12 Confusing English Verbs

Hello, lovely students, and welcome  back to English with Lucy. Now,  

سلام، دانش‌آموزان دوست‌داشتنی، و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید. اکنون،

some English verbs can be extremely confusing.  Some have really similar meanings like notice  

برخی از افعال انگلیسی می توانند بسیار گیج کننده باشند. برخی معانی واقعاً مشابهی دارند مانند اطلاع دادن

and realise and also steal and rob. What are the  differences there? We'll get into it. With others,  

و فهمیدن و همچنین دزدی و دزدی. چه تفاوت هایی در آنجا وجود دارد؟ وارد آن می شویم. با دیگران،

it's tricky to choose the right preposition. Is it  'win against' or 'win with'? And what about 'wake'

انتخاب حرف اضافه مناسب دشوار است. آیا «برنده شدن در برابر» یا «برد با» است؟ و در مورد "بیدار شدن"

and 'wake up'? Why do we sometimes use  'up' and sometimes not? In this video  

و "بیدار شدن" چطور؟ چرا گاهی از «بالا» استفاده می‌کنیم و گاهی نه؟ در این ویدیو

we're going to be looking at 12 commonly  confused verbs so that you can get rid of  

12 فعل معمولاً گیج‌شده را بررسی می‌کنیم تا بتوانید

all of your doubts once and for all. I'm  going to clarify everything I have just  

یک بار برای همیشه از شر همه شک‌های خود خلاص شوید. همه چیزهایی را که به تازگی

mentioned and a lot more. Oh, and by the way,  there is a quiz at the end of this lesson,  

ذکر کردم و خیلی چیزهای دیگر را روشن خواهم کرد. اوه، و به هر حال، در پایان این درس یک مسابقه وجود دارد،

so make sure you pay attention and share  your results in the comment section.

پس حتماً توجه کنید و نتایج خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

And as always, I've created a free PDF to go with  this lesson. In the PDF, you will find all of the  

و مثل همیشه، من یک PDF رایگان برای ادامه  این درس ایجاد کرده ام . در PDF، تمام

information from this video and I've added in  extra examples and a secret link. When you click  

اطلاعات این ویدیو را خواهید یافت و من نمونه‌های اضافی و یک پیوند مخفی را اضافه کرده‌ام. وقتی

on this secret link, you will discover a free  interactive exercise pack for further practice. It  

روی این پیوند مخفی کلیک می‌کنید، یک بسته تمرینی تعاملی رایگان برای تمرین بیشتر خواهید دید.

contains interactive activities. If you would like  to download that PDF and find that secret link,

حاوی فعالیت‌های تعاملی است. اگر می‌خواهید آن پی‌دی‌اف را دانلود کنید و پیوند مخفی را بیابید، کافی است

just click on the link in the description box  or scan the QR code there—you enter your name  

روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید یا کد QR را در آنجا اسکن کنید—نام

and your email address, choose your English level  and then you've signed up to my mailing list and  

و آدرس ایمیل خود را وارد می‌کنید، سطح انگلیسی خود را انتخاب می‌کنید و سپس در فهرست پستی من ثبت‌نام می‌کنید و

the PDF will arrive directly in your inbox.  And after that, you've joined my PDF club,  

PDF مستقیماً به صندوق ورودی شما می‌رسد. و پس از آن، به باشگاه PDF من ملحق شدید،

you will automatically receive my free weekly  PDFs alongside my news, course updates and offers.

به‌طور خودکار فایل‌های PDF رایگان هفتگی من را در کنار اخبار، به‌روزرسانی‌های دوره و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a totally free service and you can  unsubscribe at any time with just one click! Oh,  

این یک سرویس کاملاً رایگان است و می‌توانید هر زمان که بخواهید اشتراک خود را تنها با یک کلیک لغو کنید! اوه،

and just in case you're interested, I also  recently launched my free online Vocabulary  

و فقط در صورت علاقه، من همچنین اخیراً تست سطح واژگان آنلاین رایگان خود را راه اندازی کردم

Level Test. This free test will help you  pinpoint your vocabulary level from A1 all  

. این آزمون رایگان به شما کمک می‌کند سطح واژگان خود را از A1

the way to C2. Your results will be sent to  you by email. I've left the link for that,  

تا C2 مشخص کنید. نتایج شما از طریق ایمیل برای شما ارسال خواهد شد. من پیوند آن را

in the description box, and you  can scan that QR code there.

