How to really THINK in English!

- Can you think in English?

- آیا می توانید به انگلیسی فکر کنید؟

Of course you can, if you are using the right techniques.

البته اگر از تکنیک های درست استفاده کنید، می توانید.

So let me show you how you can think in English.

بنابراین اجازه دهید به شما نشان دهم چگونه می توانید به زبان انگلیسی فکر کنید.

(playful music)

(موسیقی بازیگوش)

Hello, this is Keith from English Speaking Success

سلام، این کیث از English Speaking Success

and the website, the keithspeakingacademy.

و وب سایت keithspeakingacademy است.

Now, when I started teaching English in Spain

اکنون، زمانی که سال ها پیش تدریس زبان انگلیسی را در اسپانیا شروع

many, many years ago,

I had a group of students in a company, business students.

کردم، گروهی از دانشجویان در یک شرکت داشتم، دانشجویان بازرگانی.

And some of them translated everything.

و برخی از آنها همه چیز را ترجمه کردند.

I would ask a question,

من سؤالی می‌پرسیدم،

they would translate the question into Spanish

آنها سؤال را به اسپانیایی ترجمه می‌کردند

to check they'd understood,

تا بررسی کنند که متوجه شده‌اند،

and then give the answer in Spanish

و سپس پاسخ را به اسپانیایی می‌دادند

and translate back into English,

و به انگلیسی ترجمه می‌کردند،

often word by word.

اغلب کلمه به کلمه.

It went something like this.

یه چیزی شبیه این پیش رفت

Juan, do you like classical music?

خوان، آیا موسیقی کلاسیک را دوست داری؟

Juan: (speaking in Spanish)

خوان: (به زبان اسپانیایی صحبت می کند)

Me: "In English, Juan?"

من: "به انگلیسی، خوان؟"

Juan: (speaking in Spanish)

خوان: (به زبان اسپانیایی صحبت می کند)

No, it no like me for nothing.

نه، بیهوده مثل من نیست.

Where do you begin?

از کجا شروع می کنید؟

And what I did at the start

و کاری که من در ابتدا انجام دادم

was to correct the students, but it didn't help.

اصلاح دانش آموزان بود، اما فایده ای نداشت.

And what I realised is we had to talk about translation.

و چیزی که من متوجه شدم این است که باید در مورد ترجمه صحبت می کردیم.

So we had a conversation

بنابراین

about translating and to stop translating.

در مورد ترجمه و توقف ترجمه گفتگو کردیم.

So it finally worked.

بنابراین بالاخره کار کرد.

These were low level students, but over time and over time,

اینها دانش آموزان سطح پایینی بودند، اما با گذشت زمان و به مرور

they began changing their habit and it helps.

زمان شروع به تغییر عادت خود کردند و این کمک می کند.

So how do you fix this translating habit?

پس چگونه این عادت ترجمه را اصلاح می کنید؟

Well, in this video, I'm gonna tell you some simple ideas

خب، در این ویدیو، من به شما چند ایده ساده

on how to fix the translating habit you may have,

در مورد اینکه چگونه عادت ترجمه را که ممکن است دارید، اصلاح کنید، می گویم،

even if it's not as bad as Juan.

حتی اگر به بدی خوان نباشد.

And there are ideas for absolute beginners

و ایده هایی برای مبتدیان مطلق

as well as higher level learners.

و همچنین زبان آموزان سطح بالاتر وجود دارد.

And then in the second half of the video,

و سپس در نیمه دوم ویدیو،

I'll show you the different ways that we think,

روش‌های متفاوتی را که ما فکر می‌کنیم به شما نشان می‌دهم،

and how this can help you think in English.

و این که چگونه می‌تواند به شما کمک کند به زبان انگلیسی فکر کنید.

Finally, stay.

بالاخره بمون

Stick around to the end of the video,

تا آخر ویدیو بمانید

'cause I'm gonna give you a bonus.

، چون به شما جایزه می دهم.

I'm gonna give you some tips on how you can build

من به شما نکاتی را در مورد اینکه چگونه می توانید

your English thinking habit right now,

همین حالا و در نهایت یک بار برای همیشه، عادت تفکر انگلیسی خود را ایجاد کنید، به شما می دهم

finally, once and for all.

.

Sound good?

به نظر خوب میاد؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Okay, let's fix your translating habit if you have one.

خوب، بیایید عادت ترجمه خود را اگر دارید اصلاح کنیم.

Just to be clear, translation is not always bad, right?

فقط برای واضح بودن، ترجمه همیشه بد نیست، درست است؟

It gets a bad reputation, but translation sometimes is good.

شهرت بدی دارد، اما ترجمه گاهی خوب است.

The problem is when you're translating all the time

مشکل زمانی است که شما مدام در

and you're translating word by word.

حال ترجمه هستید و کلمه به کلمه ترجمه می کنید.

That just doesn't work.

این فقط کار نمی کند.

So here are five things you can do

بنابراین در اینجا پنج کاری وجود دارد که می توانید

to fix the translating habit.

برای اصلاح عادت ترجمه انجام دهید.

The first one is to learn and practise chunks or phrases,

اولین مورد یادگیری و تمرین تکه ها یا عبارات است،

not just individual words.

