IELTS Speaking Idioms: HOLIDAYS

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Next, it's this.

- بعد، این است.

What is that? (laughs)

اون چیه؟ (می خندد)

Well, in a few moments, you're going to find out, right?

خب، چند لحظه دیگر متوجه می شوید، درست است؟

We're gonna look at this in a bit more detail.

ما به این موضوع با جزئیات بیشتری نگاه خواهیم کرد.

Let me bring up my thing over here.

اجازه دهید موضوع خود را اینجا مطرح کنم.

We're gonna look at idioms next.

در ادامه به اصطلاحات نگاه می کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

♪ I want some idioms ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ I want them now ♪

♪ من الان آنها را می خواهم ♪

♪ I want some idioms ♪

♪ من برخی اصطلاحات را می خواهم ♪

♪ But I don't know how ♪

♪ اما نمی دانم چگونه ♪

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know and I really think so ♪

♪ همه آنچه می دانم و واقعاً اینطور فکر می کنم

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که من اکنون چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know and I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم و واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

♪ Is that I really want some idioms now ♪

♪ این است که اکنون واقعاً چند اصطلاح می خواهم ♪ ♪

♪ How to learn them ♪

چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

- How to learn them?

- چگونه یاد بگیرم آنها؟

Idioms, I mean, idioms are useful.

اصطلاحات، یعنی اصطلاحات مفید هستند.

They're important. I think they're...

آنها مهم هستند. فکر می‌کنم...

I would say, idioms, probably,

من می‌توانم بگویم اصطلاحات، احتمالاً،

if you're a more advanced student,

اگر دانش‌آموز پیشرفته‌تری هستید،

like a band 7, 7.5, or C1,

مانند باند 7، 7.5 یا C1،

you can focus much more on idioms.

می‌توانید خیلی بیشتر روی اصطلاحات تمرکز کنید.

If you are intermediate, don't worry too much about idioms.

اگر متوسط ​​هستید، زیاد نگران اصطلاحات نباشید.

Learn some, but I think they're more

برخی از آنها را یاد بگیرید، اما من فکر می کنم آنها بیشتر

kind of the higher level students.

شبیه دانش آموزان سطح بالاتر هستند.

But they just make English so colorful and so interesting,

اما آنها فقط زبان انگلیسی را بسیار رنگارنگ و جالب می کنند،

and they really do help you understand native speakers

و واقعاً به شما کمک می کنند تا زبان مادری را درک کنید،

because, native speakers, we use idioms.

زیرا به زبان مادری، ما از اصطلاحات استفاده می کنیم.

We do use them a lot.

ما از آنها بسیار استفاده می کنیم.

So what we're gonna do, I want you, if you can,

بنابراین کاری که ما می خواهیم انجام دهیم، از شما می خواهم، اگر می توانید،

to guess these idioms.

این اصطلاحات را حدس بزنید.

So we're talking about holidays, right?

پس ما در مورد تعطیلات صحبت می کنیم، درست است؟

Of course, idioms to do with holidays.

البته اصطلاحات مربوط به تعطیلات.

So let me show you the first idiom.

پس بگذارید اولین اصطلاح را به شما نشان دهم.

It's a picture,

این یک عکس است،

and let's see if you can guess this one.

و اجازه دهید ببینیم آیا می توانید این یکی را حدس بزنید.

Let me bring it in over here,

اجازه دهید آن را در اینجا بیاورم،

and here we go.

و ما به اینجا می رویم.

Where are we?

ما کجا هستیم؟

Here it is.

ایناهاش.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

I realize that's a good idiom for this topic.

متوجه شدم که این اصطلاح خوبی برای این موضوع است.

Obviously not this one, but good, nice.

واضح است که این یکی نیست، اما خوب، خوب است.

Daisy, thank you.

دیزی، ممنون

Again, these are nice idioms for the topic.

باز هم، اینها اصطلاحات خوبی برای موضوع هستند.

"Travel light, itchy feet." Nice.

"سفر سبک، پاهای خارش دار." خوب.

Mainly speaking.

عمدتا صحبت کردن.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

Very interesting. (gentle music)

خیلی جالبه. (موسیقی ملایم)

Very, very interesting.

خیلی خیلی جالبه.

Okay, so this one actually

خوب، پس این یکی در واقع

was in the middle of nowhere.

در میانه راه بود.

