Improve your Vocabulary: 10 common word combinations in English

Okay.

باشه.

Yeah, I could go anywhere I want.

آره، من میتونم هرجا که بخوام برم

Okay, but it's really big and I don't have the space.

خوب، اما واقعا بزرگ است و من فضا را ندارم.

Oh, hey, guys.

اوه، هی، بچه ها.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on "Common Word Pairs", specifically common

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد "جفت کلمات رایج"، به ویژه جفت های

noun and noun pairs.

اسم و اسم رایج خوش آمدید.

So, before, you know, I started this, I was looking at my phone because I'm trying to

بنابراین، قبلاً، می دانید، من این کار را شروع کردم، داشتم به گوشی خود نگاه می کردم، زیرا سعی می

think about the pros and cons of buying a hot air balloon, and I'm not really sure whether

کنم به مزایا و معایب خرید یک بالون هوای گرم فکر کنم ، و واقعاً مطمئن نیستم که

I want it or not, so I'm trying to weigh the pluses and the minuses, the pros and the cons.

آن را می خواهم یا نه. بنابراین سعی می کنم نکات مثبت و منفی، جوانب مثبت و منفی را بسنجیم.

Speaking of pros and cons, pluses and minuses, this is the first word pair in our noun and

صحبت از جوانب مثبت و منفی، مثبت و منفی، این اولین جفت کلمه در مجموعه اسم و اسم ما است

noun set.

.

So: "pros and cons", "pluses and minuses" basically mean the advantages and disadvantages

پس: «مزایا و مضرات»، «مضافات و معایب» در اصل به معنای محاسن و

of something.

معایب چیزی است.

"What are the pros and cons?"

"جوانب مثبت و منفی چیست؟"

When you're buying something, you're thinking about the pluses and the minuses of this thing;

وقتی چیزی می خرید، به مزایا و معایب این چیز فکر می کنید.

the pros and the cons of this thing.

مزایا و معایب این چیز

When you make an important life decision, you also have to weigh the pros (the pluses)

وقتی یک تصمیم مهم زندگی می گیرید، باید جوانب مثبت (مزایا)

and the cons (the minuses).

و معایب (معایب) را نیز بسنجید.

Okay?

باشه؟

So, these are the benefits or the disadvantages of something.

بنابراین، اینها مزایا یا معایب چیزی است.

Next: "odds and ends".

بعدی: "شانس و پایان".

So, "odds and ends": "That box is full of odds and ends."

پس «مَسْتَعُونَ وَ أَنَّها»: «آن جعبه مملو از شانس و انتها است».

Let me show you.

بگذار نشانت دهم.

Come here.

بیا اینجا.

Come here.

بیا اینجا.

Okay, so I got an eraser, I got a stapler, there's a remote of some kind, I think these

خوب، پس من یک پاک کن گرفتم، یک منگنه گرفتم ، یک نوع کنترل از راه دور وجود دارد، فکر می کنم

are bubbles, Superman bubbles, marker, cloth.

اینها حباب، حباب سوپرمن، نشانگر، پارچه هستند.

So, these things are not really related, but I don't have a box in my house or a drawer

بنابراین، این چیزها واقعاً به هم مرتبط نیستند، اما من در خانه‌ام جعبه یا کشویی

in my house just for erasers, or just for markers, or just for staplers, so the odds

در خانه‌ام ندارم که فقط برای پاک‌کن‌ها، یا فقط برای نشانگرها، یا فقط برای منگنه‌ها باشد، بنابراین شانس

and ends of something usually just refer to the random pieces, the random articles, the

و انتهای چیزی معمولاً فقط به آن اشاره دارد. به قطعات تصادفی، مقالات تصادفی،

junk, the miscellaneous junk.

ناخواسته، ناخواسته های متفرقه.

So: "That box is full of odds and ends."

بنابراین: "آن جعبه پر از شانس و پایان است."

So I'm just going to put: Random stuff or random junk.

بنابراین من فقط می خواهم قرار دهم: چیزهای تصادفی یا آشغال های تصادفی.

Basically things you don't have a set place for in your house, so you just put it in one

اساساً چیزهایی که در خانه خود مکان مشخصی برای آنها ندارید، بنابراین فقط آن را در یک

area.

منطقه قرار می دهید.

Yeah, the batteries, the paperclips, the tape, the pencils, odds and ends, just random stuff.

بله، باتری‌ها، گیره‌ها، نوار ، مدادها، شانس‌ها و پایان‌ها، فقط چیزهای تصادفی.

All right: "ups and downs".