در کادر توضیحات گذاشته‌ام و می‌توانید کد QR را در آنجا اسکن کنید.

Okay, let's get started with the first  2 verbs. And they might look simple,  

خوب، بیایید با 2 فعل اول شروع کنیم. و ممکن است ساده به نظر برسند،

but people confuse them a lot—'get' and 'go'.  First, let's think about travel. 'Get' focuses  

اما مردم آن‌ها را بسیار اشتباه می‌گیرند — «بگیر» و «برو». اول، بیایید به سفر فکر کنیم. «دریافت»

more on arriving at or reaching a destination. For  example—'When I get to Edinburgh, I'll give you  

بیشتر روی رسیدن به مقصد یا رسیدن به آن تمرکز دارد. به‌عنوان مثال، «وقتی به ادینبورگ رسیدم، با شما تماس خواهم گرفت

a call.' This means when I arrive. Or—'Could  you tell me how to get to Edinburgh Castle?'

.» این یعنی وقتی رسیدم یا — 'می توانید به من بگویید چگونه به قلعه ادینبورگ بروم؟'

How do I reach the castle? 'Go', on the  other hand, focuses more on the journey and  

چگونه به قلعه برسم؟ از سوی دیگر، «برو» بیشتر بر سفر و

moving from one place to another. For example—'I  usually go to Edinburgh by train.'—I travel.  

حرکت از مکانی به مکان دیگر تمرکز دارد. به عنوان مثال - «من معمولاً با قطار به ادینبورگ می‌روم.» - سفر می‌کنم.

Or—'You'll go past a great coffee shop on your  way to the castle.' So 'get' focuses on arrival.  

یا—«در راه رسیدن به قلعه از کنار یک کافی شاپ عالی گذر خواهید کرد .» بنابراین "دریافت" بر ورود تمرکز می کند.

'Go' focuses on the journey. That's not so  difficult, but 'get' and 'go' have many meanings.

«برو» بر سفر تمرکز دارد. این خیلی سخت نیست، اما «گرفتن» و «رفتن» معانی زیادی دارند.

They also mean become or change state. But  with this meaning they collocate with different  

آنها همچنین به معنای تبدیل شدن یا تغییر حالت هستند. اما با این معنی با صفت‌های مختلف ترکیب می‌شوند

adjectives. Look at this sentence and choose 'get'  or 'go' to complete the gaps. 'As people _ older,  

. به این جمله نگاه کنید و برای تکمیل شکاف ها، «get» یا «go» را انتخاب کنید. "در افراد مسن تر،

their hair often _ gray.' What do you  think? Well, the first gap is 'get',  

موهایشان اغلب خاکستری می شود." نظر شما چیست ؟ خب، شکاف اول «بافتن»،

'get older' and the second is 'goes', 'goes gray'.  Let's look at each meaning in more detail now!

«پیرتر شدن» و دومی «رفتن»، «خاکستری می‌شود». بیایید اکنون به هر معنی با جزئیات بیشتری نگاه کنیم!

We tend to use 'get' with adjectives like light,  dark, old and late. For example—In winter in the  

ما تمایل داریم از "get" با صفت هایی مانند روشن، تاریک، قدیمی و دیر استفاده کنیم. برای مثال - در زمستان در

UK, it gets dark early.' It becomes dark early.  Or—'It's getting late - we need to leave.' We  

بریتانیا، هوا زود تاریک می‌شود. زود تاریک میشه یا - "دییر شده است - باید برویم." ما

also use 'get' with ill, sick and tired. 'I got  ill while I was on holiday.' I became ill. Now,  

همچنین از «دریافت» با بیمار، بیمار و خسته استفاده می‌کنیم. " وقتی در تعطیلات بودم مریض شدم." مریض شدم اکنون،

we usually use go with colors meaning to  change or turn from one color to another.

ما معمولاً از رنگ‌های go به معنی تغییر یا تبدیل از یک رنگ به رنگ دیگر استفاده می‌کنیم.

