IELTS Speaking Vocabulary: NEIGHBOURS

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

So, let's begin with vocabulary.

بنابراین، اجازه دهید با واژگان شروع کنیم.

And let me just share my screen with you up here.

و اجازه دهید من فقط صفحه نمایش خود را در اینجا با شما به اشتراک بگذارم.

So, neighbors.

پس همسایه ها

The pronunciation in the UK is neighbor.

تلفظ در بریتانیا همسایه است.

Neighbor.

همسایه.

You'll notice in America, in the US,

متوجه خواهید شد که در آمریکا، در ایالات متحده،

there's more of a neighbor.

همسایه های بیشتری وجود دارد.

Neighbor.

همسایه.

It's very, very similar,

این بسیار بسیار شبیه است،

but there is a bit of an R sound.

اما کمی صدای R وجود دارد.

A neighbor.

یک همسایه

Neighbor.

همسایه.

Whereas English, UK English, is with a schwa.

در حالی که انگلیسی، انگلیسی بریتانیا، با schwa است.

Neighbor, neighbor.

همسایه، همسایه.

Neighbor.

همسایه.

Stress on the first syllable, neighbor.

تاکید بر هجای اول، همسایه.

My neighbor.

همسایه من

The other difference, again,

تفاوت دیگر، باز هم

it's one of these American British differences.

یکی از همین تفاوت های بریتانیایی آمریکایی است.

We spell O-U-R.

ما O-U-R را می نویسیم.

Americans just do O.

آمریکایی‌ها فقط O را انجام می‌دهند.

It's a bit like favorite, neighbor, color, right?

این کمی شبیه مورد علاقه، همسایه، رنگ است، درست است؟

All of these words in the UK we have the U in there.

همه این کلمات در انگلستان ما U را در آنجا داریم.

Okay?

باشه؟

We can say,

می توانیم بگوییم

"I don't have many neighbors."

"من همسایه های زیادی ندارم."

"I don't know many of my neighbors."

من خیلی از همسایه هایم را نمی شناسم.

Interesting, even in British English, we pronounce the R

جالب است، حتی در انگلیسی بریتانیایی،

if it links with a vowel, right?

اگر R را با یک مصوت پیوند دهد، تلفظ می کنیم، درست است؟

So if we say in British English,

بنابراین اگر به انگلیسی بریتانیایی بگوییم

"My neighbor is friendly."

"همسایه من دوستانه است."

"My neighbor is."

"همسایه من است."

Ris.

ریس

There's a R.

یک R وجود دارد.

My neighbor is.

همسایه من است.

So, although we say neighbor,

بنابراین، اگرچه ما می گوییم همسایه، اما

if you're connecting with a vowel in the next word,

اگر در کلمه بعدی با یک مصوت ارتباط برقرار می کنید،

we pronounce the R.

R.

My neighbor is.

همسایه من است را تلفظ می کنیم.

My neighbor is.

همسایه من است.

Can you hear the ruh?

آیا صدای روح را می شنوید؟

My neighbor is friendly, right?

همسایه من دوستانه است، درست است؟

So, even in British English, you will connect,

بنابراین، حتی در انگلیسی بریتانیایی، شما متصل خواهید شد،

you'll introduce the R if you have the next word

اگر کلمه بعدی را

with a vowel, right?

با مصوت داشته باشید، R را معرفی خواهید کرد، درست است؟

So you will have that.

بنابراین شما آن را خواهید داشت.

My neighbor is friendly.

همسایه من دوستانه است.

So we pronounce the R in that case,

بنابراین ما R را در آن حالت تلفظ می کنیم،

because we're linking it.

زیرا ما آن را پیوند می دهیم.

My neighbor is friendly.

همسایه من دوستانه است.

As you mentioned earlier,

همانطور که قبلاً اشاره کردید،

somebody mentioned the difference between neighborhood,

شخصی به تفاوت بین محله،

a neighborhood, the neighborhood.

محله، محله اشاره کرد.

Not the neighborhood.

نه محله

The neighborhood.

محله.

Stress on the neigh.

استرس روی همسایه

Neigh.

همسایه به

Sounds like Dutch.

نظر هلندی می رسد.

Neigh.

همسایه

A neighborhood is a local area

یک محله یک منطقه

or community smaller than your hometown, right?

یا جامعه محلی کوچکتر از زادگاه شما است، درست است؟

Okay, neighbor.

باشه همسایه

Good.

خوب

So Moe says,

"Constant to vowel linking."

بنابراین Moe می‌گوید:

"پیوند دادن واکه ثابت است."

Yes, my neighbor is friendly.

بله، همسایه من دوستانه است.

Yes, exactly.

And here, because although it ends in a vowel ending,

بله دقیقا.

و در اینجا، چون اگرچه به یک پسوند مصوت ختم می‌شود،

because it's a written R, we are pronouncing it.

اما چون R نوشته شده است ، آن را تلفظ می‌کنیم.

"I don't know many of neighbors."

من خیلی از همسایه ها را نمی شناسم.

Oh, look, this has happened again.

اوه، ببین، این دوباره تکرار شده است.

Why is this happening?

چرا این اتفاق می افتد؟

It's all come up a bit too small.

همه چیز کمی خیلی کوچک است.

Lina, let me help you a little bit,

لینا، اجازه دهید کمی به شما کمک کنم،

because this is a perfect opportunity

زیرا این یک فرصت عالی

to introduce this idea.

برای معرفی این ایده است.

"I don't know many of my neighbors."

من خیلی از همسایه هایم را نمی شناسم.

You need to add my neighbors,

شما باید همسایگان من را اضافه کنید،

because they are your neighbors, not my neighbors, right?

زیرا آنها همسایگان شما هستند، نه همسایگان من، درست است؟

Excellent, nice, good.

عالی، خوب، خوب.

Collocations with neighbors.

همکاری با همسایگان

We can say next door neighbor.

می توان گفت همسایه همسایه.

A bit more obvious.

کمی واضح تر

Next door neighbor.

همسایه همسایه

So literally the one living next door.

بنابراین به معنای واقعی کلمه کسی که در همسایگی زندگی می کند.

