Advanced English Vocabulary: Compound Adjectives

Hey, everyone.

هی همه.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on multi-word adjectives.

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد صفت های چند کلمه ای خوش آمدید.

So, this is an advanced lesson, where I will give you a ton of examples of multi-word adjectives

بنابراین، این یک درس پیشرفته است، که در آن من تعداد زیادی مثال از صفت های چند کلمه ای

and the contexts in which you can use them, as well as the structure... the grammatical

و زمینه هایی که می توانید در آنها استفاده کنید، و همچنین ساختار ... ساختار دستوری

structure, the grammatical pieces and parts of speech you need to form your own, you know,

، قطعات دستوری و بخش های گفتار شما باید صفت های چند کلمه ای خود را بسازید

multi-word adjectives.

.

Now, what's tricky about these is that you can't just take any words and mash them together.

حال، چیزی که در مورد اینها مشکل است این است که شما نمی توانید هر کلمه ای را بردارید و آنها را با هم له کنید.

Unfortunately, you know, some words have gone together better than others.

متأسفانه، می دانید، برخی از کلمات بهتر از دیگران کنار هم قرار گرفته اند.

So, it is kind of an issue of memorizing things, but you can try to get creative.

بنابراین، به نوعی مسئله حفظ کردن چیزها است، اما می توانید سعی کنید خلاق باشید.

And after you watch the video, if you know any other multi-word adjectives or if you

و بعد از تماشای ویدیو، اگر صفت چند کلمه ای دیگری می شناسید یا اگر می

want to experiment with the language and try to create your own, you can ask me in the

خواهید با زبان آزمایش کنید و سعی کنید زبان خود را بسازید، می توانید در نظرات از من بپرسید

comments or write me in the comments, and let me know if you, you know, want to ask

یا در نظرات برای من بنویسید و به من اطلاع دهید اگر می‌دانید، می‌خواهید از من بپرسید که

me if it's a multi-word adjective that exists or maybe it's something that's just fun and

آیا این یک صفت چند کلمه‌ای است که وجود دارد یا شاید چیزی است که فقط سرگرم‌کننده و

funny.

خنده‌دار است.

So, if you can make me laugh, that's even better.

بنابراین، اگر بتوانید مرا بخندانید، حتی بهتر است.

All right, so let's begin.

بسیار خوب، پس بیایید شروع کنیم.

What is a "multi-word adjective"?

"صفت چند کلمه ای" چیست؟

I think it's best if we just start looking at them and look at the examples, and you'll

من فکر می کنم بهتر است ما فقط شروع به بررسی آنها کنیم و به نمونه ها نگاه کنیم، و

see what I mean.

منظور من را متوجه خواهید شد.

So, the first way...

بنابراین، راه اول...

I say first, but really any of these could be first.

اول می گویم، اما واقعاً هر کدام از اینها می تواند اول باشد.

The first way I have listed on the board is you can have an adverb, add an "ed" participle

اولین راهی که من در تابلو فهرست کرده ام این است که می توانید یک قید داشته باشید، یک جزء "ed"

or an "ed" adjective to create a new word; a new adjective.

یا یک صفت "ed" برای ایجاد یک کلمه جدید اضافه کنید. یک صفت جدید

So, for example, you can create words, like: "well-developed", "fully-trained", "highly-skilled".

بنابراین، برای مثال، می توانید کلماتی مانند: "به خوبی توسعه یافته"، "کاملاً آموزش دیده"، "با مهارت بالا" ایجاد کنید.

Okay?

باشه؟

So, a well-developed app or a well-developed program.

بنابراین، یک برنامه خوب توسعه یافته یا یک برنامه خوب توسعه یافته.

So, remember: Adjectives are words which describe things.

بنابراین، به یاد داشته باشید: صفت ها کلماتی هستند که چیزها را توصیف می کنند.

So, ideally, after these adjectives you should have some kind of noun.

بنابراین، در حالت ایده آل، پس از این صفت ها باید نوعی اسم داشته باشید.

So, what are some things that could be well-developed?

بنابراین، چه چیزهایی می توانند به خوبی توسعه یابند؟

So, a well-developed app, a well-developed game, a well-developed program.

بنابراین، یک برنامه به خوبی توسعه یافته ، یک بازی توسعه یافته، یک برنامه خوب توسعه یافته.

Okay?

باشه؟

"Fully-trained", so a fully-trained marine, a fully-trained police officer; someone who

"کاملاً آموزش دیده"، بنابراین یک تفنگدار کاملاً آموزش دیده، یک افسر پلیس کاملاً آموزش دیده. کسی

has received full training and is an expert in their field.

که آموزش کامل دیده است و در زمینه خود متخصص است.

