How to BREAK UP in English (at a C1-C2 ADVANCED level) - British Vocabulary & Grammar Lesson!

Hello lovely students and welcome back to English with Lucy.

سلام به دانش آموزان عزیز و خوش آمدید به انگلیسی با لوسی.

In the last lesson as part of my series focused on very advanced English, taking

در آخرین درس به عنوان بخشی از مجموعه من روی زبان انگلیسی بسیار پیشرفته متمرکز شد،

everyday topics or the first things that you learn in English to an advanced level.

موضوعات روزمره یا اولین چیزهایی که به زبان انگلیسی یاد می گیرید تا سطح پیشرفته.

Last week, I did a really fun video about how to ask someone out, how to flirt with

هفته گذشته، من یک ویدیوی بسیار جالب در مورد اینکه چگونه از کسی بخواهیم بیرون برویم، چگونه با

someone and ask them on a date.

کسی معاشقه کنیم و از او در یک قرار ملاقات بپرسیم، تهیه کردم.

But unfortunately, all good things must

اما متاسفانه، همه چیزهای خوب باید

come to an end.

به پایان برسد.

Today, I'm doing a video on how to break

امروز، من یک ویدیو در مورد نحوه جدا

up with someone in super advanced, C1 to C2 level English.

شدن از یک نفر در سطح زبان انگلیسی فوق پیشرفته، C1 تا C2، انجام می دهم.

Now this is something I hope you never have to do, but if you are going to do

اکنون این کاری است که امیدوارم هرگز مجبور به انجام آن نشوید، اما اگر قصد انجام

it, you might as well do it in style.

آن را دارید، ممکن است آن را به سبک انجام دهید.

Am I right?

درست میگم؟

Before we get started, I have created an awesome PDF and worksheet.

قبل از شروع، من یک PDF و کاربرگ عالی ایجاد کرده ام.

It contains everything that we discuss in today's lesson, plus further reading on

این شامل همه چیزهایی است که در درس امروز بحث می کنیم، به علاوه مطالعه بیشتر در مورد

the subject, other genuine ways that you might consider breaking up with someone

این موضوع، راه های واقعی دیگری که ممکن است در نظر داشته باشید که با کسی

in English.

به زبان انگلیسی جدا شوید.

On top of that, if you really want to

علاوه بر این، اگر واقعاً می خواهید به

master the B1 or B2 or C1 level of English, I have created an ebook and you

سطح B1 یا B2 یا C1 انگلیسی تسلط داشته باشید، من یک کتاب الکترونیکی ایجاد کرده ام و

can download it for free.

می توانید آن را به صورت رایگان دانلود کنید.

It's my B1, B2 and C1 ebook.

این کتاب الکترونیکی B1، B2 و C1 من است.

It contains everything that you need to learn to achieve the B1, B2 and C1 levels

این شامل همه چیزهایی است که برای دستیابی به سطوح B1، B2 و C1

of English.

انگلیسی باید یاد بگیرید.

If you would like to download the PDF and

اگر مایل به دانلود PDF و

the ebook, just click on the link in the description box.

کتاب الکترونیکی هستید، کافیست روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

You enter your name and your email address.

شما نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید.

You sign up to my mailing list and the

شما در لیست پستی من ثبت نام کنید و

PDF and ebook will arrive directly in your inbox.

PDF و کتاب الکترونیکی مستقیماً به صندوق ورودی شما می رسد.

After that, you will automatically receive my free weekly lesson PDFs

پس از آن، شما به طور خودکار PDF های رایگان درس هفتگی من را

alongside all of my news, course updates and offers.

در کنار همه اخبار، به روز رسانی دوره ها و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a free service and you can unsubscribe at any time.

این یک سرویس رایگان است و می توانید هر زمان که بخواهید اشتراک خود را لغو کنید.

Right, let's get on with the lesson.

درست است، بیایید درس را ادامه دهیم.

Before I get into the speeches that I've

قبل از اینکه وارد سخنرانی‌هایی شوم که

created to help you break up with someone, I want to talk about a few

برای کمک به جدایی شما از کسی ایجاد کرده‌ام، می‌خواهم در مورد چند

clichés that you might have heard in films or on TV or even read in books.

کلیشه صحبت کنم که ممکن است در فیلم‌ها یا تلویزیون شنیده باشید یا حتی در کتاب‌ها خوانده باشید.

