Learn English with the News: Advanced Vocabulary Lesson from BBC News & The Guardian

Hello, lovely students, and welcome back to English with Lucy.

سلام، دانش آموزان دوست داشتنی، و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

In this video, I'm going to show you how you can learn English with the news.

در این ویدیو قصد دارم به شما نشان دهم که چگونه می توانید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید.

I've chosen two articles to use in this lesson.

من دو مقاله را برای استفاده در این درس انتخاب کرده ام.

The first is on the failure of

اولین مورد در مورد عدم موفقیت در

self-checkouts,

بررسی های شخصی است

which is very relatable to me.

که برای من بسیار مرتبط است.

And the second is about Welsh Tidy Mouse.

و دومی در مورد ولز مرتب موش است.

No spoilers, but it might be the cutest story I've read in a very long time.

بدون اسپویل، اما ممکن است زیباترین داستانی باشد که در مدت زمان طولانی خوانده ام.

This is a really advanced English lesson designed to supercharge your vocabulary.

این یک درس انگلیسی واقعاً پیشرفته است که برای تقویت واژگان شما طراحی شده است.

I'm going to read sections of the stories with you and I'll pick out some really

من می‌خواهم بخش‌هایی از داستان‌ها را با شما بخوانم و

useful vocabulary.

لغات بسیار مفیدی را انتخاب کنم.

I've also created a free PDF that goes

من همچنین یک PDF رایگان ایجاد کرده ام که

with this video.

با این ویدیو همراه است.

In this PDF, you can see all of the

در این پی دی اف، می توانید تمام

vocabulary that I teach in this video, plus lots more that I'm not going to

واژگانی را که در این ویدیو آموزش می دهم، به علاوه موارد بسیار دیگری را که

have time to mention.

وقت ذکر آنها را ندارم، مشاهده کنید.

There is also a quiz in the PDF that I

همچنین یک مسابقه در PDF وجود دارد که می

know lots of you will love.

دانم بسیاری از شما آن را دوست خواهید داشت.

If you want to download that PDF, just

اگر می‌خواهید آن پی‌دی‌اف را دانلود کنید، کافیست

click on the link in the description box, you enter your name and your email

روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید، نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

address, then you'll sign up to my mailing list.

، سپس در لیست پستی من ثبت نام خواهید کرد .

After that, you'll receive my free weekly PDFs alongside my news, course updates,

پس از آن، فایل‌های PDF رایگان هفتگی من را در کنار اخبار، به‌روزرسانی‌های دوره،

and offers.

و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a free service and you can

این یک سرویس رایگان است و می توانید

unsubscribe at any time.

هر زمان که بخواهید اشتراک خود را لغو کنید.

Hopefully, it will be useful for you if

امیدوارم اگر

you want to improve your English.

می خواهید زبان انگلیسی خود را تقویت کنید، برای شما مفید باشد.

I'm sure you don't need me to tell you

مطمئنم نیازی نیست که من به شما بگویم

that there are a lot of news websites out there, not to mention newspapers,

که وب سایت های خبری زیادی وجود دارد ، به جز روزنامه ها،

magazines and so on.

مجلات و غیره.

And the great thing is you can choose

و نکته مهم این است که می توانید

your news source depending on the type of articles you're interested in and the

منبع خبری خود را بسته به نوع مقالاتی که به آنها علاقه دارید و

vocabulary you want to learn.

واژگانی که می خواهید یاد بگیرید انتخاب کنید.

If you work in finance, you might want to

اگر در زمینه امور مالی کار می کنید، ممکن است بخواهید

read The Economist.

اکونومیست را بخوانید.

People who are interested in science

افرادی که به علم علاقه دارند

might read articles from New Scientist.

ممکن است مقالات New Scientist را مطالعه کنند.

In the PDF, I have also included a list

در پی‌دی‌اف، فهرستی

of recommended news sites based on the topics that you're interested in.

از سایت‌های خبری پیشنهادی را بر اساس موضوعاتی که به آن‌ها علاقه دارید قرار داده‌ام.