بسیار خوب: "فراز و نشیب".

"They've had a lot of ups"...

«خیلی فراز داشته اند»...

Ups and downs.

فراز و نشیب.

I think you can tell what this means.

من فکر می کنم شما می توانید بگویید این به چه معناست.

It basically means they've had a lot of good times and a lot of bad times.

این اساساً به این معنی است که آنها زمان های خوب و زمان های بد زیادی داشته اند.

So, good times and bad times.

بنابراین، روزهای خوب و بد.

Good times and bad times.

اوقات خوب و زمان بد.

Now, this can refer to...

در حال حاضر، این می تواند به...

You can use it in many contexts, specifically the most common being when you talk about

شما می توانید از آن در زمینه های زیادی استفاده کنید، به ویژه رایج ترین موردی که در مورد روابط صحبت می کنید

relationships.

.

Also, you can talk about a company's history, so the company has experienced many ups and

همچنین، می توانید درباره تاریخچه یک شرکت صحبت کنید، بنابراین این شرکت فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرده است

downs.

.

The relationship has gone through ups and downs.

این رابطه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است.

So, good times and bad times.

بنابراین، روزهای خوب و بد.

Next: "peace and quiet".

بعدی: "آرامش و آرامش".

So these commonly go together.

بنابراین اینها معمولاً با هم پیش می روند.

"We could all use a little more peace and quiet."

همه ما می‌توانیم از آرامش و سکوت بیشتری استفاده کنیم.»

So, if you know the meaning of "peace", you know the meaning of "quiet", you just know

بنابراین، اگر معنی "آرامش" را می دانید، معنای "آرامش" را می دانید، فقط می دانید که

this means a period of calm.

این به معنای یک دوره آرامش است.

Okay?

باشه؟

So, I love peace and quiet.

بنابراین، من عاشق صلح و آرامش هستم.

I need peace and quiet.

من به آرامش و سکوت نیاز دارم.

I want peace and quiet.

من آرامش و سکوت میخواهم

So, basically let's just say calmness, something...

بنابراین، اساساً بیایید بگوییم آرامش، چیزی...

Period of calm.

دوره آرامش.

A period of calm.

یک دوره آرامش

"Trial and error".

"ازمایش و خطا".

So, here: "We went through a long trial and error process."

بنابراین، در اینجا: "ما یک فرآیند آزمون و خطای طولانی را پشت سر گذاشتیم."

So, if you are working in a company and your company gives you a project, and they want

بنابراین، اگر در شرکتی کار می‌کنید و شرکت شما پروژه‌ای به شما می‌دهد، و از

you to find out the pros and cons of doing something, and they go through a long experimentation

شما می‌خواهند که مزایا و معایب انجام کاری را بیابید، و

process with whatever they're working on.

با هر کاری که روی آن کار می‌کنند، یک فرآیند آزمایشی طولانی را طی می‌کنند.

So, some things work, some things don't work.

بنابراین، برخی چیزها کار می کنند، برخی چیزها کار نمی کنند.

Or if you're trying to create, let's say a specific type of machine or a robot, but you

یا اگر می‌خواهید ایجاد کنید، مثلاً نوع خاصی از ماشین یا ربات را بگوییم،

don't know what happens if you do one thing or if you do another thing.

اما نمی‌دانید اگر کاری را انجام دهید یا کار دیگری را انجام دهید، چه اتفاقی می‌افتد.

So, "trial" means to try or experiment, and "error", to make mistakes.

پس «آزمایش» به معنای تلاش یا آزمایش و «خطا» به معنای اشتباه کردن است.

So this is a long process where you do experiments, and you make many mistakes before you find

بنابراین این یک فرآیند طولانی است که در آن آزمایش‌هایی انجام می‌دهید، و قبل از اینکه راه‌حل نهایی را پیدا کنید، اشتباهات زیادی مرتکب می‌شوید

the final solution, you find what works.

، آنچه را که کار می‌کند، پیدا می‌کنید.

So: "trial and error" always refers to some kind of process where you're experimenting

بنابراین: "آزمایش و خطا" همیشه به نوعی فرآیند اشاره دارد که در آن شما در حال آزمایش

with solutions.

راه حل ها هستید.

Experimentation process.

فرآیند آزمایش.

Okay.

باشه.

