10 Grammar Mistakes You Make When You Speak English

You've probably studied English grammar, hurray!

احتمالاً گرامر انگلیسی خوانده اید، هورا!

But you might still make these mistakes

اما هنوز ممکن است این اشتباهات را

when speaking English.

هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی مرتکب شوید.

Today, let's fix that.

امروز، بیایید آن را برطرف کنیم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Hello, it's Keith from the Keith Speaking Academy.

سلام، این کیث از آکادمی سخنرانی کیث است.

Now, many teachers say,

اکنون بسیاری از معلمان می گویند:

"Listen, don't worry about the grammar,

"گوش کن، نگران دستور زبان نباش،

the important thing is just communication."

مهم فقط ارتباط است."

Hmm, partly true, yes and no.

هوم، تا حدی درست است، بله و نه.

Too many grammar mistakes

اشتباهات گرامری بسیار زیاد

and your communication breaks down.

و ارتباط شما خراب می شود.

Also, if you're taking IELTS

همچنین، اگر

and IELTS speaking in particular,

به طور خاص آیلتس و اسپیکینگ آیلتس می خوانید،

using correct grammar is really important.

استفاده از گرامر صحیح واقعاً مهم است.

If you're making these grammar mistakes,

اگر این اشتباهات گرامری را مرتکب می شوید،

the examiner will lower your score.

ممتحن نمره شما را پایین می آورد.

And I know, students say to me,

و می دانم، دانش آموزان به من می گویند،

"I know, I know, I study this many time.

"می دانم، می دانم، این را بارها مطالعه می کنم.

Present symbol, third person singular use s.

نماد حال، سوم شخص مفرد استفاده از s.

My teacher tell me many time."

معلم من بارها به من بگو."

The problem is, you may know the grammar,

مشکل این است که شما ممکن است گرامر را بدانید،

but you're not using it when you're speaking.

اما در هنگام صحبت از آن استفاده نکنید.

So today, let's look at

بنابراین امروز، اجازه دهید به

10 common, small, noticeable mistakes

10 اشتباه رایج، کوچک و قابل توجه نگاه کنیم

and let me show you how to fix them.

و اجازه دهید به شما نشان دهم چگونه آنها را برطرف کنید.

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Right, mistake number one.

درسته، اشتباه شماره یک

Let's see if you can spot it.

بیایید ببینیم آیا می توانید آن را تشخیص دهید.

- I have a brother who live in Manchester

- من یک برادر دارم که در منچستر زندگی می کند

and he's older than me and he work in a bank.

و از من بزرگتر است و در بانک کار می کند.

- Right, did you spot it?

- درسته، متوجه شدی؟

So this is what they said,

پس اینها گفته اند

and this is what they should have said.

و این همان است که باید می گفتند.

"I have a brother who lives in Manchester

"من یک برادر دارم که در منچستر زندگی می کند

and he's older than me

و از من بزرگتر است

and he works in a bank," okay?

و در بانک کار می کند."

It's the present simple tense, third person, he/she.

این زمان حال ساده، سوم شخص، او/او است.

And it takes s or es.

و s یا es طول می کشد.

The problem is a lot of students don't pronounce it,

مشکل این است که بسیاری از دانش آموزان آن را تلفظ نمی کنند

and it's a big mistake.

و این یک اشتباه بزرگ است.

It really will be very noticeable to the IELTS examiner

واقعا برای ممتحن آیلتس بسیار قابل توجه خواهد بود

and bring your score down.

و نمره شما را پایین می آورد.

How do you fix it?

چگونه آن را تعمیر می کنید؟

Very simple.

خیلی ساده

When you're practicing alone,

وقتی به تنهایی تمرین می کنید،

over-exaggerate the s sound, right?

صدای s را بیش از حد اغراق کنید، درست است؟

Many students just go, "He works, he plays,"

بسیاری از دانش آموزان فقط می گویند، "او کار می کند، او بازی می کند"

and you can't hear the s.

و شما نمی توانید صدای s را بشنوید.

So do this.

پس این کار را بکن

He worksss.

او کار می کند. زمانی که در حال تمرین هستید،

Keep it going for two or three seconds,

آن را برای دو یا سه ثانیه ادامه دهید

when you're practicing.

.

He playsss in a band,

او در یک گروه می نوازد،

he worksss in a bank,

در بانک کار می کند،

he watchesss television too much.

بیش از حد تلویزیون تماشا می کند.

Okay, practice like that.

باشه همینجوری تمرین کن

Just think of somebody in your family and describe them,

فقط به یکی از اعضای خانواده خود فکر کنید و او را توصیف کنید که

practicing this long s.

این تمرین طولانی را انجام می دهد.

The other thing to do

کار دیگری که باید انجام دهید

is if the next word begins with a vowel,

این است که اگر کلمه بعدی با یک مصوت شروع شود،

we native speakers will often link it.

ما زبان‌های بومی اغلب آن را پیوند می‌دهیم.

And that's where you notice the s.

و اینجاست که متوجه s می شوید.

He worksss in a bank, s-in a bank,

او در بانک کار می کند، در بانک کار می کند،

he works in a bank.

در بانک کار می کند.

