Boost Your Vocabulary for IELTS Speaking with Stories

- If you want to discover one of the most powerful ways

- اگر می خواهید یکی از قدرتمندترین راه های

to learn vocabulary, keep watching.

یادگیری لغات را کشف کنید، به تماشای آن ادامه دهید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, it's Keith from the Keith Speaking Academy.

سلام، این کیث از آکادمی سخنرانی کیث است.

You know, many students struggle

می دانید، بسیاری از دانش آموزان

with learning vocabulary, right?

با یادگیری واژگان مشکل دارند، درست است؟

Maybe they see new words,

شاید کلمات جدیدی را ببینند،

but they don't really understand them,

اما واقعا آنها را درک نکنند،

or they half learn a word, but can't use it.

یا یک کلمه را نیمه یاد بگیرند ، اما نتوانند از آن استفاده کنند.

Or maybe learn a word and then poof forget it.

یا شاید یک کلمه یاد بگیرید و سپس پوف آن را فراموش کنید.

(Keith chuckles)

(کیث خندید)

In this video, I'm going to tell you the secret weapon,

در این ویدیو قصد دارم سلاح مخفی

(imitates explosion banging)

(تقلید از انفجار انفجار) را

for learning vocabulary, stories and storytelling.

برای یادگیری لغات، داستان و داستان گویی به شما بگویم.

I'll explain to you first how to learn with stories,

اول نحوه یادگیری با استوری ها را برای شما توضیح می دهم،

secondly, why they work,

دوم اینکه چرا آنها کار می کنند

and thirdly, I'll give you an example with a story.

و سوم اینکه یک مثال با داستان می زنم.

Okay, sound good?

باشه، صدا خوبه؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

So how can you learn vocabulary with stories?

پس چگونه می توان واژگان را با داستان ها یاد گرفت؟

There are two basic things you can do.

دو کار اساسی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

The first one is to learn vocabulary

اولین مورد یادگیری واژگان

by reading and listening to stories.

با خواندن و گوش دادن به داستان است.

And the second is to learn vocabulary by telling stories.

و دوم یادگیری واژگان با گفتن داستان است.

Let's take the first one.

بیایید اولی را بگیریم.

When you are reading and listening to stories,

وقتی در حال خواندن و گوش دادن به داستان هستید،

ideally you want to be reading a story

در حالت ایده آل می خواهید داستانی را بخوانید

or listening to a story that is slightly above your level.

یا به داستانی گوش دهید که کمی بالاتر از سطح شما باشد.

So if you pick up a story

بنابراین اگر داستانی را انتخاب کنید

and you can understand around 80%,

و بتوانید حدود 80 درصد را بفهمید،

that's ideal, right?

ایده آل است، درست است؟

If you can understand 100%,

اگر بتوانید 100% درک کنید،

it might be too easy and a bit boring.

ممکن است خیلی آسان و کمی خسته کننده باشد.

If you can only understand 50%,

اگر فقط 50% را بتوانید درک کنید،

it might be too difficult and too challenging.

ممکن است خیلی سخت و بسیار چالش برانگیز باشد.

So look for something just above your level, right?

بنابراین به دنبال چیزی بالاتر از سطح خود باشید، درست است؟

When you are reading a story, focus on the plot.

وقتی در حال خواندن داستان هستید، روی طرح داستان تمرکز کنید. روی

Focus on understanding what is happening,

درک آنچه اتفاق می‌افتد تمرکز کنید،

understand the characters, the events, the setting.

شخصیت‌ها، رویدادها، محیط را درک کنید.

Don't focus on the vocabulary, focus on the plot.

روی واژگان تمرکز نکنید، روی داستان تمرکز کنید.

Trying to piece together what is happening.

تلاش برای جمع آوری آنچه در حال رخ دادن است.

A bit like a jigsaw puzzle, okay?

کمی شبیه یک پازل، باشه؟

The vocabulary kind of comes second.

