Speak Like a Native Speaker with These English Idioms

If you want to speak English like a  native speaker, you’re in the right  

اگر می‌خواهید انگلیسی مانند یک زبان مادری صحبت کنید، در جای درستی هستید

place. In this video, we’re going to learn  some fun and useful English idioms and  

. در این ویدیو، چند اصطلاح و اصطلاحات جالب و مفید انگلیسی

expressions for daily English conversation. Hi everyone! Welcome to today’s lesson.  

برای مکالمه روزانه انگلیسی را یاد می گیریم. سلام به همه! به درس امروز خوش آمدید

Before we start learning new English  vocabulary with example sentences,  

قبل از شروع یادگیری واژگان جدید انگلیسی با جملات مثال،

let’s define what idioms are. Idioms are phrases  that don’t always mean exactly what the words say.  

اجازه دهید اصطلاحات را تعریف کنیم. اصطلاحات عباراتی هستند که همیشه به معنای دقیقاً همان چیزی نیستند که کلمات می‌گویند.

They make your English sound more natural  and interesting. I’ll explain each idiom,  

آنها صدای انگلیسی شما را طبیعی تر و جالب تر می کنند . هر اصطلاح را توضیح می‌دهم،

give examples, and show you when to  use them. Ready? Let’s get started!  

مثال‌هایی می‌آورم و به شما نشان می‌دهم که چه زمانی از آنها استفاده کنید. آماده است؟ بیایید شروع کنیم!

1. Go Dutch Let’s start with the first idiom. Go Dutch.  

1. برو هلندی بیایید با اصطلاح اول شروع کنیم. برو هلندی

Dutch means relating to or  belonging to the Netherlands.  

هلندی به معنای مربوط به هلند یا متعلق به هلند است.

But, to go Dutch means that when  you go out, like for dinner,  

اما هلندی رفتن به این معنی است که وقتی بیرون می‌روید، مثلاً برای شام،

each person pays for themselves. Imagine you and  your friend go to a restaurant. You both don’t  

هر فرد هزینه خودش را می‌پردازد. تصور کنید شما و دوستتان به یک رستوران می روید. هر دوی شما نمی

want one person to pay for everything. What  do you say? That’s right! 'Let’s go Dutch.'  

خواهید یک نفر برای همه چیز هزینه کند. چه می گویید؟ درست است! "بیا برویم هلندی."

For example: 'Let’s go Dutch on dinner tonight.  I’ll pay for my meal, and you pay for yours.'  

برای مثال: «امشب برای شام به هلندی برویم. من هزینه غذای خود را می پردازم و شما هزینه غذای خود را.

Do you usually go Dutch when you eat out  with friends? Tell me in the comments!”  

وقتی با دوستان بیرون غذا می خورید معمولا هلندی می روید ؟ در نظرات به من بگویید!»

2. At the Drop of a Hat Next is 'At the drop of a hat.'  

2. At the Drop of a Hat گزینه بعدی "At the drop of a hat" است.

This is a drop. And this is a hat. Hmmm This means doing something immediately,  

این یک قطره است. و این کلاه است. هومممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

without any hesitation. For example: • 'She’s always ready to help  

. به‌عنوان مثال: • «او همیشه آماده کمک است

at the drop of a hat.' Here’s another example:  

در هنگام رها کردن کلاه». مثال دیگری در اینجا آمده است:

Imagine your friend calls and says, 'I need a  ride to the airport.' You say, 'I’ll come right  

تصور کنید دوستتان تماس می‌گیرد و می‌گوید: «به یک سواری تا فرودگاه نیاز دارم». شما می گویید، "همین

now!' That’s helping at the drop of a hat. What’s something you would do at the drop  

الان می آیم!" این کمک می‌کند که یک کلاه بیفتد. کاری که در هنگام رها کردن کلاه انجام می دهید چیست

of a hat? Maybe help a friend  or eat your favorite food?  