Okay?

باشه؟

"Highly-skilled" - someone who has a high degree of skill in their area.

"با مهارت بالا" - کسی که در منطقه خود مهارت بالایی دارد.

So, you can be a highly-skilled detective, or a highly-skilled doctor, a highly-skilled

بنابراین، شما می توانید یک کارآگاه بسیار ماهر، یا یک پزشک بسیار ماهر، یک جراح بسیار ماهر

surgeon, a highly-skilled...

، یک متخصص بسیار ماهر باشید...

Whatever profession you can think of that requires a high degree of skill.

هر حرفه ای که بتوانید به آن فکر کنید، به مهارت بالایی نیاز دارد.

Next, you can take an adverb, add an "ing" participle or "ing" adjective.

بعد، می توانید یک قید بگیرید، یک جزء "ing " یا صفت "ing" اضافه کنید.

And you have words, like: "hard-working", "fast-acting", "well-paying".

و شما کلماتی دارید، مانند: "سخت کوش"، "سریع عمل"، "خوب پرداخت".

So, a hard-working person, a fast-acting pain reliever or a fast-acting medication.

بنابراین، یک فرد سخت کوش، یک مسکن سریع الاثر یا یک داروی سریع الاثر.

So, if you have pain and you take medicine, and the medicine acts very quickly...

پس اگر درد دارید و دارو مصرف می کنید و دارو خیلی سریع عمل می کند...

Maybe in two minutes: "Oh, it works."

شاید در عرض دو دقیقه: "اوه، کار می کند."

It's a fast-acting medication.

این یک داروی سریع الاثر است.

Okay?

باشه؟

"Well-paying", so you can have a well-paying job; the company pays you well; the job is

"پردرآمد"، بنابراین می توانید شغلی با درآمد خوب داشته باشید. شرکت به شما پول خوبی می دهد. کار پردرآمد است

well-paying.

You can also...

شما همچنین می توانید ...

Hey, you can also use "well-paid".

هی، شما همچنین می توانید از "خوب پرداخت" استفاده کنید.

So, if the company pays you, you can say, you know: "I am well-paid for my work.

بنابراین، اگر شرکت به شما حقوق می دهد، می توانید بگویید، می دانید: "من برای کارم دستمزد خوبی می گیرم.

I have a well-paying job."

من شغل پردرآمدی دارم."

Okay?

باشه؟

Next: You can have a noun plus "ed" participle.

بعد: شما می توانید یک اسم به اضافه "ed" داشته باشید.

You notice the pattern, right?

به الگوی آن توجه کردید، درست است؟

You see: "ed", "ing", "ed", "ing", "ed", "ing", "ed", "noun"...

می بینید: «ed»، «ing»، «ed»، «ing»، «ed»، «ing»، «ed»، «اسم»...

That's later.

آن هم بعد.

So, a noun plus "ed" participle.

بنابراین، یک اسم به اضافه جزء "ed".

For example: "money-related", "self-created", "steel-enforced".

به عنوان مثال: "مرتبط با پول"، "خود ساخته"، "فولاد اجباری".

So, if you can...

بنابراین، اگر می توانید...

If you say, for example, you know: "The country is experiencing some financial problems.

اگر مثلاً بگویید، می دانید: " کشور مشکلات مالی دارد.

They are having some money-related issues."

آنها یکسری مسائل مربوط به پول دارند."

Or maybe a city is having some crime-related problems.

یا شاید شهری مشکلات مرتبط با جرم و جنایت دارد.

Or: "Hmm, this is an age-related issue" - an issue related to age or a problem related

یا: "هوم، این یک مسئله مربوط به سن است" - مسئله ای مربوط به سن یا مشکلی مربوط

to money; something like that.

به پول; یه چیزی شبیه اون.

"Self-created", so, you know, all your problems are self-created.

"خود آفریده"، پس می دانید، همه مشکلات شما خود ساخته هستند.

So, if you create problems for yourself, you are, you know, self-creating problems, so

بنابراین، اگر برای خود مشکلاتی ایجاد می کنید ، می دانید، مشکلات خود ایجاد می کنید، بنابراین

your problems are self-created.

مشکلات شما خود ساخته هستند.

"Steel-enforced", so maybe this is at a prison that has very heavy security, and the walls

"فولاد اجباری"، بنابراین شاید اینجا در زندانی باشد که امنیت بسیار سنگینی دارد و

are enforced with steel, so, you know, you cannot really break through them because they

دیوارها با فولاد ساخته شده اند، بنابراین، می دانید، واقعاً نمی توانید از آنها عبور کنید زیرا آنها

are enforced with steel.

با فولاد اجرا می شوند.

