Must-Know Idioms for Fluent English Conversation. Meaning and Examples. Improve Your Vocabulary

Hi there, and welcome! I'm Kate, and today I'm  

سلام، و خوش آمدید! من کیت هستم و امروز

going to teach you 15 English idioms that will help  you to sound more fluent and understand native  

15 اصطلاح انگلیسی را به شما آموزش می‌دهم که به شما کمک می‌کند روان‌تر به نظر برسید و

English speakers better. These are really useful  idioms which people use very often. Now grab  

انگلیسی زبانان بومی را بهتر درک کنید. اینها اصطلاحات بسیار مفیدی هستند که مردم اغلب از آنها استفاده می کنند. حالا

your notebook and a pen and let’s get started. 1 "The ball is in your court". It means it's your  

نوت بوک و خودکارتان را بردارید و شروع کنیم. 1 "توپ در زمین شماست". این بدان معناست که

turn to take action or make a decision. Let's say two friends, Jack and  

نوبت شماست که اقدام یا تصمیم بگیرید. فرض کنید دو دوست، جک و

Sarah, are planning a weekend trip together. Jack  has suggested several destinations and activities,  

سارا، در حال برنامه ریزی یک سفر آخر هفته با هم هستند. جک مقصدها و فعالیت‌های مختلفی را پیشنهاد کرده است،

but Sarah hasn't made a decision yet. Finally,  Jack says to Sarah, "Well, I've given you all  

اما سارا هنوز تصمیمی نگرفته است. در نهایت، جک به سارا می‌گوید: "خب، من همه

my ideas for the trip. Now the ball is in  your court. What do you think we should do?" 

ایده‌هایم را برای سفر به تو دادم. حالا توپ در زمین توست. فکر می‌کنی ما باید چه کار کنیم؟"

Another example: "I've presented my proposal,  now the ball is in your court to approve it. 

مثال دیگر: "من پیشنهادم را ارائه کردم، اکنون توپ برای تایید آن در زمین شماست.

2 "Turn a blind eye" - meaning to ignore  or disregard something. Let's say you are  

2 "چشم ببند" - به معنای نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن چیزی. فرض کنید شما

a teacher and you catch one of your  students cheating on a test. However,  

معلم هستید و یکی از دانش‌آموزان خود را می‌گیرید. تقلب در آزمون. با این حال،

you are aware that the student is going through a  difficult time at home and you don't want to add  

شما می‌دانید که دانش‌آموز دوران سختی را در خانه سپری می‌کند و نمی‌خواهید

to their stress by reporting the incident. So you  decide to "turn a blind eye" to the cheating and  

با گزارش حادثه بر استرس او بیفزایید. بنابراین تصمیم می‌گیرید «چشم خود را بر تقلب ببندید». و

not take any action against the student. In this situation, you might say,  

هیچ اقدامی علیه دانش‌آموز انجام ندهید. در این شرایط، ممکن است بگویید،

"I know that cheating is wrong, but I decided  to turn a blind eye to it this time because I  

«می‌دانم تقلب اشتباه است، اما تصمیم گرفتم این بار روی آن چشم بپوشم زیرا

didn't want to add to the student's stress." Another example: "I know you don't agree with  

نمی‌خواستم بر استرس دانش‌آموز بیفزاییم. مثال دیگر: «می‌دانم که شما با

the policy, but for now, you need  to turn a blind eye and follow it." 

این خط‌مشی موافق نیستید، اما فعلاً، باید چشم خود را ببندید و از آن پیروی کنید.»

3 "Kick the can down the road"  It means to postpone a decision. 

3 «قطو را در جاده لگد بزنید» به معنای به تعویق انداختن یک تصمیم است.

One situation where someone might say "kick the  can down the road" is when a person is avoiding  

یک موقعیت. جایی که ممکن است کسی بگوید «لگد به قوطی کن» زمانی است که فرد

dealing with a difficult problem or decision  by postponing it for a later time. For example,  

با به تعویق انداختن آن برای مدتی بعد از برخورد با یک مشکل یا تصمیم دشوار اجتناب می‌کند. به عنوان مثال،

imagine a manager who is aware of an issue  in the workplace that needs to be addressed,  

مدیری را تصور کنید که از مشکلی در محل کار آگاه است که باید به آن رسیدگی شود،

but instead of addressing it, they decide to delay  taking action until after their upcoming vacation.  