We just saw the example 'go gray' when hair  turns from one color to gray. Another example—'I  

زمانی که مو از یک رنگ به خاکستری تبدیل می‌شود، مثال «خاکستری شدن» را دیدیم. مثال دیگر: «من

was so cold that my fingers started to  go blue.' We wouldn't say 'get' blue,  

آنقدر سرد بودم که انگشتانم شروع به آبی شدن کردند.» ما نمی‌گوییم «بگیر» آبی،

and we used 'go' with some changes that are  generally seen as negative. For example,  

و «برو» را با برخی تغییرات که معمولاً منفی تلقی می‌شوند استفاده کردیم. به عنوان مثال،

'go bad' for food, 'go wrong' or even 'go bald',  although I don't think going bald is negative.

«بد رفتن» برای غذا، «اشتباه رفتن» یا حتی «تاس شدن»، اگرچه من فکر نمی‌کنم که طاس شدن منفی باشد.

An example—'Ugh, this meat stinks - it's  gone bad.' Or—'He went bald in his 40s.' Now,  

یک مثال: "اوه، این گوشت بوی بد می دهد - بد شده است." یا «او در 40 سالگی کچل شد». اکنون،

there's a lot more to discuss here, so I've put  more examples with 'get' and 'go' in the PDF,  

موارد بیشتری برای بحث در اینجا وجود دارد، بنابراین من نمونه‌های بیشتری با «get» و «go» در PDF قرار داده‌ام،

so don't forget to download that. All  right, pair number 2: 'notice' versus  

پس فراموش نکنید که آن را دانلود کنید. بسیار خوب، جفت شماره 2: «توجه» در مقابل

'realise'. 'Notice' is generally used when you  see or hear something and become aware of it.

«تحقق». «Notice» معمولاً زمانی استفاده می‌شود که چیزی را می‌بینید یا می‌شنوید و از آن آگاه می‌شوید.

'I noticed that the leaves had changed colour  on my morning walk.' I saw the difference in  

"من متوجه شدم که برگها در پیاده روی صبحگاهی من تغییر رنگ داده اند." من تفاوت

colour. 'Realise' is connected to understanding.  'To realise' we need to make a connection in our  

رنگ را دیدم. "تحقق" به درک مرتبط است. "برای درک" باید در ذهن خود ارتباط برقرار کنیم

mind. 'I realised that autumn was on its way.'  I connected the change in colour of the leaves  

. فهمیدم که پاییز در راه است. من تغییر رنگ برگها را

to the change in seasons. Look  at the verbs together now!

به تغییر فصول مرتبط کردم. اکنون به افعال با هم نگاه کنید!

'I noticed the crack in the vase, but I  didn't realise how fragile the vase was  

"من متوجه شکاف گلدان شدم، اما تا زمانی که شکسته نشد متوجه شکننده بودن گلدان نشدم

until it broke.' 'I noticed the crack'—I saw  it. 'I didn't realise how fragile the vase  

." "من متوجه شکاف شدم" - آن را دیدم. «نمی‌دانستم که گلدان چقدر شکننده

was'—I didn't understand. Another example—'We  noticed the thunder in the distance and realised  

است»—نفهمیدم. مثال دیگر: «ما از دور متوجه رعد و برق شدیم و متوجه شدیم که

we needed to leave the beach.' We heard the  thunder and we understood we needed to leave.

باید ساحل را ترک کنیم.» صدای رعد را شنیدیم و فهمیدیم که باید ترک کنیم.

So, noticing is more about perception.  Realising is more about understanding. Okay,  

بنابراین، توجه بیشتر در مورد ادراک است. درک کردن بیشتر در مورد درک است. خوب،

let's move on to the next 2 words. We have 'rob'  and 'steal'. Both verbs refer to taking something  

بیایید به 2 کلمه بعدی برویم. ما «سرقت» و «سرقت» داریم. هر دو فعل به گرفتن چیزی

without permission, illegally. Now, in a basic  sense, 'rob' is used with a place or a person,  

بدون اجازه، غیرقانونی اشاره دارد. اکنون، در معنای اولیه، «دزدیدن» با یک مکان یا یک شخص،

and 'steal' is used with a thing. For  example—'Someone robbed the bank yesterday.

و «سرقت» با یک چیز استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، «دیروز شخصی از بانک سرقت کرد.

What did they steal? They stole a lot of  cash.' Or—'I was robbed in broad daylight.  

چه چیزهایی را دزدیدند؟ آنها پول نقد زیادی دزدیدند. یا - در روز روشن از من سرقت کردند.