؟ شاید به یک دوست کمک کنید یا غذای مورد علاقه خود را بخورید؟

Twist Someone’s Arm Now, 'Twist someone’s arm' means to  

Twist Someone’s Arm Now، «پیچاندن بازوی یک نفر» به معنای

convince or persuade someone to do something  they don’t really want to do. For example: 

متقاعد کردن یا متقاعد کردن شخصی برای انجام کاری است که واقعاً نمی‌خواهد انجام دهد. به عنوان مثال:

• 'I didn’t want to go to the party,  but my friends twisted my arm. 

• «نمی‌خواستم به مهمانی بروم، اما دوستانم دستم را پیچاندند.

Imagine your friend says, 'I don’t want to  watch a movie tonight.' You say, 'Come on,  

تصور کنید دوستتان می‌گوید: «من نمی‌خواهم امشب فیلمی ببینم.» شما می گویید، "بیا،

it’ll be fun!' You’re twisting their arm. Have you ever twisted someone’s arm to do  

سرگرم کننده خواهد بود!" بازویشان را می پیچی آیا تا به حال دست کسی را برای انجام

something? Or has someone twisted your arm?  Please tell me in the comments! It’s a great  

کاری پیچانده اید؟ یا کسی دست شما را پیچانده است؟ لطفا در نظرات به من بگویید! این یک

way to practice! Down in the Dumps 

روش عالی برای تمرین است! Down in the Dumps

"'Down in the dumps' means  feeling sad or depressed. 

««Down in the Dumps» به معنای احساس غمگینی یا افسردگی است.

For example: 'She’s down in the  dumps because she failed her exam.' 

برای مثال: «او در dumps پایین است زیرا امتحانش را رد کرده است.»

Under the Weather Under the weather' means  

تحت شرایط آب و هوا، به این معنی است که

feeling sick or not well. For example: • 'I’m not coming to work today. I feel  

احساس بیماری یا ناخوشی می‌کنم.

a bit under the weather.' Imagine you wake up with  

تصور کنید با

a headache and a sore throat. You call your  boss and say, 'I’m under the weather today.'  

سردرد و گلو درد از خواب بیدار می‌شوید و به رئیستان زنگ می‌زنید و می‌گویید: «امروز زیر آب و هوا هستم.»

When was the last time you felt under  the weather? I hope not too recently! 

آخرین باری که در شرایط جوی احساس کردید، چه زمانی بود!

Break a Leg "Break a leg' is a  

«شکستن پا»

fun way to say 'good luck,' especially before  a performance or big event. Imagine your friend  

روشی سرگرم‌کننده برای گفتن «موفق باش» است، به‌ویژه قبل از اجرای یک رویداد بزرگ؟ تصور کنید دوست شما

has a big exam or a job interview. Instead of  saying, 'Good luck,' you can say, 'Break a leg!'  

یک امتحان بزرگ یا یک مصاحبه شغلی دارد. به جای گفتن «موفق باشی»، می‌توانید بگویید «یک پا بشکن!»

Draw the Line "Draw the line' means to set a limit on  

خط را بکشید «خط را بکشید» به معنای تعیین محدودیت برای

what you will or won’t do. For example: • 'I don’t mind helping,  

انجام دادن یا انجام دادن آن نیست. به‌عنوان مثال: • «من از کمک کردن مهم نیستم،

but I draw the line at working all weekend.' Let’s say your friend keeps asking you for favors,  

اما من در تمام آخر هفته کار می‌کنم.» فرض کنید دوستتان مدام از شما درخواست کمک می کند،

like borrowing your clothes or your car. You  might say, 'I’ll help you with small things,  

مانند قرض گرفتن لباس یا ماشین شما، ممکن است بگویید، "من در کارهای کوچک به شما کمک خواهم کرد،

but I draw the line at lending my car.' Make a Pig of Yourself  

اما من در قرض دادن ماشینم خط می کشم." از خودتان یک خوک درست کنید

This one is funny! 'Make a pig of yourself' means  eating too much or too quickly. Imagine you’re at  

این یک خوک بامزه است به این معناست که خیلی سریع یا زیاد غذا می خورید.

a party with lots of delicious food. If you  eat five slices of cake, someone might say,  

'You’re making a pig of yourself!' Grit Your Teeth  

دندان قروچه کنید

"'Grit your teeth' means to push  through something difficult with  

««دندان قروچه» به این معنی است که با قاطعیت از چیزی سخت عبور کنید

determination. For example: 'You just have  to grit your teeth and finish the race.'  