News articles are usually jam-packed with useful vocabulary, collocations,

مقالات خبری معمولاً مملو از واژگان مفید، ترکیب‌بندی‌ها،

phrases, and many are full of phrasal verbs and idioms, too, especially if they

عبارات هستند و بسیاری از آنها مملو از افعال و اصطلاحات عبارتی هستند. همچنین، به خصوص اگر

include interviews with people.

شامل مصاحبه با مردم باشد.

I'm going to start with the story about

من قصد دارم با داستان مربوط به

self-checkouts.

تسویه حساب شخصی شروع کنم.

This story is from the BBC and it's

این داستان از بی‌بی‌سی است و

available for everyone to read.

خواندن آن برای همه در دسترس است.

I'm going to leave a link to the story in

من می خواهم پیوندی به داستان در

the description box and in the PDF.

جعبه توضیحات و در PDF بگذارم.

I'm only going to go over the first few

من فقط چند

paragraphs in this lesson, so if you want to continue reading, check it out on the

پاراگراف اول را در این درس مرور می کنم، بنابراین اگر می خواهید به خواندن ادامه دهید، آن را در

BBC website.

وب سایت بی بی سی بررسی کنید.

So, self-checkouts.

بنابراین، خود بازپرداخت.

Love them or hate them?

عاشق انها هستی یا متنفری ازشون؟

I personally love them until I hear

من شخصاً آنها را دوست دارم تا زمانی که

unexpected item in bagging area, which I hear almost every time I use them.

چیزهای غیرمنتظره ای را در قسمت بسته بندی می شنوم که تقریباً هر بار که از آنها استفاده می کنم می شنوم.

But let's see what the article from the BBC has to say.

اما بیایید ببینیم مقاله بی بی سی چه می گوید.

First, here's the headline.

اول، اینجا تیتر است.

It hasn't delivered: the spectacular

آن را تحویل نداده است:

failure of self-checkout technology.

شکست چشمگیر فناوری خودبازرسی. می

I want to draw your attention to the

خواهم توجه شما را به

verb, to deliver, in that headline.

فعل تحویل دادن در آن عنوان جلب کنم.

In this context, to deliver means to do

در این زمینه، تحویل به معنای انجام دادن

or achieve something that was promised.

یا رسیدن به چیزی است که وعده داده شده است.

For example, Alice has promised to

به عنوان مثال، آلیس قول داده است که

increase sales and I'm sure she'll deliver.

فروش را افزایش دهد و من مطمئن هستم که او این کار را خواهد کرد.

So, the headline says that self-checkout

بنابراین، عنوان می‌گوید که

technology has not done what was expected.

فناوری خودبازپرداخت کاری را که انتظار می‌رفت انجام نداده است.

Under the headline, we have what's called

تحت عنوان، ما چیزی به نام

the lead, the lead and we can spell it two different ways.

سرب، سرب داریم و می‌توانیم آن را به دو صورت مختلف تلفظ کنیم.

L -E -D -E

L -E -D -E

or L -E -A-D,

یا L -E -A-D،

but both are pronounced /liːd/ with the long E sound.

اما هر دو با صدای بلند E تلفظ می شوند /liːd/.

This is the first sentence or paragraph of a news story that gives you an

این اولین جمله یا پاراگراف یک خبر است که به شما یک

overview and is supposed to make you keep reading.

نمای کلی می دهد و قرار است شما را به خواندن ادامه دهد.

Let's see if this lead delivers.

بیایید ببینیم که آیا این سرنخ نتیجه می دهد یا خیر.

Unstaffed tills were supposed to revolutionise shopping.

قرار بود مغازه‌های بدون پرسنل خرید را متحول کنند.

Now, both retailers and customers are bagging many self-checkout kiosks.

اکنون، هم خرده‌فروشان و هم مشتریان، کیوسک‌های زیادی را برای خود تسویه‌حساب می‌کنند.

Okay, I want to talk to you about a pun in that lead.

خوب، من می خواهم با شما در مورد جناس در آن سرب صحبت کنم.

Now, puns often use a word with two meanings in a funny way.

در حال حاضر، جناس ها اغلب از یک کلمه با دو معنی به شکلی خنده دار استفاده می کنند.

