IELTS Speaking Idioms: AI

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاد و آرام)

Idioms, idioms.

اصطلاحات، اصطلاحات.

And I've got another song about idioms.

و من آهنگ دیگری در مورد اصطلاحات دارم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

♪ I want some idioms ♪

♪ من چند اصطلاح می خواهم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم)

♪ And I want them now ♪

♪ و اکنون آنها را می خواهم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم)

♪ I want some idioms ♪

♪ چند اصطلاح می خواهم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم)

♪ But I don't know how, how to learn them ♪

♪ اما نمی دانم چگونه، چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم. برای به خاطر سپردن آنها ♪

♪ All that I know and I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم و واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که اکنون چند اصطلاح می خواهم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاد و ملایم)

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know and I really think so ♪

♪ تنها چیزی که می دانم و واقعاً چنین فکر می کنم ♪

♪ Is that I want ♪

♪ این است که من می خواهم ♪

- I love AI.

- من عاشق هوش مصنوعی هستم.

♪ Now ♪

♪ اکنون ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم)

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیریم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All I know ♪

♪ تنها چیزی که می دانم ♪

♪ And I really think so ♪ ♪ I want some idioms now ♪

♪ و واقعاً اینطور فکر می کنم ♪ ♪ اکنون چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ Is that I want some idioms now ♪

♪ این است که من چند اصطلاح می خواهم

(gentle upbeat music)

موسیقی خوش‌بینانه)

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیریم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی خوش‌بینانه ملایم)

- And it goes on and on and on, right?

- و همچنان ادامه دارد و ادامه می‌یابد، درست است؟

It's idioms is indeed.

این اصطلاحات در واقع است.

It's time for some idioms like this one over here.

وقت آن است که برخی از اصطلاحات مانند این را در اینجا بنویسیم.

(Keith clears throat)

(کیت گلویش را صاف می کند)

But listen, let me switch around.

اما گوش کن، بگذار من جابجا شوم.

I'm gonna show you some idioms

if I can find my right picture.

اگر بتوانم تصویر مناسب خود را پیدا کنم، چند اصطلاح به شما نشان خواهم داد.

Where are we? We're over here.

ما کجا هستیم؟ ما اینجا هستیم

I'm gonna show you a picture

من یک عکس به شما نشان می دهم

and I'd like you to tell me what you think the idiom is

و می خواهم به من بگویید که فکر می کنید این اصطلاح

connected to AI.

به هوش مصنوعی چه ارتباطی دارد. باشه

Okay?

؟

Here's the first picture.

اینم عکس اول به

What do you think the idiom is?

نظر شما اصطلاح چیست؟

So, as Lucia says,

بنابراین، همانطور که لوسیا می گوید،

"Idioms are phrases that convey a different message

"اصطلاحات عبارتی هستند که

despite their own literal meaning."

علی رغم معنای تحت اللفظی خود، پیام متفاوتی را منتقل می کنند."

That's right. Very good, Lucia.

درست است. خیلی خوبه لوسیا

Thank you for that.

بابت آن تشکر می کنم.

That one.

آن یکی.

So let's see.

پس بیایید ببینیم.

"On cloud nine." Lovely idea.

"خیلی خوشحال بودن." ایده دوست داشتنی

Lovely.

دوست داشتني.

"Felt over the moon."

"احساس روی ماه."

Not a bad one, not a bad one.

نه بد، نه بد.

"AI pilot."

"خلبان هوش مصنوعی."

Almost.

تقریبا.

Ah, Dina, I think you are almost there.

آه، دینا، فکر می کنم شما تقریباً آنجا هستید.

"Spaceship."

"سفینه فضایی."

But what's the idiom?

اما اصطلاح چیست؟

Ernesto, very good, very good.

ارنستو، خیلی خوب، خیلی خوب.

I think you are there.

من فکر می کنم شما آنجا هستید.

Uh-huh.

آهان.

Anybody else? Ege, Ege, Ege?

هرکس دیگری؟ ایگه، ایگه، ایگه؟

Yeah, absolutely, yes.

بله، قطعا، بله.

It could be over the moon,

ممکن است بالای ماه باشد،

but actually it's not quite there.

اما در واقع کاملاً آنجا نیست.

Not quite there.

کاملاً آنجا نیست.

"I'm over the cloud." Hmm.

"من بالای ابر هستم." هوم

"Over the moon."

"روی ماه."

Ah.

