YES, it's possible - Food & Drink at C1/C2 (Advanced) Level of English!

C1 food and drink, captions

غذا و نوشیدنی C1، زیرنویس‌ها

Hello lovely students and welcome back to English with Lucy.

سلام دانش‌آموزان دوست‌داشتنی و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Here's a question for you.

در اینجا یک سوال برای شما وجود دارد.

When you learn another language, when you start to learn English, what is one

وقتی زبان دیگری را یاد می گیرید، وقتی شروع به یادگیری زبان انگلیسی می کنید، به جز فحش دادن، یکی

of the first topics you want to learn about, apart from swear words?

از اولین موضوعاتی که می خواهید در مورد آن یاد بگیرید چیست ؟

Food and drink, obviously.

غذا و نوشیدنی، بدیهی است.

You take them off, you learn the basic vocabulary and then you forget about them.

آنها را حذف می کنید، واژگان اولیه را یاد می گیرید و سپس آنها را فراموش می کنید.

I want to bring them back.

من می خواهم آنها را برگردانم.

Today we're going to learn food and drink, C1 to C2 advanced level.

امروز می خواهیم غذا و نوشیدنی، سطح پیشرفته C1 تا C2 را یاد بگیریم.

You may have seen I've just done this with daily routines.

شاید دیده باشید که من این کار را با کارهای روزمره انجام داده ام.

That was so fun.

این خیلی سرگرم کننده بود.

We're going to do it again, but with food and drink.

ما دوباره این کار را انجام می دهیم، اما با غذا و نوشیدنی.

In the daily routine video, we focus more on grammar.

در ویدیوی روتین روزانه بیشتر بر روی دستور زبان تمرکز می کنیم.

Today we're going to focus more on vocabulary.

امروز بیشتر بر روی واژگان تمرکز خواهیم کرد.

I'm going to tell you a story and in this story, this very advanced story,

من قصد دارم برای شما داستانی تعریف کنم و در این داستان، این داستان بسیار پیشرفته،

there are 22 vocabulary words and phrases that are of a C1 to C2 level of English.

22 کلمه و عبارت واژگانی وجود دارد که در سطح C1 تا C2 انگلیسی هستند.

As always, there's a free PDF that goes with this lesson.

مثل همیشه، یک PDF رایگان همراه با این درس وجود دارد.

It will contain everything we discussed today, plus lots of extra information

این شامل همه چیزهایی است که امروز در مورد آن بحث کردیم ، به علاوه اطلاعات اضافی

and a quiz to test your understanding.

و آزمونی برای آزمایش درک شما.

I'm also going to give you my C1 ebook that contains everything you need to

همچنین می‌خواهم کتاب الکترونیکی C1 خود را به شما بدهم که حاوی همه چیزهایی است که

know to master the C1 level of English, all of the grammar, all of the vocabulary.

برای تسلط بر سطح زبان انگلیسی C1، تمام گرامر، و همه واژگان نیاز دارید.

If you would like to download the PDF and the ebook, just click on the link

اگر مایل به دانلود PDF و کتاب الکترونیکی هستید، کافیست روی لینک موجود

in the description box.

در کادر توضیحات کلیک کنید.

You enter your name and your email address.

شما نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید.

You sign up to my mailing list and the PDF and ebook will arrive directly in

شما در لیست پستی من ثبت نام کنید و PDF و کتاب الکترونیکی مستقیماً به

your inbox.

صندوق ورودی شما می رسد.

After that, you will automatically receive my free lesson PDFs every week,

پس از آن، هر هفته به‌طور خودکار فایل‌های PDF درس رایگان من

plus all of my news, course updates and offers.

به‌علاوه همه اخبار، به‌روزرسانی‌های دوره و پیشنهادات من را دریافت خواهید کرد.

It's a free service and you can unsubscribe at any time.

این یک سرویس رایگان است و می توانید هر زمان که بخواهید اشتراک خود را لغو کنید.

Let's get started with the lesson.

بیایید با درس شروع کنیم.

And I must say, when you get to a really advanced level of English,

و باید بگویم، وقتی به سطح واقعاً پیشرفته ای از زبان انگلیسی می رسید،

people like to say in the comments section, but

مردم دوست دارند در بخش نظرات بگویند، اما

people don't talk like this in real life.

مردم در زندگی واقعی اینطور صحبت نمی کنند.