News writers love puns, but they can often be difficult to understand for

نویسندگان اخبار عاشق جناس هستند، اما اغلب درک آنها برای

people who are learning a language.

افرادی که در حال یادگیری زبان هستند دشوار است.

The pun in this lead involves the word bagging.

جناس در این لید شامل کلمه کیف کردن است.

In this context, to bag means to decide not to use something and to use something

در این زمینه، کیف کردن به معنای تصمیم به عدم استفاده از چیزی و استفاده از چیز

else instead.

دیگری به جای آن است.

But of course, to bag also means to put

اما البته، کیف کردن همچنین به معنای قرار دادن

something into a bag, which is something that you generally do at a self-checkout.

چیزی در کیف است، کاری که معمولاً در یک بازرسی انجام می دهید.

For example, please bag your items carefully so they don't break.

به عنوان مثال، لطفاً وسایل خود را با احتیاط کیف کنید تا نشکند.

So, are you following the story?

بنابراین، آیا شما داستان را دنبال می کنید؟

Self-checkout technology has failed.

فناوری خودبازرسی شکست خورده است.

It was supposed to completely change how we shop, but according to this story,

قرار بود نحوه خرید ما کاملا تغییر کند ، اما طبق این داستان،

shops and customers are deciding not to use it.

مغازه ها و مشتریان تصمیم می گیرند از آن استفاده نکنند.

I wonder why.

تعجب می کنم که چرا.

Let's read on.

بیایید بخوانیم.

Here's the next paragraph.

در اینجا پاراگراف بعدی است.

It's a common sight at many retail stores:

این یک منظره رایج در بسیاری از فروشگاه‌های خرده‌فروشی است:

a queue of people waiting to use a self-checkout kiosk, doing their best to

صفی از افرادی که منتظرند تا از کیوسک خودخروجی استفاده کنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا

remain patient as a lone store worker attends to multiple malfunctioning machines.

صبور باقی بمانند، زیرا یک کارگر فروشگاه تنها به چندین دستگاه خراب کار می‌کند.

That's hard to say.

گفتنش سخته

The frustration mounts while a dozen

ناامیدی در حالی افزایش می‌یابد که ده‌ها مرد

darkened, roped-off and cashier-less tills sit in the background.

تاریک، طناب‌دار و بدون پول نقد در پس‌زمینه نشسته‌اند.

Wow, I have never identified with anything more.

وای، من هرگز با هیچ چیز دیگری همذات پنداری نکردم.

Standing in a queue, watching a poor store worker running from one checkout to

در یک صف ایستاده و کارگر فقیری را تماشا می کند که از یک صندوق به صندوق دیگر می دود

another while the other tills are empty.

در حالی که مغازه های دیگر خالی است.

Now, the language in this paragraph from

اکنون زبان این پاراگراف از

the news story is extremely expressive.

خبر به شدت گویا است.

Let's take a look at some of it in more detail.

بیایید نگاهی به برخی از آن با جزئیات بیشتر بیاندازیم.

We have a lone store worker.

ما یک کارگر فروشگاه داریم.

When we talk about lone people or things,

وقتی در مورد افراد یا چیزهای تنها صحبت می کنیم،

we mean that they are alone.

منظورمان این است که آنها تنها هستند.

It always comes before the noun.

همیشه قبل از اسم می آید.

And in this case, it emphasises that there is no one else around to help.

و در این مورد تأکید می کند که هیچ کس دیگری در اطراف نیست که کمک کند.

A lone worker is a worker who is alone.

کارگر تنها کارگری است که تنهاست.

Next, multiple malfunctioning machines.

در مرحله بعد، چندین دستگاه خراب.

That's some great alliteration here.

این یک تلفیق عالی در اینجا است.

That quick repetition of the M sound.

آن تکرار سریع صدای M.

Alliteration is a literary device in which the same starting sound of words in

الیتراسیون یک ابزار ادبی است که در آن همان صدای شروع کلمات در

a sentence or line is repeated close together.

یک جمله یا خط نزدیک به هم تکرار می شود.

It's used a lot in advertising because

در تبلیغات بسیار استفاده می شود زیرا

our brains love these repeated sounds.