آه

"On cloud nine means very happy."

"روی ابر نه به معنای بسیار خوشحال است."

You are right there, you are right.

شما همانجا هستید، حق با شماست.

Anything else?

چیز دیگری مد نظر دارید؟

Something connected with autopilot.

چیزی که با خلبان خودکار مرتبط است.

Yeah.

آره

You're right.

حق با شماست.

So this one, right?

پس این یکی، درسته؟

This particular one is the following.

این مورد خاص به شرح زیر است.

I can do it now. I can show you this one.

الان میتونم انجامش بدم من می توانم این یکی را به شما نشان دهم.

"To be on autopilot

"روی خلبان خودکار بودن

means to use a system that operates automatically."

به معنای استفاده از سیستمی است که به طور خودکار عمل می کند."

Autopilot.

خلبان خودکار. به

Notice the stress?

استرس توجه کنید؟

Autopilot, autopilot, autopilot.

خلبان خودکار، خلبان خودکار، خلبان خودکار.

Autopilot. To be on autopilot.

خلبان خودکار. در اتوپایلوت بودن

Stress should be there.

استرس باید وجود داشته باشد.

"To use a system that operates automatically."

"برای استفاده از سیستمی که به طور خودکار عمل می کند."

I'm gonna try and help you with the stress.

من سعی می کنم به شما در رفع استرس کمک کنم.

For example,

به عنوان مثال،

"I use Google maps so whenever I travel,

"من از نقشه های گوگل استفاده می کنم، بنابراین هر زمان که سفر می کنم،

my navigation is on autopilot."

ناوبری من روی خلبان خودکار است."

Okay.

باشه.

Sometimes when I'm driving, right?

گاهی اوقات وقتی در حال رانندگی هستم، درست است؟

I'm not thinking.

من فکر نمی کنم.

I'm just driving.

من فقط دارم رانندگی میکنم در

Listening to the music

حال گوش دادن به موسیقی

and then suddenly I've arrived.

و سپس ناگهان من رسیدم.

And I think, "How did I do that?"

و من فکر می کنم، "چگونه این کار را انجام دادم؟"

I was on autopilot, right?

من در اتوپایلوت بودم، درست است؟

I'm not thinking about it.

من به آن فکر نمی کنم.

I can do it on autopilot.

من می توانم آن را با خلبان خودکار انجام دهم.

Sometimes I can almost teach English on autopilot.

گاهی اوقات من تقریباً می توانم انگلیسی را با خلبان خودکار تدریس کنم.

I'm not thinking about it.

من به آن فکر نمی کنم.

It's just natural, it's automatic.

طبیعی است، خودکار است.

Sometimes. (laughs)

گاهی. (می خندد)

Google maps whenever I travel,

نقشه های گوگل هر وقت سفر می کنم،

my navigation is on autopilot, right? (clears throat)

ناوبری من روی خلبان خودکار است، درست است؟ (گلویش را پاک می کند)

Okay, that's the first one.

بسیار خوب، این اولین مورد است.

Let's have a look at the next one,

بیایید نگاهی به مورد بعدی بیندازیم

which is not this one,

که این یکی نیست،

but number two.

بلکه شماره دو است.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

And I'm gonna put a bit of background music on.

و من میخواهم کمی موسیقی پس زمینه بگذارم.

♪ I want some idioms ♪

♪ من چند اصطلاح ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم) می خواهم

♪ And I want them now ♪

♪ و اکنون آنها را می خواهم ♪

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاداب ملایم)

♪ I want some idioms ♪

♪ چند اصطلاح می خواهم ♪

♪ But I don't know how, how to learn them ♪

♪ اما نمی دانم چگونه، چگونه آنها را یاد بگیرم ♪

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپارم ♪

♪ All that I know and I really think so ♪

♪ همه چیزهایی که من می دانم و واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

- [Keith] What do you think this one is?

- [کیث] به نظر شما این یکی چیست؟

Look carefully at the name.

با دقت به نام نگاه کنید.

♪ How to remember them ♪

♪ چگونه آنها را به خاطر بسپاریم ♪

- [Keith] Ooh, nice.

- [کیث] اوه، خوب است.

♪ Really think so ♪

♪ واقعاً اینطور فکر می کنم ♪

♪ Is that I want some ♪

♪ آیا من می خواهم ♪

- [Keith] Interesting.

- [کیث] جالب است.