Maybe you've even heard them in real life, but I really hope not.

شاید حتی آنها را در زندگی واقعی شنیده باشید ، اما من واقعاً امیدوارم که نه.

These are phrases that people often say to end a relationship, but they don't

اینها عباراتی هستند که مردم اغلب برای پایان دادن به یک رابطه می گویند، اما

usually express what the speaker really means.

معمولاً معنای واقعی گوینده را بیان نمی کنند.

So I'm going to translate them for you.

بنابراین من آنها را برای شما ترجمه می کنم.

The first one, you might have a version of this in your own language.

اولین مورد، ممکن است نسخه ای از این را به زبان خود داشته باشید.

It's not you.

این تو نیستی.

It's me.

منم.

Also, don't get that wrong and say it's

همچنین اشتباه نکنید و بگویید این

not me, it's you, because that's even worse.

من نیستم، این شما هستید، زیرا این از این هم بدتر است.

If someone says, it's not you, it's me,

اگر کسی بگوید، این شما نیستید، من هستم،

the translation is that it's probably you.

ترجمه این است که احتمالاً شما هستید.

The next one.

بعدی.

Oh, this one's painful.

اوه، این یکی دردناک است

I love you.

دوستت دارم.

I'm just not in love with you.

من فقط عاشقت نیستم

Translation of this is that they might see you more as a friend.

ترجمه این است که ممکن است شما را بیشتر به عنوان یک دوست ببینند.

The next one, I've heard this one before.

مورد بعدی، این یکی را قبلاً شنیده بودم.

Heartbreaking.

دلخراش.

I need space.

من به فضا نیاز دارم

If someone needs space, they need space

اگر کسی به فضا نیاز دارد، به فضایی

away from you.

دور از شما نیاز دارد.

That relationship didn't work out for me.

آن رابطه برای من درست نشد.

Another one I've heard as well.

یکی دیگه که من هم شنیدم

Oh my word, this is triggering.

اوه حرف من، این باعث تحریک است.

You deserve better.

شما لایق بهتری هستید

You deserve better.

شما لایق بهتری هستید

I guess when someone says this, they just can't think of anything better to say.

حدس می‌زنم وقتی کسی این را می‌گوید، چیز بهتری برای گفتن به ذهنش نمی‌رسد.

That's a major red flag.

این یک پرچم قرمز بزرگ است.

Now, I don't think there are any really

حالا، فکر نمی‌کنم

good ways to break up with someone.

راه‌های واقعاً خوبی برای جدایی از کسی وجود داشته باشد.

Let's start with level 1, and this is

بیایید با سطح 1 شروع کنیم، و این

going to be a very basic way to break up with someone.

یک راه بسیار اساسی برای قطع رابطه با کسی خواهد بود.

Are you ready?

اماده ای؟

Because this is going to be brutal.

زیرا این کار وحشیانه خواهد بود.

I'm not happy.

من خوشحال نیستم.

This isn't working.

این کار نمی کند

We need to break up.

باید جدا بشیم

Okay, I'm going to take that as a

بسیار خوب، من آن را به عنوان

baseline for my super advanced ways to break up with someone.

پایه ای برای روش های فوق پیشرفته خود برای جدایی از کسی در نظر می گیرم.

Before I start, I need to add my disclaimer.

قبل از شروع، باید سلب مسئولیت خود را اضافه کنم.

The following levels are for

سطوح زیر برای

entertainment purposes!

اهداف سرگرمی هستند!

I do not recommend that you try to break

من توصیه نمی کنم که سعی کنید

up with someone and also aim for a C1 or C2 level of language whilst doing it.

با کسی جدا شوید و همچنین در حین انجام آن، سطح زبان C1 یا C2 را هدف قرار دهید.

I do think that this is a really fun and interesting way of teaching you advanced

من فکر می کنم که این یک راه واقعا سرگرم کننده و جالب برای آموزش

level grammar and vocabulary.

گرامر و واژگان سطح پیشرفته است.

If you copy my wording when breaking up

اگر هنگام جدایی

with your partner, that's on you.

از شریک زندگی خود از جمله من کپی کنید، این به عهده شماست.

Your partner will probably be confused or

همسرتان احتمالا گیج یا

furious or both.