نه فقط کلمات فردی.

When you learn individual words,

وقتی لغات تکی را یاد می گیرید،

you are more likely to translate word by word.

به احتمال زیاد کلمه به کلمه ترجمه می کنید.

When you learn a phrase or a chunk,

هنگامی که یک عبارت یا یک قطعه را یاد می گیرید،

you're more likely to remember that and avoid translation.

به احتمال زیاد آن را به خاطر می آورید و از ترجمه اجتناب می کنید.

So learn chunks and practise them.

پس تکه ها را یاد بگیرید و تمرین کنید.

You don't have to speak out.

مجبور نیستی حرف بزنی

You can just think of them.

شما فقط می توانید به آنها فکر کنید.

Let's imagine you learned this word.

بیایید تصور کنیم این کلمه را یاد گرفته اید.

A tram.

یک تراموا

A tram.

یک تراموا

So don't just learn tram.

پس فقط تراموا را یاد نگیرید.

Think, if you've learned a noun,

فکر کنید، اگر اسمی را یاد گرفته اید،

think or learn or find out in a dictionary.

فکر کنید یا یاد بگیرید یا در فرهنگ لغت پیدا کنید.

Find out the verbs that go together

افعالی که با هم می آیند

or the adjectives that go together with this noun, okay?

یا صفت هایی که با این اسم همراه می شوند را بیابید، خوب؟

A tram.

یک تراموا

To take the tram.

برای سوار شدن به تراموا

I take the tram.

سوار تراموا می شوم.

Get on the tram.

سوار تراموا شوید.

Not get in, get on the tram.

سوار نشوید، سوار تراموا شوید.

How do you know?

از کجا می دانی؟

Use a dictionary.

از یک دیکشنری استفاده کن.

Have a look through.

نگاهی بیندازید

Go for T, R, S, T, tram, T, R.

برو به دنبال T، R، S، T، تراموا، T، R.

And all the young people are going,

و همه جوان ها می روند،

Keith, doesn't he have a search engine

کیت، آیا او یک موتور جستجو

inside your dictionary?

در فرهنگ لغت شما ندارد؟

Trim, try, tram, trash.

اصلاح، تلاش، تراموا، سطل زباله.

Ah, the good old days of using a dictionary, right?

آه، روزهای خوب استفاده از دیکشنری، درست است؟

Trans, tram.

ترانس، تراموا

Where are we?

Here we go, right?

ما کجا هستیم؟

اینجا ما برویم، درست است؟

Tram.

تراموا.

You can get to the beach easily by tram.

با تراموا می توانید به راحتی به ساحل برسید.

To go by tram, right?

برای رفتن با تراموا، درست است؟

So you sit there and you make phrases,

بنابراین شما آنجا می نشینید و عباراتی می سازید و

thinking, "I never take the tram."

فکر می کنید: "من هرگز سوار تراموا نمی شوم."

"I need to get on the tram."

"من باید سوار تراموا شوم."

"I could go by tram."

"من می توانستم با تراموا بروم."

And that's it.

و بس.

So, so easy.

بنابراین، به همین راحتی.

Same when you learn a verb,

به همین ترتیب وقتی یک فعل را

learn the nouns or the adverbs that go together

یاد می گیرید، اسم ها یا قیدهایی را که با هم هستند را یاد بگیرید

and practise thinking.

و تفکر را تمرین کنید.

That's number one.

این شماره یک است.

Number two.

شماره دو.

Number two is to notice and learn adjacent pairs.

شماره دو توجه و یادگیری جفت های مجاور است.

Adjacent just means together, right?

مجاور فقط به معنای با هم است، درست است؟

My hands are adjacent.

دستانم مجاور است.

They're next to each other.

کنار هم هستن

An adjacent pair is in a conversation

یک جفت مجاور در یک مکالمه است

where you have a two-part exchange, two speakers.

که در آن شما یک تبادل دو قسمتی، دو بلندگو دارید.

The first phrase has a reply or a second phrase

عبارت اول دارای یک پاسخ یا عبارت دوم است

that is dependent on the first.

که وابسته به اولی است.

And these phrases often go together, right?

و این عبارات اغلب با هم هستند، درست است؟

Like when you say, "Hello, hello."

مثل زمانی که می گویید «سلام، سلام».

That's an adjacent pair.

این یک جفت مجاور است.

Very, very simple, right?

خیلی خیلی ساده، درسته؟

So when you're involved in conversations

بنابراین هنگامی که درگیر مکالمات

or watching films or series,

یا تماشای فیلم یا سریال هستید،

look out for the adjacent pairs.

به جفت های مجاور توجه کنید.

Start to notice them and learn them.

شروع کنید به آنها توجه کنید و آنها را یاد بگیرید.

And again, practise them thinking, okay?

و دوباره، آنها را تمرین کنید که فکر کنند، خوب؟

Adjacent pairs occur all over the place.

جفت های مجاور در همه جا رخ می دهد.

The most common ones are greetings, right?

رایج ترین آنها احوالپرسی است، درست است؟

Let me show you.

بگذار نشانت دهم.

How are you?

چطور هستید؟

Not too bad.

نه خیلی بد.

How's it going?

اوضاع چطوره؟

Fine.

خوب.

