15 Advanced Idioms for IELTS Speaking

- Idioms if used correctly can give a big boost

- اگر اصطلاحات به درستی استفاده شوند می توانند به

to your IELTS speaking score.

نمره اسپیکینگ آیلتس شما کمک کنند.

Here are 15 less common ones

در اینجا 15 مورد کمتر رایج وجود دارد

that can help you impress the IELTS examiner.

که می تواند به شما کمک کند ممتحن آیلتس را تحت تاثیر قرار دهید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, this is Keith from English Speaking Success

سلام، این کیث از English Speaking Success

and the website, the Keith Speaking Academy.

و وبسایت، Keith Speaking Academy است.

So in this video,

بنابراین در این ویدیو،

I will explain to you how idioms can be easy to learn,

من به شما توضیح خواهم داد که چگونه اصطلاحات را می توان به راحتی یاد گرفت،

what to avoid doing with idioms,

از انجام چه کارهایی با اصطلاحات اجتناب کرد،

and I'll give you 15 advanced idioms

و به شما 15 اصطلاح پیشرفته را ارائه می دهم

that will help you become a more confident

که به شما کمک می کند تا به یک متکلم با اعتماد به نفس بیشتر

and natural speaker of English.

و طبیعی به زبان انگلیسی تبدیل شوید.

Oh yes, and there's a PDF you can click

اوه بله، و یک PDF وجود دارد که می توانید

in the description below to get all of these idioms

روی توضیحات زیر کلیک کنید تا همه این اصطلاحات را دریافت کنید

and practise.

و تمرین کنید.

Now, idioms can be difficult for students,

در حال حاضر، اصطلاحات ممکن است برای دانش آموزان دشوار باشد،

but in this video,

اما در این ویدیو،

I want to make them fun and easy for you.

می خواهم آنها را برای شما سرگرم کننده و آسان کنم.

Easy for you, well,

برای شما آسان است، خوب،

I've done that by choosing idioms

من این کار را با انتخاب اصطلاحاتی انجام داده ام

that are made up of words you probably know

که از کلماتی تشکیل شده اند که احتمالاً می دانید،

although you probably don't know the meaning

اگرچه احتمالاً معنی کل عبارت را نمی دانید

of the whole phrase.

.

And fun, because well,

و سرگرم کننده، زیرا خوب،

learning English and preparing

یادگیری زبان انگلیسی و آماده شدن

for IELTS can be and should be fun.

برای آیلتس می تواند و باید سرگرم کننده باشد.

Now the problem for many students is,

اکنون مشکل بسیاری از دانش آموزان این است،

and maybe this is you,

و شاید این شما هستید،

is they don't know which idioms to use.

این است که آنها نمی دانند از چه اصطلاحاتی استفاده کنند.

Sometimes they use outdated idioms like this one,

گاهی اوقات آنها از اصطلاحات منسوخ مانند این استفاده می کنند،

oh look at the weather.

اوه به آب و هوا نگاه کنید.

It's raining cats and dogs.

باران گربه و سگ می بارد.

And some students just use too many in the test

و برخی از دانش آموزان فقط از تعداد زیادی در آزمون استفاده می کنند

and they don't sound natural.

و طبیعی به نظر نمی رسند.

So you want to avoid all of that.

بنابراین شما می خواهید از همه اینها اجتناب کنید.

The secret is to use just a few,

راز این است که فقط از تعداد کمی

use less common ones, and use them well.

استفاده کنید، از موارد کمتر رایج استفاده کنید و به خوبی از آنها استفاده کنید.

I say less common ones

من موارد کمتر رایج را می گویم

because if you look at the Band Descriptors,

زیرا اگر به توصیفگرهای باند نگاه کنید،

which the examiner uses to evaluate you,

که آزمونگر برای ارزیابی شما از آنها استفاده می کند،

you need less common idiomatic expressions

to get a Band 7 or above.

برای دریافت باند 7 یا بالاتر به عبارات اصطلاحی کمتری نیاز دارید.

To use them correctly, I'll be upfront,

برای استفاده صحیح از آنها، من پیشاپیش خواهم بود،

this video is probably not enough.

این ویدیو احتمالا کافی نیست.

