English Idioms about my BODY

- You may know these parts of the body,

- ممکن است این قسمت های بدن را بشناسید،

but I bet you don't know

اما شرط می بندم که

all of these idioms using parts of the body.

همه این اصطلاحات را با استفاده از قسمت های بدن نمی دانید.

Let's find out how many you know.

بیایید دریابیم که چند نفر را می شناسید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, it's Keith from English Speaking Success

سلام، این کیت از English Speaking Success

and Keith Speaking Academy

و Keith Speaking Academy است

where you become a confident speaker of English.

که در آن شما به یک سخنران مطمئن انگلیسی تبدیل می شوید .

Now this is an unusual video

اکنون این یک ویدیو غیرعادی است

because the first part is actually for beginners of English,

زیرا قسمت اول در واقع برای مبتدیان انگلیسی است،

like A1, A2 level.

مانند سطح A1، A2.

The second part is more for upper intermediate,

قسمت دوم بیشتر برای سطح متوسطه

like B2 level of English.

مانند سطح B2 انگلیسی است.

However, I don't really

با این حال، من واقعاً

believe 100% in levels of English,

100٪ به سطوح انگلیسی

like A1, A2, B1.

مانند A1، A2، B1 اعتقاد ندارم.

I think it's hard to put language into boxes like that.

من فکر می کنم سخت است که زبان را در چنین جعبه هایی قرار دهیم.

I think it's just more fluid.

من فکر می کنم فقط مایع تر است.

So I think actually whatever your level,

بنابراین فکر می‌کنم در هر سطحی که باشید، در این ویدیو

you're gonna learn something new and interesting

چیز جدید و جالبی یاد خواهید گرفت

in this video.

.

I'm gonna start

من

with a simple A2 lesson about parts of the body,

با یک درس ساده A2 در مورد اعضای بدن شروع می کنم،

and all you have to do is repeat,

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که تکرار کنید،

and I bet even your B2 students,

و شرط می بندم حتی دانش آموزان B2 شما،

there are some that you don't know.

برخی از آنها را نمی دانید.

In fact, you can tell me in the comments below

در واقع می توانید در نظرات زیر به من بگویید که

which ones you didn't know.

کدام یک را نمی شناختید.

Second part of the video, I'm gonna give you 10 idioms

قسمت دوم ویدیو، من 10 اصطلاح

with some of these body parts.

با برخی از این اعضای بدن را به شما می دهم.

And all you have to do is listen and understand.

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که گوش کنید و بفهمید.

Dead simple.

Again, the ones you don't know,

ساده مرده

باز هم آنهایی که نمی شناسید،

maybe tell me in the comments below.

شاید در نظرات زیر به من بگویید.

All right, are you ready for some body parts?

بسیار خوب، آیا برای برخی از اعضای بدن آماده هستید؟

Oh, by the way, before we begin, to remind you,

به هر حال، قبل از شروع، برای یادآوری،

there is a free PDF of this video.

یک PDF رایگان از این ویدیو وجود دارد.

So you can download that, get all of the words, repeat them,

بنابراین می توانید آن را دانلود کنید، همه کلمات را دریافت کنید، آنها را تکرار کنید

and the idioms and practice them.

و اصطلاحات را تکرار کنید و آنها را تمرین کنید.

Let's get into it.

بیایید وارد آن شویم.

So parts of the body,

بنابراین، به قسمت های بدن

I will point, you guess,

اشاره می کنم، حدس بزنید،

and then I will say it.

و سپس آن را می گویم.

Let's begin down here.

بیایید از اینجا شروع کنیم.

Foot,

پا،

toes,

انگشتان پا،

big toe,

شست پا،

ball,

توپ،

heel,

پاشنه،

ankle,

مچ پا، ساق

shin,

calf,

پا، ساق پا،

knee,

زانو،

leg,

ساق پا،

arse.

آرس.

Actually in America it's gonna be ass.

در واقع در آمریکا آن را به الاغ خواهد بود.

In England we also say bum and bottom.

در انگلستان هم می گوییم بام و پایین.