. به عنوان مثال: "فقط باید دندان های خود را به هم فشار دهید و مسابقه را تمام کنید."

Imagine you have a lot of homework or  a big project. It’s tough, but you say,  

تصور کنید تکالیف زیادی دارید یا یک پروژه بزرگ دارید. سخت است، اما شما می گویید،

'I’ll grit my teeth and get it done.' Be in the Driving Seat  

"دندان هایم را به هم فشار می دهم و آن را تمام می کنم." در صندلی رانندگی باشید

"Be in the driving seat' means being  in control of a situation. For example: 

«روی صندلی رانندگی باشید» به معنای کنترل موقعیت است. به عنوان مثال:

• 'She’s in the driving seat now,  making all the big decisions.' 

• «او اکنون روی صندلی رانندگی است و همه تصمیم‌های بزرگ را می‌گیرد.»

Imagine you’re leading a group project. You’re  in charge, so you’re in the driving seat. 

تصور کنید که شما در حال رهبری یک پروژه هستید، بنابراین شما روی صندلی رانندگی هستید،

Do you like being in the driving seat,  or do you prefer to follow someone else’s  

یا ترجیح می‌دهید

lead? Please tell me in the comments! If you’re enjoying this video so far,  

در نظرات به من بگویید،

please hit that like button and subscribe  to my channel if you haven’t yet. 

لطفاً دکمه لایک را فشار دهید و در کانال من بمانید

Hang in There 'Hang in there' means  

to stay strong and keep going, even when things  are tough. For example: 'I know studying is hard,  

وقتی همه چیز سخت است، به عنوان مثال: "می دانم که درس خواندن سخت است،

but hang in there. You’ll do great!' Imagine your friend is having a tough  

اما منتظر بمانید." تصور کنید که دوستتان

time with work or school. You can encourage them  by saying, 'Hang in there! It will get better.' 

با کار یا مدرسه روزهای سختی را سپری می‌کند.

Go Nuts "Go nuts' means to get very  

برو ناتز «دیوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو» یعنی خیلی

excited or act a little crazy. For example: • 'The kids went nuts when they saw  

هیجان زده بشی یا کمی دیوونه رفتار کنی. به عنوان مثال: • "بچه ها وقتی کامیون بستنی را دیدند دیوانه شدند

the ice cream truck!' Imagine it’s your birthday,  

!" تصور کنید تولد شماست،

and your friends surprise you with a big  party. You might go nuts with excitement! 

و دوستانتان با یک مهمانی بزرگ شما را غافلگیر کنند . ممکن است از هیجان دیوانه شوید!

Kid Around It is a phrasal  

Kid Around این یک فعل عبارتی است

verb and it’s used very often. 'Kid around'  means to joke or not be serious. For example:  

و اغلب استفاده می شود. «بچه دور» به معنای شوخی کردن یا جدی نبودن است. به عنوان مثال:

'Stop kidding around and focus on your homework!' Imagine you’re in class, and someone keeps  

«شوخی نکنید و روی تکالیف خود تمرکز کنید!» تصور کنید در کلاس هستید و شخصی

making funny faces instead of studying. The  teacher might say, 'Stop kidding around!' 

به جای درس خواندن، مدام چهره های خنده دار می سازد. معلم ممکن است بگوید، "شوخی نکنید!"

Do you like kidding around,  or are you usually serious? 

آیا دوست دارید در اطراف شوخی کنید، یا معمولاً جدی هستید؟

Give the Time of Day "Give the time of day' means to pay attention  

زمان روز را تعیین کنید "زمان روز را بدهید" یعنی توجه

to someone or acknowledge them. For example:  'She’s so busy; she won’t even give me the time of  

به کسی یا تأیید او.

day.' It’s usually used in negative statements. Imagine you want to ask your boss a question,  

معمولاً در اظهارات منفی استفاده می شود.

but they’re always too busy. You might say,  'He won’t even give me the time of day.' 