Yay! (laughs)

آری (می خندد)

So you've got two phrases adjacent next to each other.

بنابراین شما دو عبارت در مجاورت یکدیگر دارید.

Normally, they are semi-fixed.

به طور معمول، آنها نیمه ثابت هستند.

There's a limited number of replies,

تعداد محدودی از پاسخ‌ها وجود دارد،

and the most common ones are the most natural ways

و رایج‌ترین آنها طبیعی‌ترین

of speaking or answering, right?

روش‌های صحبت کردن یا پاسخ‌گویی هستند، درست است؟

Our conversations are littered with these adjacent pairs.

مکالمات ما پر از این جفت های مجاور است.

There are lots of them in many, many situations.

تعداد زیادی از آنها در بسیاری از موقعیت ها وجود دارد.

For example, giving an invitation.

مثلا دعوت نامه دادن.

Do you want to come to my party?

آیا می خواهید به مهمانی من بیایید؟

I'd love to.

من دوست دارم.

Do you want to come for dinner?

می خوای برای شام بیایی؟

That'd be great.

عالی میشه

Asking for and giving information.

درخواست و دادن اطلاعات.

Has Mary arrived yet?

مریم هنوز اومده؟

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم.

Did you watch the football last night?

دیشب فوتبال دیدی؟

Yeah, it was great, wasn't it?

آره عالی بود، نه؟

Okay, what about giving orders?

خوب، دستور دادن چطور؟

Maybe with your boss.

شاید با رئیست

This needs doing right now.

این نیاز به انجام همین الان دارد.

Okay, I'll get onto it.

باشه بهش میرسم

So there are all sorts,

بنابراین انواع مختلفی وجود دارد،

and once you start noticing these in conversations,

و هنگامی که در مکالمات متوجه این موارد شدید،

you can pick them up and start learning them,

می توانید آنها را بردارید و شروع به یادگیری آنها کنید،

and it gets you thinking in English.

و این باعث می شود به انگلیسی فکر کنید.

These are very, very useful, especially at lower levels.

اینها بسیار بسیار مفید هستند، به خصوص در سطوح پایین تر.

But as your level gets higher,

اما همانطور که سطح شما بالاتر می رود،

you do need to be able to be more flexible

باید بتوانید انعطاف پذیرتر باشید

and learn to offer different alternatives.

و یاد بگیرید که جایگزین های مختلف ارائه دهید.

But again, you notice these

اما باز هم وقتی بیشتر و بیشتر

as you listen to conversations more and more.

به مکالمات گوش می دهید، متوجه این موارد می شوید .

For example, the boss giving orders.

مثلاً رئیس دستور می دهد.

This needs doing right now.

این نیاز به انجام همین الان دارد.

I'll sort it out.

من آن را مرتب می کنم.

Don't worry, I'll make sure it's done.

نگران نباش، مطمئن می شوم که تمام شده است.

No worries, we'll do it.

نگران نباشید، ما این کار را انجام می دهیم.

Okay?

So as you build your confidence and your level,

باشه؟

بنابراین همانطور که اعتماد به نفس و سطح خود را افزایش می دهید،

you can offer more flexibility to these adjacent pairs.

می توانید انعطاف پذیری بیشتری را به این جفت های مجاور ارائه دهید.

Extremely useful.

خیلی مفید.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Number three, learn and use collocations.

شماره سه، کولوکیشن ها را یاد بگیرید و استفاده کنید.

So we've just seen two phrases that go together.

بنابراین ما فقط دو عبارت را دیدیم که با هم هستند.

Collocations are two or three words

ترکیب ها دو یا سه کلمه هستند

that often go together, right?

که اغلب با هم ترکیب می شوند، درست است؟

For example, we talk about tea, black tea.

به عنوان مثال، ما در مورد چای صحبت می کنیم، چای سیاه.

You can have green tea or black tea.

می توانید چای سبز یا چای سیاه بخورید.

We don't say red tea.

ما نمی گوییم چای قرمز.

The Chinese have this, Da Hong Pao,

چینی ها این را دارند، دا هونگ پائو،

and often talk about red tea, but it's not.

و اغلب در مورد چای قرمز صحبت می کنند ، اما اینطور نیست.

It's black tea in English, right?

این چای سیاه به انگلیسی است، درست است؟

Tea leaves.

برگ های چای.

Also, teabag.

همچنین چای کیسه ای.

Ta-da, lovely Tetley's teabag.

تا-دا، کیسه چای دوست داشتنی تتلی.

We can talk about a cup of tea, drink tea, or sip tea.

می توانیم در مورد یک فنجان چای صحبت کنیم ، چای بنوشیم یا چای بنوشیم.

If you make a noise, actually, that's to slurp the tea.

اگر سر و صدا می کنید، در واقع ، برای دم کشیدن چای است.

Don't slurp your tea.

چای خود را نپاشید

And so as you're learning words or verbs,

و بنابراین، همانطور که کلمات یا افعال را یاد

you can, as you're seeing things, you can think of them.

می گیرید، می توانید، همانطور که چیزها را می بینید، می توانید به آنها فکر کنید.

And as you're doing things,

و در حالی که کارها را انجام می دهید،

you can think of the collocations, right?