I agree with you.

من با شما موافقم.

Lots of people don't, and it's not necessary.

بسیاری از مردم این کار را نمی کنند و لازم نیست.

I would say reaching B2 is the level that allows you to really exist in

من می گویم رسیدن به B2 سطحی است که به شما امکان می دهد واقعاً در

English.

انگلیسی وجود داشته باشید.

C1 is when you are completely fluent to the point where you can have very

C1 زمانی است که شما کاملاً مسلط هستید تا جایی که بتوانید

nuanced conversations.

مکالمات بسیار ظریفی داشته باشید.

The vocabulary we'll discuss today is the kind of vocabulary you might find

واژگانی که امروز در مورد آن بحث خواهیم کرد، نوعی واژگانی است که ممکن است

in a piece of creative writing or you might use

در یک نوشته خلاقانه بیابید یا ممکن است

with someone who is a real foodie or cooking enthusiast.

با شخصی که یک غذاخوری واقعی یا علاقه مند به آشپزی است استفاده کنید.

Okay, let's start.

باشه شروع کنیم

I consider myself a bit of a foodie, but I'm definitely not a food snob.

من خودم را تا حدودی اهل غذا خوردن می دانم، اما قطعاً اهل غذا خوردن نیستم.

I'm just as happy tucking into a simple homemade meal as I am polishing off a

من به همان اندازه خوشحالم که در یک غذای خانگی ساده می‌چینم و یک

Michelin-starred work of art.

اثر هنری ستاره‌دار میشلین را جلا می‌دهم.

On a normal day, when I wake up, I force myself to

در یک روز عادی، وقتی از خواب بیدار می شوم،

gulp down a big glass of water before I indulge my caffeine addiction and brew

قبل از اینکه اعتیادم به کافئین را ترک کنم و

an aromatic cup of coffee.

یک فنجان قهوه معطر دم کنم، خود را مجبور می کنم یک لیوان بزرگ آب بنوشم.

That first swig always hits the spot.

اولین تکه همیشه به نقطه برخورد می کند.

Fellow caffeine addicts, raise your hands.

هموطنان معتاد به کافئین، دستان خود را بالا ببرید.

Sometimes I like to work up an appetite before breakfast by going for a run.

گاهی اوقات دوست دارم قبل از صبحانه اشتها را با دویدن کم کنم. در

Other times I can't wait and I gobble down

زمان‌های دیگر نمی‌توانم صبر کنم و

a steaming bowl of porridge immediately.

بلافاصله یک کاسه فرنی بخار پز را پایین می‌کشم.

Okay, here are some of the vocabulary I want to pick out.

خوب، در اینجا برخی از واژگانی است که می خواهم انتخاب کنم.

The first is the phrasal verb, to tuck in or to tuck into.

اولی فعل عبارتی، to tuck in یا tock into است.

This means to start eating enthusiastically.

این بدان معناست که با اشتیاق شروع به خوردن کنید.

After hours of preparation, everyone was ready to tuck into the roast dinner.

بعد از ساعت‌ها آماده‌سازی، همه آماده شدند تا در شام کباب غذا بخورند.

The next one, to polish off, another phrasal verb.

مورد بعدی، صیقل دادن، یک فعل عبارتی دیگر.

This means to finish all of something, especially food.

این به معنای تمام کردن همه چیز، به خصوص غذا است.

I always imagine polishing a plate because it's so clean because you've

من همیشه صیقل دادن یک بشقاب را تصور می کنم زیرا بسیار تمیز است زیرا شما

eaten everything.

همه چیز را خورده اید.

I can't believe you polished off that entire pizza by yourself.

باورم نمیشه که خودت کل پیتزا رو پاک کردی

And next, to gulp down, another phrasal verb.

و در مرحله بعد، به قورت دادن، یک فعل عبارتی دیگر.

This means to drink very quickly.

این به معنای نوشیدن بسیار سریع است.

After a run, I often gulp down a big glass of juice.

بعد از دویدن، اغلب یک لیوان بزرگ آبمیوه را می بلعم.

And to gulp is to swallow.

و بلعیدن، بلعیدن است.

It sounds the same, gulp.

صدایش یکسان است، قورت دادن. مورد

The next is a verb, to brew, which means to make coffee or tea by adding

بعدی فعل دم کردن است که به معنای درست کردن قهوه یا چای با افزودن

hot water to the beans or the bag.