You need to go, take them,

شما باید بروید، آنها را ببرید

practise them with a teacher or with other students

، آنها را با یک معلم یا دانش آموزان دیگر تمرین کنید

and get feedback from the other people to see

و از سایر افراد بازخورد بگیرید تا ببینید

if you're using them correctly or not.

آیا درست از آنها استفاده می کنید یا نه.

Okay. So let's get cracking.

باشه. پس بیایید کرک کنیم.

15 advanced idioms to help you impress the IELTS examiner.

15 اصطلاح پیشرفته که به شما کمک می کند ممتحن آیلتس را تحت تاثیر قرار دهید.

So, first of all,

بنابراین، اول از همه،

in IELTS speaking sometimes we have to talk

در سخنرانی آیلتس گاهی اوقات باید در

about the future, right?

مورد آینده صحبت کنیم، درست است؟

So here are three idioms we can use for that.

بنابراین در اینجا سه ​​اصطلاح وجود دارد که می توانیم برای آن استفاده کنیم.

To be on the cards, something is very likely.

برای قرار گرفتن در کارت، چیزی بسیار محتمل است.

To be up in the air, something is uncertain.

در هوا بودن، چیزی نامشخص است.

To be in the bag, to be certain that you will get

در کوله بودن، مطمئن بودن از

or achieve something.

دستیابی یا رسیدن به چیزی.

Notice for all of these things,

به همه این موارد توجه کنید،

it's not, "I am on the cards" or "I'm in the bag".

این نیست، "من روی کارت هستم" یا "من در کیف هستم".

No, no, no, no.

نه نه نه نه.

It's "Something is on the cards"

این "چیزی روی کارت است"

or "Something is in the bag", right?

یا "چیزی در کیف است" است، درست است؟

Let's look at some examples.

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

Will I travel abroad more in the future?

آیا در آینده بیشتر به خارج از کشور سفر خواهم کرد؟

Yes, I think it's on the cards,

بله، فکر می‌کنم روی کارت‌ها وجود دارد،

mainly because I love discovering new cultures

عمدتاً به این دلیل که عاشق کشف فرهنگ‌های جدید

and meeting new people.

و ملاقات با افراد جدید هستم.

So notice here, we use it to reply directly to a question.

بنابراین در اینجا توجه کنید، ما از آن برای پاسخ مستقیم به یک سوال استفاده می کنیم.

I think it's on the cards.

فکر کنم روی کارت باشه

Sometimes these expressions we also put

گاهی این عبارات را

at the end of a phrase.

در آخر یک عبارت نیز قرار می دهیم.

So the beginning of the sentence will give the context

بنابراین ابتدای جمله زمینه را نشان می دهد

and then we just finish with the idiom, right.

و سپس ما فقط با اصطلاح به پایان می رسیم، درست است.

For example, well,

به عنوان مثال، خوب،

I have no idea who will win the next election.

من نمی دانم چه کسی در انتخابات بعدی پیروز می شود.

It's up in the air.

در هوا است.

Or, I think Jack will be the next president.

یا، من فکر می کنم جک رئیس جمهور بعدی خواهد بود.

Well, at least I think it's on the cards.

خوب، حداقل من فکر می کنم آن را در کارت است.

My interview went really well.

مصاحبه من واقعا خوب پیش رفت.

I think my promotion is in the bag.

فکر می کنم ارتقاء من در کیف است.

This case something is in the bag,

این مورد چیزی در کیف است

your promotion or the job, or maybe the football game.

، ترفیع یا شغل شما یا شاید بازی فوتبال.

It's in the bag.

توی کیف هست

If your team are winning five nil, then you could say,

اگر تیم شما پنج صفر برنده است، می توانید بگویید،

yeah, this game is in the bag.

بله، این بازی در کیف است.

It's certain you're going to win.

مطمئنا برنده میشی

Okay, next.

باشه بعد

Let's talk about activities that are easy

بیایید در مورد فعالیت هایی صحبت کنیم که انجام آنها آسان

or difficult to do.

یا دشوار است.

First idiomatic expression, to be a big ask.

اولین عبارت اصطلاحی ، یک سوال بزرگ.

No, ask.