اما به جای رسیدگی به آن، تصمیم می‌گیرد اقدام به تعطیلات آینده خود را به تأخیر بیندازند.

In this situation, someone might say that the  manager is "kicking the can down the road" by  

در این شرایط، ممکن است کسی بگوید که مدیر با به

putting off the problem rather than dealing  with it immediately. This phrase implies that  

تعویق انداختن مشکل به‌جای رسیدگی فوری به آن، «کنسرو را به راه می‌اندازد». این عبارت نشان می‌دهد که

delaying action may make the problem worse  or more difficult to solve in the long run. 

تاخیر در اقدام ممکن است مشکل را در دراز مدت بدتر یا دشوارتر کند.

4 "A picture is worth a thousand words" -  meaning a picture can tell a story better than  

4 "یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد" - به این معنی که یک عکس می تواند داستانی را بهتر از

words. Example: "I know you want to explain the  process, but a picture is worth a thousand words,  

کلمات بیان کند. مثال: "می‌دانم که می‌خواهید فرآیند را توضیح دهید ، اما یک تصویر هزار کلمه ارزش دارد،

why don't you just draw a diagram?" 5 "Bite the bullet" It means to face  

چرا فقط یک نمودار نمی‌کشید؟" 5 «گلوله را گاز بگیرید» یعنی با

a difficult situation bravely, with no fear. One situation where someone might say "bite the  

شجاعت و بدون ترس با یک موقعیت دشوار روبرو شوید. یکی از موقعیت‌هایی که ممکن است کسی بگوید "گلوله را گاز بگیر

bullet" is when a person is facing a difficult or  painful task that they must complete. For example,  

" زمانی است که فردی با یک کار دشوار یا دردناک روبرو است که باید آن را انجام دهد. به عنوان مثال،

imagine a student who has been struggling with a  particular subject in school and needs to spend  

دانش‌آموزی را تصور کنید که در مدرسه با یک موضوع خاص مشکل دارد و باید

extra time studying to catch up. The student  may not want to spend their free time studying,  

وقت بیشتری را برای مطالعه صرف کند. دانش‌آموز ممکن است نخواهد وقت آزاد خود را صرف مطالعه کند،

but they know it's necessary to achieve their  goals. In this situation, someone might tell  

اما می‌داند که برای رسیدن به اهدافشان ضروری است . در این شرایط، ممکن است شخصی به

the student to "bite the bullet" and just get  started with their studies, even though it may  

دانش‌آموز بگوید که «گلوله را گاز بگیرد» و فقط درس‌های خود را شروع کند، حتی اگر

be uncomfortable or difficult at first. Another example: "I know giving this  

در ابتدا این کار ناراحت‌کننده یا دشوار باشد. مثال دیگر: «می‌دانم ارائه این

presentation is nerve-wracking, but you  need to bite the bullet and do your best." 

ارائه اعصاب خردکن است، اما شما باید گلوله را گاز بگیرید و بهترین کار را انجام دهید».

6 "Bend over backwards" It means to make a  great effort to accommodate or please someone. 

6 «به عقب خم شوید» به معنای تلاش زیاد برای جا دادن یا راضی کردن کسی است.

Let me give you an example. When my best  friend needed help moving to a new apartment,  

بگذارید برای شما مثالی بزنم. وقتی بهترین دوستم برای رفتن به آپارتمان جدید به کمک نیاز داشت، به

I bent over backwards to help her. I took  the day off from work, rented a moving truck,  

عقب خم شدم تا به او کمک کنم. روز مرخصی را از کار گرفتم، یک کامیون متحرک کرایه کردم،

and helped pack up all of my friend's things." In this situation, "bend over backwards" means  

و به جمع‌آوری همه وسایل دوستم کمک کردم." در این شرایط، "خم شدن به عقب" به این معنی است

that I did everything I could to make the  move as easy and stress-free as possible. 

که هر کاری از دستم بر می‌آمد انجام دادم تا حرکت را آسان و بدون استرس انجام دهم. تا جایی که ممکن است.

7 "Call it a day" It means to stop  working or end an activity for the day. 

7 «به آن روز بگویید» به این معنی است که کار را متوقف کنید یا فعالیتی را برای آن روز پایان دهید.