Do you know someone who is always too  busy to give you the time of day?” 

آیا کسی را می شناسید که همیشه آنقدر سرش شلوغ باشد که وقت روز را به شما بدهد؟»

Bite the Bullet "Bite the bullet' means  

گاز گرفتن گلوله "گش زدن گلوله" به معنای

to face something difficult with courage.  For example: 'I hate going to the dentist,  

مقابله با چیزی دشوار با شجاعت است. برای مثال: "از رفتن به دندانپزشک متنفرم،

but I’ll bite the bullet and go tomorrow.' Imagine you’re afraid of public speaking,  

اما گلوله را گاز می‌گیرم و فردا می‌روم." تصور کنید از سخنرانی عمومی می ترسید،

but you have to give a presentation. You might  say, 'I’ll bite the bullet and do my best.'  

اما باید ارائه کنید. ممکن است بگویید، "گلوله را گاز می گیرم و تمام تلاشم را می کنم."

Be Green with Envy "Be green with envy'  

با حسادت سبز باشید "با حسادت سبز باشید"

means feeling very jealous. For example: 'He  was green with envy when he saw her new car.'  

به معنای احساس حسادت شدید است. برای مثال: "او وقتی ماشین جدیدش را دید از حسادت سبز شد."

Imagine your friend goes on an  amazing vacation, and you have  

تصور کنید که دوستتان به یک تعطیلات شگفت‌انگیز می‌رود، و شما باید از

to stay home. You might feel green with envy. Have you ever been green with envy? What was  

حسادت در خانه بمانید.

the reason? Sit Tight  

"'Sit tight' means to wait patiently. For example:  'Sit tight—I’ll be back in a few minutes.'  

به‌عنوان مثال: «محکم بنشینید - چند دقیقه دیگر برمی‌گردم.»

Imagine you’re waiting for a train,  and someone says, 'It’s delayed,  

تصور کنید منتظر قطار هستید، و شخصی می‌گوید، "تأخیر دارد،

but sit tight—it’s on the way.' Are you good  at sitting tight, or do you get impatient?  

اما محکم بنشینید - در راه است." آیا در تنگ نشستن خوب هستید یا بی تاب می شوید؟   تصمیم بگیرید

Make Up Your Mind "Make up your mind' means  

"تصمیم بگیرید" به معنای

to decide on something. For example: • 'You need to make up your mind  

تصمیم گیری در مورد چیزی است. به عنوان مثال: • "شما باید تصمیم بگیرید که

about which college to choose.' Imagine you’re at a restaurant,  

کدام دانشگاه را انتخاب کنید." تصور کنید در یک رستوران هستید

and you can’t decide what to order. The  waiter says, 'Please make up your mind!'  

و نمی‌توانید تصمیم بگیرید که چه چیزی سفارش دهید، پیشخدمت می‌گوید: "لطفا تصمیم بگیرید!"

Do you take a long time to make up your  mind, or are you quick to decide?”  

آیا برای تصمیم گیری زمان زیادی صرف می کنید یا سریع تصمیم می گیرید؟»

Off the Hook 'Off the hook' means  

Off the Hook به معنای

free from responsibility or blame. Imagine your  teacher cancels a test at the last minute. You’d  

عاری از مسئولیت یا سرزنش است. آیا

feel relieved and say, 'I’m off the hook!' Can you think of a time when you were  

می‌توانید به زمانی فکر کنید که از تمرین خارج شده باشید

off the hook? Out of Practice  

"'Out of practice' means losing skill  because you haven’t done something in  

««خارج از تمرین» به معنای از دست دادن مهارت است، زیرا مدتی است کاری انجام نداده‌اید

a while. For example: 'I haven’t played  piano in years, so I’m out of practice.'  