They stole my wallet and phone.' So, a really  common mistake I hear my students make with  

کیف و گوشی من را دزدیدند. بنابراین، یک اشتباه رایج که من می‌شنوم دانش‌آموزانم با

the verb 'to steal' is this—'They stole  me my wallet.' With the meaning of take  

فعل «دزدیدن» مرتکب می‌شوند این است: « کیف پولم را از من دزدیدند». به معنای گرفتن

something from somebody. We don't use a  personal pronoun directly after 'steal'.

چیزی از کسی. ما مستقیماً بعد از «دزدیدن» از ضمیر شخصی استفاده نمی‌کنیم.

So, 'stole me' something is not correct. We can  say 'steal' something from somebody, something  

بنابراین، "مرا دزدید" چیزی درست نیست. می‌توانیم بگوییم «دزدیدن» چیزی از کسی، چیزی

or somewhere. For example—'They stole my wallet  from me.' Or—'They stole my wallet from my bag.'  

یا جایی. به عنوان مثال: "آنها کیف پولم را از من دزدیدند." یا - "کیف پولم را از کیفم دزدیدند."

Take a look at the PDF for more structures that  we can use with these verbs. When we talk about  

برای ساختارهای بیشتری که می توانیم با این افعال استفاده کنیم، به PDF نگاهی بیندازید. وقتی درباره

certain buildings, especially houses, we usually  use 'burgle' or 'break into' rather than 'rob'.

ساختمان‌های خاص، به‌ویژه خانه‌ها صحبت می‌کنیم، معمولاً از «دزدیدن» یا «دزدیدن» به جای «سرقت» استفاده می‌کنیم.

For example—'We got burgled." Or—'Our house  got broken into. They stole some jewelry.' So,  

به عنوان مثال - "ما دزدی شدیم." یا "خانه ما را شکستند. آنها مقداری جواهرات را دزدیدند." بنابراین،

remember, the most common collocations are 'rob'  a place or a person and 'steal' something from  

به یاد داشته باشید، رایج‌ترین هم‌زمان‌ها عبارتند از «دزدیدن» از یک مکان یا «دزدیدن» از

somebody and 'burgle' a house. Okay, our next  pair of verbs are 'win' and 'beat'. Here's  

یک خانه و «دزدیدن» یک جفت افعال بعدی: «برنده شدن» و «ضربه زدن» در اینجاست

the difference: you win something when you  'win' a game, a match, a competition, a prize.

But you tend to 'beat' someone or a team.  For example—'Sinner won the match. He beat  

او جوکوویچ را شکست داد

Djokovic.' Or—'Clara won a prize for  her singing. She beat several other  

. یا — «کلارا برای آواز خواندنش جایزه گرفت.

competitors.' Simple enough, right? But it's  not just the verbs that confuse my students,  

» به اندازه کافی ، اما

it's which prepositions to use. Let's think  about football. That's something I don't  

این چیزی است که من در مورد فوتبال می

say a lot. I've heard so many students  say that that team 'won with' another.

گویند که این تیم با "یکی دیگر از آنها" پیروز می شود.

Trying to say that their team 'beat'  another. That's not quite right. So,  

let's learn the correct prepositions.  You can say—'Liverpool won five nil  

بگو: "لیورپول

against West Ham.' So, that's  'win' plus score plus 'against',  

در برابر وستهم 5 برد صفر برد." بنابراین، «پیروزی» به اضافه «مقابل»، «

one five nil against. Notice how I said nil. Not  zero or nothing. Another example— 'Liverpool won  

یک پنج در مقابل» است.

by five goals to nil against West Ham.'  Or—'They beat West Ham by five goals.'

یا — آنها وستهام را با پنج گل شکست دادند.

So, you can 'win against' someone or a team.  Or you can describe the score with 'win by',  

بنابراین ، شما می توانید با "پیروزی توسط" ، با

a margin, five goals, to a specific score,  nil. Okay, moving on. Our next pair of verbs  

یک امتیاز خاص ، به یک امتیاز خاص بپردازید .

sound very similar, and in writing, even  fluent speakers of English get confused  

about which one to use. I will admit I  have to double check when I use these.

There's just something about this pair.  They are: 'affect' and 'effect'. 'Affect'.  

«اثر» و «اثر» هستند.

'Effect'. Can you hear the difference?  Both are stressed on the second syllable,  

but the first syllable in 'affect' with an  'a' is pronounced with a schwa sound. That  

very lazy sound that takes little effort to  make. 'A', /ə/, 'affect'. The first syllable  

in 'effect' spelt with an 'e' is often  pronounced with an /ɪ/ sound, 'effect'.