If you remember at the very, very start,

اگر به یاد داشته باشید در همان ابتدا،

we have these houses.

ما این خانه ها را داریم.

This is the next door neighbor.

این همسایه همسایه است.

They live next door, literally.

آنها در همسایگی زندگی می کنند، به معنای واقعی کلمه.

Next door neighbor.

همسایه همسایه

That's the closest neighbor.

این نزدیکترین همسایه است.

Even though the houses aren't joined,

با وجود اینکه خانه ها به هم متصل نیستند،

it's a next door neighbor.

همسایه همسایه است.

So I have two next door neighbors.

بنابراین من دو همسایه همسایه دارم.

Even though that neighbor, I'm pointing,

با اینکه اون همسایه اشاره میکنم

their house is detached and it's 50 meters away,

خونه شون جداست و 50 متر فاصله داره

but it's still a next door neighbor, right?

ولی بازم همسایه همسایه هست درسته؟

The houses don't have to be joined together.

خانه ها لازم نیست به هم متصل شوند.

Next door neighbor.

همسایه همسایه

We'd say, "My next door neighbor."

می گفتیم: "همسایه همسایه من."

I think my next door neighbor.

فکر کنم همسایه همسایه ام.

We can say,

می توانیم بگوییم

"A close neighbor."

"یک همسایه نزدیک".

Neighbor.

همسایه.

Or a good neighbor.

یا همسایه خوب

Yeah, he's a good neighbor.

آره همسایه خوبیه

Can you say a bad neighbor?

میشه بگی همسایه بد؟

Yeah, bad neighbor.

آره همسایه بد

Good, bad, friendly.

خوب، بد، دوستانه.

That's another one, right?

اون یکی دیگه، درسته؟

He's a friendly neighbor.

او یک همسایه دوستانه است.

In fact, you can have lots of adjectives here,

در واقع، شما می‌توانید صفت‌های زیادی در اینجا داشته باشید،

but there you go.

اما شما به آنجا می‌روید.

Those are some common collocations we might have.

اینها برخی از ترکیبات رایجی هستند که ممکن است داشته باشیم.

Friendly neighbor, good neighbor.

همسایه صمیمی، همسایه خوب.

We would also say,

ما همچنین می گفتیم:

"She's been a good neighbor to me."

"او برای من همسایه خوبی بود."

So here, we're talking over the years,

بنابراین در اینجا، ما در طول سال ها صحبت می کنیم،

over the last five years she has been,

در طول پنج سال گذشته

she's been a good neighbor to me.

او همسایه خوبی برای من بوده است.

You could say,

می توانید بگویید:

"She is a good neighbor to me."

"او برای من همسایه خوبی است."

She's a good neighbor to me.

او برای من همسایه خوبی است.

You could say that in the present

شما می توانید آن را در زمان حال

or you could say it in the present perfect, right?

یا می توانید در زمان حال کامل بگویید، درست است؟

Both of those are correct.

هر دوی اینها درست است

Slightly different meaning, different emphasis.

معنای کمی متفاوت، تأکید متفاوت.

You could say,

می توانید بگویید:

"She's a good neighbor."

"او همسایه خوبی است."

"She has been a good neighbor to me."

"او برای من همسایه خوبی بوده است."

To be good to someone, right?

خوب بودن با کسی، درست است؟

Notice that, to be good to someone.

توجه داشته باشید که با کسی خوب باشید.

So you are friendly, helpful to be good to someone.

بنابراین شما دوستانه هستید و برای خوب بودن با کسی مفید هستید.

Listen to the sentence stress.

به جمله استرس گوش کنید.

She's been a good neighbor to me.

او همسایه خوبی برای من بوده است.

(Keith hums)

(کیت هومز)

She's been a good neighbor to me.

او همسایه خوبی برای من بوده است.

So, been a good neighbor to me.

بنابراین، همسایه خوبی برای من بود.

You get that stress in the sentence.

شما آن استرس را در جمله دریافت می کنید.

She's been a good neighbor to me.

او همسایه خوبی برای من بوده است.

Can you practice?

میتونی تمرین کنی؟

She's been a good neighbor to me.

او همسایه خوبی برای من بوده است.

Nice.

خوبه

Excellent.

عالی

So, nice collocations we can use, let's see.

بنابراین، بیایید ببینیم، ترکیب های خوبی که می توانیم استفاده کنیم.

Nasiba says, "I have a close neighbor that's so friendly."

نسیبه می گوید: من یک همسایه نزدیک دارم که خیلی صمیمی است.

So friendly, good.

خیلی دوستانه، خوب.

You're writing so fast.

خیلی سریع مینویسی

You forgot the D in friendly, but lovely sentence.

D را در جمله دوستانه اما دوست داشتنی فراموش کردی.

Great.

عالیه

You could say that or who, right?

شما می توانید بگویید که یا چه کسی، درست است؟

Both are okay.

هر دو خوبن

Tito, "The neighbor before the home."

تیتو، "همسایه قبل از خانه."

Hmm.

هوم

Now that's interesting.

حالا جالبه

Because the home, I think you mean your house, right?

چون خانه، فکر می کنم منظورتان خانه شماست، درست است؟

I think you mean...

فکر کنم منظورت اینه...

So, you would say the neighbor before our house,

پس میگی همسایه قبل از خونه ما

because home...

چون خونه...

Oh, it's interesting, right?

اوه جالبه درسته؟

Home is the idea of the people and the place.

خانه ایده مردم و مکان است.

This is my home.

اینجا خانه من است.

Santander is my home.

سانتاندر خانه من است.

This house is my home.

این خانه خانه من است.

But the people and the place, my family, that's...

اما مردم و مکان، خانواده من، اینها...

So home is a much warmer word.

پس خانه واژه بسیار گرمتری است.

House is the building.

خانه ساختمان است.

And if you're talking about position in front of,

و اگر در مورد موقعیت روبرو،

opposite the house, then you're gonna say,

روبروی خانه صحبت می کنید، می گویید

"The house."

"خانه".

"Our house."

"خانه ما."

And before is not the right preposition, right?