So, "steel-enforced walls".

بنابراین، "دیوارهای فولادی".

Next we have a noun plus an "ing" participle.

بعد ما یک اسم به اضافه یک جزء "ing" داریم.

So, you have words like: "fun-loving", "award-winning", "mind-altering".

بنابراین، شما کلماتی مانند: "سرگرم کننده"، "برنده جایزه"، "ذهن-تغییر" دارید.

So, you can be a fun-loving person.

بنابراین، شما می توانید فردی سرگرم کننده باشید.

If you love to have fun, you can say, you know: "Yeah, I'm a fun-loving person."

اگر عاشق تفریح ​​هستید، می توانید بگویید، می دانید: "آره، من فردی سرگرم کننده هستم."

It's a weird thing to say about yourself, but about other people, you could say: "Yeah,

این یک چیز عجیب است که در مورد خودتان بگویید، اما در مورد دیگران می توانید بگویید: "آره،

she's a really fun-loving girl" or "He's a really fun-loving guy."

او یک دختر واقعاً سرگرم کننده است" یا "او یک پسر واقعاً سرگرم کننده است."

"Award-winning" - think of TV commercials of...

"برنده جایزه" - به تبلیغات تلویزیونی فکر کنید...

Around, like February or January when Oscar season comes to Hollywood in the United States

تقریباً، مانند فوریه یا ژانویه که فصل اسکار به هالیوود در ایالات متحده می رسد

and, you know, this is an award-winning movie, an award-winning performance.

و، می دانید، این یک فیلم برنده جایزه است، یک اجرای برنده جایزه.

So, a movie that has won an award, a performance or an actor that has won an award: "He is

پس فیلمی که جایزه گرفته باشد، اجرا یا بازیگری که جایزه گرفته باشد: «او

an award-winning actor", "an award-winning director", "an award-winning music album".

یک بازیگر برنده جایزه است»، «یک کارگردان برنده جایزه »، «یک آلبوم موسیقی برنده جایزه».

"Mind-altering", so if you have an experience that: "Whoa", changes your mind - it's a mind-altering

"تغییر ذهن"، بنابراین اگر تجربه ای دارید که: "وای"، نظر شما را تغییر می دهد - این یک تجربه تغییر دهنده ذهن

experience.

است.

We also talk about mind-altering drugs in this scenario.

همچنین در این سناریو در مورد داروهای تغییر دهنده ذهن صحبت می کنیم .

So, people who take drugs that mess with their brain chemistry or play with their brain chemistry,

بنابراین، افرادی که داروهایی مصرف می‌کنند که شیمی مغزشان را به هم می‌زند یا با مواد شیمیایی مغزشان بازی می‌کنند،

you can say: "Yeah, he's into, like, mind-altering drugs."

می‌توانید بگویید: "آره، او به داروهایی که ذهن را تغییر می‌دهند، علاقه دارد."

You know, drugs that affect the chemicals in his brain.

می دانید، داروهایی که بر مواد شیمیایی در مغز او تأثیر می گذارد.

So, adjective plus "ed" participle.

بنابراین، صفت به اضافه جزء "ed".

So, you can have adjective, adjective, like, for example: "blonde-haired", "brown-eyed",

بنابراین، می توانید صفت، صفت ، مانند: "مو بلوند"، "چشم قهوه ای"،

"three-legged".

"سه پا" داشته باشید.

Now, you're thinking: "Haired?

اکنون، شما فکر می کنید: "مو؟

Eyed?

چشم؟

Legged?"

پا؟"

Yes.

آره.

So, if you want to talk about the physical characteristics of a person, you can give

بنابراین، اگر می خواهید در مورد ویژگی های ظاهری یک فرد صحبت کنید، می توانید

the adjective to describe the body part...

صفت را برای توصیف اعضای بدن بگذارید...

So, here we have colours: "blonde", "brown"; we have a number: "three", and then we add

بنابراین، در اینجا رنگ ها را داریم: "بلوند"، "قهوه ای"; ما یک عدد داریم: "سه" و سپس

"ed" to the body part.

"ed" را به قسمت بدن اضافه می کنیم.

So: "a blonde-haired girl", "a brown-eyed boy", "a three-legged dog", "a one-eyed person".

پس: «دختر مو بلوند»، «پسر چشم قهوه ای »، «سگ سه پا»، «یک چشم».

Maybe they lost an eye in an accident.

شاید آنها در یک تصادف یک چشم خود را از دست داده اند.

If someone has a big nose, you can say: "a big-nosed" whatever.

اگر کسی بینی بزرگی دارد، می توانید بگویید: "یک دماغ بزرگ".

Okay?