با املای

'E', /ɪ/, 'effect', but you'll also hear  people use a schwa so they could sound the  

"e"، "اثر"، "اثر" نیز می‌شنوید که

same. 'Affect' and 'effect'. Technically,  it should be 'affect', 'effect'. So,  

از نظر فنی، "اثر" را انجام می‌دهند

that's clear. But how do we use  them? 'Affect' with an 'a' is  

«a»

usually a verb meaning to influence  or change something. 'A lack of sleep  

معمولاً یک فعل به معنای تأثیرگذاری یا تغییر چیزی است. «کمبود خواب

often affects your ability to concentrate.'  Or—'The loud music didn't affect my sleep.'

اغلب بر توانایی شما برای تمرکز تأثیر می گذارد.» یا — "موسیقی بلند روی خواب من تاثیری نداشت."

'Effect' with an 'e' is usually a noun, not  always—we will discuss that—and it refers to  

"اثر" با "e" معمولاً یک اسم است، نه همیشه - ما در مورد آن بحث خواهیم کرد - و به

the change that is caused. For example—'One  effect of eating chocolate cake is that I  

تغییر ایجاد شده اشاره دارد. به عنوان مثال: «یکی از تأثیرات خوردن کیک شکلاتی این است که من

instantly feel happier!' Or—'My teacher's  words of encouragement had a lasting effect  

فوراً احساس خوشحالی بیشتری می‌کنم!» یا « سخنان تشویقی معلمم تأثیری پایدار

on me.' 'To have an effect on' somebody is a  common collocation. Here's another example,

بر من گذاشت.» "تاثیر گذاشتن بر" یک ترکیب رایج است. در اینجا مثال دیگری وجود دارد که

using both this time—'Gloomy weather affects my  mood but sunny weather has a positive effect on  

این بار از هر دو استفاده می‌کنیم—"آب و هوای تاریک بر روحیه من تأثیر می‌گذارد اما هوای آفتابی تأثیر مثبتی روی

me.' See the difference? But we're not finished  because 'effect' with an 'e' can also be used  

من دارد.» تفاوت را می بینید؟ اما ما تمام نشده‌ایم، زیرا «اثر» با «e» می‌تواند

as a verb—'to effect' something means to make  or cause something to happen and it's formal.  

به‌عنوان فعل هم استفاده شود— «تأثیر کردن» به معنای ایجاد کردن یا ایجاد چیزی است و رسمی است.

It collocates strongly with nouns like change  and improvement. For example—'The new policy  

به شدت با اسامی مانند تغییر و بهبود ترکیب می شود. به عنوان مثال-"

is expected to effect a significant change  in the education system.' To cause a change.

انتظار می رود سیاست جدید   تغییر قابل توجهی در سیستم آموزشی ایجاد کند. برای ایجاد تغییر.

I've put some more examples in the PDFs,  but to sum up—'affect' with 'a' means to  

من نمونه‌های بیشتری را در فایل‌های PDF قرار داده‌ام، اما به طور خلاصه، «تأثیر» با «a» به معنای

influence or change something. 'Effect'  as a verb means to make something happen,  

تأثیرگذاری یا تغییر چیزی است. "اثر" به عنوان یک فعل به معنای ایجاد چیزی است،

and 'effect' as a noun refers to  the change that is caused. Okay,  

و "اثر" به عنوان یک اسم به تغییر ایجاد شده اشاره دارد. خوب،

let's move on to look at our final pair. We have  the single word verb 'wake' and the phrasal verb,

بیایید به جفت نهایی خود نگاه کنیم. ما فعل واحد "بیدار" و فعل عبارتی

'wake up.' 'Wake' and 'wake up' have similar  meanings, to stop sleeping or to make someone  

"بیدار شو" داریم. «بیدار شدن» و «بیدار شدن» معانی مشابهی دارند ، برای توقف خواب یا وادار کردن شخص

else stop sleeping. So, is there any difference?  Well, they can often be used interchangeably.  

دیگری از خوابیدن. بنابراین، آیا تفاوتی وجود دارد؟ خوب، آنها اغلب می توانند به جای یکدیگر استفاده شوند.