و قبل از حرف اضافه درست نیست، درست است؟

As I'm sure some people are screaming at me.

همانطور که مطمئن هستم بعضی ها سر من فریاد می زنند.

The neighbor opposite.

همسایه روبرو.

We would say it, right?

ما آن را می گوییم، درست است؟

Again, not in front of.

باز هم، نه در مقابل. به

It sounds like they're standing in front of your house,

نظر می رسد که آنها جلوی خانه شما ایستاده اند،

but the neighbor opposite over here,

اما همسایه روبروی اینجا،

I can see the neighbor opposite our house.

من می توانم همسایه روبروی خانه ما را ببینم.

And the neighbor here doesn't mean the the person,

و همسایه در اینجا به معنای آن شخص نیست،

it's their house, right?

خانه اوست، درست است؟

The neighbor opposite our house.

همسایه روبروی خانه ما.

Nice, Tito, thank you for sharing that.

خوب، تیتو، از شما برای به اشتراک گذاری آن متشکرم.

That's really, really useful, I think, for everybody.

این واقعاً برای همه مفید است.

Daniela, "Close door neighbors if you live in a flat?"

دانیلا، " اگر در یک آپارتمان زندگی می کنید، همسایه ها را ببندید؟"

Mm, no, no.

مم، نه، نه

You'd say next door neighbors.

شما می گویید همسایه های همسایه.

So, next door neighbors.

بنابراین، همسایه های همسایه.

That's people on the same floor,

این افراد در یک طبقه هستند،

but if they're upstairs or downstairs,

اما اگر آنها در طبقه بالا یا پایین هستند،

you've got your upstairs neighbors and downstairs neighbors.

شما همسایه های طبقه بالا و همسایه های طبقه پایین خود را دارید.

It's a good question.

سوال خوبی است.

Let me come onto that, 'cause I'm about to go through that.

اجازه دهید به آن بیایم، زیرا من در شرف عبور از آن هستم.

We've got collocations, synonyms, close.

ما ترکیبات، مترادف، نزدیک داریم.

So you're talking about next door neighbors, right?

پس شما در مورد همسایه های همسایه صحبت می کنید، درست است؟

We can say they're close, close neighbors,

می توان گفت که آنها نزدیک، همسایه های نزدیک،

near neighbors, in close proximity.

همسایه های نزدیک، در مجاورت هستند.

More of a adverbial phrase, but in close proximity.

بیشتر یک عبارت قید است، اما در مجاورت.

Proximity means close. (chuckles)

قرب یعنی نزدیک. (می خندد)

But this is the collocation, right?

اما این همنوایی است، درست است؟

In close proximity.

در نزدیکی.

So these three mean the same thing.

پس این سه به یک معنا هستند.

We can say,

می توانیم بگوییم:

"They live near us."

"آنها در نزدیکی ما زندگی می کنند."

"They live nearby."

"آنها در نزدیکی زندگی می کنند."

So, notice the difference.

بنابراین، به تفاوت توجه کنید.

Near has an object.

نزدیک یک شی دارد.

Near us, near me, near our house.

نزدیک ما، نزدیک من، نزدیک خانه ما.

There's an object.

یک شی وجود دارد.

Nearby, there's no object.

در نزدیکی، هیچ شیئی وجود ندارد.

"They live nearby."

"آنها در نزدیکی زندگی می کنند."

You cannot say,

شما نمی توانید بگویید،

"They live nearby us."

"آنها در نزدیکی ما زندگی می کنند."

No.

نه.

We live nearby the city?

ما در نزدیکی شهر زندگی می کنیم؟

No, no, no, no.

نه، نه، نه، نه.

We live near the city.

ما نزدیک شهر زندگی می کنیم.

They live near us, right?

آنها نزدیک ما زندگی می کنند، درست است؟

There's an object there.

یه شی اونجا هست

Live nearby, no object.

در نزدیکی زندگی کنید، هیچ شیئی ندارید.

So, let me just emphasize.

بنابراین، اجازه دهید فقط تاکید کنم.

I mean, grammatical object, right? (chuckles)

منظورم مفعول دستوری است، درست است؟ (می خندد)

"They live in close proximity."

"آنها در نزدیکی زندگی می کنند."

Meaning, they live nearby.

به این معنی که آنها در نزدیکی زندگی می کنند.

They live in close proximity.

آنها در نزدیکی زندگی می کنند.

And Daniela, in answer to your question, they live upstairs.

و دانیلا، در پاسخ به سوال شما، آنها در طبقه بالا زندگی می کنند.

You can say also,

همچنین می توانید بگویید:

"They live upstairs from us."

"آنها در طبقه بالای ما زندگی می کنند."

Or, "They live downstairs from us."

یا "آنها در طبقه پایین ما زندگی می کنند."

You can also say upstairs neighbor, right?

شما همچنین می توانید بگویید همسایه طبقه بالا، درست است؟

The upstairs neighbors.

همسایه های طبقه بالا

Our upstairs neighbors.

همسایه های طبقه بالا ما

Or our downstairs neighbors, right?

یا همسایه های طبقه پایین ما، درست است؟

Similar thing.

چیزی مشابه

Okay, good.

باشه خوبه

Krithika, "Friendly neighbors make people feel at home."

کریتیکا، "همسایه های دوستانه باعث می شود مردم احساس کنند که در خانه هستند." بله

Yes.

Ibrahim, "In Turkey we say..."

ابراهیم، ​​«در ترکیه می گوییم...»

In Turkiye, excuse me.

در ترکیه، ببخشید.

"Don't buy a house, have a neighbor." (chuckles)

"خانه نخر، همسایه داشته باش." (می خندد)

Interesting.

جالب است.

Interesting.

جالبه

paper, "Hello, I want to ask, what is the method

paper, "سلام میخوام بپرسم روش

to practice pronunciation every day?"

تمرین هر روز تلفظ چیه؟"

Well, number one, paper,

خوب، شماره یک، کاغذ،

watch my videos and repeat with me.

ویدیوهای من را تماشا کنید و با من تکرار کنید.

Number two, I can recommend the Elsa app.

