IELTS Speaking Idioms: CHALLENGES

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Gonna come up to idioms,

- به اصطلاحات می رسیم،

which means it's time for this.

که به این معنی است که زمان آن فرا رسیده است.

♪ I want some idioms ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ I want them now ♪

♪ من آنها را می خواهم ♪

♪ I want some idioms ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ But I don't know how ♪

♪ اما نمی دانم چگونه ♪

♪ How to learn them ♪ ♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪ ♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

- I can't sing.

- نمی توانم بخوان

♪ All that I know now ♪

♪ تمام آنچه که اکنون می دانم ♪

- Great radio voice, terrible singer.

- صدای رادیویی عالی، خواننده وحشتناک.

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که من اکنون چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know when I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم زمانی که واقعاً چنین فکر می کنم ♪

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که اکنون چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم آنها را ♪

♪ All I know when I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم وقتی واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که اکنون برخی اصطلاحات را می خواهم ♪

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

- How to learn them.

- چگونه آنها را یاد بگیرم.

Kristen, where can you buy the cup?

کریستن، از کجا می توانی فنجان را بخری؟

I think the answer must be obvious.

من فکر می کنم پاسخ باید واضح باشد.

Go to Cambridge University.

به دانشگاه کمبریج بروید.

That's where I bought it. (laughs)

اونجا خریدمش (می خندد)

Great, where can I buy the cup?

عالی، فنجان را از کجا بخرم؟

Now then, where are we?

حالا پس کجا هستیم؟

So, let me take you off there, Kristen,

بنابراین، اجازه دهید شما را از آنجا خارج کنم، کریستن،

because we're gonna be looking at these...

زیرا ما به این موارد نگاه خواهیم کرد...

I'm gonna look at three idioms related to challenges

من به سه اصطلاح مربوط به چالش ها

and problem solving.

و حل مسئله نگاه خواهم کرد.

Can you guess them?

آیا می توانید آنها را حدس بزنید؟

Here is the first idiom.

در اینجا اولین اصطلاح است.

Oh dear, oh dear.

اوه عزیز، اوه عزیز.

First idiom coming up.

اولین اصطلاح مطرح می شود.

Number one.

شماره یک

Ready?

آماده است؟

What is this?

این چیه؟

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

Just write your answer in the chat.

فقط پاسخ خود را در چت بنویسید.

(gentle music continues)

(موسیقی ملایم ادامه دارد)

(gentle music continues)

(موسیقی ملایم ادامه دارد)

Wow, very, very interesting, right?

وای خیلی خیلی جالبه درسته؟

So, the answer there was, lots of you got it,

بنابراین، پاسخی که وجود داشت، بسیاری از شما متوجه شدید،

is to hit the nail on the head.

ضربه زدن به سر است.

Notice,

توجه کنید،

you can't say, to hit the nail,

نمی توانید بگویید، ضربه زدن به میخ،

that doesn't really mean anything.

واقعاً هیچ معنایی ندارد.

To hit the nail, no.

برای زدن میخ، نه.

You must say to hit the on the head, right?

باید بگی ضربه به سرت، درسته؟

The head is the top.

سر بالاست.

And it's to get the perfect answer

و اساساً برای دریافت پاسخ

or solution, basically.

یا راه حل کامل است.

So, remember we're talking about problem solving.

بنابراین، به یاد داشته باشید که ما در مورد حل مشکل صحبت می کنیم.

You hit the nail on the head

when you said, the government needs to change direction.

وقتی گفتی دولت باید جهتش را عوض کند، میخ را زدی.

You hit the nail on the head, you got the perfect answer.

میخ را زدی، جواب کامل را گرفتی.

Now, other idioms that some of you said,

حالا اصطلاحات دیگری که بعضی از شما گفتید

was to nail it,

میخ زدن بود

and that means to do something...

و این یعنی کاری کردن...

Whoops.

اوووف.

To do something

کاری را

perfectly, which is similar,

کاملاً انجام دادن، که شبیه است،

to nail it.

میخکوب کردن آن.

You nailed it.

شما آن را میخکوب کردید.

You will nail it.