نه بپرس

Yeah, not ASS. (chuckles)

آره، نه ASS. (میخندد

To be a big ass. (mimics fart sound)

) الاغ بزرگ بودن. (صدای گوز را تقلید می کند

To be a big ass is to be an idiot.

) الاغ بزرگ بودن، احمق بودن است.

This is to be a big ASK

این یک ASK بزرگ است

As in to ask a question, right?

همانطور که برای پرسیدن یک سوال، درست است؟

You can see, you probably know each word

می بینید، شما احتمالاً هر کلمه را می دانید،

but the whole meaning means it's difficult to do

اما معنی کامل آن به این معنی است که انجام آن دشوار است

and it will need some sacrifice, okay?

و نیاز به فداکاری دارد، خوب؟

For example, the government in my country wants

به عنوان مثال، دولت در کشور من می خواهد

to be carbon neutral by 2030.

تا سال 2030 کربن خنثی شود.

I think that's a big ask, right?

فکر می کنم این یک سوال بزرگ است، درست است؟

That's difficult.

این سخت است.

We'll need a lot of sacrifice.

ما به فداکاری زیادی نیاز خواهیم داشت.

Of course, to be carbon neutral means

البته، خنثی بودن کربن به این معنی است

that the carbon emissions we are putting

که انتشار کربنی

out will be the same as those that we remove, right.

که ما خارج می‌کنیم، همان انتشار کربنی است که حذف می‌کنیم، درست است.

There's that balance.

این تعادل وجود دارد.

You cannot use to be a big ask

شما نمی توانید از یک درخواست بزرگ استفاده کنید و

just to say something is difficult.

فقط بگویید چیزی دشوار است.

So you can't say, well, playing football is a big ask.

بنابراین نمی توان گفت، خوب، فوتبال بازی کردن یک درخواست بزرگ است.

No, playing football is difficult,

نه، فوتبال بازی کردن سخت است،

maybe.

شاید.

You could say winning the World Cup is a big ask, right?

شما می توانید بگویید که قهرمانی در جام جهانی یک سوال بزرگ است، درست است؟

'cause that's difficult, there's a lot of practise

چون سخت است ، تمرین

and sacrifice needed to do it.

و فداکاری زیادی برای انجام آن لازم است.

Okay. The opposite, to be easy.

باشه. برعکس، آسان بودن.

We can say to be a walk in the park.

می توانیم بگوییم قدم زدن در پارک هستیم.

Simple.

ساده.

Or to be a breeze.

یا نسیم بودن.

A breeze is a gust of wind (mimics wind)

نسیم وزش باد (تقلید باد) است

that moves smoothly and easily.

که به آرامی و به راحتی حرکت می کند.

So something is a breeze, it's easy to do, right?

بنابراین چیزی یک نسیم است، انجام آن آسان است، درست است؟

I could say speaking, English is a breeze for me

می توانم بگویم صحبت کردن، انگلیسی برای من یک نسیم است

or giving a five minute presentation is a walk

یا ارائه یک سخنرانی پنج دقیقه ای

in the park for me.

برای من پیاده روی در پارک است.

I find it easy, right. Great.

به نظرم آسان است، درست است. عالی.

However, I would say giving a presentation in Chinese,

با این حال، من می گویم ارائه به زبان چینی،

ooh, that's not a walk in the park.

اوه، این پیاده روی در پارک نیست.

That is a big ask.

این یک سوال بزرگ است.

Got it? Great.

فهمیدم؟ عالی.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Next, sometimes in IELTS speaking, you are asked if somebody

بعد، گاهی اوقات در سخنرانی آیلتس، از شما می پرسند که آیا کسی

or the government should do something

یا دولت باید کاری انجام دهد

or do you agree this is a good idea?

یا موافقید که این ایده خوبی است؟

For example, right, the examiner may ask,

به عنوان مثال، درست است، ممتحن ممکن است بپرسد،

should the government ban mobile phones in schools?

آیا دولت باید تلفن همراه را در مدارس ممنوع کند؟

Do you agree with this idea?

آیا شما با این ایده موافق هستید؟

You could say,

شما می توانید بگویید،

no, I reckon the government is barking up the wrong tree,

نه، من فکر می کنم دولت در حال پارس کردن درخت اشتباه است،

this approach is totally wrong.