(hands slap)

(سیلی زدن به دست ها)

Chest,

سینه،

arm,

بازو،

fingers,

انگشتان، شست، کف دست،

thumb,

palm,

oh, back of the hand,

آه، پشت دست، مچ، آرنج، شانه، سر،

wrist,

elbow,

shoulder,

head,

chin,

چانه، فک، گونه،

jaw,

cheek,

mouth,

دهان،

teeth,

دندان ها،

(chuckles)

(خنده)

tongue,

زبان،

nose,

بینی،

eye,

چشم،

ear.

گوش.

And that's it.

و بس.

Okay, number one, the body part foot,

بسیار خوب، شماره یک، پا بخشی از بدن،

and the idiom to put your foot in it.

و اصطلاحی که پای خود را در آن قرار دهید.

Imagine you're walking down the street, you see a dog

تصور کنید دارید در خیابان راه می روید، سگی را می بینید

and the dog is pooing on the street

و سگ در خیابان در حال پوسیدن است

and you don't see the poo and you're walking

و شما پو را نمی بینید و در حال راه رفتن هستید

and you stand in the poo,

و در استخر می ایستید،

or the shit if you like.

یا اگر دوست دارید این چرندیات.

And that is to put your foot in it.

و آن این است که پای خود را در آن قرار دهید.

It is the poo.

آن پوس است.

So the meaning is to say or do something embarrassing

پس منظور این است که ناخواسته کاری شرم آور بگوییم یا انجام دهیم

unintentionally, right?

، درست است؟

Unintentionally means without wanting to.

ناخواسته یعنی بدون اینکه بخواهی.

So we say I put my foot in it.

پس می گوییم پایم را در آن گذاشتم.

You put your foot in it. In it, you can link.

تو پاتو گذاشتی توش در آن می توانید پیوند دهید.

Okay, for example, "Oh, oh no, I forgot Jenny's party.

خوب، برای مثال، "اوه، اوه نه، جشن جنی را فراموش کردم.

It was a surprise. Oh no.

این یک سورپرایز بود. اوه نه.

And I've just told her about it.

و من همین الان به او گفتم.

Oh dear. I've really put my foot in it."

اوه عزیزم. من واقعاً پایم را در آن گذاشته ام."

Number two, leg.

شماره دو، پا

And the idiom is to leg it, to leg it, leg it.

و اصطلاح این است که آن را پا گذاشتن، به پا گذاشتن، پا گذاشتن آن.

A bit like Lego, but leg it.

کمی شبیه لگو است، اما آن را به پا کنید.

This is a UK idiom much more, right? A British one.

این یک اصطلاح انگلیسی بسیار بیشتر است، درست است؟ یک بریتانیایی

And it means to run, basically, often to run away

و اساساً به معنای فرار کردن

or to escape something.

یا فرار کردن از چیزی است.

So we say I leg it, you leg it. Very simple.

بنابراین ما می گوییم من آن را پا می گذارم، شما آن را پا بگذارید. خیلی ساده

For example, "Look, the bus is coming.

به عنوان مثال، "ببین، اتوبوس در حال آمدن است.

Quickly, leg it or we're going to miss it."

سریع، آن را پات کن وگرنه ما آن را از دست می دهیم."

The idea of escaping maybe for example, "Oh no,

ایده فرار شاید به عنوان مثال، "اوه نه،

that dog is starting to chase us.

آن سگ شروع به تعقیب ما می کند.

Leg it!"

پاش کن!"

Run away.

فرار کن

Number three, the body part is arse,

شماره سه، قسمت بدن آرس

or in America, ass.

یا در آمریکا الاغ است.

Polite British English, bum or bottom.

انگلیسی بریتانیایی مودب، بداخلاق یا پایین.

So arse and ass can be a little bit more vulgar.

بنابراین الاغ و الاغ می تواند کمی مبتذل تر باشد.

This is probably not something you would say

احتمالاً این چیزی نیست که

in your IELTS speaking test, right?

در آزمون اسپیکینگ آیلتس خود بگویید، درست است؟

So the idiom is

پس اصطلاح عبارت است

to be a pain in the arse,

از درد در آرس بودن،

to be a pain in the arse, a, the,

درد در آرس بودن، a، the,

it's not my arse or your arse.

it's not my [ __ ] or your arse.

It's to be a pain in the arse,

این درد در آرس است

and it means to be very annoying

و به معنای بسیار آزاردهنده

or irritating.

