

How about, "And all that jazz."

چگونه در مورد، "و آن همه جاز."

Okay, so this is something that usually comes at the end of a sentence, okay?

خوب، پس این چیزی است که معمولاً در انتهای جمله می آید، خوب؟

It means everything included in the particular category that you are talking about, okay?

یعنی همه چیز در دسته خاصی که شما در مورد آن صحبت می کنید گنجانده شده است، خوب؟

Everything included in the subject matter that you're discussing.

همه چیزهایی که در موضوع مورد بحث شما گنجانده شده است.

So, for example, if you're talking about your friend who likes cooking, you can say, "She

بنابراین، برای مثال، اگر در مورد دوست خود صحبت می کنید که آشپزی را دوست دارد، می توانید بگویید: "او

likes cooking and all that jazz."

آشپزی و همه جاز را دوست دارد."

Okay?

باشه؟

It means she likes cooking and everything related to cooking, okay?

یعنی آشپزی و همه چیزهایی که به آشپزی مربوط می شود را دوست دارد، باشه؟

He's into reading and all that jazz.

او به خواندن و آن همه جاز علاقه دارد.

That means he likes reading.

یعنی از خواندن خوشش می آید.

He likes reading many, multiple books, maybe in different genres and categories, things

او دوست دارد کتاب های متعدد و متعددی را بخواند، شاید در ژانرها و دسته بندی های مختلف، چیزهایی

of that nature, okay?

از این نوع، خوب؟

So, everything related to a particular category, you would end it with saying, "And all that

بنابراین، هر چیزی که مربوط به یک مقوله خاص باشد ، آن را با گفتن «و تمام آن

jazz."

جاز» به پایان می‌رسانید.

Okay, let's look at the next one, okay?

خوب، بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم، خوب؟

This is, "Change your tune."

این است، "لحن خود را تغییر دهید."

Now, the word "change" itself gives us a clue here, okay?

حال، خود کلمه "تغییر" در اینجا به ما سرنخی می دهد، خوب؟

It means that something in the present is not the way that you would like it to be.

یعنی چیزی در زمان حال آنطور که شما دوست دارید نیست.

So, change your tune.

بنابراین، آهنگ خود را تغییر دهید.

If you tell someone else to change their tune, it means that you're asking them to change

اگر به دیگری بگویید لحن خود را تغییر دهد، به این معنی است که از او می خواهید

their behavior or change their attitude, okay?

رفتار خود را تغییر دهد یا نگرش خود را تغییر دهد، خوب؟

So, let's look at this example.

بنابراین، بیایید به این مثال نگاه کنیم.

You're going to fail if you don't change your tune.

اگر آهنگ خود را تغییر ندهید شکست خواهید خورد.

If you don't change the way that you are acting or you don't change your behavior or the way

اگر نحوه رفتار خود را تغییر ندهید یا رفتار یا

you're speaking or studying, in this case, it means that you are going to fail.

روش صحبت کردن یا مطالعه خود را تغییر ندهید، در این صورت به این معنی است که شما شکست خواهید خورد.

So, you need to change your actions, okay?

بنابراین، شما باید اعمال خود را تغییر دهید، خوب؟

Change the way you think about something.

طرز فکر خود را در مورد چیزی تغییر دهید.

So, you're going to fail if you don't change your tune.

بنابراین، اگر آهنگ خود را تغییر ندهید، شکست خواهید خورد.

Let's look at the next one, which is, "Face the music."

بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم که عبارت است از "مواجهه با موسیقی".

So, face the music.

بنابراین، با موسیقی روبرو شوید.

Look directly at it, right?

مستقیم به آن نگاه کنید، درست است؟

So, what this means is you're going to accept and deal with the negative consequences of

بنابراین، این به چه معناست که آیا شما می خواهید عواقب منفی

something that was your fault, okay?

چیزی را که تقصیر شما بوده، بپذیرید و با آن کنار بیایید، خوب؟

So, if someone says, "I'm off to face the music," it means I'm going to face the consequences

بنابراین، اگر کسی بگوید، "من می‌روم تا با موسیقی روبه‌رو شوم"، به این معنی است که من با

for something that I did that was wrong, that I knew was wrong.