شما آن را میخکوب خواهید کرد. این

Is to do something perfectly.

است که کاری را به طور کامل انجام دهیم.

So, it's a similar related thing.

بنابراین، این یک چیز مرتبط مشابه است.

Somebody mentioned to nail down

یکی اشاره کرد که میخ کند

and yes, and to nail down is to fix.

و بله، و میخ زدن برای رفع است.

Let's nail down some dates.

بیایید برخی از خرماها را مشخص کنیم.

Let's fix some dates.

بیایید چند تاریخ را تنظیم کنیم.

Or let's nail down some ideas,

یا اجازه دهید برخی از ایده ها را حل کنیم،

is to fix something.

این است که چیزی را اصلاح کنیم.

So we can also say that,

بنابراین ما نیز می‌توانیم این را بگوییم،

but that's not really about challenges or problem solving.

اما این واقعاً در مورد چالش‌ها یا حل مشکل نیست.

Okay, lovely. Great ideas.

باشه دوست داشتنی ایده های عالی

You're really good you guys.

شما بچه ها واقعا خوب هستید

Very, very good.

خیلی خیلی خوبه

Let's have a look at the next idiom.

بیایید نگاهی به اصطلاح بعدی بیندازیم.

That was number one.

این شماره یک بود.

Here is number two.

اینجا شماره دو است.

(upbeat reggae music)

(موسیقی شاد رگی)

What is this?

این چیست؟

Remember it's connected to challenges and problem solving.

به یاد داشته باشید که با چالش ها و حل مشکل مرتبط است.

(upbeat reggae music)

(موسیقی شاد رگی)

Hmm.

هوم.

(upbeat reggae music continues)

(موسیقی شاد رگی ادامه دارد)

- Wow, great ideas, guys.

- وای، ایده های عالی، بچه ها.

(upbeat reggae music continues)

(موسیقی شاد رگی ادامه دارد)

♪ Ooh ♪

♪ اوه ♪

(upbeat reggae music continues)

(موسیقی شاد رگی ادامه دارد)

(Keith chuckles)

(کیث می خندد)

- Nice.

- خوب است.

♪ Oh, oh, oh ♪

♪ اوه، اوه، اوه ♪

(upbeat reggae music continues)

(موسیقی شاد رگی ادامه دارد)

♪ Whoa, whoa, whoa ♪

♪ اوه، اوه، اوه ♪

(upbeat reggae music continues)

(موسیقی شاد رگی ادامه دارد)

- Okay.

- باشه.

So, there are so many possibilities.

بنابراین، امکانات بسیار زیادی وجود دارد.

The one I'm thinking of

اونی که بهش فکر میکنم

is to be up against the wall, right?

اینه که رو به دیوار باشه، درسته؟

If you look at it, he's there, he's up.

اگر به آن نگاه کنید، او آنجاست، او بالاست.

He's up against the wall.

او رو به دیوار است.

Not easy and not clear, I know.

آسان و روشن نیست، می دانم.

Not very, very clear.

نه خیلی خیلی واضح

But to be up against the wall,

اما قرار گرفتن در برابر دیوار،

up against the wall is to be in a difficult situation

قرار گرفتن در برابر دیوار، قرار گرفتن در موقعیتی دشوار

with no easy solution.

و بدون راه حل آسان است.

So, when you face a challenge

بنابراین، وقتی با چالشی روبرو می شوید

and it's really difficult,

و واقعاً دشوار است،

you can be up against the wall.

می توانید مقابل دیوار قرار بگیرید.

For example, I was up against the wall when my boss moved

برای مثال، زمانی که رئیسم

the deadline forward one week.

ضرب الاجل را یک هفته به جلو برد، روبروی دیوار ایستاده بودم.

So, the deadline was next week.

بنابراین، آخرین مهلت هفته آینده بود.

He moved it forward to this week.

او آن را به این هفته منتقل کرد.

I was up against the wall, right?

من رو به دیوار بودم، درسته؟

Difficult situation.

وضعیت دشوار.

Very similar idioms.

اصطلاحات بسیار مشابه

To have your back to the wall

پشت کردن به دیوار

is the same thing, right?