He worksss alone, s-alone.

او به تنهایی کار می کند.

He works on Saturdays, s-on Saturdays.

او شنبه ها کار می کند، شنبه ها.

He works on Saturdays.

او شنبه ها کار می کند.

So making that link also shows the world and the examiner

بنابراین ساختن آن لینک به جهان و ممتحن نیز نشان می دهد

that you are pronouncing the s.

که شما s را تلفظ می کنید.

Practice like this and you'll make big progress,

اینگونه تمرین کنید و

not only knowing the grammar, but using it,

نه تنها با دانستن گرامر، بلکه با استفاده از آن، پیشرفت بزرگی خواهید داشت

and that is how you get a better score

و به این ترتیب نمره بهتری

in your IELTS speaking.

در اسپیکینگ آیلتس کسب خواهید کرد.

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Right, here is mistake number two.

درست است، اینجا اشتباه شماره دو است.

Let's see if you can spot it.

بیایید ببینیم آیا می توانید آن را تشخیص دهید.

- Yesterday, I went to visit my friend in London.

- دیروز به دیدن دوستم در لندن رفتم.

I leave at six in the morning, take the train

من ساعت شش صبح حرکت می کنم، سوار قطار می شوم

and arrived around 9:00 a.m..

و حدود ساعت 9 صبح رسیدم.

- Right, did you spot it?

- درست است، متوجه شدی؟

Okay, so this is what they said,

خوب، پس این همان چیزی است که آنها گفتند

and this is what they should have said.

و این همان چیزی است که باید می گفتند.

"Yesterday, I went to visit my friend in London.

"دیروز به دیدن دوستم در لندن رفتم.

I left at six in the morning,

ساعت شش صبح رفتم،

took the train and arrived around 9:00 a.m.."

سوار قطار شدم و حدود ساعت 9 صبح رسیدم."

The problem is the person is mixing tenses.

مشکل این است که فرد در حال اختلاط زمان است.

They're going from the past to the present

آنها از گذشته به حال می روند

and back to the past.

و به گذشته باز می گردند.

And when you're telling a series of events like this,

و وقتی یک سری از رویدادها را تعریف می کنید،

you need to stay in the past tense, simple as that.

باید در زمان گذشته بمانید، به همین سادگی.

Now, how do you fix this?

حالا چطوری اینو درست میکنی؟

First of all, be really clear about how to pronounce

اول از همه، در مورد نحوه تلفظ

the past tense.

زمان گذشته کاملاً واضح باشید.

There are three sounds, right?

سه صدا وجود دارد، درست است؟

It can be a duh as in played,

این می تواند یک duh در بازی پخش شود،

it can be a tur as in cooked,

می تواند یک تور باشد مانند در پخته شده،

or it can be a id as in departed.

یا می تواند یک شناسه باشد مانند در departed.

There are three different sounds you need to practice.

سه صدای مختلف وجود دارد که باید تمرین کنید.

There's a video here giving you all the details.

یک ویدیو در اینجا وجود دارد که تمام جزئیات را در اختیار شما قرار می دهد.

You can go and watch it later and practice.

می توانید بعداً بروید و تماشا کنید و تمرین کنید.

The other thing to do is to make a list of habits

کار دیگری که باید انجام دهید این است که لیستی از عاداتی

that you have and then transpose them into the past

که دارید تهیه کنید و سپس

using a time reference.

با استفاده از یک مرجع زمانی آنها را به گذشته منتقل کنید.

For example, I have some habits.

مثلا من عادت هایی دارم.

I play the violin, I cook on the weekends

ویولن می‌زنم، آخر هفته‌ها آشپزی می‌کنم

and then I try, I put in the past with a timeframe.

و بعد تلاش می‌کنم، گذشته را با یک بازه زمانی قرار می‌دهم.

So I play the violin.

پس من ویولن میزنم.

I played the violin yesterday.

دیروز ویولن زدم

I cook on the weekends.

آخر هفته ها آشپزی می کنم.

I cooked last weekend and I made lasagna.

آخر هفته پیش پختم و لازانیا درست کردم.

Okay, so you're practicing it

خوب، پس شما آن را تمرین می کنید

and building sentences that are true about you.

و جملاتی درست می کنید که در مورد شما صادق باشد.

So first be clear about the pronunciation.

بنابراین ابتدا در مورد تلفظ واضح باشید.

Second practice transposing, like this.

عمل دوم انتقال، مانند این.

Next mistake coming up.

اشتباه بعدی در راه است

Okay, mistake number three, see if you can spot it.

بسیار خب، اشتباه شماره سه، ببینید آیا می توانید آن را تشخیص دهید.

- I like Santander more than London.

- من سانتاندر را بیشتر از لندن دوست دارم.

It's more quiet and the weather is better.

خلوت تر است و هوا بهتر است.

- All right, did you get it?

- باشه، متوجه شدی؟

This is what they said,

اینها گفته اند

and what they should have said is this.

و آنچه باید می گفتند همین است.

"I like Santander more than London,

"من سانتاندر را بیشتر از لندن دوست دارم،

it's quieter and the weather is better,"

ساکت تر است و آب و هوا بهتر است"،

not more quiet, it's quieter.

