IELTS Speaking Idioms: HOSPITALS

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Idioms, in which case we need this.

- اصطلاحات، در این صورت ما به این نیاز داریم.

♪ I want some idioms and I want them now ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم و اکنون آنها را می خواهم ♪

♪ I want some idioms but I don't know how ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم اما نمی دانم چگونه ♪

♪ How do I remember how to remember them ♪

♪ چگونه به یاد بیاورم که چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know and I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم و واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که من مقداری می خواهم اصطلاحات اکنون ♪

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

♪ I want some idioms and I want them now ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم و اکنون آنها را می خواهم ♪

- Oh, I want some idioms and I want them now.

- اوه، من چند اصطلاح می خواهم و اکنون آنها را می خواهم.

Great, idioms.

عالی، اصطلاحات.

We're gonna talk about different idioms.

ما در مورد اصطلاحات مختلف صحبت خواهیم کرد.

Can you guess these idioms?

آیا می توانید این اصطلاحات را حدس بزنید؟

I'm gonna show you a picture

من یک عکس به شما نشان می دهم

and I want you to guess what the idiom is.

و می خواهم حدس بزنید اصطلاح چیست. به

What do you think the idiom is?

نظر شما اصطلاح چیست؟

Are you ready?

آیا شما آماده اید؟

Here is number one.

اینجا شماره یک است. به

What do you think this is?

نظر شما این چیست؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Any guesses?

حدس میزنید؟

Be the crafter.

صنعتگر باشید

Be is good, you can see.

بودن خوب است، می توانید ببینید.

What about the arrow?

در مورد پیکان چطور؟

Where is the arrow?

فلش کجاست؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Busy as a bee, maybe.

شاید به عنوان یک زنبور مشغول باشد.

(Keith laughing)

(کیث می خندد)

Be a patient patient.

صبور باشید.

Be the line is a very good guess.

Be the line حدس بسیار خوبی است.

Not quite.

نه کاملا.

Be the sewer.

فاضلاب باشد.

Okay, so the sewer, what's another word?

خوب، پس فاضلاب، کلمه دیگری چیست؟

What is the sewer doing?

فاضلاب چه می کند؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Iryna, you are a star.

ایرینا، تو یک ستاره هستی.

Be the sewer, no.

فاضلاب باشد، نه.

Layla, thank you for your comments.

لیلا ممنون از نظراتت

Be the bee's knees, maybe, ha ha.

زانوهای زنبور باش، شاید، ها ها.

Be on pins and needles, very good test.

روی پین و سوزن باشید، تست بسیار خوبی است.

Very good guess.

حدس خیلی خوبیه

Very good guess.

حدس خیلی خوبیه

The answer for this one is the following.

پاسخ این یکی به شرح زیر است.

Let me show you.

بذار بهت نشون بدم

To be on the mend.

رو به بهبود بودن

Be on the mend.

در حال بهبود باشید.

The sewer is mending.

فاضلاب در حال تعمیر است.

To mend is to fix or repair.

ترمیم به معنای تعمیر یا تعمیر است.

To be on the mend, well done, Iryna,

بهبودی، آفرین، ایرینا،

is to be getting better or recovering from a sickness.

بهتر شدن یا بهبودی از یک بیماری است.

For example, I was off work ill for two weeks,

به عنوان مثال، من دو هفته مرخصی کار بودم،

but now I am on the mend.

اما اکنون در حال بهبودی هستم.

To be on the mend.

رو به بهبود بودن

So when you are getting better, you can say to everybody,

بنابراین وقتی خوب می شوید، می توانید به همه بگویید،

I am on the mend.

من در حال بهبود هستم.

I am on the mend.

من در حال بهبودی هستم.

It's like your body is fixing itself.

انگار بدنت داره خودش رو درست میکنه

Is repairing itself.

داره خودش رو تعمیر میکنه

Excellent, good.

عالی، خوب

That was it, that was number one.

همین بود، شماره یک بود.

Let's move on to number two.

بیایید به شماره دو برویم.

What about this one?

در مورد این یکی چطور؟

Can you guess this idiom?

آیا می توانید این اصطلاح را حدس بزنید؟

This one will be easier now.

این یکی در حال حاضر آسان تر خواهد بود.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

To be on call.

در تماس بودن.

A lot of people said to be on a call.

خیلی ها گفتند در تماس هستند.

To be on the call.

در تماس بودن

No, nothing, to be on call.

نه، هیچی، در حال تماس باشم.

If you look at the picture, well it's hard, I know,

اگر به تصویر نگاه کنید، خوب سخت است، می دانم،

but be on call.

اما در تماس باشید.

Yeah, without the, I should have done cross.

بله، بدون آن، باید کراس را انجام می دادم.

To be on call means be available

آماده بودن به معنای در دسترس بودن

at any time needed but not officially on duty.

در هر زمان لازم است اما به طور رسمی در حال انجام وظیفه نیست.