آب داغ به دانه ها یا کیسه است.

The highlight of my morning is the fresh pot of coffee my husband brews every

نقطه برجسته صبح من قهوه تازه ای است که شوهرم هر روز دم می کند

day.

.

Sometimes we will call a cup of coffee or a cup of tea a brew.

گاهی اوقات یک فنجان قهوه یا یک فنجان چای را دم کرده می نامیم. آیا

Do you fancy a brew, as a noun?

به عنوان اسم دم کرده میل دارید؟

Next, we had an adjective, aromatic.

بعد، یک صفت داشتیم، معطر.

Aromatic.

معطر.

And please focus on the pronunciation here.

و لطفا بر روی تلفظ در اینجا تمرکز کنید.

Aroma as a noun, aromatic.

عطر به عنوان اسم، معطر.

This means having a pleasant and distinctive smell.

یعنی داشتن بوی مطبوع و متمایز.

Spices like cardamom and cinnamon make curry an aromatic dish.

ادویه هایی مانند هل و دارچین کاری را به یک غذای معطر تبدیل می کنند.

Note that we can use it sarcastically.

توجه داشته باشید که می توانیم از آن به طعنه استفاده کنیم.

If I smell a dirty sock, I might say, very aromatic, meaning it stinks.

اگر بوی یک جوراب کثیف را حس کنم، می توانم بگویم که بسیار معطر است، یعنی بو می دهد.

Number six, this is a noun, a swig.

شماره شش، این یک اسم است، یک چنگک.

It means an amount of something that you drink quickly.

یعنی مقداری از چیزی که سریع می نوشید.

And it can also be used as a verb, meaning to have a large, quick mouthful

و همچنین می توان آن را به عنوان فعل استفاده کرد، به این معنی که یک لقمه بزرگ و سریع

of a liquid or gulp of a drink.

از یک مایع یا نوش جان کنید.

After reaching the peak of the mountain, he took a big swig from his

پس از رسیدن به قله کوه، از قمقمه چای یخی خود یک تکه بزرگ برداشت

flask of iced tea.

.

We take a swig.

ما یک چنگ می زنیم.

You can say to have a swig, but take is the stronger collocation.

شما می توانید بگویید که یک سوئیگ داشته باشید، اما گرفتن ترکیب قوی تر است.

We could also say he swigged from his flask of iced tea, slightly less common.

همچنین می‌توانیم بگوییم که او از فلاسک چای یخی خود بیرون می‌رفت که کمی کمتر رایج بود.

Number seven, nice phrase here, to work up an appetite.

شماره هفت، عبارت زیبا در اینجا، برای افزایش اشتها.

To work up an appetite.

برای افزایش اشتها

This means to do something, normally strenuous, that makes you feel hungry.

این به این معنی است که کاری انجام دهید، معمولاً سخت، که باعث می شود احساس گرسنگی کنید.

I was gardening all morning and I really worked up an appetite.

تمام صبح در حال باغبانی بودم و واقعاً اشتهایم زیاد شد.

And the final one, a nice slang phrasal verb, to gobble down, to gobble down.

و آخری، یک فعل عامیانه زیبا ، گول زدن، غوطه ور کردن.

So to gobble means to eat quickly, to

پس بلعیدن یعنی سریع غذا خوردن،

gobble down, to eat very quickly with lots of swallowing.

قورت دادن، خیلی سریع غذا خوردن با زیاد بلعیدن.

It's just an emphasis here.

اینجا فقط یک تاکید است.

This particle doesn't really change the meaning of

این ذره واقعاً معنای فعل را تغییر نمی دهد

the verb.

.

A bit like with to sit and to sit down.

کمی شبیه به نشستن و نشستن.

There's no real changing.

هیچ تغییر واقعی وجود ندارد

We're just emphasising the direction of the action.

ما فقط بر جهت عمل تاکید می کنیم.

The food is going down.

غذا داره پایین میاد

We sit down.

می نشینیم.

An example, my dog always gobbles down his dinner as soon as I give it to him.

به عنوان مثال، سگ من همیشه به محض اینکه شامش را به او می دهم، آن را می بلعد.

That is so true.

این خیلی درست است.

He really does gobble down.

او واقعاً می بلعد.

There's no better verbal phrasal verb to describe it.

هیچ فعل کلامی بهتری برای توصیف آن وجود ندارد.

