Speak like a Pro! 25 Business English Phrases

Hey, everyone. I'm Alex. Thanks for clicking, and

هی همه. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و

welcome to this lesson on 25 Essential Business

به این درس در مورد 25

English Phrases. So, in this lesson, we are going

عبارت ضروری انگلیسی تجاری خوش آمدید. بنابراین، در این درس، ما قصد داریم

to learn 25 phrases that you can use in emails,

25 عبارتی را یاد بگیریم که می‌توانید در ایمیل‌ها،

in everyday communications, whether you are talking to your boss, a client, a customer,

در ارتباطات روزمره، چه با رئیس‌تان، چه مشتری، مشتری، یا

your colleagues. You will hear this in offices

همکارانتان صحبت کنید. این را در دفاتر

all around the world. So, let's begin with

سراسر جهان خواهید شنید. بنابراین، بیایید با

reach out. So, if you reach out to someone, you

دستیابی شروع کنیم. بنابراین، اگر با کسی تماس بگیرید، برای

send them a communication, you send them an email

او یک ارتباط ارسال می کنید، یک ایمیل

or a message in an attempt to contact them, to make contact with them. So, for example,

یا پیامی برای او ارسال می کنید تا با او تماس بگیرید، تا با او ارتباط برقرار کنید. بنابراین، برای مثال،

your boss might ask you, "Did you reach out to

رئیس شما ممکن است از شما بپرسد: "آیا با مشتری تماس گرفتید

the client?" Right? "Did you make an attempt

؟" درست؟ "آیا تلاشی

to contact the client? Did you send them an

برای تماس با مشتری انجام دادید؟ آیا برای آنها ایمیل ارسال کردید

email?" Now, this is slightly different from the

؟" حالا این با

next two, which are get in touch with someone or

دو مورد بعدی که با کسی در ارتباط هستند یا

get in contact with someone. If you get in touch,

با کسی در تماس هستند کمی متفاوت است . اگر در تماس باشید،

you get in contact. This means you actually contact the person. Reach out has more of a

تماس بگیرید. این بدان معناست که شما در واقع با آن شخص تماس می گیرید. دست درازی

meaning of you attempted. You reach. So, I'm

معنای بیشتری از تلاش شما دارد. شما می رسید. بنابراین، من به

reaching my arm. You reach out. You attempt

بازویم می رسم. شما دراز کنید. شما سعی می کنید با

to contact them and say, "Hi, I need to talk

آنها تماس بگیرید و بگویید: "سلام، باید

to you about something." So, to get in touch,

در مورد چیزی با شما صحبت کنم." بنابراین، تماس گرفتن،

to get in contact means to contact someone.

تماس گرفتن به معنای تماس با کسی است.

So, "I will get in touch with you by Friday."

بنابراین، " تا جمعه با شما تماس خواهم گرفت."

So, maybe you send someone, you leave a message

بنابراین، ممکن است به کسی بفرستید، پیامی را

on their machine or you send them a message over

روی دستگاهش بگذارید یا از طریق

a chat program, a messenger service, or an email

یک برنامه چت، یک سرویس پیام رسان یا یک ایمیل برای او پیامی ارسال کنید

and say, "I will get in touch with you by Friday."

و بگویید " تا جمعه با شما تماس خواهم گرفت."

Or, "I will get in contact with you by Friday." So, you can reach out to clients,

یا "تا جمعه با شما تماس خواهم گرفت ." بنابراین، شما می توانید به مشتریان دسترسی پیدا کنید،

reach out to customers. You can get in touch

به مشتریان نزدیک شوید. می توانید با آنها تماس بگیرید

or you can get in contact with them as well.

و یا می توانید با آنها در تماس باشید.

Next, to check in with someone. Now, when you

بعد، چک کردن با کسی. حالا، وقتی

check in with someone, it means that you contact

با شخصی چک می‌کنید، به این معنی است که

them for an update on something because you just

برای به‌روزرسانی در مورد چیزی با او تماس می‌گیرید، زیرا فقط می‌خواهید

want to see the status of the project, the status

وضعیت پروژه، وضعیت

of the relationship that you are trying to develop

رابطه‌ای را که می‌خواهید

with a particular client or customer. So, when you

با یک مشتری یا مشتری خاص ایجاد کنید، ببینید. بنابراین، وقتی

check in with someone, you are just tapping them

با کسی تماس می گیرید، فقط

on the shoulder and saying, "Hey, how is it going?"