این رویکرد کاملا اشتباه است.

Right.

درست.

The expression, the idiom,

عبارت، اصطلاح

is to be barking up the wrong tree.

، پارس کردن از درخت اشتباه است.

You can imagine a dog trying to chase a cat

شما می توانید تصور کنید که سگی سعی می کند گربه را تعقیب کند

but if it's the wrong tree, they're going the wrong way.

، اما اگر درخت اشتباهی باشد، راه را اشتباه می رود.

Right?

درست؟

So it means to have the wrong idea

بنابراین به معنای داشتن ایده اشتباه

or the wrong approach.

یا رویکرد اشتباه است.

And notice, it's to be barking.

و توجه کنید، آن را به پارس است.

It must be the present continuous.

باید حال استمراری باشد.

You are barking up the wrong tree.

شما در حال پارس کردن از درخت اشتباهی هستید.

You can't say you bark up the wrong tree.

شما نمی توانید بگویید که از درخت اشتباهی پارس می کنید.

No. Always present continuous, right?

نه. همیشه پیوسته وجود دارد، درست است؟

Here's another idiom for the same question.

در اینجا یک اصطلاح دیگر برای همان سوال وجود دارد.

So should the government ban mobile phones in schools?

پس آیا دولت باید تلفن همراه را در مدارس ممنوع کند؟

Yes, I reckon the government has hit the nail on the head.

بله، من فکر می‌کنم دولت به سرش زده است.

Banning mobile phones would help education no end.

ممنوعیت تلفن های همراه به آموزش بدون پایان کمک می کند.

So, the idiom is to hit the nail on the head.

بنابراین، اصطلاح این است که میخ بر سر می کوبید.

You can imagine, right?

می توانید تصور کنید، درست است؟

You've got a nail,

hit it on the head is to get it absolutely right.

شما یک میخ دارید،

آن را به سر بزنید تا کاملا درست شود.

To be spot on, right.

درست است.

So if you agree with an idea or an approach,

پس اگر با یک ایده یا رویکرد موافق هستید،

you can say, yes, you have hit the nail on the head

می توانید بگویید بله، شما میخ به سر زده اید

or the government has hit the nail on the head.

یا دولت میخ به سر زده است.

And I've just noticed another idiom in there, no end.

و من به تازگی متوجه یک اصطلاح دیگر در آنجا شده ام، بدون پایان.

This will help education

این به آموزش کمک می کند

or this will improve education no end.

یا این امر باعث بهبود آموزش بی پایان خواهد شد.

"No end" isn't literally infinite, it means a lot, right?

"بدون پایان" به معنای واقعی کلمه بی نهایت نیست، معنی زیادی دارد، درست است؟

If you practise English every day,

اگر هر روز انگلیسی را تمرین کنید،

that will help your speaking no end.

به صحبت کردن شما بی پایان کمک می کند.

A lot.

زیاد.

Learn these idioms that will help your IELTS score no end.

این اصطلاحات را بیاموزید که به شما کمک می کند تا در آیلتس شما امتیازی نداشته باشید.

A lot.

زیاد.

Now, a quick tip about these idioms.

در حال حاضر، یک نکته سریع در مورد این اصطلاحات.

What sometimes happens, this is a common mistake,

اتفاقی که گاهی پیش می‌آید، این یک اشتباه رایج است،

is that students try to put the idioms

این است که دانش‌آموزان سعی می‌کنند اصطلاحات را

in different tenses and connect ideas

در زمان‌های مختلف بگذارند و ایده‌ها را به هم متصل کنند

and say something like, the government has hit the nail

و چیزی بگویند که دولت

on the head with the mobile phones in education problem.

با تلفن همراه در مشکل آموزش و پرورش ضربه خورده است.

And it gets complicated

و پیچیده می شود

and you are more likely to make grammatical mistakes.

و احتمال اشتباهات گرامری شما بیشتر است .

Keep it simple.

آن را ساده نگه دارید.

My suggestion, or my tip, is to use the idiom

پیشنهاد من یا نکته من این است که از اصطلاح

in a separate clause or a separate sentence.

در یک بند جداگانه یا یک جمله جداگانه استفاده کنید.