So, just like when you're learning English, you know, sometimes you just have to try speaking

بنابراین، درست مانند زمانی که انگلیسی یاد می‌گیرید، می‌دانید، گاهی اوقات

if you're speaking with a native speaker and you're not sure if you're using the correct

اگر با یک زبان مادری صحبت می‌کنید و مطمئن نیستید که از فرم فعل درست استفاده می‌کنید

verb form or if you're using the correct noun form, you're kind of going through a trial

یا نه، باید سعی کنید صحبت کنید. با استفاده از شکل صحیح اسم ، شما به نوعی در حال گذراندن یک

and error process, and maybe your friend says: -"No, no.

فرآیند آزمون و خطا هستید، و شاید دوستتان بگوید: -"نه، نه.

Don't say: 'It is danger.'

نگویید: "خطر است."

Say: 'It is dangerous.'"

بگو: "خطرناک است."

-"Ah, now I know it is 'dangerous', not 'It is danger.'"

-"آه، حالا می دانم که "خطرناک" است، نه "خطرناک است"

Okay?

.

So, one, two, three, four, five.

بنابراین، یک، دو، سه، چهار، پنج.

I think I said we're doing ten of these. Wow.

فکر کنم گفتم ما ده تا از اینها را انجام می دهیم. وای.

Okay, so come with me.

باشه پس با من بیا

Come on.

بیا دیگه.

All right, cool.

باشه، باحال

So next we have: "supply and demand".

پس در مرحله بعدی داریم: «عرضه و تقاضا».

So: "We have a supply and demand problem."

بنابراین: ما مشکل عرضه و تقاضا داریم.

This is a term that is frequently used in economics, and basically your supply is how

این اصطلاحی است که مکرراً در علم اقتصاد استفاده می شود و اساساً عرضه شما این است که

much you have of something.

چقدر از چیزی دارید.

So, for example, if a company produces, let's say a video game company produces one million

بنابراین، برای مثال، اگر یک شرکت تولید کند، فرض کنید یک شرکت بازی ویدیویی یک میلیون

copies of a video game, they have a supply of one million copies or their inventory has

نسخه از یک بازی ویدیویی تولید کند، یک میلیون نسخه عرضه دارد یا موجودی آنها یک میلیون نسخه است

one million.

.

Demand is: Do people want one million copies?

تقاضا این است: آیا مردم یک میلیون نسخه می خواهند؟

So, let's say a company produces one million copies of the video game, they release the

بنابراین، فرض کنید یک شرکت یک میلیون نسخه از بازی ویدیویی تولید می کند، آنها بازی ویدیویی را منتشر می کنند

video game and only 100,000 copies get sold.

و تنها 100000 نسخه فروخته می شود.

Okay, there's a supply and demand problem there.

خوب، مشکل عرضه و تقاضا وجود دارد.

We have too much supply and not enough demand, so we sold...

ما عرضه زیادی داریم و تقاضای کافی نداریم، بنابراین فروختیم

We made 900,000 extra copies and we spent money on 900...

... 900000 نسخه اضافی ساختیم و برای 900...

900,000 extra copies.

900000 نسخه اضافی هزینه کردیم.

The other part of that is sometimes you have a lot of demand for something, but not enough supply.

بخش دیگر آن این است که گاهی اوقات شما تقاضای زیادی برای چیزی دارید، اما عرضه کافی ندارید.

So, in 2016, going back to video games, Nintendo released the Nintendo Entertainment System Classic.

بنابراین، در سال 2016، با بازگشت به بازی های ویدیویی، نینتندو Nintendo Entertainment System Classic را منتشر کرد.

It was this little classic video game system and everyone said: "Oh my god, I must have that."

این سیستم بازی ویدیویی کلاسیک کوچک بود و همه می گفتند: "اوه خدای من، من باید آن را داشته باشم."

And unfortunately Nintendo didn't make a lot of these.

و متأسفانه نینتندو تعداد زیادی از اینها را نساخت.

So, people wanted it, but when they went to the store usually it was gone.

بنابراین، مردم آن را می خواستند، اما زمانی که به فروشگاه می رفتند معمولاً از بین رفته بود.

There's a supply and demand problem there.

مشکل عرضه و تقاضا وجود دارد.

When you have a lot of demand, you can charge more money for something, too.

هنگامی که تقاضای زیادی دارید، می توانید برای چیزی پول بیشتری نیز دریافت کنید.

Anyway, supply and demand, it refers to economics.

به هر حال عرضه و تقاضا به اقتصاد اشاره دارد.

"Fun and games".

"تفریح ​​و بازی".

"Life is not just fun and games.", "You think life is all about fun and games."

"زندگی فقط سرگرمی و بازی نیست."، "شما فکر می کنید زندگی فقط سرگرمی و بازی است."

So: "fun and games" just means to have a good time, is about pleasure.