So you are not, I'm not sure.

پس شما نیستید، من مطمئن نیستم.

I don't think you are paid at least not full pay

من فکر نمی کنم به شما دستمزد می دهند، حداقل

if you are on call.

اگر در حال تماس باشید، دستمزد کامل دریافت نمی کنید.

So you are not working,

بنابراین شما کار نمی کنید،

you may be enjoying time with your family,

ممکن است از زمان با خانواده خود لذت ببرید،

but you must be available to be on call.

اما باید در دسترس باشید تا در تماس باشید.

For example, some doctors have

به عنوان مثال، برخی از پزشکان

to be on call over the weekends.

باید در تعطیلات آخر هفته آماده باش باشند.

In case there's an emergency.

در صورت وجود اورژانس

So it just means be available, be on call, be available.

بنابراین فقط به معنای در دسترس بودن، در تماس بودن، در دسترس بودن است.

Just be careful.

فقط مواظب باش

No at, no the, no nothing.

نه در، نه، نه هیچ چیز.

On call, to be on call.

در تماس، در تماس بودن.

Well done, some of you got that.

آفرین، بعضی از شما متوجه شدید.

Well done indeed.

آفرین واقعا

Next one, number three.

بعدی شماره سه

What is this?

این چیه؟

Can you guess this idiom?

آیا می توانید این اصطلاح را حدس بزنید؟

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

(Keith chuckling)

(کیث قهقهه)

Empty the clock, what?

ساعت را خالی کن، چی؟

(Keith chuckling)

(کیث خندیدن)

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

That's enough.

بس است.

Yang Yang, thank you very much.

یانگ یانگ، خیلی ممنون.

Shizuka, spot on.

شیزوکا، نقطه به نقطه.

Round the clock.

شبانه روزی.

Round the clock, as you can see.

شبانه روز، همانطور که می بینید.

Very good guesses from a lot of you,

حدس های بسیار خوبی از طرف بسیاری از شما،

but the answer is round the clock.

اما پاسخ شبانه روزی است.

And this means all day and night,

و این یعنی تمام روز و شب،

or more idiomatically, just nonstop.

یا اصطلاحاً، فقط بدون توقف.

For example, some nurses work round the clock

به عنوان مثال، برخی از پرستاران

at the weekend.

در تعطیلات آخر هفته به صورت شبانه روزی کار می کنند.

Some nurses work round the clock at the weekend.

برخی از پرستاران در تعطیلات آخر هفته شبانه روز کار می کنند.

So you can work round the clock.

بنابراین می توانید شبانه روز کار کنید.

You can say to work round the clock,

می‌توان گفت شبانه روز کار می‌کنی،

you can say to be on call round the clock.

می‌توان گفت شبانه‌روز در تماس باشی.

If you're a student, maybe you study round the clock.

اگر دانشجو هستید، شاید شبانه روز مطالعه کنید.

The night before an exam you may study round the clock

شب قبل از امتحان می توانید بطور شبانه روزی

basically nonstop.

بدون وقفه مطالعه کنید.

All day, all night, 24 hours.

تمام روز، تمام شب، 24 ساعت.

But it's idiomatic so you can be more

اما اصطلاحی است بنابراین می توانید

liberal in your use.

در استفاده آزادتر باشید.

Great, round the clock.

عالیه شبانه روزی

Excellent, good, well done.

عالی، خوب، خوب انجام شد.

Round the clock.

شبانه روزی.

Let's move on, the last one, number four.

بیایید ادامه دهیم، آخرین، شماره چهار.

Can you guess this one, the last one?

آیا می توانید این یکی، آخرین مورد را حدس بزنید؟

The easy one maybe.

ساده ترین شاید

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Oh, you are on the right lines, Samira.

اوه، شما در خط درست هستید سمیرا.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

This is a bit hard.

این کمی سخت است.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Sibel, almost.

سیبل، تقریبا.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

I like it, Edith.

من آن را دوست دارم، ادیت.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Good guess, Raihan.

خوب حدس بزن، رایحان.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Some very, very good guesses.

چند حدس خیلی خیلی خوب.

Let me bring you back in together.

بگذار با هم بیاورم تو

This one, not to be out of the forest

این یکی، نه برای بیرون بودن از جنگل،

but to be out of the woods.

بلکه برای اینکه بیرون از جنگل باشد.

The woods is another word for forest.

جنگل واژه دیگری برای جنگل است.

Definitely in the UK I think we say the woods is the forest.

قطعا در انگلستان فکر می کنم ما می گوییم جنگل جنگل است.

So we don't normally say to be out of the forest,

بنابراین ما معمولاً نمی گوییم که خارج از جنگل باشد،

we say to be out if the woods with a double,

می گوییم در خارج از جنگل با علامت S مضاعف،

sorry, with a plural S.

متاسفم، با S جمع می گوییم

And it means to be out of danger.