باشه؟

So, you can basically, you know, add an adjective, plus the body part, plus "ed", and you can

بنابراین، می‌دانید، اساساً می‌توانید یک صفت، به اضافه قسمت بدن، به اضافه «ed» اضافه کنید، و می‌توانید

use that to describe the physical characteristics of a person.

از آن برای توصیف ویژگی‌های فیزیکی یک فرد استفاده کنید.

So, next: Adjective plus "ing" participle.

بنابراین، بعدی: صفت به اضافه "ing" جزء.

Some of these you might be familiar with, like: "good-looking" - a good-looking person,

برخی از این موارد که ممکن است با آنها آشنا باشید، مانند: "خوش قیافه" - یک فرد

a good-looking guy, a good-looking girl.

خوش تیپ، یک پسر خوش تیپ، یک دختر خوش قیافه.

We have: "foul-smelling".

داریم: «بوی بد».

So, "foul" is another word for awful, horrible, terrible.

بنابراین، "فول" کلمه دیگری برای وحشتناک، وحشتناک، وحشتناک است.

Okay?

باشه؟

So, a foul-smelling refrigerator.

بنابراین، یک یخچال بدبو.

Maybe you open the refrigerator and it hasn't been opened in three months: a foul-smelling

شاید شما در یخچال را باز کرده اید و سه ماه است که باز نشده است: یک

refrigerator, a foul-smelling lunch, or something like that.

یخچال بدبو، یک ناهار بدبو یا چیزی شبیه به این.

It smells really bad.

واقعا بوی بدی میده

"Free-thinking", so a person who is a free thinker, who is open-minded...

«آزاد اندیشی»، پس آدمی که آزاد اندیش است، باز اندیش

Here's another one for you: "open-minded", "close-minded".

... اینم یکی دیگر برای شما: «باز فکر»، «بسته اندیش».

A free-thinking person, a free-thinking individual, a free thinking politician, a free-thinking

یک فرد آزاد اندیش، یک فرد آزاد اندیش، یک سیاستمدار آزاداندیش، یک

psychologist - whatever it is.

روانشناس آزاداندیش - هر چه که باشد.

Next: You can have numbers in these as well.

بعد: در اینها هم می توانید اعداد داشته باشید.

So, you saw one already with the "three-legged", so you can say: "a three-legged dog", for

بنابراین، شما قبلاً یکی را با "سه پا" دیده اید، بنابراین می توانید بگویید: "سگ سه پا"، برای

example.

مثال.

You can also have number plus "ed" participle, so we have: "one-eyed", "three-fingered",

شما همچنین می توانید عدد به اضافه "ed" داشته باشید، بنابراین ما داریم: "یک چشمی"، "سه انگشتی"،

"two-faced".

"دو چهره".

So, again, a person with one eye, maybe they had an accident.

بنابراین، دوباره، یک نفر با یک چشم، شاید آنها تصادف کرده اند.

Okay.

باشه.

Think of a pirate, right?

به یک دزد دریایی فکر کنید، درست است؟

Pirates, stereotypically in fiction, they are depicted as having one eye with an eye

دزدان دریایی، به طور کلیشه ای در داستان، آنها را به عنوان یک چشم با یک وصله چشم نشان می دهند

patch, so they are one-eyed pirates.

، بنابراین آنها دزدان دریایی یک چشم هستند.

"Three-fingered", so maybe a character in a movie, they lost two fingers, so they have

"سه انگشت"، پس شاید یک شخصیت در یک فیلم، آنها دو انگشت خود را از دست داده اند، بنابراین آنها

three fingers.

سه انگشت دارند.

If you remember The Fugitive, or if you remember, more specifically...

اگر The Fugitive را به خاطر دارید یا اگر به یاد داشته باشید، به طور خاص تر ...

Was it Ace Ventura or The Mask when Jim Carrey makes fun of The Fugitive, and he says: "It

آیا Ace Ventura بود یا The Mask وقتی جیم کری فراری را مسخره می کند و می گوید: "

wasn't me; it was the one-armed man"?

من نبودم، آن مرد یک دست بود. "؟

Okay?

باشه؟

So, a one-armed person; a person with one arm.

بنابراین، یک فرد یک دست; فردی با یک بازو

The one-armed man in the movie The Fugitive with Harrison Ford.

مرد یک دست در فیلم فراری با هریسون فورد.

"Two-faced".

"دو رو".

Now, you might be thinking of: "Wait a minute.

حالا ممکن است به این فکر کنید: "یک دقیقه صبر کنید

I saw The Dark Knight.

. شوالیه تاریکی

I saw Harvey Dent when he became two-faced in that movie."

را دیدم. هاروی دنت را زمانی دیدم که او در آن فیلم دو چهره شد."