پس: «تفریح ​​و بازی» صرفاً به معنای خوش گذرانی، لذت بردن است.

So: "fun and games", pleasure we'll put, having a good time.

بنابراین: "سرگرمی و بازی"، لذتی که قرار می دهیم، خوش گذرانی.

Usually you use this, you know, combination when you are talking about or you want to

می دانید، معمولاً از این ترکیب استفاده می کنید وقتی در مورد چیزی صحبت می کنید یا می خواهید

comment on something negative, so you say: "Life is not just fun and games.", "All you

در مورد چیزی منفی نظر دهید، بنابراین می گویید: "زندگی فقط سرگرمی و بازی نیست."، "تمام کاری که

want to do is have fun and games" when you are criticizing someone.

می خواهید انجام دهید این است که سرگرمی و بازی کنید." وقتی از کسی انتقاد میکنی

So, this is the most common context where you would use this, and typically: "Life is

بنابراین، این رایج ترین زمینه ای است که در آن از آن استفاده می کنید، و به طور معمول: "

not just fun and games", a very common phrase that you might hear.

زندگی فقط سرگرمی و بازی نیست"، یک عبارت بسیار رایج است که ممکن است بشنوید.

Next: "cause and effect".

بعدی: «علت و معلول».

"Why is this happening?

"چرا این اتفاق می افتد؟

We need to figure out the cause and effect", so we need to figure out, you know, what the

ما باید علت و معلول را کشف کنیم"، پس باید بفهمیم، می دانید،

reason for this and the result of this.

دلیل این اتفاق و نتیجه آن چیست.

So, the reason plus result.

بنابراین، دلیل به علاوه نتیجه.

Okay?

باشه؟

So this is often...

پس اغلب اینطور است...

In philosophy, people talk about cause and effect, and let's say that you punched me

در فلسفه، مردم از علت و معلول صحبت می کنند و فرض کنید شما مشتی

in the face.

به صورت من زدید.

Now: "Why did you punch me?

حالا: "چرا به من مشت زدی

What is the cause of you punching me, is it because I said something?

؟ علت این است که به من مشت زدی، آیا به این دلیل است که من چیزی گفتم؟

Is it because you felt angry at me?"

آیا به این دلیل است که از دست من عصبانی شدی؟"

The effect, what is the effect of you punching me?

اثر، چه تاثیری دارد که به من مشت میزنی؟

Did I lose my teeth?

آیا دندان هایم را از دست داده ام؟

Do I have a bruise?

آیا من کبودی دارم؟

I don't know.

من نمی دانم.

So, the cause and effect.

پس علت و معلول.

"We need to know the cause and effect of this situation."

ما باید علت و معلول این وضعیت را بدانیم.»

Wait, what's the cause and effect here?

صبر کنید، علت و معلول در اینجا چیست؟

Next: "flesh and blood".

بعدی: «گوشت و خون».

"You're my own flesh and blood."

"تو گوشت و خون منی."

So, usually you will hear that kind of line in, like, a gangster movie or maybe in <i>The Godfather</i>.

بنابراین، معمولاً شما چنین خطی را در یک فیلم گانگستری یا شاید در <i>پدرخوانده</i> خواهید شنید.

Usually it refers to family, so your own...

معمولاً منظور خانواده است، پس مال خودت...

Let's say: "My own flesh and blood."

بگوییم: « گوشت و خون خودم».

This refers to family.

این به خانواده اشاره دارد.

Okay?

باشه؟

So your flesh is, like, the meaty part of your skin, and your blood is inside, the red...

بنابراین گوشت شما مانند قسمت گوشتی پوست شما است و خون شما در داخل آن قرمز است... در

Actually blue, dark bluish thing that's inside your veins.

واقع چیزی آبی و مایل به آبی تیره که در داخل رگهای شما قرار دارد.

So, if you are...

بنابراین، اگر شما ...

You know: "He's a flesh and blood human being."

می دانید: "او یک انسان گوشت و خون است."

All human beings are flesh and blood, but sometimes we emphasize, saying: "He's a real

همه انسان ها گوشت و خون هستند، اما گاهی تأکید می کنیم که: «او یک

flesh and blood human being."

انسان گوشت و خون واقعی است».

It can mean family or it can simply mean human.

می تواند به معنای خانواده یا به سادگی به معنای انسان باشد.

So, if you read science fiction and there are robots, for example, say: "No, he's not

بنابراین، اگر داستان های علمی تخیلی می خوانید و مثلا روبات هایی وجود دارند، بگویید: "نه، او

flesh and blood.

گوشت و خون نیست.