For example—'We wake at 7.' 'We wake up at  7.' Or—'My parents used to wake me every  

به عنوان مثال - "ما در ساعت 7 بیدار می شویم." "ما ساعت 7 بیدار می شویم. " یا — 'والدینم هر

morning before school.' Or—'My parents used  to wake me up every morning before school.'

صبح قبل از مدرسه مرا بیدار می کردند.' یا «والدین من هر روز صبح قبل از مدرسه از خواب بیدارم می کردند.»

And—The noise of the storm woke us.'  'The noise of the storm woke us up.' Now,  

و - سر و صدای طوفان ما را بیدار کرد.  سر و صدای طوفان ما را بیدار کرد. اکنون،

it's more common to use 'wake up'. 'Wake'  on its own sounds more formal. There are  

استفاده از «بیدار شدن» رایج‌تر است. «بیداری» به خودی خود رسمی تر به نظر می رسد.

many verb - phrasal verb pairs in which the  particle doesn't have much effect on the  

جفت‌های فعل - عبارتی زیادی وجود دارد که در آنها ذره تأثیر زیادی روی

meaning. Have you ever wondered about 'hurry'  and 'hurry up' or 'stand' and 'stand up'?

معنی ندارد. آیا تا به حال درباره «عجله» و «عجله کن» یا «ایستادن» و «ایستادن» فکر کرده‌اید؟

I've put some information about those  verbs in the PDF. But back to 'wake' and  

من اطلاعاتی درباره آن افعال در PDF قرار داده ام. اما به «بیدار شدن» و

'wake up'. There are bigger differences.  'Wake up' can also mean to make someone  

«بیدار شدن» برگردیم. تفاوت های بزرگتری وجود دارد. «بیدار شو» همچنین می‌تواند به معنای ایجاد

feel awake. For example—' 'Going outside in  the fresh air helps wake me up.' It helps  

احساس بیدار شدن در شخصی باشد. به‌عنوان مثال-' 'بیرون رفتن در هوای تازه به بیدار شدن من کمک می‌کند.' به من کمک می‌کند

me feel more awake. Or—'I need a strong  cup of coffee to wake up in the morning.'

بیشتر بیدار باشم. یا-"من برای بیدار شدن در صبح به یک فنجان قهوه قوی نیاز دارم."

We wouldn't say—fresh air or coffee wake me.  And what do you say if someone's asleep and you  

نمی گوییم هوای تازه یا قهوه مرا بیدار می کند. و اگر کسی بخوابد و بخواهید دیگر نخوابد، چه می گویید

want them to stop sleeping? We say—'Wake  up! Wake up! We're going to be late.'  

؟ ما می گوییم - " بیدار شو! بیدار شو ما دیر میرسیم.

We don't shout 'wake' at someone if we  want them to stop sleeping. Similarly,  

اگر بخواهیم کسی نخوابد، فریاد "بیدار" نمی‌کنیم . به طور مشابه،

in a hotel, we might ask reception for  a 'wake-up call', not a 'wake call'.

در یک هتل، ممکن است از پذیرش برای یک «تنگ بیدارباش» بخواهیم، ​​نه «تماس بیداری».

Okay, we've covered all 12 commonly confused  verbs. Now, I want to do a little quiz to see  

بسیار خوب، ما همه 12 فعل معمولاً اشتباه گرفته شده را پوشش دادیم . اکنون، می‌خواهم یک مسابقه کوچک انجام دهم تا ببینم

what you remember. Here are 5 sentences for you  to complete with the correct verb. Make sure  

چه چیزی را به خاطر می‌آورید. در اینجا 5 جمله برای شما آورده شده است که باید آن را با فعل صحیح کامل کنید. مطمئن شوید که

you conjugate the verbs. That means to use them  in the correct form. Let me know your score in  

افعال را به هم متصل کرده اید. این بدان معناست که از آنها به شکل صحیح استفاده کنید. نمره خود را در نظرات به من اطلاع دهید

the comments. I will read through them, but  use the pause button if you need more time.

. آنها را خواهم خواند، اما اگر به زمان بیشتری نیاز دارید، از دکمه مکث استفاده کنید.

1: 'It's starting to _ light earlier now  that spring is coming.' Is it 'get' or 'go'?