Okay.

باشه.

Next part of the story.

قسمت بعدی داستان

When I have time, I love nothing more than whipping up some dishes in the kitchen.

وقتی وقت دارم، چیزی بیشتر از هم زدن چند ظرف در آشپزخانه را دوست ندارم.

When I was in Tuscany recently, I learnt to make this incredibly

وقتی اخیراً در توسکانی بودم، یاد گرفتم که این

flavoursome pasta sauce.

سس ماکارونی فوق‌العاده طعم‌دار را درست کنم.

The ingredients are so simple, but fresh and it's mouthwatering.

مواد تشکیل دهنده آن بسیار ساده، اما تازه و آب خوری است.

I love cooking one-pot meals too, because they're so easy and there's

من عاشق پختن غذاهای یک دیگ نیز هستم، زیرا آنها بسیار آسان هستند و

minimal clean-up.

حداقل تمیز کردن وجود دارد.

Speaking of, we're very lucky to have a dog who hoovers up any stray crumbs, so

اگر صحبت کنیم، ما بسیار خوش شانس هستیم که سگی داریم که خرده های ولگرد را جمع می کند، بنابراین

our kitchen is usually pretty clean.

آشپزخانه ما معمولاً تمیز است.

Okay.

باشه.

That was a lot of good vocab in that passage.

این واژگان بسیار خوبی در آن قسمت بود.

So let's have a look.

پس بیایید نگاهی بیندازیم.

Number nine, we have to whip up, to whip up.

شماره نه، باید شلاق بزنیم، تا شلاق بزنیم.

This is a nice slang phrasal verb.

این یک فعل عامیانه زیبا است.

It means to cook something quickly, especially using whatever ingredients

این به این معنی است که چیزی را به سرعت بپزید، به خصوص با استفاده از مواد اولیه ای که

you have to hand.

در دست دارید.

Don't worry, everyone.

همه نگران نباشید

I'm going to whip up a gourmet feast of beans on toast.

من می خواهم یک جشن لذیذ لوبیا روی نان تست درست کنم.

Beans on toast is a really typical

لوبیا روی نان تست یک

British meal when you don't have any food in the house.

وعده غذایی واقعا معمولی بریتانیایی است، زمانی که هیچ غذایی در خانه ندارید.

We nearly always have a tin of Heinz baked beans, or actually now with

ما تقریباً همیشه یک قوطی لوبیا پخته هاینز داریم، یا در واقع اکنون با

inflation, we're buying supermarket brand ones and toast.

تورم، در حال خرید انواع مارک سوپرمارکت و نان تست هستیم.

So beans on toast is a very common.

بنابراین لوبیا روی نان تست بسیار رایج است.

Oh, I don't know what to make.

اوه من نمیدونم چی درست کنم

I don't have anything.

من هیچی ندارم

I'll make beans on toast.

روی نان تست لوبیا درست میکنم

Next, number 10 is flavoursome.

بعد، شماره 10 خوش طعم است.

Flavoursome, which means delicious and full of flavour.

Flavoursome که به معنی خوشمزه و پر طعم است. به

Notice the pronunciation, two schwa sounds there.

تلفظ توجه کنید، دو schwa در آنجا به گوش می رسد.

Flavoursome.

خوش طعم

Flavoursome.

خوش طعم

The source proved incredibly flavoursome, transforming the mundane

منبع فوق العاده خوش طعم بود و

dish into a culinary masterpiece.

غذای معمولی را به یک شاهکار آشپزی تبدیل کرد.

Next, we have the adjective mouthwatering.

بعد، ما صفت mouthwatering را داریم.

Mouthwatering, which describes food that looks so good, you want to eat it

آب دهان، که غذایی را توصیف می کند که خیلی خوب به نظر می رسد، شما می خواهید

right then.

همان موقع آن را بخورید.

They served up a mouthwatering dish that tasted just as good

آنها یک غذای خوش طعم را سرو کردند که به همان اندازه که به

as it looked.

نظر می رسید طعم خوبی داشت.

Next, something I love to make, a one- pot meal.

بعد، چیزی که من دوست دارم درست کنم، یک غذای یک دیگ.

A one-pot meal.

یک غذای یک دیگ.

This is a meal that can be cooked in one pot, and I want to draw your

این غذایی است که می توان آن را در یک قابلمه پخت و من می خواهم

attention to how I pronounced it.