He's a robot."

او یک ربات است."

Okay?

باشه؟

So, finally, just for fun because I like them: "fish and chips".

بنابراین، در نهایت، فقط برای سرگرمی، زیرا آنها را دوست دارم: "فیش اند چیپس".

I think you guys probably know what this is.

من فکر می کنم شما بچه ها احتمالاً می دانید این چیست.

After, you know, nine of these expressions, of these combinations I thought maybe we could

بعد از، می دانید، نه تا از این عبارات، از این ترکیبات، فکر کردم شاید

just do something nice and easy, and fun.

بتوانیم کاری زیبا ، آسان و سرگرم کننده انجام دهیم.

"Fish and chips", a very popular dish.

«فیش اند چیپس»، یک غذای بسیار محبوب.

I like to have it for lunch sometimes, and sometimes dinner if you are in the UK.

من دوست دارم گاهی اوقات آن را برای ناهار بخورم، و گاهی اوقات اگر در بریتانیا هستید، شام را بخورم.

So, basically fish, chips, known as French fries or fries, depending on which part of

بنابراین، اساساً ماهی، چیپس، که به عنوان سیب زمینی سرخ کرده یا سیب زمینی سرخ شده شناخته می شود، بسته به اینکه از کدام قسمت

the world you're from.

از جهان هستید.

But even if you come to Canada, for example, if you say: "I want fish and chips", people

اما حتی اگر مثلاً به کانادا بیایید، اگر بگویید: "من ماهی و چیپس می خواهم"، مردم

know you mean fish and fries.

می دانند که منظور شما ماهی و سیب زمینی سرخ شده است.

So, even in the States, if you go to the US, the United States, people know what fish and

بنابراین، حتی در ایالات متحده، اگر به ایالات متحده بروید، مردم می دانند ماهی

chips are as well.

و چیپس چیست.

So, don't be afraid, don't think that it's only used in England or in only parts of the UK.

بنابراین، نترسید، فکر نکنید که فقط در انگلستان یا فقط در بخش هایی از انگلستان استفاده می شود.

People on this side of the water know what fish and chips are, too.

مردم این طرف آب نیز می دانند ماهی و چیپس چیست.

All right, so those were ten noun and noun combinations.

بسیار خوب، پس آن ها ده ترکیب اسم و اسم بودند.

You may be wondering: "Alex, how do I use this?"

ممکن است تعجب کنید: "الکس، چگونه از این استفاده کنم؟"

Or: "Why?

یا: "چرا؟

Why am I learning this?"

چرا این را یاد می گیرم؟"

Well, let me tell you.

خب بذار بهت بگم

So, number one, knowing this kind of stuff, obviously can improve your comprehension,

بنابراین، شماره یک، دانستن این نوع چیزها، بدیهی است که می تواند درک شما را بهبود بخشد،

whether you're watching movies, whether you're having a conversation.

چه در حال تماشای فیلم، چه در حال مکالمه.

And when you can recognize, whether in print if you're reading or when you're listening

و زمانی که بتوانید تشخیص دهید، چه به صورت چاپی اگر در حال مطالعه هستید یا زمانی که در حال گوش دادن

in a conversation, you need to know, you know, what people are referring to.

به مکالمه هستید، باید بدانید، بدانید که مردم به چه چیزی اشاره می کنند.

What are the common phrases in a language?

عبارات رایج در یک زبان کدامند؟

Number two, you can use them yourself so you sound more natural, like a native speaker

شماره دو، شما می توانید خودتان از آنها استفاده کنید تا مانند یک گویشور بومی زبان، طبیعی تر به نظر برسید

of the language.

.

If you're not sure and still not sure about these phrases, make sure to watch the video again.

اگر در مورد این عبارات مطمئن نیستید و هنوز مطمئن نیستید ، حتماً دوباره ویدیو را تماشا کنید.

And after you feel more comfortable and you feel pretty sure you know how to use them,

و بعد از اینکه احساس راحتی کردید و کاملاً مطمئن شدید که می دانید چگونه از آنها استفاده کنید،

don't forget to check out the quiz on www.engvid.com.

امتحان را در www.engvid.com فراموش نکنید.

So, also don't forget to subscribe to my Facebook, check me out on Twitter, and subscribe to

بنابراین، همچنین فراموش نکنید که در فیس بوک من مشترک شوید ، من را در توییتر بررسی کنید و

the channel.

در کانال مشترک شوید.

And till next time, thanks for clicking. Bye.

و تا دفعه بعد، ممنون که کلیک کردید. خدا حافظ.