نه ساکت تر، بلکه ساکت تر است.

This is a mistake with comparatives.

این یک اشتباه با مقایسه است.

When you're comparing two things with an adjective

وقتی دو چیز را با یک صفت

of one syllable, you add er,

یک هجا مقایسه می کنید، er،

quiet, quieter.

quiet، quieter را اضافه می کنید.

If the adjectives have two or three or more syllables,

اگر صفت ها دو یا سه یا چند هجا داشته باشند،

then you use more,

شما بیشتر،

more interesting, more beautiful, more economic.

جالب تر، زیباتر، اقتصادی تر استفاده می کنید.

But if it's one syllable, it's er, okay?

اما اگر یک هجا باشد، خوب است؟

So instead of tall, "Oh, it's more tall."

بنابراین به جای بلند، "اوه، بلندتر است."

No, no, no, it's taller.

نه نه نه بلندتره

"Oh, your car is fast,

"اوه، ماشین شما سریع است،

ah, but mine is more faster."

آه، اما ماشین من سریعتر است."

No, no, no, faster.

نه، نه، نه، سریع تر.

"My car is faster."

"ماشین من سریعتر است."

How do you get round this?

چگونه می توانید این را دور بزنید؟

It is a question of practice.

مسئله تمرین است.

You can practice writing,

شما می توانید نوشتن را تمرین کنید،

but I suggest practice speaking as well.

اما من پیشنهاد می کنم که اسپیکینگ را نیز تمرین کنید.

Let me give you a nice simple practice activity, okay?

اجازه بدهید یک تمرین ساده و زیبا به شما بدهم ، باشه؟

I want you to compare you with me.

می خواهم شما را با من مقایسه کنید.

Very simple, right?

خیلی ساده، درسته؟

Here are six adjectives.

در اینجا شش صفت وجود دارد.

Tall, short, old, young, fat, slim

قد بلند، کوتاه، پیر، جوان، چاق، لاغر

and just compare yourself.

و فقط خودتان را مقایسه کنید.

For example, "I am taller than you

مثلاً «من از تو بلندترم

and you are shorter than me."

و تو از من کوتاهتر».

I don't know that, but listen, I'm 1 meter 73,

من این را نمی دانم، اما گوش کن، من 1 متر 73 هستم،

so you tell me.

پس شما به من بگویید.

I'm 57 years old and I'm pretty slim.

من 57 سال دارم و خیلی لاغر هستم.

So anyway, practice some examples.

پس به هر حال چند مثال را تمرین کنید.

For the moment, let's look at the next mistake.

فعلاً بیایید به اشتباه بعدی نگاه کنیم.

Right, mistake number four, let's see if you can spot it.

درست است، اشتباه شماره چهار، بگذارید ببینیم آیا می توانید آن را تشخیص دهید.

- I like living in a village more,

- من زندگی در یک روستا را بیشتر دوست دارم،

because there are less people here,

زیرا جمعیت اینجا

at least compared to London.

حداقل در مقایسه با لندن کمتر است.

- Interesting.

- جالبه

Me too, I like living in a village more.

من هم زندگی در روستا را بیشتر دوست دارم.

So this is what they said,

پس اینها گفته اند

and this is what they should have said.

و این همان است که باید می گفتند.

"I like living in a village more,

من زندگی در یک روستا را بیشتر دوست دارم،

because there are fewer people here,

زیرا جمعیت کمتری در اینجا وجود دارد،

at least compared to London."

حداقل در مقایسه با لندن.

Not less people.

کمتر از مردم نیست.

Fewer people, because here we use less

افراد کمتری، زیرا در اینجا ما کمتر

with uncountable nouns, right?

از اسم های غیرقابل شمارش استفاده می کنیم، درست است؟

But if the noun like people is countable,

اما اگر اسم مانند افراد قابل شمارش باشد،

you can count people, right?

می توانید افراد را بشمارید، درست است؟

One person, two people, three people.

یک نفر، دو نفر، سه نفر.

If you can count them, then it's fewer.

اگر بتوانید آنها را بشمارید، کمتر است.

There are fewer people here, okay?

اینجا افراد کمتری هستند، باشه؟

So less with uncountable nouns

بنابراین با اسامی غیرقابل شمارش

like water, air, coffee, traffic.

مانند آب، هوا، قهوه، ترافیک کمتر است.

You can't count them.

شما نمی توانید آنها را بشمارید.

Fewer with countable nouns like people, cars, cups,

تعداد کمتری با اسامی قابل شمارش مانند مردم، اتومبیل، فنجان،

cups of coffee.

فنجان قهوه.

You can count those, okay?

شما می توانید آنها را بشمارید، باشه؟

So this is the key to correcting this mistake

پس این کلید تصحیح این اشتباه است

is when you're practicing and thinking about it,

این است که وقتی تمرین می کنید و به آن فکر می کنید،

just think, can I count this, right?

فقط فکر کنید، آیا می توانم این را حساب کنم، درست است؟

If it's rice, you can't count rice.

اگر برنج است، نمی توانید برنج را بشمارید.

Ah, rice. two rice, no.