♪ Now ♪

♪ حالا ♪

- [Keith] It's a good expression.

- [کیث] بیان خوبی است.

♪ How to learn them ♪

♪ چگونه آنها را یاد بگیریم ♪

♪ How to remember ♪

♪ چگونه به یاد بیاوریم ♪

- [Keith] Almost.

- [Keith] تقریبا.

♪ All I know ♪

♪ تنها چیزی که می دانم ♪

- [Keith] Ooh, Dina.

- [کیث] اوه، دینا.

"Out of the box" like thinking out of the box.

"خارج از جعبه" مانند فکر کردن از جعبه.

Nice idea.

ایده خوبی است.

♪ Now ♪

♪ اکنون ♪

- Yuwei, you are on form today.

- یووی، شما امروز در فرم هستید.

You're on a roll.

شما در حال چرخش هستید.

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاد و ملایم)

Ernesto as well, guys, you are fantastic.

ارنستو نیز، بچه ها، شما فوق العاده هستید.

(gentle upbeat music)

(موسیقی شاد و ملایم)

ANRN as well is talking about Pandora's magic.

ANRN نیز در مورد جادوی پاندورا صحبت می کند.

Think out of the box is a very good expression,

Think out of the box بیان بسیار خوبی است،

but a different one here.

اما در اینجا متفاوت است.

Ah, Zlatiborka, you're actually getting it.

آه، زلاتیبورکا، شما واقعاً آن را دریافت می کنید.

Yeah, you're there, you're there.

بله، شما آنجا هستید، شما آنجا هستید.

Luis as well. Absolutely, yes.

لوئیس همینطور کاملا بله.

"Pandora was opened."

پاندورا باز شد.

Almost, almost. Yeah.

تقریبا، تقریبا آره

You're very, very close.

تو خیلی خیلی نزدیکی

I think you've...

من فکر می کنم شما ...

Most of you, some of you have got it spot on.

بسیاری از شما، برخی از شما آن را به درستی درک کرده اید.

So the expression is,

بنابراین تعبیر این است که

if I just bring me back in,

اگر من را دوباره به داخل برگردانم،

is to open Pandora's box.

باز کردن جعبه پاندورا است.

You can say, "To open a Pandora's box."

می توانید بگویید "برای باز کردن جعبه پاندورا."

Sometimes we have a, sometimes we don't.

گاهی داریم، گاهی نداریم.

And it means "To create a lot of unexpected problems."

و این به معنای "ایجاد بسیاری از مشکلات غیر منتظره" است. ربطی

It's nothing to do with opening a box,

به باز کردن جعبه ندارد،

but the idea is that you open a box

اما ایده این است که شما یک جعبه را باز می کنید

and all of these spirits come out

و همه این روحیه ها بیرون می آیند

and problems come out that you did not expect.

و مشکلاتی بیرون می آیند که انتظارش را نداشتید.

Unexpected, right?

غیر منتظره، درست است؟

For example, "I'm unsure about using AI in healthcare.

به عنوان مثال، "من در مورد استفاده از هوش مصنوعی در مراقبت های بهداشتی مطمئن نیستم. فکر می کنم

I think it's opening a Pandora's box

این کار جعبه پاندورا را باز می کند

and will lead to ethical problems we're not ready for."

و به مشکلات اخلاقی منجر می شود که ما برای آن آماده نیستیم."

Okay.

باشه.

So I think it's gonna create unexpected problems.

بنابراین فکر می کنم مشکلات غیرمنتظره ای ایجاد خواهد کرد.

And this is very common, I think, in many areas of AI.

و این بسیار رایج است، من فکر می کنم، در بسیاری از زمینه های هوش مصنوعی.

On the news this morning I was listening to about the big...

در اخبار امروز صبح داشتم به مسائل بزرگ گوش می‌دادم،

Not the problem, but the worry politicians have.

نه مشکل، بلکه نگرانی‌هایی که سیاستمداران دارند.

In the UK, we've got the elections coming

در بریتانیا، انتخابات در راه است

and in the US the elections this year,

و در ایالات متحده انتخابات امسال،

a big worry about AI creating deep fakes,

نگرانی بزرگی در مورد ایجاد

fake videos that influence the voter

ویدیوهای جعلی و جعلی که بر رای دهندگان تأثیر می گذارد

and we get the wrong result or a different result.

و نتیجه اشتباه یا نتیجه متفاوتی می گیریم، هوش مصنوعی ایجاد می کند.