و به معنای خارج از خطر بودن است.

Usually we use it in the negative.

معمولا ما از آن به صورت منفی استفاده می کنیم.

I am not out of the woods.

من خارج از جنگل نیستم.

For example, the patient is stable now,

به عنوان مثال، بیمار در حال حاضر پایدار است،

so that means the patient had a problem,

به این معنی که بیمار مشکل داشته است،

but now they are okay.

اما اکنون آنها خوب هستند.

Let's make it easier, the patient is better now,

بیایید کار را راحت تر کنیم، حال بیمار بهتر است،

but she's not out of the woods yet.

اما او هنوز از جنگل بیرون نیامده است.

So it means she's not completely out of danger.

بنابراین به این معنی است که او کاملاً از خطر خارج نشده است.

Maybe there was a big accident, they were sick,

شاید تصادف بزرگی رخ داده باشد، آنها مریض بوده اند،

they did an operation and she's better,

عمل کرده اند و او بهتر است،

but she's not out of the woods.

اما او از جنگل بیرون نیست.

We can use this not just about hospitals,

ما می‌توانیم از این نه تنها در مورد بیمارستان‌ها،

but at work, with friends, any kind of situation,

بلکه در محل کار، با دوستان، در هر موقعیتی استفاده کنیم،

even kind of joking a bit where you are, whoops.

حتی در جایی که هستید، کمی شوخی کنیم.

I dunno, where you are in trouble for something.

نمی دانم کجا برای چیزی در مشکل هستید.

I dunno, I'm trying to think,

نمی دانم، سعی می کنم

for example, with children.

مثلاً با بچه ها فکر کنم.

When children do something bad and the parents find out

وقتی بچه‌ها کار بدی انجام می‌دهند و والدین متوجه می‌شوند

and the children think that they've got away with it,

و بچه‌ها فکر می‌کنند که از این کار خلاص شده‌اند،

that they're okay, but they may say, oh, I think we're okay,

حالشان خوب است، اما ممکن است بگویند، اوه، فکر می‌کنم ما خوب هستیم،

but we are not out of the woods yet.

اما ما خارج از این کار نیستیم. جنگل هنوز

Our parents may find out what we've done.

والدین ما ممکن است بفهمند ما چه کار کرده ایم.

So you can use it in different contexts,

بنابراین می‌توانید از آن در زمینه‌های مختلف استفاده کنید،

but it's very common in the hospital context where somebody,

اما در بستر بیمارستانی که در آن فردی،

a patient has an operation and they're better,

یک بیمار عمل می‌کند و بهتر است، بسیار رایج است،

but they're not out if the woods just yet.

اما اگر جنگل هنوز بیرون نیامده است.

So they're not 100% better.

بنابراین آنها 100٪ بهتر نیستند.

They're not out of danger.

آنها خارج از خطر نیستند.

Good, four idioms.

خوب، چهار اصطلاح.

I have a bonus idiom for you, which was the last one.

من یک اصطلاح جایزه برای شما دارم که آخرین مورد بود.

The bonus idiom was to be in the thick of it.

اصطلاح پاداش این بود که در ضخامت آن باشد.

To be in the thick of it means

در انبوه بودن به معنای

to be deeply involved in an activity or situation,

درگیر شدن عمیق در یک فعالیت یا موقعیت،

any kind of situation or activity and you are involved,

هر نوع موقعیت یا فعالیتی است و شما درگیر

doing a lot there.

انجام کارهای زیادی در آنجا هستید.

For example, hospitals are nearly always very busy

به عنوان مثال، بیمارستان‌ها تقریباً همیشه بسیار شلوغ هستند

and as nurses, we are in the thick of it.

و ما به عنوان پرستار درگیر آن هستیم.

We are in the center of the activity.

ما در مرکز فعالیت هستیم. ما

We are deeply involved in the activity.

عمیقا درگیر فعالیت هستیم.

That's it, to be in the thick of it.

همین، در ضخامت آن بودن.

Again, you can use this for work,

باز هم، شما می توانید از این برای کار،

for hospitals, for families.

برای بیمارستان، برای خانواده استفاده کنید.

It's a lot of activity

این فعالیت زیاد است

and the parents are in the thick of it.

و والدین درگیر آن هستند.

When you're organizing a birthday party

وقتی

with all the children, the parents are in the thick of it.

با همه بچه ها جشن تولدی ترتیب می دهید، والدین درگیر آن هستند.

They're in the center of all the activity.

آنها در مرکز همه فعالیت ها هستند.

A lot of idioms.

بسیاری از اصطلاحات.

I don't wanna throw too much of you,

من نمی خواهم زیاد از شما پرتاب کنم،

but this is just a reference that you can have and can use.

اما این فقط یک مرجع است که می توانید داشته باشید و می توانید از آن استفاده کنید.

Excellent.

عالی

(upbeat music)

(موسیقی شاد)