شماره دو، من می توانم برنامه السا را ​​توصیه کنم.

You can download that.

می توانید آن را دانلود کنید.

There's a free trial

یک دوره آزمایشی رایگان وجود دارد

and you can try Elsa to do your pronunciation day after day.

و می توانید السا را ​​امتحان کنید تا تلفظ خود را روز به روز انجام دهد.

Just five or 10 minutes practicing,

فقط پنج یا 10 دقیقه تمرین،

repeating and repeating day after day.

تکرار و تکرار روز به روز.

Elsa is good, because it gives you feedback

السا خوب است، چون به شما بازخوردی

on what you're saying, right?

درباره آنچه می گویید می دهد، درست است؟

So, try that.

بنابراین، آن را امتحان کنید.

It's called the Elsa app and you can get a free version.

این برنامه Elsa نام دارد و می توانید نسخه رایگان آن را دریافت کنید.

There's a pay for version as well,

برای نسخه نیز پولی وجود دارد،

but you can try that, okay?

اما می توانید آن را امتحان کنید، خوب؟

Tito says, "It's a Moroccan proverb,

تیتو می گوید: "این یک ضرب المثل مراکشی است،

which means you should choose

به این معنی که شما باید انتخاب کنید که قرار است در کنار

whom you are going to live beside, the neighbor,

چه کسی زندگی کنید، همسایه،

not the house."

نه خانه."

Ah, so when you're choosing to buy a house,

آه، پس وقتی تصمیم به خرید خانه دارید،

choose your neighbor, not the house.

همسایه خود را انتخاب کنید، نه خانه را.

That is very interesting.

که خیلی جالب است. بله

Yes.

Mavi says, "My classmate.

ماوی میگه همکلاسی

My classmate is my next door neighbor."

من همکلاسی همسایه همسایه منه.

Great.

عالیه

Stefano, nice to see you from Italy,

استفانو، از دیدن شما از ایتالیا،

and Daniel from Poland.

و دانیل از لهستان خوشحالم.

"My neighbor lives near me."

"همسایه من نزدیک من زندگی می کند."

Yes, Nasiba.

بله نصیبه

That's why he's a neighbor.

برای همین همسایه است.

Yes, but you're right.

بله، اما حق با شماست. فکر می‌کنم

"The neighbor before the house, I think, is an idiom,

همسایه قبل از خانه یک اصطلاح است و

expresses a cultural feature which values neighbors a lot."

یک ویژگی فرهنگی را بیان می‌کند که برای همسایگان ارزش زیادی قائل است.

I think it's really interesting, right?

من فکر می کنم واقعا جالب است، درست است؟

I think so, yeah,

من فکر می کنم اینطور است، بله،

because it is so important, your neighbors.

زیرا همسایگان شما بسیار مهم است.

If you get on well with them, it can make life easy.

اگر با آنها خوب رفتار کنید ، می توانید زندگی را آسان کنید.

If you fall out or argue with your neighbor,

اگر با همسایه‌تان درگیری یا بحث کنید ،

oh, it can make life a nightmare day after day, right?

اوه، این می‌تواند زندگی را روز به روز به کابوس تبدیل کند، درست است؟

Let's talk about arguing with your neighbor,

بیایید در مورد بحث کردن با همسایه خود صحبت کنیم،

'cause you've brought that up.

زیرا شما آن را مطرح کرده اید.

And it's also something

و همچنین چیزی است که

we often talk about with neighbors, right?

ما اغلب با همسایگان در مورد آن صحبت می کنیم، درست است؟

An argument.

یک استدلال

So we say, "I sometimes..."

بنابراین ما می گوییم: "من گاهی اوقات ..."

Or maybe let's say,

"I had an argument."

یا شاید بگوییم:

"من بحث کردم."

"I had..."

"من داشتم..."

Whoops.

اوه.

Oh, come on!

اوه، بیا!

I can't type. (laughs)

من نمیتونم تایپ کنم (می خندد)

Position of the keyboard.

موقعیت کیبورد.

I had an argument with my neighbor.

با همسایه دعوام شد.

Okay.

باشه

So, to have an argument.

بنابراین، برای داشتن یک استدلال.

Ah, argument.

آه، استدلال.

If you see the pronunciation, it's a ah.

اگر تلفظش را ببینید یک آه است.

Ah.

آه

It's a long vowel.

این یک مصوت بلند است.

There's no R.

R وجود ندارد.

It's not R.

R نیست.

It's ah.

آه است.

And it's a gia.

و این یک gia است. جیا

Gia.

A lot of people say ar, goo, ment.

بسیاری از مردم می گویند ar، goo، ment.

Ar, goo, ment

آر، گو، منت

No, no, no.

نه، نه، نه.

Ar, gia, ment.

آر، گیا، منت.

Can you see that?

آیا می توانید آن را ببینید؟

Ar, gia, gia, gia, ment

Ar, gia, gia, gia, ment

Argument.

برهان.

Argument.

استدلال

Argument.

استدلال

Have an argument.

استدلال داشته باشید.

Have an argument.

استدلال داشته باشید.

I had an argument with my neighbor.

با همسایه دعوام شد.

Listen to the stress again.

دوباره به استرس گوش کن

(Keith hums)

(کیت هومز)

I had an... (chuckles)

من یک ... داشتم (می خندد)

No.

I had an argument with my neighbor.

نه.

من با همسایه ام دعوا کردم.

(Keith hums)

(کیث هومز)

I had an argument with my neighbor.

من با همسایه ام دعوام شد.

"I had an argument with my neighbor."

من با همسایه‌ام دعوا کردم.

"I had an argument with my neighbor."

من با همسایه‌ام دعوا کردم.

I would stress those two.

من روی آن دو تاکید می کنم.

Sentence stress is really important

استرس جمله

to get more natural English intonation.

برای به دست آوردن لحن طبیعی تر انگلیسی بسیار مهم است.

Synonyms.

مترادف ها

We can have...

می‌توانیم داشته باشیم...

I'm running outta space.

من در حال تمام شدن فضا هستم.

Let me bring that up.

بگذارید آن را مطرح کنم.

Bring that down.

بیار پایین

A dispute.