همان چیزی است، درست است؟

To be up against the wall, have your back to the wall.

برای قرار گرفتن در برابر دیوار، پشت خود را به دیوار نگه دارید.

It's the same.

همین طور است.

To be between a rock and a hard place.

بین صخره و جای سخت بودن

You're between a rock and a hard place.

شما بین یک سنگ و یک مکان سخت هستید.

It's the same.

همین طور است.

You're against two walls, if you like.

اگر دوست داری با دو دیوار روبرو هستی.

It's very, very difficult.

خیلی خیلی سخته

You're in a difficult place.

تو در جای سختی هستی

You're between a rock and a hard place.

شما بین یک سنگ و یک مکان سخت هستید.

It's in a difficult situation.

در شرایط سختی است.

So, these three all mean the same thing

بنابراین، این سه به یک معنی هستند

and very, very good to use in this context, right?

و استفاده از آن در این زمینه بسیار بسیار خوب است، درست است؟

Very, very relevant.

خیلی خیلی مرتبط

Now then,

حالا پس از آن،

some of you had other idioms that I'll just add

برخی از شما اصطلاحات دیگری داشتید که من فقط اضافه می کنم

because one or two of them, I mean they are great.

زیرا یکی دو تا از آنها، یعنی عالی هستند.

There are so many, right?

خیلی زیاد هستند، درست است؟

Related to that picture that are related to challenges.

مربوط به آن تصویر است که مربوط به چالش است.

To rack your brains,

به کار انداختن مغز،

was a good one.

کار خوبی بود.

To rack your brains is to think hard

به کار انداختن مغز، به سختی

of a solution.

به راه حل فکر می کند.

To rack your brains.

تا مغزت را بهم بزنی

Mind blowing, something is mind blowing.

حواس پرت است، چیزی دمیدن ذهن است.

Yes, it's something's difficult.

بله، چیزی سخت است.

To blow your mind,

منفجر کردن ذهن شما،

is to amaze you.

شگفت زده کردن شماست.

It can be positive and negative.

می تواند مثبت و منفی باشد.

It blows my mind.

ذهنم را به هم می زند.

It's amazing. It's great.

شگفت انگیز است. عالیه

Or something is so stupid or so difficult,

یا چیزی آنقدر احمقانه یا دشوار است که

it blows my mind.

ذهنم را به هم می زند.

So, it can be both positive and negative.

بنابراین، می تواند مثبت و منفی باشد.

Okay, but these are different, really different idioms.

بسیار خوب، اما اینها اصطلاحات متفاوت و واقعاً متفاوتی هستند.

But there were lots of them.

اما تعداد آنها زیاد بود.

To blow off steam was a good idiom.

خاموش کردن بخار اصطلاح خوبی بود.

To brainstorm, yeah.

برای طوفان فکری، آره.

There are lots of other idioms there.

بسیاری از اصطلاحات دیگر در آنجا وجود دارد.

I don't wanna get into too many to confuse you,

من نمی‌خواهم وارد بسیاری از موارد شوم که شما را گیج کنم،

but let's leave them there.

اما بیایید آنها را آنجا رها کنیم.

That's great.

این عالی است.

Let's move on to the next idiom.

بیایید به اصطلاح بعدی برویم.

Number three is this one.

شماره سه این یکی است.

Oh, and look, the sun is coming out.

اوه، و ببین، خورشید در حال بیرون آمدن است.

What a surprise.

چه شگفتی.

What on earth is this one?

این یکی چیست؟

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

(Keith chuckles)

(کیث می خندد)

(gentle piano music continues)

(موسیقی ملایم پیانو ادامه دارد)

(gentle piano music continues)

(موسیقی ملایم پیانو ادامه دارد)

(gentle piano music continues)

(موسیقی ملایم پیانو ادامه دارد)

Fatma, too hard?

فاطمه، خیلی سخت است؟

Maybe, maybe.

شاید، شاید.

But listen, some of you have absolutely got it

اما گوش کنید، برخی از شما کاملاً آن را دریافت کرده‌اید

and it was to pull out all the stops.