آه، برنج دو برنج، نه

You can count grains of rice, but not rice,

شما می توانید دانه های برنج را بشمارید، اما برنج را نه،

so it's less rice.

بنابراین برنج کمتر است.

But if you're counting grains of rice,

اما اگر دانه‌های برنج را می‌شمارید،

then fewer grains of rice.

دانه‌های برنج کمتری خواهید داشت.

The other thing to do is generally memorize

کار دیگری که باید انجام دهید این است که به طور کلی

the most common confusions.

رایج ترین سردرگمی ها را به خاطر بسپارید.

And I think the three common ones are,

و من فکر می‌کنم سه مورد رایج این است که

it should be fewer people,

باید افراد کمتر،

fewer cars, fewer tasks,

ماشین‌های کمتر، وظایف کمتر باشند،

because all of these are countable.

زیرا همه این‌ها قابل شمارش هستند.

If you solve this problem, you'll make fewer mistakes.

اگر این مشکل را حل کنید، اشتباهات کمتری خواهید داشت.

Got it?

متوجه شدید؟

Let's move on.

بیایید ادامه دهیم.

Right, mistake number five, and this is a tricky one,

درست است، اشتباه شماره پنج، و این یک مشکل دشوار است،

so listen very carefully, let's see.

پس با دقت گوش دهید، بیایید ببینیم.

- I don't know where is my book?

- نمی دانم کتاب من کجاست؟

Can you help me?

می توانید به من کمک کنید؟

- Did you get it?

- گرفتی؟

This is what they said, and what should they have said?

اینها گفته اند و باید چه می گفتند؟

"I don't know where my book is.

"من نمی دانم کتاب من کجاست.

Can you help me?"

می توانید به من کمک کنید؟"

Because it's an embedded question,

از آنجا که این یک سوال تعبیه شده است،

it's not a direct question.

این یک سوال مستقیم نیست.

The direct question is, "Where is my book?"

سوال مستقیم این است: "کتاب من کجاست؟"

But if you have a phrase or a clause before that,

اما اگر قبل از آن عبارت یا بند داشته باشید،

"I don't know where..."

«نمی دانم کجا...»

"Do you know where..."

«آیا می دانی کجا...»

Then it changes to,

سپس به

"I don't know where my book is."

«نمی دانم کتابم کجاست» تغییر می کند.

The subject comes before the verb.

فاعل قبل از فعل می آید.

"My book," comes before, "Is,"

"کتاب من" قبل از آن می آید، "هست"،

"I don't know where my book is."

"نمی دانم کتاب من کجاست."

"Do you know where my book is?"

"آیا می دانید کتاب من کجاست؟" درست

It's like an inversion, right, for embedded questions.

مثل یک وارونگی برای سوالات جاسازی شده است.

So there's no question mark,

بنابراین هیچ علامت سوالی وجود ندارد،

'cause it's not really a question.

زیرا واقعاً یک سؤال نیست.

There are many kinds of embedded questions.

انواع مختلفی از سوالات تعبیه شده وجود دارد.

The most common ones are,

رایج ترین آنها عبارتند از:

"I don't know where..."

«نمی دانم کجا...»

"Do you know where..."

«می دانی کجا...» «

"I have no idea where..."

نمی دانم کجا...»

Okay, of course, you can use this with any question word.

خوب، البته، می توانید این را با هر کلمه سوالی استفاده کنید.

Where, how, when, what?

کجا، چگونه، چه زمانی، چه؟

Okay, how do you fix this?

خوب، چگونه این را برطرف می کنید؟

I think the best thing you can do

من فکر می کنم بهترین کاری که می توانید انجام دهید

is to practice transposing.

این است که جابجایی را تمرین کنید.

So take a question word, like where, and just make a list,

بنابراین یک کلمه سوالی مانند کجا و فقط یک لیست،

three or four questions.

سه یا چهار سوال تهیه کنید.

Ask yourself the question, where is the shop?

این سوال را از خود بپرسید که مغازه کجاست؟

Where is my book?

کتاب من کجاست؟

Where is the bank?

بانک کجاست؟

And then transpose asking someone,

و سپس از کسی بپرسید:

"Do you know where the bank is?"

"آیا می دانید بانک کجاست؟"

"Do you know where my book is?"

"آیا می دانید کتاب من کجاست؟"

Okay, practice that transposing

بسیار خوب، این جابجایی را تمرین کنید

and it'll get, it'll start to hard-wire your brain

و درست می شود، مغز شما شروع به سیم کشی سخت می کند

to get it right.

تا آن را درست انجام دهد.

Practice with different question words.

با کلمات سوالی مختلف تمرین کنید.

How, when, why, what, and so on.

چگونه، چه زمانی، چرا، چه چیزی و غیره.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

Now we've said that grammar is important,

حالا ما گفتیم که گرامر مهم است،

it's important for communication and for IELTS, right?

برای ارتباط و برای آیلتس مهم است، درست است؟

But here's another very good question for you

اما یک سوال بسیار خوب دیگر برای شما این است که

is how can you study grammar in such a way

چگونه می توانید گرامر را به گونه ای مطالعه کنید

so that when you speak English, you use it correctly, right?