نوع واژگان در رتبه دوم قرار می گیرد. تقریباً در پس زمینه

You will learn vocabulary unintentionally

به طور ناخواسته واژگان را یاد خواهید گرفت

almost in the background.

.

I recommend that with words you don't understand

توصیه می‌کنم با کلماتی که نمی‌فهمید

to try and guess the meaning from the context.

سعی کنید معنی را از روی متن حدس بزنید.

Most of the time you will be able to.

بیشتر اوقات شما قادر خواهید بود.

Don't look up every word, for sure.

مطمئناً هر کلمه را جستجو نکنید.

If you feel a word is interesting

اگر احساس می کنید کلمه ای جالب است

or a word comes up again, and again, and again,

یا کلمه ای بارها و بارها و بارها مطرح می شود،

so it's a key word, then yes, look it up, make a note.

بنابراین یک کلمه کلیدی است، بله، آن را جستجو کنید، یادداشت کنید.

Try and learn that word, okay?

سعی کنید و آن کلمه را یاد بگیرید، خوب؟

But certainly try not to focus

اما مطمئناً سعی کنید

on looking up all of the words,

روی جستجوی همه کلمات تمرکز نکنید،

focus on the story, understanding that.

روی داستان تمرکز کنید و آن را درک کنید.

Now, the second thing I mentioned

حالا دومین موردی که اشاره کردم

is to learn vocabulary by telling stories.

یادگیری لغات با قصه گفتن است.

So the best way to do this is when you've finished listening

بنابراین بهترین راه برای انجام این کار این است که وقتی گوش دادن

to a story or reading, is put it up to one side,

به یک داستان یا خواندن آن را تمام کردید، آن را در یک طرف قرار دهید

and try and retell the story in your own words.

و سعی کنید داستان را با کلمات خودتان بازگو کنید.

Maybe you can record yourself.

شاید بتوانید خودتان را ضبط کنید.

Maybe if you want, you can write it out

شاید اگر می خواهید، می توانید آن را بنویسید

or just speak out loud.

یا فقط با صدای بلند صحبت کنید.

This is not a test, right?

این یک آزمایش نیست، درست است؟

So if you can't do it or you forget some keywords,

بنابراین اگر نمی توانید آن را انجام دهید یا برخی از کلمات کلیدی را فراموش کردید،

go back to the story and check,

به داستان برگردید و بررسی کنید،

oh, yeah, that's the word, and then carry on.

اوه، بله، این کلمه است، و سپس ادامه دهید.

So you can use the original story as a support

بنابراین می‌توانید از داستان اصلی به عنوان پشتیبان

as you are retelling the story, right?

در حین بازگویی داستان استفاده کنید، درست است؟

Retell, tell again.

بازگو کن، دوباره بگو

The other thing you can do

کار دیگری که می توانید انجام دهید

is just take some of the key words

این است که فقط برخی از کلمات کلیدی را انتخاب کنید

and make up your own story.

و داستان خود را بسازید.

Maybe a story related to that one or similar,

شاید داستانی مرتبط با آن داستان یا مشابه باشد،

but not the same, just making up your own story.

اما نه یکسان، فقط داستان خود را می سازید.

Either way, you are not trying to reproduce

در هر صورت، شما سعی نمی کنید

the same story perfectly.

همان داستان را به طور کامل بازتولید کنید.

You're just retelling to practice

شما فقط در حال بازگویی هستید تا با

using some of that vocabulary that you've been reading.

استفاده از برخی از واژگانی که خوانده اید تمرین کنید.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

Right, so why do stories work?

درست است، پس چرا داستان ها کار می کنند؟

Well, listen, let me tell you, right?

خوب، گوش کن، بگذار به تو بگویم، درست است؟

I've got a friend, right, Tom,

من یک دوست دارم، درست است، تام،

and he works over in Manchester.

و او در منچستر کار می کند.

He works as an accountant for a major tech company.

او به عنوان حسابدار در یک شرکت بزرگ فناوری کار می کند.