توجه شما را به نحوه تلفظ آن جلب کنم.

Instead of saying one pot, I said one-pot.

به جای اینکه بگویم یک دیگ، گفتم یک دیگ.

This is a feature of connected speech called assimilation.

این یکی از ویژگی های گفتار متصل به نام جذب است. در برنامه C1 من نیز

We cover pronunciation in great detail in my C1 programme too.

تلفظ را با جزئیات کامل پوشش می دهیم .

So you get lots of vocabulary grammar, but we also really focus on the

بنابراین شما گرامر واژگان زیادی دریافت می کنید، اما ما واقعاً روی

speaking skills, conversation, pronunciation.

مهارت های گفتاری، مکالمه، تلفظ تمرکز می کنیم.

An example, the beauty of a one-pot meal is that there's barely any washing

به عنوان مثال، زیبایی یک غذای یک دیگ این است که به سختی می توان

up to do afterwards.

بعد از آن شستشو کرد.

And the final one for this section is crumb, usually seen in the plural

و آخرین مورد برای این بخش خرده است که معمولاً به صورت جمع دیده می شود

because there's almost always more than one.

زیرا تقریباً همیشه بیش از یک وجود دارد.

A crumb is a very small piece of bread, cake, or biscuit, or food in general,

خرده نان یک تکه کوچک نان، کیک یا بیسکویت یا به طور کلی غذا است

that has fallen off.

که افتاده است.

Get a plate, you're dropping crumbs everywhere.

بشقاب بگیر، همه جا خرده میریزی.

Next part.

قسمت بعدی

According to my husband, Will, my best dish is a chicken recipe by Ottolenghi,

به گفته شوهرم، ویل، بهترین غذای من دستور پخت مرغ توسط Ottolenghi،

one of my favourite chefs.

یکی از سرآشپزهای مورد علاقه من است.

Whenever I make it, Will practically inhales it.

هر وقت آن را درست می کنم، ویل عملا آن را استنشاق می کند.

It's incredibly moreish, too, so we never have leftovers.

این نیز فوق‌العاده شیک‌تر است، بنابراین ما هرگز باقیمانده‌ای نداریم.

What about my favourite foods?

در مورد غذاهای مورد علاقه من چطور؟

Some of you may know that I adore fruit, especially watermelon, but I

شاید برخی از شما بدانید که من عاشق میوه‌ها، مخصوصاً هندوانه هستم، اما

also love blue cheese, especially some good Stilton.

پنیر آبی را نیز دوست دارم، به خصوص مقداری استیلتون خوب.

It's got quite a pungent smell, and I would say it's an acquired taste, but

بوی کاملاً تند دارد و می توانم بگویم طعم اکتسابی است اما

it's really yummy.

واقعاً خوشمزه است.

I always put it out when I do nibbles, when guests are coming over.

من همیشه وقتی نیبل می زنم، وقتی مهمان می آیند، آن را خاموش می کنم.

Okay, let's have a look at the vocabulary.

خوب، بیایید نگاهی به واژگان بیندازیم.

First up, number 14, to inhale, to inhale.

اول، شماره 14، برای دم، برای استنشاق.

This means to breathe in, literally.

این به معنای واقعی کلمه نفس کشیدن است.

However, in the context of food, it means to eat very quickly.

اما در زمینه غذا به معنای خیلی سریع خوردن است.

He was so hungry, he seemed to inhale his sandwich.

خیلی گرسنه بود که انگار ساندویچش را استنشاق کرد.

The next is a lovely adjective, moreish, moreish.

بعدی یک صفت دوست داشتنی، moreish، moreish است.

This describes something that is so delicious, you want more of it.

این چیزی را توصیف می کند که بسیار خوشمزه است، شما بیشتر از آن می خواهید.

This cake is so moreish; I can't stop eating it.

این کیک بسیار شیک است. من نمی توانم از خوردن آن دست بکشم.

Next, I love this one, the adjective pungent, pungent.

بعد، من این یکی را دوست دارم، صفت تند، تند.

I love the phonemes ng, ng together, pungent.

من عاشق واج های ng، ng با هم، تند هستم.

I feel it's so descriptive.

احساس می کنم خیلی توصیفی است.

It's not normally a very positive adjective, because it means having a

این معمولاً یک صفت خیلی مثبت نیست ، زیرا به معنای داشتن

very strong smell or taste, normally smell.