روی شانه او ضربه می زنید و می گویید: "هی، اوضاع چطور است؟"

Okay? So, for example, maybe you have checked

باشه؟ بنابراین، به عنوان مثال، شاید شما

in with Rob and Rob contacts you in return. He

با راب وارد شده باشید و در مقابل راب با شما تماس بگیرد. او

returns your email and, or sorry, you are Rob,

ایمیل شما را برمی گرداند و یا با عرض پوزش، شما راب هستید،

and someone contacts you and they contact you in

و شخصی با شما تماس می گیرد و در مقابل با شما تماس می گیرد

return and they say, "Hi, Rob. Thanks for checking

و می گوید: "سلام راب. از

in." Right? Like, "Thanks for sending me a message.

حضور شما متشکرم." درست؟ مانند، "ممنون که به من پیام دادی.

Thanks for tapping me on the shoulder." Okay?

ممنون که روی شانه ام زدی." باشه؟

It's possible if you work in an office that you

اگر در دفتری کار می کنید که هفته ای یک بار

check in with your boss once a week, maybe, or

با رئیس خود چک می کنید، یا

you check in with your team on a daily basis.

به صورت روزانه با تیم خود چک می کنید، ممکن است.

This means every day or maybe once a week. So, if you do, if you do work right now,

این یعنی هر روز یا شاید یک بار در هفته. بنابراین، اگر انجام می‌دهید، اگر در حال حاضر کار می‌کنید، هر

how often do you check in with your department?

چند وقت یک‌بار با بخش خود چک می‌کنید؟

How often do you check in with your boss to just

هر چند وقت یک بار با رئیس خود تماس می گیرید تا

get the newest information, to get the latest

تازه ترین اطلاعات را دریافت کنید و آخرین

updates? Next, to follow up with someone.

به روز رسانی ها را دریافت کنید؟ بعد، برای پیگیری با کسی.

So, this is similar to check in, but the

بنابراین، این شبیه به چک کردن است، اما

difference is when you follow up with someone,

تفاوت این است که وقتی با کسی پیگیری می‌کنید، به این

it doesn't mean that they have caught, that the

معنی نیست که او گیر افتاده است، بلکه

communication has been two ways necessarily.

لزوماً ارتباط دوطرفه بوده است.

So, for example, if you are someone who is selling

بنابراین، برای مثال، اگر شخصی هستید که

your services to clients or potential clients,

خدمات خود را به مشتریان یا مشتریان بالقوه،

potential customers, and you contact them and

مشتریان بالقوه می فروشید و با آنها تماس می گیرید و

you get no response. Okay? You get zero response.

پاسخی دریافت نمی کنید. باشه؟ پاسخ صفر دریافت می کنید.

Probably they saw your email. Maybe they deleted it. Maybe they haven't opened it.

احتمالا ایمیل شما را دیده اند. شاید حذفش کردند شاید باز نکرده باشند.

Maybe they opened it and said, "I'm not interested." Or, "Oh, maybe later." Your

شاید باز کردند و گفتند علاقه ای ندارم. یا "اوه، شاید بعدا."

boss might ask you to, hey, follow up with them. This means contact them again. So,

رئیس شما ممکن است از شما بخواهد، هی، آنها را پیگیری کنید. این یعنی دوباره با آنها تماس بگیرید. بنابراین،

when you follow up with someone, you send a subsequent communication, another message,