یا تحریک کننده است.

So people can be a pain in the arse.

بنابراین مردم می توانند دردناک باشند.

A traffic jam can be a pain in the arse, right?

ترافیک می تواند دردسرساز باشد ، درست است؟

For example, "My little brother never stops talking.

به عنوان مثال، "برادر کوچک من هرگز از صحبت کردن دست نمی کشد.

He's a real pain in the arse."

او یک درد واقعی است."

Now you can make this more polite and use it at work

حالا می توانید این را مودبانه تر کنید و در محل کار

or in IELTS by just saying to be a pain.

یا آیلتس فقط با گفتن دردناک از آن استفاده کنید.

"My boss never stops talking.

"رئیس من هرگز از صحبت کردن دست نمی کشد.

He's a real pain."

او یک درد واقعی است."

And that is more polite.

و این مودبانه تر است.

Number four, chest.

شماره چهار، سینه.

And the idiom is to get something off your chest.

و اصطلاح این است که چیزی را از سینه خود بردارید.

The something is normally a problem, an issue,

چیزی که معمولاً یک مشکل است، یک مسئله،

something that's worrying you, right?

چیزی که شما را نگران می کند، درست است؟

And so to get something off your chest is to say something

و بنابراین، برداشتن چیزی از سینه خود به معنای گفتن

or tell somebody about something that's annoying you

یا گفتن چیزی به کسی در مورد چیزی است که شما را آزار می دهد

or worrying you.

یا شما را نگران می کند.

Very often we say,

خیلی وقت ها می گوییم:

"Get it off my chest."

"از سینه ام بردار."

"I want to get it off my chest." My chest.

"من می خواهم آن را از روی سینه ام بردارم." سینه ام

You get it off your chest.

شما آن را از سینه خود بردارید.

So there's often a linking, get it off.

بنابراین اغلب یک پیوند وجود دارد، آن را حذف کنید.

I want to get it off my chest.

من می خواهم آن را از روی سینه ام بردارم.

I want to get it off my chest.

من می خواهم آن را از روی سینه ام بردارم.

For example.

به عنوان مثال.

"Listen, thanks for listening to me

"گوش کن، ممنون که به من گوش دادی و

telling you about my problem.

در مورد مشکلم به تو گفتم.

I really needed to get it off my chest."

Next, number five, hand.

بعد، شماره پنج، دست.

And the idiom is to know something like the back of my hand.

و اصطلاح این است که چیزی شبیه به پشت دستم را بدانم.

Like the back of my hand.

مثل پشت دستم

I know it like the back of my hand,

من آن را مثل پشت دستم می شناسم

and it means really to know something very, very well.

و واقعاً به معنای دانستن چیزی است که خیلی خیلی خوب است.

Because you know the back of your hand very well, don't you?

چون پشت دستت رو خیلی خوب میدونی، نه؟

It can be to know something very well,

این می تواند این باشد که چیزی را خیلی خوب بشناسی،

know someone very well, or know a place very well, right?

کسی را خیلی خوب بشناسی، یا یک مکان را خیلی خوب بشناسی، درست است؟

I know it like the back of my hand.

من آن را مانند پشت دستم می دانم.

You know it like the back of your hand.

شما آن را مانند پشت دست خود می دانید.

For example, "I know this city like the back of my hand."

مثلاً «من این شهر را مثل کف دستم می شناسم».

For a person, let's say Jack, right?

برای یک شخص، بیایید بگوییم جک، درست است؟

"Jack would never do that. No, no.

"جک هرگز این کار را نمی کند. نه، نه.

I know him like the back of my hand. He wouldn't do that."

من او را مثل پشت دستم می شناسم. او این کار را نمی کند."

Great. Let's move on.

عالیه بیایید ادامه دهیم.

Before we go into the next part of the video,

قبل از اینکه به قسمت بعدی ویدیو برویم،

I want to talk about idioms.

می خواهم در مورد اصطلاحات صحبت کنم.

They are fun but challenging, right?