عصبانی یا هر دو خواهد بود.

Let's go with number 2.

بیایید با شماره 2 پیش برویم

You're a fantastic person, and I've treasured the moments we've shared.

.

But I've been reflecting a lot lately, and it's become clear that we're as different

اما من اخیراً زیاد تأمل کرده‌ام و مشخص شده است که ما به اندازه

as chalk and cheese.

گچ و پنیر با هم تفاوت داریم.

Let's call a spade a spade -

بیایید بیل را بیل بنامیم -

our paths are heading in completely different directions.

مسیرهای ما در مسیرهای کاملاً متفاوتی پیش می رود .

The odds are that we're just going to make each other miserable in the future.

شانس این است که ما فقط یکدیگر را در آینده بدبخت خواهیم کرد.

This has been as good a relationship as I've ever had, but I think we need to

این رابطه مثل همیشه خوب بوده است ، اما فکر می‌کنم باید

acknowledge reality and go our separate ways.

واقعیت را بپذیریم و راه‌های جداگانه‌ای را طی کنیم.

That's a fairly advanced text, and

این یک متن نسبتاً پیشرفته است و

there's a lot to unpack here.

چیزهای زیادی برای باز کردن در اینجا وجود دارد.

There's a lot to analyse.

چیزهای زیادی برای تحلیل وجود دارد.

There were two idioms that I want to point out.

دو اصطلاح وجود داشت که می خواهم به آنها اشاره کنم.

Chalk and cheese is the first, which means completely different.

گچ و پنیر اول است، یعنی کاملا متفاوت است.

Chalk and cheese are very different.

گچ و پنیر بسیار متفاوت هستند.

We can say that people or things are like

می توان گفت که افراد یا اشیا مانند

chalk and cheese or are as different as chalk and cheese.

گچ و پنیر هستند یا به اندازه گچ و پنیر متفاوت هستند. به

Notice the pronunciation of and.

تلفظ and توجه کنید.

In this phrase, I drop the d sound and I

در این عبارت صدای d را می اندازم و می

say n, chalk and cheese.

گویم n و گچ و پنیر.

We call chalk and cheese a binomial, and

گچ و پنیر را دو جمله ای می گوییم و

in a binomial, there are two words separated by a conjunction, and the

در دوجمله ای دو کلمه با حرف ربط از هم جدا می شوند و

conjunction is often and, said as n.

حرف ربط اغلب و به صورت n گفته می شود.

The word order is usually fixed.

ترتیب کلمات معمولاً ثابت است.

It's always chalk and cheese and never cheese and chalk.

همیشه گچ و پنیر است و هرگز پنیر و گچ.

Chalk and cheese is also an alliterative phrase.

گچ و پنیر نیز یک عبارت مشابه است.

It's an alliteration, meaning that the

این یک آلتراسیون است، به این معنی که این

two words start with the same sound, ch, ch, chalk, cheese.

دو کلمه با یک صدا شروع می شوند، چ، چ، گچ، پنیر.

There are lots of other binomials in English, and they're not always idioms,

دوجمله‌های زیاد دیگری در انگلیسی وجود دارد ، و

as in this case.

مانند این مورد همیشه اصطلاح نیستند.

They include ones that use synonyms like

آنها شامل مواردی هستند که از مترادف هایی مانند

pride and joy.

غرور و شادی استفاده می کنند.

Sorry, I couldn't quite find my thumb there.

متأسفم، من نتوانستم انگشت شست خود را آنجا پیدا کنم.

Pride and joy.

غرور و شادی.

We also have ones that use opposites like ups and downs.

ما همچنین مواردی داریم که از متضادهایی مانند فراز و نشیب استفاده می کنند.

The other idiom I want to talk about is

اصطلاح دیگری که می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم این است

to call a spade a spade, to call a spade a spade, and I feel this one is fairly British.

که بیل را بیل بنامیم، بیل را بیل بنامیم، و من احساس می‌کنم این یکی نسبتاً انگلیسی است.

This means to tell the truth and say exactly what you think, even if it's not

این به این معنی است که حقیقت را بگویید و دقیقاً آنچه را که فکر می‌کنید بگویید، حتی اگر

polite, even if it's going to hurt someone's feelings.

مؤدبانه نباشد، حتی اگر قرار باشد احساسات کسی را جریحه دار کند.