Right, you're in the middle of nowhere

درست است، همانطور که می توانید آنجا را ببینید، شما در میانه ناکجاآباد هستید.

as you can see there.

In the middle of nowhere.

وسط ناکجا آباد.

That comes from...

این از ... می آید به

let me show you.

شما نشان دهم.

So in the middle of nowhere just means a place

بنابراین در وسط ناکجاآباد فقط به معنای مکانی است

that is very remote and isolated.

که بسیار دورافتاده و منزوی است.

We found a great cabin in the middle of nowhere.

ما یک کابین عالی در میانه ناکجاآباد پیدا کردیم.

A cabin, just in case you don't know,

یک کابین، فقط در صورتی که ندانید،

I'm sure a lot of you will know this,

من مطمئن هستم که بسیاری از شما این را خواهید دانست،

but a cabin, well, looks a bit like this.

اما یک کابین، خوب، کمی شبیه این است.

Normally made of wood.

به طور معمول از چوب ساخته شده است.

Normally next to the lake or in the forest.

معمولاً در کنار دریاچه یا در جنگل.

Usually in the middle of nowhere.

معمولا در میانه راه.

In the middle of nowhere, Nice, okay.

در وسط ناکجاآباد، نیس، باشه.

We found a great cabin in the middle of nowhere,

ما یک کابین عالی در وسط ناکجاآباد پیدا کردیم،

or we went walking in the middle of nowhere.

یا رفتیم وسط ناکجاآباد قدم زدیم.

Now some of you said

حالا بعضی از شما

out of nowhere.

بیخودی گفتید.

So, out of nowhere

بنابراین، از هیچ جا

just means, suddenly.

فقط به این معنی است، ناگهان.

Something appeared out of nowhere.

چیزی از ناکجاآباد ظاهر شد.

I had an idea out of nowhere.

من از هیچ ایده ای داشتم.

I suddenly had an idea.

ناگهان فکری به ذهنم رسید.

So not really related to traveling and holidays, but...

پس واقعا مربوط به مسافرت و تعطیلات نیست، اما...

And this one, right, left and center means everywhere.

و این یکی، راست، چپ و مرکز یعنی همه جا.

There were tourists, right, left and center.

گردشگران، راست، چپ و مرکز بودند.

So it's a good idiomatic expression, meaning everywhere.

بنابراین این یک عبارت اصطلاحی خوب است ، یعنی همه جا.

There were beaches in Santander where I live,

سواحل در سانتاندر جایی که من زندگی می کنم وجود دارد،

there are beaches left, right and center.

سواحل سمت چپ، راست و مرکز وجود دارد.

Right, left and left, right and center.

راست، چپ و چپ، راست و مرکز.

Right, left and center.

راست، چپ و مرکز.

Left right and...

چپ راست و...

Left right and center I would say.

چپ راست و وسط میگم.

Is it left, right and center or right, left and center?

آیا چپ، راست و مرکز است یا راست، چپ و مرکز؟

Left, right and center.

چپ، راست و مرکز.

Now you've got me thinking.

حالا منو به فکر واداشتی

Left, right and center.

چپ، راست و مرکز.

Right, left and center.

راست، چپ و مرکز.

I guess you could say both maybe. Yes.

من حدس می زنم شما می توانید هر دو را شاید بگویید. آره.

Okay, so those are different idioms.

خوب، پس این اصطلاحات متفاوت هستند.

Also, there's some others.

همچنین، برخی دیگر وجود دارد.

Parisa said, "Hit the road" means to start a journey.

پریسا گفت: «به جاده بزن» یعنی شروع کردن سفر.

It's also a very, very good idiom we can use

همچنین یک اصطلاح بسیار بسیار خوب است که می توانیم

to start a journey.

برای شروع یک سفر از آن استفاده کنیم.

Let's hit the road. Let's begin our journey.

بیا به جاده بزنیم بیایید سفر خود را آغاز کنیم.

Okay, so that's number one.

خوب، پس این شماره یک است.

Let me switch you to number two. Idiom number two.

بگذارید شما را به شماره دو تغییر دهم . اصطلاح شماره دو

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

Yeah, Natalia out in the middle of nowhere.

آره، ناتالیا در وسط ناکجاآباد.

Yes you can also use.

بله میتونید استفاده کنید

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

This one, I'm gonna do quickly

این یکی را به سرعت انجام خواهم داد،

'cause it was quite easy.