آنها سرگرم کننده اما چالش برانگیز هستند، درست است؟

I think your first goal should be

من فکر می کنم اولین هدف شما باید این باشد

to understand the idioms

که اصطلاحات را بفهمید

and then notice them, as you're listening to English,

و سپس به آنها توجه کنید، همانطور که در حال گوش دادن به زبان انگلیسی هستید،

start noticing, "Ooh, one of Keith's idioms."

شروع به توجه کنید: "اوه، یکی از اصطلاحات کیث."

Well not my idioms,

خوب اصطلاحات من نیست،

but from my video, English idioms, Keith's idioms.

اما از ویدیوی من، اصطلاحات انگلیسی، اصطلاحات کیث.

But one, understand, two start to notice.

اما یک، درک کنید، دو شروع به توجه می کنند.

And that really should be 80% of your focus,

و این واقعاً باید 80٪ تمرکز شما باشد،

just 20% is start to use them

فقط 20٪ شروع به استفاده از آنها کنید

and use the ones you really understand,

و از آنهایی استفاده کنید که واقعاً درک می کنید،

the ones you feel comfortable with.

کسانی که با آنها احساس راحتی می کنید.

Over time, as you notice more,

با گذشت زمان، هرچه بیشتر متوجه شوید،

you'll start activating more and more.

شروع به فعال شدن بیشتر و بیشتر خواهید کرد.

But it takes time to activate idioms.

اما فعال کردن اصطلاحات زمان می برد.

They are fun but challenging.

آنها سرگرم کننده اما چالش برانگیز هستند.

I do have an idioms course, 150 Idioms for IELTS.

من یک دوره اصطلاحات دارم، 150 اصطلاح برای آیلتس.

Again, the focus there really is about 80%,

باز هم، تمرکز واقعاً حدود 80٪ است،

it's understanding what they mean, how to use them,

درک معنای آنها، نحوه استفاده از آنها،

when to use them, and then to start noticing them

زمان استفاده از آنها، و سپس شروع به توجه به آنها

as you listen to the stories and the podcast,

در حین گوش دادن به داستان ها و پادکست ها،

in the course and in your everyday life.

در دوره آموزشی و در هر روز. زندگی

About 20% is starting to use them.

حدود 20 درصد شروع به استفاده از آنها کرده اند.

But over time you notice more, you use more,

اما با گذشت زمان بیشتر متوجه می شوید، بیشتر استفاده می کنید،

you become more confident,

اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنید

and then you can use the ones you need

و سپس می توانید از مواردی که

to do better in your IELTS speaking test.

برای بهتر انجام دادن در آزمون اسپیکینگ آیلتس نیاز دارید استفاده کنید.

For today's video, do remember you can get the PDF,

برای ویدیوی امروز، به یاد داشته باشید که می توانید PDF را دریافت کنید،

you can review the idioms here right now.

می توانید اصطلاحات را همین الان اینجا مرور کنید.

Well, let's get into those idioms.

خوب، بیایید وارد این اصطلاحات شویم.

Let's carry on with those idioms.

بیایید با آن اصطلاحات ادامه دهیم.

The next part of the body is fingers

قسمت بعدی بدن انگشتان است

and the idiom is to have green fingers.

و اصطلاح آن سبز بودن انگشتان است.

You can imagine maybe if you are like gardening

می توانید تصور کنید شاید اگر مانند باغبانی

or working in the garden, you have green fingers.

یا کار در باغ هستید، انگشتانتان سبز است.

Actually, not just if you like it,

در واقع، نه فقط اگر آن را دوست دارید،

but if you're good at it, then you have green fingers.

بلکه اگر در آن مهارت دارید، انگشتانتان سبز است.

You can make things grow. I have green fingers.

شما می توانید چیزها را رشد دهید. انگشتانم سبز است

Actually I don't, but an example.

در واقع من نه، اما یک مثال.

"All my plants seem to die.

"به نظر می رسد همه گیاهان من می میرند.

I don't really have green fingers."

من واقعاً انگشتان سبز ندارم."

Next, well, we're still with the hand,

بعد، خوب، ما هنوز با دست هستیم،

but we've got the fingers and the thumb.

اما انگشتان و شست را داریم.

Thumb.

انگشت شست

And the idiom is to be under someone's thumb.

و اصطلاح این است که زیر انگشت شست کسی باشد.

If you're under someone's thumb,

اگر زیر دست کسی هستید،

they have you under their control.