مغز ما عاشق این صداهای تکراری است.

Coca-Cola.

کوکاکولا.

Krispy Kreme.

کریسپی کرم.

Multiple meaning many.

چندگانه به معنای بسیاری.

Malfunctioning meaning not working correctly, and machines, which I'm

بد کارکردن یعنی درست کار نکردن و ماشین ها که

sure you know.

To malfunction is a great high-level

مطمئنم می دانید.

خراب کردن یک فعل سطح بالا

verb to talk about machines not working properly.

برای صحبت در مورد درست کار نکردن ماشین‌ها است.

We also have the frustration mounts.

ما همچنین مایه های ناامیدی داریم.

This is a really good collocation. Really high level.

این یک ترکیب واقعا خوب است. واقعا سطح بالایی داره

It means the frustration increases.

یعنی ناامیدی بیشتر می شود.

To mount in this context means to

سوار شدن در این زمینه به معنای

gradually increase.

افزایش تدریجی است.

Using to mount instead of to increase

استفاده از mount به جای افزایش

makes the sentence sing.

باعث آواز خواندن جمله می شود.

You'll also often see the collocation

همچنین اغلب می‌بینید که هم‌آهنگی به

written like this, mounting frustration.

این شکل نوشته شده است، که باعث ناامیدی می‌شود.

There was mounting frustration this

امروز

morning as the delay continued.

صبح با ادامه تأخیر، ناامیدی افزایش یافت. از

Use that in your writing and chef's kiss.

آن در نوشته و بوسه سرآشپز خود استفاده کنید.

Beautiful.

All right, let's look at the last part of

زیبا.

بسیار خوب، بیایید به قسمت آخر

this article and remember to follow the link in the description box if you want

این مقاله نگاه کنیم و به یاد داشته باشید که اگر می خواهید ادامه مطلب را بخوانید، پیوند موجود در جعبه توضیحات را دنبال کنید

to continue reading more.

.

For shoppers, self-checkout was supposed

برای خریداران، تسویه حساب شخصی قرار بود

to provide convenience and speed.

راحتی و سرعت را فراهم کند.

Retailers hoped it would usher in the new

خرده فروشان امیدوار بودند که

age of cost savings.

عصر جدید صرفه جویی در هزینه ها را آغاز کند.

They're thinking, why pay six employees

آنها به این فکر می کنند که چرا به شش کارمند پول بدهید

when you could pay one to oversee customers at self-service registers as

در حالی که می توانید به یکی از آنها برای نظارت بر مشتریان در ثبت نام های سلف سرویس پرداخت کنید، زیرا

they do their own labour of scanning and bagging for free?

آنها کار خود را برای اسکن و بسته بندی رایگان انجام می دهند؟

That's so true, isn't it?

این خیلی درست است، اینطور نیست؟

We're kind of working for free when we

زمانی که از

use self-checkouts.

خود تسویه حساب ها استفاده می کنیم به نوعی رایگان کار می کنیم.

Let's look at one particular expression

بیایید به یک عبارت خاص

in that paragraph.

در آن پاراگراف نگاه کنیم.

Retailers hoped it would usher in a new

خرده فروشان امیدوار بودند که

age of cost savings.

عصر جدیدی از صرفه جویی در هزینه ها آغاز شود.

This is a great sentence for learning English.

این یک جمله عالی برای یادگیری زبان انگلیسی است.

It actually makes me feel excited.

در واقع به من احساس هیجان می کند.

First, we have the phrasal verb to usher in.

اول، ما فعل عبارتی to usher in را داریم

To usher in, to usher in.

And phrasal verbs are usually less formal

than similar single-word verbs, but not this one.

.

To usher in means to be at the start of something new or to cause something new

مقدمه کردن به معنای در آغاز چیز جدیدی بودن یا ایجاد چیزی جدید

to start.

برای شروع است.

In the article, we saw that self-checkout was supposed to usher in a new age of cost savings.

در مقاله، دیدیم که خود پرداخت قرار بود عصر جدیدی از صرفه جویی در هزینه ها را آغاز کند.

You'll often see to usher in followed by expressions like a new age, a period or a time.