که وقتی انگلیسی صحبت می کنید، از آن به درستی استفاده کنید، درست است؟

How can you automate your grammar?

چگونه می توانید گرامر خود را خودکار کنید؟

And I think one way to do that

و من فکر می کنم یک راه برای انجام این کار این

is to make the study and practice together into one thing.

است که مطالعه و تمرین با هم به یک چیز تبدیل شود.

And I invented a thing years ago called the fluency gym.

و من سال ها پیش چیزی را اختراع کردم به نام ورزش روان.

And the fluency gym

is like where you're developing your muscles,

و ورزشگاه روانی

مانند جایی است که در آن عضلات،

your grammar muscles and your mouth muscles,

عضلات دستور زبان و عضلات دهان خود را توسعه می دهید،

so that you are speaking cognitive and physical

به طوری که همزمان به صورت شناختی و فیزیکی صحبت می کنید

at the same time.

.

You can check it out here.

شما می توانید آن را در اینجا بررسی کنید.

There's a free video here that shows how it works.

یک ویدیوی رایگان در اینجا وجود دارد که نحوه عملکرد آن را نشان می دهد.

And if you like it, go and practice more.

و اگر دوست داشتید بروید و بیشتر تمرین کنید.

I've actually got a whole course based on this

من در واقع یک دوره کامل بر اساس این دوره

called the Fluent Grammar course.

به نام دوره گرامر روان دارم.

There's a link down below.

یک لینک در پایین وجود دارد

You can check it out and if you like it, go and do it,

می‌توانید آن را بررسی کنید و اگر دوست دارید، بروید و آن را انجام دهید،

and it'll really help you automate your grammar,

و واقعاً به شما کمک می‌کند گرامر خود را خودکار کنید،

so you speak it out correctly.

بنابراین آن را به درستی بیان کنید.

Right now, let's find out some more mistakes

در حال حاضر، بیایید برخی از اشتباهات بیشتری را که

you might be making.

ممکن است مرتکب شوید، دریابیم.

Right, here we are.

درست است، ما اینجا هستیم.

Let's see if you can spot mistake number six.

بیایید ببینیم آیا می توانید اشتباه شماره شش را تشخیص دهید.

- People can do more to help environment.

- مردم می توانند کارهای بیشتری برای کمک به محیط زیست انجام دهند.

It's not just government, that should take action.

فقط دولت نیست که باید اقدام کند.

- Okay, so this is what they said,

- باشه، پس اینها گفته اند

and this is what they should have said.

و این همان چیزی است که باید می گفتند.

"People can do more to help the environment,

مردم می توانند بیشتر برای کمک به محیط زیست انجام دهند،

it's not just the government that should take action."

این فقط دولت نیست که باید اقدام کند.»

The problem here is that they need the article, the,

مشکل اینجاست که آنها به مقاله نیاز دارند،

because we're talking about specific entities.

زیرا ما در مورد موجودیت های خاصی صحبت می کنیم.

Environment is the environment,

محیط زیست محیط زیست است،

because it's a specific thing.

زیرا یک چیز خاص است.

Government, it's a specific government, the government.

دولت، این یک دولت خاص است ، دولت.

So we must have the, okay?

پس باید داشته باشیم، باشه؟

I think it's important here,

من فکر می‌کنم اینجا مهم است،

what you need to do is to learn the common abstract ideas

کاری که باید انجام دهید این است که ایده‌های انتزاعی رایجی را بیاموزید

that take the, for example, the environment, the economy,

که به عنوان مثال، محیط زیست، اقتصاد،

the law, the truth, the ecosystem.

قانون، حقیقت، اکوسیستم را شامل می‌شود.

Also, institutions take the,

همچنین، نهادها

like, the army, the police, the media.

مانند ارتش، پلیس، رسانه ها را می گیرند.

Notice, however we say, social media, not the, okay?

توجه کنید، به هر حال ما می گوییم، رسانه های اجتماعی، نه، خوب؟

So it's really important to learn these, memorize them,

بنابراین بسیار مهم است که اینها را یاد بگیرید، آنها را به خاطر بسپارید،

but also then try doing gap-fills.

اما سپس سعی کنید شکاف را پر کنید.

Make yourself a gap-fill like you are the teacher.

برای خود جای خالی ایجاد کنید مثل اینکه معلم هستید.

So write out some sentences about these things.

پس چند جمله در مورد این چیزها بنویس.

"The environment is important and we must look after it."

محیط زیست مهم است و ما باید مراقب آن باشیم.»

"The economy is important because..."

"اقتصاد مهم است زیرا..."

And then delete the environment, the economy,

و سپس محیط، اقتصاد را حذف کنید،

just put a line, mix all the sentences up,

فقط یک خط بگذارید، همه جملات را با هم مخلوط کنید، به

go back and read them aloud, putting in the correct word.

عقب برگردید و آنها را با صدای بلند بخوانید و کلمه صحیح را وارد کنید.

And it just gets you thinking

و این فقط شما را به فکر وا می دارد

and gets you saying the environment, the economy in context

و شما را وادار می کند در حالی که در حال فکر کردن هستید، محیط زیست، اقتصاد را در متن بیان کنید

whilst you're thinking.