If you're not thinking that, that's okay.

اگر به این فکر نمی کنید، اشکالی ندارد.

So, this has an idiomatic meaning: A person who is two-faced is duplicitous.

پس این معنای اصطلاحی دارد: کسی که دو رو است دورو است.

You can also say they are deceitful.

شما همچنین می توانید بگویید آنها فریبکار هستند.

They, you know...

آنها، می دانید...

They're two-faced; they have two faces because sometimes they are happy and sometimes they're

آنها دو رو هستند. آنها دو چهره دارند زیرا گاهی شاد و گاهی

angry.

عصبانی هستند.

So, to your face maybe they're very kind, but behind your back they are not very kind,

بنابراین، ممکن است آنها خیلی مهربان باشند، اما پشت سر شما خیلی مهربان نیستند،

so they have two faces.

بنابراین آنها دو چهره دارند.

So: "Ah, that two-faced jerk", you can say.

بنابراین: "آه، آن تند و تیز دو رو"، می توانید بگویید.

All right.

خیلی خوب.

You can also have a number plus a noun.

شما همچنین می توانید یک عدد به اضافه یک اسم داشته باشید.

So, this comes in very handy; this is very useful if you are talking about stuff that

بنابراین، این بسیار مفید است. اگر در مورد چیزهایی صحبت می کنید که

involves measurement.

شامل اندازه گیری هستند، این بسیار مفید است.

So, here we have: "a two-liter bottle".

بنابراین، در اینجا ما داریم: "یک بطری دو لیتری".

So, if you have a bottle and it says: "2L", yes, the bottle can store two liters; it is

بنابراین، اگر یک بطری دارید و روی آن نوشته شده بود: "2L"، بله، بطری می تواند دو لیتر را ذخیره کند.

a two-liter bottle.

یک بطری دو لیتری است.

So, maybe some of you, you run marathons.

بنابراین، شاید برخی از شما، در ماراتن شرکت کنید.

Okay?

باشه؟

And you say: -"Hey.

و می گویی:

Did you bring water?"

-هی آب آوردی؟

-"Yeah, I brought a one-liter bottle" or "a 1.5-liter bottle of water."

-آره، یک بطری یک لیتری یا یک بطری آب 1.5 لیتری آوردم.

Okay?

باشه؟

"A five-story building", so a building with five stories.

«یک ساختمان پنج طبقه»، پس یک ساختمان پنج طبقه.

Now, what is a "story"?

حال، «داستان» چیست؟

This is weird, right?

این عجیب است، درست است؟

So, basically a story is a floor.

بنابراین، اساسا یک داستان یک طبقه است.

This is very American.

این خیلی آمریکاییه

So, a five-story building is a building with five floors.

بنابراین، ساختمان پنج طبقه، ساختمانی با پنج طبقه است.

And then, finally, we have-ah, it's better if I go on this side-"a three-year-old girl".

و بعد، بالاخره، ما داریم-آه، بهتر است از این طرف بروم - "یک دختر سه ساله".

I gave you a little bonus one with more than one hyphen in it.

من به شما یک جایزه کوچک با بیش از یک خط تیره در آن دادم.

So: "a three-year-old girl" - a girl who is three years old is a three-year-old girl.

پس: «دختر سه ساله» - دختر سه ساله، دختر سه ساله است.

What is special about this category and what I want you to notice is: It doesn't matter

چیزی که در مورد این دسته خاص است و می خواهم به آن توجه کنید این است: مهم نیست

what the number is.

که چه عددی باشد.

Okay?

باشه؟

It can be two, three, four, one, 12 - whatever.

می تواند دو، سه، چهار، یک، 12 باشد - هر چه باشد.

The noun you use is not plural.

اسمی که استفاده می کنید جمع نیست.

Okay?

باشه؟

I know, normally, it should be, like: "a bottle with two liters", right?

من می دانم، به طور معمول، باید مانند: "یک بطری دو لیتری" باشد، درست است؟

Because "two" is plural", it should say "liters".

چون "دو" جمع است باید بگوید "لیتر"

But when you use it this way...

اما وقتی

When you use it like an adjective before the noun, the noun stays plural.

اینطوری استفاده می کنید... وقتی مثل صفت قبل از اسم استفاده می کنید اسم جمع می ماند

So, not "a two-liters bottle", but "a two-liter bottle"; it's not "a five-stories building",

پس نه "یک بطری دو لیتری" "، اما "یک بطری دو لیتری "؛ "یک ساختمان پنج طبقه" نیست

it's "a five-story building".

، "یک ساختمان پنج طبقه" است.

Okay?

خوب؟

"A three-year", no "s".

"سه ساله"، نه "s".