شما اغلب می بینید که به دنبال آن عباراتی مانند یک عصر جدید، یک دوره یا یک زمان جدید وارد می شوید.

For example, the policies ushered in a time of economic growth.

به عنوان مثال، سیاست هایی که زمان رشد اقتصادی را آغاز کردند.

So what do you think?

خب چی فکر می کنی؟ آیا

Is self-checkout technology a good thing

فناوری خودبازرسی چیز خوبی است

or a bad thing?

یا بد؟

I personally go back and forth.

من شخصا رفت و آمد می کنم.

Sometimes I love it, and I  find it really convenient.

گاهی اوقات آن را دوست دارم، و آن را واقعاً راحت می‌دانم.

Sometimes I find it really frustrating or

گاهی اوقات آن را واقعاً ناامیدکننده می‌دانم یا

I feel a sense of mounting frustration as we just learnt.

همان‌طور که تازه یاد گرفتیم، احساس ناامیدی در حال افزایش می‌کنم.

I would like to know how you feel in the comments!

دوست دارم بدونم در نظرات چه احساسی دارید!

It's a really good writing practice opportunity.

این یک فرصت تمرین نوشتن واقعاً خوب است.

Okay, I hope that first article helped demonstrate how good a resource news

بسیار خوب، امیدوارم اولین مقاله به شما کمک کرده باشد تا نشان دهد که مقالات خبری تا چه حد

articles can be when you're learning English.

می توانند در هنگام یادگیری زبان انگلیسی منبع خوبی باشند.

Now it's time to take a look at our

اکنون وقت آن است که نگاهی به

second article.

مقاله دوم خود بیاندازیم.

It's Welsh Tidy Mouse.

این موش مرتب ولز است.

Welsh Tidy Mouse.

موش مرتب ولزی.

This article is from the Guardian newspaper and again, I will put a link to

این مقاله از روزنامه گاردین است و باز هم لینک

it in the description box and in the PDF.

آن را در کادر توضیحات و در پی دی اف قرار می دهم.

It's free to read.

خواندن آن رایگان است.

This article is stuffed with phrasal verbs.

این مقاله مملو از افعال عبارتی است.

I know phrasal verbs can be really tricky

من می دانم که افعال عبارتی می تواند

for learners of English, but seeing them used in context is one of the best ways

برای زبان آموزان انگلیسی بسیار دشوار باشد، اما دیدن استفاده از آنها در متن یکی از بهترین راه ها

to learn them and get an idea of how to use them naturally.

برای یادگیری آنها و دریافت ایده در مورد نحوه استفاده طبیعی از آنها است.

There is a lot of other great vocabulary in this article too.

بسیاری از واژگان عالی دیگر نیز در این مقاله وجود دارد.

Let's take a look at the headline.

بیایید نگاهی به تیتر بیاندازیم.

I warn you, this is so unbelievably cute.

من به شما هشدار می دهم، این بسیار ناز است.

My mum sent it to me on my family WhatsApp group and I had to share it with you.

مادرم آن را در گروه خانواده‌ام واتس‌اپ برای من فرستاد و من مجبور شدم آن را با شما به اشتراک بگذارم.

Mouse secretly filmed tidying man's shed every night.

موش هر شب در حال مرتب کردن آلونک مرد مخفیانه فیلم می گرفت .

Let me just say that again so you understand how cute it is.

بازم اینو بگم تا بفهمی چقدر نازه

Mouse secretly filmed tidying man's shed every night.

موش هر شب در حال مرتب کردن آلونک مرد مخفیانه فیلم می گرفت .

So a shed is a small building, usually in someone's garden, used for storing things

بنابراین سوله یک ساختمان کوچک است، معمولاً در باغ شخصی که برای نگهداری وسایلی

like tools and bikes.

مانند ابزار و دوچرخه استفاده می شود.

And at night, a little mouse was going in

و شب، یک موش کوچولو داشت داخل می شد

and tidying up the shed.

و آلونک را مرتب می کرد.

Underneath the headline, we can see this sentence.

زیر تیتر این جمله را می بینیم.