There are some other advanced words and phrases in that text that I've put in the

کلمات و عبارات پیشرفته دیگری در آن متن وجود دارد که من در

PDF, which you can download using the link in the description box, but now I

PDF قرار داده ام که می توانید آنها را با استفاده از لینک موجود در کادر توضیحات دانلود کنید، اما اکنون می

want to touch on some structures I use that are very advanced.

خواهم ساختارهایی را که استفاده می کنم بسیار پیشرفته هستند، لمس کنم.

The first is the odds are, the odds are.

اول شانس هستند، شانس هستند.

Now, this is a phrase that we use to say

حالا این عبارتی است که ما از آن استفاده می کنیم تا بگوییم

how likely it is that something will happen.

احتمال وقوع چیزی چقدر است.

You saw this phrase in the sentence, the

این عبارت را در جمله دیدید،

odds are that we're just going to make each other miserable in the future,

احتمال این است که ما فقط در آینده همدیگر را بدبخت کنیم،

meaning it's likely that we will make each other miserable.

یعنی به احتمال زیاد همدیگر را بدبخت خواهیم کرد.

An example, the odds are that Jane and Ellie will break up soon.

به عنوان مثال، شانس این است که جین و الی به زودی از هم جدا شوند.

The second phrase is an advanced comparative.

عبارت دوم یک مقایسه پیشرفته است.

You saw this in the sentence, this has

این را در جمله دیدید، این

been as good a relationship as I've ever had, as good a relationship as.

رابطه به همان اندازه که من تا به حال داشته ام، رابطه خوبی بوده است.

I'm saying as, as, as, a weak form, as good a relationship as.

من می گویم به عنوان، به عنوان، به عنوان، یک شکل ضعیف، به عنوان یک رابطه خوب است.

This means that the relationship was as good as or equally good as any other

این بدان معنی است که رابطه به خوبی یا به همان اندازه خوب بود که هر

relationship the person has had.

رابطه دیگری که فرد داشته است.

The structure is as + adjective + a

ساختار به صورت + صفت + a

or an + noun + as.

یا + اسم + as است.

You're as patient a partner as I could

شما به اندازه ای که من آرزو می کنم، یک شریک صبور هستید

wish for.

.

You're as perfect a match as I could ever

شما به همان اندازه که من می توانستم

hope for.

به آن امید داشته باشم عالی هستید.

All right, let's see if we can make it

خوب، بیایید ببینیم که آیا می توانیم آن را

more advanced.

پیشرفته تر کنیم.

Let's move to level 3.

بیایید به سطح 3 برویم.

Are you ready?

آیا آماده هستید؟

Our relationship has experienced its

رابطه ما

share of waxing and waning.

سهم خود را از اپیلاسیون و کاهش تجربه کرده است. می

You know that I've always had a jealous

دانی که من همیشه یک سری حسادت داشتم

streak, but lately, I've been feeling there's a lack of trust between us.

، اما اخیراً احساس می کنم بین ما بی اعتمادی وجود دارد.

It's been an honour to have been a part of your life, and I've cherished our time

باعث افتخار است که بخشی از زندگی شما بوده‌ام، و من زمان

together.

با هم بودن را گرامی داشته‌ام.

However, given that trust is fundamental, we would be better off parting ways.

با این حال، با توجه به اینکه اعتماد اساسی است، بهتر است راه خود را از هم جدا کنیم.

Tough to hear, but trust, trust is essential in a relationship.

شنیدن سخت است، اما اعتماد، اعتماد در یک رابطه ضروری است.

Let's look at some of the vocabulary and structures in this text.

بیایید به برخی از واژگان و ساختارهای این متن نگاه کنیم.

The first one, to wax and wane, to wax and wane.

اولی، اپیلاسیون و زوال، موم و زوال.

This is another binomial with two words with opposite meanings.

این دو جمله ای دیگر با دو کلمه با معانی متضاد است.

I will say that this is quite an old-fashioned idiom and we don't tend to use

من می گویم که این یک اصطلاح کاملاً قدیمی است و ما تمایلی به استفاده از

the words separately.

کلمات جداگانه نداریم.

Wane maybe, but wax in this context,

شاید از بین برود، اما در این زمینه واکس بزنید،

not as much.

نه به اندازه.

To wax is to grow stronger.