He doesn't mind his job,

او به کار خود اهمیتی نمی دهد،

though the job can be a bit monotonous.

اگرچه این کار می تواند کمی یکنواخت باشد.

But for him it pays the rent,

اما برای او اجاره را پرداخت می کند

which is the most important thing.

که مهمترین چیز است.

Now, what's happening, when I start to tell you a story,

حالا، چه اتفاقی می‌افتد، وقتی من شروع به تعریف داستان می‌کنم،

your mind engages, and you try to understand

ذهن شما درگیر می‌شود و سعی می‌کنید

the character, the plot, the events.

شخصیت، طرح داستان، وقایع را درک کنید.

Basically what's happening is the story is a great way

اساساً آنچه اتفاق می افتد این است که داستان راهی عالی

of engaging you in the learning event.

برای درگیر کردن شما در رویداد یادگیری است. علاوه بر این

What's more, most stories,

، بیشتر داستان ها،

for most stories, it can be a fun way of learning.

برای اکثر داستان ها، می تواند یک روش سرگرم کننده برای یادگیری باشد.

And that means your retention of vocabulary,

و این بدان معنی است که حفظ واژگان شما، به

your remembering of vocabulary is gonna be deeper

خاطر سپردن واژگان شما عمیق تر

and better.

و بهتر خواهد شد.

If a story is relevant to you,

اگر داستانی به شما مرتبط باشد،

again, research tells us your, the depth of learning

باز هم تحقیقات به ما می گوید که عمق یادگیری

will be much stronger.

بسیار قوی تر خواهد بود.

What's more stories help bring out emotions and feelings,

چه بیشتر، داستان‌ها به بیان احساسات و عواطف کمک می‌کنند،

which again can increase your understanding,

که دوباره می‌تواند درک شما را افزایش دهد،

and build your interest,

علاقه‌تان را افزایش دهد

and help your learning become stronger.

و به یادگیری شما کمک کند قوی‌تر شود.

From purely a language point of view, having a story,

از نقطه نظر زبان صرف ، داشتن داستان،

well, learning vocabulary means you're learning words

خوب، یادگیری واژگان به این معنی است که شما کلمات را

in context, which means that it's gonna be more memorable.

در متن یاد می گیرید، به این معنی که خاطره انگیزتر خواهد بود.

You are gonna learn not only the word,

شما نه تنها کلمه،

but the phrase the word is used in.

بلکه عبارتی که کلمه در آن استفاده می شود را یاد خواهید گرفت.

You're gonna learn how to use it from the context.

نحوه استفاده از آن را از متن یاد خواهید گرفت.

And you should remember it better

و شما باید آن را بهتر به خاطر بسپارید

because the story gives that structure

زیرا داستان ساختار

and framework to remember words better.

و چارچوبی را برای به خاطر سپردن کلمات بهتر می دهد.

The great thing about stories

نکته مهم در مورد داستان‌ها

is not only can you learn vocabulary,

این است که نه تنها می‌توانید واژگان را یاد بگیرید،

and a lot of that is kind of unintentional learning,

و بسیاری از آن‌ها نوعی یادگیری ناخواسته است، بلکه اگر در حال گوش دادن هستید،

you also expose yourself to English,

خود را در معرض انگلیسی،

to the rhythm, maybe the sound, if you are listening.

ریتم، شاید صدا قرار می‌دهید.

You expose yourself to lots of grammar, vocabulary.

شما خود را در معرض گرامر و واژگان زیادی قرار می دهید .

They're also a great way to review language

آنها همچنین یک راه عالی برای مرور زبان

just by reading or listening to stories.

فقط با خواندن یا گوش دادن به داستان هستند.

Nowadays with the internet, stories are pervasive.

امروزه با اینترنت، داستان ها فراگیر شده اند.

They're everywhere, right?