Typically give kind of a context

معمولاً

or an explanation in the first sentence,

در جمله اول نوعی زمینه یا توضیحی ارائه دهید،

and then the idiom in the second one, right?

و سپس اصطلاح را در جمله دوم، درست است؟

Well, with the issue of banning mobile phones in schools,

خب، با بحث ممنوعیت موبایل در مدارس،

I think the government has hit the nail on the head.

فکر می‌کنم دولت به سرش زده است.

Bam, your idiom in a separate clause,

بام، اصطلاح شما در یک بند جداگانه

you're less likely to make grammatical mistakes.

، کمتر احتمال دارد که اشتباهات گرامری داشته باشید.

Great. Let's move on.

عالی. بیایید ادامه دهیم.

Now, here's a nice little idiom

حالا، وقتی ممتحن از شما می پرسد، یک اصطلاح کوچک زیبا وجود دارد

when the examiner asks you, and is that important?

، و آیا این مهم است؟

The idiom is, not the be-all and end-all.

اصطلاح است، نه همه چیز و پایان همه چیز.

Which means something is important

یعنی چیزی مهم است

but it's not the only important thing.

اما تنها چیز مهم نیست.

For example, is money important to you?

مثلا آیا پول برای شما مهم است؟

Well it's not the be-all and end-all,

خوب این همه چیز نیست،

there are more important things in life as well,

چیزهای مهم تری نیز در زندگی وجود دارد،

right, like family and friends.

درست است، مانند خانواده و دوستان.

Or, do you think computers are important in schools?

یا فکر می کنید کامپیوتر در مدارس مهم است؟

Well, yes but, they're not the be-all and end-all,

خوب، بله، اما، آنها همه چیز نیستند،

I mean the quality of the teaching is probably

منظورم این است که کیفیت تدریس احتمالاً

just as important as the equipment in the schools.

به اندازه تجهیزات موجود در مدارس مهم است.

And here's another common question the examiner asks,

و در اینجا یک سوال رایج دیگر است که ممتحن می پرسد،

do you know a lot about cooking?

آیا شما چیزهای زیادی در مورد آشپزی می دانید؟

Do you know a lot about football?

آیا در مورد فوتبال چیزهای زیادی می دانید؟

Do you know a lot about blah, blah, blah, blah?

آیا چیزهای زیادی در مورد بلا، بل، بل، بل، بلا می دانید؟

And what do you say?

و چه می گویید؟

Yes, I do. No, not really.

بله، من انجام می دهم. نه، نه واقعا.

Or use one of these idioms.

یا از یکی از این اصطلاحات استفاده کنید.

Yeah, I'm really clued up on football,

بله، من واقعاً به فوتبال علاقه

I know lots about it.

دارم، چیزهای زیادی در مورد آن می دانم.

Well, not much, but my brother is really clued up

خوب، زیاد نیست، اما برادر من واقعاً

on cooking.

از آشپزی مطلع است.

He is, like, the next MasterChef.

او، مانند، مسترشف بعدی است.

So, to be clued up on something is to know a lot about it.

بنابراین، آگاهی از چیزی، دانستن چیزهای زیادی در مورد آن است.

Lovely expression.

بیان دوست داشتنی

I'm clued upon that.

من از آن سرنخ دارم.

Or you are not clued up on that.

یا شما در مورد آن آگاهی ندارید.

You can also say, I am clueless,

شما همچنین می توانید بگویید، من نادان هستم،

to say you know nothing about it, right?

که بگویم شما چیزی در مورد آن نمی دانید، درست است؟

Do you know a lot about football?

آیا در مورد فوتبال چیزهای زیادی می دانید؟

Well, to be honest, I'm clueless about football.

خب، راستش را بخواهید، من از فوتبال بی اطلاع هستم.

I don't even know who is winning the league at the moment.

من حتی نمی دانم در حال حاضر چه کسی قهرمان لیگ می شود.

I'll tell you what I'm clueless about.

من به شما می گویم که از چه چیزی بی خبرم.

I am clueless about cars.

من از ماشین ها بی خبرم

When people say, what kind of car have you got?

وقتی مردم می گویند چه نوع ماشینی دارید؟

I say a blue one. (laughs)

من می گویم یک آبی. (می خندد)

I'm clueless about cars.