. به عنوان مثال: «من سال‌هاست که پیانو نمی‌نوازم، بنابراین تمرین ندارم.»

Imagine you used to play piano but  haven’t played for a year. When you  

تصور کنید قبلا پیانو می زدید اما یک سال است که ننوازید. وقتی

try again, you might feel out of practice. Is there something you’re out of practice with?  

دوباره تلاش کنید، ممکن است احساس کنید که از تمرین خارج شده‌اید. آیا چیزی وجود دارد که با آن از تمرین خارج شده اید؟

I’m curious to know about it. Fat Chance  

من کنجکاو هستم که در مورد آن بدانم. Fat Chance

“Fat chance” is a sarcastic way of saying  something has no chance of happening. For example: 

«Fat Chance» روشی طعنه آمیز برای گفتن این است که چیزی شانسی برای وقوع ندارد. به عنوان مثال:

• 'You think he’ll help us? Fat chance!' Imagine your friend says, 'Do you think  

• «فکر می‌کنید او به ما کمک می‌کند؟ شانس چاق! تصور کنید دوستتان می‌گوید: "آیا فکر می‌کنید

we’ll win the lottery?' You could reply,  'Fat chance!' You think it’s impossible. 

ما در لاتاری برنده می‌شویم؟" می‌توانید پاسخ دهید، «شانس بسیار زیاد!» فکر میکنی غیر ممکنه

Thank Goodness "Thank goodness' is used to  

خدا را شکر "خدایا شکرت" برای

express relief or gratitude. For example: 'Thank  goodness the storm passed without any damage!'  

ابراز آرامش یا قدردانی استفاده می شود. به عنوان مثال: " خدایا شکرت که طوفان بدون هیچ آسیبی گذشت!"

Imagine you almost miss the bus, but you catch it  just in time. You might say, 'Thank goodness!’  

تصور کنید اتوبوس را از دست می‌دهید، اما می‌توانید به موقع به آن برسید.

Think Big "Think big' means to  

have ambitious ideas or goals. For example: 'If  you want to succeed, you need to think big!'  

برای مثال: «اگر می‌خواهید موفق شوید، باید بزرگ فکر کنید!»

Imagine you dream of starting your own business.  Instead of thinking small, you plan for something  

تصور کنید رویای راه اندازی کسب و کار خود را دارید. به جای اینکه کوچک فکر کنید، برای چیز

amazing and say, 'I’m thinking big!' Pigs Might Fly  

شگفت انگیزی برنامه ریزی می کنید و می گویید "من دارم بزرگ فکر می کنم!" خوک ها ممکن است پرواز کنند

'Pigs might fly' is a funny way to say  something is impossible. For example:  

«خوک ها ممکن است پرواز کنند» راهی خنده دار برای گفتن چیزی غیرممکن است. برای مثال:

'He’ll clean his room? Yeah, pigs might fly!' Imagine your friend says, 'I’ll stop eating  

«او اتاقش را تمیز می‌کند؟ بله، خوک ها ممکن است پرواز کنند! تصور کنید دوستتان می‌گوید: «

chocolate forever!' You might  reply, 'Pigs might fly!'  

برای همیشه از خوردن شکلات دست می‌کشم!» ممکن است پاسخ دهید، "خوک ها ممکن است پرواز کنند!"

Take Something by Storm "Take something by storm'  

Take Something by Storm "Take something by storm"

means to achieve great success quickly. For  example: 'Her new app took the market by storm.'  

به معنای دستیابی سریع به موفقیت بزرگ است. برای مثال: "برنامه جدید او بازار را طوفانی کرد."

Imagine a singer releases a song, and  it becomes a global hit overnight.  

یک خواننده را به یک شب تبدیل کنید.

They’ve taken the music world by storm. Can you think of a person or product that  

has taken the world by storm? Conclusion  

Great job today, everyone! We learned so  many idioms. Which one is your favorite?  

Try to use it in a sentence and share it  in the comments. Don’t forget to practice  

these idioms in your daily conversations  to sound more natural. See you next time!

مکالمات طبیعی تر به نظر برسد.