و این بود که همه چیز را کنار بگذارید.

You can see in there

در آنجا می توانید ببینید

that the person is pulling the stop signs out on the road.

که شخص در حال بیرون کشیدن علائم توقف در جاده است.

So, this one was meant to be, to pull out all the stops,

بنابراین، این یکی باید باشد، تا تمام موانع را کنار بگذارد،

which means to do everything possible

که به معنای انجام هر کاری ممکن

to overcome a challenge.

برای غلبه بر یک چالش است.

If you want to find the origin of that idiom,

اگر می‌خواهید منشا آن اصطلاح را پیدا کنید،

you can join my "150 Idioms" course

می‌توانید به دوره «150 اصطلاح» من بپیوندید

'cause it's one of those that I explain in there.

، زیرا این یکی از مواردی است که در آنجا توضیح می‌دهم.

So to do everything possible, everything you can,

بنابراین برای انجام هر کاری که ممکن است، هر کاری که می توانید،

you give all your energy to overcome the challenge.

تمام انرژی خود را صرف غلبه بر چالش می کنید.

For example, to meet the deadline,

به عنوان مثال، برای رسیدن به مهلت مقرر،

we pulled out all the stops

ما تمام مراحل را کنار گذاشتیم

and worked through the weekend.

و تا آخر هفته کار کردیم.

Made a big, big effort, right?

تلاش بزرگ و بزرگی انجام داد، درست است؟

To pull out all the stops.

برای بیرون کشیدن همه توقف ها.

Somebody said, to remove the roadblocks,

یک نفر گفت، رفع موانع

is also possible.

نیز امکان پذیر است.

It's another kind of expression,

این نوع دیگری از بیان است،

to remove the roadblocks.

حذف موانع راه.

I think that's less common as an idiom, but you can say it.

من فکر می کنم که کمتر به عنوان یک اصطلاح رایج است، اما می توانید آن را بگویید.

We also use that, right, to remove the roadblocks.

ما همچنین از آن برای حذف موانع جاده استفاده می کنیم.

Oh, I'm such a perfectionist, aren't I?

اوه، من خیلی کمال گرا هستم، نه؟

You can tell.

می توانید بگویید.

Get the right font. (laughs)

فونت مناسب را دریافت کنید. (می خندد)

It's the same idea.

همین فکر است.

I mean, if you look at the picture,

منظورم این است که، اگر به تصویر نگاه کنید،

the idea of you've got hurdles, you've got...

این ایده که شما موانعی دارید، دارید...

Well no, it's a different idea.

خوب نه، این یک ایده متفاوت است.

It's, sorry, it's a very, very different idea.

متأسفم، این یک ایده بسیار بسیار متفاوت است.

To remove the roadblocks is,

برداشتن موانع راه،

to remove the

برداشتن

hurdles or obstacles.

موانع یا موانع است.

(keyboard clicking)

(کلیک کردن بر روی صفحه کلید)

So it's, sorry, it's a very different idiom,

بنابراین، متأسفم، این یک اصطلاح بسیار متفاوت است،

different meaning, excuse me.

معنای دیگری دارد، ببخشید.

But I can see why from the picture, you have the same.

اما من می توانم از روی عکس بفهمم که چرا شما هم همین را دارید.

Others that came out.

دیگرانی که بیرون آمدند.

There were a few others that were similar.

چند نفر دیگر هم بودند که مشابه بودند.

Don't give up.

تسلیم نشو

Stop and look.

بایست و نگاه کن

Keep going.

ادامه بده

All of these.

همه اینها.

But yes, so those are the key ones that we've got.

اما بله، بنابراین این موارد کلیدی هستند که ما داریم.

Excellent. Good.

عالی خوب

Those are the idioms.

این اصطلاحات هستند.

What is coming up next?

بعدش چی میشه؟

Well, coming up next, let's have a look.

خوب، در آینده، بیایید نگاهی بیندازیم.

Switch from idioms.

تغییر از اصطلاحات.

I think it's a listening bingo.

من فکر می کنم این یک بینگو گوش دادن است.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)