اپیلاسیون یعنی قوی تر شدن

To wane is to grow weaker.

کمرنگ شدن یعنی ضعیف تر شدن.

To wax and wane, to grow stronger and weaker.

موم شدن و زوال، قوی تر و ضعیف تر شدن.

It comes from the phases of the moon.

از فازهای ماه می آید.

When the moon is getting bigger, it's waxing.

وقتی ماه بزرگتر می شود، در حال افزایش است.

When it's getting smaller, it's waning.

وقتی کوچکتر می شود، رو به زوال است.

Next, I want to point out a strong, a

بعد، من می خواهم به یک ترکیب قوی،

very strong collocation, a jealous streak.

بسیار قوی، یک رگه حسادت اشاره کنم.

A streak is a characteristic and it's

رگه یک مشخصه است و

often an unpleasant one.

اغلب ناخوشایند است.

If someone has a jealous streak, they

اگر کسی رگه های حسادت داشته باشد،

have a tendency to be jealous sometimes.

گاهی اوقات تمایل به حسادت دارد.

Other strong collocations include a

سایر ترکیبات قوی شامل یک

stubborn streak, a vicious streak, a nasty streak, an independent streak.

رگه سرسخت، یک رگه باطل، یک رگه ناخوشایند، یک رگه مستقل است. از آن

That one could be used positively or negatively.

می توان به صورت مثبت یا منفی استفاده کرد.

Streak, characteristic.

رگه، مشخصه.

Finally, I want to touch on an advanced conditional sentence from the text.

در نهایت می خواهم به یک جمله شرطی پیشرفته از متن دست بزنم.

You saw that given that trust is fundamental, we would be better off

دیدید که با توجه به این که اعتماد اساسی است، بهتر است

parting ways.

راه را از هم جدا کنیم.

Given that means when you consider that.

با توجه به این بدان معناست که وقتی شما آن را در نظر بگیرید.

Given that Heather is in love with you, she will be devastated when you break it off.

با توجه به اینکه هدر عاشق شماست، وقتی آن را قطع کنید، ویران خواهد شد.

Okay, that was pretty advanced, but I know we can do better.

بسیار خوب، بسیار پیشرفته بود، اما می دانم که می توانیم بهتر انجام دهیم.

Let's move to level 4, our most advanced level.

بیایید به سطح 4 برویم، پیشرفته ترین سطح ما.

Are you ready?

اماده ای؟ به

It seems that our paths in life are diverging.

نظر می رسد که مسیرهای ما در زندگی متفاوت است.

We've indisputably had some incredible moments together, but it's imperative

ما بدون شک لحظات باورنکردنی را با هم داشته ایم، اما ضروری است

that I be true to myself.

که با خودم صادق باشم.

Recently, it's become apparent to me that

اخیراً برای من آشکار شده است که

variety is the spice of life and I feel a powerful need to explore diverse relationships.

تنوع چاشنی زندگی است و نیاز شدیدی به کشف روابط متنوع احساس می کنم.

This decision hasn't been taken lightly, but it's essential for both of us to

این تصمیم به سادگی گرفته نشده است، اما برای هر دوی ما ضروری است که

prioritise our individual happiness and fulfilment.

شادی و رضایت فردی خود را در اولویت قرار دهیم.

Okay, good riddance.

باشه رهایی خوبی

What a horrible speech for a breakup.

چه سخنرانی وحشتناکی برای جدایی. به

It's horribly advanced as well.

طرز وحشتناکی هم پیشرفته است.

So let's take a look at some of the vocabulary and structures that are used

بنابراین بیایید نگاهی به برخی از واژگان و ساختارهایی که

in that text.

در آن متن استفاده شده است بیاندازیم.

Firstly, I want to highlight the verb to seem.

در ابتدا، من می خواهم فعل to look را برجسته کنم.

And I know this is not an advanced verb, so you may already know that it means to appear.

و من می دانم که این یک فعل پیشرفته نیست، بنابراین ممکن است قبلاً بدانید که به معنای ظاهر شدن است.

One common use of this verb is to make what we are saying less forceful.

یکی از کاربردهای رایج این فعل این است که آنچه را که می‌گوییم کم‌تر جلوه دهد. آن را

It softens it, often when we're not sure whether what we're saying is true or if

ملایم می کند، اغلب زمانی که مطمئن نیستیم آنچه می گوییم درست است یا

we want to be polite.