یک اختلاف

I had a dispute with my neighbor.

من با همسایه دعوا داشتم.

A conflict.

یک درگیری

My neighbor and I have had a conflict.

من و همسایه ام با هم درگیری داشتیم.

A disagreement.

یک اختلاف نظر

A falling-out.

سقوط کردن.

To fall out is to argue,

بیرون افتادن به معنای بحث کردن است،

but as a noun we can say a falling-out.

اما به عنوان یک اسم می‌توانیم بگوییم سقوط کردن.

We had a falling-out.

ما دچار درگیری شدیم.

You can say,

می توانید بگویید:

"We had a disagreement."

«ما با هم اختلاف داشتیم».

"We had a falling out."

"ما درگیری داشتیم."

I think dispute and conflict,

من فکر می کنم اختلاف و درگیری،

we would use a little differently.

ما کمی متفاوت استفاده می کنیم.

I think we would say,

فکر می‌کنم می‌گوییم:

"There's a dispute between me and my neighbor.

"بین من و همسایه‌ام اختلاف است.

There's a bit of a conflict about something."

در مورد چیزی کمی اختلاف وجود دارد."

So I think have, I would say, with these,

بنابراین من فکر می کنم، می توانم بگویم، با این ها،

but not with the other two.

اما با دو مورد دیگر نه.

To have a disagreement.

برای داشتن اختلاف نظر.

To have a falling out.

برای داشتن یک درگیری

Oops.

اوه

But I don't think I would say that

اما فکر نمی کنم

for the first two.

برای دو مورد اول این را بگویم.

There's a dispute.

اختلاف هست

There's a conflict.

یک درگیری وجود دارد.

I think will be better.

فکر کنم بهتر بشه

I don't say,

من نمی گویم

"We have a dispute."

ما دعوا داریم.

No.

نه

I think there is is better.

من فکر می کنم وجود دارد بهتر است.

Why am I whispering?

چرا دارم زمزمه میکنم؟

I don't know.

من نمی دانم.

I'm whispering so the neighbor can't hear me. (chuckles)

دارم زمزمه می کنم که همسایه صدایم را نشنود. (میخندد)

Great.

عالی است.

Right, good.

درسته، خوبه

I'm just checking in.

من تازه دارم چک می کنم.

Leila says she's used the Elsa app,

لیلا می گوید از برنامه السا استفاده کرده است

which is perfect and incredible.

که عالی و باورنکردنی است.

It is quite incredible.

کاملاً باورنکردنی است.

I like it a lot.

من آن را خیلی دوست دارم.

"If I changed the preposition, they live upstairs."

"اگر حرف اضافه را عوض کنم، آنها در طبقه بالا زندگی می کنند."

No, they live upstairs to me?

نه، آنها در طبقه بالای من زندگی می کنند؟ نه نه نه

No, no, no.

They live upstairs from me, right?

آنها در طبقه بالای من زندگی می کنند، درست است؟

Yeah, they live upstairs from, not to.

بله، آنها در طبقه بالا زندگی می کنند، نه به.

Good question, Kuso.

سوال خوبیه کوسو

Really good question, 'cause you're testing

سؤال واقعاً خوبی است، زیرا شما در حال آزمایش هستید

and seeing what works and doesn't work,

و می بینید که چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند،

and that is very, very good.

و این بسیار بسیار خوب است.

A very good strategy.

یک استراتژی بسیار خوب

Nice.

خوبه

Yes, there is a free version of Elsa.

بله، یک نسخه رایگان از Elsa وجود دارد.

Yes, soon as you download it.

بله، به محض دانلود آن.

Okay.

باشه

"My next house neighbor."

"همسایه خانه بعدی من."

Rustem, not my next house neighbor.

رستم، همسایه بعدی من نیست.

It's gotta be my next door neighbor.

باید همسایه همسایه من باشه

Yep, you wouldn't say,

بله، شما نمی گویید

"My next house neighbor."

"همسایه خانه بعدی من."

No, my next door neighbor.

نه، همسایه همسایه من.

This is really good, Rustem,

این واقعاً خوب است، رستم،

because what's happening is,

زیرا اتفاقی که می افتد این است،

we're testing, we're trying things,

ما در حال آزمایش هستیم، ما چیزها را امتحان می کنیم،

we're seeing if they work,

می بینیم که آیا آنها کار می کنند یا خیر،

and we find out what does work and what doesn't work.

و متوجه می شویم که چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند.

And that is brilliant strategy, right?

و این یک استراتژی درخشان است، درست است؟

Really, really good.

واقعا خیلی خوبه

So, I'm gonna help you just a little bit

بنابراین، من فقط کمی به شما کمک خواهم کرد تا

and so that everybody can see,

همه بتوانند ببینند،

'cause I really like what you're doing.

زیرا من واقعاً کاری را که انجام می دهید دوست دارم.

I really like what everybody's doing.

من واقعاً کاری را که همه انجام می دهند دوست دارم.

So, my next door neighbor is the correct one.

بنابراین، همسایه همسایه من درست است.

Yeah.

آره

Excellent.

عالی

Domicio says, "I have never had an argument

دومیسیو می گوید: "من تا به حال

with my next door neighbor.

با همسایه همسایه ام بحثی نداشته ام.

He always invites me for a drink."

او همیشه مرا برای نوشیدنی دعوت می کند."

That is a good neighbor.

اون همسایه خوبیه

Excellent.

عالی

"A brawl with my neighbors."

نزاع با همسایه هایم.

Yes, I had a brawl.

بله دعوا کردم

A brawl is quite...

نزاع کاملاً ...

A brawl is more physical, right?

نزاع فیزیکی بیشتر است، درست است؟

So, a falling-out or a disagreement is up here.

بنابراین، یک درگیری یا اختلاف در اینجا وجود دارد.

A brawl is, there's physical.

نزاع است، فیزیکی وجود دارد.

You probably hit, or punched, or pushed your neighbor.

شما احتمالاً همسایه خود را زده یا مشت کرده اید یا هل داده اید.

So, a brawl has a feeling of being more physical, right?