من از ماشین ها بی خبرم.

Notice the prepositions, right?

به حروف اضافه توجه کنید، درست است؟

Get this right.

این را درست دریافت کنید.

I'm clued up on something, but I'm clueless about something.

من از چیزی خبر دارم، اما از چیزی بی خبرم.

Got it? Great.

فهمیدم؟ عالی.

Tell me, what are you clued up on?

به من بگو، از چه چیزی خبر داری؟

Now we can't finish this video without looking at the topic

اکنون نمی‌توانیم این ویدیو را بدون نگاه کردن به

of talking about people, whether you talk about friends

موضوع صحبت کردن در مورد افراد، چه در مورد دوستان

or family or part two question in IELTS speaking.

یا خانواده یا سؤال قسمت دوم در سخنرانی آیلتس، تمام کنیم.

Describe a person who, dim, dim, dumb, dumb, dumb, right?

فردی را توصیف کنید که کم نور، تار، گنگ، گنگ، گنگ، درست است؟

So here are a couple of idioms you could use.

بنابراین در اینجا چند اصطلاح وجود دارد که می توانید استفاده کنید.

First of all, to give your all.

اول از همه، همه چیز خود را بدهید.

To give your all,

تمام توانت را بدهی،

which means to do your best.

یعنی تمام تلاشت را بکن.

To not put a foot wrong.

برای اینکه پا را اشتباه نگذاریم.

To not put a foot wrong, to not make any mistakes.

برای اینکه پای خود را اشتباه نگذارید، هیچ اشتباهی نکنید.

So for example,

بنابراین، برای مثال،

maybe you want to talk about a person you admire.

شاید بخواهید در مورد فردی که تحسینش می کنید صحبت کنید.

You might say, I admire my mother

ممکن است بگویید، من مادرم را تحسین می کنم

because she always gives her all.

زیرا او همیشه همه چیزش را می دهد.

Or I admire my father because he always gave his all, right.

یا من پدرم را تحسین می کنم زیرا او همیشه تمام تلاشش را می کرد.

Okay, and it means to try their best.

بسیار خوب، و به این معنی است که بهترین تلاش خود را بکنند.

This is the kind of idiom that you probably

این همان اصطلاحی است که احتمالاً

when you hear it, you can probably guess the meaning, right?

وقتی آن را می شنوید، احتمالاً می توانید معنی آن را حدس بزنید، درست است؟

She gives her all.

او همه چیزش را می دهد.

But when you come to speak, you may say she tries her best.

اما وقتی برای صحبت می آیید، ممکن است بگویید او تمام تلاشش را می کند.

That's easier to say.

گفتنش راحت تره

But she gives her all just takes you up a level.

اما او همه چیزش را می دهد فقط شما را یک سطح بالا می برد.

I dunno if advanced is the right word,

نمی‌دانم پیشرفته‌تر کلمه درستی است یا

but it's a little bit more sophisticated,

نه، اما کمی پیچیده‌تر،

slightly more natural.

کمی طبیعی‌تر است.

It's a nice expression.

تعبیر خوبی است

Now, not to put a foot wrong,

حالا، برای اینکه اشتباه نکنیم،

we often use this with never, right?

ما اغلب این را با never استفاده می کنیم، درست است؟

For example, he never puts a foot wrong.

مثلاً هیچ وقت پایش را اشتباه نمی گذارد.

He never makes a mistake, right?

او هرگز اشتباه نمی کند، درست است؟

My brother, right, was really careful at school.

برادر من، درست است، در مدرسه بسیار مراقب بود.

He never put a foot wrong.

او هرگز پایش را اشتباه نمی گذاشت.

He studied well, he aced all his exams,

او خوب درس می‌خواند، تمام امتحاناتش را قبول

and he just never got into trouble. (giggles)

می‌کرد و هرگز به مشکل نمی‌خورد. (میخندد)

Clever boy.

پسر باهوش.

Notice that we can change the tense, right?

توجه کنید که ما می توانیم زمان را تغییر دهیم، درست است؟

He never puts a foot wrong

او هرگز پا را اشتباه نمی گذارد

or he never put a foot wrong.