می خواهیم مودب باشیم.

This is a skill that we call hedging.

این مهارتی است که ما به آن هجینگ می گوییم.

You often see to seem in the structure, it seems that, or it seems to me that.

شما اغلب می بینید که در ساختار به نظر می رسد، به نظر می رسد، یا به نظر من این است. به

It seems that Jeremy is looking to end the relationship, for example.

نظر می رسد که جرمی به عنوان مثال به دنبال پایان دادن به این رابطه است.

I don't know for sure, that's what it seems like to me.

من مطمئن نیستم، این چیزی است که به نظر من می رسد.

The next word I want to draw your attention to is indisputably.

کلمه بعدی که می خواهم توجه شما را به آن جلب کنم بی شک است.

Indisputably.

بدون شک.

This is an advanced adverb meaning in a way that is true or cannot be disagreed with.

این یک معنای قید پیشرفته است به گونه ای که درست است یا نمی توان با آن مخالفت کرد.

The adverb indisputably emphasises or boosts what we're saying.

قید بدون شک بر آنچه می گوییم تأکید می کند یا تقویت می کند.

Other similar adverbs include undeniably and unquestionably.

سایر قیدهای مشابه عبارتند از انکارناپذیر و بدون تردید.

Hedging and boosting are really important skills to learn when you reach an

Hedging و Boosting مهارت‌های واقعاً مهمی هستند که وقتی به

advanced level in English and in academic writing, and we cover them in depth in my

سطح پیشرفته‌ای در زبان انگلیسی و نویسندگی دانشگاهی می‌رسید باید یاد بگیرید، و ما آنها را به طور عمیق در

C1 Programme.

برنامه C1 خود پوشش می‌دهیم.

If you want to check that out, just visit

اگر می خواهید آن را بررسی کنید، فقط به

englishwithlucy.com.

englishwithlucy.com مراجعه کنید.

Now I want to talk about the phrase

حالا می خواهم در مورد عبارت

variety is the spice of life.

تنوع چاشنی زندگی صحبت کنم.

It's a proverb that means new things and

این ضرب المثلی است که به معنای چیزهای جدید و

changes make life more interesting.

تغییرات زندگی را جذاب تر می کند.

And this is probably one of the worst

و این احتمالاً یکی از بدترین

things that you could say during a breakup because it makes the person think

چیزهایی است که می توانید در طول جدایی بگویید زیرا باعث می شود فرد فکر کند

that you want to date other people.

که می خواهید با افراد دیگری قرار ملاقات بگذارید.

Okay, there are two grammatical

خوب، دو ساختار گرامری وجود دارد

structures that I want to cover now.

که می خواهم اکنون آنها را پوشش دهم.

The first was in the sentence, it's

اولی در جمله بود،

imperative that I be true to myself.

واجب است که با خودم صادق باشم. می

You can see I be instead of the usual I am.

توانید ببینید که من به جای همیشه هستم.

This is an example of the subjunctive mood, which we use to express

این نمونه ای از حالت فاعلی است که ما از آن برای بیان

possibilities and wishes.

احتمالات و آرزوها استفاده می کنیم.

If we use the subjunctive mood in the

اگر از حالت فاعل در

present tense with the verb to be, we use be for all subjects.

زمان حال با فعل to be استفاده کنیم، برای همه موضوعات از be استفاده می کنیم.

I be, you be, he be, she be, for example.

من باشم، تو باش، او باش، او باشد، مثلا.

Quite fun to say, he be, she be.

بسیار جالب است که بگوییم، او باشد، او باشد.

We use the base form with all subjects.

برای همه موضوعات از فرم پایه استفاده می کنیم.

So instead of she goes, the subjunctive

بنابراین به جای اینکه او می رود، فاعل این

is she go.

است که او می رود.

Here are a couple more examples.

در اینجا چند نمونه دیگر وجود دارد.

I propose that you be completely honest about the reasons why you want to break up.

من پیشنهاد می کنم که در مورد دلایلی که می خواهید جدا شوید کاملاً صادق باشید.

Or it's my recommendation that she end the relationship immediately.

یا توصیه من این است که فوراً به رابطه پایان دهد.

The subjunctive mood is formal and impersonal.

حالت فرعی صوری و غیرشخصی است.

