5 nouns to make you sound smart

Hey, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this advanced vocabulary lesson

سلام بچه ها. من الکس هستم از اینکه کلیک کردید متشکریم و به این درس واژگان پیشرفته

on five nouns to sound smart. In this lesson, we will look at five words that are a little

در مورد پنج اسم خوش آمدید تا هوشمندانه به نظر برسید. در این درس، ما به پنج کلمه نگاه خواهیم کرد که

bit more formal and you can use whether you're giving a lecture, if you're doing any type

کمی رسمی‌تر هستند و می‌توانید از این که آیا سخنرانی می‌کنید، اگر در حال انجام هر نوع

of formal writing, if you're writing an essay, if you're giving a speech in front of a crowd

نگارش رسمی هستید، اگر در حال نوشتن مقاله هستید، استفاده می‌کنید. در حضور جمعی

of people, and you can also use it in everyday dinner conversations if you want your friends

از مردم سخنرانی می کنید، و اگر می خواهید

to think that: "Hmm, this guy is using some really high-level vocabulary", or: "this girl".

دوستانتان فکر کنند که: "هوم، این مرد از واژگان واقعاً سطح بالایی استفاده می کند"، می توانید از آن در مکالمات شام روزمره نیز استفاده کنید، یا: این دختر".

Let's start with the word: "bedlam". So the sentence here says:

بیایید با کلمه شروع کنیم: "بدلم". بنابراین این جمله در اینجا می گوید:

"The streets were in bedlam during the protests." "Protest" is a word some of you Spanish speakers,

"خیابان ها در زمان اعتراضات در بی نور بودند." "اعتراض" کلمه ای است که برخی از شما اسپانیایی زبانان،

Portuguese speakers, you might use the word: "manifestations". In English, we say: "protests".

پرتغالی زبانان، ممکن است از کلمه "تظاهرات" استفاده کنید. در زبان انگلیسی می گوییم: "protests".

All right? So: "The streets were in bedlam during the protests." So if you imagine a

خیلی خوب؟ بنابراین: «خیابان‌ها در جریان اعتراض‌ها در لامپ بودند». بنابراین اگر تصور کنید

protest happening with a lot of people, you're probably imaging lots of chaos if it's not

که اعتراضی با تعداد زیادی از مردم اتفاق می افتد، احتمالاً اگر اعتراضی مسالمت آمیز نباشد، هرج و مرج زیادی را تصویر می کنید

a peaceful protest. Okay? So, "bedlam" basically means chaos and disorder, something that is

. باشه؟ پس «بدلم» در اصل به معنای هرج و مرج و بی نظمی است، چیزی که

not organized. And we often use the preposition, "in" before "bedlam". So: "It was in bedlam.",

سازماندهی نشده است. و ما اغلب از حرف اضافه "in" قبل از "bedlam" استفاده می کنیم. پس: «در بیلم بود.»

or: "The streets were in bedlam." or: "It's bedlam in here." It's chaos, it's disorder.

یا: «خیابانها در بیلم بودند». یا: " اینجا بدلم است." این هرج و مرج است، بی نظمی است.

Okay?

باشه؟

The next noun is: "gall". Okay? So if we look at the sentence:

اسم بعدی: «گال» است. باشه؟ بنابراین اگر به این جمله نگاه کنیم:

"She had the gall to call me lazy!" So if someone calls you lazy, you're probably

"او این قدر بود که مرا تنبل خطاب کند!" بنابراین اگر کسی شما را تنبل

very offended and you think: "I can't believe that person said that." I can't believe they

خطاب کند، احتمالاً بسیار آزرده شده اید و فکر می کنید: "باورم نمی شود که آن شخص این را گفته است." من نمی توانم باور کنم آنها

had the nerve - okay? - to actually say that. So, "gall" basically refers to the bold courage

اعصاب داشتند - باشه؟ - در واقع این را بگویم. بنابراین، "گال" اساساً به شجاعت جسورانه

or the nerve to say something. So it refers to your nerve or bold courage. Okay?

یا اعصاب برای گفتن چیزی اشاره دارد. بنابراین به عصب یا شجاعت جسورانه شما اشاره دارد. باشه؟

Next up, we have: "juxtaposition". Very good word, especially in academics and especially

در مرحله بعد، ما داریم: "کنار هم قرار دادن". کلمه بسیار خوبی است، به خصوص در دانشگاه ها و به خصوص

if you're writing essays of comparison and contrast. So the sentence we have is:

اگر در حال نوشتن مقاله های مقایسه و تضاد هستید. پس جمله ای که داریم این است:

"A child next to an old man is a strong juxtaposition." So, the word "juxtaposition", the word "juxta"

«کودک در کنار پیرمرد، تقابل قوی است». پس کلمه «جُکستا»

actually means near and "position" means position, so near in position. When two things are in

در واقع به معنای نزدیک و «مقام» به معنای موقعیت، پس در مقام نزدیک است. وقتی دو چیز در

juxtaposition, it just means they are near to each other, placed next to each other.

کنار هم قرار می گیرند، فقط به این معنی است که آنها به هم نزدیک هستند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند.