Imagine a situation. After a long  day of painting the living room,  

موقعیتی را تصور کنید. پس از یک روز طولانی رنگ آمیزی اتاق نشیمن،

you and your friend are both tired and hungry.  You've been working on the project for hours and  

شما و دوستتان هم خسته و هم گرسنه هستید. ساعت‌ها روی پروژه کار کرده‌اید و

you've made a lot of progress, but there's  still more to do. However, you realize that  

پیشرفت‌های زیادی داشته‌اید، اما هنوز کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. با این حال، متوجه می‌شوید که

you're both getting too tired to continue working  effectively, and that you've made enough progress  

هر دوی شما آنقدر خسته هستید که نمی‌توانید به طور مؤثر به کار خود ادامه دهید، و به اندازه کافی پیشرفت کرده‌اید.

for one day. You turn to your friend and say, "Let's call it a day. We can finish up tomorrow." 

یک روز به دوستت رو می کنی و می گویی: «بیا اسمش را بگذاریم یک روز. ما می‌توانیم فردا کار را تمام کنیم."

8 "Cost an arm and a leg" This means something is  very expensive. Example: "I can't afford that car,  

8 "هزینه یک دست و پا" این یعنی چیزی بسیار گران است. مثال: "من نمی‌توانم آن ماشین را بخرم،

it would cost an arm and a leg." Do you have anything that costs an  

هزینه یک دست و پا خواهد داشت." آیا چیزی دارید که هزینه داشته باشد. یک

arm and a leg? Let me know in the comments 9 "Go the extra mile" It means to do more  

بازو و یک پا؟ در نظرات به من اطلاع دهید 9 "مایل اضافی را برو" به این معنی است که بیش

than it’s required or expected.  Example: "I appreciate you going  

از آنچه لازم است یا انتظار می رود انجام دهید. مثال: "از شما سپاسگزارم که

the extra mile to finish the project on time." Let’s imagine that you are a college student  

مایل اضافی را برای اتمام پروژه به موقع انجام دادید." بیایید تصور کنیم. اینکه شما یک دانشجوی کالج هستید

and you have a big project in two weeks. While  working on the project, you realize that there  

و یک پروژه بزرگ در عرض دو هفته دارید. در حین کار روی پروژه، متوجه می‌شوید که

is an additional piece of research that you  could do to make your project even stronger.  

تحقیق دیگری وجود دارد که می‌توانید برای قوی‌تر کردن پروژه‌تان انجام دهید.

Although it's not required and it will take extra  time and effort to complete, you decide to go  

اگرچه لازم نیست و خواهد شد وقت و تلاش بیشتری برای تکمیل کردن صرف می‌کنید، تصمیم می‌گیرید که

the extra mile and do this additional research. You say to yourself, "I know it's not required,  

مایل اضافی را طی کنید و این تحقیقات اضافی را انجام دهید. با خود می‌گویید، "می‌دانم که این کار لازم نیست،

but if I go the extra mile and do this research,  it will really make my project stand out."

اما اگر قدم بیشتری بروم و این تحقیق را انجام دهم، واقعاً باعث می‌شود که من تلاش کنم. پروژه برجسته است."

10 "Throw in the towel" is an idiom that means to  give up on something, usually after having tried  

10 "Throw in the Twel" اصطلاحی است که به معنای دست کشیدن از چیزی است، معمولاً پس از تلاش

for a long time and being unsuccessful. Here's an example situation where  

برای مدت طولانی و ناموفق بودن. در اینجا یک موقعیت مثال است که در آن

you could use the phrase: You have been training for a  

می‌توانید از این عبارت استفاده کنید:

marathon for months, but you've been struggling  with a knee injury that has been getting worse.  

ماه‌ها برای یک ماراتن تمرین می‌کردید، اما با آسیب دیدگی زانو که بدتر می‌شد، دست و پنجه نرم می‌کردید.

Despite your best efforts, you've been unable  to heal the injury and it's now clear that  

علیرغم تمام تلاش‌هایتان، نتوانسته‌اید جراحت را التیام دهید و اکنون واضح است که

you won't be able to participate in the marathon. Feeling defeated, you turn to your friend and say,  

نمی‌توانید در ماراتن شرکت کنید. وقتی احساس شکست می‌کنید، به دوستتان می‌روید و می‌گویید:

"I've tried everything I can to heal my knee,  but it's just not getting better. I think  

«من تمام تلاشم را برای بهبودی زانویم انجام داده‌ام، اما بهتر نمی‌شود. فکر می‌کنم

it's time to throw in the towel and accept  that I won't be able to run the marathon." 