او شما را تحت کنترل خود دارد.

So you are under someone's control.

بنابراین شما تحت کنترل کسی هستید.

Sometimes we talk about husband-wife relationships

گاهی اوقات ما در مورد روابط زن و شوهر صحبت می کنیم

where somebody's under the thumb.

که در آن کسی زیر انگشت شست است.

It can be maybe a boss and a worker.

شاید یک رئیس و یک کارگر باشد.

Different kinds of relationships.

انواع مختلف روابط.

So we say I am under his thumb

بنابراین ما می گوییم من زیر انگشت شست او هستم

or I am under her thumb

یا زیر انگشت شست او هستم و

talking about particular person, right?

در مورد شخص خاصی صحبت می کنم، درست است؟

For example, "Jack can't come out tonight.

به عنوان مثال، "جک نمی تواند امشب بیرون بیاید.

We're all going down the pub,

ما همه داریم به میخانه می رویم،

but Jack can't come out tonight.

اما جک نمی تواند امشب بیرون بیاید.

His wife won't let him.

همسرش به او اجازه نمی دهد.

He's really under her thumb."

او واقعاً زیر انگشتش است."

Poor Jack.

بیچاره جک

Next, number eight, tooth.

بعد، شماره هشت، دندان.

And the idiom is to have a sweet tooth.

و اصطلاح این است که شیرینی داشته باشی.

To have a sweet tooth. Not teeth, just one.

برای داشتن یک دندان شیرین. نه دندان، فقط یکی.

Although you've got many teeth,

اگرچه شما دندان های زیادی دارید، اما

the idiom is I have a sweet tooth, singular,

اصطلاح این است که من یک دندان شیرین دارم، مفرد،

and it means you like sweet things.

و به این معنی است که چیزهای شیرین را دوست دارید.

You like chocolate, desserts, anything sweet.

شکلات، دسر، هر چیز شیرینی دوست دارید.

For example, I always, this is not true by the way,

به عنوان مثال، من همیشه، اتفاقاً این درست نیست،

but "I always have a dessert after dinner.

اما "من همیشه بعد از شام یک دسر می‌خورم.

I have a real sweet tooth."

من یک شیرینی واقعی دارم."

Notice we can often use real or just in these idioms.

توجه داشته باشید که ما اغلب می توانیم از واقعی یا فقط در این اصطلاحات استفاده کنیم.

I have a real sweet tooth, to emphasize it's quite strong.

من یک دندان شیرین واقعی دارم، برای تاکید بر این است که بسیار قوی است.

All right, let's move on to number nine.

خوب، بیایید به شماره نه برویم.

Number nine is eye,

عدد نه چشم است

and the idiom is to see eye to eye.

و اصطلاح آن چشم در چشم دیدن است.

Eye to eye.

چشم به چشم.

When two people see eye to eye,

وقتی دو نفر چشم در چشم می بینند،

they agree on something.

در مورد چیزی به توافق می رسند.

Listen to the linking here,

به پیوند اینجا گوش دهید،

see eye to eye, see eye to eye, see eye to eye.

چشم در چشم ببینید، چشم در چشم ببینید، چشم به چشم ببینید.

It's a bit strange, right?

کمی عجیب است، درست است؟

So when you're listening,

بنابراین وقتی گوش می‌دهید،

listen for that sound, see eye to eye,

به آن صدا گوش دهید، چشم در چشم ببینید،

they see eye to eye.

آنها چشم به چشم می‌بینند.

So it's not, I see eye to eye.

بنابراین اینطور نیست، من چشم در چشم می بینم.

Well, you can say, "I see eye to eye with you,"

خوب، می توانید بگویید: "من با تو چشم در چشم می بینم"

or "They both see eye to eye."

یا "هر دو چشم در چشم می بینند."

Okay, for example,

خوب، برای مثال،

"My wife and I don't always see eye to eye,

"من و همسرم همیشه چشم به چشم نمی بینیم،

but we can usually work out a compromise."

اما معمولاً می توانیم مصالحه کنیم."

What about you and your partner? Do you see eye to eye?

در مورد شما و شریک زندگیتان چطور؟ چشم در چشم می بینید؟

Let's move on to number 10.