And in modern usage, it's not

و در استفاده مدرن،

particularly common.

به خصوص رایج نیست.

And people will often say it's imperative

و مردم اغلب می گویند که

that I am true to myself, for example.

برای مثال، ضروری است که من با خودم صادق باشم.

I do personally use it.

من شخصا از آن استفاده می کنم.

And this video is all about advanced English and the subjunctive is super advanced.

و این ویدیو همه چیز در مورد زبان انگلیسی پیشرفته و فرعی فوق پیشرفته است.

And I love the way it sounds.

و من عاشق صدای آن هستم.

I think it sounds really elegant.

من فکر می کنم واقعا زیبا به نظر می رسد.

I just like it.

من فقط آن را دوست دارم.

And I think you should like it too.

و من فکر می کنم شما نیز باید آن را دوست داشته باشید.

Again, this is something we cover quite in depth in my C1 Programme.

باز هم، این چیزی است که ما در برنامه C1 خود به طور کامل به آن می پردازیم.

Finally, I want to look at the passive voice.

در نهایت می خواهم به صدای منفعل نگاه کنم.

You saw it in this sentence.

تو این جمله دیدی

This decision hasn't been taken lightly.

این تصمیم به سادگی گرفته نشده است.

Hasn't been taken is an example of the present perfect simple passive voice.

گرفته نشده است نمونه ای از صدای منفعل ساده کامل حال حاضر است.

Has not been + the past participle.

نشده است + فعل ماضی.

In this case, the passive voice makes the

در این حالت، صدای مفعول

sentence very impersonal by not naming the person who made the decision.

با عدم نام بردن از فردی که تصمیم گرفته است، جمله را بسیار غیرشخصی می کند.

And it's more commonly heard from leaders like politicians or people in business

و معمولاً از رهبرانی مانند سیاستمداران یا افرادی در تجارت شنیده می شود

who don't want to take responsibility for something.

که نمی خواهند مسئولیت چیزی را به عهده بگیرند.

I sincerely hope that you never hear this when someone is breaking up with you.

من صمیمانه امیدوارم وقتی کسی از شما جدا می شود هرگز این را نشنید.

Well, I really hope no one ever breaks up

خب، من واقعاً امیدوارم هیچ کس هرگز

with you, but I really hope they don't use the passive voice whilst doing it.

از شما جدا نشود، اما واقعاً امیدوارم که در حین انجام این کار از صدای منفعل استفاده نکنند.

An example of how politicians would use it.

نمونه ای از نحوه استفاده سیاستمداران از آن.

Mistakes have been made.

اشتباهاتی صورت گرفته است.

Promises have been broken.

وعده ها شکسته شده است.

They're not saying I made a mistake or we

آنها نمی گویند من اشتباه کردم یا

broke promises.

عهد خود را شکستیم.

They have been broken.

شکسته شده اند.

They have been made.

ساخته شده اند.

Okay.

باشه.

Well, the course of true love never did run smooth.

خوب، مسیر عشق واقعی هرگز هموار نشد.

Shakespeare said that, not me.

شکسپیر این را گفت نه من.

I really hope you'll be able to remember

من واقعاً امیدوارم که بتوانید

some of the idiomatic language and advanced structures thanks to this lesson.

برخی از زبان اصطلاحی و ساختارهای پیشرفته را به لطف این درس به خاطر بسپارید.

Don't forget to download the PDF.

دانلود PDF را فراموش نکنید.

We've got some more information in there

ما اطلاعات بیشتری در آنجا

and activities and you get a copy of my B1, B2, and C1 ebook

و فعالیت ها داریم و شما یک نسخه از کتاب الکترونیکی B1، B2، و C1 من را

for free.

به صورت رایگان دریافت می کنید.

Just click on the link in the description box.

فقط روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید .

Also, don't forget that I have my B1, B2, and C1 Programmes.

همچنین، فراموش نکنید که من برنامه های B1، B2 و C1 خود را دارم.

If you found this lesson really interesting, I think my C1 Programme

اگر این درس واقعاً جالب بود، فکر می‌کنم برنامه C1 من

could be really up your street.

می‌تواند واقعاً در خیابان شما باشد.

To check them out, just visit

برای بررسی آنها، فقط به

englishwithlucy.com.

englishwithlucy.com مراجعه کنید.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.