زیرا بسیار آسان بود.

Yes, so it's a bit of a trick

بله، پس این کمی ترفند است،

because the picture, right, is live

زیرا تصویر، درست، زنده است

and then it going up.

و سپس بالا می رود.

But the pronunciation is

اما تلفظ

to live it up, right?

برای زنده کردن آن است، درست است؟

To live, it's the verb. Not live, but to live.

زندگی کردن، این فعل است. نه زندگی کردن، بلکه برای زندگی کردن.

To live it up. And you can connect, live it up.

برای زندگی کردن. و می توانید متصل شوید، آن را زنده کنید.

Live it up.

زندگی کن

Meaning to enjoy life in a lively, extravagant,

به معنای لذت بردن از زندگی به شکلی پر جنب و جوش، ولخرجی

or luxurious way.

یا مجلل.

So when you go to a restaurant,

بنابراین وقتی به یک رستوران می‌روید،

if you choose an expensive restaurant with beautiful food,

اگر رستورانی گران‌قیمت با غذاهای زیبا،

nice decor, we're living it up

دکور زیبا انتخاب می‌کنید، ما آن را زنده می‌کنیم

or we are going to live it up.

یا می‌خواهیم آن را زنده کنیم.

Often we use expression,

اغلب ما از بیان استفاده می کنیم،

when you have a choice of something cheap

زمانی که شما انتخابی از چیزی ارزان

or something expensive, luxurious.

یا چیزی گران قیمت، لوکس دارید.

Shall we go on a camping holiday

آیا به تعطیلات کمپینگ برویم

or stay in a five star hotel?

یا در یک هتل پنج ستاره اقامت کنیم؟

Hmm, let's live it up. Let's go in the five star hotel.

هوم، بیایید زندگی کنیم. بیا بریم هتل پنج ستاره

So to live a luxurious lifestyle, right?

بنابراین برای داشتن یک سبک زندگی مجلل، درست است؟

To spend a lot of money to live it up.

خرج کردن پول زیادی برای زندگی کردن.

Live, it is your life,

زندگی کن، این زندگی توست،

up, right, is good.

بالا، درست، خوب است.

So to live a good life, the idea of spending money,

بنابراین برای داشتن یک زندگی خوب، ایده خرج کردن پول،

luxurious, luxury, extravagant.

تجمل، تجمل، اسراف.

Live it up. Let's live it up.

زندگی کن بیایید آن را زندگی کنیم.

For example, they wanted to live it up on their holiday,

به عنوان مثال، آنها می خواستند در تعطیلات خود زندگی کنند،

so they stayed at a five star resort.

بنابراین در یک استراحتگاه پنج ستاره اقامت کردند.

Resort is like a hotel with other amenities.

توچال مانند یک هتل با امکانات رفاهی دیگر است.

Yes. Very, very nice.

آره. خیلی خیلی خوب.

Luxurious, luxurious, luxurious.

مجلل، مجلل، مجلل.

Travel in style.

به سبک سفر کنید.

Yes, so Iryna, you may say,

بله، بنابراین ایرینا، ممکن است بگویید،

"Let's travel in style.

"بیا به سبک سفر کنیم.

Let's go by business class. Let's live it up."

بیایید با کلاس تجاری برویم . بیایید زندگی کنیم."

It has that similar context, right? Let's live it up.

زمینه مشابهی دارد، درست است؟ بیایید آن را زندگی کنیم.

Excellent. Live it up.

عالی زندگی کن

"It's like saying I'm living my best life."

مثل این است که بگوییم بهترین زندگی ام را دارم.

Yes, but particularly when you are spending money

بله، اما به ویژه زمانی که پول خرج می کنید

and you are living in a extravagant way.

و به شیوه ای اسراف آمیز زندگی می کنید.

So extravagant just means you're spending a lot of money.

خیلی زیاده روی فقط به این معنی است که شما پول زیادی خرج می کنید.

Maybe too much money, right? Extravagant.

شاید پول بیش از حد، درست است؟ مسرف.

You can't see that, can you?

شما نمی توانید آن را ببینید، می توانید؟

Okay, excellent. Good, let's move on.

باشه عالیه خوب، بیایید ادامه دهیم.

Number three. Let's have a look.

شماره سه. بیایید نگاهی بیندازیم.

This one's a bit more challenging.

این یکی کمی چالش برانگیزتر است.