So people think, "Yeah, AI good.

بنابراین مردم فکر می کنند، "آره، هوش مصنوعی خوب است.

But it's opening a Pandora's box."

اما این کار جعبه پاندورا را باز می کند."

Because all of these unexpected problems

زیرا همه این مشکلات غیر منتظره

are going to appear.

ظاهر می شوند.

Very, very true.

خیلی خیلی درسته

Even if we get regulation.

حتی اگر مقررات را دریافت کنیم.

So it's a good expression, right?

بنابراین بیان خوبی است، درست است؟

To open a Pandora's box.

برای باز کردن جعبه پاندورا

Good.

خوب پس

So it's more negative.

منفی تره

Yes, Kristen, yes.

بله، کریستن، بله.

Yeah, I think it's negative 'cause...

آره، فکر می کنم منفی است، زیرا...

Yeah, Abdula, you were saying that it's a happy event.

آره عبدالله، تو می گفتی که این یک اتفاق مبارک است.

Not really.

نه واقعا.

I think Pandora's box is a very...

من فکر می کنم جعبه پاندورا خیلی...

It's more negative where people are worried.

جایی که مردم نگران هستند منفی تر است.

So very often we say, "Don't do that

بنابراین اغلب ما می گوییم: "این کار را نکن

because you'll open a Pandora's box." Right?

زیرا جعبه پاندورا را باز می کنی." درست؟

It can lead to a negative consequence.

می تواند منجر به عواقب منفی شود.

Excellent. Good.

عالی خوب

Christian, hello.

مسیحی، سلام.

Happy to see you again as well.

همچنین خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

Hi. Yes. (chuckles)

سلام. آره. (می خندد)

(Keith laughing)

(کیث می خندد)

Salman, I like your comment. That's nice.

سلمان، نظرت را دوست دارم. خوبه.

And FinOsin says, interestingly,

و FinOsin به طرز جالبی می‌گوید:

"In fact, lots of graduate programs

«در واقع، برنامه‌های فارغ‌التحصیلی زیادی

they teach about using the combination

در مورد استفاده از ترکیب

between data and AI to improve the health system."

داده‌ها و هوش مصنوعی برای بهبود سیستم سلامت آموزش می‌دهند.»

Interesting. Great.

جالب هست. عالی.

Excellent. Thank you for sharing.

عالی با تشکر از شما برای به اشتراک گذاری.

That's lovely.

این دوست داشتنی است.

Okay.

باشه.

We're going to go onto...

ما می رویم به ...

I'm looking for number, I've lost it.

من دنبال شماره هستم، آن را گم کرده ام.

We're on idioms, right?

ما روی اصطلاحات هستیم، درست است؟

But where is the next one?

اما بعدی کجاست؟

Number three.

شماره سه.

Here, idiom number three.

در اینجا اصطلاح شماره سه.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

What's this one?

این یکی چیه؟

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم برای پیانو)

Pablo says the vocabulary is mind blowing.

پابلو می‌گوید که واژگان بسیار شگفت‌انگیز است.

Great, good.

عالی خوب.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

"To leg it." Dhoni, that's amazing.

"To leg it." Dhoni، این شگفت انگیز است.

I love that expression.

من آن بیان را دوست دارم. پا

To leg it, to run away.

گذاشتن، فرار کردن.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Not quite.

نه کاملا.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Lovely idea, ERFAN.

ایده دوست داشتنی، ERFAN.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Krithika, good idea.

Krithika، ایده خوبی است.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

"Last straw." Maybe?

"آخرین نی." شاید؟

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

(Keith vocalizing)

(آواز کیث)

It's all downhill now. Good.

الان همه چیز سراشیبی است. خوب

That's a good one, actually. Yes.

این یکی خوب است، در واقع. آره.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Alex, you're almost there.

الکس، شما تقریباً آنجا هستید.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

DW, very, very good.

DW، بسیار، بسیار خوب.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Yeah.

بله.

Ernesto and Zlatiborka are on the ball today.

ارنستو و زلاتیبورکا امروز در توپ هستند.

As is Hiyan Let.

همانطور که Hian Let است.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Yeah. Excellent, excellent.

بله. عالی، عالی

You're all very, very, very, very, very close, okay?

شما همه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی به هم نزدیکید، باشه؟

Whoa, (laughs) come down.

وای، (می خندد) بیا پایین. خیلی خیلی

Very, very, very close.