می توانید به مجموعه ها فکر کنید، درست است؟

So I feel like a cup of tea.

بنابراین من احساس یک فنجان چای را دارم.

Ooh, that's nice, black tea.

اوه، این خوب است، چای سیاه.

Lovely.

دوست داشتني.

But I prefer tea leaves.

اما من برگ چای را ترجیح می دهم.

Oh, well.

اوه، خوب

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

Number four is to use a monolingual dictionary

شماره چهار استفاده از فرهنگ لغت تک زبانه

more than a bilingual dictionary.

بیشتر از فرهنگ لغت دو زبانه است.

Monolingual means English to English.

Monolingual به معنای انگلیسی به انگلیسی است.

A bit like this.

کمی شبیه این

And I know you're thinking, oh, he's so cute, right?

و من می دانم که شما فکر می کنید، اوه، او خیلی بامزه است، درست است؟

He's using a paper dictionary.

او از یک فرهنگ لغت کاغذی استفاده می کند.

Well, yes, and why not?

خوب، بله، و چرا که نه؟

But I am also a little bit tech savvy.

اما من کمی هم در زمینه فناوری اطلاعات دارم.

I've also got here the Merriam-Webster dictionary,

من فرهنگ لغت Merriam-Webster را نیز اینجا دارم،

and it's perfect, right?

و عالی است، درست است؟

Do you remember "tram" we looked at before?

آیا "تراموا" را که قبلاً به آن نگاه کرده بودیم، به یاد دارید؟

Gives you a definition, gives you the different cases,

به شما یک تعریف می دهد، موارد مختلف،

example sentences.

جملات مثال را به شما می دهد.

Take the tram to the departure terminal.

با تراموا به ترمینال خروج بروید.

So listen, Merriam-Webster is a good online dictionary.

پس گوش کنید، Merriam- Webster یک فرهنگ لغت آنلاین خوب است.

You can go and check it out too.

شما هم می توانید بروید و آن را بررسی کنید.

Next, number five is to keep 90% of your notes in English.

بعد، شماره پنج این است که 90 درصد یادداشت های خود را به زبان انگلیسی نگه دارید.

So when you're making notes of vocabulary,

بنابراین هنگامی که از واژگان،

new language that you're learning, 90% should be in English.

زبان جدیدی که در حال یادگیری آن هستید یادداشت می کنید، 90 درصد باید به زبان انگلیسی باشد.

You can use translation sometimes, and that's great.

شما می توانید گاهی اوقات از ترجمه استفاده کنید و این عالی است.

But the more you can do your definitions,

اما هر چه بیشتر بتوانید تعاریف،

examples in English, the more you're gonna be

مثال های خود را به زبان انگلیسی انجام دهید ، بیشتر

helping yourself think in English.

به خود کمک می کنید به انگلیسی فکر کنید.

Nice.

خوب.

I hope you're enjoying the video so far and learning lots.

امیدوارم تا اینجا از ویدیو لذت برده باشید و چیزهای زیادی یاد گرفته باشید.

In a moment, I'll tell you all the different ways

در یک لحظه، تمام روش‌های متفاوتی

that we think and how you can think in English.

که ما فکر می‌کنیم و اینکه چگونه می‌توانید به زبان انگلیسی فکر کنید را به شما خواهم گفت.

If you would like to get all of this information

اگر می‌خواهید همه این اطلاعات را

in a nice lovely PDF, then just click on the link

در یک پی‌دی‌اف زیبا و دوست‌داشتنی دریافت کنید، کافیست روی پیوند

in the description, and then when you click on the link,

در توضیحات کلیک کنید، و پس از کلیک بر روی پیوند

it will take you to this webpage.

، شما را به این صفحه وب هدایت می‌کند.

Learn to think in English,

یاد بگیرید به زبان انگلیسی فکر کنید،

or you do just put in your first name

یا فقط نام

and an email address,

و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

and then press the PDF button,

و سپس دکمه PDF را فشار دهید

and you will instantly get the PDF.

و فوراً PDF را دریافت خواهید کرد.

That's it.

خودشه.

Let's get straight back into thinking in English.

بیایید مستقیماً به تفکر انگلیسی بازگردیم.

Now, in this second part of the video,

اکنون، در این قسمت دوم ویدیو،

I'm gonna talk about different ways of thinking,

در مورد روش‌های مختلف

how we actually think,

تفکر، نحوه تفکر ما

and how this can help you think in English.

و اینکه چگونه می‌تواند به شما کمک کند به زبان انگلیسی فکر کنید، صحبت می‌کنم.

So different ways of thinking.

بنابراین روش های مختلف تفکر.

There are probably two main ways, right?

احتمالاً دو راه اصلی وجود دارد، درست است؟

There's what we call idle thinking,

چیزی است که ما به آن فکر بیهوده می گوییم،

kind of lazy thinking.

نوعی تفکر تنبل.

And that's where the voice

و این همان جایی است که صدایی

in your head is talking and talking, right?

در سر شما صحبت می کند و صحبت می کند، درست است؟

Everything that goes through your head, right?

هر چیزی که از سر شما می گذرد، درست است؟

Typically looks something like this.

به طور معمول چیزی شبیه به این به نظر می رسد.

It's cold.

سرده.

It's raining again.