Photographer who noticed his items were mysteriously moving around, discovered an

عکاسی که متوجه شد وسایلش به طور مرموزی در حال حرکت هستند، متوجه شد که یک

industrious rodent was organising his workbench.

جونده سخت کوش در حال سازماندهی میز کارش است.

I want to point out two words in this part.

در این قسمت می خواهم به دو کلمه اشاره کنم.

Industrious.

سخت کوش.

This means hard-working.

این یعنی سخت کوشی

He's very industrious.

او بسیار پرتلاش است.

We also have rodent, which is the name

ما جوندگان هم داریم که نام

for the group of animals that includes mice, rats and squirrels.

گروهی از حیوانات است که شامل موش، موش و سنجاب می شود.

I personally find the image of an industrious rodent so funny.

من شخصاً تصویر یک جونده کوشا را بسیار خنده دار می دانم.

Anyway, let's look at the next part of the article.

به هر حال بیایید قسمت بعدی مقاله را بررسی کنیم.

A mouse has been filmed secretly tidying up a man's shed almost every night for

به مدت دو ماه تقریباً هر شب از یک موش فیلم گرفته شده است که مخفیانه آلونک یک مرد را مرتب می کند

two months.

.

Wildlife photographer Rodney Holbrook

رادنی هولبروک، عکاس حیات وحش

noticed that objects he left out of place were being mysteriously put back where

متوجه شد که اشیایی که او در جای خود رها کرده بود به طرز مرموزی

they belonged overnight.

یک شبه به جایی که تعلق داشتند بازگردانده می شوند.

How convenient that the man who owns the

چقدر راحت است که مردی که

shed is a wildlife photographer.

سوله دارد یک عکاس حیات وحش است.

So, this man goes to bed with a messy

بنابراین، این مرد با یک آلونک به هم ریخته به رختخواب می رود

shed and wakes up with a tidy one.

و با یک آلونک مرتب از خواب بیدار می شود. آیا

Isn't that the dream?

این رویا نیست؟

I want to talk about two phrasal verbs from that part of the article.

من می خواهم در مورد دو فعل عبارتی از آن قسمت مقاله صحبت کنم.

The first is to tidy up, meaning to make something look neat and clean.

اولین مورد مرتب کردن است، یعنی چیزی را مرتب و تمیز جلوه دهید.

And the particle up doesn't change the meaning of the verb, to tidy.

و ذره up معنی فعل را به مرتب تغییر نمی دهد.

We could simply say a mouse has been filmed tidying a man's shed, but the

ما به سادگی می‌توانیم بگوییم که یک موش در حال مرتب کردن آلونک مرد فیلم‌برداری شده است، اما

preposition up adds a sort of shade of meaning and it implies that the tidying

حرف اضافه به نوعی سایه معنا اضافه می‌کند و به این معنی است که مرتب کردن

is complete.

کامل است.

You tidy everything.

تو همه چیز را مرتب می کنی

The second phrasal verb is to put back, which means to return an object to where

دومین فعل عبارتی to put back است که به معنای برگرداندن یک شی به جایی است که

it was before it was moved.

قبل از جابجایی آن بوده است.

Another example, put those biscuits back

مثال دیگر، آن بیسکویت ها را دوباره

on the shelf!

در قفسه بگذارید!

We already have some at home.

ما قبلاً مقداری در خانه داریم.

Let's look at the next part now.

بیایید اکنون به قسمت بعدی نگاه کنیم.

Holbrook from Biltwells in Powys, Wales

هالبروک از Biltwells در Powys، ولز

set up a night vision camera on his workbench to find out what was happening

یک دوربین دید در شب را روی میز کار خود نصب کرد تا بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است

and captured footage reminiscent of the 2007 animated movie Ratatouille, where a

و فیلمی را ثبت کرد که یادآور فیلم انیمیشن Ratatouille در سال 2007 است، جایی که یک

rodent secretly cooks at a restaurant.

جونده مخفیانه در رستورانی آشپزی می کند.

Have you seen Ratatouille?

راتاتویی را دیده ای؟

This really does sound like a real life version of Ratatouille, doesn't it?