بنابراین، یک نزاع احساس فیزیکی بیشتری دارد، درست است؟

So just be careful with that one.

پس فقط مراقب اون یکی باش

More physical.

فیزیکی بیشتر

There's probably some kind of contact with your neighbor,

احتمالاً نوعی تماس با همسایه شما وجود دارد،

but it's a really good word.

اما این کلمه واقعاً خوبی است.

Bye-bye, baby songs.

خداحافظ، آهنگ های کودک.

"I had an argument with my friend."

"من با دوستم دعوا کردم."

Excellent.

عالی

Leila says, "I've never had an argument with my neighbors,

لیلا می گوید: من تا به حال با همسایه هایم بحثی نداشته ام،

because I rarely see them."

چون کمتر آنها را می بینم.

Right, yes.

درست است، بله.

"I had a row with my neighbor."

"من با همسایه ام دعوا داشتم."

Maria Josefa, that's really good.

ماریا جوزفا، این واقعاً خوب است.

Yeah.

آره

Let's add that one, because I think that's a good one.

بیایید آن یکی را اضافه کنیم، زیرا به نظر من این یکی خوب است.

A row.

یک ردیف

A row.

یک ردیف

Think of it, 'cause I know it sounds...

به آن فکر کنید، زیرا می دانم که به نظر می رسد...

This word has two pronunciations, right?

این کلمه دو تلفظ دارد، درست است؟

It can be a row or a row.

این می تواند یک ردیف یا یک ردیف باشد.

And a row is, imagine the cow.

و یک ردیف است، گاو را تصور کنید.

Imagine you're having an argument with a cow.

تصور کنید با یک گاو بحث می کنید.

I mean, how strange is that, right?

منظورم این است که چقدر عجیب است، درست است؟

The cow's like,

"Ooh."

گاو شبیه

"اوه" است.

And you're like,

و شما مانند

"No, no, no, no, no, no."

"نه، نه، نه، نه، نه، نه."

Row with the cow.

با گاو ردیف کنید به

That's how you can remember it.

این ترتیب می توانید آن را به خاطر بسپارید.

Never row with a cow, 'cause they always win.

هرگز با گاو پارو نزن، زیرا آنها همیشه برنده هستند.

Excellent, good.

عالی، خوب

Kristina asks, "Can I say hash out in this context?"

کریستینا می پرسد، "آیا می توانم بگویم در این زمینه هش کردن؟"

Ooh, I remember that in one of my videos.

اوه، این را در یکی از ویدیوهایم به یاد دارم.

We've been hashed out parcels we receive from Amazon."

بسته‌هایی را که از آمازون دریافت کرده‌ایم هش کرده‌ایم."

So, no, not exactly, Kristina.

بنابراین، نه، نه دقیقاً، کریستینا.

Hash out is to work out the details,

هش کردن برای بررسی جزئیات است،

so you can hash out who is gonna take care

بنابراین می‌توانید بفهمید چه کسی قرار است

of the parcels, right?

از بسته‌ها مراقبت کند، درست است؟

You can work out the details,

می‌توانید کار کنید. جزئیات را بیان کنید،

but not exactly what you've put here, right?

اما دقیقاً آنچه را که در اینجا قرار داده اید، خوب نیست،

Good question.

Yeah, Eva, good.

Quarrel, fight, row.

دعوا کنید،

All of those are good, yes.

بله.

"Can we say having a row?"

Yes, we can, exactly.

می‌توانیم، دقیقاً،

To have a row.

Yep, we've got that one added.

آن یکی را اضافه کرده‌ایم.

"Can we say, I have a conflict

with my community of neighbors?"

Yes, you could.

I would tend to say, you know, there's a conflict.

I disagree with my neighbor, my neighbors,

من با همسایه‌ام مخالفم،

or I disagree with the community of neighbors.

یا با جامعه همسایه‌ها مخالفم

We have a conflict.

So, Karlos, I think have a conflict is possible,

but it doesn't sound natural.

I would say there is, right?

I would change things up.

Okay, excellent.

درسته، خیلی خوبه

"I have an appointment with my next door neighbor

who is a physiotherapist."

Great, Nazmul, good English.

Good luck with that. (chuckles)

Yes.

Helene says, "I really got on well with my neighbors,

"من واقعاً با همسایه هایم حال خوبی داشتم،

but unfortunately, they all passed away."

اما متأسفانه همه آنها فوت کردند؟"

Really?

They all passed away.

همگی از دنیا رفتند.

All of your neighbors or just some of them?

همه همسایگان شما یا فقط برخی از آنها؟

Maybe you live in a community

شاید شما در جامعه ای زندگی می کنید

where there are just older people, right?

که در آن افراد مسن تر وجود دارند، درست است؟

And I know what you mean.

و میدونم منظورت چیه

I live in a community where a lot

من در جامعه ای زندگی می کنم که بسیاری

of the people here are retired in their 70s and 80s,

از مردم اینجا در دهه 70 و 80 خود بازنشسته هستند

and sometimes they pass away.

و گاهی اوقات از دنیا می روند.

It reminds me of a very funny interview I saw.

منو یاد یه مصاحبه خیلی خنده دار میندازه که دیدم.

It was on the BBC.

در بی بی سی بود.

There was an old lady, she was about 80 years old,

پیرزنی بود، حدود 80 سال داشت

and she lived opposite the church.

و روبروی کلیسا زندگی می کرد.

Now, in England, the church

اکنون، در انگلستان، کلیسا

is also where you bury the people.

نیز جایی است که مردم را دفن می کنید.

So, we have our graveyards in the church,

بنابراین، ما قبرستان خود را در کلیسا،

in the city center.

در مرکز شهر داریم.

In Spain, it's a bit different.

در اسپانیا، کمی متفاوت است.

The graveyards are outside the village or the city.

قبرستان ها خارج از روستا یا شهر هستند.

Here...

اینجا...

Sorry, here in England.

ببخشید، اینجا در انگلیس.

So this lady was living opposite the church

بنابراین این خانم روبروی کلیسا زندگی می کرد

and they came to interview her, and they said,

و آنها برای مصاحبه با او آمدند و گفتند:

"Doesn't it feel strange

"آیا

looking over the graveyard from your window?"