وقت آن است که دست به کار شوم و بپذیرم که نمی‌توانم دوی ماراتن.»

By saying this, you mean that you have decided  to give up on your goal because you believe  

با گفتن این، منظور شما این است که تصمیم گرفته اید از هدف خود دست بکشید زیرا معتقدید

it's no longer possible or realistic. 11 "Put all your eggs in one basket"  

که دیگر امکان پذیر نیست یا واقع بینانه نیست. 11 "همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار دهید" به این

It means to concentrate all your  resources or efforts on one thing. 

معنی است که تمام منابع یا تلاش خود را روی یک چیز متمرکز کنید. فرض کنید در

Let's say you are considering investing all of  your savings into a single stock that you think  

نظر دارید تمام پس‌اندازهای خود را در سهامی سرمایه‌گذاری کنید که فکر می‌کنید

will perform well in the market. You know that  investing in a single stock is risky and could  

در بازار عملکرد خوبی دارد. می‌دانید که سرمایه‌گذاری در یک سهم خطرناک است و

result in losing all your money if the stock  performs poorly. However, you are confident  

در صورت عملکرد ضعیف سهام، می‌تواند منجر به از دست دادن تمام پول شما شود . با این حال، شما

in your research and believe that this is  the best investment opportunity available. 

در تحقیقات خود مطمئن هستید و معتقدید که این بهترین فرصت سرمایه گذاری موجود است.

In this situation, someone might warn  you by saying, "Be careful not to put all  

در این شرایط، ممکن است کسی با گفتن این جمله به شما هشدار دهد: "مراقب باشید همه

your eggs in one basket. Investing all your  savings into a single stock is very risky."

تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید. سرمایه‌گذاری همه پس‌اندازهای خود در یک سهام بسیار خطرناک است."

11 "A dime a dozen" is an idiom that means  something is common and easy to find,  

11 "A dime a dozen" اصطلاحی است که به این معنی است که چیزی رایج است و یافتن آن آسان است،

often without much value or quality. Imagine a situation: You are shopping for a  

اغلب بدون ارزش یا کیفیت زیاد. موقعیتی را تصور کنید: در حال خرید یک

new pair of sunglasses and you visit a store that  has a large selection of inexpensive sunglasses.  

عینک آفتابی جدید هستید و از فروشگاهی بازدید می‌کنید که مجموعه‌ای از عینک‌های آفتابی ارزان قیمت دارد.

As you browse through the selection, you notice  that many of the sunglasses look similar to  

همانطور که در میان انتخاب‌ها مرور می‌کنید، متوجه می‌شوید که بسیاری از عینک‌های آفتابی شبیه به

each other and are not particularly high quality. You turn to your friend and say, "These sunglasses  

یکدیگر هستند و کیفیت بالایی ندارند. رو به دوستت می‌زنی و می‌گویی: "این عینک آفتابی

are a dime a dozen. They all look the same and  I don't think any of them are worth the price." 

یک دوجین است. همه آنها شبیه به هم هستند و فکر نمی‌کنم هیچ یک از آنها ارزش قیمتی داشته باشند."

By saying this, you are indicating  that the sunglasses in the store are  

با گفتن این، نشان می‌دهید که عینک‌های آفتابی موجود در فروشگاه

common and easy to find, but they are  not particularly valuable or unique. 

رایج هستند و به راحتی پیدا می‌شوند، اما ارزش یا منحصربه‌فرد نیستند.

13 "The proof of the pudding is in the eating"  - meaning the true worth of something can only  

13 "اثبات پودینگ در خوردن است" - به این معنی که ارزش واقعی چیزی را فقط می توان

be determined by testing or using it. Let’s say you are considering buying  

با آزمایش یا استفاده از آن تعیین کرد. فرض کنید در حال بررسی خرید

a new car and you've done a lot of research on  different makes and models. You've read reviews,  

یک خودروی جدید هستید و تحقیقات زیادی در مورد برندها و مدل‌های مختلف انجام داده‌اید. شما نظرات را خوانده‌اید،

looked at specifications, and talked  to salespeople, but you're still not  

مشخصات را بررسی کرده‌اید و با فروشندگان صحبت کرده‌اید، اما هنوز

sure which car is the best choice for you. At this point, a friend offers to let you test  

مطمئن نیستید که کدام خودرو برای شما بهترین انتخاب است. در این مرحله، یکی از دوستان به شما پیشنهاد می‌کند که به شما اجازه دهد

drive their car, which is the same model you're  considering. You take the car for a spin and find  

ماشین او را تست کنید، که همان مدلی است که شما در نظر دارید. ماشین را برای چرخش می‌برید و متوجه می‌شوید

that it handles well, is comfortable to drive,  and has all the features you're looking for. 