وقتی با کسی پیگیری می کنید، یک ارتباط بعدی، پیام دیگری،

another email, because did you receive my

ایمیل دیگری ارسال می کنید، زیرا ایمیل من را دریافت کرده اید

email? Did you receive my message? Do you have

؟ آیا پیام من را دریافت کردید؟ آیا

any questions? These are the types of questions

هیچ سوالی دارید؟ اینها انواع سؤالاتی است که

you ask when you follow up with someone to get

وقتی از شخصی برای به دست آوردن

more information, ask if they got your information

اطلاعات بیشتر پیگیری می کنید، می پرسید، بپرسید که آیا در وهله اول اطلاعات شما را به دست آورده است یا خیر

in the first place. So, for example, make sure you

. بنابراین، برای مثال، مطمئن شوید که فردا

follow up with them tomorrow. Now, I mentioned

با آنها پیگیری می کنید . حالا گفتم

that, you know, with follow up, sometimes the

، می‌دانید، با پیگیری، گاهی اوقات

other person hasn't even contacted you about

طرف مقابلتان در مورد چیزی با شما تماس نگرفته است

anything. It's possible that you already have

. این امکان وجود دارد که شما نیز

been communicating with this person for a while

مدتی است که با این شخص در ارتباط بوده اید

as well. And maybe you're working on something

. و شاید شما روی چیزی کار می کنید

and the person hasn't responded to you in five

و آن شخص

days about something. And your boss says, "Five

در مورد چیزی پنج روز است که به شما پاسخی نداده است. و رئیس شما می گوید: "پنج

days? That's a long time." You should follow up

روز؟ این مدت طولانی است." شما باید

with them. Make sure you follow up with them.

با آنها پیگیری کنید. مطمئن شوید که آنها را پیگیری می کنید.

In that case, they could also say, make sure

در این صورت، آنها همچنین می توانند بگویند، مطمئن شوید که

you check in with them. Ask them for an update.

با آنها تماس بگیرید. از آنها بخواهید به روز رسانی کنند.

What's the newest information? All right, next.

جدیدترین اطلاعات چیست؟ خیلی خب، بعد

Now, these are some everyday common words,

اکنون، اینها برخی از کلمات رایج روزمره هستند،

but I want to show you which prepositions they

اما من می خواهم به شما نشان دهم که آنها اغلب با کدام حروف اضافه

often work with and which of them don't need a

کار می کنند و کدام یک از آنها نیازی به

preposition. So, some people don't use these

حرف اضافه ندارند. بنابراین، برخی افراد از این موارد

correctly. And that's why I want to make sure

به درستی استفاده نمی کنند. و به همین دلیل است که می خواهم مطمئن شوم که

you have the basics so that you master them and

شما اصول اولیه را دارید تا به آنها تسلط داشته باشید و از

you use them effectively and correctly in your

آنها به طور موثر و درست در

English communications. So, ask about and inquire

ارتباطات انگلیسی خود استفاده کنید. بنابراین، در مورد آن بپرسید و پرس و جو کنید

about. So, you can ask about something. You can

. بنابراین، می توانید در مورد چیزی بپرسید. می توانید از

ask someone about something. Inquire is a more

کسی در مورد چیزی بپرسید. پرس و جو یک

formal way to say ask. You can inquire with someone

راه رسمی تر برای گفتن سوال است. شما می توانید با کسی

about something or just inquire about something.

در مورد چیزی پرس و جو کنید یا فقط در مورد چیزی پرس و جو کنید.

So, for example, "Hello, I'm writing to inquire

بنابراین، به عنوان مثال، "سلام، من برای استعلام

about your prices." Or, "Hello, I'm writing to ask

قیمت ها می نویسم." یا "سلام، من می نویسم تا

about your prices." So, both of these are possible.

قیمت های شما را بپرسم." بنابراین، هر دوی اینها ممکن است.

Inquire is a nice formal word that you can use if you want to sound more professional.

Inquire یک کلمه رسمی خوب است که اگر می خواهید حرفه ای تر به نظر برسید می توانید از آن استفاده کنید. بیا

Let's go. Next, we have reply, respond, answer,

بریم. بعد، ما باید پاسخ، پاسخ، پاسخ،

get back to. All of these are in the same family

بازگشت به. همه اینها در یک خانواده

of words. You can use all of them in an email or

کلمات هستند. می توانید از همه آنها در ایمیل یا

when talking with a customer, client, or colleague.

هنگام صحبت با مشتری، مشتری یا همکار استفاده کنید.