آنها همه جا هستند، درست است؟

You can access books, films, videos, podcasts,

شما می‌توانید به کتاب‌ها، فیلم‌ها، ویدیوها، پادکست‌ها،

all sorts of stories everywhere on the internet.

انواع داستان‌ها در همه جای اینترنت دسترسی داشته باشید.

So there are no more excuses, my friend,

پس دوست من دیگر بهانه ای

not to use stories.

برای استفاده نکردن از استوری وجود ندارد.

Get out there and go and find some.

برو بیرون و برو و تعدادی پیدا کن.

Okay, so we've seen how to learn with stories

خوب، پس ما دیدیم که چگونه با داستان ها یاد بگیریم

and why they can be good.

و چرا آنها می توانند خوب باشند.

I'm now gonna give you an example of a real story,

من اکنون نمونه ای از یک داستان واقعی را به شما می زنم،

so you can see how your mind works,

تا بتوانید ببینید که ذهن شما چگونه کار می کند،

how you start to engage with the story,

چگونه شروع به درگیر شدن با داستان می کنید،

try to make sense of what's happening.

سعی کنید آنچه را که اتفاق می افتد درک کنید.

It'd be interesting to see if you can start guessing

جالب است که ببینیم آیا می‌توانید

the meaning of some words.

معنای برخی از کلمات را حدس بزنید.

As we go through, I'll explain the meaning of some words

همانطور که به این موضوع می پردازیم، معنای برخی از کلمات

and how they're used to help you understand,

و نحوه استفاده از آنها را برای کمک به درک شما توضیح خواهم داد،

but overall, hopefully you'll see how this can be a fun

اما در کل، امیدوارم خواهید دید که چگونه این می تواند یک

and engaging way of learning vocabulary.

روش سرگرم کننده و جذاب برای یادگیری لغات باشد.

All right, let's begin.

خوب، بیایید شروع کنیم.

I have this friend Tom,

من این دوست تام را دارم

who works in a bustling city center office in Manchester.

که در یک دفتر شلوغ مرکز شهر در منچستر کار می کند.

He works as an accountant for a major tech company.

او به عنوان حسابدار در یک شرکت بزرگ فناوری کار می کند.

He doesn't mind it, although the job can be monotonous.

او بدش نمی‌آید، اگرچه کار می‌تواند یکنواخت باشد.

It pays the rent, and for Tom,

کرایه را پرداخت می کند و برای تام

that's the most important thing.

این مهمترین چیز است.

We both have this other mate, Peter,

هر دوی ما این همسر دیگر، پیتر را داریم

who lives up in Scotland,

که در اسکاتلند زندگی می کند،

and he has a starkly different career.

و او حرفه ای کاملاً متفاوت دارد.

Okay, so to clarify.

خوب، برای روشن شدن.

Tom who works in a bustling city center office.

تام که در یک دفتر شلوغ مرکز شهر کار می کند .

Bustling means busy or full of activity, right?

شلوغی به معنای شلوغ یا پر از فعالیت است، درست است؟

You can't say I am bustling.

نمیشه گفت من شلوغم

No, you say a place is bustling.

نه، شما می گویید یک مکان شلوغ است.

You can talk about a bustling city,

شما می توانید در مورد یک شهر شلوغ،

a bustling office, a bustling workspace, okay?

یک دفتر شلوغ، یک فضای کاری شلوغ صحبت کنید، خوب؟

Don't pronounce the T, bustling.

T، شلوغ را تلفظ نکنید.

We said he doesn't mind his job.

گفتیم از کارش بدش نمی آید.

That means his job is okay.

یعنی کارش خوبه

He doesn't like it, but he doesn't dislike it.

او آن را دوست ندارد، اما از آن بدش نمی آید.

The job can be monotonous.

کار می تواند یکنواخت باشد.

Monotonous is an adjective meaning unchanging

یکنواخت صفتی است به معنای تغییر ناپذیر

and boring, okay?