.

And that is really gonna help you.

و این واقعاً به شما کمک خواهد کرد.

So practice that, not now, because right now

پس آن را تمرین کنید، نه اکنون، زیرا در حال حاضر

we're gonna go to the next mistake.

به سراغ اشتباه بعدی می رویم.

Okay, let's have a look at mistake number seven.

خوب، بیایید به اشتباه شماره هفت نگاهی بیندازیم.

And for this one we're gonna visit France, maybe.

و شاید برای این یکی از فرانسه دیدن کنیم.

Let's have a look.

بیایید نگاهی بیندازیم.

- If I will go to Paris,

- اگر به پاریس بروم

I will definitely visit the Eiffel Tower.

حتما از برج ایفل دیدن خواهم کرد.

- Right, well, the Eiffel Tower is beautiful.

- خوب، خوب، برج ایفل زیباست.

Did you spot the mistake?

آیا متوجه اشتباه شدید؟

This is what they said,

این چیزی است که آنها گفته اند

and what it should be is,

و آنچه باید باشد این است که

"If I go to Paris,

"اگر به پاریس بروم

I will definitely visit the Eiffel Tower."

حتماً از برج ایفل بازدید خواهم کرد."

Although it's a future possibility,

اگرچه این یک احتمال آینده است، اما

in English, the if clause takes the present

در انگلیسی، اگر بند حال را می گیرد

and then the next clause takes the future,

و سپس بند بعدی آینده را می گیرد،

"I will definitely go," okay?

"من قطعاً خواهم رفت"، خوب؟

It's a first conditional

این اولین شرطی است که

expressing this idea of future possibility.

این ایده از امکان آینده را بیان می کند.

It's often different structures in different languages.

اغلب ساختارهای مختلف در زبان های مختلف است.

But in English,

اما در انگلیسی،

"If I go to Paris,

"اگر به پاریس بروم،

I will eat croissant," or whatever, okay?

کروسانت خواهم خورد" یا هر چیز دیگری، باشه؟

The way to fix this is basically

راه حل این مشکل اساساً

think about five things that might happen tomorrow.

فکر کردن به پنج چیز است که ممکن است فردا اتفاق بیفتد.

It might rain,

ممکن است باران ببارد،

ooh, my friend might visit tomorrow, actually.

اوه، دوست من ممکن است فردا به آنجا بیاید.

Make a list of five

یک لیست پنج تایی تهیه کنید

and then make five conditional first conditional sentences

و سپس پنج جمله شرطی اول در

about a future possibility, right, if that happens.

مورد احتمال آینده بسازید، درست است، اگر این اتفاق بیفتد.

So you'd be saying, "It might rain tomorrow."

بنابراین می‌گویید، " ممکن است فردا باران ببارد."

"If it rains tomorrow, I will stay at home."

اگر فردا باران ببارد، من در خانه خواهم ماند.

"My friend might visit, well, if my friend visits,

"دوست من ممکن است ملاقات کند، خوب، اگر دوستم ملاقات کند،

we will probably go out for a drink together."

احتمالاً با هم برای نوشیدنی بیرون خواهیم رفت."

And keep practicing this transposing,

و به تمرین این جابه‌جایی ادامه دهید،

speaking the answers out loud,

پاسخ‌ها را با صدای بلند بیان کنید، و

making it about your own life and experience.

آن را در مورد زندگی و تجربه خودتان بسازید.

And that's how you'll start to change the mistakes.

و اینگونه است که شروع به تغییر اشتباهات خواهید کرد.

Great, let's move on.

عالیه، ادامه بدیم

Right, here's number eight.

درست است، این شماره هشت است.

Listen carefully, let's see.

با دقت گوش کن ببینیم

- My teacher gave me an advice, but I didn't follow it.

- استادم نصیحتی به من کرد، اما به آن عمل نکردم.

I didn't think it was useful.

فکر نمیکردم مفید باشه

- Oh, I wonder what the advice was.

- اوه، تعجب می کنم که توصیه چه بود.

This is what they said.

این چیزی است که آنها گفتند.

Did you spot the mistake?

آیا متوجه اشتباه شدید؟

Ha, well, it should be, "My teacher gave me some advice,

هه خب باید باشه " استادم یه نصیحت بهم کرد

but I didn't follow it.

ولی رعایت نکردم

I didn't think it was useful."

فکر نمیکردم مفید باشه."

Advice is an uncountable noun.

نصیحت یک اسم غیرقابل شمارش است.

You cannot count advice in English.

شما نمی توانید توصیه های انگلیسی را بشمارید.

You can't say two advices, three advices,

نمی توانی دو نصیحت، سه نصیحت بگویی،

it doesn't work, it's uncountable.

کار نمی کند، غیرقابل شمارش است.

So we must say, "Some advice," okay?

پس باید بگوییم "یک نصیحت" باشه؟

Of course it's possible to say, "A piece of advice,"

البته می توان گفت «یک نصیحت»

and, "Two pieces of advice,"

و «دو نصیحت»،

but advice is one of those uncountable nouns in English.

اما توصیه یکی از آن اسم های غیرقابل شمارش در زبان انگلیسی است.