بو یا طعم بسیار قوی، معمولاً بوی است. هر چند

When we're talking about blue cheese, though, that's a good thing, that's

وقتی در مورد پنیر آبی صحبت می کنیم، این چیز خوبی است، این چیزی است که

what we pay for.

ما برای آن هزینه می کنیم.

An example, the durian fruit has quite a pungent smell.

به عنوان مثال، میوه دوریان بوی بسیار تند دارد.

Next, I talked about something being an acquired taste, which means something

بعد، من در مورد چیزی صحبت کردم که یک طعم اکتسابی است، یعنی چیزی

that you might not like at first, but you start to enjoy over time.

که ممکن است در ابتدا دوست نداشته باشید، اما به مرور زمان شروع به لذت بردن از آن می کنید.

Olives are an acquired taste, and children often don't like them.

زیتون یک طعم اکتسابی است و کودکان اغلب آن را دوست ندارند.

I used to pretend to like olives as a child, because I wanted to sit with the

من از کودکی وانمود می‌کردم که زیتون دوست دارم ، زیرا می‌خواستم با

adults and have nibbles, and that was often the only thing on offer.

بزرگترها بنشینم و نیش بزنم، و این اغلب تنها چیزی بود که پیشنهاد می‌شد.

And if I stopped eating, they'd send me to bed.

و اگر دست از غذا خوردن بکشم، مرا به رختخواب می‌فرستند.

And the final word was the noun nibbles, which means small items of

و کلمه پایانی اسم nibbles بود که به معنای مواد

food that are normally eaten with your fingers.

غذایی کوچکی است که معمولاً با انگشتان شما خورده می شود.

You will often see them on restaurant menus.

اغلب آنها را در منوی رستوران ها خواهید دید.

Nibbles, then starters, mains, desserts.

نیبلز، سپس پیش غذا، غذای اصلی، دسر.

We also have the verb to nibble, which means to take a small bite of something.

همچنین فعل nibble را داریم که به معنای لقمه کوچک از چیزی است.

And if you have a nibble of something, again, you take a small bite.

و اگر چیزی را لقمه می خورید، دوباره یک گاز کوچک می گیرید.

But nibbles in general, little snacks, you normally eat with your fingers.

اما به طور کلی نیبل ها، میان وعده های کوچک، معمولا با انگشتانتان می خورید. قبل از شام

I put out some nibbles like cheese and crackers before dinner.

مقداری لقمه مانند پنیر و کراکر بیرون می‌آورم.

Okay, last part of the story.

خوب قسمت آخر داستان

Will and I also love eating out.

من و ویل هم دوست داریم بیرون غذا بخوریم.

If I know we're going somewhere special, I make sure to not spoil my

اگر می دانم که به جای خاصی می رویم، مطمئن شوم که

appetite beforehand.

از قبل اشتهایم را خراب نکنم.

Even so, my eyes are often bigger than my stomach, and I end up with too much food.

با این حال، چشمان من اغلب بزرگتر از شکمم است و در نهایت غذای زیادی می خورم.

Doggy bags aren't much of a thing in the UK, but I wish they were.

کیف های سگی در بریتانیا چندان مورد توجه نیستند ، اما ای کاش می شد.

I always walk out of a completely stuffed.

من همیشه از یک کاملاً پر شده بیرون می روم.

Okay, finally, here are four more words and phrases to finish off this video.

خوب، در نهایت، در اینجا چهار کلمه و عبارت دیگر برای پایان دادن به این ویدیو وجود دارد.

Number 19 is to spoil one's appetite, to spoil one's appetite.

شماره 19 این است که اشتهای خود را از بین ببریم، اشتهای خود را از بین ببریم.

And this means to eat something before a meal that causes you to fill up or

و این به این معنی است که قبل از غذا چیزی بخورید که باعث سیری یا

not feel hungry.

عدم احساس گرسنگی شما شود.

Don't have that chocolate bar, it'll spoil your appetite.

آن تخته شکلات را نداشته باشید، اشتهای شما را خراب می کند.

Next, one's eyes are bigger than one's stomach.

بعد، چشمان فرد از شکم بزرگتر است.

If your eyes are bigger than your stomach, it means you order or put too

اگر چشمان شما بزرگتر از شکمتان است، به این معنی است که غذای زیادی سفارش می دهید یا

much food on your plate and you can't finish it.