و خسته کننده، خوب؟

We can talk about a monotonous job, a monotonous speech,

می توان از یک شغل یکنواخت، یک سخنرانی یکنواخت،

a monotonous meeting, a monotonous voice, and so on.

یک جلسه یکنواخت، یک صدای یکنواخت و ... صحبت کرد.

Finally, this other mate, a mate is a friend.

در نهایت، این همسر دیگر، یک همسر یک دوست است.

Peter, he has a starkly different career.

پیتر، او حرفه ای کاملا متفاوت دارد.

Starkly, what a lovely word.

به شدت، چه کلمه دوست داشتنی.

Starkly different career.

حرفه کاملا متفاوت

So starkly is an adverb meaning very used with different,

So starkly یک قید است به معنای بسیار با متفاوت،

very different.

بسیار متفاوت استفاده می شود.

It's a collocation, starkly different.

این یک ترکیب است، کاملا متفاوت است.

Right, let's carry on with the story.

درست است، بیایید به داستان ادامه دهیم.

I wonder what Peter actually does.

من تعجب می کنم که پیتر واقعا چه می کند.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

So Peter is a freelance website designer

بنابراین پیتر یک طراح وب سایت آزاد است

and he loves the thrill of creating something new

و هیجان ایجاد چیزی جدید

and unique from scratch.

و منحصر به فرد را از ابتدا دوست دارد.

He's responsible for making his clients' ideas

او مسئول زنده کردن ایده های مشتریانش از

come alive visually.

نظر بصری است.

Basically, it's up to him to ensure each design is perfect.

اساساً، اطمینان از کامل بودن هر طرح به عهده اوست.

Peter has the advantage of flexibility

پیتر از مزیت انعطاف پذیری برخوردار است،

because he works from home,

زیرا او از خانه کار می کند،

which actually suits him down to the ground.

که در واقع برای او مناسب است.

He tells me his day starts with a hot cup of coffee,

او به من می‌گوید روزش با یک فنجان قهوه داغ،

a flip through his latest design briefs,

ورق زدن آخرین طرح‌های کوتاه‌اش

and then hours of dedicated work.

و سپس ساعت‌ها کار اختصاصی شروع می‌شود.

So yeah, he's a website designer.

بنابراین بله، او یک طراح وب سایت است.

What a great job, right?

چه کار عالی، درست است؟

So he creates something new from scratch,

بنابراین او چیز جدیدی را از ابتدا خلق می کند،

from scratch.

از ابتدا.

Scratch is literally (groans) scratch,

خراش به معنای واقعی کلمه (نال) خراش است،

is from the beginning.

از ابتدا است.

It's idiomatic, from scratch, from the beginning.

این اصطلاحی است، از ابتدا، از ابتدا.

So you can start from scratch

بنابراین می توانید از ابتدا شروع کنید

or you can create or build something from scratch.

یا می توانید چیزی را از ابتدا بسازید یا بسازید.

We said that the job or the fact he works from home

ما گفتیم که شغل یا این که او در خانه کار می کند

actually suits him down to the ground.

واقعاً برای او مناسب است.

Another great idiom to suit you down to the ground

یک اصطلاح عالی دیگر که برای شما مناسب است به این

means it's a perfect fit.

معنی است که کاملاً مناسب است.

It is perfect for him.

برای او عالی است.

So you could talk about a job suits you down to the ground.

بنابراین می توانید در مورد شغلی که برای شما مناسب است صحبت کنید.

The weather, the hot weather suit, doesn't.

آب و هوا، لباس هوای گرم، اینطور نیست.

The mild weather suits me down to the ground,

آب و هوای معتدل تا روی زمین به من می‌آید،

or maybe certain clothes,

یا شاید لباس‌های خاصی

like this shirt suit me down to the ground, maybe.

مانند این پیراهن تا روی زمین به من می‌آید.

Finally, we talked about his day starts with a flip through

در نهایت، ما در مورد شروع روز او با ورق زدن

his latest design briefs.

جدیدترین طرح کوتاه صحبت کردیم.