So, you reply to someone. Okay? You reply to a

بنابراین، شما به کسی پاسخ می دهید. باشه؟ شما به یک پیام پاسخ می دهید

message. So, don't say, "Thank you for replying me."

. بنابراین، نگویید، "ممنون از اینکه به من پاسخ دادید."

Say, "Thank you for replying to me." Don't say, "Thank you for replying my message."

بگویید: "از اینکه به من پاسخ دادید متشکرم." نگویید "از اینکه به پیام من پاسخ دادید متشکرم."

"Thank you for replying to my message." So, you always reply to someone. You respond

"از اینکه به پیام من پاسخ دادید متشکرم." بنابراین، شما همیشه به کسی پاسخ می دهید. شما به کسی پاسخ می دهید

to someone. Answer is different. You answer someone or you answer a message. If you use

. پاسخ متفاوت است. شما به کسی پاسخ می دهید یا به پیامی پاسخ می دهید. اگر از

answer to, this means, like, you are in a

پاسخ به استفاده می کنید، به این معنی است که شما در

subordinate position to someone. So, if someone

موقعیتی زیردست از کسی هستید. بنابراین، اگر کسی از

asks you, "Whom do you answer to?" This means,

شما بپرسد، "به چه کسی پاسخ می دهید؟" این به این معنی است که

like, "Who is your boss? Who is your superior?"

"رئیس شما کیست؟ مافوق شما کیست؟"

"Oh, I answer to David. David is my boss. I

"اوه، من به دیوید پاسخ می دهم. دیوید رئیس من است. من

answer to him." But you can answer a question,

به او پاسخ می دهم." اما شما می توانید به یک سوال پاسخ دهید، به

answer a message, answer a person. So, to get

یک پیام پاسخ دهید، به یک شخص پاسخ دهید. بنابراین، برای

back to someone, this is a more informal way

برگشتن به کسی، این روش غیررسمی تری

to say, reply to, respond to, answer someone.

برای گفتن، پاسخ دادن، پاسخ دادن به کسی است.

So, for example, very common sentence,

به عنوان مثال، جمله بسیار رایج،

"I'll get back to you as soon as I can." Or, "As soon as possible." Or, "ASAP." So,

"به محض اینکه بتوانم به شما پاسخ خواهم داد." یا «در اسرع وقت». یا، "ASAP." پس

"I will respond to you. I will reply to you. I will answer you as soon as I can."

جواب شما را می دهم، جواب شما را می دهم، در اسرع وقت جواب شما را می دهم.

Did you respond to her? Did you reply to her?

به او پاسخ دادی ؟ بهش جواب دادی؟

Did you answer her? Did you get back to her?

جوابش را دادی؟ به او برگشتی؟

So, all of these, as you can see, they talk about returning a message to someone. Okay,

بنابراین، همه اینها، همانطور که می بینید، در مورد بازگرداندن یک پیام به کسی صحبت می کنند. باشه تا اینجا

how is it going so far? Are you listening to this

چطور پیش میره؟ آیا به این گوش می‌دهید

and saying, "Yeah, this is great stuff. Okay,

و می‌گویید: "آره، این چیزهای عالی است. خوب،

I got more great stuff. So, let's keep going."

من چیزهای عالی بیشتری دریافت کردم. پس، بیایید ادامه دهیم."

Okay, next, we are talking about updates or

خوب، در مرحله بعد، ما در مورد به روز رسانی ها یا

receiving the latest, the newest information

دریافت جدیدترین، جدیدترین اطلاعات

about something. So, you can provide an update

در مورد چیزی صحبت می کنیم. بنابراین، می توانید یک به روز رسانی

on something to someone. You can give an update.

در مورد چیزی به کسی ارائه دهید. می توانید به روز رسانی کنید.