دوباره داره باران می باره.

What am I gonna have for dinner?

شام چی بخورم؟

Why did we paint that wall blue, right?

چرا آن دیوار را آبی رنگ کردیم، درست است؟

Thoughts just jumping all over the place.

افکار فقط در همه جا می پرند.

It's very hard to control that voice in your head.

خیلی سخته که اون صدا رو تو ذهنت کنترل کنی.

The second type is reflective thinking,

نوع دوم تفکر انعکاسی است،

where you're consciously deciding

جایی که شما آگاهانه

or making plans about how to do something.

در مورد چگونگی انجام کاری تصمیم می گیرید یا برنامه ریزی می کنید.

Maybe something like this.

شاید همچین چیزی

I need to plan tomorrow's lesson.

باید برای درس فردا برنامه ریزی کنم.

What topic can I do?

چه موضوعی می توانم انجام دهم؟

Hmm, transport.

هوم، حمل و نقل

Yes, no, I've already done that.

بله، نه، من قبلاً این کار را انجام داده ام.

Okay, concentrate, okay?

باشه، تمرکز کن، باشه؟

And it's much more structured

و

probably with a specific goal in mind.

احتمالاً با هدف خاصی در ذهن بسیار ساختارمندتر است.

Now, within these ways of thinking, the two categories,

در حال حاضر، در این روش های تفکر، دو دسته،

there are many different activities that we do.

بسیاری از فعالیت های مختلف وجود دارد که ما انجام می دهیم.

Let's have a look at them and show you

بیایید نگاهی به آنها بیندازیم و به شما نشان دهیم که

how you can do exactly the same thinking in English,

چگونه می توانید دقیقاً همان تفکر را در زبان انگلیسی انجام دهید، در

whatever your level.

هر سطحی که هستید.

So one of the most common activities in thinking

بنابراین یکی از متداول ترین فعالیت ها در

is to have opinions and to voice your opinions in your mind.

تفکر داشتن نظرات و بیان نظرات خود در ذهن است.

When native speakers think in English,

هنگامی که افراد بومی به زبان انگلیسی فکر می کنند،

or when you think in your mother tongue,

یا زمانی که به زبان مادری خود فکر می کنید،

you don't often think like, "That's a tree."

اغلب فکر نمی کنید که "این یک درخت است."

"This is a book."

"این یک کتاب است."

"This is a cup," right?

"این یک فنجان است"، درست است؟

Although that can be useful for a beginner.

اگرچه این می تواند برای یک مبتدی مفید باشد.

And indeed as a beginner,

و در واقع به عنوان یک مبتدی،

you can build on that and you could say,

می توانید بر روی آن بنا کنید و می توانید بگویید:

"That's a big tree.

"این یک درخت بزرگ است.

This is a blue book.

این یک کتاب آبی است.

This is a new cup."

این یک فنجان جدید است."

And that can be helpful.

و این می تواند مفید باشد.

But in fact, when we're thinking in English,

اما در واقع، وقتی به انگلیسی فکر می

we're normally having an opinion about something, right?

کنیم، معمولاً در مورد چیزی نظر داریم، درست است؟

So actually, it looks much more like this.

بنابراین در واقع، خیلی بیشتر شبیه این به نظر می رسد.

"What an awful car.

"چه ماشین افتضاحی.

I hate that colour.

من از آن رنگ متنفرم.

What kind of car is that?

این چه نوع ماشینی است؟

I should know this.

من باید این را بدانم.

My brother would know, right?"

برادرم می داند، درست است؟"

We're having opinions about the things we see,

ما در مورد چیزهایی که می بینیم نظراتی داریم که

often very critical of others and ourselves.

اغلب نسبت به دیگران و خودمان بسیار انتقادی است.

So one of the first things you can be doing

بنابراین یکی از اولین کارهایی که می توانید انجام دهید این

is to have opinions when you're thinking and seeing things.

است که وقتی به چیزهایی فکر می کنید و می بینید، نظرات خود را داشته باشید.

Now, in addition to having opinions in English,

در حال حاضر، علاوه بر داشتن نظرات به زبان انگلیسی،

when we're thinking, we often talk to ourselves

زمانی که در حال فکر کردن هستیم، اغلب با خود صحبت می

and we tell ourselves what to do.

کنیم و به خود می گوییم که چه کار کنیم.

It's a bit like a dialogue,

این کمی شبیه یک دیالوگ است،

but talking to yourself, right?

اما صحبت کردن با خودتان، درست است؟

Saying, come on, you can do this, let's go.

گفتن بیا تو میتونی این کارو بکنی بیا بریم.

And so you may find this kind of situation

و بنابراین ممکن است این نوع موقعیت

a bit like this situation.

را کمی شبیه به این وضعیت بیابید.

Oh, what time is it?

اوه ساعت چنده

Oh, it's too cold.

اوه خیلی سرده

Wait, hang on, it's Tuesday.

صبر کن، صبر کن، سه شنبه است.

I've got a lot to do today.

امروز خیلی کار دارم

Come on, get up.

بیا بلند شو

We can do this, can we?

ما می توانیم این کار را انجام دهیم، می توانیم؟

Just two more minutes?

فقط دو دقیقه دیگر؟

That may look quite familiar to you maybe.