Let's see what you come up with.

بیایید ببینیم به چه چیزی می رسید.

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

Whoa, you guys

وای بچه ها

(light calm music)

(موسیقی آرام ملایم)

Good, you've got it. Excellent.

خوب، متوجه شدید. عالی

Joy, well done. And a lot of others there.

شادی، آفرین. و بسیاری دیگر آنجا.

Absolutely brilliant. Yes, to throw caution to the wind.

کاملاً درخشان. بله، برای پرتاب احتیاط به باد.

So he's throwing caution to the wind.

بنابراین او احتیاط را به باد می دهد.

Caution is being careful.

احتیاط احتیاط است.

And here's being careful

و در اینجا مراقب باشید

and if you are careful, you keep that.

و اگر مراقب باشید، آن را حفظ کنید.

If you are not careful, you throw

اگر مراقب نباشید،

your caution to the wind, you're not careful, basically.

احتیاط خود را به باد می دهید، اصولاً مراقب نیستید.

It means to be not careful.

یعنی مراقب نبودن.

So to throw caution to the wind,

بنابراین برای پرتاب احتیاط به باد،

to take a risk without considering the consequences.

ریسک کردن بدون در نظر گرفتن عواقب.

To make it easier, not be careful basically. Right?

برای آسان تر کردن آن، اساسا مراقب نباشید. درست؟ برای اینکه

To not be careful, to throw caution to the wind.

مراقب نباشیم، احتیاط را به باد بیاندازیم.

So your caution, you're being careful. Voom, throw it away.

بنابراین احتیاط شما، شما مراقب باشید. ووم، آن را دور بریز.

We don't care. Take a risk.

ما اهمیتی نمی دهیم. ریسک کن

Here, we could say I was busy at work,

در اینجا، می‌توانیم بگوییم سر کار شلوغ بودم،

but we threw caution to the wind

اما احتیاط کردیم

and booked to last minute holiday package.

و بسته تعطیلات لحظه آخری را رزرو کردیم.

It just means, you know,

این فقط به این معنی است که می دانید،

I didn't think about my work, about the deadlines.

من به کارم فکر نکردم ، به ضرب الاجل ها.

I'm not careful about that. Forget about that.

من مراقب آن نیستم. آن را فراموش کن بیا

Let's just go and have a good time.

بریم و خوش بگذرونیم

Let's live it up and throw caution to the wind.

بیایید آن را زنده کنیم و احتیاط را به باد بیاندازیم.

Okay, throw caution to the wind.

خوب، احتیاط را به باد بیاورید. در

It's actually the opposite.

واقع برعکس است.

So Chinelo Mozie, this is very, very good.

بنابراین چینلو موزی، این بسیار بسیار خوب است.

You say "Be careful with spending."

شما می گویید "مواظب خرج کردن باشید".

So throw caution to the wind

پس احتیاط را به باد بیاندازید این

is to not be careful with spending.

است که مراقب خرج کردن نباشید.

It's actually the the very, very opposite, right?

این در واقع برعکس است، درست است؟

To not be careful with spending

برای اینکه مراقب خرج کردن نباشیم

to throw caution to the wind.

تا احتیاط را به باد بیاندازیم.

'Cause here, well it's not only not spending,

چون اینجا، خوب نه تنها خرج نکردن نیست، بلکه

it's not being careful with any consequences.

مراقب هیچ عواقبی هم نیست.

The consequences here is that I'm too busy,

عواقب اینجا این است که من خیلی سرم شلوغ است،

I can't take a holiday.

نمی توانم تعطیلات بگیرم.

You could also have it talking about money as well.

شما همچنین می توانید آن را در مورد پول نیز صحبت کنید.

We don't have a lot of money,

ما پول زیادی نداریم،

but we decided

اما تصمیم گرفتیم

to throw caution to the wind

احتیاط کنیم

and book a holiday.

و تعطیلات را رزرو کنیم.

So we don't care about the consequences

بنابراین ما به عواقب بی پولی اهمیت نمی دهیم

that we have no money.

.

We just throw caution to the wind.

ما فقط احتیاط را به باد می دهیم.

Excellent. Very, very nice.

عالی خیلی خیلی خوب.

Good. We've got one more.

خوب ما یکی دیگر داریم

Here we go. Number four.

در اینجا ما می رویم. شماره چهار.