Provide is a more formal word. Give is a more

ارائه یک کلمه رسمی تر است . دادن

neutral word. Give an update on something, and

کلمه خنثی تری است. به روز رسانی در مورد چیزی، و

again, to someone. You can get an update. This

دوباره، به کسی. می توانید به روز رسانی دریافت کنید. این

to receive. Receive an update on something from

برای دریافت یک به‌روزرسانی در مورد چیزی از

someone, and you can update someone. You can use

شخصی دریافت کنید، و می‌توانید شخصی را به‌روزرسانی کنید. می توانید از

update as a verb as well. So, you can update

بروز رسانی به عنوان فعل نیز استفاده کنید. بنابراین، می توانید

someone on something. So, let's look at the

کسی را در مورد چیزی به روز کنید. بنابراین، بیایید به

example sentences. "Feel free to use these in

جملات مثال نگاه کنیم. "به راحتی می توانید از آنها در

your emails. Could you please send me an update

ایمیل های خود استفاده کنید. آیا می توانید لطفاً یک به روز رسانی

on your availability?" So, your availability

در مورد در دسترس بودن خود را برای من ارسال کنید؟" بنابراین، در دسترس بودن شما

means when you are free, when you are available

به معنای زمانی است که شما آزاد هستید، زمانی که

in your calendar. What's your schedule like?

در تقویم خود در دسترس هستید. برنامه شما چگونه است؟

Maybe I'm scheduling a meeting with you.

شاید من قرار ملاقاتی با شما دارم.

"I'll update you tomorrow." Right? You can also

"من فردا شما را به روز می کنم." درست؟ شما همچنین می توانید

say, "I will send you an update tomorrow. I will

بگویید: "فردا یک آپدیت برای شما ارسال می کنم . فردا

provide you with an update tomorrow." And next,

یک آپدیت در اختیار شما قرار می دهم ." و بعد،

"Did you get an update on the status of the

"آیا به روز رسانی در مورد وضعیت

payment?" So, maybe your accounting department is

پرداخت دریافت کردید؟" بنابراین، شاید دپارتمان حسابداری شما

asking you this, or you are asking your department,

این را از شما می پرسد، یا شما از دپارتمان خود،

your accounting department this. "Did you get an update from the customer

بخش حسابداری خود این را می پرسید. "آیا از مشتری

on the status of the payment? Have they paid us

در مورد وضعیت پرداخت به روز رسانی دریافت کردید؟ آیا آنها هنوز به ما پول پرداخت کرده اند

yet?" So, again, you can provide or give an update.

؟" بنابراین، دوباره، شما می توانید ارائه یا به روز رسانی.

You can get an update to receive one, and you

می‌توانید برای دریافت به‌روزرسانی دریافت کنید، و

can just update someone, give them the latest

فقط می‌توانید فردی را به‌روزرسانی کنید، آخرین اطلاعات را به او بدهید

information. Next, another common word, "send".

. بعد، یک کلمه رایج دیگر، "ارسال".

So, you can send something to someone, or you can

بنابراین، شما می توانید چیزی را برای کسی بفرستید، یا فقط می توانید

just send something. I put parentheses, which

چیزی بفرستید. پرانتز گذاشتم

means it's optional. This is absolutely necessary.

یعنی اختیاری است. این کاملا ضروری است.

So, you send something. You can't just send,

بنابراین، شما چیزی بفرستید. شما نمی توانید فقط ارسال کنید،

you have to send something. Send something,

باید چیزی بفرستید. چیزی بفرست،

or send something to someone. Or you can send

یا چیزی برای کسی بفرست. یا می توانید

someone something. So, you can send me the details,

چیزی برای کسی بفرستید. بنابراین، شما می توانید جزئیات را برای من ارسال کنید،

send me your availability. Here we go. "Thanks

در دسترس بودن خود را برای من ارسال کنید. در اینجا ما می رویم. "

for sending me the file. I'll send the attachment

از اینکه فایل را برای من ارسال کردید متشکرم. من پیوست را

this afternoon." And here you could say, like,

امروز بعدازظهر ارسال خواهم کرد." و در اینجا می‌توانید بگویید:

"I'll send you the attachment this afternoon.

" امروز بعدازظهر پیوست را برای شما ارسال می‌کنم.

I'll send the attachment to you this afternoon."

امروز بعدازظهر پیوست را برای شما ارسال می‌کنم."