So a flip is a turning over.

بنابراین یک تلنگر یک چرخش است.

The verb to flip, to turn over.

فعل تلنگر کردن، برگرداندن.

You can flip a page in a book.

می توانید یک صفحه از یک کتاب را ورق بزنید.

You can flip a pancake.

می توانید یک پنکیک را برگردانید.

You can flip an egg, right?

شما می توانید یک تخم مرغ را برگردانید، درست است؟

So he's flipping through his design briefs.

بنابراین او در حال ورق زدن بریف طراحی خود است.

His briefs here are the design instructions,

شورت او در اینجا دستورالعمل طراحی است،

not his briefs, like his underpants.

نه شورت او، مانند زیرشلوار.

That's a different meaning, nothing to do with that.

این معنای دیگری دارد، هیچ ربطی به آن ندارد.

Okay, that's the story so far.

خوب، داستان تا اینجا همین است.

Let's carry on.

ادامه بدیم

What's gonna happen?

چه اتفاقی خواهد افتاد؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

Tom on the other hand,

از سوی دیگر، تام

says there are often days when he is bored silly.

می‌گوید اغلب روزهایی وجود دارد که حوصله‌اش سر می‌رود.

He shuffles papers, crunches numbers,

او کاغذها را به هم می‌ریزد، اعداد را خرد می‌کند،

and is constantly snowed under with work.

و مدام با کار زیر برف می‌ریزد.

But he seems to carry on, I guess, you know,

اما به نظر می رسد که او همچنان به کار خود ادامه می دهد، می دانید،

always reminding himself of the stability

همیشه ثبات

and security his job provides.

و امنیت را به خود یادآوری می کند که شغلش فراهم می کند.

Interestingly, last month, the three of us met up

جالب اینجاست که ماه گذشته ما سه نفر با هم آشنا شدیم

and the strangest thing happened.

و عجیب ترین اتفاق افتاد.

So the story so far.

بنابراین داستان تا اینجا.

Tom, well, he says he's often bored silly.

تام، خوب، او می گوید که او اغلب حوصله احمقانه ای دارد.

Bored silly, idiomatic means very bored, right?

بی حوصله احمقانه، اصطلاحی یعنی خیلی بی حوصله، درست است؟

And he's constantly snowed under with work.

و مدام زیر کار برف می بارید.

To be snowed under again, idiomatic.

دوباره برف شدن زیر، اصطلاحی.

It doesn't mean you are covered in snow.

این بدان معنا نیست که شما در برف پوشیده شده اید.

It means you are very busy and you have a lot of work to do.

یعنی خیلی سرت شلوغ است و کارهای زیادی برای انجام دادن داری.

You can be snowed under with work,

شما می توانید با کار،

snowed under with emails,

برف زیر با ایمیل،

snowed under with requests to do something, and so on.

برف زیر با درخواست برای انجام کاری، و غیره. به

Notice the end of the story, there's a bit of suspense.

پایان داستان توجه کنید، کمی تعلیق وجود دارد.

What's gonna happen next in the story?

در ادامه داستان چه اتفاقی می افتد؟

Well, I'm not gonna tell you today.

خب امروز بهت نمیگم

Oh, no.

وای نه.

In fact, I would like you to tell me

در واقع، از شما می خواهم به من بگویید که

what you think happens next.

فکر می کنید در آینده چه اتفاقی می افتد. در

Leave me a comment down below.

زیر برای من نظر بگذارید به

Let me know what you think happens next in the story.

من اطلاع دهید که فکر می کنید در ادامه داستان چه اتفاقی می افتد.

I do hope with this story that you noticed,

من امیدوارم با این داستانی که متوجه شدید،

well, maybe did you notice that you were trying

خوب، شاید متوجه شده اید که سعی می کنید

to guess certain words,

کلمات خاصی را حدس بزنید،

that you were trying to make sense of what's happening?