خیلی نزدیک

So this one is,

بنابراین این یکی،

slippery slope.

شیب لغزنده است.

Let me show you.

بگذار بهت نشان بدهم.

A slippery slope.

یک سراشیبی لغزنده.

A slippery slope is "A bad situation that will get worse."

یک شیب لغزنده "وضعیت بدی است که بدتر خواهد شد."

Right?

درست؟

You can imagine you're starting to slide.

می توانید تصور کنید که در حال سر خوردن هستید.

Whoa, that's bad,

اوه، این بد است،

but it's gonna get worse

اما بدتر می شود،

'cause you're going down and down and down

زیرا شما به پایین و پایین و پایین

and down. (imitating explosion sound)

و پایین می روید. (تقلید صدای انفجار)

Until you explode.

تا زمانی که منفجر شوید.

So a slippery slope is idiomatic

بنابراین یک شیب لغزنده اصطلاحی است

and it just means a bad situation that will get worse.

و فقط به معنای وضعیت بدی است که بدتر خواهد شد.

For example,

به عنوان مثال،

"Relying on AI for hiring decisions..."

"تکیه بر هوش مصنوعی برای تصمیم گیری در مورد استخدام..."

Well let's call it hiring new recruits, bit easier.

خوب اجازه دهید آن را استخدام نیروهای جدید، کمی ساده تر، بنامیم. این

"Is a slippery slope that could lead to more people

یک شیب لغزنده است که می تواند منجر به تبعیض بیشتر مردم شود

being discriminated against."

." باشه

Okay?

؟

So it is a slippery slope.

بنابراین یک شیب لغزنده است.

It's a bad situation that will get worse

این یک وضعیت بد است که بدتر خواهد شد

because more people can be discriminated against.

زیرا افراد بیشتری می توانند مورد تبعیض قرار گیرند.

Now, I don't know if you know this,

حالا، نمی‌دانم که آیا این را می‌دانید یا نه،

I'm sure most of you do,

مطمئنم که اکثر شما می‌دانید،

but AI is based on language models.

اما هوش مصنوعی بر اساس مدل‌های زبانی است.

And so some companies use AI to filter candidates

و بنابراین برخی از شرکت ها از هوش مصنوعی برای فیلتر کردن نامزدهایی

who want to join their company.

که می خواهند به شرکت آنها بپیوندند استفاده می کنند.

But of course, if AI is trained on a language model

اما مطمئناً، اگر هوش مصنوعی بر اساس یک مدل زبانی

that is biased or that discriminates against people,

تعصب‌آمیز یا تبعیض‌آمیز علیه مردم آموزش ببیند،

then the results will be discriminating against people.

نتایج تبعیض‌آمیز علیه مردم خواهد بود.

And so there's a big controversy,

و بنابراین یک بحث بزرگ،

a big worry,

یک نگرانی بزرگ وجود دارد

that using AI for recruitment

که استفاده از هوش مصنوعی برای استخدام

will discriminate against people.

افراد را تبعیض می کند.

In fact, AI in any role might discriminate against people,

در واقع، هوش مصنوعی در هر نقشی ممکن است علیه مردم،

especially minority groups.

به ویژه گروه های اقلیت تبعیض قائل شود.

And that's a slippery slope.

و این یک شیب لغزنده است.

'Cause you start going down,

چون شروع به پایین رفتن می‌کنید،

it gets worse, it gets worse, it gets worse,

بدتر می‌شود، بدتر می‌شود، بدتر می‌شود

and the problem will just keep on getting worse.

و مشکل همچنان بدتر می‌شود.

So this expression, a slippery slope,

بنابراین این عبارت، یک شیب لغزنده،

it's a nice one that we can use for this context, right?

یک عبارت خوب است که می توانیم برای این زمینه استفاده کنیم، درست است؟

(indistinct) Thank you.

(نامشخص) متشکرم.

Saima Jahan, "Relying on AI for writing a scientific paper

سایما جهان، «تکیه به هوش مصنوعی برای نگارش مقاله علمی کار

is a slippery slope."

لغزنده ای است».

Also, relying on AI to create IELTS answers

همچنین، تکیه بر هوش مصنوعی برای ایجاد پاسخ‌های آیلتس کار

is a slippery slope.

لغزنده‌ای است. فکر می‌کنم

I think it can be good,

می‌تواند خوب باشد،

but to rely too much is a slippery slope.