که به خوبی از پس آن بر می‌آید، رانندگی راحت است و همه ویژگی‌هایی را که به دنبالش هستید دارد.

After the test drive, you turn to your friend  and say, "The proof of the pudding is in the  

بعد از رانندگی آزمایشی، به دوست خود رو می‌کنید و می‌گویید: "گواه پودینگ در

eating. I wasn't sure which car to choose,  but after driving yours, I'm convinced that  

خوردن است. مطمئن نبودم که کدام ماشین را انتخاب کنم، اما بعد از رانندگی با ماشین شما، متقاعد شدم که

this is the right choice for me." By saying this, you mean that you  

این انتخاب مناسبی است. من." با گفتن این، منظور شما این است که

have found the real value or quality of the  car by experiencing it for yourself. You've  

با تجربه کردن خودرو، ارزش یا کیفیت واقعی خودرو را یافته‌اید. شما

gone beyond just reading about the car or talking to salespeople, and have  

فراتر از خواندن درباره ماشین یا صحبت با فروشندگان رفته‌اید و

actually tried it out to see how it works. 14 "A taste of your own medicine" - meaning to  

در واقع آن را امتحان کرده‌اید تا ببینید چگونه کار می‌کند. 14 "چشیدن طعم داروی خود" - به معنای

experience the same thing that one  has inflicted on others. Example:  

تجربه همان چیزی که فرد به دیگران تحمیل کرده است. مثال:

"I know you love playing pranks, but be careful,  you might get a taste of your own medicine." 

"می‌دانم که شما عاشق شوخی‌بازی هستید، اما مراقب باشید، ممکن است طعم داروی خود را بچشید."

15. Let the cat out of the bag - means to  reveal a secret or confidential information. 

15. اجازه دهید گربه از کیف خارج شود - به معنای افشای یک اطلاعات محرمانه یا محرمانه است.

Let's say your friend is planning a surprise  party for their sister's birthday. You are also  

فرض کنید دوستتان در حال برنامه‌ریزی یک مهمانی سورپرایز برای تولد خواهرش است. شما همچنین

invited to the party and your friend has asked  you to keep it a secret from their sister until  

به مهمانی دعوت شده‌اید و دوستتان از شما خواسته است که آن را تا  روز مهمانی از خواهرش مخفی نگه دارید

the day of the party. However, while having a  conversation with the sister, you accidentally  

. با این حال، در حین مکالمه با خواهر، به طور تصادفی به

mention the party and reveal the surprise. Your  friend might say to you, "Oh no, you let the cat  

مهمانی اشاره می‌کنید و غافلگیری را فاش می‌کنید. دوستتان ممکن است به شما بگوید، "اوه نه، گربه را

out of the bag! Now the surprise is ruined!" Now let’s practice what you’ve learned today.  

از کیف بیرون آوردی! حالا غافلگیری خراب شده است!" حالا بیایید آنچه را که امروز آموخته‌اید تمرین کنیم.

Please write a couple of sentences using  these idioms. It’s a great way to improve  

لطفاً با استفاده از این اصطلاحات چند جمله بنویسید . این یک راه عالی برای بهبود

your writing and remember new words.

نوشتن و به خاطر سپردن کلمات جدید است.

I hope these idioms help to expand your knowledge of

امیدوارم این اصطلاحات به گسترش دانش شما از

American  English! If you have any other questions,  

انگلیسی آمریکایی کمک کند! اگر سؤال دیگری دارید،

feel free to ask me in the comment  section below this video! Thank  

در قسمت نظرات زیر این ویدیو از من بپرسید!

you for watching! Hope you’ll have a  wonderful weekend. See you next time!

ممنون   که تماشا کردید! امیدوارم آخر هفته فوق العاده ای داشته باشید. بعدا می بینمت!