And we often juxtapose which is the verb form, we juxtapose two things that are different

و ما اغلب در کنار هم قرار می دهیم که شکل فعل است، ما دو چیز را که با یکدیگر متفاوت هستند کنار هم قرار می دهیم

from each other to compare them, to contrast things. Okay? So, basically, "juxtaposition"

تا آنها را با هم مقایسه کنیم، تا چیزها را متضاد کنیم. باشه؟ پس اساساً «مقابله»

means near in position. And commonly, this word is used when you want to compare and

به معنای نزدیک در موقعیت است. و معمولاً این کلمه زمانی به کار می رود که بخواهید

contrast two things that are not the same, that are not alike. So you place things in

دو چیز را که شبیه هم نیستند و شبیه هم نیستند مقایسه و مقایسه کنید. بنابراین شما چیزها را در

juxtaposition with one another, near to each other, and then you can compare them, contrast

کنار یکدیگر، نزدیک به یکدیگر قرار می دهید ، و سپس می توانید آنها را با هم مقایسه کنید،

them. Okay?

آنها را با هم مقایسه کنید. باشه؟

Next up: "quagmire". If we have this sentence: "The war has created a quagmire."

بعدی: "باتلاق". اگر این جمله را داشته باشیم: «جنگ باتلاق ایجاد کرده است».

So when you think about a war happening anywhere in the world, it's probably a very difficult

بنابراین وقتی به وقوع یک جنگ در هر نقطه از جهان فکر می کنید، احتمالاً وضعیت بسیار دشواری

situation for citizens and that is precisely what a quagmire is, is that it's a difficult,

برای شهروندان است و دقیقاً همان باتلاق است، این است که یک موقعیت دشوار و

hard situation that is difficult to escape, that is difficult to get out of. All right?

سخت است که فرار از آن دشوار است، و خروج از آن دشوار است. از. خیلی خوب؟

So a quagmire, we're going to say a difficult situation. Okay? So think about being stuck

بنابراین یک باتلاق، ما می خواهیم بگوییم یک وضعیت دشوار است. باشه؟ پس به این فکر کنید که

in like mud and... And you can't really escape or it's difficult to escape the mud. And specifically,

مثل گل و لای گیر کرده باشید و واقعاً نمی توانید فرار کنید یا فرار از گل سخت است. و به طور خاص،

we more talk about the situation of, you know, wars or personal situations that are quagmires.

ما بیشتر در مورد وضعیت، می دانید، جنگ یا موقعیت های شخصی که باتلاق هستند صحبت می کنیم.

And finally, we have: "rabble". And in this sentence, we have:

و در آخر داریم: «رابل». و در این جمله داریم:

"The police couldn't control the rabble." So, the rabble, going back to protests, refers

«پلیس نتونست خروارها رو کنترل کنه». بنابراین ، ربا، به اعتراضات برمی گردیم، به عوام اطلاق

to the common people. Now, the rabble specifically refers to a group of disorderly people or

می شود. در حال حاضر، رابل به طور خاص به گروهی از افراد

a mob you can say. So rabble is basically a mob of common people or citizens.

بی نظم یا یک اوباش اشاره دارد. بنابراین رابل اساساً یک اوباش از مردم عادی یا شهروندان است.

And just to give you one bonus vocabulary, the word, "rabble", a person who excites the

و فقط برای دادن یک واژگان جایزه به شما ، کلمه "رابل"، فردی که مردم را به هیجان می آورد

rabble, excites the common people and leads the protest is called: "a rabble rouser".

، مردم عادی را هیجان زده می کند و اعتراض را رهبری می کند، نامیده می شود: "خروشگر رابل".

And I'm going to write that here for you guys, "a rabble rouser". So this is the person,

و من قصد دارم آن را اینجا برای شما بچه‌ها بنویسم، "یک خروشگر". پس این همان

the person who excites the people, and says: "Come on, let's go! We're going to fight back

کسی است که مردم را هیجان زده می کند و می گوید: "بیا، بیا برویم! ما با

against the government or fight back against the police." They are called "a rabble rouser"

دولت مقابله می کنیم یا با پلیس مبارزه می کنیم." آنها را "حاشیه گران" می نامند،

because they excite or rouse the rabble, the common people, the mob. Okay?

زیرا آنها را برانگیخته یا بیدار می کنند، مردم عادی، اوباش. باشه؟

All right, guys, so one more time. "Bedlam" refers to chaos and disorder. "Gall" refers

باشه بچه ها یه بار دیگه «بدلم» به آشوب و بی نظمی اشاره دارد. «گال»

to the nerve or the courage, the bold courage to do something. Juxt-... "A juxtaposition"

به عصب یا شجاعت، شجاعت جسورانه برای انجام کاری اشاره دارد. Juxt-... "A Juxtaposition

is basically a comparison of two things that are next two each other. "A quagmire" is a

" اساساً مقایسه دو چیز است که در کنار یکدیگر قرار دارند. «یک باتلاق»

situation that is difficult to escape from. And "rabble", a mob of common people.

موقعیتی است که فرار از آن سخت است. و «رابل»، گروهی از مردم عادی.

So, as always, if you'd like to check your understanding of this vocabulary, you can

بنابراین، مانند همیشه، اگر می خواهید درک خود را از این واژگان بررسی کنید، می

do the quiz on www.engvid.com. And don't forget to subscribe to my YouTube channel.

توانید مسابقه را در www.engvid.com انجام دهید. و فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

I'll see you guys next time.

بچه ها دفعه بعد میبینمتون