نگاه کردن به قبرستان از پنجره شما عجیب نیست؟"

And she said,

"No, it's nice to be near my friends."

و او گفت:

"نه، خوب است که در نزدیکی دوستانم باشم."

Because all her friends had passed away.

چون همه دوستانش فوت کرده بودند.

She must have been 80 or 85.

او باید 80 یا 85 ساله بوده باشد.

And I thought,

"That was quite interesting

و من فکر کردم،

"این بسیار جالب

and a funny thing to say."

و خنده دار بود برای گفتن."

"No, it's quite nice to be near my friends."

"نه، خیلی خوب است که در نزدیکی دوستانم باشم."

Anyway.

به هر حال.

Neighbors is what we're talking about, right?

همسایه ها همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، درست است؟

Neighbors.

So, let's move on to our next question.

همسایه ها

بنابراین، اجازه دهید به سوال بعدی خود برویم.

Let me just check how we're doing.

اجازه دهید فقط بررسی کنم که چگونه کار می کنیم.

Yeah, Abdel, I like this.

آره عبدالله من اینو دوست دارم

"I had an issue with my neighbor."

"من با همسایه ام مشکل داشتم."

"I had an issue with my neighbor."

"من با همسایه ام مشکل داشتم."

Yeah, that's really good.

آره واقعا خوبه

Like a problem, right?

مثل یک مشکل، درست است؟

Excellent, good.

عالی، خوب

I'll just correct you, 'cause it's just one issue.

من فقط شما را اصلاح می کنم، زیرا این فقط یک مسئله است.

That's absolutely good, absolutely good, absolutely correct.

این کاملاً خوب است، کاملاً خوب است، کاملاً صحیح است.

I've got another question.

من یه سوال دیگه دارم

Do you get on with your neighbors?

آیا با همسایگان خود سر و کار دارید؟

Again, you can just write in the chat.

باز هم می توانید فقط در چت بنویسید.

Do you get on with your neighbors?

آیا با همسایه های خود سر و کار دارید؟

To get on means have a good relationship, right?

برای شروع به معنای داشتن یک رابطه خوب است، درست است؟

To get on with someone, to have a good relationship.

با کسی کنار بیای، رابطه خوبی داشته باشی.

To get on with someone.

با کسی کنار بیای

So, just write in the chat what you think.

بنابراین، فقط در چت آنچه را که فکر می کنید بنویسید.

Do you get on with your neighbors?

آیا با همسایگان خود سر و کار دارید؟

You have a suggestion?

"Please give suggestion about a cue card."

پیشنهادی دارید؟

"لطفاً در مورد یک کارت نشانه پیشنهاد دهید."

Akash.

آکاش.

Suggestion about the cue card.

پیشنهاد در مورد کارت نشانه.

Well, describe a neighbor that you know.

خوب، همسایه ای را که می شناسید توصیف کنید.

There's a suggestion.

یه پیشنهاد هست

Describe a neighbor that you know.

همسایه ای را که می شناسید توصیف کنید.

So, let's have a look.

بنابراین، بیایید نگاهی بیندازیم.

I'm gonna share with you

من

some of the things that you're saying.

برخی از چیزهایی که شما می گویید را با شما در میان می گذارم.

Do you get on with your neighbors?

آیا با همسایه های خود سر و کار دارید؟

Jennifer says, "Well, I had a noisy, extravagant neighbor

جنیفر می گوید: "خب، من یک همسایه پر سر و صدا و ولخرجی داشتم

who usually likes to celebrate."

که معمولاً دوست دارد جشن بگیرد."

Oh. "Yeah, of course."

اوه "آره، البته."

Says Iron.

می گوید آهن.

"Yes, I get on well with her."

"بله، من با او خوب هستم." بله

Yes.

Caroline, "Yes, but a superficial relationship."

کارولین، "بله، اما یک رابطه سطحی."

Tomboy, "I'm get on well."

تامبی، "حالم خوب است."

I get on well with my neighbors.

من با همسایه هایم رابطه خوبی دارم.

natalia says, "She's really friendly

ناتالیا می گوید: "او واقعاً دوستانه است

and we like each other."

و ما همدیگر را دوست داریم."

emi says, "My family used to conflicts with my neighbors."

emi می گوید: "خانواده من با همسایه هایم درگیری داشتند."

Used to have conflicts, maybe.

قبلاً درگیری وجود داشت، شاید.

"If you live in the middle of nowhere,

"اگر در وسط ناکجاآباد زندگی می کنید،

there have a slim chance."

شانس کمی دارید."

Julia, I have a slim chance, or you have a slim chance.

جولیا، من شانس کمی دارم یا تو شانس کمی.

Maria Josefa, "I don't get along with my neighbors."

ماریا جوزفا، "من با همسایه هایم کنار نمی آیم."

Marziyeh, "We really get on well with our neighbors."

مرضیه ما واقعا با همسایه ها خوب هستیم.

Vesna, "Yes, I get on well with my neighbors."

وسنا آره با همسایه ها خوبم.

"I have a wonderful bond with my neighbors."

"من با همسایه هایم پیوند فوق العاده ای دارم."

Right.

درسته

"Not really, I don't talk with my neighbors."

واقعا نه، من با همسایه هایم صحبت نمی کنم.

MM.

MM.

severa, "Yes, I get on well with my neighbors."

severa، "بله، من با همسایه هایم خوب هستم."

Rasel Hossain, "My neighbor is very, very friendly.

راسل حسین، "همسایه من بسیار بسیار دوستانه است.

So a close relationship between me and my neighbor."

بنابراین رابطه نزدیکی بین من و همسایه من وجود دارد."

Nice.

خوبه

"Unfortunately, I don't have a chance

متأسفانه من فرصتی ندارم

to get on with my neighbors."

که با همسایه هایم سر و کار داشته باشم».

I wonder why.

تعجب می کنم که چرا.

I wonder why.

تعجب می کنم که چرا.

"I don't get on well with my neighbor."

"من با همسایه ام خوب نیستم."