اما تکیه کردن بیش از حد کار لغزنده‌ای است.

What's discrimination?

تبعیض چیست؟

Discriminate is to do something in favor

تبعیض یعنی انجام کاری به نفع

or against a group of people.

یا علیه گروهی از مردم.

To discriminate against

تبعیض به معنای

is to do something either in favor of some people

انجام کاری یا به نفع برخی افراد

or against a group of people.

یا علیه گروهی از افراد است.

Yeah.

آره

Okay.

باشه.

(laughs) It's my first time joining

(می خندد) اولین بار است که به آن ملحق می شوم

and my mind just feels like gotten awakened. (laughs)

و فکر می کنم ذهنم بیدار شده است. (می خندد)

You've just woken up.

Good, good.

تازه از خواب بیدار شده اید.

خوب، خوب

Here's another one from Salman,

این هم یکی دیگر از سلمان،

"Using AI-driven decision..."

"استفاده از تصمیم مبتنی بر هوش مصنوعی..."

Oh, beautiful English.

اوه، انگلیسی زیبا.

"Using AI-driven decision in laws and judgments

استفاده از تصمیم مبتنی بر هوش مصنوعی در قوانین و قضاوت ها

might be a slippery slope."

ممکن است لغزنده باشد.

Oh, Salman Abrar, your English is beautiful

ای سلمان ابرار، انگلیسی شما زیباست

and the idea is phenomenal.

و ایده فوق العاده است.

Fantastic.

خارق العاده.

Like it very, very much. Lovely one to share.

خیلی خیلی دوستش دارم دوست داشتنی برای به اشتراک گذاشتن

Okay.

باشه.

Excellent.

عالی

Number four, idiom number four.

شماره چهار، اصطلاح شماره چهار.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

We've had...

داشتیم...

Where are we?

کجا هستیم؟

Here's number four.

اینجا شماره چهار است.

I'm just gonna take that off for a moment.

من فقط برای یک لحظه آن را حذف می کنم.

Right.

درست.

Now, I think a lot of you know this one.

حالا، من فکر می کنم بسیاری از شما این یکی را می شناسید. با

Looking at the comments earlier on,

نگاهی به نظرات قبلی،

I think a lot of you know this.

فکر می کنم بسیاری از شما این را می دانید.

Let me know. Let's see your comments, what you think.

خبرم کن. بیایید نظرات شما را ببینیم ، چه فکر می کنید.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Hmm.

هوم.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Eshan, yeah, very good comment.

ایشان، آره، نظر بسیار خوبی است.

Absolutely.

کاملا.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

It's a nice idiom, jump on the bandwagon.

این یک اصطلاح خوب است، بپرید.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Mohamed Shamo Hamedee, lovely comment. Thank you.

محمد شما حامدی، کامنت دوست داشتنی. متشکرم.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Rue, you're almost there.

Rue, شما تقریباً آنجا هستید.

Almost.

تقریبا.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Elvira, spot on.

الویرا، نقطه روی.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Well done, Julia. Nice to see you.

آفرین، جولیا. از دیدن شما خوشحالم.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Alex, this is a really good one.

الکس، این یکی واقعا خوب است.

Hold your horses is another expression.

اسب های خود را نگه دارید بیان دیگری است.

Actually, it's not the same one, but it's a different idiom.

در واقع، آن یکی نیست ، اما یک اصطلاح متفاوت است.

Yes.

آره.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Alberto's got the same here.

آلبرتو اینجا هم همینطور است.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

(Keith laughing)

(کیث در حال خنده)

Nelson, "To put the cart before the horse." Yes.

نلسون، "برای قرار دادن گاری قبل از اسب." آره.

"Don't put your cart before the horses."

گاری خود را جلوتر از اسب ها قرار ندهید.

Horses or horse?

اسب یا اسب؟

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Yeah.

بله.

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Sourav, very, very good. Excellent.

سوراو، خیلی خیلی خوب. عالی

(gentle piano music)

(موسیقی ملایم پیانو)

Excellent. Very, very nice.

عالی. خیلی خیلی خوب.

Good.

So let me bring this one back in

خوب

پس اجازه دهید این یکی را برگردانم

because you're absolutely right

زیرا شما کاملاً حق دارید که

to put the cart before the horse

گاری را جلوتر از اسب قرار دهید

which means to do things in the wrong order.

که به معنای انجام کارها به ترتیب اشتباه است.