"A three-year-old girl".

"یک سه ساله-

But, yes, you do say: "I am three years old."

اما، بله، شما می گویید: "من سه ساله هستم."

Okay?

باشه؟

But you don't say: "a three-years-old girl"; you say: "a three-year-old girl", here.

اما نمی گویید: "دختر سه ساله"، می گویید: "یک دختر سه ساله" "، اینجا.

Are you confused yet?

آیا هنوز گیج شده اید

A little bit.

؟ کمی.

That's normal; it's okay.

این طبیعی است؛ اشکالی ندارد.

Like I said, it's an advanced lesson.

همانطور که گفتم، این یک درس پیشرفته است.

If you are a beginner student and you're wondering: "What is this?

اگر شما یک دانش آموز مبتدی هستید و از خود می پرسید: "این چیست؟

What's going on?"

چه خبر است؟

get a taste, go back, look at some of the beginner videos instead.

" یک مزه را بچشید، به عقب برگردید، به جای آن به برخی از ویدیوهای مبتدی نگاه کنید.

If you are advanced, hopefully you're having fun and you're enjoying yourself, and some

اگر پیشرفته هستید، امیدواریم که در حال لذت بردن از آن هستید و از خود لذت می برید، و برخی

of this stuff is new for you and some of it is kind of familiar.

از این چیزها برای شما و برخی جدید است.

So, to finish, what I'm going to do is look at some other common adjective phrases; some

بنابراین، برای پایان، کاری که من می‌خواهم انجام دهم این است که به برخی عبارات صفت رایج دیگر نگاه کنم؛ برخی

multi-adjective combinations, and I'll give you some context.

از ترکیب‌های چند صفتی، و من به شما زمینه‌ای می‌دهم .

So, here, we have...

بنابراین، در اینجا، ما داریم.

This is difficult, here.

.. اینجا سخت است.

We have things like: "full-time", right?

ما چیزهایی داریم مانند: "تمام وقت"، درست است؟

A full-time job.

یک کار تمام وقت.

Okay?

خوب؟

"Part-time" - a part-time job.

"پاره وقت" - یک کار نیمه وقت.

Right?

درست است؟

"Middle-aged", so a person who is in their 40s, 50s...

"میانسال"، بنابراین فردی که در 40 سالگی، 50 سالگی ...

They're 45 years old or 50 years old - they are middle-aged.

آنها 45 ساله یا 50 ساله هستند - آنها

A middle-aged man, a middle-aged woman, a middle-aged person.

میانسال هستند، یک مرد میانسال، یک زن میانسال، یک فرد میانسال،

Okay?

خوب؟

Next, we have: "power-hungry".

بعدی داریم: "قدرت گرسنه"

So, someone who is hungry for power, we can say: "They are power-hungry".

پس کسی که تشنه قدرت است می توانیم بگوییم: "آنها تشنه قدرت هستند"

So, a power-hungry politician, a power-hungry dictator.

پس یک سیاستمدار تشنه قدرت، یک دیکتاتور تشنه قدرت.

Darth Vader in Star Wars was a power-hungry Sith Lord.

دارث ویدر در جنگ ستارگان یک سیث لرد تشنه قدرت بود .

Don't ask me what a Sith Lord is in the comments.

در نظرات از من نپرسید که لرد سیث

Okay?

چیست. باشه؟

Watch Star Wars.

S را تماشا کنید جنگ های تار.

It's only specific to Star Wars.

این فقط مختص جنگ ستارگان است.

All right.

خیلی خوب.

And next we have: "right-leaning" and "left-leaning".

و بعد داریم: «متمایل به راست» و «چپ گرایش».

So, this refers to your political affiliation, kind of which side of the political fence

بنابراین، این به وابستگی سیاسی شما اشاره دارد، که به نوعی در کدام سمت حصار سیاسی قرار

you are on.

دارید.

If you are a...

اگر شما یک ...

Okay, your left is this way.

باشه، سمت چپ شما اینطوری است.

Is that true?

آیا این درست است؟

Yeah.

آره

So, if you are a left-leaning person, it means you are more liberal.

بنابراین، اگر شما یک فرد چپ‌گرا هستید، به این معنی است که شما لیبرال‌تر هستید.

Okay?

باشه؟

If you are a right-leaning person, you are more conservative.

اگر فردی راست‌گرا هستید، محافظه‌کارتر هستید.

Okay?

باشه؟

So, "to lean"...

بنابراین، «تکیه کردن»...

If you're wondering: "What is 'lean'"?

اگر می‌پرسید: «لاغر» چیست؟

"To lean" is to, like, move your body to one side, like this, or like that.

«کم کردن» یعنی حرکت دادن بدن به یک طرف، این‌طور یا آن‌طور.