شاید برای شما کاملا آشنا به نظر برسد.

So whenever you're kind of talking to yourself

بنابراین هر زمان که به نوعی با خود صحبت می کنید

and telling yourself to do things, you can do it in English.

و به خود می گویید کارهایی را انجام دهید، می توانید آن را به زبان انگلیسی انجام دهید.

Thinking through in English,

فکر کردن کامل به زبان انگلیسی،

even the first thing in the morning.

حتی اولین کار در صبح.

Boom, wake up with those beautiful English thoughts.

بوم، با آن افکار زیبای انگلیسی بیدار شو.

Come on, you can do this.

بیا تو میتونی این کارو بکنی

The third common thing we do

سومین کار رایجی که در

when we're thinking is we have ideas.

هنگام فکر کردن انجام می دهیم این است که ایده هایی داریم.

We voice our ideas in our head, right?

ما ایده های خود را در ذهن خود بیان می کنیم، درست است؟

And this often looks a bit like this.

و این اغلب کمی شبیه این به نظر می رسد.

I think I'll go to the shopping mall.

فکر کنم برم مرکز خرید.

That'll be nice.

این خوب خواهد بود.

I can get a coffee and lunch too.

من هم می توانم یک قهوه و نهار بخورم.

I'd love to go to New York.

من دوست دارم به نیویورک بروم.

Why don't I book a flight?

چرا پرواز رزرو نمی کنم؟

Nah, I can't afford it.

نه، من نمی توانم آن را بپردازم.

Mm, maybe next year.

مم، شاید سال آینده

And so the ideas you are having

و بنابراین ایده‌هایی که

when you're thinking in English,

وقتی به زبان انگلیسی فکر می‌کنید،

you can be using the kind of chunks like,

می‌توانید از انواع تکه‌هایی مانند

"I think I will do this.

"فکر می‌کنم این کار را انجام دهم.

I'd love to do this.

دوست دارم این کار را انجام دهم.

Why don't I do this?"

چرا این کار را نمی‌کنم؟" استفاده کنید.

And instead of speaking out loud, you're just thinking.

و به جای اینکه با صدای بلند صحبت کنید، فقط فکر می کنید.

So whenever you have an idea, think in English.

بنابراین هر زمان که ایده ای دارید، به زبان انگلیسی فکر کنید.

Now, another very, very common thing we do

اکنون، یکی دیگر از کارهای بسیار بسیار رایج دیگری که در

when we're thinking is we identify problems

هنگام فکر کردن انجام می دهیم این است که مشکلات را شناسایی

and find solutions.

و راه حل پیدا می کنیم.

We often have a lot of negative talk.

ما اغلب صحبت های منفی زیادی داریم.

That voice in your head telling you

آن صدایی که در سر شما می گوید

this is a problem, that's a problem.

این یک مشکل است، این یک مشکل است.

Oh no, that won't work.

اوه نه، این کار نخواهد کرد.

That's no good.

این خوب نیست.

Why does she always do that, right?

چرا او همیشه این کار را می کند، درست است؟

We're complaining.

ما شاکی هستیم

At the same time, we're also thinking to find solutions.

در عین حال، ما نیز در فکر یافتن راه حل هایی هستیم.

What I need to do is this.

کاری که من باید انجام دهم این است.

I'm going to do that.

من قصد دارم این کار را انجام دهم.

I could do that.

من می توانستم این کار را انجام دهم.

I should do that.

من باید این کار را انجام دهم.

Okay, I'll do this.

باشه این کارو میکنم

And so the simple practise is to take this language

و بنابراین، تمرین ساده این است که این زبان را بگیرید

and to be thinking, identify some problems in your life.

و در فکر کردن، برخی از مشکلات زندگی خود را شناسایی کنید.

Think of them in English and think of the solutions, okay?

به آنها به زبان انگلیسی فکر کنید و به راه حل ها فکر کنید، خوب؟

Your goal is not to solve the problem.

هدف شما حل مشکل نیست.

Your goal is to practise thinking in English.

هدف شما تمرین تفکر به زبان انگلیسی است.

Think of problems like, well, the cost of living,

به مشکلاتی مانند هزینه زندگی

the stress of studying, the stress at work, your health.

، استرس تحصیل، استرس در محل کار، سلامتی خود فکر کنید.

There are, I'm sure, plenty of problems

مطمئنم مشکلات زیادی وجود دارد

that you could be thinking about.

که ممکن است به آنها فکر کنید.

Think of them in English,

به آنها به زبان انگلیسی،

short phrases and find the solutions.

عبارات کوتاه فکر کنید و راه حل ها را بیابید.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

One more.

یکی بیشتر.

So finally, another activity when we're thinking

بنابراین، در نهایت، یکی دیگر از فعالیت‌های زمانی که

is we make plans, take decisions,

فکر می‌کنیم این است که برنامه‌ریزی می‌کنیم، تصمیم

and then sometimes regret what we've done.

می‌گیریم و سپس گاهی از کاری که انجام داده‌ایم پشیمان می‌شویم.

So when we're making plans, taking decisions,

بنابراین وقتی در حال برنامه ریزی، تصمیم گیری هستیم

you may be thinking, "I'm going to do this.