It's also possible. And finally, "to forward

همچنین امکان پذیر است. و در نهایت "

something to someone" or "to forward someone

به کسی فرستادن چیزی" یا "به کسی

something". So, when you forward something,

چیزی را فوروارد کردن". بنابراین، وقتی چیزی را فوروارد می‌کنید،

it can be a synonym for the word "send", but

می‌تواند مترادف کلمه «ارسال» باشد، اما

typically, if you have an email, you know there

معمولاً، اگر ایمیلی دارید، می‌دانید که

is a forward button, which means someone sent

یک دکمه فوروارد وجود دارد، به این معنی که شخصی برای

you an email, and you want to send that email

شما ایمیلی ارسال کرده است، و شما می‌خواهید آن را ارسال کنید.

to someone else. So, you just want to forward

به شخص دیگری ایمیل کنید بنابراین، شما فقط می خواهید

that email to a different person. But you can

آن ایمیل را برای شخص دیگری فوروارد کنید. اما می‌توانید

also just forward someone, meaning send someone

فقط یک نفر را فوروارد کنید، یعنی چیزی را برای کسی بفرستید

something. So, for example, "Could you forward me

. بنابراین، به عنوان مثال، "می توانید جزئیات را برای من ارسال کنید

the details?" Like, send the details to me. I

؟" لایک کنید، جزئیات را برای من ارسال کنید. من می

know you have them. Send them forward to me.

دانم که شما آنها را دارید. آنها را برای من فوروارد کنید.

Okay, so we have "send", "forward", "update", a

بسیار خوب، بنابراین ما "ارسال"، "فروارد"، "به روز رسانی"،

lot of useful language. And it's funny how we have,

زبان مفید زیادی داریم. و خنده دار است که چگونه

like, the word "update", but you can give an

کلمه "به روز رسانی" را داریم، اما شما می توانید به

update. You can get an update. You can provide

روز رسانی کنید. می توانید به روز رسانی دریافت کنید. می توانید

an update. You can just update someone. So, as

یک به روز رسانی ارائه دهید. شما فقط می توانید یک نفر را به روز کنید. بنابراین، همانطور که

you can see, they're simple words, but they have

می بینید، آنها کلمات ساده ای هستند، اما

so many different uses. And I hope by watching

کاربردهای بسیار متفاوتی دارند. و امیدوارم با تماشای

this video, you are getting that sense,

این ویدیو، این حس را به دست آورید،

and you're feeling more informed and more

و با زبان خود احساس آگاهی و قدرت بیشتری کنید

empowered with your language. So, we're almost

. بنابراین، ما تقریبا

done. We have a few more phrases. These are great.

تمام شده است. ما چند عبارت دیگر داریم . اینها عالی هستند.

They're very essential. Let's take a look at them.

آنها بسیار ضروری هستند. بیایید نگاهی به آنها بیندازیم.

So, next we have "according to". So, this means

بنابراین، بعد ما "بر اساس". بنابراین، این بدان معنی است که بر

based on the information we have, or as stated in,

اساس اطلاعاتی که ما داریم، یا همانطور که در آن بیان شده است،

or as stated by someone, or in some documents.

یا توسط شخصی بیان شده است، یا در برخی اسناد.

So, "According to our records, the delivery date

بنابراین، "طبق سوابق ما، تاریخ تحویل

is September 7th." So, based on our records,

16 شهریور است." بنابراین، بر اساس سوابق ما،

our records say this, as stated in our records,

سوابق ما این را می گوید، همانطور که در سوابق ما آمده است،

according to our records. According to your

طبق سوابق ما. طبق

previous email, you are not available to do this

ایمیل قبلی شما، مثلاً تا 7 سپتامبر برای انجام این کار در دسترس نیستید

until September 7th, for example. Why are you saying that you can do it earlier now,

. چرا می گویید الان زودتر می توانید این کار را انجام دهید،

like we weren't ready for you until September

مثل اینکه ما تا 16 شهریور برای شما آماده نبودیم

7th? So, next, "in regard to". This is like with

؟ بنابراین، در مرحله بعد، "در رابطه با". این مانند

attention to, when you are trying to focus the

توجه به زمانی است که می خواهید

topic of conversation. So, with attention to

موضوع گفتگو را متمرکز کنید. بنابراین، با توجه به

something. So, I am writing in regard to your

چیزی. بنابراین، من در رابطه با

late payments. I am writing to you about your late

تأخیر پرداخت شما می نویسم. من در مورد تأخیر

payments with attention to, with focus on this

پرداخت های شما با توجه به این

conversation piece, this topic that we are

قطعه گفتگو، موضوع مورد

discussing. So, I'm writing in regard to your late

بحث ما برای شما می نویسم. بنابراین، من در رابطه با تأخیر پرداخت شما می نویسم

payments. Some people write with "in regards to".