عواقب کاری که انجام داده‌ام اشتباه می‌کنم، که می‌دانستم اشتباه است، روبرو خواهم شد.

So, the example we have here is, "Tom went to the office to face the music."

بنابراین، مثالی که در اینجا داریم این است: "تام برای مواجهه با موسیقی به دفتر رفت."

It means that Tom maybe stole candy from someone in a grade younger than his, and he had to

این بدان معنی است که تام ممکن است از کسی که درجه کمتری از او دارد، آب نبات دزدیده باشد، و او مجبور

be sent to the office because he was caught.

شد به دفتر فرستاده شود زیرا او دستگیر شده بود.

So, he went to the office to face the music, to see the principle, okay?

بنابراین، او به دفتر رفت تا با موسیقی روبرو شود، تا اصل را ببیند، باشه؟

To face the consequences of his actions.

تا با عواقب اعمال خود روبرو شود.

And finally, the last one is, "Clear as a bell."

و در نهایت، آخرین مورد، "پاک مانند یک زنگ" است.

The word "clear" gives us the clue automatically as to what this means.

کلمه "روشن" به طور خودکار به ما سرنخی می دهد که این به چه معناست.

Okay, when you hit a bell, it rings perfectly clearly, right?

خوب، وقتی زنگ را می زنید، کاملاً واضح به صدا در می آید، درست است؟

So, clear as a bell means clear and easy to understand.

بنابراین، روشن مانند زنگ به معنای واضح و آسان برای درک است.

So, the idiom explanation was "clear as a bell."

بنابراین، توضیح اصطلاح "واضح مثل یک زنگ" بود.

It was very easy to understand, which I hope you found this to be.

درک آن بسیار آسان بود، امیدوارم که شما هم متوجه شده باشید.

So, just as a review, "fit as a fiddle," so "fit" means in perfect health, in good health.

بنابراین، همانطور که یک بررسی، "مطابقت به عنوان کمانچه"، "مطابقت" به معنای در سلامت کامل، در سلامت کامل است.

"Music to my ears" means exactly what you wanted to hear someone say in a situation.

"موسیقی به گوش من" دقیقاً به معنای آن چیزی است که می خواستید در موقعیتی از کسی بشنوید.

And "all that jazz" means you're discussing something and everything else that goes with

و "همه آن جاز" به این معنی است که شما در حال بحث در مورد چیزی و هر چیز دیگری هستید که با آن همراه است

it, okay?

، خوب؟

So, again, "She likes cooking and all that jazz."

بنابراین، دوباره، "او آشپزی و آن همه جاز را دوست دارد."

So, meaning she likes cooking, so she likes baking, she likes, I don't know, frying things,

بنابراین، یعنی او آشپزی را دوست دارد، پس از پختن خوشش می‌آید، دوست دارد، نمی‌دانم، سرخ کردن چیزها،

making soup, everything to do with cooking, okay?

درست کردن سوپ، همه چیز مربوط به آشپزی، خوب؟

"Change your tune" means change your attitude or change your behavior because it's not good

"لحن خود را تغییر دهید" یعنی نگرش خود را تغییر دهید یا رفتار خود را تغییر دهید زیرا

in the present.

در زمان حال خوب نیست.

"Face the music" means face the consequences of something that you did that was wrong in

"مواجهه با موسیقی" به معنای مواجهه با عواقب کاری است که در گذشته اشتباه انجام داده اید

the past.

.

And "clear as a bell" means clear and easy to understand, okay?

و "زلال مانند زنگ" به معنای واضح و آسان است، خوب؟

So, I hope this explanation was clear as a bell to you.

بنابراین، امیدوارم این توضیح به عنوان یک زنگ برای شما واضح بوده باشد.

For a quiz on these idioms to test your knowledge, please check out www.engvid.com.

برای امتحان در مورد این اصطلاحات برای آزمایش دانش خود، لطفاً www.engvid.com را بررسی کنید.

Good luck.

موفق باشید.

My name is Alex McCarthy.

اسم من الکس مک کارتی است.

I'm a professor of English at the University of Michigan, and I'll see you next time.

من استاد زبان انگلیسی در دانشگاه میشیگان هستم و دفعه بعد شما را می بینم.