Says Rustem.

می گوید رستم.

Nice, good.

خوب، خوب

"Yes, we get on with my neighbors."

"بله، ما با همسایه هایم کار می کنیم."

If you say we, I would say,

اگر شما بگویید ما، من می گویم:

"Yes, we get on with our neighbors."

"بله، ما با همسایه هایمان سر و کار داریم."

mayrush.

میرش

We get on with our neighbors.

با همسایه هایمان کنار می آییم.

Zahra says, "Yes, now, we are getting used

زهرا می گوید: بله، الان عادت کرده ایم

to spending quality time together."

با هم وقت باکیفیت بگذرانیم.

Very nice.

خیلی خوبه

Phurong Nam, "Yes, I do,

فورونگ نام، "بله، دارم،

because she's been a good neighbor to me."

زیرا او همسایه خوبی برای من بوده است."

Oh, you're such a good student, Phurong Nam.

آه، تو دانش آموز خوبی هستی، فورونگ نام.

Hussien, I'm very well. (chuckles)

حسین حالم خیلی خوبه (خنده می زند)

dn, "Yes, I get on well with most of them."

dn، "بله، من با بیشتر آنها رابطه خوبی دارم."

Florence says, "I get on well with my neighbors.

فلورانس می گوید: "من با همسایه هایم حال خوبی دارم.

I take care of their dog when they go on holiday."

وقتی به تعطیلات می روند از سگ آنها مراقبت می کنم."

You're a very good neighbor, Florence.

تو همسایه خیلی خوبی هستی فلورانس.

Brian says, "One of my neighbors is my English teacher,

برایان می‌گوید: «یکی از همسایه‌های من معلم زبان انگلیسی من است،

so I hope you get on well with them."

بنابراین امیدوارم با آن‌ها رابطه خوبی داشته باشید».

Tom says, "Good neighbors make a good fence."

تام می گوید: "همسایه های خوب حصار خوبی می سازند."

Is that a proverb?

ضرب المثل است؟

"Yes, when they're not remodeling the apartment."

"بله، زمانی که آنها آپارتمان را بازسازی نمی کنند."

Very funny, lea.

خیلی خنده داره لیا

Very funny, great.

خیلی خنده داره عالیه

Farjana, "I generally get along well with my neighbors.

فرجانا، "من به طور کلی با همسایگانم خوب کنار می آیم.

We maintain a friendly relationship.

ما یک رابطه دوستانه را حفظ می کنیم. از

I appreciate having a good connection."

داشتن یک ارتباط خوب قدردانی می کنم."

That's really good.

این واقعاً خوب است.

Very, very nice.

خیلی خیلی قشنگه

I love it!

من آن را دوست دارم!

Okay.

باشه

Liibaan, "We don't know each other."

لیبان، "ما همدیگر را نمی شناسیم."

Hmm.

هوم

Not with my neighbors, but we don't know each other.

نه با همسایه هایم، اما همدیگر را نمی شناسیم.

My neighbors and I, we don't know each other.

من و همسایه ها همدیگر را نمی شناسیم.

"I get along well with my neighbors."

"من با همسایه هایم خوب کنار می آیم."

Okay.

باشه

Brilliant.

درخشان

Really nice, some good expressions, right?

واقعاً زیباست، چند تعبیر خوب، درست است؟

I get on with them.

باهاشون کنار میام

Notice we say,

توجه کنید که می گوییم:

"We get on with our neighbors."

"ما با همسایگان خود سر و کار داریم."

Right? Make sure you're changing that.

درسته؟ مطمئن شوید که در حال تغییر آن هستید.

I get along with them.

من با آنها کنار می آیم.

I get along well with them is good as well.

من هم با آنها خوب کنار می آیم .

Good, all of these are good.

خوبه همه اینا خوبن

We have a superficial relationship was one.

ما یک رابطه سطحی داریم .

It was a common one.

یک امر رایج بود.

We have a superficial relationship.

ما یک رابطه سطحی داریم.

Great, good.

عالی، خوب

I'm just seeing what else is coming up.

من فقط دارم می بینم چه چیز دیگری در راه است.

"I treat well with my neighbor."

"من با همسایه ام خوب رفتار می کنم."

We treat each other well, I would say.

من می گویم ما با هم خوب رفتار می کنیم.

We treat each other well.

ما با هم خوب رفتار می کنیم.

"We are best friends."

"ما بهترین دوستان هستیم."

Great, good.

عالی، خوب

Let me come us back.

بگذار برگردم ما

We treat each other well rather than that.

ما به جای آن، با یکدیگر خوب رفتار می کنیم.

I get on well with each other.

من با هم رابطه خوبی دارم

We get on well.

ما به خوبی کنار می آییم.

We have a good relationship.

ما رابطه خوبی داریم.

We have a close bond.

ما پیوند نزدیکی داریم.

Maybe, maybe.

شاید، شاید.

Any others coming up?

کسی دیگر در راه است؟

"We get on well with all my neighbors."

ما با همه همسایه‌هایم به خوبی رفتار می‌کنیم.»

Hello, dear. (chuckles)

سلام عزیزم (می خندد)

Okay, I think that's coming to the end.

باشه، فکر می کنم به آخر می رسد.

Good, do you get on well with your neighbors?

خوب، آیا با همسایه های خود خوب هستید؟

Very, very interesting.

خیلی خیلی جالبه

Let me close that for the moment.

بگذارید فعلاً آن را ببندم.

Okay, so we've got,

"I get on with them."

خوب، پس ما می گوییم،

"من با آنها ادامه می دهم."

"We get on with our neighbors."

"ما با همسایگان خود سر و کار داریم."

We and our.

ما و ما

"I get along well with them."

"من با آنها خوب کنار می آیم."

"We have a superficial relationship."

ما یک رابطه سطحی داریم.»

"We treat each other well."

"ما با هم خوب رفتار می کنیم."

Good.

خوب

Okay.

باشه

Get along and get on.

کنار بیایید و سوار شوید.

The difference, it's the same.

تفاوت، همان است.

It's the same, really.

واقعا همینطوره

(upbeat music)

(موسیقی شاد)