یا هرگز پا را اشتباه نمی گذارد.

Foot is always singular.

پا همیشه مفرد است.

And notice what I mentioned earlier,

و به آنچه قبلاً اشاره

that I try and use it in a separate clause, right?

کردم توجه کنید، که سعی می کنم از آن در یک بند جداگانه استفاده کنم، درست است؟

He was very clever at school.

او در مدرسه بسیار باهوش بود.

He never put a foot wrong.

او هرگز پایش را اشتباه نمی گذاشت.

It's kind of isolated.

یه جورایی جدا شده

So you're less likely to make mistakes.

بنابراین کمتر احتمال دارد که اشتباه کنید.

And a final idiomatic expression,

و آخرین عبارت اصطلاحی،

one that I really like, is to be a hard act to follow.

چیزی که من واقعاً دوست دارم، این است که عملی سخت باشد.

And this comes from the idea of theatre.

و این از ایده تئاتر می آید.

When somebody performs very well,

وقتی کسی عملکرد بسیار خوبی داشته باشد،

it's gonna be hard to do as well as that person.

انجام آن به اندازه آن شخص سخت خواهد بود.

To be a hard act to follow.

عملی سخت برای دنبال کردن.

So it's difficult

بنابراین کار

for anyone else to do as well as that person.

برای هر کس دیگری به اندازه آن شخص دشوار است.

For example, the queen was a wonderful person.

مثلاً ملکه آدم فوق العاده ای بود.

She's going to be a hard act to follow.

دنبال کردن او کار سختی خواهد بود.

So there you have it. 15 advanced idioms.

خب! حالا شما مالک آن هستید. 15 اصطلاح پیشرفته

Keep practising them until you become comfortable.

تمرین آنها را تا زمانی که راحت شوید ادامه دهید.

Remember, it takes time, but step by step,

به یاد داشته باشید، زمان می برد، اما گام به گام

you will move from being a struggling English student

، از یک دانش آموز انگلیسی در حال مبارزه

to being a confident English speaker.

به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس تبدیل خواهید شد.

And that's my goal to help you reach that position.

و این هدف من کمک به شما برای رسیدن به آن موقعیت است.

If you've enjoyed the video,

اگر از ویدیو لذت بردید،

please do subscribe and turn on the notifications.

لطفاً مشترک شوید و اعلان‌ها را روشن کنید.

If you want more help to becoming a confident speaker

اگر کمک بیشتری برای تبدیل شدن به یک سخنران با اعتماد به نفس

of English and to prepare the IELTS speaking test,

انگلیسی و آماده سازی آزمون اسپیکینگ آیلتس می خواهید

check out my online course,

، دوره آنلاین من،

IELTS Speaking Success; Get a Band 7+ Gold.

IELTS Speaking Success را بررسی کنید. یک باند 7+ طلا دریافت کنید.

It helps you with exam strategy,

این به شما در استراتژی امتحان کمک می کند

building up your use of idioms through model answers,

، استفاده از اصطلاحات را از طریق پاسخ های مدل،

through recorded videos,

از طریق ویدیوهای ضبط شده

private group, and two live lessons a month.

، گروه خصوصی و دو درس زنده در ماه افزایش می دهد.

There's lots there. Go and check it out.

چیزهای زیادی وجود دارد برو و بررسیش کن.

The link is down below in the description.

لینک زیر در توضیحات موجود است.

Oh, and do remember, also pick up the PDF

اوه، و به یاد داشته باشید، PDF

of today's idioms so you can keep practising

اصطلاحات امروزی را نیز بردارید تا بتوانید به تمرین ادامه دهید

to become that confident and natural English speaker.

تا به آن سخنور انگلیسی مطمئن و طبیعی تبدیل شوید.

Listen my friend, thank you so much

گوش کن دوست من، خیلی ممنون

for watching the video today.

که امروز ویدیو را تماشا کردی.

I hope you enjoyed it

امیدوارم از آن لذت برده

and I am looking forward to seeing you in the next video

باشید و مشتاقانه منتظر دیدار شما در ویدیوی بعدی هستم

just around the corner.

.

Take care, my friend. Bye bye.

مراقب خودت باش دوست من. خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)