، ممکن است فکر کنید، "من این کار را انجام می دهم.

I'll do that.

آن کار را انجام خواهم داد.

Why not try that?

چرا آن را امتحان نکنم؟

I might try this.

ممکن است این را امتحان کنم.

Okay, sure.

خوب، مطمئنا.

Yes, let's do it."

بله، بیایید این کار را انجام دهیم. "

And then maybe, you regret your action and you go,

و بعد ممکن است از کار خود پشیمان شوید و بگویید:

"Oh, I should have done that.

"اوه، من باید این کار را می کردم.

Why did I do that?

چرا این کار را کردم؟

What was I thinking?

به چه فکر می کردم؟

I shouldn't have done that.

نباید این کار را می

I should not have done that.

کردم. نباید این کار را می

I shouldn't have done that."

کردم. نباید". این کار را نکرده‌ام."

The great thing about thinking is it's easier

نکته مهم در مورد تفکر این است

to pronounce in your head than with your mouth.

که تلفظ آن در سرتان راحت تر از زبان شماست.

So when you're making plans, taking decisions,

بنابراین وقتی در حال برنامه ریزی، تصمیم گیری

or regretting things, you can be thinking it through

یا پشیمانی از چیزهایی هستید، می توانید

in English using these simple phrases.

با استفاده از این عبارات ساده به زبان انگلیسی به آن فکر کنید.

I guess the point is, all of this language,

حدس می‌زنم نکته این است که همه این زبان،

whether you are speaking or thinking,

چه در حال صحبت کردن یا فکر کردن

it's the same language.

، یک زبان است.

It's just getting into the habit

این فقط عادت به این است

of thinking through whenever you do these activities,

که هر زمان که این فعالیت ها را انجام می دهید فکر کنید،

whether it's making a plan, having an opinion,

خواه برنامه ریزی، داشتن نظر،

identifying problems and solutions,

شناسایی مشکلات و راه حل ها،

do it thinking in English.

انجام آن به زبان انگلیسی.

Great.

عالی.

Okay, so now you know how to fix your translating habit.

خوب، پس اکنون می دانید که چگونه عادت ترجمه خود را اصلاح کنید.

Now you know the different ways of thinking

اکنون می‌دانید روش‌های مختلف تفکر

and the kind of activities we often do when thinking

و نوع فعالیت‌هایی که ما اغلب هنگام فکر کردن به

that you can start practising in English.

اینکه می‌توانید به زبان انگلیسی شروع به تمرین کنید، انجام می‌دهیم، می‌دانید.

Let's finish with a bonus.

بیایید با یک جایزه تمام کنیم.

Some tips on how to build your English thinking habit.

چند نکته در مورد چگونگی ایجاد عادت تفکر انگلیسی

So thinking in English is actually,

بنابراین فکر کردن به زبان انگلیسی

it's just a skill that you practise

در واقع یک مهارت است که شما آن را تمرین می کنید

and you need to practise.

و باید آن را تمرین کنید.

The more you practise, the better you get at it.

هر چه بیشتر تمرین کنید، بهتر به آن دست خواهید یافت.

It's like speaking English, okay?

مثل انگلیسی صحبت کردن است، خوب؟

There's no secret.

هیچ رازی وجود ندارد

It's just practise.

فقط تمرین است

So I suggest you start just even one minute

بنابراین من به شما پیشنهاد می کنم که فقط یک دقیقه

in the morning at breakfast time

در صبح وقت صبحانه شروع کنید،

when you are thinking about,

زمانی که به این فکر می کنید،

okay, that's a good time, right?

خوب، زمان خوبی است، درست است؟

'Cause you're probably planning the day, got some ideas,

چون احتمالاً در حال برنامه‌ریزی برای روزتان هستید ، ایده‌هایی به دست آورده‌اید،

maybe a problem, and just go through

شاید مشکلی پیش بیاید، و فقط

and start thinking in English.

به زبان انگلیسی فکر کنید.

Just for one minute, right?

فقط برای یک دقیقه، درست است؟

The key is to start small and then build up.

نکته کلیدی این است که از کوچک شروع کنید و سپس بسازید.

So you can do one minute,

بنابراین شما می توانید یک دقیقه،

the next day, a minute and a half,

روز بعد، یک دقیقه و نیم،

the next day, two minutes, and build up over the days.

روز بعد، دو دقیقه انجام دهید و در طول روزها را افزایش دهید.

My advice is the same time,

نصیحت من همان زمان است،

my advice is the same time,

نصیحت من هر روز همان ساعت،

same place every day and build the habit.

همان مکان است و عادت را بساز.

Popular literature tells us

ادبیات عامه پسند به ما می گوید

it takes 21 days to build a habit.

که 21 روز طول می کشد تا یک عادت ایجاد شود.

Actually, the deeper research tells us

در واقع، تحقیقات عمیق‌تر به ما می‌گوید که ساخت این

it's more like 67 days to build that habit.

عادت بیش از ۶۷ روز طول می‌کشد.

But hey, that's great.

اما هی، این عالی است.

You've got plenty of days ahead of you.

شما روزهای زیادی در پیش دارید

So you can do it.

بنابراین شما می توانید آن را انجام دهید.

Just keep going, keep going, step by step.