1: "الان زودتر روشن می شود که بهار می آید." آیا "گرفتن" یا "رفتن" است؟

Well done if you chose 'get'.  Remember, get collocates with light  

آفرین اگر «دریافت» را انتخاب کردید. به یاد داشته باشید، هم‌آهنگ‌هایی با روشن

and dark with a similar meaning to  become. 2: 'If I'm feeling tired,  

و تاریک با معنایی مشابه برای تبدیل شدن دریافت کنید. 2: "اگر احساس خستگی می کنم،

splashing cold water on my face helps to  _.' Should it be 'wake me' or 'wake me up'?

پاشیدن آب سرد روی صورتم به __ کمک می کند ." آیا باید "بیدارم کن" یا "بیدارم کن" باشد؟

I hope you used 'up'. We use 'wake me up' here.  We use 'wake up' to mean feel more awake or  

امیدوارم استفاده کرده باشید ما در اینجا از "بیدارم کن" استفاده می کنیم. ما از «بیدار شدن» به معنای احساس بیداری بیشتر یا سرزنده‌تر بودن استفاده می‌کنیم

more lively. 3: 'Someone tried to _ my camera  when I was on the train.' 'Rob' or 'steal'?

. 3: "وقتی در قطار بودم، شخصی سعی کرد دوربین من را بگیرد ." دزدی یا دزدی؟

If you said 'rob' that wouldn't be right.  'Steal' is the correct answer. You 'steal'  

اگر می گفتید "دزدی" درست نیست. "سرقت" پاسخ صحیح است. شما

something like a camera, but you 'rob'  a person or place. 'I was robbed on  

چیزی شبیه دوربین را «دزدید»، اما یک فرد یا مکان را «دزدید». «در قطار از من سرقت کردند

the train. They stole my camera.' Number  4: 'When I went outside this afternoon,  

. دوربینم را دزدیدند. شماره 4: "وقتی امروز بعدازظهر بیرون رفتم،

I _ the daffodils were in bloom.' Did  you 'notice' or did you 'realise'?

نرگس ها شکوفا شده بودند." آیا متوجه شدید یا متوجه شدید؟

It is 'noticed'. We can use 'notice'  to mean see. And then finally number  

"توجه شده است". می‌توانیم از «اخطار» به معنای دیدن استفاده کنیم. و در نهایت عدد

5. There are two gaps in this sentence.  It's a tricky one. 'The new government  

5. در این جمله دو فاصله وجود دارد. این یک مشکل است. "دولت جدید

immediately _ economic changes which  positively _ the job market.' Where  

بلافاصله _ تغییرات اقتصادی که به طور مثبت _ بازار کار است." کجا

do we want 'affect' with an 'a' and  where do we put 'effect' with an 'e'?

«تاثیر» را با «a» می‌خواهیم و «اثر» را با «e» کجا قرار می‌دهیم؟

Well, the first is 'effected' with 'e'—made  economic changes happen. And the second is  

خوب، اولین مورد با «e» «تأثیر» است - باعث شد تغییرات اقتصادی اتفاق بیفتد. و دومی

'affected' with an 'a'—impacted the job market.  How did you do? Let me know your score out of  

«متأثیر» با «a» است که بر بازار کار تأثیر گذاشته است. چطور شد؟ امتیاز خود را از   5 به من اطلاع دهید.

5. Okay, I really hope this lesson has cleared  up some of your doubts. I've included lots more  

بسیار خوب، امیدوارم این درس برخی از تردیدهای شما را برطرف کرده باشد. من اطلاعات بسیار بیشتری

information about these verbs, including extra  examples in the PDFs that goes with this lesson.

درباره این افعال، از جمله مثال‌های اضافی در فایل‌های PDF مرتبط با این درس قرار داده‌ام.

So, remember the link is in the description  box or you can scan that QR code here. Also,  

بنابراین، به یاد داشته باشید که پیوند در کادر توضیحات است یا می‌توانید کد QR را در اینجا اسکن کنید. همچنین،

you can now take my free online  Vocabulary Level Test to discover  

اکنون می‌توانید در آزمون سطح واژگان آنلاین رایگان من شرکت کنید تا

where you shine and where you need some polish.  The link for that is also in the description and  

مکان‌هایی را که می‌درخشید و در چه مکان‌هایی به مقداری پولیش نیاز دارید، شرکت کنید. پیوند آن نیز در توضیحات موجود است و

I'll put a little QR code there for you! I  will see you soon for another lesson! Muah!

من یک کد QR کوچک در آنجا برای شما قرار می دهم! من به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم! موح!