The best thing to fix this is just be very clear

بهترین چیز برای رفع این مشکل این است که

about the uncountable nouns that cause confusion.

در مورد اسم های غیرقابل شمارش که باعث سردرگمی می شوند کاملاً واضح باشید.

And three that you should learn straight away

و سه موردی که باید فوراً یاد بگیرید

are advice, news, information.

نصیحت، اخبار، اطلاعات است.

You can't count them in English.

شما نمی توانید آنها را به انگلیسی بشمارید.

So it's some advice, some news, some information.

بنابراین این یک توصیه، یک خبر، یک مقدار اطلاعات است.

Great, do you know any other uncountable nouns

عالی، آیا اسم غیرقابل شمارش دیگری می شناسید

that often cause confusion?

که اغلب باعث سردرگمی شود؟

Let me know in the comments below if you do.

اگر انجام می دهید در نظرات زیر به من اطلاع دهید.

For now, let's swiftly move on.

در حال حاضر، اجازه دهید به سرعت حرکت کنیم.

Okay, number nine is all about dates and places

بسیار خوب، شماره نه همه چیز درباره تاریخ ها و مکان ها است

and it's about me.

و به من مربوط می شود.

Can you see the mistake?

آیا می توانید اشتباه را ببینید؟

- I was born on 1967 at Manchester.

- من در سال 1967 در منچستر به دنیا آمدم.

To be more precise, I was born on August in the 12th.

دقیق تر، من متولد 12 مرداد هستم.

- It's all true, but there are some mistakes here.

- همه چیز درست است، اما اشتباهاتی در اینجا وجود دارد.

Did you spot them?

آیا آنها را تشخیص دادید؟

This is what they said.

این چیزی است که آنها گفتند.

Right, what's the mistake?

درست است، اشتباه چیست؟

Well, several mistakes.

خب چندین اشتباه

So it should be, "I was born in 1967 in Manchester.

بنابراین باید اینطور باشد، "من در سال 1967 در منچستر به دنیا آمدم.

To be more precise, I was born in August on the 12th," okay?

به طور دقیق تر، من در 12 آگوست متولد شدم."

These are common preposition mistakes that people make.

اینها اشتباهات رایج حرف اضافه است که مردم مرتکب می شوند.

We use in for

ما

years, months, and cities.

سال ها، ماه ها و شهرها استفاده می کنیم.

We use on for a specific date.

ما در تاریخ خاصی استفاده می کنیم.

Imagine you are standing on the calendar, on the 6th,

تصور کنید که روی تقویم ایستاده اید ، در روز ششم،

on the 9th, you're standing on the date.

در نهم، در تاریخ ایستاده اید.

At we don't use for a city, right?

در ما برای یک شهر استفاده نمی کنیم، درست است؟

At is used for a specific point or location.

در برای یک نقطه یا مکان خاص استفاده می شود.

At the crossroads, at the hospital, at the bank,

در چهارراه، در بیمارستان، در بانک،

at school, specific locations.

در مدرسه، مکان های خاص.

Okay, how do you fix this?

خوب، چگونه این را برطرف می کنید؟

Well, it is really just practice.

خوب، این واقعاً فقط تمرین است.

A very simple thing you can do, right,

یک کار بسیار ساده که می توانید انجام دهید این

is go into AI search like Gemini, ChatGPT,

است که به جستجوی هوش مصنوعی مانند Gemini، ChatGPT بروید، از

ask it to make a story with a gap-fill

آن بخواهید با استفاده از این قوانین داستانی با شکاف پر کند،

using these rules,

using in, for years, months and cities,

با استفاده از در، برای سال ها، ماه ها و شهرها،

on, for dates, at, for locations,

در تاریخ، برای تاریخ، در، برای مکان‌ها،

and ask it to make a story with gap-fills.

و از آن بخواهید داستانی با پر کردن شکاف بسازد.

It'll print out a story and it'll give you the answers.

این یک داستان را چاپ می کند و به شما پاسخ می دهد.

It doesn't print it out, it gives you the story,

آن را چاپ نمی کند، داستان را به شما می دهد،

but with the gaps.

اما با شکاف ها.

So you say it out loud, filling in the gaps,

بنابراین شما آن را با صدای بلند می گویید و شکاف ها را پر می کنید

and then check your answers.

و سپس پاسخ های خود را بررسی می کنید.

It's easy to do, it's fun and you creating it

انجام آن آسان است، سرگرم کننده است و ایجاد آن

actually puts you in control of your learning.

در واقع کنترل یادگیری خود را در اختیار شما قرار می دهد .

It's much more interesting than looking for one already made

این خیلی جالب تر از این است که به دنبال یکی از ساخته های قبلی باشید

or one that I've made for you.

یا چیزی که من برای شما ساخته ام.

Make your own DIY, do it yourself.

DIY خود را بسازید، خودتان آن را انجام دهید.

Let's go into number 10.

بریم سراغ شماره 10.

Okay, mistake number 10.

باشه، اشتباه شماره 10.

Now, have you ever made an excuse,

حالا، آیا تا به حال بهانه ای آورده اید،

because you didn't want to go to work?

چون نمی خواستید سر کار بروید؟

Hmm, right?