. برخی افراد با "در رابطه با" می نویسند.

The correct form is "in regard to", but "in regards

شکل صحیح "در رابطه با" است، اما "در رابطه

to" is being used so much that it's probably just

با" به قدری استفاده می شود که احتمالاً به

going to become an accepted part of English

بخشی پذیرفته شده از

speech. My old boss used to write "in regards to"

گفتار انگلیسی تبدیل می شود. رئیس قدیمی من همیشه «در رابطه با» می‌نوشت

all the time, but they say that some bosses don't

، اما می‌گویند برخی از رئیس‌ها

have actually really good grammar because they

واقعاً دستور زبان خوبی ندارند، زیرا

don't need to. They're the boss. Bosses. Okay.

نیازی به آن ندارند. آنها رئیس هستند. رئیسان باشه.

"Apologize for" and "my apologies for". So, if

«معذرت بخواه» و «معذرت می خواهم». بنابراین، اگر

you'd like to be a little more formal, you can

می‌خواهید کمی رسمی‌تر باشید، می‌توانید

send your apologies for something. So, here,

برای چیزی عذرخواهی کنید. بنابراین، در اینجا،

"apologies" is being used as a noun. Here, it's a

"عذرخواهی" به عنوان یک اسم استفاده می شود. در اینجا، آن یک

verb. I apologize. Now, I'm in Canada, so we spell

فعل است. معذرت می خواهم. اکنون، من در کانادا هستم، بنابراین ما

it with a Z, and the U.S. also spells it with a Z.

آن را با Z می نویسیم، و ایالات متحده نیز آن را با Z می نویسد.

If you are in England, and depending on, actually,

اگر در انگلستان هستید، و بسته به، در واقع،

Z or Zed, however you want to say it. In England, you will see this with an S,

Z یا Zed، هر طور که می خواهید بگویید. در انگلستان، شما این را با S،

"apologize". So, we apologize for the delay.

"عذرخواهی" خواهید دید. بنابراین بابت تاخیر عذرخواهی می کنیم.

My apologies for the delay. Our apologies

بابت تاخیر معذرت میخوام برای مثال، برای ناراحتی ما عذرخواهی می کنیم

for the inconvenience, for example. So, this one

. بنابراین، این یکی

sounds a little more formal, a little more polite

کمی رسمی تر به نظر می رسد ،

if your company made an error, if you made a

اگر شرکت شما مرتکب خطا شد، اگر

mistake and you upset your clients. You can say,

اشتباه کردید و مشتریان خود را ناراحت کردید، کمی مودبانه تر به نظر می رسد. می‌توانید بگویید:

"my apologies for the confusion", "my apologies for the delay", "my apologies for

«بابت سردرگمی عذرخواهی می‌کنم»، «بابت تأخیر عذرخواهی می‌کنم»، «بابت

my previous email". Maybe you send incorrect information or something.

ایمیل قبلی‌ام عذرخواهی می‌کنم». شاید شما اطلاعات نادرست یا چیزی ارسال می کنید.

Okay, next, "let me". This is a cheat. "Let me"

خوب، بعد، "به من اجازه دهید". این یک تقلب است. «بگذار» از

is not technically a phrase. It is a sentence,

نظر فنی یک عبارت نیست. جمله ای است

like, "let me", "let me do something". So, "let me know if you have any questions",

مانند «اجازه بده»، «بگذار کاری انجام دهم». بنابراین، «اگر سؤالی دارید به من اطلاع دهید»،

"let me know if you require more details", "let

«اگر به جزئیات بیشتری نیاز دارید به من اطلاع دهید»، «

me know the best time to call", "let me know",

بهترین زمان تماس را به من اطلاع دهید»، «به من اطلاع دهید»،

whatever it is, right? So, "let me see what I can do", "let me see if I can help",

هر چه هست، درست است؟ بنابراین، "بگذار ببینم چه کاری می توانم انجام دهم"، "بگذار ببینم آیا می توانم کمکی کنم"،

"let me check my records". So, this is like

"اجازه بده سوابق خود را بررسی کنم ". بنابراین، این مانند این است که

saying, "allow me", "give me a chance to do this".