For example, "I think using AI-driven..."

به عنوان مثال، "من فکر می کنم با استفاده از AI-driven..."

Nice, right?

خوب است، درست است؟

"Using AI-driven teaching assistants

"استفاده از دستیاران آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی

before we understand their impact on learning is a mistake.

قبل از اینکه متوجه تاثیر آنها بر یادگیری شویم یک اشتباه است.

It's putting the cart before the horse."

این کار قرار دادن گاری قبل از اسب است."

I think using AI-driven teaching assistance is a mistake.

من فکر می کنم استفاده از کمک آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی یک اشتباه است.

Well, before we understand their impact

خوب، قبل از اینکه بفهمیم تأثیر آنها

on learning is a mistake.

بر یادگیری یک اشتباه است.

It's putting the cart before the horse,

قرار دادن گاری قبل از اسب است، به

meaning that we should understand their impact

این معنی که ابتدا باید تأثیر آنها را

on learning first,

بر یادگیری درک کنیم

and then use AI-driven teaching assistants.

و سپس از دستیاران آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده کنیم .

If we use them first

اگر ابتدا از آنها استفاده کنیم

and then later discover their impact,

و بعداً تأثیر آنها را کشف کنیم، دیگر

it's too late.

خیلی دیر شده است.

It's putting the cart before the horse.

گاری را جلوی اسب می‌گذارد.

So very often with AI,

بنابراین اغلب با هوش مصنوعی،

there are things that we are doing in the wrong order,

کارهایی وجود دارد که ما به ترتیب اشتباه انجام می دهیم،

right?

درست است؟

Letting everybody use AI

اجازه دادن به همه برای استفاده از هوش مصنوعی

before having rules and regulation

قبل از داشتن قوانین و مقررات،

is putting the cart before the horse.

قرار دادن گاری قبل از اسب است.

We should have the rules first and then everybody using AI.

ابتدا باید قوانین را داشته باشیم و سپس همه افرادی که از هوش مصنوعی استفاده می کنند.

So I'm just gonna add here

بنابراین من فقط می خواهم این

the expression that a few of you said,

عبارت را اضافه کنم که چند نفر از شما گفتید،

hold your horses,

اسب های خود را نگه دارید،

which is an interesting one,

که جالب است،

which just means wait.

که فقط به معنای صبر کنید.

It is also a...

این نیز یک ...

It's an idiom.

این یک اصطلاح است.

It's not used as a verb.

به عنوان فعل استفاده نمی شود.

It's used as a imperative.

به عنوان یک امر ضروری استفاده می شود.

When you say, "Wait, just hold your horses."

وقتی می گویید: "صبر کن، فقط اسب هایت را نگه دار."

So whenever somebody...

بنابراین هر زمان که کسی...

You're in a meeting

شما در یک جلسه هستید

and somebody has an idea and says, "Let's do this."

و کسی ایده ای دارد و می گوید: "بیا این کار را انجام دهیم."

And you say, "Hold your horses.

و شما می گویید: "اسب های خود را نگه دارید.

We need to think carefully first."

ابتدا باید به دقت فکر کنیم."

Wait, right?

صبر کن، درسته؟

Hold your horses.

اسب های خود را نگه دارید

It's another nice...

این یک چیز خوب دیگر است ...

Oops.

اوه. یک

Another nice idiom, subliminal advertising. (laughs)

اصطلاح خوب دیگر، تبلیغات سابلیمینال است. (می خندد)

Excuse me.

ببخشید.

Hold your horses, wait.

اسب های خود را نگه دارید، صبر کنید.

The other one put the cart before the horse.

دیگری گاری را جلوی اسب گذاشت. پس

So that's it.

همین است.

So excellent, we've got all of them there.

بسیار عالی، ما همه آنها را در آنجا داریم. ما

We've got totally bum, bum, bum, bum.

کاملاً بدجنس شده‌ایم.

We've got to be on autopilot, number one.

ما باید روی خلبان خودکار، شماره یک باشیم.

To open a Pandora's box, number two.

برای باز کردن جعبه پاندورا، شماره دو.

A slippery slope, number three.

یک شیب لغزنده، شماره سه.

And to put the cart before the horse, number four.

و برای گذاشتن گاری جلوی اسب، شماره چهار.

And these are your idioms for today.

و اینها اصطلاحات امروز شما هستند.

(gentle upbeat music)

(موسیقی آرام آرام)