You can lean back, you can lean forward as well.

می توانید به عقب خم شوید، همچنین می توانید به جلو خم شوید.

So, you can say: "My uncle is a right-leaning conservative; most of my family are left-leaning."

بنابراین، می توانید بگویید: "دایی من یک محافظه کار راست گرا است ، اکثر خانواده من چپ هستند."

Okay?

باشه؟

Next we have: "cold-hearted".

بعد داریم: «سرد دل».

So, a person with a cold heart; a person who doesn't have compassion for other people;

پس آدمی با دل سرد؛ شخصی که نسبت به دیگران دلسوزی ندارد.

a person who lacks kindness.

فردی که فاقد مهربانی است

So, think of fictional characters, like in Harry Potter, Lord Voldemort - you can say

بنابراین، به شخصیت های خیالی فکر کنید، مانند هری پاتر، لرد ولدمورت - می توانید بگویید

he is a cold-hearted villain.

که او یک شرور خونسرد است.

Again, I'm going back to politicians.

باز هم به سیاستمداران برمی گردم.

Again, you can be a cold-hearted dictator, a cold-hearted totalitarian, a cold-hearted

باز هم، شما می توانید اساساً یک دیکتاتور خونسرد، یک تمامیت خواه خونسرد، یک

politician, basically.

سیاستمدار خونسرد باشید.

All right, next we have: "full-length".

بسیار خوب، بعد ما داریم: "تمام طول".

So, a full-length film is usually the context we think of this in.

بنابراین، یک فیلم تمام‌قد معمولاً زمینه‌ای است که ما در مورد آن فکر می‌کنیم.

So, if you are asking a person, you know...

بنابراین، اگر از شخصی می‌پرسید، می‌دانید...

If a person asks you to watch a...

اگر شخصی از شما بخواهد که فیلمی را تماشا کنید...

Watch something on TV, or on Netflix, or somewhere else online, and you say: -"Wait.

چیزی را در تلویزیون یا نتفلیکس تماشا کنید. ، یا یک جای دیگر آنلاین، و می گویید: -"صبر کن.

Is it a TV show?

برنامه تلویزیونی است

Is it a miniseries?

؟ مینی سریال است

Is it a short film?"

؟ فیلم کوتاه است؟"

-"No, no.

-"نه، نه.

It's a full-length movie."

این یک فیلم کامل است."

Okay?

باشه؟

A full-length feature film, you can say as well.

می توان گفت که یک فیلم بلند بلند نیز هست.

Okay?

باشه؟

So, it's like, you know, typically a full-length movie is about at least 90 minutes to two

بنابراین، مثل این است که، می دانید، معمولاً یک فیلم تمام طول حداقل 90 دقیقه تا دو

hours and a half.

ساعت و نیم است.

And next we have three different things: "life/time/soul-sucking".

و بعد ما سه چیز متفاوت داریم: "زندگی/زمان/مکیدن روح".

Okay, now this doesn't mean: "Life sucks.

خوب، حالا این به این معنا نیست: "زندگی بد است.

Time sucks.

زمان می‌کشد.

Your soul sucks", but a life-sucking job or a time-sucking task, a soul-sucking job.

روحت می‌کشد"، بلکه یک کار زندگی‌مکن یا یک کار زمان‌مکنده، یک کار روح‌مکن است.

So, imagine, like, an experience or a job that you feel is taking the life out of you,

بنابراین، تجربه یا شغلی را تصور کنید که احساس می‌کنید دارد زندگی را از شما می‌گیرد،

or is sucking the...

یا

Your soul out of you because you are working so hard, you don't like what you're doing

روح شما را از شما می‌مکد، زیرا خیلی سخت کار می‌کنید، چیزی که هستید را دوست ندارید. انجام دادن

- this is soul-sucking work, or it's a time-sucking job, or a life-sucking task.

- این یک کار نفس گیر است، یا یک کار وقت گیر ، یا یک کار زندگی است.

Okay?

باشه؟

So, it sucks the life out of you, it sucks your soul, it sucks your time.

بنابراین، زندگی را از شما می مکد ، روح شما را می مکد، زمان شما را می مکد.

Okay?

باشه؟

"Life-changing" - something that changes your life.

"تغییر زندگی" - چیزی که زندگی شما را تغییر می دهد.

A life-changing experience, a life-changing book.

تجربه ای که زندگی را تغییر می دهد، کتابی که زندگی را تغییر می دهد.

I just read the philosophies of Bruce Lee, and for me it was kind of a life-changing

من فقط فلسفه های بروس لی را خواندم، و برای من این یک نوع کتاب تغییر دهنده زندگی بود،

book because I had never read about a lot of the philosophies that are in that book.