این واقعاً شبیه نسخه واقعی راتاتویی به نظر می رسد ، اینطور نیست؟

There are two more excellent phrasal verbs in that passage.

دو فعل عبارتی عالی دیگر در آن قسمت وجود دارد.

Can you find them?

آیا می توانید آنها را پیدا کنید؟

In this sentence, the first is to set up,

در این جمله، اولین مورد تنظیم کردن است،

meaning to prepare some equipment so it's ready to use.

به این معنی که تجهیزاتی را آماده کنید تا آماده استفاده شود.

For example, I set up all of my video equipment before I start filming.

به عنوان مثال، من قبل از شروع فیلمبرداری، تمام تجهیزات ویدئویی خود را تنظیم کردم.

The second one was to find out, which means to get information about something.

مورد دوم پیدا کردن بود که به معنای کسب اطلاعات در مورد چیزی است.

For example, I want to find out who is tidying my shed!

مثلا میخوام بدونم کی داره سوله منو مرتب میکنه!

There are a few more words I want to talk about from that part of the article too.

چند کلمه دیگر نیز وجود دارد که می خواهم از آن قسمت مقاله در مورد آنها صحبت کنم.

One is footage, and this has nothing to do with feet, as far as I know.

یکی فیلم است و تا جایی که من می دانم این ربطی به پا ندارد.

Oh, my word!

اوه، حرف من!

I just searched the etymology and it does have something to do with feet.

من فقط ریشه شناسی را جستجو کردم و ربطی به پا دارد.

It comes from early silent film.

از فیلم صامت اولیه می آید.

It's related to the fact that silent film

این مربوط به این است که فیلم صامت

was measured in feet and frames.

بر حسب پا و فریم اندازه گیری می شد.

So footage is a film that shows a

بنابراین فیلم فیلمی است که یک رویداد خاص را نشان می دهد

particular event.

.

We often say that we capture footage.

ما اغلب می گوییم که فیلم می گیریم.

For example, she used a drone to capture footage of the wildlife.

برای مثال، او از یک پهپاد برای گرفتن فیلم از حیات وحش استفاده کرد.

The other is the word reminiscent and this is followed by the preposition of.

دیگری کلمه یادآور است و پس از آن حرف اضافه می آید.

If something is reminiscent of something, it reminds you of something and this is

اگر چیزی یادآور چیزی باشد، شما را به یاد چیزی می اندازد و این

quite a formal word.

یک کلمه کاملا رسمی است.

We don't use it that often in everyday

ما اغلب از آن در گفتار روزمره استفاده نمی کنیم

speech, but you do often see it in writing.

، اما شما اغلب آن را به صورت نوشتاری می بینید. به

I think it's beautiful.

نظر من زیباست

Now, let's look at the next part of the article.

حالا بیایید به قسمت بعدی مقاله نگاه کنیم.

Holbrook, 75, told the BBC: “It has been

هالبروک، 75 ساله، به بی بی سی گفت:

going on for months.

ماه هاست که ادامه دارد.

I call him Welsh Tidy Mouse.

من به او می گویم موش مرتب ولز.

At first, I noticed that some food that I was putting out for the birds was ending

ابتدا متوجه شدم که مقداری از غذایی که برای پرندگان می گذاشتم

up in some old shoes I was storing in the shed,

به کفش های قدیمی ای که در سوله نگه می داشتم می رسد،

so I set up a camera.

بنابراین یک دوربین راه اندازی کردم.

Night vision footage showed the seemingly conscientious rodent gathering clothes

فیلم دید در شب جوندگان به ظاهر وظیفه شناس را نشان می دهد که

pegs, corks, nuts and bolts and placing them in a tray on Holbrook's workbench.

گیره های لباس، چوب پنبه، مهره و پیچ و مهره را جمع می کند و آنها را در سینی روی میز کار هالبروک می گذارد.

Let's look at two phrasal verbs from that part of the article.

بیایید به دو فعل عبارتی از آن قسمت از مقاله نگاه کنیم.

The first is to go on, to go on.

اولین مورد این است که ادامه دهیم، ادامه دهیم.

It's been going on for months.

ماه هاست که ادامه دارد.

To go on means to continue over a period of time.