هوم، درسته؟

Let's see what happens in this example

بیایید ببینیم در این مثال چه اتفاقی می‌افتد

and try and spot the grammatical mistake.

و سعی کنیم اشتباه دستوری را پیدا کنیم.

- I must to go and see the doctor tomorrow,

- فردا باید برم دکتر ببینم

so I can't come to work.

که نمی تونم بیام سر کار.

- Sound familiar?

- آشنا به نظر می رسد؟

Hmm, did you spot the mistake?

هوم، متوجه اشتباه شدید؟

This is what they said,

این را گفتند

and what they should have said is,

و باید می گفتند

"I must go and see the doctor tomorrow,

فردا باید بروم دکتر را ببینم

so I can't come to work," right?

که نمی توانم سر کار بیایم، درست است؟

So here, the mistake is that must is not followed by to.

بنابراین در اینجا، اشتباه این است که باید به دنبال نیست.

In fact, no modal verb is followed by to,

در واقع، هیچ فعل معینی با to دنبال نمی شود،

they are always followed by the base verb.

آنها همیشه با فعل پایه دنبال می شوند.

Must go, should go, can't go, might go

باید رفت، باید رفت، نمی‌توانست برود، ممکن است

always the same, right?

همیشه همین‌طور باشد، درست است؟

The only ones that have to

تنها مواردی که مجبورند

and they're not really modal verbs is ought to and need to,

و واقعاً افعال معین نیستند، باید و نیاز است،

but the others, no.

اما بقیه، نه.

Now the way to remember this,

حالا راه به خاطر سپردن این،

I think rather than remembering, memorizing a rule,

فکر می‌کنم به جای به خاطر سپردن، به خاطر سپردن یک قاعده،

modal verbs don't take to, only followed by the base verb,

افعال مدال don't take to، فقط با فعل پایه دنبال می‌شود،

is to think and memorize a memorable example.

فکر کردن و به خاطر سپردن یک مثال به یاد ماندنی است.

You can record yourself saying it with a funny voice,

شما می توانید خود را با صدای خنده دار ضبط کنید و

make it enjoyable and memorable.

آن را لذت بخش و به یاد ماندنی کنید.

For example, "I'm so sorry, I must go," right?

به عنوان مثال، "من خیلی متاسفم، باید بروم"، درست است؟

"I must leave, I must go."

"من باید بروم، باید بروم."

"I'm having a party, you should come."

"من مهمونی دارم، تو باید بیای."

"I'm sorry, I can't come,

"ببخشید، من نمی توانم بیام،

I'm washing my hair," right?

من موهایم را می شوم،" درست است؟

So make the examples really memorable.

بنابراین نمونه ها را واقعا به یاد ماندنی کنید.

And I think memorizing examples

و فکر می‌کنم حفظ کردن مثال‌ها

is much better than memorizing a rule

خیلی بهتر از حفظ کردن یک قانون است

that you then have to translate into an example, right?

که باید آن را به یک مثال تبدیل کنید، درست است؟

Okay, great.

باشه عالیه

I'm gonna go and wash my hair

من می روم و موهایم را می شوم

before we finish the video.

قبل از اینکه ویدیو را تمام کنیم.

So there you have it.

بنابراین شما آن را دارید.

10 mistakes you might be making,

10 اشتباهی که ممکن است مرتکب شوید،

but hopefully you won't be making in the future.

اما امیدوارم در آینده مرتکب نشوید.

Some ideas about how to fix the mistakes.

چند ایده در مورد چگونگی رفع اشتباهات

Summing up three things I think you should take away

خلاصه کردن سه چیز که فکر می کنم باید

from this video.

از این ویدیو حذف کنید.

Number one, practice speaking phrases

شماره یک،

rather than studying and reading.

به جای مطالعه و خواندن، گفتن عبارات را تمرین کنید.

Memorize examples rather than rules.

مثال ها را به جای قوانین حفظ کنید.

And thirdly, make your own tests.

و ثالثاً آزمایشات خود را انجام دهید.

Test yourself, but make your own.

خودتان را امتحان کنید، اما خودتان بسازید.

Three great ideas I hope to help you fix the problem

سه ایده عالی امیدوارم به شما در رفع مشکل

of these grammatical mistakes.

این اشتباهات گرامری کمک کند.

If you've liked the video, give me a like.

اگر ویدیو را دوست داشتید به من لایک کنید.

If you've enjoyed it also, and learn something new,

اگر شما هم از آن لذت بردید و چیز جدیدی یاد گرفتید،

subscribe and turn on notifications

مشترک شوید و اعلان‌ها را روشن کنید

to find out about new upcoming videos.

تا از ویدیوهای جدید آینده مطلع شوید. در نظرات زیر به

Let me know which mistake you often make

من بگویید که کدام اشتباه را اغلب

down in the comments below.

مرتکب می شوید.

In the meantime, I'm off for a cup of tea.

در ضمن، من برای یک فنجان چای رفتم.

See you maybe in the next video.

شاید در ویدیوی بعدی ببینمت.

Take care my friend, all the best, bye-bye.

مواظب دوست من باش، بهترین ها، خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)