زیرا هرگز در مورد بسیاری از فلسفه های موجود در آن کتاب نخوانده بودم.

It was awesome, so I really recommend the philosophies of Bruce Lee.

عالی بود، بنابراین من واقعاً فلسفه های بروس لی را توصیه می کنم.

The name of the book is The Warrior Within.

نام کتاب The Warrior In In است.

If you want the audio version, check out https://www.engvid.com/out/audiblealex - there's a link in the description.

اگر نسخه صوتی را می خواهید، https://www.engvid.com/out/audiblealex را بررسی کنید - یک لینک در توضیحات وجود دارد.

And, finally: "heart-pounding".

و بالاخره: «قلب تپنده».

So, think of your heart, and "to pound" is: "Boof, boof, boof, boof."

پس به دل خود بیندیش و «کوبیدن» این است: «بوف، بوف، بوف، بوف».

So, if your heart is going really quickly, like: "Boom, boom, boom, boom, boom", that's

بنابراین، اگر قلب شما واقعاً سریع پیش می رود، مانند: "بوم، بوم، بوم، بوم، بوم"،

your heart is pounding.

قلب شما در حال تپیدن است.

This can be to talk about an experience, maybe it's a horror movie that you're watching.

این می تواند برای صحبت در مورد یک تجربه باشد، شاید این یک فیلم ترسناک باشد که در حال تماشای آن هستید.

So, it was a heart-pounding movie, a heart-pounding rollercoaster ride, a heart-pounding experience.

بنابراین، این یک فیلم تپنده قلب بود، یک ترن هوایی تپنده، یک تجربه تپنده قلب.

Okay?

باشه؟

It's a lot of stuff, right?

این چیزهای زیادی است، درست است؟

So, if you want to test your understanding and make sure that you got this, as always,

بنابراین، اگر می‌خواهید درک خود را آزمایش کنید و مطمئن شوید که این را دریافت کرده‌اید، مثل همیشه،

you can check out the quiz on www.engvid.com; you can also add me on Facebook, I have a

می‌توانید آزمون را در www.engvid.com بررسی کنید. شما همچنین می توانید من را در فیس بوک اضافه کنید، من یک

fan page there; you can check me out on Twitter.

صفحه هوادار در آنجا دارم. می توانید من را در توییتر بررسی کنید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel.

فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

And, really, leave me some comments and let me know if you understood the lesson, let

و واقعاً، نظرات خود را برای من بگذارید و اگر درس را فهمیدید، به

me know if you have any questions about the lesson, and see if you can create your own

من اطلاع دهید، اگر سؤالی در مورد درس دارید به من بگویید و ببینید آیا می توانید صفت های خود را ایجاد کنید

adjectives.

.

Okay?

باشه؟

Your own multi-word adjectives.

صفت های چند کلمه ای خودتان.

Sometimes it will work; sometimes it won't.

گاهی اوقات کار می کند؛ گاهی اوقات نمی شود.

Okay?

باشه؟

Some things go together better than others.

بعضی چیزها بهتر از بقیه با هم پیش می روند.

It's like baking.

مثل پختن است.

Right?

درست؟

You have to have your flour, and your egg, and your milk, and...

باید آرد و تخم مرغ و شیر و...

I don't know a lot about baking, I really don't.

چیز زیادی در مورد پخت و پز بلد نیستم واقعاً ندارم.

I can make cookies - that's it.

من می توانم کوکی درست کنم - همین.

Okay?

باشه؟

Anyway, finally, if you want to support what we do...

به هر حال، در نهایت، اگر می خواهید از کاری که ما انجام می دهیم حمایت کنید...

If you think: "Wow, this was really cool.

اگر فکر می کنید: "وای، این واقعا عالی بود.

I learnt a lot of new vocabulary.

من لغات جدیدی یاد گرفتم.

Alex, I want to give you some money.

الکس، می خواهم به شما پول بدهم.

How do I pay you?"

چگونه به شما پرداخت کنم. ؟"

you can do that on www.engvid.com at the "Support" link.

می توانید این کار را در www.engvid.com در پیوند "پشتیبانی" انجام دهید.

Okay?

باشه؟

And if you don't want to do that, that's fine, too.

و اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید، خوب است.

I appreciate that you have made it this far into the video, and I wish you all the best

قدردانی می کنم که تا این حد به این ویدیو رسیده اید و برای

of luck in your studies.

شما آرزوی موفقیت در تحصیل دارم.

And I'll see you guys next time.

و دفعه بعد شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

I'm going to go hunt some aliens with Samus.

من با ساموس به شکار چند بیگانه خواهم رفت.