بیایید به شماره 10 برویم.

The final one, well, is head,

آخری، خوب، سر است،

and the idiom is to be in over your head.

و اصطلاح این است که بالای سر شما باشد.

The idea is imagine if you're swimming in the water

ایده این است که تصور کنید اگر در آب شنا می کنید

and the water is over your head.

و آب بالای سرتان است.

You are in the water over your head,

شما در آب بالای سر خود هستید

and this means you're in a difficult situation.

و این به این معنی است که در شرایط سختی قرار دارید.

It's too difficult a situation. Okay?

خیلی شرایط سختیه باشه؟

I am in over my head,

من در بالای سرم هستم،

so there are two prepositions.

بنابراین دو حرف اضافه وجود دارد.

I am in over, and it's my head.

من وارد شده ام و سر من است.

You are

تو

in over your head, right?

بالای سرت هستی، درسته؟

She's in over her head. Exactly.

او بالای سرش است دقیقا.

That's it. And you may listen to that linking.

همین است. و شما ممکن است به آن پیوند گوش دهید.

She's in over, she's in over, she's in over, he's in over.

او در تمام است، او در تمام، او در تمام، او در تمام است.

He's in over his head. Hmm, okay.

او بالای سرش است هوم، باشه

For example, "Oh, I got promoted, but you know what?

به عنوان مثال، "اوه، من ترفیع گرفتم، اما می دانید؟

This job is too difficult. I think I'm in over my head."

این کار خیلی سخت است. فکر می کنم من در بالای سرم هستم."

Great. There you've got 10 idioms.

عالیه در اینجا شما 10 اصطلاح دارید.

If you like them, like, do subscribe to the channel.

اگه خوشتون اومد لایک کنید کانال رو سابسکرایب کنید

Let me know in the comments if you know any other idioms

اگر اصطلاحات دیگری را

with these body parts.

با این اعضای بدن می شناسید در نظرات به من بگویید.

So I hope this has been useful for you.

بنابراین امیدوارم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.

If you want to learn more idioms,

اگر می‌خواهید اصطلاحات بیشتری یاد بگیرید، ویدیوهای

well check out my idioms videos on YouTube.

اصطلاحات من را در YouTube ببینید.

There are plenty of them.

تعداد زیادی از آنها وجود دارد.

Or if you want to go deeper,

یا اگر می خواهید عمیق تر شوید،

you can join my 150 Idioms for IELTS Speaking online course.

می توانید به دوره آنلاین 150 Idioms for IELTS Speaking بپیوندید.

They're idioms for IELTS, but also for everyday life.

آنها اصطلاحاتی برای آیلتس هستند، اما همچنین برای زندگی روزمره.

Now, I know also many students cannot join a course,

اکنون، من می دانم که بسیاری از دانش آموزان نمی توانند به یک دوره بپیوندند،

so here's my advice for you.

بنابراین توصیه من برای شما در اینجا است.

Download the free PDF from this lesson.

PDF رایگان این درس را دانلود کنید.

Have a look through each idiom and try and say

به هر اصطلاح نگاهی بیندازید و سعی کنید با هر اصطلاح

or write something that is true for you

چیزی را بگویید یا بنویسید که برای شما صادق است

with each idiom.

.

If you practice with examples

اگر با مثال هایی تمرین کنید

that are true for you, your leaning,

که برای شما درست است، تمایل شما،

your leaning, no, your learning will be deeper

تمایل شما، نه، یادگیری شما عمیق تر خواهد شد

and you will remember the idioms better.

و اصطلاحات را بهتر به خاطر خواهید آورد.

That's it for today. Thank you so much for watching.

برای امروز همین است. از تماشای شما بسیار سپاسگزارم از

It's been a pleasure being here with you.

بودن در اینجا با شما خوشحالم.

I hope you weren't in over your head today

امیدوارم امروز سرتان نبوده

and you could follow the class.

و بتوانید کلاس را دنبال کنید.

I look forward to seeing you maybe in the next video.

من مشتاقانه منتظر دیدار شما هستم شاید در ویدیوی بعدی.

Take care, my friend. Bye-bye.

مواظب خودت باش دوست من خداحافظ

(upbeat music)

(موسیقی شاد)