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

Mmm. (light calm music)

Mmm. (موسیقی آرام آرام)

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

(light calm music)

(موسیقی آرام آرام)

Very interesting. So there are a lot of good ideas there.

بسیار جالب. بنابراین ایده های خوب زیادی در آنجا وجود دارد.

Many of them correct.

بسیاری از آنها درست است.

Let me share the one I was thinking of

اجازه دهید یکی را که به آن فکر می کردم

and then some of the ones you said.

و سپس برخی از مواردی که شما گفتید را به اشتراک بگذارم.

So it's to get off the beaten track.

بنابراین باید از مسیر شکسته خارج شوید.

Or get off the beaten track.

یا از مسیر شکسته خارج شوید. در

We can actually say both to get off the beaten track,

واقع می‌توانیم بگوییم که هر دو از مسیر شکست خورده خارج شویم، از

to go off the beaten track.

مسیر شکسته خارج شویم.

The beaten path as well.

مسیر ضرب و شتم نیز.

So yeah, track or path as you'll see.

بنابراین بله، مسیر یا مسیر را همانطور که خواهید دید. بیرون

To get off the beaten track, to go off the beaten track

آمدن از مسیر

or path, it means to visit a place

یا مسیر پرتگاه، به معنای بازدید از مکانی است

that is not well known or frequently visited.

که چندان شناخته شده یا زیاد بازدید نمی شود.

For example, we prefer destinations

برای مثال، ما مقصدهایی را ترجیح می‌دهیم

that are off the beaten path to avoid crowds.

که از مسیر معمولی دور هستند تا از شلوغی جلوگیری کنیم.

Oh yeah, so

اوه بله، پس

excuse me one moment.

یک لحظه ببخشید.

Jingle time jingle.

جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ.

(jazzy skatting)

(اسکیت جازی)

Keep hydrated, we prefer destinations

هیدراته خود را حفظ کنید، ما مقصدهایی را ترجیح می دهیم

that are off the beaten path to avoid crowds.

که از مسیر معمولی دور هستند تا از شلوغی جلوگیری کنیم.

I think a lot of people like to go off the beaten path

من فکر می‌کنم بسیاری از مردم دوست دارند از مسیر شکسته خارج شوند،

'cause it's quieter.

زیرا آرام‌تر است.

There are fewer tourists,

گردشگران کمتر،

fewer holiday makers and you can get away from the crowds.

تعطیلات‌سازان کمتری وجود دارد و می‌توانید از شلوغی دور شوید.

Other expressions, actually some of you said

عبارات دیگر، در واقع برخی از شما گفتید به

to hit the road, yeah.

جاده بروید، بله.

Because if you look at this, it could be

زیرا اگر به این نگاه کنید، ممکن است

when you're working, you go off track,

زمانی باشد که کار می‌کنید، از مسیر خارج می‌شوید،

you start something different.

چیزی متفاوت را شروع می‌کنید.

So all of those are good idioms, right? Which exist as well.

پس همه آنها اصطلاحات خوبی هستند، درست است؟ که هم وجود دارند.

I'm not gonna stay on them.

من روی آنها نمی مانم

I'm gonna move on just because of time.

من فقط به خاطر زمان ادامه می دهم.

"What does splurge mean?"

ولخرجی یعنی چی؟

To splurge means to spend a lot of money, yeah.

ولخرجی یعنی خرج کردن پول زیاد، بله.

So to hit the road, it's Natalia,

بنابراین برای رفتن به جاده، این ناتالیا است،

you can hit the road means to start the journey.

شما می توانید به جاده بزنید به معنای شروع سفر است.

Joy said, "Go off track" means to get distracted.

شادی گفت: «از مسیر خارج شو» یعنی حواس پرت شدن.

And to hit the road running means to start something

و دویدن در جاده به معنای شروع کاری است

and you are well prepared for it.

و به خوبی برای آن آماده شده اید.

So all of those are great, really, really good idioms.

بنابراین همه این اصطلاحات عالی، واقعاً، واقعاً خوب هستند.

But no, and I'm gonna move on to our next activity

اما نه، و من می خواهم به فعالیت بعدی خود ادامه دهم،

just because I've noticed the time, right.

فقط به این دلیل که متوجه زمان شده ام، درست است.

What's next? Well, let's find out what's next after idioms.

بعدش چی؟ خوب، بیایید دریابیم که بعد از اصطلاحات چه چیزی می آید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)