بگویید: «به من اجازه بده»، «به من فرصتی بده تا این کار را انجام دهم».

And finally, "look forward to", which means to anticipate something in the future,

و در نهایت «به‌صورانه منتظر»، به معنای پیش‌بینی چیزی در آینده،

to be excited about something that is to come.

هیجان‌زده شدن از چیزی که قرار است بیاید.

So, "I'm looking forward to hearing from you".

بنابراین، "من مشتاقانه منتظر شنیدن شما هستم".

Very common ending for an email. Or simply, "looking forward to your response".

پایان بسیار رایج برای ایمیل. یا به سادگی، "منتظر پاسخ شما هستم".

In writing, this is totally fine. In English,

در نوشتن، این کاملاً خوب است. در زبان انگلیسی،

technically, you need a subject. We don't have,

از نظر فنی، به یک موضوع نیاز دارید . ما

like, implied subjects in most constructions.

موضوعات ضمنی را در اکثر ساخت و سازها نداریم.

However, in certain phrases, certain writing

با این حال، در عبارات خاص، ساختارهای نوشتاری خاص

constructions, you can just leave out the subject

، می توانید موضوع را کنار بگذارید

and just say, "looking forward to your response".

و فقط بگویید: " منتظر پاسخ شما هستم".

"I'm looking forward to your comments", "to your

"منتظر نظرات شما هستم"، "به

likes", "to your shares". "I'm looking forward to

لایک های شما"، "به اشتراک گذاری های شما". "من مشتاقانه منتظر

hearing from you", and to see if you enjoyed this

شنیدن شما هستم" و ببینم آیا از این ویدیو لذت برده اید یا خیر

video. If you did, let me know in the comments.

. اگر این کار را کردید، در نظرات به من اطلاع دهید.

What could I have done better? Could I have done

چه کاری می توانستم بهتر انجام دهم؟ آیا می توانستم

something better? What am I missing? What are some

کار بهتری انجام دهم؟ چه چیزی را از دست داده ام؟ چند

other useful phrases? Tell me. Or, if you just

عبارت مفید دیگر چیست؟ به من بگو. یا، اگر فقط می

want to review everything we have learned here,

خواهید همه چیزهایی را که در اینجا آموخته ایم مرور کنید،

go to www.engvid.com. Check out the link in the

به www.engvid.com بروید. لینک موجود در

description of the video. Maybe here, maybe here,

توضیحات ویدیو را بررسی کنید. شاید اینجا، شاید اینجا،

here, here. Who knows how YouTube or mmmTube -

اینجا، اینجا. چه کسی می‌داند که YouTube یا mmmTube - وقتی این را می‌بینید

could be a different name when you see this - is

ممکن است نام دیگری باشد - چگونه

going to make videos in the future. So, yeah,

در آینده ویدیو می‌سازند. بنابراین، بله،

check out the quiz on www.engvid.com to test

امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید تا

your understanding of this material. I hope you

درک خود را از این مطالب آزمایش کنید. امیدوارم

found it useful. Until next time, thanks for

مفید بوده باشد. تا دفعه بعد، ممنون که

clicking, and good luck with your work, with

کلیک کردید، و در کارتان، در

school, with everything. Use this stuff because

مدرسه، در همه چیز موفق باشید. از این مطالب استفاده کنید چون

it's good, and I hope you're good. So, this is too long.

خوب است و امیدوارم که خوب باشید. بنابراین، این خیلی طولانی است.

Take care. Bye. Looking forward to your comments. Bye.

مراقب باش. خدا حافظ. منتظر نظرات شما. خدا حافظ.