که سعی می کردید آنچه را که اتفاق می افتد معنا کنید؟

And I hope if you try to learn some of this vocabulary,

و امیدوارم اگر سعی کنید مقداری از این واژگان را یاد بگیرید،

you will realize later that the context

بعداً متوجه خواهید شد که زمینه به

helps you remember some of these words.

شما کمک می کند برخی از این کلمات را به خاطر بسپارید.

So in today's video you've seen how you can learn vocabulary

بنابراین در ویدیوی امروز دیدید که چگونه می توانید واژگان را

by reading, listening, and telling stories.

با خواندن، گوش دادن و گفتن داستان یاد بگیرید.

You've seen why it works,

شما دیده اید که چرا کار می کند،

how it can engage your brain and your learning.

چگونه می تواند مغز و یادگیری شما را درگیر کند.

And we've had that lovely story about Tom and Peter.

و ما آن داستان دوست داشتنی را در مورد تام و پیتر داشته ایم. به

Do let me know what you think happens.

من اطلاع دهید که فکر می کنید چه اتفاقی می افتد.

Listen, if you've enjoyed the video, please do subscribe.

گوش کنید، اگر از ویدیو لذت بردید، لطفاً سابسکرایب کنید.

If you want the story and the vocabulary,

اگر داستان و واژگان

and all the ideas there is a free PDF.

و همه ایده ها را می خواهید یک PDF رایگان وجود دارد.

You can download that by clicking on the link just below.

با کلیک بر روی لینک زیر می توانید آن را دانلود کنید .

And listen, if you want more stories to help you

و گوش کنید، اگر داستان‌های بیشتری می‌خواهید که به شما کمک کند

build your vocabulary,

دایره لغات خود را بسازید، و

as well as develop your speaking skills,

همچنین مهارت‌های گفتاری خود را توسعه دهید،

why not think about joining my online course,

چرا به پیوستن به دوره آنلاین من، یعنی

IELTS speaking success?

موفقیت در سخنرانی آیلتس فکر نکنید؟

Get a band seven plus gold.

یک باند هفت به اضافه طلا بگیرید.

It's aimed at students preparing

هدف آن دانش آموزانی است که

for the IELTS speaking test.

برای آزمون اسپیکینگ آیلتس آماده می شوند.

But also we have plenty of students who are not doing IELTS,

اما همچنین ما دانش آموزان زیادی داریم که آیلتس نمی گذرانند،

but just want to develop their speaking skills.

اما فقط می خواهند مهارت های گفتاری خود را توسعه دهند.

In the course, we use stories to review vocabulary

در این دوره، ما از داستان ها برای مرور واژگانی استفاده می کنیم

that students have learned throughout the course,

که دانش آموزان در طول دوره یاد گرفته اند،

very engaging, very fun, and a great way to remember words.

بسیار جذاب، بسیار سرگرم کننده و راهی عالی برای به خاطر سپردن کلمات.

So listen, if you are interested, there's a click.

بنابراین گوش کنید، اگر علاقه دارید، یک کلیک وجود دارد.

There's a click.

یک کلیک وجود دارد.

There's a link down in the description.

یک لینک پایین در توضیحات وجود دارد.

Just click on that and if you join through that link,

فقط روی آن کلیک کنید و اگر از طریق آن پیوند بپیوندید،

you get 10% off the price of the course

10٪ از قیمت دوره

for all YouTube learners or viewers.

برای همه یادگیرندگان یا بینندگان YouTube دریافت خواهید کرد.

That's it.

خودشه.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

I hope you enjoyed the story and the video

امیدوارم از داستان و ویدیو

as much as I have enjoyed telling it to you today.

به همان اندازه که من امروز برای شما تعریف کردم لذت برده باشید.

Take care, my friends,

دوستای گلم مواظبتون باشین تو

and I'll see you in the next video.

ویدیو بعدی میبینمتون.

All the best now.

همه بهترین ها در حال حاضر.

Bye-bye.

خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)