ادامه دادن به معنای ادامه دادن در یک دوره زمانی است.

We also have to end up, to end up meaning to finally be in a place, often one that

ما همچنین باید به پایان برسیم، یعنی سرانجام در مکانی باشیم، اغلب جایی که

you didn't plan.

شما برنامه ریزی نکرده اید.

And there is one phrase that I simply

و یک عبارت وجود دارد که من به سادگی

can't resist talking about, the seemingly conscientious rodent.

نمی توانم در مورد آن صحبت نکنم، جونده به ظاهر وظیفه شناس.

Okay, cutest phrase ever.

خوب، زیباترین جمله

Seemingly means appearing to have a

ظاهراً به این معنی است که ظاهراً دارای

quality or to be something, though we're not sure.

کیفیت یا چیزی است، اگرچه ما مطمئن نیستیم.

The quality is being conscientious, conscientious, meaning doing something

کیفیت، وظیفه شناس بودن، وظیفه شناس بودن است، یعنی کاری را

carefully and with effort.

با دقت و تلاش انجام دهید.

It's a really tricky word to pronounce.

تلفظ این کلمه واقعاً دشوار است.

Make sure you put the main stress on en, conscientious, conscientious.

مطمئن شوید که استرس اصلی را روی en، وظیفه شناس، وظیفه شناس قرار می دهید.

And you know the word rodent from earlier in the video.

و کلمه جونده را از قبل در ویدیو می دانید.

So we have a seemingly conscientious rodent.

بنابراین ما یک جونده به ظاهر وظیفه شناس داریم.

Seemingly because, of course, we can't

ظاهراً به این دلیل که، البته، نمی‌توانیم از

ask the mouse if it likes to do things carefully, but it certainly appears to.

ماوس بپرسیم که آیا دوست دارد کارها را با دقت انجام دهد، اما مطمئناً به نظر می‌رسد.

I think the writer had a lot of fun with this article, and I hope you enjoyed

فکر می کنم نویسنده با این مقاله بسیار سرگرم شده است و امیدوارم از

reading it with me.

خواندن آن با من لذت برده باشید.

Make sure you download the PDF that goes

مطمئن شوید که PDF مربوط

with this video.

به این ویدیو را دانلود کرده اید.

There is lots more information on there

اطلاعات بیشتری در مورد آن وجود دارد

and there is a quiz.

و یک مسابقه وجود دارد.

You can test your understanding of the

می توانید درک خود را از

new vocabulary.

واژگان جدید آزمایش کنید.

If this advanced video has made you want

اگر این ویدیوی پیشرفته باعث شده است که بخواهید

to learn more vocabulary, including collocations, phrasal verbs, maybe even

واژگان بیشتری را بیاموزید، از جمله ترکیب‌بندی‌ها، افعال عبارتی، شاید حتی

advanced grammar, you might be interested in joining one of my beautiful British

دستور زبان پیشرفته، ممکن است علاقه مند باشید که به یکی از برنامه‌های زیبای انگلیسی بریتانیایی من بپیوندید

English programmes.

.

I offer B1, B2 and C1 Beautiful British

من B1، B2 و C1 برنامه‌های زیبای انگلیسی بریتانیایی را ارائه می‌دهم

English programmes that are full of really interesting reading and listening

که مملو از متن‌های خواندنی و شنیداری واقعاً جالب

passages and real-life conversation lessons to help you learn vocabulary and

و درس‌های مکالمه واقعی است تا به شما کمک کند واژگان و

grammar in context, as well as dedicated vocabulary and grammar lessons and

گرامر را در متن یاد بگیرید، همچنین دروس اختصاصی واژگان و گرامر و

pronunciation lessons to make sure that you speak English confidently and fluently.

درس‌های تلفظ را برای شما فراهم می‌کند. مطمئن باشید که انگلیسی را با اطمینان و روان صحبت می کنید.

If you'd like to learn more, please visit englishwithlucy.com.

اگر مایلید بیشتر بدانید، لطفا از englishwithlucy.com دیدن کنید.

I'd love to have you as one of my students.

من دوست دارم شما را به عنوان یکی از شاگردانم داشته باشم.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.