فقط ادامه بده، ادامه بده، قدم به قدم.

Now, I know what often stops students is vocabulary.

اکنون، می دانم آنچه اغلب دانش آموزان را متوقف می کند، واژگان است.

They're thinking, and then they don't know the word.

آنها فکر می کنند، و سپس آنها کلمه را نمی دانند.

Then that's fine.

بعدش خوبه

Just think in English and then the word you don't know,

فقط به انگلیسی فکر کنید و سپس کلمه ای را که نمی دانید،

just use your mother tongue,

فقط از زبان مادری خود استفاده کنید

and then later, just go and check in a dictionary.

و بعداً، فقط بروید و در یک فرهنگ لغت بررسی کنید.

Go and look it up.

برو نگاهش کن

So cute.

خیلی ناز

Alright, go and look it up on your mobile dictionary.

خوب، برو و آن را در فرهنگ لغت تلفن همراه خود جستجو کن.

Really easy, right?

واقعا آسان است، درست است؟

Also, use simple words when you're thinking, right?

همچنین، هنگام فکر کردن از کلمات ساده استفاده کنید، درست است؟

Focus on practising the thinking skill.

روی تمرین مهارت تفکر تمرکز کنید.

Don't focus on building vocabulary using complex grammar.

روی ساختن واژگان با استفاده از دستور زبان پیچیده تمرکز نکنید.

This is not the time.

این زمان نیست.

Thinking in English is keep it simple time.

فکر کردن به زبان انگلیسی این است که آن را ساده نگه دارید.

Build your thinking fluency slowly, right?

به آرامی روان فکری خود را بسازید، درست است؟

It does help to create an English environment

این به ایجاد یک محیط انگلیسی کمک

that's gonna make it more likely

می کند

that you will be thinking in English.

که احتمال اینکه به زبان انگلیسی فکر کنید بیشتر می شود.

English environments are difficult,

محیط های انگلیسی سخت هستند،

but you can create lots of English moments.

اما می توانید لحظات انگلیسی زیادی خلق کنید.

So 15 minutes reading a book, 20 minutes with a podcast,

بنابراین 15 دقیقه خواندن یک کتاب، 20 دقیقه با پادکست،

30 minutes with a Netflix series.

30 دقیقه با یک سریال نتفلیکس.

And you can just have these moments of English

و شما فقط می توانید این لحظات انگلیسی را داشته باشید

that are gonna help you think in English.

که به شما کمک می کند به انگلیسی فکر کنید.

Finally, you could use a prop something,

در نهایت، می‌توانید از چیزی استفاده کنید،

something that may help you feel more English.

چیزی که ممکن است به شما کمک کند احساس انگلیسی بیشتری داشته باشید.

Maybe it's a hat, maybe it's a pair of glasses,

شاید یک کلاه باشد، شاید یک جفت لیوان،

maybe it's a cup, a cup of tea.

شاید یک فنجان، یک فنجان چای.

Whatever it is, the thing that helps you like an actor,

هر چه که باشد، چیزی که به شما کمک می‌کند یک بازیگر را دوست داشته باشید،

it's a prop you use to get into character

این وسیله‌ای است که از آن برای وارد شدن به شخصیت استفاده

to be your English person

می‌کنید تا فرد انگلیسی شما باشید

and use that when you're thinking in English.

و وقتی به انگلیسی فکر می‌کنید از آن استفاده کنید .

Mm.

مم

Whatever works for you.

هر چه برای شما کار می کند.

So that's it.

پس همین است.

I hope all of these ideas help you

امیدوارم همه این ایده ها به

on your journey to thinking in English.

شما در سفر به تفکر انگلیسی کمک کند.

If you've liked this video, please do subscribe.

اگر از این ویدیو خوشتون اومد لطفا سابسکرایب کنید

Turn on the notifications to find out

اعلان ها را روشن کنید تا

about more videos coming up.

از ویدیوهای بیشتری که در راه است مطلع شوید.

If you want to collect all of these ideas

اگر می‌خواهید همه این ایده‌ها را

in a nice simple PDF, you can click

در یک پی‌دی‌اف ساده و زیبا جمع‌آوری کنید، می‌توانید

on the link in the description,

روی لینک در توضیحات کلیک کنید،

go and download the PDF for free,

بروید و پی‌دی‌اف را رایگان دانلود کنید،

and that will help you start to create

و این به شما کمک می‌کند تا شروع به ایجاد

your thinking habit, thinking in English habit.

عادت فکری خود کنید، تفکر در عادت انگلیسی.

I wish you lots of good luck, and I will see you very soon

برای شما آرزوی موفقیت دارم و به زودی شما را

in the next video just around the corner.

در ویدیوی بعدی می بینم.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

Take care, my friend.

مراقب خودت باش دوست من.

Bye-bye.

خداحافظ.

That was an interesting topic.

موضوع جالبی بود

I wonder if it was too difficult.

تعجب می کنم که آیا خیلی سخت بود.

I hope they manage.

امیدوارم مدیریت کنند.

Oh, I'm sure they will.

اوه، من مطمئن هستم که آنها خواهند شد.

What am I gonna have for dinner?

شام چی بخورم؟

(playful music)

(موسیقی بازیگوش)