در بشقاب خود می گذارید و نمی توانید آن را تمام کنید.

I always have eyes bigger than my stomach at a buffet.

من همیشه در بوفه چشمانم بزرگتر از شکمم است.

I want to pile my plate with absolutely everything, and then when I start

من می‌خواهم بشقابم را با همه چیز پر کنم، و وقتی شروع به

eating, I realise I've taken way too much.

خوردن می‌کنم، متوجه می‌شوم که خیلی چیزها را گرفته‌ام.

An example, sorry, I really can't finish this.

یک مثال، متاسفم، من واقعاً نمی توانم این را تمام کنم.

My eyes were bigger than my stomach.

چشمام از شکمم بزرگتر بود

The next phrase, and this one might surprise you, is doggy bag, doggy bag.

عبارت بعدی، و این یکی ممکن است شما را شگفت زده کند، کیف سگ، کیف سگ است.

And this is a bag or a box you get from a restaurant to take home your

و این کیسه یا جعبه‌ای است که از رستوران می‌گیرید تا باقیمانده‌هایتان را به خانه ببرید

leftovers in.

.

And it's more common in the US.

و در ایالات متحده رایج‌تر است.

It's becoming more of a thing in the UK.

در بریتانیا بیشتر به یک چیز تبدیل می شود.

When I went to the US, I was really shocked at how big their portions were.

وقتی به ایالات متحده رفتم، از اینکه سهم آنها چقدر بزرگ بود واقعا شوکه شدم.

But when I mentioned it to my American friends, they said, don't judge us

اما وقتی به دوستان آمریکایی‌ام اشاره کردم ، گفتند، ما را قضاوت نکنید،

because we take almost everything home with us at the end of the meal and we

زیرا ما تقریباً همه چیز را در پایان غذا با خودمان به خانه می‌بریم و

have it as leftovers in our fridge.

به عنوان غذا در یخچالمان می‌خوریم.

And it made perfect sense for me.

و برای من کاملا منطقی بود.

In the UK, I would say we are more inclined and often pushed by our

در بریتانیا، من می‌توانم بگویم که ما بیشتر تمایل داریم و اغلب از سوی والدینمان تحت فشار قرار می‌گیریم

parents to finish everything on our plate.

تا همه چیز را به پایان برسانیم.

An example, could I have a doggy bag, please?

به عنوان مثال، آیا می توانم یک کیف سگی داشته باشم، لطفا؟

It was delicious, just a huge portion.

خوشمزه بود فقط یه قسمت بزرگ

And the final word I want to talk about is the adjective stuffed, which means

و آخرین کلمه ای که می خواهم در مورد آن صحبت کنم صفت stuffed است که به معنای

very full.

بسیار پر است.

I couldn't eat another bite;

نمی توانستم یک لقمه دیگر بخورم.

I'm absolutely stuffed.

من کاملا پر شده ام

Okay, that's it for your C1 food and drink lesson.

خوب، برای درس غذا و نوشیدنی C1 شما تمام شد .

I really hope you enjoyed it.

امیدوارم واقعا لذت برده باشید.

I hope you learnt something new.

امیدوارم چیز جدیدی یاد گرفته باشید

Don't forget to download the PDF and the C1 ebook.

دانلود PDF و کتاب الکترونیکی C1 را فراموش نکنید.

The link is in the description box.

لینک در کادر توضیحات موجود است.

If you're interested in taking a C1 level course with me, visit

اگر شما علاقه مند به گذراندن دوره C1 با من هستید، به englishwithlucy.com مراجعه کنید

englishwithlucy.com.

.

All of my course information is there.

تمام اطلاعات دوره من در آنجا موجود است.

It is a really cool course.

این یک دوره واقعا باحال است.

Our first cohort of students have just finished.

اولین گروه از دانش آموزان ما به تازگی به پایان رسیده است.

They've taken their final exams.

امتحانات نهایی خود را داده اند.

Their results have been amazing and so has their feedback.

نتایج آنها شگفت انگیز بوده است و بازخورد آنها نیز همینطور است.

It's starting to come in.

شروع به ورود کرده است.

It's been an awesome journey with them.

این یک سفر عالی با آنها بوده است.

If you'd like to join them, englishwithlucy.com.

اگر می خواهید به آنها بپیوندید، englishwithlucy.com.

That's it from me today.

همین امروز از من است.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.